کدام فاطمه؟ کدام فاطمیه؟
کدام فاطمه؟ کدام فاطمیه؟
کدام فاطمه؟ کدام فاطمیه؟
حجتالاسلام مهدوینژاد: ما حق نداریم تحلیل حداقلی از شخصیت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ارائه دهیم. تحلیل حداقلی یعنی اول نداشتن آرمان و توقف در شخص و معرفی یک کارکرد حداقلی و تمرکز روی نقشهای فردی، خانوادگی و نهایتاً ذاتی یک زن. دوم توقف در آرمان؛ یعنی بگوییم آرمان ایشان، دفاع از همسرش علیبنابیطالب(علیهالسلام) بود که اتفاقاً ولی و امام ایشان هم بود. ماجرایی بود و تمام شد و دیگر مشابهی در تاریخ ندارد! اما حقیقت این است که نباید در آرمان متوقف شد؛ یعنی توقف در یک محدوده زمانی، مکانی و شخصی؛ فقط امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در آن تاریخ و آن شرایط و تمام! این اشتباه است. // طرح مبارزاتی حضرت زهرا(علیهاالسلام) برای نصرت ولی و نصرت امام مظلوم بود. اگر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) همسر ایشان هم نبودند همین کارها را میکردند. // باید مواظب باشیم که فاطمیه را تنزل ندهیم و قرائت غلط از فاطمیه، ولایت و دین ارائه ندهیم. اگر قرائت غلط از حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و دین و اولیای دین ارائه دهیم دیگر نمیتوانیم آنها را به عنوان الگوی خود و دنیا معرفی کنیم. شما وقتی فاطمه زهرای خانهنشینِ به دور از اجتماع و سیاست و به دور از میدان را معرفی کنید، نمیتواند الگوی زن امروز در دنیای امروز باشد.
شناسنامه:
عنوان مراسم: مراسم فاطمیه اول؛ حکایت همچنان باقی است
موضوع سخنرانی: قرائت درست از فاطمیه
تاریخ: شنبه 26/8/1403
مکان: مدینه العلم کاظمیه
قالوا بلای حضرت زهرا(علیهاالسلام)/ آزمون حضرت صدیقه(علیهاالسلام) قبل از خلقت
آزمون حضرت صدیقه(علیهاالسلام) قبل از خلقت ایشان، محور شدن در بین اهلبیت(علیهمالسلام) و بلاگردانی از اسلام و ولایت بود. قالوا بلای حضرت صدیقه(علیهاالسلام) حفظ اسلام ناب و بلاگردانی از ولایت و وصایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بود. ایشان بلاگردان اصل دین و اصل رسالت و نبوت بودند؛ در واقع حضرت صدیقه(علیهاالسلام) فقط منادی حفظ تشیع نبودند، بلکه منادی حفظ اصل اسلام و نبوت بودند، اگر حرکت حضرت نبود به تعبیر مرحوم حضرت آیتالله مصباح(رحمتاللهعلیه) اسلام از آنچه که به دست اهل سنت هم رسیده، همین مقدار هم به دستشان نمیرسید؛ یعنی اهل سنت که با شیعه در برخی عقاید و امور فقهی اختلاف دارند، حتی این مقدار از اسلام هم که به آنها رسید، نمیرسید. بنابراین حتی اهل سنت هم مدیون مجاهدتهای حضرت صدیقه(علیهاالسلام) هستند.
دو برداشت از فاطمیه/ قرائت درست از فاطمیه
نباید این آزمون سنگین و قیام سخت و پیچیده و زحمات طاقتفرسای حضرت، آن شهادت مظلومانه و فجیع ضایع شود، تحریف شود، نباید بد فهمیده شود، نباید قرائت غلطی از آن ارائه شود. همانطور که عدهای خواسته یا نخواسته عاشورا را تحریف کردند. همینطور هر تاریخی از جمله تاریخ فاطمیه و حوادث صدر اسلام قابل تحریف است.
واقعیت چه بوده، قرائت درست از فاطمیه چیست؟ باید مواظب قرائتهای انحرافی از دستاوردهای حضرت زهرا(علیهاالسلام) باشیم. مبادا آن حماسه عظیم و دستاوردهای بیبدیع دستخوش فراموشی یا تحریف قرار بگیرد.
دو قرائت یعنی برداشت، تحلیل و تفسیر داریم: یک قرائت انحرافی یا همان قرائت انفعالی، یکی هم قرائت درست و دقیق یا همان قرائت انقلابی از فاطمیه. کار حضرت زهرا(علیهاالسلام) یک کار انقلابی بود، نه یک حرکت انفعالی. وقتی میگوییم قرائت انفعالی یعنی تفسیر و تحلیل حداقلی از فاطمیه و حوادث آن و رفتارها و شخصیت حضرت صدیقه(علیهاالسلام).
