ایمان سازنده و حقیقی، زمینهساز تحقق تمدن بزرگ اسلامی
ایمان سازنده و حقیقی، زمینهساز تحقق تمدن بزرگ اسلامی
ایمان سازنده و حقیقی، زمینهساز تحقق تمدن بزرگ اسلامی
حجتالاسلام مهدوینژاد: ما یک عقبۀ هویتی و سابقۀ مهم تاریخی در تمدن داریم... // چرا با وجود داشتن فرصتهای تمدنساز ما الآن دست برتر را نداریم؟/ دین اسلام، قدرت میآفریند، بنابراین دشمن دارد// ریشه حال معنوی، ایمان مستقر در وجود ما نیست// حال معنوی که پشتوانه باور حقیقی نداشته باشد، معنویت نیست، بلکه حس وحال و جوگیری است
شناسنامه:
عنوان: دورهمی شبهای شهر خدا
موضوع: ایمان سازنده/ نگاهی بر نقش ایمان توحیدی در زیرساختهای انسانی تمدنساز (فرد، خانواده، جامعه)
زمان: 16 فروردین 1401/ سومین شب رمضان 1443
مکان: مسجد جامع کبیر یزد
لزوم و اهمیت تدبر در بیانیه گام دوم
قالالله تعالی: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[1]؛ خدای متعال فرمود سستی نکنید و غمگین هم نباشید، شما در عالم برترید، اگر مؤمن باشید.
بحث ما در موضوع رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی بود، ذیل نامه شریف مقام معظم رهبری(حفظهالله) که تحت عنوان گام دوم انقلاب نام گرفت و مهمترین بیانیه تاریخ انقلاب است. شاید بعد از وصیتنامه حضرت امام(رحمتاللهعلیه)، این بیانیه مهمترین منشور هدایتگر انقلاب اسلامی است. مقام معظم رهبری فرمودند: نخبگان و صاحبان تریبون و تأثیر و نفوذ روی این نامه کار کنند و ابعاد آن را تبیین کنند. مسئله بسیار مهم و حیاتی و امر نایب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) است. فرمودند: من خیلی حرف زدم، خیلی چیزها گفتم، حرفهای مهمی هم بوده اما روی هیچکدام اینقدر تأکید نکردم که باید روی آن تدبّر شود. این بیانیه را تأکیداً فرمودند و ما هم امر ایشان را امتثال کردیم؛ از سال 98 بحث معنویت و اخلاق را که یکی از فرازهای مهم این بیانیه بود شروع کردیم. چراکه باید روی مقدمات تمدن اسلامی بحث شود و ما موظفیم آنها را بحث کنیم، بدانیم و بعد برویم برای پیادهسازی آن اقدام کنیم.
ظرفیتهای عظیم تمدنساز ایران اسلامی
در شبهای گذشته عرض کردیم ما اسباب تمدن و ظرفیتهای تمدنساز کم نداریم. ما به عنوان کشور جمهوری اسلامی، اسلام، مسلمان، مؤمن و شیعه چیزهایی در اختیار داریم که سایر ادیان، مکاتب و تمدنها در اختیار ندارند و با آن زود میتوانیم عالم را فتح کنیم، مثلاً کشور ما به عنوان کشور اسلامی منابع طبیعی، مادی، فرهنگی و معنوی خیلی زیادی دارد و از این نظر بسیار غنی است. این یعنی ما میتوانیم یک کشور وابسته نباشیم، در کشور خودمان همه چیز هست. نه فقط اینکه میتوانیم وابسته نباشیم، بلکه میتوانیم به خاطر اینکه این همه ظرفیّت داریم روی دنیا تأثیر داشته باشیم و دیگران را به خودمان وابسته کنیم و روی آنها اثرگذار باشیم. یکی از سرمایههای بزرگ ما ادبیات زبان فارسی است. از چین تا ترکیه و عراق و حتی اروپا، زبان فارسی به عنوان یک زبان قوی و اثرگذار در طول تاریخ مطرح بوده و الآن هم هنوز در کشورهای اطرافمان مطرح است. زبان یکی از عناصر تمدنی است.
