وحدت شیعه و سنی یک استراتژی است، نه تاکتیک!

وحدت شیعه و سنی یک استراتژی است، نه تاکتیک!


وحدت شیعه و سنی یک استراتژی است، نه تاکتیک!

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: بدتر از تحریف در دین، اختلاف در دین است. دشمنان دین را تحریف می‌کنند برای این ‌که توحید و موحدین را نابود کنند. اما وقتی اختلاف باشد، موحدین با دست خود، یک‌دیگر را نابود می‌کنند و دیگر مجالی برای اصلاح امور ندارند // البته که مسئله ولایت بسیار مهم است، اما همین مسئله مهم نباید ما را درگیر جنگ‌های درون دینی و درون مذهبی کند. اگر درگیر جنگ شویم خودمان با داشتن کتاب، قبله، خدا و کعبه واحد، خودمان را نابود ‌می‌کنیم // اختلاف و درگیری‌ها نه مسیحی‌ها را جذب به اسلام می‌کند و نه یهودی‌ها را. بلکه باعث میشود اسلام هراسی ترویج ‌شود // وحدت استراتژیک یعنی ما یک ‌سری مشترکاتی داریم که باید حول آن عقاید و مسائل مشترک جمع شویم و بر سر اختلافاتمان درگیر نشویم... // نتیجه وحدت حقیقی چیست؟

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی / مراسم جشن هفته وحدت

موضوع: استراتژی وحدت

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

زمان: شنبه 8 مهرماه 1402

 

به اقتضاء شرایط و مناسبت درباره مبحث «وحدت» نکاتی را باید عرض کنم چراکه وحدت از مسائل بسیار مهم عالم اسلام است. دانستن مسئله وحدت جزء مباحث اصلی و مهم یک مسلمان است و هر مسلمان باید اطلاعاتی در این زمینه داشته باشد. مسئله و منظور از وحدت چیست؟ وحدت چه لزومی و چه فایده‌ای دارد؟ اختلاف به چه معناست و چه نتایجی دارد؟ ما به عنوان مسلمان، به عنوان مؤمن، به عنوان پیرو اهل بیت(علیهم‌السلام) به عنوان انسان‌های موحد تکلیف خودمان را در این امر باید بدانیم.

 

اختلاف نوع اول؛ اختلاف تکوینی/ اختلاف تکوینی در آیات قرآن

اختلاف از یک منظر به دو قسم است: ۱- اختلاف تکوینی، ۲- اختلاف تشریعی.

اختلاف تکوینی برای عالم خلقت است، یعنی خدا که این عالم کون و مکان و این عالم خلقت را خلق کرده و خلق می‌کند، به آن عالم تکوین می‌گویند. از دانه‌ای، درختی به وجود می‌آید، از یک نطفه،‌ انسانی به وجود می‌آید و به طور کلی هر پدیده‌ برای ایجاد شدن یک فرآیندی دارد که به آن عالم تکوین می‌گویند. عالم تکوین به دست خداست، همه این فرآیند و تحقق این آفرینش به دست خداست. در عالم تکوین اختلاف وجود دارد که این اختلاف یعنی مختلف بودن و خیلی هم خوب است و معنای خیلی خوبی دارد. قرآن در مورد این ختلاف آیاتی دارد. می‌فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ»[1]؛ از نشانه‌های خدا خلقت آسمان و زمین است و اختلاف زبان‌های شما و رنگ‌های شما و این نشانه خداوند عالم است. سرخ‌پوست، سفیدپوست، سیاه‌پوست، زردپوست و اختلاف زبان‌ها، گویش‌ها و... این اختلاف یعنی مختلف بودن. «إِنَّ فِی اخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ»[2]؛ در این متفاوت بودن و مختلف بودن شب و روز و خلقت‌های خدا در آسمان و زمین، نشانه‌هایی است برای اهل تقوا.

 

اختلاف تکوینی کرامت نیست

در جای دیگر می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَی...»[3]؛ ما انسان را آفریدیم ولی «مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَی». یعنی انسان‌ها را به صورت مختلف خلق کردیم. یکی را زن و یکی را مرد آفریدیم. «...وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا...»؛ آنها را شعبه شعبه و قبیله قبیله کردیم. «قَبَائِلَ» گروه، قبیله و فامیل شدید. چرا؟ «لِتَعَارَفُوا» برای اینکه گونه‌های مختلف انسان با این اختلاف‌ها و تفاوت‌های تکوینی شناخته می‌شوند. بعد می‌فرماید: «...إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ...» این اختلاف در خلقت اصلاً کرامت نیست، که سیاه‌پوست بد و سفیدپوست خوب باشد. این اختلاف در خلقت امتیاز اجتماعی برای انسان‌ها نیست. خداوند می‌فرماید: هر کس اهل تقوا باشد ارزشمند است. بلال حبشی برده بود، ولی مؤذن پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شد و جایگاه اجتماعی رفیع پیدا کرد. اما بعضی،‌ از رؤسای قبائل بزرگ مکه و مدینه بودند که بخاطر بی‌تقوایی جایگاهی نزد خداوند متعال و حتی در امت اسلامی نداشتند. پس اختلاف تکوینی برای عالم خلق و خلقت است، که این اختلاف خوبی است. چیز بدی نیست. نباید تبعیضی به خاطر این اختلافات برای کسی قائل شویم. این اختلافی که در خلقت است عین عدل خداوند است. عدل یعنی هر چیزی جای خودش باشد. خدا هم برای اینکه هر چیزی سر جای خودش باشد و شناخته شود، اختلاف در خلقت و تکوین ایجاد کرده است. مگر می‌شود همه عالم یک‌ دست و یک‌ جور باشد؟!

