دستاوردهای انقلاب و اسلام

دستاوردهای انقلاب و اسلام


دستاوردهای انقلاب و اسلام

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: چرا با وجود محرم و صفر و با وجود امام حسین(علیه السلام) و نعمت‌هایی که داریم جامعه ما، جامعه حسینی به معنای کامل و جامع نشده است؟// دلیل اینکه ائمه(علیهم‌السلام) قیام نمی‌کردند و حکومت طاغوت را سرنگون نمی‌کردند، کمبود جمعیت بود// شلوغی مجالس امام حسین(علیه‌السلام) چشم ابلیس و شیاطین جن و انس را کور می‌کند. جبهه حق، سیاهی لشکر می‌خواهد تا معادلات شیطان را به هم بزند. مؤمنین باید آنچه مربوط به دین و شعائر دین می‌شود، را شلوغ کنند

 

عنوان: مراسم ویژه دهه اول محرم، شب سوم

موضوع: مهندسی نسل؛ کدام نسل، ظهور را محقق می‌کند؟

زمان: ۹ مردادماه ۱۴۰۱

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

 

نجات یافتگان امام حسین(علیه‌السلام)/ ظرفیتی استثنایی

فرصت محرم و صفر و ظرفیت وجود مبارک سیدالشهدا(علیه‌السلام)، فرصت‌ها و ظرفیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌های بی‌بدیلی‌ هستند که استفاده‌های بی‌نظیری از آن می‌توان کرد. سؤالی که مطرح می‌شود این است: چرا با وجود محرم و صفر، با وجود امام حسین(علیه‌السلام) و نعمت‌هایی که داریم جامعه ما، جامعه حسینی به معنای کامل و جامع نشده است؟ آدم‌های خوب زیاد داریم، چقدر آدم‌های بد به‌ واسطه امام حسین(علیه‌السلام) خوب شدند، از خودِ کربلا، حُر که به واسطه امام‌حسین(علیه‌السلام) عوض شد تا همین زمان معاصر، کسانی که اسم‌شان را بیشتر شنیده‌اید مثل حاج رسول ترک، علی گندابی، طیب حاج‌رضایی، کربلایی احمد که کتاب‌هایشان هم نوشته شده است یا زمان دفاع مقدس کسانی مثل شاهرخ ضرغام؛ انسانهایی که اصلاً در این مسیر و وادی نبودند، ولی با امام‌حسین(علیه‌السلام) به مقامات بالای عرفانی رسیدند.

 

سؤالاتی که ممکن است ایمان ما را بگیرد

در شهر یزد چقدر روضه برگزار می‌شود؟ اینجا که معروف است به دارالعباده، دارالمؤمنین و حسینیه ایران و روضه زیاد است. الآن با امام حسین(علیه‌السلام) باید دنیای‌ ما گلستان باشد و مشکلات حل شده باشد، پس چرا دعواها و اختلاف‌ تمام نمی‌شود، هنوز بعضی‌ها سر همدیگر را کلاه می‌گذارند؟ چرا به همدیگر دروغ می‌گویند؟ چرا آمار طلاق اینقدر بالاست؟ مگر نمی‌گوییم دین می‌تواند همه مشکلات را حل کند؟ امام‌حسین(علیه‌السلام) که همه کارهای عالم دستشان است، پس چرا مشکلات حل نمی‌شود؟ هیچ ‌وقت این سؤالات به ذهن شما نیامده، هیچ‌کس تا حالا این سؤالات را نپرسیده؟ چرا دنبال جواب این سوالات نمی‌گردیم؟ یعنی بی‌جواب است؟ یعنی بگوییم ولش کن! ما عمری امام حسینی بودیم، الآن نمی‌شود محرم لباس مشکی نپوشیم به خاطر این سؤالات؟ همه اینها سؤالاتی است که در ذهن انسان می‌آید و اشکالی هم ندارد که انسان از خودش یا دیگری بپرسد، آنچه اشکال دارد این است که انسان با این سؤالات بدون اینکه برای آن جوابی داشته باشد زندگی کند، بعد ذره ذره همین سؤالات انسان را از پا درمی‌آورد.

