نقشه دشمنان برای ایرانِ جوان

نقشه دشمنان برای ایرانِ جوان


نقشه دشمنان برای ایرانِ جوان

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: یکی از مصائب آخرالزمان؛ جمعیت زیاد دشمنان و جمعیت کم شیعیان است// شیطان و استکبار جهانی در طول تاریخ برای نابودی نسل مؤمنین تمام توانشان را به کار گرفته‌اند// در قدیم هم اوضاع اقتصادی جامعه اوضاع روبه‌راهی نبوده، ولی امروزه با وجود امکانات و رفاه بیشتر جمعیت کم‌تر می‌شود، بنابراین مشخص است مسئله اقتصاد خیلی در فرزند‌آوری تعیین‌کننده نیست، بلکه ترس از مشکلات، افکارِ ما را مدیریت می‌کند// سیاست‌های تک‌فرزندی و بی‌فرزندی، قدرت جوامع شیعه و اسلامی را گرفت و به بهانه‌های روشنفکرگرایانه مانع افزایش جمعیت شد // داشتن فرزند کم آسیب‌های جدی تربیتی، اخلاقی، عاطفی و روانی به خانواده و فرزند می‌زند

 

شناسنامه

عنوان: قرار هفتگی/ مراسم ویژه میلاد حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها)

موضوع: آخرالزمان و جنگ جهانی جمعیت

زمان: 20 اسفندماه 1401

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

فتنه‌ها و سختی‌های آخرالزمان

در فرازی از دعای افتتاح ماه مبارک رمضان آمده است: «اللّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَغَیْبَةَ وَ لِیِّنا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا وَشِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا،»؛ خدایا، ما شکایت می‌کنیم به تو از اینکه پیغمبر ما در بین ما نیست و امام ما هم در پشت پرده غیبت است و زیادی جمعیت دشمنان و کمی جمعیت دوستان و پیچیدگی‌های آخرالزمان؛ فتنه‌های پیچیده و سخت که بر ما وارد می‌شود.

گویا یکی از مشکلات جدی دوران آخرالزمان همین مسئله است. ما قطب عالم امکان را در بین خود به صورت ظاهر و آشکار نداریم، از آن طرف دشمنان ما هم تعدادشان زیاد شده است. شیعیان و دوستان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) تعدادشان کم و فشار فتنه‌ها زیاد شده است.

یکی از محورهای اصلی مصائب آخرالزمان؛ جمعیت زیاد دشمنان و جمعیت کم شیعیان است. فتنه‌ها در آخرالزمان پیچیده و سنگین می‌شود. ما در دوران آخرالزمان بیشتر منتظر فتنه‌ها و آشوب‌های خارق‌العاده‌ و حوادث شگفت‌آور هستیم. مثلاً در نزدیکی ظهور، صدایی از آسمان می‌آید، عده‌ای در زمین فرومی‌روند، حکومت‌ها تغییر می‌کند، نفس زکیه کشته‌ می‌شود. سید حسنی و سید خراسانی خروج می‌کنند و... دنبال اتفاقات و حوادث خیلی خاص هستیم. فتنه‌های آخرالزمان دو دسته‌اند: دسته اول، فتنه‌های سخت و گرم نظیر کشتارهای بزرگ که از آن به مرگ سرخ یا مرگ سفید تعبیر می‌شود؛ مرگ‌های ناگهانی بر اثر بیماری‌های عجیب و ناشناخته، که جمعیت زیادی از بشر را درگیر می‌کند. دسته دوم، فتنه‌های نرم و خاموش که بخشی از آن نامحسوس است. البته برای همه پذیرفته شده است؛ یعنی می‌فهمند و آن را می‌پذیرند. بسیاری از مردم ناخواسته با آن فتنه‌ها همراه می‌شوند یا فراتر از آن مجری آن فتنه می‌شوند و خودشان هم متوجه نیستند.

 

تلاش شیطان در دو محور برای نابودی نسل ایمان// فتنه‌ای که مؤمنین کمتر آن را باور می‌کنند

فتنه‌ای که کمتر مؤمنین آن را باور دارند، فتنه جمعیت است. جریان طاغوت، ابلیس، شیاطین جن و انس در طول تاریخ از همان ابتدای خلقت بشر که شیطان بر آدم سجده نکرد، تا ظهور حضرت حجت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، در مبارزه‌ با بشر به‌ ویژه با اهل ایمان، دو محور اساسی دارند. هدف آنها گرفتن ایمان مؤمنین و نابود کردن راه سعادت بشر است. شیطان در این راه، حتی اعوان و انصار خود که شیاطین مجسم انس‌ا‌ند، را نابود می‌کند. آنها در قیامت طبق آیه قرآن وقتی به سمت جهنم می‌روند، به خدا می‌گویند: خدایا، تقصیر شیطان بود، ما را فریب داد، ولی شیطان می‌گوید: من فقط شما را وسوسه کردم. شما خودتان دنبال من آمدید. یعنی شیطان همه اطرافیان و همراهان و دوستانش را هم که با او همکاری کردند، در لحظه آخر با نامردی رها می‌کند.

