تفاوت جنس جهاد

تفاوت جنس جهاد


تفاوت جنس جهاد

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: گاهی همین که شخص به موقعیتی می‌رسد، باد می‌کند، برای ‌اینکه باد نکند، باید خودش را پنچر کند. آدم باید مواظب باشد تا غرور او را نگیرد. کارهایی باید انجام دهد تا آن کارها غرورش را از بین ببرد و این به مراقبت نیاز دارد // وقتی به ملائکه امر شد تا بر آدم سجده کنند و همه سجده کردند الا ابلیس، از آن به بعد، عبادتها دو نوع شدند: عبادت‌های شش‌هزار ساله و عبادت‌هایی از جنس سجده بر آدم... // اهل اطاعت باید بود، نه صرفاً اهل عبادت؛ چراکه عبادتی که محض اطاعت نباشد، پذیرفته نمی‌شود. عبادت‌های دیگر شیطان هم رد شد، چون معلوم شد که این موجود، اهل اطاعت نیست! // زنانی که شأنی بالاتر از ملائکه دارند... // جهاد زنان سخت‌تر از جهاد مردان است

 

شناسنامه:

عنوان: جشن ولادت حضرت زهرا(علیهاالسلام)/ سرِّ مستور

موضوع: مناسبت‌های 13 دی‌ماه

زمان: سه شنبه 12 دی‌ماه 1402

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

سنگ محک شادی و غم

سیزدهم دیماه مناسبت‌های مختلفی دارد؛ در صدر این مناسبت‌ها تولد حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) است که حقیقتاً اسباب شادی قلوب مؤمنین است. هرکس که شیعه باشد و محبت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در دل او باشد، در چنین روزی باید احساس نشاط و بهجت در قلب خود داشته باشد، چراکه فرموده‌اند: «شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ویَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا»[1]؛ شیعیان ما را از زیادی گِل ما آفریده‌اند، آن‌ها با حزن ما محزون می‌شوند و با شادی ما شاد می‌شوند. اگر ما کمی از غفلت فاصله بگیریم و قلب ما به خاطر گناهان کِدِر نشده باشد و طعم ایمان را چشیده باشیم، در چنین مناسبت‌هایی جَلوات حزن و شادی در وجود ما پرتوافشانی می‌کند، این احساسات مبارک دینی در وجود ما خودنمایی می‌کند و ناخودآگاه در ایام حزن اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، حزن به سراغ ما می‌آید و در ایام سرور اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ناخودآگاه احساس شادی در قلب ما ایجاد می‌شود.

از خداوند می‌خواهیم ما را جزء این دسته از دوست‌داران اهل‌بیت(علیهم‌السلام) قرار دهد؛ ما را جزء کسانی قرار دهد که در دل به واسطه ولادت حضرت زهرا(علیهاالسلام) احساس سرور و شادی دارند. ان‌شاءالله در دنیا و آخرت ما را با ولایت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) محشور کند.

 

تقارنی مبارک

 مناسبت دیگر سیزدهم دی ماه امسال، تولد امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) است که در سالروز ولادت مادر ایشان قرار گرفته و تقارن بسیار مبارکی است.

 

ارادت خاص

یکی دیگر از مناسبت‌‌های فوق‌العاده سیزدهم دی، سالروز شهادت سردار‌ دل‌ها، حاج قاسم سلیمانی(رحمه‌الله‌علیه) است که ارادت خاص ایشان به حضرت زهرا(علیهاالسلام) در خاطرتان هست. حاج قاسم سلیمانی(رحمه‌الله‌علیه) توسلات عمیقی به حضرت زهرا(علیهاالسلام) داشتند؛ از منزل خودشان که تبدیل به بیت‌الزهرا کردند، تا شهادتشان که در چنین ایامی قرار گرفت. البته شهادت ایشان در ایام فاطمیه بود و الان شمسی و قمری آن در ولادت حضرت زهرا(علیهاالسلام) قرار گرفته ‌است. ارادت این شهید بزرگوار مشخص است.

 

سالروز نامه امام به گورباچف

مناسبت دیگری هم هست که خوب است به آن توجه کنیم: سیزده دی روز فوق‌العاده‌ای است. البته فقط مقدار و میزان مناسبت‌ها را عرض می‌‌کنم. سیزده دی سالروز ارسال نامهای‌ که امام به رئیس‌جمهور وقتِ شوروی نوشتند هم است، آن نامه عجیبی که بعداً منجر به فروپاشی شوروی شد. امام در آن نامه نوشتند که من صدای خرد شدن و شکستن استخوان‌های کمونیسم را می‌شنوم و چند سال بعد این اتفاق افتاد و خودشان هم اعتراف کردند.

