از حکم خدا کوتاه نیایید // به بیحجابها نباید خدمات داد
از حکم خدا کوتاه نیایید // به بیحجابها نباید خدمات داد
از حکم خدا کوتاه نیایید // به بیحجابها نباید خدمات داد
حجتالاسلام مهدوینژاد: دهه شصت، قطعه برجسته و قله تاریخ انقلاب اسلامی ماست. در شصت اولویت مردم دین بود. به طور کلی در دهه شصت بهترین مردم و مسئولان را داشتیم// تمام برنامهریزیهای دشمنان ما از ابلیس تا شیاطین انس (مستکبرین عالم) با هدف از بین بردن عقاید و تغییر ارزشهاست // دین و فرهنگ از اقتصاد، سیاست و هر مسئله دیگری مهمتر است// حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) میفرمایند: «بهخاطر روزنامهها و رسانههای دشمن، از حکم خداوند متعال کوتاه نمیآییم و مسئولین از حکم خدا کوتاه نیایند.»// سیل مطالبات منطقی و درست از مسئولین راه بیندازید// سکوت، برادر خیانت است // تدبیر و پیشگیری از فاجعه فرهنگی در ایام نوروز لازم است
شناسنامه:
عنوان: قرار هفتگی/ مراسم ویژه میلاد امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
موضوع: شرح حدیث اولویت(جان و دین)
زمان: جمعه 14 بهمنماه 1401
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
اولویت حفظ دین بر حفظ جان/ نجات جان مؤمن مهمتر است یا نجات فکر و عقیده مؤمن؟
شخصی محضر امام محمدباقر(علیهالسلام) سؤال کرد: «إنقاذ الاسیر المؤمن مِن محبینا من یدِ النّاصب یرید أن یُّضِلَّه بِفَضلِ لسانه و بیانه أفضل أم إنقاذُ الاسیر مِن أیدی أهل روم»[1] نجات دادن مؤمنی از محب اهلبیت که دست دشمن اهلبیت اسیر شده، دشمن برنامهریزی کرده که آن مؤمن را با زبان و بیان (قدرت استدلال) گمراه کند (به عبارتی با قدرت رسانه و توان فرهنگی، محب و شیعه اهلبیت(علیهمالسلام) را گمراه کند و در عقایدش شک ایجاد کند). نجاتدادن آن مؤمن مهمتر است یا نجات دادن جان مؤمنی که در دست کفار اسیر است؟ یعنی نجات جان مؤمن مهمتر است یا نجات فکر و عقیده مؤمن، کدام یک اولویت دارد؟
حضرت سؤال را با سؤال جواب دادند و فرمودند: «اگر مؤمنی از خوبانِ ما در حال غرق شدن باشد، یک گنجشک هم در حال غرق شدن باشد، کدام را نجات میدهید؟ «قال الرجل مِن خِیارِ المؤمن»؛ جواب داد: مؤمن را نجات میدهم. جان گنجشک در مقابل یک مؤمن ارزشی ندارد! حضرت میفرماید: فاصله و اهمیت نجات جان مؤمن در برابر نجات فکر و عقیده او از نجات جان مؤمن و گنجشک خیلی بیشتر است؛ یعنی شما وقتی عقیده یک مؤمن را نجات دهید، مثلاً کتابی به او بدهید، مناظره راه بندازید و به طریقی اعتقادات او را حفظ کنید، اصلاً قابل مقایسه با حفظ جان آن مؤمن نیست. حضرت فرمودند: وقتی دین مؤمن را نجات بدهید، عاقبتبهخیر میشود و سرانجام به بهشت میرود. «و هذا المظلوم الی الجنان یسیر» آن فرد را که میکُشند شهید شده و به بهشت میرود.
