شناسایی دستیاران و جنود شیطان
شناسایی دستیاران و جنود شیطان
شناسایی دستیاران و جنود شیطان
حجتالاسلام مروستیزاده: جامعترین آیات قرآن درباره شیطانشناسی کدام است؟ // اصطلاحات به کار رفته در آیات شیطانشناسی، اصطلاحات نظامی است که خداوند متعال بیان فرموده! این خیلی معنا دارد که بدانید شیطان دشمن شماست و در یک نبرد ناتمام با شما مصاف خواهد کرد و سوارهنظام و پیادهنظامی هم دارد// شیطان بسیار خوب نقطهضعفهای انسان را شناسایی کرده. برای هر نقطهضعفی یک حیله گذاشته و برای هر حیلهای هم یک مسئول گذاشته است // شیاطین تشکیلاتی کار میکنند و اتفاقاً منسجم هم هستند// یک راه اساسی و تضمینی برای درمان وسواس وجود دارد
شناسنامه
عنوان: بفرمایید مهمانی خدا
موضوع: آخرین فراخوان شیطان
زمان: چهارشنبه 23 فروردین 1402، بیستویکمین شب از مراسم ویژه ماه رمضان
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
تشکیلات و راهبردهای شیطان
شیطان برای نقشهای که جهت گمراه کردن انسان دارد، یکسری راهبردها، ابزار و نیروی شیطانی در نظر گرفته است؛ دستیاران، هیئت وزیران و اتاق عملیات او و کسانی که وی را کمک میدهند. بالاخره شیطان اعوان و انصاری دارد، تقسیم وظیفه کرده، تشکیلات دارد.
راهبردهای شیطان طبق آیات قرآن مشخص است؛ غفلت از یاد خداوند متعال، عبودیت غیرخدا، اختلاف و دشمنی، تزیین و تسویل که در مورد این راهبرد شیطان قبلاً گفتگو کردیم.
ابزارهای شیطان// اولین حربه شیطان چیست؟
شیطان برای پیشبرد اهدافش از ابزارهایی استفاده میکند؛ ترس؛ «یُخَوِّفُ أَوْلِیائَهُ»[1]؛ پیروان خودش را میترساند. ترسهای بیهوده مثل ترس از فقر، تنهایی و... نسیان هم یکی دیگر از ابزارهای شیطان است. در چند آیه قران هم ذکر شده که ریشه نسیان و عدم ذکر، شیطان است. ظاهرگرایی، همزات شیطان و خطواتش، وعده دادنهای شیطان، مثلاً این کار را انجام بده به فلان جا میرسی؛ اینها ابزارهای شیطان است. اولین حربهای که شیطان علیه انسان به کار برده، حربه وعده دادن است، «هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ»[2]؛ آیا میخواهی تو را به سمت درخت ماندگار و جاودانگی راهنمایی کنم؟!
ممکن است برای خیلی از افراد سؤال باشد که آیا در این بهشت بزرگ، هیچ میوهای نبود که حضرت آدم(علیهالسلام) مستقیم سراغ درخت گندم رفت؟ نه، میوههای دیگری هم بود، منتها شیطان شناسایی کرد که میل به جاودانگی، بقا و ماندگاری در وجود انسان قرار دارد، به انسان گفت: اگر از این درخت تناول کنی، به جاودانگی خواهی رسید. قسم هم خورد، حضرت آدم(علیهالسلام) هم تا حالا دروغ نشنیده بود. در ذهن مبارک آن بزرگوار اصلاً خطور نمیکرد که یک نفر به خداوند متعال قسم بخورد و دروغ بگوید. از آن درخت تناول کردند. بعضیها میگویند حوا به حضرت آدم(علیهالسلام) گفته از آن درخت تناول کنند! نه، اصلاً چنین چیزی نیست. کار شیطان بود.
