مسئولیت‌پذیریِ بد، مسئولیت گریزیِ خوب!

مسئولیت‌پذیریِ بد، مسئولیت گریزیِ خوب!


مسئولیت‌پذیریِ بد، مسئولیت گریزیِ خوب!

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: ‌پیغمبر(ص) با اخلاقش به بشریت احساس مسئولیت داد. بشر را از خود‌پرستی و بت‌پرستی به خدا‌پرستی ارتقاء داد.// مسئولیت‌گریزی خوب یعنی فرار از مسئولیتی که توان انجامش را ندارید. این خودش عین مسئولیت ‌پذیری است.// دقت کنید که نعمت‌های خدا را خرج خدا می‌کنید یا خرج غیر خدا.  اگر احساس مسئولیت شما خارج از توان و قدرت شما باشد، یک احساس ناسالم است.//

 

بزرگترین دستاورد رسالت پیغمبر(ص) چه بود؟

احساس مسئولیتی که وجود مبارک پیغمبر(ص) با بعثتشان به بشریت دادند، بزرگترین دستاورد رسالت پیغمبر(ص) بود. پیغمبر اخلاق را در میان بشریت تغییر دادند. خداوند متعال در قرآن شهادت می‌دهد «و اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»[1]؛ پیامبر(ص) با خلق عظیمش اخلاق را در جامعه تغییر داد.

خداوند متعال خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»[2]؛ اگر سنگ دل بودی و اخلاقت درست نبود، مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند. ‌پیغمبر(ص) با اخلاقش به بشریت احساس مسئولیت داد. بشر را از خود‌پرستی و بت‌پرستی به خدا‌پرستی ارتقاء داد. مهمترین و بزرگترین وظیفه انسان روی کره زمین، پرستش خداست. خداوند متعال می‌فرماید: «اِنّی ما خَلَقْتُ الجِنِ وَالاِنس اِلّا لِیَعبدون»[3]؛ من شما را نیافریدم مگر برای اینکه عبادت کنید. مسئولیت بشر عبودیت است.

پیامبر(ص) با اخلاقش بشر خودخواه و خودپرست را به نوع‌دوستی و ایثار ارتقاء داد. آدمی که غیر از خودش و منفعتش چیزی نمی‌فهمید، به جایی رسید که در رکاب پیغمبر(ص) در اُحد جنگید. مجروح جنگ، در آستانه شهادت، تشنه روی زمین افتاده یک نفر آب می‌آورد. آب نمیخورد و می‌گوید به نفر دومی بده از من تشنه‌تر است. آب را برای دومی می‌برد، می‌گوید سومی از من تشنه‌تر است، چهارمی همینطور... برمی‌گردد، می‌بیند نفر اوّل تشنه شهید شده است. پیامبر(ص) انسان را مسئولیت پذیر بار آورد و به انسان احساس مسئولیت داد.

 

دامنه مسئولیت مسلمانان

پیغمبر(ص) فرمودند: هر مسلمانی همسایه‌اش شب گرسنه سر به زمین بگذارد و او بداند ولی به احوالاتش رسیدگی نکند،  مسلمان نیست.[4] حتی مسئولیت بزرگتر از این را به عهده مسلمانان گذاشتند، فرمودند: اگر فرد مسلمان یا غیر مسلمان در گوشه‌ای از دنیا فریاد بزند: «یا لَالمسلمین!» و درخواست کمک کند، به گوش مسلمانی برسد و کمک نکند، « فَلَیسَ بِمُسلِم» مسلمان نیست.[5] همه اسلام احساس مسئولیت است.

