انقلابی که نباید می‌شد... / تبرج جاهلیت 2

انقلابی که نباید می‌شد... / تبرج جاهلیت 2


انقلابی که نباید می‌شد... / تبرج جاهلیت 2

 

معمولاً ثروتمندان بی‌تقوا و مرفهین بی‌درد، باب خودنمایی و مانور تجمل را در جامعه باز می‌کنند // پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، زنان را با بدحجابی به اسلام جذب نکرد // جوانان مذهبی و هیئتی چون در فضای سالم نفس می‌کشند، از بقیه شادترند، منتها تعریف بعضی‌ها از شادی فقط رقص است، در حالی که الزاماً هرکس می‌رقصد، آدم شادی نیست. // خدای متعال به زنان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: شما باید بیش‌تر از بقیه مراقب باشید. لیدر‌های جامعه، رهبران فکری جوان‌ها و مردم باید عفت‌ و تقوا‌یشان بیشتر از بقیه باشد.

 

شناسنامه:

عنوان: انقلابی که نباید می‌شد...

بررسی روایتی تطبیقی از مهمترین دلیل نگرانی‌های دختر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) برگرفته از خطبه فدکیه

موضوع: سلسله مباحث جاهلیت و عقلانیت

زمان: یکم دی‌ماه ـ فاطمیه 1400

مکان: حسینیه حضرت صاحب‌الزمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) محمودآباد یزد

جلسه ششم: تبرج جاهلیت 2

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد در ششمین منبر وعظ از مراسم ویژه فاطمیه و در ادامه سلسله مباحث «جاهلیت و عقلانیت»، تبرج جاهلیت 2 را مورد بحث قرار داد که در ادامه متن کامل سخنان وی را می‌خوانید:

 

خودنمایی، معنای تبرج

بحث ما در ادامه بررسی دلیل نگرانی‌های حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)، به موضوع تبرج رسید. در رابطه با تبرج جاهلیت عرض کردیم: معنای عمومی ‌و کلی تبرج، خودنمایی است. اصطلاحاً قرآن این واژه را درباره زنان دوران جاهلیت قبل از اسلام به کار می‌برد، چراکه رفتارهایی برای دلبری از مردان نامحرم، از خودشان نشان می‌دادند. از اینرو خدای متعال در قالب اوامری خطاب به همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) می‌فرماید: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَیٰ»[1]؛ در خانه‌های خود بمانید و مثل زنان دوران جاهلیت تبرج، خودنمایی نکنید. تبرج یعنی مانور زیبایی دادن و به رخ کشیدن خود، چهره، اندام، زینت‌ها، زیبایی‌ها و دارایی‌ها و...

 

عاملان باب تبرج

معمولاً تبرج در جامعه از طبقات مرفهین بی‌درد، مسئولین و حاکمان جوامع اتّفاق می‌افتد. چراکه آنها به کانون‌های ثروت و قدرت نزدیکاند، بنابراین بیشتر خودنمایی مبتلا می‌شوند. معمولاً ثروتمندان بی‌تقوا و مرفهین بی‌درد، باب خودنمایی و مانور تجمل را در جامعه باز می‌کنند، همینطور مسئولینی که روحیه و خوی اشرافی‌گری دارند و از فرصت بیت‌المال و قدرت برای خودنمایی استفاده می‌کنند. اسلام اجازه اشرافی‌گری به حاکمان اسلامی نداده است. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه فرمودند که مسئولین جامعه اسلامی ‌باید در حد ضعیف‌ترین مردم زندگی کنند تا مردم درد نداری را حس نکنند. یکی از مهم‌ترین شاخص‌های مسئولین این است که ساده‌زیست باشند. به اصطلاح امروزی مثل دهک‌های پایین جامعه زندگی کنند، نه دهک‌های بالا!

 وقتی مثلاً فرزند فلان آقای وزیر، سفیر یا وکیل ازدواج می‌کند و همه عالم می‌فهمند؛ سالن‌ها و مراسم عقد و عروسی پرهزینه و... دارد. تصاویر آنها در فضای مجازی منتشر می‌شود و جوانان می‌بینند و همینطور فرهنگ‌سازی می‌شود. چراکه «الناس عَلَی دینِ مُلوکِهِم»[2]؛ مردم بر دین حاکمانشان هستند.

 

حاکمان صالح

حاکمان در حکومت اسلامی دو دسته هستند: 1. حاکمان ناصالح؛ 2. حاکمان صالح؛ شما زندگی حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) و زندگی مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) - منهای این همه شایعه و تهمتی که در فضای مجازی می‌زنند- را بررسی کنید، ببینید زندگی این دو بزرگوار به عنوان دو رأس حکومت اسلامی‌ در دوران حاکمیتشان چگونه است. واقعاً خیلی‌ها باورشان نمی‌شود و می‌گویند دروغ است. خاطراتش توسط بزرگان مطرح شده، اینقدر هم دشمن کار کرده، که متأسفانه اگر هم گاهی این حرف‌ها گفته شود، بعضی‌ها می‌گویند واقعیت ندارد. در حالی که از شرایط ولی فقیه و حاکم عادل در جامعه اسلامی‌این است که در حد پایین‌ترین مردم زندگی کند والّا اگر خواسته باشد اشرافی‌گری کند از عدالت ساقط می‌شود.

