عرض عمرتان را زیاد کنید
عرض عمرتان را زیاد کنید
عرض عمرتان را زیاد کنید
حجتالاسلام مهدوینژاد: حضرت امام به ظاهر ۸۶ سال عمر کردند اما در این ۸۶ سال به اندازه قرنها فتوحات دارند. ایشان انسانهایی تربیت کردهاند که آنها سراسر منشأ آثارند و همه آن آثار متعلق به امام و قلم و نفس ایشان است. عرض عمر امام اصلاً با بقیه قابل مقایسه نیست // فتحالفتوح امام خمینی(رحمتاللهعلیه) تربیت معنوی شهدا بود. پاداش همه شهدا در پرونده امام است // سعی کنید به عرض عمرتان برکت بدهید. در روایت فرمودند: اگر یک نفر را هدایت کنید، به هر آنچه که آفتاب به آن میتابد افضل است // حضرت زهرا(علیهاالسلام) هجده سال سن داشتند، ولی عرض عمر حضرت بینهایت است. حضرت زهرا(علیهاالسلام) غیر از اینکه حقیقت «لیلهالقدر» هستند، یازده امام معصوم و قرآن ناطق در دامن ایشان نازل شدهاند // نیت شهادت کنید، نیت غیر از آرزو است...
شناسنامه:
عنوان مراسم: بفرمایید مهمانی خدا
موضوع سخنرانی: برکت عمر
زمان: یکشنبه 19فروردین 1403، بیستوهفتمین شب از مراسم ویژه رمضان (شبی با شهدا)
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
بشارت شهدا به کسانی که در مسیر شهدایند
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[1]؛ گمان نکنید آنها که در راه خدا کشته شدند مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگار خودشان روزی میخورند. «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»[2]؛ از آنچه که خدا از فضلش به آنها داده، شادماناند و بشارت میدهند به آنهایی که پشت سر آنها در حال حرکتند و خط آنها را ادامه میدهند (زندگانی که در مسیر آن شهدا قدم میگذارند) که: «اَلّا خُوفٌ علیهم و لا هُم یَحزَنون»؛ به آنها میگویند که مبادا غمگین باشید، مبادا بترسید، این پیام این شهدای عزیز است. «یستبشرونَ بِنعمةً مِنَ الله وَ فَضلٍ وَ اَنَّ الله لا یُضیعُ اَجرَ المُومنین»[3]؛ به نعمتی که خدای متعال به آنها عنایت کرده و فضلی که بر آنها نازل کرده بشارت میدهند و اینکه خدا اجر مؤمنین را ضایع نمیکند. مستحضر باشید که خدا اجر مؤمنین را ضایع نمیکند. خدا اجر کسانی که در این دنیا پای ایمانشان میایستند، مسیر ایمان را ادامه میدهند، از ملامت ملامتکنندگان نمیترسند، دلسرد نمیشوند و علیرغم فشارها و سختیها در صراط مستقیم پایداری میکنند را ضایع نمیکند. در همین دنیا آنها را ثبات قدم میدهد و در آخرت هم مقامشان با شهداست و در جوار شهدا هستند.
فضایل ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان از نظر طول ماه با سایر ماهها تفاوتی ندارد؛ ماههای قمری 30 و 29 روز است، ماه رمضان هم همین است یا 30 روز است یا 29 روز و از نظر تعداد روزها فرقی نمیکند، اما عرض و وزن این ماه زیاد است، عمق و ارتفاع این ماه خیلی زیاد است، قابل مقایسه با سایر ماهها نیست؛ یعنی این ماه یک طول دارد که روزهایش معلوم است و یک عرض دارد که عرض این ماه قابل مقایسه با سایر ماهها نیست.
شما در دعای هر روز این را میخوانید: «وَ هذا شهرٌ عظَّمتهُ وَ کَرَّمتهُ و شرَّفتَهُ وَ فَضَّلتهُ علی الشُهور وَ هُو شَهرُ الّذی فَرضتَ صیامَهُ عَلی وَ هُوَ شَهرُ رَمضان الّذی أنزَلتَ فیه القُرآن وَ جَعَلتَ فیه لیله القدر وَ جَعلتَها خیراً مِن ألفِ شَهر»[4]، خدا این همه کرامت، شرافت، فضیلت و عظمت به ماه رمضان داده است؛ خدا در این ماه، روزه را برای مؤمنین قرار داد و واجب کرد، قرآنش را دفعتاً در شب قدر نازل کرد.
