زن ریحانه است...
زن ریحانه است...
زن ریحانه است...
حجتالاسلام مهدوینژاد: اولین چیزی که باید برای آقایان اصلاح شود، این است که نگاهشان را به زنها درست کنند، اگر در همسری نگاه به جنس زن غلط باشد، آنوقت به غلط هم رفتار میشود// شعار «آزادی زن» از یک طرف برای فحشاست و از طرف دیگر نگاه ابزاری و درآمدزایی به زن است. وقتی در همان تمدن غرب نگاه میکنید، بزرگترین جنایات در غرب برای زنها اتفاق میافتد، آن هم به بهانه همان شعار آزادی زن!
عنوان: مراسم هفتگی
موضوع: نقش ایمان در خودسازی و جامعه پردازی-رابطه انسان در خانواده( وظایف مرد نسبت به همسر)
زمان: 7/3/1401
مکان: آستان امامزاده سید جعفر محمد(علیهالسلام)
خلاصه جلسات گذشته و تبیین موضوع
ایمان، محوریترین عنصر در شکلگیری تمدن بزرگ و سعادت انسان، خانواده، جامعه و تحقق تمدن بزرگ اسلامی است. در جلسه قبل درباره جایگاه زوجیت و همسری و اینکه خدای متعال از انسان مؤمن در نسبتش با خانواده چه چیزهایی خواسته است، مطالبی را عرض کردیم. در ادامه در مورد وظایف کلی و اجمالی زن مؤمنه نسبت به همسرش مطالبی را بیان کردیم. در این جلسه هم در مورد وظایف مرد مؤمن نسبت به همسرش، نکاتی را عرض میکنیم.
مهمترین اهداف ازدواج
زن و مرد در این عالم، نیمه گمشدهای دارند که با ازدواج تکمیل میشود. هر کدام از زن و مرد هم نیازهایی دارند که بخشی از نیازهایشان متفاوت از یکدیگر است. از اینرو دستوراتی هم که خداوند به هر کدام داده، متفاوت است. این مسئله ناشی از این است که خدا ما را خلق کرده و خصوصیات و نیازهای مرد و زن را میشناسد. ما باید دستورات الهی در مورد نقش همسری را یاد بگیریم و انجام دهیم، تا هم زندگی دنیایمان شیرین شود و هم به سعادت آخرت برسیم. خدای متعال فرموده ازدواج هدف مهمی دارد، آن هم سکونت و آرامش است. «...لِتَسکُنوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَودَّةً و رَحمَةً...»[1]، آرامش باید با ازدواج محقق شود.
هدف دیگر ازدواج، ازدیاد نسل و ادامه نسل است. نسل بشر با ازدواج ادامه پیدا میکند، ازدواج انسان با انسان، ازدواج زن با مرد؛ نه ازدواج انسان با حیوان، ازدواج انسان با اشیاء، مرد با مرد! ازدواجهایی که امروزه در دنیا دارید میبینید، نه آرامش با آن بدست میآید، نه نسل انسان از این طریق ادامه پیدا میکند.
مهمترین هدف، تکامل انسان است. انسان با ازدواج به کمال میرسد. «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَد اَحرَزَ نِصْفَ دینِهِ»[2]؛ هر کس ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است؛ چه زن و چه مرد.
وظیفه زن و مرد از نظر الهی/ آنچه خدا از زن و مرد خواسته است
در جمعبندی و خلاصه مطلب در مورد زن و مرد باید گفت: خدا بر اساس ویژگیهای زن و مرد، خواسته که مرد در زندگی یک انسان مقتدر و مهربان و زن در زندگی خانوادگی یک انسان مطیع و مهربان باشد. یعنی اگر زن میخواهد هم به آرزوها و خواستههای زندگی و هم به آرامش برسد، باید در زندگی نسبت به مردش مطیع و مهربان باشد. مردها نیاز دارند به همسری که مطیع و مهربان باشد. از آن طرف زنها نیار دارند به همسری که مقتدر و مهربان باشد. یعنی قابل تکیه باشد، بشود روی حرفش حساب کرد تا برای زن پشتوانه باشد.
معنای اقتدار در زندگی
زن لذت میبرد از مردی که واقعاً مرد باشد، یعنی قدرت داشته باشد، حرفش حساب داشته باشد. منظور زورگویی نیست، منظور این است که مردی باشد که زن بتواند به او تکیه کند. در عین حال مقتدر و مهربان نسبت به همسر باشد. مهربان باشد نسبت به خانواده و در عین حال بتوان زندگی را به او تکیه داد. اگر این دو ویژگی محقق شود، زندگی درست میشود. زن باید سعی کند که اقتدار مرد را حفظ کند و در عین حال مهربانی مرد را هم حفظ کند. خودِ مرد هم باید سعی کند اقتدار خود را در زندگی حفظ کند.
باز هم عرض میکنم! اقتدار به معنای زورگویی و تندخویی و با تشر حرفها را در خانواده به کرسی نشاندن، نیست. بلکه اقتدار به معنای استوار بودن است، به معنای اینکه بتواند زن و بچه را هم از نظر عاطفی و شخصیتی، هم از نظر مادی اداره و حفظ کند. از آنطرف زن هم باید نسبت به همسرش مطیع و مهربان باشد، این اطاعت او از همسرش باعث میشود اقتدار و مهربانی همسرش پابرجا بماند. برعکس اینکه گاهی ممکن است تصور شود زن اگر مطیع شوهر باشد، مرد پررو میشود؛ نه! اتفاقاً مرد ذاتاً دوست دارد همسرش اقتدار او را به رسمیت بشناسد. اگر زنها مطیع باشند مردها غالباً محبتشان به زنشان بیشتر میشود. البته هستند مردها یا زنهایی که اینطور هم نیستند، ولی باید خود را با ضابطهای که خدای متعال فرموده، تطبیق دهند. با این روش زندگی شیرین میشود.