 

اشرافی‌گری عده‌ای از مسئولین، همه مسئولین را بدنام می‌کند

یکی از شرایط ولایت فقیه این است که عدالت داشته باشد و یکی از شاخه‌های عدالت این است که با امت، جامعه و مستضعفین جامعه‌اش در زندگی همراه باشد. امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) در زندگیشان اینگونه بودند. مقام معظم رهبری(مد ظله‌العالی) اینگونه هستند، بعضی از مسئولین واقعاً ساده زیست هستند، ولی متأسفانه در رده رؤسای‌جمهور، وزراء، وکلا و آنهایی که تریبون دارند، دیده و شنیده می‌شوند؛ زندگی خودشان و فرزندانشان کهه خارج از کشور تحصیل یا زندگی می‌کنند، اشرافی است. به هر حال اینها رسانه‌ای می‌شود، مردم هم می‌بینند و می‌گویند همه مسئولین جامعه اسلامی‌ اینطورند. مسئولین باتقوای این جامعه اسلامی ‌هم را بدنام می‌کنند.

 متأسفانه بعضی از رؤسای‌جمهور که روی کار آمدند، باب اشرافی‌گری را در کشور باز کردند. بعد از دوران دفاع مقدس، از دوران سازندگی باب اشرافی‌گری در بین مسؤلین باز شد و حتی می‌گفتند وقتی مسئولی می‌تواند کار کند، بگذارید هم از بیت‌المال بخورد، هم کار کند! در حالی که این تفکر اشتباه است.

 

لزوم توجه به اضعف

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: مسئول در حکومت اسلامی ‌باید به مردم ضعیف نگاه کند؛ این فرهنگ پیشوایی جامعه اسلامی‌ است. حتی در نماز جماعت، امام جماعت موظف است به حال اضعف مأمومینش توجه کند؛ یعنی اگر صد نفر دارند پشت سرش نماز می‌خوانند، احتمال دارد سالخورده یا بیمار هم در بین آنها باشد که اینها طاقت رکوع و سجود طولانی ندارند و امام باید به حال آنان توجه داشته باشد و نماز را طولانی نکند. در کشورداری، مسؤلیت، حاکمیت و... فرمودند به اضعف مردم جامعه‌تان نگاه کنید.

مرحوم حاج آقا یحیی‌زاده، نماینده مردم تفت و میبد در مجلس بود. ایشان وسیله نقلیه دولت را استفاده نمی‌کرد. از امکانات مجلس استفاده نمی‌کرد، نماینده مجلس بود، ولی به ساده‌ترین شکل زندگی می‌کرد.

 

سیر حرکت نهاد‌های فرهنگ‌ساز به سمت تبرج و خودنمایی

 مانور تجملات از سوی مسئولین بی‌تقوا و مرفهین بی‌درد آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند. دستگاه‌های فرهنگ‌ساز جامعه هم به این مسئله دامن می‌زنند، مانند صدا و سیما، اداره فرهنگ و ارشاد، فضای مجازی و بعضی نهادهای دیگری که در فرهنگ‌سازی تأثیر دارند. در سال‌های گذشته دیدیم که سیر حرکت جامعه به سمت مانور تجمل و تبرج است. مثلاً یکی از مصادیق تبرّج، استفاده از زن برای تبلیغ کالا است؛ یعنی خانم با همه جذابیتش تبلیغ کالای می‌کند. این‌کار استفاده از جاذبه جنسیتی زن است برای جلب مردم به کالا‌های مختلف و این حرام است. اسلام با تبرّج مخالف است، ولی در جامعه ما اتفاق می‌افتد، چراکه ما مرعوب فرهنگ غرب شده‌ایم. فرهنگ غرب ضربه‌های محکمی ‌به ما زده است.

چند تن از رؤسای‌جمهوری که بعد از جنگ بر سر کار آمدند، باب ورود فرهنگ خودنمایی را در کشور باز کردند و آن را تبلیغ و حمایت کردند. متأسفانه رسانه‌های ما هم روی فرهنگ کار کردند. خانه‌ها و اتومبیل‌های آ‌ن‌چنانی که بسیاری از اقشار جامعۀ ما حتی در خواب هم نمی‌بینند، را در رسانه‌ها نشان دادند.‌ جوان هم پای تلوزیون نشسته، این را می‌بیند و آرزو می‌کند کاش چنین لباسی می‌توانست بپوشد، زن آرزو می‌کند کاش چنین آشپزخانه‌ای داشت، همینطور فرهنگ جامعه را تغییر می‌دهند. خیلی ‌از اینها هم به مطالبه و دعواهای خانوادگی و تغییر سبک زندگی و... منجر می‌شود. کمتر از این اگر باشد، فرد در برابر فامیل سرشکسته می‌شود. این فرهنگ می‌شود فرهنگ غالب؛ دخترها همین را می‌خواهند، پسرها باید تأمین کنند و چون نمی‌توانند زندگی مشترک شکل نمی‌گیرد.

 

باید جلوی فرهنگ تبرج را گرفت

 انتقادات و حرف‌ها را باید گفت. مؤمن مسئول است. شما به عنوان یک مؤمن مسئول در جامعۀ اسلامی، باید حرف بزنید و تذکر دهید، باید به مسئولین بگویید، مطالبه کنید، باید جلوی فرهنگ تبرج را بگیرید.