تقلیل و تحریف فاطمیه
ما حق نداریم تحلیل حداقلی از این شخصیت ارائه دهیم، این تحریف شخصیت حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. چطور؟ اول اینکه ما حضرت زهرا و حوادث فاطمیه و اقدامات ایشان را متوقف در شخص ببینیم، به عنوان یک بانو که معصومه و دختر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بودند، تحلیل و تفسیر از حوادث و رفتارها در همین حد باشد. اینها قابل انکار نیست، ولیکن شما چه برداشت و تحلیلی میکنید؟ اینکه تمرکز بر نقشهای ذاتی ایشان باشد، اینکه ایشان زن بودند، دختر خوبی برای پدر بودند تا آن حد که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «فداها ابوها»[1] و «ام ابیها». اینها تحلیل و تفسیر حداقلی است. دختر خوبی برای پیامبر بودند، همسر خوبی برای علی(علیهالسلام) بودند که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «نِعْمَ الْعَوْنِ عَلی طَاعَةِ اللهِ»[2]؛ بهترین کمککار برای طاعت خداست؛ یعنی ایشان از من مال حرام یا شبههناک نمیخواهد، دنیا نمیخواهد، من با او موفق به اقامه نمازهای هزار رکعتی در شبها هستم، من بهخاطر همراهیهای او موفق به سرکشی به خانوادههای فقرا هستم. بانوان دیگری هم هستند که اینطور همراهند و همسر بسیار خوبی هستند، حتی گاهی از شوهرشان بهترند. ایشان مادر خوبی بودند، دو امام تربیت کردند. خانهداری و فرزندداری میکردند. بله! همه اینها در حد عالی بوده، البته تربیت امام معصوم دست خداوند متعال است. الان فرزندان ایشان دو امام تربیت شده دست خدا هستند. آنوقت چه میخواهید در مورد حضرت زهرا(علیهاالسلام) بگویید؟ میخواهید بگویید اگر ایشان نبودند امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) امام نمیشدند؟ مگر مادران بقیه ائمه معصوم بودند؟ آدمهای باتقوایی بودند، ولی فرزندانشان امام معصوم شدند.
نقش اصلی و منحصر به فرد حضرت زهرا(علیهاالسلام)/ همه شخصیت فاطمه(علیهاالسلام)
نمیخواهیم نقش مادری حضرت و الگو بودن ایشان را نقض کنیم بلکه میخواهیم بگوییم فاطمه(علیهاالسلام) اینها هست، ولی همه شخصیت فاطمه این نیست. آن فاطمهای که باید از او دم بزنیم فقط این نیست. دیگرانی هم هستند که چنین شخصیت و تواناییهایی دارند. اگر این شخصیت و حوادث فاطمیه و رفتار حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را در بُعد شخصی محدود کنیم در مسیر تحریف هستیم.
هر وقت میخواهیم حضرت زهرا(علیهاالسلام) را معرفی کنیم به سه یا چهار موضوع معرفی میکنیم. حضرت آنقدر زیاد نماز میخواندند که پاهایشان متورم میشد؛ البته که این یک فضیلت والا و بالاست، شاید کسی در عبادت به گرد پای ایشان نرسیده، اصلاً نمیخواهیم اینها را منکر شویم، ولی میخواهم بگویم در تراز انسانهای غیر معصوم ما زنان و مردانی داریم که در عبادت و معنویت کولاک بودند، در خانوادهداری و تربیت در حد اعلایی بودند، آیا کار حضرت و عهد حضرت صدیقه(علیهاالسلام) اینها بوده؟ ما در مراسم فاطمیه جمع میشویم برای یک مادر مظلومه اشک بریزیم که داشت بچههایش را تربیت میکرد و آمدند او را کشتند! داشت زندگیاش را میکرد و آمدند زندگیاش را به هم زدند! سرش به کار خودش بود و آمدند اوضاع زندگی او را عوض کردند! یک همسر خوبی بود و با شوهرش زندگی عاشقانه و عارفانهای میکرد خدا لعنتشان کند که آمدند این زندگی را به هم زدند و در جوانی ایشان را به شهادت رساندند.
