با اعمال صالح‌مان طاغوت را تقویت نکنیم!

با اعمال صالح‌مان طاغوت را تقویت نکنیم!


با اعمال صالح‌مان طاغوت را تقویت نکنیم!

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: وقتی ولو به اسم اسلام، طواغیت حاکم باشند و اصول اسلام حاکم نباشد، آن موقع شما باید مراقب باشید اعمال صالحی که انجام میدهید طاغوت و کفر را تقویت نکند. این مسئله بسیار مهمی است، چراکه ما یک اصل در قرآن داریم و این اصل ایمان به الله و کفر به طاغوت است، «فَمَن ‌یَکفُر بِالطّاغوت ‌وَ یُؤمِن ‌بِالله»، کفر به طاغوت در اینجا به ایمان به خدا مقدم شده ‌است. یعنی تا کفر به خدا را از جامعه ریشه‌کن نکنید، ایمان به خدا به معنای حقیقی محقق نمی‌شود // ساخت حرم‌ها یک مسئله مستحب و جایز است و گاهی توسعه‌اش واجب می‌شود یا ممکن است گاهی جایز نباشد؛ چراکه تابع اصل عزت اسلام است، تابع اصل کفر به طاغوت و ایمان به توحید است و خودش فی نفسه یک مسئله اصلی و اصولی نیست، بلکه از فروعات است // مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) فرمودند هرکس، هر کجا، هر اقدامی برای تقویت جمهوری اسلامی و رفع مشکلات جمهوری اسلامی انجام دهد جهاد فی سبیل الله کرده است. این خیلی مهم است

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی؛ سالروز تخریب قبور ائمه بقیع

موضوع سخنرانی: ساخت حرم برای ائمه بقیع 

زمان: 1 اردیبهشت 1403

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

ساخت حرم برای ائمه بقیع، آری یا خیر؟

سؤالی که گاهی مطرح میشود این است که ما به عنوان جمهوری اسلامی و یک حکومت قدرتمند که دنیا هم ما را به این عنوان می‌شناسد و در مسیر ابرقدرت شدن قرار گرفته‌ایم، آیا نباید برای ساخت قبور ائمه بقیع اقدام کنیم و تلاشی کنیم؟ مثلاً نهادهای بین‌المللی و کشور عربستان را مجبور کنیم یا با گفتمان شرایطی را فراهم کنیم که این اتفاق بیفتد؟ به عربستان فشار بیاوریم که این مزارهای شریف احیا شود؟ آیا نباید از ظرفیت‌مان استفاده کنیم؟! این سؤال مهمی است. گاهی هم بعضی از وعاظ و چهره‌ها و شخصیت‌ها در رسانه مطالبه‌گری کرده‌اند که ما از دولت سعودی باید بخواهیم که برای ساخت بقیع اقدام کند، الآن شرایط هم مناسب است، پادشاه عربستان هم کمی از موضع وهابیگری خود پایین آمده، مثلاً به خانم‌ها اجازه رانندگی نمی‌دادند اما الآن این اجازه صادر شده و در مجامع به بانوان آزادی‌هایی داده‌اند. شاید بشود از این فرصت استفاده و بقیع را بازسازی کرد.

 اخیراً یکی از روحانیان برجسته عراق(رهبر جریان صدریون عراق)، درخواست کرده‌ که پادشاه عربستان اقدام به ساخت‌و‌ساز بقیع کند، یعنی اجازه دهد تا این کار انجام شود. گاهی هم شعرا در اشعاری که می‌گویند، یا نوحه‌هایی که می‌سرایند‌ پیرامون مسئله غربت ائمه بقیع(علیهم‌السلام) و اینکه ای کاش می‌توانستیم حرم بسازیم و برویم بقیع را احیا کنیم و... تأکید کردهاند. حال اینکه اصل این مسئله تا چه حد درست است و چه تفسیری از این اشعار و واگویه‌ها می‌شود، اشاره‌ای میکنیم.

 قواعدی وجود دارد که بر اساس آنها مؤمنین باید تمام مواضع‌شان را تنظیم کنند. گاهی می‌بینیم که بین علمای بزرگ مانند اکثریت فقها، حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه)، مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) و کسانی که با دید‌گاه این بزرگان‌ آشنا هستند، این مسائل چندان مطرح نیست. برخی سؤال می‌پرسند که چرا این بزرگان و مراجع اقدام نکردند، چرا حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) که حاکم بودند اقدام نکردند، چرا مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) اقدام نمی‌کنند؟ چرا این بزرگان این مسئله را در اولویت نگذاشتند؟

 

با اعمال صالحمان طاغوت را تقویت نکنیم!

وقتی ولو به اسم اسلام، طواغیت حاکم باشند و اصول اسلام حاکم نباشد، آن موقع شما باید مراقب باشید اعمال صالحی که انجام میدهید طاغوت و کفر را تقویت نکند. این مسئله بسیار مهمی است، چراکه ما یک اصل در قرآن داریم و این اصل ایمان به الله و کفر به طاغوت است، «فَمَن ‌یَکفُر بِالطّاغوت ‌وَ یُؤمِن ‌بِالله»[1]، کفر به طاغوت در اینجا به ایمان به خدا مقدم شده ‌است. یعنی تا کفر به خدا را از جامعه ریشه‌کن نکنید، ایمان به خدا به معنای حقیقی محقق نمی‌شود.

نکته دیگر اینکه وقتی نگاه موشکافانه فقیهانه در دین نباشد، عمل صالح فردی که ظاهر آن عمل صالح است، ممکن است باعث تقویت نظام طاغوت شود.