ما رسانه و قدرت نداریم، ولی خدای متعال می‌فرماید: «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَیٰ وَفُرَادَیٰ»[3]؛ یکی‌یکی یا دوتا دوتا برای خدا قیام کنید، نتیجه‌اش با خداست.

قاعدۀ خدا در زندگی مؤمنین این است که اگر به تکلیف عمل کنند و به نبود امکانات، پول، موقعیت و... نگاه نکنند، زمینه موفقیت را برایشان باز می‌کند، «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا»[4]، اگر ایمان بیاورند و اهل تقوا باشند، ما راه را باز می‌کنیم. قانون خدا همین است.

 

تسلیم فرهنگ تبرّج نشویم...

امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نباید ترک شود. به هر روشی که امکان دارد باید یک زخم به فرهنگ غلط تبرج بزنیم و تسلیم نشویم. ما هم دیگر کم‌کم داریم تسلیم می‌شویم. خودمان حاضر نیستیم ناموس‌مان با لباس و ظاهر جذاب بیاید در ملأعام اینطور بچرخد، ولی هیچ واکنش منفی‌ای نسبت به آن حتی در قلبمان نداریم. یکی از ثمرات چنین بحث‌هایی این است که ایمان خودمان را مدام به روز کنیم و زنده نگه داریم. نکند کم‌کم باورهایمان تغییر کند، باید مراقب باشیم حداقل در قلبمان از تبرّج خوشمان نیاید.

 

آیا اسلام با ثروت و زیبایی مخالف است؟

اسلام با ثروت، امکانات و دارایی مخالف نیست، بلکه با تولید ثروت هم موافق است و تشویق هم می‌کند. بالاخره باید شخص پول داشته باشد تا بتواند سهم امام را بدهد، بتواند به فقرا رسیدگی کند و... اسلام با پول‌داشتن مخالفت ندارد. اسلام با زیبایی هم مخالف نیست، بلکه خیلی هم طرفدار زیبایی است. بلکه اسلام با تفاخر، تکاثر، تبرج، فخرفروشی‌کردن، زیاده‌خواه‌بودن، به‌رخ‌کشیدن و تبرج و خودنمایی‌کردن مخالف است، چراکه اینها فسادآور است، دل مردم را از یاد خدا، معنویت و عقلانیت به سمت شهوات و جاهلیت سوق می‌دهد.

 

جامعه جاهل، در سراشیبی سقوط

مانور تجمل‌دادن و خودنمایی‌ با پول و بدن‌نمایی‌کردن و... کم‌کم دل مردم را از ساده‌زیستی، قناعت و عفت به تجمل‌گرایی، زیاده‌خواهی و بی‌عفتی سوق می‌دهد؛ به همین دلیل اسلام با تبرج، تکاثر و تفاخر مخالف است. اگر خودنمایی باب شود، جامعه از دایرۀ عقلانیت خارج شده و به سمت جاهلیت می‌رود. همان چیزی که حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نگران آن بودند.

اگر جامعه‌ای به چنین جاهلیتی مبتلا شد؛ در سراشیبی سقوط افتاده و مردم آن جامعه باید بیدار شوند. ما در کشورمان مؤلفه‌های خیلی خوبی برای نجات از گرداب تفاخر، تکاثر، اشرافی‌گری و... داریم. بیانات امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه)، مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) را ببینید چقدر سر این مسائل فریاد زدند، ولی وقتی رئیس مملکت کسی می‌شود که به این مبانی اعتقادی ندارد، تمام بودجه‌ها، برنامه‌ها و جهت‌دهی‌های کشور را به سمت دیگری می‌برد. ما باید اینها را فهم کنیم.

در اسلام ثروت به دو شرط خوب است: 1. از راه حلال باشد؛ 2. در راه حلال و به حق هزینه شود. با دزدی و رانت نمی‌شود پول در‌آورد و نمی‌شود در حرام خرج کرد، چون این هم مفسده‌زا است.

 

توصیه به آراستگی در اسلام

اسلام با آراستگی بسیار موافق است و توصیه به آراسته بودن هم کرده، امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «إِذَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَی عَبْدِهِ بِنِعْمَةٍ أَحَبَّ أَنْ یَرَاهَا عَلَیْهِ لِأَنَّهُ جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ»[5]؛ هرگاه خداوند نعمتی به بنده‌اش داد، دوست دارد اثر آن نعمت را در وجود و زندگی بنده‌اش ببیند. قرآن می‌فرماید: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»[6]؛ نعمتی که خدا به تو داده را بگو! ذکر نعمت، ایمان‌ها را تقویت می‌کند، ایمان خودت هم تقویت می‌شود. برای اینکه خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد و نعمت، زیباست. نعمت هر چه باشد، زیباست چراکه از طرف خداوند است.

 در اسلام به مؤمنین سفارش شده است، همیشه آراسته باشند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به موها‌یشان روغن می‌زدند، شانه می‌زدند، عطر استفاده می‌کردند بعد از خانه بیرون می‌رفتند. لباس حضرت گر‌چه ساده، ولی همیشه تمیز و مرتّب بود.