خداوند تبارک و تعالی در قرآن به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: شیاطین انس، منافقین و کفار وقتی نزد تو می‌آیند خیلی ظاهرالصلاح‌اند. وقتی از پیش تو رفتند، «وَإِذَا تَوَلَّیٰ سَعَیٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا»[1]؛ پشت کردند و از جلسه بیرون رفتند، تلاش برنامه‌ریزی شده و هدفمندی دارند برای اینکه روی زمین فساد کنند. وقتی می‌فرماید: «فِی الارض»؛ (روی زمین) منظور، برنامه‌های قابل پیاده شدن و کاملاً منطقی که اهل زمین را به هم می‌ریزد، یعنی برنامه‌ریزی خیلی بی‌نقصی می‌کنند، تا روی زمین فساد کنند.

آن فساد دو چیز است: «وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ»؛ برای اینکه حرث ‌و نسل را تباه کنند. منظور از حرث، کشاورزی، و دستاوردهای اقتصادی است، در ادبیات امروز یعنی سرمایه‌های اقتصادی. منظور از نسل هم، سرمایه‌های انسانی است. تلاش شیاطین، طاغوت و دشمنان اهل ایمان این است که اولاً؛ مؤمنین را فقیر کنند و سرمایه‌های اقتصادی را از آنها بگیرند. ثانیاً؛ نسل ایمانی را نابود کنند. نسل آزاده و اثرگذار را نابود کنند، نسل بشر را نابود کنند. شیطان قسم خورده انسان را نابود می‌کند.

 

اهمیت مال و فرزند در آیات و روایات

آیات قرآن و روایات متعددی درباره مال و فرزند داریم. «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»[2]. روایات زیادی در مورد تجارت و کسب حلال، کار و تلاش، مسائل اقتصادی داریم. البته خداوند عزوجل جهت و هدف همه مسائل اقتصادی را سعادت آخرت تنظیم کرده است. یعنی می‌گوید شما اگر تلاش اقتصادی می‌کنید برای این است که دنیا را آباد کنید، به دیگران کمک کنید، یعنی در راستای سعادت و آبادی آخرت تلاش کنید، نه فقط ثروت‌اندوزی و جمع کردن مال.

همه ائمه(علیهم‌السلام)، علما و بزرگان توصیفی از مدل زندگی مؤمنانه دارند که هم دنیای انسان هم آخرت او تأمین شود. در مورد مال و ثروت، آیات و روایات زیاد داریم؛ امام صادق(علیه‌السلام) خودشان تجارت می‌کردند، پیامبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌وآله) قبل از ازدواج‌ تجارت می‌کردند. آیات و روایات متعددی در بحث فرزند‌آوری و کثرت جمعیت هم داریم. احادیث معروف از پیامبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌وآله) در باب فرزند‌آوری هست. فرمودند: «أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ولو بِالسِّقْطِ»[3]؛ من روز قیامت مباهات می‌کنم به جمعیت امتم، حتی فرزندانی که سقط شدند را حساب می‌کنم. «أَکْثِرُوا اَلْوَلَدَ أُکَاثِرْ بِکُمُ اَلْأُمَمَ غَداً»[4]؛ زیاد فرزند بیاورید، من در قیامت به این کثرت شما تفاخر می‌کنم. در روایت دیگر است که گوینده «لااله‌‌الاالله» را زیاد کنید. روی زمین باید پر از گوینده لااله‌‌الاالله باشد.

 

آیا ما برای پیامبرمان شرط می‌گذاریم؟!!//  فرزندی که والدین را از جهنم نجات می‌دهد

روایت دیگر می‌فرمایند: روز قیامت فرزندی را می‌آورند که در دنیا سقط شده است -نه سقط کرده‌اند- این فرزند اهل بهشت است به او خطاب می‌شود وارد بهشت شو، می‌گوید: می‌خواهم پدر و مادرم را ببینم و مضامنینی قرین به این. پدر و مادرش را وارد می‌کنند درحالی‌که اهل آتش‌اند. در دنیا پدر و مادرش را ندیده و سقط شده در آن عالم پدر و مادرش را به او نشان می‌دهند. به خداوند متعال رو می‌کند و خطاب می‌کند: به عزت و جلالت قسم، وارد بهشت نمی‌شوم مگر اینکه پدر و مادر من هم اهل بهشت کنی. خداوند متعال به اهل محشر خطاب می‌کند: به عزت و جلالم قسم، پدر و مادر این فرزند را بخشیدم آنها را به بهشت ببرید.

زیاد شدن جمعیت برای پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مهم و مایه تفاخر است و کم برای شیاطین آنقدر مهم که در صدد نابودی جمعیت برآیند. آنوقت عده‌ای فرزند نمی‌آورند و بهانه می‌کنند که ما نمی‌توانیم فرزند را درست تربیت کنیم! پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این روایت هیچ شرطی نگذاشتند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) فرمودند: شما فرزند بیاورید تا گوینده «لااله‌الاالله»، «محمد رسول‌الله»، «علی ‌ولی‌الله» زیاد شود، همین! آنوقت شما شرط می‌گذارید برای پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که پس تربیت فرزندمان چطور و... و با این بهانه‌ها فرزند نمی‌آورید!

