ارتباط دنیا با عالم برزخ

ارتباط دنیا با عالم برزخ


ارتباط دنیا با عالم برزخ

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: قسمت‌هایی از عالم برزخ به نقاطی از این دنیا و عالم ماده متصل‌ است. زمان، مکان و حالات نفسانی یک فصل مشترک در عالم دنیا و عالم آخرت هستند // انسانی که به درجه‌ای از تسلط بر نفس رسیده و قوت نفس دارد، می‌تواند با عالم برزخ و اهل آن ارتباط برقرار کند و حتی با آنها تکلم کند // یکی از جاهایی که می‌شود با عالم برزخ ارتباط برقرار کرد سر قبور است // ارواح مؤمنین بعد از اینکه از دنیا رفتند هرجای عالم باشند وارد وادی‌السلام می‌شوند و ارواح کافران وارد وادی برهوت // از دنیا با عالم برزخ از طریق زمان ارتباط وجود دارد. برزخ تحت تأثیر زمان‌های دنیا قرار دارد // اثر زمان در حد تغییر وضعیت اساسی متوفی نیست، ولی اثر دارد؛ لذا بعضی از اموات به دلیل سعه وجودی‌ای که دارند، در کل هفته آزادند. بعضی از اموات فقط پنج‌شنبه‌ و جمعه آزادند. این زمان برای انسانی که سعه وجودی دارد، توسعه پیدا می‌کند // انسان‌هایی هم که در قید حیات‌اند، می‌توانند از این پل‌های زمانی استفاده کنند و به عالم برزخ متصل شوند، توسلاتی داشته باشند، جواب بیشتری بگیرند، با ارواح مؤمین و اولیای خداوند ارتباط بگیرند

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: بفرمایید میهمانی خدا

موضوع سخنرانی: ابد در پیش داریم 21

تاریخ: پنج‌شنبه 16 فروردین 1403، بیست وچهارمین شب از مراسم

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

راه‌های ارتباط با عالم برزخ

بین اجسام عالم برزخ و عالم دنیا ارتباط وجود دارد. حال، اینکه چگونه این ارتباط برقرار می‌شود انشاالله به اختصار نکاتی را بیان می‌کنیم.

قسمت‌هایی از عالم برزخ به نقاطی از این دنیا و عالم ماده متصل‌ است. زمان، مکان و حالات نفسانی یک فصل مشترک در عالم دنیا و عالم آخرت هستند. مثلاً شخصی می‌خواهد پدر خودش را در عالم برزخ ببیند، این شخص دارای قوت نفس است؛ یعنی خودسازی کرده و تزکیه نفس دارد، حالتی که بر او عارض است، حالت غلبه‌ بر هوای نفس و معرفت است. یعنی انسانی که به درجه‌ای از تسلط بر نفس رسیده و قوت نفس دارد. بعضی هستند به درجاتی از خودسازی رسیده‌اند که از هر نقطه‌ای فرقی نمی‌کند؛ در خانه، محل کار یا جای دیگر، به دلیل قوت نفسی که دارند می‌توانند با عالم برزخ و اهل آن ارتباط برقرار کنند و حتی با آنها تکلم کنند.

پس به دلیل حالت نفسانی یعنی قوت نفسی که این انسان دارد و به مقامات بالایی رسیده است، میتواند با عالم برزخ ارتباط برقرا کند. مثل بعضی از اهالی معرفت، مرحوم آقای کشمیری و مرحوم آقای بهاالدینی و مرحوم آقای بهجت(علی‌الله‌مقامهم) و امثال اینها، کسانی بودند که به دلیل قوت نفسی که داشتند می‌توانستند با عالم برزخ ارتباط بگیرند، اسیر مکان و زمان نبودند.