چرا کشتند زهرا(علیهاالسلام) را/ ننگ و هزینه بزرگ در فاطمیه
پس چرا حضرت اینقدر مجروح شد، چرا کتک خورد؟ چرا حضرت فرزند سقط کرد؟ اگر بیبی زندگی خود را میکرد و مشغول کار خود بود و کاری به کار دیگران نداشت، چرا با اینکه دختر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود، مورد این هجمهها قرار گرفت. با اینکه زدن دختر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای ضاربین و قاتلین خیلی هزینه داشت، حتماً آنها برای کارهای دنیاییشان هزینه کردند و دیدند که اگر حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) را با این همه هزینه از سر راه بردارند برایشان فواید بیشتری دارد. حتماً حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) کاری انجام میدادند که اینها برای برخورد کردن اینطور محاسبه کردند. اگر فقط بانویی خانهدار و مشغول زندگی خود بود و کار به سیاست، اجتماع و حوادث نداشت، این هزینه را بر خودشان تحمیل نمیکردند و چنین اقدام ننگآوری کنند. دختر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) وقتی قد راست میکند در مقابل جریانی میایستد هزینهبردار و خطرناک میشود، وگرنه یک مادر، یک خانهدار و یک همسردار که کار به کار امور اجتماعی ندارد و خطری هم ندارد.
مبارزه سیاسی یا دعوای خانوادگی
بعضی میگویند: امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شوهر ایشان بود ایشان رفتند از شوهر خود دفاع کنند، بالآخره نمیتوانستند بنشیند و تماشا کند که دیگران حق شوهرشان را بگیرند، رفتند به حق شوهر خود رسیدگی کنند. دختر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) رفت تا غائله را تمام کند، صحبتی کند و مسئله را تمام کند، اما درگیری شد و ایشان کتک خوردند و بعد حوادث به آنجا کشید. یعنی مسئله شخصی بوده، چون برای دفاع از شوهر وارد شدند. پس چرا ایشان ماجرا را رها نکرند؟
حضرت زهرا(علیهاالسلام) با آن حالت بیماری درِ خانه مردم میرفتند. آن گریههای طولانی، مبارزات و در بستر آن همه سخنرانی و اتفاقات، اینها دیگر برای چه بود؟ ایشان رفتند اقدامی انجام دهند، در این اقدام شکست خوردند. بعد قاعدتاً یک زن با این انگیزه وسط آمده نتوانسته کاری انجام دهد، برود خانهاش؟ چرا ادامه میدهد؟ آنقدر ادامه میدهد که برای بعد از خود وصیت میکند که تشیع جنازه ایشان کسی نیاید، شبانه دفن شود. شما نمیخواهید بگویید که حضرت زهرا(علیهاالسلام) بهخاطر افسردگی و ناراحتیهای شخصی و -نستجیرُ باالله- عقدههای زنانه یا از سر غیظ و غضب شخصی و خانوادگی یا افسردگیهای بعد از آن جراحتها و بیماریها چنین وصیتی کردند. اگر نخواهید این حرف را بزنید، حتماً باید بگویید این رفتارها سیاسی و مبارزه بوده است.
اگر حضرت زهرا(علیهاالسلام) همسر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نبود و این حوادث برای فرد دیگری که امام او بودند اتفاق میافتاد، آیا حضرت زهرا(علیهاالسلام) چنین مبارزهای نمیکردند؟ برای دفاع از امام نمیرفتند؟ مسئله خانوادگی و شخصی بود یا سیاسی و اجتماعی؟ به اینها باید فکر کرد.
توقف در مسئله فاطمیه ممنوع/ ایدئولوژی و جهانبینی فاطمیه
حضرت زهرا(علیهاالسلام) را ما چگونه معرفی میکنیم؟ اول توقف در شخص، یک کارکرد حداقلی معرفی کردن و تمرکز روی نقشهای فردی، خانوادگی و ذاتی یک زن در تراز بالا. فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و حوادث فاطمیه را در این حد تحلیل و تفسیر کنیم این قرائت انفعالی از فاطمیه است. دوم توقف در آرمان. توقف در آرمان یعنی چه؟ میگوییم ایشان از امام خود دفاع کردند. آرمان، دفاع از ولی و امام مظلوم بود. این آرمان بزرگی است اما حرف سر این است ایشان رفتند حق امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را احقاق کنند؛ حق امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و تمام.
حرکت آرمانی بود، اما در آرمان متوقف میشوند؛ یعنی توقف در یک محدوده زمانی، مکانی و شخصی. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در آن تاریخ و آن شرایط و تمام. ما برای ایشان گریه کنیم، بر دشمنانشان لعنت بفرستیم، بر خودشان درود بفرستیم و برای مظلومیتشان اشک بریزیم. در این قرائت آرمان وجود دارد، اما توقف در آرمان است. آرمان در زمان، مکان و شخص متوقف میشود و جریان ندارد.
شما مسئله را به صورت یک جهانبینی، ایدئولوژی و استراتژی رفتاری از حضرت زهرا(علیهاالسلام) اخذ نمیکنید. برای اینکه در مواقع مشابه در تاریخ، چنین حرکت و اقدامی را انجام دهید میگویید: نه یک اتفاق بوده در آن برهه از تاریخ رخ داده، در همان برهه همه چیز را تحلیل کن و لعن و درود بفرست و مناسک به پا کن. آنوقت رفتار حضرت زهرا(علیهاالسلام) به یک استراتژی رفتاری برای شیعه، دیگران و مردم تبدیل نمیشود.
