علیکم أنفُسَکُم!

علیکم أنفُسَکُم!


علیکم أنفُسَکُم!

 

حجت الاسلام مهدوی‌نژاد: مقام معظم رهبری(حفظه­الله) فرمودند: جنگ ایران و اسرائیل یک جنگ وجودی است؛ یعنی الآن کار رژیم صهیونیستی به جایی رسیده که برای بقای خودش باید ما را نابود کند و ما برای بقا خودمان باید او را نابود کنیم. //  نگران فتنه­ها در آخرالزمان نباشید؛ چراکه فتنه­ها در آخرالزمان منافقین را رسوا می‌کند!// مسئله، مسئله تهاجم بیرون به داخل نیست، مسئله داخل است؛ یعنی اگر هم دشمن بخواهد حمله کند، از طریق داخلی­ها حمله می‌کند.// انحراف جامعه یا دیگران، مجوز گناه کردن من و شما نیست. در قیامت هر کسی مسئول کار خودش است. // به خودتان توجه کنید. عیب‌های خودتان را رفع کنید، برای نجات دیگران، خودتان غرق نشوید!// روی ابهامات‌ و شک و تردیدهایتان دینداری نکنید! بپرسید، مطالعه کنید، اسلام برای تمام شکهای شما پاسخ متقن دارد.// الآن در برهۀ تاریخی با آزمون و امتحانی که در آن قرار داریم، در جنگ وجودی بین حق و باطلی که در آن قرار داریم که جبهۀ باطل همۀ سپاهیانش را تجهیز کرده است، آیا جبهۀ حق همۀ سپاهیانش را تجهیز کرده است؟ چه زمانی می‌خواهیم به «علیکم أنفُسَکُم» بپردازیم؟

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: سه غم، شب اول از مراسم ویژه آخر ماه صفر

موضوع سخنرانی: علیکم أنفسکم... / خود­مراقبتی مهمترین راهبرد عبور از فتنه­های آخرالزمان

زمان: پنجشنبه 30 مرداد 1404 

مکان: مدینة­العلم کاظمیه

 

تأمل در حوادت واقعه

به نظرم رسید درباره مسئله حوادث واقعه­ای که پیرامون ما در حال رخ دادن است تأملی کنیم. شاید اگر هر روز هم با یکدیگر درباره مسائل و حوادثی که در دنیا در حال وقوع‌اند گفتگو کنیم، باز هم نیاز باشد تا برای تبیین و بصیرت، بیش از اینها صحبت کنیم. چه برسد به زمان­های کمی که ما داریم و گاهی دور همدیگر هستیم و در جلسات بخواهیم به اینها بپردازیم. گرچه دوستان فقط ساکن در مجلس و محفل نیستند، خودشان اهل مطالعه و بررسی‌اند، ولیکن رسالتی هم ما در این جلسات بر عهده داریم.

 

جنگ وجودی اسرائیل و ایران/ صدور انقلاب و زوال اسرائیل/ مرحله پایانی نبرد جبهه حق و باطل

حوادثی در دنیا در حال وقوع است که مهمترین حادثه­ای که امسال اتفاق افتاده، جنگ ایران و رژیم صهیونیستی با همکاری آمریکا بود. از این جهت مهم است که مقام معظم رهبری(حفظه­الله) فرمودند: این یک جنگ وجودی است؛ یعنی الآن کار رژیم صهیونیستی به جایی رسیده که برای بقای خودش باید ما را نابود کند و ما برای بقا خودمان باید او را نابود کنیم. مسئله این است و جز این نیست؛ لذا هر سؤالی ذیل این مسئله تعریف می­شود که آیا جنگ ادامه خواهد داشت، آیا دوباره شروع خواهد شد؟ و...

حوادث و اتفاقات همه ذیل این سؤال پاسخ روشنی دارد. دیر یا زود این تقابل و رویارویی به حکم منطق، به حکم سیرِ تحول تاریخی، به حکم قرآن اتفاق خواهد افتاد و این آغاز یک مرحله است؛ مرحله پایانی!

 مرحله پایانی که جبهه باطل با همه محاسبات و هزینه­هایی که کرده، متوجه شده که نتوانسته جلوی صدور انقلاب و اسلام را بگیرد و جمهوری اسلامی توانسته خودش را به اطراف کاخ سفید برساند و در خیابان­های آمریکا و اروپا طرفدار پیدا کرده. در دانشگاه­های دنیا طرفدار پیدا کرده، امروز مردم در کشورهای مختلف دنیا، شعارهای سال 57 ملت ایران را آن هم نَه ده­تا ده­تا و صد­تا صد­تا، بلکه اجتماعات چند ده‌هزار نفره و میلیونی دارند سر می­دهند و برعکس جواب داده است. دشمن متوجه شده که علی­رغم همه کارهایی که کرده، نتوانسته گفتمان و تمدن خودش را به جامعه بشری غالب و قالب کند؛ لذا در معرض زوال قرار گرفته و در جنگ اخیر هم که اتفاق افتاد، تصورات دیگری می­کردند. رژیم صهیونیستی و آمریکا زخمی شدند، مثل یک گرگ زخمی، امروز دنبال این هستند که انتقام­شان را از جمهوری اسلامی بگیرند. اگر هم کسی فکر می­کند که اگر ما دست به اینها نمی­زدیم، با اینها دست می­دادیم، قرار بود چنین اتفاقاتی نیفتد! هرگز چنین تحلیل و تفسیری درست نیست. اینها دیر یا زود سراغ ما می­آمدند و جمهوری اسلامی با تدبیری که توسط شخص حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) انجام داد، امروز ما در حوزه نظامی یک قدرت بازدارنده جدی بلکه یک قدرت تهاجمی هستیم. [ببینید اینها را همه محاسبه کنید.] در چنین شرایطی، جنگ، جنگ وجودی است.

