مطالبه کنید بدون مخرج مشترک با دشمن!
مطالبه کنید بدون مخرج مشترک با دشمن!
مطالبه کنید بدون مخرج مشترک با دشمن!
حجتالاسلام مهدوینژاد: جنگ، جنگ ارادههاست. هر کس بُرید، خواهد باخت ولو همه تجهیزات عالم را داشته باشد. هر کس مقاومت کند و روی نقطههای قوت خودش بایستاد و کم نیاورد و نقاط ضعف دشمن را به سرش بکوبد پیروز میشود. // جنگ نامتقارنِ ما ایمان و توکل به خداوند متعال است. اینها همان مبانی، قدرت و قوتی است که ما داریم و ضعفی است که دشمن دارد. // دو شرط برای پیروزی در جنگ ارادهها وجود دارد: یکی اینکه نقاط قوت خود را بدانید و تقویت کنید، یکی این است که نقاط ضعف دشمن را بشناسید و آنها را بر سرش بزنید. //مقام معظم رهبری میفرمایند: از مسئولین مطالبهگری کنید؛ اما مواظب باشید در مطالبهگری مخرج مشترک با دشمن پیدا نکنید! هم در صورت مسئله و هم در نتیجهگیری مخرج مشترک پیدا نکنید. دشمن به گونهای طرح مسئله میکند که همه را ناامید کند و بعد نتیجه میگیرد که قابل اصلاح نیست. شما به گونهای طرح مسئله کنید که دشمن از آن سوءاستفاده نکند، نتیجهای هم که میگیرید امیدوارکننده باشد و راهکار در آن باشد. // مطالبهگری مردم برای مسئولین یک فرصت است، مسئولین باید از مردم بخواهند که اشکالات کار را به آنها تذکر دهند.
شناسنامه
عنوان: قرار هفتگی؛ شنبههای ضد صهیونیستی
موضوع: خرمشهرها در پیش است...
زمان: 03/03/ 1404
مکان: مدینةالعلم کاظمیه
اهمیت فتح خرمشهر
امروز سالروز فتح خرمشهر است. در مورد این اتفاق بزرگ و رویداد الهی و توحیدی که در صدر انقلاب اسلامی رخ داد، لازم است که ارباب سخن، دادِ سخن دهند، در مورد آن حرف بزنند، تحلیل و تفسیر کنند و این حقایق را برای نسلی که خودشان موجد این حادثه بزرگ بودند یادآوری کنند. داشتهها و عقبه معرفتی و جهادی ما در همینگونه حوادث نهفته است.
توجه بفرمایید که حضرت امام خامنهای(حفظهالله) سال ۹۵ در سالروز فتح خرمشهر در دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) سپاه، سخنرانی فوقالعادهای داشتند. در آن سخنرانی کلیدواژههای خاصی به کار رفته بود که بنده قصد دارم اکثر آن کلیدواژههای مهم و معارفش را عرض کنم. در یک جمله معروف، امام خامنهای(حفظهالله) فرمودند: «خرمشهرها در پیش است». این جمله (بعد از آن جمله فوقالعاده مهم حضرت امام(رحمتاللهعلیه) که فرموده بودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد)، یکی از جملات کلیدی و مهم مقام معظم رهبری(حفظهالله) بود. این، دومین جمله است که خرمشهر را به عنوان نماد یک مسئله مهم دارند معرفی میکنند و لازم است که روی آن تأمل شود.
تحلیل جمله «خرمشهرها در پیش است»
اولاً یک تحلیل کلی «خرمشهرها در پیش است» این است که ببینیم ایشان این حرف را برای چه زدند؟ برای نشان دادن پیروزی و پیشرفت پس از یک راه طولانی. ما پس از سختیها و چالشهای فراوان به یک پیروزی بزرگ دست پیدا کردیم. نکات زیادی دارد که چند مورد را عرض میکنم:
بعضی، از فتح خرمشهر، به ممکن شدن محالها تعبیر کردند. «خرمشهرها در پیش است»، نوعی امید به آینده در آن موج میزند و اشاره به آن تواناییهایی است که در درون جامعه توحیدی ما وجود داشته است. این حرفها را کسی میفهمد که ماجرای غصب خرمشهر و فتح آن را بلد باشد. آنوقت ممکن بودن محال را میفهمد. «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و به تبعش این جمله حضرت امام خامنهای(حفظهالله) در چهلواره دوم انقلاب که میفرمایند: خرمشهرها در پیش است، یعنی چه؟
جمله «خرمشهرها در پیش است»، مبتنی است به آن جملهای که امام فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
تفاوت جنگ متقارن و نامتقارن // جنگ نامتقارن در خرمشهر
یکی از کلیدواژههای مهم، در سخنرانی حضرت امام خامنهای(حفظهالله) این بود که دفاع مقدس یک جنگ نامتقارن بود. درگیری ما در خرمشهر و چهل روز مقاومت با دشمن و بعد فتح خرمشهر با یک جنگ نامتقارن اتفاق افتاد، نه یک جنگ متقارن! حال جنگ نامتقارن و جنگ متقارن چیست؟ جنگ متقارن، جنگ قوت به قوت است. قرآن میفرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»[1]؛ بروید قدرت کسب کنید، قوی شوید. آنها موشک دارند، شما هم باید موشک داشته باشید. آنها هر سلاحی دارند شما باید داشته باشید. حتی بهتر از آن هم داشته باشید. الآن به جنگ کلاسیک تعبیر میکنند. آنها موشک میزنند شما هم بزنید؛ این باعث بازدارندگی میشود (جنگ کلاسیک یا جنگ متقارن).
در حالی که جنگ نامتقارن یا غیرکلاسیک یعنی دشمن در عِده (نفرات) و عُده (تجهیزات و داراییها) از شما خیلی جلوتر است.
جنگ، جنگ ارادههاست!