 

 قبر، مکانی برای برقراری ارتباط با اهالی برزخ

یکی دیگر از چیزهایی که به دلیل ارتباط عالم برزخ و عالم دنیا یعنی بودن در عالم برزخ و عالم دنیا یک نقطه مشترکی است که می‌شود از آن استفاده کرد، مکان است. یکی از آن مکان‌ها قبر است. قبر هر کس با برزخ او یک ارتباط معنادار دارد. بعضی سر قبر و مزار یک مرحوم می‌روند تمرکز و توکل و توسل به اهل‌بیت می‌کنند و با آن مرحوم ارتباط برقرار می‌کنند. یکی از جاهایی که می‌شود با عالم برزخ ارتباط برقرار کرد سر قبور است؛ لذا بودند کسانی از اولیای خدا که وارد قبرستان‌ها می‌شدند، سر مزار شخصی با سوره‌ قرآن یا اذکار با او ارتباط برقرار می‌کردند و وارد برزخ او می‌شدند. پس مکان هم موضوعیت دارد یعنی مکان را هم می‌شود جزء آن عواملی دانست که انسان از طریق آن می‌تواند به عالم برزخ راه پیدا کند. منظور این است که خود قبر محل ارتباط روح  با عالم دنیاست و می‌تواند محل ارتباط انسان‌ها با عالم برزخ هم باشد. گاهی اهل مکاشفه، در قبرستان‌ها ملکوت این عالم را می‌دیدند؛ ملکوت اعمال، عذاب و ثواب مردگان را می‌دیدند.

 

وادی‌السلام

یکی دیگر از مکان‌هایی که می‌توانستند با عالم برزخ ارتباط برقرار کنند، وادی‌السلام (واقع در شهر نجف) است. روایاتی در این باب داریم‌. در روایت آمده که ارواح مؤمنین بعد از اینکه از دنیا رفتند هر کجای عالم باشند وارد وادی‌السلام می‌شوند. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «انه لایَبقَی مُؤمن فِی شرق الارض و غربها الّا حشر الله روحِهِ إلی وادی‌السّلام»[1]؛ هیچ مؤمنی در شرق یا غرب زمین نمی‌میرد؛ مگر آنکه خداوند روحش را به وادی‌السلام می‌فرستد.

 

وادی برهوت

در مقابل وادی‌السلام که ارواح مؤمنان جمع می‌شوند، ارواح کفار را در دنیا به وادی برهوت می‌برند. فرمود بهترین آب در دنیا آب زمزم است، بدترین آب در دنیا آب وادی برهوت است. «شَرُّ مَاءٍ عَلَی وَجْهِ اَلْأَرْضِ مَاءُ بَرَهُوتَ وَ هُوَ اَلَّذِی بِحَضْرَمَوْتَ تَرِدُهُ هَامُ اَلْکُفَّارِ»[2]؛ بدترین آبها آب سرزمین برهوت است و آن در «حضر موت» واقع شده و ارواح و ابدان مثالی کفار به آنجا می‌روند.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «انَّ مِنْ وراءِ الْیمَنِ وادیاً یقال له وادی بَرَهُوتَ وَ لا یجاوِرُ ذلک الوادی الّا الْحَیاتُ السُّودُ و البُومُ مِنَ الطِّیورِ، فی ذلک الوادی بئرٌ یقال لها بَلَهوتُ یغْدَی و یراحُ الَیها بِارْواحِ الْمُشْرِکینَ یسْقَوْنَ مِنْ ماءِ الصّدید»[3]؛ پشت یمن صحرایی است که آن را صحرای برهوت نامند، از این صحرا عبور نمی‌کند مگر مارهای سیاه و جغد. در این وادی، چاهی است به نام بلهوث، ارواح مشرکین را می‌برند سر آن‌ چاه عذاب می‌کنند. در آن چاه آبی است به نام صدید که فلز گداخته است از چرک و خون، این را به مشرکین و کفار می‌دهند. اینها حیات مادی جسمانی نیست. این اشکالی که توضیح می‌دهند، یعنی چرک و خون و چاه و اینها، تجسم این‌چنینی دارد اما مادی نیست. توضیح دادیم که مادی نیست. عالم بزرخ، عالم مستقلی است.

وقتی از میت احوالش را می‌پرسند و می‌گوید خانه و باغ دارم، اینطور نیست که منظور خانه و باغ‌هایی مانند نمونه‌های دنیا باشد، یک طرف این خانه و باغ در عالم قبر شخص است و یک طرف آن در وادی‌السلام است. اینکه می‌گویند مؤمنی در وادی‌السلام است به این معنی نیست که او دیگر در قبر خود نیست، او در عین حال که در قبر خود هست در وادی‌السلام هم هست، در حرم امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هم می‌تواند باشد (هنگامی که مؤمن باشد).

