قیامهای قبل از ظهور
قیامهای قبل از ظهور
قیامهای قبل از ظهور
حجتالاسلام مهدوینژاد: تفاوت خروج با قیام؛ خروج به معنای بیرون رفتن از وضع موجود است. در واقع آن خیزش و حرکت ابتدایی که برای یک تغییر اتفاق میافتد را خروج میگویند. اما قیام به معنای خیزش نهایی است که منتج به یک تغییر اساسی میشود // حرکت سیدالشهداء(علیهالسلام) به عنوان یک حرکت مقدماتی و ابتدایی برای اصلاح بوده است و خروج نامیده میشود، نه قیام. این خروج، بستر انقلابهای فراوانی را در طول دوران آخرالزمان و پس از عاشورا فراهم کرده و جنبشهایی که گاهی حتی منجر به حکومتهای موقت شده است را بهوجود آورده. حرکت امام حسین(علیهالسلام) الگویی برای خروج از یوغ طاغوت است // هر کس بخواهد از آمریکا دفاع کند، باید روی انسانیت و عقلانیت خود پا بگذارد، باید به حیوانیت خودش تن دهد و آن را بپذیرد تا از آمریکا و اسرائیل حمایت کند // پاسخ به شبهه قیامهای قبل از ظهور... // مقاممعظمرهبری(حفظهالله) فرمودهاند که اسناد لانه جاسوسی و اسناد جنایات آمریکا را کتاب کرده، منتشر کنید و در اختیار دانشآموزان قرار دهید، اما این کار تا کنون انجام نشده است...
شناسنامه
عنوان: قرار هفتگی
موضوع: گرامیداشت حماسه 13 آبان
زمان: 13 آبان 1402
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
تفاوت خروج با قیام
در دوران قبل از ظهور حضرت حجت(عجلاللهتعالیفرجه) باید آمادگیهایی از نظر ذهنی و فکری پیدا کنیم و حواسمان به مسائل پیرامون خود باشد.
در لسان روایات دو لفظ «خروج» و «قیام» وجود دارد، که درباره تفاوت این دو لفظ صحبت خواهیم کرد. در بعضی روایات گاهی قیام ذکر شده و گاهی خروج، این دو به چه معناست و کاربردش چیست؟
وقتی میگویند خروج، به معنای بیرون رفتن از وضع موجود است؛ از موقعیتی که در آن قرار داریم به موقعیت دیگر حرکت میکنیم. مجموع عبارات در لغت و معنی این میشود: خیزش و حرکت ابتدایی که برای یک تغییر اتفاق میافتد را خروج میگویند. اما قیام به معنای خیزش نهایی است؛ آن حرکت و انتقام آخر، که منتج به یک تغییر اساسی میشود. با توجه و دقت در واژه و لغت، نکاتی را بیان میکنیم.
در عباراتی که از حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) نقل شده نمیبینیم که فرموده باشند: من قیام کردم! البته گویندگان، سخنوران و حتی محققین، گاهی درباره عاشورا میگویند: قیام حسینی، این از باب مسامحه در عبارت و کلام است. ولی اگر بخواهیم خیلی دقیق حرف بزنیم، امام حسین(علیهالسلام) قیام نکردند، بلکه خروج کردند. خودشان هم فرمودند: «و إنّی لَم أخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی»[1]؛ من برای رسیدن به مقام و مال دنیا فساد و ستم در جامعه اسلامی قیام نکردم. من فقط برای اصلاح امت جدم قیام کردم.
