کربلای ما...، عاشورای ما

کربلای ما...، عاشورای ما


کربلای ما...، عاشورای ما

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: در غزه امروز عاشوراست. باید خودمان را به عاشورا برسانیم، همه عمر بر مظلومیت امام حسین(علیه‌السلام) گریه کردیم تا از مظلوم حمایت کنیم، پس کو؟! دیگر باید چه اتفاقی بیفتد تا ما حرکت کنیم؟! منتظر چه هستیم؟ // وقتی می‌گوییم «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» در حقیقت داریم از نبرد همیشگی حق و باطل حرف می‌زنیم. می‌خواهیم بگوییم کربلا و عاشورا منحصر در یک زمان و مکان نیست و هرکس را کربلایی و عاشورایی هست که باید خود را برای آن مهیا کند. // هر روز، عاشوراست یعنی اینکه هر روز، روز امتحان من و توست، روز مبارزه با ظلم است. شما روز بدون مبارزه با ظلم ندارید. هر چقدر انسان و جامعه و بشریت سقوط کرده، برای این است که روزهای بدون مبارزه با ظلم در او سپری شده است.

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: قرار هفتگی

موضوع سخنرانی: «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»

تاریخ: شنبه 4 مرداد 1404

مکان: مدینه ‌العلم کاظمیه

 

لا یوم کیومک یا اباعبدالله

جمله مأثور صادر شده از معصوم است. از وجود مبارک امام مجتبی(علیه‌السلام) نقل شده و همه مستحضرید این جمله را خطاب به برادر بزرگوارشان سیدالشهدا(علیه‌السلام) در لحظات پایانی عمر مبارکشان فرمودند که: «لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَاعَبْدِاللهِ»[1]. همه هم این جمله را برای روضه استفاده می‌کنیم و حق هم همین است، از آن می‌شود روضه، غم و مصیبت را استنباط و استخراج کرد. کمااینکه در ادامه مطلب هم حضرت این‌چنین می‌فرمایند که هیچ روزی روز تو نمی‌شود؛ به معنای اینکه توِ پسر پیامبر را امتی جمع می‌شوند که ادعای امت پیامبر خاتم بودن می‌کنند و با آن وضعیت تو را به شهادت می‌رسانند؛ هیچ روزی چنین روزی نمی‌شود.

 

آیا هر زمینی کربلاست؟

می‌خواهیم از این عبارت مشهور و مأثور استفاده‌ای کنیم. معنای آن عبارت، این است که هیچ روزی مانند روز عاشورا نمی‌شود. در مقابلش یک عبارت مشهور داریم که خیلی هم زیاد و حتی بیشتر از این عبارت مأثور استفاده می‌شود که: «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»؛ هر زمینی کربلاست و هر روز هم عاشوراست. ظاهرش این است که این دو با هم در تعارض‌اند از یک طرف امام معصوم می‌فرمایند: هیچ روزی روز عاشورا نمی‌شود؛ «لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ» از آن طرف این جمله مشهور «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» که بعضی می‌گویند از امام صادق(علیه‌السلام) است و بعضی هم منکر این هستند و اغلب می‌گویند که این جمله روایت نیست و در منابع شیعه به چنین روایتی برخورد نکرده‌ایم.

 

جمله‌ای پرمغز و پرمعنا

«کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» روایت نیست ولی یک جمله پرمعنی و پرمغز است که می‌بینیم بزرگان از این جمله زیاد استفاده کرده‌اند. مرحوم حضرت امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) درباره این جمله شرح و بسط دارند و توضیح می‌دهند که این «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» یعنی چه. شهید مطهری(رحمت‌الله‌علیه) درباره این جمله شرح و بسط دارند، مقام معظم رهبری(روحی‌له‌الفدا) در مورد این جمله توضیحاتی دارند؛ یعنی بزرگان ما نه تنها این جمله را رد نمی‌کنند بلکه تایید می‌کنند، نه به عنوان روایت، بلکه به عنوان یک سخن عمیق و پرمغز و بعد شرح و بسط هم می‌دهند.

 

عاشورا منحصر به فرد است

آیا این دو جمله واقعاً در تعارض باهم است یا نه؟ اینجا توضیح مختصری لازم دارد که باید بیان کنیم. معنای «لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ» را اگر بخواهیم به عاشورا و کربلا و آن حادثه اطلاق کنیم، از این جهت هیچ روزی روز عاشورا نمی‌شود که شخصیتی مثل امام حسین(علیه‌السلام) نیست. همان‌طور که کسی مثل آن شخصیت بزرگ و برجسته نیست، مثل آن زمان خاص و آن مکان خاص هم نیست. کسی مثل ایشان نیست، زمانی مثل آن روز نیست، مکانی مثل کربلا نیست، واقعاً نیست؛ یعنی عاشورای خاص، کربلای خاص و آن شخصیت خاص، خاص و منحصر به فرد است، آن ماجرا به لحاظ وقوع تاریخی منحصر به فرد است، هیچ مصیبتی مثل آن مصیبت نمی‌شود؛ «مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها» که در زیارت عاشورا می‌خوانید یعنی دیگر بزرگتر از مصیبت روز عاشورا نیست؛ چرا که شخصیتی بزرگتر از امام حسین(علیه‌السلام) نیست وقتی شخصیتی بالاتر و برجسته‌تر از ایشان نیست، روز فقدان ایشان هم روز بی‌همتایی است. آن هم با این عظمت! لذا اگر ما بخواهیم به صورت خاص نگاه کنیم درست است، هیچ روزی روز عاشورا نمی‌شود.