نگاه عاقبتبین
اهمیت دین، فرهنگ و باور، خیلی مهم است. میفرمایند فردی که دینش در خطر است را نجات دهید، این نگاه عاقبتبین است. اگر این تفکر که دین مهمتر از دنیاست؛ عقاید و فرهنگ مهمتر از اقتصاد و هویت مهمتر از امور ظاهری در زندگی است، یک اصل شود، تمام برنامهریزیهای زندگی ما تغییر میکند. امروزه برای اکثر مردم جسم اولویت دارد. البته مادر، حتماً باید به فکر سلامتی جسم فرزندان خود باشند، ولی دین فرزند باید از غذا، لباس و سلامتی او مهمتر باشد؛ تربیت بچه باید مهمتر از لباس، خوراک و جسم او باشد. چقدر الان روی تب و لرز بچه حساسیت داریم؟ چند برابر این حساسیت را باید برای عقاید و رفتارهای بچه خود داشته باشیم.
ما باید این تفکر را در جزءجزء امور زندگی قرار دهیم و ببینیم آیا نجات دین برای ما مهمتر است یا جسم و مادیات؟ کدام اولویت دارد؟
نگاه اومانیستی و نگاه توحیدی
این محصول نگاه ماتریالیستی و اومانیستی است که همه چیز را در مادیات خلاصه و منحصر میکند. نگاه مادی منکر معنویات، معاد و وجود عالم دیگر میشود و انسان را در این دنیای مادی محدود و در همین خور و خواب و خشم و شهوت، خلاصه میکند. در چنین نگاه غیرتوحیدی، جسمانیت مهمتر از چیزهای دیگر است، ولی در نگاه توحیدی آخرت، معنویات، عالم روح و تعالی وجود دارد؛ انسان تنها همین جسم نیست. در این نگاه روح مهمتر از جسم و فکر مهمتر از تن است. اگر امر دائر مدار شد، بین اینکه جسم را نجات دهید یا دین و روح خود را، معلوم است که دین و روح را باید نجات دهید. در شرایط عادی هم اولویت با معنویات و دین است. این نگاه باید در زندگی ما حاکم باشد.
تمام برنامهریزیهای دشمنان ما از ابلیس تا شیاطین انس (مستکبرین عالم) با هدف از بین بردن عقاید و تغییر ارزشهاست. روی دین و فرهنگ ما زوم کردهاند و برای آنها لُجنههای علمی تشکیل میدهند. پژوهشکدههای غرب میلیاردها دلار هزینه میکنند که چگونه تهاجم فرهنگی کنند و دین و اعتقادات ما را از بین ببرند.
اولویت یا ضرورت؟
دین و فرهنگ از اقتصاد، سیاست و هر مسئله دیگری مهمتر است. ممکن است یک مسئله به ذهن دوستان بیاید که مقام معظم رهبری(حفظهالله) بر مسئله اقتصاد تأکید میکنند، میفرمایند: اقتصاد اولویت است. پس چطور شما میگویید فرهنگ اولویت است؟!
ببینید ایشان فرمودند: «فرهنگ همیشه در اولویت است». گاهی یک چیز در اولویت است و یک چیز دیگر ضرورت؛ در شرایط امروز کشور، اقتصاد ضرورت است. دشمن فشار آورده و بعضی از مسئولین ناکارآمد در طول سالها کمکاری کردهاند. اقتصاد کشور که خراب باشد، خیلی موارد دیگر هم تحتالشعاع قرار میگیرد. پس اقتصاد ضرورت است. رسیدگی به اقتصاد هم برای آن است که بتوانیم فرهنگ را درست کنیم. منتهی، شما بدانید در هر صورت فرهنگ و دین مهمتر است. دشمن سرمایهگذاری میکند. امپراتور رسانه برای از بین بردن خانواده، برای به ابتذال کشیدن زن و مادر خانواده در جامعه اسلامی و تخریب زیرساختهای فرهنگ برنامهریزی میکند. حتی وقتی اقتصاد و تغذیه را خراب میکنند، مقدمهای برای نابودی دین و فرهنگ است.