نگاه نادرست به جنس زن در ادیان مختلف
آقایان باید نگاهشان را نسبت به زنها اصلاح کنند. اگر در همسری نگاه به جنس زن غلط باشد، آنوقت به غلط هم رفتار میشود. مطالبی که خدای متعال فرموده برای این است که نگاه مردان را نسبت به زن تنظیم کند. در ادیان مختلف مخصوصاً ادیان و مکاتب غیرتوحیدی دیدگاه مرد را نسبت به انسان و زن ببینید! تقریباً در همه ادیان(البته ادیان توحیدی که کتابهای مقدسشان تحریف شده است)، نگاه درستی به زن ندارند. البته اصل تورات و انجیل، نگاه منفی به زن ندارد، ولی در تورات و انجیل و سایر ادیانی که کتبشان تحریف شده، نگاه غلط به زن دارند.
شما فقه زرتشت را بررسی کنید، ببینید بزرگان و علمای زرتشتی نسبت به زن چه نگاهی دارند! یک مورد اینکه مرد را نمیتوان اجبار به ازدواج کرد، ولی زن را میتوان به زور به همسری گرفت. این در آیین زرتشت است. یا اینکه در آیین فقه زرتشت، زن حق مالکیت ندارد. مخصوصاً از زمان ساسانیان که در مکتب زرتشت اوج ظلم به زنها بوده است. تاریخ دوران هخامنشیان را مطالعه کنید. باید تاریخ را بخوانیم و با افکار آنها آشنا شویم، تا بیجهت به یکسری دیوار و در و ساختمان افتخار نکنیم.
دستورات خیلی سخت برای زنها در یهودیت و تورات تحریف شده وجود دارد. در مسیحیت هم همینطور، در مسیحیت خیلی به صورت افراطی به مردها نگاه میکند و به آنها حق میدهند و زنها را به شدت محکوم میکنند و جایگاه حقوقی برای زنها قائل نیستند.
تفاوت نگاه اسلام و تمدن غرب، به مسئله زن
مسحیت و یهودیت تحریف شده، امروز در دنیا خواستار آزادی زن است! باید بدانید شعار «آزادی زن» از یک طرف برای فحشاست و از طرف دیگر نگاه ابزاری و درآمدزایی به زن است. وقتی در همان تمدن غرب نگاه میکنید، بزرگترین جنایات در غرب برای زنها اتفاق میافتد، آن هم به بهانه همان شعار آزادی زن! یعنی زن به یک کالا و ابزار برای تلذذ مرد تبدیل شده است، از طرف دیگر برای کسب درآمد بیشتر از جنسیت زن استفاده میشود. برای تبلیغ کالا از جذابیتهای زن استفاده میکنند.
همین تمدن متأسفانه در جامعه، تلویزیون و رسانه ملی ما دیده میشود. برای تبلیغ یک بستنی از جذابیتهای یک زن استفاده میکنند. نگاه ما به زن باید درست شود. اسلام نگاه متعادل، درست، جامع و کامل به زن دارد. نگاه اسلام در آیات و روایات متبلور است.
بعضیها آیاتی از قرآن را میخوانند و میگویند در مورد طلاق، ازدواج و ارث به زن ظلم شده است. در حالی که این حرف، ناشی از مطالعه نداشتن و نفهمیدن مسئله است. اگر درست دقت کنیم، میبینیم اسلام برای زن جایگاه تعریف کرده؛ در آن جایگاه، حقوقی برای زن تبیین کرده که اتفاقاً به نفع زن است. منتها اگر مطالعه درست نداشته باشیم و ایدئولوژی اسلامی برای ما حل نشده باشد، وقتی کسی شبههای مطرح میکند، نمیتوانیم جواب دهیم. باید مطالعه کنیم، تا اگر کسی یک آیه قرآن یا روایت برایمان خواند، سریع سست نشویم. با عالمی یا بزرگی تماس بگیریم. علما، دفاتر مراجع، روحانیت و... هستند سؤال کنیم، تا به حقیقت برسیم.
خلقت زن از منظر آیات و روایات
شخصی به محضر امام صادق(علیهالسلام) آمد و پرسید: خداوند حضرت حوا را چگونه خلق کرد؟ حضرت فرمودند: ادیان دیگر در مورد این مسئله چه میگویند؟ (میخواستند بدانند آن شخص چقدر اطلاعات دارد) گفت میگویند زن از دنده مرد خلق شده است! (بعضی از مکاتب میگویند زن از استخوان دنده چپ مرد خلق شده است). بعضی دیگر میگویند زن برای مرد در حکم حیوانات است، همانطور که مرد از مرکبش استفاده میکند، از زن خود هم استفاده میکند. یا در حکم اسباب و اثاثیه، در حکم ارث استفاده میشود. حضرت فرمودند: اینها اشتباه است. اسلام اصلاً چنین نگاهی ندارد. ما در اسلام نگاه تکوینی به زن داریم، خداوند که خالق زن و مرد است، میفرماید: «هُوَ اَّلذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ و جَعَلَ مِنها زَوجَها...»[3]؛ ما زن و مرد را از نفس واحده خلق کردیم، همسر مرد هم مثل خودش است. حضرت فرمودند: خدا آدم(علیهالسلام) را از خاک آفرید و حوا را هم از خاک آفرید. «و نَفَختُ فیه مِن روحی»[4]؛ از روح خودش در زن و مرد دمیده و یکسان هستند. تفاوتهای فیزیکی دارند؛ بالطبع با تفاوتهای فیزیکی، تفاوتهای اخلاقی هم پیدا میکنند. بر اساس این تفاوتها هم خدا دستورات اخلاقی و حقوقی داده است.