عظمت ماه رمضان به چه چیزهایی است؟
عظمت این ماه به چه چیزهایی است؟ عظمت این ماه به این مواردی است که در این دعا ذکر شده است؛ یکی اینکه ماه رمضان ماه روزه و ماه نزول قرآن است، شب قدر در این ماه قرار گرفته است؛ «لیله القدر خیرٌ مِن ألفِ شَهر»[5] یعنی یک شب، از 83 سال بهتر است. این یک شب یعنی این از 83 سال افضل در ماه مبارک رمضان قرار دارد. قرآن در لیله القدر نازل شده است. روزها و شبهای این ماه افضل ایام و ساعاتش افضل ساعات است. «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ»[6]. گویا پهنای این ماه خیلی بیش از ماههای دیگر است وگرنه طول آن مثل بقیه ماههاست. میفرماید: خدای متعال در شب اول ماه مبارک رمضان هفتادهزار هزار نفر را از آتش آزاد میکند، شب دوم دو برابر، شب سوم سه برابر تا شب آخر ماه به اندازه تمام ماه؛ این رحمت انسانها را فرا میگیرد، این رحمت در این ماه چه وسعت و چه عرض و عمق عجیبی دارد! این ماه رأفت عجیبی دارد.
علت عرض وسیع ماه رمضان چیست؟
عظمت، شرافت و کرامت این ماه برای قرآن و لیله القدر است. اما این همه فضیلت چطور در یک ظرف زمانی قرار گرفته است؟ علت این عرض وسیع ماه مبارک رمضان این است که ماه رمضان ماه نزول قرآن است و لیله القدر در آن قرار گرفته است؟ حتماً هست اما خود همین که لیله القدر در این ماه قرار گرفته و قرآن در این ماه نازل شده و خدا این همه برکت در این ماه نازل کرده علت دیگری دارد. علتش را در اول این دعا و در قرآن روزه ذکر کردهاند.
عبادت مخصوص خدا/ روزه و سیل رحمت الهی
تنها عبادتی که در میان همه فرائض خدا فرموده برای من است روزه است. «الصومُ لی وَ أنا أجزی به»[7]؛ من جزای او هستم، نفرموده بهشت جزای روزه است فرموده: من جزای او هستم. «وَ هُوَ فَرَضتَ صِیامَهُ عَلی»؛ در این ماه خدا روزه را واجب کرده، مگر روزه چیست؟ در میان همه عبادات چرا خدا میفرماید روزه مال من است؟ چون تنها عبادتی که سلبی و ترک کردنی است، روزه است.
مشکل اساسی ما بندگان خدا در دنیا، ترککردنیها و ترکنکردنیهای ماست نه انجام دادنیهای ما. فاعلیت فاعل کامل است؛ یعنی اینکه خدا تفضل کند کامل است. خورشید کاملاً منبع نور است ما نمیتوانیم در آن نگاه کنیم، قابلیت قابل درست نیست وگرنه فاعلیت فاعل کامل است. چه موقع قابلیت قابل کامل می شود؟ چه موقع ما قابل این فیض می شویم؟ وقتی شروع به پاکسازی و ترک کنیم. آدم معتاد مزه هیچ چیز را نمیفهمد باید ترک کند تا سالم شود. سالم که شد آن موقع همه چیز را میفهمد. چرا ما مزه رحمت الهی را در ماه رمضان بهتر میفهمیم؟ چون روزه میگیریم، روزه چیست؟ روزه یک عمل ترککردنی است. یعنی یکسری کارها را ترک میکنیم؛ یک عبادت ترککردنی است. میگوید: «جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب»، این ظرف باید پاک شود تا در آن رحمت الهی ریخته شود و رحمت الهی درک شود.
روزه یعنی نخوردن و نیاشامیدن. نخوردن و نیاشامیدن مقدمه تسلط روح بر جسم است. شما وقتی اندکی زحمت و تعب به جسمتان میدهید، روحتان قوی میشود، روح مسلط بر جسم میشود. وقتی که حرفزدنهای اضافی را بهخاطر اینکه روزهتان خراب نشود، ترک میکنید. دروغ نمیگویید، غیبت نمیکنید، تهمت نمیزنید، بدون ضرورت قسم خدا و پیغمبر نمیخورید، این ترک کردنیها را مراعات میکنید، تصفیه درونی و پاکسازی اتفاق میافتد. وقتی قابلیت قابل کامل شد، رحمت الهی نازل میشود. ماه رمضان، چون به صورت کلی ماه تصفیه و پاکسازی و ماه طهارت و ترک کردنهاست، موانع فیض الهی برطرف میشود. فلذا سیل رحمت الهی نازل میشود.
