تکامل انسان در مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی

تکامل انسان در مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی


تکامل انسان در مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: کدام الگو مناسب زنِ مسلمان است؟ // قوام و دوام نظام احسن خدا بر اساس قانون زوجیت است // چرا انسانِ غیر موحد، آرامش را قربانی آسایش کرده است؟// خانه‌سازی به سبک خدا‌پرستان با خانه‌سازی به سبک دیگران فرق می‌کند// کرامت و ارزش زن در نگاه پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چیست؟

 

شناسنامه:

عنوان: مراسم ویژه فاطمیه اول؛ حکایت همچنان باقیست...

موضوع: الگوی سوم زن مسلمان؛ نقش عواطف زن در رهبری جامعه

شعار: دوباره زن، دوباره زندگی

زمان: 16 آذر، شب اول فاطمیه 1401

مکان: امامزاده سید جعفر محمد(علیه‌السلام)

 

مقدمه

به مناسبت ایام معظم فاطمیه و جوّ این روزهای جامعه‌ و هم به مناسبت اهمیت ذاتی‌ای‌ که مسئله زن و جایگاهش دارد، قصد داریم این شب‌ها به تعریف دوباره‌ای از زن و جایگاه وی بپردازیم. سؤالاتی از این دست هست که زن یا مرد، کدام‌ اصلی‌ا‌ند؟ کدام رکن زندگی و جامعه‌اند؟ آیا زن خانه‌نشین یا زن اجتماعی، کدام درست‌تر است؟ آیا زن در قرن پانزدهم باید مثل زن 1400 سال پیش زندگی کند؟ نظر اسلام در این رابطه چیست؟ زن‌ها تا چه حد می‌توانند در اجتماع بروز و ظهور داشته ‌باشند؟ آیا غیر از الگویی که شرق و غرب از زن برای دنیای امروز ارائه داده‌اند، الگوی دیگری هم هست یا ما باید از همان الگوهایی که شرق و غرب ارائه داده‌اند، تبعیت کنیم؟

 

الگوی سوم زن مسلمان

ابتدای بحث، بخشی از پیامی که مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در کنگره‌ هفت‌هزار شهید زن در اسفند 1391 دادند، را می‌خوانم. عبارتی ایشان فرمودند که تبدیل به شعار شد: «الگوی سوم زن مسلمان»؛ فرمودند: «زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی و در تعریف غالباً غربی به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید هست معرفی می‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم زن، نه شرقی نه غربی است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می‌توان زن بود، عفیف، محجبه و شریف بود و در عین حال در متن و در مرکز بود. می‌توان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرهای جدیدی را فتح کرد و فتوحات بزرگی به ارمغان آورد.

زنانی بوده‌اند که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانه‌ترین میدان‌ها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری فتح کردند. این، همان الگوی سوم زن مسلمان در دنیای مدرن امروز است که به حیات مؤمنانه خودش در متن جامعه می‌تواند ادامه دهد. دو ویژگی اسلام و انقلاب، از زن ایرانی یک الگوی سومی ساخته که می‌تواند الگوی بدون رقیب جامعه جهانی بانوان امروز باشد.»

 

نقش انسان در نظام احسن/ وقتی خدا به خودش آفرین گفت!

خداوند متعال غایتی را برای عالم و خلقت موجودات در نظر گرفته و برای رسیدن به این غایت، یک نظام احسن قرار داده ‌است. خداوند، رب‌العالمین است. کار خدای متعال تربیت، رشد دادن و پرورش دادن است. برای ربوبیت و پرورش دادن، خودش موجودات را در یک نظام احسن قرار داده‌ که در آن نظام، موجودات پرورش پیدا می‌کنند. در نظام احسن برای هر موجودی نقشی قائل شده‌، هیچ موجودی بدون نقش نیست؛ هیچ رَطب و یابس و صغیر و کبیری در این عالم نیست که شیء و موجود باشد، ولی خدا نقشی برای او قرار نداده باشد.

