سرگردانی امت اسلام در زمانهای ظهور
سرگردانی امت اسلام در زمانهای ظهور
سرگردانی امت اسلام در زمانهای ظهور
حجتالاسلام مهدوینژاد: وقتی امام ما، امام زمان باشد امت هم باید امتِ زمان باشد. اگر زمانهای طلایی که میتواند ما را به فرج برساند نشناسیم و آنها را اقامه نکنیم یعنی زمان را در نیابیم و نقش خود را در آن موقعیتهای زمانی ایفا نکنیم و آن فرصتها از دست برود، ما در زمانها سرگردان میشویم // مهمتر از علائم ظهور، شرایط ظهور است و اجتماع قلوب، شرطی برای تعجیل در ظهور است // مردم فرانسه و برخی کشورهای دیگر غربی که تا دیروز دغدغه و درگیریشان با حکومتهایشان بر سر مسائل معیشتی بود و شورش کرده بودند، ناگهان دغدغهشان غزه و فلسطین شده و میبینیم که گفتمان مشترک دارد شکل میگیرد // یکی از مهمترین شرایط ظهور یعنی تشکیل جبهه حق و باطل در حال شکلگیری است و شکلگیری آن قابل مشاهده است. این همان پیچ تاریخی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشتند. در این پیچ مهم تاریخی و در این نظم نوین جهانی، جمهوری اسلامی نقش و سهم جدی دارد // اگر بیداری اسلامی ادامه پیدا کرده بود، یک تونل زمان برای ظهور بود. ولی جریان استکبار جهانی و منافقین، دستکاری و مصادره کردند. امروز هم یک تونل دیگر به سمت ظهور باز شده است. اگر ما امری که به زمان، تعلق گرفته است در شناخت زمان فعلی و اتفاق عظیمی که در حال رخ دادن است را قدر ندانیم و طوفانالاقصی به پیروزی نرسد، دوباره این تونل به سمت ظهور بسته خواهد شد
شناسنامه
عنوان: قرار هفتگی
موضوع: تیه زمانی؛ سرگردانی امت در رسیدن به ظهور
زمان: شنبه 11 آذر 1402
مکان: امامزاده سیدجعفر محمد(علیهالسلام)
«رَبَّنَا لَا تُزِغ قُلُوبَنَا...»
در شبهای فاطمیه در مورد سنت الهی به نام تیه صحبت کردیم و یک جلسه باقی ماند که در مورد این مبحث پایانی به حول و قوه الهی عرض میکنیم.
عرض کردیم تیه و سرگردانی یک عقوبت است و عقوبت هر کجا و در هر شرایطی اتفاق نمیافتد. این عقوبتی است که بعد از ارتداد و سرپیچی از فرمان الهی گریبانگیر افراد میشود. به عبارتی، به معنی ضلالت بعد از هدایت است. برای وقتی است که هدایت شامل حال کسی شده و وارد هدایت شده، مؤمن و مسجدی و هیئتی شده، مسائل برایش روشن شده و جا افتاده است، ولی کمکم زاویه پیدا میکند. الآن به دلیل آن کار نداریم. او در درون و در بیرون خودش دچار سرگردانیهایی خواهد شد. این آیه را زیاد در نمازهایمان بخوانیم: «رَبَّنَا لَا تُزِغ قُلُوبَنَا بَعدَ إِذ هَدَیتَنَا وَ هَب لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحمَةً إِنَّکَ أَنتَ ٱلوَهَّابُ»[1]؛ خدایا بعد از اینکه ما را هدایت کردی، دلهای ما را واژگون نکن که دچار ضلالت شویم. با رحمت خودت با ما رفتار کن. تو بخشنده و عطاکننده هستی، با ما و گناهان و مشکلات ما با رحمتت برخورد کن و ما را به خاطر اعمال و سرپیچیدگیهایمان، گرفتار ضیغ قلب و وارونگی دل نکن.
در دوران آخرالزمان که در روایت داریم که «سَتَکونُ فِتَنٌ یصْبِحُ الرَّجُلُ فیها مُؤمِناً وَ یمْسی کافِراً الّا مَنْ احْیاهُ اللَّهُ تَعالی بِالْعِلْمِ»[2]؛ فرد صبح مؤمن و شب کافر است. شب مؤمن و صبح کافر است این دعا را زیاد بخوانیم و حواسمان به مضمون دعا هم باشد.
خلاصهای از انواع تیه
تیه و سرگردانی در سه نوع بروز میکند: 1ـ تیه و سرگردانی فردی، 2ـ سرگردانی خانوادگی و 3ـ سرگردانی جامعه و اجتماع .
گفتیم سرگردانی وقتی اتفاق میافتد که ما یک امر و حقیقتی را میفهمیم ولی به آن ایمان نمیآوریم. یا میفهمیم، ایمان هم میآوریم ولی عمل نمیکنیم. در اینگونه موارد انسان دچار سرگردانی میشود. عرض کردیم فاصله بین علم، ایمان و عمل هر چقدر کمتر باشد، انسان به اطمینان درونی بیشتری میرسد. آدمهای پریشان و سردرگم و کلافه و افسرده دچار این بیماری میشوند. انسانهایی که فاصله بین ایمان و عملشان کم بوده است. ممکن است که فکر کنند چرا آنها که در فضاهای ایمانی زیاد زندگی کردند، الآن سرگردان شدهاند؟! چون در همین فضاها به عمق ماجرا نرسیدند و ظاهر را رعایت کردند، باید به طبیب مراجعه کنند و خودشان را عرضه کنند که چه اتفاقی افتاده است. قطعاً تعادل و تنظیم بین ادراکات و اعمالشان به هم ریخته است که دچار به همریختگی درونی شدهاند.