الگویی برای انقلابهای تمام تاریخ
برای برون رفت از وضعیتی که امت اسلام در آن قرار داشت، امام حسین(علیهالسلام) خروج و به سمت تغییر حرکت میکنند، ولیکن آیا تغییر اتفاق میافتد؟ علیالظاهر میبینیم که اتفاق نمیافتد، البته بنیامیه به اندک زمانی بعد از عاشورا قلعوقمع شده و طومارشان برچیده میشود و بنیعباس بر سر کار میآیند. با نگاه به گذر تاریخ درمییابیم که حرکت سیدالشهداء(علیهالسلام) به عنوان یک حرکت مقدماتی و ابتدایی برای اصلاح بوده است. این خروج، بستر انقلابهای فراوانی را در طول دوران آخرالزمان و پس از عاشورا فراهم کرده و جنبشهایی که گاهی حتی منجر به حکومتهای موقت شده است را بهوجود آورده. حرکت امام حسین(علیهالسلام) الگویی برای خروج از یوغ طاغوت است. «إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ» آن اصلاح اساسی و نهایی چه زمانی و به دست چه کسی اتفاق میافتد؟ به دست مصلح کل! نمیگویند آن حضرت خروج میکند. اصلاً اسم خاص حضرت، قیامکننده است. یعنی حضرت را به عنوان قائم و قیامکننده در روایات معرفی میکنند. چراکه آن حرکت و خیزش نهایی که منجر به اصلاح نهایی خواهد شد، توسط امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) اتفاق میافتد.
نتیجه خروج سیدالشهداء(علیهالسلام)
بعضی از علما معتقدند دوران آخرالزمان بعد از عاشورا شروع شده است. بعد از عاشورا و خروج امام حسین(علیهالسلام) و آن اتفاق بزرگ، شیعه حیاتی پیدا کرده و حقطلبان عالم الگویی پیدا کردند تا آن روش، حرکت و مسیری که امت اسلام در آن قرار گرفته را تغییر دهند و خود را از یوغ طواغیت عالم بیرون کشند. جمهوری اسلامی نتیجه خروج حضرت امام(رضواناللهتعالیعلیه) است که ما به آن قیام میگوییم، ولی اگر با دقت واژگانی بخواهیم به آن نگاه کنیم، باید بگوییم خروج.
در روایات و احادیث فراوان است، به طور مثال وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «یَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَیُوَطِّئونَ لِلمَهدِیِ سُلطانَهُ»[2]؛ مردمی از مشرق زمین خروج میکنند که مقدمه حکومت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) ما را فراهم میآورند. اصطلاح خروج را به کار میبرند: («یَخرُجُ»)، یعنی اینها حرکتهای اصلاحی مقدماتی است.
مستندات روایی خروج امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
مرحوم شیخ مفید در «ارشاد» و شیخ طوسی در «غیبت» نقل میکنند که امام باقر(علیهالسلام) در روایتی میفرمایند: «کَأَنّی بِقَومٍ قَد خَرَجوا بِالمَشرِقِ»[3]؛ قومی هستند که از مشرق خروج میکنند، «ثُمَّ یَطلُبونَهُ فَلا یُعطَونَهُ»؛ حق را طلب میکنند، اما به آنها نمیدهند. «ثُمَّ یَطلُبونَهُ فَلا یُعطَونَهُ»؛ برای بار دوم طلب میکنند، به آنها نمیدهند. «فَإِذا رَأَوا ذلِکَ»؛ وقتی میبینند( اوضاع اینگونه است، دنیا دست زورمندان و مستکبران است، به اصطلاح مذاکره جواب نمیدهد)، «وَضَعوا سُیوفَهُم عَلی عَواتِقِهِم»؛ شمشیرها را بر شانههایشان میگذارند. یعنی دست به اسلحه میشوند. «فَیُعطَون ما سَأَلوهُ»؛ دشمنان با آنها کنار میآیند و حق را به آنها میدهند. بعد «فَلا یَقبَلونَهُ»؛ دشمنان کوتاه میآیند این دفعه آنها (حقطلبان) قبول نمیکنند. «حَتّی یَقوموا، ولا یَدفَعونَها إلاّ إلی صاحِبِکُم»، این حرکت و طلب حق برای تحقق ظهور است. برای خدا قیام میکنند تا اینکه این پرچم و حکومت را به دست صاحبش برسانند.
