رشد و تعالی در عالم برزخ
رشد و تعالی در عالم برزخ
رشد و تعالی در عالم برزخ
حجتالاسلام مهدوینژاد: یکی از مهمترین کارها برای ترقی مؤمن در عالم برزخ، خیرات، باقیات الصالحات و صدقات جاریه است. انسان در عالم برزخ از عبادات، اعمال صالح و اعمالی که او را رشد دهد کم میآورد، کاستی او را خیراتی که دیگران برای او میفرستند جبران میکند // سه عمل در عالم برزخ انسان را رشد میدهد: 1. صدقه جاریه؛ اینکه خود فرد در زمان حیات یک صدقه جاریه ایجاد کند. 2. سنت هدایت و راهنمایی که خود او به آن عمل کرده و بعد از او هم دیگران عمل کنند. 3. فرزند صالح // در برزخ پرونده رشد باز است، عالم برزخ اسباب رشد دارد. بعضیها که از دنیا میروند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نیستند. خداوند در حیات برزخی، برای آنها فرصت رشد ایجاد میکند. این موضوع که رشد معنوی کودکان در عالم برزخ چگونه است، در روایات متعددی به صورتهای محتلف ذکر شده است... // ثواب اعمالتان را ارزش افزوده کنید. به این صورت که ثواب اعمال خیرتان را برای اموات بفرستید، برای پدر و مادر و برای امام و شهدا هم بفرستید. وقتی شما نیت میکنید، علاوه بر ثواب عمل، ثواب این ایصال را هم به شما میدهند. چون ثواب را هدیه کردی، مضاعف به شما پاداش میدهند // سنتهای نیکوی پدرانتان را حفظ کنید تا پاداش همه کارهای خیر آنها به حساب شما هم ریخته شود
شناسامه:
عنوان مراسم: بفرمایید مهمانی خدا
موضوع سخنرانی: ابد در پیش داریم 23
تاریخ: شنبه هجدهم فروردینماه ۱۴۰3، بیستوششمین شب از مراسم
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
ادامه راه رشد و سلوک الی الله در عالم برزخ
بحث ما در مورد تکامل انسان در عالم برزخ است. خداوند در عالم برزخ برای تکامل انسان فرصت در اختیار او قرار داده است. برای انسان ارزش قائل شده و دوست دارد انسان نجات پیدا کند. بنابراین در عالم برزخ هنوز فرصت جبران وجود دارد. عالم برزخ شرایط خود را دارد و خداوند متعال از روی فضل و لطف خود برای بعضی از مؤمنین و سالکین اسباب ترقی و رشد را فراهم میکند تا مسیر و سلوک الی الله را ادامه دهند.
البته فقط بعضی از مؤمنین این فرصت را دارند، چراکه بعضی دیگر امتیاز لازم را ندارند تا در برزخ رشد و پیشرفت کنند، وگرنه اسبابش فراهم است. خداوند راه را در برزخ مسدود نکرده است. اینها در دنیا باید خودشان زمینههایی را فراهم میکردند که نکردند، البته در برزخ هنوز راه رشد به سبک عالم برزخ وجود دارد. کسانی که مستضعف فکری یا معنوی بودند، البته آدمهای خوبی بودند، معاند نبودند. هر چه را متوجه شدند و به آن رسیدند عمل کردند. قاصر بودند؛ یعنی اگر کوتاهی یا قصوری هم کردند از عمد نبوده، برای آنها اسباب فهم بیشتر در عالم برزخ فراهم میشود.
راه دیگری هم برای رشد انسان در عالم برزخ وجود دارد تا انسان ترقی کند. با اینکه عالم برزخ دیگر عالم عمل نیست، آنجا انسان نمیتواند کاری انجام دهد و دستش کوتاه است، اما این ترقی و رشد بستگی به عملکرد انسان در دنیا دارد.
