دستهبندی شیعیان!
دستهبندی شیعیان!
دستهبندی شیعیان!
حجتالاسلام مهدوینژاد: دستههای عجیب شیعیان! از شیعه انگلیسی گرفته تا شیعه انقلابی و غیرانقلابی، شیعه خودی و شیعه غیرخودی، حتی شیعه تقلبی!! چطور ممکن است همه این دستهها شیعه باشند؟! // وقتی اهل بیت(علیهمالسلام) هم شیعیان را دستهبندی میکنند...!! //برای اینکه از اضمحلال حق در باطل جلوگیری شود، باید مرز تعیین کرد. ولی در جامعه ایمانی و در معاشرت با مؤمنین باید بگویی همه خوب و مؤمناند، تازه اگر فسقی از او دیدی بگو در این مورد به خصوص فسق دیدم نه در همه شئون زندگیاش. // «هیئتهای امام صادقپسند» چگونه هیئتهایی هستند؟ // محبین و شیعیانی که فتنه ایشان از فتنه دجال بدتر است! // ضد ولایت فقیه کیست؟ آیا هرکس نظرش با ولایت فقیه نباشد؛ ضد ولایت فقیه است؟! // هرکسی مداح یا آخوند یا مذهبی است نباید دنبالش راه بیفتیم. آدم خوب و مخلصی است ولی اگر دیدی دارد اخلال ایجاد میکند و خلاف مبانی حرکت میکند دنبالش نیفت، اتفاقاً تذکر هم باید بدهی. این منوط به این است که مطالعه داشته باشی و مبانی را بدانی.
شناسنامه:
عنوان: مراسم شهادت امام جعفر صادق(علیهالسلام)
موضوع: دستهبندی شیعیان از منظر امام صادق(علیهالسلام)
زمان: چهارشنبه 3/2/1404
مکان: مسجد امام کاظم(علیهالسلام) مدینه العلم کاظمیه
انتساب تشیع به امام جعفر صادق(علیهالسلام)
شیعه را به امام صادق(علیهالسلام) منسوب میدانند و ایشان را مؤسس مذهب شیعه معرفی میکنند، درحالیکه وقتی به تاریخ نگاه میکنید میبینید پرونده شیعه از اوایل بعثت و در حادثه یوم الدار که به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) امر شد از خانواده خودت شروع کن باز شد. آنجا بحث جانشینی وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مطرح میشود، نام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به میان میآید و بعد تا مدینه که احادیثی که مفصل با عنوان «علیُّ و شیعته» مطرح میشود. پس «شیعه» بحثی نبوده که از زمان امام صادق(علیهالسلام) مطرح شود.
چرا امام صادق(علیهالسلام) را مؤسس مذهب شیعه میدانیم؟
چرا امام صادق(علیهالسلام) را مؤسس مذهب شیعه میدانیم؟ برای اینکه در طول تاریخ سیر تطور شیعه تا زمان امام صادق(علیهالسلام) حوادثی به وجود آمده است. در دوران امام صادق(علیهالسلام) زمینه برای تبیین تشیع فراهم شده است. شیعه احکام، ایدئولوژی، اعتقادات، هنجارها، اخلاقیات و معارف و مبانیای دارد که در زمان ائمه قبل خیلی فرصت نشده بوده باز کنند، از زمان امام باقر(علیهالسلام) این فرصت آغاز میشود. اوج آن در زمان امام صادق(علیهالسلام) است که حضرت فصول مختلف دین را باز میکنند، هزاران روایت و حدیث نقل میشود و معارف باز میشود؛ لذا هویت شیعه از زمان امام صادق(علیهالسلام) است؛ یعنی شیعه هویت شیعگی پیدا میکند، به اصطلاح مرجعیت اجتماعی پیدا میکند، امام مرجعیت علمی پیدا میکنند، حتی مذاهب مختلف به سراغ حضرت میروند و پای کرسی درس حضرت به عنوان امام شیعیان مینشینند. در چنین فضایی شیعه هویت پیدا میکند.
یکی از شاگردان امام صادق(علیهالسلام) به نام «ابان بن تغلب» با یکی از اصحاب امام صحبت میکند و توضیح میدهد که شیعه به چه کسی میگویند. شیعه به کسی میگویند که وقتی بر سر سخنان نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) اختلاف میشود، به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مراجعه میکند و وقتی بر سر سخنان امیرالمومنین(علیهالسلام) تفسیر و تحلیل حوادث و وقایع و بیانات ایشان اختلاف میشود، به امام صادق(علیهالسلام) مراجعه میکند. ائمه همه نور واحدند، همه با هم یکی هستند، از نظر مراتب ایمانی و علمی تفاوتی نمیکنند، منتها عملیات هر امامی در هر عصری به دلیل شرایط زمانش متفاوت است. زمان امام صادق(علیهالسلام) احکام فروع دین باز میشود؛ جهاد، نماز، روزه، امربهمعروفونهیازمنکر و... فصول مختلف این مباحث باز میشود.