در اینجا اصطلاح «یَقُومُوا» که به معنای قیام ترجمه کردم، فرمودهاند: به معنای برپا کردن حکومت است. حکومتی را برپا میکنند و آن را نگه میدارند تا به دست صاحب آن برسد. بعد حضرت میفرمایند: «قَتلاهُم شُهَداءُ»؛ کشتههای آنها شهید هستند.
بنابراین ما یک خروج داریم که خیزش ابتدایی است و یک قیام داریم که خیزش نهایی است.
مراحل ظهور، خروج و قیام امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه)
در مورد امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) سه اصطلاح بکار برده میشود: ظهور، خروج و قیام. اینها به چه معناست؟ امام ظهور میکنند. بعد از غیبت کبری، لحظهای فرا میرسد که حضرت باید ظاهر شوند، ظاهر شدن حضرت در کنار کعبه است. در آنجا حضرت به دیوار کعبه تکیه میکنند و ندا میدهند؛ این اتفاق ظهور امام است. بعد از ندای اولیه حضرت، ۳۱۳ نفر جمع میشوند. بعد از ظهور، یک حرکت مقدماتی دارند که خروج از مکه است، در روایات است که زمان خروج از مکه ده هزار نفر حلقه دوم یاران حضرت به ایشان میپیوندند. از مکه به سمت مدینه خروج میکنند. این حرکت بدان معناست که حضرت یک سر فصلی برای قیام خودشان قرار میدهند، یعنی از مکه به مدینه تشریف میبرند و حوادثی که در مدینه اتفاق میافتد طلیعه و یک حرکت مقدماتی از قیام حضرت است. در آنجا قیام حضرت آغاز میشود. یعنی قیام جهانی حضرت و درگیری حضرت با دشمنان از مدینه شروع میشود.
قیامهای قبل از قیام قائم / قیام برای حق یا قیام برای طاغوت
شبههای که در قالب یک روایت مطرح است، گفته میشود امام صادق(علیهالسلام) فرمودهاند: «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[4]؛ هر پرچمی که قبل از قیام قائم ما برافراشته شود صاحب آن طاغوت است و خدا را پرستش نمیکند. پس انقلاب ایران هم طاغوت است، چون امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: هر پرچمی قبل از قیام قائم ما بالا برود صاحب آن طاغوت است.
ظاهر روایت هم خطرناک است، کسی که بشنود میگوید پس منظور روایت چیست؟ در مورد این روایت پاسخهای زیادی داده شده است. اولین پاسخ این است که اولاً اینجا منظور رایت و پرچمی است که در مقابل رایت اهلبیت برافراشته شود. این پرچم، پرچم طاغوت است، نه پرچمی که در راستای تحقق حکومت اهلبیت و در راستای تحقق دین برافراشته شود. این را که نمیشود گفت صاحبش طاغوت است، چون حرف اهلبیت را بیان میکند و میخواهد حکومت حق را محقق کند. آیا میشود گفت واقعه زید در حره، طاغوت بود؟ آیا میشود گفت قیام مختار طاغوت بود؟ خیر، چراکه آنها پرچمی را برای حق بلند کردند. زید برای حق پرچم بلند کرد و تلویحاً هم توسط اهلبیت مورد تأیید قرار گرفت.