ما واقعاً فرهنگ، آداب و رسوم ملی و بومی جذابی داریم؛ تنوع فرهنگها خیلی برای مردم دنیا جذاب است. یکی از اثرات آن متبلور شدن فرهنگِ مخصوصاً اسلامی است، فرهنگ و آداب و رسوم دینیای که داریم هم خیلی جذاب است. دین ما عرصهساز بوده است. خیلی محیط، ظرفیّت و فرصت ایجاد کرده، جذابیّتهایی که در مسجد و فرهنگ مسجدی و عاشورایی هست، جذابیّتهایی که در زندگی مؤمنانۀ مطابق با دستور اسلام وجود دارد؛ از بهداشت و رعایت حقوق خانواده گرفته و خیلی چیزهای دیگر که واقعاً جذاب است. امروز دنیا تشنۀ این مدل زندگی است که ما خودمان متأسفانه داریم کمکم کنار میگذاریم و متأثر از فرهنگ غرب میشویم در حالی که چنین سرمایههای عظیمی داشته و داریم!
اسلام، نرمافزار اصلی و غنی تمدن
ما دین اسلام و مکتب تشیع را به عنوان نرمافزار اصلی و غنی تمدنی داریم. ما یک عقبۀ هویتی و سابقۀ مهم تاریخی در تمدن داریم، در دنیا اثر گذاشتهایم، هنوز هم اثرات ما هست و دارد مشاهده میشود. اینها فرصتها و ظرفیّتهای تمدنساز است.
چهرهها و شخصیّتهای برجستهای در طول تاریخ داریم. مردم ایران، مردم باهوش، بافرهنگ و باتمدنی هستند، در دنیا اثرگذار بوده و هستند. شخصیّتهای بزرگ، چهرههای مهم، مردم بافرهنگ، اینها ظرفیّتهای تمدنسازند؛ نه فقط در داخل ایران، بلکه در جهان اسلام هم مشاهده میکنید که کشورهای اسلامی، هم چهرههای برجسته تاریخساز و تمدنسازی داشتهاند و هم منابع طبیعی که در این کشورها وجود دارد، جزء همان ظرفیّتهای تمدنساز برای تمدن بزرگ اسلامی است. معماریها، منابع مادی، هنر، صنعت و... از دوران باستان تا امروز، اینها همان ظرفیّتها و فرصتهای تمدنساز است.
دو دلیل اصلی استضعاف مسلمانان
چرا با وجود داشتن ظرفیّتها و فرصتهای تمدنساز ما الآن دست برتر را نداریم و طبق آیه قرآن، «اَنتُمالأعلون» و برجسته نیستیم؟ چرا نتوانستهایم تمدن ایجاد کنیم و هنوز تحت سلطه تمدن غربیم؟
جواب اول اینکه نه تنها کشور ما بلکه حتی سایر کشورهای اسلامی که دارای منابع طبیعی فراوان و کشورهای غنیای هستند، معادن مختلف نفت و گاز و طبیعت فوقالعاده و ظرفیتهای مختلفی دارند که این سرمایههای فراوان مادی و فرهنگی و معنوی، قدرت آفرین است. دشمن در این سرمایهها طمع میکند؛ این کشورها سرمایه دارند و دشمن طمع میکند. حمله، تهدید، غارت و نفوذ میکند.
یک امتیاز دیگر خود دین است. دین اسلام، دین آزادیبخش که به پیروان خود میگوید زیر بار زور وکفر نروید، مستقل باشید، کفار نباید بر شما مسلط شوند، دینی که میخواهد جهانی شود، این دینِ قوی میخواهد یک ملت قوی بسازد. این دین، قدرت میآفریند و قدرت هم دشمن دارد. طبیعی است که دشمنان با این دین کار دارند، چراکه دشمنان دنبال قدرت و ثروتاند که در اسلام جمع است. یکی از مهمترین دلایلی که ما نتوانستیم و عقب نگه داشته شدهایم و به اصطلاح قرآنی مستضعف ماندهایم، همین است که دشمنان فراوانی در طول تاریخ داشته و داریم و اینها خواستند بر منابع فرهنگ، سیاست، ثروت و قدرت مسلط شوند. ازاینرو نفوذ کردند، هجمه و غارت کردند. تاریخ ایران و سایر کشورهای اسلامی، جزیره العرب، عربستان، بحرین، قطر، عراق، افغانستان، پاکستان و همه کشورهای اسلامی، دشمنی دشمنان را ثابت میکند.