مسئله فرزندآوری مهم است و در روایات هم تأکید شده که جمعیت مسئله مهمی است و شیطان و استکبار در طول تاریخ برای نابودی نسل مؤمن تمام توان خود را گذاشته‌اند. از طرف دیگر دستور دین این است که جمعیت مؤمنین باید زیاد شود.

 

اقدام استکبار در کاهش جمعیت و ثروت مسلمانان

مقاله‌ای را رادیو دولتی روسیه در سال ۲۰۱۴ مطرح می‌کند تحت عنوان «روی تاریک‌ آمریکا، عقیم‌سازی با هدف کاهش جمعیت کره زمین». در آن مقاله اعتراف می‌کنند که آمریکا قصد دارد تمرکز جمعیتی دنیا را به نفع منافع و مصالح ملی خودش تغییر دهد؛ یعنی کشورهایی هستند که ثروتمند هستند یا جمعیت زیادی دارند که منافع آمریکا را در دنیا به خطر می‌اندازند، مثل مسلمان‌ها مخصوصاً شیعیان که مبارزه با استکبار دارند و زیر بار زور نمی‌روند. آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند که جمعیت آن کشورها یا حتی کشورهای غیراسلامی آزاده را که پر جمعیت هستند، کم و آنها را فقیر و ضعیف‌ کرده و بعد تجزیه کنند.

ما این همه مشکلات اقتصادی در طول چهل سال داریم و دولت‌های متعدد هم نتوانستند مشکلات را حل کنند. گاهی بعضی از دولت‌ها همراه با سیاست‌های آمریکا، نفوذی‌ بوده‌اند؛ برای اینکه کشور و مردم مسلمان فقیر بمانند و خسته شوند. اقوام مختلف از کردها، لرها و سیستانی‌ها را تحریک می‌کنند، گاهی جریانی در کشور اتفاق می‌افتد تا کشور تجزیه شود. در لبنان، سوریه و عراق هم این کار را کردند و بخش‌هایی به صورت جدی موفق شدند و بخش‌هایی هم موفق نشدند. اینها مقدمات دخالت‌های مستقیم و غیرمستقیم است.

 

خودت مهم هستی و بس!// فردگرایی برای کاهش جمعیت

می‌گویند مردم باید بیایند در همه موارد نظر بدهند و بعد آنها از طریق گروه‌هایی که خودشان تأسیس می‌کنند در افکار مردم نفوذ می‌کنند. احزاب می‌آیند افکار عمومی را دست می‌گیرند و مردم را به سمت دیگر می‌برند. در همه کشورها همین‌‌طور بوده است. در ایران هم به اسم آزادی و استقلال زن‌ها سعی دارند اینطور القا کنند که خانواده و فرزند مزاحم استقلال و آزادی زن است.

فرهنگ‌هایی از قبیل جذب زن‌ها به بازار کار و اشتغال، میل به تشکیل خانواده و فرزندآوری را پایین می‌آورد. جنگ‌های داخلی در کشورها، تقویت نگاه‌ مادی، حساب‌گری و چرتکه انداختن‌ها (خانواده اگر زیاد شود نان‌خور زیاد می‌شود و...) همه از اقدامات دشمنان برای کاهش جمعیت است. وقتی فرهنگ مصرف‌گرایی زیاد و سنگین شد و در جامعه جاافتاد، چرتکه انداختن مادی بالا می‌رود و باعث می‌شود هم فرزند‌آوری در خانواده‌ها کاهش پیدا ‌کند و هم آمار ازدواج کم ‌شود.

دشمنان، فرهنگ فرد‌گرایی و لذت‌طلبی را در جوامع ترویج می‌کنند؛ اینطور به انسان‌ القا می‌کنند که خودت مهم هستی، منافع تو بر منافع خانواده ترجیح دارد؛ لذا دیگر بچه اصلاً با پدر و مادر کاری ندارد، فقط منافع خودش را در نظر می‌گیرد. وقتی شخص به این باور برسد که منافع من بر منافع جامعه ترجیح دارد، چه آشوبی درست می‌شود! دیگر دین در آن جامعه جایی ندارد؛ دین یک مسئله فردی است. دین را که گرفتی تمام مولفه‌های رشد را از او می‌گیری. دین مخالف با فرد‌گرایی مطلق است، دین می‌گوید: باید منفعت خود را در منفعت جامعه ببینی؛ یعنی شما باید نگاه وسیع داشته باشید تا بقیه رشد کنند شما هم رشد می‌کنید و الا شما اگر بخواهید تکی رشد کنید، یک روز شما هم نابود می‌شوید. انسان‌ها مگر می‌توانند بدون پیوند با یکدیگر به حیات اصلی خودشان ادامه دهند.

 

بلایی که فرهنگ رفاه‌طلبی بر سرِ ما آورد!// «انقلاب کاهش جمعیت» در ایران

قدیم خانواده‌ها امکانات امروز را نداشتند اما فرزندان زیادی داشتند. امروزه با این همه امکانات ماشین لباسشویی، ماشین ظرفشویی، یخچال، آب آشامیدنی، غذا، وسیله حمل‌ونقل و... اما به زور دو، سه بچه دارند. می‌گویند تورم بالاست، نمی‌شود هزینه کرد. چراکه فرهنگ مصرف‌گرایی رایج شده است و فرهنگ قناعت دیگر نیست.

