زهرآورد شجره زقوم: سبک زندگی اموی و صهیونی
زهرآورد شجره زقوم: سبک زندگی اموی و صهیونی
زهرآورد شجره زقوم: سبک زندگی اموی و صهیونی
حجتالاسلام مهدوینژاد: زهر آورد شجره زقوم یعنی آن آلودگی، انحراف و مسمومیتی که نتیجه حکومت هزار ماهه بنیامیه بر اسلام و مسلمین در صدر اسلام بود؛ یعنی نفوذ یهود در امت اسلام و ضربه اساسی به اساس دین. بنیامیهای که از شدت فساد و انحراف و ضررهایی که داشته، در قرآن تعبیر به شجره ملعونه و شجره خبیثه و شجره زقوم شده است، با زهر زقوم تمام پیکره امت اسلام را مسموم کرد. // تجربه تاریخی نشان داده صهیونیست برای زدن اسلام ناب در این عصر هم دنبال احیای مجدد بنیامیه در دل امت اسلام است. // سبک زندگی بنیامیه به سه دوره تقسیم میشود: 1. دوره قبل از اسلام و دوران جاهلیت، که دوران شرک و کفر بنیامیه است. 2. دوران بعد از اسلام آوردن بنی امیه، که دوره نفاق بنیامیه است و بنیامیه در پوست اسلام نفوذ کرده. 3. دوران حاکمیت بنیامیه بر امت اسلام که ما به این دوران، دوران ارتداد و انحطاط امت اسلامی میگوییم. // دوران حاکمیت بنیامیه، دوران ارتداد و انحطاط امت اسلام است. با حاکم شدن بنی امیه خصوصاً معاویه، رفتارهای جاهلی به صورت به روز شده و دوباره برگشت. // باید مراقب باشیم! امروزه صهیونیست دارد در ازدواج، معاشرت، شبنشینی و... سبک زندگی غربی را از طریق اسلام بنیامیه توجیه و ترویج میکند.
شناسنامه:
عنوان مراسم: اینجا خیمهای برپاست...
موضوع سخنرانی: زهرآورد شجره زقوم
تاریخ: دوشنبه 9/4/1404 شب پنجم از مراسم دهه اول محرم
مکان: مدینه العلم کاظمیه
زهری که تمام پیکره امت اسلام را مسموم کرد
موضوع سخنرانی ما زهرآورد شجره زقوم بود. زهر آورد شجره زقوم یعنی آن آلودگی، انحراف و مسمومیتی که نتیجه حکومت هزار ماهه بنیامیه بر اسلام و مسلمین در صدر اسلام بود؛ یعنی نفوذ یهود در امت اسلام و ضربه اساسی به اساس دین. بنیامیهای که از شدت فساد و انحراف و ضررهایی که داشته، در قرآن تعبیر به شجره ملعونه و شجره خبیثه و شجره زقوم شده است. زقوم تغذیه اهل جهنم است. با زهر زقوم تمام پیکره امت اسلام را مسموم کرد.
نفوذ یهود در امت اسلام
هر چه فتنه در امت اسلام است، زیر سر صهیونیستهاست، زیر سر صهیونیستها و همپیمانانشان که آمریکا و اذنابشان در منطقهاند که رسماً حمایت میکنند. تجربه تاریخی نشان داده صهیونیست برای زدن اسلام ناب در این عصر هم دنبال احیای مجدد بنیامیه در دل امت اسلام است؛ یعنی بنیامیه برای از کار انداختن جامعه توحیدی، تئوری و برنامه دارد. بنیامیه، نفوذ یهود در امت اسلام است. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بارها یهود امت که بنیامیه بودند، را لعنت کردند.
زهرآورد شجره زقوم: سبک زندگی اموی
سبک زندگی بنیامیه به سه دوره تقسیم میشود: 1. دوره قبل از اسلام و دوران جاهلیت، که دوران شرک و کفر بنیامیه است. 2. دوران بعد اسلام، دوره نفاق بنیامیه؛ که بنیامیه در پوست اسلام رفته است. در این دوران که دوران اسلام آوردن آنهاست، دوران حاکمیت بنیهاشم و حاکمیت اسلام ناب است. دوران حاکمیت وجود نازنین پیامبر، امیرالمؤمنین و امام مجتبی(علیهمالسلام) است که تمام تلاششان را کردند تا قرآن و احکام اسلامی درست پیاده شود. 3. دوران حاکمیت بنیامیه بر امت اسلام است. ما به این دوران، دوران ارتداد و انحطاط امت اسلامی میگوییم.