پاسخ به شبهه قیامهای قبل از ظهور
پاسخ دیگر این است، اگر منظور روایت این باشد که هر حکومتی که قبل از ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) محقق میشود، ضلالت و صاحبش طاغوت است، حتی اگر دویست مورد از اینگونه روایات داشته باشیم باید همه آن را به دیوار بزنیم، چون با قرآن مخالفت دارد. اولاً به حکم عقل و ثانیاً به حکم شرع. آیا در دوران غیبت، عقل سلیم و متشرع و خود شرع، میپذیرد که مردم دین را تعطیل کنند یا اقامه حق نشود؟ چون بسیاری از احکام اسلام، احکامی است که در بستر حکومت اسلامی محقق میشود. اگر حکومت، حکومت طاغوت باشد خیلی از احکام اسلامی تعطیل میشود. در حکومت طاغوت بر ضد خیلی از احکام اسلامی عمل میشود. آیا به ما دستور دادهاند در زمان غیبت دین را تعطیل کنیم؟ هرج و مرج باشد و هر کس هر کاری که خواست انجام دهد؟ به چه دلیلی حکومت نباید برقرار شود؟ قرآن صراحتاً به امربهمعروف و نهیازمنکر دستور میدهد. صریحاً بیان کرده که اگر حکومت و قدرت به شما رسید چه کنید و چه نکنید. کجای قرآن نهی کرده و گفته نباید اهل ایمان و مؤمنین حکومت تشکیل دهند؟ این حرف را نه عقل میپذیرد و نه شرع.
دقت به کلمه خروج و قیام در روایات
از این روایت خیلیها استفاده کردهاند از جمله کسانی که با انقلاب اسلامی مخالفت دارند. امام میفرمایند: «خروج الثلاثة»؛ سه جریان، خروج میکنند (به لفظ خروج دقت کنید!). «خُرُوجُ اَلثَّلاَثَةِ اَلسُّفْیَانِیِّ وَ اَلْخُرَاسَانِیِّ وَ اَلْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَةٌ أَهْدَی مِنْ رَایَةِ اَلْیَمَانِیِّ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَی اَلْحَقِّ»[5]؛ در یک سال، یک ماه و یک روز هر سه جریان خروج میکنند. خراسانی از ایران، یمانی از یمن، و سفیانی از سوریه. پرچم خراسانی و یمانی، پرچم هدایت است و پرچم سفیانی پرچم ذلالت است. خراسانی و یمانی به محضر حضرت میرسند.
دقت کنید به واژۀ خروج و قیام، شاید یک جواب دقیق به شبهه روایت این است که بین خروج و قیام فرق است. حضرت امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) قیام نکرد. یمانی قیام نمیکند، خراسانی قیام نمیکند، بلکه اینها خروج میکنند. در روایت خروج به معنای یک حرکت مقدماتی است. یک خیزش ابتدایی برای رسیدن به مقصد اصلی است. این طلب اصلاح میکند، ولی آن مصلح کل جای دیگر است. امام حسین(علیهالسلام) فرمود: «إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ»؛ من برای طلب اصلاح خروج کردم. لکن با خروج امام حسین(علیهالسلام) اصلاح محقق نشد، بلکه خروج امامحسین(علیهالسلام) زمینۀ اصلاح را فراهم کرد. مصلح کل خواهد آمد، و از رمز امام حسین(علیهالسلام) استفاده خواهد کرد. نسبتها را برقرار خواهد کرد و همه چیز مشخص خواهد شد. آن خطی که از کربلا آغاز شد به ظهور امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) متصل، و ظهور مصلح کل محقق میشود. قیامکننده اصلی و امام ما، امام قائم میشود.
برای اتصال به ظهور، باید قبل از آن اقدام به خروج کرد
جریانات مقاومت و انقلابهایی که شکل گرفته و تمام آنچه در دوران قبل از ظهور دارد اتفاق میافتد، همه علائم خروج است. درست است که ما در خیلی جاها میگوییم قیام مردم فلان! اشکالی هم ندارد، ولی متوجه این رمز و این نکات دقیق باشیم که همه این انقلابها، قیامها و اتفاقات در حال وقوع، همه خروج از این وضعیت است.