 

مرز بین آراستگی و تبرج

 آراستگی با تجمّل به معنای اشرافی‌گری فرق می‌کند. مؤمن باید آراسته باشد، ظاهرش تمیز و لباسش مرتب باشد، بوی بد ندهد، از عطر استفاده کند، ظاهرش باید خو‌شایند باشد. البته این‌ توصیه‌‌ها حد و مرزی دارد، یک حد‌ آن مشروع بودن، معقول بودن و متعادل بودن است، حد دیگر آن هم این است که آراستگی، مفسده‌آور نباشد.

البته بعضی از این قوانین در مورد خانم‌ها فرق می‌کند. مثلاً خانم می‌تواند عطر بزند، ولی بوی عطرش نباید به مشام نامحرم برسد، لباس خوب و مرتب بپوشد، آراسته باشد، ولی در مقابل نا‌محرم نباید جلب توجه کند.

 زن و مرد حق ندارند طوری لباس بپوشند و خود‌شان را آراسته کنند که از نامحرم دلبری کنند؛ این معیار است. الآن ترویج می‌کنند که جوان طوری لباس بپوشد و آرایش کند که دلبری کند، جذب کند، این می‌شود تبرّج و خو‌دنمایی که مفسده دارد.

تبرّج ممنوع است چراکه از عقلانیت به دور است. آراستگی‌‌ و زیبایی‌های زن برای همسر‌ و محارمش است. متأسفانه ما یک قرائت از حجاب در جامعه‌مان توسط عده‌ای می‌بینیم که منجر به تولید یک باور بسیار خطر‌ناک بین مذهبی‌ها شده است؛ افراط و تفریط و قرائت‌های شخصی از دین وجود دارد. یکی اجازه نمی‌دهد خانمش پایش را از خانه بیرون بگذارد، دیگری وقتی خانمش می‌خواهد بیرون برود می‌گوید فلان لباس یا روسری را بپوش قشنگ‌تر است! هر دو آنها هم مذهبی‌اند. این همه تفاوت، این همه قرائت مختلف از احکام شریعت برای چیست؟ احکام اسلام مشخص و واضح است.

 

حجاب استایل، راهی‌ برای خودنمایی

یک عده الآن در شرایط فعلی جامعۀ ما، به اسم کار‌شناس دینی، چه از حوزه، چه دانشگاه، با صبغه انقلابی، قرائت‌های جدیدی از حجاب و روابط زن و مرد به اسم جذب قشر خا‌کستری به حجاب و اسلام ارائه می‌دهند. مدل جدیدی که در فضای مجازی و ادبیات فعلی به آن حجاب استایل می‌گویند. یک فرم خاصی از حجاب که هم به ذائقه جوان‌های امروزی ساز‌گار است، هم با فرهنگ دینی آسیب‌ خورده‌ای که الآن داریم؛ یعنی طرف هم احساس می‌کند مذهبی و چادری است، هم می‌تواند خود‌نمایی کند، هر دو را با هم جمع کرده‌ است.

 پسر‌ها هم تبرّج دارند. آنها هم طوری آرایش می‌کنند، می‌پوشند و خودنمایی می‌کنند که دیده شوند و جذب و دلبری کنند. در مدل‌های مذهبی‌ هم که خجالت می‌کشند مو‌ها‌ی سر‌شان را بزنند یا لباس‌های تنگ بپوشند، پوشش‌های خاص و برند‌های خاص می‌پوشند و موی سر و صورت را جوری پیرایش می‌کنند که هم محاسن داشته باشند و هم جذاب باشند.

 

ترویج تبرج و حجاب استایل در جامعه و رسانه‌ها

بعضی‌ها اسلام را با تفکّرات غربی و فرهنگ غرب مخلوط کردند. جوان‌های بزر‌گوار هم به جای اینکه بروند احکام دین را یاد بگیرند، دینشان را از آدم‌ها یاد می‌گیرند. فلان خانم به اسم کار‌شناس دینی و فعال فرهنگی می‌آید دختر‌ها را جمع می‌کند و حجاب استایل‌هایی که تا کنون اصلاً در فضا‌های فرهنگی انقلابی مذهبی باب نبوده است، را رواج می‌دهد. مثل سرود‌خوانی دختر‌ان دانشجو در مقابل دانشگاه تهران، که حجاب‌شان روسری‌ها و ماسک‌های قرمز با چادر‌های مشکی است و هم‌خوانی می‌کنند. کلیپ‌های مختلفی از سرود‌خوانی دختر‌ها پر می‌کنند در حالی که دختر‌ها را با یک حجاب‌ خاص و جذاب، نشان می‌دهند. چنین مدل حجابی تبرّج است.

بماند که فتاوای بعضی از مراجع بزرگوار هم هست که خواندن دسته جمعی خانم‌ها در مقابل آقایان اگر مفسده‌آور باشد اشکال دارد. وقتی چنین فرهنگی را دارد باب می‌کند، مفسده است. این ظاهری که دارد تبلیغ می‌کند کاملاً تبرّج است. اصلاً این همه دختر را به صحنه و به میدان آوردن به اسم کار فرهنگی با این تیپ و استایل، تبرّج است.

 

جذب به حجاب غیرقرآنی؟!