 

اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی 

امام(رحمت‌الله‌علیه) بارها فرموده بودند و همچنین در پیامی بابت مناسبت شهادت حجاج بیت‌الله‌الحرام توسط وهابی‌ها در عربستان نیز فرمودند، اسلام سعودی را اسلام آمریکایی معرفی کردند.

اینها با رؤسای جمهور آمریکا رقص شمشیر انجام می‌دادند و جام شراب می‌زدند. رئیس‌جمهور آمریکا گفت: اینها گاو شیر‌ده ما هستند. کسانی که می‌گفتند ما خادم‌الحرمینیم به چنین خفتی مبتلا شدند، اسلامشان اسلام ناب نیست، بلکه اسلام انحرافی است؛ لذا آمریکا با این اسلام دعوایی ندارد و حتی این اسلام را تقویت هم می‌کند. می‌گوید این اسلام مخالف جمهوری اسلامی است. اسلام جمهوری اسلامی، اسلام ناب است، در مقابل آن اسلام وهابیت، اسلام سلطنتی سعودی و اینها را تقویت می‌کنند.

اینها بیت‌الله‌الحرام، حرمین شریفین، مکه و مدینه و حرم‌ها را تعمیر می‌کنند، خرج هم می‌کنند، توسعه هم می‌دهند. بعد ما می‌گوییم چقدر خوب؛ شاید اگر ما بودیم نمی‌توانستیم اینقدر خدمات ارائه دهیم، ببینید چگونه مکه و کعبه و حرم مطهر پیامبر را ساختند! مسجد‌النبی را ببینید چقدر زیبا ساختند! آن‌وقت اگر آن را از جهت آن اصل بررسی کنیم، میبینیم اسلام آمریکایی بر عربستان حاکم است؛ یعنی آنجا ایمان بالله مخدوش است، ایمان به معنی حقیقی مخدوش است، دینی است که دوشادوش کفر با هم می‌رقصند، ایمانی است که کفر به طاغوت در آن نیست. 

 

فلسفه تمامی عبادات؛ کفر به طاغوت و ایمان به الله

نمازی که در مسجد‌الحرام خوانده می‌شود و اذانی که در مسجد‌الحرام گفته می‌شود، به نفع آمریکاست. به صورت کلی حج را هم از روح خودش خالی کرده‌اند، گلوگاه حج را گرفته‌اند تا حج ابراهیمی برگزار نشود. حجی که در آن برائت از مشرکین است برگزار نشود. مردم فقط بیایند طوافی کنند و بروند، ولی حتی نفهمند این رمی جمرات که انجام می‌دهند، چه فلسفهای دارد. روح رمی جمرات همان موشک‌هایی است که جمهوری اسلامی به اسرائیل زد. این رمی جمرات است. این را نفهمند! مردم رمی جمرات و طواف کنند، نماز بخوانند بعد هم بروند، آمریکا با این حج مشکلی ندارد.

 فلسفه تمامی عباداتی که خدا بر مسلمین واجب کرده؛ مخصوصاً عبادات عظیمی مثل حج و حتی نماز، کفر به طاغوت و ایمان به الله است. در نماز اگر کفر به طاغوت نباشد، این نماز به نفع طاغوت است. در زمان طاغوت و شاه، صدها روحانی درباری وجود داشته‌ که حقوق خود را از دربار پهلوی می‌گرفتند، برای شاه سخنرانی می‌کردند، عمامه به سر بودند مجلس روضه هم می‌گرفتند، برای شاه دعا هم می‌کردند. حکومت طاغوت را تقویت می‌کردند. نماز هم می‌خواندند. آن نماز و روضه و منبر طاغوت را تقویت می‌کرد؛ یعنی شمر زمان را تقویت می‌کرد. انسان باید خیلی مراقب باشد، اعمالی که وقتی به ظاهر آنها نگاه می‌کنیم اعمال صالح به نظر می‌رسند، ولی این اعمال وقتی در پازلی که در مجموعه اطراف انسان تصویر می‌سازد قرار میگیرد، تصویر باطل نسازد. این خیلی مهم است. زمانی شما راستی می‌گویید که آن راست، باطل را تقویت و حق را تضعیف می‌کند. بعد فرد خیلی هم خوشحال است که ما راست گفتیم! این هم مسئله مهمی است.

 

آل‌سعود سوار بر بزرگ‌ترین فریضه اجتماعی اسلامی(حج)

اینکه عربستان سعودی (آل‌سعود) حرمین شریفین را توسعه می‌دهد، با خراب کردن بقیع، هر دو محکوم به تقویت حکومت طاغوت است؛ چراکه این ساخت‌وسازی که برای مسجدالنبی هم اتفاق افتاده است، برای این است ‌که بتوانند سوار امت اسلام شوند.

وهابی‌ها برای چه به عربستان آمدند؟ برای چه این مکان‌ها را گرفتند؟ بعد چرا انگلیس و آمریکا به اینها کمک می‌کنند؟ برای اینکه بر بزرگ‌ترین فریضه اجتماعی اسلامی یعنی «حج» سوار شوند، این گلوگاه را بگیرند تا از برائت خالی شود، به یک عمل بی‌خاصیت یا کم خاصیت تبدیل شود.

 پس چرا جمهوری‌اسلامی در حج شرکت می‌کند؟ برای اینکه از این ظرفیت اسلامی حداکثر استفاده را ببرد. این مسئله برائت را، راه بیاندازد. مسلمان‌های مختلفی از اطراف دنیا به آنجا می‌آیند. شیعیان ایران و مبلغین به آنجا می‌روند با مسلمان‌ها صحبت می‌کنند، ارتباط می‌گیرند از این فرصت استفاده می‌کنند؛ ولی ساخت‌وساز حرمین شریفین و تخریب بقیع هر دو به نفع حکومت طاغوت و به نفع آمریکاست. بقیع را تخریب می‌کنند؛ چراکه ائمه هدی(علیهم‌السلام) اگر مرجع مردم قرار بگیرند و این حرم‌ها احیا شود، کم‌کم افکار آنها زنده می‌شود. اگر افکارشان احیا شود، مردم بیدار می‌شوند.