اتفاقی که در غزه افتاد، درگیری که حماس با صهیونیسمها آغاز کرد، یک خروج و یک حرکت مقدماتی برای رسیدن به آن وضعیت ثابت بود. متزلزل کردن رژیم صهیونیستی یک خروج بود. در روایات از وقوع زیاد حوادث این چنینی در دوران آخرالزمان یاد شده است، حتی گفته شده که در عربستان آنقدر درگیریها زیاد میشود که شاهزادهها فقط یک روز پادشاهی میکنند. انقلابها و درگیری و اختلافات متعددی در کشورهای مختلف ایجاد میشود. اگر بخواهیم به قیام امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) متصل شویم، باید قبل از ظهور و برای قیام اصلی اقدام به خروج کنیم. باید از وضعی که در آن قرار داریم خارج شویم. امت اسلام باید از وضعی که در آن قرار دارد خروج کند و ایران این کار را کرد؛ امام این کار را کرد و به تبع انقلاب اسلامی، هستههای مقاومت در کشورهای مختلف شکل گرفته تا از زیر یوغ طاغوتی که بر آنها حاکم بود خروج کنند. این اتفاقات در حال وقوع است!
اگر از این منظر به مسائل نگاه کنید، میبینید که حوادث رنگ و بوی دیگری پیدا میکند. مبارزه با آمریکا، اسرائیل، فرانسه و انگلیس یک شکل است؛ یک جبهه دارد در برابر اینها شکل میگیرد.
در آخرالزمان خبیث و طیب از هم جدا میشوند
روایت است که در آخرالزمان و در نزدیکی ظهور، جبههها و صفوف از هم جدا میشوند. این آیه قرآن تعبیر و تفسیر میشود، «لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ...»[6]؛ خداوند صف خبائث را از صف طیبین جدا خواهد کرد. یک دفعه میبینید که در اوج جنایت غزه که هیچ توجیهی برایش وجود ندارد، حتی جریانات انحرافی داخل کشور و چهرههای مطرح، دیگر خجالت میکشند از این جریان دفاع نکنند و اسرائیل را محکوم میکنند. آنقدر این اتفاقات کثیف است و آش شور شده است که کسانی که همیشه آب به آسیاب آمریکا میریختند هم دیگر عاجزند که از اینها دفاع کنند. میبینید که آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و برخی کشورهای دیگر در کنار اسرائیل هستند زیرا دیگر نمیشود اینها را از هم جدا کرد.
هر کس بخواهد از آمریکا دفاع کند، باید روی انسانیت و عقلانیت خود پا بگذارد، باید حتماً به حیوانیت خودش تن دهد و آن را بپذیرد تا از آمریکا و اسرائیل حمایت کند. دیروز سید مقاومت چه حرف قشنگی زد. تعبیر حیوان را برای اینها به کار برد. آنها به ما میگویند حیوان ولی حیوان اصلی خود آنها هستند. حیوانیت دارند.
نتیجه خروج بر طاغوت، تصفیه حق و باطل است
نتیجه خروج بر طاغوت، تصفیه حق و باطل است. آنهایی که در شک و شبهه بودند دیگر الآن چه میخواهند بگویند؟ این، همان مسئله بنیانی و اصلی است که امروز باید به آن توجه کرد.
امروز یک نفر در راهپیمایی گفت برای این دانشآموزان، مردم و نسل جدید چگونه ثابت کنیم که واقعیت آمریکا چیست؟ گفتم اینکه اصلاً نیازی به اثبات ندارد، شما فقط اخبار را برای مردم بخوانید. شما اگر اخبار را برای مردم بخوانید، هرکس ذرهای وجدان داشته باشد، تکلیفش روشن میشود.
ما بعد از ۴۵ سال حالا باید بیاییم و بگوییم چرا مرگ بر آمریکا؟ این خیلی بد است و نشان میدهد که ما کم و بد کار کردهایم. در کل آموزش و پرورش از ابتدایی تا دانشگاه، برای اصلیترین مبانی ما که مبارزه با استکبار است، یک کتاب نداریم!
باید اسناد جنایت آمریکا را کتاب کرد
مقاممعظمرهبری(حفظهالله) فرمودهاند که اسناد لانه جاسوسی و اسناد جنایات آمریکا را کتاب کرده، منتشر کنید و در اختیار دانشآموزان قرار دهید، اما این کار را نکردند. طرف ۱۲ سال تحصیل میکند و دانشگاه میرود، در آخر وقتی فارغالتحصیل میشود هنوز شک دارد که جمهوری اسلامی راست میگوید یا آمریکا! ما به فرزندانمان چه چیز یاد دادهایم؟ کاری نکنیم که روح قیام و خروج از این نسل گرفته شود.
