فتنه بیهمگان
فتنه بیهمگان
فتنه بیهمگان
حجتالاسلام مهدوینژاد: دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان، عامل امتزاج حق و باطل است. // رفتار ما با کسانی که اهل ولایت و امامتند، اهلبیت(علیهمالسلام) و دین را قبول دارند و از نظر اعتقادی در مسیر درست قرار دارند ولی ممکن است ضعف ایمان عملی داشته باشند، باید بر مدار سلم باشد. // مراقب باشید! شیطان در کمین جمعهای ایمانی است! // اختلاف بد است، نه مختلف بودن...
شناسنامه:
عنوان مراسم: مراسم هفتگی
موضوع سخنرانی: فتنه بیهمگان
تاریخ: شنبه ششم مردادماه 1403
مکان: مدینةالعلم کاظمیه
عداوت و تفرقه، راهبرد شیطان
پیرو جلسه قبل و باقیمانده مباحثی که از دهه اول محرم خدمت شما تقدیم شد، نکات دیگری را عرض میکنیم. یکی از فتنهها، حوادث واقعه یا امتحاناتی که اتفاق میافتد و شدت و حدت آن در آخرالزمان به عنوان یک امتحان تعیینکننده قابل توجه است، مسئله تنها شدن، تفرقه، تبدیل اخوتها به عداوتها و امثال اینهاست. یکی از راهبردهای مهم شیطان در آخرالزمان برای پاشیده شدن جبهه حق، ایجاد عداوت بین مؤمنین و بر هم زدن اتحاد و یکپارچگی مؤمنین است.
«إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ»[1] همانا شیطان اراده کرده که بین شما دشمنی و بغض ایجاد کند.
دستور به سلم در قرآن
دستور خداوند متعال به مؤمنین این است: «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ[2]». نسبت شما با همدیگر باید نسبت سلم باشد، همه وارد بر سلم شوید؛ رفتارتان با هم سلیمانه باشد. «کافه» یعنی همگی.
رفتار بر مدار سلم و حرب
وقتی خطاب به امام حسین(علیهالسلام) و اولیای الهی «سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم» میگویید، یعنی حرب ما با شیاطین انس و جن و سلم ما با دوستان است. یعنی هرکسی بر سلم امام وارد میشود با او در سلم هستیم و هر کسی وارد بر حرب امام میشود، ما هم با او در حرب هستیم. کسانی که اهل ولایت و امامتند، اهلبیت(علیهمالسلام) و دین را قبول دارند و از نظر اعتقادی در مسیر درست قرار دارند ممکن است ضعف ایمان عملی داشته باشند، ولی اینطور نیست که اعتقاد نداشته باشند. ائمه(علیهمالسلام) و دین را قبول دارند اما ضعف ایمان عملی دارند. خیلی از ماها هم همینطوریم؛ مثلاً نمازهایمان قضا نمیشود؟ آیا گاهی نمازهای اول وقتمان به آخر وقت نمیافتد؟ گاهی ما نیستیم که وجوهات شرعیمان را پرداخت نمیکنیم؟! اصلاً حساب سال نداریم! حالا میگوییم به ما تعلق نمیگیرد ولی باید مقید باشیم حساب سال داشته باشیم. آیا غیبت نمیکنیم؟! گاهی گناهان کبیره از ما سر نمیزند؟! هست دیگر! پس ما هم دچار ضعفیم.
بسیاری از انسانها در مراتب ایمان عملیشان دچار ضعفاند، اما در دایره معتقدین به امام و ولیّ خدا هستند و قبول دارند. شما با آنها که در این دایره ایماناند، اگرچه از نظر عملی ضعیف باشند، باید رفتار سلیمانه داشته باشید و با آنها با سلم رفتار کنید؛ یعنی دعوا نکنید، درگیر نباشید و رفتارهای جنگی با آنان نداشته باشید. گاهی شاید لازم باشد با رفتار ناهنجاری که یک مؤمن انجام میدهد، انسان شدت عمل نشان دهد ولی این با حرب فرق میکند و باید در همان مدار سلم رفتار کند.