 

بلندگوی دشمن نباشید!/ لزوم واکنش مناسب به حوادث واقعه

 ما باید بدانیم که در یک جنگ تمام‌عیار قرار گرفته‌ایم. در این شرایط جنگی باید چگونه فکر کنیم، چطور حرف بزنیم و رفتار کنیم. اینها را باید کامل و دقیق بدانیم و بعد واکنش­های مناسب و درستی نسبت به حوادث پیرامونی خودمان داشته باشیم. این شرایط ماست: جنگ، جنگ وجودی است. خود نتانیاهو اعلام می­کند من برای یک مأموریت بزرگ خودم را آماده کرده ام. رژیم صهیونیستی اعلام می­کند که ما منحصر در فلسطین نیستیم؛ بحث توسعه سرزمین­های اشغالی را مطرح می­کنند، رسماً اعلام می­کنند. نتانیاهو می­رود با خاخام­های یهودی می­نشیند و طرح­های آخرالزمانی خودشان را آنجا مطرح و گفتگو می­کنند. به او مأموریت می­دهند، مستندات این اخبار موجود است. بعضی خیال می­کنند جنگ اسرائیل با ما به این دلیل است که ما می­خواهیم اسرائیل را نابود کنیم، آنها هم آمدند زدند. چراکه نتانیاهو به ما می­گوید: مشکل اساسی شماها رهبرتان است که می­گوید: اسرائیل باید از بین برود. پس ما هم داریم از خودمان دفاع می­کنیم.

 اگر مسئله درک نشود، گفتمان فهمیده نشود؛ عمق ماجرا که حضرت امام(رحمت­الله­علیه) از سال 42 مطرح می­کنند، شعارهای اصلی قیام ایشان از همان روز اولی که امام(رحمت­الله­علیه) تنها بودند تا وقتی وارد ایران شدند، بحث خطر صهیونیست­ها را مطرح می­کنند. اگر این را کسی فهم نکند و به ظواهر نگاه کند و طبق حرف­هایی که از اَفواه دشمنان بیرون می­آید بخواهد تصمیم­گیری کند قطعاً دچار اشتباه می­شود.

جنگ ما با رژیم صهیونیستی، جنگ وجودی است، جنگ ایدئولوژیک، جنگ ابراهیم با نمرود، جنگ موسی با فرعون، جنگ خداوند متعال با شیطان است؛ یعنی قابل مصالحه و قابل درست کردن نیست. جامعه باید این را کاملاً متوجه شود. در چنین شرایطی که نتانیاهو دارد اعلام می­کند جنگ ما جنگ وجودی است، جنگ ما جنگ ایدئولوژیک است، توسعه­طلبی­های خودش را دارد مشخص می­کند، آمریکا هم دارد به او کمک می­کند، عده­ای در داخل می­گویند که ترامپ طرفدار صلح است! بیانیه می‌دهند می­گویند: قدرت موشکی و هسته­ای ما، سپاه ما، اینها باید محدود شود! اینها خیلی خطرناک است. مسئله ما از همین­جا شروع می­شود. در این جدال بین جبهه حق و باطل، یحیی سنوار سنی می­گوید ما با صهیونیست­ها سازش نمی­کنیم، ما طرفدار مقاومت هستیم. شعارش «هیهات من الذله» امام حسین(علیه­السلام) در روز عاشوراست! آنوقت رئیس­جمهور به ظاهر شیعه جمهوری اسلامی در یک مقطع از عاشورا درس مذاکره و سازش برداشت می­کند!

 

نگران فتنه­ها در آخرالزمان نباشید/ چشم باطن­بین پیدا کنیم نه چشم ظاهر­بین!

 باید مسئله را فهم کرد. این جبهه حق و باطل، امروز به شیعه و سنی، مسلمان و غیرمسلمان تقسیم نمی­شود. امروز تقسیم­بندی طرف درست و غلط تاریخ [مشخص است]، طرف درست، طرف مستضعفان و مظلومان و مقاومت است. طرف باطل هم طرف مستکبران و اهل سازش و ظالمان عالم است و هر کدام از این دو تا جبهه دارند آدم­های خودشان را در هر دین، آیین و لباسی پیدا می­کنند. طرف درست و غلط تاریخ اینطوری است. اینجاست که ما نباید فریب ظواهر را بخوریم، ما داریم به سمت ظهور باطن عالم حرکت می­کنیم، به سمت ظهور امامی که حکم به باطن می­کند نه به ظاهر! امروز باید چشم باطن­بین پیدا کنیم نه چشم ظاهر­بین! اگر اینطوری نباشد ظواهر فریب­مان می­دهد.