خداوند تبارک و تعالی در این نظام احسن، نقش اصلی و حکمرانی را به انسان داده ‌است. «فِی سِتَةِ اَیّامٍ»[1] در شش روز هفت آسمان و زمین را خلق کرد. از موجودات ریز میکروسکوپی، تا کهکشان‌های عظیم در آسمان‌ها... همه را آفرید. بعد از خلقت هیچ کدام نفرمود: «فَتَبارَکَ ‌اللهُ أحسنُ الخالِقین»[2]، ولی انسان را که آفرید این جمله را فرمود و به خودش آفرین گفت. وقتی خدا به خاطر خلقت آدم می‌شود: «أحسنُ الخالقین» انسان هم «أحسنُ ‌المخلوقین» می‌شود. بهترین خلق را خدای متعال انجام داده و خودش را به خاطر خلقت او بهترین خالق نام برده است. خداوند عزّوجل در قرآن فرموده: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»[3]؛ ما انسان را در بهترین شکل ممکن آفریدیم. نه فقط ظاهر، بلکه سیرتش هم بهترین سیرت است. یعنی خداوند استعدادهایی را به بشر داده که به هیچ موجودی نداده است. قدرتی درون بشر نهاده ‌که درون هیچ موجودی قرار نداده ‌است. بعد این موجود را فرمانروای عالم قرار داده و فرموده خلیفه‌الله؛ یعنی جانشین من روی زمین است.

 

شأنی که خداوند برای انسان قائل شده است

در حدیث قدسی می‌فرماید: «یابنَ آدم، خَلَقتُ الاشیاءَ لِاَجلِکَ وَ خَلَقتُکَ لِاَجلی»[4]؛ هرچه که در این عالم شیئیت دارد، برای تو و اما تو را برای خودم خلق کردم! من قدرتی به تو دادم که می‌توانی همه اینها را تسخیر کنی، اما همه اینها برای من هیچ است، آسمان با همه کهکشان‌ها هیچ است، دریاها، عظمتش، موجوداتش، هرچه «مَا فِی السَّمواتِ و مَا فی الأرضِ و مَا بَینَهُما» همه اینها را برای تو آفریدم. «خَلَقتُک لِاَجلی» و تو را برای خودم آفریدم.

خداوند تعالی در آیات قرآن اشاره می‌فرماید: «سَخَّرَ لَکُم»، «جَعَلَ لکم»، «خَلَقَ لکم». ما برای شما خلق کردیم، برای شما قرار دادیم، مُسخّر شما کردیم. « وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إنَّ فی ذلکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتَفکَّرون»[5]؛ همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است، مُسخّر شما کردیم. این برای کسانی که اهل فکرند، از نشانه‌های خداست. (اینها «مِنهُ» از طرف خدا، مُسخر شما یعنی مُسخر نوع انسان شده، حالا من و شما ممکن است که حتی خودمان هم در تسخیر خودمان نباشیم، ولی خدا این قدرت را به ما داده).

«سخَّر لَکُم الشَّمس وَ القمر»[6]؛ خورشید و ماه را برای شما مسخر کردم. «سَخَّر لَکُمُ الفُلکَ لِتَجریَ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ وَ سَخَّر لَکُمُ الاَنهارَ»[7]؛ کشتی‌هایی که در دریاها می‌روند به امر خدا، مسخر شماست. آبشارها و رود‌خانه‌های بزرگ را مسخر شما کردم. «واللهُ جَعَلَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم ازواجاً»[8]؛ خدا برای شما از نفس خودتان همسرانی قرار داد. «جَعَلَ لَکُمُ الاَرضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بناءً»[9]؛ زمین را فرش و زیرانداز شما قرار داد. شأنی که خدا به من و شما داده، این است. چنین قدرتی را هم درون من و شما قرار داده، ما روی گنجی زندگی می‌کنیم که نرفتیم آن را کشف و استخراج کنیم.