شناسایی نیروها و جنود شیطان// یکی از جامعترین آیات قرآن درباره شیطانشناسی
شیطان جنودی هم دارد. یک آیه درخشان درباره شیطان هست که یکی از جامعترین آیات درباره شیطانشناسی است که خداوند متعال مأموریت شیطان را تبیین میکند. میفرماید: «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا»[3]؛ هرکدام از انسانهایی که توانستی با صوت و نجواهایی که داری، گمراه کن. آنها را با پیادهوسوارهنظامت جلب کن و در اموال و اولاد آنها شریک شو و آنها را وعده بده و البته که شیطان وعده نمیدهد، الّا از باب فریب. اصطلاحات به کار رفته در این آیه شریفه، اصطلاحات نظامی است که خداوند متعال بیان فرموده! این خیلی معنا دارد که بدانید شیطان دشمن شماست و در یک نبرد ناتمام با شما مصاف خواهد کرد و سوارهنظام و پیادهنظامی هم دارد.
اکنون کار بعضی از سرداران و بزرگان آنها را بررسی میکنیم تا ببینیم بالاخره اتاق عملیات شیطان متشکل از چه افرادی است. در روایات مختلفی به بعضی از سرداران، وزرا و دستیاران ویژه ابلیس اشاره شده و ما هم کمتر به آن پرداختهایم. اتفاقاً اگر آنها را بشناسیم، خیلی از گرههای زندگیمان باز میشود. یعنی کاملاً متوجه میشویم که مثلاً این اتفاق افتاد، کار فلانی است. شیطان بسیار خوب نقطهضعفهای انسان را شناسایی کرده، برای هر نقطه ضعفی یک حیله و برای هر حیلهای هم یک مسئول گذاشته است. شیطان مثل بعضی از ما بینظم نیست؛ تقسیم وظیفه کرده و منظم سازماننما دارد، هر شیطانی شرح وظایف دارد و باید گزارش دهد. شیطان تشکیلاتی کار میکند و اتفاقاً منسجم است، سرداران و دستیاران خیلی مجربی هم دارد؛ بعضی از آنها فرزندان خود ابلیساند و بعضی هم دوستانش هستند که با هم همکاری میکنند.
مأموریت شیطان «وَلَهان»// شیطان مذهبیها
فهرستی که بیان میکنم در کتاب «سفینه البحار» آمده، از روایات مختلفی استنباط و استخراج شده و اسامی بعضی از این شیاطین را خدمت شما عرض میکنم. به نظر میرسد که ما خیلی شیطان را دست کم گرفتهایم و شما بزرگواران حتماً تصدیق خواهید کرد با این اتفاقاتی که اخیراً در عالم رخ میدهد، یک دست پنهانی پشت پرده هست.
اولین وزیر شیطان شخصی به نام «ولهان» است؛ اتفاقاً حوزه استحفاظی ولهان، حوزه مذهبیها، هیئتیها و حزباللهیهاست. کار ولهان چیست؟ کار او وسواس انداختن بر دل کسانی است که اهل طهارت و نمازند. میگوید آقا این نمازت اشتباه بود، این «ولاالضالین» درست تلفظ نشد، در «السلام علیکم» تشدید حرف «س» درست ادا نشد، این «الحمدلله» حرف «ح» درست از حلق نیامد، اگر استاد پرهیزکار الآن اینجا باشد، این را تصدیق و تأیید نمیکند. طرف وضو میگیرد، پنجاه لیتر آب میریزد که میخواهد یک وضوی معمولی بگیرد. شصت بار دستش را میشوید، دوباره میگوید نه، این اشتباه شد، یکبار دیگر. صورتش را میشوید، اینقدر پشت پایش را خشک میکند که پشت پایش قرمز شده و میسوزد. میگوییم: این خیس نیست، خشک است، میگوید: نه! یک غسل میخواهد انجام دهد با خودش خطکش به داخل حمام میبرد و میگذارد تا اینجا سمت راست، الآن رفت آن طرف، نیامد آن طرف، من پشتم را ندیدم، نکند پشتم شسته نشده باشد!.... یک انسان مذهبی را از عبادت، رشد، تحصیل و خانواده غافل میکند، اطرافیانش را عاصی، خانوادهاش را بیچاره و مردم را از دین زده میکند. شما اگر یک آدم وسواسی را به یک مدرسه، دانشگاه یا مؤسسه وارد کنید، جوانان از دین زده میشوند، میگویند که اگر دین این است، ما اصلاً نمیخواهیم.