 البته امام صادق(علیه­السلام) فرمودند: «لَا تَکرَهُو الفِتنَةَ فی آخِرِ الزّمانِ فَاِنَّهَا تُبِیرُ المُنافِقینَ»[1]؛ نگران فتنه­ها در آخرالزمان نباشید، چراکه فتنه­ها در آخرالزمان منافقین را رسوا می‌کند! اما اگر حواس­مان نباشد ممکن است آب به آسیاب منافقین بریزیم! به عنوان یک شیعه، انقلابی و یک طرفدار امام حسین(علیه‌السلام)، حتی به عنوان یک طرفدار ولی‌فقیه، در این دوران ممکن است تحلیل­های غلطی پیدا کنیم و حرف­ها، موضع گیری­ها، رأی­ و حتی سکوت ما به نفع جریان نفاق تمام شود! اینها همان مسائل مهم و حساس ‌است که باید به آنها توجه کنیم.

 

 وقتی جامعه دستخوش فریب ظواهر شود...

از یکی از آیات قرآن و بیانات نبی مکرم(صلی­الله­علیه­و­آله) کمک بگیریم که شب اول مجلس‌مان به یاد آن بزرگوار محفل داریم؛ درباره این موضوع به اقتضای وقت‌مان صحبت کنیم که پس چرا ما دچار چنین چالش­هایی می‌شویم؟ چرا گاهی جامعه‌مان دچار چنین چالش هایی می‌شود؟ در این فراز و فرودهای سال­های گذشته تا کنون ما گاهی شاهد این هستیم که بصیرت ما دچار خلل می­شود. البته بصیرت عمومی؛ وگرنه همیشه بخشی از جامعه یک بصیرت فوق‌العاده‌ دارند. ولی چرا گاهی آن بخش عمومی جامعه دست‌خوش چالش­های این‌چنینی می‌شوند؟ گاهی چرا مؤمنین و طرفداران جبهه حق تحلیل­هایشان یکی نیست و اینقدر متفاوت است؟

 دلایل مختلفی دارد که به یکی از آنها اشاره می­کنیم و آن چالش، چالش درونی است. اصل مسئله این است. علت شکست­ها، عقب‌ماندگی و پیشرفت نکردن­های ما چیست؟ البته اینها نسبی است. جاهایی پیشرفت کردیم، جاهایی پیشرفت نکردیم. علت جاهایی که پیشرفت نکرده­ایم چیست؟ ما که یک ملت عازم و جامعه آماده­ای داریم، ما که جامعه‌مان از عموم جامعه اعلام رضایت می­کند، چرا دچار چنین مشکلاتی هستیم؟ گاهی عقب می‌افتیم و جامعه‌مان را عقب می‌اندازیم؟

این [موضوع] به یک مسئله برمی‌گردد؛ مسئله اختلافات به معنای درگیری، جنگ­های داخلی و فکری، جنگ­های گفتمانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که جامعه ما با گفتمان­ها و تز غیراسلامی این درگیری­ها دچار تلاطم می‌شود؛ درگیری های فکری! یعنی گاهی یک صدا شنیده نمی‌شود؛ صداهای مختلفی شنیده می‌شود، اختلافات مختلفی رخ می‌دهد. حتی بر سر اصول، بر سر اصول انقلاب اسلامی، بر سر اصول اسلامی! و به دلیل رشدنیافتگی و یا فریب‌کاری جریان­های معارض و معاند در جامعه ما، گاهی بخشی از جامعه که بخش کمی هم نیست فریب می‌خورند! شعارهایی مثل شعارهای مردم، آزادی و... اینها شعارهای مفاهیم مشکک و شعارهای دوپهلویی‌ است، تحلیل و تفسیرهای متفاوتی دارد. عموم مردم از اینها یک چیز می‌فهمند، خواص یک چیز دیگر می‌فهمند، یک عده چیزهای دیگری از اینها اراده می‌کنند.

 

پرهیز از جنگ­ های داخلی/ اختلاف خطرناک!

 جنگ، جنگ داخلی است. ما اگر بافت داخلی‌مان محکم باشد، جامعه دچار چنین تکانه­های شدیدی نمی‌شود. وجود مبارک پیغمبر(صلی­الله­علیه­و­آله) نگرانی­های خودشان را در بیاناتی اینطور فرمودند: «مَا اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِیِّها إلاّ ظَهَرَ أهلُ باطِلِها علی أهلِ حَقِّها»[2]؛ هیچ امتی بعد از پیامبرش، باهم اختلاف نکرد، (اختلاف منظورشان اختلاف سلیقه نیست، اختلاف سر اصول و مبانی و راهبردهای اصلی است.) جز اینکه اهل باطل بر اهل حق در آن امت پیروز شدند. حرف بسیار تکان‌دهنده­ای است! نمونه‌ بارز آن جامعه­ای که پیغمبر(صلی­الله­علیه­و­آله) ساخته بودند و بعد از وجود مبارک­شان دچار اختلاف شد. این اختلاف خطرناک است.