 

 اختلاف در تشریع برای چیست؟

نوع دوم اختلاف، اختلاف در تشریع است. تشریع یعنی شریعت، آیین و دین. آیا در تشریع هم اختلاف وجود دارد؟ آیا در دین تفاوت و اختلاف ادیان قابل قبول است؟ یک کلمه می‌گوییم خیر. در عالم تشریع یا به تعبیر قرآن در عالم «امر» تفاوت و اختلاف معنا ندارد. پس چرا این همه ادیان مختلف وجود دارد؟ مسیحی و یهودی با انبیاء مختلف، آئین مختلف، کتاب مختلف، اینها چیست؟

در آیاتی از قرآن می‌فرماید: دین نزد خداوند یک چیز بیشتر نیست آن هم اسلام است. همه انبیاء مسلمان بوده‌اند. دین از اول تا آخر یک چیز و آن هم اسلام بوده است. همه انبیاء هم مسلمان بوده‌اند. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ...»[4]؛ دین نزد خداوند فقط اسلام است.

پس این اختلافات چیست؟ می‌فرماید: «...وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ»[5]، اختلافِ به وجود آمده در دین، کار علماء باغی است. علماء باغی عالمان هر دین هستند که بغی و ستم کردند و منحرف شدند. شیطان و نفس آنها را فریب داد و در ادیان الهی دست‌کاری کردند و بین ادیان اختلاف به وجود آوردند، «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»؛ دین همانا نزد خداوند اسلام است.

«وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإِسلامِ دینًا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ...»[6]؛ اگر کسی غیر از اسلام دین را اتخاذ و پذیرفته باشد، از او قبول نمی‌شود، «...وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ»؛ در آخرت جزء زیانکاران است.

 

اسلام یعنی تسلیم/ همه انبیاء مسلمان بودند

وقتی می‌گوییم اسلام، یعنی تسلیم شدن؛ تسلیم دستورات خداوند و مطیع بودن. تمام انبیاء از آدم ابوالبشر تا خاتم النبین(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای ابلاغ یک چیز آمده‌اند، برای پرستش و وحدانیت خداوند که توحید است، تا بشر تسلیم این امر شود. اصل دین تسلیم است؛ اصل دین اسلام است. یعنی تسلیم در برابر خدای یگانه و دستورات او.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ...»[7]؛ ما برای شما دین آوردیم، «...مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا....»؛ همان چیزهایی که توصیه کرده‌ایم به نوح، «...وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ...»؛ و آن چیزی که به شما وحی کرده‌ایم، «...وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ...»؛ و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی(علیهمالسلام) سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه‌اندازی مکنید.

دعای حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) در قرآن است که می‌فرماید: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ...»[8]؛ خدایا ما را مسلمان قرار بده، «...ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً...»؛ نسل ما را مسلمان قرار بده. این یعنی چه؟ می‌فرماید: «مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا...»[9]؛ ابراهیم یهودی و نصرانی نبود، «...وَلَکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا...»؛ لکن ابراهیم مسلمان بود، یعنی تسلیم بود. «....وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛ از مشرکین نبود.

 

روح و ذات دین/ ادیان مختلف و اختلاف ادیان

روح، لُب لباب و حقیقت دین یکتاپرستی است و همه انبیاء آمده‌اند برای یکتا‌پرستی؛ تا بشر را یکتاپرست و تسلیم امر خدا کنند. بالاخره در ادیان مختلف، اختلاف احکام است، اختلاف معارف و اختلاف دستورات است. روزه‌ در اسلام هست در سایر ادیان نیست. نماز که در اسلام هست، در ادیان دیگر نیست. پس چه‌طور دین مختلف نیست؟ می‌فرمایند: دین از این جهت مختلف نیست که همه‌ دین اسلام یعنی تسلیم شدن است. البته در احکام و معارف اختلافاتی وجود دارد. علامة طباطبایی(رحمه‌الله‌علیه) می‌فرمایند: این اختلافی که در دین می‌بینید، اختلاف از جهت ماهیت نیست، بلکه اختلاف احکام است. اختلاف معارف هم منجر به اختلاف در ذات و اصل دین، توحید و پرستش نمی‌شود.

در طول تاریخ، در شرایط و ادوار مختلف تاریخی، برای بشر، آیین و دینی برای پرستش خدای یکتا از طرف انبیاء ابلاغ شده است. با آن دستورات، بر اساس شرایط بشر در هر دوره‌ای از تاریخ، شرایط رشد فکر بشر، توانایی‌های بشر احکامی برای او صادر می‌شد که با انجام آنها به پرستش خدای متعال نائل می‌گردیدند. اسلام دین نهایی و مرحله کامل دین، اسلام است. همه ادیان، اسلام بوده منتها مراحل مختلفی را طی کرده تا بشر به این حد از کمال برسد، و به این حد از توانایی و قدرت برسد تا اسلام کامل را عمل کند و خدا در این دوران پیامبرش را مبعوث می‌کند و دین اسلام را که کامل‌ترین دین است نازل می‌کند.