عالم دیگر اسیر بعضی از ابعاد این عالم دنیا مانند جرم و...نیست؛ اجسام در آن عالم جرم ندارند، مکان در آن عالم به معنای یک مکان خاص نیست. یک حال و یک وجود است که این وجود همراه این آدم با سعه وجودی‌ای که او دارد هست. آن عالم اسیر مکان و زمان به این صورت نیست اگرچه زمان و مکان در آن وجود دارد. زمان و مکان آنجا دارای ابعاد مکان و زمان این دنیا نیست، مادی نیست که محدود باشد.

 

نمونه‌هایی از ارتباط بزرگان با برزخ در وادی‌السلام

پس طبق احادیث یکی از مکان‌هایی که می‌شود با عالم برزخ ارتباط گرفت، وادی‌السلام است. نمونه‌های متعددی هم وجود داشته است. البته بنده حالات نفسانی را عرض کردم، بعضی قوت نفس دارند از این طریق می‌توانند با عالم برزخ ارتباط بگیرند. یکی از راه‌ها قبر است؛ با قبر مؤمنی مأنوس شویم. یا وادی‌السلام که مکانی است با آنجا مأنوس شویم. حتی کسانی بودند که اعمالی را انجام می‌دادند، در بیداری چیزی نمی‌دیدند، مکاشفه هم نبوده، اما در عالم رؤیا به برزخ راه پیدا می‌کردند و ارتباطاتی می‌گرفتند، بعضی هم از راه کشف و شهود به عالم برزخ راه پیدا می‌کردند، چند نمونه عرض می‌کنم.

مرحوم سیدجمال گلپایگانی از علما و عرفای بزرگ، خیلی اهل سیر و سلوک بودند. ایشان در وادی‌السلام نجف و همچنین در تخت فولاد اصفهان مکاشفاتی دارند که متعدد ذکر کرده‌اند. ایشان می‌گویند یک روز در وادی‌السلام نجف هوا خیلی گرم بود. ظهر بود، بنده رفتم وارد وادی‌السلام شوم که در آنجا ذکر بگویم و برای ارواح مؤمنین فاتحه‌ای بخوانم. چون هوا گرم بود، داخل اتاقک‌هایی که داخل آن قبر درست می‌کنند و سقف آن هم کوتاه است رفتم. وقتی داخل شدم، عمامه‌ام را برداشتم که خنک شوم، یک‌دفعه دیدم که چند تن از ارواح مردگان که در مکانی که من استراحت می‌کردم مزارشان بود، با بدترین حال ممکن به سمت من می‌آیند؛ با لباس‌های پاره، متعفن و کثیف. شروع کردند به بنده التماس کردن که شما دعا کن خدا این حال بد را از ما بردارد و اوضاع ما را درست کند، ما وضعمان خوب نیست. من خیلی از اینها منزجر شدم و پرخاش کردم وگفتم بروید، در دنیا خداوند به شما خیلی مهلت داده بوده که خودتان را اصلاح کنید، اصلاح نکردید حالا آمدید می‌خواهید اوضاع حالتان خوب شود؟! البته ایشان می‌فرمودند، اینهایی که پیش من آمدند از شیوخ و بزرگان عربی بودند که در زمان حیاتشان بسیار فساد کرده بودند.

بعضی‌ها به چنین مقامی می‌رسند و می‌بینند. این نمونه کسی است که صاحب ملکات نفسانیه و قوت نفس است و بر اثر تزکیه و تهذیب نفس به جایی می‌رسد که به برزخ راه پیدا می‌کند، در عین اینکه در این دنیاست، برزخ و عالم دیگر را می‌بیند.

