انقلابی که نباید می‌شد... / تبرّج جاهلیت 1

انقلابی که نباید می‌شد... / تبرّج جاهلیت 1


انقلابی که نباید می‌شد... / تبرّج جاهلیت 1

 

نسبت کسانی که نزدیک به خدا، دستگاه اهل‌بیت و حکومت اسلامی هستند و در متن قرار دارند، در مقایسه با عموم مردم متفاوت‌ است. اگر خطایی ‌کنند، دو برابر حساب می‌شود. اگر کار خوبی هم انجام دهند، دو برابر حساب می‌شود.// نتیجه خودنمایی‌ها برگشت به دوران جاهلیت و دور شدن از میدان عقلانیت است.// با فاصله گرفتن از عقلانیت؛ مسابقه در خودنمایی آغاز و خودنمایی ارزش می‌شود.

 

شناسنامه

عنوان: انقلابی که نباید می‌شد...

بررسی روایتی تطبیقی از مهمترین دلیل نگرانی‌های دختر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌)، برگرفته از خطبه فدکیه

موضوع: سلسله مباحث جاهلیت و عقلانیت

زمان: 30آذرماه ـ فاطمیه 1400

مکان: حسینیه حضرت صاحب‌الزمان(عج‌الله‌تعالی‌فرجه) محمودآباد یزد

جلسه پنجم: تبرّج جاهلیت 1

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد در منبر وعظ پنجمین شب از مراسم ویژه فاطمیه با عنوان «انقلابی که نباید می‌شد...» در ادامه سلسله مباحث «جاهلیت و عقلانیت» به تبیین موضوع تبرّج جاهلیت پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

 

 تبرّج، سومین قسم از جاهلیت

موضوع بحث ما پیرامون نگرانی‌های حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) بود و دغدغه‌ اصلی حضرت انقلابی بود که داشت مردم را به جاهلیت برمی‌گرداند. یعنی مردم داشتند از عقلانیت در کنار ولی خدا و تحت ولایت ولی خدا بودن، به دوران جاهلیت گذشته‌شان برمی‌گشتند. ظن جاهلیت و حمیت جاهلیت را در جلسات گذشته، توضیح دادیم، اما یکی دیگر از اقسام جاهلیت، تبرج جاهلیت است. تبرّج از ریشه بَرَجَ به معنای بروز و ظهور است و ساختمان‌های بلند و مکان‌های مرتفع را از این جهت بُرج می‌گویند که بروز و ظهورش از دور مشخص هست. تبرّج در اصطلاح به معنای خودنمایی است. قرآن کریم نیز این کلمه را به معنای اصطلاحی آن استفاده کرده است.

 

دستورات خدا به همسران پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله)

خداوند در قرآن کریم به پیامبرش می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا»[1]؛ به همسرانت بگو: اگر شما قصدتان از ازدواج با من اراده‌ دنیاست؛(دنبال موقعیت‌ و زینت‌های دنیا هستید، اگر به لذت‌ها و بهره‌های دنیوی دل بسته‌اید و خواهان زندگی دنیا و زیور‌های آن هستید با من نمی‌توانید به سر ببرید)، بیایید تا مالی که از آن بهره دارید را به شما بدهم؛(مهریه‌تان را بدهم) و شما را طلاق دهم؛ طلاقی نیکو که در آن هیچ‌گونه نزاع و کشمکشی نباشد.

«وَإِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا»[2]؛ ولی اگر دنبال رضایت خدا و اطاعت از رسول خدا هستید، خدا شما را برتری داده و پاداش عظیمی به شما می‌دهد. این مقام بزرگی برای یک زن است که همسر حجت خدا شود؛ اگر متوجه باشد، آخرت خودش را می‌تواند تضمین کند.