اهمیت و تأثیر خیرات برای اموات/ به یاد اموات باشیم تا بعد از مرگ به یادمان باشند
یکی از مهمترین کارها برای ترقی آدم در عالم برزخ، خیرات، باقیات الصالحات و صدقات جاریه است. مؤمن در عالم برزخ از عبادات، اعمال صالح و اعمالی که او را رشد دهد کم میآورد، کاستی او را خیراتی که دیگران برای او میفرستند جبران میکند. این مسئله خیرات برای اموات را جدی بگیرید. در روایات بیان شده شب جمعه اموات چشم به راهند تا برای آنها خیرات فرستاده شود. حتی در روایت آمده استخوانی که میخواهید جلوی سگی بیندازید آن را به نیت خیرات بیندازید؛ در این حد متوفی محتاج است! یعنی شما به یک کبوتر دانه میدهید به نیت اموات بدهید.
ما این مسیر را طی خواهیم کرد، امروز اگر انسان حواسش به اموات باشد، خداوند بعد از مرگ او دیگران را متوجه او خواهد کرد تا برای او خیرات بفرستند. پس خوب است که قلوب ما متوجه کسانی باشد که از دنیا رفتهاند. برای پدر، مادر و کسانی که هیچ وارثی ندارند، اولاد ندارند، کسی یادی از آنها نمیکند خیرات کنید. هنگام انجام یک عمل خیر نیت کنید همه امواتی که کسی را ندارند در ثواب شما شریک باشند. برای آنها خیلی مهم است، اما برای ما خیلی مهم نیست. کوچکترین کار عبادی که انجام میدهید ثوابش را به گذشتگان هدیه دهید. البته آدم نباید بخیل باشد، برای همه اموات و گذشتگان خیرات کنید.
حضرت امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) میفرمودند: من یک شب برای همه اموات مؤمنین، صلحا و علما و... دعا کردم؛ یک صلوات فرستادم یا یک دعا خواندم به من فهماندند که به ارواح همه اموات بدون کم و کاست واصل شده است. عالم برزخ عالم عجیبی است.
تأثیر صدقه جاریه دنیا در عالم برزخ
فرمودند: سه عمل در عالم برزخ انسان را رشد میدهد: 1. صدقه جاریه؛ اینکه خود انسان در زمان حیات یک صدقه جاریه ایجاد کند. صدقه جاریه چیست؟ مثلاً یک موقوفه ایجاد کند، مسجد یا درمانگاه بسازد، یا کمتر از آن؛ کارهایی که بین مردم باقی میماند و مردم به آن عمل میکنند، ثواب آن در نامه اعمال او نوشته میشود و این در برزخ ادامه دارد. یعنی انگار که او زنده است و عمل انجام میدهد. انسان باید به فکر آخرت خودش باشد و کاری انجام دهد.
شاید کسی بگوید ما پول نداریم مسجد و مدرسه بسازیم، پول یک آجر را که دارید! به همین اندازه شریک شوید، وقتی شریک شدید، در این شراکت خدا بخیل نیست. مردم در آنجا عبادت میکنند، در آنجا درمان میشوند... ثواب نجات جان یک انسان را در نامه اعمال شما مینویسند. البته به شرط اینکه انسان به اندازه بضاعت کمک کند، یک سرمایهدار پول یک آجر را ندهد، بلکه به اندازهای که توان دارد خرج کند.
هدایت کنید تا هدایت شوید
2. سنت هدایت و راهنمایی که خود او به آن عمل کرده و بعد از او هم دیگران عمل کنند. اگر در زمانیکه زندهاید، دست کسی را بگیرید و هدایت کنید، تا وقتیکه او در مسیر هدایت قرار دارد، هر کاری که انجام میدهد، برای شما هم نوشته میشود. در عالم برزخ اینگونه حسنات در کارنامه اعمال ثبت میشود.
فرزند صالح، اسباب آمرزش پدر و مادر
3. فرزند صالح؛ فرزند صالح نیز میتواند اسباب آمرزش انسان شود.