آیا ممکن است در جنگ نامتقارن پیروز شویم؟ بله! چگونه پیروز شویم؟ در جنگ نامتقارن، نقطه پیروزی اینجاست که جنگ، جنگ قوت به قوت نمیشود. جنگ قوت به ضعف و جنگ ضعف به قدرت میشود. یعنی در این جنگ، دشمن یک چیزهایی دارد که ما نداریم، ما یک چیزهایی داریم که نقطه قوت ماست، ولی دشمن ندارد و نقطه ضعف اوست. مثلاً ما تجهیزات و نفرات به اندازه کافی نداریم، چگونه در این جنگ پیروز شویم؟ میگویند: باید بررسی کنید نقطه ضعفهای دشمن و نقاط قوت خودتان را ببینید. اصلاً ممکن است، قرینه هم نباشند که متقارن شود (نامتقارن است). به این معنا که اصلاً جنس داشتههای او با جنس داشتههای ما متفاوت است، نه نوع آن! یعنی مثلاً دشمن موشک فلان دارد ما موشک فلان داریم و بُرد آن کم است. تسلیحات او پیشرفته است ولی تسلیحات ما ضعیف است؛ این یک حرف است. یک وقت نقطه قوت ما اصلاً در جنس تسلیحات ما نیست. از نظر جنس، قوت ما با قوت او، ضعف ما با ضعف او متفاوت است. در نوع آن با هم اختلاف نداریم، بلکه در جنس قوت و ضعف با هم اختلاف داریم. آن چیست؟ امام خامنهای(حفظهالله) بعد از این کلمه «جنگ نامتقارن»، می فرمایند: جنگ، جنگ ارادههاست. هر کس بُرید، خواهد باخت ولو همه تجهیزات عالم را داشته باشد. هر کس مقاومت کرد و روی نقطههای قوت خودش ایستاد و کم نیاورد و نقاط ضعف دشمن را به سرش کوبید پیروز میشود. نقطه قوت دشمن کجاست؟ در تجهیزات و تسلیحات است. الحمدالله ما در این بُعد هم یک پیشرفتی کردیم که غُرش موشکهای ما در حدی است که دیگر دشمنان ما به این راحتیها جرأت حمله نمیکنند. میدانند اگر جنگ نظامی راه بیندازند یک جنگ فرسایشی سنگینی به وجود میآید.
انقلاب اسلامی، نمونه تاریخی جنگ ارادهها
یک عده زمانی میگفتند: آمریکا خیلی قوی است، اگر یک دکمه فشار دهد، کل ایران نابود میشود. یکی نبود به اینها بگوید پس چرا در این چهل ساله، آمریکا دکمه را فشار نداد؟ آیا برای زدن دکمه، استخاره میکنند؟! منتظر چه هستند؟ اینها همان نامعادلههایی است که بعضی به آن توجه ندارند. اینها در آن تفکر توحیدی، جواب میدهد. نمونه هم داشته، پیروز هم شدیم. مثلاً یکی از آن، خود انقلاب اسلامی است. چند روحانی از گوشه حوزه علمیه قیام کردند، یک مرجع تقلید بلند شود و داد بزند، تنهایی سالها تبعید برود و... و در نهایت یک حکومت را ساقط کند! پس با دست خالی شده است. شعارهای آن هم موجود است. زمان طاغوت میگفتند: «خون بر شمشیر پیروز است». «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد». آدم در مقابل تانک پیروز شد. پس الآن یک نمونه تاریخی داریم.
جهاد واقعی در جنگ ارادهها
جنگ، جنگ ارادههاست. دشمن میآید اراده شما را متزلزل میکند. ترامپ پشت تریبون میرود و در مورد قطعی برق در ایران، مشکلات اقتصادی، چیزهایی را میگوید که احیاناً ما هم داریم حس میکنیم. یک عقبهای برای آن میسازد و یک آیندهای تصویر میکند تا اراده ملت را تضعیف کند و به هم بریزد. میگوید ما با شما درگیری نداریم مردم ایران خوب هستند، حکومت آن خوب نیست! اینگونه اختلاف و درگیری میشود. چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ میگوید؟ یک عده میگویند: این آدم راست میگوید. با فیلم و سریال، ویدئوهای کوتاه، اخبار دروغ، فضای مجازی و... که آنها در رسانه دست برتر دارند.
فضای مجازی دست ما نیست. متأسفانه الآن در فضای مجازی بر ما مسلط هستند. 24 ساعته اخبار آنها دارد وایرال میشود، همه دارند میبینند. روی ذهن دختر و پسر و پیر و جوان ما اثر میگذارد و ارادهها را متزلزل میکند. میگوید: شما بدترین و ضعیفترین کشور دنیا هستید. یکی نیست به او بگوید اگر ما ضعیف هستیم پس چرا نمیزنید؟ چرا معطل هستید؟ ببینید جنگ، جنگ ارادههاست. امام خامنهای(حفظهالله) میفرمایند: کسی که ارادهاش متزلزل شد، این جنگ را میبازد. پس باید محکم سر اعتقادات، اصول، مبانی و آرمانها ایستاد. کم هم نیاورد. علیرغم اینکه مرتب این همه آدرسهای غلط داده میشود، باید مقاومت کرد. حضرت آقا، امام خامنهای(حفظهالله) میفرمایند: این جنگ ارادهها، خودش یک نوع جهاد عجیبی است. اینکه شما اراده خودتان را محکم نگه دارید، جهاد است. اراده مردم و جامعه را محکم کنید، این یک جهاد است.
