دیدگاه اصلی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره زن چیست؟

دیدگاه اصلی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره زن چیست؟


دیدگاه اصلی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره زن چیست؟

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: سوء برداشت دوستان و سوء استفاده دشمنان از کلام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درباره زن! // غرب همه زندگی انسان را در یک مثلث خلاصه می‌کند که سه ضلع این مثلث: ثروت، لذت و قدرت است // یکی از راه‌های استثمار زنان در جامعه تحریف نگاه جوامع، فرهنگ‌ها و ادیان به زن است // برای قضاوت در مورد کلام بزرگان، باید به قواعد و مبناها در دیدگاه ایشان توجه کرد// تفاوت زن و مرد در تشبیهات امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی

موضوع: هُنَّ نواقص‌العقول/ آیا زنان ناقص‌العقل‌اند؟

زمان: 26 آذرماه 1401

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

سوء برداشت دوستان و سوء استفاده دشمنان از کلام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درباره زن

یکی از شبهاتی که دشمنان مطرح می‌کنند، نگاه منفی اسلام به زن است که در بیانات امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درباره زنان در نهج‌البلاغه استخراج کرده‌اند. این مسئله موجب سوء استفاده دشمنان و سوء برداشت دوستان شده است. دشمنان از این مطالب علیه اسلام و زن، شبهه‌پراکنی کرده‌اند. دوستان هم با این مطلب دو برخورد داشته‌اند: عده‌ای از دوستان نتوانستند شبهه بیانات حضرت را حل کنند و با انکار این سخنان، گفته‌اند: این بیانات از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نیست و سند ندارد. عده‌ای از دوستان هم گفته‌اند این بیانات سند دارد، ولی توجیه کردند و گفتند اینطور که همه می‌فهمند، نیست. در حالی که این توجیه هم دست کمی از کاری که دشمنان می‌کنند، ندارد! گاهی بد دفاع‌ کردن، بدتر از دفاع نکردن است.

بسیاری از آشوب‌ها و فتنه‌هایی که در طول سالیان گذشته بوده و امروزه هم رواج دارد، مبتنی بر همین مسئله «نگاه اسلام به زن» است. می‌گویند امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد زن اینطور صحبت کرده‌اند! پس ما این اسلام را نمی‌خواهیم!

اگر جواب این شبهات را ندانیم و به دقت در مورد آن مطالعه نکنیم، ممکن است ما هم در دام این شبهات بیفتیم. این کفر باطنی و پنهان است. اعتراض باطنی در ذهن و قلب است، شاید ابراز نشود، ولی همیشه اغتشاش و آشوب در درون هست و باید آن را حل کرد. این از مسائلی است که اگر حل نشود، دشمن سوء استفاده می‌کند؛ ابتدا آشوب‌های ذهنی و بعد آشوب‌های عینی ایجاد می‌کند.

در مورد کلام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هم قضاوت دشمنان اشتباه بوده و هم سطحی‌نگری دوستان؛ این مطالب سند دارد و منظور حضرت هم همین‌هایی است که فرمودند. منتها تفسیر و تحلیل دارد که باید به درستی فهم کرد و به دیگران فهماند.

 

سابقه تاریخی شبهات نهج‌البلاغه

تاریخچه اینطور شبهه‌پراکنی‌ها خیلی طولانی نیست، به 150 سال اخیر برمی‌گردد. نهج‌البلاغه 1040 سال، یعنی حدود یازده قرن پیش تدوین و جمع‌آوری شده است. حال اینکه چرا در 150 سال اخیر علیه نهج‏البلاغه و معارفی که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد زن فرموده‌اند شبهه‌پراکنی شده است، برای این است که نگاه غرب تمدن مادی در 150 سال گذشته خیلی بروز و ظهور کرده، به هر چیزی سودجویانه نگاه می‌کند، چراکه کلاً نگاه مادی دارد و منکر معنویات و ملکوت می‌شود؛ می‌گوید همه چیز در مادیات خلاصه می‌شود، نگاه به همه چیز سودجویانه است، می‌گوید: همه چیز در این دنیاست، پس هر چقدر بیشتر به دست بیاورید، زرنگ‌ترید.