حضرت عیسی(علیهالسلام) از کنار قبری عبور کردند و دیدند صاحب آن قبر در حال عذاب است، سال بعد از کنار همین قبر عبور میکردند دیدند صاحب آن قبر دیگر معذب نیست، آرام است. فرمودند: خدایا داستان صاحب این قبر چیست؟ سال گذشته در حال عذاب بود و امسال عذاب نمیشود! وحی شد این مرد از خودش فرزندی به جا گذاشته بود، که فرزند صالحی بود وقتی بالغ شد دو کار انجام داد: اول جادهای را اصلاح کرد، مسیر رفتوآمد مردم را اصلاح کرد؛ دوم برای یک یتیم مأوا و مسکن فراهم کرد؛ ما به واسطه این کارهای فرزند او را بخشیدیم. این خیلی مهم است که انسان فرزند صالحی را تربیت کند. اینطور نیست که فرزند کار خیری میکند حتماً باید نیت کند تا به شما برسد، فرزند صالح هر عمل خیر و خوبی انجام دهد ثوابش را برای والدین او هم مینویسند.
اولیای الهی، صلحا و خوبان که تربیتشده دامان مادران و پدران باتقوا بودند، واسطه حسنات زیادی برای والدین خود شدند. امام(رضواناللهتعالیعلیه) چه کرد! آنچه خیرات در نامه عمل ایشان نوشته شود، برای پدر و مادر ایشان هم نوشته میشود. اینها نعمتهای بزرگی هستند. شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی چه خدماتی به عالم اسلام کرد! این خدمات برای پدر و مادر ایشان هم ذخیره میشود. باید قدر این فرصتهای دنیا را بدانیم. بعضی از مؤمنین تا زندهاند، این فرصتها را برای خود ایجاد و از آن استفاده میکنند، ولی برخی استفاده نمیکنند.
رشد معنوی و روحی کودکان در عالم برزخ
در برزخ پرونده رشد باز است، عالم برزخ اسباب رشد دارد. بعضیها که از دنیا میروند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نیستند. خداوند در حیات برزخی، برای آنها فرصت رشد ایجاد میکند. این موضوع که رشد معنوی کودکان در عالم برزخ چگونه است، در روایات متعددی ذکر شده است...
در روایتی امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «إِنَّ أَطْفَالَ شِیعَتِنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ تُرَبِّیهِمْ فَاطِمَةُ»[1]؛ اطفال شیعیان ما وقتی از دنیا میروند، در عالم برزخ تحت تعلیم حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند. در روایت دیگری حضرت میفرمایند: وقتی طفلی از مؤمنین از دنیا میرود، اگر آشنا یا کسی از اقوامش که مؤمن است زودتر از او از دنیا رفته باشد، در عالم برزخ طفل را به او میسپارند تا تربیت و رشد دهد. این روایات را مرحوم علامه بحرالعلوم(رحمتاللهعلیه) در روایات مربوط به برزخ نقل کردهاند. اگر از خویشان او کسی نباشد، طفل را به جناب ساره و حضرت ابراهیم(علیهالسلام) میسپارند و این پیامبر خدا و همسرش متکفل امور اطفال در عالم برزخ هستند.
رشد و تربیت ذیل عنایت حضرت زهرا(علیهاالسلام)
طبق روایات، دو احتمال وجود دارد: یک احتمال اینکه کودکانی که از دنیا میروند، به نسبت مقام و معرفت والدین، در برزخ به اقوام خود یا جناب ساره و حضرت ابراهیم(علیهمالسلام) و یا به حضرت صدیقه(علیهاالسلام) سپرده میشوند؛ یعنی این کودک به نسبت تقوا و صلاحیت والدین به دست یکی از این ذوات، در عالم برزخ سپرده میشود. وجه دیگر جریان این است که فرمودند: همه اینها تحت اشراف تربیتی حضرت زهرا(علیهاالسلام) است؛ یعنی کسی که تحت تکفل اقوام خود یا حضرت ابراهیم و ساره است، باز هم ذیل عنایت تربیتی حضرت صدیقه(علیهاالسلام) در عالم برزخ در حال تربیت است. در هر صورت عالم برزخ جای رشد دارد و انسان باید ابزار رشد خود در برزخ را فراهم کند.