منکر وجود مشکلات اقتصادی نیستیم، مشکل اقتصادی همیشه بوده است. در قدیم هم اوضاع اقتصادی جامعه اوضاع رو به راهی نبوده، ولی امروزه با وجود امکانات و رفاه بیشتر جمعیت کمتر می‌شود، بنابراین مشخص است که مسئله اقتصاد خیلی تعیین‌کننده در فرزند‌آوری نیست، بلکه ترس از مشکلات، افکارِ ما را مدیریت می‌کند.

توصیه‌های بهداشتی و سلامت برای مادر و فرزند در جهت کاهش جمعیت پیش می‌رود. پایان سن بارداری را ۳۵ سالگی اعلام کردند، درحالی‌که پایان سن بارداری خیلی بیش از اینهاست. برنامه‌هایی برای کاهش جمعیت در سازمان ملل و سازمان جهانی بهداشت در دنیا به خُرد کشورها و دولت‌ها دادند. کشورها و دولت‌هایی این برنامه‌ها را اجرا کردند. به مردم گفتند: کاهش جمعیت منافاتی با آموزه‌های دینی ندارد. مؤمنین هم باور کردند؛ لذا امروز ایران در کاهش نرخ جمعیت در دنیا زبانزد شده است. تعبیر اروپایی‌ها این است که در ایران «انقلاب کاهش جمعیت» رخ داده است. در طی بیست، یا سی سال کاری را که باید در هشتاد سال انجام می‌شد، انجام دادند. ایران اگر بخواهد برگردد و جبران کند ۱۵۰ سال طول می‌کشد تا جمعیتش را نرمال کند. در ایران اینطور جمعیت را کاهش دادند، در سایر کشورها هم به بهانه‌های مختلف مردم را کشتند.

 

نقشه دشمنان برای ایرانِ پر جمعیت// آسیب‌های سیاست‌ تک‌فرزندی

جالب است که در دهه هفتاد، مجلس ششم دولت اصلاحات به جرج بوش (رئیس‌ جمهور وقت آمریکا) چراغ سبز داد. این اتفاقاتی که عرض می‌کنم واقعاً در تاریخ جمهوری اسلامی رخ داده است. آن زمان آمریکا قصد داشت به ایران حمله کند. یکی از مسئولین رده بالای آمریکا به کنگره رفت و گفت: اصلاً لازم نیست به ایران حمله کنیم، هزینه آن بالاست، ایران را دو الی سه دهه رها کنید، خودبه‌خود ضعیف و نابود می‌شود؛ چراکه اگر جمعیت ایران از بین برود و دیگر جمعیت جوانی نداشته باشد، خود به خود کشور نابود می‌شود. (بعد رفتند و به عراق حمله کردند.)

سیاست‌های تک‌فرزندی و بی‌فرزندی، قدرت جوامع شیعه و اسلامی را گرفت و به بهانه‌های روشنفکرگرایانه مانع افزایش جمعیت شد. درحالی‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «یُمدِدِکُمْ بِاَمْوالِ وَ بَنین»[5]؛ ما شما را با فرزندان و اموالتان امداد می‌کنیم. آنها این امداد را از ما گرفتند.

 

خطرات و تهدیدات بحران جمعیت

 جامعه‌ وقتی بالنده است که جمعیت داشته باشد، مخصوصاً جمعیت جوان! بحران جمعیت چگونه جامعه را از پا درمی‌آورد؟ جامعه به نیروی کار نیاز دارد، به نیروی علمی، نظامی و انتظامی نیاز دارد؛ امنیت کشور و مرزها را جوان‌ها تأمین می‌کنند. نسلی که باید سرباز باشد و از جامعه دفاع ‌کند  نباید یک انسان خسته، پژمرده و مسن باشد، چراکه نمی‌تواند کار رزمی انجام دهد. جامعه‌ای که پیر شد، دیگر نیروی امنیتی، نظامی و انتظامی ندارد و به راحتی در معرض تهدید است. اگر هم کشور خیلی پول داشته باشد از کشورهای دیگر نیرو وارد می‌کند‌ که آنها هم باج می‌گیرند، مثل دوران قدیم که کشور‌ها باج‌های سنگین می‌گرفتند تا امنیت ما را تأمین کنند و هزار مسئله اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم برای جامعه ایجاد می‌کردند.

اگر کشور نیروی کار بخواهد، باید مثل بعضی از کشور‌ها به خصوص عراق (که در سال‌های قبل زیاد بود و الآن هم است) از کشور اندونزی و کشورهای اطراف خلیج فارس، پاکستان و هندوستان کارگر و نیروی کار وارد کند. مجبور است نیروی کار  وارد کند و وقتی نیروی کار را وارد کرد، انواع آسیب‌های فرهنگی، فساد و غیره را هم همراه با آن وارد می‌کند.

