از زنانِ خوب مراقبت کن و از زنانِ بد بر حذر باش!

از زنانِ خوب مراقبت کن و از زنانِ بد بر حذر باش!


از زنانِ خوب مراقبت کن و از زنانِ بد بر حذر باش!

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: گاهی زن درخواست‌های زیادی از مرد دارد که در بین آنها درخواست‌ خوبی هم هست. ولی مرد همه را مطلقاً می‌پذیرد، این باعث می‌شود زن را در اطاعت امور بد هم به طمع بیاندازد. در اینجا مرد باید... // اصول مشورت کردن با زنان چیست؟ // تفسیر نهی از مشورت با زنان در کلام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)// حرف‌های تلخی که زن به همسرش می‌زند، مثل نیش است و گاهی اعصاب مرد را به هم می‌ریزد، ولی اگر به جزئیاتی که او دارد می‌گوید دقت کند، عصبانی نشود و آنها را تحلیل کند شیرین می‌شود.

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی/ جشن میلاد امام محمدباقر(علیه‌السلام)

موضوع: تفسیر تعابیر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درباره زنان

زمان: اول بهمن‌ماه 1401

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

در تفسیر بیانات یک ادیب، باید با ادبیات آشنا بود...

در ادامه جملات مربوط به «نوَاقِصُ الْإِیمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ و نَوَاقِصُ الْعُقُولِ» حضرت می‌فرمایند: «فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ کُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَی حَذَرٍ، وَ لَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّی لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَر»[1]؛ از زنان شرور پرهیز کنید(بترسید) و از خوبانِ آنها هم بر حذر باشید(یعنی مراقب باشید) و در امور خوب آنها به شما مراجعه می‌کنند از آنها اطاعت نکنید تا در امور منکر طمع نکنند و شما را به شفاعت و درخواست نگیرند.

نهج‌البلاغه همه بیانات امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نیست، بلکه تنها بیانات بلیغ حضرت است. صاحب نهج‌البلاغه جملات ادبی، فاخر و هنرمندانه حضرت را جمع کرده؛ لذا وقتی ما در فضای ادبی قرار می‌گیریم باید ادبیات بدانیم، باید با صنایع ادبی، استعاره، کنایه و تشبیه آشنا باشیم. اگر اینها را ندانیم، ممکن است سوء برداشت شود و برداشت ما کاملاً برعکس چیزی باشد که منظور آن ادیب بوده.

 

هر آفریده‌ای کارکرد متفاوتی دارد

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) زن را به لطافت گل تشبیه کردند و خداوند گل را موجودی لطیف آفریده؛ گل را درخت سرو یا آهن نیافریده. از گل نمی‌توان انتظار سخت و محکم بودن داشت. گل و درخت سرو را مقایسه کردن اشتباه است. مثلاً بگوییم گل چقدر ظریف و لطیف است و این درخت چه تنه محکمی دارد! چراکه آن دو، هر کدام کارکردهای متفادتی دارند. خدا زن را در عالم انسانی چیزی شبیه به گل آفریده است. در عالم طبیعت جسم گل لطیف است، بوی لطیفی هم دارد! نقش گل در این عالم لطافت بخشیدن است؛ لذا گل بودن اقتضائاتی دارد، یعنی نمی‌تواند شرایط سخت را تحمل کند. گل، مراقبت‌هایی نیاز دارد.

شیشه را در نظر بگیرید، اگر بناست شیشه باشد، باید از شفافیت برخوردار باشد. شیشه ظریف و دقیق است، باید مراقبش بود، اگر ضربه بخورد می‌شکند. وقتی می‌خواهند آن را حمل‌ونقل کنند، باید با دقت باشد، نباید گفت: چرا این شیشه‌ تیز است! خب، تیز بودن جزء ذات و کارکرد آن است. باید بپذیریم که هرکدام از موجودات کارکردی دارند و براساس همان کارکرد، نقاط قوت و ضعفی دارند.

 

حذر از زنِ خوب و زنِ بد!