 

پاداش و عقاب دو برابر، برای خواص جامعه

ادامه آیه می‌فرماید: «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا»[3]؛ ای همسران پیامبر! هر کدام از شما کار ناشایست و گناه بزرگ آشکاری را مرتکب شود، عذابش دو چندان می‌شود و این کار بر خدا آسان است. همچنان که عذاب برای همسران پیامبر دو برابر است، پاداش آنها هم دو برابر است. همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)حتماً باید پرهیزکار باشند تا بتوانند با فرستاده خدا زندگی کنند. آبروی پیغمبر امت و حجت خدا و اشرف مخلوقات، نباید با مسائل ساده‌ دنیایی معامله‌ شود. پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خواهد مردم را از طاغوت نجات دهد، بنابراین خودش و همسرانش باید الگو باشند.

خدا چنین تحکّم جدی و جملات عتاب‌آلودی به همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دارد. می‌فرماید که حواستان باشد! شما باید پرهیزکار باشید، اگر خطایی مرتکب شوید، خطای‌ شما دو برابر بقیه حساب می‌شود. شما با زنان دیگر فرق می‌کنید. می‌فرماید: «وَمَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا»[4]؛ و هرکس از شما خاضعانه خدا و رسولش را فرمان بَرد و کار شایسته انجام دهد، پاداشش را دو چندان دهیم و بهشت را که روزی ارزشمندی است برای او آماده ساخته‌ایم. می‌فرماید: اگر کار خوب هم انجام دهید، دو برابر حساب می‌شود. بنابراین اگر مراقب اعمال خودتان باشید، اهل بهشت خواهید بود.

 

قاعده قرآن برای خواص جامعه

نکته‌ای که از این آیه استفاده می‌شود این است: کسانی که در متن و کانون قدرت و معنویت یا حتی کانون ثروت در اُمت اسلامی قرار دارند با بقیه مردم فرق می‌کنند. نسبت کسانی که نزدیک به خدا، دستگاه اهل‌بیت و حکومت اسلامی هستند و در متن قرار دارند، در مقایسه با عموم مردم متفاوت‌ است. اگر خطایی ‌کنند، دو برابر حساب می‌شود. اگر کار خوبی هم انجام دهند، دو برابر حساب می‌شود.

مقام معظم رهبری در جمع مداحان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) همین آیة را خواندند و فرمودند: «این آیه اختصاص به همسران پیامبر ندارد؛ شما هم که منتسب به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هستید، اگر کار خوبی می‌کنید دو برابر و اگر کار بدی هم می‌کنید، دو برابر است». این یک قاعده برای هر کسی است که در این کانون قرار می‌گیرید؛ حال چه مداح و واعظ باشد، چه نوکر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) که در هیئت مسئولیتی دارد، چه مسئولانی که در حکومت اسلامی، به نام اسلام، انقلاب و شهدا دارند کار می‌کنند و با کانون معنویت یا کانون قدرت نسبتی دارند، همه باید حواسشان جمع باشد. چنین کسانی اگر خطا کنند خدا دو برابر عقاب می‌کند، اگر درست هم عمل کنند خدا دو برابر به آنها پاداش می‌دهد.

 

اهمیت عفاف در گفتار

ادامه آیه می‌فرماید: «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا»[5]، شما مثل بقیه زن‌ها نیستید، اگر تقوا پیشه کنید، حسابتان با بقیه زنها فرق می‌کند. شما منتسب به پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستید. باید بیشتر حواستان به رفتار و گفتارتان باشد. در حضور مردان نامحرم به ناز و نرمی سخن ‌نگویید، تا آن کس که در دلش بیماری است و ایمان سستی دارد، به شما طمع ورزد. باید با لحن متعارف که فساد‌انگیز نیست سخن بگویید.