ماه رمضان، ظرف نزول قرآن / ماهی به وسعت بینهایت
چرا ماه رمضان ظرف نزول قرآن است؟ چون ماه صیام است. در این ماه همه چیز تطهیر میشود. نه اینکه تنها دلیلش این باشد، این قابلیت ایجاد میشود. به عبارتی گیرندهها مشکل دارد، فرستنده مشکلی ندارد! گیرندههای ما مشکل دارد و آنتنهای ما به سمت خدا تنظیم نیست، به محض اینکه به سمت مرکز تنظیم شود، ارتباط برقرار میشود. ماه رمضان چنین حالی دارد.
اگر این ترککردنهای ما بعد از ماه رمضان هم ادامه پیدا کند، همه ماههای ما ماه رمضان میشود. اینطور نیست که ماه رمضان فقط یکی باشد و والسلام. ما در ماه رمضان بهخاطر روزه؛ یعنی بهخاطر ترک کردن تعلقات چنین شأنی پیدا کردیم. بعضی از اولیای خدا همه سالشان ماه رمضان است؛ نه اینکه همه سال را فقط روزه میگیرند، همه سال روزه ترک تعلقات و روزه ترک گناه زبان و ترک گناهان چشم میگیرند؛ یعنی همه سال چشم و زبانشان روزه است، همه سالشان ماه رمضان است؛ بنابراین همه سالشان محل نزول رحمت الهی است. میشود این کار را کرد. عدهای هم هستند در این دنیا که حس و حال ماه رمضان را دارند.
چه کسانی همه سالشان ماه رمضان است؟/ عمر باکیفیت
اولیای الهی، ائمه معصومین(علیهمالسلام) ذیل آنها اهل معنا، عرفا و شهدا؛ «مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ»[8] حال اینها در دنیا اینطور است؛ چراکه کیفیت عمر خودشان را بالا بردهاند. شاید طول عمرشان مانند دیگران باشد، مانند دیگران جوان از دنیا رفته باشد، مثلاً ۲۰ ساله باشد و از دینا برود، شخصی در ۲۰ سالگی شهید شده، شخص دیگری در ۴۵ سالگی از دنیا رفته، این شخص هم ۴۵ ساله است و شهید شده، یا کسانی که حتی مقامشان از شهدا هم بالاتر است، مانند علمای ربانی؛ «مِدادُ العُلما أفضل مِن دِماءِ الشّهدا»[9].
عرض عمر امام خمینی(رحمتاللهعلیه)
قلم امام(رحمتاللهعلیه)، یک فتوا یا یک حکم امام، طاغوت را ساقط و حکومت اسلامی را اقامه میکند، دههاهزار جوان تربیت میکند که به مراتب بالای توحیدی رسیدهاند. آنقدر عظمت شخصیتی مانند امام بالاست که برای امثال من قابل فهم نیست که امام چه کردهاند! امام به ظاهر ۸۶ سال عمر کردند اما در این ۸۶ سال شاید به اندازه قرنها فتوحات دارند. امام عمل صالح دارند، انسانهایی تربیت کردهاند که سراسر منشأ آثارند که همه آن آثار متعلق به امام و قلم و نفس ایشان است. عرض عمر امام اصلاً با بقیه قابل مقایسه نیست. بعد از حضرات معصومین(علیهمالسلام) به ضرص قاطع میشود ادعا کرد.
ایشان حکومت اسلامی برپا کردند. بعضی عمر و زندگیشان مثل همین ماه رمضان است، عرضش زیاد است. یکی از برکات عمر حضرت امام(رحمتاللهعلیه) خود مقام معظم رهبری(حفظهالله) است که عزّ اسلاماند. چقدر ایشان منشأ اثر و خیر در عالم بشریت هستند. همه اینها از برکات امام است. یکی دیگر از فتوحات امام و برکات عرض عمر ایشان، شخصی مانند سید حسن نصرالله است. انقلاب امام، بزرگانی مثل سیدحسن نصرالله، شیخ زکزاکی را به وجود آورده، میلیونها شیعه تربیت کرده است. ایشان چقدر نزد خداوند مأجور است که در مقابل «أشدّ اللنّاس عَداوتاً لِّلذین آمَنوا الیهود»[10] ایستاده است. اینها جزء نامه امام(رحمتاللهعلیه) است. یک حاج قاسم سلیمانی که تمام عمرش را مجاهدت کرده و شما این اواخرش را فقط دیدهاید که نابودی داعش کار ایشان بود. داعش برای هدم اسلام کافی بود؛ کافی بود برای اینکه اسلام را نابود کند. داعش این همه جنایت کرد، یک دفعه حاج قاسم میآید مدیریت میکند. همه این عظمت، آن همه نجات جان انسانها و نوامیس شیعه و اسلام و بشریت و هر برکتی را که حاج قاسم رقم زده، در پرونده امام نیز هست و چون تحت فرمان مقام معظم رهبری(حفظهالله) بوده در پرونده مقام معظم رهبری(حفظهالله) هم هست.