آندلس اسلامی چگونه نابود شد؟
در آندلسِ قدیم، دشمنان نتوانستند مسلمانان را با جنگ نظامی شکست دهند. از اینرو دختران نیمه برهنهای را در قالب توریست به آندلس فرستادند؛ یعنی صنعت توریسم به راه انداختند. بالاخره صنعت توریسم بازار، ابزار و پذیرایی میخواهد. کمکم فرهنگ خود را آوردند، کمکم کار به جایی رسید که در آندلس اسلامی شکستناپذیر، کارخانجات تولید مشروبات راه انداختند، توریستها، یعنی همان دخترهای برهنه و نیمهبرهنه، جوانان مسلمان را اغفال کردند. پارکهایی برای اجتماعات مختلط درست کردند و دقیقاً پروژهای اتفاق افتاد که به راحتی آندلس اسلامی سقوط کرد و قتل عام بزرگ مسلمانان در آنجا اتفاق افتاد. امروز هم دقیقاً همین پروژه در ایران آغاز شده است. اگر اولویت من و شما و مسئولین ما در کشور، نجات دین و فرهنگ باشد، کار درستی است. ولی اگر اولویت این نباشد، ما داریم به بیراهه میرویم.
وقتی دشمن میخواهد جامعه را نابود کند، ابتدا آن جامعه را از نظر اجتماعی، تغییر میدهد. تغذیه آن جامعه را عوض میکند، غذاهای آلوده را وارد جامعه میکند؛ غذاهایی که انسانها را بیغیرت میکند، غذاهایی که بیماریهای مختلفی بر آدمها عارض میکند؛ سبک زندگی را عوض میکند، ساعت خواب را تغییر میدهد، به تبع آن عبادت و پوشش افراد تغییر میکند، پوشش که تغییر کرد، اخلاق هم عوض میشود. نمادها را تغییر میدهد. نمادها که تغییر کرد، گرایشها تغییر میکند. ما باید اولویتمان دین، اعتقادات، نمادها و فرهنگ خودمان باشد، وگرنه شکست میخوریم.
اولویت مردم در دهه شصت/ قله تاریخ انقلاب اسلامی
دهه شصت، قطعه برجسته و قله تاریخ انقلاب اسلامی ماست. باید دهه شصت را مطالعه کنید. ببینید اولویت مردم دین بود، دهه شصت بهترین دوران انقلاب بود. به طور کلی در دهه شصت بهترین مردم و بهترین مسئولان را داشتیم. مردم با اینکه مشکلات داشتند، صفهای طولانی نفت و کوپنهای مختلف برای گرفتن مواد غذایی و... ولی باز به جبهه کمک میکردند. آنزمان وضعیت مالی بد بود، اما مردم کار میکردند و مبلغی از درآمدشان را برای کمک به جبهه میدادند. پیرزنی یک کاسه تخممرغ برای بسیج فرستاده بود تا به جبهه بفرستند، گفتند: مادر خودت نیاز داری! گفت: به خدا، همه دارایی من همین تخممرغهاست، این را آوردهام تا برای رزمندهها ببرید، ششتا تخم مرغ هم، ششتاست. این فرهنگ، اینگونه است!
زمان جنگ مبلغ ناچیزی به رزمندگان میدادند. کسانی که کار میکردند و شغلی داشتند، شغلشان را تعطیل میکردند و به جبهه میرفتند، آن مبلغ را با ناراحتی میگرفتند. میگفتند: مگر ما برای اینکه به جبهه برویم، پول میگیریم؟! با اینکه نیاز داشتند، اما برای گرفتن پول اذیت میشدند. آن زمان چگونه مخلصانه رفتار میکردند؟ چراکه اولویت، دین و فرهنگ بود.
وقتی اولویت جامعه دین باشد
وصیت نامه شهدا را مطالعه کنید. وصیت همه شهیدان حفظ امام، انقلاب، حجاب، نماز و... است، اینها اولویت بود. چقدر همه خوب بودند! بااخلاص و باصفا، به یکدیگر کمک و رسیدگی میکردند؛ چراکه اولویت، دین بود، نگاه توحیدی بر جامعه حاکم بود. اگر این اولویت حاکم باشد، مدیریت در زندگی تغییر میکند. اگر اولویت شما حفظ دین شود، وقتی میخواهید شغل انتخاب کنید، دقت میکنید این شغل دین شما را از بین میبرد یا دین شما در این شغل، حفظ میماند، آنوقت شغل را انتخاب میکنید. ولی اگر اولویت شما دنیا باشد، میگویید کدام شغل درآمد بیشتری دارد؟! البته زندگی خرج دارد، ولی ما معتقدیم خدا رازق است. شما اگر دین داشته باشید، خدا شما را اداره میکند. از عقایدی که عدهای در انتخاب رشته و تحصیل، دین و رضایت خدا داشتهاند و دارند، گاهی منفعت و لذتهای شخصی، در اولویتهای بعدی است؛ اول چه چیزی دینم را حفظ میکند.