«وَ قَرْنَ فی‌ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی‌»[6] و در خانه‌های خویش بمانید و آنگونه که زنان در روزگار جاهلیت نخست نمایان می‌شدند، در میان مردم نمایان نشوید. منظور  از «در خانه‌های خود بمانید»، این نیست که زنان پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) باید در خانه حبس شوند. دقت کنید که در ادامه می‌فرماید: مثل دوران جاهلیت! چراکه در دوران جاهلیت زن‌ها و مردها یَله و رها بودند. زن‌ها بدون دلیل در کوچه و بازار بین مردان قدم می‌زدند. خداوند خطاب به همسران پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) می‌فرماید: شما باید در خانه بمانید و در صورت ضرورت‌ از خانه خارج شوید؛ این حکم خداست.

 

توصیه خدا برای جلوگیری از فساد/ مدیریت روابط بین محرم و نامحرم

«وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی»، مقصود چنین آیاتی این است که روابط اجتماعی و اخلاقی مردان و زنان مسلمان را ساماندهی کند. دستور می‌دهد به اینکه چگونه حرف بزنید، مراقب رفتار و گفتارتان باشید، مثل دوران جاهلیت (آنها نسبت به دوران جاهلیت ذهنیت داشتند.) در کوچه و بازار نچرخید. با این توصیه‌ها می‌خواهد روابط بین محرم و نامحرم را برای مؤمنین مدیریت کنند. دستورات الهی برای جلوگیری از فساد است.

«وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی»؛ مفسرین می‌فرمایند این آیه اختصاص به همسران پیامبر ندارد، همه‌ زن‌ها باید این تقوا را مراعات کنند و تبرج نکنند. خداوند خطاب به زن‌های پیغمبر(صلی‌الله‌و‌علیه) این طور فرموده تا همه زنان مؤمنه بدانند باید بیشتر از بقیه مراعات کنند.

 

نمونه‌هایی از تبرج در زمان جاهلیت/ تبرج در راه رفتن

یکی از رفتارهای زنان جاهلی این بود که روسری‌های کوچکی را روی سرشان می‌انداختند و دو طرف آن را از پشت گوش می‌بستند تا صورت، گردن و سینه‌هایشان مشخص باشد و مرد‌ها را به طرف خود جذب کنند. قرآن چنین رفتارهایی که برای خودنمایی و جلب توجه باشد را «تبرج» می‌داند.

غیر از تبرج در پوشش، نمونه‌های دیگر تبرج هم مرسوم بود، مثلاً خلخال به پایشان می‌بستند و موقع راه‌رفتن، پای خود را محکم به زمین می‌زدند، تا صدای خلخال، جلب توجه کند. از اینرو قرآن از این کار نهی می‌کند و می‌فرماید: «وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»[7]؛ و (به زنان مؤمنه بگو) پایشان را محکم به زمین نزنند، (تا با صدای آن جلب توجه کنند.) در قدیم طلا و زیور‌آلاتی بود که دور مچ پایشان می‌بستند، امروزه هم مُد شده و همین کارها را انجام می‌دهند. بعد از گذشت چند قرن در جاهلیت مدرن، با روش‌های مدرن‌تر چنین رفتارهای جاهلانه‌ای را بروز می‌دهند. امروز هم تبرج در راه رفتن، تبرج در پوشش، تبرّج در گفتار و... هست.

 

ازدواج سفید و دوستیهای نامشروع، میراث دوره جاهلیت

از دیگر رفتارهای تبرج جاهلیت، طواف کعبه بود که در دوره جاهلیت هم جزء اعمال عبادی بت‌پرستان بوده است. آنها هم بت‌هایشان را در کعبه می‌گذاشتند و دور کعبه طواف می‌کردند. منتها یکی از کارهایی که گاهی زن‌ها و مردها در طواف انجام می‌دادند، این بود که لباس‌هایشان را بیرون می‌آوردند و برهنه طواف می‌کردند.  