امیرالمؤمنین(ع)، امیر بیان، به مالک اشتر توصیه می‌کنند مردم دو دسته‌اند: «إمّا أخٌ لَکَ فِی الدین إمّا نَظیرٌ لَکَ فِی الخلق»؛[6] یا برادر دینی تو هستند، یا هم نوع تو. اگر مسلمان نیستند، هم نوع تو هستند. پس باید نسبت به همه آن‌ها احساس مسئولیت داشته باشی. خداوند به اندازه‌ای دامنه‌ مسئولیت را وسیع کرده که اگر یک حیوانی گرسنه یا تشنه است و شما موقعیتی دارید که می‌توانید به آن حیوان کمک کنید، می‌فرماید باید حقّش را رعایت کنید. آدم نسبت به همه چیز مسئول است.

 امام صادق(ع) با یکی از اصحاب می‌رفتند، دیدند کسی روی زمین افتاده. امام(ع) به همراهشان فرمودند: برو ببین چه وضعی دارد و چرا روی زمین افتاده است. رفت و برگشت، گفت: تشنه بود و ضعف کرده بود. آقا فرمودند: به او آب ندادی؟! گفت نه، چون یهودی بود. امام فرمودند: یهودی باشد، آدم که هست! ما به مسلمانان و مؤمنان توجّه ویژه داریم، امّا نسبت به همه مسئولیت داریم. امام صادق(ع) به انواع مختلف این معارف را به قلب و جان مردم رساندند و شیعه تربیت کردند. توصیه‌هایی که امام صادق(ص) و دیگر ائمه(ع) به شیعیانشان داشتند را وقتی بررسی می‌کنیم، اکثر توصیه‌ها برای القای حس مسئولیت‌پذیری به شیعیان است. بزرگترین دستاورد رسالت پیغمبر(ص) با آیین اسلام احساس مسئولیتی است که به مؤمنین می‌دهند.

 

انواع مسئولیت‌گریزی

انسان‌ها در برابر مسئولیت‌هایشان دو دسته هستند: یک عدّه مسئولیت‌گریزند؛ یک عدّه مسئولیت‌پذیر. آدم‌های مسئولیت‌گریز باز به دو دسته تقسیم می‌شوند: مسئولیت‌گریز بد، مسئولیت‌گریز خوب. مسئولیت‌گریزی خوب زمانی است که شما توان و تخصص انجام کاری را ندارید، اگر دست به آن کار بزنید بیشتر خراب می‌کنید. این‌جا اگر مسئولیت‌ بپذیرید، خطا کرده‌اید. مسئولیت‌گریزی خوب یعنی فرار از مسئولیتی که توان انجامش را ندارید. اینجا مسئولیت‌گریزی عین مسئولیت ‌پذیری است. چون شما می‌فهمید این کار را بلد نیستید، اگر انجام بدهید خرابش می‌کنید و حقوقی به عهده شما می‌آید: حق‌الناس، تضییع بیت‌المال، تضیع حقوق دیگران و... در این شرایط شما مسئولیت دارید که آن مسئولیت را نپذیرید.

 پیغمبر(ص) به ابوذر غفاری (که به نهمین درجه از ده درجه ایمان رسیده بود) می‌فرمایند: ابوذر مسئولیت قبول نکن. تو بین دو نفر نمی‌توانی ریاست کنی. سرپرستی مال یتیم را قبول نکن! چون مدیریت بلد نیستی. ابوذر هم هیچ وقت مسئولیت قبول نکرد.

امروزه زیاد دیده می‌شود که یک نفر مدیر نیست، ولی در جایگاه مدیریت قرار می‌گیرد. بیت‌المال را ضایع می‌کند، حق‌الناس ایجاد می‌‌کند. به جای اینکه کار را درست کند، خراب‌تر می‌کند. چنین شخصی نباید مسئولیت قبول کند. منتهی باید درست تشخیص بدهد که کجا مسئولیت گریزی خوب است. اگر آدم‌هایی که مدیریت بلد نیستند، متخصص، متعهد و کار بلد نیستند، بخاطر منافع دنیوی‌ و موقعیت اجتماعی مسئولیت قبول نمی‌کردند؛ جمهوری اسلامی و مملکت و پست و مقام را رها می‌کردند و به آدم‌هایی توانمند می‌سپردند، این همه فساد در مملکت ما نبود. این افراد با مسئولیت‌پذیری نابجای خود، سطح مسئولیت پذیری را پایین می‌آورند. مسئولیت در حکومت اسلامی مقدس است. وقتی کسی توانایی مسئولیت ندارد و مسئولیت می‌پذیرد، آبروی مسئولیت در حکومت اسلامی را می‌برد. آن وقت همه‌ آن‌هایی که بی‌مسئولیت هستند، هوس می‌کنند مسئول شوند. بنابراین مسئولیت‌گریزی خوب هم داریم.