پس با هم در سلم باشیم نه در حرب؛ وقتی در سلم باشیم تنها نمیشویم، وقتی رفتارمان صمیمانه باشد جمعمان پاشیده نمیشود ولی وقتی رفتارمان محاربانه و خشن، درگیر و تند باشد، تا خطایی اتفاق میافتد، برخوردهای تند و شکننده اتفاق میافتد، این رفتار جمع را از هم میپاشاند. در بسیاری از موارد باید مهربانانه برخورد کرد الاّ در مواردی که عقل و شرع به ما دستور دادند. در سیره اهلبیت(علیهمالسلام) است که مثلاً پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) کجاها در جمع مؤمنین رگ گردنشان متورم میشد، راه که میرفتند عبایشان روی زمین کشیده میشد! اینها هم هست؛ اما قاطبه رفتار ما در جمع مؤمنین، کافه سلم است.
مراقب ستون پنجم دشمن باشید!
یکی از امتحانات آخرالزمان همین مسئله سلم و حرب بین مؤمنین است. مشکلی که پیش میآید این است که مؤمنین با هم درگیر میشوند. یکی از حوادثی که نزدیک ظهور اتفاق میافتد درگیریهای سنگین مؤمنین با یکدیگر است. یعنی امتحان بین مؤمنین میآید، امتحان از دایره اسلام و کفر و جبهه حق و باطل به جبهه حق میرسد؛ مؤمنین، مسجدیها و هیئتیها با هم درگیر میشوند و این همان مسئله خطرناک و مهمی است که روایات اشاره کردهاند. روایتی هم از امام مجتبی(علیهالسلام) و هم از سیدالشهدا(علیهالسلام) نقل شده و روایت بسیار عجیبی است؛ وجود مبارک سیدالشهدا(علیهالسلام) در کتاب غیبت نعمانی میفرمایند: «لا یَکونُ الاَمرُ الَّذی تَنتَظِرونَه حَتّی یَبرَأَ بَعضُکُم مِن بَعضٍ و یَتفُلَ بَعضُکُم فی وَجهِ بَعضٍ وَ یَشهَدُ بَعضُکُم عَلی بَعضٍ بِالکُفرِ وَ یَلعَنَ بَعضُکُم بَعضاً. فَقُلتُ لُهُ: ما فی ذلکَ الزَّمانِ مِن خَیرٍ؟ فقالُ الحسینُ(علیهالسلام): الخیرُکُلُّهُ فِی ذلکَ الزَّمانِ یَقوم قائمُنا وَ یَدفَعُ ذلکَ کُلُّهُ»[3]؛ این امر ظهور که عدهای منتظرند اتفاق نمیافتد تا زمانیکه عدهای از شما از بعضی دیگر بیزاری میجویید و اعلام برائت میکنید (ما دیگر با فلانی نسبتی نداریم.) بعضی از شما آب دهان در صورت بعضی دیگر میاندازید. حالا یا این عبارت صریح این معناست که بله آب دهان هم میاندازند یا گاهی مواقع به جایی میرسد که دو مؤمن شیعه امیرالمؤمنین(علیهالسلام)السلاالسااالفغعغعتدپ دست به یقه میشوند، به هم فحاشی میکنند، آب دهان هم به صورت همدیگر میاندازند. یا این حرف به آن معناست که نهایت تحقیر و توهین را نسبت به همدیگر انجام میدهند. «وَ یَشهَدُ بَعضُکُم عَلی بَعضٍ بِالکُفرِ»؛ همدیگر را تکفیر و به بیدینی متهم میکنند، «وَ یَلعنُ بعضُکم بَعضاً»؛ همدیگر را لعنت میکنند.
میگوید: از حضرت سؤال کردم که در این زمان چه کنیم؟ خیر چیست؟ امام حسین(علیهالسلام) فرمودند: خیر این است که امام زمان(ارواحناهفداه) حضور پیدا کنند و این بساط و اختلافات را جمع کند. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[4]. یعنی این اتفاقات، بین مؤمنین شکل میگیرد مگر اینکه امام زمان(ارواحناهفداه) بیاید و اسباب خیر شود و بساط این مدل رفتارها بین مؤمنین جمع شود.