زنده و پویا بودن جریان ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
در این نگاه شما دیگر علی زمانت را نمیشناسی، فقط علی را میشناسی و تمام. تأکید هم میکنند که فقط علی، فقط علی. ما هم میگوییم فقط علی، اما یک تفاوت در این فقط علی که شما میگویید با فقط علی که ما میگوییم هست. بله امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در عالم هستی یک نفر بیشتر نبودهاند، این شخص با این جایگاه یک نفر بیشتر نبوده اما امیرالمؤمنین(علیهالسلام) ولی بودهاند. همه اینها به دلیل ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) اتفاق افتاد. شما وقتی علی علی میگویید، حتماً باید ولی ولی هم بگویید چون این ولایت استمرار دارد. این ولایت از «الله» به رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رسیده و از ایشان به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به سایر ائمه(علیهمالسلام) رسیده و بعد از این حضرات و در دوران غیبت ادامه دارد.
مواظب باشید از زبان این اسم مبارک علی علی بیرون میآید. آن اشعار و محتواهایی که میخوانید و میشنوید انتهای آن چیست. میخواهند یک علی منهای ولی معرفی کنند. یک علی و ولی معرفی کنند که در هم ادغام شده و ادامه ندارد. این را باید مواظب بود.
جریان مسئله ولایت و برائت
طرح مبارزاتی حضرت زهرا(علیهاالسلام) برای نصرت ولی و نصرت امام مظلوم بود. اگر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) همسر ایشان هم نبودند همین کارها را میکردند. یعنی شما باید این رفتار را الگو قرار دهید، برای دفاع از ولی زمان در هر عصری که قرار دارید. اما اجازه ندادهاند این تحلیل به درستی ارائه شود. مردم در اعصار گذشته هیچ مجاهدتی برای امامان معصوم نکردهاند الگو از فاطمه اطهر(علیهاالسلام) نگرفتند؛ الا عدهای قلیل در دل تاریخ. «ِلَّا الْقَلِیلُ مِمَّنْ وَفی لِرِعایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ»[3]؛ الا عده کمی. ولایت و دفاع از ولایت امتداد دارد، ما امام داریم. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) یکی است، چهارده نور پاک داریم اینها مقدسات ما هستند، کسی به گرد پای اینها هم نمیرسد اما شما در هر عصری قرار گرفتید باید نسبت خود را با ولیّ زمان خود روشن کنید. اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید کاری فاطمی برای ولیّ زمان خود انجام دهید، برای دفاع از ولایت و برای بلند کردن حرف ولی از روی زمین خود را به آب و آتش بزنید، «ولو بلغ ما بلغ».
جاری بودن جریان خصومت در برابر ولایت
توقف در خصم؛ در دشمن و دشمنی هم روی عده خاصی در دل تاریخ متوقف شدهاید و متعصبانه آنها را لعن کنید و برای آنها جلسه بگیرید و نفرین کنید. باید بدانی خصم معادل زمان تو کیست. میگوید این حرفها چیست؟ خدا لعنتشان کند. آن خبیث یکی بود، تمام شد، رفت. شما باید آنها را لعن کنید. میگوییم شما نه تنها مسئله ولایت را نفهمیدید، حتی مسئله برائت را هم نفهمیدید. همانطور که ولایت استمرار دارد برائت هم استمرار دارد. همانطور که ولی زمان و امام زمان را باید بشناسید، دشمنان زمان را هم که نقطه مقابل اویند را هم باید بشناسید.