سؤال اینجاست که: چه کسی را می‌خواهید به چه چیز جذب کنید؟ شما می‌خواهید به حجاب جذب کنید، به کدام حجاب؟ حجاب قرآنی این نیست. حجاب استایل‌ها در تغییر سبک پوشش اسلامی‌ بین با‌نوان متدین، فاجعه ایجاد کرده است. بعضی از مراکز فرهنگی هم همین مدل را ترویج می‌کنند، اصلاً عادی شده؛ اینقدر عادی شده، اینقدر همسران، خواهران و دختران ما با این حجاب مأنوس شده‌اند، اینقدر تلوزیون اینها را نشان داده، اینقدر کار‌شنا‌س مذهبی در تلوزیون آوردند به اسم حجاب، بحث حجاب کرده ولی حجاب خودش مشکل داشته که امروز اگر بخواهیم حجاب قرآنی را تعریف کنیم، می‌گویند شما دین جدید آورده‌اید.

 

پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، زنان را با بدحجابی به اسلام جذب نکرد!

خدای متعال به همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: شما باید بیش‌تر از بقیه مراقب باشید. لیدر‌های جامعه، رهبران فکری جوان‌ها و مردم باید عفت‌ و تقوا‌یشان بیشتر از بقیه باشد. پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) وقتی اسلام را آورد، با بی‌حجابی زن‌ها، با بد‌حجابی و تبرّج زنانه، دختران را جذب اسلام نکرد، با عفت و اخلاق جذب کرد. الآن عده‌ای به اسم کار فرهنگی ولی با رفتارهای ضد فرهنگی، می‌خواهند جوان‌ها را به اسلام جذب کنند. لذا با این شرایط، شما اگر دختری را هم جذب کنید، به حجاب قرآنی جذب نکرده‌اید! بلکه به حجاب تحریف‌شده جذب کرده‌اید!

 

تبرج، با حجاب

 کارهایی که بعضی از بزرگواران به اسم کار فرهنگی، برای دخترهای جوان، انجام می‌دهند، نه تنها کسی را جذب دین و حجاب نمی‌کند، بلکه حجاب مؤمنین را هم خراب می‌کند. بعضی از محجبه‌ها را هم با خود می‌برد. مثلاً دختر تا حالا خوب می‌پوشیده، وقتی وارد مجموعه و فضای فرهنگی و فکری شما شد، به او گفتند اشکال ندارد، روسری جیغ بپوشید، فقط چادر سرتان باشد؛ او هم حجابش را از دست می‌دهد.

 حجابی که شما رواج می‌دهید، تبرج است. تبرج که تنها با بدحجابی نیست، تبرج با حجاب هم ممکن است؛ یعنی فقط هر کس موی سرش بیرون باشد، بدحجاب نیست. ممکن است کاملاً هم پوشیده باشد، ولی طوری لباس‌های رنگی جذاب از زیر چادر بیرون می‌دهد که توجه نامحرم را به شدت به خودش جلب می‌کند. چنین حجابی از نظر مراجع اشکال دارد، چراکه مفسده انگیز است و این همان تبرج است.

 

شکستن مرزهای فرهنگی به اسم کار فرهنگی!

حجاب برای مدیریت روابط زن و مرد در جامعه، حفظ عفاف خود زن و جامعه و حفظ کرامت زن در برابر هوس‌ها و فسادهای موجود در جامعه، واجب شده است. والاّ زن که در خانه جلوی محارمش حجاب لازم ندارد. حجاب برای نامحرم است و شرایطی دارد که باید توجه کرد.

یکی از کارهای خطرناک، این است که ما به اسم کار فرهنگی در جامعه، مرزهای فرهنگی، اعتقادی، احکام الهی را درمی‌نوردیم، برای اینکه یک عده را به دین جذب کنیم. بعد هم معلوم نیست جذب چه چیزی می‌کنیم؟! چون خودمان مرزهایش را جابه‌جا کرده‌ایم.

 

تغییر تدریجی فرهنگ

 یک عده هم هستند ـ از بین مسئولین و غیرمسئولین ـ که می‌گویند «بسته نگاه نکنید، مردم باید شاد باشند». ما هم می‌گوییم مردم باید شاد باشند، ما هم در شادی اهل‌بیت(علیهم‌السلام) شاد هستیم. اتفاقاً جوانان مذهبی و هیئتی چون در فضای سالم نفس می‌کشند، از بقیه شادترند. منتها تعریف بعضی‌ها از شادی فقط رقص است، در حالی که الزاماً هرکس می‌رقصد، آدم شادی نیست.

پس اسلام با زیبایی، ثروت و تمکن مخالف نیست. شرایط عقلانی گذاشته تا مفسده‌انگیز نباشد. آنهایی که‌ می‌گویند شما بسته فکر می‌کنید، برای این است که می‌خواهند باب مفاسد اجتماعی را باز کنند والّا الآن چه کاری است که در این مملکت، انجام نشود؟! قدیم رقص ممنوع بود، الآن که دیگر رقص هم جزء فیلم‌های رسمی‌تلویزیون و فضای مجازی شده است.

 امروز دختر یزدی اهل دارالعباده، با آرایش و عشوه‌گری تبلیغ لباس و... می‌کند! هیچ مرجع قانونی هم نیست به اینگونه موارد رسیدگی کند! اینها را از کجا آورده‌اند و به اسم فرهنگ یزدی به خورد مردم می‌دهند؟! نسل بعدی این فرهنگ را باور می‌کند؛ چون کسی هم چیزی نمی‌گوید. آرام‌آرام، فرهنگ غلط را غالب می‌کنند. ده‌ها پیج زده‌اند، جوان‌ ما می‌بیند، چند سال دیگر می‌بینید دیگر لباس‌، فرهنگ، اخلاق، حرف و خواسته‌هایش عوض شده است.

