عزاداری به سبک بنی ­امیه!

عزاداری به سبک بنی ­امیه!


عزاداری به سبک بنی ­امیه!

 

حجت ­الاسلام مهدوی­ نژاد: عزاداری، یکی از مظاهر تولی و تبری است. تولی و تبری از فروع دین و متصل به اصل ولایت و امامت در اصول دین است. این عزاداری، مجلس‌داری، رفت و آمد، نشستن، سخنرانی، آن روضه خواندن مداح و خدمت همه خادمان، همه اینها مقدمه است برای تحقق آن هدفی که سیدالشهداء(علیه‌السلام) به خاطر آن قیام کردند. // سیدالشهداء(علیه‌السلام) برای چه به مقتل رفتند؟ در زیارت اربعین می­خوانیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»[1]؛ خون قلبش را داد، برای اینکه مردم را از جهالت، سرگردانی و گمراهی نجات دهد. // این جهالت هم جهل در مقابل علم نبود. شهید مطهری می‌فرماید: اینجا جهل در مقابل عقل است، نه در مقابل علم، چون همه آنها علم داشتند و حضرت را میشناختند و ارزش ایشان را میدانستند. // به دو دلیل عمده خیلی مهم، عقل انسان و دستگاه محاسباتی‌اش دچار اختلال می‌شود؛ اول گناه، که روایت می‌فرماید: هر گناهی که می‌کنید یک تکه از عقل کم می‌شود و دیگر برنمی‌گردد. دوم هم تبعیت از امام جائر که انسان را گمراه میکند. // امام حسین(علیه‌السلام) مال همه است! به چه معناست؟ آیا هیئت نباید به نماز و حجاب مردم کاری داشته باشد؟! // عزاداران واقعی و عزاداران فیک(جعلی)...

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: قرار هفتگی؛ شنبههای ضد صهیونیستی

موضوع سخنرانی: عزاداری به سبک بنی­امیه

تاریخ: 04/21/ 1404 

مکان: مدینة­العلم کاظمیه

 

فرصت عزادارای امام حسین(علیه­ السلام) را قدر بدانیم!

خدا را سپاس که توفیق اقامه ماتم آن حضرت و توفیق نشستن سر سفره معارف حسینی را به همه ما عنایت کرد. هر روز و هر محفل و مجلسی که بر ما می‌گذرد یک اتفاق تکراری نیست، یک واقعه و حادثه‌ است که ما می‌توانیم از آن برای سلوک و ارتقای معنویت و عقلانیت خودمان استفاده کنیم و خوش به حال آنهایی که آمد و شدهایشان برقرار است و بیشتر خوش به حال آنهایی که حواس­شان به آمد و شدهایشان است و سعی می‌کنند از آن به بهترین نحو استفاده کنند. خودشان را از روزمرگی‌ها و از افتادن در دام غفلت حفظ می‌کنند و بیشترین و بهترین بهره‌ها را از این فرصتی که چند روزه خدای متعال در اختیارشان گذاشته می‌برند.

 

فرصت‌های بی‌نظیری که عاشورا و امام حسین(علیه‌السلام) را ماندگار کردند

موضوع ما، ادامه نکات مطرح شده در مراسم دهه اول محرم است. البته در ادامه بحث باید به نوعی به یک گوشه‌ و درآمد از آن بحث اشاره کنیم که همان توجه به مقوله عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) است.

عزاداری امام حسین(علیه‌السلام)، روضه، سینه‌زنی یا لطم، هیئات، منبر سخنرانی و مداحی فرصت‌هایی هستند؛ فرصت‌های بی‌نظیری که عاشورا و امام حسین(علیه‌السلام) را ماندگار کردند. نفع این دور هم نشستن است. الآن در دنیا برای اینکه ده یا صد نفر را دور هم جمع کنند چه هزینه‌هایی می‌کنند! در آخر خیلی‌ها هم موفق نمی‌شوند. شهید پاکنژاد(رحمت ­الله ­علیه) در نوشته‌ای بیان کرده بود که ما با یک متر چوب و نیم متر پارچه، آدم جمع می‌کنیم! یعنی یک پرچم سر کوچه می‌زنیم، مردم جمع می‌شوند چون اینجا رضه است! یعنی اینقدر هزینه را امام حسین(علیه‌السلام) پرداخت کرده است. آنوقت چنین هزینه سنگینی را امام حسین(علیه‌السلام) داده و دل‌ها را جذب کرده‌اند، ما نتوانیم رسالت خودمان را انجام دهیم یا نفهمیم رسالت­مان در قبال محافل و مجالس امام حسین(علیه‌السلام) چیست؟! مگر می‌شود دل‌ها را به این سادگی جذب کرد؟!

در روایتی حضرت می‌فرمایند: جابهجا کردن کوه راحت ­تر از جابجا کردن دل است؛ یعنی حواس­مان باشد که عزاداری و مجلس امام حسین(علیه‌السلام) یک مجلس تکلیفی و یک فرصت فوق­العاده است که نباید ضایع شود اینطور باید به آن نگاه کرد. اگر امام حسین(علیه‌السلام) ماندگار شده به خاطر این جلسه‌ها و برنامه‌هاست.

 

جایگاه و اهمیت عزاداری در اصول دین

عزاداری، یکی از مظاهر تولی و تبری است. تولی و تبری از فروع دین و متصل به اصل ولایت و امامت در اصول دین است. یکی از مظاهر و تظاهراتش همین محافل و مجالس است.

این عزاداری، مجلس‌داری، رفت و آمد، نشستن، سخنرانی، آن روضه خواندن مداح و خدمت همه خادمان، همه اینها مقدمه است برای تحقق آن هدفی که سیدالشهداء(علیه‌السلام) به خاطر آن قیام کردند. یک‌وقت نشود ما جمع شویم که در مجلس عزاداری امام حسین(علیه‌السلام)، یک کار دیگر، کاری که امام حسین‌(علیه‌السلام) نگفته باشند انجام دهیم! این مجالس باید آیینه تمام‌نمای هدف سیدالشهداء(علیه‌السلام) باشد؛ چرا حضرت به مقتل رفتند؟ چرا خداوند متعال حجتش را به مقتل کشید. اینطوری، به این وضع اسفبار به شهادت رسیدند و خانوادهشان به اسارت رفتند. خداوند متعال داشت خرج چه چیز می‌کرد؟ این مهم است.

ما گاهی مجالس امام حسین(علیه‌السلام) را ملعبه کردیم. این محافل و مجالس عادت شده، برای بعضی یک رفت‌وآمد تفریحی و تفننی شده. برای بعضی‌ محل تخلیه احساسات و تنظیم عواطف شده، انگار مثلاً هیئت امام حسین(علیه‌السلام) قهوه‌خانه است. اصلاً هر کسی به نیتی به جلسه‌ها می‌آید و می‌رود. اصلاً نباید اینطور باشد، همه باید به یک نیت در روضه امام حسین(علیه‌السلام) شرکت کنند، آن هم به همان نیتی که امام حسین(علیه‌السلام) خواستهاند­، روضه‌هایشان برپا شود. باید یک نفر دمِ در هیئت‌ها بگذارند و هرکسی داخل می‌رود، بگوید خانم، آقا برای چه آمدید؟ آمدید چه کنید، واقعا قضیه چیست؟ و هر کسی، هر نیتی دارد یادداشت کند. برآورد آن چیست؟ همین امشب، عزیزانی که تشریف آوردید بالاخره با همه علم و معرفتی که دارید حداقل الآن برای خودتان یک لحظه شروع کنید. اگر با یک انگیزه آمدید می‌گویید فلان، اگر نه با چند انگیزه آمدید برای خودتان یک لحظه مرور کنید.

 

امام حسین(علیه‌السلام)، کشتی نجات

سیدالشهداء(علیه‌السلام) برای چه به مقتل رفتند؟ همه بلدید، در زیارت اربعین می­خوانیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»[2]؛ خون قلبش را داد، برای اینکه مردم را از جهالت، سرگردانی و گمراهی نجات دهد. بعد می‌فرمایند: «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا». دیگر اینطور شد سر امام حسین(علیه‌السلام) بالای نیزه رفت و این اتفاقات افتاد. همانجا و از آنجا به بعد تا اینجای تاریخ و از اینجای تاریخ به بعد این است؛ «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا»ا آنهایی که دنیا فریب­شان داد چه کار کردند؟ «وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَرذَلِ الاَدنی». حظ دنیا را گرفتند و حظ بزرگ را رها کردند، یعنی آخرت­شان را به دنیا فروختند. امام ‌حسین(علیه‌السلام) را فروختند. کار امام ‌حسین(علیه‌السلام) این بود. استنقاذ! استنقاذ هم برای غرق به کار می‌رود. کسی که دارد غرق می‌شود می‌گویند استنقاذ؛ از غرق شدن نجاتش دهید. دارد در جهالت و ضلالت غرق می‌شود. اینطور امام حسین(علیه‌السلام) به نجات امت اسلام رفت.