 

اگر امام حسین(علیه‌السلام) مسیحی بود...

امام حسین(علیه‌السلام) کسی است که یک نویسنده مسیحی کتابی دارد به نام «حسین در اندیشه مسیحی» در آن جمله‌ای دارد جمله بسیار جالبی است؛ می‌گوید: اگر امام حسین(علیه‌السلام) مسیحی بود در تمام کره زمین برایش منبر می‌گذاشتیم، پرچم می‌زدیم و مردم را با نام حسین(علیه‌السلام) مسیحی می‌کردیم. یک مسیحی ادعا کرده اگر امام حسین(علیه‌السلام) مسیحی بود، تمام مردم را با او مسیحی می‌کردیم، پس چرا نمی‌توانیم همه مردم کره زمین را با امام حسین(علیه‌السلام) مسلمان و شیعه کنیم؟ عیب از کجاست؟

 

چرا ظهور محقق نمی‌شود؟

در مورد امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌) و مقوله ظهور حضرت هم همین است. ما چقدر الآن ظرفیت‌ها و فرصت‌های امام زمانی داریم؟ طبق آمار سال ۹۳ یا ۹۴ فقط در نیمه شعبان سه میلیون نفر به جمکران رفتند. در طول همان سال 21 میلیون نفر برای زیارت به جمکران رفتند، جمعیت کشور ما 83  میلیون نفر است. 21 میلیون از ۸۳ میلیون در طول یک سال برای زیارت امام عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌) به جمکران رفته بودند. این‌همه سه‌شنبه‌های مهدوی و چهارشنبه‌های امام رضایی داریم، این‌همه برنامه‌هایی که در طول سال برگزار می‌شود، پس چرا امام زمان نمی‌آید؟ مشکل کجاست که ظهور محقق نمی‌شود؟ امام زمان(عج‌الله‌تعالی‌فرجه) منتظر چه اتفاق دیگری هستند تا بیایند؟ این‌همه دعای ندبه خوانده می‌شود، این‌همه محافل و مجالس، آدم‌های امام زمانی هم کم نداریم، آدم‌هایی که واقعاً امام زمانی‌اند و از دل و جان برای امام زمان کار می‌کنند، نذر می‌کنند، ختم می‌گذارند، کار خیر انجام می‌دهند، صدقه می‌دهند، گعده‌های امام زمانی برگزار می‌کنند، انبوه جمعیت در طول سال ارادت خودشان را به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) نشان می‌دهند، چرا امام زمان نمی‌آیند؟

 

نگران بچه‌های آخرالزمان// والدین، نگران دین و اعتقاد فرزندان

کمی هم به زندگی خودمان و بچه‌هایمان نگاه کنیم. خیلی از پدر و مادرها برای تربیت بچه‌هایشان دغدغه دارند، نگران تربیت بچه‌ها هستند، خیلی‌ها به ما مراجعه می‌کنند. دنبال یک مدرسه خوب برای بچه‌هایشان می‌گردند. سؤال می‌کنند بچه‌مان را کدام مدرسه بفرستیم، دانشگاه چه کار کنیم، چه رشته تحصیلی، این سؤالات یعنی از باب تربیت نگران آینده بچه‌ها هستند. حتی دنبال یک محله خوب می‌گردند تا خانه‌شان جایی باشد که آدم‌های درست و حسابی رفت و آمد داشته باشند، محله بزهکارها و خلافکارها نباشد. امنیت اخلاقی داشته باشد. حتی بعضی دوستان بچه‌ را هم مراقبت می‌کنند که بچه‌ با چه کسی رفت و آمد و نشست و برخاست دارد؛ نگران آینده بچه‌هایشان هستند.

 

با امام حسین(علیه‌السلام) تا حدی مسیر را طی کرده‌ایم

اما گاهی می‌بینید که بچه‌ رفت فلان مدرسه یا دانشگاه خراب شد. دیگر مثل قبل، مؤمن نیست، دیگر نمازش را نمی‌خواند یا در بازار کار دنبال کار رفته، افکار و اخلاقش عوض شده دیگر نماز نمی‌خواند، چرا با این همه دغدغه و مراقبت، اینطور می‌شود؟ پدر و مادر حاضرند سنگین‌ترین مبالغ را بدهند و بچه‌شان را بفرستند مدرسه‌ای که درست و حسابی باشد.