خانواده پریشان و سرگردان
خانواده پریشان و سرگردان چه خانوادهای است؟ خانوادهای که عقاید مخالف با هم دارند و هر کدام در مسیری حرکت میکنند، همه در یک مسیر مستقیم نیستند. در یک عبارت، منظم به نظام الهی و متخلق به اخلاق الهی نیستند. هر کدام گرفتار یک مسئلهای هستند. در مجموع و خلاصه به این خانواده، خانواده سرگردان میگویند. خانواده یکدست و یک قطعه و هماهنگ فی سبیلالله نیستند. هرکدام یک حالی دارند.
یک وقت خاطرم هست، اتفاقاً ایام فاطمیه هم بود، یک جوان خیلی مؤمن و خوب و نورانی ناراحت بود. با من صحبت و درددل میکرد. گفتم چرا حالت خوب نیست؟ گفت: حاج آقا من شبها که به هیئت و روضه میآیم، هیچکس نمیداند من با چه حالی میآیم. گفتم: با چه حالی میآیی؟ گفت مثلاً امشب به خاطر آمدن به مجلس روضه و به خاطر اینکه پیراهن مشکی پوشیدم، مادرم مرا کتک زد! وقتی من قرآن میخوانم، قرآن مرا پرت میکند. مرا به خاطر پیراهن مشکی در ایام فاطمیه کتک زد. چه خانواده پریشانی است؟! این آدم فی سبیلالله حرکت میکند، آن یکی فی سبیلالطاغوت حرکت میکند. این به همریختگی میآورد. به خدا پناه میبریم. خیلی قدر خانوادههای خوب و مؤمن خودتان را بدانید که راحت در مسیر خدای متعال حرکت میکنید و خیلی برایتان سخت و سنگین نیست. باید خداوند را به خاطر این نعمتها شکر کنیم.
جامعه سرگردان
جامعه سرگردان جامعهای است که وارد هدایت شده اما بعد مرتد شده و به عقب برگشته است. هر چه بافته، پنبه کرده و به عقب برگشته است. مثل قوم بنیاسرائیل که توضیح دادیم. برای رضای خدا انقلاب کرده، جهاد در راه خدا انجام داده، اما بعد رها کرده و مسیر را ادامه نداده است. اینجا دچار سرگردانی میشود.
تقسیمبندی دیگری برای تیه
تیه از منظر دیگری، سه جنس و سه قسم دارد. عرض کردیم تیه متناسب با هدایتی که از آن تمرد شده است، نازل میشود. یک هدایت خاص بوده که شامل حال شما شده است، شما هم فهمیدی، وارد آن هدایت شدی، تمرد کردی. متناسب آن هدایت که تمرد کردی، یک بلایی بر شما نازل میشود که حالا آن را توضیح میدهیم.
تیه ولایی
گاهی سرگردانی از جنس تیه ولایی است. از این جهت که شما ولیّ حق را شناختید، ولی تمرد کردید و تبعیت نکردید، برای همین گرفتار تیه میشوید. تیه آن چگونه است؟ شما خدا را شناختید، اما خدا را نپرستیدید، ولایت خدا را نپذیرفتید. ولیّ حقی را شناختید که آن ولیّ حق یا پیامبر است یا امام معصوم یا امام غیرمعصوم است که ولیّ خدا است. شما او را شناختید اما او را نپذیرفتید یا او را پذیرفتید اما از یکسری اوامر تمرد میکنید. متناسب با آن مسئله، دچار سرگردانی میشوید. اینجا تیه ولایی است. در وُلات باطل و اُمراء جور سرگردان میشوید. مثل بنیاسرائیل که از حضرت موسی(علیهالسلام) تبعیت نکردند و بعداً انبیای خود را کشتند و گرفتار چه پادشاهان خونخواری مثل بختالنصر و امثالهم شدند. یا امت اسلام هم همینطور، وقتی بعد از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به تبعیت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درنیامدند، بعد از آن مسیر امت اسلام سالیان سال به سمت سرگردانی بین ولات طاغوت بنیامیه و بنیعباس کشیده شد. این تیه ولایی است.
تیه مکانی
یک تیه مکانی هم داریم که اگر امر به ورود مکانی باشد و تمرد از آن اتفاق بیفتد، سرگردانی و تیه در آن مکان اتفاق میافتد. مثل بنیاسرائیل که دستور داده شد وارد زمین موعود شوید، اما آنها تمرد کرده و مرتد شدند و نتیجه آن این شد که ورود آنها به سرزمین موعود ممنوع شد و چهل سال در آن تکه زمین سرگردان شدند تا بعدها که نجات پیدا کردند. «یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»[3].
تیه زمانی
تیه زمانی چیست؟ وقتی امر به ورود به شرایط و یک زمان موعود تعلق گرفته است. در تیه مکانی امر به ارض موعود است. در تیه زمانی امر به زمان موعود است. شما یک شرایطی را باید محقق کنید، زمان را باید دریابید. این، همان مسئله مهم است. زمانشناسی یا به تعبیر علما ابنالوقت بودن (فرزند زمان خویشتن باش) مسئله بسیار مهمی است که شما زمان را بشناسید و اقدام در موقع مقتضی انجام بدهید و نگذارید زمانش بگذرد. این مسئله مهمی است.
مثال شخصی و اجتماعیاش هم همین است که اگر خدا نعمتی به شما میدهد به جای اینکه این نعمت را فهم کنید و دربارهاش فکر کنید که این نعمت را خدا به شما داد، این صدای خوب، این چهره خوب، این موقعیت خوب، همسر خوب،... این را فهم کنید و بعد شکر کنید. حالا اگر این نعمت را فهم نکردید و شکر نکرده و کفر نعمت کردید، چه اتفاقی می افتد؟ دچار نقمت میشوید. بین نقمتها سرگردان میشوید. این خیلی طبیعی است.