شما شمر و دشمنان ۱۴۰۰ سال پیش را لعن میکنید که الآن خطری ندارند، آنوقت یک عده میگویند: نه! یک عدهای در یک زمان و مکان خاصی محدودند، مناسک را توسعه میدهند میگویند: ما برای ثواب اخروی لعن میکنیم، ثواب لعن بیشتر از ثواب صلوات است. ما که نگفتیم نیست اصلاً مسئله این نیست. شما اول میگویید: «لا اله»؛ اول هر چه «اله» غیر خداست را لعنت میکنید بعد میگویید: «الله». اول نفی هر خدایی بعد اثبات «الله»، اول هر چه دشمن است را لعن کنید. این را منکر نیستیم بحث ما این است که شما چرا خصم را متوقف در زمان کردید؟ این خصومت است که مسئله است. جریان دشمنی است که استمرار دارد، تو چرا این را محدود میکنی؟
توسعه مناسک، حربه دشمن
یزید و شمر امروز معادل دارند، شما باید تکلیف خودتان را روشن کنید. حسین زمانه شما کیست؟ الآن که امام زمان در پشت پرده غیبتاند در حوادث واقعه و فتنهها از چه کسی پیروی میکنید؟ فاطمه زهرا(علیهالسلام) اینطوری نبودند. در عصر خودشان با خصما مبارزه کردند. اینها که اینطور فکر میکنند مدام مناسک تولید میکنند، بغض را شخصی و انحصاری میکنند، برائتشان به 1400سال پیش برمیگردد. مجالس عیدالزهرا با هزینههای کلان میگیرند و فیلم آن را پخش میکنند. همین افرادی که تبلیغ قمهزنی و لعن و فحاشی مقدسات اهلسنت میکنند که طبق نظر اکثریت علما جایز نیست، وقتی داعشی که آمریکا و اسرائیل اعتراف کردند ساخته دست آنهاست، حمله کرد یک بیانیه علیه آنها ندادند. یک نفر از قمهزنهای آنها نرفتند با این دواعشی که خونآشام بودند بجنگند. وقتی کسی حوادث را شخصی و محدود میکند تحلیل و تفسیرهای غیرواقعی و غیرسیاسی میکند، همین میشود. البته بدنه پایین اینطوری هستند وگرنه سردمداران این جریانات خوب میفهمند و دستشان در دست امریکا و انگلیس است. توسعه مناسکی میدهند. نایب امام زمان و سایر مراجع مرتب میگویند توهین به مقدسات اهل سنت و امهات المؤمنین جایز نیست، ولی اینها مدام مجلس میگیرند، رنگ و شعر تولید میکنند و فیلمبرداری میکنند و در حد وسیع توزیع میکنند. مناسک را توسعه میدهند. شمر و یزید و دشمنان زمان خودشان را نمیشناسند، بر آن دشمنان متوقف شدند. به آنها میگوییم اگر الآن دشمنان و دوستان را بشناسید از این کارها نمیکنید و حواستان جمع میشود و شما هم در عصر خودتان همان کاری که حضرت صدیقه(علیهاالسلام) و حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در عصر خودشان کردند را انجام میدهید.
فاطمیون و علویون صدر اسلام را میشناسند، اما فاطمیون و علویون امروز را نمیشناسند و با آنها سر ناسازگاری هم دارند، با انگلیس و آمریکا و اسرائیل میتوانند بسازند، اما با جمهوری اسلامی نمیتوانند بسازند! دوست مناسکی و محفلی دارند و آنها را محب حضرت زهرا(علیهالسلام) و به این نام و عنوان میشناسند، اما دوست ایدئولوژیک و استراتژیک حضرت زهرا(علیهالسلام) و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را نمیشناسند. مسئله از اینجا فرق میکند. او که در مقابل «أشدّ النّاس عَداوَهً لِلَّذینَ آمَنوا الیهود»[4]در مقابل یهود که دشمنترین دشمنان برای مؤمنیناند، میجنگد، کشته میدهد و مجروح میشود، او را محب حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین(علیهماالسلام) نمیداند. ولی این آقای یاعلیگو و یازهراگوی سینهزن خرجبده سکولار منزوی از سیاست درست و عافیتطلب و مناسکی را ترجیح میدهد و میگوید این امامحسینی است! امامحسین(علیهالسلام) در برابر ظلم قیام و ایستادگی و دعوت به عدم سازش کرد، حال، اینها که در برابر صهیونیستها کوتاه نمیآیند و سازش نمیکنند، دهها هزار نفر از آنها کشته شدند و مقاومت میکنند، اینها پیام امام حسین(علیهالسلام) را دریافت کردند، حال شما طرفدار چه کسی هستید؟ میگوید آنها سنی هستند و نباید به آنها کمک کرد و آنها دشمن اهلبیت(علیهمالسلام) هستند!
اهل سنت دشمن اهلبیت(علیهمالسلام) نیستند؛ تنها دو فرقه از اهل سنت، یعنی وهابیت -که خود علمای اهل سنت هم آنها را قبول ندارند- و ناصبیها دشمن حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هستند و بقیه آنها محب اهلبیت(علیهمالسلام) هستند. در همین غزه و بلاد اهل سنت و در مصر مسجدی به نام حضرت فاطمه زهرا و حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهمالسلام) هست. اسم فرزندانشان را اسم اهلبیت(علیهمالسلام) میگذارند. کسانی که اینگونه از شخصیت بزرگوار این ذوات مقدسه تحلیل میکنند، حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را هم نشناختهاند.