ایمان و توکل، سرمایه رزمندهها در فتح خرمشهر
جنگ نامتقارن در ارادههاست. جنگ نامتقارنِ ما ایمان و توکل به خداوند متعال است. اینها همان مبانی، قدرت و قوتی است که ما داریم و ضعفی است که دشمن دارد؛ یعنی آنها چنین ایمان و ارادهای ندارند. ما با همین اراده، ایمان و توکل به خداوند متعال، شعار «الله اکبر»، بر توپ و تانک طاغوت غلبه کردیم و آنها را بیرون کردیم. در شب عملیات رزمندهها با «الله اکبر» جلو میرفتند. خرمشهر را هم با «الله اکبر» پس گرفتند. شما همین الان به احترام این حادثه عظیم خون شهدا یک جستجویی کنید. ببینید تجهیزات دشمن در زمان غصب خرمشهر چقدر بوده است. چند تا تیپ و لشکر، با چه جمعیت و تجهیزات سر تا پا مجهز و آهنین به طرف خرمشهر آمدند و در خرمشهر چند نفر داشتند مقاومت میکردند! شهید جهان آرا و امثالهم اینجا به شهادت رسیدند. چه اتفاقی میافتد که این چند ده هزار جمعیت به خرمشهر میآیند و نمیتوانند رزمندههای ما که حتی اسلحه کلاشینکف نداشتند، را شکست دهند. با نفوذی که در جمهوری اسلامی توسط بنیصدر شده بود و او اجازه نمیداد که تجهیزات به رزمندهها برسد. حرفهای مزخرف میگفت. به او میگفتند: فرمانده جنگ هستی کمک کن رزمندهها دارند شهید میشوند، اجازه بده امکانات به رزمندهها برسانیم. میگفت: لازم نیست، ما زمین میدهیم و زمان میخریم!!
در فتح خرمشهر نوزده هزار اسیر گرفتیم. این نامعادله را شما حل کنید. یعنی ما چطوری با این تجهیزات و و جمعیتی که دشمن آورده بود، نوزده هزار اسیر گرفتیم؟ [و حالا با این اسیرها چه کنیم؟] پس جنگ، جنگ ارادههاست. «إِذَا أَرَادَ اللّه...»؛ وقتی خداوند متعال اراده کند محقق میشود. چطور میشود که خداوند متعال اراده میکند؟ جهانآراها و فهمیدهها به میدان میآیند. [رمز آن را امام خامنهای(حفظهالله) فرمودند که بعداً میگویم.]
آزادی خرمشهر، نتیجه نصرت خداوند متعال
جنگ، جنگ ارادههاست؛ خداوند متعال کمک کرد، خرمشهر را گرفت و شد: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». سند قرآنی آن کجاست؟ «إِن یَنصُرکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُم»[2]؛ اگر شما خداوند متعال را نصرت کنید، هیچکس نمیتواند بر شما غلبه کند. نصرت خداوند متعال به اخلاص، به نصرت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) و نائب ایشان و به نصرت حق است. وقتی حق را فهمیدید و باطل را شناختید پای حق بایستید، «ولو بلغ ما بلغ». همه توان خود را پای حق بیاورید، نترسید، تردید نکنید و برای خداوند متعال قیام کنید پیروز میشوید.
«إِن یَنصُرکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُم وَإِن یَخذُلکُم فَمَن ذَاٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعدِهِۦۗ وَ عَلَی ٱللَّهِ فَلیَتَوَکَّلِ ٱلمُؤمِنُونَ»؛ اگر خداوند شما را به خودتان وا بگذارد و خوارتان کند از این به بعد چه کسی میخواهد شما را یاری کند؟! اگر شما در مقابل مستکبرین عالم سر تعظیم فرود آوردید و از آرمانهای خود عقبنشینی کردید و خداوند متعال را یاری نکردید، «یَخذُلکُم»؛ خداوند شما را وا میگذارد و کنار میکشد. وقتی خداوند کنار کشید، دشمنان میآیند از روی شما رد میشوند. دیگر چه کسی میخواهد به شما کمک کند؟! «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»[3]؛ در جنگ بدر 313 نفر مسلمان در مقابل جمعیت زیادی از کفار و مشرکین پیروز شدند. در اکثر جنگها مسلمانها پیروز شدند؛ جز بعضی از جنگها که علت شکست مسلمانها دقیقاً همین بود که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و خداوند متعال را نصرت نکردند. تاریخ و سند آن وجود دارد. در دوران زندگی خودمان هم اتفاق افتاده. آن زمان که محکم پای حق ایستادیم و حرف حق و آنچه خداوند متعال راضی بوده را گفتیم، خداوند متعال به ما کمک کرده است.
«وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ»[4]؛ و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ»[5]. [شما این آیات را بلد هستید و آنقدر بلد هستید که جدی نمیگیرید!].
شرط پیروزی در جنگ ارادهها در کلام امام خامنهای(حفظهالله)
در جنگ نامتقارن که جنگ ارادهها است، قانونی وجود دارد. مقام معظم رهبری(حفظهالله) میفرمایند: دو شرط برای پیروزی در جنگ ارادهها وجود دارد: یکی اینکه نقاط قوت خود را بدانید و تقویت کنید، یکی این است که نقاط ضعف دشمن را بشناسید و آنها را بر سرش بزنید. به طور مثال میفرمایند: ما در موضوع «زن» از تمدن غرب طلبکار هستیم. الآن دشمنان در قضیه زن، زندگی، آزادی نسخه میدهند و شایعه میکنند. آیا شما میخواهید اینقدر هزینه کنید و جواب سؤال آنها را بدهید؟ در حالی که ما در قضیه زن از غرب طلبکاریم. آنقدر آنها ضعف و آسیب دارند که شما اگر ضعفهای آنها را یکی یکی بشمارید، آنها سقوط میکنند. لذا امام خامنهای(حفظهالله) در مصاف با آمریکا، ضعف اقتصادی آمریکا را میگویند و اینکه از قدرتش هیچوقت در راستای صلح استفاده نکرده است. سند میآورند. کسی گول نخورد. ضعفهای آمریکا و اسرائیل را باید بالا آورد، آنوقت سقوط میکنند. نقطه قوت خودتان را هم بشناسید.