جمعیت که کاهش پیدا کرد، پزشک هم نخواهیم داشت‌، مجبوریم مثل زمان شاه که خیلی از پزشکان از هندوستان می‌آمدند، نوامیس خود را به پزشکان خارجی بسپاریم که معلوم نیست تا چه اندازه تعهد داشته باشند که بخواهند به این مملکت خدمت کنند. قاعده اول آنها پول است. اگر الآن مثلاً می‌گوییم دکترهای ما به فکر جیب خودشان‌اند، از مردم خودمان‌اند! هنوز ندیده‌ایم آن‌‌ روزی را که مثلاً اجنبی بخواهد بیاید و برای ما طبابت کند. آن موقع تازه خواهیم فهمید که چه به سرمان آمده. بدتر از آن هم معلم مدرسه و استاد دانشگاه است…

 

نگاهی آینده‌نگر به جامعه کم‌جمعیت

اگر بخواهیم با همین وضعیت پیش برویم، در بیست سال آینده بسیاری از اساتید، معلمان و مربیان یا از خارج می‌آیند یا کاملاً از برادران اهل سنت‌اند؛ یعنی آموزش و پرورش ما و سایر بخش‌های اجتماعی و فرهنگی در اختیار غیرایرانی یا غیرشیعه قرار می‌گیرد. با قاطعیت می‌توانم بگویم ۲۰ سال آینده شاهد این اتفاق خواهیم بود. از هم‌اکنون مشخص است که وقتی نسبت جمعیت تغییر کند، آثارش را در انتخاب‌ کاندیدا برای ریاست جمهوری می‌بینیم. به عراق نگاه ‌کنید، کشوری که اکثر جمعیت آن شیعه است، ولی چون قدرت در اختیار شیعه نبوده، نظام آن شیعه نیست؛ رئیس‌ جمهور سنی، نخست وزیر شیعه، آن یکی هم‌ کرد است؛ چرا که اگر نگذارند کشور از هم می‌پاشد. خیلی مسئله جمعیت، مهم است. در آینده معلم‌ فرزندان ما از میان افرادی خواهد بود که از ما نیستند.

 

آسیب‌های تربیتی و روانی خانواده کم‌جمعیت

کاهش جمعیت آسیب‌های تربیتی هم دارد؛ کسانی که خیال می‌‌کنند تعداد کم فرزند خوب است، با دلایل علمی ثابت شده که فرزند کمتر در خانواده آثار سوء تربیتی دارد! وقتی یک یا دو بچه داشته باشیم، فرزندان ناز‌پرورده می‌شوند. تمام امکانات را برای بچه فراهم می‌کنیم بعد چون این بچه مزه فقر و محرومیت را نمی‌چشد، لذت داشتن برادر، خواهر و دایی و خاله و عمه و عمو و... را خیلی نمی‌‌چشد، دچار آسیب‌ها و فشارهای روحی و روانی می‌شود که به‌خاطر آن به فضای مجازی پناه می‌برد. فضای مجازی نابودش می‌کند بعد حالا مشاوره می‌گیریم و هزینه می‌دهیم که فرزندمان‌ را چکار کنیم، آخر هم خوب نمی‌شود. درحالی‌که وقتی خانواده دارای فرزند زیاد باشد، بچه‌ها با یکدیگر بازی می‌کنند، بزرگترها‌ کوچکترها را تربیت می‌کنند، لذت داشتن خواهر و برادر، دعواهایی که بین بچه‌ها شکل می‌گیرد، محرومیتی که از بچگی می‌چشند، این محرومیت برای رشد آنها خوب است. اینکه ما سعی داریم بچه‌ها هیچ محرومیتی نکشند، اشتباه است! امروز روانشناسان سعی دارند همین را بگویند. اتفاقاً داشتن فرزند کم آسیب‌های جدی تربیتی، اخلاقی، عاطفی و روانی به خانواده و فرزند می‌زند.

 

برخی از عوامل کاهش جمعیت

در بعضی از استان‌های کشور، دیگر عملاً امکان جبران جمعیت وجود ندارد. البته در بعضی از استان‌های کشور اگر خانواده‌ها و تمام زوج‌هایی که ازدواج می‌کنند حداقل چهار فرزند به دنیا بیاورند، امکانش هست که این معضل تا حدی حل شود.

 معضل دیگر ازدواج است. ما چند میلیون دختر و پسر ازدواج نکرده داریم! آمار وحشتناک سقط‌ جنین داریم که بخش بسیاری از آن به صورت قانونی انجام می‌شود. سقط جنین قانونی دیگر چیست که برای آن مجوز صادر می‌کنند؟! سقط جنین یعنی قتل، قتل و گرفتن حیات یک انسان، حتی اگر از راه غیر مشروع فرزندی به‌ وجود آمده باشد، کسی حق سقط آن را ندارد و اسلام شرعاً آن را جایز نمی‌داند. آن کسی هم که این کار را انجام دهد، خدای متعال با او معادل یک قاتل رفتار می‌کند. در جلسه مفصلی آمار گرفتیم، اگر فقط جلوی سقط‌‌ها را به تنهایی بگیرند، بحران جمعیت ما تا حد زیادی کنترل می‌شود. در مسئله جمعیت، ما به چنین وضعیتی رسیدیم درحالی‌که بارها و بارها مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) به این مسئله اشاره کرده بودند.