چند نمونه دیگر را بیان می‌کنم. مرحوم آیت‌الله خوئی(رحمت‌الله‌علیه) زمانی محضر آیت‌الله میرزاعلی قاضی (استاد العرفا) تلمذ می‌کردند. آیت‌الله قاضی استاد آیت‌الله بهجت و علامه طباطبایی و بزرگان دیگری بودند. آقای قاضی در قدرت بر تسلط نفس فوق‌العاده و کم نظیر بودند (اگر نگویم بی‌نظیر، کم‌نظیر بودند). پیشروی‌هایی که ایشان در عالم معنا کرده بودند، فوق‌العاده بود. آقای خوئی محضر ایشان می‌آیند و می‌گویند چیزی به من نشان دهید، دری برای من باز کنید که من بتوانم آن عالم را ببینم. آقای قاضی اذکاری را به ایشان می‌دهند و ایشان این اذکار را می‌گویند و یک جلسه محضر آقای قاضی می‌روند و آقای قاضی تصرف می‌کنند، ایشان یکدفعه می‌بینند شخصی شبیه خودشان، مقابلشان ایستاده، بعد قیافه شروع به تغییر کردن می‌کند، کم‌کم قیافه رو به پیری می‌رود، محاسن سفید می‌شود و می‌بیند که درس فقه و اصول خارج را به داخل مسجد هندی در نجف می‌برد. آنجا شاگردان زیاد دارد و روی کرسی فتوا نشسته است. اینطور آینده خودش را می‌بیند تا از مأذنه‌های حرم مطهر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بلندگو اعلام می‌کند که مرجع شیعیان، آیت‌الله العظمی خوئی به رحمت خدا رفت. ایشان را آماده، تشییع و دفن می‌کنند. آقای قاضی تا اینجا را به آقای خوئی نشان می‌دهد. بعد می‌گوید شما دیگر کارتان تمام است و مرخص هستید و بفرمایید. ایشان هم می‌روند. بعدها آقای قاضی می‌فرمودند اگر ایشان تحملش را داشت، شب اول قبرش را هم نشانش می‌دادم. ببینید ایشان چه تصرفاتی در این عالم داشتند!

انسان در قوت نفس می‌تواند به جاهایی برسد. وادی‌السلام یکی از مکان‌هایی است که برای انسان‌ها فتوحات معنوی اتفاق می‌افتد، سر مزارها چنین اتفاقاتی می‌افتد. پس به عالم برزخ راه هست.

 

ارتباط دنیا و عالم برزخ از طریق زمان

برزخ با دنیا از طریق زمان مرتبط است و برزخ تحت تأثیر زمان‌های دنیا قرار دارد. این مطلب خیلی مهم است. زمان در عالم برزخ مثل زمان در دنیا نیست‌. اگر در دنیا عید غدیر می‌شود، در برزخ هم‌ عید غدیر است، مؤمنین در عالم برزخ جشن می‌گیرند. اگر در دنیا محرم و عاشوراست، در برزخ هم عاشورا و محرم است و مؤمنین محزون و عزادارند. فقط زمان در عالم برزخ با دنیا متفاوت است؛ یعنی بستگی به سعه وجودی فرد و رشد معنوی یک انسان دارد. بسته به مراتب تزکیه نفس و رشدیافتگی انسان، زمان‌های آنها‌ متفاوت است. اصل زمان وجود دارد، اما زمان برای این افراد توسعه دارد‌.‌ در عالم برزخ زمان اثر دارد. در روایت داریم اگر کسی اهل ایمان باشد و در شب یا روز جمعه از دنیا برود، فشار قبر از او برداشته می‌شود. این تأثیر شب جمعه بر روی برزخ انسان است، پس زمان مؤثر است.