نمونهای از انحراف در دوران جاهلیت/ انواع ازدواج در دوران جاهلیت
در دوران جاهلیت قبل از اسلام، بین قریش و همچنین بنیامیه هشت نوع ازدواج رایج بود که همه آنها نامشروع بود:
1. نکاح مَقت؛ یکی از ازدواجها، نکاح مقت میگفتند. هرگاه مردی فوت میکرد، زنش مثل یک کالا و اثاثیه خانه به ارث میرسید. پسر برای اینکه مهریه ندهد، میتوانست با این مادر ازدواج کند. ولی اگر به پول این مهریه نیاز داشت، یا نمیخواست با این مادر ازدواج کند، میتوانست مادرش را به عقد فرد دیگری بیاورد و پول مهریه او را بگیرد و استفاده کند. بعد آیه نازل شد: «وَلَا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِیلًا»[1]؛ با مادرانتان ازدواج نکنید.
2. نکاح خَدن؛ زن شوهردار میتوانست با مردان دیگری نکاح کند! بخشی از بدنش را به نکاح مردان دیگر در بیارورد. این هم نوعی ازدواج بود که در اسلام ممنوع شد؛ «وَ لا مُتَّخِذی أخدان»[2]، «وَ لا مُتَّخِذاتِ أخدان»[3]؛ به زنان و مردان میگوید دوست پنهانی نگیرید، شما که همسر رسمی دارید، دوست پنهانی نگیرید، این رابطه حرام است. الآن به این رابطه، دوست اجتماعی میگویند. «اخدان» یعنی دوست اجتماعی، شخصی ازدواج کرده، یک دوست اجتماعی دارد!
اسلام این روابط را حرام کرده و جایز نیست. چراکه خسارتهای جبران ناپذیری به روح و روان انسان و به جامعه وارد میکند. مثلاً فرد تحمل فشارهای اجتماعی، مشکلات اخلاقی و خانوادگی را ندارد، تقوا را رعایت نمیکند، میخواهد با یک نفر صحبت کند تا آرام شود. درحالیکه این حرام است. قبل از اینکه در جهنم بسوزید، در همین دنیا آتشی به پا میکنید که خودتان و یک خانواده دیگر را میسوزانید.
این روابط در بنیامیه و عرب جاهلیت رایج بود. در عرب جاهلیت، زنای آشکار را بد و زنای مخفی را جایز میدانستند!
3. نکاح بَدل؛ یکی دیگر از ازدواجهای زمان جاهلیت، نکاح بدل یا تعویض همسر بود. همسران خود را عوض میکردند، اسم امروزی آن «رابطه ضربدری» است. آیه نازل شد: «لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ»[4]؛ تبدیل و بدل همسر نباید داشته باشید.
4. نکاح شغار؛ یکی دیگر از ازدواجهای زمان جاهلیت، نکاح شغار بود. چون میخواستند مهریه ندهند، یکی خواهر دیگری را میگرفت و او هم خواهر او را.
تبعات ازدواجهای حرام جاهلیت
همه این ازدواجها حرام شد. یعنی ازدواجهایی که خلاف فطرت بود، حاصل آن فرزندان حرام بود و نه فقط صرف حرام بودن بلکه فرزند ناشی از حرام اخلاق، مرام، رفتار و حب و بغضهایش، مسموم و آلوده است، بزهکار و انگل در جامعه میشود. خیلی از این داعشیهایی که شما میبینید، تاریخ را که بخوانید، میفهمید اینها چه کسانی هستند و از کجا جمع کردند و برای آموزش بردهاند.
این ازدواجها دیگر چه تبعاتی دارد؟ یکی سقط جنین. هندجگرخوار بچه سیاه که به دنیا میآورد، همانجا خفهاش میکرد. به دفعات زیاد این کار را انجام داد. وقتی از حرام فرزند به دنیا بیاید، آمار سقط جنین هم بالا میرود. زنده به گور کردن و سقط جنین زیاد بود.