اشاره دارد به اینکه اینها مؤمناند، اما گرفتار یکسری مسائل میشوند که باید امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) بیاید و اینها جمع شود. خیلی عجیب است امام زمان(ارواحنافداه) باید بیایند درگیری بین مؤمنین را حل کنند! این خیلی آبروریزی و تلخ است، اینها مؤمنین ضعیفی هستند که در امتحانات سنگین سلم و حرب در آخرالزمان دچار اشتباه میشوند. خیلی باید مراقب باشیم! مخصوصاً در مسائل سیاسی و اقتصادی، مثلاً الآن انتخابات برگزار شد و تمام شد، اما هنوز درگیریها بین طرفداران دو نامزد که ادعا میکنند همه طرفداران حزباللهی هستند، دیده میشود به شاخصها هم توجه نمیکنند. حتی شخص معتقد به ولایت فقیه است، واقعاً عاشق رهبری(حفظهالله) است، ولی دارد طرف مقابل را به جاسوسی متهم میکند و میگوید: او جاسوس انگلیس است! دیگری هم با اینکه دقیقاً عاشق مقام معظم رهبری(حفظهالله) است، دارد طرف مقابلش را به نفاق متهم میکند و میگوید: او منافق است!
کار به جایی میرسد که مقام معظم رهبری(حفظهالله) در سخنرانی اخیرشان میفرمایند: به این فیلمهایی که منتشر میشود توجه نکنید. گاهی دشمن شخص ثالثی را وسط میاندازد و از طرف یکی از نامزدها بر علیه دیگری حرف میزند، طرفداران هر دو نامزد را به جان هم میاندازد. میبینید اینها مسائل دقیقی است که در این دوران دارد اتفاق میافتد. در مسائل اجتماعی، اقتصادی و... هم همین است. گاهی در جمعهای مؤمنین یکی شروع میکند به تخریب کردن و زیرآب دیگری را زدن... تا نهایتاً یک مسجد را به هم میریزند یا یک هیئت را از هم میپاشند. آن هم سر یک مسئله که اصلاً موضوعیتی ندارد!
اساس رفتار با مؤمنین، سلم و سازش است/ شیطان در کمین جمعهای ایمانی
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: ببینید برای حفظ حاکمیت و اصل حاکمیت چه چیزی موضوعیت دارد و چه چیزی موضوعیت ندارد. ما بر سر بال مگسی و ران ملخی به جان هم میافتیم! اهم و مهم را نمیفهمیم. چقدر جمعهای مؤمنین همین طور متلاشی شده است. معمولاً با احساس تکلیف هم این اتفاق میافتد، مثلاً میگوییم: ایشان منحرف شده، یا این حرف زور است و ما زیر بار حرف زور نمیرویم، یا این عدالت نیست و... درحالیکه بین مؤمنین اساس رفتار سلم و سازش است. ما نمیگوییم پا روی حق بگذارید؛ نه، باید بر محور حقیقت عمل کنیم، ولی سلیمانه رفتار کنیم، نه از سر حرب.
اینها خیلی مهم است سعه صدر میخواهد. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: هر جا جمعی باشد که حول محور ذکر خداوند متعال و محبت ما اهلبیت(علیهمالسلام) باشد، ابلیس، شیطانی را مبعوث میکند تا این جمع را متفرق کند. مثلاً شما یک جلسه هیئت یا جلسه دعای فامیلی میگیرید که محور آن معرفت دینی است، قصد دارید همه را جمع کنید تا صله رحم انجام شود یا معارفی را منتشر کنید، اما گاهی در همان جمع کوچک هم همان شب برسر یک استکان چای یا بر سر حرفی که از دهان یک نفر بیرون میآید دعوا میشود و دیگر به خانه همدیگر نمیروند. بر سر یک سوء برداشت و یک سوء تفاهم، کدورت به میان میآید. اینها کار شیطان است.