مسئله، مسئله تهاجم بیرون به داخل نیست. مسئله داخل است؛ یعنی اگر هم دشمن بخواهد حمله کند، از طریق داخلی­ها حمله می‌کند. باز در جایی دیگر می‌فرمایند: «لَن تُفتَنَ اُمَّتی حَتّی یَظهَرَ فیهِم اَلتَّمایُز وَ التَّمایُل وَ المَقامِع»[3]؛ امت من دچار فتنه نمی‌شوند، «لَن» نفی ابد دارد؛ هرگز دچار فتنه نمی‌شوند مگر اینکه در آنها سه چیز ظاهر شود: تمایز، تمایل و مقامع.

سؤال شد که اینها چه هستند؟ فرمودند: «التمایز، عَصبیة یحدثها الناس بعدی فی الاسلام»؛ بعد از من عصبیت­هایی در امت اسلام به وجود می‌آید، که اسلام این عصبیت­ها را کنار گذاشت! معیار اینکه تو سر یک مسئله­ داغ کنی و محکم بایستی دفاع کنی یا کوتاه بیایی، شرع و عقل است نه تعصبات کور قومی و خرده‌فرهنگ­هایی که بر تو عارض شده است! باید ببینی خداوند متعال سر چه چیزی گفته باید بایستی و کوتاه نیایی! عصبیت­هایی که عارض می‌شود، فرهنگ­هایی که حاکم می‌شود، آن فرهنگ­ها، اصول و فرهنگ توحیدی را کنار می‌زند. این یکی از آن چیز هایی ا‌ست که اگر به وجود آمد، امت دچار فتنه می‌شود! اینکه مثلاً اسلام نظام طبقاتی را کنار گذاشته؛ آقازادگی، هزار فامیل، اینها چیزهایی است که اسلام کنار زده است؛ اینها اگر دوباره روی کار آمد، امت دچار فتنه می‌شود.

 

خطر درگیری­ های استانی و قومی قبیله ­ای/ ریشه و مبدأ فتنه کجاست؟

فرموند: «التمایل، تمیل القبیله علی القبیله و یستهل حرمتها»؛ یک قبیله­ علیه قبیله‌ دیگری اقدام کند و درگیری و جنگ شود؛ تعبیر امروزش می‌شود اختلافات قومی؛ ترک­ها را علیه لرها، لرها را علیه کردها، اختلافات قومیتی را دامن زدن! اگر معیار تقوا را که خداوند متعال معرفی کرده، در جامعه توحیدی به ارزش­های قومی قبیله­ای تبدیل شد؛ (حتماً باید کسی باشد که یک تنه‌­اش لُر، کُرد و... باشد؛ که مثلاً جامعه را فلان کند.) اگر به این سمت رفتی، جامعه به این سمت و سوها کشیده شد؛ شایسته­سالاری به سمت قومیت‌گرایی کج شد، این ابتدای فتنه‌ است. این امت ظرفیت درگیری با فتنه دارد.

«المَقامع سیل الاَمسار بعضها علی بعض تختلف اعقابهم تختلف اعناقهم فی‌الحرب»، مقامع یعنی لشکر­کشی و درگیری شهرها باهم؛ استان­ها با هم درگیر شوند. اصفهان و یزد سر آب باهم درگیر شوند، فلان استان و فلان استان سر جاده و... البته ممکن است ریشه­اش هم فتنه باشد؛ یعنی دشمن طراحی کرده باشد. اگر درون جامعه، آن انس ایمانی و انسانی مردم، آن پیوند­های فرهنگی، عاطفی و ملی مردم، آن فرهنگ­های مذهبی مردم گسسته شد؛ مردم به روی هم دست بلند کردند، صدا بلند کردند، این یکی از زمینه­هایی است که فتنه ایجاد می­کند و چقدر در کشور ما تلاش می‌شود برای چنین چیزهایی!

ببینید اینها همان دغدغه­هایی است که وجود نازنین پیامبر(صلی­الله­علیه­و­­آله) به آن اشاره کردند؛ این اختلاف داخلی درگیری­های داخلی خطرناک است. [بعد حالا باید چه کار کنیم و کجا بریم و در خانه چه کسی را بزنیم و...، محل وفاق و اتحاد ما کجاست؟]

 

تمسک به ریسمان الهی، رمز پیروزی

اما آیه­ای که گفتم باید متمسک به این آیه شویم و بحث‌مان را در بستر و دامنه این آیه پهن کنیم، این آیه‌ شریفه است که می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[4]؛ ای کسانی که ایمان آورده­اید بر شما باد توجه به خودتان کنید (به استحکام درونی خودتان توجه کنید. به داشته­های خودتان توجه کنید. به مراقبت خودتان از خودتان توجه کنید!) «لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»؛ اگر شما متمسک به هدایت شوید، به دامن اعتصام الهی معتصم شوید، به ریسمان الهی چنگ بزنید، دیگر هیچ گمراهی نمی‌تواند به شما ضرر بزند. [این مژده بسیار عجیبی ا‌ست، نقشه‌ بسیار عجیبی ا‌ست که خداوند متعال دارد به ما یاد می‌دهد؛] که اگر شما هدایت شدید، هدایت­پذیر بودید، دیگر کسی که گمراه است نمی‌تواند به شما ضرر بزند؛ شیطان نمی‌تواند به شما ضرر بزند. شیاطین عالم هم نمی‌توانند بر شما مسلط شوند. این آیه ابعادی دارد که به ابعادش خواهیم پرداخت.