 سالروز مقاومت، سالروز رحلت علامه مصباح‌یزدی(رحمه‌الله‌علیه) در همین شب و روزهاست؛ مناسبت‌های فوق‌العاده‌ای است و ارتباط خوبی هم با یکدیگر دارد.

 

مصادیق متعددی برای کوچکترین سوره قرآن

سوره کوثر کوچک‌ترین و پرمعناترین سوره قرآن است، در این سوره خداوند به پیامبر خود می‌فرماید: ما به تو کوثر اعطا کردیم. کوثر به چه معناست؟ گاهی مفسرین به مصداق‌هایش معنا کرده‌اند و گاهی به مفهوم آن. مصادیق خیر برای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه چیزهایی بوده است. اینها را بر اساس روایت و سندهایی که داشته‌اند در تفاسیر ذکر کرده‌اند؛ مثلاً وقتی یکی از فرزندان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نام عبدالله در کودکی از دنیا رفت، نهری در بهشت به نام کوثر را خداوند در عوض مصیبت فرزند پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ایشان عنایت کرد. این یکی از معانی و تفاسیر کوثر است.

یکی دیگر از تفاسیر، خود قرآن است؛ خود قرآن کوثر است. قلب نورانی پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) کوثر است، همچنین اصحاب‌، یاران، علما و صلحا که تا روز قیامت پیرو مکتب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند، از مصادیق کوثرند. «بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ»[2]، هرچه خیر برای پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است از جمله اینکه حال ایشان نسبت به مؤمنان اینگونه است. پیروزی‌هایی که پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)  به دست آوردند، نصرتی که خداوند نسبت به پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جنگ‌ها و در تبلیغ دین داشت؛ از مصادیق کوثر است. «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[3] اینکه دین ایشان روزی عالم‌گیر خواهد شد، اگرچه همه مشرکین علیه او پشت‌به‌پشت هم دهند نیز از مصادیق کوثر است. مصادیق خیلی زیاد است.

مصادیق کوثر خیلی زیاد است؛ از جمله فرزندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که مصداق مهم آن حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند؛ حضرت زهرا(علیهاالسلام) کوثرند. نسل ایشان هم از نظر تعداد و هم از حیث برکت، خیر کثیر و برکت فوق‌العاده هستند.

 

نسل مصداق کوثر

تا قبل از اسلام در میان اعراب، فخر به پسر داشتن بود. اگر کسی پسر داشت می‌گفت من نسل دارم. دختر و نوه دختری را اصلاً نسل حساب نمی‌کردند. اگر پسر داشتند، می‌گفتند ما جانشین داریم و نسل ما ادامه دارد. اسلام آمد این تفکر اشتباه را از میان برداشت؛ اولاً به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دختر عنایت کرد و او را کوثر نامید. ثانیاً نسل او یعنی نسل طهارت، امامت و ولایت را فقط از این دختر ادامه داد. پس یکی از مصادیق کوثر، نسل است. اینها تفسیر‌ِ به مصداق است.

تفسیرِ به مفهوم این است که می‌گویند خود کوثر یعنی خیر کثیر و نعمت فراوان، یعنی همه اینهایی که شنیدید و هرچه از اینها صادر و منبعث می‌شود و خیلی چیزهای دیگری که ما اصلا متوجه آن نیستیم و نخواهیم هم فهمید، خیر کثیر «لاتعد و لاتحصی» است؛ شما نمی‌توانید خیر کثیر را بشمارید. ما به همین دلیل نمی‌توانیم به این بحث ادامه دهیم. فقط به یکی از مصادیق آن که همان نسل است، اشاره می‌کنیم. برشی از این قضیه که متناسب با جلسه‌ و مناسبت‌ است را بررسی می‌کنیم.

 

برکات حضرت زهرا(‌علیهاالسلام)

حضرت زهرا(علیهاالسلام) کوثرند. چگونه نسل ایشان کوثر است؟ نسل حضرت زهرا(علیهاالسلام) دو اسم دارد: 1. نسل معصوم 2. نسل غیرمعصوم. نسل معصوم که معلوم است، یازده معصوم از نسل و ذریه ایشان‌اند. در مورد هر کدام از این یازده امام می‌شود حرف زد و به بعضی از خیرات کثیری که از وجود آنها صادر شده اشاره کرد که ما از آن می‌گذریم.

برجسته‌ترین فرزند حضرت صدیقه(علیهاالسلام) اباعبدالله حسین(علیه‌السلام) است. از میان همه ائمه(علیهم‌السلام) ایشان را مثال می‌زنیم؛ چراکه خاص‌ترند. پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در مورد ایشان فرمودند: «حُسِینُ مِنی و اَنا مِن حُسِین»[4]، «الاِسلامُ نَبَویُ الحُدوُث و حُسِیِنیُ البَقاء»[5]؛ اسلام با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌وجود آمد، حادث شد و بقای آن با وجود امام حسین( علیه‌السلام) و قیام عاشورا و کربلا بود.

