قرائت انقلابی از فاطمیه

قرائت انقلابی از فاطمیه


قرائت انقلابی از فاطمیه

 

حجتالاسلام مهدوینژاد: با گذر از شخص به شخصیت، کارکردهای حداکثری برای فاطمیه تعریف میشود. در هر عصری می‌توان از این شخصیت، یک اسوه و الگو ساخت‌؛ الگوی مبارزه، الگوی حیات طیبه و سبک زندگی، سخن گفتن، مدیریت و غیره. یک تمدن را می‌توان بر پایه رفتار ایشان طراحی کرد.// از رفتارهای ایشان برائت روزآمد استنتاج کنید؛ روزآمد شده برائت حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) نسبت به دشمنان چیست؟ آرمان‌ها را جاری تعریف کنید، یعنی آرمان دفاع از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را فقط در شخص و زمان در علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) خلاصه نکنید، این یک آرمان جاری است، آرمان دفاع از ولی است. پس در این برهه تاریخی، مدل دفاع از ولی را از فاطمه‌زهرا(علیهاالسلام) میتوان أخذ کرد. // دشمن را وصفی دریافت کنید، نه شخصی! فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) به دست چه جریانی شهید شدند؟ آن جریان موصوف، آیا در زمان ما وجود ندارد؟ این را باید روزآمدش کنید و طاغوت زمان خودتان را بشناسید و از فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) أخذ مبنا و روش کنید. این قرائت صحیح از فاطمیه است.

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: مراسم فاطمیه اول؛ حکایت همچنان باقی است

موضوع سخنرانی: کدام فاطمه؟ کدام فاطمیه؟// قرائت انقلابی از فاطمیه

تاریخ: یکشنبه 27/8/1403

مکان: مدینه‌ العلم کاظمیه

 

قرائت غلط از فاطمیه

عرض کردیم قرائت غلط از فاطمیه این است که ما فاطمیه را در حد یک حادثه‌ و یک جریان ببینیم. یک اتفاقی که افتاده و تمام شده است. رفتارهای حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) و به تبع آن امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را رفتارهای شخصی این بزرگواران با اشخاصی که به حریمشان تعدی کردند ببینیم. حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را در این حد معنا کنیم که بانوی مؤمنه‌، عفیفه،‌ معصومه‌، مشغول به زندگی در خانه‌ خودشان و خانواده‌دوست بودند. عابده بودند به طوری که از نور چهره‌ مبارکشان ظلمت شب تحت تأثیر بوده است. خیلی از کرامات و فضایل ذات نورانی ایشان را مطرح کنیم و در همین حد نگه داریم. همه‌ این‌ها حتما هست ولی این‌ها همه‌ فاطمه‌ نیست.

ایشان را الگوی خانه‌داری و همسر‌داری، فرزندپروری و الگوی حجاب و عفاف معرفی کنیم اما ایشان را الگوی مبارزه و سیاست و مدیریت ندانیم، این جفای بزرگی در حق فاطمه‌‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) است. این چنین امتیازاتی را بانوان دیگری هم در تاریخ داشتند، حالا ممکن است حدش را وقتی بررسی می‌کنی کسی به حد فاطمه‌‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) نرسد ولی بانوان به شدت عفیف، همسردوست، خانواده‌دوست، فرزند‌پرور در تاریخ بودند.

آن اصالت و عهدی که حضرت زهرا(سلامالله‌علیها) برای آن«قالوا بلی» گفتند، مسئله‌ای بالا‌تر از همه‌ این‌هاست. بعضی خیلی علاقه دارند تاریخ را در یک زمان، مکان و اشخاص خاصی محدود کنند و دیگر زحمتی هم ندارد. می‌گویی برای آن موقع بوده است. وقتی می‌گویی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) این کار را کرد، می‌گوید: او امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بوده است. وقتی می‌گویی حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) این‌‌طور رفتار کرده است، می‌گوید: ایشان حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بوده است!

این حرف راه الگو کردن و الگو شدن را می‌بندند. این خیلی خطر‌ناک است. پس خدا برای چه این ذوات مقدسه را آفریده است؟! این‌ بزرگواران اسوه‌اند.

اگر شخصیت آن حضرات را در ذات و رفتارهای شخصی محدود کنیم و همه چیز را شخصی ببینیم، حوادث تاریخی را یک واقعه‌ای ببینیم و آن‌ها را نتوانیم بسط بدهیم و نتوانیم از آن‌ها الگو بگیریم و بنشینیم برای مصائب هزاروچهارصد سال پیش این بزرگواران گریه کنیم و بر فضائلشان رشک ببریم، اگر هیچ زحمتی هم به خودمان ندهیم تا از این شخصیت‌ها الگو‌برداری کنیم و هیچ فایده‌ای برای زمان خودمان نداشته باشند، برای زمان ما الگو نباشند، این خیلی راحت و خوب است بعد هم به بهشت برویم!

می‌گویند: آقا شما برای این بزرگواران گریه کردید، البته امام زمانتان را تنها گذاشتید؛ ولی حالا عیبی ندارد چون گریه کردید به بهشت میروید! شما بر فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) گریه کردید ولیکن کاری فاطمی نکردید، خدا شما را امتحان کرد، در چنین امتحانی قرار داد ولی شما کاری فاطمی نکردید فقط بر فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) گریه کردید. حالا بفرمایید به بهشت بروید! این‌چنین گریه‌ای را مردم کوفه هم برای امام حسین(علیه‌السلام) کردند و جوابشان را حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) داد...

 

تاریخ تکرار می‌شود

تاریخ در دوران‌های مختلف تکرار می‌شود. خداوند متعال الگوهای متعالی و قله‌هایی را قرار داده ‌است تا ما درس بگیریم و تکلیف خودمان را بدانیم. می‌فرماید: «وَ لکُم فی رسول‌اللهِ اُسوةٌ حسنة»، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که مقامشان از حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) بالاتر هست، برای شما اسوه و الگو است، آن‌وقت من وقتی نام حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را برای تو می‌برم، تو می‌گویی ایشان فاطمه‌زهرا بوده‌ است! آیا نمی‌خواهی الگو بگیری؟ نمی‌خواهی بفهمی خدا چنین شخصیتی را برای مسائل دم‌دستی و سبک هزینه نکرده‌است؟!

کسانی که معتقدند این شخصیت‌ها منحصر و محدود در زمان خودشان بوده‌ و کار تمام شده ‌است، آیه ۱۴۰ سوره آل‌عمران را نگاه کنند، که خداوند در واقعه اُحُد بعد از شکست مسلمان‌ها می‌فرماید: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ»؛ اگر به شما زخمی خورد، به آن‌ها هم ضربه خورد، یعنی اگر شما شکست خوردید، آن‌ها هم جای دیگری شکست خوردند. مرحله اول جنگ آن‌ها شکست خوردند و شما پیروز شدید و در مرحله دوم جنگ شما شکست خوردید و آن‌ها پیروز شدند. روزگارهای شکست و پیروزی را بین مردم تکرار میکنیم و میگردانیم و تاریخ مدام تکرار میشود. در هر عصری عاشورایی و در هر عصری کربلایی هست و در هر عصری یزیدی و در هر عصری حسینی وجود دارد.

البته غیر از معصوم هیچ‌وقت معصوم نمی‌شود و یزید زمان هم ممکن است یزید آن زمان نشود، البته ممکن هم هست بدتر شود ولی شما در هر عصری جبهه حق دارید و جبهه باطل، حسینی و یزیدی، این هست. برای اینکه خدا برملا کند چه کسی اهل ایمان است و از خودتان برای این ماجراها شاهد بگیرد و خدا ظالمان را دوست ندارد.