رجوع به صاحب تشخیص
اینجاست که بزرگی باید بین ما باشد تا مسائل را به حکمی ارجاع دهیم که اختلافات و سوء برداشتهای ما را تفاهم و تصمیمات ما را مدیریت کند. چراکه انسان یا باید در این مسائل خودش صاحبنظر باشد، یا باید به یک صاحبنظر مراجعه کند. در این دوران که حوادث واقعه پیچیده است و اتفاقات پشت سر هم واقع میشود؛ حوادث سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، تحولات دیگر به ساعت رسیده، در دنیا انسان باید صاحب تشخیص باشد تا بتواند تصمیم بگیرد.
چگونه جمعیت خودمان را زیاد کنیم؟
در همین جمعهای مؤمنین اگر سیل یا زلزله آمد، همه چیز به هم ریخت، حتی بر فرض اینکه این سیل و زلزله عذاب الهی باشد و بر اساس اعمال و عقوبت کارهای کسانی است که معذب واقع شدند، نباید بگوییم حقتان بود، خدا لعنتتان کند! و... نه، وظیفه ما آن است که کسانی که معذب واقع شدند را دستگیری کنیم، وگرنه خداوند متعال ما را هم عقاب میکند که چرا به وظیفهمان عمل نکردیم؟ ما جمعها و افرادی داریم که بهخاطر نوسانات ایمانشان، دچار خبط و خطاهای زیادی میشوند و زمین میخورند، نسبت به اینها وظیفه داریم. باید دستشان را بگیریم، کمکشان کنیم. میدان جنگ است، شیطان او را زد که افتاد، چرا رهایش میکنیم و میرویم؟ در حد توانمان باید به او کمک کنیم. اگر در توان خودمان هست، کمکش کنیم، اگر در توان خودمان نیست، دیگری را برای کمک به او بیاوریم! وقتی میبینیم دارد سقوط میکند نسبت به او وظیفه داریم. ما نباید تنها باشیم، ما نباید کم باشیم، ما باید تلاش کنیم، جمعیت خودمان را زیاد کنیم و این جمعیتی که داریم را حفظ کنیم.
پرهیز از ایرادگیری و تفرقه/ در جامعه، «رحماء بینهم» باشیم/ گزینه اول در فضای عمومی و اجتماعی معاشرتی
یکی از کارهایی که شیطان و نفس اماره علیه اجتماعات مؤمنین انجام میدهند، ایجاد سوء ظن است. اولین مسئلهای که اتفاق میافتد بد و بیراه گفتن است. همدیگر را میبینیم گزینه اولمان ایرادگیری است! در حالی که گزینه اول باید تحویلگرفتن باشد. گزینه اول در فضای عمومی، اجتماعی معاشرتی باید سلم باشد. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»[5]. در خیابان یکدفعه میبینیم مثلاً یک اشتباه در رانندگی اتفاق میافتد چه بوقهایی برای هم میزنند. این رفتارها از روی سلم نیست، میرود کنار میکشد آن طرف قفل فرمان در میآورد، اینها سلم نیست.
پس نگاه اول به جامعه ایمانی «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُم[6]»، «أدخلو فی السم کافتاً» است؛ یعنی عیبهایمان را ذیل «سلم» و «رحماء» حل کنیم. اشکالات همدیگر را ذیل این اخلاق، اخلاق سلم و رحماء برطرف کنیم. یعنی بگوییم که حالا خطا کرد...! شروع نکنیم از این ماجرا تحلیل دشمنانه کردن؛ نگوییم نه این از اول هم همینطور بود! بگوییم: این بنده خدا هم مثل من است، من صد تا عیب بیشتر از او دارم، حالا اینجا هم خطاییکرد، اصلاً منظورش از این حرف این نبود. این یعنی سلیمانه رفتار کردن. وقتی میآییم سراغ طرف مقابل و میگوییم عزیز من، چه شد؟ چرا اینطور شد؟ طرف شروع میکند درد و دل کردن و میگوید: نه آقا اینطور که شما میگویید نیست، ما طرف را میشناسیم. این میشود سلیمانه و رحمائی رفتار کردن. گاهی افرادی چیزی علیه یک مؤمن یا یک جمع مؤمنانه گفتهاند که باعث شده ماهها به یکدیگر سلام نمیکنند، ارتباط نمیگیرند. اینجا شیطان بُرد کرده است. پس انشقاق و تفرقه راهبرد شیطان است.