می‌فرماید:« إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا»؛ این را بدانید محل رجوع و بازگشت شما به خداست. این را حواس­تان باشد به خدا بر می‌گردید! «فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» پس باید آگاه باشید که چه می‌کنید.

این آیه را داشته باشید، پیام­هایی از این آیه استخراج شده که خدمت­تان عرض می‌کنم.

 

خودسازی مقدمه جامعه­ سازی/ اول خودسازی بعد جامعه‌ سازی/ پای حق بایست!

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»؛ می‌فرماید: در راه حق از تنهایی نترسید. «عَلیکُم اَنفُسَکُم» اگر یک جا در اقلیت قرار گرفتی، حق این است اما تو تنها شدی؛ پای حق بایست! «علیکم انفسکم»؛ این یک درس از این آیه! اگر حریف دیگران نمی‌شوید؛ «عَلیکُم اَنفُسَکُم»! حریف خودتان که می‌شوید! انحراف جامعه یا دیگران، مجوز گناه کردن من و شما نیست. «عَلیکُم اَنفُسَکُم»! [آقا همه اینطوری شدند! همه اینطوری شوند تو کلاه خودت را نگه دار باد نبرد.]

«عَلیکُم اَنفُسَکُم»؛ در قیامت هر کسی مسئول کار خودش است. حواس­تان باشد قیامت از شما سؤال می‌کنند چه کردی؟ باز از درس­هایی که از این «عَلیکُم اَنفُسَکُم» گرفته می‌شود این است که آقا دنبال کشف و افشای عیوب دیگران نباش «عَلیکُم اَنفُسَکُم»؛ به خودتان توجه کنید، عیب­های خودتان را رفع کنید. ببینید اینها ابعادی از آیه است که ما را توصیه می‌کند به اینکه توجهات نفسانی­مان را بالا ببریم. حالا ممکن است اینجا در این ترجمه‌ها، در این درس­ها خطری هم تهدید کند که آقا گویا ما با اجتماع نباید کاری داشته باشیم! «عَلیکُم اَنفُسَکُم». حواستان به خودتان باشد، این را نمی‌خواهد بگوید آیه! «عَلیکُم اَنفُسَکُم». می‌خواهد این را بگوید که اول خودسازی، بعد جامعه‌پردازی، جامعه سازی! به معنای اینکه شما اگر خودت را نساخته باشی نمی‌توانی دیگران را بسازی!

ذات نایافته از هستی‌بخش          کی تواند که شود هستی‌بخش

واقعیت امر این است که اگر شما نخواسته باشید خودتان را بسازید و روی خودتان کار نکنید، کارهایی هم که انجام می‌دهید اگر منهای اراده خودسازی خودتان انجام ‌دهید اثر اجتماعی نخواهد داشت. اگر در جهت اصلاح خودش انجام دهد، در این صورت این حرف و کار فرهنگی اثر می‌گذارد. نه اینکه شغلش این است که کار فرهنگی می‌کند و حقوق می‌گیرد. این کار را می‌کند یا دوست دارد، این کار را می‌کند هیچ برنامه‌ریزی و محاسبه‌ای برای اینکه در خودش اثر بگذارد ندارد. اگر اهل ایمان، بر عهد و ایمان خودشان پافشاری کردند و به تکلیفی که دارند عمل کردند، این دفعه به‌خاطر عقاید باطل دیگران عقوبت نمی‌شوند.

 «علیکم أنفُسَکُم» یعنی اینکه اگر شما سر عهد و ایمانتان کار و تلاش کردید و در هر حوزه‌ای هستید، اتمام حجت کردید و در حد اختیارات و وسعتان در زمینه‌های دفع فساد و انحراف در جامعه کار کردید، مؤاخذه نخواهید شد که چرا مردم جامعه اینطوری‌اند. ولی اگر بی‌خیال و بی‌تفاوت بودید، گفتید من خودم را نگه دارم، دیگران به من ربطی ندارند، مؤاخذه می‌شوید.

 

برای نجات دیگران، خودتان غرق نشوید

معنای دیگر «علیکم أنفُسَکُم» این است که برای نجات دیگران، خودتان غرق نشوید؛ چراکه اینجا آستانه لغزش خیلی بالاست. گاهی شیطان شما را وسوسه می‌کند که کار خیر انجام بدهید که دست یکی را بگیرید و نجاتش بدهید. شما خودتان غرق می‌شوید خودتان زمین می‌خورید. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند؛ من هیچ‌وقت قرار نیست به قیمت جهنم رفتن خودم، شما را نجات بدهم. یعنی محاسبه باید درست باشد.

فرمود چنان حواستان به خودتان باشد و تربیت کنید که فساد جامعه و محیط در شما اثر نگذارد. اینکه بعضی افراد تا شرایط تغییر می‌کند، حالشان هم تغییر می‌کند، حرف‌هایشان عوض می‌شود به‌خاطر این است که خودشان را تربیت نکرده‌اند. روی اعتقادات و باورهایشان محکم نیستند، مُرَددند. اینها در فتنه‌ها ریزش می‌کنند. سفارش می‌کنم که روی ابهامات‌، شک و تردیدهایتان دینداری نکنید. شک و تردیدها را رفع کنید؛ سؤال کنید، مطالعه کنید. آنهایی که شک و تردید دارند و رفع نمی‌کنند، بالاخره یک جایی از مدار خارج می‌شوند.