یک راه اساسی و تضمینی برای درمان وسواس
لذا فرمودهاند: اگر کسی اهل وسواس شد، باید خلافش عمل کند. در اوایل طلبگی چند مورد داشتیم که به وسواس مبتلا شده بودند، مثلاً فردی که وسواس نماز داشت، شکهای عجیبوغریب میکرد، شاید یک نماز ظهر را پنج یا شش بار میخواند. یکی دیگر از دوستان، وسواس نجاست و پاکی گرفته بود، رفتیم از اساتید پرسیدیم گفتند: اصلاً او را نجس کنید، همه زندگیاش را نجس کنید. ما هم بالاخره ترفندهایی به کار بردیم و این آقا از آن حالت درآمد. خیلی از اساتید توصیه میکنند اگر شما به وسواس مبتلا شدید، پاکی و نجسی برایتان معنا ندارد و همهچیز برای شما پاک است. شک در نماز دیگر برای شما معنا ندارد. اعتنا نکنید. بنابراین ولهان این کار را میکند، مردم را از دین زده و آدمها را عاصی میکند.
اهل ایمان، ترس واهی ندارند
نفر دوم، شخصی به نام «هفاف»، مأمور ترس است. در روایات داریم که هفاف و جنودش (کارمندانش) مأموریت دارند در صحراها و بیابانها انسانها را از هیچ میترسانند، ترس واهی به انسان میدهند، حتی بعضی خودشان را شکل برخی از حیوانات درمیآورند برای اینکه انسانها را بترسانند. البته کسی که اهل ایمان است، از این چیزها نمیترسد.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در توصیف ایمان مالکاشتر میفرمایند: اگر مالک اشتر در یک شب ظلمانی در بیابانی حرکت کند جلوی پای مالکاشتر، یک سگ ماده سیاهرنگی با تولههایش خوابیده باشند، مالک نبیند و پای خودش را روی پستان این سگ بگذارد، این سگ بلند شود و به مالک غضب کند، هیچ تغییر و تبدیلی در حالت مالک ایجاد نمیشود؛ این ایمان راسخ است. آدمهایی که اهل ایماناند ترس واهی ندارند؛ از تاریکی و از مرگ نمیترسند، بعضی میگویند: از میت میترسم، بعضی از تاریکی میترسند، اینها ترسهای واهی است.
شیطان بازار!// وقتی شیطان به دنبال کسب تجربه از انسان میرود
«ذلمبور»، سومین عضو کابینه جناب ابلیس است. ذلمبور خیلی فعال است و الآن هم در راستای لغو اوامر حضرت امام خامنهای(حفظهالله) که امسال به اقتصاد اولویت دادند، حتماً فعال است. او موکل بازاریهاست، کلاً در بازار میچرخد. در روایات فرمودند: لغویات و دروغ را به بازاریها یاد میدهد و به آنها القا میکند دروغ بگویید، جنس تاریخمصرفگذشته بفروشید، بگو اینها حالا ده، بیست روز بعد از تاریخ مصرفشان هم هنوز سالم است، مدح متاع را القا میکند. میگوید از جنس خراب تعریف کن تا مردم آن را بخرند. اینها را در چشم بازاریها زینت میدهد و... که دامنه فعالیتش گسترده است.
ذلمبور اوضاع اقتصاد را یکتنه دست گرفته و میتازاند. احتکارها، گرانفروشیها، کمفروشیها، دروغ گفتنها، غش در معاملات و ... کار آقای ذلمبور است. این هم به شما بگویم که بعضی از انسانها از شیطان جلو میافتند، قرآن کریم درباره بلعم باعور میفرماید: «فَاَتبَعَهُ الشَّیطانُ»[4]؛ شیطان از او تبعیت کرد. آقا کارشان بهجایی رسید که شیطان دنبال کسب تجربه از او رفت که آقا کجا میرود ما از او چیز یاد بگیریم! والاّ بعضی از این احتکارها و دور زدن قانونها و این اختلاسها والله به ذهن شیطان هم نمیرسد. طوری کار را تمیز درآورده، که شیطان برایش هورا میکشد.
