تأثیر عاطفه زن در حرکت جامعه

تأثیر عاطفه زن در حرکت جامعه


تأثیر عاطفه زن در حرکت جامعه

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: اسلام زن را با حفاظ و ملاحظات جنسیتی وارد جامعه می‌کند و برایش حقوق اجتماعی تعریف می‌کند، اما غرب....// وقتی از عواطف زن در جامعه می‌گوییم، منظورمان جلوه‌های جنسیتی زن نیست، اتفاقاً زن مؤمنه در جامعه مکلف به رعایت حجاب و عفاف است // انقلاب اسلامی به واسطه معارف اسلامی «الگوی سوم زن مسلمان» را به دنیا ارائه داد// باید محیط جامعه‌مان را امن کنیم، تا خانه‌مان هم امن شود

 

شناسنامه:

عنوان: مراسم ویژه فاطمیه اول؛ حکایت همچنان باقیست...

موضوع: الگوی سوم زن مسلمان؛ نقش عواطف زن در رهبری جامعه

شعار: دوباره زن، دوباره زندگی

زمان: 19 آذرماه، شب چهارم فاطمیه1401

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

نقش مهم زن در استحکام خانواده

در اسلام زن‌ مانند مرد می‌تواند در اجتماع حضور داشته باشد و نقش‌آفرینی کند. آیاتی از قرآن دال بر این است که خدای متعال زن و مرد را در کنار همدیگر نسبت به تکالیف اجتماعی و احکام خطاب می‌کند. زن به دلیل داشتن عواطف سرشاری که خدای متعال به او داده، نقش مهم استحکام‌بخشی به زندگی را دارد. خانواده به واسطه عواطف سرشار زن، استحکام دارد. مثل ساختمانی که تمام آجرها به واسطه موادی که آنها را به هم پیوند داده، روی هم قرار گرفته و محکم شده است. عاطفه زن در زندگی، پیوند ایجاد می‌کند.

 

ایفای نقش‌ها‌ و سلوک الی‌الله

همان‌طور که خانواده برای پیوند و استحکام به عواطف زن احتیاج دارد؛ اقوام و خویشاوندان هم به عواطف زن نیاز دارند. یعنی مرد به عواطف همسرانه، بچه‌ها به عواطف مادرانه و اقوام به عواطف خویشاوندی او نیاز دارند، نمی‌توان زنی را از ایفای نقش عمه و خاله بودن که خداوند در بین خویشاوندان به او داده، محروم کرد. نسبت‌هایی اعم از مادر، پدر، همسر، پدربزرگ، مادر‌بزرگ، عمه، خاله، دایی، عمو و... که خدا آفریده، نقش‌هایی است که خداوند متعال در زندگی به انسان می‌دهد و در واقع مراحل سلوک انسان‌اند؛ یعنی اگر انسان این حقوق را ادا نکند، در سلوک‌ الی‌الله دچار نقص شده است.

هر کدام از این نقش‌ها مستلزم حقوق و وظایفی است. وقتی از حقوق و وظایف صحبت می‌کنیم منظور این است که خداوند محاسبه می‌کند. سلوک الی‌الله وقتی کامل می‌شود که انسان این نسبت‌ها را رعایت کند. نمی‌توان این نسبت‌ها را بی‌جهت از کسی سلب کرد، حتی مرد هم نمی‌تواند بی‌جهت همسرش را از ایفای نقش در این نسبت‌ها سلب کند، مگر اینکه حجتی داشته باشد.

 

تأثیر عاطفه زن در حرکت جامعه

جامعه هم به عواطف زن برای استحکام و حتی برای حرکت احتیاج دارد؛ البته عواطف مؤمنانه، عفیفانه و مجاهدانه. وقتی از عواطف زن در جامعه می‌گوییم، منظورمان جلوه‌های جنسیتی زن نیست، اتفاقاً زن مؤمنه در جامعه مکلف به رعایت حجاب و عفاف است. خداوند دستور به حجاب داده؛ چراکه حجاب، پوشش اجتماعی است تا حضور زن در جامعه منسوب به جلوه‌های جنسیتی نباشد و سالم وارد جامعه شود. این یعنی نه خودش و نه دیگران حق ندارند از جنسیت او در جامعه سوءاستفاده کنند و به خاطر جنسیت، او را به کاری وادار کرده یا از او بهره ببرند. خودش هم نباید با عشوه‌گری کارش را پیش ببرد. اسلام شدیداً با این کارکِرد مخالف است.

 زن عواطف، احساسات و توانی دارد که می‌تواند به صورت سالم پیشران خیلی از اتفاقات و حرکات اجتماعی شود. عموماً حِلم، گذشت‌های عاطفی، مقاومت و ایثار‌گری که گاهی زن از خود نشان می‌دهد، چندین برابر مردهاست و گاه مردها به طبَع زن‌ها این ویژگی‌ها را از خود نشان می‌دهند.

 

دوگانه دین یا پیشرفت؟!

تمدن غرب با هدف استفاده از زن برای درآمد بیشتر و دیگر هوس‌ها، برای زن نقش اجتماعی تعریف کرده. البته مثل دوران گذشته تاریخ، انسانیت زن را نادیده نگرفتند تا بتواند در بخش‌های متعددی از جامعه حضور یابد. بلکه زن را عین مرد دانستند، منظورشان این بود که حتی به جنسیت زن هم توجهی نکردند و آن را ارزش ندانستند. وقتی کلاً جنسیت را برداشتند، الزامات جنسیتی هم نادیده گرفته شدند. قبول نداشتند که زن به خاطر جنسیت باید محفوظ و پوشیده باشد تا مورد تطمیع و سوء‌استفاده دیگران قرار نگیرد. پس زن را عین مرد، بدون حفاظ و بدون در نظر گرفتن جنسیت برای کسب ثروت و لذت بیشتر به جامعه آوردند، ولی امروزه گرفتار آسیب‌های این رفتارشان شده‌اند.