حضرت می‌فرمایند: زن‌ها به خاطر فراوانی و غلبه عواطف بر عقلانیت‌شان، در عقلِ عملی کاستی‌هایی دارند. به عبارتی در تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای عملی کاستی‌هایی پیدا می‌کنند که این هم عیب نیست. می‌فرمایند: «فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ»؛ از زن‌های بد بپرهیزید! اگر احساساتی بودن و عواطف فراوان داشتن، افراطی شد و در جهت شرارت، نفسانیات، لجاجت، هوی و هوس قرار گرفت، زن‌ها خیلی آزاردهنده، بهانه‌گیر، تلخ و کوبنده می‌شوند. از اینرو اینگونه زن‌ها به دنبال عیب‌جویی‌اند، پس به شدت باید از آنها پرهیز کرد.

بعد می‌فرمایند: «وَ کونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَی حَذَرٍ» از زن‌هایی که خوب و باکمال‌اند، مراقبت کنید. جنس زن شکننده است، شیشه‌ که کارآمدی‌های زیادی دارد یا گُل که اینقدر لطافت دارد، نباید به حال خود رها شوند؛ گل خوب است، شیشه کاربردش خیلی زیاد است، ولی اگر مراقبت‌های لازم را انجام ندهید و گمان کنید، خودش نگه‌دارنده است و هیچ خطری او را تهدید نمی‌کند و هیچ خطری هم از او ‌شما را تهدید نمی‌کند، اشتباه است. اگر از یک شیء خوب مراقبت نکنید، ممکن است آسیب بزند. اگر از یک وسیله خوب به درستی استفاده نکنید، ممکن است ضرری از او متوجه شما شود.

 

اطاعت مطلق، فسادانگیز است/حدود اطاعت کردن از زنان

جنس زن به خاطر لطافت و شکننده ‌بودن با همه خوبی‌هایش به مراقبت نیاز دارد. خانمی که به خاطر شدت و فراوانی احساساتش، اخلاق و رفتار بدی دارد و غیرقابل تحمل است، باید از او پرهیز کنید. در مورد بانویی هم که احساساتش را مدیریت می‌کند و خانم خوبی است، هم حضرت می‌فرمایند: شما اگر حذر[2] نداشته باشید، آن‌وقت‌ هم خودش دچار آسیب می‌شود و هم ممکن است شما را دچار آسیب کند.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: در امور خوب، اهل اطاعت مطلق نباش. به عبارتی هرچه خانم می‌گوید به صورت مطلق اطاعت نکنید. گاهی زن درخواست‌های زیادی از مرد دارد که در بین آنها درخواست‌ خوبی هم هست. ولی مرد همه را مطلقاً می‌پذیرد، این باعث می‌شود زن را در اطاعت امور بد هم به طمع بیاندازد. وقتی شما در همه امور از او اطاعت کردید، از شما انتظار اطاعت مطلق دارد، بعد ممکن است رفتار بدی ببینید. بنابراین بهتر است رفتارها را تنظیم کنید و همیشه در امور مختلف اهل اطاعت نباشید. در بعضی از امور هم احتیاط کنید و با لطافت نپذیرید. خودبه‌خود او دیگر در اموری که ممکن است خوب و درست نباشد، طمع نمی‌کند. گاهی ما نسبت به بچه‌ها اینگونهایم. اگر همه درخواست‌های فرزند را در اختیارش بگذارند، آسیب دارد. حتی اگر بچه‌های خیلی خوبی هم هستند، وقتی هرچه خواستند در اختیارشان گذاشتید و اجازه نداده‌اید که محرومیت‌های منطقی را بچشند و بِکشند، اجازه نداده‌اید طعم محرومیت‌های رشددهنده را بچشند، آن‌وقت می‌بینید، بچه‌های خوب هم دچار آسیب‌‌های اخلاقی و رفتاری می‌‌شود. این مسئله در مورد بانوان به نوع دیگری است. البته آقایان هم‌ چنین شرایطی دارند، منتها این ویژگی در زنان بیشتر است.

 

تفاوت مشاوره، مباحثه و مراوده/ اصول مشورت کردن با زنان

در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) عبارات مفصلی دارند. حضرت می‌‌فرمایند: «وَ إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ إِلَی‏ أَفْنٍ، وَ عَزْمَهُنَّ إِلَی‏ وَهْن»؛ در مشاوره با زنان مراقب باش، زیرا نظر و رأی آنها به سمت گسستگی و ناپختگی و عزم آنها به سمت سستی است.