این سؤال‌هایی که مطرح شد برای این است که به موضوع و مبحث امسال برسیم. این سؤال‌ها، مقدمه موضوع است. چند جواب دارد، یکی از جواب‌ها این است: در این قضیه خیلی هم دست خالی نیستیم، خیلی از راه را آمده‌ایم. به قله نرسیده‌ایم، ولی خیلی از مسیر را با امام حسین و امام زمان(علیهماالسلام) آمده‌ایم. هر اندازه که به امام معصوم  اقتدا کردیم، همان اندازه خیلی راه آمدیم.

 

دستاوردهای بیشمار ما در عرصه معنویت اجتماعی

 زمانی در این مملکت، در زمان رضاخان قلدر، روضه‌خوانی قدغن بود، معنویت قدغن بود. هر روحانی را می‌دیدند عمامه از سر او برمی‌داشتند، از سر زن‌ها چادر برمی‌داشتند؛ در تاریخ یزد ثبت شده است. رسماً با دست خود حکومت چادر و روسری از سر زن‌ها برمی‌داشتند، ابلاغیه می‌زدند و تمام مسئولین موظف بودند خانم‌هایشان مکشوفه به خیابان بیایند، بقیه مردم هم با فشارهای مختلف اجتماعی که به آنها می‌آمد، مجبور بودند کم‌کم تن بدهند. آ‌نهایی که تن نمی‌دادند، زیر فشار بودند. اما الان اینطور است؟! الان ممکن است بگویید فسادهایی در جامعه ما رخ نشان می‌دهد، ولی قابل مقایسه با آن دوران نیست. به نقل از پسر مرحوم حجت‌الاسلام آیت‌اللهی(رحمت‌الله‌علیه) که فرمودند: یک سال، روز عرفه‌ می‌خواستم در مسجد جمکران دعای عرفه بخوانیم. درب مسجد جمکران مثل الان نبود که شبانه‌روز باز باشد، بسته بود، باید می‌رفتیم کلیدش را می‌گرفتیم و می‌رفتیم داخل تا دعای عرفه بخوانیم. پنج شش نفر بودیم. قبل از انقلاب کسی نمی‌دانست دعای عرفه چیست!

شخصی می‌گفت خیلی چیزها بعد از انقلاب درآمده،‌ گفتم بله درآمده، ولی از لابلای کتاب‌های دینی درآمده! در کتاب‌ها بوده، ولی کسی نمی‌خوانده. کسی نمی‌دانست دعای عرفه چیست! همین فاطمیه‌ای که مجلس می‌گیریم کسی نمی‌دانست چیست، از قدیمی‌ترها بپرسید‍. این جمعیت‌هایی که امروز عرفه می‌خواند. در پیاده‌روی اربعین، شب‌های قدر، اعتکاف، میلیون‌میلیون آدم حضور پیدا می‌کنند؛ ما دست خالی نیستیم، خیلی دستاورد داشتیم.

 

از ایرانِ مستعمره تا ایرانِ ابرقدرت/ دستاوردهای اسلام و انقلاب

زمانی در دنیا فقط دو بلوک شرق و غرب، دو ابرقدرت، شوروی و آمریکا بود، که این دو در دنیا با هم دعوا داشتند و رقیب هم بودند. خیلی از کشورها مستعمره این دو ابرقدرت بودند. ایران هم مستعمره هر دو قدرت بود. یک‌وقت چرچیل و لنین و ضل به تهران آمده بودند و بدون اینکه شاه ایران، محمدرضا شاه بداند؛ جلسه گرفتند و محمدرضاشاه را هم حتی دعوت نکرده بودند و بعد هم رفتند! تا این حد کشور ما مستعمره و ضعیف بود، تا اینکه انقلاب می‌شود به نام اسلام و امام حسین(علیه‌السلام). امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) می‌فرماید: همین محرم و صفر ۱۵ خرداد و امام حسین(علیه‌السلام) و محافل روضه‌ها انقلاب را پیروز کرد.