 

ساخت بقیع به نفع جریان طاغوت است

اگر روزی اینها رضایت به ساخت بقیع بدهند شما مطمئن باشید که به نفع حکومت آنها و جریان طاغوت است که موافقت کرده‌اند. این همه سال محکم ایستاده‌اند. کوتاه هم نمی‌آیند؛ چون جزء اصولشان است.

بعد از اینکه قبور ائمه(علیهم‌السلام) تخریب شد، دو نفر از بزرگان فرقه شیرازی‌ها که یک فرقه انحرافی در تشیع‌اند، سیدحسن و سیدمحمد شیرازی در آن ایام به علمای نجف نامه‌نگاری کردند که هیئتی ارسال کنید تا برای ساخت بقیع با شاه سعودی صحبت کنیم. این برای شیعه ننگ است که یک عده به آنجا بروند و قبور ائمه ما را تخریب کنند و ما هم حرفی نزنیم!

از علما نامه و امضا گرفتند، از حضرت امام هم در آن ایام با اصرار امضا گرفتند. از آیت‌الله خوئی هم نامه گرفتند و بعد قرار شد آیت‌الله حکیم(رحمه‌الله‌علیه) به حج که مشرف می‌شوند با شاه سعودی صحبت کنند و بر این مسئله اصرار کنند. امام با این مسئله همراهی کردند، اما موافق نبودند. بعداً نامه‌ای به یکی از علما نوشتند و گفتند این کار بی‌ثمر و بی‌فایده است و مباحثه علما با شاه سعودی برای ساخت بقیع را برای اسلام مضر دانستند و گفتند: وقتی اساس مذهب در این بلاد در خطر کفر است، این اقدام غلط است. از همین‌جا تفاوت نگاه امام با بقیه بزرگواران قابل توجه است.

 

مخالفت امام(رحمت‌الله‌علیه) با اشرافی‌گری در حرم‌ها

اساس مذهب که امام می‌فرمایند؛ کفر به طاغوت و ایمان به الله است. امام جملاتی درباره حرم مطهر نبوی دارند که فرمودند: «رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیازی به مساجد اشرافی و مناره‌های تزئینی ندارد»[2]. امام با مسجدسازی و حرم‌سازی مخالف نبودند؛ چراکه حرم مطهر امام رضا(علیه‌السلام) و حرم‌های امامزاده‌ها بعد از انقلاب، با نظر و دیدگاه امام و انقلاب اسلامی، تعمیر ‌شدند و توسعه پیدا ‌کردند تا بتوانند محل رجوع باشند. حضرت امام به این مسئله اذعان کردند و نظر فقهی خود را در «تحریرالوسیله» گفتند که نه تنها حرم‌های ائمه معصومین و امامزادگان، بلکه بر حفظ، ساخت‌وساز و فضاسازی مزار شهدا هم تأکید داشتند و عملکردشان در انقلاب‌ اسلامی اینگونه بوده است. اما مطلبی که امام در مورد مسجد و حرم مطهر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفتند، اشرافی‌گری بود. اشرافی‌گری که حتی در جمهوری ‌اسلامی و در حرم امام رضا(علیه‌السلام)، سایر مراکز و بقعه‌های متبرکه و حتی مصلای تهران گاهی دیده شده و ایشان تذکر دادند. قطعاً اگر ایشان در قید حیات بودند در مورد ساخت ساختمانی مثل حرم خودشان که اینقدر گزافه‌کاری شده برخورد می‌کردند. حرم و رفاهیات لازم است، اما تجملات لازم نیست؛ اسلام با این مورد مخالف است. در مورد اصل دیدگاه حضرت امام و انقلاب اسلامی در مورد این مسائل صحبت می‌کنیم.

 

چرا امام(رحمت‌الله‌علیه) با ساخت بقیع مخالف بودند؟

 چرا امام می‌گوید: رسول الله نیازی به مسجد و مناره‌های تزئینی ندارد درحالی‌که عده‌ای بقعه‌های متبرکه را تخریب کردند؟! آیا امام با حرف‌شان این کار را تأیید کردند؟! امامی که در مورد آستان قدس می‌فرماید: «مرکز جمهوری اسلامی آستان قدس است. به خادمین حرم امام رضا(علیه‌السلام) حسرت می‌بریم»[3]!

ایشان دیدند که نتیجه‌ رفتن به سمت پروژه ساخت‌وساز حرم‌ها در بقیع، تقویت کفر، نظام طاغوت و اسلام آمریکایی بود. اگر آنها موافقت کردند که بقیع ساخته شود، امام با طاغوت و حکومت های طاغوتی کار داشت که اصولاً باید ریشه آنها را کند. ولی آنها سعی دارند ما را سرگرم ساخت حرم، حج تهی از برائت و اسلام بی‌خاصیت کنند تا کاری به خودشان نداشته باشیم و تقویت اسلام ناب را رها کنیم؛ مسئله اصلی‌ این است. فقیه، عارف و مجاهدی همچون امام و خیلی از فقهای دیگر همین حرف را می‌زنند و متوجه‌اند قضیه از چه قرار است.