اختلاف بد است، نه مختلف بودن
اختلاف بد است، ولی مختلف بودن مشکلی ندارد. در هیئات، مساجد و جمعهای مؤمنانه اگر اختلاف باشد، ثمر نمیدهد. هرچه سجده کنی، هرچه عزاداری کنی، اگر اختلاف باشد ثمر نمیدهد. امام خمینی(رحمتاللهعلیه) میفرمود: «ما با این اشکها سیل جاری میکنیم. ما سدهایی که در مقابل اسلام ایستاده است را خُرد میکنیم». با کدام اشک؟ با کدام سیل؟ با کدام اتصال و ارتباط؟
تهدید امام رضا(علیهالسلام) نسبت به دوستان خود/ نفرین امام رئوف!
وجود مبارک امامرضا(علیهالسلام) در نامهای که به عبدالعظیمالحسنی(رضواناللهعلیه) نوشتند، آنجا یک فصل دارد که من در روایات ندیدم که امام اینطور مأمومین و شیعیان خودشان را تهدید کرده باشند. تازه آن هم کدام امام؟ امام رئوف!
امام رئوف و مهربان، دوستان خود را اینگونه تهدید کرده باشند. نامه چند خط است، میفرمایند: به دوستان ما بگو «وَ لَا یَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضا فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اللَّهَ لِیُعَذِّبَه لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابوَ کَانَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِین»؛ به تخریب یکدیگر مشغول نشوند. اگر اینها یکدیگر را تخریب کردند، من به جان خودم قسم میخورم؛ چقدر تأکید دارد با قسم؛ همانا اینکه اگر کسی چنین کاری کرد و دوستی از دوستان ما را مورد سخط قرار داد و خوار کرد، من بر او نفرین میکنم تا خداوند او را در دنیا به اشد عذاب، عذاب کند و در آخرت هم او از خاسرین و خسارتکنندهها باشد. بعد دو سه خط دیگر جای دیگر ادامه دارد. باز در ادامه حضرت میفرمایند: اگر کسی در دلش برای تخریب مؤمن دیگری نیت داشته باشد، این فرد از ولایت ما خارج میشود، مگر اینکه توبه کند و از این نیتش برگردد. عجیب است ما در مورد مسئلهای حتی در مورد کفار هم چنین چیزی ندیدیم، معلوم میشود این مسئله عداوت، تخریب، تفرقه انداختن بین مؤمنین خیلی خطرناک است. پس ببینید باید مؤمنین دقت کنند.
شیطان، تخریبگر اصلی جمع مؤمنین
گاهی تخریب یا تضعیف گروهی از مؤمنین که کار خوبی دارند انجام میدهند، به گونهای است که امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: شیطان میآید و ورود میکند و این جماعت را برهم میریزد. من میخواهم فقط این نکته را بگویم و رد بشوم.
دوستان عزیز! برادران و خواهران چه در جمعهای عمومی و چه در جمعهای خودمانی و دوستانه؛ مواظب باشید شما آن شیطان نباشید؛ به هر اسمی، تحت هر عنوانی. تضعیف نکنید. زیرآب جمعهای مؤمنانهای که در خط ولایت و انقلابیاند، دارند برای اسلام و انقلاب کارمیکنند، ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب نیستند را نزنید، رفتارهایی نکنید که جمع تخریب شود، عقوبت سنگینی دامنتان را خواهد گرفت. با آن جمعهایی هم که در عین حال که مؤمن و خوب اما به اصطلاح جاهلاند سلیمانه رفتار کنید، بروید با ایشان صحبتکنید، عیب و ایرادشان را به آنها بگویید. اینها نکات بسیار مهمی است، ظرائف زیادی هم دارد.