مأموریت ثبور و أبیض در بیقراری و خشم
شیطان بعدی ثبور است. این شیطان وقتی مصیبتی به انسان وارد میشود، بیقراری کردن و صبر نکردن، بد و بیراه گفتن، صورت خراشیدن و سینهچاک کردن را به انسان القا میکند. بعضیها را دیدهاید، شروع میکنند به ناشکری و بد و بیراه گفتن، خدایا! این چه وضعی است؟ الهی ای فلک دیگر نگردی؛ چراکه بابای من از دنیا رفته است؟ آخر بابای شما قند زیاد میخورد، خدا بیامرز شد. قند گرفته، چربی زیاد خورده، رگ قلبش مسدود شده، نارسایی قلبی پیدا کرده، جان به جانآفرین تسلیم کرد. ربطی به فلک ندارد.
شیطان بعدی أبیض است. أبیض، کارش به خشم درآوردن انسانهاست. مثلاً شب قدر است، شخص بک یا الله... گفته، گریههایش را کرده، الهی العفوهایش را گفته، بعد موقع رفتن داخل ماشین نشسته، بالاخره ازدحام شدید جمعیت، خب یک ازدحام ناگزیری پیش میآید، بعضیها ناسزا میگویند، بیصبری میکنند. باعث میشود همه آن معونیت را خراب کنند. این کار شیطان أبیض است.
چگونگی به دام افتادن برصیصای عابد // نقشه شوم أعور برای سقوط انسانها از نردبام الهی
شیطان بعدی أعور است؛ کارش تحریک شهوات در مردان و زنان است. انسانها را وادار به زنا میکند. أعور ذکر شده که همان شیطانی بود که برصیصای عابد را منحرف کرد، خیلی هم کارش را دقیق انجام داد. بعضی روایات فرمودهاند: أبیض بوده بعضی روایات فرمودهاند: اعور بوده است. بالاخره همه آنها خیلی حرفهای کار میکنند. گاهی فکر میکنیم برصیصای عابد داخل معبد نشسته بود و عبادت میکرد، ناگهان دختری آمد و باعث شد او به سراغ گناه برود! نه، اینطور نبود. أعور به برصیصای عابد مراجعه کرد که آقا قربانت بروم شاگرد نمیخواهی؟ برصیصای عابد توجه نکرد. گفتهاند برصیصای عابد هفتاد سال پیوسته، بدون غفلت و معصیت عبادت کرده بود، هفتاد سال از راهبان بنیاسرائیل بود. أعور آمد ولی به او توجهی نکرد، بعد أعور دم درب معبد برصیصای عابد به عبادت و نماز خواندن مشغول شد. پیوسته نماز میخواند و ذکر میگفت تا اینکه کمکم نظر برصیصای عابد را به خودش جلب کرد، اینها با هم رفیق شدند. نوشتهاند که چند چله عبادت جلوی برصیصا گرفت. بعضی از روایات هست که میگوید تا یک سال هم طول کشید. کم کم برصیصا شیفته او شد و گفت: این دیگر کیست که از ما در عبادت پیشی گرفته است. أعور گفت: حالا که فهمیدی حق با کیست من اذکاری را به تو یاد میدهم که این ذکرها را بگویی تا در عبادت خود موفقتر باشی. او هم با اشتیاق قبول کرد و شروع کرد به یادداشت کردن. او هم اذکار را میگفت.