پس کل اسلام که باقی ماند به برکت یک نفر از فرزندان از نسل حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. این یکی از معانی کوثر است. تصور کنید اسلام با هرچه عظمت در آن است، باقی ماند. اسلام بالاتر است یا امام حسین(علیه‌السلام)؟ معلوم است که اسلام بالاتر است؛ چراکه امام حسین(علیه‌السلام)، خود را فدای اسلام کردند. مافوق که فدای مادون نمی‌شود. اسلام با عظمت‌تر از وجود مبارک امام حسین(علیه‌السلام) است؛ لذا امام حسین(علیه‌السلام) خود را فدا کردند تا اسلام بماند. پس همه اسلام که ماند با آنچه در اسلام تاکنون اتفاق افتاده و هر خیری بوده، متعلق به وجود امام حسین(علیه‌السلام) است و این وجود با همه خیرات در همه عوالم مادی و ماوراء ماده از برکات کوثر فاطمه‌الزهرا(علیهاالسلام) است. اینطور به مسئله نگاه کنید.

 

آخرین فرزند معصوم

آخرین فرزند معصوم حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، حضرت حجت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) هستند که عالم را دگرگون خواهند کرد. خود حدیث مفصل از این مجمل بخوانید. این‌ افراد فرزندان معصوم حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند.

فرزندان غیرمعصوم حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، علما و صلحا از سادات و آن‌هایی هستند که منشأ خیر، برکت و دین‌داری برای مردم بوده‌اند. آنها دین و دنیای مردم را در قرون متمادی اداره کرده‌اند و دامنه‌های خیر کثیر حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند. مراجع عظام تقلید، به‌ویژه سادات از نسل غیرمعصوم حضرت محسوب می‌شوند و امور امت را در طول تاریخ اسلام و در دوران غیبت کبری اداره کرده‌اند.

 

امامزادگان، مراکز معنویت

امامزادگان زیادی در کشورهای مختلف به ویژه در کشور ایران هستند. حداقل هشت‌هزار امامزاده ثبت‌ شده داریم. در این امامزاده‌ها چه اتفاقی می‌افتد؟ «...مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّهِ وَمَساکِنِ بَرَکَةِ اللّهِ و َمَعَادِنِ حِکْمَةِ اللّهِ»[6]؛ امامزاده مرکز عبادت، معنویت و آرامش است، آنجا خدا عبادت می‌شود. آنها از مصادیق خیر کثیر حضرت زهرا(علیهاالسلام) و فرزندان حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند.

 

سایر مصادیق خیر کثیر

در نگاه دیگر حضرت زهرا(علیهاالسلام) به‌واسطه این فرزندان، شاگردان و فرزندان معنوی‌ای دارند که از نسل ایشان هم نیستند اما آن‌ها هم منشأ خیر کثیرند، چراکه دست در حوض کوثر و معدن معرفت حضرت صدیقه(علیهاالسلام) دارند. آنها هم مصادیق خیر کثیرند.

 

مصداق کوثر در عصر ما

یکی از برجسته‌ترین فرزندان غیرمعصوم حضرت زهرا(علیهاالسلام) در دوران غیبت، حضرت امام (رحمه‌الله‌علیه) هستند. چقدر این تقارن ولادت امام با حضرت زهرا(علیهاالسلام) کار ما را در حرفی که می‌خواهیم بزنیم راحت‌تر می‌کند! حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) مصداق کوثر در عصر ما هستند. بعضی از حرف‌ها را در مورد عظمت و برجستگی شخصیت حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) و خلف صالح ایشان در همین محافل و مجالس خودمان هم نمی‌توانیم بزنیم.

 

برکات وجود امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه)/ تداوم کوثر  

امام(رحمه‌الله‌علیه) چه کردند؟ در دوره رضاخان محافل و مجالس عزاداری و امام‌حسینی که باعث احیای دین بود قدغن شده بود و در حال نابودی بود، مساجد بی‌رنگ و بی‌روح شده بود، امامزاده‌ها که امروز محل رجوع میلیون‌ها نفر است، بی رونق بود. قبل از انقلاب بعضی از علما خاطرات خود را در مورد مسجد جمکران اینگونه بیان می‌کردند: ما باید کلید را از کسی که کلیددار جمکران بود، می‌گرفتیم و چندنفری می‌رفتیم نماز می‌خواندیم و بیرون می‌آمدیم. این عظمتی که امروز میبینید به برکت وجود امام(رحمه‌الله‌علیه) بود.