امروزه ایران یک ابرقدرت شده، رؤسای جمهور ترکیه و روسیه می‌آیند و می‌نشینند جلوی رهبر عالی ایران و ایشان خطاب به آنها می‌گوید باید چنین شود، باید چنان شود. تمام کشورهای مقاومت اسلامی تحت فرمان جمهوری اسلامی هستند. همه جنگ‌‌ها با اسرائیل منجر به شکست اسرائیل شده، داعش را جمهوری اسلامی نابود کرد. مرزهای امنیتی و استراتژیک ایران تا پشت دیوار شهرک‌های رژیم صهیونیستی پیش رفته است. آنجا حاج قاسم سلیمانی دارد اشاره می‌کند به قدس؛ آیا اینها دستاورد نیست؟!! 

ایران در دنیا یک ابرقدرت شده. شهدایی در انقلاب اسلامی با نَفَس امام(رحمت‌الله‌علیه) تربیت شدند، از اولیای خدا. شهیدی که ۱۹ سال دارد می‌رود پیش شهید محراب آیت‌الله مدنی و دوزانو جلوی ایشان می‌نشیند و زار‌زار گریه می‌کنند. ایشان به این جوان می‌فرماید از آن حرف‌هایی که حضرت ولی‌عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) به شما زدند، به من بگو. یکی از آنها حاج قاسم سلیمانی است که ابر قدرت‌ها را به زانو درآورده، اینها تربیت شده‌ مکتب امام حسین(علیه‌السلام) هستند؛ آیا اینها دستاورد نیست؟!!

 

لزوم گسترش محافل و مجالس اهل‌بیت(علیهم‌السلام)

روز عاشورا در کشورهای غیراسلامی مثل روسیه، آمریکا و انگلیس، بیرق دسته‌های عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) بلند می‌شود و مردم جلوی کاخ سفید ذکر «یا حسین(علیه‌السلام)» می‌گویند. قبلاً در کشور ما هم روضه خواندن قدغن بود و آمریکایی‌ها بر جریانات سوار بودند، ولی الآن دسته‌های عزاداری جلو کاخ سفید رژه می‌روند. شهید دادیم، «یا حسین» را مردانه و جانانه گفتیم و پای آن ایستادیم، تا به اینجا رسیدیم.

جواب دیگر این است که اگر می‌خواهیم این مسئله حل شود، باید محافل و مجالس امام حسین(علیه‌السلام) و امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) خیلی بیشتر از اینها باشد. آمار کنونی از این محافل خیلی کم است و به همین دلیل نمی‌توانیم بر مشکلات غلبه کنیم. اگر روزی رسید که از ٨٣ میلیون نفر جمعیت ایران، حداقل ۴٠ میلیون نفر، مثلاً در مناسبتی به هر قیمتی به جمکران رفتند، معلوم می‌شود اعتقاد و فهمی از امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) در دل مردم افتاده است.

 

تربیت نیروی لازم برای امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)

جمعیت کنونی کره زمین هفت و نیم میلیارد است. ما می‌خواهیم تمام مردم دنیا را پای کار امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) بیاوریم. امام فقط برای ایران و کشور‌های اسلامی ظهور نمی‌کنند، بلکه «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[1]، قرار است امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) کره زمین را پوشش دهند. ما باید برای بشریت برنامه‌ریزی کنیم که در زمان ظهور، به سمت ایشان بیایند. ما خیال کردیم بدون هیچ تلاشی، امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) ‌ظهور می‌کنند و با معجزه، گردن همه را می‌زنند و یک پاکسازی اساسی می‌کنند و تعدادی مؤمن و شیعه باقی می‌مانند! روایات این را نمی‌گوید، زمینه‌سازی برای ظهور لازم است.