از روابط دوران جاهلیت دوست پسر و ‌دوست دختر بود که امروز هم هست. به دوست پسر «خلیل» و به دوست دختر «خلیله» می‌گفتند. قرآن یک عبارت درباره دوستِ نامحرم دارد با عنوان «خَدن». در جاهلیت زنان و مردان با هم ارتباط دوستی می‌گرفتند. ازدواج هم نمی‌کردند، فقط با هم رفت و آمد داشتند، منتهی به همدیگر تعهد می‌دادند که رابطه اصلی ازدواج را با کس دیگری نداشته باشند؛ به عبارتی همان ازدواج سفید امروز، ولی سفیدتر چراکه امروزه حتی چنین تعهدی هم به یگدیگر نمی‌دهند.

 

حجاب مانع تبرج است/ پیشینه چادر مشکی

خدای متعال در قرآن به مؤمنین توصیه می‌کند: «فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[8]، اگر خواستید ازدواج کنید، با کنیزانی ازدواج کنید که قبل از ازدواجشان روابط نامشروع نداشتهاند(زناکار نبوده‌اند) و با کنیزانی که دوست مرد نامحرم داشتند(با جنس مخالف دوست بودند) ازدواج نکنید. چراکه مسلّم است چه آسیب‌هایی به زندگی می‌زند.

اسلام برای عفاف زن‌ها دستوراتی می‌دهد و آیات حجاب را نازل می‌کند. واژه‌هایی مثل «خمار» و «جلباب» را هم به کار می‌برد. اسلام روسری‌های کوچک را قبول ندارد، سخن از روسری‌های بزرگ می‌گوید که «خمار» نام دارد و روی سر که می‌اندازند تا قسمت سینه را می‌پوشاند.

همچنین «جلابیب»، جمع جلباب به معنای چادر در قرآن ذکر شده است. «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ»[9]؛ روسری‌های بزرگی که روی سرشان بیاندازند تا گردن و سینه‌شان مشخص نباشد و «یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[10]؛ روی آن هم جلابیب بپوشند. جلباب به پارچه بلندی می‌گویند که از سر تا نوک پا را بپوشاند که در اصلاح فارسی همان چادر است. در تفسیر این آیه وقتی به معنای جلباب نگاه کنید، در کتب لغت نوشته شده: جلباب: «کساء الاسود»، یک پارچه سیاه است. بنابراین دلیل مشکی بودن پارچه چادر، کلمه جلابیب در قرآن است.

ام‌سلمه نقل می‌کند وقتی آیه حجاب نازل شد، زنان انصار درحالی‌که همه پارچه‌های سیاهی روی سر انداخته بودند، از خانه خارج می‌شدند. ابتدا آیات حجاب و پوشش نازل شد و بعد آیاتی که با نامحرم چگونه حرف بزنید و... کم‌کم دستوراتی که روابط بین زن و مرد را مدیریت کند.

درباره حضرت زهرا(علیهاالسلام) آمده است هنگامی که برای خواندن خطبه فدکیه به مسجد می‌روند، «لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها»؛ روسری بزرگشان را روی سر انداختند و خودشان را در چادر مشکی پیچیدند و به مسجد رفتند.

 

نتیجه تبرج و خودنمایی

آیات قرآن نشان می‌دهد، کسانی که اهل دنیا هستند، تبرّج می‌کنند. یعنی کسانی که گرفتار فرهنگ جاهلیت هستند و هدفشان تنها دنیاست. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا»[11]، اگر دنبال زینت دنیا هستید جایتان در کنار پیامبر خدا نیست. تبرّج برای کسانی است که گرفتار تمایلات دنیوی می‌شوند.

تبرّج فقط برای زن‌ها نیست. آیه مذکور، همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به عنوان یک مصداق مطرح کرده، ولی تبرج و خودنمایی ویژه زن‌ها نیست. علامه طباطبایی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) ذکر می‌کنند که مردها هم مخاطب این آیه هستند؛ مردها هم ممکن است تبرج و خودنمایی‌ ‌کنند. نتیجه خودنمایی‌ها برگشت به دوران جاهلیت و دور شدن از میدان عقلانیت است. اگر خدا از تبرّج نهی می‌کند، به دلیل خطرات و ضررهایی است که دارد. امروزه در جاهلیت مدرن، شما همین رفتارها را می‌بینید.