اعور داخل خانوادهای رفت، مردی را دیوانه کرد و بعد به صورت مرد دیگری درآمد و به این خانواده گفت: شفای خانواده شما فقط به دست برصیصای عابد است. او اسم اعظم و اذکاری میداند که خانواده شما شفا پیدا میکند. این خانواده، مردشان را به همانجا بردند برصیصا هم اذکاری که أعور به او یاد داده بود را گفت، این مرد شفا پیدا کرد. با این کار هم عجب، برای برصیصا ایجاد میشود و هم اعتماد عمومی برای مردم. نفر بعدی دیوانه شد، نزد برصیصا آوردند. حالا دیگر برصیصا دارالشفای شهر است. نفر بعدی و... همینطور ادامه داشت. تا اینکه أعور سراغ دختر پادشاه رفت او را دیوانه کرد، سراغ برصیصا آمد و اتفاقاتی که افتاد و همه شنیدهاید؛ یعنی میخواهیم بگوییم که کار میکند. گاهی هفتادسال، چهل سال، پانزده سال، ده سال یک فکر و ایده یا وسوسه را در ذهن انسانها پرورش میدهد تا وقتی انسان در شصت یا هفتاد سالگی وقتی در اوج است و از نردبام الهی بالا رفته او را به زمین میزند، طوری که صدای شکستن استخوانهای او همه را خبر و او را رسوا کند.
اهمیت اولین لحظه برخورد با خانواده و توجه به فتنه شیطان
وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، شیطان با او داخل خانه میشود و فتنهای برپا میکند. اغلب درگیریها، نزاعها و جدالهای زن و شوهر برای همان یک یا دو ساعت اول است. آقا داخل خانه میآید، شروع میکند که من از صبح تا حالا کار کردم و زحمت کشیدم. اما تو هیچ کاری نکردی، چرا خانه به هم ریخته است؟ خانم در جواب اعتراض میکند که کار خانه سخت است و... و دعوا درست میشود. لذا، فرمودهاند خانه که میروید، اول پشت در مکث و استغفار کنید، بعد نام خدا را به زبان بیاورید و وارد خانه شوید. سعی کنید اولین برخورد با همسر، بهترین برخورد باشد. با اینها شیطان از کار میافتد. شما گمان نکنید شیطان مسئولیتی دارد، نه! همه اینها از سر غفلت ماست. بنابراین آن لحظه اول خیلی مهم است. شیطان لحظه مواجهه زن و شوهر، لحظه مواجهه پدر و فرزند، یک فتنه ایجاد میکند. باید مراقب باشیم و حواسمان به «داسم» باشد چراکه کار او همین ایجاد اختلاف در خانه است.
شیطان فضای مجازی و اخبار دروغ// شیطانِ ضد غیرت
شیطانی به نام «مطرش» که کار او پراکندن اخبار دروغی است که خود او جعل کرده است. در واتساپ، تلگرام، ایتا، شایعهای را پخش کنیم، خبری را بیندازیم و مملکت را به هم بریزیم، کار این شیطان است. خیلی از اخبار دروغ که رسانههای دشمن پخش میکنند به ذهن خبرنگار نمیرسد، شیطان القا و وسوسه میکند، در گوش خبرنگار میخواند.
«قنذر» یکی دیگر از شیاطینی است که بر زندگی و خانه انسانها نظارت میکند و غیرت را از مردان میبرد. روایت داریم، هر کس چهل روز در خانهاش تنبور نواخته شود، قنذر میآید و غیرت را از آن خانه میبرد. البته عوامل مختلفی موجب زدودن غیرت مردان است؛ خوردن بعضی از گوشتها مثل گوشت خوک یا گوش دادن به غنا و موسیقیهای حرام غیرت را میبرد. غیرت که رفت، خانواده از هم میپاشد، بیبندوباری هم رواج پیدا میکند؛ اینها معاضد و کمک هماند. این چند شیطان که یکی غیرت را میبرد، هرکدام کار خود را انجام میدهند تا خانواده از هم میپاشد، بعد نطفه ناپاک به وجود میآید که نتیجه آن ابن زیاد و شمر و داعش... میشود.
شیاطین در خواب هم انسان را رها نمیکنند!
«دهار» شیطانی که مأمور آزار مؤمنان در خواب است. به طوری که انسان خوابهای وحشتناک میبیند، یا در خواب به شکل زن نامحرم درمیآید و... غذایی که قبل از خواب میخورید، عکسهایی که قبل از خواب میبینید، متنهایی که میخوانید، گشت و گذارهای مجازی که دارید همه مهم است. از اساتید سؤال شد، قبل از خواب چکار کنیم؟ فرمودند: قبل از خواب کتاب بخوانید (مطالعه در کنترل شهوت قبل از خواب مهم است، ذکر بگویید، قرآن بخوانید. دیدن خواب وحشتناک موجب میشود صبح حال شما خوب نباشد، بعد یک جا عصبانی میشوید یا گناهی مرتکب میشوید، اختلافی ایجاد میشود؛ اینها همه به هم پیوسته است. گمان نکنید با یک موجود ساده طرفید.