 

الگوی قرآنی

خداوند در قرآن یک بانوی شهیده‌ای را مثال زده ‌است که الگوی همه زنان عالم و بلکه همه مردان عالم هست، «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ ونَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ»[1]. همسر فرعون، یک مبارز و یک مجاهد در دستگاه فرعون است و مأمور است پیغمبر خدا را در آغوش خودش بزرگ کند و مجاهدت می‌کند، مقابله می‌کند و بعد هم به دست فرعون به جرم طرفداری از حضرت موسی(علیه‌السلام) به شهادت می‌رسد؛ مسئله کاملاً سیاسی است.

طاغوت چه کسی است؟ فرعون؛ حجت خدا چه کسی است؟ موسی(علیهالسلام). جبهه حق و باطل مشخص است. این بانو در این جبهه درگیر شده ‌است و به دست فرعون به شهادت رسیده ‌است. خدا این زن را الگوی همه مردان و زنان عالم معرفی می‌کند.

فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) بالاتر از همسر فرعون هستند. وقتی همسر فرعون به عنوان الگو معرفی میشود، آن‌وقت حضرت صدیقه الگو نیستند؟! در اصل الگوی همسر فرعون هم، فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) است.

 

باید به تراز دقت کرد

ببینید، این تراز را ما باید متوجه شویم. اگر شما رفتارهای فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) را سیاسی تعریف نکنی، شخصی تعریف می‌کنی. می‌گویی در مقابل دشمن نبوده، جریان نبوده، این چیزها نبوده ‌است! یک درگیری شخصی بوده و آن‌ها مواجهه کرده‌اند و این اتفاقات افتاده ‌است. یا می‌گویی اصلا درگیری بوده و سیاسی هم بوده ‌است اما برای آن زمان بوده و تمام شده، پس الان دیگر برای ما الگو نیست!

 

ما درست حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) را معرفی نکردیم

ببینید این تقصیر ماست که فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) را الگوی حجاب معرفی می‌کنیم اما الگوی مجاهدت و مبارزه و حیات اجتماعی معرفی نمیکنیم. آن‌وقت وقتی شما می‌خواهی فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) را به دخترِ نسلِ امروز معرفی کنی، می‌گوید ایشان یک خانمی بوده که در خانه نشسته است، من که نمی‌توانم در خانه بنشینم، پس ایشان نمی‌تواند الگوی من باشد!

دهه شصتی‌ها یادشان هست، در آن سالها تلویزیون سریالی به نام اوشین پخش می‌کرد. از یک زنی مصاحبه کردند و گفتند الگوی تو کیست؟ گفت اوشین! خب او در حد عقل خودش حرف زده‌‌است.

 

فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) فرازمان و فرامکان است

الگوی زن امروز کیست؟ می‌گوید در این عصر مدرن و جامعه امروز بشری، الگوی ما یک بشر امروزی است دیگر. ما درکی از یک معصوم به او نداده‌ایم که بداند معصوم فرازمانی و فرامکانی است. ما درسی از زندگی فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) به او نداده‌ایم که بداند او یک الگوی ابدی است. برای او توضیح نداده‌ایم که چگونه می‌شود یک الگوی ابدی بود. یک بخش‌هایی را گفته‌ایم و یک بخش‌هایی را نگفته‌ایم. بله فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) مجاهدت می‌کردند، گروه جهادی داشتند، در زمان جنگ‌های مدینه، زن‌های مدینه را پشت خط مقدم می‌بردند و به مجروحان جنگ رسیدگی می‌کردند. این یکی از کارهای حضرت بوده ‌‌است. ایشان در مدینه تدریس داشتند، کار علمی می‌کردند. خدمات اجتماعی داشتند، به فقرا کمک می‌کردند. فدک که سالیانه عوائد خیلی زیادی داشت، درآمدش را به فقرای بنی‌هاشم می‌دادند تا آنها محتاج مردم نشوند. هیچ سهمی از آن را خودشان برنمی‌داشتند، در همان ایام که گاهی خودشان در خانه چیزی نداشتند.

 

ظلمی که در حق حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) شد

الگوی ایثار، الگوی مجاهدت، الگوی خدمات اجتماعی. آن‌وقت ما فقط یک بخش‌هایی را برجسته کنیم و بخش‌هایی از آن را نگوییم یا خیلی کمرنگ بگوییم. یک شخصیت نامتعارفِ ناموزون و غیرواقعی از این وجود مبارک ارائه دهیم، این در حق حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) ظلم است.

وقتی بد معرفی کنیم، نمی‌گذاریم دیگران از او الگو بگیرند. قرائت درست از فاطمیه و از شخصیت خانم فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)، قرائت انقلابی است.جلسه گذشته قرائت انفعالی را گفتیم.

 

قرائت انقلابی از فاطمیه

قرائت انقلابی چیست؟ کارکردهای حداکثری برای فاطمیه؛ رفتارهای حضرت فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) و شخصیت ایشان را ببینیم و تعریف کنیم. یعنی آن‌چه را که واقعیت است بیان کنیم. چگونه؟

گذار از شخص به شخصیت؛ یعنی مسئله را از شخص خارج کنیم و شخصیت فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) را به عنوان یک زن مصون از خطا و دارای تمام کمالات انسانی در تراز جامعه توحیدی الی یوم‌القیامه معرفی کنیم.

این شخصیت را باید بشناسیم و تعریف کنیم. در هر عصری می‌توان از این شخصیت، یک اسوه و الگو ساخت‌؛ الگوی مبارزه، الگوی حیات طیبه و سبک زندگی، سخن گفتن و مدیریت و غیره. یک تمدن را می‌توان بر پایه رفتار ایشان طراحی کرد. باید نسبت ایشان را با سیر تحولات تاریخی، نقش ایشان در این تحولات تا ظهور و همچنین در خود ظهور کشف کرد. باید با این دیدگاه که ایشان مادر برترین انسان‌های روی زمین و منشأ تحول است، به فاطمیه و حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نگاه کرد.

 

برائت روزآمد

از رفتارهای ایشان برائت روزآمد استنتاج کنیم؛ روزآمد شده برائت حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) نسبت به دشمنان چیست؟ آرمان‌ها را جاری تعریف کنید، یعنی آرمان دفاع از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را فقط و تنها در علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) خلاصه نکنید، این یک آرمان جاری است. آرمان دفاع از ولی است پس در این برهه تاریخی، مدل دفاع از ولی را از فاطمه‌زهرا(علیهاالسلام) أخذ کنید.

 

دشمن را وصفی دریافت کنید، نه شخصی

نکته‌ دیگر این است که خصم و دشمن را وصفی دریافت کنید، نه شخصی! وقتی ماجرا را شخصی مشاهده می‌کنید، می‌گویید فلانی و فلانی دشمن بوده‌اند و بر همگی‌شان لعنت. ولی روزآمد این مدل دشمنان چه کسانی هستند؟ فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) که نمی‌آمدند فرعون و نمرود را لعنت کنند، طاغوت‌های زمان خودشان را لعنت می‌کردند یعنی با طواغیت زمان خودشان مبارزه می‌کردند. پس تو باید از این درس بگیری که با طاغوت زمان خودت مبارزه کنی! باید مستکبران، ظالمان و منافقین زمان خودت را بشناسی! حضرت، صدیقه بودند و علت شهادتشان نیز صدیقه بودنشان بود. بنابراین باید صدیقه بودن را فهم کنی و صدیق بشوی همان‌طور که حضرت علی(علیه‌السلام) صدیق اکبر بودند و حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) صدیقه کبری!

جریان صدق در مقابل جریان نفاق است. شما این را باید روزآمد کنید و طاغوت زمان خودتان را بشناسید و از فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) أخذ مبنا و روش کنید. این قرائت صحیح از فاطمیه است وگرنه فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) را فقط دکور طاقچه دلت کرده‌ای و هیچ استفاده‌ای از ایشان نمی‌توانی بکنی.