امروز شاهد این مدل روابط دوران جاهلیت بنیامیه در غرب هستیم! که گاهی میبینیم رگههایی از آن در جامعه ما آمده است؛ چراکه یک بخش جامعه ما غربزده شده، سبک زندگی غربی و مدل آنها را تقلید میکند. ازدواج سفید یعنی یک دختر و پسر به یکدیگر علاقه دارند، اتاق یا خانهای میگیرند، یکی دو سال با هم زندگی میکنند!
مقایسه حقوق زن قبل و بعد از اسلام/ ارزشی که اسلام برای زنان قائل شد
در زمان جاهلیت قبل از اسلام و دوران بنیامیه برای زن حق مهریه و رأی قائل نبودند، حق انتخاب و اشتغال قائل نبودند، زن حق کار نداشت؛ یعنی به او شأنیت کار نمیدادند، اگر هم جایی کار میکرد، کُلفتی میکرد، اگر هم حقوق یا اجرتی داشت به خودش تعلق نمیگرفت، به پدر یا به همسرش میدادند. با زن مثل یک اثاثیه منزل رفتار میشد. پدر یا برادر بزرگتر باید برای او شوهر انتخاب میکردند هرچه آنها میگفتند، خودش حق انتخاب نداشت.
وقتی اسلام آمد و دوران حکومت بنیهاشم شد، این وضعیت تغییر کرد. اسلام برای زن حق مهریه و حق اشتغال قائل شد. وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در غدیر فرمودند: همه زنها باید بیعت کنند. کسی از این حقها برای زن قائل نبود که برای تعیین تکلیف امت اسلام! مهمترین مسئله، یعنی انتخاب رهبر و امام، شما هم نقش دارید، شما هم رأی بدهید. قبل از اسلام کسی این حقها قائل نبود. به زن ارث نمیرسید، ولی خود زن به ارث میرسید! امروز در غرب در خیلی از کشورهای غربی آنجا هم زن ارث نمیبرد. هر کس مطلقاً مالک مال خودش است. مالش را میتواند آتش بزند، ولی به همسر یا فرزندش یا هر کس دیگر ارث ندهد. اما اسلام آمد و گفت: نه شما مالک همه اموال خودتان نیستید، یک سومش مال خودتان و بقیهاش را باید به همسر یا فرزندانتان بدهید. اسلام میگوید زن حق اشتغال دارد، نه اینکه وظیفه اشتغال دارد، نه اینکه باید سر کار برود، حق دارد اگر خواست میتواند برود و حقوقی که دریافت میکند هم برای خود اوست، برای همسرش نیست.
در غرب، در ازدواجهایشان به زن مهریه نمیدهند، خرج زندگی بعد از ازدواج بر عهده هر دو (زن و شوهر) است. زن باید کار کند، مرد هم باید کار کند. یکسری نیازهای زندگی را مرد تأمین میکند و یکسری دیگر را زن و آخر ماه حساب میکنند هرکدام چقدر خرج کردهاند و ببینند چه کسی بدهکار شده و اینطور کار اجباری برای زن در همین دوران و زمان ما در شرایط ماست.
دوران حاکمیت بنیامیه، دوران ارتداد و انحطاط امت اسلام/ بازگشت رفتارهای جاهلی
دوران ارتداد و انحطاط امت اسلام شد؛ یعنی دورانی که بنیامیه، بالاخص معاویه حاکم شد. آن دوران، دوران سقوط امت اسلام بود. رفتارهای جاهلی دوباره برگشت، ازدواجهای کذایی برنگشت، نه، ولی روابط نامشروع گسترش پیدا کرد، زن دوباره مثل کالا شد. فقط به جنسیت او توجه میشد. زنان مغنیه (آوازخوان) و رقاص جایگاه اجتماعی پیدا کردند. انشاالله در شبهای آخر در بحث حکمرانی، مفصل بعضی از نکات دردناک امت اسلام در آن دوره را خواهیم گفت.
