تقابل سبک زندگی اسلامی و غربی در حوزه روابط خانوادگی و پیامدهای آن
تقابل سبک زندگی اسلامی و غربی در حوزه روابط خانوادگی و پیامدهای آن
تقابل سبک زندگی اسلامی و غربی در حوزه روابط خانوادگی و پیامدهای آن
حجتالاسلام مهدوینژاد: یکی از دستاوردهای زندگی در عصر جدید و تمدن منحط غرب، کمرنگ شدن روابط درون خانوادگی است // امروزه کار خانواده در غرب به جایی رسیده که حیوانات اعضای خانواده شدهاند، کار از تک فرزندی به سگ فرزندی رسیده!// برای خواهر و برادر که محرماند و برای والدین و فرزندان که محرماند، قواعدی در معاشرت وجود دارد که غرب این قواعد را از بین برده است
عنوان: مراسم هفتگی
موضوع: نقش ایمان در خودسازی و جامعهپردازی-رابطه انسان در خانواده/ حق خواهری و برادری
زمان: 12 شهریورماه 1401
مکان: امامزاده سید جعفر(علیهاالسلام)
دامنه و گستره ارتباط در فرهنگی ملی و دینی
در ادامه مباحثی که ماه مبارک رمضان گفته شد؛ یعنی «تمدن بزرگ اسلامی» به بحث خانواده رسیدیم. گفتیم خانواده زیرساخت اجتماع است و اسلام در مورد خانواده چه دستورالعملهایی داده، خانواده تراز جامعه و تمدن بزرگ اسلامی چه خانوادهای است. آن خانواده باید محقق شود تا جامعه حرکتکننده به سمت ظهور و زمینهساز ظهور و زمینهساز آن تمدن بزرگ شکل بگیرد. امشب درباره مبحث شأن خواهری و برادری و جایگاه خواهر و برادر مطالبی را عرض میکنیم.
یکی از دستاوردهای زندگی در عصر جدید و تمدن منحط غرب، کمرنگ شدن روابط درون خانوادگی است. روابط درون خانواده دستخوش تغییر شده است. مثلاً در قدیم ملتها در فرهنگ خودشان دامنه و گستره ارتباطاتشان کشورشان بود، ارتباطات شهرها با شهرها از طریق تجارت و فرهنگ، بین مردم برقرار بوده است. ازدواجها در شهرها و استانهای مختلف صورت میگرفته، تجارت شکل میگرفته، رفتوآمدها و صمیمیتهایی اتفاق میافتاده، این در فرهنگ بومی، مخصوصاً فرهنگ ملی و دینی ما بوده است. مخصوصاً اسلام که اینقدر بر ارتباط تأکید میکند، این ارتباط در دورهای در تمدن بزرگ اسلامی به شدت وجود داشته است.
دستاورد غرب در زمینه ارتباط
بعد که ایران و کشورهای اسلامی دستخوش تمدن غرب و فرهنگ غرب شدند، کمکم دامنه این ارتباط از کشورها به خود شهرها محدود شد. افراد شهر با هم ارتباط خوبی داشتند، باز به مرور زمان این ارتباطات از ارتباط شهری به محلهای، و ارتباط قومی و قبیلهای محدودتر شد. اعضای یک قبیله، یا اعضای محله با هم ارتباط خوبی داشتند. محله ساختار بزرگتر داشت. کارهایی که در محله میخواست اتفاق بیفتد هماهنگ و برنامهریزی میشد، به مرور زمان این فرهنگ محله نیز از بین رفت. در خیلی از مکانها با زندگیهای آپارتمان نشینی و زندگیهایی که به فرهنگ ملی ما تحمیل شد، کمکم آن گردهماییها و ارتباطات محلی از هم گسیخته شد. بعد ارتباطات به همان ارتباطات خانگی و همسایگی محدود شد. بعد ارتباطات همسایگی هم دستخوش تغییر شد و اینها همه دستاورد فرهنگ و تمدن غرب است که ذرهذره رشتههای ارتباطی را از هم میبُرد در عین حال که شعار ارتباطات جهانی سر میدهد.