 

فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) یک الگوی زنده

فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) یک الگوی زنده است. شما بغضت را نسبت به دشمنان زمان حضرت نگه دار ولی این بغض جای توسعه دارد و در زمان خودت جاری است. تو الآن نسبت به چه کسی باید بغض داشته باشی؟ وقتی انسان نتواند به شعائر و مفاهیم دینی این‌گونه نگاه کند، فقط مناسک دینی را توسعه می‌دهد درحالی‌که باید مواضع دینی‌اش را تقویت کند و توسعه بدهد. موضع داشته باش! بر اساس مواضع الگویی حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) موضع‌گیری کن.

 

نگاه و تحلیل تاریخی و جامع

نگاه مناسکی یعنی فقط از یک عده افراد خاص برائت نداشته باش که در هر شرایطی تا اسم اینها را شنیدی، حتما از آنها اعلام برائت کنی، آن هم بهصورت علنی و بدون ترس، بگویی مهم نیست چه اتفاقی بیفتد! چون امام صادق(علیه‌السلام) فلان روایت را فرمودند، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در فلان مورد آن‌طور گفتند، پس ما هم باید لعن کنیم!

 خب چرا؟ همه روایات را ببین، همه رفتارهای ائمه را ببین و تحلیل کن! تحلیل تاریخ داشته باش و درست مسائل را بفهم. خود امام صادق(علیه‌السلام) در مسجدی یکی از شیعیان و دوستانشان را لعن کردند، حضرت فرمودند که خدا لعنتش کند! با این کارش متعرض ما می‌شوند.

 

مسائل را مبنایی ببینید

بنابراین شما باید همه چیز را با هم ببینید چون مسئله صرفاً شخصی نیست، دارای مبنا است. در مسئله برائت باید مبنای برائت را فهمید؛ تقویت حق و ازاله‌ باطل. چه بسا شما با انجام مناسکی که ظاهرش حق است، سبب تقویت شدن باطل می‌شوید و حق بزرگتری را تضعیف می‌کنید. فهم این مسئله مهم است!

حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) در سال۵۷ دستور دادند که جشن‌های نیمه شعبان تعطیل شود. نیمه شعبان، مردم هزینه می‌کردند و جشن‌های معظم و بزرگ برگزار می‌کردند ولی امام فرمودند تعطیل شود. رژیم شاه هم مردم را به برگزاری جشن‌های نیمه شعبان تشویق می‌کرد‌. چرا؟ چون اوج انقلاب بود. انقلاب سال ۵۷ در شرف پیروزی بود و با یک شتابی انقلاب داشت پیش می‌رفت تا به پیروزی برسد و طاغوت سرنگون شود. طاغوت گاهی برای اینکه دوام بیاورد حتی به بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم گفتن هم رو می‌آورد.

 گفتند: این چه مرجعی است که جشن نیمه شعبان را تعطیل می‌کند؟! آیا معنی تولی و مودت را نمی‌فهمد؟ حالا در این دوران مثلا سخت دینداری یک نیمه شعبان داشتیم و یا صاحب‌الزمان می‌گفتیم و لذت می‌بردیم، باید تعطیلش کنی؟! صفین و حکمیت چنین دینداری را از مردم می‌خواستند. امام چند سال حج را تعطیل کردند. حج به این مهمی را امام تعطیل کرد! کسی بی‌خودی نمی‌تواند دینداری کند، برای همین گفتند که یا خودت باید فقیه و مجتهد باشی یا مقلد یک فقیه باشی. چون دین‌شناسی و فهم دین کار همه نیست.

حالا من برخی از رفتارهای حضرت صدیقه را می‌گویم که تا حدی این مبحث را درک کنید.

 

جهاد تبیین حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها)

یکی از رفتارهای حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) جهاد تبیین بود؛ تبیین، روشنگری، بصیرت‌دهی، بیان حقایق. مثلا در رابطه با غصب خلافت، حضرت مفصل سخنرانی کردند. شما در همان خطبه معروف فدکیه مطالعه کنید، واضح و روشن درباره غصب فدک تبیین کردند. مفصل درباره جایگاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) استدلال آورده‌اند و توضیح دادند. اصلاً خود این خطبه یک معجزه است که شما باید آن‌ را مطالعه کنید. چند تا خطبه دارند که یکی از آنها برای بانوان است و سه‌تای دیگر عمومی است، مثلا یک فرازش در بحث فدک این است:

"اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأی مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدی وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ...."

آیا من را بر سر ارث پدرم خرد می‌کنند، درحالی‌که شما می‌بینید و می‌شنوید؟ به تعبیر ما یعنی چرا بر و بر نگاه می‌کنید؟ خطابشان به کیست؟ به مهاجرین و انصار، به کسانی که پای رکاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رشادت‌ها کردند. شما نیرو دارید، تسلیحات دارید، اسلحه و قدرت دارید، حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) دارند برای ایجاد شورش، یک سخنرانی شورشی می‌کنند. شما اگر این را انقلابی تفسیر نکنید، چگونه می‌خواهید تفسیر کنید؟ بگویید حالا ایشان عصبانی بوده‌اند، آمده‌اند به جماعت این‌طور گفته‌اند که این‌ها حق من را خوردهاند و شما چرا کاری نمی‌کنید؟ مسئله را شخصی و زنانه می‌کنند. این توهین به شخصیت حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. حضرت فدک را با استدلال‌های محکم، حق خود می‌داند.

 

فدک، شاخص حق و باطل

فدک چه بود؟ روستایی بود که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امر خدا، به حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) هدیه دادند. خود فدک موضوعیت نداشت چون حضرت صدیقه(سلام‌الله‌علیها) زاهده هستند، دل به دنیا نبسته‌اند که برای پس گرفتن یک تکه زمین این همه برو و بیا کنند و بعد مجروح و مضروب شوند. دنبالش رفتند چون شاخص حق و باطل بود؛ یعنی به واسطه مطالبه فدک، باطل بودن جریان مقابل اثبات می‌شد. حضرت سر این ماجرا چه کار می‌کنند؟ اول می‌آیند و بحث هبه بودن فدک را مطرح می‌کنند؛ که رسول خدا این را به من هبه کرد و بخشید. حتی آیه مربوط به آن را می‌خوانند «وَ آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ...»[2]؛ و مفصل درباره آن صحبت می‌کنند ولی قبول نمی‌کنند. سپس ایشان داد‌گاه راه می‌اندازند، یعنی ماجرا را رها نمی‌کنند بلکه کار را حقوقی می‌کنند. خود‌شان جلسه محاکمه ایجاد می‌کنند و در آنجا می‌فرمایند که این ارث است. اگر می‌گویید که این هبه نیست، بالاخره پدر من این را به من داده و من به ارث بردم. یکی بلند شد و گفت که ما از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدیم که ما انبیاء ارث به جا نمی‌گذاریم، هر چیز‌ی از ما بماند صدقه است (ماترکناه صدقه). بی‌بی محاکمه راه انداختند؛ فرمودند «یعنی شما می‌گویید که پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مخالف قرآن حرف زده؟ خداوند در قرآن فرمود: «وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ...»[3]؛ سلیمان از داوود ارث برد! دو پیامبر از یکدیگر ارث بردند، چگونه پیامبران ارث بجا نمی‌گذارند؟!» و آیات دیگر‌ی فرمود: «ا فی کتاب‌الله ان ترث اباک و لا ارث ابی» در کتاب خدا آمده است که تو از پدرت ارث ببر‌ی، آن‌وقت من ارث نبرم؟! با استدلال‌ها‌ی قرآنی محکم اثبات کردند که این فدک حق ایشان است ولی به ایشان ندادند، چون اگر فدک را می‌دادند (بعداً در جلسات خود‌شان مطرح کردند) نوبت به مطالبه خلافت می‌ر‌سید. گفتند چند تا خاکریز می‌زنیم که به خلافت نرسد.