در مورد فرزندان بالغی که از دنیا رفتهاند، یک روایت و آیه قرآن میخوانم، مژده برای کسانیکه قدر بدانند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند:«إنِّ اللهَ یرفعُ ذُریةَ المؤمن فی درجتِه و إن کانوا دونَه لِتقرَّ بهم عینهُ»[2] خداوند درجه فرزندان انسان مؤمنی که از دنیا رفته را در عالم آخرت، هم درجه خود آن مؤمن قرار میدهد، حتی اگر فرزندانش درجهشان پایینتر از او باشد. اگر بخواهیم یک نمونه متعالی را مثال بزنیم، آیتالله بهجت را معرفی میکنیم، وقتی از دنیا رفتند، خداوند ذریه ایشان را در مقام و مرتبه او قرار میدهد تا چشم این مؤمن را در روز قیامت روشن کند. یکی از پاداشهای مؤمنی که بنده صالح و خالص بوده از سوی خداوند این است که خداوند فرزندان او را در قیامت، در ردیف و درجه او قرار میدهد.
مقام فرزند در برزخ، چشم روشنی والدین است
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ»[3]؛ کسانی که ایمان آوردهاند و ذریه آنها در ایمان پیرو آنها بودند، یعنی ممکن است خطا داشته باشند و مقامشان هم به مقام والدینشان نرسند، ولی بیراهه نرفتهاند. در قیامت این فرزندان را به والدینشان ملحق میکنیم، درحالیکه از مقام پدر کم نمیکنیم تا فرزندش را بالا بیاوریم. بلکه آنها مقام خودشان را دارند و این مقام فرزند را در عالم برزخ، به عنوان چشم روشنی به این مؤمن میدهیم. چون هر کس در گرو کاری انجام داده است. یکی از کارهایی که انسان مؤمن و صالح در دنیا کرده این بوده که برای اینکه فرزندانش صالح شوند، تمام تلاش و کوشش خودش را انجام داده و فرزندش هم در همان مسیر است و خط را عوض نکرده است. این روایت برای فرزندان بالغی بود که از دنیا رفتهاند.
بشارت قرآن مجید به مؤمنین در عالم برزخ/ بشارت عقبی الدار
روایت دیگری از امام صادق(علیهالسلام) ذیل آیه 20 تا 23 سوره رعد بیان میکنیم که از روایت قبل از جهت دیگری بشارت و پرمژده بیشتری دارد. خداوند در این آیات فرمود: «الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ»، «وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَاب»، «وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ»؛ کسانی که ارتباط خود را با دستورات الهی قطع نمیکنند و دنبالهرو دستورات الهی هستند و در برابر خداوند خشوع دارند و میترسند که در قیامت بدحساب باشند، آنهایی که بهخاطر خداوند متعال اهل صبر بر ناملایمات و سختیها هستند، نماز اقامه میکنند و انفاق میکنند، به جای خود علنی و در شرایطی پنهانی، اگر فرصت بدی برای آنها پیش بیاید، آن را با یک حسنه دفع میکنند و هر کس بدی میکند، آنها خوبی میکنند یا اگر برای خودشان فرصت عمل بدی بهوجود آمد، با یک حسنه آن را دفع میکنند؛ اینان کسانی هستند که آخرت و قیامت برای آنهاست، معنای «عُقْبَی الدَّارِ» همین است.