با این هجمه تبلیغات و جنگ رسانهای که دشمن شبانهروز و با هزاران شبکه، سه دهه جوانان ما را بمباران میکند، این معجزه است که الان میبینید جوان و نوجوان کشور میآید با آن ادبیات علیه آمریکا حرف میزند. همین امروز خبر جالبی دیدم که یکی از روستاهای شهر ساری فقط یک مدرسه و یک دانش آموز دارد، در روز ۱۳آبان همین دانشآموز به همراه معلمش و با یک پرچم بیرون میآیند و کل روستا را به خط میکنند تا مرگ بر آمریکا بگویند. اینها آن حقایقی است که شما دارید میبینید؛ حتی نسل پنجم انقلاب با این همه سیاهنمایی علیه انقلاب و کوتاهی ما، از معارف انقلابی بیبهره نیست.
چهره واقعی آمریکا
امروز در یک تریبون آزاد حاضر بودم، به من گفتند نکتهای بگو و من گفتم الآن نمیخواهم بگویم قرآن یا حدیث درباره مبارزه با مستکبرین چه گفته چون اصلاً نیازی به آنها نیست. ایالات متحده چقدر از عمرش میگذرد؟ آمریکا از بدو پیدایش تا الآن بیش از ۱۰۰ جنگ را یا بصورت جهانی و یا در مناطق مختلف راهاندازی کرده است، از گروههای تروریستی حمایت کرده یا آنها را مثل داعش (به گفته خودشان) ایجاد کرده است. یک نمونهاش سازمان مجاهدین خلق در ایران است که ۱۷هزار نفر را در ایران ترور کردهاند و باز آمریکا به آنها پناه داده است. کشوری که وجودش مساوی با مرگ بشریت است، تازه باید بپرسیم چرا میگوییم مرگ بر آمریکا؟! بعد از اینکه میلیاردها دلار برای اسرائیل هزینه کرده است تا مردم غزه را قتلعام کند، تازه معطل هستید که چرا میگوییم مرگ بر آمریکا؟ دیگر نیازی به آیه قرآن و حدیث نیست. آنها آدم میکشند بعد به ما تروریست میگویند! آنها از ابتدای تاریخشان بیش از صد جنگ به بشریت تحمیل کردهاند، آنوقت به ما جنگطلب میگویند! باید اینها را به مردم گفت. شما به فرزندتان بگویید. خیلی عجیب است که هنوز عدهای در تردید هستند.
خروج امام حسین(علیهالسلام) بر یزید // هزینه سنگین خروج و قیام
توسل امشب به ذیل عنایت حضرت علیاکبر(علیهالسلام) است. به امام حسین(علیهالسلام) خارجی میگفتند. چرا که خارجی به معنای طاغی و سرکش و عصیانگر است. میگفتند امام حسین(علیهالسلام) بر خلیفه یزید خروج کرده و کسی که بر امام عادل خروج کرده باشد خونش هدر است! فتوا دادند که امام حسین(علیهالسلام) خونش هدر است و باید او را کشت. در حالیکه از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) حدیث داشتیم که اگر امامی جائر بر جامعه حاکم شد، مؤمن باید در مقابل او قیام کند. حالا امام جائر، شده امام عادل و امام حسین(علیهالسلام) در مقابل این امام به اصطلاح عادل خارجی شده است!
امام حسین(علیهالسلام) در این خروجی که بر یزید انجام میدهد، هزینه سنگینی میدهد؛ ببینید بخاطر خروج ایشان در کربلا چه قتلعامی در اهلبیت(علیهمالسلام) صورت گرفت. اصلاً نیاز نبود کسی توصیف کند.