خب ما از این، چه می‌فهمیم؟ که فقط خدا فلانی و فلانی را لعنت کند؟ ما که حرفی نداریم، خود خدا هم در قرآن ظالمین را لعنت کرده، ولی تو غیر از این چیز دیگر‌ی نمی‌فهمی؟ تکلیفی، وظیفه‌ای، فهمی، دریافتی، روشی، مبنایی چیزی... تا وقتی مطالبه فدک شاخص حق و باطل بود، آن را مطالبه کردند ولی بعد دیگر رها کردند. امیر‌الؤمنین(علیه‌السلام) بعد از به حکومت رسیدن، فدک را نگرفت، امام حسن(علیه‌السلام) نگرفت و بقیۀ ائمه هم نگرفتند. زمان هارون‌الرشید، یک روز حضرت موسی‌بن‌جعفر(علیه‌السلام) را خواستند و گفتند که می‌خواهیم فدک را به شما برگردانیم، حد فدک را مشخص کنید‌. حضرت فرمودند: "اگر مشخص کنم به من می‌دهید؟" قبول کردند و حضرت فرمودند که از این سوی افغانستان و هندوستان تا آفریقا که مرز‌ها‌ی حکومت هارون بود. هارون از جایش بلند شد گفت: این که کل حکومت من است. حضرت فرمودند: فدک همین است...

فاطمه زهرا(علیهاالسلام) چنین هوشمندانه‌ سر این مسأله مبارزه کردند؛ چون آن روز‌ی که فدک را مطالبه کردند، شاخص حق و باطل بود. سر این مطالبه ایستادند، کتک خوردند، استدلال هم آوردند، ولی وقتی گرفتن فدک دیگر فایده‌ای نداشت، اگر می‌دادند هم ائمه(علیهم‌السلام)دیگر نمی‌پذیرفتند. چرا؟ چون حرف در می‌آمد، چون تأیید باطل می‌شد، چون می‌گفتند آفرین هارون‌الرشید، آفرین عمربن‌عبدالعزیز، این‌ها می‌خواستند حق اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را بدهند. خب فدک را دادند، حکومت چه؟

اینکه فکر کنیم این یک جریان شخصی بین دو سه نفر بوده یا زیر یک سقفی، بین هفت نفر درگیری پیش آمده و تمام شد و رفت. نه آقا، ماجرا در طول تاریخ ادامه دارد. باید روزآمد این مواضع در طول تاریخ ادامه داشته باشد. مسئله فقط چند نفر آدم نبودند، البته که آن چند نفر به رسول‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اسلام ظلم کردند و مغضوب و ملعون هستند. البته که در حق فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) ظلم شد و ما هم به هر شأنی که برای این‌ها در قساوت و جنایت تصور کنید اذعان می‌کنیم، اما شما دارید مسئله را همین‌جا تمام می‌کنید.

 

عدم فهم درست مردم

اصلاً از شما سؤال می‌کنم، آیا مشکل فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) این چند نفر بود؟ خب این چند نفر چطور‌ توانستند به چنین اعمالی دست بزنند؟ با چه قدرت و پشتوانه‌ای؟ چرا ایشان به مسجد رفتند و به جنگاوران و دلا‌وران و اصحاب پدر‌شان خطاب و عتاب کردند؟ چرا می‌گویند که اگر شما کوتاه نمی‌آمدید، این اتفاقات نمی‌افتاد؟ چون دقیقا مسئله، مردمی هستند که در مقابل حق کوتاه می‌آیند. حق و باطل وجود دارد؛ یا نمی‌شناسند یا می‌شناسند و کوتاه می‌آیند. حالا من اخذ مبنا می‌کنم و از خودم می‌پرسم: آقا من با این مدل زندگی که دارم، آیا با فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) و شیعگی او هیچ سنخیتی دارم؟ منی که مدام پا روی حق می‌گذارم، منی که نمی‌فهمم حق بزرگ‌تر چیست و با گفتن یک حق کوچک، حق بزرگ‌تر را می‌زنم، قدرت تشخیص ندارم، طاغوت زمانم را نمی‌شناسم.

درگیر‌ی حضرت در این جهاد تبیین با یک تفکر بود؛ تفکر غصب، تفکر جاه‌طلبی، تفکر نفاق. هرکس به این دایره می‌آمد، این‌طور ‌می‌شد. اصلاً این حدیث را که شنیدید (ارتد‌الناس بعد رسول‌الله الا ثلاثه او خمسه) نهایتاً هفت نفر پا‌ی کار ماندند، بقیه مردم مرتد شدند.

پس مسئله سر چند نفر نیست. مردم که نماز می‌خواندند، حج هم می‌رفتند، پس به چه چیزی مرتد شدند؟ مسئله سر این چند نفر نبود، مسئله جریانی بود که جامعه را در بر گرفته بود.

 

دعوت به خیر، دومین عملیات حضرت زهرا(علیها­السلام)// ولایت، خیر عظیم است

دومین عملیات حضرت صدیقه(‌علیهاالسلام) دعوت به خیر بود. «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[4]؛ منظور از دعوت به خیر، دعوت عمومی نیست و اینکه پول برای بسته معیشتی و صدقه جمع کنیم و اینها مصادیق پایین خیر هستند. خیر عظیم ولایت است. اصل خیر حکومت حق و ولایت است.

 

امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه حضرت زهرا(علیها­السلام)

مقام معظم رهبری(حفظه­ الله) فرمودند: امر به معروف و نهی از منکر؛ هیچ معروفی بالا‌تر از حکومت اسلامی نیست، هیچ منکر‌ی هم بد‌تر از حکومت طاغوت نیست. پس بالا‌تر‌ین امر به معروف تقویت حکومت اسلامی و بالا‌تر‌ین نهی از منکر هم مبارزه با جریان‌ها‌ی مقابل حکومت اسلامی است. اگر آدم اینها را نفهمد در مسائل کوچک گیر می­کند (دچار مشکل می­شود) و دشمن هم همین را می‌خواهد.

نه فقط دعوت عمومی، بلکه دعوت نفر به نفر، پلاک به پلاک، اینطور‌ حضرت زهرا (علیها­السلام) درب خانه‌ها را زدند، آدم‌ها را دیدند. در جلاء‌العیون می‌نویسد که حضرت چهل شب رفتند سراغ باقی ماندۀ اصحاب بدر، که ۳۱۳ نفر بودند، شاید نزدیک ۲۰۰ نفر از آنها هنوز در قید حیات بودند. یکی­یکی درب خانۀ اینها را می‌زدند و با آنها حرف می‌زدند. حتی امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) صحبت نمی‌کردند، ایشان حرف می‌زدند. من دختر پیغمبر(صلی­ الله­ علیه­ و­آله) هستم، یاد‌شان می‌آوردند. اصحاب بدر‌ی که قرآن آنها را تمجید کرده بود. ببینید چه جامعه‌ای شده بود!

از این چه برداشتی می‌کنید؟ برداشت می‌کنید که خدا لعنت‌شان کند. همین؟! شما از ماجرا [رفتن حضرت زهرا به در خانه اصحاب بدر] چه می‌فهمی؟ نفر به نفر، امام خامنه­ای(حفظه ­الله) در مسأله جهاد تبیین فرمودند: هر کس تریبونی و یا شعاع تأثیر‌گذاری دارد، حتی اگر در خانه‌اش، فامیلش، محل کار‌ش هست، باید جهاد تبیین انجام دهد. این همان کار فاطمه زهرا(علیها­السلام) است، یعنی دعوت به خیر!

 

همه مکلف هستند

وقتی این کار را انجام ندهید چه اتفاقی می‌افتد؟ آقا اینها کار تلویزیون است، کار آخوندها و رسانه است. چه می‌گویید؟ چرا از گردن خودتان بر‌می‌دارید؟ همه مکلف هستند. «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ.»[5]؛ یکی از کارهایی که حضرت صدیقه(علیها­السلام) می‌کردند، دعا بود. دعا و نفرین...