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ» یعنی وارد جنات عدن میشوند (که توصیفی از انواع بهشت است) و آنان که از پدران و همسران و فرزندانشان آن صلاحیت را داشتند، در اینجا به آنها ملحق میشوند. امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمودند: «مِن ذلکَ صِلَةُ الرَّحِمِ و غایَةُ تَأْوِیلِها صِلَتُکَ إیّانا»[4]؛ که تأویل این بخش از آیه است: «وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»[5]. یعنی این صله و وصله که در نتیجه تقوا، عمل به واجبات و ترک محرمات، حفظ حرمت حرمات الهی، آنها را به خدا متصل نگه میدارد؛ (صِلَتُکَ إیّانا) شما را به ما وصل میکند. بعضیها رشته ارتباطشان پاره میشود، به خودش میآید میبیند جایی در زندگی همه چیز را میبوسد و کنار میگذارد، ناگهان از قطار انقلاب و بندگی خداوند پیاده میشود. چه اتفاقی افتاد؟ این رابطه قطع شد.
پیوندها را حفظ کنید/ سنتهای نیکوی پدرانتان را حفظ کنید تا...
پس آنان که ایمان دارند و خودشان را متصل نگه میدارند به واسطه اوامر الهی وصل میشوند. پس این پیوندها را حفظ کنید که خیلی مهم هستند.
بعضی اوقات ما به جاهای خیلی خوبی مثل مسجد رفتوآمد داریم، مراقب باشید که این مکانها را ترک نکنید. اگر مقیدید که به هیئت بروید، این کار را تا زندهاید ادامه دهید. یا مثلاً پدرتان هفتهخوانی داشته، این کار را بعد از مرگ او ادامه بدهید، به وسوسه اطرافیان و خانواده که حالا پول نداریم و بگذار برای وقت دیگر، سخت است و... گوش نکنید؛ که برکت از زندگیتان میرود! پدرتان این کار را در خانه میکرد، شما آن را ادامه دهید. پدر مبلغی را ماه رمضان تا ماه رمضان برای افطاری به مسجد میداده، شما هم اگر دارید این کار را ادامه بدهید. این وصل میشود به ادامه کارهای پدرتان، بعد در قیامت پاداش همه آن کارها به حساب شما هم ریخته میشود. خدا اینگونه دست و دلباز است. هر کاری میتواند باعث حفظ این رشته اتصال شود را انجام بدهید.
ثواب اعمال را ارزش افزوده کنید
قرآن خواندن برای اموات خوب است، ثوابش به آنها میرسد ولی همه چیز قرآن خواندن نیست. باید برای اموات عمل صالح و ثواب کار خیر فرستاد. اگر حواسمان را جمع کنیم متوجه میشویم که کم کار خیر انجام نمیدهیم، ولی چون حواسمان نیست، هیچ نیتی هم نمیکنیم. به هیئت میرویم؛ مجلس ذکر معارف دین و فضائل اهل بیت(علیهمالسلام) و احکام و قرآن است، اینها همه ثواب است؛ پس اولاً نیت کنید که به کجا دارید میآیید و چه کاری انجام میدهید! وقتی نیت نکنید ثواب اعمالتان کم میشود، چراکه توجهی به عملتان ندارید. البته وقتی از ذهنتان میگذرد که شب قصد دارید به زیارت و مجلس بروید، ثوابش در پرونده عملتان ثبت میشود ولی ثواب این کار را ارزش افزوده کنید. ثوابش را برای امواتتان هم بفرستید، برای پدر و مادر و برای امام و شهدا هم بفرستید. البته اگر نگویید هم به پرونده آنها میرود ولی وقتی شما نیت میکنید، علاوه بر ثواب عمل، ثواب این ایصال را هم به شما میدهند. میگویند چون ثواب را هدیه کردی، مضاعف این ثواب را به تو میدهند.
اگر بهخاطر امام و شهدا نبود، این محافل و مجالس که نبود، ما راحت اینجا نمینشستیم. به برکت آنهاست که این همه عبادت دارد انجام میشود. پس شما هم نیت کنید؛ چرا که این نیت میتواند به آخرت اموات و خودمان خیلی کمک کند.
