بندگان صالح چگونه برای خدا تیپ می‌زنند؟!

بندگان صالح چگونه برای خدا تیپ می‌زنند؟!


بندگان صالح چگونه برای خدا تیپ می‌زنند؟!

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: شما نمی‌توانید زمان را متوقف کنید، اما می‌توانید از ظرفیت هر زمانی استفاده کنید./ یکی از مهمترین عوامل مؤثر در خودسازی، مراقبت از زمان‌های خاص است./ ما از زمان برای بقاء خود استفاده نکردیم، اثر ما روی زمان‌ها نیست./  خدا در قضا و قدرش برای هر کسی عمری قرار داده که برای رسیدن او به کمال کافی است.

 قرار هفتگی مجازی هیئت انصار ولایت دارالعباده شنبه 28 تیرماه برگزار شد. واعظ این محفل حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد با هدف آمادگی هرچه بیشتر برای ورود به ماه محرم، سخنانی درباره سیر و سلوک در مسیر الی‌الله تحت عنوان «ادَب عاشقی» بیان کرد که در ادامه می‌خوانید.

 

وقتی مجلس اهل‌بیت(ع) را خراب می‌کنیم

گاهی خودمان از معنویات بهره‌ای نمی‌بریم که هیچ، به خاطر دل آلوده‌مان مجالس اهل‌بیت(ع) را هم سیاه می‌کنیم. حتی اگر خادم محفل اهل‌بیت(ع) باشیم، گاهی با نیت‌ها، رفتارها و حرف‌های ناسالم و کارهایی که به اینجا نامربوط است، این دیر خراباتیان را خراب می‌کنیم. دیر خراب یعنی حال‌خراب‌ها، عاشق‌ها، کسانی که دنیایشان را خراب کرده و دارند آخرتشان را آباد می‌کنند اینجا هستند. گاهی ما همین جا را خراب می‌کنیم، فرمود: «فَرُبَّ کَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً»[1] گاهی یک کلمه حرف، نعمتی را سلب می‌کند و یک گرفتاری برای خودت یا دیگران درست می‌کند. گاهی به خودمان می‌گوییم مجلس سرد است؛ بله حالات ما در مجالس و محافل تأثیر می‌گذارد. چکار نمی‌کنیم یا چکار می‌کنیم که گاهی تأثیر ما روی مجالس هم منفی است؟ حافظ می‌گوید:

شستشویی کن و آنگه به خرابات، خرام            تا نگردد ز تو این دیر خراب، آلوده

 

منازل را دریاب!

سیر به معنی حرکت و سلوک به معنی شیوه حرکت است؛ سیر و سلوک یعنی چگونه الی الله (به سمت خدا) حرکت کنیم. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سیر و سلوک الی‌الله و خودسازی، مراقبت از زمان‌های خاص است؛ مخصوصاً مناسبت‌های متعلق به اهل‌بیت(ع). مرحوم آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(اعلی‌الله‌مقامه) که قبر شریفشان در قبرستان شیخان قم است و حضرت امام(رض) کنار قبر این مرد بزرگ می‌نشستند و با عبایشان قبر ایشان را پاک می‌کردند؛ در کتاب «المراقبات» می‌فرماید: «زمان‌ها، منازل سلوک الی‌الله‌اند.» همان‌طور که انسان وقتی قصد دارد از شهری به شهر دیگر برود، میان راه در ایستگاه‌هایی استراحت و تجدید قوا می‌کند، خداوند هم که انسان را آفرید، عمری به او داد که در این فرصت عمر باید سیر و سفر کند تا به قیامت و آخرت برسد. در این زمان‌ها منازلی قرار داده، در آن منازل، زمان‌های خاصی هستند که موجب تجدید قوا می‌شوند و در سیر و سلوک انسان تأثیر دارد. اگر این زمان‌ها برای تجدید قوا نباشد، انسان به مقصد نمی‌رسد.

 خودِ زمان و عمری که خداوند به ما داده از نعمت‌های الهی است. شما قرار نیست دو بار به دنیا بیایید و دو بار زندگی کنید. بنابراین اشتباه نکنید، دقت کنید منازلی که برای تقویت قرار داده‌اند را دریابید.