امام رضا(علیهالسلام) در یک روایتی میفرمایند: «أحسِنوا جِوارَ النِّعَمِ؛ فإنّها وَحشِیَّةٌ ما نَأَت عَن قَومٍ فعادَت إلَیهِم»[4]؛ اگر به شما نعمت رسید با او خوب هم جواری کنید. حسن هم جواری با نعمت داشته باشید چون نعمتها گریزپا هستند، اهلی نیستند که بمانند. نعمت اگر ناسپاسی شود میرود و اگر قومی نعمتی را از دست دادند، معلوم نیست که آن نعمت دوباره به آنها برگردد یا نه.
جهت بحث امشب ما بیشتر مباحث آخرالزمانی میشود و اهمیتش هم همین است. یعنی همه شبهایی که نکاتی عرض کردیم میخواهیم در همین مسئله پیاده کنیم و به صورت یک موضوع و مسئله مهم به آن بپردازیم.
زمانِ خود را دریابید!
ما میگوییم آخرالزمان، امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) ...؛ واژههایی که بکار میبریم مربوط به زمان میشود. امر ما در این دوران به زمان موعود است. باید این زمان را دریابیم. کد اصلی که میدهند برای زمان است. زمان ظهور را دریابید، زمان ظهور را فراهم کنید. زمانهایی به وجود میآید که شما میتوانید از این زمانها استفاده کنید و به فرج و به زمان موعود برسید، به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) برسید، آن زمانها را دریابید. رفقا با این نگاه، اگر امام ما، امام زمان باشد امت هم باید امت زمان باشد. زمانشناس باشید. به این مسئله خیلی توجه کنید. اگر زمانهای طلایی که میتواند ما را به فرج برساند نشناسیم و آنها را اقامه نکنیم یعنی زمان را در نیابیم و قدرش را ندانیم و از آن به موقع استفاده نکنیم، و نقش خود را در آن موقعیتهای زمانی ایفا نکنیم و آن فرصتها از دست برود ما در زمانها سرگردان میشویم.
امام خمینی(رحمتاللهعلیه) در یکی از سخنرانیهای قبل انقلاب خود میفرمودند که اگر این نهضت شکست بخورد، این قیام و انقلاب شکست بخورد و این پادشاهی سرنگون نشود، تا قرنها اسلام نمیتواند سر بلند کند. یک موقعیت زمانی پیش آمده و ایشان میفرمایند اگر این اتفاق الآن نیافتد، حالا حالاها دیگر اتفاق نمیافتد. امام خمینی(رحمتاللهعلیه) زمان را شناخت. همان زمانی که خیلی از بزرگان و مراجع اعظم هم این حرف ایشان را درک نمیکردند، فقط امام(رحمتاللهعلیه) میفهمید و معدودی از آدمهایی که حتی اگر میفهمیدند هم احتمالاً توان حضور و عمل در میدان را مثل ایشان نداشتند. ایشان این را فهمید و فریاد زد!
علائم ظهور یا شرایط ظهور؟!
ما هزاران روایت درباره آخرالزمان و ظهور و حوادث آن داریم. این روایات دو مسأله را مطرح میکنند: 1ـ درباره علائم ظهور و 2ـ درباره شرایط ظهور. ما الآن بیشتر مشغول علائم ظهور هستیم. دقت میکنیم ببینیم فلان اتفاق افتاده یا نه، فلان علامت آشکار شده یا نه... در حالی که مهمتر از علائم ظهور، شرایط ظهور است. تا وقتی شرایط ظهور محقق نشود، علامتها خیلی قابل اعتماد نیستند. شرایط ظهور برای انسان تکلیف میآورد، اما علائم ظهور خیلی تکلیفآور نیست. علائم ظهور هم دو دسته هستند: علائم حتمی که پنج تاست و علائم غیرحتمی که خیلی زیاد هستند. مثلاً اینکه در آخرالزمان مردها شبیه زنها میشوند و زنها شبیه مردها، معروف منکر میشود و منکر معروف، مساجد آباد میشود و دلها از ایمان خالی و...
اینها جزئیات یا علائم دوران غیبت هستند. انسان از این علائم متوجه میشود که دوران آخرالزمان است. علائم ظهور هم مثل ترک برداشتن دیوار مسجد کوفه در نزدیکی ظهور و خراب شدن آن. پس اگر جزء علائم حتمی باشد، حتماً اتفاق میافتد و اگر غیرحتمی باشد، تا شرایط ظهور محقق نشده باشد با اتفاق افتادنش نمیشود به ظهور اطمینان داشت. مثلاً ممکن است دیوار مسجد کوفه ده دفعه ترک بردارد و خراب شود، اگر در شرایط آخرالزمان و نزدیک ظهور باشد میشود به این علامت اعتماد کرد ولی اگر در شرایط نباشد، نمیتوان اعتماد کرد.
حتی علائم حتمی ظهور هم مثل خروج سفیانی، قتل نفس زکیه، خسف بیدا، صیحه آسمانی، وقتی شرایط ظهور محقق شده باشد اتفاق میافتد. صیحه آسمانی یکی از علائم حتمی ظهور است که جبرئیل بین زمین و آسمان ندا میدهد و مردم را به ظهور حضرت دعوت میکند. قرار نیست که جبرئیل بیاید و چند بار صیحه آسمانی بزند و دوباره ظهور اتفاق نیافتد، وقتی صیحه را میزند که ظهور دیگر حتمی شده باشد.
زمان ظهور در گرو توجه به شرایط و علائم ظهور است
علائم حتمی وقتی اتفاق میافتد که قواعد و شرایط ظهور محقق شده باشد. چطور ما میخواهیم این مسائل را تحلیل کنیم؟ خود این شاید جلساتی را بطلبد ولی الآن ما میخواهیم بحثمان را در سیر موضوع جلو ببریم. پس اجمالاً مسئله این است که زمان ظهور، در گرو توجه به شرایط و علائم ظهور است. اینها در ظرف زمان محقق میشود و ما برای اینکه بتوانیم به علائم ظهور اعتماد کنیم باید شرایط ظهور را بفهمیم.