جهاد کبیر چیست؟
نکته سوم سخنرانی ایشان کلیدواژه مهم «جهاد کبیر» است. تا قبل از اینکه مقام معظم رهبری(حفظهالله) این مطلب را بفرمایند کسی توجه نداشت. از علما و بزرگان کسی این واژه را خیلی بیرون نیاورده بود. ما جهاد اکبر و جهاد اصغر شنیده بودیم ولی جهاد کبیر نشنیده بودیم. جهاد اکبر که همان جهاد با نفس است و جهاد اصغر که جهاد با دشمن است. این دشمن درونی و آن دشمن بیرونی است. فرمودند: جهاد اکبر خیلی مهمتر و سختتر از جهاد اصغر است. جهاد خیلی بزرگ (اکبر) جهاد با خودمان و با نفس اماره است. جهاد کوچک (اصغر) جهاد با دشمن و همه مستکبرین عالم است. در این میان، ایشان جهادی را از قرآن بیرون کشیدند به نام جهاد کبیر، «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا»[6]؛ جهاد کبیر، عدم تبعیت از دشمن است. با جنگیدن با کفار فرق میکند.
وظیفه ما در جهاد کبیر چیست؟
آنها سبک زندگی و روش معامله اقتصادی به شما پیشنهاد میدهند؛ برای شما تعیین میکنند به هنر از چه زاویهای نگاه کنید؛ در فرزندآوری به شما نسخه میدهند؛ در تمام موضوعات زندگی برای شما نسخه میدهند؛ وقتی این را میگویند شما مجبورید تبعیت کنید. نظام اقتصادی دنیا را به دست میگیرند. شما هم یک کشور در این دنیا هستید. باید ریلگذاری آنها را بپذیرید و داخل سیستم آنها شوید. سیستم آنها با سیستم توحیدی تعارض دارد. همه چیز تقریباً براساس مبنای غیرتوحیدی و کفرآمیز طراحی شده است. از لباس تا نظام اقتصادی، نظام خانواده و هر چیز دیگر آن را قانون و پروتکل میکنند و بعد میگویند: باید همه کشورها امضا و تبعیت کنند. آموزش و پرورش باید 2030 را آموزش دهد. لباس، غذا، حجاب، نوع حرف زدن و تاریخ شما را آنها تعیین میکنند. آنها چون شیطانی هستند، مبدأ افکارشان کفر و ایدلوژی آنها غیرتوحیدی است، هر پروژهای طراحی میکنند شما را از مسیر توحید بیرون میبرند و به سمت شیطان و تمدن شیطانی سوق میدهند. لذا وقتی لباسشان را میپوشید به آسیب آنها مبتلا میشوید؛ غذاشان را میخورید به آسیبهایش مبتلا میشوید؛ سبک ازدواجشان، سبک خواستگاری، سبک معاشرت و مهمانیهایشان در هر کدام وارد شوید از روح توحید جدا میشوید. آلوده و منحرف میشوید. خودشان که این راه را رفتند الآن تاریخشان پیش چشم همه ماست؛ بررسی کنیم.
جنگ، جنگ ایدئولوژیک جهانبینی است. اگر شما این جهانبینی را داشته باشید «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ»، از کفار تبعیت نمیکنید. هر چیز که پیشنهاد دادند، ذرهبین برمیداریم، اعتماد نمیکنیم. برعکس اینکه ما الآن جنس خارجی بیشتر اعتماد میکنیم! ممکن هست بگویید کیفیت جنس خارجی بهتر است حرفی نداریم، ولی میدانید آن با کیفیت بالا، با آن پوستری که زده و... ممکن است اخلاقش را به من و تو تحمیل کند؟! ما باید جهاد کنیم، تولید داخلی را تقویت کنیم اگر این کار را نکنیم آنها بر ما تسلط پیدا میکنند. ما در جهاد کبیر نباید از دشمن تبعیت کنیم، بلکه باید هویت انقلابی و اسلامی خودمان را حفظ کنیم.
جنگی سختتر از جنگ سخت
امام خامنهای(حفظهالله) میفرمایند: خرمشهرها در پیش است، یعنی چه؟ جنگی که ما در پیش داریم جنگ نظامی نیست؛ در جنگ نظامی خرابی به بار میآید. جنگی که مقام معظم رهبری(حفظهالله) میفرمایند: خرمشهرها در پیش است، جنگ نرم است، جنگ سخت نیست اما خیلی سختتر از جنگ سخت است. نتیجه آن آبادانیست؛ اگر وارد شویم پیروز میشویم. ولیکن خیلی سخت است. بعد میفرمایند: جنگ هم جنگ ترکیبی است؛ ترکیبی از جنگ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اخلاقی. با هم اقتصاد را گروگان میگیرند. با حجاب، زن، زندگی، آزادی وارد میدان میشوند؛ با نفوذ آدمهایی که میآیند شعار انقلاب را زیر سؤال میبرند. همزمان با مشکلات اقتصادی، یک عده دارند شعار و آرمانهای انقلاب را سرکوب میکنند، بحث حجاب و عفاف اجتماعی، مباحث امنیتی و ترور و... اتفاق میافتد. همزمان مفاسد اخلاقی، مفاسد اقتصادی و... به وجود میآید. این وسط مردم گیج میشوند. فلانی چند هزار میلیارد برد... یکی دیگر اختلاس کرد... پسر فلانی، مسند گرفت... وضعیت اخلاق و حجاب هم که دارد اینطوری میشود... حزبالله لبنان را هم که زدند... از کدام طرف باید فرار کنیم؟!
آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند!
وسط این همه درگیری و جنگ، مقام معظم رهبری(حفظهالله) میگویند: آمریکا و اسرائیل ازاله خواهند شد. جوانان سوری سوریه را فتح خواهند کرد... آیا ایشان بیاساس روحیه میدهند؟! مقام معظم رهبری(حفظهالله) در سخنرانی میفرمایند: من میدانم خداوند متعال این ملت را به بالاترین قلههایی که یک ملت مثل ایران در شأن آن هست میرساند. این حرف هم حرف الآن نیست، سی سال پیش این حرف را مقام معظم رهبری(حفظهالله) زدند، الآن هم میگویند. اتفاقات عجیبی افتاده!