مسئولیت‌گریزی بد، خودش مصیبتی هست! آدم‌هایی که می‌توانند، خداوندِ نعیم به آنها نعمت مدیریت، هوش و توانایی داده، می‌توانند یک مدیر یا مجری خوب، یا کمک فکری خوبی باشند، این‌ها اگر مسئولیت‌گریز شوند، آدمهای نالایق جای این‌ها می‌نشینند. در این صورت گناه نالایقی آنها گردن کسانی می‌افتد که می‌توانستند امّا از روی تواضع بی‌جا، مسئولیت‌گریزی کردند.

 

اهمیّت بازگو کردن خاطرات دفاع مقدس

حضرت آقا در جمع رزمندگان دوران دفاع مقدس توصیه کردند خاطرات جنگ را بگویید. هرجا توانستید در مسجد، در بین فامیل و... جمعی درست کنید و چند خاطره بگویید. بسیاری از‌ رزمندگان خاطره نمی‌گفتند. هنوز هم برخی غصه‌دار آن دوران هستند، شرایط آن زمان را به خاطر می‌آورند، فاصله‌ها را می‌بینند و حرفی نمی‌زنند یا می‌خواهند ریا نشود. خاطرات مهمی دارند امّا نمی‌گویند چون گوش شنوا پیدا نمی‌کنند. شما هم که از آن‌ها درخواست نمی‌کنید تا برایتان خاطره بگویند. حضرت آقا می‌فرمایند: خاطره‌های دفاع مقدس را بگویید. به هر دلیل که نمی‌گویید، از نظر بنده، این کار یک مسئولیت‌ گریزی است. این مطالب را باید به گوش مردم رساند. اگر این مطالب فراموش شوند، فرهنگ و آدم‌های مربوط به آن هم فراموش می‌شوند.

 امام خمینی(ره) فرمودند: «نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند»[7]. این مسئولیت بر عهده کیست؟ شهدا و خاطرات آن‌ها هنوز زنده‌اند. احساس مسئولیت کنید و به جامعه بگویید. این خاطرات به جامعه مرده امروز، روح می‌دهد. اگر روضه خوانها، روضه نمی‌خواندند، یاد کربلا باقی نمی‌ماند. پس چرا روضه شهدا را نمی‌خوانید؟ و خاطراتشان را نمی‌گویید؟ بعضی از اصل این مسئولیت، گریزان هستند. از اصل اینکه یک مسئولیتی را بپذیرند فرار می‌کنند.

 