سنت تمحیص
شرایط ظهور چیست؟ برای رسیدن به این مطلب یک مقدمه لازم است؛ در دوران آخرالزمان و غیبت امام عصر(عجلاللهتعالی)، اصل بر اجرای کامل سنت تمحیص است. سنت تمحیص یعنی جداسازی حق از باطل به صورت تمام و کمال. روایتش هم هست که امیرالمومنین(علیهالسلام) فرمودند: «لتبلبلنَّ بلبله لتغربلنَّ الغربله...»[5]؛ آنقدر غربال میشوند و امتحانات سخت گرفته میشود که جمعیت زیادی از این غربال خارج خواهند شد. خدای متعال سنت تمحیصش را میخواهد پیاده کند. آیه قرآن نیز به همین موضوع اشاره دارد: «وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ»[6]؛ خدا کسانی که ادعای ایمان دارند را امتحان میکند و بعد با این امتحانات کفار را خارج میکند.
نبرد واقعی در آخرالزمان با اهل نفاق است
ببینید ما الآن سه جریان داریم. دقت کنید، جریان اسلام، کفر و نفاق. اسلام که تکلیفش مشخص است، کفر هم تکلیفش مشخص است، اما نفاق همان کفر است که لباس اسلام پوشیده. معطلی ما در دوران آخرالزمان و جنگ جدی ما در آخرالزمان با اهل نفاق است. شما در دعا میخوانید: «اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَیکَ فی دَولَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ و تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ»[7]؛ باید جریان نفاق از اسلام خارج شود. در دوران آخرالزمان که ما در آن قرار داریم، آنقدر امتحان سنگین میشود تا هرکس ادعای اسلام و تقوا و حقوق بشر و هرچه خوب است را دارد، بیاید امتحانش را پس بدهد یا از امتحان آدم خوبی بیرون میآید یا آبرویش میرود و رسوا میشود. چرا این اتفاق میافتد؟ چون خدا میخواهد برای آخرین حجتش آدمهای درستی را انتخاب کند. یازده امام در چنگال اهل نفاق بنیامیه و بنیعباس اسیر شدند. یک امام مانده که باید با سنت تمحیص بیاید و به همراه آدمهای خالص قیام کند. بنابراین آنقدر انسانها پالایش میشوند تا این اتفاق بیافتد و فقط اهل ایمان و اهل کفر بمانند، دیگر تکلیف نفاق مشخص شود. البته منافقین معمولاً به طرف کفر میروند ولی کسانی بودند که تغییر روش دادند و به طرف جبهه حق آمدند. آیه هم داریم ببینید چقدر دقیق است. «وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ» دوتا صف بیشتر نداریم: ایمان و کفر.
در آخرالزمان صف حق و باطل از هم جدا میشود
در آخرالزمان قرار است که صفها از هم جدا شود؛ مدام انتخابات برگزار میشود، دولتها میآیند و میروند، چه داخل و چه بیرون، حکومتها تغییر میکنند. آدمهای مختلف، شعارهای مختلف، ایسمهای مختلف، مکاتب گوناگون سیاسی و به اصطلاح بین سیاسی و دینی میآیند و شعارهایشان را میآورند و جریانهایی به راه میاندازند که معلوم میشود توخالی بوده است. تا وقتی در آخر دو جریان اصلی باقی میماند؛ جبهه حق، جبهه باطل.
من کلمه جبهه را بکار بردم برای اینکه عرض کنم دو مسئله خیلی مهمی که در آخرالزمان از شرایط و مقدمات ظهور است، تشکیل دو جبهه حق و باطل است. همه منافقین و دوروها و همه کافران که پشت صحنه از جریانات خودشان حمایت میکردند، رسماً اعلام میکنند که اینها آدمهای ما هستند. مثلاً رؤسای آمریکا میگویند فلان جریان سیاسی در کشور ایران، آدمهای ما هستند. رسماً و به وضوح این را میگویند! آنهایی که پشت صحنه از آنها حمایت میکردند، علنی و یکی میشوند. هر کس در جبهه حق، منافق بوده، آن طرف میرود، هرکس هم از سر نادانی و انحراف و اشتباه آن طرف بوده، به طرف حق میآید و صفها کمکم تصفیه میشود.
مجتمع صالحان
به تعبیر علامه طباطبایی(رضواناللهتعالیعلیه) مجتمع صالحان شکل میگیرد. این صفها که جدا شد، جریانات اهل اسلام و اهل حق، اهل ولایت، اهل تقوا و اهل خدا میآیند و پشت هم قرار میگیرند. یعنی یک جبهه میشوند، دیگر گروهگروه نیستند. همه میآیند و در یک جبهه قرار میگیرند. مستضعفان در امت اسلام میآیند و در کنار هم قرار میگیرند. به این دقت کنید. خدا وعده زمین را به مستضعفان داده است. حالا این مستضعفان ممکن است شیعه، سنی یا حتی مسیحی باشند. اینها در صف مستضعفین جمع میشوند و علیه استکبار قرار میگیرند. داریم میبینیم که جمهوری اسلامی رسماً از مقاومت، غزه، حماس و فلسطین حمایت میکند و میگوید ما اسلحه میدهیم. ما هرکسی که در دنیا مظلوم واقع شده و دارد علیه اسرائیل و آمریکا میجنگد، تجهیز میکنیم. این اجتماع شکل میگیرد و محور این جریان هم جمهوری اسلامی است که این جریانات را دارد یکی میکند.
مقاممعظمرهبری(حفظهالله) فرمودند: «پیشبینی حضرت امام(رحمتاللهعلیه) در مورد شکلگیری هستههای مقاوت الآن تحقق پیدا کرده است.» امام(رحمتاللهعلیه) سال ۶۸ گفتند: «این هستههای مقاومت یکییکی سنگرهای دنیا را فتح خواهد کرد.» و حالا این هستهها شکل گرفته است و پشت هم آمدند. حزبالله لبنان و یمن دارند از غزه و حماس حمایت میکنند. یمنی که خودش تحت سلطه و ظلم است، دارد از مظلومین غزه حمایت میکند و محور این اتحاد کیست؟ ایران.