 

غایت نظام احسن الهی

 غایت این همه نعمت «سَخَّرَ لَکُم»، «جَعَلَ لَکُم» و «خَلَقَ لَکُم» چیست؟ می‌فرماید: «لَعَلَّکُم تَهتَدون»؛ برای اینکه هدایت شوید، «لَعَلَّکُم تَشکُرون»؛ شکر کنید، «لَعلَّکُم تَتَفَکَّرون»؛ تفکر کنید، بعد از همه اینها هم می‌فرماید: «لِیَعبُدون»؛ برای اینکه عبادت کنید. این نعمت‌ها را ندادم تا همین‌طور بخورید، فرق شما با بقیه موجودات این است که باید به وسیله نعمت‌هایی که به شما دادم به یک هدفی برسید. وگرنه همه پرنده‌ها، خزنده‌ها و... می‌خورند، ولی نه فکر می‌کنند، نه هدایت می‌شوند، نه رشد می‌کنند، پس فرق شما همین است.

  غایت نعمت‌هایی که خدا به ما می‌دهد برای این‌ است که فکر و شکر کنیم و به سمت خدای متعال هدایت شویم و بندگی‌ کنیم. خداوند متعال همه ‌چیز را برای انسان و انسان را برای خودش خلق کرده است. فرمود: «مَا خَلقتُ الجِنَّ و الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدون»؛ آفریدم برای اینکه شما فقط بندگی مرا بکنید، یعنی مرا بشناسید. این همه امکانات و خلقت را مسیری برای تکامل شما قرار دادم. اگر بندگی مرا بکنید، به تکامل می‌رسید.

می‌فرماید: «عَبدی اَطِعنی أَجعَلکَ مِثلی»[10]؛ ای بنده من! مِثل من یا َمثَل من شو. آنوقت می‌توانی «کن فیکون» کنی و برسی به جایی که با اراده تو، دنیا و امور تغییر کند. می‌شود؟! بله. قبلاً شده، زیاد اتفاق افتاده، با اراده انسان کامل دنیا تغییر می‌کند.

 

قانون زوجیت، یکی از اسرار نظام احسن

یکی از اسرار و قوانین مهم نظام احسن، قانون زوجیت است. حضرت علامه حسن‌زاده آملی(رحمة‌الله‌علیه) در اوایل کتاب شریف «شرح و فصح کتاب حکمت العصمتیه فی کلمه الفاطمیه» بحثی را در مورد زوجیت مطرح می‌کنند. [بحث بسیار زیبایی است، پیشنهاد می‌دهم دوستان مطالعه کنند.] اهمیت قانون زوجیت به این است که قوام و دوام نظام احسن خدا بر اساس قانون زوجیت است.

قانون زوجیت پیرو قانون تکامل است. اگر موجودات بخواهند کامل شوند، باید زوج داشته باشند. علتش این است که موجودات مادی‌ و نیازمندند، با زوج کامل می‌شوند. تنها موجودی که در عالم زوج ندارد، خودِ خداوند متعال است. بقیه همه به زوج نیاز دارند؛ «لَم یَلِد وَ لَم یُولَد»، «وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُوَاً اَحَد»[11].

 

اَشکال گوناگون قانون زوجیت

می‌فرمایند: قانون زوجیت در چند شکل بروز و ظهور پیدا می‌کند: یا بر اساس قانون تضاد است، یا قانون مقارنه و تقارن یا بر اساس تعامل و... می‌فرمایند: قانون زوجیت در انسان، حیوان، جنیان، گیاهان، به نر و مادگی است. در سایر موجودات در طبیعت تفاوت‌هایی وجود دارد، اینطور نیست که مثل انسان با انسان، گیاه با گیاه، حیوان با حیوان، نر و ماده زوج ‌شوند، موجودات دیگر فرق می‌کنند. گفتیم زوجیت پیرو قانون تکامل است، بنابراین منحصر در نر و مادگی نمی‌شود. گاهی خودش را در تضاد بروز و ظهور می‌دهد. مثلاً شب و روز دو چیز ضد هم‌اند، ولی زوج هم‌دیگرند. شب کامل‌کننده روز و روز کامل‌کننده شب است، به هردو هم نیاز است.

گاهی زوجیت پیرو قاعده تقارن(مقارنه) است؛ دو چیز جفت هم، شبیه هم که علامه در المیزان می‌فرمایند: مثل دو جفت کفش و جوراب مقارن است. با یک لنگ جوراب یا یک لنگ کفش که نمی‌شود، باید قرینه‌اش باشد، اگر یکی‌ از آنها نباشد، ناقص است.