 

جهل مقابل عقل/ عقل؛ تشخیص و تطبیق درست حوادث

این جهالت هم جهل در مقابل علم نبود. شهید مطهری می‌فرماید: اینجا جهل در مقابل عقل است، نه در مقابل علم، چون همه آنها علم داشتند. حضرت فرمودند: من چه کسی هستم؟ جواب دادند. می‌دانستند کجا آمدند چه کار می‌کنند می‌دانستند یزید چه کسی است، می‌دانستند امام‌ حسین(علیه‌السلام) چه کسی است. همه چیز را می‌دانستند. اصلاً بسیاری از آنها خودشان نامه نوشته بودندکه امام حسین(علیه‌السلام) بیاید. علم داشتند ولی عقل نداشتند. عقل یعنی دستگاه محاسباتی، عقل یعنی قوه تجزیه و تحلیل حوادث مشهود و عینی و تطبیق کلیات بر جزئیات. آیه قرآن را بلد است؛ بعضی از آنها حافظ قرآن بودند و تفسیر می‌کردند. مثل عمرسعد تفسیر قرآن هم می‌گفت ولی نمی‌توانست آیه قرآن را به امام‌حسین(علیه‌السلام) تفسیر کند و تطبیق دهد. چرا نمی‌توانست؟ البته اینکه قبل از آن چه اتفاقی افتاده بود که احادیث را منع کردند و تفسیر واقعی قرآن مسدود شد و خیلی چیزهای دیگر. می‌خواهم بگویم اینکه بعضی الآن خیلی قواعد را بلدند ولی می‌خواهند تطبیق دهند، نمی‌توانند به آن واقعیات زمان خود تطبیق دهند، مثلاً می‌گویند: الآن زمان ما شبیه کدام زمان است؟ از تاریخ هم یک چیزهایی بلدند، چطوری تطبیق می‌دهند؟ این مهم است. مثلاً عده‌ای در دهه نود گفتند: الآن مثل زمان شعب‌ابی‌طالب است؛ چراکه تحریم‌ها زیاد شده بود و اطراف ما را بستند و شعب‌ابی‌طالب هم در دره بودند و اطراف­شان را بسته بودند. حالا چنین تشخیص‌هایی یا از سر مریضی است یا از همان جهالت. امام خامنه ­ای(حفظه ­الله) می‌فرمایند: نه، ما در شرایط بدر و خیبر هستیم، در شرایط شعب‌ابی‌طالب نیستیم ما از شعب‌ابی‌طالب درآمدیم. درست است ما را محاصره کردند و تحریم هستیم ولی ما روی پای خودمان ایستادیم. اینها را داریم می­زنیم. نمی‌توانند تشخیص درست دهند.

 

سیره بنی­ امیه در ترویج گناه و امتزاج حق و باطل/ چگونه عقل انسان و دستگاه محاسباتی او دچار اختلال می‌شود؟ 

به دو دلیل عمده خیلی مهم، عقل انسان و دستگاه محاسباتی‌اش دچار اختلال می‌شود؛ اول گناه، می‌فرماید: هر گناهی که می‌کنید یک تکه از عقل کم می‌شود که دیگر برنمی‌گردد. حالا جامعه‌ و امتی که غرق در فساد شده بودند، آن فسادی که بنی­ امیه به امت اسلام تحمیل کرد، فساد‌های اخلاقی، اقتصادی، مالی، حرام خواری‌ها، ابتذال، فسادهای سیاسی در حکمرانی، فساد و انحرافات فرهنگی، اینکه مثلاً منع حدیث می‌کنند، بدعت در دین می‌گذارند و انواع و اقسام این فسادها باعث گناه می‌شود. سیاست بنی­ امیه این بود که ایمان را به مردم یاد دهند ولی شرک را یاد ندهند. جنبه‌های ایجابی دین را به مردم یاد دهند جنبه‌های سلبی آن را یاد ندهند. معروف را یاد دهند، منکر را یاد ندهند که آن شخص در کنار معروفی که انجام می‌دهد، منکر هم انجام می‌دهد، هم خاصیت معروفش از بین می‌رود و هم گناه می‌کند. هم امتزاج نار و نور، امتزاج حق و باطل اتفاق می‌افتد هم جامعه را به سمت نفاق پیش می‌برد. ابتدا آدم‌ها را منافق اخلاقی می‌کند. اعضای این جامعه بخاطر این مدل حکمرانی امتزاج حق و باطل دچار سوء­خُلق، نفاق اخلاقی می‌شوند. بعد کم­کم این نفاق اخلاقی تبدیل به نفاق سیاسی می‌شود و سقوط می‌کند و این جامعه عقلش زائل می‌شود. دستگاه محاسباتی آن تغییر می‌کند و دیگر نمی­تواند خداوند متعال را به معنای درست محاسبه کند.

 

در دستگاه امام حسین(علیه­ السلام) مراقب روح خودمان باشیم!

پوسته‌ای از دین، ظاهری از مناسک دینی برایش می‌ماند، نمازی که خم و راست شود برایش می‌ماند، یک حج و طواف برایش می‌‌ماند‌ ولی روح نماز دیگر در آن نیست. نماز را می‌خواند ولی «تَنهَی عَن ‌ِالفَحشاءِ وَ المُنکَر»[3] نیست، فحشا و منکر هم مرتکب می‌شود. ببینید چه ترکیب سمی‌ای است! ترکیب سمی که خلیفه و فرماندار وقت یکی از مهمترین بلاد اسلامی، مست لا یعقل در محراب برود و نماز بخواند. این مردم این جامعه  هستند؛ مردمی که با موسیقی و آوازهای حرام انس گرفتند و جزء زندگی­شان شده، با مال حرام انس گرفتند.

 این چه بلایی سر جامعه می‌آورد! دستگاه محاسباتی را زائل می‌کند. گناه ما را از دستگاه امام‌حسین (علیه‌السلام) دور می‌کند یا با بودن­مان را تبدیل به یک عنصر خطرناک می‌کند؛ یعنی در دستگاه امام حسین(علیه ­السلام) باشیم، سینه بزنیم، احیاناً در روضه و مجالس باشیم ولی کماکان چشم­چران باشیم، اهل مال حرام و اهل حرام­های بَیِّن باشیم. اگر این دو را با هم جمع کردیم یک ترکیب سمی خطرناکی است که اول روح خودمان را می­کُشد.

 

گناه عقل را ضایع می­کند

 یکی از چیزهایی که عقل را ضایع می­کند گناه است. باید انسان استغفار کند و از خداوند متعال بخواهد این شرم در وجودش باشد؛ یعنی من الآن نمی­گویم که مثلاً کسی که گناه می­کند نباید هیئت بیاید! ابداً چنین چیزی نیست؛ منظورم این است که باید آن شرم و خجالت در وجودش موج بزند، حواسش باشد که با وجود این گناهکاری و اینها راحت نباشد چون گاهی راحت می­شود. اصلاً گاهی پوشش می­شود؛ گاهی انسان در دستگاه امام حسین(علیه­ السلام)، در دستگاه دین، مسجد و .... هست، یک لایه امنیتی برای خودش ایجاد کرده، در سایه آن دارد گناه می­کند و خیالش راحت است. حالا یا با انحرافات عقیدتی با این رفتار خودش کنار آمده، مثلاً بگوید امام حسین(علیه ­السلام) که می­بخشند. اینها انحراف عقیدتی است یا اصلاً انحراف عقیدتی نیست می­داند این کار درست نیست ولی انجامش می­دهد؛ لذا گناه عقل انسان را ضایع می­کند.