کار ویژه امام صادق(علیهالسلام)
امام صادق(علیهالسلام) با گونههای مختلف شیعیان و محبین خودشان مواجه بودند. بعضی میگویند: امام صادق(علیهالسلام) تکلیف تشیع را معلوم و محدوده تشیع را مشخص کردند. هرکس به همین عقاید و احکام اعتقاد دارد شیعه است ولو اینکه به رساله عملی هم عمل نمیکند. ممکن است خیلیها هم عمل نکنند، شما ممیزی نگذارید. فرد شیعه است، فاسد هم است، میگویند سخت نگیرید منبر بروید، نصیحت و موعظه کنید، تذکر دهید، اوصاف شیعه را بگویید. مرحوم شیخ صدوق کتابی به نام «صفات الشیعه» دارد، آن را برای مردم بخوانید. اگر سخت بگیرید کسی باقی نمیماند. کسی هست که اهل دعای ندبه و کمیل، نذری دادن و غیره است ولی ولیّ فقیه را قبول ندارد، به این شخص چه بگوییم؟ آیا شیعه است؟ کار جایی سخت میشود که بزرگان ما عباراتی وضع میکنند مثل شیعه انگلیسی؛ یعنی اینکه انگلیس با او کاری ندارد، به او کمک هم میکند. یا سنی آمریکایی. این عبارات در بیانات حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است؛ سنی آمریکایی، شیعه انگلیسی. و هر دو برادر شیطان هستند؛ انقلابی، غیرانقلابی، شیعه خودی، شیعه غیرخودی.
دستهبندیهای عجیب شیعه
بالاخره سخت بگیریم یا نه؟ شهید مطهری تعبیری دارد به نام شیعه قالتاق، شهید بهشتی تعبیر شیعه تقلبی دارد. منظورشان کدام شیعیانند؟ امام خمینی(رحمتاللهعلیه) دایره را گستردهتر میکنند: یعنی اسلام آمریکایی. اسلام ناب و اسلام آمریکایی، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام پابرهنهها، اسلام سرمایهداران زالو صفت.
این دستهبندیها چیست؟ دستهای در بحث فضائل امیرالمؤمنین و اهلبیت(علیهمالسلام)، دوست و شیعه اهلبیت(علیهمالسلام) هستند و کار را به «هو» میکشانند؛ میگویند که امیرالمؤمنین -نعوذ بالله- «هو الله»! رسماً این را میخوانند و گاهی ما هم ندانسته همراهش سینه میزنیم. اینها بالاخره محب اهلبیت و شیعه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هستند. از آن طرف در لعن و برائت تا حدی پیش میرود که کار به جنگ بکشد. روی منبر یا پشت تریبون میرود و تولید اختلاف و دعوا میکند تا سنی و شیعه را به جان هم بیندازد. گویا مذهب امیرالمؤمنین(علیهالسلام) صرفاً برای دعوا و فحاشی است. به فلانی فحش بدهید و به حضرت ربط بدهید. بر سر اهلبیت(علیهمالسلام) دعوا راه میاندازند. آیا اسم اینها شیعه است؟ آیا سیره خود امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم اینگونه بوده است؟! آیا نهجالبلاغه اینها را تأیید میکند؟ مشخص است که قصد دارد دعوا درست کند، بر سر خلفا دعوا درست میکند، آیا این آدم شیعه است؟
میگوید که از آن وقتی که کار به دست مردم و دموکراسی و انتخابات و رأیگیری افتاد اوضاع خراب شد. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «لَولا حُضورُ الحاضر…»[1] آنقدر نقش مردم را جدی میدانند! از آن گذشته امام(رحمتاللهعلیه) علیشناستر بودند یا تو؟! طرف اصلاً مردم را آدم حساب نمیکند، جمهوریت را میزند، به ما میگوید اینقدر در لحظه انتخابات از حضور حداکثری نگویید، بگذارید همین حداقل حزباللهی بیایند و حضور پیدا کنند و به یک آدم حزباللهی رأی دهند، ما خودمان با همینها که دلشان برای انقلاب میسوزد کشور را میسازیم. بعد دوباره حضرت آقا سخنرانی میکنند، میگویند حضور حداکثری مردم...!
دستهبندی شیعیان از نگاه امام صادق(علیهالسلام)
در زمان امام صادق(علیهالسلام) شرایط به گونهای بود که حضرت در تقیه بودند ولی گاهی پیش میآمد که بر منبر کلاس درس مینشستند و علیه زراره حرف میزدند! زراره که شاگرد درجه یک امام بود و ایشان فرموده بودند: «زرارة منّا اهل البیت» حالا مخاطب چنین حرفی شده بود. همه متعجب بودند که مگر زراره چه کرده است؟ کلاس که تمام شد، امام پسر زراره را صدا زدند و در گوشش فرمودند: سلام ما را به پدرت برسان و بگو ارادت ما همچنان باقی است. حکومتیها به دنبال قصه برای پدرت بودند، ما هم اینجا تنقیصی کردیم که اینگونه او را رها کنند.