قبل از انقلاب اقبال مردم به سمت دین، مراکز نور، مجالس و محافل عزاداری امام حسین(علیه‌السلام)، جشن‌ها و عزاداری‌های معظم؛ به این شکل نبود، این‌ مجالس داشت از بین می‌رفت و در مملکت قدغن شده بود، امام(رحمه‌الله‌علیه) اینها را احیا کردند.

کوثر یعنی امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) که همه‌ این عظمت را مجدداً احیا کردند. امام(رحمت‌الله‌علیه)، این روضه‌ها و این امام‌حسینی که خودش راز بقای اسلام بود را احیا کرد. ایشان جزء کوثرند. یکی دیگر از دامنه‌های خیر کثیر حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)، این است. احیای اسلام و دین، خیلی مهم است، این کار انبیای الهی است، چیز ساده‌ای نیست.

 

ادامه‌دهنده راه امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه)

ادامه این حرکت توسط مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) انجام شد. حفظ انقلاب و نظام، گسترش فرهنگ فاطمی و علوی و فرهنگ اسلام ناب در اقصی نقاط دنیا و کشور‌های اسلامی توسط مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) انجام شد. می‌بینید این تفکر، امروز در کل دنیا چه کرده است!

یکی از شاگردان مکتب امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه)، حاج قاسم سلیمانی است. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) فرمودند ایشان شاگرد و تربیت‌شده مکتب امام بود. خود حاج قاسم از مکتب امام چه چیز گرفته است؟ عظمتی که شما از حاج قاسم دیدید، مرهون ادامه جریان کوثر است.

وقتی حاج قاسم به امام وصل شد، امامی که دامنه همان کوثر حضرت زهرا(علیهاالسلام)است، حاج قاسم سلیمانی شد که یکی از کارها، عبادات و خیر کثیرش نابودی داعش بود. داعش برای ریشه‌کن کردن شیعه و در حقیقت اسلام ناب آمده بود. ببینید حضرت زهرا(علیهاالسلام) چه خیر کثیری داشته است.

 

شهدا؛ محصول دستگاه کوثر فاطمی

 حسابداری می‌خواهد که فقط این خیر کثیر را حساب کند. این‌ همه علما و صلحا در مکتب امام(رحمه‌الله‌علیه) تربیت شدند؛ شهدایی که در دوران دفاع مقدس به اعلی‌علیین و مراتب معرفتی رسیدند، محصول دستگاه کوثر فاطمی هستند. خیر کثیر را اگر بخواهیم معنا کنیم به اینجا می‌رسد.

 

نائب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)

 کسانی که مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) را به‌ عنوان نائب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می‌شناسند، ‌می‌دانند که ایشان آدم دیده، عارف و مجاهد ‌دیده است. در مراتب معنوی خودشان باید از آیت‌الله حسن‌زاده‌آملی و آیت‌الله بهجت(رحمت‌الله‌علیهما) بپرسیم که ایشان چه کسی هستند، از مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی(رحمه‌الله‌علیه) باید پرسید که اینها همه نظرات خود را داده‌اند.

حاج قاسم سلیمانی از مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) که آدم دیده، دل می‌برد. وقتی اسم او می‌آید بغض می‌کنند، وقتی خاطراتش را می‌گویند، اشک می‌ریزند. چه شخصیتی بوده است؟ ما باید بفهمیم چه کسی از چه کسی تعریف می‌کند. وقتی این را بدانیم، متوجه می‌شویم کسی که از او تعریف می‌شود، کیست. اینها چیز مهمی است.

 

کلام رهبری در مورد حاج قاسم

چند جمله از حرف‌هایی که حضرت آقا در مورد حاج قاسم داشتند را می‌گویم. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) فرمودند: «هر وقت ایشان به من گزارش می‌داد، من قلباً و زباناً ایشان را تحسین می‌کردم. وقتی ایشان شهید شدند و برکات شهادت ایشان را برای کشور و منطقه دیدم، در مقابل او سر تعظیم فرود ‌آوردم». این حرف، حرف بزرگ و معناداری است.

 

شخصیت والای علامه مصباح(رحمت‌الله‌علیه)

 در مورد علامه مصباح(رحمه‌الله‌علیه) هم‌ عرض کنیم؛ چراکه کسی ایشان را نمی‌شناسد. حضرت آقا(حفظه‌الله) در مورد ایشان فرمودند: «اگر جوان‌های این دوره شخصیت‌هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری(رحمه‌الله‌علیهما) را ندیده‌اند، در عوض علامه مصباح(رحمه‌‌الله‌علیه) خلأ این شخصیت‌ها را پرکرده است». این حرف، حرف بسیار مهمی است.