 

تفاوت تبرج جاهلیت با سه قسم دیگر آن

نکته‌ای که وجود دارد این است که آیه «ولاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی» می‌خواهد بفرماید برعکس سه شاخه دیگر جاهلیت(ظن جاهلیت، حمّیت و حکم جاهلیت) که معادل عقلانی دارند، تبرّج معادل عقلانی ندارد. از اینرو می‌فرماید: «تبرّج الجاهلیه الاولی»؛ گرفتار تبرّج جاهلیت اولی نشوید.

نقطه مقابل تبرج اولی، تبرج اُخری است، نه تبرج عقلانی. تبرج جاهلی اصلاً نقطه مقابل عقلی ندارد. تبرج اولی بوده که ادامه آن می‌شود، تبرج اُخری. (وقتی شما می‌گویید یک، همه منتظرند که دو را بگویید. اگر بعد از این یک، دو نباشد، یک هم معنا ندارد). قرآن می‌فرماید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی» معلوم می‌شود بعد از تبرج جاهلیت اول، تبرج جاهلیت دومی هم هست، این تبرج در جاهلیت‌‌های دوم یا سوم یا جاهلیت‌های دیگری که پیش خواهد آمد، ادامه همان تبرج اول است.

در مورد هیچ‌کدام از اقسام جاهلیتی که قبلاً توضیح دادیم، نفرمود: «حمیه الجاهلیه الاولی» یا «ظن الجاهلیه الاولی» یا «حکم الجاهلیه الاولی»، ولی در مورد تبرّج فرمود: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی»؛ بنابراین تبرج معادل عقلانی ندارد، هر وقت و هر جا اتفاق افتاد، بد است. تبرج خوب وجود ندارد. چراکه خودنمایی به معنای جلب توجه بر اثر هوس‌ها و نگاه زمینی و دنیوی است.

 

نمونه‌هایی از جاهلیت مدرن در روزگار ما

 در جاهلیت اولی زنها جواهراتی را به عنوان خلخال به پای خود می‌بستند، الان کفشی به پا می‌کنند که موقع راه رفتن نور می‌دهد، یا اینکه رنگ و ظاهر کفش و لباس‌شان فوق‌العاده خاص است.

 در مدل مو هم تبرج می‌کنند. گاهی دیده می‌شود شخص بیشتر موهایش را زده و موهای باقی‌مانده را به شکل مارمولک و اشکال مختلف درمی‌آورد.

در دوران جاهلیت اولی کله شیر یا عقاب به سرشان می‌بستند و از این قسم کارها برای جلب توجه می‌کردند. الآن کارهای دیگری را در جاهلیت مدرن انجام می‌دهند و ظاهرشان را طور عجیبی طراحی می‌کنند تا نگاه‌ها را به خود جلب کنند. بشر امروز در وادی خودنمایی، بدن‌نمایی و چهره‌نمایی افتاده است. وقتی کسی هویت انسانی خود را گم ‌کند و روح‌ الهی خود را که خلیفه‌الله است، فراموش ‌کند، دچار بحران هویت می‌شود. فراموش می‌کند که یک بُعد ملکوت عظیم روحانی هم دارد که باید به آن بپردازد. فقط به بُعد جسمانی خودش می‌پردازد. همه چیزِ او جسم و ظواهر دنیا و ظاهر خودش می‌شود. وقتی انسان به خدا و روح متعالی خود فکر نکند، تنها به ظاهر خودش می‌پردازد و خودپرست می‌شود.

 

جامعه بدون عقلانیت/ تبرج و خودنمایی حد ندارد

جامعه وقتی از عقلانیت فاصله گرفت، به سمت جاهلیت می‌رود. یکی از جلوه‌های جاهلیت، تبرج جاهلیت و خودنمایی‌هاست. با فاصله گرفتن از عقلانیت؛ مسابقه در خودنمایی آغاز و خودنمایی ارزش می‌شود. مهم‌ترین گرفتاری جامعه امروز ما خودنمایی‌هایی است که اتفاق می‌افتد.