بعضی از هیئات هستند، دعاهایی میخوانند که دشمن از آن سوءاستفاده میکند. حتی شبکههای معاند هم پخش میکنند. اصلاً رژیم صهیونیستی رسماً نوحههای بعضی از هیئات یزد را در کلاسهای آموزشیاش پخش میکند، فیلمهایش هم بیرون آمده، دارد روی آن کار میکند. خب یک سال به او میگویی دوست من، برادر من، عزیز من؛ سال دوم میگویی، میبینی سال سوم دارد ادامه میدهد، سال چهارم هم... خب این دیگر مریض است دیگر نمیشود با او درست حسابی رفتار کنی، باید گوشش را بپیچانی. این دارد آب به آسیاب دشمن میریزد. ولی معمولش این است که ما باید با هم رفیق باشیم و صمیمانه رفتار کنیم.
این بین خودمان و جهالتهای خودمان باشد. از اینکه عرض کردیم؛ یک مسئله بدتر هم وجود دارد. یک پله بدتر، که مؤمنین با یکدیگر درگیر میشوند و یکدیگر را لعن میکنند، به هم توهین میکنند. آب دهان به هم میاندازند و امثال اینها که از فتنههای شیطان است.
فتنهای شدیدتر از دجال
از این پله بدتر هم هست، باز امام رضا(علیهالسلام) ظاهراً در حال تبیین مسائل مربوط به آخرالزمان و آن مسائل حساس بودند، میفرمایند: «إنّ مِمَن یَنتَحِلُ مَوَدَتَنَا أهلَالبَیت مَن هُوَ أشَدُ فِتنَةً عَلی شیعَتَنا مِن الدَجال، فقُلتُ: بِمَاذا؟ قال: بِمُوالاةِ أعدائِنا، وَ مُعاداةِ أولیائِنا إنّه إذا کان کَذلک اِختَلَطَ الحقُ بِالباطِلَ، وَ اشتَبَهَ الامرُ فَلم یُعرَف مُؤمن مِن مُنافق»[7]؛ عدهای هستند که ادعا میکنند اهل مودت ما هستند و مدعیاند که ما را دوست دارند و موالی و عاشق مایند. دقت کنید، حضرت نمیفرمایند که محب ما هستند بلکه میفرمایند ادعا میکنند که ما را دوست دارند؛ یعنی حضرت میفرمایند اگر شما میبینید که واقعاً هم دوست دارد، واقعاً هم علاقه در قلبش هست اما این ادعاست. فتنه این آدم و این جریانها از فتنه دجال در آخرالزمان شدیدتر است.
دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان، عامل امتزاج حق و باطل
دجال که یکی از علائمی است که وقتی میآید در روایت داریم که فوجفوج از مؤمنین بهخاطر این دجال سقوط میکنند و ایمانشان را از دست میدهند. ولی میفرمایند این فتنه بدتر از دجال است.
گفتند: قضیه چیست؟ حضرت فرمودند: دوستان و شیعیان ما که ادعای مودت ما میکنند با دشمنان ما موالات دارند و با دوستان ما دشمناند. وقتی اینچنین شد، حق و باطل به هم میآمیزد و دیگر مشخص نمیشود که چه کسی درست و چه کسی غلط میگوید، در چنین شرایطی دیگر مؤمن و منافق شناخته نمیشوند. چقدر شرایط سخت میشود!