معیار و ملاک جامعه: دین یا دنیا// امروز معیار آموزش و پرورش ما چیست؟
یکی از شهدای عزیز برای ازدواج مردد بود، گفتند: چرا ازدواج نمیکنی؟ گفت: میترسم در عروسی من معصیتی اتفاق بیفتد و دیگر شهید نشوم. زمانی اینطور چیزهایی که رویایی به نظر میرسد، بر زندگی مردم حاکم بوده، البته الآن هم گاهی هست. به صورت کلی عرض میکنم، الآن معیار آموزش و پرورش ما چیست؟ تربیت یک نسل باسوادِ مؤمنِ انقلابی یا نمره و مدرک؟! اگر خدا و دین مدنظر باشد، یک مدل برنامهریزی، سیاستگذاری و بودجهبندی میشود، اما اگر نمره، مدرک و مادیات مدنظر باشد، یک مدل دیگر سیاستگذاری و برنامهریزی میشود. دانشگاه هم همینگونه است.
کلیت صداوسیما را قبول داریم// تناقض در برنامههای صداوسیما
صداوسیما که امام خمینی(رحمهاللهعلیه) فرمودند: «صدا و سیما یک دانشگاه است»، اگر دنبال نجات دین و فرهنگ جامعه باشد، برنامهریزی، تولیدات و سیاستگذاریاش به گونهای دیگر میشود. ببینید، کلیت صداوسیما را قبول داریم، صداوسیمای جمهوری اسلامی است، ولی ایرادات آن را میگوییم. الآن در فیلمها، اخبار و تبلیغات حریمها دارد برداشته و تجملگرایی خیلی تبلیغ میشود. زن، پایه تبلیغات تجاری شده است. کمکم به سمت فرهنگ غرب میرویم. فقط در ایران پوشیدهاند و آنها نپوشیده، وگرنه بعضیهایش کپی یکدیگر است و فقط لباس تنشان است. چند صباح دیگر همین هم کنار میرود؛ چراکه دین، فرهنگ و نجات فرهنگ معیار نیست، پر از تناقض، مثلاً کارشناس یک برنامه درباره مضرات فستفود، پفک و... صحبت میکند که اینها را نخورید، ولی میانبرنامه تبلیغات تجاری پفک پخش میکنند. برنامه حجاب، مناظره و مباحثه پخش میشود، از آنطرف فیلمهایی پخش میشود که تناقض دارد؛ چراکه ریشه، حفظ دین نیست، منافع دنیاست.
خلأ تولیدات فرهنگی- هنری در صدا و سیما
مشکلات هست، فرهنگ ما توسط دشمن آسیب خورده، ولی خودمان هم آسیب عمدهای به فرهنگ زدهایم. همین صداوسیما به فرهنگ آسیب زده؛ یک بخش جدیاش هنرهایی است که در مملکت ترویج شد، ارشاد اسلامی واقعاً اسلامی عمل نکرد! در طول چهل سال عرض میکنم. سازمانهای عریض و طویل فرهنگی، هنری و مذهبی داریم، بودجه فرهنگی هم هست، ولی تولیدات هنری در زمینه عفاف و حجاب نداریم.
چرا برای شما حجاب مهم نیست؟// نجات دین و فرهنگ در اولویت است
در هواپیما اعلام میکنند باید کمربندها را ببندید، یک نفر هم میآید یاد میدهد، همیشه هم میگویند. هیچکس هم نگاه نمیکند، ولی قانون است، باید باشد. چراکه یک درصد هم احتمال خطر جانی هست، اصلاً ربطی به سقوط هم ندارد، چون شما هم سقوط کنید چه کمربند داشته باشید چه نداشته باشید، فرقی نمیکند؛ بلکه برای زمانی است که در چالههای هوایی میافتید، باید کمربند را بسته باشید، قانون است، باید حتماً بگویند، میگویند. جان مهم است، درست است.