بررسی دلایل سلطه تمدن غربی در ایران
در تاریخ ایران که مغولها و افغانها حمله کردند و چقدر منابع فرهنگی ما را سوزاندند و از بین بردند، چقدر بزرگان ما را تبعید کردند، فراری دادند، اسیر کردند و کشتند. در دوران جدید روسها، آلمانها، انگلیسها، متفقین حمله کردند و همیشه ایران پاخور این کشورها بوده است. در هر عصر دشمنان در دربار سلاطین حمله یا نفوذ کردند و کار خود را پیش بردند و ایران را مخصوصاً در دوران پهلوی مستعمره خود کردند. تنها دورانی که در طول تاریخ، ایران یک وجب از خاک خود را از دست نداده، کوچک نشده و منابع خود را از دست نداده در دوران جمهوری اسلامی بوده است. اگر تاریخ را بخوانید میبینید در طول تاریخ، ایران دستخوش چه تغییراتی شده و این یک مسئله خیلی مهم است. مگس همواره در پی شیرینی میرود و دزد به دنبال ثروت؛ کشورهای اسلامی از جمله ایران به خاطر داشتن این منابع ثروت، فرهنگ و معنویت همواره مورد طمع و هجمه بوده و مردم، مستضعف باقی ماندند.
دلیل دوم عقب ماندگی ما مسلمانان و نرسیدن به علو تاریخی و تمدنی، ایمان ناقص ماست. این اشکال به خودمان وارد است و حتی از لحاظ ترتیب شاید بشود آن را در درجه اول ذکر کرد. آن اشکال در آیه اول و محور اصلی بحث که خواندم آمده که ما آن را آیه امیدبخش، دوران علو، تمدن و برتری اسلام میدانیم «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ شما دست برتر را پیدا خواهید کرد اگر مؤمن باشید! ایمان به چه معناست؟ مؤمن باشیم یعنی خیلی نماز بخوانیم، خیلی عبادت کنیم، زیاد مسجد برویم، چه کار کنیم که به ما مؤمن بگویند؟
معنویت حال یا حال معنوی؟
ایمان یعنی باور، یعنی چیزی را باور کنیم و آن چیز برایمان مهم و جدی شود، برایش وقت بگذاریم و در مورد آن تلاش کنیم. اگر دنبال معنویت و اخلاقیم [که سرفصل اصلی بحث ماست] معنویت، نشأت گرفته از ایمان است؛ معنویتی که پشتوانه باور حقیقی نداشته باشد، حس وحال و جوگیری است. همان حس و حالی که در روضه، زیارت و ... برایمان پیش میآید و حال معنوی خوبی پیدا میکنیم. این معنویت نیست، بلکه حال معنوی است. چراکه به خاطر جو معنوی ایجاد شده و دو ساعت بعد این حال را نداریم، بلکه حتی ضدش را داریم. معنویت وقتی در وجود انسان مستقر شود، انسان را حفظ میکند. ریشه حال معنوی، ایمان مستقر در وجود ما نیست، بلکه حال معنویای است که ایجاد میشود. وقتی سوخت ایمان را دائماً در وجود خودمان تأمینکنیم، معنویت به صورت دائم باقی میماند. حالهای معنوی خوب است، ولی باید دنبال یک معنویت حال و استقرار معنویت و ایمان در وجودمان باشیم. لذا کسانی که در شرایط مختلف، معنویت و تقوایشان را از دست میدهند، به این دلیل است که ایمان به معنای واقعی در وجودشان مستقر نشده است.
شرط تحقق تمدن بزرگ/ ایمانهای تمدنساز
شرط تحقق تمدن بزرگ، ایمان و باور حقیقی به موارد زیر است: اول: ایمان و معرفت به وجود خدا؛ خدا هست. اگر این را باورکنیم خیلی در زندگی ما مؤثر است؛ ایمان به قدرت خدا. هیچ قدرتی از قدرت خدا بالاتر نیست و خدا میتواند همة قدرتها را از کار بیندازد، خدا میتواند قدرت را در اختیار ما قرار دهد، خدا میتواند قدرت را از ما بگیرد. ایمان به حکمت خدا؛ هیچ کار خدا بدون حکمت نیست، این را باور کنیم. باور ما در زندگی ما نقش ایفا میکند، در رفتار و برنامهمان اثر میگذارد. ایمان به رزاقیت خدا؛ رزق دست خداست، باور کنیم رزاقیت خدا درست است. اعتقاد به رزاقیت خدا بسیاری از مشکلات شخصی و اجتماعی ما را حل میکند.
دوم: ایمان به آخرت؛ یقین داشته باشیم عالَمی پس از این دنیا هست، قیامت، حساب و کتاب، قبر و قیامت هست. ایمان به آخرت مثل این است که در جاده میرویم، ایمان داریم که دوربینها عکس میگیرند، پلیس هست، خودمان را کنترل میکنیم. اگر ایمان به این داشته باشیم که یک عده در این لحظه که اینجا هستیم به ما نگاه میکنند، خیلی در رفتارمان تأثیر میگذارد.