هم سوریه، هم لبنان، هم یمن، هم عراق و تمام هستههای مقاومت در دنیا موضعگیری کردند و پشت هم آمدند تا این جبهه شکل بگیرد و این امر در حال تحقق است، از گروه گروه بودن دارد خارج میشود.
وهابیت و داعش نسخه بدلی اهل تسنن
تشکیل جبهه حق از مهمترین شرایط ظهور است و خب، جبهه باطل هم شکل میگیرد. در جبهه باطل یک نسخه بدلی از اسلام سنی و یک نسخه بدلی از اسلام شیعی داریم. چه شیعه که ما اعتقاد داریم مذهب کامل و جامع است و چه سنتی که ما به آن ایرادات و اشکالات اعتقادی داریم. در این دوران نسخه انحرافی از اهل سنت و شیعه درست میکنند.
از سنیها که تقریباً اکثرشان محب اهلبیت(علیهمالسلام) هستند، (به ولایت اهلبیت(علیهمالسلام) اعتقاد ندارند اما محب آنها هستند و احترام میگذارند) وهابیت بیرون میآید. وهابیتی که خود اهلسنت اصیل و علمای اهلسنت آن را قبول ندارند. وهابیتی که تندرو است و شیعه را کافر میداند، خونش را هدر میدانند و... بعد از عمق اینها داعش خلق میشود که از وهابیها تندروتر هستند. ادامه این جریان در آخرالزمان به جریان سفیانی میرسد که نسخه بدلی اسلام سنی است و از همه وحشیتر هستند و گفته شده خروج اینها از علائم حتمی ظهور است.
حجتیه، نسخه بدلی شیعه
نسخه بدلی اسلام شیعی هم درست خواهند کرد که حجتیهایها میشوند. اینها معتقدند ما باید سکوت کنیم تا ظلم دنیا را بگیرد و حضرت ظهور کنند. یعنی به اسلام قائد معتقدند نه اسلام مجاهد. همان اعتزالیها و گوشهگیرها، آنهایی که در اجتماعی وارد نمیشوند، برائتیها که خیلی شدید اهل لعن هستند و جزو جریان شیرازیها هستند.
انگلیس حامی تمام نسخههای بدلی و انحرافی اسلام
جالب است که اینها همه در یک صف جمع میشوند یعنی همه منحرفین داخل امت اسلام در یک صف میروند. یکدفعه میبینید انگلیس میآید به جریان شیرازیها کمک میکند؛ به آنها رسانه و ماهواره میدهد، در لندن به آنها خانه و امکانات میدهد، از آن طرف وهابیها هم تحت حمایت اینها هستند، داعشیها هم تحت حمایت همینها هستند. زخمیهایشان هم تحت درمان اسرائیل هستند. یکدفعه میبینی همه از یکدیگر پشتیبانی میکنند.
شکلگیری گفتمان مشترک در کل جهان
در خارج از امت اسلام چه خبر است؟ میبینیم برای شکلگیری جبهه باطل، همه آنهایی که احتیاط میکردند و احتیاط نمیکردند ناگهان پشت سر اسرائیل آمدند. این وسط مردمشان با آنها به چالش خوردند. دیگر شعارها در فرانسه و انگلیس درباره مسائل معیشتی و دروغ رییسجمهور برای فلان مسئله اجتماعی سیاسی و... نیست. مردم فرانسه و برخی کشورهای دیگر غربی که تا دیروز دغدغه و درگیریشان با حکومت بر سر مسائل معیشتی بود و شورش کرده بودند، ناگهان دغدغهشان غزه و فلسطین شده و میبینیم که گفتمان مشترک دارد شکل میگیرد. پس یعنی صفها دارد تفکیک میشود و این خیلی مسئله مهمی است.
پیچ تاریخی مهم!
این جبهه شکل میگیرد و اینها همه پشت سر هم میآیند. در کشور ما هم هنوز خیلی چهرهها رو نشدهاند. هنوز یک عده از مردم متوجه منافق بودن بعضی از جریانات و افراد نیستند، ما هنوز باید یکسری هزینههای دیگری بدهیم تا بعضی چیزها برای مردم روشن شود. ولی یک تونل زمانی باز شده است، یکی از مهمترین شرایط ظهور یعنی تشکیل جبهه حق و باطل در حال شکلگیری است و شکلگیری آن قابل مشاهده است. این همان پیچ تاریخی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشتند. در این پیچ مهم تاریخی و در این نظم نوین جهانی، جمهوری اسلامی سهم دارد.
ایران، محور تغییر نظم نوین جهانی
زمانی آمریکا میگفت: ایران محور شرارت است، تکلیفش را روشن کند که با ماست یا با تروریستها؟ ولی امروز مقام معظم رهبری در چند سخنرانی قبل در آن دیدار موشکی فرمودند که آمریکا و کشورهای اروپایی تکلیفشان را روشن کنند که با چه کسی هستند؟ الآن چه کسی برای چه کسی رجز میخواند؟ چه کسی قدرت پیدا کرده است؟ چه کسی معادلات منطقه و نظم نوین جهانی را بر هم میزند؟ آقا میفرمایند که آنها مواظب باشند. به روشنی معلوم است؛ ایران محور تغییر نظم نوین جهانی است. آقا میفرمایند: ابر قدرتی مثل آمریکا در حال غرق شدن است و الآن شما مشاهده میکنید که ابر قدرتی مثل روسیه و پوتین با همه قدرتش در جهت سیاستهای جمهوری اسلامی حرکت میکند.