 بین مشاوره، مباحثه و مناظره تفاوت است. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: اگر می‌خواهی با زنان مشاوره کنی، مراقب باش!

 مباحثه یعنی بحث کردن دو طرف، مناظره یعنی نظر گرفتن در حوزه عقل نظری. در مباحثه و مناظره زن و مرد می‌توانند مباحثه و مناظره کنند، بحث علمی می‌کنند. ممکن است در مباحث علمی زنان بر مردان تفوق داشته باشند. فرق مشاوره با مباحثه و مناظره این است که مشاوره، ناظر به عقل عملی است. شما چه زمانی و چرا مشاوره می‌گیرید؟ وقتی که در کارتان مشکل افتاده و می‌خواهید یک راهکار عملی پیدا کنید؛ یعنی دنبال یک راه عملی و عقل عملی هستید. در عقل عملی نوعاً بانوان به خاطر غلبه احساسات آنجا که می‌خواهند تصمیم عملیاتی بگیرند، ضعف دارند، ممکن است عقل نظری آنها نظری را قبول داشته باشد، ولی عقل عملی آن را قبول نکند و خودشان حتی خلاف باور خودشان عمل کنند، مثل اینکه پسرتان یک تخلف کرده، دادگاه حکم به شلاق و اعدام یا حبس داده، شما هم قبول دارید که این حکم درست است، اما راضی نمی‌شوید، چون عواطف بر عقل چیره است. این خصوصیت در خانم‌ها خیلی بیشتر است. چراکه مشاوره، ناظر به عمل و حل مسئله در میدان است.

اینجا حضرت می‌فرمایند در مشاوره دقت کن! ولی نمی‌گویند مشاوره نکن. اینجا دو واژه رأی و عزم آمده است. یعنی نظری که منجر به عمل شود به سمت یک سستی است. به عبارتی رأی و نظر عملی آنها خیلی قابل اعتماد و اعتنا نیست.

 

در مورد اسراتان مشورت نکنید!

امام باقر(علیه‌السلام) در روایتی می‌فرمایند: «لاَ تُشَاوِرُوهُنَّ فِی اَلنَّجْوَی وَ لاَ تُطِیعُوهُنَّ فِی ذِی قَرَابَةٍ»[3]؛ در اسرارتان با زنان مشورت نکنید و درباره خویشانتان هم از آنها اطاعت نکنید. شاید شما در زندگی به عنوان مرد اسراری داشته باشید، ممکن است شکستهایی در زندگی داشته باشید یا مشکلاتی در طول زندگی پیدا کنید؛ در اموری از همسر مشورت می‌گیرید و این مشورت گرفتن ممکن است باعث سلب اعتماد وی از شما شود. همیشه اقتدار و تکیه‌گاه بودن مرد یک مسئله مهم است که با غرور فرق می‌کند. در بعضی مسائل دستور به مشورت داده شده، ولی در اموری که جزء اسرار است، مشورت یا درد دل لازم نیست. مرد ممکن است از گذشته‌‌ و مسائل مهم زندگی و خانواده پدری یا خواهر و برادر صحبت کند و اعتماد همسر را از خودش سلب نماید؛ بعضی از مشورت‌ها و درد‌دل‌ها اصلاً نیاز نیست.

 

نهی از مشورت با زنان در کلام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

حضرت می‌فرمایند: «وَ لاَ تُطِیعُوهُنَّ فِی ذِی قَرَابَةٍ»؛ در مورد خویشان خودتان هم هرچه همسر می‌گوید، اطاعت نکنید. چراکه او از روی احساسات تصمیم می‌گیرد و ممکن است شما را از خانواده‌تان جدا کند. گاهی حرف‌های بعضی بانوان منطقی و درست است، ولی اینجا در مورد جنس زن حرف می‌زنند، نه درباره زنان خاص. می‌فرمایند: در مورد مشورت با او احتیاط کن، چون عواطف او‌ زیاد است. اشتباه نکنیم و مسائل را با هم مخلوط کنیم، ممکن است خانمی هم محل مشورت باشد.