مدلی که تمدن غرب ارائه داد، این بود که زن غربی را جلوی چشم زنان سراسر دنیا آورد تا وجود زن در اجتماع را نشان دهد که زن هم می‌تواند رئیس‌جمهور، وزیر و وکیل شود، مَناصب اجتماعی کسب کند و موفقیت‌های اجتماعی در تحصیل، ورزش، هنر و... به دست آورد. از طرفی تعریف غلطی از زن به اسم دین در جامعه ارائه داده شد که او را صرفاً یک موجود خانه‌نشین برای فرزند‌آوری و خانه‌داری دانست؛ این چیزی بود که سال‌های سال به غلط در ذهن جامعه دینی ما انداخته بودند و این باعث می‌شد زن احساس نا‌کارآمدی، بی‌عرضگی و ضعف کند. از سوی دیگر با دیدن اخبار درباره تمدن زنان غربی و پیشرفت آنها در علم، تکنولوژی و سایر عرصه‌ها، احساس دوگانه‌ای در آنها به وجود آمد. احساس دوگانه «دین یا پیشرفت؟!» اینطور القا شد که اگر می‌خواهید دین‌دار باشید، باید پیشرفت را کنار بگذارید و اگر می‌خواهید پیشرفت کنید، باید دین را کنار بگذارید.

 

تفاوت گفتمان اسلام ناب و غرب درباره زن

با پیروزی انقلاب و گفتمان اسلام ناب که امام(رحمه‌الله‌علیه) به ارمغان آوردند، و طبق آموزه‌های اسلام ناب، نقش اصلی زن به او بازگردانده شد. انقلاب اسلامی زن را به میدان آورده و برای او نقش اجتماعی تعریف کرد و بر‌خلاف تمدن غرب، با در نظر گرفتن جنسیت زن و با وجود حجاب و عفاف، جایگاهش هم در خانه و هم اجتماع حفظ شد. این تفاوتِ گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان تمدن غرب است که زن را بدون حفاظ و مانند مرد در جامعه می‌آورد، در حالی که اسلام، زن را با حفاظ و با ملاحظات جنسیتی وارد جامعه می‌کند و برایش حقوق اجتماعی تعریف می‌کند. در اصل، اسلام و انقلاب زن را از انحطاط نجات داد.

 

اسلام و انقلاب اسلامی شأن اجتماعی زن را به او برگرداند

خاطرات مبارزین قبل از انقلاب در جریان مبارزات آن دوران را حتماً مطالعه کنید. نمود بارز زنان مبارز قبل و بعد از انقلاب، خانم مرضیه دباغ (حدید‌‌چی) بودند. امام(رحمه‌الله‌علیه) در مورد قیام 15 خرداد فرمودند: در نهضت تنباکو و مشروطه اگر نقش زنان بیشتر از مردها نبوده باشد، کمتر هم نبود! این حرف خیلی مهمی است. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «شرق یک زن به دنیا معرفی کرده بود؛ زن با جنسیت منهای انسانیت. غرب هم یک نوع زن به دنیا معرفی کرده بود؛ زن، انسان منهای جنسیت». ولی انقلاب اسلامی به واسطه معارف اسلامی «الگوی سوم زن مسلمان» را به دنیا ارائه داد؛ آن هم زن مؤمنه، محجبه اجتماعی است.»

نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس را ملاحظه کنید، خانم‌ها پشت جبهه و حتی در میادین جنگ حضور داشتند. بعد از جنگ نیز به واسطه همین گفتمان، تعداد پزشکان زن از مرد بیشتر است. زنان در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، هنری و ورزشی حضور پیدا کردند. البته اشکالاتی به روند حضور زنان در جامعه وارد است؛ متأسفانه دولت‌‌هایی که بعد از جنگ روی کار آمدند، ضرورت‌ها و الزاماتی که برای حضور زن و حفظ کرامت و شئون وی از نظر اسلام لازم بوده را رعایت نکردند؛ لذا گاهی زن به مجامعی وارد شده که اصلاً نیاز و ضرورت نبوده، یا اینکه شأن زن رعایت نشده است. این مشکلات وجود دارد، ولی در مجموع اسلام، انقلاب و گفتمان اسلامی شأن اجتماعی زن را به او برگرداند.

 

کلام رهبری(مدظله‌العالی) درباره حضور زنان و مردان در عرصه اجتماع

چند فراز از صحبت‌های مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) را عرض می‌کنیم که بسیار روشن‌کننده است. حضرت آقا در مورد منطق‌ اسلام و فعالیت‌‌های اجتماعی زن می‌فرمایند: عرصه فعالیت‌های اجتماعی اعم از فعالیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی به معنای خاص؛ علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همه میدان‌‌های زندگی در صحن جامعه است. در اینجا میدان مرد و زن در فعالیت‌‌های متنوع در همه میدان‌ها هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. اگر کسی بگوید مرد می‌تواند درس بخواند و زن نمی‌تواند، مرد می‌تواند درس بگوید و زن نمی‌تواند، مرد می‌تواند فعالیت‌های اقتصادی کند و زن نمی‌تواند، مرد می‌تواند فعالیت سیاسی کند اما زن نمی‌تواند، منطق اسلام را بیان نکرده و برخلاف  نظر اسلام حرف زده است. از نظر اسلام در همه این فعالیت‌های مربوط به جامعه بشری و فعالیت‌های زندگی، زن و مرد دارای اجازه مشترک و همسان هستند؛ البته بعضی از کارها مناسب زنان نیست؛ چراکه با ترکیب جسمانی آنها تطبیق ندارد. بعضی از کارها مناسب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق ندارد. این موضوع ربطی به این ندارد که زن می‌تواند در میدان فعالیت‌های اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار بر حسب امکانات، شوق و زمینه‌های اقتضای این کار است.