اهمیت ذکر توسل
کار دیگری که میتوانیم انجام دهیم ذکر توسلات است. ذکر توسلات خیلی کارها میکند. ذکر توسلات را شفیع خودمان قرار دهیم. همانطور که در دنیا سراغ یک شخصیت بزرگی میرویم، به او زنگ میزنیم، خواهش و التماس میکنیم که شما صحبت کنید تا کار ما را راه بیندازند، میگوییم شما آبرو دارید، سفارش ما را بکنید، بیایید شفیع ما شوید... در قیامت و عالم ملکوت هم همین است. ما که معلوم نیست در دستگاه خدا چقدر آبرو داشته باشیم. خدا هم میفرماید: «...وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ...»[6]؛ به سوی من وسیله جویید. وسیله چیست؟ وسیله یعنی چیزی که ما را به خدا برساند و شفیع ما شود. کدام شفیع بالاتر از اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام)؟ یک پرده این روضهها و توسلات این است که ما این حضرات را واسطه میکنیم، توسل میکنیم، اشک میریزیم، خودمان را به واسطه این ذوات مقدسه الهی به خدا مقرب میکنیم، چرا؟ چون آنها مقرب خدایند. بعد از آن هم دعا میکنیم:
خدایا چنان کن سرانجام کار |
| تو خشنود باشی ما رستگار |
آنگاه خدا به واسطه این توسلات از ما قبول میکند.
افشای سرّ، علت حصر امام هفتم
امشب هم ذکر توسل حضرت بابالحوائج موسیبنجعفر(علیهالسلام) باشد. حضرت در دورانی بودند که شیعه خیلی تحت فشار بود. میدانید که امام برای چه در زندان واقع شده بودند. شنیدهاید و زیاد هم گفته شده است؛ شیعیان در زمان هارون راز امامت را حفظ نکردند. اسرار را فاش میکردند و برای امام باعث زحمت میشدند. دهانشان قرص نبود البته این هم چیز سادهای نبود، مثلاً در دهه ۸۰ هم یک نفر به مجلس اسلامی آمد و گفت که ایران دارد بمب اتم میسازد! از آن سال تا الان ایران در تحریم است. این همه جنایت و ظلم در حق مردم اتفاق افتاده به خاطر حرف بیپایه و اساس یک نفر که تازه جزء اسرار هم نبود که بگوییم اسرار را فاش کرده، بلکه یک دروغ بزرگ گفته است. گاهی یک دروغ باعث میشود که سالهای سال فرج عقب بیفتد. یک حرف نامربوط باعث میشود امام معصوم در محذوریت و حبس قرار بگیرد؛ امام 7 تا ۱۴ سال محبوس بودند! با دهنلقی بعضی از شیعیان اسرار لو میرفت و به گوش هارون میرسید، هارون هم مرتباً امام را مورد فشار قرار میداد.
گناهان شیعیان علت غیبت امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه)
امام فرمودند که قرار بود به سبب این کاری که کردید، طبق سنت الهی بر امت عذاب جاری شود. خدا مرا مخیر کرد بین اینکه عذاب را من به دوش بکشم یا امت به دوش بکشند، فرمودند: «فَخَیَّرَنِی نَفْسِی»[7]؛ من خودم را زیر بار این بلا بردم، چون امت تحمل چنین بلایی را نداشت. 7 تا 14 سال در زندانهای هولناک هارونالرشید، ببینید بر امام چه گذشته است! برای خود امت هم این یک عذاب بود که از حضور امام محروم شدند؛ کما اینکه حضرت حجت(ارواحنا فداه) در آن نامه به شیخ مفید فرمودند که چیزی ما را از شما غایب نکرده مگر این گناهانی که شما دارید انجام میدهید؛ شما باعث شدید ما پشت پرده غیبت بمانیم.