تشیع استراتژیک و ایدئولوژیک یا تشیع مناسکی؟
در 25 سالی که حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در مدینه در رأس حکومت نبودند به فقرای مدینه کمک و ایتام رسیدگی میکردند، مگر اینها شیعیان و دوستان حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بودند؟ همین افراد نیامدند و حضرت را کنار زدند؟ وقتی حضرت در جنگ صفین به حکومت رسیدند، سپاه اسلام 25 هزار نفر شهید داد، این 25 هزار نفر همان کسانی بودند که حکمیت را بر حضرت تحمیل کردند. حضرت به خانوادهها و ایتام آنها رسیدگی میکردند. اینها به تعبیر امروز شیعه اعتقادی نبودند، شیعه سیاسی بودند. در روایت آمده که در زمان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فقط هفت نفر باقی ماندند و بقیه مرتد شدند. اعتقاد اینها به ولایت حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) با اعتقاد این هفت نفر فرق میکرد. این اعتقادی که شما الآن به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دارید، آن 25 هزار شهیدی که در آن جنگ اتفاق افتاد، نداشتند؛ چون حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) حاکم آنها بود، به دستور حاکم رفتند اما ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به این معنا را قبول نداشتند؛ لذا حضرت امر کردند و اینها گوش ندادند و حکمیت بر حضرت تحمیل شد، ولی حضرت به اینها رسیدگی میکرد و به خانوادههای آنها کمک میکرد. ایدئولوژی توحیدی و ولایی را توسعه میداد. استراتژی حضرت، تحقق آرمانها بود، اینگونه مردم را به سمت اسلام ناب هدایت میکردند. همان کاری که جمهوری اسلامی کرد. حضرت در لحظات آخر عمرشان در وصیتنامهشان هم فرمودند: «کونا لِلظّالِم خَصماً وَ لِلمَظلومِ عوناً»[5]؛ خصم ظالم و کمک مظلوم باشید. نفرمودند که فقط خصم ظالم باشید و به مظلوم کمک نکنید، نفرمودند فقط به مظلوم کمک کنید و خصم ظالم نباشید؛ باید علاوه بر علیه ظالم، به نفع مظلوم نیز بود. و نفرمودند که شیعه و مسلمان باشد. هیچ مفسری در تفسیر این جمله نفرموده که منظور حضرت مسلمان است.
عمل به این سیاست حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) توسط جمهوری اسلامی که بین شیعه و سنی وحدت ایجاد کرده و در دنیا از مظلوم حمایت میکند، علیه ظالم اقدام میکند، باعث شده امروز دهها نفر از علمای اهل سنت در مقابل دوربینهای جهان به تشیع مشرف شوند و بسیاری از جوانان غزه و سرزمینهای اشغالی که تحت ظلم بودند، دستهدسته شیعه شوند. این نتیجه تشیع استراتژیک و ایدئولوژیک است، نه تشیع و دین مناسکی که شخصیت حضرت صدیقه زهرا(علیهالسلام) را در چند نفر و چند دشمن و در یک زمان و شرایط خاص و قدرت الگوگیری از آنها ندارد که در زمان خودش بتواند از آنها ارائه بدهد و عمل کند. افرادی که ادعای شیعه مناسکی دارند؛ قمه میزنند و عیدالزهرا دارند، چند نفر از برادران اهل سنت را به تشیع مشرف کردهاند؟ ولی امروز جمهوری اسلامی توانسته صدها و هزاران نفر را با این اقتدار و گفتمانسازی و پیاده کردن تشیع و اسلام ایدئولوژیک و استراتژیک به مسیر درست هدایت کند.
وقتی حضرت روی کارآمدند، دیدند امکان ندارد بعضی مناسک را کنار زد. بعضی بدعتها که در این دوران 25 سال اتفاق افتاده بود، نه اینکه نخواسته باشند، نمیشد با آن مبارزه کرد. حضرت که اهل مسامحه نبودند ولی نماز تراویح که اهل سنت به جا میآوردند و بدعت در اسلام بود، حضرت در ابتدای کار با این مسئله کنار آمدند با اینکه میفرمودند این بدعت است و فرمودند بدعت خوبی است.
فدک، ابزار مبارزه
مگر حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) منادی عدالت نبودند، چرا وقتی بر سر کار آمدند قاتلین خلیفه سوم را محاکمه و قصاص نکردند؟ تا آخر هم نکردند. چرا فدکی که بهخاطر آن حضرت زهرا(علیهالسلام) سیلی و کتک خوردند، وقتی به قدرت رسیدند، پس نگرفتند؟ چون حضرت به خاطر فدک سیلی نخوردند.
باید مسئله را فهمید، فدک ابزار و یک وسیله مبارزاتی بود وگرنه حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(علیهمالسلام) هم در این مورد حرفی نزدند. در دوران بعد زمان عمربنعبدالعزیز و هارونالرشید خودشان خواستند فدک را به اهلبیت(علیهمالسلام) پس بدهند آنها قبول نکردند. پس ماجرا چیز دیگری است.