زنان هرزه زیاد شدند به واسطه اینکه نگاه حاکمیت به آنها اینطور بود. به جز زنان طبقه اشراف باز بقیه زنان از حق رأی و حق انتخاب، محروم شدند. زنان طبقه اشراف جایگاه و اعتباری داشتند، ولی زنهای طبقات پایین، دیگر حقی نداشتند. افزایش تصاعدی نظام اربابرعیتی دوباره برگشت. غلام و کنیز، بدون رعایت حقوق اسلامی در حق آنها، افزایش پیدا کرد. دوران جاهلیت اینطور آرامآرام برگشت. قمار و شراب و روابط آزاد قبل از اسلام رایج شد. واقعا زن، زندگی، آزادی بود. آن آزادی که آنها میگویند یعنی حتی مردها بر سر همسرانشان قمار میکردند. همسرشان را میباختند، همسرشان فردا در خانه یکی دیگر بود. اینطور تا این حد آزادی بود. مرگ بر این آزادی!!
مقابله اسلام بنیهاشم با فساد رایج دوران بنیامیه
خب! اسلام بنیهاشم آمد اینها را برانداخت. شراب را ممنوع کرد. قرآن، قمار و ازدواجهای نامشروع و روابط آزاد را ممنوع کرد. از این همه ازدواجهایی که بود چهار تا را گفتیم بقیه را که نگفتیم که همه آن لجن، پلشت و کثیف بود. اسلام همه اینها را جمع کرد، دو تا ازدواج را جایز کرد: یکی ازدواج دائم و شرعی، دیگری ازدواج موقت با شرایط آن. آن همه پلشتی را در جامعه جمع کرد.
مدل و هنجار اسلام برای تأمین نیاز ازدواج این دو مدل بود. حال مفصل میشود حرف زد که بعداً دوباره چه اتفاقاتی افتاد و همین هم دستکاری شد... که بگذریم. اما در دوران ارتداد بنیامیه، در دوران جاهلیت یعنی برگشت به جاهلیت که بنیامیه حاکم شدند، دوباره مجالس لهو و لعب و شراب و قمار سرِ پا شد. خود معاویه در تاریخ زندگی خودش هست که شتر شتر، مَشک بار شراب به قصر میبردند و میخورد منتهی معاویه ظاهر را حفظ میکرد علنی این کار را نمیکرد، کسی شراب خوردن او را نمیدید. ولی یزید(لعنتاللهعلیه) دیگر علناً شرابخواری، قماربازی و سگبازی میکرد.
یزید و جنایات او در فاجعه حَرَّه
حالا ببینید در همان دوران که مثلاً یزید حاکم امت اسلام شده واقعه حره رخ میدهد. سال 63 یعنی دو سال بعد از کربلا، مردم مدینه علیه این همه ظلم و جور و فساد و انحراف یزید، به رهبری عبدالله پسر حنظله(غسیلالملائکه) قیام کردند. یزید هم سپاهش را فرستاد، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه را بر سپاهش حلال کرد. هشتاد نفر از صحابی پیغمبر کشته شدند، هفتصد نفر قاری و حافظ قرآن را کشتند! نوشتهاند بین چهار تا یازدههزار نفر هم قتلعام کردند و به نوامیس مؤمنین تجاوز شد که فرزندان نامشروع فراوانی بر جای ماند! نگاه بنیامیه این است.
بدعتی از معاویه
خب یکی از بدعتهایی که خود معاویه انجام داد و در تاریخ آمده، ازدواج همزمان دو خواهر با یک مرد بود. دو خواهر آمدند از او سؤال کردند، او هم گفت: «لا بأس»؛ اصلاً اشکال ندارد! درحالی که اسلام ازدواج دوخواهر با یک مرد را جایز نمیداند حرام است. علامه امینی نقل میکند که این قضیه قبل از معاویه هم اتفاق افتاده بود. از این میگذریم.
کلام قاطع امام حسین(علیهالسلام) با معاویه
وجود مبارک سیدالشهداء(سلاماللهعلیه) سر قضیه بیعت گرفتن معاویه برای یزید، رفتند و قاطع با معاویه بحثی مفصل کردند که تو مردم را گول میزنی! چهره یزید مفتضحتر از آن است که تو بخواهی با ظاهرسازی، مردم را فریب دهی. مردم همه میدانند پسر تو چطور آدمی است. کسی که سگبازی میکند سگها را به جان هم میاندازد تا یکدیگر را تکهپاره کنند و کیف میکند، کسی که با کبوترها مسابقه میگذارد، کسی که میمونبازی میکند و شراب میخورد... دائما شرب خمر دارد، این فرد را میخواهی بر سر مسلمین بگذاری؟! دست بردار.