 

ورود زن به اجتماع، با دو شرط

در جای دیگر می‌فرمایند: زن و مرد هر دو مسئولیت‌های اجتماعی برعهده دارند. ممکن است یکی بگوید چرا این را می‌گویید، اینها چقدر اهمیت دارد؟ اینها خیلی اهمیت دارد، اینها برمی‌گردد به اینکه مرد‌ها با ‌زن‌ها طبق اسلام چه رفتاری دارند، در اجتماع یا در منزل چه رفتاری با آنها می‌کنند، برمی‌گردد به اینکه زن‌ها نگاهشان را به خودشان درست کنند و بر طبق موازین اسلامی رفتار کنند.

می ‌فرمایند: در عرصه فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و علمی و فعالیت‌های گوناگون زن مسلمان، مثل مرد مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأیی را که احساس می‌کند، آن وظیفه‌ای را که بر دوش خود حس می‌کند، انجام دهد. زن مانند مرد به جامعه نگاه می‌کند و خلأهایی را می‌بیند که عرصه وجود، بروز و ظهور است، باید این خلأها را پر کند و اجازه ورودش هست؛ چنان‌که دختری مثلاً مایل است پزشک شود، فعالیت‌های اقتصادی کند، در رشته‌های علمی کار کند، در دانشگاه تدریس کند، در کار‌های سیاسی وارد شود، روزنامه‌نگار شود و... برای او میدان‌ها باز است. به شرط رعایت عفت و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد در جامعه اسلامی، میدان برای زن و مرد باز است.

 

وظیفه زن و مرد در قبال جامعه و جهان اسلام

ممکن است بگویید وضعیت خوب نیست و اختلاط زیاد است و...، ولی در چنین شرایطی هم اگر کسی بخواهد مؤمن و عفیفه باشد، می‌تواند. بانوانی در منصب پزشکی یا کارهای دیگر اجتماعی حضور دارند یا کار اقتصادی می‌کنند، ولی عفیف و پاکدامن‌اند. خودشان را حفظ می‌کنند و این هیچ مانعی ندارد. گرچه ممکن است سخت و خطرآفرین باشد، اما وقتی امکان آن وجود دارد، اسلام آن را ممنوع نکرده. منتها خود فرد باید متوجه باشد که آیا برای حیثیت و هویت زنانه او خسارت‌بار است یا نه؟

بعد می‌فرمایند: شاهد بر این معنا همه آثار اسلامی است که در این زمینه‌ها وجود دارد و همه تکالیف اسلامی است که زن و مرد را به طور یکسان از مسئولیت اجتماعی برخوردار می‌کند. اینکه می‌فرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[1]، مخصوص مردان نیست، زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه اسلامی و امور جهان اسلام و همه مسائلی که می‌گذرد، احساس مسئولیت و اهتمام کنند، چراکه وظیفه اسلامی است.

 

کارکردِ اصلی زن باید حفظ شود

بنده با انواع مشارکت‌های اجتماعی برای زن‌ها موافقم، حالا چه از نوع اشتغالات اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی یا اجتماعی و فعالیت‌های خیرخواهانه، اینها هم خوب است. زن‌ها نصف جامعه‌اند و خیلی خوب است اگر ما بتوانیم نیمی از جامعه را هم در اینگونه مسائل مشارکت دهیم. منتها چند اصل را نباید نادیده گرفت: یک اصل این است که کار مهم و اساسی زن را که مدیریت خانواده، همسرداری، کدبانویی و مادری است تحت‌الشعاع قرار ندهد. بعضی از خانم‌ها وارد کار اجتماعی می‌شوند و کلاً کار اساسی زندگی که با ساختار وجودی آنها خداوند تکلیف کرده را کنار می‌گذراند. می‌فرمایند: اینطور نشود که تحت الشعاع قرارد دهد، به نظرم مواردی داشتیم که خانم‌هایی اینگونه عمل می‌کردند، البته قدری به آنها سخت می‌گذرد، هم درس خواندن، هم درس دادن و خانه‌داری کردن و بچه آوردن و بزرگ کردن.

پس ما با آن کار و مشارکتی کاملاً موافقیم که به این قضیه اصلی ضربه نزند و صدمه وارد نکند؛ چراکه جایگزین ندارد. شما اگر بچه خود را در خانه تربیت نکردید یا تار‌های فوق‌العاده ظریف عواطف او را که از نخ‌های ابریشم ظریف‌تر است با سر انگشتان باز نکردید تا دچار عقده عاطفی نشود، هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند این کار را بکند.

 

نکته‌ای مهم در فعالیت اجتماعی زنان

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: دومین مسئله‌ای که در مورد کار اجتماعی زن‌ها باید به آن توجه کرد، مسئله محرم و نامحرم است، که این مسئله در اسلام جدی است. بعضی‌ها در این زمینه افراط و بعضی تفریط می‌کنند. بعضی می‌گویند: چون فعالیت اجتماعی اجازه نمی‌دهد به خانه، شوهر و فرزند برسیم، پس نباید فعالیت اجتماعی انجام دهیم. بعضی می‌گویند: شوهر و فرزند را که اجازه نمی‌دهند فعالیت اجتماعی کنیم، باید رها کنیم. هر دو غلط است! نه این را به خاطر آن و نه آن را به خاطر این نباید رها کنیم. اسلام در عرصه فعالیت‌های اجتماعی حدودی را معین کرده که این حدود مربوط به زن و اجازه داشتن او برای فعالیت نیست، بلکه مربوط به اختلاط در زن و مرد است. اسلام روی این مسئله حساسیت دارد. مرد و زن نامحرم باید یک مرزبندی در همه ارتباطات خود داشته باشند. میان زن و مرد مسلمان حجاب و مرزی معین شده است. اختلاط و امتزاج زن و مرد مثل اختلاط و امتزاج مردان با هم و زنان باهم نیست، این را هم مرد و هم زن باید رعایت کنند. در صورتی که این حساسیت اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همه کارهایی که مردان می‌توانند در عرصه اجتماعی انجام دهند، زنان هم اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را داشته باشند، می‌توانند انجام دهند.