این نگاه اسلام به زن است که درباره خلقت او میفرماید: «...إنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثَی...»[5]؛ ما شما را خلق کردیم از زن و مرد. در حالی که عدهای زن را موجودی میدانند که خلقت دست دومی، ضعیف و ناتوان دارد؛ چون اعتقادشان به زن درست شکل نگرفته است. وقتی نگاه اینطور باشد، رفتارها را بر اساس نگاه تنظیم میکنند و این ظلم به زن است. خداوند زن را انسانی قابل رشد و کمال آفریده، منتهی روحیات و یکسری از رفتارهایش با مرد متفاوت است. مرد باید بلد باشد چگونه با زن رفتار کند و زن هم همینطور. کما اینکه وقتی زن و مرد، پدر و مادر هم شدند، باید بلد باشند چگونه با فرزندانشان رفتار کنند تا تربیت مناسب را فراگیرند؛ مثلاً باید با بچه متناسب با خودش رفتار کرد که اینها هم در روایات و آیات قرآن آمده است و باید یاد بگیریم. ما حتی برای تعمیر وسایل منزل آموزش میبینیم، ولی برای ازدواج و تربیت فرزند، آموزش خاصی نمیبینیم و زندگی مشترک را آزمایشی شروع میکنیم. البته اخیراً آموزشهایی را در این حوزه در نظر گرفتند که غالباً یا به آنها گوش نمیدهیم و یا بعضیهایشان اصلاً کاربردی نیستند. آموزشها باید مبنایی باشد!
ارزش زن در کلام امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «اَلمَرأةُ رَیحانَةٌ لَیسَت بِقَهرَمانَةٍ»[6]؛ زن ریحانه است؛ ریحانه یعنی گُل، موجود لطیف. گل در معرض اندک باد سرد یا گرمی پژمرده میشود. اگر آب و هوا و محیط مناسبی برایش فراهم نکنیم، افسرده میشود. برای مثال گاهی زن و شوهر با هم دعوا میکنند که چرا به گلدان آب ندادی و گلها خشک شدند. در حالیکه شما داری درخت خودت را خشک میکنی! الآن گُلِ در باغچه مهمتر است یا گُلِ در خانهات؟! نگاه ما باید درست باشد. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: باید نگاهت به زن این باشد که زن ریحانه است. با گل، خشن رفتار نکن! سرش داد بزنی افسرده و پژمرده میشود. این است که باید یکدیگر را کنترل کنید.
حضرت امام(رحمتاللهعلیه) به عروس و دامادهایی که خطبه عقدشان را میخواندند یک جمله میفرمودند: بروید با هم بسازید؛ و این خیلی مطلب مهمی است. گاهی باید سوخت و ساخت و برای اینکه سوختش کم شود، هر طرف باید سعی کنند سازش را بالا ببرند.
زن ریحانه است نه قهرمانه. در تعبیر قهرمانه فرمودند یعنی به اصطلاح کارگر و خدمتکار نیست که مرد مدام کار از او توقع داشته باشد. خداوند وظایفی برای زن قرار داده ولی خیلی از کارها وظیفهاش نیست، بلکه وظیفه عاطفیاش است. پختوپز، سلیقه در انجام امور، انجام کارهای خانه که ذاتاً این کارها را انجام میدهد. اگر مرد مقتدر و مهربان باشد، زن اینکارها را انجام میدهد. خیلی از زنان، با وجود شرایط سخت خانوادگی و رفتارهای تلخ مردانشان این وظایف را انجام میدهند؛ به فرزندانشان میرسند، غذا درست میکنند و... . مگر اینکه زندگیشان به بحرانهای وحشتناک خورده باشد که در آن صورت باید درمان شود. در کلام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) زن خدمتکار نیست که مرد در کارهای سخت و خشن، مدام از او توقع داشته باشد، بلکه باید در رفتار با زن ملاطفت به خرج داد و همه اینها را در رفتار ائمه(علهیمالسلام)، علما و شهدا با همسرانشان میبینیم.
وجه تمایز مؤمن و منافق در خانواده
روایتی داریم که میفرماید: «اَلمُؤمِنُ یَأکُلُ بِشَهوَةِ اَهلِهِ وَ اَلمُنافِقُ یَأکُلُ أهلُهُ بِشَهوَتِهِ»[7]؛ آدم مؤمن طبق میل خانوادهاش غذا میخورد و آدم منافق به زور میل خودش را به خانوادهاش تحمیل میکند. زن و بچهاش را مثلا ًبرای فلان غذا اذیت میکند. انسان مؤمن میگوید: هر چه تو دوست داری. اشتهای همسرش و خانوادهاش را در نظر میگیرد، میپرسد خانم و بچهها چه غذایی دوست دارند. اگر این چیزها را رعایت کنیم، چقدر زندگیها قشنگ میشود. اینها یعنی گذشت!
دستورات اخلاقی و حقوقی اسلام درباره زن
در روایات ما یک دسته دستورات، اخلاقی است. فرمودند: «دوستی همسر، از اخلاق انبیاست»[8]. اظهار دوستی با همسر را سفارش کردند. گذشت و بخشش نسبت به رفتارهای بد زن، زندگی را شیرین میکند. رفتارهای تند و خشن و سختی که گاهی آقایان با خانمها میکنند، به جای اینکه مسئله را درست کنند بدتر میشود، چرا که زن ریحانه و لطیف است، وقتی تند و خشن رفتار میکنند، افسرده یا خشن میشود.
یک دسته از روایات هم ناظر به حقوق زن است. مرد باید نفقه و خرج زنش را بدهد. بعضی مردها بیتوجه و بیموالات هستند. البته اگر مردی وضع مالی خوبی ندارد، زن باید مدارا کند و با مردش بسازد. اینها هم توصیههایی است که اسلام کرده است. از یک طرف پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: زن نباید از شوهرش خواستهای داشته باشد که همسرش خجالت بکشد. از آنطرف به مرد میگویند نفقه زنت را بده. خطاب به مرد میفرمایند که اگر خدا به تو توسعه داد، به عیالت توسعه بده.