 

علامه مصباح(رحمه‌‌الله‌علیه) در کلام رهبری  

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در مورد علامه مصباح(رحمت‌‌الله‌علیه) فرمودند: من پای تلویزیون سخنرانی‌های ایشان را گوش می‌دادم، حقاً و انصافاً انسان استفاده می‌کند. وقتی ایشان بفرمایند، استفاده می‌کند، خیلی فرق می‌کند تا من بگویم از ایشان استفاده ‌می‌کنم. خیلی شخصیت مهمی هستند.

در دهه هفتاد که اوج ظلمات فتنه در این کشور بود، سخنرانی‌ها و مجاهدت‌های علامه مصباح(رحمه‌‌الله‌علیه) عماروار در صحنه حضور داشت، نور در جامعه می‌پاشید و ذهن‌ها و دل‌ها را روشن می‌کرد.

 

تواضع علامه مصباح(رحمه‌‌الله‌علیه)/ هر چه بزرگ‌تر، متواضع‌تر

علامه مصباح(رحمه‌‌الله‌علیه)، شخصیت کم‌نظیر و شاید بی‌نظیری بودند. ایشان با آن شخصیت تواضع زیادی داشتند. آنهایی که ایشان را از نزدیک دیده بودند از تواضع ایشان به کوچک و بزرگ می‌گفتند. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) به منزل ایشان آمده ‌بودند، علامه می‌‌خواستند پای رهبر را ببوسند. فیلم این دیدار موجود است. دانشگاه‌های فلسفه‌ غرب به شخصیت علامه مصباح(رحمه‌الله‌علیه) تعظیم کرده‌اند. ایشان اینقدر اهل معرفت، کرامت و تواضع بودند.

توجه کنید، رابطه علامه مصباح(رحمه‌الله‌علیه)، حاج قاسم سلیمانی و شخصیت‌های این‌چنین، با هم‌دیگر چگونه بوده و در مورد هم چه می‌گفتند. اینها مسائل بسیار مهمی است و فقط اشاره کردم. مطلب کوتاهی می‌خواهم از بیانات آیت‌الله حائری شیرازی(رحمه‌الله‌علیه) بگویم و نکته‌ای که حاج قاسم در مورد ایشان دارند، این را مقدمه عرض کردم تا کمی معنای کوثر را توضیح داده ‌باشم و اینکه چگونه این چشمه‌ کوثر به اصل ما کشیده ‌شده ‌است.

 

شهید سلیمانی از آیت‌الله حائری می‌گوید

شهید سلیمانی در مورد مرحوم آیت‌الله حائری«رحمه‌الله‌علیهما» می‌فرمود: «من فکر نمی‌کنم حوزه‌ علمیه صد سال دیگر هم بتواند، مثل این شخص را متولد کند.» این همه از حاج قاسم گفتیم، شهید سلیمانی از آیت‌الله حائری(رحمه‌الله‌علیه) تعریف می‌کند، می‌گوید: صد سال دیگر هم بعید است حوزه چنین آدمی را تربیت کند. چه شناختی از این شخصیت دارد؟ این آدم دیگر کیست؟

کرامات از آیت‌الله‌ حائری زیاد است. شهید سلیمانی درباره مرحوم آیت‌الله حائری(رحمه‌الله‌علیه) یک خاطره تعریف می‌کرد، ایشان می‌گفت: «یکی از محافظان آیت‌الله‌حائری(رحمه‌الله‌علیه) برای من نقل می‌کرد. یک روز آیت‌‌الله حائری (امام جمعه سابق شیراز) به ما دستور دادند که سه دست لباس کارگری بیاورید و به کسی هم چیزی نگویید. ما هم رفتیم سه دست لباس کارگری آوردیم. گفتند آنها را بپوشید، امروز می‌خواهیم به کارگری برویم. آقای حائری لباس پوشیدند، من و یک نفر دیگر از بیت هم، لباس کارگری پوشیدیم. سر چهارراه رفتیم و کنار برادران افغانی ایستادیم. فردی آمد، نگاه کرد و گفت: شما دو نفر که جوان‌ هستید بیایید، شما پیرمردی به‌ کار من نمی‌آیی، چون کارم سنگین است. من گفتم: ما سه تا باهم هستیم، اگر قبول می‌کنی ما سه تا با هم بیاییم. قبول کرد. سه نفری رفتیم و کارگری کردیم؛ آجر، بیل، گِل و....

 هدف آیت‌الله حائری چه بود؟ شهید سلیمانی می‌فرماید: برای ‌اینکه آیت‌الله حائری می‌خواستند خودشان را بشکنند. امام جمعه با دو محافظ که امام در موردشان چه گفتند، حکم از امام و این ‌همه سابقه جبهه دارد، مراجع در موردشان چه می‌گویند، مقامات علمی و معرفتی و... آمده‌ است. دو نفر را بردند و این پیرمرد است، به‌ کار من نمی‌آید، آدم می‌شکند. شهید سلیمانی می‌گفت که آقای حائری خودش را می‌شکست.