اطراق چیست و در چه زمانی جایز است؟
حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: :«وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَکَهُ الْبَصَرُ وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ مِنَ الْمُنْکَرِ الْکَثِیرِ»[6]، حضرت فرمودند منظور از «اطراقا» این است که چیز زشتی را ببینید، سرتان را پایین بیاندازید که آن را نبینید. میفرمایند گاهی انسان آنچه را که چشمش میبیند و بدنش متوجه میشود، باید صرفنظر کند و خودش را به ندیدن بزند تا از منکر کثیر جلوگیری کند. ابنابیالحدید (شارح نهجالبلاغه اهل سنت معتزلی) اینجا سؤالی مطرح کرد که اینجا امربهمعروفونهیازمنکر واجب است، چرا حضرت این را فرمودند؟ بعد خودش جواب میدهد که اگر شرایط طوری باشد که بشود امربهمعروف و نهیازمنکر کرد باید این کار انجام داد و حضرت هم این کار را انجام میدادند اما گاهی نمیشود و شما نمیتوانید چیزی را در جامعه تغییر دهید و اگر بخواهید تغییر دهید مردم بهخاطر یک مسئله لج میکنند و عمق منکرات بیشتر میشود؛ لذا حضرت در بعضی از مسائل در زمان خودشان «اطراق» میکردند. بعضی از آنها موقت بود و باید زمانی میگذشت تا حضرت آن را از بین ببرند، بعضی مواقع هم تا آخر عمرشان نتوانستند تغییر دهند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) که حاکمی را نصب کرده و فردای آن روز بهخاطر خطای انجام شده عزل کردند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) که سوده همدانی در محضرشان گفت: فرماندار شما چند کیلو گندم از من بیشتر گرفته، حضرت گریه کردند. میخواستند نماز عشا بخوانند. دیدند خانمی آمده و کار دارد، نشستند و فرمودند کارت چیست؟ و او قضیه را گفت. حضرت گریه کردند و دعا کردند که خدایا، شاهد باش من آنها را نگماردم که به مردم ظلم کنند. حضرت نامهای نوشتند و فرماندار خود را نصیحت کردند و بعد هم او را عزل کردند.
حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) با کسی ملاحظهای نداشتند، اما همین امیرالمؤمنین(علیهالسلام) گاهی «اطراق» میکردند. ما در مصاف با امت اسلامی باید اهل تشخیص و بصیرت باشیم. این را کسی جزء امام جامعه نمیتواند تشخیص بدهد.
حضرت زهرا(علیهاالسلام) الگوی زن امروز
باید مواظب باشیم که فاطمیه را تنزل ندهیم و قرائت غلط از فاطمیه، ولایت و دین ارائه ندهیم. اگر قرائت غلط از حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و دین و اولیای دین ارائه دهیم دیگر نمیتوانیم آنها را به عنوان الگو به دنیا معرفی کنیم. شما وقتی فاطمه زهرای خانهنشین به دور از اجتماع و سیاست و به دور از میدان را معرفی کنید، نمیتواند الگوی زن امروز در دنیای امروز باشد. شخصیت ایشان را تحریف کردیم، این ظلم به حضرت فاطمه زهرا(علیهالسلام) است. سطح درگیری در ماجرای فاطمیه یک درگیری شخصی یا خانوادگی و قومی و قبیلهای نبوده است. حضرت فاطمه زهرا(علیهالسلام) مظهر عطوفت و مهربانی با مردم بودند، بیبی قبل از شهادتشان در حق همسایههایی دعا میکردند که در حق ایشان ظلم کرده بودند، شما نیز اگر متوقف در شخص نیستید و میخواهید فاطمهالزهرایی عمل کنید، باید اینطور باشید. باید این اخلاق جریان داشته باشد و در او تمام نشود.
نمونهای از رفتارهای استراتژیک ائمه(علیهمالسلام)
امام زینالعابدین(علیهالسلام) در صحیفه سجادیه یک دعا در مورد مرزداران دارند. دعای مرزداران؛ یعنی دعای سربازان حکومت. حکومت بنیامیه بود و حضرت در زمان بنیامیه بودند. بنیامیه امام حسین(علیهالسلام) را کشتند، حکومت جور بودند. چرا برای سربازان مرزها دعا میکنند؟! آن سربازها که گناهی نداشتند، چگونه امام هفتم(علیهالسلام) به آن صحابیشان که شترهایش را به هارون کرایه میداد تشر زدند که چرا شترهایت را به هارون کرایه دادی؟! گفت: آقا میخواست به مکه برود، سفر معصیت نمیخواست برود. حضرت فرمودند: باشد، آیا میخواهی زنده باشد که پولت را بدهد؟ گفت: بله کاسبی من است. حضرت فرمودند: در ظلم او شریک هستی.