سوم: ایمان به غیب؛ ایمان به عالم ملکوت، ایمان به امدادهای غیبی؛ چیزهایی که هست ولی ما نمیبینیم، و چون نمیبینیم دلیل نیست که نباشد. ما خدا را نمیبینیم، ولی هست. ملائکهالله را نمیبینیم، ولی هستند. ایمان به غیب «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[2]. ایمان به غیب داشته باشیم، خیلی در زندگی ما تأثیر میگذارد. ایمان به انبیا و ارسال رسل داشته باشیم. اینها در زندگی ما نقش ایفا میکند، ایمان به رسل و همه انبیاء(علیهمالسلام) داشته باشیم. نباید طوری باشیم که برای انبیای دیگر قدر و منزلت قائل نباشیم، خدا امر کرده، باید به همه انبیا اعتقاد داشته باشیم. ایمان به کتاب، «بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ»[3]؛ به آنچه خدا نازل کرده است؛ به قرآن و هر چه که در آن است باید ایمان داشته باشیم، به آنچه که وعده داده، ایمان داشته باشیم؛ یعنی روشن و شفاف قبول داشته باشیم. ایمان به ملائکهالله هم در زندگی اثر میگذارد. ملائکهالله در زندگی ما نقش ایفا میکنند؛ بسیاری از امور را ملائکه اداره میکنند، انسانها را امداد میکنند. ما نسبت به آنها وظایفی داریم.
چهارم: ایمان به آیات الهی؛ حیوانات، گیاهان، کوهها، آسمانها، دریاها و... که آیات و نشانههای خداست، زنبور عسل از آیات خداست، خداوند متعال دستور به نگرش در زندگی زنبور عسل را در قرآنش داده است. در مورد حیوانات میفرماید: «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ»[4]؛ آیا ببینید که شتر را ما چگونه خلق کردیم؟! مورچهها، گل، گیاه و... «وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»[5]؛ در خلقت آسمان و زمین فکر کنید. اینها نشانههای خداوند است، به آن ایمان داشته باشیم که اینها نشانههای خداوند است. به مخلوقات خدا (آیات الهی) به عنوان نشانههای خدا نگاه کنیم، آنوقت خلقت مورچه ما را موحد میکند، یک برگ درخت را میبینیم که خدا چه ساختاری را در آن قرار داده، ما را خداپرست میکند، ایمان ما را محکم میکند، به هر جا نگاه میکنیم در آیات الهی، خدا را میبینیم.
به همه اینها باید ایمان داشت. شیاطین به شدت تلاش میکنند تا ما ایمانمان را از این امور از دست بدهیم؛ ایمان به خدا، قدرت خدا، رزاقیت خدا، هزار مسئله برای ما درست میکنند، از ضعف ما سوءاستفاده میکنند و ما به رزاقیت و حکمت خدا شک میکنیم و همین ضعف ایمان، ما را عقب نگه میدارد، ولی اگر مقاومت میکردیم و راهش را پیدا میکردیم، به سعادت میرسیدیم و گرهها باز میشدند. اهمیت ایمان به این است که این مواردی را که ذکر کردیم، میتواند ما را اداره کند، در زندگی ما اثر بگذارد و تمدن ما را بسازد.
ایمان حقیقی
قبول داشتن، با ایمان داشتن، دو چیز متفاوت هست. همة ما میگوییم خداوند رزاق است، رزق و روزی دست خداوند است، ولی بعضیها در جای خود آلوده به نزول و حرام میشوند. فشار هم که باشد میگویند تحت فشار بودیم و چارهای نداشتیم و این گناه را کردیم؛ این یعنی ایمان ضعیف است، ایمان به خدا قوی نیست. همین که کمی امتحان سخت میشود، یک ذره فشار، بالا میرود، به حکمت خدا اعتراض میکنیم، به قدرت خدا شک میکنیم، این یعنی ایمانمان قوی نیست. باور به اینکه اینها میتواند ما را به آن قلهها برساند، ما میتوانیم با ایمان به اینها، تمدن خود را بسازیم.