درست است که چهارهزار شاگرد داشتند، مرجعیت علمی پیدا کرده بودند... ولی اینطور نبود که خیلی آزاد باشند. حضرت در همان زمان خودشان خطکش برمیداشتند و دستهبندی میکردند. دسته بچه دسته بندی؛ میفرمودند: «اَلشّیعَةُ ثَلاثٌ: مُحِبٌّ وادٍّ فَهُو مِنّا و مُتَزَیِّنٌ بِنا و نَحنُ زَینٌ لِمَن تَزَیَّنَ بِنا و مُستَأکِلٌ بِنَا النّاسَ و مَنِ استأکَلَ بِنَا افتَقَرَ»[2]؛ شیعیان سه دستهاند: دوستدار ما که به ما ابراز محبت میکند و بر سر محبت خود محکم ایستاده است. این از ماست و وقتی میگوید دوستتان دارم، پای حرف ما ایستاده و این شیعه واقعی است. دوم عدهای از شیعیان من هستند که ما را زینت و آبروی خود کردهاند. به اسم ما آبرو پیدا کردند و مردم به اسم ما به آنها احترام میگذارند و دوستشان دارند. نگاه مصرفی به اهلبیت(علیهمالسلام) در این روایت است، اما حضرت میفرمایند: کسی که ما را زینت خود قرار دهد، ما هم زینت او میشویم و آبرویش را حفظ میکنیم. دسته سوم عدهای هستند که از راه ما نان میخورند. ترجمه صحیح اینکه به واسطه ما نان میخورند. کسی که اینچنین کند فقیر و محتاج میشود.
فرمایش امام صادق(علیهالسلام) در روایت سایر ائمه نیز هست. وقتی حضرت دستهبندی کردند، در آخر بر عدهای از شیعیان دوران خودشان رسیدند که تازه حکومت هم در دست شیعیان نیست و شیعه غریب است. چرا این کار را میکند؟ امام باقر(علیهالسلام) در روایتی مشابه فرمودند: «شِیعَتُنا ثلاثةُ أصنافٍ: صِنفٌ یَأکُلُونَ الناسَ بنا، و صِنفٌ کالزُّجاجِ یَنُمُّ حدیث و صِنفٌ کالذَّهَبِ الأحمَرِ کُلَّما اُدخِلَ النارَ ازدادَ جَودَةً»[3]؛ شیعیان ما سه دستهاند: دستهای مردم را به اسم ما میخورند و عدهای مثل چراغی هستند که روشنایی از شیشهاش به راحتی عبور میکند؛ کنایه از این است که قابل اعتماد نیستند و اسرار ما را برملا میکنند. واقعاً اینگونه بود که بعضی اوقات همین شیعه خیانتهایی میکرد و اسراری را هویدا میکرد که در نتیجه آن امام را به زندان میانداختند.
یک عده از شیعیان هم اینگونهاند که مثل زر سرخاند که وقتی در آتش میافتد نابتر و زلالتر میشود؛ یعنی اینان هرچه بیشتر در سختی و مشکلات قرار میگیرند ایمانشان قوی و راسختر میشوند. حضرت دستهبندی میکنند. پس این دستهبندی در سیره ائمه(علیهمالسلام) وجود داشته است.
شیعه نباید متوقف شود/ روش برخورد با مؤمنین در درجات دیگر ایمانی
بنابراین سخن حاج قاسم و حضرت آقا که گفتند «این دختر ماست، پسر ماست...» با آن سخن درباره خودی غیرخودی، چطوری با هم جمع میشود؟ وقتی کسی میخواهد مصلحانه رفتار کند، جامعه را اصلاح و تربیت کند حتما باید دستهبندی داشته باشد، سطوح و مراتب مختلف مشخص باشد، تصفیه لازم است. باید سره از ناسره و غلط از درست، حق از باطل، آلوده از پاک جدا شود. اهلبیت(علیهمالسلام) خودشان تقسیمبندی کردند و برای اینکه حق و باطل مخلوط نشود صفاتی مانند جاهل مقصر، جاهل قاصر، عالم متهتک و جاهل متنسّک، مؤمن، طالح، فاسق، فاجر، متقی و بیتقوا تعریف کردند.
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: ایمان همچون نردبان دارای ده پله (درجه) است. در ابتدا سؤال کنیم که چرا چنین مثالی زده میشود؟ یکی از دلایلش این است که مؤمن یا شیعه نباید متوقف شود. باید رو به بالا حرکت کند و مراتبی که طی میکند باید مشخص باشد. باید مشخص شود که در چه درجهای است. یکی مجاهد است درحالیکه دیگری قاعد است. بین مجاهد و قاعد باید فرق باشد «قُل هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَی وَالْبَصِیرُ»[4] خدا دستهبندی میکند. اینها مؤمن و شیعهاند اما دستهبندی دارد. شیعه مجاهد و شیعه قاعد را نباید یکی بدانید. برای اینکه از اضمحلال حق در باطل جلوگیری شود، باید مرز تعیین کرد. اینکه همه خوبند، کجا باید بگویی همه خوباند؟ در جامعه ایمانی و در معاشرت با مؤمنین باید بگویی همه مؤمناند، تازه اگر فسقی از او دیدی بگو در این مورد به خصوص فسق دیدم نه در همه شئون زندگیاش. نگو بقیه اعمالش هم به درد نمیخورد، بلکه شاید در بقیه موارد از شما نیز بهتر باشد. علاوه بر اینکه به او به عنوان یک مؤمن احترام میگذاریم، او را امرمعروفونهیازمنکر هم میکنیم، به او یاد میدهیم و کمکش میکنیم.