 

سه ضلع هدف دنیای سرمایه‌داری غرب// اضلاع مثلث غربی

غرب همه زندگی انسان را در یک مثلث خلاصه می‌کند که سه ضلع این مثلث: ثروت، لذت و قدرت است. می‌گوید تا می‌توانید ثروت به دست بیاورید، تا می‌توانید لذت ببرید و تا می‌توانید قدرت به دست بیاورید. هرطور می‌توانید این سه را کاملاً آزادانه به دست بیاورید.‌

غربی‌ها برای تأمین این اهداف دو نوع هجوم در دنیا به بشریت کردند: یکی از جنس هجوم فیزیکی با ایجاد درگیری، جنگ، تخریب منابع ملت‌ها، غارت ثروت ملت‌ها. دیگری از جنس هجوم فرهنگی و فکری به وسیله تحریف و غارت منابع فرهنگی و فکری ادیان بود. وقتی می‌خواهند فرهنگ ملتی را مضمحل کنند، به منابع، کتابها و علوم آن فرهنگ حمله می‌کنند. افکار را تحریف می‌کنند تا امت، جامعه و مردم را از مبانی خود منحرف کنند.‌

 

یکی از منابع رسیدن به لذت، ثروت و قدرت // حریم و حیا، فصل مشترک ادیان و فرهنگ‌ها

چه در مسیحیت، چه یهودیت و چه اسلام -که کامل‌ترین نگاه را دارد- یکی از منابع فوق‌العاده قدرت، ثروت و لذت در جوامع بشری، «زن» است؛ به وسیله زن می‌شود به ثروت، قدرت و لذت فراوان‌تر دست یافت. این نگاه سودجویانه سرمایه‌داری غرب به «زن» است که می‌گوید زن پرکارتر، کم‌توقع‌تر و ظریفتر است و در جامعه بشری ارزان‌تر از مرد کار می‌کند؛ بنابراین نمی‌شود نیمی از نیروی کار جامعه را نادیده گرفت! با این هدف، زن را استثمار می‌کند.

یکی از راه‌های استثمار زنان در جامعه تحریف نگاه جوامع، فرهنگ‌ها و ادیان به زن است. نوع نگاه ادیان توحیدی مخصوصاً اسلام که کامل‌ترین نگاه به زن را دارد و حتی فرهنگ‌های اصیل اقوام و ملل گذشته، طوری بوده که یک حریم برای زن قائل بوده‌اند؛ در عکس‌نگاره‌هایی که از تخت جمشید و آثار باستانی دیگر در ایران می‌بینید معمولاً زنانی را که روی این سنگ‌نگاره کشیده‌اند با پوشش‌اند، ولی در اروپا و غرب اینطور نیست. فرهنگ اصیل جوامع، ملل و ادیان مخصوصاً اسلام، زن را برای استثمار، لذت، ثروت و قدرت بیشتر از دسترس سرمایه‌داری غرب خارج کرده؛ لذا تفکر سرمایه‌داری غرب به این فرهنگ حمله کرده تا این نگاه را تغییر دهد.

 

هدف شبهات دشمن درباره زن

چرا در 150 سال گذشته تا امروز علیه نهج‏البلاغه و معارفی که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد زن فرموده‌اند، کار شده است؟ چون با این نگاه زن جایگاه اصلی خودش را پیدا می‏کند و از دسترس تمدن منحط غرب خارج می‏شود، لذا غرب، نگاه صحیح به زن را تحریف کرده است.

بعضی از عباراتی که در نهج‏البلاغه است را می‌خوانم، یک فهرست از آنچه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد زن فرموده‌اند: خطبه‏ هشتاد نهج‏البلاغه: بعد از جنگ جمل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) عباراتی می‏فرمایند که اوج شبهات در مورد زن‌ها از خطبه‏ هشتاد است، حضرت می‏فرمایند: «إنّ النِّساءَ نَواقِصُ الإیمانِ، نَواقِصُ الحُظُوظِ، نَواقِصُ العُقولِ»؛ زن‏ها ناقص‌العقل‏اند، ناقص البهره‏اند، ناقص الایمان‏اند.

