شکر توفیق

شکر توفیق


شکر توفیق

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: یک لحظه غفلت از اینکه همه چیز دست خداوند متعال است ممکن است انسان را دچار خطاهای بزرگ کند. // بعد از نماز که یک عبادت واجب فردی و سازنده است، تعلق به محافل و مجالس اهلبیت(علیهمالسلام) و وابستگی به آن، اسباب حفظ دین و ایمان و نجات ما خواهد شد. // توجه و رعایت آداب مجلس امام حسین(علیه السلام) موجب رشد انسان می‌شود. // اگر در هنگام تلاوت قرآن و منبر سخنرانی مجالس اهلبیت(علیهمالسلام) مستمع واقعی نباشیم بهره اندکی خواهیم داشت فقط به اندازهای که دست خالی نرویم، ولی اگر حواسمان باشد بهره کامل می‌بریم و رشد می‌کنیم و حتی رشد را در خودمان حس می‌کنیم.

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی

موضوع سخنرانی: توجه به نعمت مجالس دینی

تاریخ: شنبه10شهریور 1403

مکان: حسنیه محبین الائمه(علیهم‌السلام)

 

شکر توفیق

ابتدا خدا را شاکریم که به ما این توفیق را داد که در دو ماه محرم و صفر عزاداری، توجه و توسل به حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) را در برنامه زندگیمان داشته باشیم و این توفیق برای بعضی سالیان سال است که ادامه دارد و برای بعضی در فراز و فرود است. به ‌هر حال جا دارد که سجده شکر به جا آوریم. «l.للَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ؛ اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی»[1]. باید خدا را شکر کنیم با همه بی‌لیاقتیهایی که داریم به ما توفیق داد که در محافل و مجالس شرکت کنیم، خادمی کنیم و إنشاءالله خدای متعال این توفیق را از ما سلب نکند، و روزبه‌روز بر این توفیقات ما اضافه کند.

 

شکر نعمت راهپیمایی عظیم اربعین

شکر ویژه به‌خاطر راهپیمایی عظیم اربعین. فی نفسه این حرکت چه ما در آن حضور داشته باشیم چه نداشته باشیم، یک حرکت عظمای الهی است که در مورد آن بزرگان زیاد صحبت کرده و اساتید در ابواب مختلف، معارفش را بیان کرده‌اند. افرادی که موفق بودند در اربعین شرکت کنند حتماً و همیشه در نمازهایشان خدا را سپاس بگویند و تا مدتها شکر نعمت بر ما واجب است و آنهایی هم که موفق به حضور نشدند خدا را شاکر باشند به‌خاطر وجود این نعمت که إنشاءالله برای همه منشأ خیر خواهد بود.

 

قدر محافل و مجالس هفتگی امام حسین(علیهالسلام) را بدانید

یکی از راههای شکرگزاری این نعمت این است که به جلسات و محافل هیئت، مخصوصاً جلسات هفتگی اهتمام خیلی زیادی داشته باشید و جزء برنامه‌های اصلی زندگی خودتان قرار دهید. بعد از نماز که یک عبادت واجب فردی و سازنده است، این محافل و مجالس و تعلق و وابستگی به آنها و ترک نکردن و قضا نکردن‌شان، اسباب حفظ دین و ایمان و نجات ما خواهد شد، این را به ما وعده داده‌اند. چراغی که به نام اباعبدالله‌الحسین(علیهالسلام) روشن میشود باید روشن و روشنتر و فروزانتر بماند. روضه امام حسین(علیه‌السلام) محفل بزرگی است، امام حسین(علیه‌السلام) برای ما کم نگذاشتند، ما هم نباید برای مجالس امام حسین(علیه‌السلام) کم بگذاریم.