لزوم توجه به شأن خانوادگی و اجتماعی زن
به مردان میفرماید تهیه غذای متعارف، لباس، مکان زندگی و موقعیت متناسب زن را رعایت کنید. هر زن یک شأن و موقعیتی در خانواده پدرش داشته، یک مدل غذاهایی میخورده، شما الآن با آن زن ازدواج کردی و لقمه بزرگتر از دهانت برداشتی، پس وظیفه داری، او را همانطور تأمین کنی، مگر اینکه خودش رضایت دهد و بگوید من با تو هماهنگ هستم. هر چه تو بخوری، هر کار تو بکنی، من هم سطح زندگی و توقعاتم را اندازه زندگی تو میآورم! تهیه پوشاک حتی وسایل آرایشی و تزئینی که در زندگی میخواهد خودش را برای تو آرایش کند، تو باید برایش تهیه کنی. مسکن باید برایش تهیه کنی که راحت باشد. تلاشت را برای این مسئله باید انجام دهی. لوازم منزل، در حدی که نیاز و متعارف است، کار زندگی را راه میاندازد، برای زن باید تهیه کنی. اینجا میفرماید اگر زن از خانواده ثروتمندی باشد و با تو ازدواج کند، وسایل منزل را اگر بالاتر از شأن تو خواست، باید طبق شأن او تأمین کنی، مگر اینکه باز خودش رضایت دهد. اینقدر مسئله دقیق است. اگر این زن در خانه پدریاش، خدمتکار داشتند، شما موظفی شرعاً خدمتکار برایش بگیری مگر اینکه باز خودش رضایت دهد. اینها دستورات اسلام است. طبق شأن خانوادگی و اجتماعی زن باید با او رفتار شود.
ابراز همدردی و همدلی با زن
اگر زن مریض شد، باید به او رسیدگی کرد. باید برای درمانش تلاش کرد. بعضی مردها بیتوجه هستند. مثلاً زن میگوید سرم درد میکند. مرد میگوید قرص بخور، سرت خوب میشود! خب، یک ابراز تأسف و تأثری، یک همدردی! بلند شو قرص را خودت بیاور و به او بده. بلند شو، کمی توجه کن. سردردش گاهی عصبی است. یعنی شما یک ذره محبت کنی، سردردش خوب میشود.
خانم میگوید حاج آقا مثلاً من مریض هستم، مکرر به شوهرم میگویم من فلان مریضی دارم، من پادرد دارم، کمردرد دارم، میگوید تمام کارها را باید خودت بکنی، سفره را تو باید بیاوری، سفره را تو باید جمع کنی، تمام غذاها را خودت باید بیاوری و ببری، ظرفها را هم خودت باید بشویی.
مثلاً بچه میخواهد برود دستشویی تو باید ببری، بچه را تو باید تربیت کنی و... چهکسی اینها را گفته است؟! در دین کسی چنین تقسیمبندی نکرده است. اینها ناشی از این است که ما دستورات اسلام را نمیدانیم.
معمولاً خانمها به خاطر شرایط جسمیشان زیاد بیمار میشوند. باید مردها بفهمند، در ایام خاصی در ماه، خانمها وضعیت جسمیشان بهم میریزد، اعصابشان خرد میشود. مرد این را نمیفهمد، مکرر دعوا و اختلاف میشود، مرد باید شرایط روحی و جسمی زن را بشناسد، خیلی از اختلافات، دعواها و طلاقها ناشی از این است.
در روابط زناشویی حقوق متقابلی وجود دارد، مرد باید زنش را تأمین کند، زن هم باید مردش را تأمین کند. دقیقاً شکل، روش و جزئیاتش را در روایات فرمودهاند، اینها را باید یاد بگیریم و عمل کنیم.
داشتن دغدغه رفاه و نعمت برای اهل و عیال
امام سجاد(علیهالسلام) فرمودند: «إنَّ أرضاکُم عِندَ اللّهِ أسبَغُکُم عَلی عِیالِهِ»[9]؛ خداوند از مؤمنینی از شما بیشتر خشنود میشود که خانواده خودش را در رفاه و نعمت بیشتری قرار دهد.
این حرفها نباید باعث سوءاستفاده شود، مثلاً خانمها به همسرشان سرکوفت بزنند. مرد کار میکند، زحمتش را میکشد، تلاشش را هم میکند، بنابراین نباید مرد را تحقیر کرد، نباید با دیگران مقایسه کرد، اگر اقتدار مرد از هم بپاشد، زندگی از هم میپاشد.
مرد خوب که خدا از او راضی باشد، تلاشش این است که خانوادهاش را در رفاه قرار دهد.
سه ابزار مورد نیاز مرد برای اداره زندگی
امام صادق(علیهالسلام) فرموند: «إنَّ المَرءَ یَحتاجُ فی مَنزلِه و عِیالِه إلی ثلاثِ خِلالٍ یَتَکلَّفُها و إن لَم یَکُن فِی طَبعِهِ ذَلِکَ مُعاشِرَة ٌجَمیلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقدیرٍ وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّنٍ»[10]؛ هر مردی در منزلش نسبت به خانوادهاش به سه خصلت نیاز دارد تا زن و زندگیاش را اداره کند، اگر هم ندارد، باید به زور، خودش را به این سه خصلت وادار کند. «مُعاشَرَةٌ جَمیلَةٌ»؛ معاشرت زیبا. یعنی با خانمش خوشرفتار باشد. بنا را به خوشرفتاری بگذار، در خانه با لبخند بیا، حرفهای خوب بزن، مشکلات زندگی را پشت در خانه بگذار، چند ثانیه پشت در خانه بایست، هر چه در ذهنت بوده و با دیگران دعوا داشتی و... بریز پشت در خانه بعد برو داخل، این مهارت را داشته باش. «وَ سَعَةٌ بِتَقدیرٍ»؛ گشادهدستیِ سنجیده؛ برای زن و بچهات خرج کن. منتها سنجیده خرج کن، ولخرجی نکن. «وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّنٍ»؛ نسبت به آنها غیرتی داشته باش که حفظشان کند.