ایمان به تواناییهای خودمان
ایمان به خود؛ ایمان به اینکه ما میتوانیم، ما این توانایی را داریم که به قلهها برسیم. به تعبیر مقام معظم رهبری(حفظهالله) اعتماد به نفس ملی داریم. باید به این ملت، امت، قدرت و توانایی اعتماد کنیم. این امت میتواند به این قلهها برسد. به خودمان اعتماد داشته باشیم؛ ایمان به خود. آیه 54 سوره مائده، آیهای که اثبات میکند ما میتوانیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»[6]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی [دیگر] را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. [اینان] با مؤمنان، فروتن، [و] بر کافران سرفرازند. در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند. این فضل خداست. آن را به هر که بخواهد میدهد، و خدا گشایشگر داناست. این آیه در مورد امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و فتح جنگ خیبر نازل شده است. مفسرین شیعه و سنی هم ذکر کردهاند.
روایتی دیگر میفرماید: عدهای از اصحاب اطراف پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بودند و سؤال کردند: قومی که خداوند میآورد و آنها را دوست میدارد چه کسانی هستند؟ پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دست خود را بر دوش سلمان فارسی گذاشتند و فرمودند: قوم سلمان؛ یعنی ایرانیها. «لَو کانَ العِلمُ (ایمان) مُعَلَّقًا بِالثُّریّا لَتَناوُلَه رجالٌ مِن أبناءِ الفارس»[7]؛ اگر علم(ایمان) در ثریا باشد، هر آینه مردانی از فارس به آن دست پیدا میکنند؛ یعنی به قلههای علم و ایمان و دین و معرفت دست پیدا میکنند. اینکه ما اعتقاد داشته باشیم ما میتوانیم تمدن بزرگ اسلامی را برپا کنیم. مقام معظم رهبری(حفظهالله) جملهای درباره مردم ایران دارند، ما به حرف ایشان ایمان داریم، میفرمایند من میدانم خداوند اراده کرده این ملت را به عالیترین درجات برساند. این خیلی مسئلة مهمی است: ایمان به اینکه «ما میتوانیم» و خدا این ظرفیت را به ما داده است و نباید خودمان را دستکم بگیریم.
ایمان را از کمیت به کیفیت برسانیم!// ایمان کیفی، سازنده است
چرا قطار تمدن غرب ما را با خود میبرد؟ قرآن کریم میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَی رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا»[8]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خدا ایمان بیاورید و رسول(صلیاللهعلیهوآله) و کتابی که بر رسولش نازل کردیم و کتابهایی که بر انبیای گذشته نازل کردیم و هرکس به خدا و ملائکهاش و کتابهای آسمانیاش و به انبیا(علیهمالسلام) -نه فقط پیغمبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بلکه همه انبیا- و به قیامت کفر بورزد، گمراهی دور و درازی پیدا کرده است. مجموعه تفاسیر این آیه را که جمع کنیم میفرمایند: ای کسانی که ایمان آوردید، ایمانتان را نگه دارید تا از دست نرود؛ چرا که ایمان از دست رفتنی است، همانطور که بدستآوردنی است. یک معنای دیگر «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» این است که ای کسانی که ایمان آوردید، ایمانتان کم است، پس آن را زیاد کنید؛ ایمان به خدا و ملائکه مراتب دارد، در هر مرتبهای که هستید آن را بیشتر کنید. میفرماید که ای کسانی که ایمان اجمالی و کلی آوردهاید، حالا لازم است به تفصیل و با همه جزئیات ایمان بیاورید؛ درکنار ایمان به خدا، به وحدانیت، رزاقیت، حکمت، صمدیت و ستاریت هم ایمان بیاورید تا اینچنین، ایمان کاملی داشته باشید.
ای کسانی که به خدا، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، حضرت علی(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) زبانی ایمان آوردهاید، قلباً هم ایمان بیاورید تا ایمان در وجودتان هم راسخ شود. ای کسانی که ایمان قلبی آوردهاید، عملاً نیز ایمان بیاورید. خداوند میخواهد بفرماید این ایمانی که شما دارید مرتبهای از ایمان است ولی مجدداً ایمان بیاورید. ایمان شما کمّی است، باید کیفی شود و کیفیت و عمق آن را بالا ببرید. اگر میخواهید به آن علوّ برسید، باید در همان حد، ایمان بیاورید. مثلاً چنانچه بخواهید وزنه 300 کیلوگرمی را بالای سر ببرید، باید قدرتتان از 300 کیلوگرم بیشتر باشد تا بتوانید آن وزنه را بزنید. هرچقدر ایمان را قویتر کنید، اثراتش بیشتر ظهور و بروز پیدا میکند.