می‌فرمایند: در مورد خویشان خودت در اموری که همسر می‌گوید تسلیم نشو.‌ این به معنی دعوا کردن نیست! بلکه به این معناست که زن، بعضی خواسته‌ها در مورد خانواده و اقوام شما دارد که منطقی نیست.

 

آیا مشورت در هر زمینه‌ای و با هر زنی ممنوع است؟!

قرآن کریم آیاتی دارد که دستور به مشورت زن و مرد با هم داده، می‌فرماید: «فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا»[4]؛ در گرفتن شیر از بچه، زن و مرد با هم مشورت کنند و در این مشورت به آنچه نتیجه حاصل شد، اقدام کنند. اگر نزدیک‌تر از موعد هم خواستند بچه را از شیر بگیرند، اشکالی ندارد.

در سوره طلاق و‌‌ نمل آیات متعددی در مورد مشورت با زنان هست که مشورت را جایز می‌داند، مثلاً داستان ملکه صبا و حضرت سلیمان(علیه‌السلام) آمده که ملکه صبا وقتی نامه حضرت سلیمان(علیه‌السلام) را دید، با اهل دربار و وزرا مشورت کرد. اهل دربار به ملکه‏ صبا مشورت دادند، ولی ملکه‏ دربار با اینکه مشورت گرفته بود نظر خودش را عمل کرد، یعنی خلاف نظر کسانی که مشورت داده بودند. او درست‏تر از بقیه عمل کرد، یعنی تصمیم خود ملکه صبا باعث هدایت آنها شد. گاهی تصمیم یک زن خردمند می‏تواند محل مشورت و محل اقدام باشد.

 

معیار مشورت با زنان چیست؟

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‏فرمایند: «اِیاکَ و مُشاوِرَةَ النّساء اِلّا مَن جُربَت بکَمالِ عقلٍ، فاِن رَاّیَهُنَ یَجُرُ الَی الافَن»[5]؛ از مشورت‏ با زن‏ها بپرهیز مگر آنکه کمال عقلش را تجربه کرده باشی (بدانی که یک خانم پخته و فهمیده‌ است). اینجا منظور هم عقل نظری هست و هم عقل عملی؛ یعنی هم در مسائل نظری صاحب نظر است، هم حرفی که در میدان عمل می‏زند شدنی است. کسی که ‌چنین عقل مجربی داشته باشد با او مشورت کنید. پس اینطور نیست که مطلقاً بگویند با هیچ زنی مشورت نکنید.

 

نتیجه مشورت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) با یک زن

وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) وقتی اعمال حج را ذکر می‏کردند، فرمودند: مسلمانان در حج باید تحلیق کنند (قربانی کنند و موی سر را بتراشند)، ولی مسلمانان انجام ندادند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) به منزل همسرشان آمدند، ام‌سلمه به حضرت پیشنهاد داد که شما خودتان موی سرتان را بتراشید، قربانی هم بکنید و اصلاً با کسی حرف نزنید و دستوری هم ندهید. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) به حرف ام‌سلمه گوش دادند، رفتند خودشان همه‏ این کار‏ها را انجام دادند و بعد مسلمان‏ها هم تبعیت کردند و همه‌ کارها را انجام دادند؛ نتیجه‌ مشورت کردن با یک خانم! ام‌سلمه هم که معصوم نبوده است.

 

نقش علم در رشد فکری زنان

البته مقام معظم رهبری در بیانات‌شان درباره‏ زن‏ها می‏فرمایند: مخصوصاً دوران گذشته به دلیل اینکه اجازه نمی‏دادند زن‏ها تحصیل کنند و نوعاً از علم محروم بودند کمتر توصیه می‏شده محل مشورت باشند. علم در رشد فکری انسان خیلی مؤثر است. لذا در دوران ما به خاطر پیشرفت تحصیل آن ویژگی ذاتی جنسیتی زن از بین نرفته و وجود دارد، با درصد کمتری از خطا. مراقبت از این روایات کاملاً ادامه دارد و باید مورد توجه قرار گیرد.