ضعیف شدن روابط در خانواده
امروزه اعضای یک خانواده با هم ارتباط ندارند. از صبح تا شب پدر یک جا و مادر یک جای دیگر است یا در خانه که هستند، همه سرشان در موبایل یا لپتاپ یا تلویزیون و ماهواره است. کاملاً اعضای یک خانواده درگیر خودشان هستند، ارتباطات خانوادگی بسیار ضعیف شده است. البته در بعضی از شهرها مثل شهر دارالعباده یزد، هنوز این عِرق فامیلی، خواهری و برادری، خانوادگی و... هست. در همین شهر خیلی از بخشها دستخوش این تغییر شده، مخصوصاً از وقتی رشد جمعیت کم شده، ارتباطات در خانواده هم ضعیفتر شده است. این بزرگترین آسیبی است که به خانواده خورده. اجتماعات خانوادگی، سفرهها و نشستهای خانوادگی، تضعیف شده است. اینها در کلان جامعه آسیب میزند.
آسیب جدی و مهم در ارتباطات درون خانوادگی
نه فقط روابط عاطفی و خانوادگی کمرنگ شده، بلکه یک آسیب خیلی بزرگتر و خطرناکتر که به خانواده خورده، روابط غلط درون خانوادگی است، که یک بخش عمده از آن دستاورد تمدن غرب است. همین ماهوارهها و شبکههای اجتماعی چه ضدارزشهایی را در خانواده و نظام خانواده ترویج میکنند.
پس نه تنها رابطه خانوادگی کمرنگ شده، بلکه رابطههای غلط خانوادگی هم شکل گرفته است. یکی از روابط و آسیبهای مهم و جدی در درون خانواده روابط فرا زناشویی است. همسری محقق شده ولی روابط فرا زناشویی هم وجود دارد. خواهری، برادری هست، برادر و خواهر هست، در درون خانواده پدر هست، فرزند هست، روابط آلوده و کثیف دیگر هم بین اعضای یک خانواده برقرار شده. حد و مرزهای ارتباط خانواده دستخوش تغییر شده است. این به خاطر دور شدن از فضای فرهنگ اصیل انسانی و اسلامی است.
امروزه کار خانواده در غرب به جایی رسیده که حیوانات اعضای خانواده شدهاند، کار از تکفرزندی به سگفرزندی رسیده است! سگ میآورند در خانه به عنوان فرزند، خانم در شبکه ماهواره رسماً اعلام میکند من مادر این سگ هستم! آرام آرام این فرهنگ را به جامعه ما ترزیق میکنند. البته یک بخش از مشکل مربوط به سیاستگذاری است که در کشور وجود دارد و ما را به این سمت سوق داده است. سالیان سال، برای تحکیم نظام خانواده باید برنامه، سیاست، سرمایهگذاری میشد که نشد و خیلی آسیبهای دیگر که متأسفانه رهاورد غربزدههایی است که سالیان سال در رأس کار قرار داشتند.
تبدیل کانون رشد به کانون آسیب
خانواده که کانون تربیت و رشد برای یک انسان تراز جامعۀ اسلامی است را به کانون آسیب و خطر برای اجتماع تبدیل میکند. مثلاً اعتیاد که از خانواده نشأت میگیرد و فرزندان معتاد میشوند یا فساد اخلاقی و روابط نامشروعی که در خانواده شکل میگیرد. روابط همسر با همسر، روابط خواهر با برادر و روابط پدر و مادر با فرزندان و بالعکس، همگی در اسلام تعریف شدهاند، ولی فرهنگ غرب آمد و اینها را تغییر داد و آسیبهای اجتماعی ایجاد کرد که این آسیبهای اجتماعی آیین خانوادگی را تغییر دادهاند. اسلام در جامعۀ مؤمنین برای ارتباطات در همۀ سطوح، هم حساس است و هم دستور میدهد که ارتباط داشته باشید و چگونگی این ارتباط را تعریف میکند. ما باید به این مسائل خیلی توجه کنیم، این مسائل خیلی مهم است، این مباحث از نان شب برای ما واجبتر است.