 

بررسی تاریخی فتنه کاهش جمعیت

 ماجرای کنترل جمعیت، هفتاد سال پیش در زمان رضا‌‌خان شروع شد. ابتدا از سال 1320 و قبل‌ از آن در زمان احمدشاه که می‌دانید در هجده‌‌ ‌سالگی تاج‌گذاری کرد. اوضاع کشور به‌ شدت به هم‌ ریخته بود، از سال 1917 تا 1919میلادی آن قحطی بزرگی که انگلیسی‌ها به ایران تحمیل کردند اتفاق افتاد و تقریباً نیمی از جمعیت در آن زمان مردند. ببینید اگر کسی  حساب دستش نباشد با شنیدن این حرف تکان نمی‌خورد. نیمی از جمعیت ایران به‌خاطر قحطی مردند! آمار داریم که چهل تا پنجاه درصد یعنی نه تا ده میلیون ایرانی که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند و نسخه دیگری در دنیا ندارند، به‌خاطر قحطی قتل‌ عام شدند. این قتل عام کارِ انگلیسی‌ها بود. ببینید چطور یک‌دفعه جمعیت شیعه یک کشور را نابود می‌کنند! سال 1320 رضاخان به بهانه کاهش بیماری‌های کودکان و مرگ‌ و میر، با بهداشت جهانی و... قرار گذاشت و انگلیسی‌ها مجدداً به این بهانه با کمک متفقین که آن زمان در‌ ایران بودند، لوازم و خدمات ضد بارداری آوردند و به صورت مجانی، برای جلوگیری از بارداری تا روستاهای کشور هم رفتند که به بانوان قرص ضدبارداری بدهند یا رحمشان را ببندند و در عوض جایزه می‌دادند. روستا به روستا؛ روستایی که آب و برق نداشت، کارشناسان را می‌فرستادند که حالا خدمت‌رسانی کنند و قرص بدهند و رحم ببندند. همین‌طور این روند کاهش جمعیت ادامه داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد.

 

سستی و غفلت در مسئله جمعیت بعد از انقلاب

وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، تقریباً تا سال 1365 در نتیجه فرهنگ انقلابی، جمعیت خیلی بالا رفت. تقریباً‌ اواخر دهه 60 و 70 بود که دوباره این بحث مطرح شد. دکتر مرندی در یک مصاحبه‌، شرایط آن زمان را توصیف می‌کند، واقعاً تأسف‌بار است. بالاخره با این بهانه‌ که اگر جمعیت کشور زیاد شود، ما نمی‌توانیم جوانان را مدیریت کنیم، بیکاری و فساد زیاد می‌شود، باید جمعیت کاهش پیدا کند، خدمت حضرت امام(رحمة‌الله علیه)، مراجع و بزرگان رفتند، توجیه منطقی آوردند. بالاخره آنها هم دل‌شان می‌سوخت، دشمن که نبودند، می‌گفتند: کشور الآن شرایطش به گونه‌ای است که کارخانه‌ها تعطیل، اقتصاد فلج است، جنگ تحمیل شده، اصلاً وضعیت کشور طوری نیست که بشود مدیریت کرد، باید در یک بازه، مثلاً حداقل تا یک دهه‌ کامل کنترل جمعیتی انجام شود که بتوانیم کشور را مدیریت کنیم. شاید انجام این کار در آن برهه واقعاً بد نبود و به صلاح مملکت بود و انجام هم شد، اما همچنان که حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) فرمودند، این مسئله دیگر به کل رها شد و مسئولین آن را رها کردند. در اواخر  دهه 70، در سال 1379 به خط قرمز جمعیتی رسیدیم، ولی باز کسی توجه نکرد. سال 1393 مقام معظم رهبری(حفظه‌الله‌) دوباره تذکر دادند، مسئولین و دولت وقت کاری نکرد. دولت بعدی هم کاری نکرد. همین‌طور ادامه پیدا کرد تا الآن که داریم به سیاه‌چال جمعیتی نزدیک می‌شویم. یعنی دیگر باید معجزه‌ای اتفاق بیفتد تا بتوانیم این جمعیت را برگردانیم. یک جهاد فوق‌العاده‌ در فرزند‌آوری می‌خواهد که آن را در یک جلسه مستقل عرض خواهم کرد.

زمان جنگ، در دولت آقای هاشمی رفسنجانی، سازمان ملل به بهداشت ایران به‌خاطر کنترل جمعیت جایزه داد! درحالی به ایران به‌خاطر کنترل جمعیت جایزه دادند که در داروهای درمانی جانبازان و حتی داروهای معمولی هم تحریم شده بودیم، ولی ابزار پیشگیری به‌طور رایگان در اختیار جمهوری اسلامی قرار می‌گرفت. مسئولین وقت هم از این رویه خوشحال بودند درحالی‌که در جمعیت ما پیری خطرناکی وجود دارد. برای مثال می‌توانید بعضی از کشورها مثل آلمان را بررسی کنید تا معضلات این امر را ببینید.

 

اطاعت از قرآن و فرمان ولی‌فقیه، راه نجات از تله و سیاه‌چال جمعیتی// به خدا اعتماد کنیم!