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: کسیکه در پله چهارم ایستاده، پله سومی را پایین نیندازد، بلکه دست او را بگیرد و بالا بیاورد. در جامعه ایمانی باید با مؤمنین اینگونه باشید ولی بدانید مؤمن مستضعف است، باید مراقب باشیم مؤمن مستکبر نشویم. خیلی ظریف است. در جامعه مؤمنین میفرمایند که برای همسایهها دعا کنید، نزدیک است که همسایه از همسایه ارث ببرد، با مؤمنین مدارا، حسن ظن داشته باشید؛ اینقدر دستورالعمل میدهد حق ندارید به هم سوءظن داشته باشید علیه هم حرف بزنید. امام رضا(علیه السلام) فرمودند که اگر کسی از دوستان ما زیرآب کس دیگری را بزند از ولایت من خارج شده است!
این تقسیمبندی جامعه «من المؤمنین» است سطوح و رتبههای مختلفی دارند، کسی هم نباید مغرور شود که از دیگری بهتر است، چه بسا این آدم کارهایی میکند که از او خیلی بهتر است. هیچوقت خودتان را از کسی بهتر ندانید؛ ولی جامعه دستهبندی دارد، دستهبندیهای جامعه ایمانی برای رتبههای ایمانی و برای رشد است تا به طبقات بالا برسیم.
شیعیان جاهل و خطراتشان
بنده نمیتوانم نظام دسته بندی را خدمتتان عرض کنم؛ چراکه طولانی میشود. ولی بدانید شیعیانی هم هستند که جاهلاند، قصدی هم ندارند ولی رفتارهای نادرستی دارند، مثل شیعیانی که برائت افراطی دارند. جاهلاند، آب هم به آسیاب دشمن میریزند، این افراد شیعهاند ولی اعتقاد و اعمالشان میلنگد.
شخصی شیعه در مسجد شروع به لعن کردن خلفا کرد، امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: خدا لعنتش کند، با این کار دارد متعرض ما میشود.
باید دین را بفهمیم. همین شیعههای منحرف از نظر عقیدتی یا عملی کار تشیع را خراب میکنند که اجازه نمیدهند شیعه حاکم شود. شیعهای که رشوه میگیرد، دروغ میگوید، رازنگهدار نیست یا شیعهای که نمیشود رویش حساب کرد نمیگذارد امام، امام جامعه شود. اینها عمدتاً جاهلاند.
شیعه قلّابی
بین کسانیکه خرابکاری میکنند شیعه قلابی هم هست؛ قلابی به معنای تقلبی، کسی که خود را به جامعه شیعی انداخته و همه فکر میکنند شیعه است، ولی شیعه نیست در حقیقت منافق و نفوذی است. خرج امور مذهبی میکند ولی ابربدهکار بانکی است. با این شیعهها چه کنیم؟ شیعهای که مجلس امام حسین(علیهالسلام) برپا میکند ولی با ولایت فقیه مخالف است!
نکتهای مهم داخل پرانتز
دقت بفرمایید، ما نمیتوانیم بیدلیل به کسی برچسب بزنیم، برچسب زدن عقوبت دارد و کار هرکسی هم نیست. آدم باید مبانی را بداند، عالم و آگاه باشد نه کسی که بیدلیل داغ است و به مردم و علما برچسب میزند. ولی هیئتهای سکولار و تفرقهانداز کار هیئتهای امام حسین(علیهالسلام) را خراب میکنند؛ هیئت دیسکو یا هیئت پارتی هم داریم و بعضی در آنها شرکت میکنند، این افراد برای لذت خود در این مراسمات شرکت میکنند، نه برای عزاداری امام صادق(علیهالسلام) یا فهم معارف. این موضوع خیلی مهم است، همینها کار شیعه را خراب میکنند. خبرنگار خارجی میگفت: خیلی از افرادی که به اسلام گرایش پیدا کردند، با دیدن مراسمات بعضی از هیئتها که برنامههایشان بیرون میآید از اسلام و شیعه زده شدند. کسی به عنوان نائب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) خطکش گذاشته و گفته چه چیزهایی درست است و چه مواردی نه، در بعضی موارد هم فتوا نداده و نظر کارشناسی داده ولی باز هم عدهای گوش نمیدهند، درحالیکه از ایشان اعتبار گرفتهاند، حرفهای رهبری را گوش نمیدهد که ببیند ایشان چه گفته و خلافش را عمل میکند، مثلاً ایشان گفتهاند چگونه کف بزنید، چگونه سینه بزنید، چگونه بخوانید، چه بخوانید چه نخوانید، ولی بعضی فقط تعداد جمعیت برایشان مهم است.
هیئتهای امام صادقپسند
مقام معظم رهبری از تعبیری تحت عنوان «هیئتهای امام صادقپسند» یاد کردند. تا حالا میگفتیم هیئت امام حسین(علیهالسلام)، حال هیئت امام صادقپسند دیگر چه صیغهای چیست؟ امام صادق(علیهالسلام) در دستشان خطکش بود، امام صادق(علیهالسلام) در جامعه مؤمنین و بین شیعیان رفتارهای عجیبی داشتند. همین امامی که اینگونه دستهبندی میکنند، ببینید طرف میگوید با حضرت در حال رفتن به جایی بودیم که دیدم ناگهان حال امام صادق(علیهالسلام) تغییر کرد، حالشان بد و رنگ رخسارشان عوض شد، به گوشهای رفتند و من از شدت حال منقلب ایشان ترسیدم که به دنبالشان بروم. حضرت در همان گوشه دو رکعت نماز خواندند و شروع کردند به گریه کردن. وقتی به نزدیکشان رفتم فرمودند که لحظاتی پیش یکی از شیعیان ما در خراسان مرتکب گناه بدی شد من آن را دیدم و برایش استغفار کردم. مالک اشتر در حال عبور بود شخصی سبزی به سمتش پرت کرد مالک به مسجد رفت و برایش طلب استغفار کرد! میبینید چقدر مؤمنین با هم رحیماند؟
تربیت امام با محبت
به همین علت و برای اینکه این جوّ تربیتی خراب نشود همین آقا حتی نسبت به شیعه جاهل محبت میکنند، به دوستانشان هم محبت دارند ولی نسبت به همین دوستان و شاگردان درجه بالاتر سختگیریهایی هم دارند؛ خطکش به دست میگیرند. تو یا «مُحِبٌّ وادٌّ» هستی یا «مُتَزَیِّنٌ بنا» یا «مُستَأکِلٌ بِنَا الناسَ»، کدام یکی از اینهایی؟ مؤمنی یا فاسق، طالحی یا فاجر؟ از آن طرف هم تربیت میکنند، یکی از شاگردان حضرت که به کلاس درس امام میرفت، اهل مشروب خوردن بود ولی هر وقت مست میکرد تا چند روز به کلاس نمیرفت؛ چون به امام معرفت داشت با خودش میگفت الان نمیروم که این دو سه روز استغفاری کنم و خاکی بر سر بریزم. یک روز در مسیر به حضرت برخورد درحالیکه شیشه شراب در دستش بود، دید راه فراری نیست، رو به دیوار کرد. حضرت فرمودند برگرد و هر کاری میکنی به ما پشت نکن. اینگونه دارند تربیت میکنند! آیا یعنی با شراب خوردنش کنار آمدند؟! نه، حضرت دارند تربیت میکنند! دارند با محبت تربیت میکنند.
اشتباه نکنیم
کاری نکنیم که با عقوبت تربیت شویم، خجالت بکشیم. چرا فکر میکنیم اگر امام رضا(علیهالسلام) کسی را شفا دادند یعنی دیگر همه کارهای این فرد درست است، آقا این دیگر خیلی مورد قبول است، التماس دعا. این در مرز بین عالم مرگ و زندگی رفته و الان حجابش اینطوری است. خب این حجابش با قواعد شرعی قرآن تطبیق ندارد یعنی کارش خیلی درست است؟ نه آقا، ظاهرش باید با شرع تطبیق داشته باشد که ندارد پس این ظاهرش مشکل دارد. آن طرف هم رفته باشد، خود امام حسین(علیهالسلام) را هم دیده باشد و زار زده باشد باشد و برگشته باشد. خدا انسان را آزاد آفریده، میتواند در اینجا دوباره گناه کند و بعد هم به جهنم برود، به همین سادگی...! اشکالی هم ندارد، حرفهایش را بشنوید، قسمتهای خوبش را بپذیرید ولی اشتباهاتش را یاد نگیرید.
شیعه بدتر از دجال!/ شیعه تنوری
در جامعه به این شکل مؤمنین را تربیت میکنند بعد خطکشی میکنند؛ الآن تو این مدل مؤمن هستی، تو در پله اولی، تو در پله چهارمی، تو پنجمی… کاش به همین حد اهلبیت و امام صادق(علیهالسلام) اکتفا میکردند، درحالیکه حرفهای شدیدتر از این هم زدند. میفرمایند: «إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال»[5] بعضی افرادند از دوستداران و محبین و شیعیان ما که فتنه ایشان از دجال بدتر است! «یا الله» شیعه دجالی؟! شیعه بدتر از دجال دیگر چه میتواند باشد؟ از آن طرف شیعه تنوری دارد؛ هارون مکی محضر امام صادق(علیهالسلام) میآید حضرت میفرمایند: به داخل تنور برو. اصلاً نمیایستد، میرود وسط آتش تنور مینشیند. امام صادق(علیهالسلام) شیعه تنوری دارند، من هم شیعه دجالی هستم؛ یعنی از دجال بدترم! یابن رسولالله، آیا شیعه دجالی یعنی آنهایی که شراب میخورند، دزدی میکنند و...؟ نه، «قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا»؛ اینان ولایت دشمنان ما را دارند با دوستان ما دشمنی و با دشمنان ما دوستی میکنند! یعنی شیعه است ولی با انگلیس بسته است؛ آخوند است، رفته آن طرف و یک شبکه ماهوارهای هم در اختیار گرفته و علیه انقلاب اسلامی صحبت میکند. یک کلمه حرفی از اسرائیل یا داعش نمیزند ولی صبح تا شب در حال کوبیدن جمهوری اسلامی است. تازه کشف هم کرده که ملکه انگلیس از سادات است. چطور میتوان این را توجیه کرد؟ با چه نسبتی اسرائیل و آمریکا و ایران را میسنجی که این را میزنی ولی آن را نه؟ اینها از دجال بدترند، این آخوند از دجال بدتر است، مرجع تقلید هم اگر اینگونه است از دجال بدتر است.
سراغ کسی برو که خطکش دارد
پس کوتاه نیایید، امام صادق(علیهالسلام) یک خطکش روی این قضایا گذاشتهاند تا شیعه بتواند خطرات و امواج سهمگین آخرالزمان را رد کند و غرق نشود. باز هم میگویم دوستان، به این سادگی هم نیست که شما خودتان بروید و هرکسی را رد کنید؛ باید مبانی را بدانید، وقتی خطکش نداری سراغ کسی برو که خطکش دارد، از او بپرس و دنبال او راه بیفت، حقایق را بفهم.
اینها دارند چه میکنند؛ چون در جامعه ایمانی، مؤمنین با هم پیوند دارند و میشود «ولاء بین المؤمنین»، با امام خود ولاء دارند و با دشمنانشان دشمنی؛ «أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»[6].
کار دجالها
کار این دجالها در جامعه اسلامی این است که بین مؤمنین را به هم بزنند. بین هیئتیها، مسیحیها، مومنین و شیعیان شقاق و شکاف ایجاد میکنند و اینها را از یکپارچگی با امامشان دور میکنند و آنها را به دشمنان وصل میکنند، ولایت دشمن را دارند و از دجال بدترند. حضرت میفرمایند که اگر اینگونه شد «اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ»[7]؛ حق و باطل مخلوط میشود و مؤمن و منافق را دیگر نمیتوان از هم تشخیص داد. دیدید گفتم اگر خطکش نباشد همه چیز قاطی میشود؟
بعضی فقهایی که ضرر میزنند
یک حرف خطرناکتر هم بزنم و عذرخواهی کنم. عزیزان، امام عصر(أرواحنا فداه) کار را شدیدتر بستهاند؛ سراغ مراجع تقلید و فقها رفتهاند؛ همانهایی که خودشان معرفی کردهاند تا مردم از آنها تبعیت کنند. میفرمایند: «وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ..»[8] شوخی نداریم، مرجع تقلید است، رساله دارد «من الفقها» یعنی پس بعضیها هستند، عدهای از فقها هستند که باید از آنها پیروی کنید. اینها چه کسانی هستند؟ آن فقیهی که صیانت نفس دارد، کنترل بالایی بر خودش دارد، هم خود ایشان هم بیتشان صیانت نفس دارند، با هوای نفس مخالفاند، مطیع امر مولای خود است. اینها شرایط آن فقیهی است که به شما میگویم از او تبعیت کنید؛ لذا اگر در مراجع تقلید کسی را پیدا کردید که به فتوای خودش به آنچه خودش گفته عمل نمیکند، مثلاً میگوید فقیه باید زاهد باشد دنیاپرست نباشد، اما میبینی که چه دنیاپرستی است! نمیتوانی دیگر از او تقلید کنی.
منتها بیدلیل به کسی برچسب هواپرستی و دنیاپرستی نزنید. مثلاً در اخبار گفتند پسر آیت الله فلانی، فلان کار کرده، بعد بگویید خب دیگر از این هم نمیشود تقلید کرد؛ اینگونه نیست؛ ولی حضرت میفرمایند: اینطور نیست که فقیهی هم که از او تقلید میکنی إلی الابد تا آخر عمرش میشود از او تقلید کرد! نه، یکوقت میشود منتظری یا شریعتمداری یا... و ساقط میشود. شما بررسی میکنید و با این عینک شرع نگاه میکنید چیزهایی که امام صادق(علیهالسلام) فرمودند دیگر نمیشود از او تقلید کرد. خیلی خطرناک شد. اینقدر شیعه رشد کرده اینقدر معیار دستش دادهاند! البته هرکی هرکی هم نیست، هرکسی حق ندارد بیاید بگوید حوزه علمیه یا علما فلان، حرف مفت نمیشود زد عقوبت دارد. نمیشود عالم خط بزنی و مرجع تقلید حذف کنی. این حرفها نیست. الحمدالله و المنه ما الان شخصیتی مثل حضرت آقا را داریم که در هر موردی راه را نشان دادهاند.
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: این فقهایی که من گفتم «بعض فقها» «لا جمیعهُم» نه همه آنها. یعنی همه فقهای شیعه را نگفتم که میشود از آنها تقلید کرد؛ چراکه بین فقها هم گاهی پیدا میشود، در متخصصین و کارشناسان هم آدم بیمصرف پیدا میشود. البته الحمدالله کمترینِ آن در بین علما پیدا میشود، اکثریت علمای شیعه شما نگاه میکنید همه اهل تقوا و کار درست هستند، ولی خب معصوم که نیستند بین آنها چند تا نخاله برای عبرت در میآید. حواست باشد شیعهای.
حضرت میفرمایند که اینها چه کسانیاند که من میگویم بعضیشان؟ چون بعضی واقعاً حالشان خراب است مجتهد هم هستند اجتهاد هم دارند. میفرمایند: «و هُم أضَرُّ عَلی ضُعَفاءِ شیعَتِنا مِن جَیشِ یَزیدَ عَلی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهما السلام و أصحابِهِ»[9]؛ بعضی از این علما و فقها هستند که ضررشان بر ضعفای شیعه بیشتر از لشکریان یزید بر امام حسین(علیهالسلام) است! امام(رحمتاللهعلیه) در سخنانشان تعبیر میکنند که بعضی از علما از یزید بدترند. من به کسی تطبیق نمیدهم شما هم به کسی تطبیق ندهید، اینها قواعد و حساب و کتاب دارد. مواظب خودتان باشید. ولی ما امروز بعضیها را داریم به اسم مثلاً مجمع مدرسین حوزه علمیه قم بیانیه میدهند غزه را به چالش میکشند، به نفع اسرائیل حرف میزنند! خب این کیست؟ تریبون دستشان افتاده دارند علیه جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری، نائب امام زمان حرف میزنند. خب اینها چه کسانی هستند؟ دجال زمان هستند. اینها اضر بر ضعفا شیعه هستند از لشکر یزید بر امام حسین(علیهالسلام).
آقا سرت درد میکند از این حرفها میزنی؟ بله. اینها را برای چه کسی گذاشتهاند؟ برای اینکه خاک رویش کنید؟ خواهش میکنم بفهمید. طرف دور برداشته صبح تا شب دارد علیه مقام معظم رهبری حرف میزند، هیچ کس هم به او کاری ندارد. از سعه صدر مقام معظم رهبری و نظام دارد سوء استفاده میکند. فتنه کرده این کشور را تا لب پرتگاه سقوط برده، بعد داد و بیداد میکند که چرا حصر خانگی شده. همه زندگیات؛ استخر و... سر جای خودش هست، همه جا میروی همه کار میکنی حرف بیهوده هم میزنی! در هر حکومت دیگری بودی اعدامت کرده بودند.
ضد ولایت فقیه کیست؟
آقا دقت کنید، فقیهی نظرش با ولایت فقیه نیست؛ یعنی از نظر اجتهادی در اجتهادش به اینکه ولایت فقیه وجود دارد نرسیده، آیا این ضد ولایت فقیه است؟ نه، کسی حق ندارد بگوید ضد ولایت فقیه است. فقیهی است در اجتهاد خودش به این رسیده که در عصر غیبت ولایت فقیه نداریم نظرش این است، این به غیر ولایت فقیه معتقد است ولی ضد ولایت فقیه نیست. ضد ولایت فقیه کیست؟ کسی که به ولایت فقیه معتقد نیست و جامعه را هم علیه ولی فقیه تجهیز و تحریص میکند؛ یعنی محاربه میکند، علیه ولیّ فقیه سخنرانی میکند این ضد ولایت فقیه است. و الا ما بعضی کسانی داریم که ادعای ولایت فقیه دارند و ضد ولایت فقیه عمل میکنند.
از بزرگانمان یاد بگیریم
از بزرگانمان یاد بگیریم، حضرت آیتالله المعظم گلپایگانی(رحمتاللهعلیه) که البته ایشان به ولایت فقیه معتقد بودند منتها در حدود و شئونش با امام اختلاف نظر داشتند. هر کسی مثل امام و رهبری فکر نمیکند که ضد ولایت فقیه نیست. خود آقا فرمودند اگر نظر کارشناسیِ کسی غیر از نظر من بود به او ضد ولایت فقیه نگویید. اینها را ما باید بفهمیم.
حضرت آقا فرمودند: آیتالله العظمی گلپایگانی(رحمتاللهعلیه) بعد از رهبری به من پیام دادند و فرمودند: شما رهبر شدید من هر جا در کشور مشکلی ببینم به شما اطلاع خواهم داد یک بار هم بیشتر نخواهم گفت هیچ جای دیگری هم حرفی نخواهم زد. اگر از جایی شنیدید من علیه شما حرفی زدهام دروغ است. میفهمد، شقّ عصای مسلمین نمیکند. ولی آن آقایی که سرش به تنش نمیارزد چند متر پارچه روی سرش بسته، اسم خود را مدرس و عالم گذاشته توهین میکند! مواظب باشید.