خرمشهرها در پیش است یعنی شما ببینید دشمن با همه عِده و عُدهاش به ما هجوم آورده است. ما یک چیزی داشتیم که خرمشهر را گرفتیم، حواسمان باشد آن را از دست ندهیم. با اینکه الآن موشک و تجهیزات داریم، الآن دشمن از ما میترسد. ما با اول انقلاب خیلی فرق کردیم. اول انقلاب امام(رحمتاللهعلیه) میگفتند: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. ما هیچچیز نداشتیم، با تکیه به چه چیز میگفتند؟ الآن هم امام خامنهای(حفظهالله) میگویند: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. منظور از غلط، این است که نمیتواند کار قابلی انجام دهد. اینها مهم است.
معجزه را میبینیم ولی باور نمیکنیم
خداوند این نعمات را از ما نگیرند، اینها را از دست ندهیم. خداوند در میان این درگیریها، وسط رود نیل، آبها را کنار زده و راه را برای ما باز کرده در حالی که موسی جلودار است. معجزه را داریم به چشم میبینیم ولی نمیفهمیم. چطور نمیفهمیم؟ آنها هم کنار رفتن آبها را به چشم میدیدند و از میان رود نیل رد میشدند، ولی وقتی لشکر فرعون را دیدند که پشت سرشان است، به حضرت موسی(علیهالسلام) گفتند: «انّا لَمُدرَکون»، فایده ندارد، گیر افتادیم!
اگر خداوند میخواست شما را گیر بیاندازد، برای شما آب را نمیشکافت. معجزه شده و دارند از وسط معجزه رد میشوند، ولی هنوز نفهمیدهاند که خدا میخواهد آنها را نجات دهد و فرعون را غرق کند.
قدرت ایران قبل و بعد از انقلاب
خداوند متعال شوروی را زمین زد. شوروی زمانی چوب در آستین ایران میکرد و رئیس جمهورش بدون اطلاع شاه ایران به تهران رفت و آمد میکرد، جلسه میگرفت و اصلاً به خود زحمت نمیداد که برود به شاه سلامی بکند! امروز رئیسجمهور همان کشور حامی درجه یک جمهوری اسلامی ایران شده است. از ما تجهیزات میخرند در حالی که خودشان در زمینه نظامی پیشرفته هستند. در جنگ سوریه با ما همکاری کردند. چطور این را نمیبینیم؟ معادلات بینالمللی در حال تغییر است. ولی باز هم حاج قاسم شهید شده، سید حسن شهید شده، آقای رئیسی رفته، سنوار رفته، هنیه رفته، مانند اول انقلاب که شهید مطهری رفت، شهید بهشتی رفت، شهید باهنر رفت. همه اینها رفتند ولی امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) فرمودند: «بریزید خونهای ما را، ریشههای ما محکمتر میشود»، مگر نشد! امام خامنهای(مدظلله) فرمودند: این شهدا بعد از شهادت به ملاءاعلی میروند، جایی که دستشان برای حمایت و قدرتافزایی بازتر است. بعضی جملات خیلی تک و خاص است، مثل این جمله میگویند: شهید سلیمانی خطرناکتر از سردار سلیمانی است! واقعاً هم همینطور است. ولی دشمنان درک و فهم این را ندارند. خبر ندارند همین شهید سلیمانی دارد او را بیچاره میکند. حال اگر ما هم این را نفهمیم، خیلی عجیب است. اینها باور و عقاید ما است.
مواظب باشید، دشمن به باورها و عقایدتان حمله کرده است!
اگر وسط رود نیل، در هول و هراس بیفتیم و دل ما بلرزد، مانند بنیاسرائیل میشویم. پس باید محکم باشیم. وقتی رهبری میگویند: سوریه به دست جوانان سوری آزاد خواهد شد و آمریکا از منطقه اخراج میشود، اسرائیل نابود میشود، تردید نکنیم. مرحوم آیتالله حسنزادهآملی فرمودند: گوشتان به دهان رهبر باشد زیرا گوش ایشان به دهان حجتبنالحسن(عجلاللهتعالیفرجه) است. آیا این را باور میکنیم؟ دشمن میخواهد این باور را از شما بگیرد. عدهای میگویند: این آقا برای خودش یک چیزی میگوید، اصلاً او خودش دشمن شماست. میگویند دیدید تا رهبر گفتند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، قیمت دلار بالا رفت؟! دیدید دلش برای شما نمیسوزد؟
البته که مقاومت هزینه دارد. رهبر فرمودند: چالش هزینه دارد اما هزینه چالش کمتر از هزینه سازش است. دشمن اگر مسلط شود گردن شما را خواهد شکست.
تبیین، ابزار جنگ باورها
باید دقت کنیم که این جنگ، جنگ ارادههاست. الان جهاد ما جهاد کبیر است. در وسط جنگ ایدئولوژیک هستیم پس باید بر سر باورها بمانیم. باید نقطه ضعفهای دشمن را با تبعیت نکردن از او بزنیم. چه در مذاکره، چه در آرمانها و شعارهایی که باور ماست، نباید کوتاه بیاییم. کوتاه نیایید، ضعیف و سست نشوید، مثل روز اول محکم بایستید. رهبر میفرمایند: برای آنکه این جهاد کبیر یعنی جنگ ایدئولوژیک بر سر مبانی فکری و اعتقادی به پیروزی منجر شود، جهاد تبیین لازم است. دشمن ابتدا ارادهها را سست میکند. شبهه را در فضای مجازی میریزد و فضای حقیقی را هم چیزهایی میبینیم. یک چیزی آنجا شنیدهایم، اینجا هم میبینیم، در نتیجه شک میکنیم و میگوییم باختیم. اینجاست که باید تبیین کنیم. بگوییم اینطور نیست. با سند و مدرک تبیین کنیم که از نظر علمی به کجا رسیدهایم، از نظر اجتماعی به کجا رسیدهایم، از نظر سیاسی به کجا رسیدهایم.