 عرض ما، توجه جدی به مسئله جمعیت، ازدواج‌ آسان و فرزند‌آوری است. خداوند متعال به برخی از اعراب جاهل آن زمان می‌فرماید: «وَ لاتَقتُلوا أولادَکُم خَشیَةَ اِملاقٍ»[6]؛ فرزندانتان را به‌خاطر ترس از فقر نکشید. اکنون هم می‌بینیم افراد بچه‌شان را سقط ‌می‌کنند. یا از ترس فقر صاحب فرزند نمی‌شوند، این از بی‌اعتمادی به خداست؛ ما باور نکرده‌ایم که خداوند متعال می‌تواند رزق ما را بدهد. می‌فرماید: «نَحنُ نَرزُقُهم وَ ایِّاکُم»؛ روزی‌شان دست ماست. «اِنَّ قَتلَهُم کانَ خِطئاً کَبیراً»[7]. کشتن فقط سقط‌جنین نیست، همین جلوگیری از بچه‌دار شدن به‌خاطر ترس از فقر، نوعی قتل نسل است. اینها مسائل بسیار مهمی است که به ‌نظرم باید به عنوان برنامه اصلی زندگی جوانان و حتی کسانی که جوان نیستند، ولی توانایی فرزند‌‌آوری دارند در نظر گرفته شود و گوش به امر نایب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و همچنین متوجه شرایطی پیش آمده باشند. اگر در تله وسیاه‌چال جمعیتی بیفتیم، دین، دنیا، سلامت و امنیت ما به باد خواهد رفت. از ده سال پیش تا به حال مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) بیش‌ از هفتاد بار مسئله جمعیت را به مسئولین و مردم تذکر دادند! اکنون مسئولین خدماتی ارائه می‌دهند، این خدمات هم باید توسط افراد متعهد به اسلام و انقلاب انجام شود. اگر هم خدمات نمی‌دهند ما باید جامعه‌ اسلامی را از این فترت نجات دهیم.

 

خانواده‌های مؤمن، حوزه‌های علمیه را دریابید!// فرزاندانتان را با امام زمان(عجل‌الله تعالی‌فرجه) معامله کنید

چند نکته‌ کوتاه دیگر عرض می‌کنم: مسئله اول حوزه‌های علمیه است. متأسفانه گرایش به حوزه­های علمیه کم شده که بخشی به‌خاطر مشکلات معیشتی و بخشی هم به‌خاطر مسائل فرهنگی است. خیلی از مردم فرزندان‌شان را به‌خاطر ترس از فقر، جایگاه اجتماعی و تعرض به روحانیون به حوزه علمیه نمی­فرستند. این حرف‌ها بیشتر از اینکه واقعیت باشد، حاصل جوسازی رسانه‌های معاند است و در نتیجه آن، گرایش به حوزه علمیه بسیار کم شده است. البته خطاب‌مان به متدینین است نه به غیرمتدینین! متدینین که به اسلام، امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و تشیع اعتقاد دارند، باید بدانند اگر روحانیت تضعیف شود، اسلام و انقلاب هم همراه آن تضعیف می­شود. اگر حوزه­های علمیه تضعیف شوند، مرجعیت و تبلیغ نیز تضعیف می‌شوند. در کشوری مثل عراق که عتبات در آن قرار دارد، بسیاری از مساجد امام جماعت ندارد، مردم به مساجد می­روند و فرادی نماز می­خوانند؛ چراکه گرایش به حوزه علمیه بسیار کم است.

 کسانی که فرزند صالح و خوب دارند، باید با امام زمان(عجل‌الله تعالی‌فرجه) معامله کنند و فرزندان‌شان را به حوزه علمیه بفرستند؛ چرا که این یک مجاهدت است. ما همزمان مشکلات ترکیبی زیادی داریم؛ طلبه کم داریم. اکنون بیش از هزار مسجد در یزد هست که امام جماعت ندارد، حتی در مدارس هم امام جماعت نیست.

 

لزوم برخورد با کشف حجاب‌های سازمان‌دهی‌شده

مسئله­ دیگر، بحث کشف حجاب­ بود که چند جلسه در مورد آن صحبت کردیم. بنده خواهش کردم که اقدام کنید و نحوه اقدام­ را هم عرض کردم. بنده می­دانم مسئولین دلسوزند و از سرِ دلسوزی کارهایی هم انجام می‌دهند، منتهی بعضی از مسئولین اعتقادی به اینکه باید با پدیده­ بی­حجابی برخورد شود، ندارند و می­گویند اگر با بی­حجابی برخورد کنیم، بدتر می­شود.

ما به تفصیل گفتیم که «بی­حجابی» با بدحجابی فرق دارد، هنوز خیلی از بدحجاب­ها هم بی‌حجابی را قبول ندارند و باید تا به عرف تبدیل نشده، برخورد کنیم. یک عده در نهادها و سازمان­ها به‌خاطر ترس اقدام نمی­کنند و هنوز به این افراد خدمات ارائه می­دهند. این کشف­حجاب­ها سازمان­دهی‌شده است. در هفته­ گذشته، توفیق شرکت در نماز جمعه را داشتم، در مسیر چند خانم مدام روسری‌هایشان را برمی­داشتند و دوباره می­گذاشتند تا واکنش اطرافیان را ببینند، کاملاً معلوم است این اقدامات سازمان­دهی شده است. اگر پلیس و قوه قضاییه ورود نکنند و این افراد از خدمات اجتماعی محروم نشوند، بی‌حیایی نهادینه می­شود.