انواع مسئولیتها در زندگی

ما مسئولیت‌های انسانی و مسئولیت‌های اجتماعی زیادی داریم. ازدواج، معاشرت، صله رحم، انفاق، محبت کردن؛ همه این‌ها مسئولیت است. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَهً مِنْ وُلْدِ اِسْمعیلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَیْنَ ابْنٍ فَکَاَنَّمابَکی مِنْ خَشْیَهِ اللهِ»[8]؛ کسی که دختر بچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بنده‌ای را از فرزندان (حضرت) اسماعیل، آزاد کرده باشد و آن کس که پسر بچه خود را مسرور و دیده او را روشن کند مانند کسی است که از خوف خدا‌گریسته باشد. این‌ها مشوّق هایی برای احساس مسئولیت است. این‌ها اصل مسئولیت‌های اجتماعی و انسانی است. برخی از این اصل‌، فراری هستند. مثلاً ازدواج نمی‌کنند، چراکه راحت طلب هستند. دلیل جدی برای فرار از ازدواج، مشکلات مالی است. شما موظّف هستید که تلاش خودتان را بکنید، چراکه ازدواج یک مسئولیت است. پیامبر(ص) فرمودند: «کسی که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است»[9]. در جای دیگری می‌فرمایند: «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی‏»[10]؛ ازدواج سنّت من است و کسی که ازدواج نکند، از من نیست. این یک مسئولیت در قبال خودِ فرد، جامعه و امت اسلامی است.

 بعضی لیدرها و سلبریتیها به تلویزیون می‌آیند و میلیونها آدم هم محو این برنامه‌ها می‌شوند. در حالی که وضع مالی خوبی دارند، ازدواج نکرده‌اند. این‌ها الگوی جامعه ما هستند. به خاطر این آدم‌ها صدها نفر دیگر ازدواج نمی‌کنند. در مصاحبه هم می‌گویند که من ضرورتی برای ازدواج نمی‌بینم! و حرف‌هایی می‌زنند که مردم را به سمت فحشا سوق می‌دهد. این فرد مسئولیت‌گریز است. خدا قدرت این مسئولیت را به او داده است و باید به خاطر این مسئولیت‌ به خدا پاسخ بدهد.

 

دلایل مسئولیت گریزی

ریشه‌ خیلی از مسئولیت گریزی‌ها، خود کم بینی و نداشتن اعتماد به نفس است. خیلی‌ها می‌ترسند که نتوانند مسئولیت خود را انجام دهند. بعضی‌ها از آن طرف اعتماد به نفس کاذب دارند، خود را عقل کل می‌دانند و حرف هیچ کسی را قبول ندارند. باید به تشخیص انسان‌های عالم، فهمیده و مجرّب احترام گذاشت. بعضی‌ها خودمحور و خودرأی هستند. این خصلت آن‌ها باعث می‌شود که مسؤلیت قبول نکنند. خداوند توفیقات را از آن‌ها می‌گیرد.

 اگر خداوند به شما استعدادی داده است، نمی‌توانید این استعداد را به کار بگیرید. در روایتی آمده است که اگر پول، وقت، آبرو و عمر خود را در راه خدا ندهید، حتماً آن‌ها را در راه گناه صرف خواهید کرد. اگر خداوند نعمتی بدهد، مسؤلیتش را هم از شما می‌خواهد. دقت کنید که نعمت‌ها را خرج خدا می‌کنید یا خرج غیر خدا.

بعضی‌ها به دلیل جبرباوری زیر بار مسئولیت نمی‌روند. می‌گویند: مسئولین این بلا را بر سر ما آورده‌اند. جبری هستند. می‌گویند ما نقشی نداریم؛ روزگار این بلا را بر سر ما آورده است یا ژنتیک ما این‌طور است. بعضی چیزها مانند رنگ چشم و پوست را نمی‌توان تغییر داد امّا اخلاق و صفات قابل تغییر هستند. خدا انسان را تغییرپذیر آفریده است. اگر صفات تغییرپذیر نبود، خدا به انسان دستور نمی‌داد.

بعضی‌ها معتقد به جبر روانی هستند. مثلاّ می‌گوید خانواده، ما را ترسو بار آورده‌اند. در حالی که این هم قابل تغییر است.

بعضی‌ها اعتقاد به جبر محیط دارند. از آنها می‌پرسی چرا وضع ظاهرتان اینطور است؟ می‌گویند: جامعه اینطور است. از محیط تأثیر می‌پذیرند. فکر می‌کنند چون محیط اینطور است، مجبور هستند که مسئولیت‌گریز باشند. دستور توبه به این معنی است که انسان می‌تواند تغییر کند. امر به معروف و نهی از منکر که واجب الهی هست، بر این اساس واجب شده. اگر انسان‌ها مجبور بودند، پس دستور امربه‌معروف و نهی از منکر برای چه بود؟! بنابراین انسان‌ها قابل تغییر هستند.