شناخت وزیران شیطان!
شیطانی به نام «اقبض» درونگفتمانی کار میکند. سر و کار او با انسان نیست، فقط زاد و ولد میکند. درباره شیطانی به نام «تمریح» امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: برای ابلیس، در گمراه ساختن افراد، کمککنندهای است به نام «تمریح» که در آغاز شب بین مغرب و مشرق، شروع میکند به وسوسه کردن و وقت مردم را پر میکند. انسان تا نیمه شب، فیلم ببیند، بازی کند، به میهمانیهای بیهدف برود و نماز صبح او قضا شود و از سحر باز بماند. «تمریح» خیلی حرفهای کار میکند. در بحث سرگرمی، اشارههایی در بخش تزئین و تسویل کردیم که شیطان چه نقشههایی برای سرگرم کردن انسان دارد. بعضی از سرگرمیها، سرگرمی لغو است، بعضی از آنها انفعالی و بعضی از آنها فعال است. غالب سرگرمیها انفعالی است که هیچ نقشی در آن نداریم یک طرفه فقط به ما تحمیل میشود، فیلم میبینیم، بازی میکنیم؛ بازیهای رایانهای و.....
«قزح» خود شیطان است. «زوّال» که او هم مرضهای جنسی را در مردان به وجود میآورد. «لاقیس» دختر شیطان است که زنان را وادار به همجنسبازی یا گناه مساحقه میکند؛ برای آقایان لواط و برای خانمها مساحقه است.
«مُتکَوِن» شیطانی که تغییر شکل داده و به شکل انسان درمیآید و مردم را وادار به بعضی از امور میکند. «مُذَهِب» شیطانی که مذهبها، عرفانهای ساختگی و فرقههای جعلی درست میکند. متأسفانه فراوان شده است. بعضی از افراد که ما آنها را میشناختیم، جذب بعضی از این فرق و مذاهب شدهاند. به او گفتند: تو باید از تعلقات دنیا دل بکنی، یکی از تعلقات تو همسر توست. برو اینقدر او را بزن تا از زندگی تو بیرون رود. این فرد کمر خانمش را شکست. آدم متدینی هم بود. گمان نکنید اینها آدمهای کودن و سادهلوحیاند که جذب میشوند. خیلی باید مواظب باشیم.
وسوسه شیطان در نماز// راهکارهایی برای دفع فتنه شیطان خنزب در نماز
«خنزب» کار او این است که بین نمازگزار و نمازش حائل میشود، حواسپرتیها در نماز از جانب «خنزب» است. میگویند هر چه گم شد، در نماز پیدا میشود. هر چه یادت رفت در نماز یادت میآید. شما اگر توانستید با حواس جمع و حضور قلب چهار رکعت نماز بخوانید؟ شروع میکنید رکعت اول با حضور قلب است، رکعت دوم میگویید عجب حضور قلبی، رکعت سوم میگویید این حضور قلب را از کجا آوردم. بله، پای منبر فلانی بودم، کنار دستم رفیق قدیمی نشسته بود و گوشی آیفون خریده بود و... سلام را که میدهید متوجه میشوید در نماز نیستید، به جایی رفتهاید که خودتان نمیدانید. این از القائات این شیطان است البته خودمان هم موثریم.
شخصی به نام «عثمانبنابیالعاص» محضر رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) آمد، گفت: شیطان بین من و نمازم حائل میشود؛ یعنی حضور قلب را از من میگیرد. حضرت فرمودند: نامش خنزب است، هر وقت از او ترسیدید به خدا پناه ببرید. بعضی از مقدمات نماز مثل گفتن اذان و اقامه یا سلام دادن بر سیدالشهداء(علیهالسلام) قبل از نماز خیلی مؤثر است. فرمودند برای حضور قلب در نماز از گرفتن وضو حضور قلب داشته باشید تا انشاءالله در نماز هم حضور قلبتان حفظ میشود.