 

خودت، زمان هستی

 امام حسین(علیه‌السلام) درباره مسئله زمان می‌فرمایند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»[2]، ای پسر آدم، تو خودت روزگاران هستی. یعنی همین شب و روزهایی که می‌گذرد، تو خودت، همین روزگارانی، تو در همین ظرف زمان، تقسیم شده‌ای. در تمام لحظات روز و شب، هستی و نفس می‌کشی. وجود تو، در این لحظات تقسیم شده است. پس در حقیقت زمان خودت هستی، تو روزگار را خوب یا خراب  می‌کنی. در ادامه حضرت می‌فرمایند: «کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»؛ یک روز از این ایام گذشت، دیگر بخشی از تو رفته و برنمی‌گردد. دیگر تکرار نمی‌شود، از این منزل که بگذرید، دیگر به آن برنمی‌گردید. دیشب نماز شب خواندی، گذشت. گناه کردی، گذشت، هر چه بودی تمام شد و رفت و دیگر تکرار نمی‌شود. در منزل امشب، که اتراق کردید امشب، یک ظرف زمانی است، چه می‌کنیم و چه خواهیم کرد؟ برای منزل فردا، برنامه‌ریزی کرده‌ای؟ اگر از قبل برنامه‌ریزی نکرده باشی، زمان از دستت می‌رود و یک منزل از منازل عمرت می‌رود. زمان‌ها در حال تغییر و تحول و در حال عبورند، شما نمی‌توانید زمان را متوقف کنید، اما می‌توانید از ظرفیت هر زمانی استفاده کنید و در وجود خودتان تثبیت کنید. من می‌توانم اثرات روزگار را در وجود خودم ماندگار کنم خود روز را نمی‌توانم نگه دارم، اما اثراتش را می‌توانم ماندگار کنم.

 

آنان که ره صد ساله را یک شبه رفتند!

خدا در قضا و قدرش برای هر کسی عمری قرار داده هر اندازه عمری که خدا به هر کسی داده، برای رسیدن او به کمال کافی است. کسی که در 13 سالگی از دنیا رفت، می‌توانست در 13 سالگی به کمال خود برسد؟ بله. امام(ره) به عرفا و 70ساله‌ها گفتند: «70 سال عبادت کردید، خدا قبول کند، یکبار وصیت‌نامه این شهدا را بخوانید»؛ یعنی یک شبه یک 13 ساله، راه 70 ساله را طی کرده، پس می‌شود. انسان‌های استثنایی هم نبودند، همین بچه‌های خودمان بودند. یعنی خداوند قدرتی به شما داده که در این بازه زمانی سنتان می‌توانید به کمال برسید. منازل را از دست می‌دهید که نمی‌رسید. همین اندازه برای سیر و سلوک شما کافی است. در روایات است که وقتی فرد از دنیا رفت ظرف زمانی عمرش را نشانش می‌دهند می‌بیند چقدر خالی است، چه کارهایی می‌توانسته انجام دهد و نداده، آنجا حسرتی که انسان از تماشای منازل خالی عمرش می‌کشد، خدا می‌داند.

یکی از اسامی قیامت «یوم الحسره» است. ما در آنجا حسرت می‌بریم، چقدر زمان از دست دادیم! دیگر چه برسد به اینکه به جای استفاده، ظرف زمان را پر از گناه کرده باشیم.

 

خودت را برای خدا آرایش کن!

 چگونه جبران کنیم؟ مگر جبران‌شدنی است؟! امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ما مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلَی ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَم اَنا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهیدٌ فَقُل فِیَّ خَیراً وَ اعمَل فِیَّ خَیراً اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ القِیامَةِ فَاِنَّکَ لَن تَرانِی بَعدَهُ اَبَداً»[3]؛ هیچ روزی بر فرزند آدم نمی‌گذرد مگر اینکه آن‌روز به آدم می‌گوید: (هر روز حرفی با ما  دارد) من یک روز جدید هستم، من بر تو شاهدم. در آن روزی که قرار گرفته‌ای خیر بگو و در آن خیر عمل کن. من قیامت شهادت می‌دهم. اگر مرا از دست بدهی دیگر مرا تا قیامت نمی‌بینی». یکی از شاهدان قیامت روزها و شب‌ها هستند. زمان‌هایی که بر ما گذشته‌اند بر نفع یا علیه ما شهادت می‌دهند. ظرف زمانمان را با عمل صالح پر کنیم.