 

تأثیر سعه وجودی فرد در عالم برزخ

اثر زمان در حد تغییر وضعیت اساسی متوفی نیست، ولی اثر دارد؛ لذا بعضی از اموات به دلیل سعه وجودی که دارند، در کل هفته آزادند. بعضی از اموات فقط پنج‌شنبه‌ و جمعه آزادند. این زمان برای انسانی که سعه وجودی دارد، توسعه پیدا می‌کند؛ لذا محرم و عزای امام‌حسین(علیه‌السلام) برای مؤمنینی که در عالم برزخ سعه وجودی دارند، دائمی است، «کل یوم عاشورا» دائمی است؛ یعنی حس و حال بر او عارض و دائماً در حزن امام‌‌حسین(علیه‌السلام) است، در عین حال دائماً در حب ولایت و نشاط ولایت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) است. آنجا این محدودیتهای دنیا نیست که بگوییم الآن گریه کنیم یا بخندیم! الآن شاد یا غمگین باشیم. غمگینی و شادی با هم تعارضی ندارد. در یک لحظه همه آنات او عاشورا و محزون است و در یک لحظه همه آنات او عید غدیر و مسرور است. اینها هیچ تعارضی با هم ندارد. ذهن مادی ما نمی‌تواند این امور را از هم تفکیک کند؛ چراکه در دنیا اینها از هم تفکیک ‌شده و معانی‌شان با هم فرق می‌کند، ولی آنجا شادی عین غم و غم عین شادی است. بعضی چیزها را دیگر نمی‌شود بیشتر توضیح داد.

 

اتصال به عالم برزخ با پل‌های زمان/ زمان‌ها و مکان‌های خاص عالم ملکوت بهتر آنتن می‌دهد!

پس زمان همین دنیا بر عالم برزخ اثر دارد‌. حتی بعضی فرموده‌اند تغییر ماه و حرکت وضعی زمین در این دنیا بر انسان‌ها در برزخ اثر دارد، نقاط مختلف زمانی مثل محرم و غدیر به عنوان پل‌ تردد به عالم برزخ را تقویت می‌کند؛ یعنی در این ‌چنین شرایطی ارواح به دنیا می‌آیند و در محافل و مجالس مناسب حضور پیدا می‌کنند. انسان‌هایی هم که در قید حیات‌اند، می‌توانند از این پل‌های زمانی استفاده کنند و به عالم برزخ متصل شوند، توسلاتی داشته باشند، جواب بیشتری بگیرند، با ارواح مؤمین و اولیای خداوند ارتباط بگیرند. توجه به این نقاط خاص زمانی و مکانی توصیه شده است. در این نقاط اتصال بهتر برقرار می‌شود، بلا تشبیه مانند اینکه می‌گویند فلان جا بهتر آنتن می‌دهد. در زمان‌ها و مکان‌های خاص هم عالم ملکوت بهتر آنتن می‌دهد. اگر می‌خواهید از اسارت این آنتن‌ها خارج شوید، قوت نفس پیدا کنید تا متصل شوید. نفس قوی اسیر مکان و زمان نیست‌.

 

مقام شهدا متفاوت است

خیلی به حال این شهدای عزیز و کسانی که در این شرایط قرار گرفتند غبطه خوردیم. اولاً مقام این شهدایی که میزبانشان هستیم، مقام بالایی است. البته مراتب شهدا متفاوت است. همه شهدا در یک مرتبه نیستند؛ شهیدی که صاحب همسر و فرزند است نسبت  به شهیدی که صاحب همسر و فرزند نیست اجر بیشتری دارد؛ چراکه تعلقاتی داشته آنها را کنار گذاشته و شهید شده است. خیلی سخت است. شهادت چه مقامی است! فرمودند: «فلیسَ فَوقَهُ بِرٌّ»[4]؛ بالاتر از شهادت چیزی وجود ندارد.‌

همیشه دعا می‌کنیم خداوندا! مرگ ما را در ماه رمضان قرار بده، چراکه زمان ماه رمضان روی کیفیت مرگ انسان تأثیر می‌گذارد. ماه رمضان ماه مغفرت، رحمت و برکت است. در این ماه خداوند درب‌های جهنم را بسته است. اگر مؤمنی در این ماه از دنیا برود، خیلی مقرون به مغفرت است. حالا در نظر بگیرید کسی که به مقام شهادت برسد، شهادتش در ماه رمضان باشد. ماه رمضانی عادی نیست، نفَس کشیدن در ماه رمضان عبادت است. حال اگر شهیدی باشد که صاحب همسر و خانواده باشد و در مقابل دشمنی که از جیوش شیطان‌اند، شهید شده باشد، چه مقام بالایی دارد!