سکوت امت مسلمان
معاویه به امام حسین(علیهالسلام) گفت: برای این امت، یزید از تو بهتر است! من کار ندارم چرا معاویه این حرف را زد، اصلاً کاری به دلیل آن ندارم، ولی چرا جرأت میکند این حرف را بزند؟ برای اینکه از امت صدایی بلند نمیشود. کسی نمیگوید تو غلط کردی، تو امام حسین(علیهالسلام) را با یزید بدکاره مقایسه میکنی؟! دهانت را میشکنیم! تو به امام حسین(علیهالسلام) توهین میکنی؟!... کسی اینها را نگفت. خب دیگر معلوم است وقتی کسی حرفی نمیزند، از این سکوت سوء استفاده میشود. همیشه در تاریخ همینطور بوده است. امام حسین(علیهالسلام) چرا به مقتل رفت؟ وقتی که علیه امام حسین(علیهالسلام) حرف زدند چند نفر داد و بیداد کردند؟!
باید در مقابل یاوهگویی دشمن فریاد زد
این موارد است که وقتی امروز ترامپ قمارباز کثیف، دهان نحسش را باز میکند و حرفی در مورد امام جامعه ما میزند، همان موقع، همان شبی که این حرف را زد واکنش میخواست. باید جمع میشدیم باید حرف میزدیم باید فریاد میزدیم، بزرگان ما باید داد میزدند باید اعلان میکردند، اعتراض میکردند.
خطر سکوت/ سکوت خطرناک
آقا میدانید این سکوت چقدر خطرناک است؟! میدانید این حرف را میزند اگر واکنش نبیند چه اتفاقی میافتد؟! حتماً ما باید شهید بدهیم، حتما باید یکی کشته شود، بعد بلند شویم و بگوییم مرگ بر اسرائیل؟!
قبل از آن باید گفت. این مردک الان حرفی میزند تا جامعه انقلابی ما را تست کند. در دل همه هم، عشق به امام خامنهای(حفظهالله) موج میزند. مخصوصا الان که خیلیها دیگر حقیقت را متوجه شدند. خب پس چرا نمیگویید؟ چرا داد نمیزنید؟ وقتی این حرف را میزند، وقتی کسی واکنشی ندارد، اعتراضی نمیکند، تست میکند، طراحی بعدی را وسط میآورد.
این همه نهاد و ارگان و نخبگان و مسئولین و غیرمسئولین و هیئات مذهبی و تشکلهای مختلف در حوزههای مختلف؛ خب این آقا که آقای همه شماست. نائب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) بر همه شماست، رهبر این جناح سیاسی که نیست، همه باید داد بزنید و بگویید غلط کردی گفتی. آیا بچههای حزب الله لبنان باید بیایند بیانیه بدهند و بگویند که اگر کوچکترین آسیبی به نائب امام زمان آیتالله خامنهای(حفظهالله) برسد ما جوانان لبنانی بدون اجازه از هیچ کسی از مرزهای شما عبور خواهیم کرد و به داخل خانهها و مراکز شما خواهیم آمد و دانهدانه شما را اعدام میکنیم. آنها بگویند ما نگوییم؟! ما اصلا احساس نکنیم؟! باید بگوییم. موشک جای خودش، حمایت مردمی هم جای خودش لازم است.
لزوم دفاع علنی از ولیّ جامعه/ عهد خون با ولایت/ ترامپ غلط کرد!