وسوسههای «مقلاس»، شیطان موکل قمار
«مقلاس» موکل قمار است؛ کازینوها و قمارخانهها کار اوست، ساخت این مراکز را القا میکند. امروزه وسعت سایتهای شرطبندی با وجود مقابله ما روزبهروز بیشتر میشود. زمانی در مجالس قمار میکردند، بعد کازینو و قمارخانه ساختند و الآن در حد وسیع سایتهای شرطبندی طراحی کردهاند. گمان نکنید کسی به این چیزها مبتلا نیست، گاهی در بعضی از مدارس میبینیم، سی، چهل نفر مراجعه میکنند و میگویند ما هم این کار را کردهایم، آیا پول حاصل از آن حرام است؟ اقسام دیگر قمار که به اسمهای مختلف شناخته شده، میگویند در فلان کار سرمایهگذاری کنید چون سود خوبی دارد یا معاملات بعضی از شرکتهای هرمی که گاهی سازوکارشان قمار است.
وسوسه کدام شیاطین مربوط به امور جنسی است؟
«ترتبه» از دختران شیطان است، زنان را به زنا مبتلا میکند. سه شیطان برای امور جنسی داریم: یک شیطان خانمها را مجبور به همجنسبازی میکرد، یک شیطان مردها را وادار به زنا میکرد و یک شیطان زنان را وادار به زنا میکند؛ البته کار او فراتر از این حرفهاست، برای یک آدم مذهبی برنامهریزی میکند؛ اول نارضایتی از همسر را در دلش میاندازد، چهره، اخلاق و اندام همسرش را در پیش چشمش خوار میکند که این همسر به درد تو نمیخورد، در شأن تو نیست، نیازهای تو را برآورده نمیکند، ابتدا میگویید: باید صبر کنم و بسازم، بعد فردی مثلاً همکلاسی، شاگرد، استاد یا همکار را سر راه او قرار میدهد، یا تصادفی دارد میرود خانه از سر خیرخواهی بنده خدایی را سوار میکند و... هیچکس در امان نیست. شیطان همینطور بلعم باعورا یا برصیصای عابد را فریب داد. از کجا اینقدر به خودمان مطمئنیم؟ از کجا معلوم فردا طبل رسوایی ما زده نشود؟ باید مراقب شیطان بود!
جلسات مختلط، محل فریب و وسوسه شیطان است
بعضی از جلسات مختلط که برای کارهای فرهنگی مثلاً یادواره شهدا برگزار میشود؛ چهل جلسه خانم و آقای نامحرم دور یک میز مینشینند و تصمیمگیری میکنند که یادواره شهید بگیرند! خانمها جلسه بگیرند موارد را یادداشت کنند بعد یک رابط محرم موارد را به آقایان بدهد، آقایان هم بررسی کنند آنها هم تصمیم بگیرند تا به یک جمعبندی برسند. چهل جلسه خانم و آقا مینشینند که تصمیمگیری فرهنگی کنند، چه ضرورتی دارد؟ انسان عاطفه و شهوت دارد، شیطان میآید بعضی از خانمها را زیبا جلوه میدهد، انسان وسوسه میشود. یک خانم که به هر حال جمال و کمالی دارد. خانم میگوید: شوهر ما دائم بوی روغن میدهد و به خودش نمیرسد، این آقا را ببین چقدر جذاب و خوشتیپ است. اینها متأسفانه حقایق جامعه ماست. نمیتوانیم چشم ببندیم. شیاطین جن و انس دارند کار میکنند، باید به خدا پناه برد. اگر جلسه مختلط است بگویید من نمیآیم. همسر من میآید نکات شما را میشنود و به من منتقل میکند.