عظمت شهدا و امامِ شهدا
حاج قاسم میگوید مرا کنار شهید یوسفالهی دفن کنید. حرف حاج قاسم مثل ما احساساتی نیست. اینطور نیست که چون شهیدی بوده که با هم دوست بودند، ایشان بخواهند قبرهایشان کنار یکدیگر باشد. داستان زندگی شهید یوسفاللهی را بخوانید. حاج قاسم به مقامات معرفتی او غبطه میخورد و وقتی یاد میکند اشک میریزد که یوسفالهی کیست!
وقتی میخواهند حاج قاسم را کنار او دفن کنند، چون جا تنگ است، دیواره قبر شهید یوسف الهی را میتراشند یک مقدار آجر جابجا میشود و کمی خراب میشود. شخصی که آنجا داخل قبر بوده، یکی از آقایان روحانی میگوید که من داخل قبر شهید یوسف اللهی را دیدم بعد از چهل و چند سال، بدن و کفن سالم، انگار دیروز دفن شده است، حتی پلاستیک دورش هم سالم، رنگش هم عوض نشده است! حاج قاسم، با این عظمت و سعه وجودی، سراسر وصیتنامهاش در مورد رهبر انقلاب(حفظهالله) است و این جمله طلایی حاج قاسم که در مورد آقا میفرماید؛ «مهمترین محور محاسبه در قیامت، شخص ایشان است.» دیگر شهید شده، دیگر باند سیاسی که نیست، شهید حرف بیربط نمیزند، خدا خودش اسم شهید را در قرآن برده است.
«شهداء» چه کسانی هستند؟
علامه طباطبایی(رحمتالله علیه) میفرماید: شهدا جزء کسانی هستند که «الّذینَ أنعَمتَ عَلَیهم»، خدا به اینها نعمت داده است، «صراط المستقیم» را هم میگوید «أنعمت علیهم». اگر صراط مستقیم را میخواهید باید دنبال شهدا بروید. این حاج قاسم، با این همه عظمت که آفریده در سراسر وصیتنامهاش حرف از مقام معظم رهبری(حفظهالله) میزند. به مراجع، به مسئولین و سپاه و مردم، به همه میگوید اگر دنیا را میخواهید ایشان، آخرت را میخواهید ایشان. همه اینها را به برکت وجود این مرد میداند. چقدر محاسبه ماجرا سنگین میشود! کدام ماشینحساب میخواهد اینها را حساب کند؟ اصلاً ما نتوانستیم که حساب کنیم، ما فقط ذکر کردیم، که اگر شما پرونده یکبهیک این شهدا را بررسی کنید، میبینید که این شهدا چه عظمتهایی آفریدند و در عالم ملکوت چه جایگاهی دارند. همه اینها در پرونده امام خمینی است.