نفس دعا و نفرین در عالم مؤثر است. از خداوند متعال بخواهید، تضرع کنید، امور دست خداوند متعال هست. دعا، قضای محتوم را عوض می‌کند. مجلس دعا داشتند، جلسه دعا داشتند، دعا می‌کردند. برای یک عده دعا می‌کردند و برای یک عده نفرین می‌کردند.

بزرگان اهل سنت از جمله بلاذری و ابن قتیبه و... این ماجرا را (که حضرت وقتی با آن اشخاص مواجه شدند) نقل کردند؛ فرمودند: «والله لأدعون الله علیک فی کل صلوة أصلیها»[6]؛ به خدا قسم علیه شما در هر نمازی که می‌خوانم نفرین می‌کنم. شما از این چه می‌فهمید؟ اینکه بعد از هر نمازی به آنها نفرین کنیم. نفرین کنید، ولی شما اگر اقتضائات زمان را متوجه شوید، طاغوت زمان­تان را بشناسید و متوقف در زمان نشده باشید، فاطمه زهرا(علیها­السلام) را الگوی هر عصری بدانید و از او اخذ مبنا و روش کرده باشید، بعد از هر نمازی می‌گویید: «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسراییل»، «خدایا خدایا...»، آن‌ وقت می‌بینید که نائب امام زمان(عجل ­الله ­تعالی­فرجه) می‌فرماید: الآن اختلاف شیعه و سنی حرام است، توهین حرام است. ایشان این را تشخیص می‌دهد. بعد شما یک چیز دیگر تشخیص می‌دهید، مسیر به یک سمت دیگری می‌رود. باب هدایت دارد باز می‌‌شود. یک تونل بزرگی برای هدایت همه بشریت باز شده‌، همه فِرق، همه دارند به سمت یک اسلام ناب و حقیقتش سوق داده می‌شوند، یک عده این وسط لباس قرمز می‌پوشند و مانع می‌شوند، فکر می‌کنند اینها هنر است! فکر می‌کنند پیش فاطمه زهرا(علیها­السلام) عزیز می‌شوند، نمی‌فهمند که خون به دل فاطمه‌زهرا(علیها­السلام) می‌کنند. چون خون به دل نائب امام زمان(عجل ­الله ­تعالی­ فرجه) می‌کنند، چون مسئله را فهم نمی‌کنند. بعضی‌ تقصیری هم ندارند، متوجه نمی‌شوند. آرمان‌های جاری؛ جلسه دعا بگیرید، الآن یک عده جلسات دعا برای نابودی اسراییل و پیروزی حزب‌الله گرفتند. اینها اخذ مبنا کردند، اخذ روش کردند، اینها الگویشان فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) است. اینها دارند پیروی می‌کنند.

 

استفاده از سلاح گریه و اشک برای یاری امام

کار دیگری که حضرت صدیقه(‌علیها­السلام) کردند، اقامه مجالس بکاء، اشک و گریه برای نصرت امام بود.

 شما وقتی مسأله [حضرت زهرا(علیها­السلام) و اتفاقات بعد رسول الله)صلی‌الله‌علیه­ و­آله] را شخصی می‌کنید؛ این می‌شود که بی‌بی حق داشتند؛ این همه مجروح بودند، کتک خورده بودند و مشکلات دیگر، جراحات و صدمات، فراق پدرشان و مظلومیت همسرشان، نشستند و گریه می‌کنند. اینطوری به مسأله نگاه می‌کنید، یک کسی درد دارد و گریه می‌کند، درد جسمی دارد یا افسردگی گرفته، بخاطر سختی‌هایش عقده‌های درونی گرفته و گریه‌ می‌کند. اینطوری فاطمه‌زهرا(علیها­السلام) را می‌بینید!

چرا وقتی که زن‌های همسایه می‌آمدند، سؤال می‌کردند؛ «کیفَ اَصبحتِ عَن لَیلَتِکِ یا بنتَ رسول الله؟»؛ حالتان چطور است؟ می‌فرمودند: «اَصبحتُ بَینَ کَمدٍ و کَربٍ، فُقِدَ النَّبیُّ و ظُلِمَ الوَصیُّ»[7]. بین غم و اندوه هستم، بین مصیبت فقدان رسول خدا)صلی‌الله‌علیه­ و­آله)، نبی! نمی‌فرمودند حتی پدرم، «بین فقد ابی»! معصوم هستند، کلمات و جملات­شان استاندارد است. قابل الگوبرداری و بررسی هست. «فُقِدَ النَّبی و ظُلِمَ الوَصی»، نه فقدان پدرم و ظلمی که به همسرم شده‌است! حرف­های حکومتی و ساختاری می­زدند. کجا سراغ دارید که حضرت در بیاناتشان برای دردهای جسمی­شان گریه کرده باشند! آن‌وقت چطور با اشک­ مظلومانه‌شان علیه ظالمین و ظلم ، امام را نصرت می‌کردند؟ 

 

مراحل مبارزات سیاسی حضرت زهرا(علیها­السلام)// چرا حضرت زهرا(علیها­السلام) اُحد را محل گریه­شان انتخاب کردند؟

کنار قبر رسول خدا)صلی‌الله‌علیه­ و­آله) می‌نشستند، گریه می‌کردند. کنار منزل­شان بود. اصلاًدرب خانه به قبر پیغمبر(صلی‌الله‌علیه ­و­آله) و داخل مسجد باز می‌شد. فاصله‌ای نبود، باز در عین حال ایشان در خانه گریه نمی‌کردند، می‌رفتند کنار قبر پیغمبر(صلی‌الله‌علیه ­و­آله) می‌نشستند. محل رفت‌و‌آمد، شلوغ؛ دائم قبر پیغمبر(صلی‌الله‌علیه­و­آله ) رفت‌وآمد بود. مردم می‌رفتند و می‌آمدند، درست در کانون جمعیت می‌رفتند، می‌نشستند، گریه می‌کردند، صدای یک زن از کنار این حرم دارد به‌گوش می‌رسد. چه‌کسی است؟ فاطمه زهرا(علیها­السلام)! [جگر همه را سوزانده است]. هفته‌ای دو بار تشریف می‌بردند اُحد، محل شهادت شهدا، حمزه سید‌الشهدا(علیه­السلام)، چرا به اُحد می­رفتند؟ چرا از خاک قبر حضرت حمزه(علیه­السلام) تسبیح تربت درست می‌کردند؟ حضرت حمزه(علیه­السلام) که بود؟ حضرت حمزه (علیه­السلام) کسی بود که تا زنده بود مشرکین مکه جرأت نگاه چپ به پیامبر(صلی‌الله‌علیه­و­آله) نداشتند.

 احد کجاست؟ حضرت به احد می‌رفتند چراکه در همین احد همه آنهایی که مدعی بودند، بخاطر خیلی چیزها فرار کردند و پیغمبر(صلی‌الله‌علیه­و­آله) را تنها گذاشتند. فقط حضرت علی(علیه­السلام) ایستادند و یکی دو نفر دیگر، امیرالمؤمنین(علیه­السلام) شمشیر خوردند، زخم برداشتند و جان پیغمبر(صلی‌الله‌علیه­و­آله) را نجات دادند، آنها فرار کردند. حضرت زهرا(علیها­السلام) آنجا می‌ایستادند و روایت­گری و گریه‌می‌کردند. اُحد کجاست؟ محل رفت‌وآمد است. احد جزء مناطق جنگی است، مناطق دفاع مقدس­شان است، آنجا می‌رفتند. آن‌وقت ما می‌گوییم که بی­بی می‌رفتند کنار قبر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه­ و­آله) گریه می‌کردند، بعد طوری هم می‌گوییم که همه فکر می‌کنند که نصف شب می‌رفتند عقده‌هایشان را خالی و گریه کنند!