عقلی که با علم بارور می‏شود، زن را در جهت کمال عقل نظری و عملی‏اش رشد داده و می‏دهد. شما امروز می‏بینید چه زن‏هایی، چه شخصیت‏های فرهیخته‏ای در کشورمان داریم!

 

منشأ قضاوت در زنان

باز برمی‏گردم به آن عبارت که حضرت فرمودند: «زن گل است» و ما می‏گوییم گل با ویژگی‏هایش؛ اگر گفتیم با گل در مورد طوفان مشورت نکنید، حرف بی‏ربطی نزده‌ایم، زیرا شما از گل بپرسید طوفان چگونه است می‏گوید: اگر یک طوفان شود تمام است دیگر. گل یک نگاه فوق‌العاده مخوف و ترسناک به طوفان دارد، طبیعی هم است، عیب نیست و او دارد درست می‏گوید. یا اگر در مورد سنگ به شیشه بگویید، معلوم است چه نظری می‏دهد، ولی شما وقتی می‏خواهید در مورد سنگ قضاوت کنید این سنگ را حذف نمی‏کنید، طوفان را مطلقاً بد نمی‏دانید. اگر بخواهید به حرف گل‌ و شیشه گوش دهید، طوفان و سنگ کلاً منفی است. درحالی‌که شما می‏دانید هم طوفان و هم سنگ به‌جای خودشان فایده‏هایی دارند ولی از نظر این دو وجود ظریف، چیزهای منفی‌ هستند.

 

غلبه عواطف بر عقولِ زنان// لطافت زن آزار برنمی‌تابد

خطبه‏ 153 نهج‌البلاغه قبل از جنگ جمل (اولین جنگ‌ در دوران حکومت‌ امیرالمؤمنین) ایراد شده است. در جنگ جمل پای یک زن در میان است و به اصطلاح دشمنان از یک زن (همسر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)) استفاده‏ ابزاری می‏کنند، آنجا حضرت در خطبه‏‌ای می‏فرمایند: «وَلا تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأذًی، وَإِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ  وَسَبَبْنَ أُمَرَاءَکُمْ، فَإِنَّهُنَّ ضَعِیفَاتُ الْقُوَی وَالْأَنْفُسِ وَالْعُقُولِ»[6]؛ زن‏ها را با بعضی رفتار‏ها و کار‏ها تهییج نکنید، اذیت‌شان نکنید. اگرچه اینها آمدند حرف‏هایی هم زدند و آبروی شما را بردند یا به اُمرای شما فحش دادند، شما با آنها کاری نداشته باشید. چراکه زن‌ها هم از نظر جسمانی مثل شما مردها نیستند (ضعیف‏ترند)، هم از نظر نفوس؛ چون عواطف غلبه می‏کند اذیت می‏شوند و حرف‏هایی که نباید بزنند، می‏زنند. ضعف عقول هم توضیح دادیم که منظور عقل عملی است. در میدان، حادثه‏ای پیش بیاید می‏داند که این حرف و کار درست نیست، ولی آن کار را انجام می‏دهد. نوعاً اینگونه‌اند، البته برخی از زن‏ها این‌‌چنین نیستند. حضرت می‏فرمایند: زن‌ها را اذیت نکنید وإلا زبان باز می‏کنند و می‏گزند.

 بعد حضرت می‏فرمایند: «إِنْ کُنَّا لَنُوْمَرُ بِالْکَفِّ عَنْهُنَّ وَإِنَّهُنَّ لَمُشْرِکَاتٌ» زمان قبل از اسلام هم ما منع شده بودیم. یعنی منع شده بودیم که با زن‏های مشرک هم برخورد تند کنیم و حتی حضرت می‏فرمایند: قبل از اسلام هم در زمان جاهلیت اصلاً مسئله ‏چنین بود که اگر کسی زن را ضرب و شتم می‏کرد و آزار می‏داد، اسم روی آن طائفه‏اش می‏ماند که اینها کسانی‌اند که زن اذیت می‏کنند، حتی در زمان جاهلیت این‌قدر بد بود.