گاهی زوجیت پیرو قانون تعامل است؛ تعامل، مثل روح و جسم. اگر روح نباشد، جسم ناقص است، اگر جسم هم نباشد، روح ناقص است.

 

نقش همه پدیده‌ها در قانون زوجیت

 خدای تبارک و تعالی ذیل قانون زوجیت، به همه پدیده‌های عالم نقش داده است. حتی مثلاً درباره میوه‌ها می‌فرماید: «وَ مِن کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ»[12]؛ درختان میوه‌ برای اینکه ثمر دهند، خداوند آنها را نر و ماده قرار داده، برای هر درختی جفت قرار داده است. قانون زوجیت در آیه ۴۹ سوره ذاریات است: «و مِن کُلِّ شیءٍ خَلَقنا زوجَینِ»[13]؛ همه چیز زوجیت دارد. حالا خداوند متعال ذیل این قانون، به همه چیز نقش داده است.

 

تکامل انسان در مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی

 انسان نظام احسن خدا را دست‌کاری و جابه‌جا کرده، از جای خودش بیرون برده است. خدای متعال در مکتب توحیدی و مکاتب آسمانی که به خدا وصل است، فرموده که تکامل انسان در یکتاپرستی و بندگی خداست، در اعتقاد به معاد، آخرت و حساب و کتاب و در سبک زندگی بر اساس خداپرستی است. تنها در این صورت، زندگی فردی و اجتماعی‌ اصلاح می‌شود. اگر عدالت، پیشرفت، ثروت، آزادی، قدرت و لذت بی‌ضرر و کامل می‌خواهید، با نگاه به آخرت، در همین دنیا حلال و طیبش را به شما می‌دهم، لازم نیست سراغ حرام بروید. راه تکامل انسان را اینگونه تضمین می‌کند، اما مکاتب غیرتوحیدی، از خدا نشأت ‌نگرفته، تکامل انسان را در انسان‌پرستی، حیوان‌پرستی، بت‌پرستی، پول‌پرستی و در یک کلام در ماده‌پرستی و ماده‌گرایی معرفی می‌کنند و می‌گویند تکامل شما در همین دنیاست، اعتقاد به خدا، معاد و آخرت نیست. هرکجا لذت، قدرت، ثروت مادی و سرمایه بیشتر است، آنجا دنیاست. آن طرف خبری نیست و همه چیز به این دنیا خلاصه می‌شود. کلاً نظامش را براساس بُرد بُرد در دنیا خلاصه می‌کند و نظام احسن آنها همین می‌شود.

 

نگاه انسان مادی به خلقت و تکامل/ علت همه بدبختی‌های بشریت چیست؟

آدمی که نظام احسن او نظام مادی است، برای رسیدن به کمال با آن نگاه ناقص‌ به انسان، خلقت و تکامل، همه چیز را از جای خود بیرون برده و جابجا می‌کند. خدا قاعده دیگری بر اساس نگاه توحیدی و نگاه به دنیا و آخرت قرار داده، ولی انسان چون نگاهش فقط به دنیاست، همه چیز را از جای خود بیرون می‌کند. نظام احسن الهی را جابجا می‌کند، چراکه گمان دارد تکاملش در چیزی است که خودش خیال می‌کند؛ این آغاز انحراف بشریت است که خودش را از صراط مستقیمی که خداوند ترسیم کرده، خارج می‌کند، تکامل و موفقیت خود را در مسیر دیگری می‌بیند. به خاطر نقص‌ها و نفس‌پرستی و تبعیتی که از شیطان دارد همه چیز را از طبع و طبعیتش جدا می‌کند، دست و پا می‌زند و گرفتار می‌شود و در آخر نیز به آنچه می‌خواهد نمی‌رسد.