عربستان با آن وحشیگریاش که دستور داد قاشقچی را اره کردند و در کیسه گذاشتند و از سفارت به بیرون بردند و اینقدر بیرحم است، بیانیه میدهد که برادران ما در غزه!!. البته اینها چون منافق هستند، نهایتاً صفشان جدا میشود. ما هنوز یک تراکنشهای سنگینی در مسائل حوزه سیاسی داریم که مرزها را از هم جدا خواهد کرد. چه در داخل کشور و چه در خارج کشور. این اتفاقات در حال شکلگیری است.
یاران آخرالزمانی اهل مجاهدت هستند
روایات مربوط به آخرالزمان را ببینید که در حدیث لوح و روایاتی که در مورد آخرالزمان آمده است، در مورد عناصر مهم تأثیرگذار در آخرالزمان میگوید: اینها کسانی هستند که سرهای آنها را مثل سرهای دیلم و ترک به هدیه میبرند. در حال گریز و تعقیب هستند. خانوادههایشان از بس دربهدر هستند، در حال زاری و شیون هستند. یعنی کسانی که مبارزه میکنند، در واقع مجاهدت میکنند، گوشه خانه اعتزال پیشه نکردند. سید حسن مدرس که در مجلس، رضاخان به او میگوید تو از جان من چه میخواهی؟! میگوید من میخواهم تو نباشی!! فرق میکند با آن روحانی که اعتزال پیدا میکند و گوشه مسجد و محراب خودش را میگیرد و فقط درس اخلاق میگوید، هیچ حرف سیاسی نمیزند، در طول دوران حیاتش، وقتی که اینهمه شهید آوردند و تشییع کردند، در یک تشییع جنازه شهید شرکت نمیکند.
با انسانهای گوشهگیر فرق میکند. اینطور گوشهگیریها موجب سوء استفاده دشمنان میشود. موقعیتشناسی، مسئله شناسی خیلی مهم است. افرادی که در خط امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) هستند، افرادی هستند که مجاهدت میکنند. در نامه و توقیع شریفی که امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) به شیخ مفید نوشتند، حضرت میفرمایند؛ تو باید علیه دشمنان اقدام کنی. شیخ مفید یک عالم مجاهد بوده است، نه گوشهنشین.
تنها اسلام مجاهد منتهی به ظهور میشود
کسانی در آخرالزمان در خط امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) هستند و به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) میرسند که اسلام مجاهد را دنبال میکنند، نه اسلام قائد و اسلام ساکت را. افرادی که در روایات در موردشان ذکر شده است، انقلابی هستند.
امام(رحمتاللهعلیه) این اسلام مجاهد را از لابهلای کتابهای حوزه و قرآن و روایات بیرون کشید و حاکم کرد. تا قبل از این هیچ عالمی چنین کاری نتوانسته بود که انجام دهد. امام این اسلام را به ما هدیه داد و ما را از انحراف از خط مهدویت و اسلام و تشیع نجات داد. وگرنه اگر علمای معتزل و گوشهنشین و منحرفی که اسلام را به کنار کشیدن از سیاست و اجتماع و میدان، تعریف میکردند و مردم را سوق میدادند، جای امام بودند، امروز زمینه و شرایط ظهور محقق نمیشد. تفکر حجتیه که میگوید باید ساکت باشید و کنار بکشید تا ظلم و جور دنیا را فرا گیرد و امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) بیاید، فهمشان از مسایل ظهور این است، با تفکر امام(رحمتاللهعلیه) و انقلاب اسلامی تفاوتش همین است که آنها ظهور را به تأخیر میاندازند.
امام(رحمتاللهعلیه) میفرمایند: «امیدوارم این نهضت منتهی به ظهور حضرت حجت شود». بعد میفرمایند: «دست عنایت خدای تبارک و تعالی بر سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیهالله(ارواحنافداه) است».
اجتماع قلوب، شرطی برای تعجیل در ظهور است
در توقیعی که حضرت به شیخ مفید نوشتند، میفرمایند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا»[8]؛ اگر شیعیان ما که خدا آنها را به طاعتش موفق کند، دلهایشان بر وفا به عهدی که برای ما دارند و برای ما باید به عمل برسانند، مجتمع میشد، ظهور به تأخیر نمیافتاد و حتی در ظهور تعجیل هم میشد. این خیلی مهم است. حضرت عامل به تأخیر افتادن ظهور را عدم اجتماع قلوب میفرمایند. عامل تعجیل در ظهور را اجتماع قلوب میدانند.
21بهمن57 مظهر اجتماع قلوب
21 بهمن اجتماع قلوب اتفاق افتاد و انقلاب اسلامی پیروز شد. این اجتماع وقتی مسلمبنعقیل به کوفه آمد، اگر اتفاق افتاده بود، حادثه کربلا رخ نمیداد و برعکسش رخ میداد.
اجتماع قلوب لازم است. دهه 60 اوج اجتماع قلوب مردم بود. یک پیر زن به بسیج آمده و یک ظرف آورده که چهار تخممرغ در آن است. میگوید این کل دارایی من است، تخممرغهایی است که مرغهای خانهام گذاشتهاند. هیچ چیز دیگری ندارم. این را آوردم که برای جبهه بدهم. این، همان اجتماع قلوب است. آن نامهای که یک دختر بچه برای رزمندهها مینویسد و داخل جعبه نان خشک میگذارد و برای رزمندهها میفرستد و میگوید که ما بیشتر از این نداشتیم و مادر من در خانهها کار میکند، این پول را جمع کردیم و نان خشک تهیه کردیم و برای شما فرستادیم.... اوج اجتماع قلوب. «فی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ» امروز مقام معظم رهبری میفرمایند که الگوی ما دهه 60 است. برگردید به آن موقع و ببینید چه شد.
از حربه دشمن برحذر باشید!