حضرت می‏فرمایند: اینها را باید مراقبت کنید. باز هم تأکید می‏کنم منظور از عبارات حضرت این است که جنس زن دارای یک لطافت است که آزارها را برنمی‏تابد؛ این عیب زن نیست، اصلاً جزء ذات اوست و مثل گل آفریده شده و نوعاً خشونت‏ها، سختی‏ها و تلخی‏ها را برنمی‏تابد. معمولاً وقتی به شیشه ضربه برسد می‏شکند، حالا اینکه بعضی از شیشه‏ها ضد گلوله و محکم‌اند، بحث دیگری است.

 

نیش شیرین!// وجه شبه را باید پیدا کرد

 در روایت دیگری امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‏فرمایند: «الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ، حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ»[7]؛ زن مانند عقرب است یا تعبیر درست این است که زن عقربی است که نیشش شیرین است. یعنی چه؟ حضرت از همان جملات ادبی فرموده‌اند، شما با امیر بیان طرفید، با کسی که  وقتی حرف می‏زند کلماتش هنرمندانه است، پس باید هنرمندانه توصیف شود. اولاً حضرت تشبیه می‏کنند و هر تشبیهی، وجه شبهی دارد. مثلاً وقتی می‏خواهند بگویند علی آقا آمد می‏گویند: شیر آمد. شیر پنجه، یال و دم و هیبت دارد! چون این فرد با شیر وجه شبه‌ای دارد، پس آن وجه شبه را پیدا کن! حضرت می‏فرمایند: زن عقرب است ولی در واقع نمی‏خواهند بگویند که زن عقرب است بلکه یک وجه شبهی دارد. حضرت توضیح می‏دهند که نیش زن شیرین است، وجه شبه آن نیش است، زبان خانم نیش دارد. از ویژگی‌‏های نیش عقرب این است که وقتی نیش می‌‏زند، فرد سردرد، سرگیجه و حالت تهوع می‏گیرد و بدحال می‏‌شود و تمام اعصابش به هم می‌ریزد. نیش خانم هم به گونه‌‌ای است که اعصاب مرد را به هم می‏ریزد.

 

جزئی‌نگر بودن زنان

نیش زن شیرین است؛ یعنی زن‌ها جزیی‌نگرند، مردها کلی‌نگر، مثلاً وقتی مرد بخواهد یک معامله‌ انجام دهد، می‌گوید فلانی که آشناست و همدیگر را می‌شناسیم این جنس‌ هم که در بازار اینطور است و خانه‌ را هم می‌فروشیم، آنقدر هم فلانی پول می‌گذارد و یک محاسبه سرانگشتی می‌کند و می‌گوید: خوب است برویم پای معامله. خانمش شروع می‌کند به ایراد گرفتن که ‌نه، این آدم خوش‌قولی نیست، آن روز که وعده گذاشتیم سر وعده نیامد، پولت را نمی‌دهد و شروع می‌کند به عیب و ایراد گرفتن و به اصطلاح مشاوره‌های تلخ دادن. یا مثلاً شما می‌خواهید بروید مهمانی، می‌گوید این‌طور برویم، دیر نرویم، زود برویم، لباست این‌طور باشه، اینجور باش، اینجور نباش، اعصابت خرد می‌شود، می‌گویی مهم نیست هر لباسی شد می‌پوشیم و می‌رویم، ولی او حساس است و به جزئیات نظر دارد و روی جزئیات هم نظر می‌دهد.

 

اگر زن و مرد یکدیگر را درک کنند...

 مشاوره‌هایی که خانم می‌دهد گاهی تلخ و سنگین است: یا آن مشاوره‌ها اشتباه است که خب انسان توجه نمی‌کند، یا درست است؛ دو حالت دارد: یا آدم کلاً این مشاوره را می‌پذیرد زیرا صددرصد درست است یا خیر، قصدش این است که با عیب و ایراد گرفتن شما را از این مسافرت، از این معامله منصرف کند. شما می‌دانید در این معامله یا این مسافرت خیری است، نتایج خوبی دارد و اصلش خوب است، پس با این تشرها، مشاوره‌ها و نیش‌هایی که او زد، شما بعضی ظرایف و دقایق را متوجه می‌شوید که خودتان به آن توجه نداشتید. شما کلی‌نگر بودید و کلیات را می‌دیدید، اصلاً به جزئیات توجه نداشتید. می‌گویید بله خانم درست می‌گوید، در قرارداد بندهایی را اضافه می‌کنم که احتمالاً ضرر نکنم. خدا این‌گونه زن و مرد را آفریده، مرد را کلی‌نگر و زن را جزئی نگر آفریده، اینها اگر همدیگر را درک کنند، همه چیز درست می‌شود.