 

مسئولیت‌ گریزی انسان را اهل جهنم می‌کند

یک دسته مسئولیت‌های عبادی هم داریم که گاهی از زیر بار آن شانه خالی می‌کنیم. خداوند متعال می‌فرماید: «إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ، فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ، ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ، قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ، حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ»[11]؛ انسان‌های خوب در بهشت به جهنمیان می‌رسند، از مجرمین سؤال می‌کنند چه چیزی باعث شد که شما به جهنم بیایید؟ جهنمیان می‌گویند: ما اهل نماز نبودیم. اهل اطعام مساکین و رسیدگی به فقرا نبودیم. با اهل باطل نشست‌‌ و برخاست داشتیم و پیوسته روز جزا را تکذیب می‌کردیم تا آن که مرگ به سراغ ما آمد.

علت جهنم رفتن بسیاری از جهنمیان، مسئولیت‌گریزی هست. از بار مسئولیت‌های عبادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، خانوادگی و... راحت شانه خالی می‌کنند. سعس کنید از مسئولیت‌گریزی‌ها مراقبت کنید چرا که آفت دین و دنیای انسان مؤمن است.

 

احساس مسئولیت سالم و ناسالم

دو نوع احساس مسئولیت وجود دارد: سالم و ناسالم. احساس مسئولیت ناسالم به دو قسمت می‌شود: احساس مسئولیت بی‌دوام(کمتر از حد) و احساس مسئولیت بیش از حد. احساس مسئولیت بعضی انسان‌ها به حد نصاب نمی‌رسد و کار را در نیمه راه رها می‌کنند. نوع دیگر احساس مسئولیت ناسالم، بیشتر از حد مورد نیاز است. احساس مسئولیت سالم در حد معمول خوب است و فرد تا حد وصول نتیجه تلاش می‌کند. از نکات منفی کارهای جمعی، افرادی هستند که احساس مسئولیت آن‌ها به حد نصاب نمی‌رسد. کار را انجام نمی‌دهند و فکر نمی‌کنند که این کار باید به نتیجه برسد. آدم‌‌هایی که کمتر از حد معمول احساس وظیفه می‌کنند، احساس وظیفه ناسالم دارند. این افراد اطرافیان خود را در زندگی خانوادگی و اجتماعی، رنج می‌دهند.

دسته دوم آدم‌هایی هستند که بیشتر از حد معمول احساس وظیفه می‌کنند. شنیده‌اید میگویند آمدیم ثواب کنیم، کباب شدیم، این ضرب‌المثل در مورد کسانی به کار می‌رود که بیش از حد احساس مسئولیت می‌کنند. مسئولیت‌پذیری یکی از نقاط قوت شخصیت هر انسانی است، اگر بیش از حد شد، نتیجه عکس می‌دهد. معمولاً این آدمها پس از مدتی به این نتیجه می‌رسند که کار، مسئولیت و وظیفه را باید کنار گذاشت. چراکه زیاده از حد وظیفه‌اش کارهایی را انجام داده، نتیجه عکس گرفته و حالا از عملکرد خود خسته شده است. به جای اینکه صرف نظر کند، باید در احساس مسئولیت اشتباهی تجدید نظر کند. نباید بگوید «من دیگر پشت دستم را داغ می‌کنم و دیگر کار خوب انجام نمی‌دهم.» این فرد کار خوب را، بد انجام داده است، اگر بلد نیستیم کار خوب انجام بدهیم، باب خیر را نبندیم و اعتراف کنیم که عُرضه پذیرش مسئولیت را نداریم. این یک نوع خطر در مسئولیت‌پذیری بیش از حد است.