 

نتیجه تبعیت از امام حق

دومین چیزی که عقل انسان را زائل و تضییع می­کند تبعیت از امام جائر است؛ یعنی انسان هر چه هم عبادت کند ولی تبعیت از امام حق نکند عقلش زائل می­شود. در تاریخ هم زیاد هست؛ حُر با آن عقبه ­اش، از امام عادل تبعیت کرد عاقبت‌به‌خیر شد! از آان طرف عبدالله ­بن­عمر کسی است که حتی برای مستحبات ریز مثل اینکه شارب باید اندازه­اش چطوری باشد؟ سیبیلش باید کوتاهتر از ریشش باشد، سر جزئی­ ترین مستحباتش دقت داشت، اصلاً معروف بود به یک آدم عابدِ زاهد ولی چون تبعیت نکرد، با امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(علیهم­ السلام) بیعت نکرد، سمت امام معصوم نرفت، خودش برا خودش عبادتی می­کرد. همین آدم نصف شب رفت با حجاج‌بن‌یوسف ثقفی بیعت کند، حجاج به او گفت: این موقع شب؟ مگر روز را از تو گرفته بودند؟ گفت: از پیغمبر(صلی­ الله­ علیه ­و­آله) شنیدم اگر شب بخوابی یا بمیری و بیعت امام عادلی بر گردنت نباشد به مرگ جاهلیت مردی. گفت: ترسیدم تا صبح زنده نباشم. او هم گفت: حالا من خوابیدم، حال ندارم دستم را دراز کنم، ببا پای من بیعت کن. او هم با پای حجاج بیعت کرد! بی­ عقل نیست؟! با این همه نماز و عبادت، وقتی انسان از امام حق تبعیت نمی­کند؛ «کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفَاراً»[4]؛ مثل الاغی است که قرآن و عبادت حمل می­کند ولی اگر کسی توشه­ ای نداشته باشد و از امام حق تبعیت کند، می­شود طیب حاج‌رضایی! با این همه سابقه لات­ بازی، دنیا و آخرتش را می­خرد.

 

جهلی که با علم رفع نمی­شود!

 یکی گناه؛ گناه نفری را مواظب باشیم! گناه­ های تکی که انجام می­دهیم، اینها چون ما را از درون کثیف می­کند، آرام­آرام ما را از آن سطح یا سطوح مختلف دور می­کند، مثلاً آدم پله دهم است می­آید پله نهم، هشتم، هفتم، ششم و... گاهی ده سال طول می­کشد تا آدم معمولی ­شود. قبلاً آدم معمولی نبود، آدم خیلی باحالی بود، بچه هیئتی درجه یک، خواب­های خوبی می­دید، جاهای خوبی می­رفت، چه حال و صفایی داشت! حالا به آدم معمولی کوچه بازاری تبدیل شده و از آن هم بدتر شده؛ چون آن چیزی که سراغش آمد را جدی نگرفت. آن گناه اول، دوم، سوم و... همین­طور ساقط شد. گناه اینطور است. من این نمونه­ها را دیدم؛ یکی آرام­آرام به بعضی از گناهان مبتلا شده، بعد مثلاً ظاهرش عوض شده، بعد باطنش عوض شده، به امام خامنه­ ای(حفظه­ الله) و انقلاب ارادت و محبت داشته الآن نظرش عوض شده، قبلش هم یک آدم خیلی خوبی بود. حواس­مان به آن ذره­ذره گناهانی که سراغ­مان می­آید، باشد. یکی هم تبعیت از امام عادل؛ گاهی گناه تبعیت از امام عادل را هم از آدم می­گیرد! پس این دوتا را مراقبت کنیم، این دو باعث می­شود انسان در جهالت بیفتد. گناه و تبعیت از امام جائر دستگاه محاسباتی آدم را مختل و عقل انسان را زائل می­کند. دیگر این جهالت، جهالتی نیست که با علم رفع شود، این جهالت با تقوا رفع می­شود؛ لذا آن کسی که توانست خودش را نجات دهد، تقوایی برایش باقی مانده بود، مثل حر و امثال حر در کربلا،  اینها دست­شان را گرفتند، راه افتادند. این جهالت با علم برطرف نمی­شود، این جهالت با عقل، با تقوا برطرف می­شود و ضلالتش با تبعیت از امام عادل، امام حق برطرف می­شود.

 

قرار نیست جامعه با معجزه اصلاح شود

امام حسین(علیه ­السلام) آمدند که مردم را از جهالت، حیرت و ضلالت نجات دهند، این کار حضرت بود. فقط چه لزومی داشت امام حسین(علیه ­السلام) به کربلا بروند و اینطور قطعه ­قطعه شوند و فرزندان­شان، بنی­هاشم و اهل ­بیت­شان به اسارت بروند؟ امام حسین(علیه­السلام) قدرت این را نداشتند که در عالم تصرف کنند؟ اینها خودشان دیگر نشان دادند که در دل­ها تصرف می­کنند، آدم­ها عوض می­شوند. در کربلا این کار را نکردند؛ چراکه قرار نیست جامعه با معجزه اصلاح شود، جامعه با تلاش مؤمنین باید اصلاح شود، اصلاح خودشان و اصلاح جامعه! امام حسین(علیه ­ا لسلام) این خط را باز کردند، این محور را شکستند، خودشان را روی میدان مین انداختند که یک عده رد شوند. حالا یک عده احترام می­کنند رد نمی­شوند بروند. آقا این محور را باید باز کرد، باید مردم را از جهالت درآورد، از ضلالت نجات داد.

 

پرهیز از شخصی کردن امام حسین(علیه ­السلام)

شیطان دو خطر و انحراف فوق­ العاده مهم وارد دستگاه امام حسین(علیه ­السلام) می­کند که مؤمنین و محبین گاهی به آن توجه ندارند: 1. شخصی کردن امام حسین(علیه­ السلام)، عاشورا، محرم، عزاداری و... یعنی امام حسین(علیه­ السلام) من، محرم من! من یعنی فردگرایی؛ به محرم، عزاداری و امام حسین(علیه­ السلام) شأن فردی دهیم. یعنی حضرت به مسائل اجتماعی کار ندارند، خالی نشان دادن حرکت امام حسین(علیه­ السلام) از سیاست، دخالت در جامعه و مبارزه با طاغوت! این انحراف، امام حسین(علیه ­السلام) را از الگو بودن می­اندازد، عاشورا را از اثرگذاری و خاصیت می­ اندازد. می­گویند: امام حسین(علیه­ السلام) که اصلاً نمی­خواستند جنگ بروند و قیام کنند. حضرت داشتند می­رفتند یک جای دیگر که ایشان را به کربلا کشاندند و بعد جنگ شد! بعضی از آنهایی که دارند تحلیل می­کنند ­می­گویند: اصلاً امام حسین(علیه­ السلام) نمی­خواستند برای حکومت بروند و اصلاً کاری به حکومت نداشتند، حضرت فرمودند بگذارید من به مدینه بروم! ولی این سخنرانی­های سال قبل حضرت در منا چیست؟ شعارهایی که سر دادند چطور؟ اینها نشان می­داد حضرت برنامه­ هایی دارند. دو، سه سال دارند علیه یزید حرف می­زنند. نمی­دانند این حرف زدن­ها تحریک جامعه است؟ مقدمات قیام را دارند فراهم می­کنند. «فَلیَرحَل مَعَنا»[5] را حضرت در مکه می­فرمایند. وقتی دارند از مکه بیرون می­آیند می­فرمایند: الآن هر کس می­خواهد به لقاء­الله بپیوندد بیاید. برنامه هست! یک عده می­گویند: نه، امام حسین(علیه­ السلام) مکه به زیارت رفته بودند و بعد اینها گفتند به کوفه بیایند و بعد پیمان شکستند. حضرت فرمودند: رهایم کنید! بگذارید به مدینه بروم! گفتند: نه، نمی­شود حالا که تا اینجا آمدید... اینطور تحلیل می­کنند درحالی‌که اینطوری نبوده است.

 

 امام حسین(علیه­ السلام)، امام حسین(علیه­ السلام) همه است؟

 شخصی کردن امام حسینی که آمده مشکلات مرا حل کند، حال مرا خوب کند و... از آن بدتر هم، امام حسین(علیه­ السلام) همه است! یکی امام حسین(علیه­ السلام) من است، شخصی کردن امام حسین(علیه ­السلام)  و عاشورا، امام حسین فردی، اصلاً به مسائل اجتماعی کار ندارد، آمده حال تو را خوب کند، برای دل خودت فقط برو عزاداری، کار به هیچ­ چیز هم نداشته باشی، کل عزاداری و مجالس امام حسین(علیه ­السلام) برای چیست؟ برای اینکه من حالم خوب شود! از این بدتر امام حسین(علیه­ السلام) همه است! امام حسین(علیه­ السلام) همه به این معنا که هر کس با هر مدل، فکر و انگیزه­ای یا حسین(علیه­ السلام) می­گوید، این را حضرت قبول دارد. خیلی هم رو لبه و خطرناک است. حاج آقا این را قبول ندارد؟ امام حسین(علیه­ السلام) همه، امام حسین لات­ها، عرق‌خورها، زناکارها، امام حسین(علیه­السلام) همه است. چرا امام حسین(علیه­ السلام) را برای خودت محدود کردی؟ آقا درست است که من حجاب ندارم ولی امام حسین(علیه­السلام)، امام حسین(علیه­ السلام) من هم هست! چه می خواهی بگویی؟ نیست یا هست؟ الآن هم این دوره بازارش خیلی داغ است! الآن همه دارند می­گویند. بالاخره امام حسین(علیه­ السلام) همه هست یا نیست؟ امام حسین همه!