می‌فرماید: «إِنَّ الدّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ...»؛ دین در نزد خدا اسلام است. «...وَمَن یَبتَغِ غَیرَ الإِسلامِ دینًا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ...»؛ اگر کسی غیر از دین و غیر از آیینی که خدا آورده دین دیگری داشته باشد، از او قبول نمی‌شود. «...وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ»؛ در آخرت هم ضرر می‌کنند. یعنی بعد از آمدن اسلام دیگر نسخه اسلام مسیحی و نسخه اسلام یهودی منسوخ شده، بعد از آمدن اسلام هر نوع دین و آیین آسمانی منسوخ شده چراکه کامل‌ترین دین آمده است. هیچ کس نباید الان مسیحی و یهودی باشد. پس چرا هستند؟ قرآن فرمود: علمای باغی در هر دینی بوده‌اند که از آن دین سوء‌استفاده کردند، دست به تحریف دین زده‌اند، وگرنه هیچ‌کدام از انبیاء با هم اختلافی ندارند.

 

بدتر از تحریف در دین، اختلاف در دین است

این وضعیتی است که الآن در عالم بشریت است. ممکن است سؤالات زیادی پیش بیاید، که آیا اسلام هم تحریف شده؟ آیا قرآن هم تحریف شده؟ باید گفت: ابداً قرآن تحریف نشده است. طبق مستندات خودِ قرآن و روایات ما قرآن تحریف نشده و عقلاً هم اگر قرآن تحریف شده باشد، دیگر قابل عمل و اعتماد نیست. چه دینی، چه پیغمبری بعد از آن چه حساب، چه کتاب، چه آتش جهنمی، چه بهشتی؟! اصلاً عقلاً اینها پذیرفته نیست. امروزه ادیان مختلف در عالم وجود دارد و در دل این ادیان، مذاهب مختلف هم هست. مسیحی‌ها چند فرقه هستند، مسلمانان چند فرقه هستند، یهودی‌ها چند فرقه هستند. این فرقه‌های مختلف هم کار علمای باغی هر امت است.

به حکم عقل و به حکم صاحبان شریعت، یعنی انبیاء و ائمه معصومین نباید اختلاف‌های بین ادیان و مذاهب مختلف به مبارزه کشیده شود. علمای ادیان باید منطقاً و علماً بشینند و گفت‌گو کنند. آن‌ وقت حقیقت روشن می‌شود. بدتر از تحریف در دین، اختلاف است. دشمنان دین را تحریف می‌کنند برای این ‌که توحید و موحدین را نابود کنند. ولی وقتی اختلاف باشد، موحدین با دست خود، یکدیگر را نابود می‌کنند و دیگر مجالی برای اصلاح امور نمیماند.

 

ولایت مهم است اما نباید باعث اختلاف شود

وحدت تشریعی یعنی ما اختلافی در اصل شریعت نداریم. به تبع آن در اصل دین هم نباید اختلاف داشته باشیم. پس این‌ همه فرقه برای چیست؟ در اسلام فرقه‌های مختلفی به وجود آمده است. می‌گویند هفتاد و دو فرقه در اسلام به وجود آمده است. (فرقة الناجیة) در حقیقت یک فرقه اهل نجات است، آن هم شیعه اثنی‌عشری است. پس با این وضعیت شیعه و سنی و ادیان مختلف چکار کنیم؟ ما یک دین داریم، که خداوند این دین، پیامبر، قبله، کعبه و قرآن آن مشترک است. اختلاف بر سر ولایت است. ولایت مسئله مهمی است. ولایت آن‌قدر مهم است که در روایات می‌فرماید: همه این چیزهایی که گفتیم (نماز، زکات، روزه، حج و...) هیچ کدام مثل ولایت نیست، اگر کسی همه اینها را داشته باشد اما ولایت نداشته باشد، هیچ کدام از اعمال دینی از او پذیرفته نیست.

پس اگر این‌قدر مهم است. چکار کنیم؟ به سر هم بریزیم و با آ‌نهایی که ولایت را قبول ندارند مبارزه کنیم؟ خودِ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هم این کار را نکردند. در طول تاریخ هم شرایط به گونه‌ای نبود که ائمه معصومین(علیهم‌السلام)، چنین کاری انجام دهند و اساساً چنین کاری جواب نمی‌داد و اگر جواب بدهد، چنین کاری شدنی نیست.

اختلاف بر سر ولایت و وصایت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) است. البته که مسئله ولایت بسیار مهم است، اما همین مسئله مهم نباید ما را درگیر جنگ‌های درون دینی و درون مذهبی کند. اگر درگیر جنگ شویم خودمان با داشتن کتاب، قبله، خدا و کعبه واحد خودمان را نابود ‌می‌کنیم.