 

تعادل در حضور زن در اجتماع و در خانه

خانه‌داری و مادر بودن، کار اختصاصی و اصلی زن است. کار اجتماعی را مردها هم انجام می‌دهند و زن‌ها باید در جاهایی که لازم است و ضرورت دارد، ورود کنند. مواظب این مسئله باشند که خانه‌داری، فرزندداری و تربیت را کس دیگری نمی‌تواند عهده‌دار باشد. ببینید چون بعضی می‌گویند: اصلاً زن نباید کار اجتماعی انجام دهد، اسلام با این موافق نیست. زن اگر می‌تواند، توان، شوق و استعداد‌ش را دارد، وقتش را هم دارد، به اصل زندگی او هم آسیبی نمی‌خورد، می‌تواند فعالیت اجتماعی انجام دهد. رهبری می‌فرمایند: اگر می‌شود با هم جمع کرد، چه اشکالی دارد؟! چرا دین از خو‌د‌ت اختراع می‌کنی: زن نباید برود کار اجتماعی کند! نه، با این شرایط می‌تواند کار اجتماعی انجام دهد.

برای اینکه محیط، سالم و دارای امنیت باشد و زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسئولیت‌ها‌ی خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معین کرده که البته یکی از احکام برجستۀ اسلام است. این نگاه اسلام به زن در مورد فعالیت‌های اجتماعی و رسالت اصلی زن که خانه و تربیت است.

متدینین، حزب‌الهی‌ها، مسجد‌ی‌ها، خوش‌غیرت‌ها، نگا‌هشان نسبت به زن باید یک نگاه متعادل دینی باشد، نه نگاه ذوقی، شخصی و سلیقه‌‌ای. بعضی کلاً مسئله را رها می‌کنند، اصلاً برایشان مهم نیست زن و همسر چه می‌کنند، بعضی‌ هم اینقدر سخت می‌گیرند که زن حق بیرون رفتن از خانه ندارد.

 

مأموریتی بزرگ که خداوند به یک زن داد

حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) همسری دارند به نام هاجر(‌علیهاالسلام). خدا فرزند‌ی به نام اسماعیل به آنها می‌دهد. این زن را خدا مأمور یک عملیات بزرگ توحیدی می‌کند. خدا این نقش را به جناب ساره (همسر دیگر حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)) نمی‌دهد. با اینکه ایشان هم زن بزرگی بوده و انبیایی از نسل ایشان به دنیا آمدند، ولی این نقش بخصوص را به جناب هاجر می‌دهد؛ چراکه یک زن جهاد‌ی، زن توانا و اجتماعی بود.

آن مسئولیت چه بود؟ خدا امر می‌کند، که حضرت ابراهیم، هاجر و اسماعیل را به وادی غیرذی‌زرع (یعنی مکه) ببرد و خودش برگردد. آن موقع در سرزمین مکه اصلاً آب و آبادی نبود. خداوند «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»[2] است، بیش‌ از طاقت کسی به او فشار نمی‌آورد، ولی این زن مأمور چنین عملیات بزرگی می‌شود. از شو‌هر‌ش فاصله بگیرد، با یک بچۀ شیر‌خوار، در یک بیابان او را رها کند، چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد؟ خدا ‌می‌خواهد یک مدنیت توحیدی حول کعبه ایجاد کند، مأموریتش را به این خانم و به این بچه داده است.

آن مادر کار‌ها‌یی می‌کند تا برای بچه‌اش آب تهیه کند و هفت بار سعی صفا و مروه را انجام می‌دهد و بعد زمزم زیر پای اسماعیل درست می‌شود و اتفاقی می‌افتد، که امروز امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) هم که می‌خواهند حج را به جا بیاورند، باید سعی صفا و مروه انجام دهند؛ کار همان خانم را تکرار کنند. خداوند متعال  ‌چنین عظمت و مأموریتی به یک زن داده است!

 

مأموریت حضرت مریم(علیهاالسلام)

در مورد حضرت‌ مریم(علیهاالسلام) خداوند ‌متعال در قرآن می‌فرماید: این فرزند تو کلمة‌‌الله است. خود حضرت ‌مسیح(علیه‌السلام) کلمة‌الله است. «بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ»[3] خداوند متعال حضرت ‌مریم(علیهاالسلام) -یک بانو‌ی جوان که ازدواج نکرده- را مأمور حمل کلمة‌الله می‌کند که جای دیگر‌ در قرآن می‌فرماید: «کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَیٰ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا»[4]، یک کلمۀ کفر داریم و یک کلمة ‌الله داریم که منظور طاغوت و ولایت است. حضرت ‌مریم(علیهاالسلام) مأمور معجزۀ الهی می‌شود که بدون همسر، خدا به ایشان کلمة‌الله عنایت می‌کند که طاغوت زمانش را بشکند. مهم‌ترین اتفاقی که می‌افتد، تهمتی است که حضرت مریم(علیهاالسلام) تحمل می‌کند و او را از معبد و شهر بیرون می‌کنند. خداوند متعال این بانو را مأمور رسالت بزرگ برا‌ی مبارزه با طاغو‌ت زمانش می‌کند.

 

زنان بزرگی که قرآن از آنان یاد می‌کند

زن فرعون، در قصر فرعون حضور داشت. آنقدر جلوی او ایستاد و مخالفت کرد، تا او را به میخ کشید و به شهادت رساند. این کار فقط از یک زن بر‌می‌آمد. ملکۀ عصر خود‌ش بود، ولی مقابل کسی که ادعای خدایی می‌کرد، ایستاد. این نقش یک زن بود؛ همسر فرعون. خداوند در مورد او در قرآن می‌‌فرماید: «امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»[5] می‌خواهد بگوید که این زن، فرعون را زمین زد.