امام هفتم(علیهالسلام) که با امام چهارم(علیهالسلام) فرقی ندارند، چرا امام چهارم(علیهالسلام) برای مرزداران دعا میکنند؟! رفتارهای استراتژیک میکنند. اگر بخواهند به موضع نگاه کنند، باید نفرین کنند. نگاهشان تمدنی و ایدئولوژیک است، جهانبینیشان توحیدی است، ساختارهای جامعه اسلامی است.
همین امام سجاد(علیهالسلام) بعد از عاشورا در مسیرهایی که منتهی به مکه مکرمه میشد به زائران خانه خدا در راهها خدمت میکردند، غذا میدادند، بارشان را میبردند. برای اینکه میخواستند اخلاق را در جامعه زنده کنند، توحید را در آن جامعه امامکش، زنده کنند، این سیره ائمه(علیهمالسلام) بود.
ما با ائمهالکفر درگیری داریم ولی در زمان خودمان باید تشخیص دهیم که امروز با چه کسی و چه کسانی و چه جریاناتی باید مبارزه کنیم و با چه کسانی نباید مبارزه کنیم و این را امام جامعه تشخیص میدهد. هر عالمی هم نمیتواند تشخیص دهد. حتی هر مرجع تقلیدی هم نمیتواند تشخیص بدهد. گرچه اغلب مراجع تقلید امروز فتواهایشان همین است که وحدت باید حفظ شود.
روایت بخشندگی حضرت زهرا(علیهالسلام)/ خاندان کرم
حضرت زهرا(علیهالسلام) کمک میکردند؛ «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»[7]. بچهها مریض شده بودند، نذر روزه داشتند، همه روزه گرفته بودند، شب اول آمدند افطار کنند، صدای در آمد: مسکینم (گدایم) امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) بلند شدند، فرمودند: میروم غذایم را به او بدهم. بیبی فرمودند: غذای مرا هم ببرید. همین یک غذا برایش کافی است. اینها خانواده دارند، گرفتارند. امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) هم عرض کردند: آقا غذای ما را هم ببرید. همه غذاهایشان را دادند. شب دوم، یتیم آمد. همه غذاهایشان را دادند. شب سوم، اسیر آمد. اسیر یعنی کسی که مسلمان نیست، در جنگ به اسارت درآمده است. مسلمان نیست، آمد در زد. غذایشان را دادند. غذایی که خودشان از گرسنگی حالشان بد شده بود، از شکم خودشان میزدند به غیرمسلمان کمک میکردند.
جهاد مالی حضرت زهرا(علیهالسلام)
مردی به مسجد، نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: کمکم کنید. دستم خالی است. آقا رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: من هم دستم خالی است، چیزی ندارم ولی تو را جایی میفرستم که دست خالی برنمیگردی، ضمناً هر کس، کسی را راهنمایی کند، مثل کسی است که کمک کرده است. فرمودند: برو در خانه دخترم فاطمه. درِ خانه بیبی آمد. در زد، بیبی پشت در آمدند، گفت: پدرتان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مرا فرستادند، دستم خالی بود. فرمودند چیزی ندارم، برو پیش دخترم دست خالی بر نمیگردی. راوی نقل میکند که در خانه حضرت فاطمه(علیهالسلام) هیچ چیز نبود. بیبی گردنبندی گردنشان بود، هدیه گرفته بودند، آن را باز کردند، داخل پارچهای بستند، به او دادند. فرمودند: برو این گردنبند را بفروش. فاطمه زهرا(علیهالسلام) اینگونه مجاهدت مالی میکرد.
السلام علیک ایتها صدیقه الشهیده ... یا فاطمه
در روز حشر ستاری کن، تو ستاری کن دلسوختگان خویش را یاری کن
ما با همه گفتیم که با زهراییم بیبی تو بیا و آبروداری کن
قربان بیبی بروم، بیبی اینقدر فکر ما بودهاند، شب عروسیشان پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: فاطمه جان، مهریهات چه باشد؟ فرمودند: خدا شما را «رحمت للعالمین» قرار داده، من هم دختر شما. فرمودند: مهریه من شفاعت گنهکاران امتتان باشد بابا جان. السلام علیک أیتها مظلومه.
پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) در مکه قرآن میخواندند مردم هدایت شوند ابولهب سنگی برداشت از کینه و عداوت و بغضش طرف پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) پرتاب کرد، تا سنگ را پرتاب کرد، جبرئیل نازل شد، آیهای نازل کرد: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»[8]؛ دو دستهایش بریده باد؛ به سمت پیغمبر من سنگ زدند. اینها دو دستی میزدند، سنگ به پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) نخورد اما آیه نازل شد. من بمیرم بر آن مادری که نوشتند «فصفقت صفقة علی خدیها من ظاهر الخمار»[9]؛ مکرر به دو طرف صورت فاطمه(علیهالسلام) سیلی میزد.
مدینه گریه کن با من که من تنهای تنهایم
الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایم