چرا به فاطمه زهرا(س) لیله‌القدر می‌گویند؟

چرا به فاطمه زهرا(س) لیله‌القدر می‌گویند؟


چرا به فاطمه زهرا(س) لیله‌القدر می‌گویند؟

حجت‌الاسلام وزیری: ما شیعیان اگرچه محب و شیفته حضرت زهرا(س) هستیم، اما فاطمه(س) را آنگونه که هست، نمی‌شناسیم./ کمترین اثر محبت حضرت زهرا(س) چیست؟

 

 هیئت انصار ولایت یزد، مراسم هفتگی 27 دی‌ماه را همزمان با دومین شب از مراسم ویژه فاطمیه، با حضور جمعی از دلدادگان فاطمی و با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در مسجد امام حسین(ع) برگزار کرد.

سخنران این مراسم، حجت‌الاسلام دکتر سید محمود وزیری مطالبی را با موضوع «حضرت زهرا(س) از چه جهت لیله‌القدر است؟ » ایراد کرد که در ادامه می‌خوانید:

 

رجوع به قرآن و روایات تنها راه شناخت حضرت زهرا(س)

تنها راه شناخت حضرت زهرا(س) رجوع به قرآن و سخنان پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است. اگر می‌خواهید فاطمه زهرا(س) را بشناسید، آیاتی از قرآن را که در رابطه با حضرت نازل شده است، با تفسیر مطالعه کنید. مثلاً از آیه 5 الی 22 سوره مبارکه انسان را بررسی کنید، یا آیات مختلفی که در رابطه با ولایت اهل‌بیت(ع) است را مطالعه کنید. بنابراین بهترین آئینه برای معرفی زهرای مرضیه(س) قرآن و کلام اهل‌بیت(ع) است.

 

وجوه لیله‌القدر بودن حضرت صدیقه طاهره(س)

فاطمه زهرا(س) لیله‌القدر قرآن است. لیله‌القدر یعنی یک شب در برابر 84 سال! یک شب در مقابل یک عمر! منظور از اینکه حضرت صدیقه طاهره(س) لیله‌القدر است، چیست؟ یعنی همچنان که شب قدر در میان شب‌های سال پنهان است، قدر و منزلت حضرت زهرای مرضیه(س) هم پنهان است.

ما شیعیان اگرچه محب و شیفته حضرت زهرا(س) هستیم، اما فاطمه(س) را آنگونه که هست، نمی‌شناسیم. ما کجا و درک شخصیت فاطمه(س)؟!! بنابراین منظور از لیله‌القدر بودن حضرت این است که شخصیت ایشان مجهول است. البته با وجود اینکه ما توان درک مقام والای حضرت را نداریم، اما...

آب دریا را اگر نتوان کشید             هم به قدر تشنگی باید چشید

پس باید تلاش کنیم تا فاطمه(س) را بشناسیم.

نکته بعدی در لیله‌القدر بودن حضرت این است که مصیبت‌های ایشان هم مجهول است. عمق دردها و شکنجه‌هایی که حضرت متحمل شدند، برای ما معلوم نیست. یعنی بیش از مصیبت‌هایی که خبر آن به ما رسیده است را حضرت متحمل شدند. اینکه می‌گویم مصیبت‌های حضرت مجهول است، به استناد سخنان گهرباری است که از خود حضرت به ما رسیده است.

حضرت به کنار قبر مطهر رسول خدا(ص) آمدند. مشتی از خاک قبر را برداشتند، بوئیدند و این اشعار را فرمودند: ماذا علی مَن شَمّ تُربه أحمدٍ أن لا یَشُمَّ مدَّ الزّمانِ غوالیاً؛ اگر بوی عطرآگین تربت قبر پیامبر(ص) را استشمام کنی، این برای تو کافیست که تا زنده‌ای نیازی به عطرهای دنیا نداشته باشی. بعد حضرت به گریه افتادند و فرمودند: صُبّت علیّ مصائبُ لو أنّها صُبت علی الأیامِ سِرنَ لیالیاً؛ چنان مصیبت‌های بزرگی بر من وارد شده، که اگر این مصیبت‌ها بر روز روشن وارد می‌شد، روز را تبدیل به شب می‌کرد!

از اینجاست که می‌گویم مصائب حضرت زهرا(س) هم مجهول است.

وجه سوم این است که قبر حضرت هم مجهول است. از این جهات فاطمه زهرا(س) لیله القدر است. این لیله‌القدر را باید قدر بشناسیم.

 

اثرات محبت فاطمه(س)

نکته دیگر اینکه روزی پیامبر اکرم(ص) دیدند سلمان فارسی برای فاطمه(س) گریه می‌کند. سلمان رفته بود به منزل حضرت زهرا(س) و دیده بود حضرت از شدت کار، فرصت استراحت ندارند و دستان مبارکشان پینه بسته است. دلش برای دختر پیغمبر(ص) به رحم آمد. وارد مسجد شد، در گوشه‌ای نشست و شروع به گریه کرد. پیامبر(ص) علت گریه سلمان را جویا شدند. سلمان گفت: یا رسول‌الله! برای دختر شما گریه میکنم. پیامبر(ص) فرمودند: پس این سخن را از من یاد بگیر. «يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ »[1]؛ سلمان بدان که علاقه به فاطمه(س) در صد جایگاه قیامت به کار می‌آید که آسانترین آنها عبارت‌اند از: مرگ، قبر، میزان، سنجش، محشر، و پل صراط و حساب‌کشی.

 

دو غم در برابر همه غم‌های عالم!

امّ سلمه یکی از همسران خوب پیامبر(ص)، می‌گوید من در روزهای آخر عمر فاطمه(س) به دیدن او رفتم. از او احوال‌پرسی کردم و گفتم دیشب را چگونه به صبح رساندی؟ جواب فرمود: «اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ؛ فَقدِ النَّبِیّ وَ ظُلْمِ الْوَصِیِّ هُتِکَ وَاللهِ حِجابُهُ، مَنْ اَصْبَحَتْ اِمامَتُهُ مُقْتَضَبَةً عَلی غَیْرِ ما شَرَعَ اللهُ»[2]؛ گویا همه بلاهای عالم بر دل من نشسته است. اما همه این بلاها در مقابل دو غم چیزی نیست. و آن دو غم، یکی داغ پیامبر(ص) است و دیگری ظلم به جانشین او! به خدا قسم، به ناموس ولایت هتک حرمت کردند.

ای مردم! شب شهادت حضرت زهرا(س) مثل شب عاشوراست. همه شیعیان عالم برای امام حسین(ع) زار می‌زنند، اما خود حسین(ع) برای مادرش زار می‌زند.

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: به خدا قسم وقتی از کفن کردن فاطمه(س) فارغ شدم، خواستم فرزندان زهرا(س) برای آخرین بار با او وداع کنند. گفتم بیایید از مادرتان خداحافظی کنید. همین که بچه‌ها به کنار جسد مادر رسیدند. فاطمه(س) ناله‌ای زد و دو دستش از کفن بیرون آمد و حَسَنین را در آغوش گرفت.

علی(ع) خدا را شاهد می‌گیرد که ندایی از آسمان آمد که یا علی! بچه‌ها را از مادر جدا کن، به خدا قسم ملائکه آسمان طاقت دیدن این صحنه را ندارند....  

 

 


[1]. بحارالانوار، ج 27، ص 116.

[2]. بحارالانوار، ج 43، ص 156.