بزرگان عبارتی دارند: «العبد الصالح یتجمّل بکل یوم عند ربه»؛ بندگان خوب خدا هر روز خودشان را جلوی خدا  آرایش می‌کنند وجلوه می‌دهند. عاشقان روی زمین برای همدیگر تیپ می‌زنند که جلب توجه معشوقشان کنند، بنده صالح برای خدا تیپ می‌زند، تکلیف و بندگی و عمل صالحش، آنچه خدا دوست دارد، تیپ بندگی اوست.

 

چرا شهدا ماندگاران عالم شدند؟

اینکه ما فقط در یک ظرف زمانی هستیم، کافی نیست. ما محرم و لیالی قدر بودیم، کافی نیست. در این زمان چکار کردیم؟ چقدر استفاده بردیم؟ کسی نمی‌تواند زمان را متوقف کند، اما می‌تواند ظرفیت زمان را برای خود نگه دارد. شهید آوینی فرمود: «پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند. اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.» شهدا در ظرف زمانی‌شان چه کردند؟ آنها ماندند و ما رفتیم! زمان داشت می‌رفت، ما هیچ برنامه‌ای نداشتیم. زمان ما را با خود برد و شهدا در لحظه فهمیدند چه کنند و ماندگار شدند. آنها هستند، ما رفته‌ایم. شهدا ماندند، چون از ظرف زمانشان بهترین استفاده را کردند. ما از زمانی که در اختیار داشتیم، برای بقاء خود استفاده نکردیم، ردّ پا و اثر ما روی زمان‌هایمان نیست.

 معصوم(علیه‌السلام) فرمودند: «لَیس مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فإنْ عَمِلَ خَیرا اسْتَزادَ اللّه َ مِنهُ وحَمِدَ اللّه َ علَیهِ، وإنْ عَمِلَ شَیئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه َ وتابَ إلَیهِ»[4]؛ نیست از ما اهل‌بیت، کسی که هر روز حساب نفس خودش را نمی‌کشد. اگر کار خیری انجام داده شکر خدا کند و بخواهد خدا زیادش کند و اگر شرّی انجام داده از خدا استغفار کند. اگر این اخلاق را داشته باشیم که هر شب از نفس خود حساب بکشیم، این خودش سبک زندگی تولید می‌کند، رفتارهای روز زندگی‌مان عوض می‌شود.

 

نسخه علامه طباطبایی(ره) برای مراقبت از خود

اگر به دنبال نسخه و درمان هستید، به دستورالعمل علامه طباطبایی(رحمه‌الله علیه) توجه کنید: ایشان فرمود: «برای موفق شدن لازم است همتی برآورده و توبه نموده و به مراقبه و محاسبه بپردازید؛ به این نحو که هر روز طرف صبح که از خواب بیدار می‌شوید، قصد جدی کنید که هر عملی پیش آید رضای خدا - عِزّ اِسمه - را مراعات خواهم کرد. آنوقت در هر کاری که می‌خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت. به‌طوری‌که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هرچه باشد. و همین حال را تا شب وقت خواب ادامه خواهید داد. وقت خواب چهار یا پنج دقیقه‌ای در مورد کارهایی که امروز انجام داده‌اید فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذراند. هرکدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر کنید و هرکدام تخلف شده، استغفار کنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگرچه در بادی حال (اول کار) سخت و در ذائقه نفس تلخ می‌باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است».

 اگر ما به دنبال نسخه برای حل مسئله هستیم، این نسخه ودستورالعمل را داده‌اند. هر شب این را انجام دهیم و نتایجش را ببینیم. تا اینها را عمل نکنیم، راه نمی‌افتیم و به منزلی نمی‌رسیم. باید مجاهدت کنیم. «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[5]، جهاد با نفسی بکن، خدا راه‌ها را به تو نشان ‌دهد.

 

اولین قدم در سیر و سلوک

اولین قدم در وادی سیر و سلوک این است که مناسبت‌های خاص را مراقبت کنید. مناسبت‌های خاص دینی، منازل سلوک الی‌الله است. بعضی از زمانها خاص‌تر هستند، چون ارتباطی با معنویات و حقایق در عالم دارند و سرعت عملکرد و قدرتشان در طی منزل برای انسان زیاد است؛ این زمانها را دریابید. یکی از این زمان‌ها لیله‌القدر است، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»[6]، از هزار ماه بیشتر است. یعنی یک شب قدر بیش از هشتاد سال قدرت دارد. یک عمل انجام دهید اندازه هشتاد سال می‌تواند شما را به خدا نزدیک کند. این زمان خیلی خاص است. حال اگر شما این شب قدر را از دست بدهید چه اتفاقی می‌افتد؟ یک منزل از منازل فوق‌العاده سلوک و خودسازی و رشد را از دست داده‌اید. اگر خدا در عمر شما شصت شب قدر قرار داده باشد اگر این شصت شب را درمی‌یافتید می‌دانید به کجا می‌رسیدید؟! الآن که یک شب را از دست داده‌اید، سال دیگر جبران پارسال را نمی‌کند. آن یک شب تمام شد، دیگر نمی‌آید.