دستورالعملهای اسلام برای حفظ و بالندگی خانواده
اسلام برای حفظ، بالندگی و مهندسی خانواده دستورالعملهایی داده است، از جمله روابط درون خانوادگی، رعایت حریمها در خانواده به عنوان مثال پوشش؛ میدانید که پوشش در برابر خداوند به هنگام خواندن نماز، چه خانم باشید یا آقا دستورالعمل دارد. درباره پوشش در برابر نامحرم هم همینطور است؛ اینکه مرد یا زن در برابر نامحرم یا در برابر بزرگان چطور باید باشند، دستورالعمل و آداب دارد. برای مثال، پوشش زنها در مقابل زنها؛ روایت داریم از امام صادق(علیهالسلام) که فرمودند: «سزاوار نیست زن مسلمان پیش زنهای یهودی و نصرانی برهنه شود، چراکه آنها آنچه را دیدهاند برای شوهرانشان توصیف میکنند.»[1] بعضی فکر میکنند که چون خانمها با خانمها محرماند، هیچ اشکالی ندارد. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند که زن باایمان، با زنی که اوصاف او را برای شوهرش بیان میکند همنشین نمیشود. چراکه اگر خصوصیات آن زن را برای شوهرش تعریف کند مثل آن است که آن مرد به آن زن نگاه کرده است. چون خانم است یا چون مجلس عروسی است و سالن هم فقط مختص خانمهاست و مختلط نیست، دلیل بر جواز برهنگی نمیشود. امروزه در خیلی از جاها و مجالس، زن مسلمان به گونهای دستخوش آسیبها و آلودگی است. متأسفانه بعضی از خانمها امانتدار نیستند، بعضی از مسائل را برای همسرانشان یا دیگران منتقل میکنند. باید خود خانمها مراقب باشند، این دیگر به عهدۀ خود زنان عفیفه و مؤمن است.
رعایت حریم در مهمانیها
یک بخش از این پوشش، پوشش در مقابل نامحرم است. دوستان، آشنایان به مهمانی هم میروند، بعضی میگویند ما بیست سال است که با هم رفیقیم و خیلی صمیمی هستیم. شما هرچند صمیمی هستید، ولی حق ندارید سفرۀ مشترک بیندازید و زن و شوهرها و نامحرمها سر یک سفره بنشینند و بگو و بخند کنند و بعد بگویند ما با هم صمیمی هستیم. در اسلام چنین صمیمیتی نداریم که حریمها بین محرم و نامحرم برداشته شود. وقتی در میهمانیها سفره میاندازید، باید زنها و مردها جدا باشند. خانوادۀ مؤمن این است و آدابش این است. متأسفانه الان حتی بعضی از خانوادههای مذهبی هم رعایت نمیکنند و میگویند زشت است. میدانید که اینها احکام شرعی است و چون انسان غالباً به آنها نیاز دارد پس واجب است که یاد بگیرد، مخصوصاً در مسئله محرَمات.