دشمن در این چهل ساله گذشته، تمام تلاشش را کرده است؛ با نفوذ در کشور، آدمهای منحرف، در سطح ریاست جمهوری، وزراء، مسئولین و مدیران تا این همدلی تبدیل به تفرق شود. با کارشکنیهایی که در راه معیشت مردم و کار و فرهنگ مردم و اقتصاد و سیاست مردم میکنند و کردند و امروز برای اهل فن روشن است که اینها چطور توانستند ریلگذاریها را تغییر دهند. سبک زندگی را در کشور تغییر دادند و ما را برای رسیدن به آن قله به زحمت اندختند. تلاش کردند آن اجتماع عظیم قلوب ملت را تبدیل به افتراق و تفرق کرده و مردم را دسته دسته کنند. اما وقتی این کشور علمدار و ولی دارد، از همه این گردنههای سخت و خطرناک عبور داد. خیلی سخت بود ولی معادلات منطقه را عوض کرد و معادلات کشور را تغییر داد. مدیریت داخل کشور خیلی سختتر از مدیریت بیرون است. دشمنان میخواهند جبهه حق را متلاشی کنند.
تضعیف نظام ولایی، بدترین منکر در دوره آخرالزمان
بدترین منکر در دوران آخرالزمان و «ذنب لایُغفَر» گناه نابخشودنی، که امام و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) به آن اشاره کردند، تفرقه بین جبهه حق و تضعیف نظام ولایی است. بدترین منکر از هر زنایی، لواطی، از هر منکری که شما تصور کنید، بالاترین منکر، اختلاف و تفرقهافکنی در جبهه حق و تقویت جبهه باطل است. این از همه گناهان بالاتر است. لذا سر قضیه انقلاب اسلامی، بعضی از افراد، اهل فسق و فجور بودند، ولی آمدند پشت سر امام، تا شهادت پیش رفتند و شهید شدند. اینقدر مهم است. مسئله را اگر فهم نکنید، در جزئیات میمانید، شما شرایط ظهور را به هم میزنید. گناه آن مسئولینی که روی کار آمدند، در مقابل ولایت فقیه ایستادند، خواستند ریل را تغییر دهند، جامعه را به سمت دیگری ببرند، معیشت مردم، فرهنگ مردم را نابود کردند، ذنب لایُغفَر است، بخشیده نمیشود، مگر اینکه رسماً بیایند توبه کنند و اعلام کنند و در صدد جبرانش بربیایند.
مهمترین کار شیاطین جن و انس؛ متلاشی کردن جمعهای اهل حق
ما در جمعهای خودمان از کینههای نفسانی بپرهیزیم. از همین جمعیتهای اهل حق و اهل ولایتی که هستیم، حفاظت کنیم تا از هم نپاشیم. شیطان تلاش میکند. یک مسجدی یا یک هیئتی خوب کار میکرد، یک سال بعد میبینید از هم پاشیده شده است. زیرا نفسانیات در آن وارد شده، شیطان وسوسه کرده، جمع ایمانی متلاشی شده است. کار شیطان همین است. وقتی تشکلهای ایمانی را از هم بپاشاند، آن جمع عظیم، متزلزل میشود. یکی از مهمترین کارهای شیطان و شیاطین جن و انس در دوران آخرالزمان همین نفوذ و متلاشی کردن است. میبینید در هیئت سینه میزند، موکب دارد، برای اربعین کار میکند، برای امام زمان(علیهالسلام) گریه میکند، اشک میریزد، خلوت میکند با امام زمان(علیهالسلام)، نوکری برای امام زمان(علیهالسلام) هم میکند، هر هفته صدقه میدهد برای امام زمان(علیهالسلام)، و.... ولی میبینید با برادر ایمانیاش دشمن است، در حالی که او هم در دعای ندبه نشسته است، او هم سینه میزند، تا وقتی اینطور باشیم، امام زمان(علیهالسلام) نمیآید.
این جبهه شکل گرفته و الآن در حال تقویت است. ما باید این خط را بشناسیم. البته ما در مقاطعی در جمهوری اسلامی، به سمت تحقق شرایط ظهور رفتیم. ولی دچار تمردهایی شدیم، دچار مسائلی که بعضی از آنها نشأت گرفته از مسئولین بود، بعضی هم نشأت گرفته از مردم بود، که باعث شد دچار تیه شویم، دچار سرگردانی در زمانها شویم.
جنگ تحمیلی آغاز تشکیل جبهه حق و باطل بود
وقتی جنگ هشتساله اتفاق افتاد، آغاز تشکیل جبهه حق و باطل بود. یعنی جمهوری اسلامی یک کشور، ایران، در مقابل همه دنیا ایستاد، فقط سوریه به ما کمک میکرد. تمام دنیا به حمایت از صدام آمدند، منتها مخفیانه بود، علنی نبود. کمک میکردند، سرباز میفرستادند. امام مکرر افشاء میکرد، مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) آن موقع میگفتند آمریکا این کارها را میکند. ما از کشورهای اروپایی در جنگ اسیر گفتیم. جبهه در حال شکل گیری بود. امام فرمود: «جنگ جنگ، تا رفع فتنه از عالم». ولی بعضی از مسئولین شعار دادند «جنگ جنگ، تا پیروزی»، آنقدر گفتند تا سر زبان مردم افتاد: «جنگ جنگ، تا پیروزی». قرآن میفرماید: «وَ قاتِلوهُم حتی لا تکونَ فِتنه»[9]. امام فرمود: بجنگید تا فتنه ریشه آمریکا را بکنید. بعضی از مسئولین شعار انحرافی سر دادند، در خطبههای نماز جمعه هم گفتند: «جنگ جنگ، تا پیروزی» مردم و همه رزمندهها هم میگفتند «جنگ جنگ، تا پیروزی» بعد اواخر، همان آقایان گفتند؛ «جنگ جنگ، تا یک پیروزی» یک پیروزی را به دست آوردیم، قطعنامه را بپذیریم. همین کار را هم کردند. جبهه باطل شکل گرفته بود، اگر این مسئله ادامه پیدا میکرد، مجبور نبودیم حتی با آلسعود و... دست بدهیم. این اتفاقات افتاد.