 

تعریف مسئولیت پذیری بیش از حد

مسئولیت‌پذیریِ بیش از حد، زمانی است که احساس مسئولیتها باعث سلب مسئولیت یا ناتوان کردن دیگران شود. یعنی اینکه شما می‌خواهید به جای همه کار کنید یا حرف بزنید. این یک احساس مسئولیت ناسالم است. هرچند از روی دلسوزی باشد. این یعنی دخالت در کارهای همه که باعث می‌شود فرزندتان نتواند تلخی را تحمل کند، حتی زمین بخورد، دعوا کند، مُدام او را نصیحت می‌کنید، شما نباید بیش از حد احساس مسئولیت کنید!

نسبت به این فرزند باید بگذارید به اصطلاح سردی و گرمی روزگار را بچشد. همه چیز را برایش فراهم نکنید. درست است که نیّت خیر برای او دارید، ولی کسانی که این گونه رفتار می‌کنند احساس مسئولیت بیش از حد دارند، باید بگذارید بچه بعضی از کارها را خودش انجام دهد، یا اینکه یک جاهایی ضرر کند تا رشد پیدا کند.

 چرا به جای او فکر می‌کنید؟ چرا به جای او حرف می‌زنید؟

 گاهی کمک بعضی افراد باعث فرار دیگران از وظایف و مسئولیتشان می‌شود. از کاری که شما انجام می‌دهید دیگران سوء استفاده می‌کنند، و از مسئولیتشان فرار می‌کنند و از تجربه‌هایی که باید کسب کنند محرومشان می‌کنید، باید بگذارید آنها خودشان رشد کنند. این معنی احساس مسئولیت ناسالم است.

 

ضررهای احساس مسئولیت بیش از حد چیست؟

ما گاهی احساس مسئولیت می‌کنیم طوری که باعث می‌شود هم دیگران و هم کار را، به خودمان وابسته کنیم. طوری کار می‌کنیم که این آدم به جای اینکه به وظیفه‌اش وابسته شود، به ما وابسته می‌شود. همه کارها را تمیز و بیست انجام می‌دهیم، آن فرد میگوید پس کسی هست که به جای من کارهایم را انجام دهد. در تربیت فرزند هم همینطور است.

فرزند دیگر نمی‌تواند تفکر و خلاقیتی از خود داشته باشد و خوب را از بد تشخیص دهد. چراکه همیشه همه مسئولیتها را برای فرزند خود انجام داده‌اید. در همه مسائل به شما کاملاً وابسته شده است و این احساس، احساس مسئولیت ناسالم و موجب ضرر است. باید کار را جوری انجام دهید که دیگران هم در کنار شما رشد کنند. نه اینکه خودخواهانه رفتار کنید. خودخواهانه ترین روش در احساس مسئولیت چه در خانواده، چه در محیط اجتماع این است که شما همه کارها را انجام دهید و اجازه ندهید دیگران رشد کنند. این افراط روزی باعث تفریط می‌شود و به جایی می‌رسید که دیگر نمی‌توانید ادامه دهید. مگر شما می‌توانید به جای همه کار کنید؟ مگر می‌توانید به جای فرزندتان در همه صحنه‌ها حضور داشته باشید و همه مسائل را حل کنید؟ زمانی دیگر تحملتان تمام می‌شود. افراط و تفریط هردو غلط است. باید آرام آرام فرزند را در کنار خودتان رشد دهید.