 

دامن زدن دشمن به اختلاف ادیان / سوء‌استفاده دشمن از اختلاف ادیان

انگلیسی‌ها فرقه وهابیت را درست کردند. کتاب «مستر همفر» را بخوانید. مرد جاسوسی آمد، جریانی راه‌اندازی کرد و در میان اهل سنت فرقهای به وجود آورد به اسم وهابیت. وهابیت، سنی‌های تندرو و تکفیری هستند. یعنی غیر از خودشان همه ادیان را تکفیر می‌کنند و کافر می‌دانند. داعش برآمده از تفکر همین‌ها بود که شیعه را می‌کشتند. هر کس اسم او علی، حسن، حسین بود می‌کشتند. حتی سنی‌هایی که منادی وحدت بودند را هم می‌کشتند. همه را تکفیر می‌کردند.

انگلیسی‌ها در دل شیعه هم، تشیع تندرو افراطی درست کردند که به «شیعه‌ برائتی» معروف هستند. آن طرف وهابی، داعشی و تکفیری، این طرف شیعه‌ تندرو که به شیعه‌های انگلیسی، معروف شدند. انگلیس برای تبلیغات پول و ماهواره در اختیارشان قرار می‌دهد. کار آنها، اختلاف افکنی است. هر سال فتنه‌ درست می‌کنند. دقیقاً در ایامی که توسط امام خمینی(رحمتاللهعلیه) هفته وحدت نامگذاری شد. تاریخ ولادت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که اختلاف نظر بین شیعه و سنی است، امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) همین را تبدیل به وحدت کردند و فرمودند: یک هفته را جشن می‌گیریم. دشمن آمد نام هفته وحدت را هفته برائت گذاشت و عیدالزهرا راه انداخت که از ریشه و مبنا، غلط و دروغ و ساختگی است برای اینکه بین شیعه و سنی درگیری ایجاد کنند. بقیه سال هم همین کار را می‌کنند. شبکه‌های ماهواره‌ای دارند برای اینکه بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازند.

 

نتیجه‌ اختلاف چیست؟

بنده یک تحلیلی عرض کنم. اولا که این اختلاف و درگیری‌ها نه مسیحی‌ها را جذب به اسلام می‌کند و نه یهودی‌ها را. بلکه باعث میشود اسلام هراسی ترویج ‌شود. اسلام‌هراسی با چه چیزی هست؟ وقتی در گوگل کلمه "شیعه" را سرچ کنید، تصاویر قمه‌زنی را نشان میدهد! مقام معظم رهبری می‌فرمایند: قمهزنی حرام است! آن‌ها (شیعه انگلیسی) می‌گویند واجب است! برای اینکه از شیعه چنین تصویری در دنیا بسازند و مردم دنیا را از شیعه فراری دهند. از آن طرف هم چهره سنی‌ها را با نشان دادن داعش و وهابیت ترویج می‌کنند. نتیجه این است که هیچ کس نه سنی می‌شود و نه شیعه! از اسلام فراری هستند. بعد، حالا این دو گروه هم به جان هم بیفتند. چه کسی جلب و جذب می‌شود؟ چه خیری دارد؟

در دنیا، جمعیت ادیان را ببینید. جمعیت اول ادیان برای مسیحیان است. بیش از دو میلیارد جمعیت دارند. بعد برای مسلمان‌ها هست. جمعیت مسلمان‌ها نزدیک به دو میلیارد هستند. لائیک‌ها در دنیا، رتبه سوم را دارند؛ که یک میلیارد هستند. یهود در دنیا چهارده میلیون هستند. از میان این جمعیت نزدیک به دو میلیارد مسلمان، یک میلیارد و نهصد و شصت و هفت هزار نفر آن اهل سنت هستند. یعنی نود درصد جمعیت مسلمانان سنی هستند. صد و هشتاد میلیون شیعه اثنی عشری در تمام دنیا هستند که هفت درصد جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند.

پنجاه میلیون نفر هم پیرو مذاهب مختلف شیعه و زیدی و اسماعیلیه و علویون و غیره هستند. این نسبت جمعیتی ما در دنیا به شیعه و سنی است.

ایران ام‌القری جهان اسلام و تنها حکومت شیعه واقعی در دنیا است. جمعیت شیعه در پاکستان بیشتر است، اما حکومت آن‌ها شیعه نیست. مذهب عراق شیعه است، اما حکومت آن‌ها شیعه نیست یعنی شیعه و سنی و غیر مسلمان همه در حکومت عراق هستند.

با این وضعیت نتیجه درگیری شیعه و سنی در دنیا چه چیز می‌شود؟آیا غلبه حق بر باطل خواهد بود؟!

 

منظور از وحدت چیست؟

وحدت سه نوع است:

۱- وحدت ایدئولوژیک، ۲- وحدت استراتژیک، ۳- وحدت تاکتیک

ایدئولوژی یعنی جهان‌بینی؛ این‌که شیعه وسنی در همه عقاید ومعارف‌شان باهم‌دیگر وحدت و اتفاق‌نظر پیدا کنند. در آن صورت باید یا شیعه کامل سنی بشود یا سنی کامل شیعه بشود. اما چنین وحدتی مد نظر ما نیست.

امام خمینی(رحمتاللهعلیه) که می‌فرمایند وحدت، چنین وحدتی مد نظرشان نیست. ائمه(علیهمالسلام) هم که دعوت به وحدت می‌کردند، چنین وحدتی مد‌نظرشان نبوده است. چون همچنین وحدتی امکان ندارد.