 

حدود فدک در زمان امام موسیبنجعفر(علیه‌السلام)

نکته تاریخی نقل می‌کنم؛ زمانی حکومت هارون الرشید در میان بنی‌امیه و بنی‌عباس پهناور‌ترین و مقتدر‌ترین حکومت بود. روزی هارون امام موسی‌بن‌جعفر(علیهما‌السلام) را صدا زد و گفت: می‌خواهم فدک را به شما برگردانم، حدود آن را بگویید تا آن را به شما برگردانم. اگر رسانه‌های کنونی آن زمان بودند، تیتر اول این بود: خلیفه مسلمین قصد دارد حق ضایع شده صدها ساله اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را به آنها برگرداند تا جبران ظلمی که به آنها روا شد باشد!! ولی در واقع بنی‌عباس به دنبال فریب مردم بودند و می‌خواستند خود را از جمله خویشان خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) معرفی کنند و از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) برای حکومت خودشان که حکومت طاغوت بود، سوءاستفاده کنند.

 امام نه پذیرفتند و نه رد کردند، فقط فرمودند: اگر حدود فدک را بگویم، آن را به ما می‌دهید؟ گفت: بله. امام شروع کردند به توضیح دادن و حدود فدک را مشخص کردند: از سمت سمرقند شروع کردند تا آفریقا که در اختیار حکومت هارون بود و مرز‌های حکومت هارون را گفتند. هارون برخاست و گفت: این تمام حکومت من است. حضرت فرمودند: فدک حقیقی همین است.

 

چرا حضرات معصومین فدک را پس نگرفتند؟

فدک در واقع مزرعه‌ای در مدینه بود که ۱۶0 سال قبل، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را به دخترشان حضرت فاطمه(‌علیهالسلام) داده بودند، بعد فدک غصب شد. اما چرا وقتی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به حکومت رسیدند، فدک را پس نگرفتند؟ زمانی‌که فدک غصب شد، قدرتش در حاکمیت، قدرت تعیین‌کننده بود و فدک، فقط فدک نبود. ولی زمانی ‌که حکومت از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) غصب شد، بخواهند فدک را پس بدهند، این فریب افکار عمومی ا‌ست، اینکه حاکمیت حجت خدا را از او بگیرند و بعد مزرعه‌ای را به او بدهند! بعد از ۱۶۰ سال، هارون برای اینکه مقبولیت اجتماعی بیشتری برای حاکمیت طاغوت خود دست و پا کند، پیام داده و همه جا در بوق و کرنا کرده که می‌خواهیم فدک را به خاندان پیامبر پس دهیم. ولی حضرت به گونه‌ای فدک را معرفی کردند تا هارون حساب کار دستش بیاید و بازی به هم خورد و امام هم قبول نکردند. برخی معتقد بودند با این مشکلات اقتصادی، امام باید لااقل فدک را بگیرند ولی از نظر ایشان فدک چه فایده‌ای داشت؛ اگر فدک را پس بگیرند، در واقع به حکومت طاغوت امتیاز دادند. هارون این جریان را طراحی کرده بود تا خودش را تطهیر یا تقویت کند و اگر امام این‌ کار را می‌کردند، به این قضیه کمک می‌شد.

امام موسی بن جعفر(علیه‌السلام) کسی بودند که به شخص شتربانی که از دوستان و صحابه ایشان بود، فرمودند: چرا شترهایت را به هارون الرشید کرایه دادی؟ گفت: چون به حج می‌رفتند. توجه کنید، وقتی این‌چنین تفکیکی به این موضوع نگاه می‌کنیم، عمل صالح است. حضرت فرمودند: آیا می‌خواستی سالم برگردد و پول شترهایت را بدهد؟ گفت: بله، درآمد ما از همین راه است. حضرت فرمودند: پس تو هم با آنها شریک هستی. آن فرد رفت و تمام شترهایش را فروخت و کسب و کارش را عوض کرد تا دیگر به هارون یا طاغوت کمکی نکند. باید عمیق به مسائل نگاه کنیم؛ ائمه هدی در زمان حیاتشان اجازه نمی‌دادند کسی از آنها سوءاستفاده کند. حال نباید بعد از شهادت‌شان طاغوت از حرم و بقعه آنها استفاده کند. اینکه امام گفتند نباید آن حرم‌ها ساخته شوند، حرف‌ عمیقی‌ است.

 

شریک دزد و رفیق قافله!

ما ابداً مخالف ساخت حرم‌های بقیع نیستیم، بلکه آرزویمان این است که در بقیع کارگری کنیم و حرم بسازیم. پس چرا پیگیری نمیکنیم و اصراری نداریم و طرح مسئله نمی‌کنیم؟ چون اگر الآن آنها بپذیرند و بقیع را بسازند، معنای آن فریب دادن امت‌های اسلامی‌ است؛ حرمی درست کنیم و به آن دلخوش باشیم، مثل حج که می‌خواهند برقرار باشد و آنها خادم الحرمین باشند که در اصل خائن الحرمین‌اند، ولی حج، حج ابراهیمی نباشد و حج مخدر باشد. مؤمنین به جای اینکه احیا شوند و اسلام ناب را بفهمند، اسیر بازار و برج و... شوند و در عین حال طواف هم بکنند. چرا نمی‌گذارند حج ابراهیمی که برائت از مشرکین است را ایران برگزار ‌کند؟ اگر این‌چنین به دین نگاه کنید، صورت مسئله تغییر می‌کند. پس ساخت حرم‌ها یک مسئله مستحب و جایز است و گاهی توسعه‌اش واجب می‌شود یا ممکن است گاهی جایز نباشد؛ چراکه تابع اصل عزت اسلام است، تابع اصل کفر به طاغوت و ایمان به توحید است و خودش فی نفسه یک مسئله اصلی و اصولی نیست، بلکه از فروعات است. مؤمن باید به این مسائل توجه داشته باشد.