 

ضعف درونی موجب شکست می‌شود/ ضعف نفس مساوی با شکست

«عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»[5]؛ از خارج کسی به شما آسیب نمی‌زند، اگر شکست بخورید از خودتان شکست می‌خورید. اگر شکست شخصی بخورید، از ضعف درونی خودتان است که شکست خوردید. اگر هم شکست تشکیلاتی بخورید، از ضعف درونی تشکیلات است که شکست خوردید. اگر ضعف، شکست اجتماعی یا شکست ملی بخورید، برای ضعف ایمان ملی، عزم ملی، عزت ملی و اعتماد ملی است که شکست خوردید. به این برمی‌گردد که این ملت الزامات پیروزی را در درون خودش ایجاد نکرده است.

همه می‌گویند که کِرم درخت از خودِ درخت است. قابیل برادر هابیل است، قارون با حضرت موسی(علیه‌السلام) نسبت فامیلی داشت و از صحابه بزرگ حضرت بود، سامری از اولیای خدا بود. در امتحانات سخت مستجاب‌الدعوه‌ها زمین می‌خورند. این حرف برای ناامید کردن نیست، این حرف برای نشان دادن اهمیت مسئله و سختی ماجراست و الّا خیلی‌ها بودند چنین مقاماتی هم نداشتند، هدایت شدند، عاقبت‌بخیر هم شدند. گاهی عوام جامعه، عاقبت‌‌به‌خیر می‌شوند که بعضی خواص رده بالا چون رعایت نمی‌کنند عاقبت‌به‌خیر نمی‌شوند.

در امت اسلام چه کسانی ریل این جامعه را تغییر دادند؟ مگر غیر از خودی‌ها بودند؟! اینکه می‌گویند مشکل از درون است، مشکل از بیرون نیست. مشکل بیرون، مشکل ثانویه و مشکل عارضی است. باید دنبال مشکلات ذاتی گشت. آسیب‌های درونی خطرناکند.

 

روحیه خودتان را به‌خاطر دیگران از دست ندهید/ راه نجات، هدایت‌پذیری است

«عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»؛ می‌فرماید که روحیه خودتان را به‌خاطر انحراف دیگران از دست ندهید. راه اسلام اینقدر منطقی و استوار است که هیچ شبهه و انحرافی از دیگران نمی‌تواند در آن خللی وارد کند. خیلی شبهه وارد می‌کنند و حرف می‌زنند شما شک نکنید. همه اینها جواب دارد ولی ممکن است شما جواب آن را بلد نباشید. اسلام دین محکمی است.

اسلام به ذات خود ندارد عیبی      هر عیب که هست از مسلمانی ماست

اسلام آخرین دین است و آخرین دین، کاملترین دین است و حجت و برهان، اساس عمل به این دین است. در آن شک نکنید. بروید و خودتان را تجهیز کنید. اگرچه منحرف‌ها، شبکه‌ها و فرقه‌ها و جریانات انحرافی در کمین‌اند. تنها راه نجات، هدایت‌پذیری است. راه هدایت‌پذیری را برای خودتان نبندید.

آدم‌هایی که اهل سؤال و دنبال مطالعه و فهم نیستند، یکی از ابواب هدایت‌پذیری را روی خودشان بسته‌اند. همین هیئت‌ها، روضه‌ها و جلساتی که در تشیع باب شده برای این است که خودش بابی برای هدایت‌پذیری است. اگر این نبود قاطبه تشیع از چه طریقی هدایت می‌پذیرفتند؟ ابزارش را فراهم کنید. اگر این ابزارها را فراهم نکنید، راه هدایت شما مسدود می‌شود. توان خودسازی در ایمان به معاد است. یکی از خواص دوران دفاع مقدس همین بود که مرتب شهید می‌آوردند، مسجد بودیم. نماز، دعا می‌خواندیم.

 

آخرت‌اندیشی، ابزار هدایت است

«عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ». توان خودسازی شما در جمله «إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ» است. حواستان باشد به اینکه به سمت خدا برمی‌گردیم. باید آخرت‌اندیش بود. خودتان فهم کنید، در اسلام تقلید کورکورانه نداریم. اگر می‌خواهید در قیامت نجات پیدا کنید، باید برای کاری که کردید دلیل داشته باشید. یا خودتان کارشناس هستید، فهمیدید یا به علل و اسبابی مراجعه کردید، به شخص کارشناس و خبره اعتماد کردید. این هم یکی از آن راه‌هاست با اوهام و تمسک به خرافات و عرفیات و متغیرهای فراوان در جامعه، نمی‌شود اقدام انجام بدهد، باید دلیل داشته باشد. قیامت باید پاسخگوی عمل خودمان باشیم.

«عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جمیعا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ رفتار و کردار انسان در دنیا، فرجام او را در آخرت مشخص می‌کند. «فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» حواستان باشد چه کار می‌کنید. اینجا دارید آخرتتان را می‌سازید.