اگر تبیین نکنیم، در جهاد کبیر شکست میخوریم
امروزه معیشت مردم در گروی دشمن است، چون در کشور نفوذی داریم. ما اگر موفق به گرفتن خرمشهر شدیم بعد از نابود کردن نفوذیها بود. بنیصدر بعد از رأی مجلس به عدم کفایت از فرماندهی کل قوا خلع شد، بعد از آن فرار کرد و ما توانستیم پیروز شویم. نفوذیهایی هستند که در اقتصاد کشور اخلال ایجاد میکنند، وگرنه اگر در فضای حاکمیتی نفوذی نداشتیم و دولت و سایر مسئولان، یک مجموعه معتقد و پای کار همانند سپاه پاسداران بودند، پیشرفت اقتصادی کشور برای همه مردم ملموس بود. همانطور که در صنعت نظامی پیشرفت کردهایم در اقتصاد هم پیشرفت میکنیم. اقتصاد در دست اهلش نیست، چون ما به اهلش رجوع نمیکنیم. جهاد تبیین میخواهد. رهبر فرمودند: اگر تبیین نکنید در جهاد کبیر شکست میخورید. اگر از دشمن تبعیت کنید و با نفوذ دشمن و اشکالاتی که ایجاد میکند مبارزه نکنید، اگر نتوانید تبیین کنید که حق و باطل چیست، درست و غلط چیست، اگر نتوانید به فرزندان توضیح بدهید، اگر آموزش و پرورش نتواند اتفاقاتی که دارد میافتد را توضیح دهد، جنگ ارادهها به نفع دشمن تغییر میکند.
خرمشهر در پیش داریم یعنی چه؟
رهبر در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس در سال 1403 فرمودند: نگذارید پرچمهای نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانه آن به وسیله افراد نفوذی و فریبخورده در کشور و دستگاههای مختلف برافراشته شود. بعد هم چند نهاد را متذکر شدند، آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت، مطبوعات و صدا و سیما را نام بردند. حالا متوجه شدهایم در صدا و سیما چیزهایی پخش میشود، در وزارت علوم و بهداشت کارهایی کردند که البته اینها در جاهای دیگر هم است.
اینکه ما بر روی منبر یا در جاهای دیگر نسبت به اتفاقات شهر یا کشور اعتراضاتی میکنیم، این اصلاً بهانهگیری نیست. قصد اذیت نداریم، نمیخواهیم حرفی بزنیم که تا یک هفته جواب دهیم و اشکال و ایراد بشنویم. باور کنید که حرف زدن هم هزینه دارد. برای چه این حرفها را میزنیم؟ چون رهبر میفرمایند: در این جنگ شناختی، خرمشهرها در پیش است. این حرف یعنی یک سری خرمشهرها را داریم از دست میدهیم. باید برویم و اینها را پس بگیریم. خرمشهرها در پیش است یعنی میشود پس گرفت.
خرمشهرها را با مطالبهگری پس میگیریم
اینکه گاهی داد میزنم و گاهی معترض میشوم، ابداً به این منظور نیست که بگویم فلان مسئول یا نهاد بیکفایت است. ما داریم خرمشهر را از دست میدهیم. مثلاً در صنعت گردشگری، روح حاکم بر فضای گردشگری تحت منابع تاریخی و فرهنگی را داریم از دست میدهیم. دشمن آمده و خرمشهر را گرفته یعنی چه؟ یعنی ما فقط به فکر پول هستیم و به مسئله گردشگری نگاه اقتصادی داریم. این مشکل اساسی در صنعت گردشگری است. ارائه غذا، پوشاک و همه چیز در مغازهها به سمتی رفته که دارد فرهنگ ما را عوض میکند. همین امر خرمشهر از دست دادن است. هفته قبل عرض کردم اشکالات و مسائلی بود که الحمدالله به گوش مسئولین رسید. بعضی از بزرگواران حتی تماس گرفتند و توضیحاتی دادند، پس مطالبهگری مهم است. اگر شما قصد دارید که خرمشهر را پس بگیرید، یکی از مهمترین راهها مطالبهگری است.
با مطالبهگری و مقاومت به قله ظهور میرسیم
بدون مطالبهگری امکان ندارد. خرمشهرها در پیش است، جهاد تبیین میخواهد، جهاد کبیر میخواهد، باید مقاومت کنید، نباید کم بیاورید. چه در حجاب و پوشش، چه در اخلاق و سبک زندگی، کم نیاورید. محکم باشید، حتی اگر فامیل و دوستان مسخره کنند. فرهنگ غرب روی خیلیها اثر گذاشته و روش آنها عوض شده ولی شما باید مقاومت کنید و مثل بقیه عوض نشوید. مرام، شیوه و سبک شما عوض نشود. روی اعتقادات، دین، ایمان، آرمانها و شعارهای انقلاب بمانید. وای از آن زمانی که یکی بیاید و بگوید: این شعارها فایدهای ندارد، این حرفهایی که شما بالای منبر میزنید نتیجهای ندارد! اگر کسی به این نتیجه برسد، باخته و زمین خورده است. قطعاً اینطور نیست، چون به تعبیر رهبر ما نزدیک قله هستیم. یک عده نفس کم میآورند، حواستان باشد شما جزء آن عده نباشید. یک ریزشهایی اتفاق خواهد افتاد پس دست هم را بگیرید که کسی به دره پرت نشود.
هدف از هیئت و منبر و روضه
این جلسهها برای همین است که به هم کمک کنیم. ما برای همین به اینجا میآییم که ایمان خودمان را حفظ کنیم، ایمان بقیه را تقویت کنیم تا به بالای قله برسیم. چیز دیگری نمانده، حیف است که به بالای قله برسیم و یک عده از رفقا نباشند. به ظهور امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) میرسیم ولی میبینیم چه کسانی ریزش کردند و کم آوردند. آنقدر خطرناک میشود که اگر شما هم دست بقیه را نگیرید و یک حلقه سنگین درست نکنید، باد شما را هم میبرد. گمان نکنید کلاه خود را سفت چسبیدهاید و اگر هیئت هم نباشد، اجتماعی نباشد، جمهوری اسلامی هم نباشد، خطری شما را تهدید نمیکند! اگر من و شما دست به دست هم ندهیم و با هم یک حلقه تنیده درهم درست نکنیم، این طوفان همه ما را میبرد. این یک حقیقت است و ریشه این حقیقت هم مطالبه است؛ باید مطالبه کنیم، از خودمان، از مسئولین مطالبه کنیم.