مداح اهل­بیت(علیهم ­السلام) که مشهور هم هست، می­گوید من وظیفه­ ام است چشم­ هایم را زیر قدم شما می­گذارم، کار ندارم باحجابی یا بی­ حجابی، نماز می­خوانی یا نمی­خوانی، من نوکر تو هستم، در دستگاه امام حسین(علیه­ السلام) آمدی، من وظیفه­ ام این است که احترامت را بگذارم! این حرف غلط یا درست است؟ تا کجا درست و تا کجا غلط است؟ چرا این حرف­ها را بدون آیین‌نامه و ضوابط و تبصره­ هایش می­زنی؟ چرا دستگاه امام حسین(علیه­ السلام) را خراب می­کنی؟ این هم یک نوع خطرناک است؛ امام حسینِ همه با این معنا که امام حسین(علیه­ السلام) با همه می­سازند. شعرهایش هم هست، آنقدر این شعرها لبه دارد، ما خودمان گاهی این شعر را می­خوانیم به خودمان هم وارد است. چه کنیم دیگر شعر دقیق نداریم. «با خوب و بدم می­سازد» درست است دیگر، اگر امام حسین(علیه ­السلام) با بدی­های ما نمی­ساخت که الآن اینجا نبودیم! با خوب و بد من می­سازد یا نمی­سازد؟ می­سازد دیگر که من اینجا هستم، می­خواهی بگویی نمی­سازد؟ نمی­دانم! امام حسین(علیه­السلام) اولاً  با سران کفر و طاغوت، ائمه کفر و نفاق نمی­سازد. اینکه واضح است.

 

آیا گناهکاران برای امام حسین(علیه­ السلام) یکسانند؟/ کدام گناهکار عاقبت­ بخیر می­شود؟

از آنجا به پایین طناب می­اندازد بگیرد و نجات دهد. سراغ عبدالله‌بن‌حر جحفی می­روند، چنین آدم مذبذبی که سابقه و پرونده­اش دست امام حسین(علیه­ السلام) است! حضرت می­خواهند او را هم عاقبت­ بخیر کنند. سراغش می­روند نمی­آید. نمی­تواند که بیاید! چرا حُر می­تواند بیاید؟ برای اینکه در درون خودش کارهایی کرده، حریم­ هایی را حفظ کرده است. حالا  او انجام نداده، نمی­تواند سمت امام برود و نمی­رود. ولو می­گوید برای امام(علیه­ السلام) فرقی نمی­کند عبدالله ­بن­ حر­جحفی با حر؟ چه کسی می­گوید تفاوتی ندارد؟ سراغ همه می­روند؛ به عمر سعد هم حضرت گفتند، در گودال قتلگاه به شمر هم فرمودند این کار را انجام نده من بقیه کار را درست می­کنم. تا دم گودال این همه آدم کشته ولی او نمی­تواند انجام ندهد دیگر باید بقیه راه را ادامه دهد. اینطور هم نیست که فکر کنی هر کسی بتواند برگردد و توبه کند از یک جا به بعد دیگر نمی­شود. بله، امام حسین(علیه­ السلام) اینطوری امام حسین(علیه­ السلام) همه است ولی بالاخره امام حسین(علیه­ السلام) این همه آدم را هم از سپاه عمرسعد کشت یا نکشت؟! اینها را باید فهم کنیم.

 

امام حسین(علیه­ السلام) درگیر با حق را ترویج نکنیم

بدتر از امام حسین(علیه­ السلام) من و امام حسین(علیه ­السلام) همه است، امام حسین(علیه ­السلام) درگیر با حق است؛ یعنی بعضی امام حسین(علیه­ السلام) را جوری معرفی می­کنند که از شعارهای عاشورایش علیه حق استفاده می­کنند! اینها جبهه ­های خطرناکی است که در هیئات و فضای عزاداری­ها باز شده است. اینها را باید گفت، شنید، بحث و مقایسه کرد. یکی از اسرائیلیاتی هم که وارد مسیحیت شد همین بود، گفتند: مسیحی­ها مخصوصاً کاتولیک­ها معتقدند که حضرت عیسی مسیح برای بخشش گناهان بشریت کشته شد و به صلیب کشیده شد! بعد قصه هم دارد؛ یعنی بحث فدا را مطرح می­کنند می­گویند: ذات بشر مثلاً آلوده، گناهکار و... بود یک نفر باید قربانی می­شد، عیسی(علیه­ السلام) پسر خداست، پسر خداوند متعال قربانی شد، باب رحمت الهی باز شد که خداوند متعال به این واسطه رحمت عامش را شامل حال همه بشریت کند. به حال انسان­ها رحم کند. شبیه همین را ما هم داریم دیگر، به امام حسین(علیه­ السلام) سلام می­دهیم «یا رحمت الله الواسعه» ببینید چقدر مرزش هم نزدیک است! غلطش کجاست؟ یعنی خداوند متعال به واسطه شهادت امام حسین(علیه­ السلام) این همه مردم را بخشیده اینگونه نیست؟! چرا هست، ولی اینکه شما این تصور را در مردم ایجاد می­کنید که امام حسین(علیه­ السلام) کشته شد فقط برای اینکه خداوند متعال مردم را ببخشد و بیامرزد این خیانت و تحریف عاشوراست. می­شود دین مسیحیت تحریف شده! می­روند گناه می­کنند بعد یکشنبه­ ها کلیسا می­روند، آن روحانی­شان هم می­آید چیزی می­خواند، بعد هم توبه می­کنند می­روند تا هفته بعد دوباره حالا اگر حال و وقتش را داشتند بیایند، اگر نه دو هفته بعد می­آیند توبه می­کنند!

 

برای اهداف امام حسین(علیه­ السلام) روضه برو!/ ورود عقاید مسیحیت به اسلام

 الآن اینطور شده می­گوید برویم هیئت حال کنیم، اشک بریزیم، سبک شویم! آقا مگر اینطور نیست؟! چرا هست، ولی این کار را نکن! برای این به هیأت و روضه نرو! برای اهداف امام حسین(علیه ­السلام) روضه برو، برای اصلاح خودت روضه برو، قدیمی­ ها حمام مفصل می­رفتند، دلاک بود و کیسه‌کشی و... مثلاً از حمام بیرون می ­آمدند پوست­شان داشت نفس می­کشید. الآن بیست سال است مثلاً ما کیسه نکشیدیم، حمام رفتیم زیر دوش صابون زدیم بیرون آمدیم. این مدل حمام رفتن هیچ‌وقت طهارت و پاکیزگی کامل به آدم نمی­دهد. ما هیأت این مدلی می­رویم. حالی، اشکی، سر و صدا و شوری. آقا کیسه کشیدی؟ کیسه امام حسین(علیه ­السلام) به تنت خورده؟ برای اصلاح خود و اصلاح جامعه چه کردی؟ رفتی حال کردی، بیرون آمدی!

این مسیحیت تحریف‌شده را ترویج کردندکه گفتند حضرت عیسی(علیه‌السلام) گفته اگر یکی زیر گوشَت زد، آن ‌طرف صورتت را هم بگو بزند!!

ولی این اسلامی نیست، تشیع این را نمی‌گوید، مکتب امام حسین(علیه‌السلام) اینگونه نیست. در مسیحیت گفتند: قتل مسیح کفاره گناهان بشریت است، همین را وارد اسلام کردند. گفتند که شهادت امام حسین(علیه‌السلام) برای این است که گناهان شیعه بخشیده شود؛ لذا شما اگر برای امام حسین(علیه‌السلام) کاری کردی، اشکی ریختی، برو دیگر کارت درست است، کار دیگری نمی‌خواهد بکنی؛ یعنی اینکه ما با امام حسین(علیه‌السلام) کار خودمان را راه می‌اندازیم، کار جامعه را دیگر رها کن، دیگر امت اسلام را رها کن.