مادر حضرت موسی(علیه‌السلام)، مادر است، در دوره‌ای که جنین‌ها را از شکم مادران‌شان بیرون می‌آوردند و می‌کشتند، (برای اینکه موسی(علیه‌السلام) متولد نشود) این مادر، بچه را مخفیانه به دنیا می‌آورد. بعد خدا به او امر می‌کند آن را داخل صندوقچه بگذارد و در رود نیل بیندازد؛ ما او را می‌بریم و حفظش می‌کنیم. اینقدر عواطفش بالغه است! پیغمبر هم نبوده تا وحی به او نازل شود، فقط به او الهام شد. این زن اینقدر مؤمنه، پاک و زلال است، که حقیقت را دریافت می‌کند. مادر است، نمی‌داند چه اتفاقی برا‌ی بچه‌اش می‌افتد، به چه زحمتی او را به دنیا آورده، در یک صندوقچه می‌گذارد و به نیل می‌اندازد. خداوند متعال او را به دربار فرعون می‌برد، همسر فرعون او را می‌گیرد. موسی(علیه‌السلام) در قصر فرعون بزرگ می‌شود. بعد همان‌جا علیه فرعون اقدام می‌کند. همسر فرعون پیرو موسی(علیه‌السلام) می‌شود.

 

ارزش کار یک زن  مؤمنه

زنی در دربار فرعون هست به نام ماشطه ‌آل فرعون که آرایشگر و همسر مؤمن آل‌فرعون بوده. در آیات قرآن و روا‌یات ذکر شده است. وی به حضرت موسی(علیه‌السلام) مؤمن می‌شود. فرعون او را تهدید می‌کند، فرزندش را در مقابل چشمش داخل تنور می‌اندازند، زنده‌زنده می‌سوزانند، ولی دست از خداوند تعالی و موسی(علیه‌السلام) بر‌نمی‌دارد. خداوند‌ متعال چنین بندگانی داشته، حضرت موسی(علیه‌السلام) چنین پیروانی داشته است! وقتی یک زن چنین کار‌‌ی انجام دهد، به اندازۀ کل آل موسی و بنی‌اسرائیل که مردانش به حضرت موسی(علیه‌السلام) ایمان بیاورند، ارزش دارد. هزار مرد به واسطه چنین ایمانی، ایمان می‌آورند.

 

فداکاری‌های حضرت آمنه و خدیجه(علیهما‌السلام) برای اسلام

وجود مبارک حضرت آمنه(علیهاالسلام)، مادر رسول مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چگونه برای حفظ جان پسر نازنینش از او دل کَند! حتی خود‌ش هم با او نرفت تا جان پسر‌ش محفوظ بماند، چراکه یهود می‌خواستند پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ترور کنند. از همان دوران کودکی بین این مادر و بچه جدایی افتاد، ولی مادر پذیرفت و در غربت جان داد. به عوض جان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را حفظ کرد.

یکی دیگر از زنان نمونه تاریخ، حضرت خدیجه(علیهاالسلام) هستند. ایشان قبل از اسلام  تجارت می‌کردند، بز‌رگ‌تر‌ین تاجر جزیرة‌العرب بودند. حتی خود رسول مکرم اسلام قبل از رسالت‌شان در دوران جوانی برای مدتی در کنار حضرت ‌خدیجه(علیها‌السلام) کار می‌کردند. به عنوان تاجر به سفر‌ها‌یی می‌رفتند و اتفاقاً سود فراوانی هم به دست می‌آوردند. از همۀ کسانی که برای حضرت خدیجه(علیهاالسلام) کار می‌کردند، توانا‌تر بودند. این زن به قدری عفیفه و مؤمن بود که وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جاهلیت عرب، ایشان را برای همسری انتخاب کردند. در زمانی که در آئین آنها زن جزء انسان محسوب نمی‌شد، ایشان کار اجتماعی می‌کرد، بعد هم چه فدا‌کار‌ی‌ها‌یی برای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) کرد! تمام اموال، حیثیت و آبرو‌یش را داد. اسلام مدیون حضرت خدیجه(علیهاالسلام) است.

 

نمونه‌هایی از مجاهدت زنان در صدر اسلام

در صدر اسلام یک خانم به نام رُفیدۀ ‌اسلمۀ انصاری، پزشک بود. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جنگ‌ها ایشان را می‌بردند. برای او خیمه‌ای می‌زدند و مجروح‌ها برای مداوا با رعایت حدود عفاف و حجاب پیش او می‌رفتند. خانم دیگر‌ی است به نام سوده ‌بنت ‌زمعة‌بن‌قیس، در جریان هجرت مسلمان‌ها از مکه به حبشه با آنها بوده، در این جهاد مهم شرکت داشته، یعنی جزء مؤمنینی که مجبور شدند از مکه بیرون بروند. زن‌ها هم مثل مرد‌ها در معرض شکنجه بودند. مگر سمیه(علیها‌السلام) را در مکه به شهادت نرساندند؟! نسیبة‌بن‌‌کعبه معروف به ام‌عماره یا ام‌حبیب، مادر دو شهید در جنگ خیبر و حنین بود؛ در جنگ خیبر ایشان مسئول آب‌رسانی و تدارکات بود. منظور این است کارهای زنانه در جنگ انجام می‌دادند، منتهی ایشان وقتی در جنگ احد سپاه اسلام در مرحلۀ دوم شکست خورد و جان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به خطر افتاد و امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) و چند نفر فقط اطراف پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند، یکی از کسانی که شمشیر به دست گرفت و از جان پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دفاع می‌کرد همین نسیبة‌ابن‌کعبه بود. در جنگ جانباز شد، بعدها هم در جنگ دیگری که شرکت کرد یکی از دستانش را از دست داد. یک خانم دیگر به نام رُمیصا بنت ملحان درجنگ احد و خیبر بود، حتی در جنگ حنین با اینکه باردار بود سقایی می‌کرد. ام‌سلمه، همسر بزرگوار رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در جنگ خیبر و خندق بود، اینها جزء زنانی بوده‌اند که خدماتی در جنگ انجام می‌دادند.