وحدت استراتژیک یعنی چه؟ این وحدت در عملکرد و روش است، وحدت در مرحله عقاید و ایدئولوژی نیست.

وحدت تاکتیکی یعنی چه؟ یعنی وحدت موقتی، وحدت مصلحتی یعنی یکدیگر را فریب بدهیم و بگوییم با هم برادریم ولی وقتی توانستیم، به یکدیگر ضربه بزنیم! به این می‌گویند وحدت تاکتیکی.

این وحدت تاکتیکی را بعضی اوقات با بعضی از کشورهای دنیا هم داریم. وقتی منافع مشترک داریم با کشوری وحدت عملکرد پیدا می‌کنیم. در یک نقطه از دنیا ایدئولوژی ما هم باهم یکی نیست، بلکه متضاد با هم است، ولی با هم دشمن نیستیم. چون او با ما دشمنی نمی‌کند، ما هم با او دشمنی نمی‌کنیم. گاهی وحدت تاکتیکی پیدا می‌کنیم. گاهی هم وحدت استراتژیک پیدا می‌کنیم.

 

برکات وحدت استراتژیک

امام(رحمت‌الله‌علیه) که می‌فرمودند: وحدت، منظورشان وحدت استراتژیک بود. بعضی از افراد در مسئله وحدت آنقدر داغ هستند که می‌گویند ما باید همه اختلافات را کنار بگذاریم و کلاً یکی شویم. از آن طرف ادبیات اهل سنت را به کار می‌برند و عقاید اهل سنت را ترویج می‌کنند. زمانی در کشورمان رئیس‌جمهوری داشتیم که برای رأی آوردن گفت: منظور پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از «مَن‌ْ کُنْتُ مَولاه فَهذا عَلّیُ مَولاه»، دوستی بوده است!

این اعتقاد اهل سنت است که می‌گویند: منظور از مولا، دوستی است؛ ولی شیعه می‌گوید: منظور دوستی نیست، بلکه سرپرستی و حکومت است. ولی آن آقای رئیس جمهور برای اینکه رأی اهل سنت را جمع کند، چنین حرفی زد در حالی که اعتقادی به وحدت نداشت. وقتی هم استفاده کرد، استفاده تاکتیکی کرد و این خیانت بود.

به هر حال وحدت استراتژیک مدنظر ماست نه وحدت ایدئولوژیک! امام(رحمة‌الله‌علیه) هم این وحدت را نگفته‌اند. هیچ عقل سلیمی هم نمی‌پذیرد. وحدت تاکتیکی هم مدنظر نیست. آیا چنین وحدتی را می‌گوییم که کلاه سر هم بگذاریم؟ ابداً! چنین وحدتی مدنظر امام(رحمة‌الله‌علیه) نبود. وحدت ایدئولوژیک که همه حرف‌های ما یکی شود؟ ابداً! این هم ممکن نیست. وحدت استراتژیک یعنی ما یک ‌سری مشترکاتی داریم که براساس آن عقاید و مسائل مشترک، حول آنها جمع شویم و در اختلاف‌هایمان با هم اختلاف نکنیم.

 

نتیجه وحدت حقیقی چیست؟

اگر ما معتقد به وحدت حقیقی باشیم و در مواضع و عملکرد خود نسبت به دشمن واحدمان در اداره امور جامعه و خیلی مسائل دیگر وحدت حقیقی و استراتژیک داشته باشیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ کم‌کم حقایق و نتایج این وحدت خود را نشان می‌دهد، همانطور که بیش از چهل سال جمهوری اسلامی زیر سایه چنین وحدتی دوام آورده است. اگر اختلافات داخلی اعم از اختلافات مذهبی، قومی و قبیله‌ای زیاد بود، کشور دوام نمی‌آورد. زیر سایه وحدت، استقلال این کشور حفظ شده، پیشرفت کرده‌، مشکلات را رفع و انقلاب را صادر کرده است. نتیجه این وحدت این بود که در جنگ تحمیلی هشت ساله بین ایران و عراق ما شهدای اهل سنت داریم. در شهدای مدافع حرم، شهدای اهل سنت داریم. در اربعین مواکب اهل سنت داریم. زائر اهل سنت داریم. علما و بزرگان فرق اهل سنت همین چند روز پیش به حرم مطهر علی‌بن‌موسی‌الرضا(علیه‌السلام) مشرف شدند. در سایه وحدت کم‌کم حقیقت رخ نشان می‌دهد.

 

دعوت به وحدت در سیره پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و علمای دین

چه‌ کسی عالم را متحول کرد؟ امام(رحمة‌الله‌علیه) عالم را متحول کردند. امام(رحمة‌الله‌علیه) شیعه نبود؟! آن طرف سید‌حسن ‌نصرالله افتخارآفرین است. طرف دیگر آیت‌الله‌العظمی سیستانی فعالیت می‌کند. چه کسانی دنیای اسلام را اداره می‌کنند؟ مراجع و بزرگان تشیع که منادی وحدت هستند. کدام آدم عاقلی است که اینها را ببیند، ولی رفتار دیگری از او ساطع شود و به وحدت اعتقاد پیدا نکند. هدف از وحدت این بود که امام(رحمت‌الله‌علیه) فرمودند. این همان نگاه ما به مسئله وحدت است. در سیره پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه(علیهم‌السلام) هم دعوت به وحدت را می‌بینید. این موضوع چند منبر می‌شود. نظاره کنید که پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه کار می‌کردند، بین همان اصحاب خودشان هم اختلاف بود و همه همدیگر را قبول نداشتند. در مورد رفتار امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هم اختلاف بود.