 

ما در مقابل فرهنگ تبرج در جامعه، وظیفه داریم

بالاخره، ما باید به مسائل فرهنگی هم توجه کنیم، یادآوری کنیم، تذکر بدهیم، از مسئولین مطالبه داشته باشیم.  عرض بنده این است که شما مردم هم بگویید، الآن که الحمدالله مسئولین خوبی روی کار آمده‌اند، از آنها مطالبه کنید، از مسئولین قضایی و استان درخواست کنید جلوی این همه فساد و تبرج را بگیرند.

همین که کسی بخواهد در مورد حجاب حرف بزند، بعضی می‌گویند «آنقدر مسائل مهم‌تر از حجاب هست، مثلاً اقتصاد...». ربطی ندارد، شما اگر در مسئله اقتصاد به آسیب و مشکل خورده‌اید، دلیل نمی‌شود که مابقی دردهای جامعه‌تان را رها کنید تا مشکل اقتصاد حل شود. باید همه مشکلات را درمان کرد. اصلاً مسائل فرهنگی و اقتصادی تأثیر متقابل روی همدیگر دارد. بسیاری از مشکلات اقتصادی و معیشتی خانواده‌ها برای فرهنگ تبرج و خوی اشرافی‌گری است، برای این همه تبلیغات و مانور تجملات است که اجازه نمی‌دهد جوان‌ها ازدواج کنند. اینها را ما باید به مسئولین بگوییم. این وظیفه ماست.

 

حجاب زینت نیست

حجاب دو شرط دارد: 1. پوشش کامل؛ از سر تا به پا، طوری که برآمدگی‌های بدن مشخص نباشد. پوشش اگر کامل نباشد، مفسده ایجاد می‌کند. 2. عدم جلب توجه نامحرم؛ ممکن است کسی چادر پوشیده، برآمدگی‌های بدن هم مشخص نیست، ولی روسری یا لباسی که می‌پوشد، جلب توجه می‌کند. کفشی که می‌پوشد، دستبند و مچ‌بندی که می‌بندد، زینتی که به روسری‌اش آویزان می‌کند، توجه نامحرم را جلب می‌کند. این نقض غرض است! حجاب قرار بود زیبایی‌هایی که جلب توجه نامحرم می‌کند را بپوشاند، جذابیت‌ها و زینت‌هایی که جلب نامحرم می‌کند را مخفی کند، ولی شما خودتان، حجاب را زینت کردید. وقتی نگاه فرد این باشد، وقتی ملاک حجاب جذابیت باشد، آن‌وقت کم‌کم می‌بیند چادر مانع جذابیت بیشتر است، کمی که جلوتر می‌رود، می‌بیند همین روسری هم می‌شود کوتاه‌تر باشد...

حجاب، فقط حجاب فاطمه(سلام‌الله‌علیها) است. با حجاب که نمی‌شود هوی و هوس بازی کرد، حجاب قانون خودش را دارد.

 

حجاب در چهار وجه

حجاب برآیند عفاف است. خدا از مؤمنین، چه زن و چه چه مرد، خواسته عفاف داشته باشند و عفاف در چهار زمینه است:

1. عفاف در پوشش؛ «فَلیَضرِبنَ بخُمُرِهِنَّ علی جُیوبِهِنّ»[7]، خمار و جلباب روسری‌های بزرگ و کامل که جلب توجه نامحرم نکند.

 2. عفاف در نگاه؛ نگاه نیز باید حجاب داشته باشد، «قُل لِلمؤمِنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم»[8]؛ به مؤمنین بگو در مقابل نامحرم، چشم‌هایشان را پایین بیندازند. «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»[9]؛ به زن‌های مؤمن بگو چشم‌هایشان را پایین بیندازند. بعضی‌ فکر می‌کنند فقط مرد‌ها نباید به نامحرم نگاه کنند و برای زن‌ها اشکال ندارد. قرآن می‌فرماید: زن‌ها هم باید چشمان خود را از نگاه به نامحرم حفظ کنند. عفاف یعنی به نامحرم خیره نشوید، وقتی با نامحرم مواجه می‌شوید، سرتان را پایین بیندازید. درست است که نگاه شهوت‌آلود حرام است و نگاه طبیعی اینگونه نیست، ولی واجب نیست که نگاه کنید، احتیاط خوب است. خداوند تعالی می‌فرماید: چشم‌هایتان را پایین بیندازید، اگر هم ناخواسته چشمتان به نامحرم افتاد، نگاه را ادامه ندهید.

3. عفاف در کلام؛ حرف که می‌زنید کلماتی انتخاب نکنید که دل نامحرم را ببرید. حس‌ و حال صدا را طوری نکنید که طرف مقابل در شما طمع کند، چه مرد و چه زن.

 4. عفاف در رفتار و حالات؛ فیگور گرفتن‌ها و مدلِ راه رفتن‌ها ممکن است نگاه دیگران را جلب کند، باید باوقار رفتار کنید و باوقار راه بروید. این‌ که یک خانم چادر بپوشد و به تعبیر قرآن پایش را محکم بر زمین بزند و طوری راه برود که همه نگاهش ‌کنند، تبرج است؛ چه زن و چه مرد عفیفانه و باوقار باید رفتار کنند.