در کشور خودمان، همه باید به ایشان گرایش پیدا کنند. حتماً دیده‌اید که اقلیت‌های دینی و مذهبی‌هم به اسلام و مذهب گرایش پیدا کرد‌ه‌اند. باید تمام مردم دنیا به امام‌ زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) گرایش پیدا کنند. کم‌کاری از ماست؛ مردم دنیا و کشور و حتی محله‌مان که سهل است، فرزندان‌مان هم امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) را نمی‌شناسند. جزئیات زندگی هنرپیشه‌های سینما و سلبریتی‌ها را می‌دانند، ولی اسامی چهارده معصوم را نمی‌دانند. ما این آموزه‌ها را وظیفه مدرسه می‌دانیم و ظاهراً خودمان نقشی نداریم! همانطور که مادر و پدرمان را خانه سالمندان می‌گذاریم، بچه‌ها را هم به مدرسه می‌سپاریم و می‌خواهیم یک مؤمن خوب تحویل بگیریم! اینطور نیست! فرزندمان را به باشگاه تحویل دهیم و ورزشکار تحویل بگیریم؛ باید تربیت صورت گیرد، چراکه نیروی مؤمن لازم داریم!

 

نقش جمعیت در پیروزی قیام‌ها

 دلیل اینکه ائمه(علیهم‌السلام) قیام نمی‌کردند و حکومت طاغوت را سرنگون نمی‌کردند، کمبود جمعیت بود. امام صادق(علیه‌السلام) همراه شخصی می‌رفتند. به گله گوسفندی اشاره کردند و فرمودند این گله چند رأس است؟ گفت: آقا هفده ‌تا. حضرت فرمودند: ما به این اندازه یار نداریم، وگرنه قیام می‌کردیم. سهل‌بن‌حسن خراسانی محضر امام‌ صادق(علیه‌السلام) آمد و پرسید: چرا قیام نمی‌کنید؟ فقط صدهزار شمشیر‌زن در خراسان دارید. حضرت فرمودند: برو در تنور! گفت ما چه گناهی کردم، ببخشید حرفی نزدم، آیا بی‌ادبی کردم که ناراحت شدید؟! امام فرمودند: نه بنشین! همان لحظه هارون‌ مکی ـ از اصحاب حضرت ـ از راه رسید و سلام کرد. حضرت به ایشان جواب دادند. منتظر بود آقا به ایشان اذن دهند تا وارد شود. امام به او فرمودند: هارون برو داخل تنور! بدون معطلی گفت: «سمعاً و طاعتاً» کفشش را زیر بغلش گرفت و رفت داخل تنور نشست. حضرت هم با مرد خراسانی چند دقیقه صحبت کردند. مرد خراسانی دلواپس بود. گفت این جزغاله شد، نمی‌خواهید سراغش بروید؟ حضرت فرمودند: بلند شو تا برویم. دیدند هارون مکی وسط آتش نشسته و ذکر می‌گوید. حضرت پرسیدند چند یار اینچنینی داریم؟ گفت: هیچ‌کس اینطور نیست. فرمودند: ما چنین یارانی برای قیام کردن می‌خواهیم، ولی نداریم. اگر یاران امام اینگونه باشند، امام کار خودش را می‌کند و هدایت انجام می‌شود. اینکه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) مکه را بدون خونریزی فتح کردند، فقط به این دلیل بود که جمعیت مسلمانان زیاد شده بود و مشرکین مکه ترسیدند؛ بیرون مکه اردوگاه زده بودند و آتش روشن کرده بودند. ابوسفیان گفت: کارمان تمام است و نمی‌توانیم مقاومت کنیم. شبانه نزد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) رفت و اسلام آورد. وقتی بقیه هم نزد ایشان آمدند، نتوانستند مقاومت کنند.

 

مجالس سیدالشهداء(علیه‌السلام) باید باشکوه و شلوغ باشد!