 

علت تکرار ایام خاص

پیامبر(ص) فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَعَرّضُوا لَها»[7]؛ در ایام عمر شما نسیم‌های معنوی هست، آنها را دریابید. اگر در کل عمر ما یک یا دو بار شب قدر داشتیم، از دست می‌دادیم، اما خداوند لطف کرده و هر سال شب قدر قرار داده که اگر یکسال از دست دادیم، سال بعد هم فرصت داشته باشیم.. این جای شکر ندارد؟! خداوند متعال فرمود: «وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ»[8]؛ ما این روزگاران را بین مردم می‌چرخانیم. این‌قدر خدا ایام را می‌چرخاند و تو غافلی! مدام به آن می‌رسی و رد می‌شوی و هیچ کاری نمی‌کنی. همه فرصت‌های بندگی، همه شب‌هایی که تا صبح خوابیدی، مدام خداوند تکرار کرد تا تو دو رکعت نماز بخوانی و کاری انجام دهی.

تکرار این منازل در طول سفر و سیر الی‌الله جای شکر دارد. ما خدا را شکر نکردیم، برای اینکه خداوند هر سال شب قدر، محرم و فاطمیه را تکرار می‌کند. شکر کنید که حداقل در این تکرارها هستید. جلسات هفتگی جای شکر ندارد؟! اگر از دست برود جلسه بعد جای این هفته را می‌گیرد؟! نمی‌گیرد، تو این منزل را از دست دادی.

یک ایام زیارتی مخصوص داریم، مثلاً روز شهادت ائمه بقیع(علیهم‌السلام) زیارت این امامان را بخوانید. زیارت امام حسین(علیه‌السلام) در نیمه شعبان، عید غدیر و... خداوند از این زیارات منظور داشته، این را بخوانید، کارهای دیگر جای اینها را نمی‌گیرد. مثلاً اعمالی که در روز غدیر گفته شده را انجام دهید، آنها مخصوص روز غدیر است آنها را دریابید.

 

چگونه هر روز زائر اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) باشیم؟

علاوه بر زیارات و توسلات خاص که سفارش شده، یک مراقبت مستمر روزانه هم سفارش شده است. تعقیباتی که بعد از نماز گفته شده بخوانید را نمی‌خوانیم. چرا؟ اینها را خدا برای کسی گفته که می‌خواهد منازل سلوک را طی کند. فرموده‌اند دعای عهد را هر روز بخوانید نمی‌خوانیم. چرا این سلوک را درنمی‌یابیم؟ فرموده‌اند: زیارت امام حسین(علیه‌السلام) را  هر روز انجام دهید. امام صادق(علیه‌السلام) به یکی از شاگردانشان به نام «سُدیر صیرفی» سفارش می‌کنند که چرا در هر روز جمعه پنج بار قبر جد من حسین(علیه‌السلام) را و در هر روز از روزهای هفته یکبار اباعبدالله(علیه‌السلام) را زیارت نمی‌کنی؟! سدیر می‌گوید تعجب کردم ما در مدینه چگونه هر روز اباعبدالله(علیه‌السلام) را زیارت کنیم؟! حضرت فرمودند: بالای بلندی زیر آسمان برو، نگاهی به راست و نگاهی به چپ کن، یک نگاه به آسمان و بعد به سمت قبر امام حسین(علیه‌السلام) نگاه بیانداز و در حال توجه بگو: «السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک و رحمه الله و برکاته». با این کار برای تو زیارت قبر امام حسین(علیه‌السلام) را می‌نویسند و این زیارت ثواب یک حج و یک عمره را دارد. چرا از این فرصت استفاده نمی‌کنیم؟ سدیر می‌گوید: از آن به بعد گاهی من ده بار در روز قبر حسین(علیه‌السلام) را اینگونه زیارت می‌کردم.