 

نقش سیاسی و اجتماعی همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و آله)

در مورد همسران پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) صراحتاً خداوند ‌متعال امر فرموده: «وَ قَرنَ فی بُیوتِکُنَّ»[6]؛ بروید در خانه‌هایتان بنشینید. (حکمتش را فاطمیه سال گذشته توضیح دادیم.) عایشه همسر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به حرف پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) گوش نمی‌دهد و در ماجرای جمل ورود می‌کند و علیه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) از خانه بیرون می‌آید. ام‌سلمه با رعایت این دستور قرآن، در خانه، عایشه را که همراهش عبدالله‌زبیر هم بود صدا می‌زند، ایشان عایشه را نصیحت می‌کند که مبادا این کار را انجام دهی، رأیش را هم می‌زند، عایشه در تصمیمش سست می‌شود، ولی بعد عبدالله‌زبیر شروع می‌کند به حرف‌زدن و مخالفت‌کردن، ام سلمه ایشان را هم نصیحت می‌کند، مع‌ذلک آخرش اثر نمی‌کند و عبدالله‌زبیر رأی عایشه را می‌زند و آخر هم فتنه اتفاق می‌افتد.

ام سلمه از منزل مسائل اجتماعی را هدایت می‌کرد. ایشان که متوجه فتنه می‌شود، نامه‌ای به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌نویسد، فوری خبر می‌دهد که اینها قرار است فتنه و جنگی بر شما تحمیل کنند. ماجرا را می‌گوید و در نامه می‌نویسد: من از جهاد معافم و خدا چنین امر کرده، ولی فرزندم را برای دفاع از شما پای رکاب شما می‌فرستم. در خانه نشسته ولی حوادث سیاسی و اجتماعی را مدیریت می‌کند، نقش خودش را ایفا می‌کند.

 

رجزخوانی یک زن که برای معاویه سنگین تمام شد!

زنانی بودند که خطیبه و سخنران بودند؛ خانمی به نام ام‌الخیر بارقیة است که در صفین سوار شتر، تازیانه‌به‌دست رجز می‌خواند، اشعاری می‌خواند و سپاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را حرکت می‌داد. بعد از شهادت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) یکی از چیزهایی که برای معاویه سنگینی می‌کرد، رجزهایی بود که این خانم می‌خواند و بعضی از زن‌ها کارهایی علیه معاویه می‌کردند که بعد خودِ معاویه بارها می‌گوید که مثلاً این حرف‌ها چقدر برای او سنگین تمام شده بود.

 

حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، الگوی یک زن مجاهد!

حضرت زهرا(علیهاالسلام) هم فعالیت‌هایی داشتند، البته رسالت اصلی‌شان خانه و خانواده‌داری بود. بعد از حادثه احد با صفیه خواهر حضرت حمزه(علیه‌السلام)، به طرف کوه احد می‌روند و فضا را می‌بینند و شروع  به درمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌کنند. حضرت زهرا(علیهاالسلام) در جنگ احزاب پشت جبهه با زن‌ها تدارکات، نان و مواد غذایی تهیه می‌کردند. در جلسات علمی حضور داشتند. محل رجوع زنان برای مسائل علمی، فقهی، دینی و تربیتی بودند.

زهد حضرت زهرا(علیهاالسلام)؛ فاطمۀ زهرا(علیهاالسلام) گردنبندش را در راه خدا می‌دهد، شب عروسی لباسش را می‌بخشد، اینها جهاد است، اینها رفتارهای اجتماعی است. حضرت زهرا(علیها‌السلام) زهد بسیار زیادی دارند که در آن جامعه، الگوی زن‌ها می‌شوند. با اینکه دختر پیغمبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) شخصیت اول عالم است، ولی اصلاً از رانت، امتیازات خانوادگی و اجتماعی استفاده نمی‌کند، برعکس «ویُطعمونَ الطَّعامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکیناً و یَتیماً و اَسیراً»[7]، از سهم خودش به جامعه می‌دهد، درآمد فدک را برای بنی‌هاشم فقیر خرج می‌کند. با اینکه پیغمبر(صلی‌‌الله‌علیه‌وآله) به او هدیه کرده، سالی چقدر برای فقرا هزینه می‌کند و هیچ چیز برای خودش برنمی‌دارد و خودش  و بچه‌هایش گرسنه می‌مانند. سه ‌روز سه ‌روز، غذا به آنها نمی‌رسید! ایشان الگوی یک زن مجاهد است.

 

رعایت شئون زنان، توسط امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

در جنگ جمل بعد از اینکه جملی‌ها شکست می‌خورند، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌خواهد عایشه همسر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به مدینه برگرداند، چطور برمی‌گرداند؟ هم همسر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و احترام پیامبر(صلی‌الله)، هم اینکه فتنه‌ای نشود، کسی او را ترور نکند، یک فتنه‌ دیگر درست نشود. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هفتاد، چهل یا بیست زن را -در تاریخ اختلاف است- زن‌هایی که رزمنده بودند لباس مرد می‌پوشاند، صورت‌هایشان را هم می‌بندند معلوم نبود که زن هستند، همراه عایشه به مدینه می‌روند. وقتی به مدینه می‌رسند، عایشه باز شروع به اعتراض می‌کند که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) من را با نامحرم‌ها فرستاده، آنها در خلوت صورت‌هایشان را باز می‌کنند می‌بیند همه زن هستند! این زن‌ها در اردوگاه جمل بوده‌اند، آموزش دیده‌ بودند‌‌‌‌‌‌‌ و در صحنه حضور داشتند، یک دفعه که صدایشان نزدند از مدینه به آنجا بروند و باید بتوانند نقش مهمی ایفا کنند اگر خطری همسر پیامبر(صلی‌‌الله‌علیه‌‌وآله)را تهدید کرد.