بعضیها اینقدر غیرتشان کم است که نسبت به ناموسشان بیتفاوت هستند. بعضیها هم اینقدر غیرتشان بیش از حد معمول است که باعث میشود همسر و دخترشان از حدود الهی دلزده شوند. هر دو مورد افراط و تفریط غلط است. لذا حضرت میفرمایند: «وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّنٍ»؛ یعنی غیرت حصنی داشته باش، غیرتی که خانوادهات را حفظ کند، نه اینکه خراب کند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرمایند: بپرهیز از غیرت بیجا که باعث فساد زن میشود، همانطور که بیغیرتی باعث فساد زن میشود. این سه مورد را امام صادق(علیهالسلام) فرمودند.
همسرداری در نگاه امام صادق(علیهالسلام)/ سه توصیه امام صادق(علیهالسلام) به مردان
در روایت دیگری امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: شوهر در رابطه خود با همسرش از سه چیز بینیاز نیست: «...المُوافَقَةُ لِیَجتَلِبَ بِها مُوافَقَتَها و مَحَبَّتَها و هَواها و حُسنُ خُلقِهِ مَعَها وَ استِعمالُهُ استِمالَةَ قَلبِها بِالهَیئَةِ الحَسَنَةِ فی عَینِها و تَوسِعَتِهِ عَلَیها»[11]؛ همراهی و همدلیای که باعث شود جلب محبت کند. یعنی گاهی ما یک حدی داریم مثلاً دو دقیقه، پنج دقیقه خوب هستیم، ولی پنج دقیقه بعد، دیگر اخلاقمان بد میشود. شما اینقدر همراهی و موافقت بکن با او که «لِیَجتَلِبَ بِها مُوافَقَتَها» دلش را به دست بیاوری، اعتمادش را به دست بیاوری، «و مَحَبَّتَها و هَواها» میلش را هم به دست بیاوری. میل و محبتش را تأمین کن، با زنت اینگونه باش. میفرمایند: «و حُسنُ خُلقِهِ مَعَها وَ استِعمالُهُ استِمالَةَ قَلبِها بِالهَیئَةِ الحَسَنَةِ فی عَینِها»؛ با زنت خوشرفتاری کن، با آراستن خودت برای او دلبری کن. این هم مسئله خیلی مهمی است.
آدم متدین، طبق روایت، بر اساس میل همسرش باید لباس بپوشد. بعضی از خانمهای متدین خجالت میکشند این موارد را به همسرشان بگویند، مثلاً خانمی دوست دارد همسرش ظاهرش را آراسته کند. بعضی از آقایان مؤمنین اصلاً به این هم توجه ندارند. حضرت میفرمایند کاری کن که دلبری کنی، لباس خوب بپوش، اخلاق خوب داشته باش، آرایش مناسب خودت را داشته باش، زنی است میگوید من دوست دارم شوهرم اینگونه لباس بپوشد؛ اگر از حد شرع بیرون نمیزند، همانگونه بپوش. مثلاً میگوید من دوست دارم تو لباس زرد بپوشی، بپوش! نگو نه، من زرد نمیپوشم، بگذار زنت تأمین شود، چرا باید نگاهش بیفتد به مردی که لباس فلان پوشیده است. بگذار با تو تأمین شود، نگفت که با شلوارک برو بیرون! تا حدی که شأن اجتماعی تو اقتضا میکند و شرع اجازه میدهد، طبق میل او رفتار کن و دلش را به دست بیاور. «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». در چشم همسرت خودت را زیبا کن. فرمودند: «و تَوسِعَتِهِ عَلَیها»؛ فراهم آوردن امکانات رفاهی برای او.
در روایتی دیگر در میزانالحکمه میفرمایند سعی کن که امکانات رفاهی را در حد توانت برای او تأمین کنی.
فرمودند: «مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِهِ زادَاللهُ فی عُمُرِهِ»[12]؛ هر کس اهل نیکی کردن به خانوادهاش باشد، عمرش زیاد میشود. خدا عمر کسی که به زن و بچهاش محبت میکند را زیاد میکند. یکی از دلایلش هم طبیعی است، یعنی شما وقتی محبت میکنید زندگیاتان آرامتر است، اعصابتان آرام است. ناراحتی، دعواها، اختلافات عمرها را کوتاه میکند، بخش عمدهاش برای همین مسائل ساده است. نباید زندگیها عرصه دعوا باشد که بگوید بجنگ تا بجنگیم، بزن تا بزنیم ببینیم چه کسی پیروز میشود!
ارتباط مستقیم محبت به خدا و محبت به محارم
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «کُلَّما اِزدادَ العَبدُ ایماناً اِزدادَ حُبَّاً لِلنِّسآءِ»[13]؛ هرچه ایمان بنده به خدا زیادتر میشود، محبتش نسبت به همسرش بیشتر میشود. اینجا منظور از نساء، یکی از آن زنها مادرش، یکی خواهرش، یکی همسرش است و...(محارمش)؛ هر چه ایمان عبد زیاد میشود، محبتش به محارمش مخصوصاً همسرش بیشتر میشود. خدا معیار میدهد. پس اگر ما خیلی اهل نماز، روزه و عبادات هستیم، ولی محبتی به همسرمان نداریم، این عبادت احتمالاً یک جایش میلنگد. حتماً ایرادی دارد، یا از سر تکبر است، انحرافی در آن هست. ممکن است یکی بگوید حاجآقا من همسرم واقعاً سازگار نیست، همسرم ناخلف است، من واقعاً به همسرم محبت میکنم، ولی بد به من جواب میدهد. من تلاش خودم را میکنم، من واقعاً دستم کوتاه شده، دیگر طاقتم طاق شده. این حرف دیگری است و دستوراتی هم دارد که باید انجام دهید.
راز اینکه مرد به همسرش بگوید دوستت دارم!