 در سی‌ام مرداد ۱۳۴۸ چند سال بعد از اینکه امام را تبعید کردند؛ صهیونیست‌ها در فلسطین، بیت‌المقدس را تخریب کردند و آتش زدند. کشور‌های اسلامی ناراحت شدند و بخشی از آنها برای ساخت‌وساز بیت‌المقدس درخواست دادند و شروع کردند، از جمله ایران که حکومتش حکومت پهلوی و محمد‌رضا پهلوی، شاه بود. شخص شاه حسابی باز‌ کرد و یک میلیون ریال که مبلغ زیادی هم بود را به این حساب واریز کرد. به مردم هم گفتند تا برای ساخت بیت‌المقدس کمک کنند و مردم هم کمک کردند. همان سالی که مردم و شاه برای بازسازی و تعمیر بیت‌المقدس کمک می‌کردند، روابط ایران و اسرائیل، حسنه بود! یعنی شریک دزد و رفیق قافله!

دقیقاً معنایش همین است. آن کسی که آتش زده، تو داری الآن کنارش می‌نشینی. رقص شمشیر می‌کنی، جام شراب می‌زنی. با او قدم می‌زنی بعد بیت‌المقدس را می‌سازی؟! چه کسی را می‌خواهی گول بزنی؟! چه چیزی مهم است، بیت‌المقدس مهم است یا اسلام؟! ما اصلاً بیت‌المقدسی که سالم باشد ولی کفر به طاغوت از آن بیرون نیاید را نمی‌خواهیم.

 

نظر امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) در مورد بازسازی بیت‌المقدس

ببینید امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) در همان ایامی که در تبعید بودند، آنجا پیامی دادند، یک بیانیه‌ای دادند که در روزنامه‌های عراق منتشر شد. یک بخشی‌ از آن پیام، این است. خواهش می‌کنم این جمله را با گوش‌تان نشنوید، با جان‌تان بشنوید. امام فرمودند تا زمانی که فلسطین آزاد نشده است، مسلمانان نباید مسجدالاقصی را تجدید بنا کنند. بگذارند جنایات صهیونیست‌ها همواره جلوی چشم‌های مسلمانان مجسم باشد و مایه حرکتی برای فلسطین گردد.

تفاوت این دو نگاه را ببینید. نگاهی که دنبال ظواهر و دنبال آرامش مقطعی است، ولی امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) دنبال طوفان بود. طوفانی که ریشه کفر را بزند. آن کفری که دارد از مسجدالحرام سوءاستفاده می‌کند؛ از مسجدالنبی سوءاستفاده می‌کند؛ از مسجدالاقصی سوءاستفاده می‌کند؛ سادهلوحی است که انسان خیال کند فقط و فقط با توجه و پرداختن به ظواهر انسان به تکلیفش عمل کرده است. چراکه اینجا ساخت مسجدالاقصی در تعارض با کفر به طاغوت بود. این مسئله، مسئله مهمی است.

یک شعری است که ضرب‌المثل هم شده. می‌گویند:

خانه از پای‌بست ویران است                    خواجه در فکر نقش ایوان است

وقتی حکومتی مثل سعودی که ریشه‌اش طاغوت است، ظاهر‌سازی می‌کند، یک کارهایی می‌کند شما باید همان ظاهرش را هم بزنی. عین قرآن سر نیزه کردن عمروعاص بود. امام(رحمت‌الله‌علیه) می‌خواست مؤمنین چنین دیدگاهی داشته باشند.

 

پایه حکومت جمهوری اسلامی توحیدی و الهی است

ما در کشور جمهوری اسلامی با یک حکومت توحیدی داریم زندگی می‌کنیم. حکومت توحیدی معنایش این نیست که حالا مثلاً چون مشکلات است، گرانی است، آدم‌های ناجور در این حکومت هستند، پس این حکومت هم توحیدی و حکومت الله نیست! نه، چارچوب این حکومت بر پایه حکومت توحیدی و الهی است.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حکومت می‌کردند، در حکومت‌شان هم مشکلات زیاد بود. شما می‌گفتید حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هم حکومت باطلی است؟! نه چون در رأس حکومت، حجت خدا است. حجت خدا باید حکومت کند. در دوران غیبت هم جانشین حجت خدا باید حکومت کند.

 

در حکومت دینی تلاش برای رفع انحرافات و خطاها بر همه واجب است

این قواعد در جمهوری اسلامی محقق شده است. حکومت، حکومت توحید است. حالا در این حکومت وقتی مشکلات، انحرافات و خطاها است؛ این را باید چکار کنیم؟ هر مشکلی را شما در این حکومت، مشکل کوچک را، انحراف و خطایی را رفع کنی چون به اصل بقاء ایمان به الله و کفر به طاغوت دارد کمک می‌کند، این واجب و لازم است. هر اقدامی شما در این حکومت کنی، در این بستر توحیدی برای رفع این کفرهای کوچک و آلودگی‌ها و نفاق‌ها قدمی برداری، چون دارد به اصل بقاء حکومت توحیدی کمک می‌کند، همه‌اش عمل صالح است. اما در حکومت کفر مثل زمان شاه، مثل الآن در حکومت عربستان و امثال آن برعکس است.

شما باید مواظب باشید بعضی از اعمال صالح ممکن است عمل ناصالح باشد بلکه ممکن است که عمل حرام باشد. قاعده را دقت کنید. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) فرمودند هرکس، هر کجا، هر اقدامی برای تقویت جمهوری اسلامی و رفع مشکلات جمهوری اسلامی انجام دهد جهاد فی سبیل الله کرده است. این خیلی مهم است.

الآن در کشور مشکلاتی است. خب، اگر بخواهد این مشکلات رفع بشود، قواعدی دارد که یکی از همان قواعد این است. الآن که حکومت توحیدی است، مسئولین غالباً نگاه‌شان نگاه درونی است. مسئولین اصلی کشور برای نظام و انقلاب دغدغه‌مند هستند. در خیلی از استان‌ها آدم‌هایی در رأس مسئولیت هستند که آدم‌های انقلابی هستند. مجلسمان انقلابی، دولت‌مان انقلابی، بعد کسی می‌خواهد مشکلات را رفع کند باید از آن قاعده استفاده کند.