 

حالات گوناگون مشاوره زنان

نیش زن شیرین است؛ یعنی حرف‌های تلخی که خانم به شما می‌زند، مثل نیش است و گاهی اعصابتان را به هم می‌ریزد، ولی اگر به جزئیاتی که او دارد می‌گوید دقت کنید، عصبانی نشوید و آنها را تحلیل کنید شیرین می‌شود. می‌بینید خیلی‌ها را درست می‌گوید، ممکن است افراطی حرف بزند و بعضی حرف‌ها را بزند که داغ‌تر از حد معمول باشد، ولی اگر دقت کنید، از درون آن حرف‌هایی در‌می‌آید که عاقبت کارتان را شیرین می‌کند. پس این دو سه حالت را دارد که یا 1ـ کلاً مشاوره درست نیست یا 2ـ مشاوره کاملاً درست است، یا 3ـ مشاوره به شما قدرت احتیاط می‌دهد و در عین حال ریسک پذیری‌ شما هم سر جای خودش است.

 

استفاده از قدرت جزئی‌نگری زنان در مشاوره

 در روایات نگفته‌اند که با زن‌ها مشورت نکنید! حضرت می‌فرماید: اگر به کمال عقل یک زن اطمینان دارید، با او مشاوره کنید. یعنی شما وقتی مشاوره او را گوش می‌دهید، شما را روی خطرات حساس می‌کند، شما را به جزئیاتی که به آن توجه نداشته‌اید، متوجه‌ می‌کند. آن جزئیات را بگیرید، عصای احتیاط را به دست بگیرید و کارتان را انجام دهید. گاهی هم برعکس است؛ روایت شده که وجود مبارک پیامبر(صلیالله‌علیه‌‌‌و‌آله) وقتی جنگ می‌شد، همسران‌شان را جمع می‌کردند و با آنها مشورت می‌کردند و خلاف نظرشان عمل می‌کردند. شما که می‌خواهید خلافش عمل کنید چرا مشورت می‌کنید؟! بله، چون آنها به جزئیاتی توجه می‌کنند که ما مردان توجه نداریم، آن جزئیات، ظرایف و دقایق را از حرف‌های آنها می‌گیریم، ولی کلیت مسئله که جهاد، فی سبیل‌الله است باید پیش برود، آن کلیت سر جای خود هست.

 

مشاور، تصمیم‌گیرنده است یا تصمیم‌ساز؟

«خالفواهُنَّ» به معنای این نیست که در همه‌چیز مخالفت می‌کردند، نه، آنها می‌گفتند که جنگ مثلاً به این دلیل و این دلیل، جزئیاتی را می‌گفتند، حضرت منافذ آن جزئیات را می‌بستند؛ لذا زمانی هم که شما مشورت می‌گیرید، اینگونه نیست که حتماً به آن مشورت عمل کنید. اصلاً مشاور زن نباشد، مرد باشد، مشاور که تصمیم‌گیرنده نیست، مشاور، تصمیم‌ساز است؛ لذا شما وقتی نزد بعضی آقایان‌ هم برای مشاوره می‌روید، حتی بعضی از اساتید یا یک دانشمند، بعد از شنیدن حرف‌هایش می‌بینید اگر کاری را که می‌گویند انجام دهید، به مصلحت شما نیست. پس مشاوره در حقیقت برای این است که انسان بتواند تصمیم‌گیری کند، مشاور، تصمیم‌ساز است، نه تصمیم‌گیر!