ملاقات با شهید مدنی/ مقام معنوی شهدا
یک شهید تقریبا هجده، نوزده ساله ظاهراً اهل تبریز بوده است. دوستانش میگویند که ما همیشه مشغول کار در جبهه بودیم، نماز جماعت و... هم شرکت میکردیم و در بیشتر مواقع هم تا نماز تمام میشد، دنبال کارهای فرهنگی و تبلیغاتی در جبهه بودیم و مشغول بودیم، ماشین راه میانداختیم، صوت روشن میکردیم، زیارت عاشورا برگزار میکردیم، خیلی کارها را میکردیم. این رفیق ما خیلی آرام بود، کمک میکرد، این کارها را انجام میداد، نماز هم همیشه اول وقت میخواند، بعد نماز هم مینشست تعقیبات میخواند، ما بلند میشدیم میرفتیم حوصله نداشتیم، اما او مینشست تعقیباتش را میخواند و خیلی آدم سربهزیری بود. در یکی از مرخصیهایی که گرفته بودیم تا به شهرمان برگردیم، سر راه تصمیم گرفتیم با شهید محراب، حضرت آیتالله مدنی ملاقات کنیم. در اتاق انتظار نشستیم و آقای مدنی(رحمتاللهعلیه) بعد از چند لحظه آمدند، این رفیق شهید ما خیلی مؤدب به آداب بود، همیشه دوزانو مینشست. سکوتی در جلسه حاکم شد. بعد دیدیم، آقای مدنی(رحمتاللهعلیه) به این رفیق ما نگاه میکند و مکرر اشک میریزد. این رفیق ما هم از خجالت سرش پایین است. بعد از چند دقیقه که همینطور آقای مدنی(رحمتاللهعلیه) گریه میکرد و ما هم مات و مبهوت بودیم، ایشان به رفیق ما گفتند که آقا من از شما خواهش میکنم، از آن حرفهایی که حضرت در مسیر به شما گفتند، یک جملهاش هم به من بگویید!!
این جوان محضر حضرت ولیعصر(عجلاللهتعالیفرجه) مشرف شده، آقا با ایشان صحبت کردند. خود مرحوم آقای مدنی(رحمتاللهعلیه) تشرفاتی محضر امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) داشتند، به این جوان میگوید که بگو آقا به شما چه گفت؟ بچهها میگویند ما دیدیم این رفیق ما سرش از خجالت پایین است. محضر آیتالله مدنی عرض کرد: «آقا من شرمندهام، من اجازه ندارم آن مطالب را خدمت شما بگویم».
فتحالفتوح امام خمینی(رضواناللهعلیه)
امام چه کرده است؟ فتحالفتوح امام، تربیت چنین جوانهایی است که هنوز هم شهید میشوند. البته مقامات معنوی شهدا قطعاً متفاوت است، ولی شما ببینید امام چه کسانی تربیت کرد، و همه اینها در پرونده امام است. امام کیست؟ میخواهم زود برسانم به آیه 3 سوره قدر که میفرماید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» میخواهم بگویم که چه اتفاقی در این عالم میافتد.
امام خمینی(رضواناللهعلیه) باقیات الصاحات حضرت صدیقه(سلاماللهعلیها)
همه این عظمت امام(رحمتاللهعلیه) به یک جا برمیگردد، امام با نامه عملش به سلسله جلیله، نوریه وکوثریه حضرت صدیقه زهرا(علیهاالسلام) متعلق است، یک امام، در پرونده حضرت زهرا(علیهاالسلام) است تازه یک امامش؛ یعنی یکی از آثار و باقیات الصالحات حضرت زهرا(علیهاالسلام)، امام(رحمتاللهعلیه) است.
حضرت زهرا(علیهاالسلام) هجده سال سن داشتند. شصت یا هشتاد ساله که نبودند، طول عمر هجده سال ولی عرض عمر بینهایت، بینهایت، بینهایت. دیگر نمیشود اصلاً از این به بعد درباره عرض عمر حضرت زهرا(علیهاالسلام) حرف زد. فقط چند نکته باید همینگونه اشاره کرد، بلکه کمی بفهمیم چه خبر است.
حقیقت لیلهالقدر
حضرت زهرا(علیهاالسلام) در این عمر کوتاهشان، غیر از یازده امام که از نسل ایشان هستند، کاری کردند که اصلاً شما نمیتوانید حتی در مورد آن حرف بزنید. امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ»[11]؛ هر کس معرفت مادر ما حضرت زهرا(علیهاالسلام) را پیدا کند، شب قدر را درک کرده است؛ آن «لیله القدر» یک شبش «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» است، «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» هم معلوم نیست؛ چراکه خداوند متعال نفرموده که این خیر چقدر است، کف آن «أَلْفِ شَهْرٍ» است، «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
عظمت تمام اعمال امامان متعلق به حضرت صدیقه(سلاماللهعلیها) است
حضرت زهرا(علیهاالسلام) غیر از اینکه حقیقت «لیلهالقدر» هستند، میفرماید: یازده قرآن ناطق در دامن ایشان نازل شدهاند. اینها را هم کنار بگذار، یکبهیک اعمال یازده امام، برای حضرت صدیقهزهرا(علیهاالسلام) است؛ یعنی امام حسین(علیهالسلام) با همه عظمتشان، متعلق به حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند. یک عمل امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین» درست است؟ امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در جنگ خندق یک ضربت زدند، «افضل من عبادت ثقل الجن و الانس» تا روز قیامت، که اصلاً شما نمیتوانید حساب کنید. همین جن و انس را باز کنید، منظور چه کسانی هستند؟ چه کارهایی انجام میدهند؟ این برای امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است. حضرت زهرا(علیهاالسلام) کل اعمال امیرالمؤمنین(علیهالسلام) ازجمله این عبادت را خریده و شریکاند، زیرا اگر ایشان نبودند، دشمنان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را از سر راه برمیداشتند، همه این فضائل را نابود میکردند و منکر میشدند. حضرت زهرا(علیهالسلام) ایستادند، جان خود را فدا کردند تا حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و این فضائل و حسنین(علیهمالسلام) بمانند. آن ضربت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) که تازه یکی از آن عبادتهایشان است، برای حضرت زهرا(علیهاالسلام) و در پرونده ایشان است.