 

قاعده مهم در حکومت دینی

از این قاعده استفاده کند که حکومت اسلامی وقتی می‌خواهد که مفاسدش را ریشه‌کن کند، اول باید بیاید از خودش شروع کند. همینطور اگر شما بخواهی ریشه انواع و اقسام انحرافات و فسادها را در یک جامعه بخشکانی، برای این مسئله بستن چند شراب‌فروشی و خراب کردن چند مرکز فساد افاقه نمی‌کند. حکومت طاغوت را باید عوض کنی که امام(رحمت‌الله‌علیه) این کار را کرد.

در حکومت توحیدی هم اگر اصحاب این حکومت می‌خواهند فسادها و انحرافات ریشه‌کن شود، باید از بدنه خود همین حکومت که منهدم‌کننده کفر و نفاق بوده، شروع کنند و خطازدایی کنند.

 

مسئله عفاف و حجاب

این مطلب ناظر به این اتفاقی است که الآن در کشورمان در مسئله حجاب و عفاف دارد رخ میدهد. حجاب و عفاف دستور شرعی و از ضروریات اسلام است و اینها را که همه می‌دانیم. الآن که در کشور مسئله حجاب تبدیل به یک بحران شده است، الآن می‌خواهد با آن برخورد شود. باید هم حل شود. باید هم برخورد شود. باید جلویش گرفته شود قطعاً. منتهی چند مسئله وجود دارد:

 

اقدام دیرهنگام در مقابله با کشف حجاب

نکته اول: مسئولین محترم کشور، سران محترم قوا، هر سه قوه محترم دو سال در این مسئله کوتاهی کردند. خیلی جاها دارند زحمت می‌کشند. در مسئله اقتصادی، در مسئله سیاست،... دارند تلاش می‌کنند، ولی در این مسئله فرهنگی، در این مسئله حجاب و عفاف کوتاهی کردند که تبدیل به یک بحران شد. کوتاهی‌شان چه بود؟

از آن موقع که کشف حجاب در کشور رخ داد، خیلی دلسوزان این نظام و مملکت از جاهای مختلف گفتند که الآن وقتش است که برخورد کنید. مردم کشف حجاب را نمی‌پذیرند. یک لایحه‌ حجاب و عفاف یک سال و نیم است دارد دست به دست می‌شود.

خب یک سال و نیم کشف حجاب جا افتاد. خیلی‌ها هم که کشف حجاب نکرده بودند، کشف حجاب کردند. درست است که خیلی‌ها با همان حال قبلشان باقی ماندند، کشف حجاب نکردند ولی شما اگر یک‌ سال و نیم قبل ورود کرده بودید و همین کاری که الآن می‌خواستید بکنید آن موقع کرده بودید، مردم هم بیشتر پای کار بودند. فشارهای خارجی هم کمتر می‌شد. یک کوتاهی بود که مسئولین محترم کشور کردند. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) قبلا بارها گفتند که آقا برای حکومت اسلامی تکلیف ایجاد می‌شود که حرام علنی اتفاق بیافتد. اینها را نگفتند؟! فرمودند مسئله حجاب و بی‌حجابی، هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است. فرمودند مسئولین برای این موضوع برنامه دارند. یعنی برنامه داشتند. بروید اجرا کنید.

 

ترک فعل ما ولی فقیه را هزینه میکند

ترک فعل‌های ما منجر شد به این که وضعیت خیلی خراب شود. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) دوباره شخصاً ورود کنند و حرف بزنند. قانونش هست، مسئولین بزرگوار شما باید اقدام کنید. نکردید باز ولی فقیه باید خودش را هزینه کند که بعد هم رسانه‌ها بزنند، هم یک عده در جامعه بزنند. بگویند این آقا است که فقط مخالف است. این آقا است که دارد بقیه را مجبور می‌کند که این مسائل را جمع کنند. بعد چند روز پس از فرمایش آقا بیانیه برایش صادر شود، نیروی انتظامی وارد شود.

آن یک سال و نیم کجا بودید؟ چند نکته داشت. یک: اولاً اعتراض ما به پلیس و نیروی انتظامی نیست. نیروی انتظامی مظلوم است. چندین نهاد موظف هستند در مسئله عفاف و حجاب کار کنند، کار نکردند. مجلس باید قانونی بگذارند، نگذاشتند. قانون‌هایی که بود اجرا نشد، دولت باید کار می‌کرد، نکرد. همه می‌گویند نیروی انتظامی بیاید جمع کند! مگر مسئله بی‌حجابی فقط در خیابان است. در ادارات هم نیروی انتظامی بیاید جمع کند؟ در بانک‌ها هم نیروی انتظامی بیاید جمع کند؟ اولاً اینکه خود دولت از بدنه خودش، حاکمیت از بدنه خودش باید شروع کند و فسادزدایی کند. مسئله عفاف و حجاب را از خودش باید شروع می‌کرد.

 

عدم خدمت‌دهی به هنجارشکنان در ادارات دولتی

نکته دوم: اینکه در دولت نباید به کسانی‌که هنجارشکنی می‌کنند، خدمات می‌دادند. این کار را هم نکردند. خدمات دادند، در فرودگاه خدمات دادند، در ایستگاه قطار خدمات دادند، در ادارات خدمات دادند. فقط خیلی محدود یک ‌جاهایی کسی تعصبی داشت برخورد می‌کرد. حالا نیروی انتظامی بیاید کف خیابان پنجاه نفر را بگیرد، صد نفر را هم دستگیر بکند، وقتی دارند خدمات می‌دهند مسئله حل می‌شود؟ اینکه تناقض است. باید خدمات‌دهی به کسانی‌که کشف حجاب کرده‌اند ممنوع بشود. جلوی آن را باید بگیرند.