گمان نکنید هر کس اجتهاد امامین انقلاب را قبول ندارد ضد ولایت فقیه است! این حرف غلطی است. خیلی از مراجع تقلید بزرگان و علمایی در کشور و خارج از کشور ما هستند که حدود و ثغور ولایت فقیه را معتقد نیستند مثل حضرت امام و حضرت آقا ولی استوانههای حمایت از انقلاباند. اصلاً شما اینگونه به مسئله نگاه نکنید. میدانید همان مراجع تقلید عظام مثل مرحوم آیتالله گلپایگانی و بقیه مراجع حضورشان چه پشتوانهای برای حضرت آقا بود؟ اصلاً میدانید سکوتشان چه حمایتی از نظام بود؟ فقط سکوتشان، حمایتشان هم نه. میدانید چه حمایتی از نظام بود؟ چرا بعضی این چیزها را نمیفهمند؟ انتظار دارند صبح و شب مدام مراجع مصاحبه کنند و حرف بزنند.
انحراف شلمقانی
در دوران غیبت صغری شخصی بود به نام «شلمقانی». شلمقانی از علما بود کتابی نوشته بود که مثل مفاتیح در خانه همه شیعیان بود حضرت او را تأیید کرده بودند. در زمان نائب اول و نائب دوم کارش درست بود، وی در زمان نائب سوم خراب کرد. حضرت امام عصر(ارواحنافداه) توقیع صادر فرمودند و لعنتش کردند. فرمودند همه کتابهای او را جمع کنید هر جا هم جمعی دور هم مینشینید لعنتش کنید و از مجلس بیرون بروید. آقا، بگذار ما خلفای بنیعباس را لعن کنیم الان درست نیست، این تا حالا شیعه و آخوند و عالم بوده، کتاب نوشته، رحمی کنید. نان ما را خورده، اعتبار ما را بالا برده، ما پشت سرش ایستادیم به اینجا رسیده، حالا نمکنشناسی کرده ولش کنیم؟ شیعه گمراه شود؟ مگر زمان صدر اسلام اینطور نشد طلحه و زبیر و اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) اینها جامعه اسلامی را شقه کردند. نان جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و این حکومت اسلامی را خورده بزرگ شده دارد علیه نظام و ولایت فقیه و همین مردم دارد اقدام میکند. آیا ولش میکنی که راست راست راه برود؟
دنبال هر کسی نرو
یک بار دیگر میگویم هر کسی لباس مشکی پوشیده، هرکسی سینه میزند، هرکسی مداح یا آخوند یا مذهبی است نباید دنبالش راه بیفتیم. آدم خوب و مخلصی است ولی اگر دیدی دارد اخلال ایجاد میکند و خلاف مبانی حرکت میکند دنبالش نیفت، اتفاقاً تذکر هم باید بدهی این منوط به این است که مطالعه داشته باشی و مبانی را بدانی. تو باید اگر من یک حرف غلط میزنم بفهمی، باید بعداً به من بگویی که آقا این حرفی که زدی غلط بود، با مبانی انقلاب اسلامی جور در نمیآمد. من باید مخاطب خودم را رشد بدهم، نباید سقوط بدهم.
باید امام صادقی باشیم
امام صادق(علیهالسلام) حرفشان این بود، این جمله را از کل منبر امشب من به خاطرتان بسپارید: امام میفرمایند ما شیعیان و دوستانمان را جمع میکنیم، یک وحدتی درون خودمان ایجاد میکنیم بعد شروع می کنیم به خالصسازی شیعیانمان. ما بین دوستان و محبینمان به کسی نمیگوییم برو، مگر اینکه خیانت کند مثل شلمقانی. با شلمقانی هم محکم برخورد میکنیم؛ ولی شیعیان معمولیمان اشتباه و خطا دارند میآوریم به آنها محبت میکنیم دستشان را میگیریم کمکشان میکنیم. شما همینگونه باشید بیهوده به کسی گیر ندهید شک بیهوده به کسی نکنید، ولی اگر دیدید کسی دارد خیانت میکند، طبق مبانی از خط عدول کرده دنبالش نیفتید، پای منبرش نشینید، طردش کنید.
امام صادق(علیهالسلام) کاری کردند که حتی شیعیان بین بچههای ایشان هم دچار تردید نشدند. بروید داستان عبدالله افتح را بخوانید. امام صادق(علیهالسلام) چه کار کردند که شیعه حتی در دام امامزادههای قلابی هم نیفتاد؟ امام زاده قلابی یعنی حسب و نسبشان به امام میرسید ولی مرامشان مرام امام نبود. کاری کردند فرمودند اگر پسر ما هم هست هرکسی هم هست... خدا با کسی خویش و قومی ندارد. آقا فلانی سید است به او رأی میدهیم! نمیشود به سید رأی داد. به او فحش نده چون سید است، ولی حق نداری به او رای بدهی چون سید است، این دلیل نشد.
امام صادق(علیه السلام) شیعیان را یکپارچه میکردند و شروع میکردند بین این شیعیانی که جمع شدند تصفیه کردن رشد دادن. نخالهها دیگر آنهایی بودند که نفس امام صادق(علیهالسلام) هم به اینها اثر نمیکرد بعد خودبهخود از این گردونه خارج میشدند. شیعه باید اینطور باشد. علما و بزرگان و حوزههای علمیه ما باید امام صادقی باشند.