این قانون الان در بین ما و هیئت‌ها و عزاداری‌ها و روضه‌های ما جا خوش کرده است. ببینید شعرش را من خودم هم گاهی می‌خوانم.

ز جن و انس که ماوی به نشأتین داریم             تمام غرق گناهیم و یک حسین داریم

این حرف، حرف بسیار قشنگی است، درست هم است ولی باید بدانیم که معنایش این نیست که ما باید گناهان زیادی انجام بدهیم بعد بیاییم با امام حسین(علیه‌السلام) بشوییم برویم بعد آخرت هم درست می‌شود، دیگر کارمان هیچ مشکلی ندارد. شما سه دقیقه در قیامت را بخوانید، تجربه‌گر در کتاب می‌گوید: نامه‌ام را که به من دادند دیدم همه زیارت‌های امام حسین(علیه‌السلام) و کربلاهایم پاک شده است! بله پاک می‌شود.

این مدل تشیع تحریف‌شده مانند مسیحیت تحریف‌شده است. این اسرائیلیات را بنی‌امیه در اسلام وارد کردند، صهیونیست‌ها در تشیع وارد کردند.

 

جایگزینی غلط احساس‌ورزی به جای تمسک به امام حسین(علیه‌السلام)

به این جمله توجه کنید، شما با محبت قلبی و با اشک تنها، با احساس‌ورزی برای امام حسین(علیه‌السلام) گناهانتان آمرزیده می‌شود و دیگر هیچ و شما بدون تمسک به امام حسین(علیه‌السلام) و دین می‌توانید عاقبت‌به‌خیر شوید؛ یعنی به دین عمل هم نکردی، برای امام حسین(علیه‌السلام) قمه بزن، عاقبت تمام است، کار آخرتت درست می‌شود! کسی که حاضر باشد برای امام حسین(علیه‌السلام) به سر خودش قمه بزند، خیلی عاشق امام حسین(علیه‌السلام) است! درحالی‌که اگر حاضر شد این قمه را به سر دشمنان امام حسین(علیه‌السلام) بزند آن‌وقت عاشق است. ببین زمانی عکسش هم بیرون آمد که قمه می‌زدند، روی قمه‌هایشان آرم یواس‌آ بود، قمه‌ها از آمریکا می‌آمد! این چه عبادتی است که قمهاش را آمریکا می‌فرستد؟!

رفقا به یک مسئله خیلی توجه کنیم، کاش می‌شد با مسئولین محترم جایی جلسه بگیریم بزرگواران می‌آمدند با این هیئتی‌ها و مداحان عزیز، بعضی از وعاظی که توجه ندارند جلسه‌ای برگزار می‌شد.

 

آیا امام حسین(علیه‌السلام) به گریه ما نیاز دارند؟

من گاهی این اشعار را که می‌شنوم خودم کیف می‌کنم، چون می‌فهمم این شعر یعنی چه، ولی همان لحظه نگرانم. می‌گوید تو که به گریه و ناله من نیاز نداری. حاج آقا مگر این اشکال دارد؟ مگر امام حسین(علیه‌السلام) به ناله ما نیاز دارد؟ بله نیاز دارد، پس برای چه گفت: «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنِی»[6]؟ اگر به کمک امام حسین(علیه‌السلام) رفته بودند آیا ایشان در کربلا شهید می‌شد؟ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به کمک مردم نیاز نداشت؟ این نوحه یک درستِ غلط است یا یک غلطِ درست؟ توضیح لازم دارد.

جامعه این را می‌شنود برداشت خودش را می‌کند که تو اصلاً به من نیازی نداری. چه کسی گفته نیاز ندارد؟ پس «إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُرکُم...»[7]؛ کجا می‌رود؟ ببین چطور با همین نوحه امام حسین(علیه‌السلام) تکلیف را از گردنت برمی‌داری؟! این نوحه که می‌گوید امام حسین(علیه‌السلام) به ما احتیاج ندارد، ما همه به امام حسین(علیه‌السلام) احتیاج داریم یک طرف سکه را می‌گوید. من نوحه را به عبارت خودم می‌خوانم، می‌گوید: گریه برای تو درد من را درمان می‌کند، حال من را خوب می‌کند، قلب من را آرام می‌کند.

 

احساسی شدن بسیاری از نوحه‌ها

محتوای نود درصد نوحه‌ها در هیئت‌های سنتی و هیئت‌های جدید همه همین‌هاست؛ حالا باز در نوحه‌های قدیمی‌تر مثلا تا چند سال پیش چیزی از شعرای قدیم درونش بود، اشعار استخوان‌دار خوبی بود ولی الان بعضی از نوحه‌ها خیلی سوسول‌بازی و جدید شده و دیگر از همان حرف‌های مامانی داخلش هست؛ فقط قربانت بشوم، دورت بگردم. از حوالی کربلا آن‌ طرف‌تر بمیرم. غایت آرزوی ما کربلا رفتن است درحالی‌که الان امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) نمی‌توانند به کربلا بروند با اینکه کربلایی‌ترین انسان عالم هستند.

 

 باید تکلیف‌مدار باشیم

ما باید تکلیف‌مدار باشیم. چه کسی گفته شما حتماً باید کربلا بروی؟ وقتی امر بین تکلیفت و رفتن کربلا دایر باشد، تو باید تکلیفت را انجام دهی، ولی الان حجم این مسئله که آقا باید کربلا برویم، بین‌الحرمین فلان آنقدر زیاد شده که یک حال معنوی به همه می‌دهد ولی کار نمی‌کنند همه می‌خواهند حال کنند، بچه هیئتی‌ها همه افتادند دنبال اینکه حال کنند، کسی حاضر نیست یک مسئولیت قبول کند، کار کند. به شخص می‌گویی بیا کار کن، یک مسئولیت قبول کن، می‌گوید: نه من همین‌جا دعاگو هستم! به خاطر این مدل اشعار است. به خاطر این مدل ارائه امام حسین(علیه‌السلام) و عاشوراست.

 

آیا هیئت نباید به نماز و حجاب مردم کاری داشته باشد؟!

می‌گوید: کاری به حجابت ندارم. حرف حاج قاسم(رحمت‌الله‌علیه) و امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) را با این موضوع قاطی نکن. بله بدحجاب‌ها بیایند، بی‌نمازها هم بیایند، کسی جلو آمدنشان را نمی‌گیرد. حتی گاهی تشویقشان هم می‌کنیم که بیایند ولی به خدا امام حسین(علیه‌السلام) دیگر چکار باید بکند، با چه زبانی بگوید نماز اولویت است؟ جلو تیر می‌ایستد نماز می‌خواند. داخل خیمه هم نمی‌رود بگوید دم خیمه بایستید مراقبت کنید. وسط میدان می‌ایستد، برای نماز کشته می‌دهد آن‌وقت این آقای بزرگوار پشت تریبون امام حسین(علیه‌السلام) در هیئت امام حسین(علیه‌السلام) خلاف امر دین می‌گوید من به نماز و حجاب تو کار ندارم! کی گفت تو نباید کار داشته باشی؟ امام حسین(علیه‌السلام) وقتی می‌خواهد یزید را رسوا کند می‌گوید: «معلن بالفسق تارک الصلاه» یک ذره مطالعه‌ داشته باش. لااقل یک دور بخوان بعد بیا حرف بزن، چرا روی جو سخنرانی می‌کنی؟ کار محافل و مجالس امام حسین(علیه‌السلام) به کجا کشیده می‌شود؟

 

تأکید امام حسین(علیه‌السلام) بر حجاب در بحرانی‌ترین شرایط

امام حسین(علیه‌السلام) چطوری در مورد حجاب و عفاف حرف بزنند؟ چکار کنند؟ زن و بچه‌شان را به کربلا آورده، در بحرانی‌ترین شرایط قرار داده‌اند بعد در مورد حجاب و عفافشان سخن می‌گویند؛ می‌فرمایند که یقه پاره نکنید، دستبندها، طلاها، انگشتر و گوشواره‌ها را تا می‌توانید بیرون بیاورید به اینها بدهید که دست به شما نزنند. و...