این قانون خوب است، ولی ناقص است. در همین پرواز در مورد حجاب هیچ قانونی وجود ندارد، یا اگر هم وجود دارد عمل نمیشود. کشف حجاب میکنند هیچکس هم چیزی نمیگوید. مهماندار اگر کمربند را نبسته باشی میگوید حاجآقا کمربندت را ببند، ولی از کنار خانم رد میشود، کشف حجاب کرده، هیچچیز به او نمیگوید. مسافران هم چیزی نمیگویند، چراکه دین و فرهنگ مهم نیست، جان مهم است! بیفرهنگی قانون ندارد، چراکه نجات دین و فرهنگ مهم نیست!
مسئولین محترم هواپیمایی کشور! برای شما حجاب مهم نیست و سایر بزرگوارانی که هیچ اقدامی درباره کشف حجابها نمیکنید، فرهنگ برای شما مهم نیست. متأسفانه باید عرض کنم برایتان مهم نیست.
نسبت به بیحجابی بیتفاوت نباشیم!
اگر چند دقیقه یکجا کمربندت را نبسته باشی یا با موبایل پشت فرمان صحبت کنی، سریع پیامک جریمه یا تذکر میآید. ولی یک خانم بیحجاب در پاساژ یا خیابان، پنج ساعت بدون روسری راه میرود، از هیچجا برایش پیامک نمیرود که شما قانون را زیر پا گذاشتید، هیچجا به او ایراد نمیگیرند، مملکت امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، مملکت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) را داریم خراب میکنیم. چرا پلیس محترم کمربند که نبندی، کلاه ایمنی نداشته باشی جریمه میکند یا موتورت را میگیرد، ولی روسری نداشته باشی مهم نیست؟!
بنده نمیگویم ضعف پلیس است. قانون هم حتماً بازدارنده نیست، ضعف قانون است. ولی مسئولین بزرگوار من وظیفهای دارم روی منبر میگویم، حضوری میگویم. همه ما باید بگوییم، باید کار کنیم، باید اصرار کنیم. نباید بیتفاوت باشیم، نباید به اینکه من بگویم و شما بشنوید منحصر شود، باید اقدام کنیم. وقتی عذاب الهی نازل و برکات الهی برداشته میشود که ما از حدود الهی تجاوز کنیم.
از حکم خدا کوتاه نیایید
میگویند مثلاً بهخاطر شورش، طغیان یا بهخاطر رسانههای بیگانه ما الآن نمیتوانیم با این مسائل برخورد کنیم! حضرت امام(رحمتاللهعلیه) میفرمایند: «بهخاطر روزنامهها و رسانههای دشمن، از حکم خداوند متعال کوتاه نمیآییم و مسئولین از حکم خدا کوتاه نیایند.».
چرا کوتاه میآیند؟ خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لَو اَنّ اَهلَالقُری آمَنوا وَاتَقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرِکاتٍ مِنَ السَماءِ وَالاَرض»[2]؛ اگر مردم جامعهای تقوا پیشه کنند، ایمان به خدای تعالی را نشان دهند، ما هم درهای نعمت را از آسمان و زمین برایشان باز میکنیم. این حرف خداوند متعال است، بعد ما میگوییم اگر این کار را انجام دهیم، دشمن سوءاستفاده میکند، تحریمهای بیشتری علیه ما اعمال میکند! دین در اولویت نیست، حکم خداوند متعال تعطیل شود که دشمن ناراحت نشود؟! شما که پای حق ایستادهاید، کامل پای حق بایستید، چرا نیمهکاره میایستید؟ امیرالمؤمنین، علی(علیهالسلام)، «اُخَیشِنُ فی ذاتِالله»[3]؛ خشنترین فرد در مورد خداوند متعال بود. حکم خدا را محکم اجرا کن، خداوند متعال همهکاره است، خداوند متعال همه چیز را جمع میکند.