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لاَ یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»[14]؛ فردی به همسرش بگوید دوستت دارم هیچوقت از قلبش بیرون نمیرود. یعنی اگر به همسرتان بگویید من تو را دوست دارم، حتی اگر گاهی میبینید زندگی به تلاطم هم میافتد، ته دلش هنوز قرص است که شما به او گفتید دوستش دارید و به او علاقه دارید. صد دفعه هم دعوایتان شده است، ولی آن کلمه هنوز دارد کار میکند. این را مردها به خانمهایشان نمیگویند. خیلی از اختلافها همینجا درست میشود. آقا به همسرش نمیگوید من تو را دوست دارم. ولی وقتی کنار همسرش است، پشت تلفن به رفقایش میگوید آقا ما خیلی ارادت داریم، ما دوستتان داریم، ما قلباً به شما ارادت داریم و... ولی هیچوقت به خانمش نگفته است، بعد این خانم اخلاقش بد میشود. میآید خانه، خانم محل نمیگذارد. آقا هم دعوا راه میاندازد. برای این است که تو به همسرت هیچوقت ابراز علاقه نمیکنی، ولی به دوستانت میگویی. ممکن است مرد بگوید دوستانم مرد هستند، من به زنها که نگفتم. ببین تو زن را نمیشناسی! علاقه در نگاه او مرد و زن ندارد. تو باید اول به همسرت بگویی، بعد به بقیه بگویی. من البته نمیخواهم همه این ریزبینیها و همه این ظرافتها را تأیید کنم. یعنی هر رفتاری که خانمها میکنند را تأیید کنم، میخواهم بگویم آقایان باید حواسشان باشد. اگر درست و رفیقانه، با رفق و مدارا با همسرشان رفتار کنند، آنوقت زندگی درست میشود. وقتی زن از محبت مردش نسبت به خودش مطمئن شد، بسیاری از مشکلات در زندگی حل میشود. دیگر خیلی گیر نمیدهد. اینکه خیلی به شما گیر میدهد، برای این است که از شما مطمئن نیست. کارهایی هم میکنید که حواستان نیست، مثلاً آن صدا را شنید، آن پیامک را دید، آن رفتار را دید و برداشت بد کرد و اعتمادش به شما لکهدار شد. اعتمادش را جلب کنید.
چرا محبت هیئتیها به همسرشان بیشتر است؟
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «کُلَّ مَنِ اشتَدَّ لَنا حُبّاً اشتَدَّ لِلنِّساءِ حبّاً»[15]؛ (این دیگر مال ما هیئتیهاست.) هر کس محبتش به ما شدت دارد، محبتش به همسرش شدت پیدا میکند. یعنی هر کس امام حسینیتر و اهلبیتیتر است، محبتش به همسرش بیشتر میشود. البته ما هیئتیهای زیادی هم داریم که با دعوا به هیئت میآیند، بعد با دعوا از هیئت میروند. همه ما ایراد داریم، قبول. دعوایمان هم میشود، قبول. ولی یکی از دوستان ما میگفت حاجآقا من هر وقت میخواهم به هیئت بیایم، یکی دو روز قبل با خانم و بچههایم مهربان میشوم و اخلاقهای خوب با آنها دارم و کارهایی میکنم که همه میفهمند که باز میخواهم به هیئت بروم. میگوید به خاطر امام حسین(علیهالسلام) به خانوادهام محبت میکنم و اجازه نمیدهم کام همسر و فرزندم تلخ شود که دارند به هیئت میآیند.
خانوادهات را بنواز
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «فَدارِها عَلی کُلِّ حالٍ وأحسِنِ الصُّحبَةَ لَها لِیَصفُوَ عَیشُکَ»[16]؛ در هر حال با خانمت مدارا کن، خوب با او حرف بزن، در این صورت زندگیات شیرین میشود.
بلد باش، کلمات خوب و قشنگ بکار ببر تا دل همسرت را ببری. وسط روز پیامک بفرست. ارتباط خوب داشته باش.
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «خَیْرُ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِی الَّذِینَ لَا یَتَطَاوَلُونَ عَلَی أَهْلِیهِمْ وَ یَحِنُّونَ عَلَیْهِمْ وَ لَا یَظْلِمُونَهُمْ»[17]؛ بهترین مردان امت من کسانی هستند که اگر اتفاقی افتاد، بر اهلشان کِش نمیدهند. زندگیشان را گوارا و ترحم میکنند. خشونت و تکبر ندارند. ظلم نمیکنند. اهل نوازش خانوادگی هستند. نوازش به این معنا نیست که صرفاً دست روی سر کسی بکشند، خانواده را با کلامت بنواز. یک شب به رستوران یا یک جای دیگر ببر و حالی به آنها بده و بنواز. آنها را جایی ببر تا تفریح کنند و بنواز. این نواختن یعنی به خانوادهات آزار نرسان.
من هر چه از اینطرف به آقایان میگویم، از آنطرف هم باید به خانمها بگویم. ما به خانمها چیزهایی گفتیم، امشب داریم به آقایان میگوییم. دو طرف باید هوای یکدیگر را داشته باشند تا زندگی تلخ نشود. هر کس باید به وظایف خودش عمل کند. در روایت داریم که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «فای رَجُلٍ لَطَمَ امراته لَطْمَةً، امرالله عزوجل مالک خَازِنَ النِّیرَانِ فَیَلْطِمُهُ عَلَیَّ حُرِّ وَجْهِهِ سَبْعِینَ لَطْمَةً فِی نَارِ جَهَنَّمَ»[18]؛ هرکس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور میدهد که در آتش جهنم، هفتاد سیلی به صورتش بزنند. گاهی سخت است، من میدانم! گاهی بعضی خانمها کارهایی میکنند که تحمل آقایان از دست میرود، ولی باید مراقبت کرد برادر من! باید ایمانمان را به خدا قویتر کنیم تا بتوانیم خودمان را کنترل کنیم و الّا نمیتوانیم. هر چه نفسانیتر باشیم، بدتر میشود.