اهمیت توجه به عدم اختلاط نامحرم در میهمانیها
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: من به یک زن جوان که دارد از کوچه عبور میکند سلام نمیکنم، چراکه میترسم از جواب سلام او به گناه بیفتم. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به خودشان اعتماد ندارند، آنوقت چگونه ما این اندازه پشتمان گرم است؟ چگونه ما با نامحرم سر یک سفره مینشینیم؟ آقایی به ما مراجعه میکند و میگوید: همسر من با برادرم ارتباط برقرار کرده! خب این ارتباط از کجا برقرار میشود؟ از سفرههای مختلط. اگر امکانش وجود دارد سفرهها را تفکیک کنید، اگر امکانش وجود ندارد با حریم بنشینند، لزومی ندارد زن و شوهر کنار هم بنشینند. زن و شوهر جوان تازه ازدواج کردهاند سر سفره که جوان مجرد نشسته مینشینند، غذا در دهان هم میگذارند و قربان صدقه هم میروند. جوان نشسته اذیت میشود.
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) به قدری در عدم اختلاط محرم و نامحرم تعصب داشتند که یک طبقه سفره برای آقایان پهن میکردند یک طبقه برای خانمها. بالأخره در هر خانوادهای، دختر و پسر جوان هست، مردها نگاه میکنند مقایسه میکنند، چرا ما بستر گناه را فراهم میکنیم، خودمان را به جهنم میاندازیم؟ یک مرد و زن حتی اگر لحظهای به همسری غیر از همسر خود فکر کند، زنای ذهنی مرتکب شده است.
بعضی خانوادهها در مهمانی میایستند حال و احوال و شوخی، بعد میگویند: ما صمیمی و خودمانی هستیم! نه این حرفها نیست، مرد مرد است و زن هم زن است، بین اینها ارتباطهایی است. هر کدام از اینها شهوت، غریزه و عاطفه دارند، شیطان هم که در حال تلاش و فعالیت است، باید بر حذر باشیم.
وصیت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در لحظات آخر عمر
فرق امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شکافته است، حضرت در بستر بیماریاند، طبیب قطع امید کرده است ببینید دغدغه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) لحظات آخر چه بوده است! ایشان به امامحسن(علیهالسلام) و امامحسین(علیهالسلام) میفرمایند: شما را سفارش میکنم به تقوا، مبادا دنبال دنیا بروید، حتی اگر دنیا دنبال شما بیاید. مبادا تأسف بخورید بهخاطر آنچه از دنیا از دستتان رفته است. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «لا تَأسَفَا»[5] تأسف نخورید.
اباالفضل(علیهالسلام) این نوجوان ۱۴یا ۱۵ ساله، همه زندگی و عشق و هستیاش پدر است. بالای سر بابا نشسته، بابا دارد وصیت میکند؛ اباالفضلم! هر چه تو کردی و خواهرت زینب(سلاماللهعلیها) مبادا نامحرم چشم چپ به خواهرت بیاندازد.
میدانید حضرتزینب(سلاماللهعلیها) اگر میخواستند از خانه بیرون بروند برادرانشان دور تا دور ایشان را میگرفتند. آفتاب و مهتاب به حضرت زینبکبری(سلاماللهعلیها) نیفتاده بود، اما همین زینب(علیهاالسلام) عصر عاشورا از این خیمه به آن خیمه دنبال بچههای حسین(علیهالسلام) میگشت!
اباالفضلم! مراقب زینبت باش. اباالفضل برای فرق شکسته من گریه میکنی؟ برسد روزی که فرق تو از فرق من بدتر شود. نوشتهاند: تنها سری که از پهلو به نیزه شد، سر اباالفضل بود؛ چراکه روی نیزه بند نمیشد. سر را از پهلو به نیزه زدند با یک بند سر را به نیزه بستند. بمیرم برای زینب(سلاماللهعلیها)، یک جا باید فرق شکسته پدر ببیند، یک جا باید روی نیزه سر بریده اباالفضل(علیهالسلام) را ببیند! ....
[1]. سوره آلعمران، آیه 175.
[2]. سوره طه، آیه 120.
[3]. سوره إسرا، آیه 64.
[4]. سوره اعراف، آیه 175.
[5] . نامه نهجالبلاغه، نامه 47.