 

استحکام فردی و جمعی لازمه سربلندی در امتحانات و فتنه‌ها

آن رزمنده‌ای که در دوران دفاع مقدس گرفتند و شکنجه کردند یا آن مجاهد و مبارزی که در دوران انقلاب در زندان‌های ساواک گرفتند، او را به برق وصل کردند، روی بدن‌شان اتو گذاشتند، میخ‌هایی به بدن‌شان فرو کردند، آنها را در دستگاه شوک قرار دادند، خرس آوردند به جان آنها انداختند؛ انواع و اقسام شکنجه‌های غیرقابل تحمل و بعضی‌ زیر این شکنجه‌ها به شهادت رسیدند اما به امام توهین نکردند، اسامی را لو ندادند، علیه انقلاب مصاحبه نکردند، اینها اعتقاداتشان محکم بود. اگر ما به این استحکام درونی نرسیم به «علیکم أنفُسَکُم» فردی و «علیکم أنفُسَکُم» جمعی و ملی نرسیم، و در سطح امت اسلامی به «علیکم أنفُسَکُم» نرسیم دچار فتنه خواهیم شد. فتنه‌هایی که وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه وآله) فرمودند: برای این فتنه‌ها، نگران امت هستم.

و امروز ما در یک آستانۀ بسیار خطرناکی قرار گرفته‌ایم. الآن در برهۀ تاریخی با آزمون و امتحانی که در آن قرار داریم، در جنگ وجودی بین حق و باطلی که در آن قرار داریم که جبهۀ باطل همۀ سپاهیانش را تجهیز کرده است، آیا جبهۀ حق همۀ سپاهیانش را تجهیز کرده است؟ چه زمانی می‌خواهیم به «علیکم أنفُسَکُم» بپردازیم؟ چقدر وقت داریم؟ آزمون سنگینی در پیش است. خدا از ما اجازه نمی‌گیرد برای اینکه از ما امتحان بگیرد، دارد امتحان می‌گیرد. ما باید خود‌مان را برسانیم، امتحانات سخت‌تر می‌شود. اینکه در روایات آخرالزمان در امتحانات پایانی که به تعبیری می‌گویند امتحان جامع دارند می‌گیرند.

 در همۀ اعصار و قرون انبیا و اولیای الهی، امروز در آخرین دوران تاریخ، در دوران آخرین امام قرار گرفته‌ایم، تمام آزمون‌هایی که در همۀ اعصار بوده الآن دارد گرفته می‌شود. جنگ‌ها، جنگ‌های ترکیبی است، نه یک جنگ و دو جنگ و ده جنگ. شما در آنِ واحد در ده‌ها جبهه باید بجنگید، باید تحلیل داشته باشید، باید در جبهۀ حق قرار بگیرید، در هر عرصه‌ای باید طرف درست تاریخ قرار بگیرید. به مسئله ساده نگاه نکنید. امتحان سنگین است.

 

امام زمان به باطن حکم می‌کنند/ تلاش برای اصلاح باطن

در این جنگ وجودی ما لآاقل ریزش نکنیم. فرمود: «یَستَخرِجُ فی ‌الغَربال خَلقِ ‌الکَثیر»[6]. ما به سمت ظهور باطن عالم ظهور می‌رویم. امامی که به باطن حکم می‌کنند، شما دیگر نمی‌توانید در ظاهر متوقف شوید. باطن‌ها دارد به ظهور و بروز می‌رسد. آنهایی که باطن و موضع‌گیری‌ها‌یشان درست است، اما ظاهر‌شان خراب است به تعبیر مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) عیب او در ظاهر‌ش است، عیب من در باطن و در تحلیلم است؛ یک آدم با سوابق سیاسی در کشور جمهوری اسلامی بر مسند قدرت، تحلیلش با ترامپ یکی است. یک دختر کشف حجاب کرده‌ که از او انتظار نمی‌رود، چهار نسل بعد از آن آقا به دنیا آمده تحلیلش تحلیل رهبرش و جبهۀ مقاومت است. این به این معنا نیست که کشف حجابش مورد تأیید ماست، بلکه به این معنی است که آسیب به ظاهر او خورده، به باطن او آسیب نخورده است، بعضی آسیب به باطن‌شان خورده، ظاهر‌شان درست است. ظاهر او به فضل الهی درست خواهد شد. اما آیا باطن من هم درست خواهد شد؟ من که ظاهرم خوب است باید تلاش کنم تا حداقل باطنم اندازۀ ظاهرم باشد.

 

سوار بر کشتی اخرالزمان و امواج سهمگین با ناخدایی باخدا

جنگ اینطور‌ی است، امتحان اینطوری است: فرمود: «یُصبِحُ الرّجلَ مؤمناً وَ یُمسی کافِراً وَ یُمسی مؤمناً وَ یُصبِحُ کافراً»[7]؛ صبح و شب وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حالی در بستر احتضار بودند که نگران فردا صبح امتشان بودند.