 

ظنّ جاهلیت به حجاب و عفاف

اگر باب تبرّج باز شود، مفسده انگیز است و فساد، انسان را از دایره عقلانیت خارج می‌کند. کم‌کم انسان به گناهان مختلف مبتلا می‌شود. کم‌کم از دایره ولایت امام معصوم خارج می‌شود و جامعه‌ای که از این مدار خارج شود به سمت جاهلیت می‌رود. ما اگر بنشینیم برای حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) گریه و عزاداری کنیم، ولی فرهنگ زندگی‌مان را طبق فرهنگ جاهلیت جلو ببریم، دردی از ما دوا نمی‌شود. وقتی زندگی‌مان به خلاف معنویات حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) باشد که به خاطر آن کتک خوردند، مثل جاهلیت رفتار کرده‌ایم. این همان تفکر ظن جاهلیت است.

 

شخصیت زن نباید ملعبه دشمن شود// نمونه تبرج سیاسی

«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی»[10]، خدا به زن‌های پیامبر دستور داد در خانه‌هایتان بمانید. در جنگ جمل از بیت پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) سوءاستفاده کردند. عایشه همسر پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) در مدار جریان مخالفین امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) قرار گرفت، همسر پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) شترسوار جمل شد! اُم‌سلمه یکی دیگر از همسران پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) بود که وقتی دید این اتفاق دارد می‌افتد، به عایشه نامه نوشت و او را نصیحت کرد که: خودت را در مسیر غلطی انداختی، با این کار به اساس اسلام ضربه می‌خورد، من و تو به عنوان همسر پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) دیگر نمی‌توانیم این شکافی را که ایجاد می‌کنی پر کنیم، داری خلاف آیه قرآن عمل می‌کنی و... قرآن صراحتاً به زنان پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) دستور داده است: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَیٰ».

در جاهلیت قبل از اسلام گاهی زن‌ها را سر این مسائل ملعبه می‌کردند. این تبرج، تبرج سیاسی است؛ که یک زن را در جامعه اسلامی عَلَم کنند تا علیه منویات اسلام و قرآن کار کند. الآن هم دچار تبرج سیاسی هستیم، آن زن شترسوار بوده، الآن موتورسوار و دوچرخه‌سوار و... هستند.

 

مواظب تبرج سیاسی و تبرج فرهنگی باشیم

از نمونه تبرج‌های اخلاقی این است که زن‌ها تبلیغ کالا ‌کنند و به عنوان راننده فلان مسابقات خودشان را نشان ‌دهند تا اینکه می‌گویند مردم یزد هیجان ندارند و برای تخلیه هیجان دخترها باید بیایند ماشین‌سواری یاد بگیرند و ترمز دستی بکشند... از اینگونه تبرج‌های اخلاقی گرفته تا تبرج‌های سیاسی، که دختر فلان آقا به عنوان آقازاده، دوچرخه‌سواری بانوان را راه می‌اندازد و بعد فلان خانم در حوزه‌ای از حوزه‌های شهری مسئول می‌شود دوچرخه‌سواری می‌کند تا دوچرخه‌سواری بانوان را نهادینه کند‌! اینها تبرج نیست؟!

 اشکالی ندارد که زن در عرصه سیاسی فعال باشد، ولی باوقار فعالیت کند. حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) سیاسی بودند، این کارهایی که انجام دادند سیاسی بود ولی مبتذل نبود. در کار‌های فرهنگی نیز گاهی ما دچار ابتذال می‌شویم. تبرج‌های فرهنگی و تبرج‌های سیاسی.

گاهی شخص در ایام فاطمیه حرفی می‌زند همه رسانه‌ها بولد می‌کنند، این هم یک تبرج و خودنمایی است که باید مراقبت کنیم. دین را درست بشناسیم و خودمان را طبق دستورات اسلامی تربیت کنیم. جامعه‌مان را مراقبت کنیم، بی‌خیال نباشیم. اگر فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) بی‌خیال بود، شما هم بی‌خیال شوید. منتها باید دین را بشناسیم و به اسم امام حسین(علیه‌السلام) رفتارهای سلیقه‌ای نکنیم. کسانی هستند که دین را خوب می‌شناسند، به آنها مراجعه کنید، مبانی و تفکرات امامین انقلاب را مطالعه کنید، تا راه را بشناسید.

 

توسل به حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) در حل مسائل بزرگ

ما حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را برای حاجات شخصی زیاد صدا می‌زنیم و این خیلی خوب است. خدا رحمت کند علامه مصباح(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) ایشان می‌فرماید برای تربیت و حل مشکلات جامعه بی‌بی را صدا بزنید. حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را در این حد نبینید که مشکلات شخصی را حل کند! تمام، مشکلات امت اسلام را فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) می‌تواند حل کند...