حال التماسی هم به حضرت بکنیم که ای آقایی که بار گناهان ما بر دوش شماست و در پرده غیبت بهخاطر ما باقی ماندهاید؛ خدا نکند نیامدن شما و تأخیر در فرج که باعث تأخیر نجات این همه مظلوم در عالم شده؛ گناهش برگردن من هم باشد؛ خدا نکند این طوری باشد. والاّ شاید یک ناله که یک کودک غزه میزد برای فرج کفایت میکرد.
امت چه کار میکنند که دست و پای امام بسته میشود و امام نمیتواند بیاید؟ امام برای جنگیدن با دشمنان نیاز به یاران همدلی دارد که بین آنها اختلاف و شکاف نباشد و بتواند روی آنها حساب کند. اگر نتواند روی آنها حساب کند میشود مثل امام مجتبی(علیهالسلام).
نکند یابن رسول الله حال ما اینگونه باشد! ما از شما خواهش میکنیم، یابن رسول الله! شما نفسی بزنید، ما میخواهیم و اراده کردیم، دلمان میخواهد خیلی دوست داریم. ضعف نفس داریم راه را نمیتوانیم طی کنیم، شما اگر عنایت کنید ما این راه را میآییم. این التماسها برای این است. امشب واسطه ما موسی بن جعفر (سلاماللهعلیه) است.
سلام بر آن آقایی که در اعماق سیاه چالها محبوس بود
«السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ»؛ سلام بر آن آقایی که در اعماق سیاهچالها محبوس بود؛ «ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ»؛ سیاه چالهای تاریک و نمناک. «ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ»؛ ساق پای مبارکش کوبیده و شکسته شده بود بر اثر شدت فشار زنجیرها. چقدر باید این زنجیرها بر این بدن باقی مانده باشد، چقدر باید فشار زیاد و زمان طولانی باشد که این استخوانها مرضوض شده باشد.
«لْجَنَازَةِ الْمُنَادَی عَلَیْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ» یا صاحب الزمان! بدن جد شما را در حالی تشییع کردند که چهار غلام سیاه این بدن را روی تکه چوبی گذاشته بودند. این سبک از تشییع «استغفرالله» سبک تشییع افراد حقیر جامعه آن موقع مثل غلامها بود، اگر شخص بزرگی از دنیا میرفت بزرگان میرفتند او را در تابوت میگذاشتند. «عَلَیْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ» میخواستند با ذلت و خفت آقا را دفن کنند. ما بمیریم برای شما چقدر شأن شما را شکستند! اف بر این دنیا «یا ابناء رسول الله»!
از دشمنان اهلبیت(علیهمالسلام) هر رذالتی برمیآید
یک نقل وجود دارد، نقل ضعیفی است اما نقل بعیدی نیست. از این دشمنان هر رذالتی بگویید برمیآید! نوشتهاند: «فستدع سندی فراشی و کانوا من النصارا» سندیبنشاهک یهودی یک عده فراش و ندیم مسیحی پست بیموالات را استخدام و وارد زندان کرد، «فامرهم بلف امام فی بذات»؛ دستور داد امام را در یک قالیچه پیچاندند «فلف و هو حی»؛ درحالیکه امام هنوز زنده بودند اما مسموم شده بودند و «تململ السلیم»؛ مثل مار به خود میپیچیدند. آقا را در این پارچه و زیرانداز پیچاندند. خاک بر دهان من! آقا مرا ببخشید. «فجلس العلیم فراشون...» و اینقدر روی این بدن نشستند و کوبیدند تا موسیبنجعفر(علیهالسلام) به شهادت رسید. یا الله یا الله.
بدون روضه کربلا از زیر بار این روضه نمیشود در رفت. «لا یومک یومک ابا عبدالله». کربلا همه آمدند یکی لگد به این بدن میزد، یکی نیزه و یکی شمشیر میزد، یکی خنجر، یکی تیر و یکی سنگ میزد، عدهای هم با عصا میزدند، بدنی که در حال جان دادن بود و زیر ضربات... «یا حسین!»