لزوم یاری دین خدا// مضرات فاصله گرفتن از اسلام
ما باید دنبال الگوی عملی و اصلی اسلام برویم، باید اسلام را پیاده کنیم. هرچه تا حالا ضرر کردهایم بهخاطر فاصله گرفتن از احکام اسلام بوده، ولی دشمن بهگونهای تبلیغ کرده که شما چون دنبال اسلام و انقلابید اینقدر تحت فشارید! نه به خدا، ما اگر محکم میایستادیم و حکم خدا را کامل اجرا میکردیم و از دشمن نمیترسیدیم خدا هم کامل با ما همراهی میکرد، «اِن تَنصُرُواللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم»[4]؛ خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری میکند. میفرماید: «وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»[5] این قوم و گروه تکذیب کردند. اگر ایمانشان را حفظ نکردند، تقوا را رعایت نکردند، ما همهچیزشان را میگیریم؛ رزقشان، زندگی و آرامششان را میگیریم. این سنت و حکم خداوند متعال است.
از مطالبه حجاب تا روی خوش نشان ندادن به بیحجاب
باز تأکید میکنم، شما مردم هم بگویید، شما هم بخواهید، مرتب به مسئولین بگویید. ما به این مسئولینی که داریم امیدواریم. برای پیاده شدن حکم خدا پشتوانه شوید، کاری کنید دل آنها گرم و قرص شود، به میدان بیایند، مطالبه شما را جواب دهند و حکم خداوند متعال را پیاده کنند.
در بحث بیحجابی(جلسه گذشته تحلیل کردم که بدحجاب با بیحجاب متفاوت است) به بیحجابها نباید روی خوش نشان داد. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود: «اَمَرنا رسولالله أن نُلقی اَهل المَعاصی بِوُجوهٍ مُکفَهِرَّةٍ»[6]؛ رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به ما امر کرد وقتی اهل معصیت را میبینیم، با چهرههای درهمکشیده با آنها مواجه شویم؛ یعنی پذیرش اجتماعی را پایین بیاورید. اگر خانم بدحجاب به بانک رفت، بانک نباید به او خدمات دهد، باید بگوید به ما دستور دادهاند که به بیحجاب، به کسی که روسری ندارد و سرش برهنه است خدمات ندهیم. میرود برای قطار یا پرواز بلیط بگیرد، بگویند خانم شما کشف حجاب کردهاید و دارید خلاف قانون عمل میکنید، ما به شما خدمات نمیدهیم.
امتحانی سخت برای مؤمنین
شما اگر مؤمن هستید و مغازهدارید اگر یکی که کشف حجاب کرده به مغازهات آمد، باید به او بگویی خانم اینجا از پذیرش شما معذوریم، مگر اینکه حجابتان را رعایت کنید؛ نه اینکه الآن در رستورانها، میخواهد فروش و کاسبی کند همین آقای متدینی که صاحب رستوران است، به خانمهای مکشفه خدمات میدهد! تو چرا خدمات میدهی؟ خدمات نده. میگوید حاج آقا ورشکست میشویم. قبول. ولی همینجا دقیقاً راه جدا میشود. مؤمن هستی یا نه؟ خیلیها نبودند. امام محمد باقر(علیهالسلام) فرمودند: حفظ و نجات دین مهمتر از نجات جان است. شما اگر معتقد باشید که خداوند متعال رزقتان را میدهد، نه این آدم، رزق خود را میگیرید.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بندهپروری داند
تو چرا بهخاطر کاسبی دنیا، بیدینی میکنی؟ تف بر این دنیایی که تا مقابل دین قرار گرفت آن را میگیرید و دین را رها میکنید.
نمونههای اولویت حفظ دین از جان
حاج آقا اینها که نان و آب نمیشود برای زن و بچه! همین است دیگر. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سه سال در شعب ابیطالب، در محاصره، گرسنگی و… درحالی که حضرت خدیجه(علیهاالسلام) از گرسنگی مریض شدند. پولدارترین زن جزیرةالعرب از گرسنگی مریض شد و از دنیا رفت، در حقیقت به شهادت رسید تا من و شما امروز پیرو آن پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) باشیم. بعد حالا بگوییم که حاج آقا این حرفها چیست که میزنید؟! ابوذر(رضواناللهتعالیعلیه) اگر از مدینه به ربذه تبعید نشده بود، هیچوقت ابوذر نمیشد. خود و زن و بچهاش که شش، هفت نفر بودند را به بیابانی فرستادند، غیر از یک دخترش همه از گرسنگی مردند. ولی به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) پشت نکرد.