حالا الحمدالله در این چند روزه چند نفر از مراجع عظام تقلید، فتوا دادند. ششم محرم انشاءالله برنامهای در امامزاده جعفر(علیهالسلام) است، اجتماعی به نام عهد خون، دوستان برنامهریزی کردند برای اینکه نماز ظهر انشاءالله همه آنجا حضور داشته باشند. سالگرد شهادت این امامزاده بزرگوار هم هست. پخش زنده هم هست. انشاءالله همه شرکت کنیم بقیه را هم خبر کنید. آنجا حمایت قاطعی از این فتاوای مراجع عظام بکنیم. این هم یک تکلیف است، حداقل تکلیف است. باید همه بیانیه میدادند، نهادها و مراکز مختلف باید بیانیه میدادند، ترامپ را تهدید میکردند؛ تو غلط کردی در مورد رهبر ما حرف زدی. چرا ساکت هستیم؟
پاسخ امام حسین(علیهالسلام) به معاویه
معاویه به امام حسین(علیهالسلام) گفت که یزید از تو بهتر است. حضرت جوابش را اینگونه دادند فرمودند: «هذا هو الافک و هو الزور»؛ این چه حرف بیخود و چه تهمتی بود که زدی؟ این آدم شاربالخمر، دائم الحو، این آدم از من بهتراست؟! کار به جایی رسید که خود امام حسین(علیهالسلام) باید جواب بدهند!
نمونههایی از فسادهای بنیامیه/ بنیامیه چه بر سر اسلام آوردند؟!
ابوالفرج اصفهانی کتابی به نام «الاغانی» دارد، فسادها و شبنشینیها و انحرافات بنیامیه را در این کتاب آورده است. از این هم یک نکته بگویم. میگوید که ولیدبنعقبه حاکم کوفه بود. این شخص از بنیامیه بود، زناکار بود، حاکم کوفهای بود که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) زمانی حاکم آنجا بودهاند. حاکم کوفه، آدم زناکار شده است! اغلب اوقات هم مست بود. بعضی میگویند که در کاخش حوض شراب درست کرده بود و در آن شنا میکرد. یک روز صبح مست به مسجد جامع کوفه رفت، در محراب ایستاد و مردم هم پشت سرش ایستادند. نماز صبح را چهار رکعت خواند، عدهای از مردم اعتراض کردند و گفتند: نماز دو رکعت را چهار رکعت خواندی! گفت: امروز حالم خوب است، بخواهید بیشتر هم میخوانم! حالا شما میخندید، ولی اینها گریه دارد. آنجا در محراب مسجد، استفراغ کرد و بعد مرتب و با صدای بلند اسم زنی را میبرد! در محراب مسجد کوفه که خون امیرالمؤمنین(علیهالسلام) ریخته شده، بلند بلند اسم یک زن را میبرد و مثلاً برای آن شعر میخواند. ببینید بنیامیه با اسلام چه کردند!
همین آدم خیلی اهل موسیقی، شراب و قمار و... بود تا توانست در بلاد اسلامی موسیقی و شراب و قمار را ترویج کرد. همانطور که امروز در عربستان برای این موارد هزینه میکنند. ولید هم هزینه کرد. مکان درست کرد، تسهیلات امتیاز و وام داد؛ هر کاری کرد تا بالاخره اینها را رایج کرد.
نمونه یکی از حکام بنی امیه
(خداوند مرا به خاطر گفتن اینها ببخشد. با گفتن این موارد اذیت میشوم اما فکر میکنم اگر نگویم خدا مرا نمیبخشد). باید بدانیم در دوران بنیامیه چه بر سر اهلبیت(علیهمالسلام) و اسلام آمده است.
نقل میکنند در همین دوران بنیامیه مکه حاکمی داشت که امام جماعت بیتاللهالحرام هم بود. چون حاکم آنجا امام جماعت رسمی آنجاست. نماینده میگذارد، گاهی هم خودش نماز میخواند. این فرد با زن شوهرداری دوست بود! یک روز این خانم با جمعی از اطرافیان خود برای طواف کعبه آمده بود، اواسط طواف دید نزدیک اذان است و طواف او قطع میشود و اگر قطع شود باید از اول طواف کند. یک نفر را فرستاد تا به حاکم پیغام دهد که من در حال طواف هستم و طواف من ناقص میماند، اگر میشود چند دقیقه اذان را به تأخیر بیندازید و دیرتر بگویید. آن آقا پیام داد که اشکالی ندارد، اگر شما اراده کنید من اذان امروز ظهر را تا فردا به تأخیر میاندازم! این آدمها حاکمان جامعه اسلامی و بنیامیه بودهاند. امت اسلام اینها را دیده است.