آفت بدبینی مرد نسبت به زن
یکی از آفتها، بدبینی به زن و بچه است. متأسفانه بعضی آقایان زود به همسرشان بدبین میشوند. بدبینی آفت است. البته بدبینی دوطرفه است، ولی بدترین حالت آن، این است که مرد به همسرش بدبین شود که مثلاً تو اینطور حرف زدی، پس منظورت این بود. آنطور نگاه کردی، پس قصدت این بود. از ماشین به بیرون نگاه کردی، حتماً میخواستی آن آقا را ببینی. مثلاً چرا اینطور با آن نامحرم حرف زدی؟ نکند قصدی داشتی با نامحرم؟ و...
برادران بزرگوار! خیلی از رفتارها بصورت طبیعی و عادت دارد در خانمها اتفاق میافتد. قصد و منظوری پشتش نیست. ممکن است اشتباه هم باشد، ولی قصد و منظوری پشتش نیست. وقتی برچسب خیانت یا بدبینی میزنید، دیگر نظام زندگیاتان را از هم پاشیدید. بسیاری از اوقات باید انسان خودش را نسبت به بعضی از رفتارها به تغافل بزند و تصورات اشتباه نکند؛ میخواهید بگویید، بعداً با لطافت بگویید. بعداً در فضای صمیمی بنشینید و به همسرتان بگویید. بعداً به او یک نامه خیلی محبتآمیز بنویسید که مثلاً من این رفتارها را دوست دارم و آن رفتارها را دوست ندارم. اینگونه باش. چرا تند و خشن میگویید؟ چرا دعوا میکنید؟ و ... زندگیاتان از هم میپاشد، ما حق نداریم به همسرمان سوءظن داشته باشیم.
اهمیت و جایگاه عفت و حیا در زنان
خانمها هم باید مراقبت کنند و عفت و حیایشان را بیشتر کنند. عفت کلامی، عفت نگاه، عفت در رفتار، عفت در پوشش و... را قویتر کنند و خیال مردشان را راحت کنند.
خانم ممکن است بگوید: حاج آقا ما هر کاری میکنیم، آقایمان دو پله بالاتر از ما میخواهد. آقایان هم باید حدود شرعی را بفهمند. شما چرا اسلام را با معیار خودتان اجرا میکنید؟ اسلام را باید با معیار محمد و آل محمد(صلیاللهعلیهوآله) اجرا کنید. هر چه بدبختی است، مال این است که ما با معیارهای خودمان داریم دینداری میکنیم.
خانمها رعایت کنند. خودشان را محل تهمت و شک و تردید برای همسرشان قرار ندهند. عفیفانه زندگی کنند. آقایان هم اگر چیزی را میبینند که ناخوشایند است، سریع انگ نزنند، این گناه کبیره است. آتش در زندگی است، حرام است. حتی خدای ناکرده اگر مردی برای همسرش موردی را مشاهده کرد، نباید شمشیر از رو بکشد. باید به مشاوره برود و از عالمی مشورت بگیرد یا با کارشناسی صحبت کند. شاید رفتارهای تو با این خانم باعث شده که به این سمت رفته است. از بس به او بیتوجه بودی، سهم خودت را هم ببین! شمشیر نکش! اینها مسائلی است که ما باید به آن توجه کنیم!
از حقوق خود چشمپوشی کن!
اگر میخواهیم امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) ما را دعا کنند، اگر میخواهیم امام حسین(علیه السلام) ما را بپذیرند، اگر میخواهیم معنویات نتیجه بدهد، خانمها و آقایان! در زندگی با هم، مدارا، سازش و محبت کنید! و حل مشکلات با منطق و عقل باشد. با احساسات و رفتارهای تند و بیمنطق نمیشود!
خانمها و آقایان، خواهش میکنم این دستورات اهلبیت(علیهمالسلام) را یاد بگیرند؛ هر کدام منهای دیگری، فایده ندارد. یعنی خانم الآن نرود ذرهبین بردارد و روی همسر خود بگیرد، بگوید دیدید که روایت چه میگفت! و شما خلاف آن را انجام میدهید و او در مقابل همسرش بگوید شما هم فلان کار را میکنید و... باز مشاجره و دعوا شروع میشود.
خانم! شما به وظایف خود عمل کن، آقا! شما هم به وظایف خود نسبت به همسر عمل کن؛ خانم از حقوق خود چشمپوشی کن! آقا شما هم از حقوق خود چشمپوشی کن! هر کدام اگر به وظایف خود عمل کنید، آنوقت حقوق هر دو طرف ادا میشود. اشتباه کار این است که ما افتادیم دنبال اینکه، حق خود را بگیریم و وظایف خود را نسبت به هم رها کردیم. این معادله غلط است.
الگو گرفتن از اهلبیت(علیهمالسلام) در زندگی
به اهلبیت(علیهمالسلام) نگاه کنید! به وجود نازنین فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نگاه کنید! الگو هستند! «لَکُم فِی رَسولِاللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ»[19]؛ ادامهاش یعنی «وَ لَکُم فِی فاطمه الزهرا اُسوَةٌ حَسَنَةٌ وَ لَکُم فِی علی اُسوَةٌ حَسَنَةٌ وَ لَکُم فِی أهلبیت اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» شما نگاه کنید! وقتی این دو عزیز میخواستند ازدواج کنند، چه زندگی سادهای! چه جهیزیه سادهای! وزن مسائل معنوی و عقلانی را در این خواستگاری ببینید!
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در مورد حضرت زهرا(علیهاالسلام) میفرمایند: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلی طاعَةِ اللّهِ»[20]؛ بهترین یاور است برای طاعت خدا!
خانم، برای اینکه همسرت مال حرام به خانه نیاورد، برای اینکه همسرت بتواند اطاعت و عبادت خدا کند، خودت را تنظیم کن! اخلاق و خواستهها و توقعات خود را تنظیم کن!