 

باید خود را شکست...

 گاهی همین که شخص به موقعیتی می‌رسد، باد می‌کند، برای ‌اینکه باد نکند، باید خودش را پنچر کند. آدم باید مواظب باشد تا غرور او را نگیرد. کارهایی باید انجام دهد تا آن کارها غرورش را از بین ببرد و این به مراقبت نیاز دارد. خدا‌وند متعال به انسان اعتماد می‌کند، گاهی به انسان بها و میدان می‌دهد. آدم در میدان و در دام هوای نفس می‌افتد و گمان می‌کند همه چیز از خودش است. یوسف نبی(علیهالسلام) با آن عظمت که عزیز مصر شده ‌بود، بعضی شب‌ها لباس دوران بردگی‌اش را می‌پوشید. و به بیابان، درون قبری که برای خودش کنده بود می‌رفت و زار می‌زد و می‌گفت: خدایا! من یادم نرفته که چه کسی بودم. انسان گاهی یادش می‌رود، باید مراقبت کرد. یک‌دفعه می‌بینیم که یک انسان بسیار خوب، تبدیل به انسان متکبر می‌شود. انسان باید خودش را بشکند. باید از این کوثرهای حضرت زهرا(علیها‌السلام) درس بگیریم.

تا نشکنی خود، نشود کار ما درست              پنهان بُوَد، درستی ما در شکست

 

عبادت با اطاعت

روایت می‌فرماید: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل»[7]؛ جهاد زن، خوب شوهر‌داری کردن است. آیت‌الله حائری(رحمه‌الله‌علیه) در این روایت نکته‌ای دارند، خیلی زیباست؛ ایشان می‌فرمایند: «ابلیس شش‌هزار سال عبادت کرد، وقتی به ملائکه امر شد تا بر آدم سجده کنند، همه سجده کردند الا ابلیس. خداوند می‌فرماید: «فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبلِیسَ»[8]. از آن به بعد، عبادتها دو نوع شدند: عبادت‌های شش‌هزار ساله و عبادت‌هایی از جنس سجده بر آدم. یعنی چه؟ یعنی شش‌هزار سال عبادت شیطان با یک سجده نکردن، بر باد رفت. چیز عجیبی است؛ یعنی با یک سجده نکردن، بقیه اعمال او از بین رفت! می‌خواهد بگوید: مهم اطاعت کردن است نه عبادت کردن؛ چراکه ممکن است شما زیاد عبادت کنید ولی عبادت شما از روی اطاعت نباشد. گمان می‌کنیم عبادت ما، عبادت است. البته که خداوند‌ متعال فرموده: نماز بخوانید، روزه بگیرید و... ولی بعضی وقت‌ها ما عبادت‌های راحت را انتخاب می‌کنیم تا از زیر عبادت‌های سخت بیرون برویم. الان تکلیف ما چیز دیگری است، ولی ما یک تکلیف دیگر را انجام می‌دهیم. الان امر خداوند متعال چیست؟ بر چه چیز باید سجده کنیم؟ همه چیز تکرار می‌شود. بقیه عبادات سر‌ جای خودش هست. شیطان و ملائکه در حال سجده بودند، ناگهان خداوند متعال فرمود: بر آدم سجده کنید. ما همه در حال عبادت و زندگی هستیم، ولی یک دفعه یک سجده، یک امر عبادی یا تکلیفی در جامعه ایجاد می‌شود باید آن را انجام دهیم.

 

اهل اطاعت باشیم/ وقتی شش‌هزار سال عبادت بر باد می‌رود!

اهل اطاعت باید بود، نه صرفاً اهل عبادت؛ چراکه عبادتی که محض اطاعت نباشد، پذیرفته نمی‌شود. عبادت‌های دیگر شیطان هم رد شد، چون معلوم شد که این موجود، اهل اطاعت نیست! وقتی رئیس دستوری بدهد، بقیه می‌گویند چشم، اما اگر رئیس کسی را بفرستد و آن شخص بگوید کاری را انجام دهید، بقیه گوش نمی‌کنند. خداوند متعال هم گفت: تو اگر اهل سجده بر من بودی، من گفتم که بر آدم سجده کن و نکردی. آیه 34 سوره بقره می‌فرماید: «وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ». معلوم شد تو از اول مشکل داشتی، تو اهل اطاعت نبودی. اطاعت می‌کردی چون برای تو منفعت داشت.