آیا پوشش در خانواده آزاد است؟
آیا در یک خانواده، پدر و مادر و فرزندان در پوشش آزادند؟ مَحرَمیت در خانواده یکسان نیست، زن و شوهر محرم صددرصدند، اما پدر و مادر با فرزندانشان، مخصوصاً وقتی به سن تمییز میرسند، محرم صددرصد نیستند. خواهر و برادرها با هم محرم صددرصد نیستند و نمیتوانند برهنه جلوی همدیگر راه بروند. ممکن است اگر به اقتضائی اتفاق افتاد حرمت نداشته باشد، ولی در حالت عادی، لباسهایی که دخترها و پسرها در بعضی خانوادهها میپوشند، بسیار برهنه و تحریککننده است، آرایشی که مادر یا دختر در خانه انجام میدهند، آرایشهای تحریککننده است. در خانواده هم باید حریم وجود داشته باشد. دختری که ممیز است نمیتواند به گونهای آرایش کند، به گونهای در خانه لباس بپوشد که برادرش که حتی سنش از او بیشتر است، با نگاه به او چشمش به صحنههای نامناسب باز شود، پدر و مادر در خانواده حق ندارند حرفهای خصوصیشان را جلوی بچهها بزنند یا رفتارهای خصوصی خود را جلوی بچهها انجام دهند، اینها برای خانواده آسیب دارد. ممکن است بگویید الآن فیلمها و موبایل هست و بچهها خیلی چیزها را میدانند! اما این دلیل نمیشود. پدر و مادر الگوی بچهها هستند و در صورتی که رفتارهای مناسبی داشته باشند، میتوانند بچهها را کنترل کنند.
حفظ عفاف در برابر محارم/ محصول کنار زدن اخلاق اسلامی در خانواده
برای خواهر و برادر که محرماند و برای والدین و فرزندان که محرماند، قواعدی در معاشرت وجود دارد که غرب این قواعد را از بین برده است. اینکه در غرب پوششها کاملاً از بین رفته، باعث میشود که برادرها و خواهرها روابط نامشروع داشته باشند. این مسئله در غرب خیلی زیاد است، در کشور ما هم متأسفانه دارد اتفاق میافتد، حتی روابط نامشروع بین والدین و فرزندان! چرا؟ اینها محصول کنار زدن اخلاق صحیح انسانی و اسلامی است که به آن مبتلا شدهایم. پس بین برادرها و خواهرها هم حریم وجود دارد و باید رعایت شود. الآن گاهی مادر به گونه نامناسب دخترش را آرایش کرده، وقتی میگوییم چرا؟ میگوید بچه است.
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
شما یک نهال که از زمین بیرون آمده را کج کنید و با نخ ببندید کج رشد میکند، خیلی باید مراقب بود. لذا اینکه والدین در منزل باید کاملاً حریمشان از حریم بچهها جدا باشد و بچهها متوجه فضای خصوصی آنها نشوند دستورالعمل و آداب اسلام است. خواهرها و برادرها به صورت متعارف در خانه لباسهایی که آزاد است میپوشند، سر و صورتشان پیداست، احیاناً ممکن است بخشی از دستشان هم پیدا باشد، حالا میخواهند لباس آستین کوتاهی بپوشند و در خانه راحت باشند اشکالی ندارد، ولی برای بعضی دیگر عادت شده که با لباسهای تقریباً زیر در خانه میچرخند، بعضی دخترها با لباسهای نیمه برهنه در خانه هستند. میگویند محرم است، برادرمان است؛ اینها آسیب میزند. اینها آن دستوراتی است که ما توجه نمیکنیم و اگر توجه به حریم در مَحرَمیت و معاشرت در خانواده نکنیم، دچار آسیب اجتماعی میشویم.
حقوق برادر و خواهری در کلام و سیره رسولالله و ائمه(علیهمالسلام)
امام سجاد(علیهالسلام) درباره حق برادر میفرمایند: «حق برادرت بر تو این است که بدانی او دست و پشتیبان و عزت و نیروی توست.»[2]. «و حق اندرز او را به جای آور»؛ نصیحتش کن. اگر اذیت و تلخی هم میکند، برای رضای خدا دست برادرت را بگیر. «اگر تسلیم پروردگارش شد و به خوبی پذیرای او گشت، بسیار خوب است وگرنه خدا نزد تو گرامیتر باشد.» شما وظیفهتان را انجام دهید، اگر او آمد الحمدلله، اگر نیامد خدا برای شما عزیزتر از هرکسی باشد، یعنی به خاطر برادرتان یا به خاطر دیگری، شما دیگر مرتکب خطا و گناه و انحراف نشوید.