 این نبوده، این خیانت است. طوری حرف نزنید که انگار حضرت دلشان می‌گرفته و دست حسنین را می‌گرفتند، می‌رفتند احد و آنجا سر قبر عمویشان گریه‌می‌کردند! حضرت، زن‌های شهر را همراه خودشان می‌کردند، هر بار یک گروهی، چند نفر همراه بی‌بی می­شدند، آنجا هم رفت‌وآمد بوده ‌است، بی‌بی روایت‌گری و گریه می‌کردند. این مبارزه است.

 

در دفاع از علی زمان...

 بعد که دیگر کمی حال بی‌بی مساعد نبود، نزدیک‌تر شهر یک درختی بود زیر سایه آن می‌نشستند و گریه می‌کردند، محل تردد هم بود. یک روز  که حضرت آمدند، دیدند این درخت را بریده‌اند! گریه مبارزاتی بوده، برای همین درخت هم مزاحم است، درخت را هم بریدند!

 بعد که حال­شان نامساعدتر می‌شد بخاطر بیماری و مریضی‌ها و شدت آلام، بیت‌الاحزان رفتند. می‌گویند بیرون مدینه حضرت علی(علیه­السلام) یک‌جایی را برای فاطمه‌زهرا(علیها­السلام) درست کردند! نه آقا، بیت‌الاحزان در بقیع بوده‌. بقیع هر روز میت می‌آوردند و می‌بردند، محل رفت‌وآمد بوده. سقفی برایشان درست کرده ‌بودند، بی‌بی آنجا می‌نشستند و زار‌ زار گریه می‌کردند. بعد از آن دیگر نتوانستند و آمدند در خانه، در خانه در بستر. آنجا هم کار را رها نکردند، نمی‌توانستند بلند شوند و راه بروند ولی در بستر گریه می‌کردند. همسایه‌ها می‌آمدند عیادت ایشان شروع می‌کردند به سخنرانی برای این زن‌ها، زن‌ها را شوراندند، زن‌ها می‌رفتند در خانه و با شوهرهایشان دعوا می‌کردند که این چه ظلمی بود که در حق فاطمه زهرا(‌علیها­السلام) کردید؟

 شما از این رفتارهای فاطمه زهرا(علیها­السلام) چه می‌فهمید؟ چرا پس کاری نمی‌کنید؟ اتفاقی نیفتاده؟! علی زمان شما کیست؟ چیزی نگفته­اند؟! نفرمودند واجب فوری وجود دارد؟! به چه زبانی بگویند همه را روشن کنید! هرجایی تأثیر دارید صحبت کنید. کجاست فاطمه زهرایی که علی(علیه­السلام) نگفته حرکت کرده است! کجاست فاطمه زهرایی که نمی‌گذارد علی(علیه­السلام) مجبور شود رو بزند!

 

آیا واقعاً گریه‌های حضرت زهرا(علیها­­السلام) باعث آزار همسایهها بوده است؟!

این جمله‌ای که می‌گویند همسایه‌ها گفتند: ما از گریه فاطمه زهرا(علیها­السلام) اذیت می‌شویم، به ایشان بگویید یا روز گریه کنند یا شب، در منابع روایی ما سند محکمی ندارد. شخصی کردن مسأله است. فاطمه زهرا(علیها­السلام) چرا ملاحظه مردم را نمی‌کردند؟ چرا همسایه آزاری می‌کردند؟ ایشان مگر معصوم نبودند؟! دیگر ایشان مصیبت دیده بودند گریه می‌کردند، همسایه‌ها هم اذیت می‌شدند!

معصوم که مثل من و شما نیست، خطا از او سر بزند، همسایه آزاری کند! اولاً این مطلب سند درستی ندارد دوماً بپذیریم که این مطلب اینطوری بوده، علما تفسیر کردند من خلاصه‌اش را عرض کنم: دو دسته این حرف‌ها را می‌زدند یکی مردم عادی آن هم از سر دلسوزی صدای گریه فاطمه زهرا(علیها­­السلام) را می‌شنیدند اذیت می‌شدند از این باب که می‌دیدند دختر پیغمبر(صلی­ الله­ علیه­ و­آله) اینطور بی‌تابی می‌کنند، ناراحت می‌شدند، گاهی به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) سفارش می‌کردند به فاطمه(علیها­السلام) بگویید این‌قدر خودشان را اذیت نکنند لااقل یا روز گریه کنند یا شب، اینطوری شبانه‌روز خودشان را آزار می‌دهند! یک عده از سر دلسوزی اینطوری حرف می‌زدند. یک عده دیگر، سیاسیون وقت بودند که این گریه برای آنها هزینه داشت، آنها می‌آمدند از روش‌های مختلف استفاده می‌کردند برای اینکه این گریه را خاموش کنند.

 

انسان خواب را چگونه باید بیدار کرد؟

 گریه­های حضرت یک روش مبارزاتی برای بیدار کردن جامعه بوده است. شما می‌بینید یکی خواب است بیدار هم نمی‌شود هر کاری می‌کنید، هرطور می‌خواهید بیدارش کنید، بیدار نمی‌شود. مجبورید به یک روشی متوسل شوید که به هر قیمتی بیدارش کنید. مثلاً اگر الآن بخوابد می‌میرد، خطری دارد تهدیدش می‌کند، شما آدمی را که غرق در خواب هست بخواهید بیدار کنید اذیت نمی‌شود؟! آقا مردم را اذیت می‌کردند! آقا شما بعضی وقت‌ها بخواهید مردم را بیدار کنید اذیت می‌شوند. از خواب غفلت بیدارشان کنید اذیت می‌شوند.

حضرت زهرا(علیها­السلام) مجبور می‌شدندگریه کنند، مجبور می‌شدند ضجه بزنند. اسلحه مؤمن اشک است «وَ سِلاحُهُ البُکاء». طبیعی بود خیلی‌ها اذیت شوند. جامعه‌ای که «اِنقَلَبتُم علَی اَعقابِکم»[8]. فرمود: دارید به عقب برمی‌گردید به دوران جاهلیت؛ «مُرتدینَ علَی اَعقابِهم». مرتد می‌شوید. دارید همه آن دستاوردها را کنار می‌گذارید. باید این جامعه که در حال ارتجاع و عقب‌گرد هست را بیدار می‌کرد. شما چه درسی می‌گیرید؟ از اینکه وقتی جامعه دچار غفلت می‌شود بروید بخوابید؟!

 

آیا دشمن موفق بوده است؟

جامعه ما جامعه خوبی است، نمی‌خواهم جامعه را با جامعه صدر اسلام مقایسه کنم. ابداً. مردم در صدر اسلام، بعد از رسول مکرم اسلام(صلی ­الله­ علیه­ و­آله) چهار معصوم را بین خودشان داشتند. قبل از آن هم پیامبر(صلی ­الله­ علیه­ و­آله) را دیده بودند. بنابراین پنج معصوم دیده بودند؛ امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین(علیهم ­السلام). پیامبر(صلی­ الله ­علیه­ و­آله) قبل از رحلت­شان امیرالمؤمنین(علیه ­السلام) را به این امت معرفی کردند، به این امتی که پنج معصوم در آن زندگی می‌کردند، نفس می‌کشیدند، نورشان در جامعه وجود داشت. اما دو ماه نشد که همه را فراموش کردند، تمام شد!