 

آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری

حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند: تا قیامت اصحابی مثل اصحاب من پیدا نمی‌شوند، خاندانی مثل خاندان من دیگر پیدا نمی‌شود؛ یعنی موقعیتی که همه چیز با هم در اوج جمع شده است؛ زمین: کربلا، زمان: عاشورا، امام: سیدالشهدا، اصحاب: برترین و برجسته‌ترین انسان‌های روی زمین و خاندان هم برجسته‌ترین خاندان که اینگونه امام حسین(علیه‌السلام) را همراهی کردند. ببینید تا کجا همراهی کردند و ذره‌ای هم اشتباه کردن، کوتاه آمدن و خطا کردن در کارشان نیست؛ لذا حضرت فرمودند: اَبَرَّ (بهتر) از اصحاب من الی یوم القیامه پیدا نمی‌شود؛ دیگر اینها در اوج‌اند و بهتر از خاندان و خانواده من کسی پیدا نمی‌شود. اینها بازماندگان خاندان پیغمبرند. بنابراین از این جهت هیچ روزی روز عاشورا و هیچ زمینی کربلا و هیچ خاندانی این خاندان و هیچ اصحابی این اصحاب نمی‌شوند. خیلی خاص و به صورت ویژه همه چیز جمع شده است. آنچه خوبان همه دارند کربلا یک جا همه چیز را در خودش در یک مقطع زمان جمع کرده است.

 

معنای «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

اما یک معنا از جمله «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» اقتباس می‌کنیم که هیچ منافاتی با «لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَاعَبْدِاللهِ» ندارد. هیچ منافاتی با اینکه هیچ روزی روز عاشورا و هیچ زمینی کربلا نیست ندارد. با اینکه داریم می‌گوییم همه زمین‌ها کربلاست، همه روزها عاشوراست، برای اینکه توضیح دادیم آن عاشورای خاص، کربلای خاص، آن اشخاص خاص دیگر مثل‌شان نیست، دیگر مثل آن شرایط نیست. اما وقتی می‌گوییم «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» در حقیقت داریم نبرد همیشگی حق و باطل را می‌گوییم. می‌خواهیم بگوییم هر جایی کربلاست؛ یعنی هر زمینی باید ظرفیت کربلا شدن را در خودش فراهم کند و این ظرفیت را دارد و می‌شود هر زمینی کربلا شود و هر روزی می‌تواند عاشورا باشد؛ یعنی روز مبارزه با ظلم و هر زمینی، میتواند زمین مبارزه با ظلم بشود.

 

زمینی که در آن هستی باید زمین مبارزه با ظلم باشد/ کربلای ما

حضرت امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند: معنای این جمله «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» این نیست که فقط هر روز باید بنشینید گریه کنید.

من کمی جمله امام را توضیح می‌دهم. آیا «کُلُ یَومٍ عاشورا» یعنی بنشینیم هر روز گریه کنیم؟ «کُلُّ أرضٍ کَربَلا» یعنی برویم هر روز قمه بزنیم، هر روز اقامه عزا کنیم؟ گرچه که ما هر ساعت هم اگر بر سیدالشهداء(علیه‌السلام) اقامه عزا کنیم کم است این را می‌دانیم و می‌فهمیم ولی جمله «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» چه چیز را می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد بفرماید که زمینی که در آن هستی باید زمین مبارزه با ظلم باشد؛ از خانه‌ات گرفته تا مدرسه، دانشگاه، محیط کار و اداره‌ات. این ارض، ارض کربلاست. اینجا نباید ظلم انجام شود، نباید ظلم تحمل شود، نباید اجازه بدهید ظلم اتفاق بیفتد. اگر ارضی ارض کربلاست امام حسین(علیه‌السلام) در آن زمین فرمودند: «ههُنا مَناخُ رِکابِنا و... وَ مَسْفَکُ دِمائِنا»[2]؛ وقتی فهمید کربلاست فرمود اینجا همان جایی است که خون ما ریخته می‌شود، اینجا کربلای ماست.

 

پادگان تربیت یاران حسینی

هر زمینی کربلاست یعنی واقعا خانه من و شما هم کربلاست. اگر خانه من و شما کربلا باشد یعنی زمینی است که پادگان تربیت یاران امام حسین(علیه‌السلام) و اجتماع یاران ایشان است، یعنی آن خانه نباید از ظلم و جور لبریز باشد، باید با ظلم مبارزه شود. در اداره هم همین است در هر جا، در هیئت امام حسین(علیه‌السلام) هم همین است. مسجد هم باید ارض کربلا باشد یعنی در آن با ظلم مبارزه شود نه اینکه حاشیه امن برای ظلم کردن و گناه کردن، برای اشتباه و انحراف درست کنیم. گاهی مسجد ارض کربلا نیست، بلکه طبق آیه قرآن مسجد ضرار است، یعنی در آن مسجد یک عده جمع می‌شوند به جای اینکه ذکر خدا بگویند و حق را اقامه کنند، می‌بینید که در آن مسجد ضرار اقامه می‌شود؛ یعنی ضرر به اسلام، قرآن و دین است. مسجد است ولی در این مسجد یک عده‌ مثل مسجد اموی دور هم جمع شدند. چه نمازی؟ چه عبادتی؟ این ارض، ارض کربلا نیست. ارض مبارزه با ظلم نیست.

هیئت هم همین است هیئت باید ارض کربلا باشد؛ یعنی زمینش، محل و مکانش و از در و دیوارش مبارزه با ظلم ببارد؛ از شعارهایش، حرف‌هایش، نوحه‌هایش و سخنرانی‌هایش.

 

هر روز، روز امتحان من و توست

هر روز، عاشوراست یعنی اینکه هر روز، روز امتحان من و توست، روز مبارزه با ظلم است. شما روز بدون مبارزه با ظلم ندارید. هر چقدر انسان و جامعه و بشریت سقوط کرده، برای این است که روزهای بدون مبارزه با ظلم بر او سپری شده است. مؤمنین اگر دغدغه‌شان از بین بردن ظلم باشد و هر روزشان مبارزه با ظلم باشد آن روز عاشوراست؛ این حرف از این جهت خیلی درست است.