در روایت است؛ هنگامی که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به سن 7 سالگی رسیدند به دایه خودشان حلیمه فرمودند: مادر برادرانم کجایند؟ گفت: آنان گوسفندانی را به چراگاه بردند که خدا آنها را به برکت تو به ما عطا فرمود. آن حضرت فرمودند: ای مادر با من به انصاف رفتار نکردهای! پرسید: چرا ای فرزندم؟! فرمودند: چون من در سایهام و برادرانم در آفتاب و گرمای شدید! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میخواهند بفرمایند که حق برادر این است که اگر او کاری میکند، تو هم تلاشی کنی، زحمتی بکشی، اینطور نباشد که آنها در سختی باشند و تو در آسایش.
امام رضا(علیهالسلام) میفرمایند: برادر بزرگتر در خانواده، در جایگاه پدر برای سایر خواهرها و برادرها قرار دارد. حتی خواهر و برادر رضاعی هم دستورالعملهایی دارد که باید به آنها هم احترام بگذارید و حقوق آنها را هم رعایت کنید. در روایتی امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: خواهر رضاعی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نزد آن حضرت آمد، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با نگاه به او شادمان گشتند و روپوش خود را زیر پایش گستردند و او را روی آن نشاندند، سپس با او به گفتگو پرداختند و در چهرهاش نگاه میکردند و لبخند میزدند. پس خواهر رضاعی رفت و برادرش، برادر رضاعی حضرت آمد، ولی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) رفتاری که با خواهرشان کرده بود با وی نکردند. از ایشان پرسیده شد: ای رسول خدا، با خواهر رفتاری کردی که با وی نکردی در حالی که او یک مرد است و این زن. فرمودند: چون این زن به پدر و مادرش در نیکی جلوتر بود، سبقت داشت. این روایت هم به جایگاه برادر و خواهری هم احترام به والدین اشاره میکند.
اهلبیت(علیهمالسلام) الگوی خانواده متعادل و موفق/ اخلاق و قوانین خانوادهداری
ما در خانواده برای همسری، والدینی و والدگری، شأن پدری و مادری و فرزندی، خواهری و برادری دستور العمل، اخلاق و قانون داریم و شخص مؤمن این قوانین را یاد میگیرد و در حق خانوادهاش رعایت میکند. چنین خانوادهای مؤمن میشود؛ نه اینکه هرکس هرچه دوست داشت، رفتار کند. در بعضی از خانوادهها خواهران و برادران با هم قهرند، خانوادهها متلاشی شدهاند، خیلی از حقوق اعضای خانواده پایمال میشود، یک خانواده مردسالار است، خانواده دیگر زنسالار یا فرزندسالار است و... اینها خانواده اسلامی نمیشود. ما باید حرکتمان به سمت تحقق خانواده اسلامی باشد. اگر دغدغه ما این چیزها نباشد، نتیجهای که باید از زندگی و بندگی بگیریم نمیگیریم. جامعه اسلامی هم به آن هدفی که باید برسد نمیرسد.
الگوی همه اینها در اهلبیت(علیهمالسلام) هست. مثلاً حضرت زینب(علیهاالسلام) با امام حسین(علیهالسلام) چه رابطهای داشتند؟ رابطه حضرت زینب(علیهاالسلام) و حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) را در حد یک روضه و گریه و احساسات ختم نکنیم. ببینیم حضرت زینب(علیهاالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) با یکدیگر چه رفتاری داشتهاند، ما هم آن شئون را رعایت کنیم. یکی از الگوها همین شهدای خودماناند، خاطراتشان را بخوانیم و ببینیم آنها با خانوده، خواهر و برادر چگونه رفتار میکردند؛ باری به هر جهت زندگی کردن حیف است.