اما مردم ما 46 سال هست نه معصوم، بعد 1400 سال یکی از فرزندان فاطمه زهرا(علیها­السلام) به عنوان نایب امام زمان(عجل ­الله­تعالی ­فرجه) بر این مردم حکومت می‌کنند، تمام دنیا جمع شدند این مردم را به زانو در بیاورند اما این مردم پای انقلاب و ولایت ایستادند. هنوز که هنوز است داریم شهید می‌دهیم. هنوز که هنوز است نوجوان‌هایی داریم که با ادبیات دهه شصت دارند حرف می‌زنند، آنهم روزآمد و محکم‌تر! جامعه ما قابل مقایسه با آن جامعه نیست ولی دشمن چقدر تلاش کرده تا این جامعه و انقلاب را منهضم کند؟ خیلی. آیا موفق بوده؟! نه، به معنای اینکه این جامعه را از پا بیندازد موفق نبوده، اما آیا تأثیر نگذاشته؟! روی قشر وسیعی تأثیر گذاشته است. ما الآن سی میلیون جمعیت جوان و نوجوان در کشور داریم که اینها نه امام را دیدند، نه پیروزی انقلاب و نه جنگ را دیدند و کسی جز رسانه حقایق جامعه را برایشان تعریف و روایت نکرده. وارونه برایشان جلوه دادند؛ رضا شاه فلان کرد، محمدرضا شاه فلان کار کرد، در خاج از کشور چه خبر است و...

 

چرا نتانیاهوی احمق به مردم ایران پیام می­دهد؟

شما فکر کردید نتانیاهو چرا به مردم ایران پیام می‌دهد؟! روی یک چیزی حساب باز کرده، روی آنهایی که سرشان از این گوشی بیرون نمی‌آید، حساب بازکرده! روی جوانانی که زیست‌شان زیست مجازی است، در پلتفرم‌ها و مدل‌های جدید دارند سیر می‌کنند، در رسانه‌های جدید در ماهوارهاند. اصلاً صدا و سیمای جمهوری‌اسلامی هم ممکن است نبینند. اما دختر و پسر من است، دختر و پسر تو است، خواهر تو است. همین‌ها، غریبه­ای نیست. سی میلیون، بیشترش را نمی‌خواهم بگویم؛ افراد دیگری که متأثر از این فضا هستند. روی اینها دارد حساب می‌کند، حرف می‌زند، به مردم ایران پیام می‌دهد.

عوامل نفوذی­شان در طول سی سال گذشته در این کشور در مسندهای مختلف مسئولیت گرفتند و مردم را ناراضی کردند. یک عده مردم هم ناراضی شدند، یک عده مردم هم از بعضی مسائل خسته شدند، از انقلاب برنگشتند ولی خسته شدند. رمق یک عده را هم گرفتند. آن دشمنان با یک عده عوامل داخلی­شان به اضافه آن جوان‌های عزیزی که مقصر هم نیستند؛ تهاجم دشمن، بی‌تفاوتی­های خیلی از ما، بی­مسؤولیتی­های خیلی از مسئولین، یله بودن اینترنت درکشور و فضای مجازی فقط بخاطر اینکه رأی بیاورند مدام گفتند پهنای این را زیاد می‌کنیم پهنای آن را کم می‌کنیم، اینطور اثر گذاشته است.

جامعه را به آستانه خطر انداختیم. این جامعه آسیب ندارد؟! همین جامعه که سطحش سطح بالایی است و نمی‌شود با جامعه صدر اسلام مقایسه­اش کرد. در درون خودش دچار آسیب‌های خطرناکی است! اگر جهاد تبیین نشود، اگر حقایق گفته نشود، اگر ما به فکر پسر و دخترمان نباشیم، به فکر آموزش و پرورش نباشیم، به فکر رأی دادن به کسانی که بیایند کار را درست کنند نباشیم، به فکر مدیریت و هدایت افکار عمومی نباشیم، به فکر کمک کردن به اطرافیان نباشیم، دغدغه برای میدان‌داری کردن نداشته باشیم، فکر می‌کنید از مریخ خواهند آمد یا خداوند متعال ملائکة­الله را نازل می‌کند تا بیایند رأی در صندوق بیندازند؟!

 

نسل جوان را دریابید!

ما در بدنه قابل توجهی از جامعه‌مان علائم سستی، تردید و عقب‌گرد می‌بینیم. جوان‌هایی می‌بینیم که اصلاً زیست­شان زیست حیات طیبه معنوی و انقلابی نیست و تعدادشان هم کم نیست. اینها را می‌خواهیم طرد کنیم؟ می‌خواهیم از کشور بیرون بریزیم؟ اینها را به قول حاج قاسم باید هدایت و کمک کرد، باید نشست با اینها حرف زد. نسلی که دشمن بیش از سی سال هست روی اینها کار کرده است!

گاهی که می‌رفتیم فرودگاه و ... یکی دوتا متلک می‌گفتند، کشف حجاب می‌کردند یا حرکتی می­کردند، نگاهت می‌کردند که حاج آقا هستی همین‌طوری یک عرض ادبی می‌کردند. حالا اصلاً شما را نمی­بینند! می‌روید آنجا کنارشان می‌نشینید مشغول گوشی هستند، دارند راه می‌روند، در پله برقی، در پرواز و قطار می‌نشینند مشغول گوشی هستند. اصلاً حاج آقا شما را نمی‌بینند اصلاً حرف شما را نمی‌شنوند که بخواهی بگویی خوب و بد کدام است. رفته! بعد من و تو دو طبقه منفی زیر زمین هیئت می‌گیریم. حالا یک جوان هم می‌آید تیپ ظاهرش شبیه ما نیست، چنان چپ­چپ نگاهش می‌کنیم منتظر یک فرصتی هستیم که برود. آیا این مدل فاطمه زهرا(علیها­السلام) است؟!

برای چنین جامعهای که در آسیب و غفلت قرار‌‌‌‌‌گرفته‌‌، ‌راهکار‌تان برای اینکه جوانان را بیدار کنید چیست؟ همه وظیفه دارند، البته کار خیلی زیاد است، دولت خیلی وظیفه دارد ‌که انجام نمی­د‌‌هد‌،‌‌ مخصوصاً الآن دارد برعکس انجام می­دهد‌‌. مجلس خیلی کار دارد، قوه قضائیه خیلی کار دارد. خیلی از کارها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ را باید انجام می­دادند که نداده ­اند‌. ‌‌‌‌‌‌‌‌‍‍‍‌‌‌‌‌اما من و شما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌هم وظیفه­ ای ‌‌‌‌داریم.

 

سیره حضرت زهرا(علیها­السلام) در بیداری جامعه

‌‌‌حضرت فاطمه(علیها‌السلام) نمی­رفتند داخل خانه بنشینند گریه کنند. می­رفتند جاهایی مجلس می­گرفتند و گریه می­کردند که صدایشان را بشنوند و خودشان را هم ببینند.

حالا ما هیئت برگزارمی­کنیم، می­گویند حاج آقا شما به این کارها چه کار دارید، برویم یه گوشه ­ای سینه بزنیم،‌ حال کنیم... چنین فکری دارند! تو برو یازهرایت را بگو‌. بیتالاحزان حضرت، کجا بود؟ چرا کنار قبر پیغمبر(صلی­ الله­ علیه­ و­آله)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ می‌‌‌­رفتند؟ بعضی می­گویند: قبر پدرشان بود دیگر! به خدا قسم اگر یک چهارراهی شلوغ­تر از قبر پیغمبر(صلی­ الله ­علیه ­و­آله) بود، حضرت همانجا گریه می­کردند.

 

قرائت درست از فاطمیه

باید سرمان را از لاک خودمان در بیاوریم. کاری کنیم که صدایمان شنیده شود، دیده شویم، تصویرمان دیده شود. کارهای رسانه­ای، کارهای میدانی، کارهای هنری لازم است. البته بدون اخلاص‌ نمی­گیرد، باید یک کار سخت با اخلاص انجام دهیم. در این فاطمیه جاهای مختلف شهر موکب بزنیم، یافاطمه زهرا(علیها‌السلام) را ببریم در خیابان­ها، جاهایی که صدای یازهرا(علیها‌السلام) نمی­رود برویم آنجا. رأفت فاطمی، عفت فاطمی، عزت فاطمی، بصیرت فاطمی و... را آنجا ببریم. موکب­های هدفمند، برنامه­دار، اگر باید روضه­مان را هم تعطیل کنیم، تعطیل کنیم و برویم موکب بزنیم، در همان موکب روضه بگیریم، قرائت درست از فاطمیه این است.