 

نقش اجتماعی  و قدرت نفوذ حضرت زینب(علیهاالسلام) در شام

حضرت زینب(علیهاالسلام) بانویی که یحیی مازنی می‌گوید: من سال‌ها همسایه‌شان بودم نه صدایش را شنیدم، نه قامتش را دیدم؛ اینقدر مواظب بود که بیهوده در اجتماع نیاید و عرض اندام نداشته باشد. همین خانم وقتی تکلیف اجتماعی می‌شود مثل مادرش حضرت زهرا(علیهاالسلام) به میدان می‌آید؛ در شام که مرکز حکومت ناصبی‌ها علیه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بوده و در آنجا سال‌ها ایشان را لعن می‌کردند، حضرت زینب(علیها‌السلام) کاری می‌کنند که در همان شام اجازه می‌دهند با سخنرانی‌هایشان مجلس عزای امام حسین(علیه‌السلام) به پا کنند؛ تمام تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌کنند. این نقش زن است!

 

حل مشکلات اجتماعی و اخلاقی به وسیله برگرداندن زن به جایگاه خودش

اگر زن‌ها بدانند که خداوند چه قدرتی به آنها داده، همچنین مردها نیز این مسئله را بفهمند و اگر زن‌ها و مردها طبق موازین شرعی، زن را در جامعه به جایگاه خودش برگردانند، مشکلات اخلاقی و اجتماعی جامعه هم حل می‌شود؛ این دستور اسلام است. مواردی که نقش زن در تجارت، خطابه، شعر، نقل حدیث، روایت و خیلی صحنه‌های دیگر در دو بخش بوده است: یا بخش‌های ضروری بود، مثل میادین جنگ و... یا وظایف عمومی و اجتماعی مانند خدمات پشت جبهه، یا بعضی فعالیت‌های علمی و فرهنگی در جامعه که زن بر حسب تکلیف عمومی، نه به اقتضای شرایط بحرانی ورود کرده است؛ بهترین انتخاب در مسائل تعلیم و تربیتی زنان‌اند که باید ورود کنند، البته برای همجنس خودشان. در مشاغلی مانند پزشکی و بعضی مشاغل دیگر -که نام بردیم- حضور زن‌ها ضروری است.

 

اهمیت و لزوم حضور در فعالیت‌های فرهنگی// اهمیت توجه به کانون‌های معنویت و اخلاق

اگر خانم‌ها، آقایان، مساجد، هیئات، کانون‌های فرهنگی و جاهایی که فرهنگ، معنویت و اخلاق از آنجا می‌جوشد، در فعالیت‌های فرهنگی حضور نداشته باشند و فقط بگویند خانه و بچه‌های خودمان، آیا فتنه، تهاجم فرهنگی و فساد به خانه شما نخواهد آمد یا بچه شما از در خانه بیرون نخواهد رفت یا زن و شوهر از خانه بیرون نخواهند رفت؟! ما باید محیط جامعه‌مان را امن کنیم تا خانه‌مان هم امن شود. خدا رحمت کند شهید سلیمانی را که در جمع ائمه جمعه می‌فرمود: شما وقتی می‌خواهید یک پل را حفظ کنید، نباید بروید نیروهایتان را روی پل پیاده کنید. این پل یک محیط دارد، اگر محیط پل را حفظ کردید پل حفظ می‌شود. شما می‌خواهی خانواده را حفظ کنی، پس باید جامعه‌ات را نیز حفظ کنی. اگر جامعه را حفظ نکنی، خانواده‌ات هم دچار ناامنی می‌شوند. اگر مساجد، هیئات، کانون‌ها و مراکز، این کانون‌های معنویت و اخلاق -که حضرت آقا(حفظه‌الله) در بیانیه گام دوم فرمودند- نباشد، جامعه را فساد و فحشا می‌برد. اینها نقش‌آفرینی‌های زن است که البته حدود، قواعد و قوانینی دارد. باید اینها را فهمید و عمل کرد، نه که حرف کلی زد و کلی شنید.

 

فعالیت اجتماعی حضرت زهرا(علیهاالسلام) بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله) در سخت‌ترین شرایط

بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بحبوبه آن فجایع و حوادث و هجومی که به خانه حضرت آوردند، حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) فعالیت‌های اجتماعی داشتند. بانویی را در نظر بگیرید که تصادف کند، طوری‌اش هم نشود و فقط ترس تصادف او را بگیرد، تا چند روز حالش سر جایش نیست و باید استراحت کند، درست است؟ یا بانویی وضع حمل بدی داشته یا اصلاً وضع حمل بدی هم نکرده، عادی وضع حمل کرده ولی باز هم باید مدتی استراحت کند. حالا بانویی که بین در و دیوار وضع حمل کرده و آنطور مورد اصابت ضربات واقع شده، به جامعه نگاه می‌کند و می‌بیند خلأ وجود دارد، هیچ‌کس با علی(علیه‌السلام) نیست، هیچ‌کس حرف علی(علیه‌السلام) را نمی‌زند، فقط سه یا چهار نفرند؛ سلمان، ابوذر و... که اگر حرفی هم بزنند، گردنشان را می‌زنند. یک نفر مانده که علی‌الظاهر نمی‌توانند رسماً بلایی بر سرش بیاورند، بلایی هم سرش بیاورند، یا انکار می‌کنند یا می‌گویند قصدی نبوده و... آن هم دختر پیامبر(صلی‌‌الله‌علیه‌و‌آله) است.