نمونههای رفتاری اهلبیت(علیهمالسلام)
ماجراهایی که در اسارت برای اهلبیت(علیهمالسلام) اتفاق افتاده، برای ما پُر از درس است. رابطه حضرت سکینه(علیهاالسلام) با خواهرش چگونه بود، حضرت رقیه(علیهاالسلام)، خواهرها با خواهرها در کربلا و بعد از آن... -که بعد از کربلا غیر از امام سجاد(علیهالسلام) کسی باقی نمانده بود- اینها چطور با هم رفتار میکردند؟ حضرت علی اکبر(علیهالسلام) وقتی از خیمه بیرون آمدند تا خداحافظی کنند، محضر اباعبدالله(علیهالسلام) آمدند. حضرت فرمودند: به خیمهها برگرد با خواهرانت خداحافظی کن که در آنجا چه غوغایی سر خداحافظی حضرت علی اکبر(علیهالسلام) با اهلحرم شد! این روابط عمیق و صحیح عاطفی خواهری و برادری را باید از این ذوات مقدسه یاد گرفت.
احوال اهلبیت امام حسین(علیهالسلام) در خرابه شام/ ماجرای نذر زن شامی
مجلس امشب ما هم به یاد حضرت رقیه(علیهاالسلام) است. یکی از زنهای شام در شبهایی که کاروان در خرابه بودند میآمد سر میزد. یک شب غذا به اندازه اهل خرابه تهیه کرد و آمد تا تقسیم کند، جلو بین دخترها و خانمها آمد، خانم امکلثوم(علیهاالسلام) فرمودند: صدقه بر ما جایز نیست. اینها ساداتند، بچههای پیغمبرند. گفت: خانم این صدقه نیست. بزرگتر شما چه کسی است؟ بیبی زینب(علیهاالسلام) را نشان دادند. رفت محضر بیبی و گفت: خانم این صدقه نیست، نذری است که من آوردهام. در شام، مردمی که اهلبیت(علیهمالسلام)را لعن کردند، مردمی که رفتند پای سرهای بریده هلهله کردند نذری آوردهاند؟! بیبی فرمودند چه نذری؟ گفت: من زمانی مدینه بودم دختری بودم که کل بدنم فلج بود، یک گوشه افتاده بودم، پدر و مادرم خسته شده بودند. سالیان سال از من مراقبت کرده بودند، روزی مادرم به پدرم گفت: این بچه را بردار ببر درِ خانه امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب(علیهالسلام) بگو نگاهی به بچه بیندازد و این بچه را شفا دهد. اگر شفا داد که هیچ، اگر نداد همان جا در خانه حضرت علی(علیهالسلام) بگذار و بیا، دیگر نمیتوانم! بعد پدرم مرا برداشت درِ خانه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) برد و گفت: این بچه فلج است، عنایتی کنید. حضرت نگاهی به من کردند و نگاهی به داخل خانه و حیاط کردند و حضرت حسین(علیهالسلام) را که جوان بود صدا زدند. امام حسین(علیهالسلام) آمدند و دستهایشان را به دعا بلند کردند و نگاهی به من کردند، همان جا بلند شدم روی پاهایم ایستادم. من و پدرم گریه کردیم، به پاهای امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهماالسلام) افتادیم و تشکر کردیم. از آنجا طرف خانه آمدیم در فکر بودیم که در ازای لطفی که کردند چه کنیم، گفتیم هر سال در همین ایام به فقرا کمک کنیم، هر سال هم این کار را میکردیم، امسال گفتند یک عده را آوردهاند خرابه و اینها سر و وضع خوبی هم ندارند. گفتم این نذری را بیاورم اینجا توزیع کنم. تا اینها را گفت، بیبی زینب، امکلثوم(علیهاالسلام) و... شروع کردند به گریه کردن... زن گفت: چرا گریه میکنید؟ بیبی صدا زد: خانم! اگر حسین(علیهالسلام) را ببینی میشناسی؟ گفت: نمیدانم خیلی سال گذشته، بیبی صدا زد: آن سری که بالای نیزه زدهاند سر حسین(علیهالسلام) است، من هم خواهرش زینبم، اینها هم فرزندان حسین(علیهالسلام) هستند. «بیا و به پیر خراباتیان خرابهنشین شو»