عرض عمر شهدا/ شهدا ضامن بقای اسلام
شهدای ما پیرو این مکتباند. گرچه ممکن است در نوجوانی، جوانی یا هر سنی به شهادت برسند، عرض عمر آنها برای جامعه اسلامی کار میکند. ما میمیریم، تمام میشویم و از بین میرویم، هر چقدر هم آدم خوبی باشیم، سالی یکدفعه مراسم ختم برایمان میگیرند. ولی این شهدا نام و یادشان دین را احیا میکند، به حیات جاویدی رسیدند که این حیات جاوید، ضامن بقای حیات اسلام و امت اسلام است.
کسی که شهید میشود عرض و برکت عمرش را افزایش داده است. باید از خداوند متعال این را بخواهید چون یکی از آن چیزهایی که در قیامت هست این مطلب است. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَی وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ...»[12]؛ ما روز قیامت همه را زنده میکنیم. هر کاری از قبل کردند روی پرونده میآوریم و آثار بعد از شهادت و مرگشان را هم میآوریم. آنجا عرض عمرشان محاسبه میشود.
لذت شهادت در جوانی
حالا عرض عمر یک امام را میخواهند محاسبه کنند. حیف است انسان دلش به طول عمرش خوش باشد. خدا شهید محمدخانی را رحمت کند، اینها در عیش و نوشهای معنوی به جایی رسیده بودند که ما شاید در هفتاد سالگی هم نفهمیم چه چیزی است. در گفتگویی که بین دوستان یا همسرشان بود، به ایشان میگفتند که تو از خدا عمر بخواه که مثلا هفتاد یا نود سالت بشود که در راه اسلام بتوانی تلاش کنی و بعد شهید شوی (در روایت داریم دعا کنید خداوند متعال طول عمر همراه با بندگی به شما بدهد، خوب هم هست.) ایشان در جمله میگوید: لذتی که علیاکبر امام حسین(علیهالسلام) از زندگی و شهادتش برد، حبیب نبرد!
حضرت علی اکبر(علیالسلام) باکیفیتترین دوران عمرش را فدای امام حسین(علیهالسلام) کرد. امام حسین(علیهالسلام) خیلی برایش سنگین بود. چه حرفهایی در موردش میزد وقتی به میدان میرفت. انسانی با آن عظمت در دوران جوانی به فیض شهادت رسید.
عرض عمرمان را زیاد کنیم
دوستان عزیز، روی عرض عمرمان کار کنیم، یک نفر پنجاه سال عمر میکند، در این پنجاه سال چقدر آدم را هدایت میکند، چقدر منشأ خیر شده است، یکی هم پنجاه سال عمر کرده فقط سر کار رفته و به خانه برگشته و صبحانه، ناهار و شام خورده و مسافرت رفته است؛ یک زندگی معمولی نیمهانسانی کرده است؛ ولی یک عده هستند «حیلایموت» میشوند، حیات معنوی و طیبهای پیدا میکنند که مرگشان به شهادت است.
البته شهادت هم الزاماً تیر و ترکش خوردن و کشته شدن نیست، امام، عرفا، اولیاءالله و خیلیها که بین ما هستند و زندگی میکنند ولی شهیدند حتی اگر در بستر از دنیا بروند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند شهید هستند. به قول حاج قاسم(رحمهاللهعلیه) باید شهید زندگی کرد. عرض عمرمان را زیاد کنیم.