اهانت به قرآن کریم
ولیدبنیزید پسر یزید نبود، او جزء مروانیان بود که از بنیامیه بودند. ولیدبنیزید خیلی خبیث بود، یک آقازاده بود، قرآن را روی سیبل میگذاشت و به آن تیر میزد بعد میگفت: تو جبار عنید (انسانهای گردنکش) را تهدید کردهای؟ من جبار عنیدم و مدام به قرآن تیر میزد. میگفت: حالا قیامت که شد مرا آتش بزن. دیدهاید امروزیها بالای پشتبام هتل یا رستوران آلاچیق درست میکنند؛ همین خبیث طراحی کرده بود روی پشت بام کعبه خیمهای برای شرابخواری بزنند. میگفت: من تا به حال از بالای کعبه شرابخواری نکردهام. عدهای او را نصیحت کردند و گفتند: احمق، تو با این کار خودت را نابود میکنی.
سیره و سبک زندگی بنیامیه اینگونه بود. همان فسادهای جاهلیت را با روش دیگری اجرا کردند که مدل حکمرانی بنیامیه خطرناکتر بود. خدا بنیامیه را لعنت کند.
بنیامیه زمان
باید مراقب باشیم! امروزه صهیونیست دارد در ازدواج، معاشرت، شبنشینی و... سبک زندگی غربی را از طریق اسلام بنیامیه توجیه و ترویج میکند. مبادا یک مسلمان شیعه امیرالمؤمنینعلی(علیهالسلام) در دام بنیامیه امروز بیفتد.
نادیده گرفتن حق و باطل/ جای خالی نهی از منکر و قیام امام
چرا امام حسین(علیهالسلام) به کربلا رفتند؟ با این حساب نباید میرفتند؟ دل حضرت خون است. حضرت میفرمودند: «أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ یُتَنَاهَی عَنْهُ»[5]؛ آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود؟! آیا نمیبینید قوانین الهی پایمال میشود؟! جمله خیلی دقیق است. دقت کنید، حضرت نفرمودند علیه حق کاری میکنند بلکه فرمودند به حق عمل نمیکنند، ساکتاند. بعد فرمودند: کسی از باطل نهی نمیکند. نفرمودند همه به باطل عمل میکنند. یک عده هستند که باطل را نهادینه و تئوریزه میکنند اما در جامعه کسی نهی نمیکند. این دارد امام حسین(علیهالسلام) را میکشد.
هزینه اصلاح امت/ لگدت کو؟
امام حسین(علیهالسلام) دیدند کسی کاری نمیکند برای همین خودشان به همراه یاران و زن و فرزندان به میدان آمدند. نهی از منکر، برگرداندن آن وضعیت و اصلاح امت هزینه داشت. هزینه آن قتل عام فجیع در کربلا بود. سکوت، چنین بلایی بر سر جامعه میآورد. نشناختن بنیامیه و نزدن طرحهای آنان چنین بلایی را بر سر جامعه آورد. مقام معظم رهبری(حفظهالله) میفرمایند که اگر استکبار بخواهد کاری کند، مردم ایران آنها را زیر پای خود له میکنند. تکبیر بفرست، اما لگدت کو؟! برنامه مبارزه با طرحهای بنیامیه کجاست؟! چرا در هیچ تشکل فرهنگی عضو نیستی؟! چرا هیچ کاری نمیکنی؟!
جانها فدای دین/ چقدر پای یاری دین هستی؟
امام حسین(علیهالسلام) دیدند این ماجرا علیاکبر میخواهد، گفتند: این علی اکبر. دیدند کار به این چیزها درست نمیشود، یکی یکی اصحاب و بنیهاشم را دادند. هزینه این ماجرا بیش از اینهاست؛ قاسم میخواهد، شیرخواره میخواهد؛ بچه شش ماهه که دیگر دل همه را بلرزاند. دیگر امام حسین(علیهالسلام) چه هزینهای دادند؟ گفتند: این علمدارِ رشیدِ آبآورم؛ این عباسم، همه دار و ندارم. عباس هم فدای دین. او را هم فرستاد. همه رفتند، دیگر کسی نیست، «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی»[6]؛ آیا دیگر کسی هست که مرا یاری کند؟
اَلسَّلام عَلَی الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ
خودِ امام حسین(علیهالسلام) هم هزینه دادند؛ امام حسین(علیهالسلام) سرشان را جدا هزینه کردند، دستان و سینهشان را جدا هزینه کردند، قطعهقطعه خود را هزینه کردند. لذا امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) آرام از هزینههایی که داده شده نمیگذرند، میفرمایند: «اَلسَّلام عَلَی الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ»، «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ»[7]. باید همه عالم هزینههایی که امام حسین(علیهالسلام) دادهاند را بفهمند.