 

مانع رشد دیگران نشویم

گاهی از انسانها و نیروها، فاصله بگیرید بعضی از کارها را باید تحویل آنها دهید تا آرام آرام رشد کنند. این همان احساس مسئولیت درست است. افراد باید کنار ما رشد کنند و یک انسان مستقل شوند، فرزندان باید کم کم با تربیت والدین یک انسان مستقل بار بیایند نه یک آدم وابسته. گاهی شخص جوری با اطرافیانش رفتار می‌کند که با بدیها، مشکلات و گرفتاریهایش میسازند. میگویند فلانی که هست، در سختی‌ها به کمک ما می‌آید. گاهی با دلسوزی‌هایمان اجازه نمی‌دهیم افراد مسئولیت‌های خودشان را به عهده بگیرند و روی پای خودشان بایستند. گاهی احساس مسئولیت بیش از حد در مسائل فکری اجازه نمی‌دهید اطرافیان فکر کنند، در نتیجه رشدی اتفاق نمی‌افتد. برای همین است که این قدر سفارش کرده‌اند به تفکر تا جایی که در روایت می‌فرماید یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.[12]

 

حد و مرز احساس مسئولیت

گاهی احساس مسئولیت شما باعث سوءتفاهم برای دیگران می‌شود و فکر می‌کنند از این قضیه منفعتی می‌برید. لذا میگویند این کار حتماً برای او یک سودی دارد. یا باید توضیح بدهید که رفع سوء تفاوهم شود یا اینکه مطمئن ‌شوید این عمل وظیفه شرعی شماست. که هر کس هر چیزی می‌خواهد بگوید، شما باید کار درست را انجام دهید. و‌الّا اگر این دو نباشد، نباید ادامه دهید. احساس مسئولیت بیش از حد باعث سوء استفاده اطرافیان می‌شود.

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أخدم أخاک» برای برادر دینی خود خادمی و نوکری کن، «فإنِ اسْتَخْدَمَکَ فلا» ولی اگر دیدی دارد از تو بیگاری می‌کشد رهایش کن. احساس مسئولیت هم حد و مرز دارد. امام صادق(ع) فرمودند: «مَن وضَعَ حُبَّهُ فی غیرِ موضعِهِ فقد تَعرَّضَ للقَطیعة»، اگر کسی محبت خودش را نابجا خرج کرد، مطمئن باشد رقابتش قطع می‌شود. محبّت اندازه‌ای دارد. اگر آب زیادی به گلدان بدهید گُل پوسیده می‌شود.

 

مستحبات، جبران نواقص واجبات

اگر احساس مسئولیت بیش از حد، شما را از کارهای مهمتر باز دارد، احساس مسئولیت شما ناسالم است. باید در این مسئله هم دقت شود. بعضیها احساس مسئولیتشان به صورت پراکنده و فرعی است. در کارهایشان اولویت ندارند. نمی‌تواند توانایی‌های خود را برای اولویت‌های مهمتر قرار دهند. برای کارهای حاشیه‌ای و غیر ضروری وقت می‌گذارند، آنوقت وظیفه، مسئولیت و کار اصلی‌شان روی زمین می‌ماند.

خانه از پای بست ویران است     خواجه در فکر نقش ایوان است

حتی در عبادت همین طور است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ، إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ» مستحباتی که ضرر بزند به واجبات باعث تقرب به خدا نمی‌شود. در روایت است، اگر گناههای بزرگی مرتکب شدید، نماز شب بخوانید گناهان‌تان را خدا می‌بخشد و توفیق توبه می‌دهد. «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»[13]. مستحبات باعث می‌شود گناهان از بین برود و زمینه کارهای خیر برای شما فراهم ‌شود. امام محمدباقر(ع) فرمودند: جبران نواقصِ واجبات، با مستحبات و نوافل است.[14] نافله نمازهایتان را بخوانید نواقص نماز واجب جبران می‌شود. البته منظور، نواقصی نیست که شرط صحت نماز باشد. این مسئله مربوط به نمازهایی‌ست که بدون حضور قلب و با حواس‌پرتی خوانده شده. در این صورت اگر نافله را بخوانید جبران نواقص واجبات می‌شود. سایر مستحبات هم باعث جبران نواقص سایر واجبات می‌شود.