در بحرانی‌ترین شرایط که بعضی ارباب مقاتل معتقدند حتی چادر را هم بردند (البته معجر را یقیناً نبردند که سر برهنه شده باشد، بعضی می‌خوانند ولی قطعا اگر حجاب از سر مکلفات فاطمیات کربلا رفته بود که اینها می‌خواستند چشم به موی این فاطمیات حرم بیندازند مثل آن کسی که دستش خشک شد چشم اینها هم کور می‌شد. اعتقاد من این است. شاید چنین اتفاقاتی برای بچه‌ها افتاده باشد ولی بزرگترها و مکلفات نه.) در آن شرایط حجابشان را حفظ کردند. پایش گریه هم کرده‌اید. نقل شده دختر امام حسین(علیه‌السلام) را زده بودند، بیهوش شده بود. چشمش را باز کرد، عمه‌اش زینب(سلام‌الله‌علیها) کنارش بود اولین جمله این نازدانه، این بود که عمه جان چیزی بده من خودم را بپوشانم. بی‌بی فرمودند: «عمتک مثلک» منظورش این بود که چادر می‌خواست چون این بزرگواران عادت نداشتند مثل ما باشند.

امام حسین(علیه‌السلام) دیگر چکار کنند؟! حدیث لازم نبود دیگر، کار خودشان را در کربلا برای حجاب و عفاف و نماز انجام دادند.

 

زدن اصل دین به بهانه جذب حداکثری

بعد روضه‌خوان امام حسین(علیه‌السلام) بگوید من به نماز تو کار ندارم؟! تو باید بگویی عزیزم اگر نماز هم نمی‌خوانی، اگر حجاب هم نداری، به روضه امام حسین(علیه‌السلام) خوش آمدی، در خانه امام حسین(علیه‌السلام) باشی، امام حسین(علیه‌السلام) دنیا و آخرتت را آباد می‌کند. خیلی‌ها مثل تو بودند در خانه امام حسین(علیه‌السلام) آمدند، امام حسین(علیه‌السلام) دستشان را گرفت. اینجوری حرف بزن. چرا دین و امام حسین(علیه‌السلام) را خراب می‌کنی؟ چرا آنقدر باز کردی؟ می‌گوید امام حسینِ همه است. می‌خواهد عرق‌خور را جذب بکند، عرق‌خوری را مجاز می‌کند. می‌خواهد بی‌حجاب‌ها را جذب کند، بی‌حجابی را موجه جلوه می‌دهد یا قباحتش را کم می‌کند. اینها خطرناک است؛ امام حسین(علیه‌السلام) قیامت یقه من و شما را می‌گیرد که با مجالس من چکار کردید؟

 

شخصی‌سازی امام حسین(علیه‌السلام)

می‌گوید امام حسین من! هیئت می‌روی چکار کنی؟ می‌گوید: حال دلمان گرفته، هیئت می‌رویم تا حالمان خوب شود. این بد نیست، بد این است که تو فقط به خاطر این، هیئت بروی. تو باید برای آرمان‌های امام حسین(علیه‌السلام) هیئت بروی. تو باید هیئت بروی تا یک حرف تازه یاد بگیری. پای امام حسین(علیه‌السلام) بایستی، خودت را اصلاح کنی نه اینکه خودت را با امام حسین(علیه‌السلام) آرام کنی؛ امام حسین(علیه‌السلام) که مواد مخدر نیست، هیئت که مواد مخدر نیست که یک خلسه عرفانی در بعضی هیئات درست می‌کنند، مثلا دو سه ساعت سینه‌زنی با مدل‌هایی که حال بدهد انجام می‌دهند، می‌گویند حال مهم است. نگاه می‌کنید شبیه محافل وجد سماع صوفی‌ها تکان‌های خاصی دارند؛ دو سه ساعت فقط با تکان؛ خب معلوم است، انسان است دیگر، در مغز چیزی ترشح می‌کند آرامش پیدا می‌کنی، خلسه عرفان ایجاد می‌شود. آیا امام حسین(علیه‌السلام) این است؟ یا اینکه گعده روحانی داشته باشیم؛ یعنی برویم اینجا فقط بنشینیم حالی کنیم بلند شویم برویم! همین‌هایی که اینگونه‌اند در هیچ مسئله سیاسی دخالت نمی‌کنند و همین‌ها معمولا زاویه‌شان با انقلاب، امام و شهدا بیشتر است.

 

هیئت باید زیر نظر یک فقیه باشد

هیئت باید زیر نظر یک عالم باشد، هیَئات باید زیر نظر فقیه باشند. این را هم عرض کنم، هر آخوندی لیاقت اینکه بر هیئت امامت کند را ندارد. شاید یک فرد برای رهبری یک گروه خوب باشد ولی هیئت باید زیر نظر یک فقیهی کار کند؛ به این معنا که فرض بگیرید که امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) را به عنوان نائب امام زمان بالا سر خودش ببیند تمام حرف‌های او را موبه‌مو در هیئتش پیاده کند. گاهی هم خودش را به فقهای بصیر انقلابی عرضه می‌کند.

همین‌جور هرکسی از راه رسیده پارچه‌ای و باندی و علمی زده و هیئتی برپا کرده و و اصلاً نظارتی وجود ندارد. هر کاری دلشان می‌خواهد می‌کنند و می‌گویند مال امام حسین(علیه‌السلام) است، کسی حق دخالت ندارد!

شهید مطهری(رحمت‌الله‌علیه) را کسانی کشتند که از این حرف‌های ایشان و از حماسه حسینی ایشان ضربه خورده بودند. البته من نمی‌خواهم الان هیئات و حتی خیلی از مداح‌ها را متهم کنم. خیلی از این مداحان اگر متوجه شوند قضیه چیست، خط و ربطشان را اصلاح می‌کنند. بعضی هم نه، اگر متوجه هم بشوند باز همان روند را ادامه می‌دهند ولی حرکتی لازم دارد. واقعاً مسئولین و متولیان امر باید کاری کنند.

 

هیئتی‌ها باید اراده اصلاح داشته باشند/ بقیه‌اش با تو

بدتر از آن این مطلب است که می‌گویند: امام حسین(علیه‌السلام) مال همه است! به این معنا که همه را با همان حالی که هستند در عاشورا و هیئت جا می‌دهد، بدون اینکه اراده‌ای بر تغییر آنها داشته باشد؛ یعنی عقیده دارند که خود امام حسین(علیه‌السلام) درستش می‌کنند! یعنی تو تکلیفی نداری؟ بله، خود امام حسین(علیه‌السلام) درستش کرده هزینه سنگینی داده، این دم و دستگاه را درست کرده، دل‌ها را به اینجا کشیده بقیه‌اش با توست. نمی‌خواهم بعضی از حرف‌ها را بزنم.

دوستان عزیز حالا این حرف‌های ما که جایی پخش نمی‌شود ان‌شاالله هرکسی آمد اینجا حرف‌ها را می‌شنود بقیه افراد خیلی شاید به گوششان نرسد. این جلسه و این حرف‌هایی که ما زدیم که مخصوصاً قابل پخش هم نیست ولی خیلی مواظب باشید اگر هیئت امام حسین(علیه‌السلام) ملبس به حرام شد آرام‌آرام خاصیت خود را از دست می‌دهد.

از تربت امام حسین(علیه‌السلام) که بالاتر نداریم که روز عاشورا خون می‌شود، اگر به تربت امام حسین(علیه‌السلام) بی‌احترامی کنی، جای بدی قرارش بدهی، زیر دست و پا قرارش بدهی، خاصیت شفادهندگی خودش را از دست می‌دهد.

 

رفت‌وآمد به هیئت آداب دارد

این رفت و آمدهای به هیئت‌ها را خیلی باید دقت کرد. نمی‌شود بعضی وعده‌ها را در هیئت گذاشت. قدیم بعضی این‌طور بودند، اگر گناه هم می‌کردند، دهنشان را در هیئت آب می‌کشیدند، چشمشان را در هیئت می‌بستند، الان بعضی در هیئت وعده می‌گذارند! می‌دانید این کار با دل انسان‌ها و با تشکیلات امام حسین(علیه‌السلام) چه می‌کند؟! اینکه من یک ذره اخلاقی‌اش کنم اینکه من متکبرم، متکبر می‌آیم، متکبرتر می‌روم، متواضع نمی‌شوم؛ اینکه من دروغگو هستم، دروغگو می‌آیم و دروغگو می‌روم. به انواع و اقسام رذائل مبتلا هستم می‌آیم هیئت و می‌روم انگار رفتم رستوران و برگشتم، می‌دانی چه بلایی سرم می‌آید، چه بلایی سر دیگران می‌آورم؟ اگر عزمی بر اصلاح خود نداشته باشم، به فرمایش امام حسین(علیه‌السلام) که فرمودند اراده من این است: «اِصلاحِ فِی اُمَه جَدِی»[8]؛ اصلاً هیئت برای خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی درست شده است، برای اینکه بار جامعه را بردارد، بار امت را بردارد؛ لذا آدم‌هایی که هیئت می‌آیند، باید انسان‌های صالحی باشند تا بتوانند مصلح باشند. این خیلی مهم است که افق دید ما این باشد. خیلی خب کمی با دید ریز به این مسئله نگاه کنیم.