خداوند از مسئولینی که باب تبرج را در این مملکت باز کردند، نمی‌گذرد. قبلاً مردم خوب زندگی می‌کردند، ساده‌زیست و مؤمن بودند. بعضی از آقایان مسئول، مانور تجملات را در دوران سازندگی شروع کردند و رسماً در خطبه‌های نماز جمعه باب تبرج را باز کردند، گفتند: چادر خوب است، مانتو هم خوب است. عده‌ای برایشان کف زدند، عده‌ای صلوات فرستادند. بعد گفتند: چه کسی گفته است که انسان متدین حزب‌اللهی از مواهب دنیایی بهره‌مند نباشد؟! ثروت که فقط برای پولدارها نیست. حرف، حرف قشنگی بود؛ ولی عَملی نشد تا همه مردم به ثروت و رفاه برسند. در اثر چنین حرف‌هایی یک طیف و حزب سیاسی ایجاد شد که به طبقه برتر جامعه تبدیل شدند و این تفکر با تبرج‌هایی که کم‌کم اتفاق افتاد، تا امروز ادامه پیدا کرد.

 

امروزه خودنمایی و شهرت در جامعه تبدیل به ارزش شده

امروز دختر مؤمن مسلمان می‌خواهد دیده شود، می‌خواهد مشهور شود! الآن دیده ‌شدن و مشهور شدن ارزش شده است. دختر برای اینکه دیده شود، تبرج و خودنمایی می‌کند. امروز در فضای هنری ما همین شرایط هست. هنرمندان پیشکسوت در عرصه هنر و سینما خودشان به این مطلب اذعان دارند که خیلی از بازیگران(نه همه بازیگران، چراکه بعضی از بازیگران انسان‌های درستی‌ هستند) با پول و پارتی به قدرت و شهرت رسیده‌اند. از طرفی هزینه‌های کلان پرداخت می‌کنند، از طرف دیگر هم به خاطر خوش‌چهره و خوش‌کلام بودن و... به یک‌ هنرپیشه مشهور تبدیل می‌شوند. اینها اعترافات خودشان است که فیلم و صوت آن در فضای مجازی هست؛ من به کسی اتهامی وارد نمی‌کنم.

 

وقتی حجاب بازیگران هم برای تبرّج باشد

فلان آقای بازیگر در فیلم‌های جنگ و جبهه چنان هنرپیشگی‌ می‌کند، بعد امروز می‌بینیم چه فیلمی می‌سازد! با شلوارک در آمریکا با بازیگران عکس می‌گیرد، از آن‌ سو فلان خانمی که از ایران فرار کرده به کشورهای اروپایی و در فیلم‌های مستهجن نقش اول را می‌گیرد، از او حمایت می‌کند. شما انتظار دارید ما با این فیلم‌ها آدم شویم؟! انتظار دارید بچه‌های ما با همین فیلم‌ها آدم شوند، وقتی بازیگرانش اینها باشند؟! فلان خانم بازیگر در فیلم چنان محجبه است که طلبه‌های حوزه علمیه باید بیایند حجاب را از او یاد بگیرند! ولی عکس‌هایش در فضای مجازی را ببینید. همه اینها تبرج است، حجابش برای تبرّج و خودنمایی است، بی‌حجابی‌اش هم برای تبرج و خودنمایی است، بازیگری‌اش در فیلم انقلابی هم برای تبرج است.

 

خوانندگی برای تبرج یا شکوفایی استعداد؟/ فرهنگ خودنمایی بی‌داد می‌کند!