نتیجه آرمانخواهی و مطالبهگری
رهبر خطاب به دانشجوها میگویند: اینکه شما بیایید و اشکالات را بگویید یک فرصت برای تمام کشور است. پس بیاید و اشکالات را بگویید، مسائل را بگویید. با شور و هیجان هم بگویید. تریبون میگذارند و صحبت میکنند، اعتراض میکنند، اشکالات را میگویند، مطالبه میکنند. رهبر میفرمایند: اینها را بگویید ولی اشتباه نکنید، من نمیگویم که هر چه گفته میشود درست است، ممکن است حرف و مطالبه شما درست هم نباشد اما مطالبه کنید و اجازه دهید این فرهنگ مطالبهگری زنده بماند. بعد میفرمایند: اولین مطالبهگر امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) بودند. مطالبهگری و آرمانخواهی را از دست ندهید. ممکن است مطالبه کنید و آرمانها را هم داد بزنید ولی عملی نشود، اما اگر مطالبهگری را کنار گذاشتید، اواسط راه، مسیر را گم میکنید و به بیراهه میروید.
مواظب باشید در مطالبهگری مخرج مشترک با دشمن پیدا نکنید!
انقلاب اسلامی آرمان و شعار دارد. اسلام شعائر، احکام و دستورات دارد. اگر کوتاه آمدید و حرف نزدید، کمکم به سمتی میرود که میفرماید: منکر، معروف و معروف، منکر میشود. یعنی یک چیز بد افتخار است و یک چیز خوب مایه سرافکندگی و سرشکستگی است.
مقام معظم رهبری میفرمایند: از مسئولین مطالبهگری کنید؛ اما مواظب باشید در مطالبهگری مخرج مشترک با دشمن پیدا نکنید! هم در صورت مسئله و هم در نتیجهگیری مخرج مشترک پیدا نکنید. دشمن به گونهای طرح مسئله میکند که همه را ناامید کند و بعد نتیجه میگیرد که قابل اصلاح نیست. شما به گونهای طرح مسئله کنید که دشمن از آن سوءاستفاده نکند، نتیجهای هم که میگیرید امیدوارکننده باشد و راهکار در آن باشد.
چرا خواهرخوانده غزه و لبنان نمیشویم؟
با توجه به مباحث هفته قبل یک پیشنهاد داریم. هفته قبل گفتیم: چرا با مجارستان و چندین شهر در دنیا خواهرخوانده شدیم؟ آورده این خواهرخواندگی برای ما چیست؟ امروز یک پیشنهاد میدهیم. چرا با غزه خواهرخوانده نمیشویم؟ چرا ما با لبنان برادر یا خواهرخوانده نمیشویم؟ چون در آن پول نیست! وقتی نگاه ما، نگاه سرمایهداری باشد، هر چیزی که در آن پول نباشد برای ما نمیصرفد. در این نوع نگاه باید گفت: پس اشتباه کردیم انقلاب اسلامی به پا کردیم. چرا با شهرهای مقاومت خواهرخوانده یا برادرخوانده نمیشویم؟ ما همین الان هم پدرخوانده خیلیها هستیم. پدر واقعی مقاومت، جمهوری اسلامی است. بیایید این پیشنهاد را عملی کنیم. مسئولین بزرگوار استان میتوانند روی این پیشنهادها کار کنند.
مگر نمیگوییم گردشگری اسلامی، گردشگری مقاومت، مگر شعار ما نیست؟! نمیتوانیم متناقض عمل و رفتار کنیم و حرف بزنیم. اگر باید هر هفته بنده به دوستان بگویم اینجا میگویم. برادران، خواهران مطالبه کنید. فضای این مطالبهگری را احیاء کنید.
نکتهای از مطالبهگری در کلام امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ، وَ لَا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی»[7]؛ وقتی با من حرف میزنید، با من مانند پادشاهان حرف نزنید، مدام تعریف و تمجید نکنید. با من محافظهکاری نکنید. تعبیر شهید مطهری از این بخش خطبه این است اگر یک حرفی زدید که من ناراحت شدم و تند با شما حرف زدم، خودتان را نبازید و باز هم از من انتقاد کنید و ادامه بدهید.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) معصوم هستند، به این دلیل این حرف را میزنند چون ایشان دارند سرمایهگذاری و الگوسازی میکنند. برای حکومت و حاکم اسلامی این حرفها را میزنند. خودشان مصداق این حرف نیستند که عصبانی شوند. ولی میفرمایند: از من حریم نگیرید، از من دور نشوید. بیاید جلو حرفتان را بزنید. رفتارهای ساختگی با من نکنید. بیایید بگویید چه خبر است. از زیرمجموعه خبر بدهید، مشکلات را در دولت و حکومت میبینید به من خبر دهید. اگر علیه من، حکومت و کارگزاران من حق را بگویید، برای من سنگین نمیشود. با کمال میل از شما میپذیرم.
مطالبهگری مردم یک فرصت است برای مسئولین
اگر به نهاد، شخص یا مسئولی انتقاد شد، نباید ناراحت شود، بلکه باید این را یک فرصت ببیند. باید بگوید الحمدالله که کسی یا کسانی پیدا شدند که دقت دارند و نقد میکنند، اشکالات را میگویند. برای ما یک وسعت و ظرفیتی ایجاد شد که این منکر را رفع کنیم. مطالبه عمومی وجود دارد، نخبگان شهر مطالبه میکنند، مردم مطالبه میکنند، نباید احساس کنیم ما و نهاد ما را میزنند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرماید: من چنین حسی ندارم. «وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِی»؛ از شما تملق، تعریف و تمجید انتظار ندارم. دقت کنید! امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مردم را تشویق به مطالبهگری میکند. مسئولین هم باید از مردم بخواهند که اشکالات کار را به آنها تذکر دهند.