کارهای اجتماعی حضرت زهرا(علیهاالسلام) را برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و دین خدا ببینید؛ شب‌ها همراه علی(علیه‌السلام) برای گرفتن حق ایشان بر درِ خانه مهاجر و انصار می‌زد، از داخل خانه صدا می‌آمد چه کسی است؟ حضرت زهرا(علیهاالسلام) می‌فرمودند: علی جان، شما جواب ندهید، در را باز نمی‌کنند، بگذارید من جواب دهم. فاطمه جواب می‌داد دختر پیامبر(صلی‌‌الله‌علیه‌و‌آله) هستم در را باز کنید. فاطمه زهرا(علیهاالسلام) به خاطر خدا و امیرالمومنین(علیه‌السلام) با این همه مردان نامرد، دهان به دهان شد. کنارش هم امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ایستاده، ولی فاطمه(علیهاالسلام) باید حرف بزند. علی(علیه‌السلام) دق‌مرگ شد. روضه را بفهمیم؛ علی(علیه‌السلام) دق مرگ شد.

 

دفاع از ولایت و حضور در اجتماع// مبارزه و دفاع، با سِلاح گریه

بی‌بی دوشنبه‌ها و جمعه‌ها دست حسنین را می‌گرفتند و پیاده یا سواره کنار شهدای احد سر مزار حضرت حمزه(علیه‌السلام) می‌رفتند، آنجا زار ‌‌زار برای حمزه(علیه‌السلام) گریه می‌کردند؛ چراکه حمزه(علیه‌السلام) پشت و پناه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود. کارهای حضرت زهرا(علیهاالسلام) پیام داشت، یعنی امروز جای حمزه(علیه‌السلام) خالی است!

حضرت با وجود آن صدمات و جراحات به مسجد رفتند و سخنرانی کردند. ببینید کارهای اجتماعی حضرت زهرا(علیهاالسلام) را! وقتی هم که دیگر حضرت در خانه افتاد و نمی‌توانست حرکت کند، گفت دیگر من تکلیفی ندارم؟! نه، من که هنوز نفس می‌کشم، تا نفس می‌کشم باید به تکلیفم عمل کنم، ولایت را نمی‌شود تنها گذاشت! حضرت چه کار کرد؟ شروع کرد به گریه کردن؛ زار زار گریه کرد. صدای گریه‌اش همه‌جا را برداشت؛ مردم می‌گفتند چه خبر است؟ چرا فاطمه(علیهاالسلام) اینقدر گریه می‌کند؟ سؤال می‌شود جواب می‌دهند بالاخره. آمدند گله و شکایت کردند؛ به فاطمه(علیهاالسلام) بگویید یا شب گریه کند یا روز. خاک بر سر شما کنند، فاطمه(علیه‌السلام) خواب ندارد شما می‌خوابید؟!

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) با لیف خرما یک بیت‌الاحزان، چهاردیواری‌ای بیرون مدینه درست کردند، بی‌بی روزها به آنجا می‌رفتند گریه می‌کردند. یک روز هم که بی‌بی(علیهاالسلام) رفت و برگشت، گفت: علی جان، اینکه درست کردید هم خراب کردند. معلوم می‌شود گریه‌های فاطمه (علیهاالسلام) هم یک مبارزه بوده است.

 

حضرت زهرا(علیهاالسلام) و به کار گرفتن توان زن‌های جامعه

دیگر در بیت‌الاحزان هم نتوانست برود، در بستر افتاد. زن‌ها به عیادتش آمدند. برای زن‌ها حرف می‌زد؛ شما چه کردید؟ شوهرانتان چه کردند؟! زن‌ها می‌گفتند: حالت چطور است؟ نمی‌گفت: الحمدلله!  قصه، قصه من نیست، قصه، قصه ولایت است. غم و مریضی مرا رها کن. تا می‌گفتند: «کَیفَ اَصبحتِ یا بِنتَ رسولِ‌الله»؟ می‌فرمود: «اَصبحتُ بَین کَمَدٍ و بَلاء (همٍّ و غمٍ)»؛ روز من بین همّ و غم است. برای اینکه فکر نکنند به خاطر مریضی‌شان این را می‌گوید، فرمودند: «لِفَقدِ نَبیٍ و لظُلمٍ عَلَی وَصیِّه»[8]؛ به خاطر نبودن پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، داغ رسول خدا. ببینید نمی‌فرماید: نبودنِ بابایم، اسم پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‌آورد. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) رفته و به وصیش هم ظلم شده است.

اصلاً همه حرف‌ها اجتماعی است، همه روضه‌ها سیاسی است. اصلاً حرف پدر و همسری نیست، اگر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) همسر فاطمه(علیهاالسلام) هم نبود، همین‌طور از حضرت دفاع می‌کرد. «لفَقدِ نَبیٍ و ظُلمٍ علی وَصیه».

حضرت زهرا(علیهاالسلام) کاری کرد که زن‌های مدینه را شوراند، این زن‌ها به خانه‌شان می‌رفتند و علیه شوهرانشان موضع می‌گرفتند که شما چه کردید؟ چه بلایی سر دختر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آوردید؟ ببینید چه حرف‌هایی دارد می‌زند، دارد داد می‌زند.

در تاریخ نوشته‌اند یک عده از مردان به منزل حضرت آمدند و از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) عذرخواهی می‌کردند. این توان زن‌هاست. حضرت زهرا(علیهاالسلام) این زن‌ها را به کار گرفت. عمرشان دیگر کفاف نداد وگرنه مدینه را شورانده بودند. نه اجازه دادند گریه کند، نه اجازه دادند به حرف‌هایش ادامه دهد....

یا زهرا...

 


[1] . کافی، ج 2، ص 163.

[2] . سوره بقره، آیه 286.

[3]. سوره آل عمران، آیه 45.

[4]. سوره توبه، آیه 40.

[5]. سوره تحریم، آیه 11.

[6]  . سوره احزاب، آیه 33.

[7] . سوره انسان، آیه 8.

[8]. بحارالانوار، ج43، ص156.