چگونه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، حجرالاسود (سنگ بهشتی) را نصب کردند؟ همه سران قبایل از هر قبیله‌ای یک نفر را صدا زدند تا بیایند و در پارچه‌ای گذاشتند تا نصب کنند. یا رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، خودتان نصب می‌کردید همه هم قبول داشتند! می‌فرمایند: نه همه می‌خواهند طواف کنند، همه می‌خواهند استلام حجر کنند و همه هم بیایند نصب کنند. این کار وحدت و کثرت را به سمت وحدت بردن است.

نماز جماعت چگونه بود؟ پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای چه مسجد قبا را ساختند؟ برای چه عقد اخوت ایجاد کردند؟ زدودن دوئیت‌ها و نفی ارزش‌های طبقاتی در جامعه چه بود؟ فرمودند: «لافرق لعرب ولا عجم لأبیض علی الاسود»؛ سیاه و سفید و عرب و عجم نداریم. نظامی ایجاد کردند که بلال حبشی بتواند در آن جای بگیرد، سلمان فارسی ایرانی بتواند در آن جای بگیرد. این، نگاه وحدت است. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درمورد خودشان فرمودند: در مورد من عده‌ای فرقه فرقه شدند. یک عده علی‌اللهی شدند و مرا خدا می‌دانند، یک عده مرا کافر می‌دانند. فرمودند تفرقه در مورد من هم جایز نیست. فرمودند: «وَ خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ»[10]؛ حد وسط را بگیرید، من نه خدا هستم نه کافر. وحدت، به سمت یک محور دعوت می‌کند. در آخر فرمودند: «أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ، وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ»؛ هر کس دعوت به اختلاف می‌کند، او را بکُشید اگر چه زیر عمامه من مخفی شده باشد. برای‌ اینکه نتیجه اختلاف بسیار وحشتناک است.

 

وحدت در قرآن و بیان اهل‌بیت(علیهم‌السلام)

الفاظی در قرآن آمده است مانند: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً...»[11]، «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[12]، «وَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم»[13]، «...أُمَّةً وَسَطًا...»[14]، «حِزبُ الله»، «صِبْغَةَ اللَّهِ»[15]، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...»[16]. که دعوت به یگانگی می‌کند. قبول داریم این یگانگی‌ها حقیقت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و محور حق، آنها هستند. حرف ما این است. با این اختلافی که دشمن می‌اندازد ما هیچ‌وقت به آن حقیقت نمی‌رسیم. امام صادق(علیه‌السلام) و امام حسن عسکری(علیه‌السلام) هر کدام نامه‌ای به دوستان و شیعیان خود دارند. می‌فرمایند: در نمازهای جماعت آنها شرکت کنید. اقتدا به آنها مثل اقتدا به رسول‌ا‌لله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. در تشییع جنازه‌های آنها شرکت کنید. در مساجد آنها حاضر شوید. از مریض‌های آنان عیادت کنید. امانت آنها را ادا کنید تا بگویند فلانی شیعه جعفر بن‌محمد(علیه‌السلام) است. این من را خشنود می‌سازد. وقتی امام(علیه‌السلام) دیدند شیعه‌ای در مسجد، خلفا را لعن می‌کند، او را لعنت کردند و فرمودند خدا او را لعنت کند، با این حرف، ما و شیعیان ما را مورد تعدی قرار می‌دهد.

 

دستورات وحدت آفرین ائمه(علیهم‌السلام)!

زمانی که امام صادق(علیه‌السلام) و امام حسن عسکری(علیه‌السلام) این حرف‌ها را زدند، زمان حکومت اهل سنت بوده است. یعنی خلفای بنی‌عباس که ادعای تشیع هم داشتند، دروغ می‌گفتند. بنی‌امیه و بنی‌عباس محب اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نبودند، آنها دشمن اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بودند و در حقیقت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را محصور و محدود کردند و در نهایت به شهادت رساندند. در آن شرایط امام دستورات وحدت‌آفرین ریز داده‌اند. امام، هم در حج فتوا دادند که زمان حج پشت سر امام جماعت مسجدالحرام نماز بخوانید، نمازتان هم درست است و اعاده هم لازم نیست. مُهر هم نگذارید با همین حالتی که آنها می‌خوانند بخوانید. ببینید یک جایی، حاکم جریان دیگری است و شما در مسئله تقیه باید دقیق‌تر رفتار کنید و رفتارهای وحدت‌آمیز داشته باشید. در کشوری مثل جمهوری اسلامی، اهل سنت نماز می‌خوانند ولی در بعضی از چیز‌ها بخاطر حاکمیت تشیع به آنها اجازه داده نشده که این اجازه ندادن هم طبق قانون و صحیح است. مثلاً در بعضی جاها نماز جمعه می‌خواهند بخوانند، به‌ آنها اجازه داده نمی‌شود ولی نماز جماعت‌شان‌ برقرار است. وقتی حاکمیت تغییر می‌کند، تفاوت‌هایی هم وجود دارد ولی اصل وحدت این است که دشمن نتواند بین ما را تیغ ‌بیندازد. این یک مسئله خیلی مهم است که باید مدنظر باشد.