به این دو نوع عبادت توجه کنید: شش‌هزار سال عبادت و یک سجده بر آدم؛ سجده بر آدم چقدر وقت می‌گیرد؟ آن شش‌هزار سال عبادت به‌خاطر این سجده نکردن، خراب شد.

 

مقایسه جنس اطاعت زن و مرد

نکته‌ای اینجاست، مردها می‌دانند اطاعتی که خانم‌ها باید از آنها داشته باشند، طبق دستوری که خداوند متعال داده، از چه نوع عبادتی است. به زن‌ها امر شده که مطیع همسر باشند، این کار، خودش عبادت است، حالا این عبادت از چه نوع است؟ از نوع شش‌هزار سال عبادت است یا سجده بر آدم؟

به مردها نفرمود: «جهاد الرجال...»، به زن‌ها فرموده: جهادشان، خوب شوهر‌داری کردن است. مرد در خانه هر قدر هم عبادت و کار کند که اتفاقا ًخیلی هم ثواب دارد، اما تحت یک قانون است، قرآن می‌فرماید: «االرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ»[9]؛ مردها قوّامند و زن‌ها تحت سرپرستی مردها هستند.

عبادات مرد در منزل از جنس شش‌هزار سال عبادت است. «االرِّجالُ قَوَّامُون» مرد است، صدا و گردنش کلفت است و سرپرستی زن را نیز دارد. هر طور حساب کنیم در این حالت یک نوع آقایی است، اگر هم کاری می‌کند با حالتی از نوع آقایی کار را انجام می‌دهد، اگر محبت می‌کند از سر آقایی انجام می‌دهد. مثال می‌زنیم، مقایسه نمی‌کنیم؛ عبادت شیطان از خداوند از روی آقایی بود. چون سجده بر خداوند متعال آقایی داشت و درجه او را بالاتر می‌برد.

اما اینکه زن‌ها از همسرشان در زندگی اطاعت کنند، از جنس عبادت سجده بر آدم است، شاید تصور کنید در آن یک نوع کوچک شدن باشد. ولی عرض می‌کنیم این‌ چنین نیست.

 

زنانی که شأنی بالاتر از ملائکه دارند

یک زن اگر بخواهد بر طبق روایات، درست شوهرداری کند، جاهایی باید بر عزت خود پا بگذارد، خود را کوچک کند و شوهرداری کند، این عبادت بسیار تلخ است. شیطان چرا عبادت از جنس سجده بر آدم نکرد؟ چون گفت: من از آتشم و آدم از خاک است، چطور من بر پایین‌تر از خودم سجده کنم. می‌بینید از اینجا مسئله شروع می‌شود. تلخی این اطاعت مثل تلخی تیر و ترکش خوردن در میدان جنگ است. همان ثواب‌هایی که خداوند به یک مرد می‌دهد وقتی به میدان جهاد می‌رود و می‌جنگد، برای زن در خانه همان ثواب‌ها را گذاشت و فرمود جهاد تو در«حُسْنُ التَّبَعُّل» است؛ اگر خوب شوهرداری کنی، انگار در میدان جهاد ترکش خورده‌ای، انگار روی مین رفته‌ای. این نوعی جهاد است. مردان اگر محبت کنند، در قوامیت دارند محبت می‌کنند، وقتی خرج هم دارند می‌دهند در قوامیت خرج می‌دهند. یک جا هم اگر دعوا شود، خب دعوا می‌کنند، حتی گذشت هم کنند باز در قوامیت دارند گذشت می‌کنند، در فضای آقایی، ولی زن این‌طور نیست.

 آن‌وقت می‌فرماید: اگر زن قوامیت مرد را فهمید و پذیرفت مانند ملائکه‌ای می‌شود که سجده بر آدم کردند. عرض می‌کنم بلکه بالاتر می‌شود، چون ملائکه نفس اماره ندارند ملائکه عقل محض‌اند، وقتی خداوند می‌گوید اینها گوش می‌دهند، اما انسان نفسی دارد که منع می‌کند. وقتی زن امر خدا را علی‌رغم میل باطنی‌اش می‌پذیرد و «حُسْنُ التَّبَعُّل» می‌کند، تحمل، محبت و سازگاری می‌کند و... او از ملائکه بالاتر می‌‌‌رود، شأنش از ملائکه بالاتر می‌رود.

 

عبادت سجده‌ای مردها و زن‌ها چیست؟

گاهی ممکن است خانم‌ها گمان کنند که خداوند مراعاتشان را نکرده که چنین دستوری داده، خداوند ثواب عبادت معمولی شش‌هزار ساله را به مردها داده است؛ در قوامیت دارند عبادت می‌کنند، دارند خانواده‌داری می‌کنند یا هر چه‌... یک عبادت از جنس سجده بر آدم را به خدا بدهکارند. خداوند فرموده مردان به جنگ و جهاد بروند. متوجه شدید؟ بعداً خداوند فرموده هر کس جنگ و جهاد نرود منافق است، مگر اینکه عذر داشته باشد؛ یعنی معیار ایمان‌سنجی برای مردها جهاد است. کسی را که از میدان جهاد فرار کند، خداوند چقدر توبیخ کرده است!