مثلاً تکنولوژی، برقراری ارتباط را خیلی سهل کرده است. ما با همه اهل کره زمین در هر کجا باشند می‌توانیم ارتباط بگیریم. تکنولوژی این امکان را به ما داده، آدم‌ها با ماهواره‌ها، رسانه‌ها، اینترنت و... با هم ارتباط می‌گیرند، اما چرا با این تکنولوژی فوق‌العاده جذاب، امنیت روانی انسان‌ها به هم ریخته است؟ چرا با این تکنولوژی فوق‌العاده، تمرکز فکری انسان‌ها به هم ریخته است؟

 

حاصل علم و فکر بشر منهای خدا

در مقالات علمی آمده، کسانی که زیاد از رسانه‌ها استفاده می‌کنند، قدرت تمرکز‌شان پایین است. حافظه‌شان پایین می‌آید و بسیاری از روان‌پریشی‌ها به خاطر همین است. انسجام خانواده و فرهنگ اجتماعی را به هم می‌زند، تربیت، اخلاق و معنویت را نابود می‌کند. این محصول فهم بشری‌ منهای توحید است! در تکنولوژی صنعت خیلی پیشرفت کرده، ولی چه خسارت‌هایی زده است! همین موبایلی که در دست من و شماست، چقدر از عمرمان را کم می‌کند و چه ضرر‌هایی به روح و به جسم‌ ما می‌زند!

حالا پزشک و روان‌پزشک بیاور، هزینه کن، معضلات را بر‌طرف کن، دارو تولید کن، مشاور و پلیس خانواده بیاور و... مرتب هزینه می‌کنند، دوباره بحران تولید می‌شود. می‌بینید هیچ چیز حل نشد، حتی مشکلات اضافه شد. چرا اینقدر آسیب‌های اجتماعی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؟ در غرب مشکلات سر‌ریز کرده، در جامعۀ ما هم به همان اندازه‌ که غربی شویم، به آن آسیب‌ها مبتلا می‌شویم. چرا بشر اینطور است؟ تکنو‌لوژی و صنعت را بالا می‌برد، بعد از آن طرف می‌بیند گاز‌ها‌ی گلخانه‌ای تولید می‌شود و لایۀ اُزن سوراخ می‌شود. چرا علم بی‌آسیب نداریم؟ برای اینکه از مصدر خود‌ش خارج شده است.

 

هدف انسان در تفکر مادی/ هدیه شوم سبک زندگی غربی برای ما  

غا‌یات انسان مادی، مادی و حسّی است. انسان را کاملاً مادی تعریف کرده، نیاز‌های او را تنها در ما‌د‌یات تعریف کرده، ولی خداوند آدم را اینطور نیافریده است. خداوند کمال انسان را در پول و قدرت و ثروت قرار نداده است.

 برای به دست آوردن پول و لذت و قدرت بیشتر از اینجا شروع می‌شود؛ می‌گوید: در روز خیلی کاسبی‌ ما بهتر می‌چرخد، کاش شب هم می‌شد مثل روز بیشتر کار می‌کردیم، بیشتر لذت می‌بردیم، ثروتمندتر می‌شدیم! برای همین شب را هم به روز تبدیل می‌کند، کار‌کِرد و کاربَری شب را تغییر می‌دهد. در حالی که شب انسان به خواب نیاز دارد، ولی برای سود مادی خود، فرهنگی درست کرده است که رستوران‌ها‌، پاسا‌ژ‌ها و تفریحات و... از شب‌ تا صبح دایر است. برای بشریت زیست شبا‌نه تعریف کرده است. در تلو‌یز‌یو‌ن ما هم تبلیغ می‌کند، می‌گوید: شما فلان فروشگاه نرفتید؟ می‌پرسد: همان که تا دو نصف شب باز است؟ می‌گوید: بله همان را می‌گویم! یعنی رسماً دارد تبلیغ زیست شبانه می‌کند، بعد ممکن است بگویید خب، روز که آدم وقت نمی‌کند برود خرید، باید شب تا صبح وقت باشد. بله، این زندگی را غرب به ما هدیه داده، ما همان‌طور که آ‌نها می‌خواهند، داریم زندگی می‌کنیم.