 

وحدت در نگاه مقام معظم رهبری(حفظه‌الله)

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) می‌فرمایند: سال‌ها پیش از انقلاب که با برادران اهل سنت صحبت می‌کردم به آنها می‌گفتم که اگر ما بخواهیم وحدت اسلامی تحقق پیدا کند، باید خودمان را از گذشته جدا کنیم. وحدت یعنی همین‌ که پیروان این دو مذهب با هم برادر باشند و احساس برادری کنند نه اینکه شیعه، سنی و سنی، شیعه شود! نه، مراد از وحدت این نیست بلکه وحدت معنای احساس برادری است. این حرف نائب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است. الآن ببینید این احساس در شما وجود دارد یا نه؟ اینکه هر طرفی احساس کند دیگری هم مسلمان است، حق اسلامی او را بر گردن خود احساس کند و متقابلاً او هم به همین ترتیب عمل نماید. این دستور امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) در جمع علمای اهل‌سنت در سال 1368 است.

 

وحدت در منش سردار دلها

چند مثال از حاج قاسم به عنوان تربیت شده مکتب ‌امام(رحمه‌الله‌علیه‌) عرض می‌کنم. یکی از نمایندگان ولی‌فقیه در نیروی ‌قدس این خاطره را می‌گوید. اینگونه بیان می‌کند: بنده غیظ حاج قاسم را آنجا دیدم که برادری طلبه مثلاً اقدام‌های فرهنگی و تبلیغی برای جا انداختن مکتب شیعه در اهل سنت انجام داده بود و در آنجا مباحث شیعی را مطرح کرده‌ بود لذا ایشان برخورد کردند و گفتند ایشان دیگر حق ندارند در اینجا باشند و ایشان را به ایران باز گردانید. ما چنین آدم‌هایی را که کم ظرفیت هستند، نمی‌خواهیم. ببینید، ایشان گردان‌های اهل سنت را برای دفاع از حرم تشکیل دادند. ایشان معتقد بودند ما نباید تبلیغ مستقیم داشته ‌باشیم بلکه باید فضای ‌فرهنگی ایجاد کنیم. البته این نظر مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) هم بود. در شرفیابی که برادر عزیز ما حاج‌ قاسم خدمت ایشان داشتند تأکید کرده ‌بودند شما این‌طور عمل کنید تا هیچ‌وقت کسی خیال نکند که ما برای مذهب خودمان آمده‌ایم یا  برای دین خودمان تبلیغ می‌کنیم یا آن تهمتی که دشمن به ما می‌زند که ما می‌خواهیم هلال ‌شیعی را تشکیل دهیم تا بیاید شیعه را راه بیندازد.

 

مرام علوی حاج قاسم

به عنوان نمونه دیگر؛ ایشان زمانی که در بوکمال بودند در خانه‌ای سکونت داشتند. برای صاحب‌خانه‌ای که صاحب آن معلوم نبوده‌ است و آنها مجبور بودند در آن خانه اسکان داشته ‌باشند، نامه‌ای می‌نویسند که ترجمه این نامه اینگونه است:

«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

خانواده عزیز و محترم سلامُ‌علیکم

بنده برادر فقیر شما قاسم سلیمانی هستم. شما قطعاً بنده را می‌شناسید. بنده و ما بسیار به اهل سنت در همه جهان کمک کردیم. بنده شیعه هستم و شما اهل سنت هستید. البته بنده به نحوی سنی هستم چون ما به سنت رسول‌الله معتقدیم و ان‌شاءالله در تلاش هستیم گام در مسیر ایشان بگذاریم و شما نیز به نحوی شیعه هستید چون اهل‌بیت(علیه‌السلام) را دوست دارید. بنده از کتاب قرآن و صحیح بخاری و کتاب‌های دیگر‌ی که در خانه‌ شما بود متوجه شدم شما متدین هستید. اولاً عذر‌ می‌خواهم و امیدوارم ما را ببخشید که بدون اجازه از خانه‌تان استفاده کردیم، ثانیاً اگر خانه‌تان خسارتی دیده ‌است حاضریم خسارت آن را بدهیم».

بچه‌ها تعجب می‌کنند و می‌گویند اینها سنی هستند، ما برای مملکت و جان اینها تلاش‌ می‌کنیم اما ایشان آنها را به رسمیت می‌شناسد.

 

وحدت در سیره عملی امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه)

خاطره‌ای را آقای رحیمی در دفتر امام(رحمةالله‌علیه) نقل می‌کند؛ روحانی برجسته یکی از شهر‌هایی که مردم آنجا هم شیعه بودند و هم سنی، نامه‌ای خدمت امام(رحمةالله‌علیه) برای درخواست ساخت یک مدرسه‌ علمیه داده و متذکر شده ‌بودند در این شهر اهل سنت هم حوزه دارند.