یک نکته اینکه: در رسانه‌ها، فضای مجازی، این همه سلبیریتی کشف حجاب می‌کنند کسی جلو آنها را نمی‌گیرد! کسی کاری نمی‌کند! خب این‌ها الگوی زنها و دختران ما هستند!

 

اول تبیین، بعد اجرا...

هنوز احکام دقیق شرعی مسئله حجاب به خیلی از مردم نرسیده است. حتی به خود مسئولین حدود و صغور مسئله حجاب ابلاغ نشده است. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) اخیراً در صحبتشان فرمودند: که حد شرعی یعنی وجه و کفین باید رعایت شود، این‌ها را باید بنشینید بررسی کنید.

 عجله کردیم. یک ماه حداقل وقت لازم بود تا مسئله تبیین شود، قوانینش گفته شود، جرائمش توضیح داده شود، تهدیدهایش مطرح شود، مباحث فرهنگی‌اش مشخص شود. به مردم گفته شود چه آسیب‌هایی دارد. حداقل یک ماه، وقت می‌گذاشتید. بعد می‌گفتید از فلان تاریخ، جریمه می‌کنیم. بنده‌ای که این را عرض می‌کنم همان آدمی هستم که مسئله عفاف و حجاب را روی همین منبر یک سال و نیم قبل، در رابطه با برخورد با پدیده بی‌حجابی گفتم. ولی الآن دارم عرض می‌کنم که بدون مقدمه نمی‌شود. اولاً بی‌جهت هزینه‌سازی می‌کنیم و بعد هم اینکه موفق نخواهد شد. حالا هرچه چهره‌ها از این حرکت حمایت کنند، از نیروی محترم انتظامی حمایت کنند، بگویند آقا این کار، کار خوبی است، ما هم می‌گوییم کار خوبی است ولی این مثل همان امضایی است که امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) برای ساخت بقیع کردند. آقایان دنبالش بودند. بعد نامه نوشتند امام گفتند این فایده ندارد، نتیجه نمی‌دهد. مضر هم هست.

 

اجرای امر به معروف و نهی از منکر ابتدا باید در خود دولت شروع شود

 اینکه که شما در ادارات به هنجارشکنان خدمات بدهید و در خیابان با آنها برخورد کنید، آسیب دارد. دولت محترم، دولت عزیز باید از خودش شروع کند. قانون هم که گذاشته می‌شود منع خدمات اجتماعی به هنجارشکنان واقعاً اجرا شود. ما دنبال این هستیم. کار درست این است. وگرنه اگر قرار باشد سلبیریتی‌ها کار خودشان را بکنند، فضای مجازی رها باشد، جاهای دیگر هم خدمات داده شود، فقط کف خیابان یک عده را بگیرند، این موج به زودی از ساحل به دریا برخواهد گشت. حالا یک عده هم می‌گویند آقا از نیروی انتظامی حمایت کنید. خانم‌های چادری بیایند در خیابان، بیایند حمایت کنند.

خواهش می‌کنم این حرف من را دقیق گوش دهید. فردا کسی نرود بگوید این آقا با فلان برنامه مخالف است. من کلی حرف زدم. بله حمایت لازم است اما حمایت نادرست و دفاع غلط خطرناک‌تر از دفاع نکردن است. خیلی‌ها هستند از همین خانم‌های بی‌چادر و خانم‌هایی که حتی بدحجاب یا کم‌حجابند ولی با این ناهنجاری‌ها و با کشف حجاب مخالفند.

 

به جای دوگانگی کاری کنید که وحدت بیشتر شود

چرا ما کاری می‌کنیم که فقط چادری‌ها بیایند در خیابان و با بی‌حجابی اعلام مخالفت کنند؟ چرا دوگانه چادری و غیرچادری درست‌‌ می‌کنیم؟ که آن غیرچادری‌هایی هم که مخالف با این ماجرا هستند احساس کنند از میدان خارج هستند.

 باید جوری صحنه آرایش پیدا کند که همه مردم به میدان بیایند. آن مقدمه‌سازی و فرهنگ‌سازی می‌توانست کاری کند که همه مردم در میدان بیایند و با بحث بی‌حجابی مخالفت کنند‌ و از نیروی انتظامی حمایت کنند. اینکه شما کلنی جمعیت درست کنید، یک عده مذهبی‌ها را برای حمایت از نیروی انتظامی جمع کنید، بعد هم بعضی دوستان که می‌خواهند این مسئله محقق شود با دلسوزی تهدید هم می‌کنند که اگر نیامدید، اگر حمایت نکردید فردای قیامت گردن خودتان است.

  امر به معروف و نهی از منکر، هم وظیفه مردم است و هم وظیفه حاکمیت. یعنی وقتی الآن نیروی انتظامی باید ورود کند یا نهادهای دیگر دولت باید ورود کند باید به وظیفه خودشان عمل کنند. مردم که اعلام حمایت کردند. نیروهای مذهبی، این‌هایی که روی منبرها و تریبون‌ها، تجمعات تهران و اصفهان و شیراز و یزد و جاهای دیگر همه گفتند. چرا دارید دوگانه ایجاد می‌کنید و مسئله را محدود می‌کنید.