بعضی‌ می‌خواهند خواننده شوند، صدا هم ندارند، فقط می‌خواهند دیده شوند. امروزه هم که سیستم‌های صدابرداری و صداگذاری فوق‌العاده پیشرفته‌ای آمده که هر کس بخواند خواننده است. اینقدر خواننده داریم که معلوم نیست این همه خواننده چه می‌کنند. فقط برای تبرج است، شکوفایی استعدادها نیست. متأسفانه فرهنگ خودنمایی و دیده شدن، در کشور ما بی‌داد می‌کند.

بعضی برای دیده شدن‌ رفتند به سراغ آرایش چهره و چهره‌پردازی و چه اتفاقاتی که در این وادی نیفتاد. کشور ما در غرب آسیا دومین کشور و در دنیا، هفتمین کشور مصرف‌کننده لوازم آرایش هست.

 

تبرج، آغاز سقوط انسان/ وقتی انسان هویت انسانی خود را گم کند...!

بعد از خودنمایی چهره کار به جایی رسید که دختر مسلمان هزینه کلان پرداخت می‌کند و افتخار می‌کند که قیافه‌اش مثل سگ شده! رفته جراحی کرده، تغییر قیافه داده، گوشش را تغییر داده، گوشش را دراز کرده و لب‌هایش را تغییر داده تا مثل سگ باشد. چنین رفتارهای جاهلانه‌ای، به جز تبرج، چیست؟! دیده شدن به هرقیمتی؛ کار می‌رسد به جایی که برای دیده شدن انسان هرکاری می‌کند. وقتی دیده‌ شدن، تبرج و خودنمایی برای انسان ارزش شد، دست به هر نوع رفتار جاهلانه‌ای می‌زند. ببینید انسان تا کجا سقوط می‌کند؟!

بعد روی بدن، ارزش‌گذاری کردند. گفتند بدن باید مانکنی باشد. عده‌ای بدن‌وارگی را ترویج کردند، رسانه‌ها هم ترویج و تبلیغ کردند. الگوهایی الآن در فضای مجازی هست که مثلاً فیزیک بدن فلان خانم‌ و آقا استاندارد است. مکرر فیلم می‌سازند و خودشان را عرضه می‌کنند. مردان و زنان ما هم این فیلم‌ها را می‌بینند، آرزوی‌شان می‌شود داشتن چنین بدنی، بعد این تفکر به زندگی‌ها کشیده می‌شود؛ مرد دیگر از همسر خودش و خانم دیگر از شوهر خودش خوشش نمی‌آید. بهانه‌گیری‌ها و درگیری در زندگی شروع می‌شود. در ازدواج دختر و پسر معیار بدن و چهره می‌شود. پیج‌هایی هست که می‌گویند «مردان دوست دارند که بدن خانم‌ها فلان‌طور باشد، اگر می‌خواهید بدانید آقایان چه چیزی دوست دارند، پیج ‌ما را دنبال کنید»!

 مسئله یک زندگی می‌شود چاقی و لاغری. پیکرتراشی می‌کنند، سیستم‌های برق و جراحی‌های خاص، لیزر و... از انواع و اقسام داروی‌های گیاهی گرفته تا جراحی‌های  مختلف رواج پیدا می‌کند. چراکه اندام مهم و ارزش‌ شده. به جایی می‌رسد که دختر می‌خواهد ازدواج کند می‌گوید: نکند من چون اینطورم هیچ کس من را انتخاب نکند! پسر می‌خواهد ازدواج کند میگوید: من الآن اِستایلم خوب نیست باید مثل فلان بازیگر باشم... اینها ترویج می‌شود همه هم می‌بینند و الگو می‌گیرند.

 

توجه به ظاهر و اندام در جامعه ارزش شده

عده‌ای هزینه‌های سنگین برای فرمی کردن بدن پرداخت می‌کنند. چقدر عمل زیبایی در کشور ما انجام می‌شود! یکی گوشش، یکی دماغش و دیگری لبش را تغییر می‌دهد. وقتی معیار شد اندام، جوان به جای ورزش می‌رود پرورش اندام، وقتی رفت پرورش اندام، می‌خواهد بدنش را همه ببینند، لباسی می‌پوشد که بازو و عضله‌هایش مشخص باشد. تبرج تا چه اندازه مفسده دارد و آسیب می‌زند!