شلوغی مجالس امام حسین(علیه‌السلام) چشم ابلیس و شیاطین جن و انس را کور می‌کند. جبهه حق، سیاهی لشکر می‌خواهد تا معادلات شیطان را به هم بزند. مؤمنین باید آنچه مربوط به دین و شعائر دین می‌شود، را شلوغ کنند. امام(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) فرمودند: مکتبی که در آن «به سر و سینه زدن» نباشد، باقی نمی‌ماند. اسلام را امام‌حسین(علیه‌السلام) حفظ کرده و امام‌حسین(علیه‌السلام) را همین عزاداری‌ها حفظ کرده است. شما با عزاداری‌هایتان می‌توانید امام را حفظ کنید، کما آنکه مردم کوفه امام‌حسین(علیه‌السلام) را حفظ نکردند و کشتند. اگر این محافل و مجالس کم‌رنگ شود، آن کس که می‌سوزد و می‌بازد، ماییم. عزاداری‌ باید باشکوه و شلوغ باشد، نباید کسی شب محرم را در خانه‌اش بگذراند و بی‌خیال مجالس عزاداری شود. از همان اول مجالس باید مملو از جمعیت باشد. اینها اثر دارد.

 

اصحاب با وفا// ما می‌مانیم یا می‌رویم؟

 امام‌حسین(علیه‌السلام) روز نهم و دهم و شب عاشورا جمعیت خودش را داشت. جمعیت امام‌حسینی‌ها در کربلا همین بود که دیدید. نهایتاً با زن و بچه‌ها صد و اندی نفر بود. امام‌(علیهالسلام) روی کره زمین یاری نداشت، غیر از همین‌هایی که با او بودند. خیلی‌ها با ایشان به کربلا آمده بودند. دخترشان می‌گوید: وقتی پدرم شب عاشورا همه را جمع کرد، نور خیمه را کم کرد و فرمود: هرکه می‌خواهد برود، اینها با من کار دارند و هرکه بماند کشته می‌شود. شما هزار نفرید و اگر اینجا بمانید فردا در مقابل سی‌هزار نفر کشته می‌شوید، هفتاد نفر هم باشید کشته می‌شوید. در ادامه می‌فرماید: پدرم سرش را پایین انداخت تا افراد را نبیند و اگر کسی می‌خواهد برود، راحت باشد و خجالت نکشد. این افراد یکی‌یکی از خیمه رفتند و دور امام را خالی کردند و ما گریه می‌کردیم.‌ امام با کسانی که باقی مانده بودند، تنها شدند و رو به اصحاب و بنی‌هاشم کردند و فرمودند: شما هم بروید، اینها با من کار دارند. نکته مهم این است که فرمودند: من بیعتم را برداشتم، بروید. اصحاب یکی‌یکی بلند شدند و حرف زدند. گفتند: اگر ما را هفتاد بار قطعه‌قطعه کنند و زنده شویم، محال است از شما دست برداریم. اینها بودند که در رکاب امام حسین(علیه‌السلام) ماندند. باید درون خود تأمل کنیم که اگر چراغ‌ها را خاموش کنند، می‌رویم یا می‌مانیم. آیا جزء کسانی هستیم که قرار است امام را تنها بگذاریم یا پای ایشان بمانیم؟

 

اهانت به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در میان جمعیت

نوشته‌اند سی هزار تا صدوبیست هزار نفر دور امام را گرفتند؛ یک نفر تنها! جمعیت اگر زیاد باشد و علیه انسان باشد، انسان منفعل می‌شود. زنان و بچه‌ها را به اسارت گرفتند. عمداً دستور داده بود کاروان اسرا را از شهرها ببرید تا جمعیت زیادی باشد. اهل بیت امام(علیه‌السلام) را در سفر کوفه تا شام هر چه می‌توانست زجر داد. می‌گفت اینها را در جمعیت ببرید و بگویید اینها خارجی‌اند، شورش کرده‌اند و این افراد زن و بچه آنها هستند. مردم هم که تحت تأثیر تبلیغات بودند، به چشم کسانی که بر امیرمؤمنین خروج کرده و مخالف پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و دین هستند، به اینها نگاه می‌کردند. نمی‌دانید این مردم بی‌فرهنگ با اهل بیت امام(علیه‌السلام) در این مسیر چه کردند! در مقاتل نوشته کمترین کار، طعنه زبانی و فحاشی بود. تا وقتی به روستا یا شهری می‌رفتند، مردم به آنها حمله می‌کردند و سنگ می‌زدند تا اینکه به شام رسیدند. مسیری را که به طور معمول یک ربع الی بیست دقیقه طول می‌کشید تا طی کنند، نصف روز طول کشید؛ تا اینکه اسرا را داخل خرابه بردند. از بس که جمعیت زیاد بود و اینها را معطل کرده بودند.