 

توجّه، هدف زیارت  

توجه را ببینید! امام مجتبی(علیه‌السلام) به مسجد می‌آمدند. از زمان وضو گرفتن حالشان عوض می‌شد. وارد مسجد که می‌شدند بدنشان می‌لرزید و می‌فرمودند: «الهی ضَیفُکَ بِبابِک»؛ مهمانت آمد در خانه‌ات، «فقیرک به بابک مسکینک به بابک»؛ گدایت در خانه تو آمده. بعد با چه حالی وارد مسجد و  وارد محراب می‌شدند؟ ما چگونه وارد مسجد می‌شویم؟! قدیمی‌ها زمان ورود به مسجد، درب مسجد را می‌بوسیدند. می‌دانید چقدر آداب ورود به مسجد مهم است؟! چرا از این ظرفیت که خدا داده استفاده نمی‌کنیم؟ شما چگونه از این فرصتی که خدا داده استفاده می‌کنی مؤدبانه یا بی‌ادبانه؟ دریافتی یا درنیافتی؟ اگر می‌خواهی درونی شود، دریاب! همین‌طوری داخل نشو.

 

سر زده وارد مشو، میکده حمام نیست

امام صادق(علیه‌السلام) در منزل روضه اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) برگزار کرده بودند. مجلس که شروع شد، عبای خود را در ورودی انداختند و خودشان کنارش ایستادند. بعد از پایان مجلس یکی از اصحاب علت این کار امام را سؤال کرد. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند مجلس که شروع شد مادر ما حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) تشریف آوردند. من عبا را زیر پای مادر انداختم. این مجلس این‌قدر آداب دارد و مهم است! ما چگونه به هیئت می‌آییم؟ افراد و اشیاء جلسه امام حسین(علیه‌السلام) مهم‌اند. حواست باشد بی‌احترامی نکنی. احترام مهمانان حسین(علیه‌السلام) را داشته باش. با چه آدابی وارد روضه می‌شوی؟ از در خانه که حرکت می‌کنی باید توجه داشته باشی که به مجلس امام حسین(علیه‌السلام) می‌روی. حواست باشد. دمِ در هیئت توقف کن مجلس امام حسین(علیه‌السلام) احترام دارد. اذن دخول بگیر، حالت عوض می‌شود.

این سخن پیر ماست، گفته هر خام نیست           سر زده وارد مشو، میکده حمام نیست

بر در میخانه شو، بوسه رندانه زن                   خاک در میکده، سجدگه عام نیست

 

صدای ناله را می‌شنوی؟

مجلسی برگزار نمی‌شود مگر اینکه حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) حضور و توجه دارند. با این توجه وارد جلسه شوید. بی‌بی دو عالم در این مجالس گریه می‌کنند ولی ما صدای حضرت را نمی‌شنویم. این ندیدن‌ها و نشنیدن‌ها برای ظرفیت پایین و زبان ماست. اگر یک ذره ظرفیتت بالا بیاید مثل شهید برونسی وقتی به روضه بیایی، ناله بی‌بی‌دوعالم به گوش تو هم می‌رسد. چند سال است روضه می‌آییم، اما صدای ناله حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) را نمی‌شنویم؟! چکار داریم می‌کنیم با خودمان؟! کجای منزل سیر و سلوک هستیم که هنوز به اینجا نرسیده‌ایم؟!

شمر، حرمله و... در زمان حیات ائمه(علیهم‌السلام) بودند و صورت حضرات را دیدند و تکان نخوردند. لحظه آخر که شمر قصد بریدن سر مطهر را داشت، بنابه نقل برخی مقاتل صدای زهرا(سلام‌الله علیها) از باب اتمام حجت از گوشه گودال بلند شد. من میگویم بی‌بی جان، شما که از باب اتمام حجت ناله‌تان را بلند کردید شمر بشنود، بگذارید از باب اتمام احسان یک‌بار صدای ناله شما را بشنویم بلکه  صدای ناله شما ما را حسینی کند و تا ابد کار ما را درست کند.

 


[1].  نهج‌البلاغه، حکمت 381.  

[2].  ارشاد القلوب، ص 40.

[3]. امالی صدوق، ص ۱۰۸.

[4].  الاختصاص: 26.

[5]. سوره عنکبوت، آیه 69.  

[6]. سوره قدر، آیه 3.

[7]. بحارالانوار، ج7، ص221.  

[8]. سوره آل عمران، آیه 140.