 

تکلیف مسئولین در قبال امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

نکته بعد این است که مسئولین در قبال مسئله امر به معروف و نهی از منکر دو تکلیف دارند ولی مردم یک تکلیف دارند. تکلیف مردم این است که باید تذکر دهند. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) هم فتوایشان تذکر زبانی است. تکلیف مردم بیشتر از این نیست. اما مسئولین دو تکلیف دارند، یک تکلیف شخصی دارند، که آقای مسئول محترم شما چرا خودت هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنی؟ چرا خانواده‌ات هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنند؟ چرا خانم تو هیچ وقت کتک نمی‌خورد؟ چرا برادر تو چاقو نمی‌خورد؟ خب آن‌هایی که دارند کتک می‌خورند و چاقو می‌خورند که فقط همین امت حزب‌الله هستند! آن‌ها که دارند به تکلیفشان عمل می‌کنند.

شما مسئولین دو تکلیف دارید. یک تکلیف شخصی که راه بیفتید در کوچه و خیابان تذکر بدهید. چرا نمی‌روید؟! خانواده‌های شما هم باید بیایند قاطی همین خواهرانی که می‌روند امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. باید به این قضیه کمک‌‌ کنند. شما هم بیایید، گاهی وقت‌ها شما را در مجامع این چنینی مردم ببینند. یک تذکر بدهید ولو ناشناس. این یک تکلیف است.

 

امر به معروف و نهی از منکر حاکمیتی

تکلیف دوم مسئولین، امر به معروف و نهی از منکر حاکمیتی است. از جایگاه حکومت است. این‌ها باید شنیده شود، این‌ها باید درک شود و الا مردم که پای کار هستند، مردم که کمک می‌کنند و دغدغه دارند. خواهش می‌کنم که هم عزیزان مسئول به این مسائل دقت کنند هم دوستان عزیزی که دغدغه برخورد با مسائل این چنینی دارند آن‌ها هم دقت کنند که خدای ناکرده یک وقتی ما با رفتارهای نادرست باعث خراب ‌کردن همین طرح و همین اقدام نشویم. حرف ما این است.

ان‌شاءلله با همتی که دولت می‌کند از بدنه خودش شروع می‌کند و این نکات را رعایت می‌کند. نیروی انتظامی هم با سلیقه و با تدبیر و با اقتدار ان‌شاءلله بیاید جلو و بدون این آفت‌ها و این مشکلاتی که هست و دشمن رسانه‌ای، دشمن حقیقی و دشمن کف میدان ما هم ان‌شاءلله چشمش کور شود و ان‌شاءلله به همین زودی‌ بساط این بی‌عفتی‌ها جمع شود و ما در هوای پاک تنفس کنیم‌. در هوای پاک رفت و آمد کنیم، هوای پاک معنوی و اخلاقی ان‌شاءلله.

 

چرا باید برای بقیع گریه کرد؟

مسئله اصلاً ساخت بقیع، بقعه و حرم و... نیست. گاهی‌ اوقات دغدغه‌های ما و این روضه خواندن‌ها و ناله‌های ما برای اینکه بقیع چرا خاکی است، تیری به قلب اسلام آمریکایی است.

یعنی یک‌جور دیگر باید گریه کنیم. آن اسلام آمریکایی است که نمی‌گذارد. بقیع که اسمش بقیع است؛ یعنی بقعه، اینجا اینقدر بقعه داشته که اسمش بقیع شده است؛ یعنی جایی که کثرت بقعه‌ها بوده را با خاک یکسان کردند. این محصول تفکر وهابیت و صهیونیست و اسلام آمریکایی است. حواسمان باشد که اگر بر غربت قبور ائمه بقیع گریه می‌کنیم، جهتش زدن این اسلام آمریکایی باشد.

 

بقیع در قلوب شیعیان است

خدا ان‌شاءلله این وهابی‌ها را لعنت و ریشه‌کن کند. می‌خواستند بگویند که ما وقتی قبور را خراب می‌کنیم، دیگر چون رفت‌و‌آمد نمی‌شود، تشیع تضعیف می‌شود ولی نشد و این جمله نورانی که دست همه وهابی‌ها را از پشت بست، فرمود: «و قبره فی قلوب من والاه»؛ قبر این زوات مقدسه، در قلوب دوستانشان است که آن را نمی‌توانند خراب کنند.

 

حکمت ویرانههای قبور بقیع و قبر مخفی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) چیست؟

قبر حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) که به وصیت خود حضرت پنهان است، قبر فرزندانش را هم در بقیع خراب کردند. اما شما میبینید که ویرانه‌های قبور ویران ائمه بقیع(علیهم‌السلام) هم دارد کار می‌کند. امام(رحمت‌الله‌علیه) فرمودند: بقیع را نسازید، بگذارید همه وقتی می‌روند بقیع را می‌بینند، جگرشان آتش بگیرد. جگرشان که آتش می‌گیرد، چه می‌گویند؟ می‌گویند: خدا آل‌سعود را لعنت کند. ما همین را می‌خواهیم.

قبر مخفی حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) جگر شیعه را آتش می‌زند و می‌گویند: خدا دشمنان حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیه) را لعنت کند. وقتی شیعیان قبور خراب ائمه بقیع(علیهم‌السلام) را می‌بینند، گریه می‌کنند و می‌گویند خدا آل‌سعود را لعنت کند! این خشم باید زنده بماند.

«السلام علیکم یا اهل بیت النبوه بِمُوالاتِکُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دینِنا و أصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا، ذکْرُکُم فِی الذّاکِرینِ وَ أرْواحُکُمْ فِی الأْرْواحِ  وَ أجْسادُکُمْ فِی الْأجْسادِ وَ قُبُورُکُمْ فِی الْقُبُور، فَما أحْلی أسْماءَکُم»


[1]. سوره بقره، آیه 257.

[2]. صحیفه امام خمینی، ج 21، ص 80.

[3]. صحیفه امام، ج 16، ص 388.