 سه نفر به جهاد نرفتند، بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آیه نازل شد که مسلمانان اینها را طرد کنند، حتی از خانه هم آنها را بیرون کنند. جهاد و جبهه بر زن‌ها واجب نیست به مردها واجب است. آن بدهکاری را ‌باید در جهاد و جبهه درست کنند وگرنه منافق می‌شوند. این مخالفت با نفس یا تحقیری که احیاناً آنجا می‌شوند، سختی‌هایی که بر مردان در جهاد وارد می‌شود، معیار عیارسنجی آقایان است، این جهاد و جبهه، سجده بر آدم مردهاست.

سجده بر آدم کردنِ زنها چیست؟ گوش به حرف همسر دادن، با همسر سازگاری کردن. حال اگر خانمی این را متوجه شود که این امر خداست و این کار را بکند، قضیه خیلی فرق می‌کند. چرا خداوند چنین کار و مسئولیتی را به زن ها واگذار کرده است؟ این کار سخت را خداوند متعال از زن‌ها خواست، چون می‌توانستند انجام دهند. مردها چنین توانی نداشتند. خداوندی که زن را خلق کرده او را می‌شناسد. چنین توانی در زن هست، چنین عبادت برجسته‌ای را می‌تواند انجام دهد، شرایطش را دارد.

 

جهاد زنان سخت‌تر از جهاد مردان است

روزی وجود مبارک پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با اصحاب نشسته بودند، فردی گفت: یا رسول الله، ما عده‌ای را دیدیم بر آدم‌ها سجده می‌کردند (گاهی در فیلم‌های کر‌ه‌ای و.... دیده‌اید، روی زمین به حالت سجده می‌افتند. اینها در اسلام ممنوع است.) پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: انسانی برای انسان دیگر نباید سجده کند. اگر قرار بود منِ پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور دهم کسی بر کسی سجده کند. به زن‌ها دستور می‌دادم بر شوهرانشان سجده کنند. نفرمودند من دستور دادم، نفرمودند زن‌ها بر مردها سجده کنند، بلکه فرمودند: اگر قرار بود... این یعنی چه؟ یعنی از عهده خانم‌ها برمی‌آید که مانند ملائکه از امر خداوند اطاعت کنند. یعنی الان خانم بایستند، آقایان هم بایستند بعد خدا امر کند سجده کنید خانم‌ها مثل ملائکه می‌شوند، بلاتشبیه مردان غرور دارند، این کار را نمی‌کنند. البته آن اول کار که معلوم نبود چه کسی چه کاره است. ملائکه امر خدا را گوش دادند.

خداوند ما را به این مقامات و معرفت‌ها برساند.

 یک جهاد برای مردها قرار داده شده و یک جهاد برای زن‌ها. جهاد زن‌ها سخت‌تر از جهاد مردان است، جهاد همسرداری سخت‌تر از جهاد در جنگ در برابر دشمن است. پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که این دستور را فرمودند، نشان‌دهنده این است که جنس زن تحمل، طاقت و قدرت چنین کاری را دارد. یک زن در خانواده همه را کنار هم نگه می‌دارد. زن اگر «حُسْنُ التَّبَعُّل» داشته باشد و فطرت خودش را آشکار کند، همه را نگه می‌دارد، با سختی‌های فراوان همسر و فرزندان، حتی فامیل را نگهداری می‌کند، اما اگر زن و مادر در خانه نباشد، مرد از صبح تا شب گیج است با دو تا بچه چه کند. این توانی است که خداوند متعال به خانم‌ها داده است.

ان‌شالله همه خانم‌های ما به این مقام و معرفت نائل شوند. همه مردها هم ان‌شالله به مقام و معرفت، درک زندگی و خانواده‌داری نایل شوند. و خدای متعال از انوار قدسی حضرت زهرا(علیهاالسلام) به همه ما در این شب نورانی عنایت کند.


[1]. بحارالانوار، ج‏ 5، ص ‏225.

[2]. سوره توبه، آیه 128.

[3] . همان، آیه 33.

[4]. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج ۶، ص۳۸۰.

[5]. نقل از کتاب زندگانی حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین، ابوالقاسم سحاب، ص 22.

[6] . فرازهایی از زیارت جامعه کبیره.

[7]. الکافی، ج 5، ص۵۰۷.

[8]. سوره بقره، آیه 34.

[9]. سوره نساء، آیه 34.