 اینها محل اختلاف شده که حضرت به زن توهین می‏کنند، درحالی‌که اصلاً اینطور نیست. بعضی هم‏ می‌خواستند از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) دفاع کنند و بعضی‏ حتی کتاب نوشتند و یکی از کتاب‏ها امروز تدریس می‏شود، ولی به اشتباه. مثلاً می‏گویند: این اتفاق در جنگ جمل افتاده، جنگ جمل جنگی بوده که حضرت در آن با زنی روبرو می‌شود که سوار بر شتر سرخ‌مو شده و آن اتفاقات رخ داده، منظور حضرت، آن زن بوده است. در حالی که این برداشت اشتباه است و ثابت خواهیم کرد که اصلاً اینطور نیست، بلکه اتفاقاً منظور حضرت همه زن‏ها بوده‌ است.

 

تعابیری از زن در نهج‌البلاغه که مورد سوء برداشت واقع شده!

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‏فرمایند: «َامُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا»[1]. حضرت در نامه 14 لشکر را نصیحت می‏کنند که به دو گروه کار نداشته باشید: مجروحان را دنبال نکنید و دیگر اینکه به زن‌ها اگر رسیدید، به هر شکل ممکن با آنها برخورد نکنید. با آنها نجنگید، هماوردی نکنید و به آنها دست نزنید. قبلاً در جنگ‏هایی که اتفاق می‏افتاد. لشکریان عادت داشتند به کنیز گرفتن. در نامه‏ 14 حضرت می‏فرماید: «فَإِنَّهُنَّ ضَعِیفَاتُ الْقُوَی وَ الْأَنْفُس وَ الْعُقُولِ»؛ زن‌ها از نظر قوت، نفسانی و عقول ضعیفاند. نامه ۲۸ خطاب به معاویه که حضرت می‏فرمایند: بهترین زن‏ها از آنِ ما بودند و بدترین زن‏ها مال شما بودند؛ «حَمَّالَةَ الْحَطَب». نامه ۳۱ که خطاب به امام حسن مجتب(علیه‌السلام) است، در بند آخر نامه می‌فرمایند: در مراقبت از همسر و خانواده سخت‌گیری کن؛ در حجاب و رابطه با نامحرم که برای سلامت آنهاست. در این مورد هم خیلی‏ها دچار سوءتفاهم و برخورد‏های ناصواب با خانم‏ها شده‌اند و می‏گویند: سخت‏گیری کن ولی بعد از آن عبارت را نمی‏خوانند که حضرت چه فرموده‌اند؛ یعنی فقط قسمتی از کلام را می‏بینند و بیانات حضرت را کامل نمی‏بینند.

در حکمت61، حضرت زن را به عقرب که نیش او شیرین است، تشبیه می‌کنند؛ اینجا باز برای خیلی‏ها سوء تفاهم شده است. حضرت وارد قبرستانی می‌شوند، خطاب به اموات و اهل قبور می‏فرمایند: «خانه‏های شما خراب شد زن‏های شما به نکاح دیگران درآمدند...»[2]. در حکمت ۱۲۴ نهج‏البلاغه حضرت تفاوت غیرت زن و مرد را ذکر می‏کنند. در حکمت ۲۳۴ نیز تفاوت غیرت زن و مرد را به صورت واضح و کامل‌تر ذکر می‏کنند. در حکمت ۲۳۸ یک جمله‏ می‏فرمایند: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا»، خیلی‏ها نتوانستند پاسخ شبهه این جمله را بدهند، درحالی‌که تعریف و تمجیدی که حضرت از زن‌ها می‏کنند در این بیانات نهفته است.

 