باید اشکالات کار را تذکر دهیم و در میدان مطالبهگری باشیم. فقط توصیه رهبر این بود که مخرج مشترک با دشمن پیدا نکنید. این تمرین، حق شهروندی و حکمرانی مردمی است. باید این اتفاق بیفتد.
شما اگر به میدان بیایید و اهل مطالبه باشید با وزانت، مؤمنانه و دلسوزانه، باور کنید بساط انحرافات و فسادها جمع خواهد شد. گمان نکنید که نمیتوانید تأثیر بگذارید و این حرفها و مطالبهگریها فایدهای ندارد! اینها حرفهای شیطان است. نهجالبلاغه و قرآن چیز دیگری میگویند.
به وعده الهی یقین داشته باشید و محکم جلو بروید
خرمشهرها در پیش است. شما باید شهر، فرهنگ، تغذیه، طب، سبک زندگیتان را و خرمشهرهایتان را از دشمن پس بگیرید و میتوانید پس بگیرید. رهبر به ما وعده داده است، «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»[8]؛ رهبر وعده الهی را بیان کرده و میفرمایند: در مصاف با دشمن، آن جایی که از نظر عِده و عُده برابری ندارید، اگر همه توان خودتان را وسط بگذارید و با توکل به خدا از حق دفاع کنید، خدا وسط میآید. فقط کم نگذارید. خداوند به موسی(علیهالسلام) گفت: عصایت را بیانداز «لَا تَخَفْ» نترس، شک نکن، بینداز. رهبر میفرمایند: چون خدا وعده میدهد شک نکنید که میشود. محکم بایستید، محکم حرف بزنید، محکم بروید، محکم مطالبه کنید، که «والعاقبه للمتقین».
البته پای حق ایستادن هزینه دارد. ما الان در دورانی هستیم که هزینه ایستادگی خیلی زیاد نیست. رهبر فرمودند: اینجا اگر دشمن خیلی فشار بیاورد، صلح امام حسن(علیهالسلام) اتفاق نمیافتد، بلکه کربلا اتفاق میافتد. یعنی قرار نیست ما زیر بار زور برویم، ما مبارزه میکنیم. بعد در تشریح این حرف، هم خودشان و هم آیتالله مشکینی(رحمتاللهعلیه) فرمودند: ولی بدانید این کربلا نتیجهاش کشته شدن حسینابنعلی(علیهالسلام) نیست. در این کربلا یزیدیها از بین میروند. پس اگر کربلایی هم درست شد، این کربلا دیگر آن کربلا نخواهد بود.
هزینههایی که در کربلا داده شد
ما هزینهای نمیدهیم. هزینه را قبلاً در کربلا دادند. هزینه را خانم امالبنین(علیهاالسلام) دادند. هزینهها را حساب کردند. طوری حساب کردند که برای همه تاریخ حساب شده. اولاً چه گوهرهایی تربیت کرده است. گاهی یک آدم مثل من گذرش به جبهه حق و کربلا میافتد توبه میکند، کفشهایش را به گردنش میاندازد، به امام حسین(علیهالسلام) میگوید: ببخشید و من را بپذیرید. امام میگوید: تو هم بیا. امام کسی را میخرد و به او قیمت میدهد، اما گاهی کسی بیش از اینها قیمتی است. آنقدر قیمتی است که امام حسین(علیهالسلام) به او میگوید: «بنفسی انت یا اخی» جان من فدات. این قیمت توست.
امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: هر وقت عموی ما عباس محضر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مشرف میشدند یا در محضر امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) میخواستند بایستند یا بنشینند به اندازه یک نیزه فاصله مینشستند یا میایستادند. اولاً فاصله گرفتن ادب است، یعنی شما حریم دارید. ثانیاً بعضی از اهل ذوق میگویند: چون قامت ایشان رشید بود، اگر کنار امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و امام حسن امام حسین(علیهمالسلام) میایستادند، آنها وقتی میخواستند به ابالفضل نگاه کنند باید سرشان را بالا کنند، پس با فاصله میایستادند تا امام مقابل را نگاه کنند. در حالت نشسته هم با فاصله یک نیزه مینشستند تا با آن رشادت قد کسی اشتباه نکند که او بر امامش فضلی دارد.
توجه کنید! امام حسین(علیهالسلام) چنین شخصیتی را از دست داده. این آقا را از دست داده، یعنی امام هزینه دادهاند. ام البنین(علیهاالسلام) هم هزینه داده. فقط یک پسرش با چهار هزار نفر برابری میکرد. پسرش را قَتّالُ العرب میگفتند. امام حسین(علیهالسلام) گفتند: تو همه لشکر من هستی. اینها هزینه دادهاند.
وقتی بشیر آمد داخل مدینه گفت: مردم جمع شوند. بیبی امالبنین(علیهاالسلام) آمد در مقابل بشیر ایستاد. بشیر تا چشمش به بیبی افتاد، خبر شهادت پسران بیبی را داد. در تاریخ آمده وقتی اسم پسران را میبرد و خبر شهادتشان را میداد، بیبی میفرمودند: از حسین(علیهالسلام) چه خبر؟ کمر بیبی خمیده میشد، هر بار کمرش خم میشد. اما باز میگفت: از حسین(علیهالسلام) چه خبر؟ تا به اسم عباس(علیهالسلام) رسید. گفت عباس را هم کشتند. امالبنین(علیهاالسلام) دستش را گرفت به کمرش. امام حسین(علیهالسلام) هم دست به کمر گرفت. چون داغش کمرشکن بود. فریاد بیبی بلند شد، یعنی غم بچههایش را با غم امام حسین(علیهالسلام) پوشاند. گفت: «اولادی و من تحت الخضرا فداء لابی عبدالله الحسین»[9]؛ هر چه روی زمین و در آسمان است فدای حسین. بگو از حسین چه خبر؟ بشیرگفت: «قتل الحسین» امام حسین(علیهالسلام) را کشتند....