چه حالی داشتند شبها در خرابه؟ حال خرابه اینگونه بود: در فصل شهریور بود که روزها هوا گرم و شبها هوا سرد بود. امام زینالعابدین(علیهالسلام) فرمودند: روزها در زیر آفتاب بودیم. یک سقف مختصری بود که ما میترسیدم زیر آن برویم، چون در حال ریختن بود. جرأت نمیکردیم زیر این سقف برویم و مجبور بودیم زیر آفتاب باشیم. شبها هم سرد میشد و جایی نداشتیم خودمان را گرم کنیم، به دستور عمهام این زن و بچه همه کنار هم کز میکردند. در بعضی روایات داریم رنگ صورت بانوان حرم تغییر کرده بود و سیاه شده بود، امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در ناحیه مقدسه به آن اشاره کردهاند.
مظلومیت حضرت رقیه(علیهاالسلام)
این روضه مقدمه قشنگی است برای روضه خواندن و آن هم گم شدن حضرت رقیه(علیهاالسلام) در بیابان است. نقل میکنند بیبی رقیه(علیهاالسلام) از شتر افتاد. چون شترها را محمل نزده بودند، روی کوهان سوار کرده بودند یا نهایتاً چیزی گذاشته بودند و پاها را بسته بودند. در این مصیبت پاهای زین العابدین(علیهالسلام) را با زنجیر زیر شتر بسته بودند. بچهها را با یکی از بزرگترها سوار کرده بودند، رقیه(علیهاالسلام) تنها سوار شتر بوده که نقل میکنند خوابش میبَرد و از شتر میافتد. کاروان حرکت میکند. در تاریکی بچه میترسد و ماجراهایی دارد.
آن روضهخوان باصفا نکتهای را گفتند. شما که بچهای را گم میکنید اگر پسر باشد با اینکه خیلی اذیت میشوید باز هم چیزی است، ولی اگر دختر گم کنید اصلاً پدر و مادر مثل مرغ سرکَنده میشوید. یکوقت بچه را در جای امنی مثل حرم امام رضا(علیهالسلام) گم میکنید، پدر و مادر بیقرار میشوند، ولی میدانند جایش امن است و یکی پیدایش میکند و نوازشش میکند و تحویل گمشدگان میدهند، اما باز هم پدر و مادر بیقرار میشوند. ولی اگر جای ناامنی بچه را گم کنید، پدر و مادر بیچاره میشوند و همه را صدا میزنند. حالا جایی باشد که همه دشمناند به کسی نمیتوانی مراجعه کنی. روضه دارد سختتر میشود. فرمود شما یکوقت روز بچه را گم میکنید، ولی یکوقت اگر شب در تاریکی گم کنید آن هم در سفر و جایی که نمیشناسید، آن هم بیابان و این خیلی درد دارد. نکتهای که گفت و من خیلی متأثر شدم این بود: بعضی از پدر و مادرها وقتی بچهشان را گم میکنند خیلی این طرف و آن طرف دنبالش میگردند و خسته و عصبانی میشوند، وقتی بچه را پیدا میکنند یک تندی میکنند، با اینکه پدرش است اما از بس از دوری این بچه ناراحت شده است عصبانی میشود. حالا اگر زجر بالای سر این بچه برسد، با این بچه چه میکند؟
«السلام علیک یا رقیه أیتها المظلومه»