 

انسان مادی آرامش را قربانی آسایش می‌کند

انسان به آرامش نیاز دارد. می‌دانید این بشر غیر‌موحدِ لا‌مذهب با انسان چه کرده است؟! آرامش را قربانی آسایش کرده است. آرامش که برای روح و روان است، نیاز‌ها‌ی معنوی روح را قربانی آسایش تن کرده، چراکه کلاً نگاه مادی دارد. روی تختخوابِ خیلی خوب و راحت می‌خوابد، ولی خوابش نمی‌برد. چراکه مولفۀ آرامش از او گرفته شده است.

نگاه مادی و غیرتوحیدی را در طب، تغذیه، لباس، مد‌ و پوشش، ازدواج، مسافرت و خانه‌سازی وارد کردند. خانه‌سازی به سبک خدا‌پرستان با خانه‌سازی به سبک دیگران فرق می‌کند. در تمدن غرب همه چیز طبق فلسفه و ایدئولوژی غیرتوحیدی طراحی شده و همه چیز از جای خو‌د خارج شده است؛ لذا الآن خانه‌ها‌یی برای ما می‌سازند، که نه می‌شود مهمان زیاد دعوت کرد، نه داخل آن می‌شود عبادت کرد، نه داخل آن می‌شود آسایش و حیا داشت و...، اینها ره‌آورد تمدن غرب است.

 

وقتی زن، قربانی نگاه غیرتوحیدی می‌شود

یکی از چیزهایی که قربانی نگاه غیرتوحیدی شده و شاید مهم‌تر و خسارت‌‌بار‌تر از همۀ اینها‌ باشد، زن است؛ که هویت و نقش او را تغییر دادند. این همه بد‌بختی که در جوامع بشر‌ی امروز می‌بینید، عمده‌ آن محصول تغییر هویت و نقش زن در جامعۀ بشری است که این هم محصول نگاه مادی و ما‌تر‌یا‌لیستی غربی‌هاست که همه چیز را در دنیا، جسم و ماده تعریف کردند.

چطور این مسئله به وجود آمده؟ چطور این نقش جا‌بجا شده؟ ما کجای این تغییر نقشیم؟ زنان ما چطور با چادر‌ و حجاب‌شان دقیقاً در وسط پازل تمدن غرب نقش بازی می‌کنند؟ ما متدینین نماز می‌خوانیم، عبادت می‌کنیم، ولی سوار قطار تمدن غربیم، دارد ما را می‌بَرد، ما هم دل‌خوشیم که در این قطار نماز می‌خوانیم!

 

کرامت و ارزش زن در نگاه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)

وقتی وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) منادی توحید شدند، یکی از مهم‌تر‌ین کار‌ها‌یی که کردند بر‌گرداندن جایگاه زن به مصدر و مسند اصلی بود. ازدواج با حضرت خدیجه(علیهاالسلام) یک پیام بود. شخصیت حضرت خدیجه(علیهاالسلام) را ببینید، این ازدواج یک پیام مهم داشت. یک زن عفیفۀ مؤمنه‌ که قبل از مسلمان شدن اینقدر این آدم، تراز بود که چشم پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را گرفت. کُفو رسول خدا شد. یعنی این زن خیلی زن بود.

پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با او چه کرد؟ پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با خاطرات او بعد از رحلتش چه کرد؟ بعد پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با دختر این خانم(حضرت فاطمۀ زهرا(علیهاالسلام)) به عنوان یک زن چه کرد؟ یک زن معصومه ولی در جایگاه دختر. همه می‌گفتند: هرکس پسر ندارد، ابتر است. خداوند ‌متعال گفت هرکس دختر ندارد، ابتر است: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[14]. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)جلو‌ی پا‌ی این دختر قیام می‌کرد. در جامعه‌ای که تا چند وقت قبل، دختر را زنده به گور می‌کردند و زن ابزار جنسی برای مردان آن جامعه بود، جلوی پای دخترش قیام می‌کرد. وقتی قصد مسافرت داشت، آخرین کسی که خداحافظی می‌کرد دختر‌‌ش بود. وقتی هم از مسافرت بر‌می‌گشت، به دیدار اولین کسی که می‌رفت، دختر‌ش بود. جلو‌ی بقیه دست و پیشانی فاطمه(علیها‌السلام) را می‌بوسید. گاهی هم سینۀ او را می‌بوسید، می‌فرمود: بوی بهشت را از فاطمه‌(علیها‌السلام) استشمام می‌کنم.