 

ماجرای شهادت دختر سه ساله اباعبدالله(علیه‌السلام) در خرابه شام

 دختر سه ساله امام حسین(علیهالسلام) که منزل به منزل با سر بُریده پدرش صحبت کرده،‌ به خرابه شام آمده. هرشب گریه می‌کند و صدای ناله‌اش بلند می‌شود. چقدر خداوند به شما نعمت داده است! یک نفر یا حسین(علیه‌السلام) می‌گوید و همه گریه می‌کنند. اما نوشته‌اند وقتی این بچه‌ها گریه می‌کردند، این سر را با نیزه جلوی آنها می‌آوردند. حضرت زینب(علیها‌سلام) لحظه‌ای به سر بالای نیزه نگاه کرد و گفت: حسین جان! قلب دخترت ذوب می‌شود، قالب تهی می‌کند، با او حرف بزن. این دختر را به خرابه شام بردند. روی خاک‌ها زار‌‌‌زار گریه می‌کرد. چون دیوار خرابه به کاخ یزید چسبیده بود، صدای گریه او به اتاق یزید ملعون رسید. یزید از خواب نحسش بیدار شد و گفت چه خبر شده؟ گفتند: یکی از بچه‌های حسین(علیه‌السلام) خواب پدرش را دیده و پدرش را می‌خواهد. یزید گفت: سر پدرش را برایش ببرید و آرامش کنید. در کتاب «ستاره درخشان شام» و در مقاتل دیگر هست که وقتی صدای گریه رقیه(علیهاسلام) بلند شد، سر سیدالشهداء(علیه‌السلام) که در اتاق یزید، پشت پنجره و داخل تشت بود، از زمین به بالا می‌آمد و از آنجا داخل خرابه را نگاه می‌کرد. سر بریده را داخل خرابه بردند. نوشته‌اند که حضرت زینب(علیهاسلام) متوجه شد و دوان‌دوان به در خرابه آمد و قسم داد که این سر را داخل خرابه نکنید. ایشان را با تازیانه زدند و به کناری انداختند. گفتند: این دستور است. روی سر را هم پارچه‌ای انداخته بودند و مشخص نبود که سر است؛ می‌‌خواستند غافلگیرش کنند...

 سر مبارک را جلوی دختر امام(علیه‌السلام) گذاشتند. زار‌زار گریه می‌کرد و بقیه دختران را هم به گریه انداخته بود. یک دفعه رقیه(علیها‌السلام) گفت: عمه جان این چیست؟ چون سر را در طبق گذاشته بودند، بعضی اینطور می‌گویند که گفت: من که غذا نخواستم. خدا گواست، کتک خوردم، ولی التماس نکردم.

ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌‌آمد            ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم

کاری کردند که وقتی غساله آمد این دختر را غسل دهد، بنا بر نقلی که او را غسل دادند. چون یک نقل هم می‌گوید حضرت زینب(علیها‌السلام)) خودشان حضرت رقیه(علیها‌السلام) را غسل دادند. اگر حضرت زینب غسل دادند که وامصیبتا. غساله آمد غسل دهد تا نگاهش به بدن افتاد عقب رفت. به حضرت زینب(علیها‌السلام) رو کرد و گفت: آیا این بچه مریضی داشته؟ چرا همه بدنش ورم کرده و کبود است؟ حضرت زینب(علیها‌‌السلام) شروع به گریه کرد و گفت: در همه مسیر کوفه تا شام، هر وقت این بچه پدرش را صدا می‌زد، یا به او سیلی می‌زدند یا با تازیانه یا با لگد او را می‌زدند. این بدن از ضرب سیلی و کتک اینطور ورم کرده است...

 

 


[1] . بحار‌الانوار، علامه مجلسی، ج51، ص156.