 

عزاداران واقعی یا فیک(جعلی)

گریه‌کنان و عزاداران امام‌ حسین(علیه‌السلام) دو دسته بودند: 1. عزاداران واقعی امام حسین(علیه‌السلام) 2. عزاداران فیک امام‌ حسین(علیه‌السلام). عزاداران واقعی که مشخص است، اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و مؤمنین خاص آن حضرت بودند. ولی باور کنید عمرسعد(لعنت‌الله‌علیه) هم روز عاشورا برای امام حسین(علیه‌السلام) گریه کرد! چرا که خودِ حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) برای آنها روضه خواند؛ «اَیُقتَلُ ابوعَبدالله وَ انتَ تَنظُرُ الیه»[9]؟! خود حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) شاهد عینی است که برای عمرسعد روضه ‌خواند و او زار‌زار گریه کرد، ولی روی خود را برگرداند و به لشکر خطاب کرد کار امام حسین(علیه‌السلام) را تمام کنید.

 

لشکر عمرسعد هم برای امام حسین(علیه‌السلام) گریه کردند

مردم کوفه گریه کردند، ولی حضرت نفرینشان کرد، فرمود: چشمتان خشک باد! این چه گریه‌ای بود که نفرین کردن حضرت را به دنبال داشت؟! یک ذره دقیق شوید. ما با آنها فرق داریم. من قصد مقایسه نداشتم، ولی یک ذره فکر کنیم، نکند چشم ما هم از اشک خشک شود! مردم کوفه گریه کردند، لشکریان خود عمرسعد هم در کربلا گریه کردند! مگر نشنیدید که گوشواره را از گوش دختر امام حسین(علیه‌السلام) باز می‌کرد، گریه هم می‌کرد؟ به او گفتند یا گریه نکن یا گوشواره از گوش باز نکن! گفت: اگر من باز نکنم یکی دیگر باز می‌کند، گریه‌ام برای این است که تو دختر پیغمبری. نمی‌تواند؛ مثل من که نتوانستم با امام حسین(علیه‌السلام) خودم را سر به راه کنم.

 

شروع روضه‌های فیک از خود کربلا

گاهی عیبی ندارد که یک ذره به خودمان بزنیم؛ این روضه‌ها و گریه‌های فیک از کجا شروع شد؟ از خود کربلا شروع شد. روایت‌هایی هست من برای شما بخوانم، می‌ترسیم. می‌فرماید: «إذا تَمَّ فُجورُ العبدِ ملَکَ عینَیهِ فبکی مِنهُما متی شاءَ»[10]؛ وقتی که نفاق به اوج خود رسید، چشمان منافق دست خودش می‌افتد، هر لحظه اراده کند، گریه می‌کند. یعنی درمانگاه فوق تخصص می‌خواهد که آدم خودش را به لابراتوری ببرد و بگوید گریه‌هایی که کرده را تشخیص دهد ببینید چه موادی دارد.

این اتفاق از کربلا شروع شد و در کوفه ادامه داشت تا مجلس شام، وقتی که یزید دید اوضاع علیه او برگشته، گفت: من اصلا امام حسین(علیه‌السلام) را نکشتم. حسین‌بن‌علی را عبیدالله‌بن‌زیاد کشت، خدا لعنتش کند. برای عبیدالله مجلس لعن گرفت و گفت: «لعن الله ابن‌مرجانه و لعن الله شمرا»[11]؛ خود یزید این کار کرد بعد مجلس توبیخ قاتلان امام حسین(علیه‌السلام) را برگزار کرد. یزید گفت: چه کسانی حسین‌بن علی را کشتند؟ گفتند: مثلا شبث، خولی، شمر و... گفت: همه را بیاورید و از هرکدام پرسید: امام حسین(علیه‌السلام) را تو کشتی؟ گفت: نه. همه گردن یکدیگر انداختند. آخر کار یکی از آنها گفت که سر کیسه را یکی شل کرد که بقیه پای کار آمدند. همه را لعنت کرد، همه را بیرون کرد دید الان سند کار به خودش می‌رسد.

 

عزاداری سکولار

یزید اجازه داد که حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) و کاروان اسرا در کاخ خودش روضه بگیرند این کارهایی بود که یزید کرد. حرف من این است: هر روضه‌ای خوب است، بله ما به کسی انگ نمی‌زنیم ولی حواسمان هم جمع باشد بعضی از روضه‌ها برگزار می‌شود، باور کنید روضه‌های مجلس یزید است؛ در آن مجلس، انقلاب اسلامی را می‌کوبند. در همین محرم امسال، خطیب بالای آن چوب‌ها -نه منبر- نشسته می‌گوید: کسانی هم که در تل‌آویو و... کشته یا زخمی شدند، بالاخره انسان بودند، برای شفای مریضانی که در بیمارستان‌های تل‌آویوند دعا کنید! خاک بر سر تو! در همین یزد است، پای این حرف‌ها مستمع است، مثلا از بزرگان ما هستند. اگر شما حواستان نباشد، دیر بجنبید عَلًم دست کسانی که خط و ربطشان، خط و ربط بنی‌امیه است می‌افتد.

 

عوام‌فریبی یزید

یزید برای امام‌حسین(علیه‌السلام) گریه کرد. «فدمعت عیناه»؛ چشمانش پر از اشک شد. عمداً برای امام حسین(علیه‌السلام)گریه کرد؛ چرا که دید اوضاع خطرناک است، گفت: من حسین را نکشتم. رو به امام سجاد(علیه‌السلام) گفت: هر خواسته‌ای داشته باشید انجام می‌دهم. حضرت سه خواسته داشتند، دو تا را انجام نداد، یک خواسته دیگر هم این نبود که او انجام داده باشد، برای امام حسین(علیه‌السلام) مجلس فاتحه گرفت. مهندسی کرد گفت: اجازه می‌دهم روضه برپا کنید ولی حرفی نزنید فقط برای شادی روح امام حسین(علیه‌السلام) قرآن بخوانید. حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) حرف زدند، روضه خواندند و روضه اساسی خواندند تا جایی که مروان حکم نزد یزید آمد و گفت که اگر اینجور پیش برود از کاخ خودت شورش می‌شود! زن‌ها و حرمسرا را فرستاده بود، تسلیت می‌گفتند، مردم شام روضه شرکت می‌کردند، تسلیت می‌گفتند و می‌خواست ورق را برگرداند ولی حرف‌هایی که زده می‌شد، داشت شورش درست می‌کرد. بعد دید آنقدر اوضاع خطرناک است؛ مجلس را به هم زد، گفت شما باید بروید؛ با عزت و احترام تحت حفاظت، اسرا را از شام به کربلا و بعد مدینه برد.

این روضه‌های سکولار، روضه‌های خطرناک امام حسینی که یزید هم در آن جا می‌شود باشد. این اتفاق می‌افتد. بعضی از هیئات امسال در استان خودمان خیلی خوب درخشیدند. از همین هیئت‌های سنتی خیلی خوب، چه اشعاری خواندند. واقعا چه حماسه‌ای آفریدند ولی بعضی‌ متأسفانه نوحه‌هایی که شمر و یزید زمان اینها را وایرال کرده، پخش کردند و همه جا تبلیغ کردند.

 

وظیفه ما در قبال هیئات مذهبی چیست؟

آیا در دستگاه امام حسین(علیه‌السلام) باید این موارد باشد؟ شما وظیفه ندارید؟ مسئولین و مبلغین وظیفه ندارند؟ ما سرمان به هیئت خودمان گرم باشد؟ نمی‌گویم دعوا کنیم، باید کار کرد؛ فکری کنیم. اصلاً من رسالت خودم را انجام نمی‌دهم، اگر من فقط سخنرانی کنم، شما هم فقط بیایید گوش بدهید، اصلاً هیچ اتفاقی نمی‌افتد، باید اصلاح کنید.