 

سطح حجاب و عفاف اهل‌بیت پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله)

فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) بچه‌هایش را مثل خودش تربیت کرده، خانواده‌ای که تربیت‌شده پدری هستند که وقتی در مدینه، دخترش زینب(سلام‌الله‌علیها) می‌خواست به زیارت قبر پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برود، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) جلو راه می‌رفتند، حسنین(علیهماالسلام) اطراف خواهرشان و اباالفضل‌العباس(علیه‌السلام) پشت سر، انگار بادیگارد هستند، اینقدر غیرت دارند. یکی از کارهایی که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) انجام می‌داد همین بود؛ به بچه‌هایش غیرت یاد می‌داد.

 

 خانواده‌ای که دخترانش از کور رو می‌گرفتند، وقتی می‌خواستند به مسافرت یا بیرون از خانه بروند، همراهی داشتند، اگر یک دفعه‌ احساس بی‌پناهی کنند، هیچ‌ کس نداشته باشند اطرافشان را بگیرد، یک دفعه‌ عده‌ای نامحرم بریزند داخل خانه، خیلی سخت‌شان می‌شود. به‌ روضه این‌ طور نگاه کنید، روضه را ساده گوش ندهید.

 

از آن جانسوزتر احوال مرغی....

در ماجرا و حوادثی که برای حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) اتفاق افتاد، برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) خیلی سخت بود که حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) برود پشت در، ولی چیزی بالاتر از آن حس و حال وجود داشت و آن‌ هم مصلحت اسلام بود، مصلحت اسلام، گاهی اقتضا می‌کند زن به عرصه بیاید. فاطمه‌ زهرا(سلام‌الله‌علیها) آمد. برای من و شما سخت است خبر کتک خوردن ناموس‌ را بشنویم، بر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) چه گذشت که غیرت‌الله است.

 داشتند امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را در کوچه می‌بردند، فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) آمد کمربند حضرت را گرفت، آن نانجیب با غلاف به بازوی فاطمه(سلام‌الله‌علیها) زد. فکر می‌کنید چقدر فاصله بوده بین امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)؟! یک یهودی همان‌ جا ایمان آورد، گفتند: آن روز که علی درب قلعه خیبر را کَند ایمان نیاوردی، چرا الآن ایمان آوردی؟ گفت من امروز فهمیدم این آقا همان آدمی است که همه اینها را با یک حرکت می‌تواند به زمین بزند، ولی ناموسش را دارند می‌زنند، صبر می‌کند، فهمیدم این آدم برای هوا و هوس خودش کاری نمی‌کند.

 

حضرت عباس(علیه‌السلام)، تربیت‌شده امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

در بین بچه‌های امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، حضرت عباس(علیه‌السلام) خاص و ویژه تربیت شده ‌است. امام حسین(علیه‌السلام) به اباالفضل(علیه‌السلام) مسئولیت‌های مختلفی دادند، یکی از آنها، مسئولیت خانم‌ها بوده است. شما ناموستان را به کسی می‌سپارید که خیالتان جمع است. عباس(علیه‌السلام) قدرقدرت است، همه می‌دانستند، در تاریخ هم هست. وقتی عباس(علیه‌السلام) یک جا در اطراف نوامیس بود، کسی جرأت نمی‌کرد نزدیک شود. نه‌ فقط در کربلا، در تمام آن مسیر که پرخطر بوده، عباس(علیه‌السلام) مسئول سوار کردن و پیاده کردن بانوان حرم بوده، ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) مراقبت از بانوان را سپرده به او، در کربلا هم نگهبان خیمه‌ها شد.

تا وقتی عباس(علیه‌السلام) در کربلا زنده بود، حواس اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) به میدان جنگ بود، تا عباس(علیه‌السلام) زمین افتاد، دیگر نگرانی اباعبدالله(علیه‌السلام) به سمت خیمه‌ها رفت.

نوشته‌اند: تا عباس(علیه‌السلام) به زمین افتاد، همان لحظه جماعت دشمن به سمت خیمه‌ها رفتند. ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) حرکت کرد و به سمت خیمه‌ها رفت، رمق از زانوهای ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) رفته بود. سوار اسب نشد، پیاده یک دست به کمر یک دست هم عنان ذوالجناح، با این‌ حال طرف خیمه‌ها آمد، این حالت، حالت اِنکسار بود؛ زینب(سلام‌الله‌علیها) و زن‌های بزرگ فهمیدند اتفاقی افتاده. حضرت آمد طرف خیمه‌ها، رفت عمود خیمه را کِشید و خیمه عباس(علیه‌السلام) افتاد. یعنی آن کسی که مراقب شما بود، دیگر نیست. نوشته‌اند ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) به خیمه خودش آمد، زینب(سلام‌الله‌علیها) آمد مقابل ابی‌عبدالله(علیه‌السلام)، روی پا می‌زدند زینب(سلام‌الله‌علیها) می‌گفت: امان از اسیری، ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) همین را تکرار می‌کرد، می‌گفت: امان از اسیری!

مرا یک حرف باشد با تو آن هم              اگر بودی کسی سیلی نمی‌خورد

 


[1] . سوره احزاب، آیه33.

[2] . بحار الانوار، ج102، ص7.

[3] . سوره سبأ، آیه 46. 

[4] . سوره اعراف، آیه 96.

[5]. الکافی،  ج6،  ص۴۳۸.

[6]. سوره ضحی، آیه11.

[7] . سوره نور، آیه 31.

[8] . سوره نور، آیه 30.

[9] . سوره نور، ایه 31.

[10] . سوره احزاب، آیه 33.