 اینها همه مهم است، ولی اگر مستحبات طوری باشد که به واجبات ضرر بزند نباید انجام دهید. مثلاً نماز شبی که باعث شود نماز صبح قضا شود را نباید خواند. احساس مسئولیت را در اولویت‌ها خرج کنید.

 

شما، دیگران را ظالم نکنید!

احساس مسئولیت ناسالم به آدم ضرر می‌زند. اگر احساس مسئولیت شما خارج از توان و قدرت شما باشد، ناسالم است. کاری که نمی‌توانید، قبول نکنید. اگر احساس مسئولیت بیش از حد، باعث این شود که در کار‌هایی که وظیفه شما نیست، و انجام داده‌اید، دیگران این کار را وظیفه شما تلقی ‌کنند، (نه تنها شما را سرزنش می‌کنند بلکه بخاطرش توبیختان هم می‌کنند) یعنی وظیفه شما نبوده و بیش از حد احساس وظیفه کرده‌اید. با این رفتار شما اطرافیان‌تان دچار سوء تفاهم شده‌اند، و آنها را مبتلا به ظلم کرده‌اید، اینها دارند ظالم می‌شوند. شما خیلی زیرکانه باید به آنها بفهمانید که هدفتان چه بوده. اخلاصتان را هم باید حفظ کنید، مگر اینکه تکلیف الهی باشد. اگر هم مسخره می‌کنند، اشکالی ندارد، کاری نمی‌شود کرد.

اگر احساس مسئولیت و کار فوق‌العاده کنید برای اینکه دیده شوید یا وِجهه خودتان را بالا ببرید که در اصطلاح بگویند عجب آدم با گذشتی! عجب انسان مخلص، متخصص و متعهدی است! و... اگر برای این موارد بیشتر از حد خود کار فوقالعاده می‌کنید بیشتر از اینکه به فکر مفید بودن باشید به فکر وجهه و موقعیت خودتان هستید، اینها احساس مسئولیت ناسالم است. مثلاً می‌گویید اگر این تقدیر‌نامه را بدهند برایم رِزومه می‌شود. برای تقدیر‌نامه کار می‌کنید برای خدا کار نمی‌کنید، اینها بد است. این طور روحیّات در آخر به توقع زیاد و دل سردی در کار کشیده می‌شود. به باج‌خواهی و ویژه‌خواهی کشیده می‌شود.

 

حقیقت اخلاص چیست؟

وجود مبارک پیغمبر(ص) فرمودند: «إنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقیقةً و ما بَلغَ عَبدٌ حقیقةَ الإخْلاصِ حتّی لا یُحِبَّ أنْ یُحْمَدَ علی شیءٍ مِن عَمَلٍ للّه»[15]؛ برای هر حقّی یک حقیقتی است و بنده به حقیقت اخلاص نمی‌رسد تا این که دوست نداشته باشد برای کار خوبی که کرده، تشویقش و تعریفش کنند.

امام صادق (ع) فرمودند: انسان، بنده خالص نمی‌شود مگر این که تعریف و تمجید و تکذیب، بد گفتن دیگران در نظرش یکسان باشد.

 

 


[1]. سوره قلم، آیه 4.

[2]. سوره آل عمران، آیه 159.

[3]. سوره ذاریات، آیه 56.

[4]. مستدرک الوسایل، ج 8، ص 429.

[5]. بحارالانوار، ج 71، ص 337.

[6]. نهج‌البلاغه، نامه 53.

[7]. بخشی از پیام امام خمینی(ره) در پذیرش قطعنامه 598.

[8]. مکارم الاخلاق، ص 114

[9]. مستدرک الوسایل، ج 14، ص 154.

[10]. جامع الاخبار، ص 101.

[11]. سوره مدثر، آیات 39 الی 47.

[12]. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 208.

[13]. سوره هود، آیه 114.

[14]. جامع احادیث الشیعه، ج 7، ص 116.

[15]. بحارالانوار، ج 69، ص 304.