یزید ملعون پیام تسلیت برای محمد حنفیه برادر امام حسین(علیه‌السلام) فرستاد؛ جامعه قاطی می‌کند. یزید گفت: من گفته بودم کلاه بیاورد، عبیدالله رفت سر آورد، خدا لعنتش کند.

 

هیئت باید کانون جهاد تبیین باشد

دوستان عزیز، دستگاه و روضه امام حسین(علیه‌السلام) را قدر بدانید، هیئت باید کانون جهاد تبیین باشد، حرف‌های روشن‌گرانه زده شود. خود هیئت، سخنرانی، مداح و خادمانش همه باید اینگونه باشند. ما خدا را شکر می‌کنیم که الحمدلله رفقا در این هیئت واقعاً همت دارند، تلاش خودشان را می‌کنند که آن رسالت اصلی را انجام دهند ولی ما خودمان هم هنوز خیلی راه داریم باید این راه را ادامه دهیم.

هیئت‌های دیگر هم الحمدالله در شهر ما هستند که همین مسیر درست را طی می‌کنند، باید کمکشان کرد. هیئت‌ها باید کنار هم قرار بگیرند، باید پیوند داشته باشند. هیئت‌هایی که نوحه‌های خوب خواندند را باید تشویق کرد. مسئولین بزرگوار، الگوسازی کنید، هیئت‌هایی که جگر داشتند، نوحه‌های انقلابی خواندند، انقلاب اسلامی را مطرح کردند، ایران را مطرح کردند، باید از آنها حمایت و تقدیر شود. هیئت‌ها به دیدن یکدیگر بروند، دست به هم دهند، مداحان و وعاظ باید از کیان امام حسین(علیه‌السلام) در این شهر حسینیه ایران محافظت کنند.

چند سال دیگر چشم باز می‌کنید، می‌بینید هیئت‌های متعددی که سکولارند؛ علی‌اللهی، حسین‌اللهی، ضد انقلابند، تعدادشان زیاد شده است؛ هیئت‌های ضرار، مثل مسجد ضرار. ما که با کسی پدرکشتگی نداریم، ما با هم رفیق هستیم. خیلی از این دوستان هم که این مدلی هستند، اصلا نمی‌دانند قصه از چه قرار است؟ با کسی نباید دعوا کرد، باید نشست صحبت کرد. ولی یک جا یک تریبونی باید این حرف‌ها را بزند.

دوستان دغدغه‌مند ببخشید، عذر می‌خواهم، من موقع سخنرانی خیلی وقت می‌گیرم، هفته‌ای یک بار یکدیگر را می‌بینیم صد تا مسئله هست. الان بحث‌های مربوط به مذاکراتمان، نفوذی‌های داخل کشو و خیلی چیزها مانده که دیگر اینها را نگفتیم، وقت هم نمی‌کنیم، تا هفته دیگر ده تا صد تا دیگر مسئله اضافه شده بگذریم.

 

به داد محافل امام حسین(علیه‌السلام) برسید

به داد این مجالس و محافل امام حسین(علیه‌السلام) برسید! دقت کنید اگر در روضه خواندن‌ها اشعار، روحیه انقلابی‌گری و استکبارستیزی و... حذف شود کلماتش هم دیگر به گوش نیاید، آن موقع باید فاتحه مجالس امام حسین(علیه‌السلام) را خواند. امام فرمود: اگر این هیاهو نبود، این سر و سینه زدن‌ها نبود، این داد و قال‌ها نبود، امام حسین(علیه‌السلام) هم نبود. امام حسین(علیه‌السلام) را سینه‌زن‌ها و روضه‌خوانی هیئت‌های امام حسین(علیه‌السلام) نگه داشتند. وظیفه ماست که راه و مکتب امام حسین(علیه‌السلام) را نگه داریم.

 

ای هلال یک شبه زینب! چقدر زود غروب کردی!

کاروان از سمت کربلا به طرف کوفه راه افتاده است. یکی از آن روضه‌هایی که خیلی جانسوز است، همین روضه است که حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) سخنرانی می‌کرد، یک دفعه از مردم منصرف شد. (در روایت دارد در سخنرانی‌هایش لحن امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بود؛ یعنی حرف که می‌زد، خطابه حضرت زینب، هم در تن صدا، هم نحوه کلام، مثل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) که امیر بیان بودند همه را مجذوب می‌کرد.) اینها وقتی می‌خواستند سخنرانی بی‌بی را بر هم بزنند تنها حربه‌ای که داشتند که ذهن و حال بی‌بی را به هم بزنند، این بود که سر بریده امام حسین(علیه‌السلام) را مقابل چشم‌های حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) می‌آوردند. حضرت تا این سر را می‌دید (نقطه ضعف گرفته بودند) یک دفعه حرف‌های بی‌بی عوض می‌شد، از آن محمل یا بالای شتر صدا زد: «یا هلالا لما استتم کمالا غاله خسفه فأبدا غروبا»[12]؛ ای هلال یک شبه زینب! چقدر زود غروب کردی! چرا گفت هلال یک شبه؟ برای اینکه این صورت آنقدر ظاهراً در این غبارهای تنور و... سیاه شده و گرفته بود که یک خط نورانی از این صورت می‌دید، تعبیر به هلال بالای نیزه کرد.

«ما توهمت یا شقیق فؤادی کان هذا مقدرا مکتوبا»؛ عزیز دلم، هیچ‌وقت گمان نداشتم چنین چیزی مقدر شده باشد که من زنده باشم، سر تو بالای نیزه مقابل من باشد! من چنین چیزی را باور نمی‌کردم. «یا أخی فاطم الصغیرة کلمها فقد کاد قلبها أن یذوبا»؛ با من نمی‌خواهی حرف بزنی، نزن ولی با این دختر کوچکت حرف بزن، قلب او دارد آب می‌شود.

ذوق و حال را ببینید! اینقدر زینب(سلام‌الله‌علیها) خودش را در مقابل ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) هیچ چیز نمی‌بیند که دخترش را واسطه کرده و می‌گوید با او دو کلمه حرف بزن. همه زجر و سختی این کاروان بر عهده ایشان بوده، ایشان کاروان‌داری کرده، ولی اصلا خودش را چیزی حساب نمی‌کند، نمی‌گوید من امیر کاروانم حسین! می‌گوید با دخترت حرف بزن.

«یا أخی قلبک الشفیق علینا ما له قد قسی و صار صلیبا یا أخی لو تری علیا لدی الأسر مع الیتم لا یطیق وجوبا»؛ اگر پدرمان علی ببیند که ما در بند اسارتیم، طاقت نمی‌آورد. می‌داند که پدرش غیرت الله است، طاقت نمی‌آورد که زینبش را یک لحظه در یک حالت سختی ببیند، حالا اینگونه شده است!

«کلما أوجعوه بالضرب ناداک بذل یغیض دمعا سکوبا»؛ ببین ما را زدند صدای این بچه‌ها بلند شد بعد می‌فرماید: که یک نگاه به اشک چشم این بچه‌ها کن، از بس تازیانه خوردند دارند گریه می‌کنند. «یا أخی ضمه الیک و قربه و سکن فؤاده المرعوبا ما أذل الیتیم حین ینادی بأبیه و لا یراه مجیبا»؛ برادر، بیا بغلش کن به خودت بچسبانش دل این بچه را آرام کن. بی‌بی جان الان سر فقط بالای نیزه است و تن زیر سم اسب‌هاست. قربانت شوم. همین کار را هم کرد، آخرش سر به خرابه آمد و دختر به بغل گرفت. بله امام حسین(علیه‌السلام) با سر پیش دخترش به خرابه آمد. سر بابا را بغل گرفت و گفت: هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که به جای اینکه من به بغل تو بیایم، سر من را در آغوشت بگیری، من سر تو را در آغوشم بگیرم.


[1].مفاتیح ­­الجنان، زیارت اربعین.

[2].مفاتیح ­­الجنان، زیارت اربعین.

[3]. سوره عنکبوت، آیه 45.

[4]. سوره جمعه، آیه 5.

[5]. لهوف، ص 126.

[6]  لهوف، سیدبن‌طاووس.

[7]  سوره محمد، آیه 7.

[8]  بحارالانوار، ج 44، ص 329.

[9]  نفس‌المهموم، ص 191.

[10]  کنزالعمال، ص 847.

[11]  انساب الاشراف، ص 219.

[12]  بحارالانوار، ج 45، ص 115.