به بیحجاب خدمات ندهید
قرآن میفرماید: «قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّیٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»[7]؛ اگر خانه و زندگی، پدر و مادر، زن و بچه، مال دنیا، تجارت و کارهایی که میترسید کساد شود، نزد شما عزیزتر از خدا و رسول و جهاد در راه خداست، صبر کنید که برایتان میآید. خدا نمیگوید چه هست، شتر سواری که دولا دولا نمیشود. راننده حسابی، خانم بیحجاب را سوار نکن! به من میگوید: حاج آقا، من اگر او را از اسنپم پیاده کنم، برایم امتیاز منفی میزنند، خب بزنند. میگوید: شما نفستان از جای گرم در میآید! بله، خب دین را چگونه حفظ کنیم؟ شما بگویید، من نمیگویم دعوا کن یا فحش بده، محترمانه بگو، بگو خانم یا حجابتان را رعایت کنید یا بفرمایید، خانم یا حجابتان را رعایت کنید یا مغازه ما به شما خدمات نمیدهد، بفرمایید یک جای دیگر، تابلو هم بزن ورود بیحجاب ممنوع! روی ماشینت بزن از سوار کردن خانمهای بیحجاب معذوریم! یک ذره خودمان را به خدا نشان دهیم. خدا عُرضه ندارد ما را اداره کند؟! چقدر ما ضعیف شدهایم و دینمان رفته، آبکی شدهایم.
همیشه به مسئولین اعتراض نکنیم که چرا کاری نمیکنند، وظیفه شرعی ما این است که به مسئولین بگوییم ولی خودمان هم باید بگوییم. اگر مسئولین انجام ندادند باز دینمان سر جایش هست. جبرئیل داشت به طرف آتشی که نمرود برای حضرت ابراهیم(علیهالسلام) درست کرده بود میرفت، دید گنجشکی دارد بال میزند و میرود، گفت: کجا میروی؟ گفت: دارم میروم آب روی آتش نمرود بریزم و آن را خاموش کنم. گفت: تو!؟ تو اگر از بالای آن رد شوی میسوزی! عرضه داشت: او حجت خداست. من همینقدر آب در منقارم جا میگیرد، این کار را انجام میدهم که با اینها محشور نشوم.
دین را باید جار زد!
دینتان را حفظ کنید. اصلاً هم دعوا ندارد. دینتان را حفظ کنید، غیرت داشته باشید، مثلاً خانه فامیلتان میروید کشف حجاب میکنند، ننشینید! به آنها بگویید. بگویید من خیلی به شما ارادت دارم، ولی اگر این کار را بکنید معذورم و نمیتوانم بمانم. اگر دوست دارید من نباشم باشد، اگر مایلید همدیگر را ببینیم این چند چیز را رعایت کنید.
بگویید! دین را باید گفت، دین را باید سر دست گرفت، باید جار زد. سلیقه هم داشته باشید، هرطور خودتان میدانید ولی با بیحجابی کنار نیایید. بقیه مسائل دین هم همین است، مسائل دیگر دین هم فقط بیحجابی نیست، بیدینیهای دیگری هم که آدم در جامعه میبیند باید تذکر دهد و بیتفاوت نباشد.