در روایت فرمود اگر یک نفر را هدایت کنید به هر آنچه که آفتاب به آن میتابد، (که آن را تعریف کنم، یکی از چیزهایی که آفتاب به آن میتابد حرم امام حسین(علیهالسلام) و کعبه است) افضل است. هر کاری میکنید حواستان به عرض عمر باشد، پهنای عمرتان را زیاد کنید، صدها و هزاران اتفاق در طول عمر شما باید اتفاق بیفتد تا عرض عمرتان را وسیع کند، به فکر اینها باشید، نه به فکر دو ریال مال دنیا و زندگی مادی که آخرش هم به اینها نمیرسید.
شهادت را آرزو کنید
وجود مقدس پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: یکی از چیزهایی که باعث میشود انسان به مقام شهادت نائل شود، آرزوی شهادت داشتن است. حاج قاسم(رحمتاللهعلیه) را ببینید که وقتی راجع به شهادت شعر میخواند و وقتی اسم شهید میآید، وقتی حال بچههای شهدا را میبیند، از خود بیخود میشود. آدمی که حتی کیک شمع تولد را که فوت میکند میگوید: امسال سال شهادت من باشد؛ اصلا به چیزی جز شهادت فکر نمیکند، آرزویش است. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: به این آرزو میرسد ولو اینکه در بستر از دنیا برود، خدا مقام شهدا را به او میدهد.
نیت شهادت کنید تا لیاقت آن را پیدا کنید/ بهترین خواستنی
یکی دیگر نیت شهادت است که غیر از آرزوی شهادت است، کارهایی که میکنید به نیت شهادت در راه خدا باشد، آنوقت اعمال انسان درست میشود. شخصی داشت قنوت میخواند، در قنوت این دعا را میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ»؛ خدایا، من میخواهم بهترین چیزی که میشود از تو بخواهم. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) شنیدند، به کنار دستی خود فرمودند: اگر دعای این شخص مستجاب شود، شهید میشود، چون بالاتر از شهادت دیگر چیزی نیست.
شهید جامعه را متحول میکند
این بچهها هم شهید شدند تحولی در خانوادههایشان اتفاق افتاد و در مردم ایجاد شد. شهید وقتی با بدن تیرخورده و با استخوانهایش میآید دلها را تکان میدهد، منقلب میکند، رفیقهایش را عوض میکند، خانوادهاش را تغییر میدهد جامعه را عوض میکند.
حر عاقبتبهخیر شد
خدایا: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ»؛ این را در قنوت بگوییم، هر کسی که مردش است و دلش شهادت میخواهد، جزء آرزوهایش است، این دعا را در قنوت نمازهایش بخواند. اگر خدا بخواهد مستجاب کند، اینقدر لایقت میکند تا به تو بدهد. خیلی هم دور نیست گرچه ممکن است سخت باشد.
یکی از این افراد هم حر است، حر یک عمر بد عمل کرد، یکدفعه سر بزنگاه با پرونده سیاه تصمیم گرفت که به سمت امام حسین(علیهالسلام) برود. تو وضع خیلی خرابی داری، امامحسین(علیهالسلام) حق است یا نه؟ پس به سمت امام حسین(علیهالسلام) برو. حر رفت داخل صف امامحسین(علیهالسلام) و الآن وقتی سلام میدهند اسمش را کنار اسم امامحسین(علیهالسلام) میآورند.
پرخیر و برکتترین مولود/ امام جواد(علیهالسلام) شیعه را به امامعصر(عجلاللهتعالیفرجه) متصل کرد
مجلس ما مجلس شهدای جوانمان است و امام رضا(علیهالسلام) در مورد جوادالائمه(علیهالسلام) فرمودند: پرخیر و برکتتر از این مولود برای ما نیامده است. موقع شهادت ۲۵ سال سن داشتند، عمرشان کوتاه بود اما برکت داشت. اینکه چرا عمر ایشان پرخیر و برکت است را باید یک وقت دیگر عرض کنیم. در کل امام رضا(علیهالسلام) و ائمه قبل از ایشان از طریق امام جواد(علیهالسلام) و ابناءالرضا که رئیس آنها امام جواد(علیهالسلام) بودند، کار را به آخرالزمان و عصر غیبت رساندند و شیعه را به امامعصر(عجلاللهتعالیفرجه) متصل کردند.