بعد چهلواره اول انقلاب را شما بگذرید، اتفاقاتی در آن در دوران امام و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) افتاد، ما مجبور شدیم این تونل زمان را ببندیم. تونل زمان بسته شد، و الا ما اگر از این تونل حرکت میکردیم، نزدیک ظهور میشدیم.
جبهه حق هم شکل گرفته بود، امام(رحمتالله) هم میفرمود الآن کار تمام است، ما اگر از آمریکا بگذریم، از آلسعود نمیگذریم. آلسعود، آلیهود است. امام(رحمتالله) قطعنامه را پذیرفتند. قطعنامه یعنی صلح، یعنی پایان جنگ، ظاهرش پایان کشت و کشتار است. ولی امام(رحمتالله) فرمود: جام زهر! صلح که جام زهر نمیشود، ساقی این جام زهر را پیدا کنید...
بیداری اسلامی تونل زمان برای ظهور بود
مسئله بعدی بیداری اسلامی است. اگر بیداری اسلامی ادامه پیدا کرده بود، یک تونل زمان برای ظهور بود. ولی جریان استکبار جهانی و منافقین، دستکاری و مصادره کردند. حتی در داخل کشور ما، حتی از کسانی که انتظار هم نداشتیم. حضرت آقا(مدظلهالعالی) میفرماید: بیداری اسلامی. آنها میگفتند؛ بهار عربی، بیداری عربی! فرمان را مکرر به یک سمت دیگری میچرخاندند. دم از امام زمان(علیهالسلام) هم میزدند. چقدر مسئله خطرناک بود. الآن رسیدیم به اینکه ما چند گردنه را گذراندیم، درِ تونل زمان باز شد. آقای رفیقدوست، مسئول سپاه زمان جنگ بود. در مصاحبهای میگوید: ما در جنگ میتوانستیم پیروز شویم، یک عدهای چیزهای دیگری گفتند، امام(رحمتالله) مجبور شد قطعنامه را بپذیرد!
امام زمان آوردنی است، آمدنی نیست
هستههای مقاومت شکل گرفته است. رهبر فرزانه انقلاب(مدظلهالعالی)، بازوهای انقلاب اسلامی و ظهور را طراحی کردهاند. سنگرهای مقاومت ایجاد شده، شکل گرفته و مجهز شدهاند. جوانان فلسطینی یک روزی سنگ میزدند، الآن موشک میزنند، معادلات دنیا در حال تغییر است. رهبری با قدرت ایستاده، نه داخل کوتاه میآید، نه بیرون کوتاه میآید، محکم ایستاده است. هشت سال یک عدهای آمدند همینگونه طراحی کردند، جامعه فلان و... ولی حضرت آقا(مدظلهالعالی) فرمان را چرخاند، صراط مستقیم را نگه داشت. یک عدهای آمدند و شعار اعتدال سر دادند. جامعه را بردند به یک سمتی، دوباره مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) فرمان را نگه داشت. الآن این تونل باز شده است. اگر ما امری که به زمان، تعلق گرفته است در شناخت زمان فعلی و اتفاق عظیمی که در حال رخ دادن است را قدر ندانیم و طوفانالاقصی به پیروزی نرسد، دوباره این تونل به سمت ظهور بسته خواهد شد.
کلید رمزآلود فرج، فلسطین است. فلسطین در قبضه اسرائیل است، و تا اسرائیل متزلزل و شکسته نشود این کلید فعال نخواهد شد. این معنی آوردن امامزمان(عجلاللهتعالیفرجه) است.
یک فیلم از خاخامهای یهودی منتشر شده که داد میزنند، زار میزنند، میگویند: اینها میخواهند امامزمانشان را بیاورند!.
امام زمان آوردنی است، آمدنی نیست! امامزمان را باید بیاوریم. اگر امت اسلام مختصات و معادلات را متوجه نشود، حرفهای دمدستی میزند. مردم در مسائل پیشپا افتاده میمانند. فقط مسائل دنیوی و مادی را میبینند. که اگر انسان معادلات مادی را درست حساب کند، قضیه چیز دیگری است.
بیانیه گام دوم به سمت ظهور میرود
حضرت آیت الله خامنهای(مدظلهالعالی) در چهلوارهی گام دوم انقلاب، حرفهایی زدند و مژده طلوع خورشید ولایت عظمی را دادند. بیانیه گام دوم را بخوانید، طوری طراحی شده است که به سمت ظهور میرود. و ما امت زمان امامزمانمان هستیم. پس باید مسئله را درک کنیم و به سمتش برویم.
امت بعد از غصب ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) سرگردان است
تشرفاتی برای بعضی از عزیزان به محضر مقدس امامعصر(عجلاللهتعالیفرجه) در همین دوران ما اتفاق افتاده است و حاکی از این است که بدا حاصل شده، قرار بوده ظهور اتفاق بیافتد ولی به تأخیر افتاده است.
علامه سید محمد باقر فرزند آیتالله محمد هندی، یک سال در شب عید غدیر حضرت ولیعصر(عجلاللهتعالیفرجه) را در عالم رؤیا میبیند. متوجه میشود حضرت خیلی غمگین هستند و گریه میکنند. میگوید: آقا، شب عید غدیر مردم همگی خوشحال هستند! شب ولایت جدّتان است! شما گریه میکنید؟! غمگین هستید! حضرت میفرمایند «ذَکَرتُ أمّی زهرا وَ حُزنُها»؛ به یاد غمها و غصههای مادرم افتادم. بعد حضرت یک بیت شعری را خواندند که مضمونش این میشود: بعد از بیتالاحزان من دیگر در خانه شادیها وارد نشدم!
ما در دوران تیه قرار گرفتیم. از بعد از مسئله غضب ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) امت سرگردان است. باید از این تیه خارج شویم. باید زمان را تغییر بدهیم، زمان را باید کوتاه کنیم و امامزمانمان را بیاوریم.