جبهۀ باطل ساز و کار می‌چیند، جبهۀ حق ساز و کار می‌چیند؟ ما در حکومت نائب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) قرار داریم حکومت نائب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) یعنی حکومتی که برای هدایت اسباب می‌چیند. اسباب این هدایت در این حکومت دارد فراهم می‌شود. شما در حکومتی نیستید که باید خودتان تنهایی و شخصی دین خودتان را فقط حفظ کنید، اسباب برای هدایت دارد چیده می‌شود. یکی آن بالا هست که مرتب اشاره و هدایت می‌کند، راه‌ها را نشان می‌‌دهد، اگر صبح تا شب سجدۀ شکر کنیم باز هم کم است. ما متوجه نمی‌شویم کجا هستیم؟ چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ در این امواج سهمگین فتنه‌های آخر‌الزمان این کشتی بر فراز این امواج توسط شخصی دارد هدایت می‌شود که شما خیالتان راحت است. منتها اگر ما که سوار این کشتی هستیم، به خود شخصی و به خود جمعی خودمان نپردازیم، اشتباه کنیم، خود‌مان و اجتماعات‌مان را رها کنیم. خدا با کسی نسبت فامیلی ندارد، خدا قول نداده همینطوری هدایت کند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حالی چشم‌شان را به هم می‌گذاشتند که نگران فردا صبح و فردا شب‌شان بودند. همه اینها برای این بود که به آیه «علیکم أنفُسَکُم» عمل نمی‌شد.

در زیارت جامعه ائمةالمومنین فرمود: «فلما مَضَی ‌المُصطفی صلواتُ الله علیه وَ آله اختَطَفوا الغِرَّه وَ انتَهَزُوا ‌الفُرصَهً وَ انتَهَکُوا الحُرمَه وَ غادَرُوهُ عَلی فِراشِ الوَفاه...»[8] همین که وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چشم از این دنیا بستند فریب‌ها شروع شد، فرصت‌ها را مصادره کردند، حرمت‌ها هتک شد. اینکه می‌گوید «فلمّا مَضی» معلوم می‌شود بعد از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بلافاصله این اتفاق افتاد. معنی آن این است که قبل از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) طراحی شده بود. ایشان در بستر احتضار بودند، داشتند علیه‌شان غدر و فتنه و فریب می‌کردند.

 

حبیب بن مظاهر

روزی نبی مکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با عده‌ای از اصحاب از راهی می‌گذشتند دیدند که چند بچه دارند بازی می‌کنند. وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) طرف بچه‌ها رفتند، یکی از این بچه‌ها را که نوجوانی بود صدایش کردند بیرون آمد شروع کردند به او محبت کردن. خیلی نوازش کردند و ‌بوسیدند. اصحاب تعجب کردند که یا رسول‌الله، این بچه الآن چه ویژگی‌ای دارد که شما بین این بچه‌ها او را بیرون کشیدید و محبت می‌کنید؟ فرمودند؛ من یک‌وقت دیدم که این بچه‌ها بازی می‌کردند، حسین من هم بین این بچه‌ها بازی می‌کرد، او می‌رفت جایی که حسین من قدم گذاشته بود، خاک زیر پای او را برمی‌داشت بر صورت خودش می‌کشید، این پسر این قدر بامعرفت است. جبرئیل بر من نازل شد، گفت: خدا به تو سلام می‌رساند می‌گوید اینکه الآن می‌بینید اینطوری است در کربلا حسین تو را یاری می‌کند و او کسی نبود جز حبیب‌ بن ‌مظاهر. امام هم برای او نامه نوشتند: «من الغریب الی الحبیب»

 

یومٌ علی صدر المصطفی و یومٌ....

لحظۀ آخر وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نفس‌نفس می‌زدند، معلوم بود دارند از این عالم می‌روند، حسین آمد خودش را روی سینۀ رسول‌الله انداخت. باید روی سینۀ محتضر خلوت و سبک باشد. آنقدر هم سخت است که می‌گویند که دکمه‌های پیراهن محتضر را هم باز کنید، به اندازۀ یک کوه روی سینه‌اش سنگینی می‌کند. به حساب همین دستور امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) آمدند امام حسین(علیه‌السلام) را از روی سینۀ پیغمبر بر‌دارند، آقا رسول الله فرمودند نه علی جان! بگذار حسین روی سینۀ من باشد آرامش من است، آرامش لحظۀ جان دادن من است،

می‌دانید که پیامبر آخرین لحظات عمرشان که داشتند جان می‌دادند، روضۀ امام حسین خواندند؟ مرتب می‌فرمودند: «مالی وَ لِیزید؟»؛ من و با یزید چه کار؟ «لا بارک الله فیه اللهم‌العن یزید»[9] مرتب روضه می‌خواندند؛ روضۀ امام حسین(علیه‌السلام) می‌خواندند. اما «لا یومکیومک یا اباعبدالله»؛ بمیرم برای آن آقایی که لحظۀ آخر دید سینه‌اش سنگین شد، چشم بازگرد دید: «و شمر جالس علی صدرک».


[1]. کنزالعمّال، حدیث 31170.

[2]. کنزالعمال، حدیث 929. 

[3]. المستدرک، ج4، ص 524.

[4]. سوره مائده، آیه 105.

[5]. سوره مائده، آیه 105.

[6]. اصول کافی، ج 1، کتاب الحجه.

[7]. نهج الفصاحه، ص 370.

[8]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی؛ زیارت جامعه ائمه المؤمنین.

[9]. بحارالانوار، ج 44، ص 266.