 

کربلا؛ محل اجتماع مبارزان با ظلم

کربلا کجاست؟ محل اجتماع مبارزان و مخالفان ظلم. عاشورا چه زمانی است؟ زمانی که مبارزان علیه ظلم و جور کنار یکدیگر جمع می‌شوند. اگر من و شما کنار هم جمع شده‌ایم و هیئت گرفته‌ایم، برای دفع یک ظلم کنار هم جمع نشده باشیم، برای فهم مظلمه‌ها از مظمه‌های شخصی تا مظلمه‌های اجتماعی و بین‌المللی و قیام علیه ظلم نیاییم و کنار هم جمع شویم اینجا هیئت نیست.

امام فرمودند: «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» یعنی اینکه حتی جمعیت اندکی در هر جا و هر زمانی برای اقامه عدل و مبارزه با ظلم در کنار هم جمع شوند، آنجا کربلاست. نقش خودشان را باید ایفا کنند. کربلا یعنی هفتاد و دو نفر آدم، نه هفتاد و دو هزار نفر آدم. یعنی شما با هفتاد و دو نفر آدم می‌توانید قیام کنید و جریان حق را اقامه کنید تا قرون متوالی همینطور حق در موج کربلا و عاشورا حرکت می‌کند. نمی‌گوید که آدم نداریم، ما کاری نمی‌کنیم، کسی نیست کاری نمی‌کنیم. عاشورا به ما یاد داد.

جمله‌ای دیگر از مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) می‌خوانم که فرمودند: «کُلُّ یَومٍ عاشوراء و کُلُّ أرضٍ کَربَلاء» بدین معناست که زمان می‌گذرد اما حوادث جاری در زندگی بشر، حقایق آفرینش دست نخورده است و در هر دوره‌ای انسان‌ها نقشی دارند که اگر آن نقش را به درستی در لحظه مناسب و در زمان خود ایفا کنند همه چیز به سامان خواهد رسید، ملت‌ها رشد خواهند کرد و انسانیت گسترده خواهد شد. «کُلُّ یَومٍ عاشوراء و کُلُّ أرضٍ کَربَلاء» یعنی همین.

 

یک شاهد قرآنی

به نظر می‌رسد که این جمله نورانی اقتباسی از آیه شریفه 140 آل‌عمران است که در باب شکست مسلمانان در جنگ اُحد و فرار آنها اینگونه فرمود: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ...»؛ اگر شما زخمی شدید، شهید شدید یا شکست خوردید، آنها هم قبلا شکست خوردند و کشته و زخمی دادند. پس به تکاپو نیفتید که ما را زدند...، چون شما هم زدید! این روزگاران پیروزی و شکست را ما مرتباً بین شما مردم می‌گردانیم و در قرون و اعصار مختلف این را بین انسان‌ها تکرار می‌کنیم تا در این حوادث مؤمنین شما معلوم شوند و خداوند بر این معنا از شما شاهد گیرد. معنای این چیست؟ یعنی در هر عصری، عاشورا و کربلا تکرار می‌شود، همیشه حسین و یزید و حق و باطلی وجود دارد و تو در این درگیری بین حق و باطل باید تکلیف خودت را روشن کنی که حسینی هستی یا یزیدی.

«وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ» یعنی «کُلُ یَومٍ عاشوراء و کُلُ أرضٍ کَربَلاء». پس یعنی ما این را مرتب قرار است تکرار و تجربه کنیم. فکر نکنیم که عاشورا و کربلا فقط برای سال 61 هجری بود و تمام؛ بله، آن کربلا و عاشورا منحصر به آن زمان شد ولی کربلا و عاشورای عام برای همه است و یک جریان دائمی در همه اعصار و قرون خواهد بود.

 

حقیقت عاشورا هر سال تکرار می‌شود

بعضی گمان می‌کنند که عاشورا و کربلا یک حادثه مربوط به 1400 سال پیش است که فقط باید در هر سال برای آن سالگرد بگیریم، درحالی‌که اصلاً اینطور نیست. عاشورا فلسفه و حقیقتی است که طبق این آیه قرآن، هر سال تکرار می‌شود. خود آن عاشورای در هر سال، در عالم ملکوت اتفاق می‌افتد و منحصر به زمان و مکان نیست. اولیای خدا و کسانی مانند علامه طباطبایی(رحمت‌الله‌علیه) در مکاشفاتی که داشتند، هر سال وقوع حادثه عاشورا را در همان روز عاشورا می‌دیدند و تجربه می‌کردند! به این مثال توجه کنید؛ ما مگر هر سال برای شب قدر سالگرد می‌گیریم؟! نه، شب قدرِ هر سال، برای همان سال است. عاشورا و کربلا هم در هر سال به این شکل تکرار می‌شود.

‌چرا تربت امام حسین(علیه‌السلام) در روز عاشورا خون‌آلود می‌شود؟ باید 1400 سال پیش یک بار خونی می‌شد و تمام. 1400 سال است که این تربت زنده است و در هر سال از آن خون جاری می‌شود. هر سال در عالم ملکوت، این عاشورا تکرار می‌شود و ملائکه در عزای امام حسین(علیه‌السلام) ضجه می‌زنند.

 

عاشورا و کربلای فردی

این یک معنای تکرار عاشورا بود که مانند شب قدر هر سال اتفاق می‌افتد، معنای دیگر آن هم این است که در هر عصر، عاشورایی برای مردمان آن دوران رقم می‌خورد و واقعه از این جهت تکرار می‌شود.

قصد تنزل دادن واقعه عاشورا به یک جایگاه فردی و شخصی را ندارم، توجه کنید! هر فردی در زندگی شخصی خود یک عاشورا و یک کربلا دارد، چراکه در زندگی با یک حق و یک باطل روبرو می‌شود. گاهی خانه فرد کربلای او و هر روز زندگی، عاشوراست که در آن باید با ظلم بجنگد و حق را اقامه کند تا در نهایت حسینی شود. فلسفه کربلا و عاشورا همین حسینی شدن است؛ لذا یک حسینی وقتی در خانه خود است، زمین این خانه کربلاست. اصلاً نمی‌خواهم بگویم که این فرد در خانه روضه می‌گیرد یا نمی‌گیرد. البته کار بسیار خوب و درستی است که کسی عاشورایی باشد و در خانه خود برای امام حسین(علیه‌السلام) روضه هم بگیرد. همه باید سعی کنند این توفیق را برای خود فراهم کنند تا صدای یا حسین در خانه‌شان بلند شود و مردم برای ذکر امام حسین(علیه‌السلام) به این خانه پا بگذارند. پس روضه خانگی یک مسئله جدا است.