ببینید دوستان، اینها را باید تحلیل کرد و درست دید. الآن این جریاناتی که ادعای برائتی بودن میکنند و میگویند ما برائتی هستیم. ببینید الآن چه کسی از حرف و کارهای ایشان استفاده میکند، چه کسی ضرر میکند؟ میگویند: ما برائتی هستیم. مجلس میگیرند، لعن خلفا میگیرند، علناً لعن میکنند، در حرمها و مجالسشان لعن میکنند. نگاه میکنی میبینی جریان ولایتی است و حرف از امیرالمؤمنین میزند و لعن طرف مقابل میکند. روایت از امام صادق(علیهالسلام) هم میخوانند. حال چه کنیم؟ دروغ میگویند یا راست میگویند؟ روایت پشت حرفشان است. برای امام حسین(علیهالسلام) قمه میزنند. قمه مگر شوخی است؟ آدم روی سرش تیغ میزند. فیلم که نمیشود بازی کند. واقعا تا محبت نجوشد که نمیشود چنین کارهایی کرد. شما برای امام حسین(علیهالسلام) یک سوزن حاضری در دست خودت فرو کنی؟ این فرد برای امام حسین(علیهالسلام) قمه میزند. خیلی هم به امام حسین(علیهالسلام) محبت دارد و لعن خلفا هم میکند و برای لعن خودش روایت هم دارد. کار درستی میکند یا کار غلطی میکند؟
ملاک و معیار تشخیص عمل
نائب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه)، ولی فقیه و مرجعیت تشیع تعیین میکند که کدام روایت را شما باید الآن عمل کنی و کدام روایت را نباید عمل کنی و الآن مصلحت چیست. او باید تعیین کند.
شخصی در مسجد داشت خلیفه را لعن میکرد، امام صادق(علیهالسلام) او را لعنت کردند. از شیعیان بود ولی حضرت او را لعنت کرده و فرمودند: خدا لعنتش کند؛ این شخص با این کارش باعث میشود که به ما تعدی کنند.
در این ابواب حرف خیلی زیاد است. عدهای هستند که فتنه آنها از فتنه دجال بدتر است. «موالاة اعدائنا و معاداة اولیائنا»[8] با دشمنان ما دوستند و با دوستان ما دشمناند. اسلامشان، اسلام آمریکایی و تشیعشان، تشیع انگلیسی است. میبینی انگلیس، فرانسه و آمریکا از حرفهای آنها استفاده میکنند و شبکه و پول و امکانات به آنها میدهند، این طرف آیتالله و آخوند آن طرف هم آیتالله و آخوند است. امر بر خیلی از عوام مردم مشتبه میشود؛ این شبکه ماهواره را ببینیم یا آن شبکه. این درست میگوید یا آن. هر دو هم عالماند.
شاخص چیست؟ حضرت میفرمایند نگاه کن، اگر موالاتش با دشمنان و معاداتش با دوستان است؛ این فرد مشکل دارد. شخصی که دوستان از او ضرر میکنند و دشمنان از او سود میبرند مشکل دارد و فتنهاش حتی از دجال خطرناکتر است. چطور است که پاریس و لندن با او کار ندارند؟ شبکههای ماهواره آنها آنجا کار میکند و با آنها کار ندارند؟ در آلمان در همین یکی دو روز اخیر، پلیس آلمان حمله میکند، درب ۵۴ مسجد را میبندد و افراد را میزند و دستگیر میکند ولی به اینها کاری ندارد. عجیب نیست؟! چه امام حسینی ترویج میکنند که یزیدیان زمان با آنها کار ندارند؟ این جریان علیه جمهوری اسلامی حرف میزند، با دوستان خدا دشمنی میکند، اگر علیه جمهوری اسلامی یک زندانی و جرمی پیش بیاید، سخنرانی میکنند و فیلم میگیرند و میبرند ولی داعش سر شیعیان را میبرد، فیلم آن را هم منتشر میکند، یک بیانیه نمیدهند! یک نفر از کل این جریان مدعی برائتی، ولایتی در جریان داعش، شهید ندارد! یک کلمه علیه اسرائیل حرف نمیزنند. «موالات اعداءنا» میشود، اینها با دشمنان اهلبیت(علیهمالسلام) هستند. دشمنی اینها با دوستان اهلبیت(علیهمالسلام)، چقدر خطرناک است! اسمش هم، امام حسین(علیهالسلام) و اربعین، قمهزنی و سینهزنی است، اسمش شبکه امام حسین(علیهالسلام) است، اینها را وقتی شما میبینید «مُتَشَبهِا الأمْرُ» امر، مشتبه میشود.