 

ولایت اجتماعی زنان و مردان بر یکدیگر از منظر قرآن

 در حکمت ۳۲۱ نهج‌البلاغه، حضرت بعد از شنیدن مشورت عبدالله‌بن‌‌عباس خلاف رأی او عمل کرده بودند. ظاهراً او هم ناراحت شده بود. حضرت به او فرمودند: «لَکَ اَن تُشیرَ عَلیَّ و اَرَی» بر تو است و جزء حق توست، شاید لازم است بر تو که مشورتت را بدهی و من هم بررسی می‌کنم «فَاِن عَصَیتُکَ فَأطِعنی»[8]؛ اگر من خلاف نظر تو عمل کردم، تو از من اطاعت کن! بله، در حاکمیت و مدیریت روش درست همین است که اطرافیان باید به مدیر مشاوره دهند، ولی اگر مدیر تصمیم دیگری گرفت، همه باید اطاعت کنند. اینطور نیست که اگر من مشورت دادم، از من مشورت خواستند و به مشورت من عمل نکردند پس دیگر مشورت نمی‌دهم. در بسیاری از امور دیگر هم حتی در آیات قران مشورت زن و مرد و ولایت زن و مرد بر همدیگر ذکر شده، «وَالمُؤمِنونَ والمُؤمِناتُ بَعضُهُم أولیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ»[9] حتی در بحث امر و نهی هم گاهی زنان بر مردان و گاهی مردان بر زنان و بر یکدیگر یک ولایت اجتماعی پیدا می‌کنند که امرشان بر یکدیگر نافذ است.

پس این هم یک توضیح مختصر از عباراتی که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در این‌باره فرمودند و ویژگی‌های زن‌ها را توضیح دادند.

 

زن و مرد مکمل یکدیگرند

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: با زن‌ها که معاشرت می‌کنید ممکن است زیاد با اینگونه رفتارها یا حرف‌ها مواجه شوید که برای شما آزاردهنده باشد. اگر احساس می‌کنید این حرف‌های آزار دهنده منطقاً لازم نیست، «وَ إِنْ جَهِلَتْ غَفَرَ لَهَا»[10]؛ باید ببخشی. لذا زن و مرد مکمل هم‌دیگرند. بعضی از زن‌ها توانسته‌اند به رشدی برسند که بر عواطف افراطی خودشان غلبه کنند، از آن مرحله قوت عقل نظری، به قوت عقل عملی هم رسیده‌اند؛ لذا می‌بینید که خیلی از خانم‌ها‌، از نظر عقل نظری و عقل عملی بر مردها هم برتری پیدا کردند.

خوشا به حال زن‌هایی که مقام و جایگاه و رتبه‌ای پیدا می‌کنند و می‌توانند با افزایش قدرت عقل نظری‌ و قدرت عقل عملی‌ خودشان را به آنجا برسانند و مردهایی هم هستند که با جزئی‌نگری و توجهی که به جزئیات پیدا کردند، در مسائل جامع‌نگر و کامل‌نگر شدند و همه‌چیز را محاسبه می‌کنند. آنها هم خوشا به حال‌شان که انسان‌های جامعی شدند و اگر چنین مرد و زنی بتوانند همدیگر را پیدا کنند و با هم زندگی کنند که «نورٌ علی نور» می‌شود. ولی خب غالباً اینگونه نیست و باید نقطه کمال خودشان را که طرف مقابل است، بپذیرند و با گذشت‌ها و ضرب کردن توانایی‌هایشان در همدیگر و منها کردن ایراداتشان از همدیگر بتوانند شیرینی زندگی را احساس کنند و به کمال زندگی و بندگی‌شان برسند.                      

 

 


[1] . نهج‌البلاغه، خطبه 80.

[2] . حذر به معنای پرهیز نیست، بلکه به معنای نوعی مراقبت خاص است.

[3] .  الکافی- ط الاسلامیه، ج 5، ص 517.

[4]. سوره بقره، آیه ۲۳۳.

[5]. بحار‌الانوار، ج 100، ص 253.

[6]. نهج‌البلاغه، نامه 14.

[7]. نهج‌البلاغه، حکت 58.

[8]. نهج‌البلاغه، حکمت 321.

[9]. سوره توبه، آیه 71.

[10]. وسائل‌الشیعة إلی تحصیل مسائل‌الشریعة,  جلد۲۱، ص۵۱۰.  

 





سخنرانی