عزت ظاهری شهدا و مظلومیت اهلبیت(علیهمالسلام)
الآن دوران عزت باطنی و ظاهری شهدای ماست. به این توجه کردهاید؟ الآن شهید میآید، مردمی داریم که برای تشییع و تکریم شهید و خانواده وی و رسیدگی به آنها از هم سبقت میگیرند که باید به آنها بگوییم کافی است و کنار بروید. هم عزت ظاهری و هم عزت باطنی شهید محفوظ است؛ یک شهید میآورند، میلیونها نفر بیرون میآیند. ولی ائمه ما اینقدر مظلوم بودند که عزت ظاهری نداشتند.
مظلومیت جوادالائمه(علیهالسلام)
شهادت جوادالائمه(علیهالسلام) را ببینید، حضرت جوادالائمه(علیهالسلام) در منزل به دست همسرشان مسموم میشوند، سخت نیست؟! بعد ام فضل حضرت را در حجره محبوس میکند درب حجره را میبندد. اگر امام رضا(علیهالسلام) را غریبالغربا میگوییم، ایشان خودشان در حجره رفتند و درب حجره را از داخل بستند و به خادمشان هم فرمودند که کسی نیاید؛ مظلوم بودند اما همین قدر. جوادالائمه(علیهالسلام) چقدر مظلوم بودند که همسر قاتلشان، از بیرون درب را بست که کسی داخل نرود.
بعد چه اتفاقی افتاد؟ صدای ناله امام بلند شد، زهر اثر گذاشته، بدن در اذیت است. یکی از آثار زهر این است که انسان به شدت تشنه میشود. امام اظهار تشنگی کردند و فرمودند: یکی به من آب بدهد. بعد یک نفر از کنیزکان قصد کرد که آب بیاورد، رفت ظرف آب را آورد. امفضل گفت: کجا میروی؟ گفت: میبینی که پسر فاطمه دارد طلب آب میکند، میخواهم به او آب دهم. ام فضل ملعون ظرف آب را گرفت و بر زمین زد و شکست. صدای آقا بلندتر شد. دید الآن صدا به بیرون میرود گفت: کنیزان بیایند و پشت درب حجره شروع به کف زدن و هلهله کنند. دشمن چارهای ندارد. باید پایکوبی کند و پا بر زمین بزند و دست بزند.
شهادت ابن الرضا در اوج غربت
صدای هلهله زیاد شد. یکوقت یک نفر به ام فضل گفت: دیگر بس است، گفت چرا؟ گفت: چون دیگر صدای جوادالائمه(علیهالسلام) نمیآید. نانجیب در را باز کرد، دید آقا از دنیا رفتهاند. شهادت را میبینی؟ شهادت عزت ظاهری برای ایشان نداشته است؛ چراکه دنیا آنقدر پست است. اگر ارزش داشت باید خودش را پای جوادالائمه(علیهالسلام) میانداخت. آیا باید امام در اوج غربت از دنیا میرفتند؟ دنیا پستتر از این حرفهاست.
بدن جوادالائمه(علیهالسلام) سه روز بالای پشتبام
اینجا ادامه نقل این است که این بدن را پشتبام خانه گذاشتند. تا سه روز بدن آقا پشت بام و زیر آفتاب بود. یک روز یکی از شیعیان از خانه امام رد میشد دید روی پشتبام خانه پرندهها میچرخند، انگار گروهی از پرندگان سایه انداختهاند. کنیزی بیرون میآید سؤال میکند که پشتبام چه خبر است، میگوید مگر نمیدانی سه روز است که بدن جوادالائمه(علیهالسلام) پشتبام است و نمیگذارند بدن را پایین بیاوریم. من دیگر نمیخواهم بگویم که چرا بدن را به روی پشتبام گذاشتند، پرندهها میفهمند. کربلا هم بدن سه روز در گودال قتلگاه بود. میخواهیم دلهایمان را از بغداد کنار آن بدن، از بالای پشتبام پایین پای ابیعبدالله ببریم. پایین پای اباعبدالله(علیهالسلام) بدن اربااربای جوان اباعبدالله(علیهالسلام) است...
[1]. سوره آل عمران آیه 169.
[2]. سوره آل عمران آیه 170.
[3] سوره آل عمران، آیه 171
[4]. مفاتیح الجنان: اعمال ماه رمضان.
[5]. سوره قدر، آیه3.
[6]. خطبه پیابر در آستانه ماه رمضان.
[7]. من لایحضره الفقیه؛ ج 2، ص 75.
[8]. سوره نساء، آیه 69.
[9]. من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 398.
[10]. سوره مائده، آیه 82.
[11]. تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۸۲.
[12]. سوره یس، آیه 12.