امام حسین(علیهالسلام) در مناجات خود با خداوند متعال در روز عاشورا عرض کردند: خدایا کسی را دارند میکشند که جز او پسر پیغمبری بر روی زمین نیست! کسی که مردم دیدهاند پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) او را در آغوش گرفته، سینهاش را بوسیده، در مورد او چه حرفهایی زده و برایش گریه کرده است، آخرین نفر از اصحاب کساء؛ خود امام حسین(علیهالسلام) میفرمایند خروج گاهی هزینهای سنگین دارد.
اسرائیل، نابود است!
گاهی ما میگوییم ببینید غزه چه اتفاقی افتاده است و چقدر مردم کشته شدهاند، اگر ما بدانیم که صهیونیست داشت چه اتفاقی را رقم میزد و چه طرحهایی برای مردم غزه و حماس داشت، نمیگوییم چرا آنها را موشکباران کردهاید که بعد هم آنها اینگونه شما را بکشند! شما خواهید دید این اتفاق منجر به نابودی اسرائیل میشود. نابودی اسرائیل در گرو این اتفاق بود. این جمله را هم حضرت امام خامنهای(حفظهالله)، هم سیدحسن نصرالله و هم کسانی که اهل درک این موقعیتها و شرایط تاریخی هستند، گفتهاند. اوج ظلم این است.
فواره چون بلند شود، سرنگون شود
عاشورا؛ سرچشمه همه قیامها
امام حسین(علیهالسلام) هزینهای سنگین دادند. هر کدام از هزینههایی که امام حسین(علیهالسلام) برای خروج خود در کربلا دادند، تحمل فوق بشر و توجیه خیلی قوی میخواهد، ولی امام میبینند اتفاقی دارد میافتد که سراشیبی جریان امت اسلام به سمت استحاله کامل امت اسلام است و چند وقت دیگر همه کارهای بنیامیه به نام اسلام سند میخورد و اسلام دیگر آن اسلام نخواهد بود. ایشان دیگر نمیتوانند این شرایط را بپذیرند و قیام میکنند حتی به قیمت تکهتکه شدن اصحاب، یاران، بنیهاشم و فرزندان. قیام میکنند تا یک فاجعه بزرگ رقم بخورد و عواطف و عقل انسانها را بیدار کند تا علیه ظلم خروج کنند. سپس این اتفاقها افتاد. عاشورا سرچشمه همه قیامها از بعد امام حسین(علیهالسلام) تا جریان ماهاتما گاندی و بعد انقلاب اسلامی است.
شباهت فوقالعاده حضرت علی اکبر(علیهالسلام) به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
یکی از هزینههای سنگینی که امام حسین(علیهالسلام) دادهاند، شهادت حضرت علیاکبر(علیهالسلام) بوده است. حضرت علیاکبر(علیهالسلام) شخصیت سادهای نبودند. ایشان شخصیتی بودند که در زمان حیات، امام حسین(علیهالسلام) جایگاه ویژهای برای ایشان قائل بودند. اشبه الناس به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از لحاظ چهره، منطق و اخلاق بودهاند. مردم چهره ایشان را میدیدند به یاد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میافتادند. در مقاتل هست وقتی ایشان به میدان آمدند پیرمردهای لشکر عمر سعد که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را دیده بودند، عقب رفتند و گفتند: این شخص، خود پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) است، ما نمیتوانیم با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بجنگیم!... خود امام حسین(علیهالسلام) در روز عاشورا فرمودند: هر وقت مشتاق صدا و چهره پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) میشدیم، به علی اکبر(علیهالسلام) نگاه میکردیم و میگفتیم بیا قرآن بخوان. دیگر نمونهاش نیست. در فضائل، کرامت، اخلاق، بخشندگی، خَلقاً، خُلقاً و منطقاً به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) شباهت داشتند. اصلاً قابل تصور نیست آدمی با این چنین فضائل به سن 25 سالگی یا 28 سالگی برسد.