 بعضی از خانم‌ها باردار نمی‌شوند تا بدنشان از فرم نیفتد! اینها الآن رایج است. آن همه حدیث در مورد فرزندآوری داریم. الان در وضعیت بحران جمعیت هستیم، چراکه در جامعه ما ظواهر و اندام ارزش شده است. چنین جامعه‌ای، جامعه‌ مُتبرج است. البته بدن واقعا مهم است. اسلام گفته به بدن اهمیت بدهید، دین ما «حفظُ الصحه» را واجب می‌داند شما باید مواظب خود باشید، به بدن و جسم‌تان برسید. ولی اندازه و قاعده دارد.

 

دغدغه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) افتادن مردم در وادی جاهلیت بود

«اِنْقَلبْتُمْ عَلی اَعْقابِکُم»[12]، حضرت فرمودند: آیا همین که پیغمبر از دنیا رفت، شما به عقب(به دوران جاهلیت) برگشتید؟! متأسفانه نگرانی حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) به واقعیت تبدیل شد. تبرج بعد از شهادت امیرالمومنین(علیه‌السلام) توسط بنی‌امیه پایه‌گذاری شد تا آنجا که در تاریخ ذکر شده است چه اتفاقی در حکومت اسلام می‌افتاد. در کنار قبر پیغمبر(صلی‌الله علیه‌وآله) و در کنار خانه خدا رسماً توسط نهادهای حاکمیتی آن‌وقت، مجالس رقص و آواز‌خوانی زن و مرد وکلاس‌های مختلف آموزش رقص برگزار می‌شد.

 

رفتارهای غیرانسانی و جاهلی با حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)

یکی از رسم‌های جاهلیت، زنده به گور کردن دختر بود. به قدری بی‌رحم بودند که پدر می‌رفت فرزندش را با دست خودش زنده زنده در خاک می‌کرد تا بمیرد. برگشت به جاهلیت حد ندارد، اگر کسی به جاهلیت برگردد، حد ندارد تا آنجا که از انسانیت سقوط می‌کند. می‌شود: «کَاَنْعامْ بَلْ هُمْ اَضَلْ»[13]، «کَالْحِجارَهْ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَه»[14] سقوطش حد ندارد.

چه رفتارهای جاهلانه‌ای نشان دادند! واقعاً رفتارهایی که با صدیقه طاهره(سلام‌الله‌علیها) کردند، انسانی نبود. یکی از کارهایی که با فاطمه(سلام‌الله‌علیها) کردند و واقعا جگر پیغمبر را سوزاند کُشتن جنین در رحم زهرا(سلام‌الله‌علیها) بود.

به در خانه دختر پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) آمدند و گفتند ما این خانه را با اهلش به آتش می‌کَشیم. قنفذ ملعون می‌گوید: دختر پیامبر آمده بود پشت در ایستاده بود و در را گرفته بود. با فشاری که به درب خانه دادیم، استخوان پهلوش شکست و جنینی از رحمش افتاد...

السلام‌علیک یا فاطمه الزهرا...

 


[1] . سوره احزاب، آیه 28.

[2] . سوره احزاب، آیه 29.

[3] . سوره احزاب، آیه 30.

[4] . سوره احزاب، آیه 31.

[5] . سوره احزاب، آیه 32.

[6] . همان، آیه 33.

[7] . سوره نور، آیه 31.

[8] . سوره نساء، آیه 25.

[9] . سوره نور. آیه 31.

[10] . سوره احزاب آیه 59.

[11] . سوره احزاب. آیه 28.

[12] . سوره آل‌عمران، آیه 144.

[13] . سوره اعراف، آیه 179.

[14] . سوره بقره، آیه 74.