فکر کردید چند درصد از مردم، چند درصد از جوان­ها الآن می­آیند اینجا؟! الآن نگاه به بغل دستی‌مان کنیم همیشه همدیگر را در هیئت می­بینیم، همیشه خودمانیم، چندتا آدم جدید می­آوریم؟ کمی اخلاق­مان خوب نیست، کمی استراتژی­مان خوب نیست.

 

اهمیت شناخت و معرفی معروف و منکر

 امر به معروف و نهی از منکر وقتی هست که شما منکر را جا انداخته باشید، معروف را هم جا انداخته باشید، آنوقت امر کنید به معروف و نهی کنید از منکر. الآن بعضی کارها برای جوان­ها منکر نیست، بلکه معروف است. جوان می­آید می­گوید حاج آقا خوشگل شدم؟ فکر می­کند این کار خوب است! من بگویم بیا برو دنبال کارت، استغفرالله ربی و اتوب الیه! نمیتوان اینطور گفت. اول بیدارش کنید بعد بگویید برود نماز بخواند. بیدارگری، فاطمه زهرا(علیها‌السلام) امت را بیدار کرد. در مسیر بیدار کردن مردم حرکت کرد، و آخرین کاری که حضرت انجام دادند آن وصیت بود. [چه کسی می‌فهمد که فاطمه زهرا(علیها‌السلام) که بود و چه کرد؟!]

 

معجزه کلام حضرت زهرا(علیها­السلام) با دل اهل خانه

آیه نازل شد که با پیغمبر(صلی­ الله­ علیه­ و­آله) مؤدب حرف بزنید. اینها می‌آمدند و پیغمبر(صلی ­الله­ علیه ­و­آله) را با اسم کوچک صدا می‌زدند. با صدای بلند از پشت خانه داد می‌زدند، اسم پیغمبر(صلی­ الله ­علیه ­و­آله) را می‌‌بردند، آیه دوم سوره حجرات نازل شد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ »[9]؛ ای کسانی که ایمان آوردید صدایتان را برای صدا زدن پیامبر(صلی ­الله ­علیه ­و­آله) بالا نبرید، اینطوری که همدیگر را صدا می‌زنید، پیامبر(صلی ­الله ­علیه­ و­آله) را صدا نزنید، اعمال خودتان را حبط می‌کنید. احترام پیامبر(صلی­ الله ­علیه ­و­آله) را حفظ کنید.

 پیغمبر(صلی­ الله­ علیه­ و­آله) آمدند خانه پیش دخترشان، بی‌بی از جا بلند شدند و عرض ادب کردند و فرمودند: السلام علیک یا رسول‌الله! حضرت جواب سلام را دادند و فرمودند: دخترم، چرا به من بابا نگفتی؟ عرض کردند: این آیه نازل شده، که شما را صدا می‌زنند باید مؤدبانه صدا بزنند. فرمودند: عزیزم، این آیه مال تو نیست، مال مردم هست! تو بگو بابا، من دلم شاد می‌شود. تو که می‌گویی بابا دل من به بابا گفتن تو آرام می‌شود. از این به بعد دیگر بی‌بی صدا می‌زدند: یا ابتاه، یا رسولالله! پیغمبر(صلی­ الله­ علیه ­و­آله) هم عشق می‌کردند، اصلاً نمی‌دانم فاطمه زهرا(علیها‌السلام) چطور بودند، حرف که می‌زدند، سلام که می‌کردند، همه این خانواده کیف می‌کردند. پیغمبر(صلی ­الله­ علیه­ و­آله) که اصلاً غم از دلشان می‌رفت، امیرالمؤمنین(علیه­ السلام) هم می‌فرمودند: هر وقت فاطمه(علیها­السلام) می‌آمد و سلام می‌کرد غم‌های عالم از دلم می‌رفت. اما یک جا بود که فاطمه زهرا(علیها‌السلام) صدا زدند بابا! اما بند از دل پیغمبر(صلی ­الله­ علیه­ و­آله) پاره شد. بلایی به سر حضرت آوردند که دست‌هایشان را گذاشتند بر سرشان، فرمودند: «یا اَبَتاهُ یا رسول­الله، هکَذا کانَ یُفعَلُ بِه حَبیبتِکَ وَ ابنَتِک»[10]. ببین با دخترت دارند چه می‌کنند!

 

حضرت فاطمه(علیها‌السلام) قرآن مجسم است

حضرت فاطمه(علیها‌السلام) قرآن مجسم است، قرآن، فاطمه(علیها‌السلام) است و فاطمه قرآن است. قرآن می‌فرماید: «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[11]. به خوبی­ها نمی­رسید مگر آنکه از  هر چه دوست دارید در راه خدا انفاق کنید. داشتند می‌رفتند خانه امیرالمؤمنین(علیه­السلام)، خانه بخت، یک پیرزنی گفت: ای کسی که خداوند متعال عزیزت کرده، شب خوشی زندگی­ات هست، من برهنه‌ام لباسی ندارم. بی‌بی از اَستر پیاده شدند. میان زن‌ها رفتند و گفتند اطراف من را بگیرید. داخل خانه‌ای در آن نزدیکی رفتند و لباس عروسی‌شان را درآوردند، لباس نو بود، همان لباس قبلی را پوشیدند، لباس نو را تا کردند و به آن زن دادند، این است فاطمه زهرا(علیها‌السلام)! قرآن اینطور می‌گوید؛ «وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»[12]. غذایشان را هم که دادند، می‌دانید دیگر معروف است، به خودشان سخت گرفتند، خودشان گرسنه بودند، غذای خودشان را به فقیر دادند، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»[13]. اصلاً فاطمه زهرا(علیها‌السلام) قرآن مجسم است.

 

فاطمه زهرا(علیها­السلام)، مظهر حیا و عفاف

اگر کسی قرار باشد به قرآن عمل کند، فاطمه زهرا(‌علیها‌السلام) هستند که به قرآن عمل می‌کنند. فاطمه زهرا(‌علیها‌السلام) مظهر حیا و عفاف هستند. قرآن می‌فرماید: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»[14]. به نامحرم می‌رسید سرتان پایین باشد، در چشم هم نگاه نکنید. آن‌وقت امکان دارد فاطمه زهرا(علیها‌السلام) به این آیات عمل نکرده باشند؟! همین شخصی که در کوچه جلویشان را گرفت! دختر پیغمبر(صلی ­الله­ علیه ­و­آله) هستند، حضرت سرشان را پایین انداختند، دارند حرف می‌زنند، حواس­شان نبود یک‌دفعه چنان به صورت فاطمه(علیها‌السلام) سیلی زد... السلام علیکِ ایتها المظلومه...

 


[1]. سوره تحریم، آیه 114.

[2]. سوره إسراء، آیه 26.

[3]. سوره نمل، آیه 16.

[4]. سوره آل­عمران، آیه 104.

[5]. بحار­الانوار، ج 72، ص 38.

[6]. الامامة و السیاسة ابن قتیبة، ج 1، ص 20.

[7]. بحار­الانوار، ج 43، ص 156.

[8]. سوره آل­عمران، آیه 144.

[9]. سوره حجرات، آیه 2.

[10]. بحار­الانوار، ج 30، ص 293.

[11]. سوره آل­عمران، آیه 92.

[12]. سوره حشر، آیه 9.

[13]. سوره انسان، آیه 8.

[14]. سوره نور، آیه 31.