بعد امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را به همسری فاطمه(علیها‌السلام) انتخاب کرد. امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) می‌خواهد داماد پیغمبر شود، عرض کرد: یا رسول‌الله، من چیزی از مال دنیا ندارم که مهریۀ دخترت فاطمه(علیهاالسلام) کنم. فرمودند: علی‌جان، زره که داری؟! عرض کرد: بله. فرمودند: برو آن را بفروش و مهر فاطمه(علیها‌السلام) کن. این حرف‌ها اسراری دارد. به این مسائل، ساده نگاه نکنید!

 

زن و مرد از دریچه نگاه قرآن

قرآن در مورد زن و مرد زیبا سخن گفته است، می‌فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»[15]؛ شما زن‌ها برای همسرتان لباس هستید و شما مردها برای همسرتان لباس هستید. زن و شوهری که هم‌کفو باشند، برای هم لباس‌اند، آبروی هم را حفظ می‌کنند. یکی از کارکردهای لباس همین است که بدن را محافظت می‌کند.

اگر شما بخواهید دقت مضاعفی کنید، چرا رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: زره‌ یا سپر را بفروش؟ این زره لباس جنگی است، در جنگ‌ها به کار می‌آید. روضه‌اش این می‌شود: علی‌جان، بعد از من دیگر جنگ‌های اینطوری برای تو پیش نمی‌آید؛ جنگ‌هایی پیش می‌آید که تو دیگر خیلی به این جوشن نیاز نداری، لباس دیگری می‌خواهی که من آن را به تو داده‌ام و آن فاطمۀ من است. فاطمه(علیهاالسلام) زره تن تو می‌شود.

 

فاطمه(علیها‌السلام) زره‌ای برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

وقتی حمله می‌کنند، فاطمه(علیها‌السلام) پشت در می‌آید. ضربه‌هایی را که می‌خواستند به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بزنند، به فاطمه(علیهاالسلام) زدند. عجب لباسی پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) دادند! لباس جنگی. زره وقتی خیلی در معرض نیزه‌ها و تیرها قرار می‌گیرد می‌بینی پاره‌پاره شده، شبی که می‌خواست فاطمه(علیهاالسلام) را دفن کند صدا زد: ببخش یا رسول‌الله، لباس سالم به من تحویل دادید، لباس زخمی و پاره‌پاره به شما دادم. لباسی که یک بار میخ در به آن گیر کرده. بله، درست گفتم او به میخ در گیر نکرده؛ میخ در به او گیر کرده، لباسی که چهل نفر بر سرش ریختند و او را از چپ و راست مجروح کردند. امشب در خانۀ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) غوغاست.

می‌رسد قصه به آنجا که علی دلتنگ است      می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است

چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد           ان یّکاد از نفس فاطمه بر تن دارد

دیگر علی(علیه‌السلام) به زره چه کار دارد؟ فاطمه(علیهاالسلام) هست؛ در جنگ، فاطمه(علیها‌السلام) هست، بین در و دیوار فاطمه(علیهاالسلام) هست.

دیدم به سن کودکی جنگ میان کوچه را     با تازیانه از پدر دستان مادر شد جدا

 

 

 

 


[1]. سوره فرقان، آیه 59.

[2]. سوره مؤمنون، آیه 14.  

[3]. سوره تین، آیه 4.

[4]. کلیات حدیث قدسی، ج 1، ص 710.

[5]. سوره جاثیه، آیه 13.  

[6]. سوره ابراهیم، آیه 33.

[7]. سوره ابراهیم، آیه 32.

[8]. سوره نحل، آیه 72.

[9]. سوره بقره، آیه 22.

[10]. کلیات حدیث قدسی، ج 1، ص 709.

[11]. سوره اخلاص، آیه 3-4.

[12]. سوره رعد، آیه 3.

[13]. سوره ذاریات، آیه 49.

[14]. سوره کوثر، آیه 3.

[15]. سوره بقره، آیه 187.