از آن طرف پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) به دختر خود میفرمایند: عزیزم، دخترم، فاطمه جان! نکند چیزی از علی بخواهی که نتواند تأمین کند و خجالت بکشد!..
سه روز است که در خانه چیزی برای خوردن ندارند. وجود مبارک پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) به خانه دخترشان میآیند میبیند رنگ به صورت بچهها نیست، دلیل را میپرسند. فاطمه زهرا(علیهاالسلام) میفرمایند: شما فرمودید که من چیزی نگویم که همسرم شرمنده شود! سه روز است در خانه چیزی نبود. یا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در حال جنگ بودند و یا خارج از شهر! اما ایشان چیزی نگفتند! از این طرف چنین بانویی! ازآن طرف، وجود مبارک امیرالمؤمنین(علیهالسلام)! که وقتی داخل خانه میشود، آرامش را به دل فاطمه(علیهاالسلام) میدهد. کلمات و جملات استفاده شده توسط امیرالمؤمنین(علیهالسلام) برای حضرت زهرا(علیهاالسلام) را ببینید! چقدر پر از محبت!
حضرت فاطمه(علیهاالسلام) کفو امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
زن و شوهر مثل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهماالسلام) دیگر وجود ندارد. حتی در زندگی سایر ائمه! چون هیچکدام از ائمه، همسرانشان معصوم نبودند. فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) معصوم بودند یعنی در اوج قله کمال، یعنی کفوی در عالم نبوده. در میان اهلبیت(علیهمالسلام)، امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) کفو بودند. هیچ کدام دیگر کفو، به معنای کامل نبودند. هر دو معصوم و کفو همدیگر بودند.
بعد از شهادت حضرت زهرا(علیهاالسلام)، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خیلی گریه میکردند! یکی از یاران سؤال کرد؛ حضرت فرمودند: یادم آمد بعد از جنگها که میآمدم، اینقدر زخم خورده بودم که از جا نمیتوانستم بلند شوم. در بستر چند روز افتاده بودم. فاطمه(علیهاالسلام) مدام لباسهای خونی من را میشست. مرهم به زخمهای من میگذاشت، کنار من مینشست و میگفت علی بگو! چه خبر بود؟ بعد من از حادثه جنگ میگفتم که چه کسی شهید شد و چه اتفاقی افتاد، خاطرات را میگفتم. ببینید، مرد این همصحبتی و همدردی زن را دوست دارد! فاطمه زهرا(علیهاالسلام) چقدر خوب بلد بودند! کنار همسرشان مینشستند و میگفتند: علی جان چه خبر؟ و حضرت همه را میگفتند. مو به مو! بعضی جاها تأثر میخوردند، بعضی جاها گریه میکردند، بعضی جاها همراهی میکردند. بعد حرفها که تمام میشد، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را تشجیع میکردند و میگفتند: علی جان! من تو را درمان میکنم برای جنگهای بعدی آماده باش!
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) چنین زنی را شبانه و غریبانه تشییع کرد.
وداع جانسوز علی و فاطمه(علیهماالسلام)، لحظه آخر در بستر، یکی از غصههای آن حضرت این بود گفتند: فاطمه جان! تو هزار زخم از من دوا کردی و من نتوانستم چند زخم تو را دوا کنم. تو چقدر کنار بستر من نشستی دردهایم را دوا کردی، من 95 روز کنار بسترت نشستم و نتوانستم برایت کاری کنم. من این همه جنگ رفتم، زخم شمشیر خوردم، تو خوبش کردی، ولی من نتوانستم زخم تازیانه و ضرب سیلی را دوا کنم. چون زن ریحانه است. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: خدا حوریان بهشتی را از انوار مادر ما فاطمه(علیهاالسلام) خلق کرده است. بعد فرمودند: اگر برگی از درختان بهشت جدا شود و روی بدن این حوریه بریزد، اثرش نمایان میشود، اینقدر لطیف است. امان از آن دستی که به این صورت سیلی زد! نشست کنار بستر فاطمه(علیهاالسلام) هر چه صدا زد جواب نداد. علی(علیهالسلام) نمیتواند دل بکند، سنخیت معصوم و معصومه است، نمیتواند دل بکند. اینقدر گریه کرد اشکهایش روی صورت فاطمه(علیهاالسلام) ریخت، ناگهان چشمهایش باز شد، نوشتهاند با دستی که سالم بود اشکهای امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را گرفت، به سینهاش مالید و فرمود از پدرم رسول خدا شنیدم اشک مظلوم شفاست. بعد هم حرفی زد که علی(علیهالسلام) را آتش زد. گفت: علی جان! آیا از فاطمه راضی هستی؟!....
[1]. سوره روم، آیه 21.
[2]. مکارمالاخلاق، ج1، ص196.
[3]. سوره اعراف، آیه 189.
[4]. سوره ص، آیه 72.
[5]. سوره حجرات، آیه 13.
[6]. نهجالبلاغه، نامه 31.
[7]. الکافی، ج4، ص12.
[8]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 22.
[9]. الکافی، ج4، ص11.
[10]. تحفالعقول، النص، ص322.
[11]. بحارالانوار، 70/237/78. «...سازگاری با او تا به این وسیله سازگاری و محبت و عشق او را به خود جلب کند، و خوشخویی با او و دلبری از او با آراستن خود برای وی و فراهم آوردن امکانات رفاهی او».
[12]. کافی، ج8، ص219،ح 269.
[13]. بحارالانوار، ج103، ص228.
[14]. الکافی، ج5، ص569.
[15]. بحارالانوار، ج103، ص227.
[16]. من لا یحضرهالفقیه، ج3، ص556.
[17]. مکارمالاخلاق، ج1، ص216.
[18]. مستدرکالوسایل، ج14، ص250.
[19]. سوره احزاب، آیه 21.
[20]. بحارالانوار، ج43، ص117.