شیطانِ جمع مؤمنین نباشیم
در این روایت حضرت میخواهند بفرمایند که: جمعی از دوستان ما که خودشان را منتسب به ما و مودت ما میکنند، هستند که در طرف درست تاریخ نمیایستند؛ با دشمنان ما همپیمان میشوند، طرف دوستان ما نمیایستند. خیلی باید مراقب بود! از همین درگیریهای بین المؤمنین، همین تکفیرهایی که گاهی اتفاق میافتد، از همین توهینهایی که به هم میکنیم، تخریبهایی که میکنیم، به اصطلاح زیرآبهایی که میزنیم، تضعیفهایی که میکنیم، شیطانی نشویم که برای پاشیدن جبهه حق مبعوث شدهایم، برای پاشیدن تشکیلات اسلامی و انقلابی، ولایی و حکومت اسلامی شیطان نباشیم. بعضی از احزاب سیاسی همین الآن هستند، من بعضی از آنها را میشناسم. بعضی از آدمهایی که در این احزاب سیاسی هستند، احزابی که همیشه، اپوزیسیون نظام بودند، مخالف ولایت بودند، خط آنها با ولایت زاویه دارد، با خط مقام معظم رهبری(حفظهالله) زاویه دارد؛ به شدت هم امام حسینی(علیهالسلام) هستند، اهل روضه و مجلس، اهل خرج کردن و برگزاری دههها هستند. تشخیص این امتزاج حق و باطل، خیلی مهم است.
آن آقا، عالم بزگوار است، محترم است، خیلی هم کاردرست است ولی یک تشییع جنازه شهید در کل زندگیاش شرکت نکرده است! آنوقت عده زیادی از مردم ما طرفدارش هستند و صداوسیما هم روی آن شخص مانور میدهد! خودمان خطها را قاطی میکنیم. اینها فتنهاش از دجال خطرناکتر است؛ چراکه دشمن از سکوت یا بعضی مواضع اینها به نفع خود علیه جبهه حق استفاده میکند! خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند، خدا همه ما را اهل بصیرت قرار بدهد.
حضرت زینب(سلاماللهعلیها) طرف درست تاریخ را حفظ کردند
یکی از چیزهایی که به شدت در جریان عاشورا اتفاق افتاد، جریانی بود که حضرت زینب(سلاماللهعلیها) این خط را حفظ کردند، جریان ایستادن طرف درست تاریخ بود! دشمن حادثه کربلا را به شدت تحریف میکرد. تا جایی که گفتند اینها خارجی هستند اینها را خدا کشت! اصلاً الفاظ طوری است! با ادعای نبوت و جانشینی پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، با ادعای اسلام و قرآن، علیه قرآن ناطق، علیه پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اسلام اقدام کردند. اینها همه مهم است. مردمی تا حرامخوار نشوند و فسق نشوند و در فسق خود اصرار نورزند، اینطور از جبهه باطل گول نمیخورند! ولی این اتفاق افتاد! اما حضرت زینب(سلاماللهعلیها) خط را نگه داشتند. طرف درست را نگه داشتند. هر حرفی ابنزیاد و یزید زدند، حضرت جواب دادند. نگذاشتند خط گم شود. این مهم است!
حضرت زینب(سلاماللهعلیها) حتی جایی که به قیمت جانشان تمام میشد سکوت نکردند. به قیمت جان! یک جا دستور دادند که حضرت زینب(سلاماللهعلیها) را هم بکشند. اینقدر حضرت تیز جواب میداند که یکی از اطرافیان یزید گفت: با زن درگیر نشو!
گاهی در حضور شما همه چیز میگویند. خط گم میشود، حق و باطل مخلوط میشود، شما هم نشستهاید و نگاه میکنید! بعد هم برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) اشک میریزید؟!
آنها که رفتند کار حسینی کردند، آنها که ماندند باید کار زینبی کنند! کجاست کار زینبی؟! حضرت بازی باخته را بردند! باخت از نظر ظاهری را عرض میکنم. باخته یعنی اینکه آمدند قتلعام و قلع و قمع و غارت کردند، دیگر تمام شد، با خاک یکسان کردند همه چیز را ظاهراً باخته بودند، ولی حضرت زینب(سلام اللهعلیها) بردند. چرا؟ چون طرف درست را نگه داشتند. نگذارید خط گم شود.