 

توجه به نسیم‌های رحمت الهی

این ترور و حمله از یهود صهیونیست است. صهیونیست رسماً با جمهوری اسلامی اعلام جنگ کرده‌اند. طبق روایت، جنگ با اینها جنگ با اعداء عدّو و جنگ با اشد عدو است؛ یعنی «أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ»[5]؛ شدیدترین دشمنان برای مؤمنین یهودیان‌اند. باز در مقابل دشمن‌ترین دشمن‌های اهل ایمان جنگیدن مقام بالاتری دارد. خیلی توفیق می‌خواهد.

 چطور این توفیق پیدا می‌شود؟ یکی اینکه انسان در هر زمانی به ندای ولیّ خدا لبیک بگوید؛ دوم اینکه خود را در معرض نسیم‌های رحمت الهی قرار دهد. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «إنّ لِرَبِّکُم فی أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ»[6]؛ نسیم‌های رحمت می‌وزد، خود را در مسیر آنها قرار دهید.

حُر که بود؟ حر خیلی گناه بزرگی مرتکب شده بود. او کسی بود که امام حسین(علیه‌السلام) را در کربلا متوقف کرد. ولی در یک فرصت زمانی آمد و خود را در مسیر رحمت الهی قرار داد. یک‌دفعه از آن وادی خود را جدا کرد و در معرض خطرناک‌ترین فداکاری‌ها قرار داد، از همه دنیای باطل گذشت و به طرف حق آمد. می‌دانست که اینجا کشته شدن است، می‌دانست که همه موقعیت‌های خود را از دست می‌دهد ولی آمد. به جایی رسید که شما در کنار سلام به امام حسین(علیه‌السلام) به او هم سلام می‌دهید. این خیلی مهم است.

 

درخواست رسیدن به مقام شهادت

ممکن است کسی درجات بالای معرفت را طی نکرده باشد، سیر و سلوک نکرده باشد، ولی در یک لحظه حساس تصمیم می‌گیرد و به یاری ولیّ خدا می‌رود و مقابل اعداء عدو می‌ایستد. مزد چنین فداکاری‌ای چنین مقامی است. ناگهان خداوند چنین مقامی به این آدم می‌دهد. یک‌دفعه وهب مسیحی که اصلاً مسلمان نبود، اسمش  کنار اسم علی اکبر امام حسین(علیهما‌السلام) می‌آید؛ برای اینکه در یک لحظه تصمیم جدی و مهمی گرفت.

خداوند به ما کمک کند، ما دعا می‌کنیم، خدایا، ما را در ماه رمضان شهید کن. خداوند به ما نشان می‌دهد که به زبان نیست. به قول آن شاعر که گفت:

ما مدعیان صف اول بودیم            از آخر مجلس شهدا را چیدند

این روضه‌ها ما را به آن مقام نرساند. در این ماه رمضان تا خیلی دیر نشده زلفمان را با امام حسین(علیه‌السلام) گره بزنیم و از امام حسین(علیه‌السلام) بگیریم. ما عباس و علی اکبر نمی‌شویم، ما زهیرش نمی‌شویم، لااقل این را از امام حسین(علیه‌السلام) بخواهیم که حر شویم. السلام علیک یا اباعبدالله، اسلام علیک یابن رسول الله.

فدای آن آقایی که آمد کنار آن بدن و اینطور گفت:

ای پسر من پدر پیر توام                پدر پیر و زمین‌گیر توام

ای جگرگوشه من لب وا کن      شاد و خرسند دل بابا کن

سخنی گوی و دلم را خوش کن      تو که آتش زده‌ای خاموش کن

بین چه سان است گرفتاری من     عمه‌ات آمده بر یاری من

سپه کوفه و شام استاده      به تماشایی شه و شهزاده

شه روی نعش پسر افتاده      همه گفتند حسین جان داده


[1]. الکافی، ج ۵ ، ص ۶۰۰.

[2]. الکافی، ج 3، ص ۲۴۶.

[3]. بحاراأنوار، ج 6، ص 291.

[4]. الکافی: 2/348/4.

[5]. سوره مائده، آیه 82.

[6] . کنز العمّال: 21324.