تدبیر و پیشگیری از فاجعه در ایام نوروز
اگر مسئولین بزرگوار این مسائل را حل نکنند و جلوی آن را نگیرند، چند صباحی دیگر که ایام نوروز است شاهد یک فاجعه خواهیم بود. مثلاً روزهخواری در ماه مبارک رمضان! اماکنی که باید نظارت شود، شیفت ماه رمضان و حریم داشته باشند، اینکه اجازه ندهند هر کسی میخواهد روزهخواری و کشف حجاب کند. محیطهایی در یزد درست کردند که متأسفانه فرهنگ غلطی است و دولت گذشته میخش را کوبید، این دولت نباید آن را محکم کند. میتواند و باید جلوی خیلی از چیزها را بگیرد. مسجد جامع یزد، مسجد تاریخی و تمدنی اسلامی یزد، مرکز فساد، زنهای بیحجاب و بدحجاب شده -حالا ما قضاوت نمیکنیم که پاک یا ناپاک، در مسجد و محراب مسجد رفتوآمد میکنند- جلوی اینها باید گرفته شود.
اولویت ما چیست؟// گردشگری به چه قیمت؟!
جناب آقای وزیر، جناب آقایان مدیر! آیا گردشگری به قیمت تاراج رفتن دین و حیا و عفت اولویت شماست؟ هست یا نیست؟ اگر عُرضه ندارید که جلوی سیل فسادی که به بهانه گردشگری به اماکن تاریخی مقدس میآیند را بگیرید، استعفا دهید. چرا برای خودتان جهنم میخرید و برای مردم هم جهنم درست میکنید؟
ما از این دولت و مسئولین انتظار داریم که جلوی این مسائل را بگیرند. با دو تا جلسه و چهار صحبت که مسئله حل نمیشود. چهار صباح دیگر ماه مبارک رمضان، ماه بندگی خداست، مردم میخواهند روزه بگیرند، چشمهایشان را از گناه ببندند، در این شهر قدم میزنند، میخواهند به مسجد جامع شهر و محرابش که با تربت سیدالشهدا ساختهاند بروند، نمیتوانند! اصلاً متدینین در این خیابان غریبهاند. انگار خیابان ساحلی است و یکی از شهرهای ترکیه! چراکه کاسبی میکنند، پول درآوردن مهم است!
سیل مطالبات منطقی و درست راه بیندازید// سکوت، برادر خیانت است
به مسئولین بگویید، تک نفره و گروهی بگویید. من نمیگویم کسی برود تحصن کند، تحصن کار درستی نیست، تجمع هم اگر تجمع مفیدی میشود انجام داد، ۵۰ یا ۱۰۰ نفر، ۵ یا ۲ نفر بروید در نماز جمعه، مسجد، استانداری، فرمانداری، شهرداری، مسئولین را ببینید، شمارههایشان را پیدا کنید، بگویید. سیل مطالبات منطقی و درست راه بیندازید. بعضی از مسئولین به بنده میگفتند: حاج آقا، بعضی از بزرگواران پیام میدهند و فحش میدهند، هتاکی میکنند. ما که نباید از راه غلط برویم تا کار درست را انجام دهیم! با فحاشی و بیاحترامی کردن که کار درست نمیشود، یک مسئول حزباللهی سِمتی گرفته، اینقدر فشار و مشکلات روی اوست بعد شما هم به او فحش میدهید؟ چرا بد برخورد میکنید؟ خوب برخورد کنید، مطالبه درست کنید. یک مسئول اگر صبح تا شب ۵۰ پیامک یا تماس بابت یک مسئله داشته باشد، مگر میتواند اهمیت ندهد؟! کاری ندارد، با همین تلفن همراهتان جهاد و مجاهدت کنید. ارتباط بگیرید، از خانه بیرون بیاید و بروید مسئولین را ببینید، زنگ بزنید، پیام دهید: آقا! این چه وضعی است؟
قطعاً اثر دارد. اینها واقعیتهای جامعه ماست. انشاالله این جلسهها و معارفی که گفته میشود را سرمایه کنیم. محبت، ایمان و ولایتمان را قوی کنیم و وارد میدان شویم. سکوت، برادر خیانت است. سکوت نداریم!
[1] . عوالم العلوم، ج۱۹، ص۴۲۶.
[2]. سوره اعراف، آیه 96.
[3]. ریاض السالکین، شرح صحیفه سجادیه، سیدعلیخان مدنی.
[4]. سوره محمد، آیه 7.
[5]. سوره اعراف، آیه 96.
[6]. اصول کافی، شیخ کلینی، ج5، ص 59.
[7]. سوره توبه، آیه 24.