درک مصیبت شهادت حضرت علیاکبر(علیهالسلام)
امام حسین(علیهالسلام) خیلی به حضرت علیاکبر(علیهالسلام) عشق میورزیدند. ایشان محل مراجعه بودهاند. چقدر جامعه را اصلاح میکردند و مردم را به سمت توحید هدایت میکردند. امام حسین(علیهالسلام) هزینه سنگینی دادهاند. برای امام حسین(علیهالسلام) در مصیبت شهادت علیاکبر(علیهالسلام) بیشتر از شهادت خودشان باید گریه کرد. شما در روز عاشورا برای شهادت امام حسین(علیهالسلام) که سر از بدن ایشان جدا کردند و کارهایی که شمر کرد... خیلی گریه میکنید. با امام چه کردند؟ کسی اهل باشد و وارد روضه محرم شود، وقتی روضه علیاکبر(علیهالسلام) را میخوانند همانطور داد میزند و گریه میکند. چرا که امام حسین(علیهالسلام) همین کار را کردند.
جان دادن امام حسین(علیهالسلام) پای بدن علیاکبر(علیهالسلام)
وقتی حضرت علیاکبر(علیهالسلام) از اسب افتادند، صدای ایشان بلند شد و فرمودند: «یا أبَتا علَیکَ مِنِّی السَّلام»[7]؛ پدرجان من رفتم خداحافظ. امام به سمت بدن علیاکبر(علیهالسلام) حرکت کردند. نوشتهاند امام نزدیکیهای بدن مطهر توقف کردند، اما از اسب پیاده نشدند. حتی در مورد حضرت ابوالفضلالعباس(علیهالسلام) از اسب پیاده شدند یعنی هنوز طاقت در این بدن بود. در مورد هیچکدام از اصحاب، فرزندان و بنیهاشم ننوشتهاند، اما برای حضرت علیاکبر(علیهالسلام) نوشتهاند: امام کمی مانده تا به بدن علیاکبر(علیهالسلام) برسند که نگاهشان به ایشان افتاد و از اسب به زمین افتادند. در حقیقت امام حسین(علیهالسلام) دو بار از اسب به زمین افتادند؛ یک بار روز عاشورا وقتی ایشان را زدند از روی اسب افتادند «بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد»؛ یک بار هم وقتی که علیاکبر(علیهالسلام) را زدند، امام از زین افتادند. اگر از امام حسین(علیهالسلام) بپرسید آقاجان من برای کدام مصیبت خودم را بکشم؟ میگویند: مصیبت علیاکبر(علیهالسلام)، چرا که امام حسین(علیهالسلام) پای بدن علیاکبر(علیهالسلام) جان دادند.
مرحوم آقای شیخ جعفر مجتهدی(رحمتاللهعلیه) صاحب کرامت و بصیرت بود؛ ایشان مکاشفات فراوانی داشتند. ایشان میفرمایند: تمام کربلا را به من نشان دادند. یک صحنه را به من نشان ندادند و آن ساعتی بود که امام از اسب افتاد تا به سمت بدن علی اکبر(علیهالسلام) برود. دیدم حسین(علیهالسلام) زانو زانو به سمت بدن علیاکبر(علیهالسلام) میرفت اما به من نشان ندادند که چگونه به بدن علیاکبر(علیهالسلام) رسید.
میروی لیک بدان خون پدر گردن توست تو مرا میکشی آخر نه که اعداء پسرم
از این جلسه زائر حضرت علی اکبر(علیهالسلام) شویم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ صَلَّی اللّهُ عَلَیکَ وعَلی أبیکَ»[8]
[1]. مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 3، ص 241.
[2]. کنزالعمّال، ح 38657.
[3]. الغیبة للنعمانیّ 273 / 50 عن أبی خالد الکابلی.
[4]. الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵.
[5]. الإرشاد، ج۲، ص۳75.
[6]. سوره انفال، آیه37.
[7]. لهوف، ص 49.
[8]. فرازی از زیارت ناحیه مقدسه.