چگونگی درک سخن بزرگان دین و علم// مبنایی برای اصل پوشش و مبنایی برای انواع آن

ما چگونه باید با این گزاره‏های پراکنده‏ در مورد زن که الآن اشاره کردیم، مواجه شویم که بتوانیم مفهوم و منظور اصلی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را بفهمیم؟ یک سیر منطقی را باید طی کنیم تا بتوانیم حق مطلب را فهم کنیم. وقتی یک عالم فقه یا دانشمند یک نظر یا گزاره علمی و فقهی را مطرح می‏کند که با گزاره‏های ذهنی ما در تعارض است، برای اینکه منظور او را بفهمیم باید با مبانی نظریه و اصول فکری او آشنا شویم، باید بررسی کنیم ببینیم براساس چه اصول و مبنایی‏ این نظر را داده است. مثلاً در مورد پوشش، می‏گوییم دلیل و مبنای شما در مورد پوشش چیست، مبنای شما در مورد اصل پوشش و لباس چیست، چرا می‏گویید انسان باید پوشش داشته باشد، مبنای عقلی، فطری و علمی دارد، مثلاً می‏گویید انسان فطرتاً اهل پوشش بوده و از برهنگی خوشش نمی‏آید. بعد دلایل دیگر را هم ذکر می‌کنید: مثلاً انسان اغلب نمی‏تواند برهنه در جامعه بگردد، نازیبا و نامناسب و غیرانسانی و غیرعقلی است، انسان باید پوشش داشته باشد، مواضعی از بدن انسان است که نباید دیده شود، بلکه باید پوشیده شود، اگر پوشیده نشود، شرم‌آور است، پس انسان به پوشش نیاز دارد. دیگر اینکه می‌گویید: پوشش از سرما جلوگیری می‏کند، یک نوع پوشش برای گرماست، بعد می‏گویید: کارکرد‏های پوشش هم مختلف است، یک پوشش برای کار مناسب است، می‏گوییم لباس کار، لباس ورزش، لباس پلیس، لباس روحانی، لباس رزم و...؛ براساس مبناهایی که وجود دارد، مبنای عقلی، علمی و فطری. شما نباید در این مکان چنین لباسی را بپوشید. به طور مثال وقتی شما به میهمانی می‌روید، نباید لباس کار بپوشید، هر لباسی برای یک‌جا مناسب است. یک مبنا برای اصل پوشش و یک مبنا برای انواع پوشش وجود دارد. وقتی یک نفر با پوشش ورزشی در یک محیط علمی می‌نشیند، می‌گویند که او کار درستی انجام نداده یا می‌گویند که اصل پوشش عقلی و فطری است، چرا این خانم و آقا با این پوشش دارای برهنگی به جامعه آمده است، این غیرمعقول است. برخی مبانی، این حرف‌ها را می‌زنند. حرف ما سرِ این است که سراغ مبنا برویم. این حرف‌ها چه مبنایی دارد؟ باید ببینیم که مبنای آن آدمی که این حرف‌ها را می‌زند چه چیزی است، فهمیدن این مبنا خیلی مهم است، وقتی مبنا را بفهمیم فهم نظریه، راحت می‌شود. اینکه مثلاً اسلام می‌گوید: برای زن حجاب، خوب است؛ شما اگر بررسی کنید که فلسفه حجاب چیست و بر چه اصولی استوار است، فهم مسئله حجاب و حتی حدود آن برای شما راحت می‌شود.

 

اهمیت نگاه جامع به مسائل

مثلاً هر ساختمان یک فنداسیون و مبنا دارد. روی همان مبنا، ساختمان بلند و وسیع ساخته می‌شود؛ چراکه بالاخره فنداسیون ساختمان دارد یک‌سری بایدها و نبایدها را درباره آن می‌گوید. اول ببینید مبنای این ساختمان چقدر محکم و خوب طراحی شده‌، در چه مکان خوبی انتخاب شده‌، چه طراحی و نقشه‌ خوبی داشته‌، بعد حالا وقتی یک قسمت ساختمان را توصیف می‌کند، می‌توانید درست نظر دهید؛ اگر آن مبنا را نادیده بگیرید نظرتان منفی می‌شود. آدم که همینطور درباره یک ساختمان نظر نمی‌دهد! ممکن است این ساختمان ده مؤلفه منفی داشته باشد، ولی در مجموع وقتی به آن نگاه می‌کنید، مؤلفه‌های منفی نیز به مثبت تبدیل شود. از نظر شما منفی بود، اما خانه در این زیست‌بوم باید به این جهت ساخته شود. از نظر شما نباید این سمت ساخته می‌شد. در این زیست‌بوم پنجره‌ها باید به این شکل باشد. اینها چیزهایی است که ممکن است شما در یک نگاه غیرتخصصی و غیرجامع مورد انتقاد قرار دهید و بگویید که این خانه به این دلایل فایده ندارد، اما در یک نگاه جامع شما نظرتان تغییر می‌کند.

 

عرضه روایات به قرآن// قرآن مبناست

 در بیان مسائل و اعمالی که ما انجام می‌دهیم باید دید اصول چیست. یک حرف بر چه اصولی بنا شده و عمل انجام شده‌ است؛ این مسئله اصلی است که ما باید به آن توجه کنیم. اصولی که اگر به آن توجه کنیم، می‌توانیم حرف‌های امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد جنس زن را متوجه شویم و سوء برداشت نکنیم.

 یکی از آن اصول و پایه‌های اساسی و مبناها خودِ قرآن است. اهل‌بیت(علیه‌السلام) قرآن ناطق‌اند. امکان ندارد که خلاف قرآن حرف بزنند. ما در روایات‌ داریم که به طور مثال، وجود مبارک رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرمایند: اگر حدیثی از طرف من جایی نقل شد، آن را به قرآن (کتاب خدا) عرضه کنید؛ یعنی اگر گفتند این حدیث از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است ببینید با قرآن مطابقت دارد یا خیر، اگر مطابقت داشت، قبول کنید و اگر مخالف قرآن بود، آن‌ را رها کنید. اگر انسان قرآن را بفهمد و حدیث را به قرآن عرضه کند، متوجه می‌شود که این حدیث درست است یا خیر.

 

دیدگاه قرآن درباره زن

باید دید قرآن درباره زن چه دیدگاهی دارد. اولاً در قرآن، یک سوره‌ داریم به ‌نام زنان؛ سوره نساء، درحالی‌که سوره مردان نداریم‌. ثانیاً یک سوره خاص داریم به‌ نام یک زن؛ سوره مریم‌! خدا در قرآن برای همه زنان و مردان مؤمن، دو زن را به عنوان الگو مطرح کرده‌ است، «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»، «وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ»[3]، یعنی همه زنان و مردان مؤمن؛ این دو زن را برای مؤمنین و مؤمنات عالم مثال زده‌ است. خدا مرد را مثال نزده،‌‌ اما زن را مثال زده‌ است. این یک نگاه قرآن به زن و جایگاه اوست. «والمؤمِنونَ و المؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیاءُ بَعضٍ»[4]؛ یعنی دارد شأن زن را بالا می‌آورد. «اَنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عاملٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی»[5]؛ من عمل زن و مرد مؤمنی را که کاری برای خدا انجام می‌دهند، ضایع نمی‌کنم؛ زن و مرد برای من فرقی نمی‌کنند. دارد تساوی ایجاد می‌کند، برای زن شأن مساوی و جایگاه برابر ایجاد می‌کند.

 

رفع ابهام از خطبه 80 نهج‌البلاغه// لزوم توجه به قواعد و مبناها در کلام معصومین(علیهم‌السلام)

آیا امکان دارد امیرالمؤمنین(علیه‌‌السلام) خلاف قرآن حرف بزنند و به زنان توهین کنند؟! پس بر اساس مبنای قرآن امکان ندارد که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حرف‌هایی بزنند که توهین به زن باشد. بنابراین سخنان حضرت توهین به زن نیست. یکی دیگر از مبانی این است که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) معصوم‌اند، معصوم خطا وگناه نمی‌کند، نه سهواً نه عمداً. پس این حرف‌هایی که شما می‌بینید از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) صادر شده خطا و توهین نبوده است. چهارمین مبنا: تا وقتی کلام کسی منعقد نشده و حرفش را کامل نشنیده‌اید، درباره حرفش  قضاوت نکنید. آنهایی که در مورد حرف‌های امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) که فرمودند: «اِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الایمانِ، نواقصُ الحُظوظِ، نواقِصُ العُقولِ»[6]، همین بحث جنجالی زن بود، قضاوت کردند و نگذاشتند سخن حضرت تمام شود، همان اول شروع کردند ای وای یعنی چه، چرا توهین می‌کند؟ آقا! خود حضرت در جملات بعدی درباره آنها توضیح دادند. تا کسی حرفش تمام نشده وسط حرفش نیایید، ببینید چه می‌گوید. این هم یک قاعده است.

 

استفاده از صنایع ادبی در کلام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)// هر کسی از ظن خود شد یار من

یک مبنا و قانون دیگر: درست است که حضرت، امام و یک شخصیت برتر عالم هستی در ملک و ملکوت‌اند و همه چیز در ید و قدرت ایشان است، ولی انسان‌اند. وجود پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هم می‌فرمایند: «قُل ِانَّما اَنا بَشَرٌ مِثلُکُم»[7]؛ به مردم بگو من هم بشری مثل شمایم. این امام که می‌خواهند با مردم حرف بزنند را از جلوه‌ بشری بیرون نبرید، یک بشرند که می‌خواهند برای بشر‌ها صحبت کنند.

 بشرها دو نوع‌اند: یا خطیب‌ و ادیب‌ یا معمولی. آدم‌هایی که معمولی‌اند، عادی حرف می‌زنند، مثل من و شما. آیا شما در کلامتان از استعاره، تشبیه، کنایه، ایهام، ضرب‌المثل و... استفاده نمی‌کنید؟! مثلاً یک جا نمی‌شده صریح حرف بزنید، به صورت کنایه گفته‌اید، جایی خواسته‌اید حرف‌تان را زیباتر برسانید، یک ایهام آورده‌اید؛ شما که ادیب نیستید، از این آرایه‌ها استفاده می‌کنید، آن‌وقت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حق ندارند ادیبانه و حکیمانه حرف بزنند؟! حق ندارد از کنایه، استعاره، ایهام و سایر صنایع ادبی استفاده کنند؟! پس وقتی شما حرف‌های حضرت را می‌شنوید، حواستان به این باشد که اگر ایشان در بیانشان تشبیهی به کار می‌برند، تشبیه است؛ نخواستند بگویند زن عقرب است، باید وجه شبه را پیدا کنید؛ یعنی وقتی تشبیه می‌کنند، ببینید وجه شبه چیست، می‌خواستند چه بگویند که این سخن را بیان کرده‌اند.

بنابراین اول باید مبنای سخن حضرت را در نگاه به زن کشف کنیم. دوم اینکه چون معصوم‌اند، خطا نمیکنند. سوم اینکه هر توصیف یا بیانی از یک شیء، توصیف کل آن شیء نیست. مثالی که مولوی می‌زند: به محلی تاریک رفتند و بیرون آمدند، سؤال کردند: داخل چه بود؟ یکی ‌گفت: یک بادبزن بزرگ، یکی گفت: ستون بزرگ، دیگری ‌گفت: شلنگ بزرگ، یک دفعه چراغ روشن شد، همه دیدند فیل است؛ «هر کسی از ظن خود شد یار من». توصیف بخشی از شیء، توصیف همه‌ شیء نیست؛ لذا گاهی شما یک چیز متفاوت را متوجه نمی‌شوید و با عقلتان جوردرنمی‌آید، باید تأمل کنید، این چیز ممکن است توصیف همه‌ یک شیء نباشد.

 

دیدگاه اصلی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره زن

باید دید اصل و زیربنایی که حضرت بر اساس آن شروع به توصیف کرده‌اند، چیست؟ از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) سؤال کردند: آقاجان، مبنای شما و نگاه اصلی‌تان به زن چیست، اصلی که شخصیت زن را بر آن استوار کردید و شروع به توصیف نمودید چیست، به عبارتی تعریف اصلی شما از زن چیست؟ مثلاً شما می‌گویید: آقا کارکرد و تعریف اصلی این حرم چیست؟ مکان تفریحی، تجاری و... است؟ بگویید کارکرد اینجا چیست تا من بگویم برای چه کاری اینجا می‌شود حضور پیدا کرد. شما آن پایه و اصل را بگویید، بعد ما بر اساس آن اصل طراحی می‌کنیم که چه استفاده‌ای باید از اینجا بشود، یا تعریف بعدی را ارائه می‌دهیم.

حضرت خطاب به امام مجتبی(علیهالسلام) میفرمایند: «إنَّ المَرأَةَ رَیحانَةٌ و لَیسَت بِقَهرَماَنةٍ»[8]، این تعریف اصلی و نگاه اصلی به زن است. حضرت می‌فرمایند: «المَراةَ» یعنی جنس زن، جنس مؤنث، انسان مؤنث، گل است، قهرمان نیست. در زبان فارسی کسی که در مسابقه برنده شده، می‌گویند قهرمان شده است، ولی در زبان عربی معنایش این نیست. در لغت‌نامه دهخدا آمده است: قائم به کارها، یعنی آچار فرانسه خودمان! مرتب کارهای مختلف به او می‌سپارند؛ خزانه‌دار، وکیل امور که به تعبیر خودمانی کارپرداز، پیشکار و پادو می‌شود. در یک اداره یکی رئیس، یکی معاون یا مدیر بخش یا کارمند و یکی هم کارپرداز است، کارهای مختلف به او می‌دهند تا انجام دهد. حضرت می‌فرمایند که زن کارپرداز نیست که هر کاری را به او تحمیل کنید، زن ریحانه است؛ هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی لطیف است. این زیربنا و زیرساخت و اصلی است که بر اساس آن حضرت مطالب دیگر را فرموده‌اند.

 

تفاوت زن و مرد در تشبیهات امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

زن، قاضی، امام جمعه و مرجع تقلید نشود. می‌تواند درس بخواند تا مجتهد شود، ولی مرجع تقلید نشود که مردم به او مراجعه کنند. رهبر نشود؛ چرا که دادگاه، مراجعات و استرس‌های زیاد، تهدید و فشار دارد، اینها اصلاً برای ساختار وجودی زن خوب نیست، اصلاً زن برای این چیزها ساخته نشده، زن را نباید در معرض طوفان‌ها قرار داد. زن اصلاً نباید خودش را در معرض این طوفان‌ها و شداید قرار دهد، لطمه می‌بیند؛ چراکه «إنَّ المَرأَةَ رَیحانَةٌ و لَیسَت بِقَهرَماَنةٍ». دادگاه و کارهای خشن نه، حتی رفتن زن برای شهادت در دادگاه هم ضرورتی ندارد، مگر اینکه مرد وجود نداشته باشد. ولی مرد اینطور نیست؛ نشکن است، خشونتی به معنی استحکام و محکمی در وجودش هست. تشبیه دیگری را از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بیان کنم، حضرت خودشان را به درخت جنگل تشبیه می‌کنند، حضرت که زن را به گل تشبیه می‌کنند، وقتی می‌خواهند مردانگی و مرد بودن شخصیت خودشان را ذکر کنند به درخت جنگل اشاره می‌کنند.

حضرت فرموده بودند من از دنیای شما به جرعه‌ آبی و دو قرص نان جویی اکتفا کردم و شما نمی‌توانید مثل من باشید. یک عده گفتند اگر اینطور باشد، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از نظر جسمی تحلیل رفته‌اند، قدرتی ندارند که با شجاعان بجنگند و جنگاور باشند. وقتی آدم به خودش نرسد، ضعیف می‌شود. آنجا حضرت می‌فرمایند: بدانید چوب درختان بیابانی محکم‌تر است، اما درخت‌های سرسبز که همیشه کنار یک جوی آب بوده‌اند یا آب کنار آنها بوده پوست‌شان نازک‌تر است. حضرت می‌فرمایند: درخت‌هایی که در بیابان می‌رویند و غیر از آب باران، آب دیگری نمی‌خورند آتششان هم شعله‌ورتر و هم بادوام‌تر است، پس اینطور نیست که شما فکر می‌کنید. حضرت میفرمایند نه، اتفاقاً ما خیلی استوارتر و محکم‌تریم. مرد مثل کُنده درخت جنگل بیابانی است. حضرت، زن را به گل(ریحانه) تشبیه می‌کنند و مرد را  به درخت بیابان، مثل کُنده‌ای که از این درخت برای آتش به دست می‌آید که شعله‌ورتر و مقاوم‌تر و آتشش بیشتر است. تشبیهی است که حضرت برای جنس مرد به کار می‌برند. نباید با جنس زن معامله‌ای کنید که با جنس مرد دارید. مثلاً شما با پایتان به چوب تنه درخت می‌زنید و آن را به آن‌طرف‌تر می‌اندازید، اما نمی‌توانید یک گُل را با پا بزنید، پژمرده می‌شود.

 

روضه سوزناک مادر از زبان پسر// روضه حضرت زهرا(علیهاسلام) از زبان امام زمان(عجل‌اللهتعالیفرجه‌)

یک‌وقت آقاسیدحسین یزدی نامی بود که تشرفاتش محضر حضرت ذکر شده است. در یکی از تشرفاتی که سیدحسین یزدی محضر امام عصر(عجل‌اللهتعالیفرجه‌) داشته، این سید، خانه نداشته و صاحبخانه جوابش کرده بود به حضرت گلایه می‌کند و می‌گوید: آقا ما بالاخره وضع خانه‌مان مناسب نیست، عنایتی کنید. چون سیدحسین خیلی اهل دل بود، حضرت تصرفی می‌کنند و یک دفعه می‌بیند در یک خانه‌اند. حضرت می‌فرمایند: می‌دانی اینجا کجاست؟ می‌گوید: نه. می‌فرمایند: اینجا خانه مادرم حضرت زهرا(‌علیهاالسلام) و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) است. نگاه کن ببین چه خانه ساده‌ای است! چند طاقچه، ظرف‌های سفالی، پوستینی این طرف و حصیری آن طرف است. میگوید: این همه خانه، آن‌وقت خانه مادر ما اینطور بوده است! حضرت می‌فرمایند بله. صحبت‌هایی می‌کنند بعد حضرت برای سیدحسین، روضه می‌خوانند، می‌فرمایند: سیدحسین می‌دانی چه چیز دلم را می‌سوزاند؟ آقا بفرمایید، می‌فرمایند: من، بابایم امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، جدم امام حسین(علیه‌السلام) همه مرد جنگی هستیم؛ اگر مردان جنگی می‌آمدند با امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درگیر می‌شدند، ما خیلی دلمان نمی‌سوخت. با جد ما درگیر می‌شدند، می‌گفتیم بالاخره با یک مرد جنگی درگیر شدند. آسیدحسین دلم از آنجایی می‌سوزد که این مردهای جنگی با مادرم درافتادند.

 

فاطمه زهرا(علیها‌السلام)، ریحانه النبی// حوراء الانسیه(علیها‌‌السلام)، لطیف‌تر از گل

حالا بعد از این حرف‌ها خوب این روضه را می‌فهمید، می‌فهمید نباید با گل اینطور رفتار کرد. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: به مادر ما می‌گویند: «حوراء الانسیه»! چراکه حوران بهشتی را از انوار مادر ما آفریدند. بعد حضرت حوران بهشتی را توصیف می‌کنند. می‌فرمایند: حوران بهشتی وقتی در بهشت از زیر درخت‌های بهشتی رد می‌شوند، آنقدر لطیف‌اند که اگر یک برگ از این درختان جدا شود و روی صورتشان بیفتد، اثر آن برای لحظاتی روی صورتشان می‌ماند. شما دیده‌اید وقتی یک شیء نقش‌داری را محکم در دستتان می‌گیرید وقتی رها می‌کنید نقشش کف دستتان می‌افتد. آنها اینقدر لطیف‌اند که اگر برگ درخت به صورتشان اصابت کند، اثر آن روی صورتشان می‌ماند. فرمودند: این حوران را از نور مادر ما خلق کرده‌اند؛ اینقدر لطیف است. تازه به تعبیری امام صادق(علیه‌السلام) می‌خواهند بفرمایند مادر ما از گل هم لطیف‌ترند. آن‌وقت با بی‌بی چه کردند؟!...

فاطمه زهرا(علیها‌‌سلام) گل است، فرمودند: «ریحانه النبی»؛ گل پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) است. می‌فرمودند: هر وقت دلم برای بهشت تنگ می‌شود، فاطمه(علیها‌‌سلام) را بو می‌کنم. با این گل چه کردند!! السلام علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِیلَةِ فِی الْمُدَّةِ الْقَلِیلَةِ.

 

 


[1] . نهج‏البلاغه، خطبه‏ ۱۵۳.

[2] . نهج‏البلاغه، حکمت ۱۳۰.

[3]. سوره تحریم، آیه 11 و 12.

[4]. سوره توبه، آیه 71.

[5]. سوره آل‌عمران، آیه 195.

[6]. نهج‌البلاغه، خطبه 80.

[7]. سوره کهف، آیه 110.

[8] . نهجالبلاغه، نامه 31.