امام فرمودند: «نباید حالت مقابله با آنها باشد. این دلیل کافی نیست که چون آنها حوزه دارند پس ما هم باید داشته ‌باشیم!». ببینید اگر قرار باشد حوزه علمیه‌ای در آنجا تأسیس کنیم که این حوزه علمیه اختلاف ایجاد کند این حوزه را آنجا تأسیس نکنید. نگاه کنید امام(رحمة‌الله‌علیه) چقدر دین‌شناس بودند! ما که از ایشان دین‌شناس‌تر نیستیم.

از امام(رحمة‌الله‌علیه) نقل می‌کنند (این جمله دیگر تکلیف را روشن می‌کند)؛ «دست بردارید از نادانی، شما را تحریک نکنند آنهایی که با اسلام دشمنند. خیانت به اسلام نکنید. این تفرقه امروز، خیانت به اسلام است با هر اسمی که باشد. امروز سر ولایت امیرالمؤمنین(‌علیه‌السلام) اختلاف کردن، خیانت به اسلام است. امروز این حرف‌ها را طرح نکنید همه توجه به این معنا داشته ‌باشید که این سرنوشتی که بناست برای ایران تحقق پیدا کند خوب باشد. با اعمال شما مبادا اسلام فراموش شود! با اعمال شما مبادا اسلام دفع شود! اگر دلسوز به اسلام هستید دست از تفرق بردارید. اگر دلسوز به ملت هستید دست از تفرق بردارید. اگر دلسوز به کشورتان هستید دست از این تفرقه‌ها بردارید».

 

تفرقه و فحاشی ممنوع!

اینها چه معنایی می‌دهد؟ آیا یعنی حرف از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نزنیم، آیا جشن غدیر هم نگیریم؟! خیر. این برداشت غلط است. بدانید امروز در کشور جمهوری اسلامی ایران اهل سنت جشن غدیر را برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌گیرند! نگاه کنید وحدت چقدر مؤثر است! منظور امام(رحمه‌الله‌علیه) را باید فهمید.

تفرقه به معنای فحش دادن، درگیر شدن، توهین کردن به بزرگان و مقدسات اهل سنت است، ولی داشتن مناظرات علمی با اهلش اشکال ندارد. بزرگان اهل سنت و شیعه بنشینند و جلسه بگیرند و دوستانه بحث‌هایشان را انجام دهند و مباحثه کنند. بگویند کتاب‌های ما و قرآن این‌گونه می‌گوید و شما این‌گونه می‌گویید و مباحثه کنند. درگیری، توهین، فحاشی ابداً! عیدالزهرا حرام است و خیلی چیزهای دیگر که به شیعه لطمه می‌زند و شیعه را دفن می‌کند. امروز اگر می‌بینید شیعه میان اهل سنت رشد کرده و با هم دیگر صمیمی هستیم به برکت این وحدت اتفاقات بزرگ رقم می‌خورد و ان‌شاءلله به ظهور امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ختم می‌شود. اینکه همه را در زیر پرچم اهل‌بیت(علیهم‌السلام) جمع می‌کنیم به برکت وحدت است.

 

شیعه بایدکَیِّض باشد!

شیعه بایدکَیِّض باشد. حضرت آیه‌الله‌العظمی‌بروجردی و شیخ شلتوت‌الازهر مصر یک گفت‌وگویی داشتند. این گفت‌وگو‌ باعث شد که شیخ فتوا دهد که مذهب شیعه رسمیت دارد و اگر کسی می‌خواهد به مذهب شیعه بپیوند اشکالی ندارد.

حضرت آیت‌الله‌العظمی‌ بروجردی فرمودند: وقتی من مُردَم این فتوا را با من دفن کنید و در کفن بگذارند چرا که این فرد به واسطه مباحثه با من به اینجا رسید و وحدت را اجرا کرد.

علمای دیگر و آیت‌الله ‌بهجت هم مطالبی درباره شیعه و سنی نقل کرده‌اند. آقای بهجت فرمودند: اساتید ما در سامرا با سنی‌ها مخلوط بودند و این خیلی مهم است، حتی بعضی از سنی‌ها با علمای شیعه رفت‌وآمد می‌کردند.

آقایی می‌فرمود یکی از سنی‌ها گفت در کنار آبادی خود باغی دارم آیا هنگام مسافرت افطار کنم؟ گفتم: از فلان راه بروید و از فلان راه برگردید، به روزه‌ات صدمه نمی‌زند. راحت شد و با اینکه سنی بود این رفاقت‌ها باعث شد فتوایش را از شیعه بگیرد. اگر ثمره وحدت را بفهمیم بسیاری از مشکلات حل می‌شود.


[1]. سوره روم، آیه 22.

[2]. سوره یونس، آیه 6.

[3]. سوره حجرات، آیه 13.

[4]. سوره آل‌عمران، آیه 19.

[5]. همان.

[6]. سوره آل‌عمران، آیه 85.

[7]. سوره شوری، آیه ۱۳.

[8]. سوره بقره، آیه 128.

[9]. سوره آل‌عمران، آیه 67.

[10]. نهج‌البلاغه، خطبه 127.

[11]. سوره بقره، آیه 213.

[12]. سوره آل‌عمران، آیه 103.

[13]. سوره انفال، آیه 63.

[14]. سوره بقره، آیه 143.

[15]. سوره بقره، آیه 138.

[16]. سوره حجرات، آیه 10.