 

«کل یوم عاشورا» یعنی حسینی شدن

«کُلُّ یَومٍ عاشوراء و کُلُّ أرضٍ کَربَلاء» درباره گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) و روضه گرفتن نیست، مسئله حسینی شدن است! اگر این حسینی شدن اتفاق بیفتد، آن‌وقت این زمین کربلاست و این زمان عاشورا. خودش دارد می‌گوید که تو هر زمینی را کربلا و هر زمانی را عاشورا ببین تا به این معنا حسینی شوی و برای حسینی شدن چاره‌ای نیست جز اینکه عاشورایی و کربلایی شوی، یعنی اصلاً وجود هیئت برای چیست؟ هیئت می‌زنیم که کربلایی شویم، عاشورایی و حسینی شویم. وگرنه برای چه هیئت می‌زنیم؟ فقط گریه کنیم؟ امام حسین(علیه‌السلام) مگر گریه‌کن می‌خواهد؟ بنابراین باید هر زمینی را زمینه حسینی شدن خودمان قرار دهیم و هر زمانی را زمان حسینی شدن.

بنابراین هر شخص در عالم فردیت خود، عاشوراها و کربلاهایی دارد، در مصاف حق و باطل قرار می‌گیرد و وقتی قرار گرفت، اگر حق را اجرا و باطل را واگذار کرد، از حق طرفداری کرد و با باطل مبارزه کرد، این فرد در آن لحظه حسینی شده ‌است. خیال نکنید که این چیز کمی است، اینکه می‌گوییم در عرصه جامعه، خانه و محیط کار در مصاف حق و باطل قرار می‌گیریم، اینکه آیا می‌توانیم امام حسینی شویم یا نه، کربلایی و عاشورایی هستیم یا نه، ظلم‌ستیز هستیم یا نه، با ظلم کنار می‌آییم یا مبارزه می‌کنیم، باور کنید اینها حرف‌های بسیار مهمی است. خیلی ساده است ولی در عین حال بسیار مهم است.

 

باید نسبت به ظلم واکنش نشان داد

اینکه وقتی کسی ظلم می‌بیند، نسبت به آن واکنش دارد خیلی خوب است. گاهی ظلم توسط مؤمنی از روی جهالت انجام می‌شود که با رفتار مؤمنانه او را از انجام ظلم نجات می‌دهیم و اگر این ظلم را یک کافر حربی انجام دهد، باید با آن مبارزه کرد. مصادیق ظلم و مصادیق برخورد با ظلم گوناگون است. به قول مرحوم آقای دولابی(رحمت‌الله‌علیه) می‌فرمودند: بله «کُلُّ یَومٍ عاشوراء و کُلُّ أرضٍ کَربَلاء»؛ همه زمین‌ها کربلا و همه زمان‌ها عاشوراست. در هر عاشورا و کربلایی، حسینی وجود دارد و یزیدی و تو باید مشخص کنی که حسینی هستی یا یزیدی. این امتحان در هر عصری جاری است و در جامعه هرکس عاشوراهایی اتفاق می‌افتد.

زمانی در همین کشور، در همین جامعه اسلامی در ایام انتخابات یک صحنه درگیری بین حق و باطل پیش می‌آید. می‌بینیم کسی بر سر کار می‌آید که این آدم، جامعه‌ توحیدی، ولایی و اسلامی را تا لبه پرتگاه می‌برد. این یک عاشورا و این جامعه کربلاست و آدم‌های این جامعه باید تکلیف خودشان را مشخص کنند.

درست است که وسط این دعوای خانگی و درون‌گفتمانی، صف‌بندی‌ یزیدی و حسینی نمی‌کنیم ولی بالاخره نشان دادند که پشت این جریانات یزید‌هایی هستند. بله، البته که همکار من یزید نیست ولی در دام یزیدی‌ها افتاده است. من با او به چشم یزید نگاه نمی‌کنم ولی جریان یزیدی و جریان حسینی در تقابل با هم هستند، این را باید در جامعه تفهیم کرد.

 

تقابل جریان سازش و چالش

من از شما سؤال می‌کنم: جریان سازش (خواهان بیعت با یزید) و جریان چالش (خواهان مبارزه با یزید) آیا دو جریان حق و باطل هستند یا نیستند؟ کسانی که در پشت این موضع‌ها قرار گرفتند، نماینده یزید یا نماینده امام حسین(علیه‌السلام) محسوب می‌شوند یا خیر؟ همین است دیگر. حالا ممکن است برادر من باشد که الان طرفدار سازش باشد، ولی یزید و یزیدی هم نیست. اینجاست که جهاد تبیین وارد می‌شود، نه جهاد نظامی. دیگر نمی‌گویم گردنش را بزن، می‌گویم برایش تبیین کن و از دام یزید و یزیدی‌ها نجاتش بده. چون جامعه ماست ولی درونش چنین جریان و تقابلی وجود دارد.

 

خود را به قافله سال 61 هجری برسان/ تعبیر زیبای شهید آوینی

من یک جمله از کتاب «فتح خون» شهید بزرگوار، شهید آوینی(رحمت‌الله‌علیه) بخوانم. جمله خیلی قشنگی است، کامل دل بدهید تا هم فیض ببریم و هم یادی از شهید کرده باشیم و هم از محتوای عمیق آن استفاده کنیم. شهید آوینی(رحمت‌الله‌علیه) فرمود: «تو ای آن که سال شصت ‌و ‌یک هجری، هنوز در ذخایر خلقت نهفته بودی و اکنون در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده‌ای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می‌کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده‌ات بگشایی و از خود و دلبستگی‌هایت هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت‌ و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت برسی. یاران شتاب کنید، قافله در راه است. می‌گویند که گناهکاران را نمی‌پذیرند. آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست، اما پشیمانان را می‌پذیرند».

 

در کهف حصین ولایت باشیم!

هرچقدر ولایتمداری شما بیشتر باشد تراز شما بالاتر است. شهید آوینی چطوری اینها را فهمیده است؟ می‌گوید: «ولایت، کهف حصین لازمان و لامکان»؛ ولایت لازمان و لامکان است، ولایت اسیر زمان و مکان نیست.

شخصی به امیرالمؤمنین‌‌(علیه‌السلام) گفت: آه! حیف، برادرم در جنگ نیست تا در رکاب شما بجنگد. حضرت فرمودند: آیا ما را قبول دارد و تأیید می‌کند؟ موضع ما را می‌گیرد؟ گفت: بله آقا کاملاً قبول دارد فقط نتوانست بیاید. حضرت فرمودند: همه آن کسانی که در گذشته و در آینده هنوز نیامده‌اند (برادر تو که سهل است)، اگر با ما هستند و ما را قبول دارند، جزء اصحاب ما و در رکاب ما هستند. بیهوده نیست که می‌گویند بگویید: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا»[3]؛ امام حسین(علیه‌السلام) کاش ما با شما بودیم. شما اگر اهل ولایت شوید دیگر زمان و مکان محدودتان نمی‌کند، وارد یک شبکه عظیم می‌شوید، با آنها همدم می‌شوید.

 

هر روز روز عاشوراست.../ کربلا، سرزمینی به وسعت تاریخ

شهید آوینی می‌فرماید: اگر با این شبکه همراه شدید آنوقت هجرت می‌کنید و در عاشورایی که امروز برای شما به وجود می‌آید، خودتان را به آن عاشورایی که سال 61 بود می‌رسانید. مثال بیّن آن حاج قاسم است؛ حاج قاسم را عاشورایی است، کربلا و حسین و یزیدی است و او در این عاشورا و کربلا خوش درخشید! همه شهدا همین­طور شدند. اگر متصل به ولایت شوید، ولایت در هر لحظه و هر مکانی حسین زمان شماست و عاشورای شما با او رقم می‌خورد. حرف، حرف اوست. جایی که او اشاره می‌کند کربلاست، زمانی که او می‌گوید، عاشوراست و اگر شما در زمان خودتان، عاشورا و کربلای خودتان را درک کردید، به حسین زمان­تان پیوستید و کمک کردید، سال 61 در اردوگاه امام حسین(علیه‌السلام) بودید.

 

خالص­ های عالم، حادثه عاشورا را آفریدند/  تأثیر کار عاشورایی و امام حسینی در جامعه

حالا عاشورا و کربلای ما کجاست؟ حسین(علیه‌السلام) و یزید ما کیست؟ حالا اردوگاه عمر سعد، ابن زیاد و یزیدیان کجاست؟ آن چیزی که عاشورا را عاشورا کرد این بود که در سپاه امام حسین(علیه‌السلام) همه در خلوص در اوج بودند. البته آنهایی که در مسیر همراه امام حسین(علیه‌السلام) شدند تا به کربلا رسیدند خیلی­ها از این جمع رفتند، جمع کوچک شد، خالص شد تا حتی روز عاشورا ضحاک فرار کرد. راه را باز گذاشتند. تا دقیقه 90 آزادی و اختیاری است، می‌توانید تا دقیقه 90 جا را خالی کنید. از آن طرف «هَل مِن ناصِر» امام حسین(علیه‌السلام) یک عده را از لشکر عمر سعد بیرون کشید. آنهایی که حسینی بودند در لشکر عمر سعد بودند تا دقایق آخر حسینی شدند. آنهایی که یزیدی بودند و در لشکر امام حسین(علیه‌السلام) بودند فرار کردند. یک عده‌شان همان اول رفتند. چند نفر هم اواسط‌ رفتند، تا روز عاشورا که این شخص (ضحاک) رفت. خیلی نبودند، در لشکر امام حسین(علیه‌السلام) آبروریزی نبود؛ خالص­ها هفتاد و دو یا صد و ‌اندی نفر اینهایی که ماندند خالص­های عالم بودند که امام حسین(علیه‌السلام) در مورد آنها فرمودند: دیگر مثل اینها پیدا نمی‌شود. اینها حادثه عاشورا را آفریدند.

آتش حادثه عاشورا در دامن عالم افتاد و مدام دارد امام حسینی درست می‌کند؛ یعنی اگر یک عده خالص دور هم جمع شوند و کار عاشورایی و امام حسینی کنند، این کارشان آدم درست می‎‎کند، جامعه اصلاح می‌کند. الآن هر کسی که اصلاح می‌شود به واسطه امام حسین(علیه‌السلام) و راه ایشان است؛ بی­نمازها با امام حسین(علیه‌‌السلام) با­نماز شدند، بی‌خداها با امام حسین(علیه‌السلام) با­خدا شدند. فراموش نکنیم که هر چقدر ما خودمان را در مسیر عاشورا و کربلایی که در آن قرار داریم خالص کنیم، اثر ما در تزکیه خود و محیط اطراف­مان بیشتر است.

 

عاشورا و کربلای ما کجاست؟

عاشورا و کربلای الآن ما کجاست؟ من می‌خواهم مثلثی در ذهن شما بکشم، یک ضلع آن  فلسطین به صورت عام و غزه به صورت خاص، یک ضلع آن لبنان و یک ضلع آن اربعین است. دو سال است که غزه در آتش می‌سوزد سر و صدا در دنیا بر پا شده است. مردم در شهرها و کشورشان سر و صدا می‌کنند. غیر مسلمان­ها صدایشان درآمده ولی آن اتفاقی که باید بیفتد (حمله به سمت اسرائیل) هنوز نیفتاده است. هنوز مردم و جوامع اسیر حکومت‌هایشان هستند. اتفاقات بسیار خوبی افتاده و آینده خیلی درخشان است ولی هنوز آن اتفاق نهایی نیفتاده است. اتفاق نهایی را شما باید رقم بزنید، ما باید رقم بزنیم از همین جمهوری اسلامی باید رقم بخورد.

 

هشدار، از قافله جا نمانیم!

بد است که به مقام معظم رهبری(حفظه‌الله)، نائب امام زمان(عجل­الله­تعالی­فرجه) توهین می‌کنند، ولی اول شیعیان عراق موضع می‌گیرند بعد ایران! هیئت­های ما کجا بودند؟ این همه هیئت، همه برای امام حسین(علیه‌السلام) سینه زدیم. چند هیئت برای اینکه به مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) توهین شد، یقه پاره کردند؟ مگر ایشان، حسین زمان ما نیست؟! چرا تکلیف کربلا و عاشورا را روشن نمی‌کنیم؟! خیلی از مردم بیدار شدند. کسانی که انتظار نداشتیم بیدار شوند، بیدار شدند! و یک عده که باید بیدارباش باشند خواب بودند! اصلاً عجیب است، این امتحانات کربلا و عاشورا عجیب است. یک عده فرار می‌کنند و می‌روند و یک عده می‌آیند. کسانی که انتظار ندارید چطوری قربان صدقه مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) می‌رفتند و عده­ای با این همه ادعا ماشین برداشتند و فرار کردند. از کسی که اصلاً از او انتظار نداشتید، نه از ظاهرش انتظار داشتید و نه از جنسیتش، وسط میدان آزادی برای اسرائیل رجز خواند! تا کسانی که شعار مرگ بر اسرائیل می‌دادند. مسیحی کربلا طرف امام حسین(علیه‌السلام) رفت مسلمان شد، شما که کربلا می‌روید به امام حسین(علیه‌السلام) و اصحاب ایشان سلام می‌دهید، دارید به او هم سلام می‌دهید.

 

غزه امروز عاشوراست/ غزه را دریابیم!

غزه قتل عام و نابود شده، جلوی چشم ما زن و بچه­ها را محاصره کرده‌اند. این تصاویر را مگر می‌شود دید؟! کسی که انسانیت داشته باشد نمی‌تواند این صحنه­ها را تحمل کند. از گرسنگی و تشنگی بمیرند! مسلمان در صف غذا بمیرد! ما هر وعده غذا می‌خوریم، هیئت­هایمان می‌خواهند شام بدهند، اربعین می‌خواهیم در کربلا موکب بزنیم! چه بگویم که هنوز نوبت زدن بعضی حرف­ها در جمع خودمان هم نرسیده است...

 غزه امروز عاشوراست. عاشورا در غزه است، باید خودمان را به عاشورا برسانیم، باید کار کنیم، باید کمک کنیم؛ پول بدهیم، شعار دهیم و مطالبه کنیم. حوزه علمیه مقدس قم، همه حوزه­های علمیه باید به الازهر مصر نامه بنویسند، علمای مصر! مصر، گذرگاه رفح را بسته، اینها مسمانند دارند می­میرند! مسلمان­ها ظرف غذا دست گرفته­‌اند و ساعت­ها ضجه می‌زنند. تعدادی از مراجع بزرگوار نامه نوشته‌اند، همه حوزه­های علمیه باید برای الازهر مصر نامه بنویسند. دانشگاها باید برای سازمان ملل نامه بنویسند. هیئت­های مذهبی چرا موضع نمی‌گیرند؟ غزه جلوی چشم ما دارد نابود می‌شود. روضه علی­اصغر(علیه­السلام) می‌خوانیم و ضجه می‌زنیم. همه عمر خودمان را می‌زدیم که وقتی عاشورا درست شد و بچه‌ها دارند می‌میرند ما آن روز کارمان را انجام دهیم! کو؟ همه عمر بر مظلومیت امام حسین(علیه‌السلام) گریه کردیم تا از مظلوم حمایت کنیم، کو؟! آقای مسئول کو؟ چرا داد نمی‌زنیم چرا یقه پاره نمی‌کنیم؟ دیگر باید چه اتفاقی بیفتد تا ما حرکت کنیم؟! منتظر چه هستیم؟

 

اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود!/ مسئولین محترم! کسی حق  خیانت ندارد...

آقای وزیر خارجه، امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) می‌فرمایند: اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود، تو به چه حقی می‌گویی نابودی اسرائیل در برنامه ما نیست؟! تو غلط می‌کنی! تو چه کاره‌ای که روی حرف امام(رحمت‌الله‌علیه) حرف می­زنی؟ تو چه کاره هستی که جمهوری اسلامی را بفروشی؟ مذاکرات مشروط انجام شد، وسط مذاکرات که به امر مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) بود وسط میز مذاکره موشک زدند. آقای مسئول شما می‌گویی این بحران تمام شود ما مذاکره می‌کنیم؟!

قبلاَ یک سال از خون شهدا می‌گذشت بعد معامله می‌‌‌کردند. چه به خانواده شهدا می‌گذرد؟ بعضی از جنازه­ها در تهران هنوز مفقودند، آقایان حرف از مذاکره می‌زنند! ننگ برآن ملت و مسئولینی که نائب امام زمان(عجل­الله­تعالی­فرجه) و حسین زمانش مجبور باشد در صحنه و مقابل چشم حضور نداشته باشد و آن مردم راحت زندگی کنند و کسی یقه کسی را نگیرد، در مورد این موضوع با کسی صحبت نکنند و عادت کنند!

 

ضرورت کمک به بازسازی حسینیه ­های لبنان

لبنان، امروز کربلاست، لبنان پادگان حزب‌الله است، نباید تضعیف شود. در لبنان جایی که اجتماع قلوب و جسوم اتفاق می‌افتاد و پایگاه معنوی نیروهای امام حسین(علیه‌السلام) و اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا(علیه‌السلام) بود حسینیه­ها بود. من آنجا رفتم و خودم دیدم و حرف زدم. آنجا با اینجا خیلی فرق می‌کند. آنجا فقط حسینیه­هاست که پایتخت امام حسینی‌ها و مقاومت است، حسینیه­های مهمی را دشمن خراب کرد. محل اجتماع حزب‌الله و مقاومت و عزاداران امام حسین(علیه­السلام) را زدند. حسینیه­ها خراب شده و برای تعمیر این حسینیه­ها به بودجه نیاز هست.

حسینیه­ها را نمی­سازند. یک عده از جاهای دیگر دارند پول می­دهند و بعضی اماکن دیگر را تعمیر می­کنند؛ از جمله دارند بعضی خانه­ها را تعمیر و به نام خودشان ثبت می­کنند. مال کشورهای دیگر جاهای دیگر، ولی حسینه­ها را تعمیر نمی­کنند. دروزی­ها را که جانشین یهودی­ها هستند، اینها را به لبنان و سوریه آوردند، دارند بر سر مردم لبنان و سوریه مسلط می­کنند. برای ساخت و ساز حسینیه­ها به شدت نیاز به پول است. بنده به آنجا رفتم با خود همان عزیزان جلسه داشتیم، با مدیران حزب­الله، مدیر فرهنگی­ و مسئول هیئت­شان جلسه داشتیم، حرف همه این بود محل تجمعات ما را زدند، ما حسینیه نداریم کمک کنید حسینیه­ها را بسازیم. باور می­کنید اینکه من دارم می­گویم حسینیه­ها آنجا کسی پای آن نیست! گروه­هایی آنجا دارند کار می­کنند ولی این ساخت و ساز نیست. در لبنان شما باید کمک دهید. یک حسینیه را می­سازید می­نویسند حسینیه را از یزد دارالعباده ساختند. ده سال دیگر وقتی این کشور و این شهر بازسازی شود، شما می­بینید که جاهای دیگر آمدند در صحنه کار کردند! این ایران ایران که می­گوییم، ایران باید برود آنجا کار کند. ما اگر الآن آدم قدَرقدرتی سر همین ماجرا داشته باشیم باید الآن بفرستیم با یک تیم برود آنجا کار کند. زمینه­اش هم هست که این اتفاق بیفتد. یک حسینیه برداریم و حسینیه را بسازیم و تحویل دهیم. به خدا خودمان حسینیه نداریم، به والله خودمان آواره­ایم، بچه­هایمان خسته شدند از بس از اینجا به آنجا رفتند، ولی اول آنجا! آنجا خط مقدم و نوک پیکان است!

 

اربعین کاروان ببرید!/  مخابره پیام مرگ بر اسراییل اربعین در جهان

اربعین، چیزی نیست جز رزمایشی که ما باید در مقابل صهیونیست­ها داشته باشیم. جمعیت عظیم اربعین به تعبیر پیامبر(صلی­الله­علیه­و­آله) آن سواد اعظم (سیاهی بزرگ) که فرمودند: «عَلیکُم بِسَوادِ الأعظَم»[4] منظورشان امیرالمؤمنین(علیه­السلام) بود. ما باید به سمت آن سیاهی بزرگ برویم. آن سیاهی بزرگ اربعین است که دشمن از آن می­ترسد.

اربعین کاروان ببریم! هر کاری در اربعین انجام دهید خوب است دست شما را می­بوسم، اما اربعین کاروان و جمعیت ببریم، ما باید آنجا رژه برویم و خودمان را نشان دهیم. جلسات گذشته عرض کردم آنجا باید اقامه بغض کنیم، آنجا باید مرگ بر اسرائیل بگوییم. مرگ بر اسرائیل آن جمعیت، آن صدا و تصویر، باید مخابره شود. باید بفهمند این جمعیت آماده خیز برداشتن برای نابودی اسرائیل است. اربعینی که خودمان برویم زیارت کنیم و برگردیم این اربعین را نمی­دانم امام حسین(علیه­السلام) با ما چطوری حساب می­کنند.

 

مثلث غزه، لبنان، اربعین!

«کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کَربَلا». این است: این مثلثی که عرض کردم غزه، لبنان، اربعین! برای اربعین هم هرکسی می تواند کمک کند. خودمان، به خدا کسی نیست خودمان هستیم! بچه­ها دارند زحمت می­کشند برای اینکه کاروانی بروند علی­رغم اینکه بعضی به کاروان بی­مهری می­کنند. کاروان خیلی مهم است. هر کس غیرت امام حسینی داشته باشد امروز کاروان­ها را تقویت می­کند. کاروان­ها باید حرکت­های منسجم و با برنامه بروند نه اینکه برویم و فقط فکر آب و غذای­مان باشیم و برگردیم. با برنامه، با آرایش باید از این کاروان­ها صدا و تصویر مرگ بر اسرائیل بلند شود. هر موکبی هم می­رویم باید دم در آن موکب پرچم اسرائیل نصب شده باشد و الا موکب نیست جمع کند و دنبال کارش برود. اسم امام حسین(علیه­السلام) هم نیاورد. کسی که امروز با اسرائیل دشمن نیست و فریادش را نمی­زند، غلط می­کند که سینه بزند و اسم امام حسین(علیه­السلام) را ببرد. لشکر یزید و امام حسین(علیه­السلام) واضح صف­آرایی کرده، یک عده دم بر نمی­آورند. داخل این مثلث جمهوری اسلامی ایران است که ما باید موضع داشته باشیم، حرف حق را بزنیم، مواظب باشیم اختلاف درست نشود و در عین حال جهاد تبیین کنیم. وای به حال آن کسی که در این دوران پر فتنه و پرحادثه مشغول زندگی خودش باشد! این همان کسی است که گفت: بی­طرفان­اند بی­طرف؛ ما الآن باید هر جا، هر حرکتی که ضدصهیونیستی است را تقویت کنیم. آنجا باید کلونی جمعیت شود و تراکم پیدا کند. آنجا خودمان را برسانیم. قافله کربلا و سیدالشهدا(علیه­السلام) همین است!

 

استقبالی بی­ نظیر در شام

امیرالمؤمنین(علیه­السلام) فرمودند: «مَا اَخَذَ اللهُ علَی العُلماءِ أن لا یُقارّوا عَلَی کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلومٍ»[5]؛ خداوند متعال از علما عهد گرفت که در مقابل گرسنگی مظلومان و سیری ظالمان ساکت ننشینند. علما و بزرگان تکلیف خودشان را می­دانند. ما هم عالمی هستیم، در این زمان آگاهی هستیم، باید کار خودمان را انجام دهیم.

کاروان اسرا وقتی به شام آمد، بزرگان آن زمان خفقان گرفته بودند، همه آنها که می­دانستند این کاروان کدام کاروان است و اینها چه کسانی هستند! مردم در شام گول خورده بودند نمی­دانستند. سهل بن ساعدی وقتی آمد دید نیم میلیون جمعیت یعنی پانصد هزار نفر جمعیت در شام بیرون از خانه­هایشان برای تماشا آمده بودند! اینگونه استقبالی از پیغمبر(صلی­الله­علیه­و­آله) نشد، از امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(علیهم­السلام) نشد، استقبال که هیچ، تشییع جنازه­هایشان هم به ده نفر، پنج نفر و... گذشت. حالا پانصد هزار نفر به استقبال دختر امیرالمؤمنین(علیه­السلام) به استقبال دختران این خانواده آمدند! استقبال آمدند چه کنند؟ سهل ساعدی گفت: امروز در شام چه خبر است؟ من از صحابه پیغمبر(صلی­الله­علیه­و­آله) هستم، تا حالا چنین جشنی در اسلام ندیدم! یکی گفت: سهل ما نمی­دانیم چرا زمین دهن باز نمی­کند، چرا آسمان سنگ نمی­بارد و بلا نازل نمی­شود؟ گفت: چرا آخر چه شده؟ گفت: اینهایی که می­بینی سوار این شترها کردند اینها دختران پیغمبرند، اینها بچه­های امیرالمؤمنین(علیه­السلام) هستند!

 

گرسنگی و تشنگی از جنس کربلا!

نمی­خواهم روضه باز برایتان بخوانم ولی آن کس که چهل منزل روزی یک وعده به او یک قرص نان دادند، اینقدر غذا کم بود که بی­بی زینب(علیها­السلام) غذایشان را، همان لقمه نان خودشان را به بچه­ها می­دادند. زین­العابدین(علیه­السلام) می­فرمایند: عمه­ام دیگر نمی­توانست نمازهای نافله­اش را ایستاده بخواند، نشسته می­خواند «تُصَلّی بِجُلوسٍ». نشسته نماز می­خواند. شما فکر می­کنید اینها پوست به استخوان نشده بودند! شما فکر می­کنید اینها رنگ صورت­هایشان عوض نشده بود؟! تصویری از یکی از این خانم­های غزه هست با این حجابش نشسته استخوان­های صورتش بیرون زده، آدم چند روز غذا نخورد اینگونه می­شود؟ چند روز آب درست حسابی نخورَد اینطوری می­شود؟

وای وای... این دخترها را سوار این شترها کردند، می­گویند اینها خارجی­اند! نیم میلیون نفر جمعیت آمدند جشن گرفتند. به خدا اینها داغ دیدند، بابا اینها داغ دیدند، چهل منزل اسیری کشیدند، کتک خوردند، زمین خوردند، اینها را وقتی از کربلا بیرون می­آوردند از وسط گودال قتلگاه ردشان کردند. این بچه­ها در این چهل منزل صدای پای اسب می­شنیدند می­ترسیدند، صدای شمشیر می­شنیدند می­ترسیدند. در روایت دارد در این چهل منزل که سر مطهر را به شام می­بردند، در هر منزلی که اتراق می­کردند، شب­ها شراب می­خوردند، مست می­کردند، قهقهه می­زدند، بعد در این مستی­شان سمت این اسرا می­رفتند. یا اباعبدالله، یا اباعبدالله، یا اباعبدالله(علیه­السلام)! امان از آن زمان­هایی که حضرت زینب(علیها­السلام) باید می­دویدند این بچه­ها را از دست اینها نجات می­دادند.

ما هنوز جرأت نکردیم بعضی از مقاتل را برای شما بخوانیم. ما در غزه دیدیم جنازه­هایی که روی زمین افتاده بود حیوانات این جنازه­ها را می­خوردند! ببخشید وقتی که به عمر سعد گفتند: جنازه­های حسین(علیه­السلام) و یارانش را دفن نمی­کنی گفت: باشد برای وحوش بیابان! گرچه بدن حجت خدا و اصحاب او را هیچ حیوانی جسارت نمی­کند و حیوان­تر از این حیوانات نبود. فیلم بچه شیرخواره­ای را پخش کردند که از تشنگی در آغوش مادرش مُرد! پیرمردی از تشنگی در صف آب یا غذا ایستاده بود، در همان صف از دنیا رفت!

 

یا صاحب­ الزمان(عجل­ الله­ تعالی ­فرجه) ما را ببخش!

 یا صاحب­الزمان! آقا جان، ما را به خاطر این بی­تفاوتی­هایمان ببخش، ما را به خاطر کم­کاری­هایمان ببخش. در حق نائبت ظلم کردیم، ما در حق مردم مظلوم غزه ظلم کردیم. ما کاری نکردیم، ما اصلاً کاری نکردیم، ما کاری نکردیم، ما باید کاری انجام دهیم. یا صاحب­الزمان تو را به حق آن دختر سه ساله­ای که سرش را در خرابه روی خشت گذاشت، اما جار نزد که از گرسنگی دارم می­میرم، از تشنگی دارم می­میرم. تو را به حق آن بچه­های در آن خرابه در آن کاروان که گرسنگی کشیدند اما منت نکشیدند، آقا جان تو را قسم می­دهیم بیا! آقا دیگر کافی است.


[1] الامالی، شیخ صدوق، ۱۳٦٢ش، ص۱۱٥.

.[2] بحارالانوار، ج 44، ص 383.

[3]. بحار­الانوار، ج 101، ص 339.

[4]. حدیث بی­کم و بیشی، ج 1، ص 104.

[5]. نهج­البلاغه، خطبه 3.