عشق عمیق
یکی از هزینهها؛ عبدالله، نازدانه امام حسنمجتبی(علیهالسلام) بود. ده، یازده سال داشت. امام حسین(علیهالسلام) به بیبی زینب(سلاماللهعلیها) فرموده بودند اگر او را رها کنی به میدان میآید. عبدالله به امام حسین(علیهالسلام)، بابا میگفت؛ چراکه از ابتدای تولد در آغوش ایشان بود. امام حسین(علیهالسلام) فرمودند او را نگه دارید. قتل و حمله به امام حسین(علیهالسلام) شروع شد. حضرت زینب(سلاماللهعلیها) به امر آقا در خیمه مانده بود، بچهها را کنترل میکرد و مدام از خیمه به سمت گودال نگاه میکرد و حوادث را میدید. زینب(سلاماللهعلیها) تک و تنها دیگران را آرام میکرد و دست بچه را نیز گرفته بود. یک دفعه امام حسین(علیهالسلام) روی زمین افتادند. این بچه هم دید حضرت روی زمین افتاد. حال همه منقلب شد. خیمه به هم ریخت. یکدفعه دستش را کشید. نوشتهاند به سمت میدان رفت. دیگر کسی نتوانست کاری کند. زیر دست و پاها رد شد و به سمت گودال رفت. خودش را به امام رساند.
کاش ما هم مثل عبدالله عاشق امام حسین(علیهالسلام) بودیم که وقتی اسم امام حسین(علیهالسلام) میآید حسی به ما دست دهد که دیگر متوجه هیچ چیزی نباشیم. وقتی در راه امام حسین(علیهالسلام) چرتکه میاندازیم یعنی هنوز عاشق نیستیم. وقتی به سمت روضه میرویم نباید سر از پا بشناسیم، باید مدام در حال خود گریه کنیم تا به روضه برسیم. روضه آمدن مثل حرم رفتن است. در راه حرم چه حالی دارید؟...
عبدالله نوجوان؛ سپر بلای عموحسین
عبدالله خودش را روی بدن امام حسین(علیهالسلام) انداخت. در بغل ایشان نرفت، امام حسین(علیهالسلام) را بغل کرد؛ چراکه سپر ایشان شده بود. اینها هم مروت ندارند، دور امام حسین(علیهالسلام) ریختند و میزدند. سایه یک نفر آمد نگاه کرد و دید شمشیر را پایین میآورد. دستش را بالا آورد و سپر کرد. هرکس باشد میترسد اما این بچه دست خود را بالا آورد. اینقدر میفهمد که با زدن شمشیر دست او میبُرَّد. دستش را بالا آورد، شمشیر دست او را قطع کرد. دوباره در آغوش امام حسین(علیهالسلام) افتاد. یک دفعه امام حسین(علیهالسلام) او را در آغوش کشیدند. غصه نخور عزیز دلم، الآن بابا میآید، مادرت فاطمه(سلاماللهعلیها) و جدت پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) میآیند. غصه نخور عزیزم. ولی این بچه در بغل عمو جانش مدام میگفت: «وا اُماه». ما نمیدانیم مادر خودش را صدا میزد یا چون دست او را زده بودند به یاد حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) افتاده بود. داشت فریاد میزد و روضه مادر میخواند. هیچ مقتلی ننوشته که بدن عبدالله کجا دفن شد. ان شاءالله اینگونه نباشد که این بدن تا عصر عاشورا روی سینه ابیعبدالله(علیهالسلام) مانده باشد. ان شاءالله زینب(سلاماللهعلیها) که به گودال قتلگاه آمده؛ قبل از اینکه این بدن را سُمکوب اسبها کنند، عبدالله را هم پیدا کرده، انشاءالله او را بغل گرفته و از گودال قتلگاه برده است.