 

راهکارهایی برای مقابله با کشف حجاب// از مسئولین مطالبه جدی داشته باشید

بارها تذکر دادیم که باید برخورد سلبی صورت گیرد. البته برخورد ایجابی و مناسب هم باید انجام شود؛ چرا که عده‌ای با تذکر، رفتارشان را اصلاح می‌کنند. ولی امروزه باید با قانون در مقابل بی­حجابی برخورد شود. مؤمنین در بانک، مغازه­، تاکسی یا دیگر خدمات شهری به خاطیان خدمات ندهند. مسئولین و عزیزانی که اینجا حضور دارید، شما هم بگویید و پیگیری کنید! به خدا قسم، بعداً این مسئله نهادینه می‌شود و نمی­توان آن را جمع کرد. ما هم مثل ترکیه و خیلی از کشورهای اسلامی همسایه، می‌شویم.

 به مسئولین، امام جمعه، مسئولین دادستانی، انتظامی، روحانیت و ائمه جماعت بگویید و فشار بیاورید تا برخورد کنند. ایام عید نزدیک است و با ماه مبارک رمضان تداخل دارد، خیل مسافرهای نوروزی که نباید روزه بگیرند با کشف حجاب، بستر جدیدی برای دشمن است. خواهش بنده این است که دست به کار شوید، ورود کنید و مطالبه جدی داشته باشید. با امام جماعت مسجد محله، امام جمعه را ملاقات کنید، تعدادی جمع شوید و با نهادهای مرتبط تماس بگیرید و محترمانه از آنها مطالبه انقلابی داشته باشید. این راهکار اصلی است.

 

وقتی چراغی به نام اهل‌بیت(علیهم‌السلام) روشن است...// جشن تولد حضرت رقیه(علیها‌السلام) بدعت نیست!

نکته آخر، در رابطه با جشن ولادت حضرت رقیه(علیها‌السلام) که امشب منسوب به ولادت ایشان است و ما جشن گرفتیم. بعضی بزرگواران اعتراض کردند که این مناسبت، سند ندارد و جشن را برگزار نکنید چراکه بدعت می­شود.

بنده چند دقیقه این مطلب را توضیح می‌دهم؛ بدعت برای ضروریات و اصول و قوانین اصلی دین است؛ یعنی چیزی از دین کم یا به آن اضافه کنید که آن چیز در دین نباشد و به آن لطمه می‌زند. این مسئله­ که یک شخصیت که معصوم هم نبوده و تاریخ تولدش در زمانی اعلام شده، اصلاً بدعت نیست حتی اگر روز دقیق آن اعلام شود! حضرت رقیه(علیها‌السلام) در روزی به دنیا آمدند؛ البته این را سایت عتبه امام حسین(علیه‌السلام) هم تحت عنوان 17 شعبان نقل کرده که یا تحقیق کرده‌اند و یا به صورت حدسی گفته‌اند که در چنین روزی بوده است.

زمانی ما به سوریه سفر کردیم. در آنجا قبر و بقعه‌ای منسوب به حضرت سکینه(علیها‌السلام)؛ دختر امیرالمومنین(علیه‌السلام)) هست. مردم سوریه به زیارت می­روند. در‌حالی‌که نقل است که حضرت زهرا(علیها‌السلام)  چهار فرزند بیشتر نداشتند. ولی در سوریه مشهور است که سکینه، دختر حضرت زهرا(علیها‌السلام) است. حتی مورخین هم این را قبول ندارند و بر سر آن اختلاف است؛ می­گویند سکینه دختر یکی دیگر از همسران امیرالمومنین(علیه‌السلام) بوده و بعضی می­گویند منسوب به حضرت زهرا(علیها‌‌السلام) است. بنده این موضوع را از مسئول بعثه رهبری در سوریه جویا شدم. ایشان گفتند ما از مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) سؤال کردیم که آیا اشکال دارد مردم به زیارت دختری مشهور به دختر امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهما السلام) بروند؟ ایشان فرمودند: نه، هیچ ایرادی ندارد. هرجا چراغی به نام اهل‌بیت(علیهم‌السلام) روشن است، اشکالی ندارد. چون به دین لطمه­ای نمی­زند. اینکه حضرت زهرا(علیها‌السلام) دختر دیگری به نام سکینه داشتند یا نه، به دین لطمه­ای نمی­زند.

آنجا هم محل عبادت است و کسی فسق انجام نمی‌دهد.

 

 

 


[1]. سوره بقره، آیه 205.

[2]. سوره کهف آیه 46.

[3]. الکافی، ج6، ص20.

[4]. وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۵۷.

[5]. سوره نوح، آیه 12.

[6]. سوره إسرا، آیه 31.

[7]. همان.