راز توسل به مؤمنین درجه یک/ صاحب تمام مراتب ایمان
یکی از مواردی که به ما قوّت و قدرت میدهد و ایمان را زیاد میکند، توسل به مؤمنین درجه یک عالم است؛ آنهایی که الگوی کامل ایمان بودند و هیچ وقت کم نمیآوردند. مثال برای این افراد زیاد هست، بهترین مثال امام حسین(علیهالسلام) هستند. اوج ایمان، علوّ و برتری را میتوان در کربلا دید. امام حسین(علیهالسلام) به ظاهر شکست خوردند و در گودال قتلگاه به قتل رسیدند. اهلبیتشان اسیرشدند و... همه اینها ظاهراً خواری است ولی در اصل عُلوّ است. شهید مطهری(رحمتاللهعلیه) جمله عجیبی دارد میفرماید: شیر اگر در قفس هم باشد شیر است، همه میترسند و از او فاصله میگیرند. امام حسین(علیهالسلام) اکمل الایمان، اتمّ الایمان، اعظم الایمان، صلب الایمان، اصل الایمان و فرع الایمان است. راوی میگوید هر چقدر امام به لحظه شهادت نزدیکتر میشد و اصحابش را از دست میداد و تنهاتر میشد، چهرهاش بشاشتر میشد و گل میانداخت، به طوری که هلال میگوید من در عمرم کشتهای به این نورانیت و زیبایی و بشاشت چهره ندیده بودم! زخمهای زیادی بر تن داشت، ولی در گودال قتلگاه شاد بود. همانطور که در روضه امام حسین(علیهالسلام) در اوج گریه احساس نشاط میکنیم؛ این شادابی از آن جهت است که وقتی لحظه وصال میرسد، انسان منقطع میشود، مثل کسی که میخواهد وارد اقیانوس شود، وقتی نزدیک اقیانوس میرسد، لباسهایش را میکَند و خودش را در آغوش امواج پرتاب میکند. یکییکی عزیزانش را کنار میگذارد «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ»[9]. آنقدر ایمان قوی است که انسان دچار تزلزل نمیشود، التماس نمیکند و هرگز کوتاه نمیآید، چرا که مؤمنِ راسخ است.
سه ساله کربلا تمدن شیطانی شام را جمع کرد!
امام حسین(علیهالسلام) دختری سه ساله دارد که تمدنساز و تاریخساز است. این دختر شام را به هم ریخت و نتیجه واقعه کربلا، بنا کردن یک تمدن بود. حال میبینیم از یزید و کاخش اثری نیست، ولی مسافران شام، به نیت زیارت دختر سه ساله امام حسین(علیهالسلام) به آنجا سفر میکنند.
یک دختر سه ساله چه ایمانی دارد که میتواند یک تمدن شیطانی را جمع کند؟! با اینکه در خرابه هم زندگی کرده است. اگر مؤمن باشی، در خرابه هم که باشی، بالا هستی «َأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[10].
حضرت سکینه(علیهاالسلام) گریه میکرد. امام سجاد(علیهالسلام) از ایشان پرسیدند خواهرم چرا گریه میکنی؟ عرضه داشت: برای خواهرم رقیه(علیهاالسلام) گریه میکنم. آقا هم غصهدار بودند، فرمودند: ما همه برای او گریه میکنیم. ایشان عرض کرد یادم آمد که دو سه شب پیش در خرابه کنارش رفتم، دیدم روی خاک خوابیده و خشتی زیر سرش گذاشته و حالت بیحالی دارد، گفتم: خواهرم چه مشکلی داری؟ گفت خیلی گرسنهام. غذا که به آنها نمیدادند، روزی فقط یک قرص نان به اسرا میدادند. بزرگترها مثل حضرت زینب و امکلثوم (علیهماالسلام) سهمیه خود را به بچهها میدادند تا بچهها سیر شوند ولی خودشان غذا نمیخوردند...
السلام علیک یا اباعبدالله...
[1]. سوره آلعمران، آیه 139.
[2] . سوره بقره، آیه 3.
[3] . سوره مائده، آیه 48.
[4] . سوره غاشیه، آیه 17.
[5] . سوره آلعمران، آیه 191.
[6] . سوره مائده، آیه 54.
[7] . حمیری، عبداللهبنجعفر، قربالاسناد، ص 109
[8] . سوره نساء، آیه 136.
[9] . سوره طه، آیه 12.
[10] . سوره آلعمران، آیه 139.