دنیا و آخرت و مادیات و معنویات ما به واسطه امام حسین(علیهالسلام) به ما میرسد و اگر بخواهیم دنیا و آخرت خودمان را حفظ کنیم، باید دستمان را از این حبلالله جدا نکنیم. امام صادق(علیهالسلام) در روایتی فرمودند: «فَالطِفوا فی حاجتی کَما أَنتم تَلطفون فی حوائجکم» همانطور که دنبال حاجت خودتان میدَوید که برآورده نمایید، حاجت منِ امام صادق(علیه‌السلام) را هم همانطور دنبال نمایید. منظور این است که کار اهل‌بیت(علیهمالسلام) را نباید سبک شمرد، باید کار خودمان و بلکه مهم‌تر از کار خودمان بدانیم. کاری که مجلس امام حسین(علیه‌السلام) را سبک می‌کند یا لطمه می‌زند را نباید انجام دهیم. مخصوصاً کسانی که در روضه‌ها عزاداری می‌کنند، نباید کاری انجام دهند که حرمت مجالس را بشکنند.

 

ادب محفل قرآن

 کسی که در مجلس امام حسین(علیه‌السلام) شرکت می‌کند باید یک نکته را بداند که در هنگام قرائت قرآن کند، تکلیف استماع است، «اذا‌ قُرِئَ‌ القُرآن ‌فَاستَمِعوا ‌لَه‌ وَ أنصِتوا ‌لَعَلَّکُم‌ تُرحَمون»[2] وقتی صدای قرآن جایی بلند شد، شما گوش بدهید و ساکت باشید. از آداب قرآن خواندن است که باید ساکت بمانید. قاری کودک یا بزرگسال یا بدصدا باشد، باید ساکت باشید چون قرآن محترم است. وقتی صدای قرآن بلند شد باید ساکت باشید. وقتی گوش نمی‌دهید مؤدب به ادب نشدید، وقتی صدای قرآن بلند است و همه کار خودشان را انجام می‌دهند، حرف می‌زنند، رفت‌وآمدها زیاد است گویا قرآن احترامی ندارد.

کسانی که قرآن می‌خوانند تنها نباید گوش دهند، خطاب آیه شریفه به دیگران است «اذا ‌قُرِئَ ‌القرآن»؛ وقتی قرآن شنیده شد «فَاستَمِعوا» گوش دهید. اگر بعد از سالیانی گذشتن عمرمان در این محافل و مجالس مؤدب به این آداب نشده باشیم حکایت تلخی است.

 

حرمت منبر سخنرانی

همچنین سخنرانی در مجالس که ممکن است حرف‌هایی که زده می‌شود حرف‌های ساده‌ یا تکراری باشد، ولی باز هم منبر سخنرانی مجلس حرمت دارد. البته مشکل من و شما این است که حرف‌هایی که هزار بار شنیده‌ایم را عمل نمی‌کنیم، حرف تازه را برای چه می‌خواهید بشنوید، همان که شنیده‌اید حقش را ادا کرده‌اید؟ برای حفظ حرمت محفل امام حسین(علیهالسلام) باید به صحبت‌های کسی که سخنرانی می‌کند گوش داد. وقتی مجلسی برپا می‌شود، اکثریت سخنرانی را گوش نمی‌دهیم، قرآن هم گوش نمی‌دهیم؛ استماع قرآن یک فصل در تربیت انسان است. در نماز هم توجه و حضور قلب نداریم، این مدل دینداری راه به جایی نمی‌برد، کار حل نمی‌شود. مثل روزه، صبح تا شب گرسنگی را تحمل می‌کنیم، ولی چون «لَعلَّکُم‌ تَتَّقون»[3] را مواظب نیستیم، این روزه‌ها ما را رشد نمی‌دهد. ما روزه نمی‌گیریم که تربیت شویم، عبادت نمی‌کنیم که تربیت شویم، فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهیم.

 

آمادگی قبل از حضور در هیئت

همان‌طور که قبل نماز می‌گویند؛ آماده باشید، وضو بگیرید و منتظر باشید، هیئت و روضه هم همین است؛ از قبل باید چراغ‌ها، صوت و پذیرایی مجلس آماده باشد، همه کارهای باید انجام شده باشد. ما با امام حسین(علیهالسلام) طرف هستیم، ما کاری نداریم دیگران چه می‌خواهند بگویند. سیدالشهداء(علیهالسلام) به ما نگاه می‌کنند که کار ایشان را با چه مدلی انجام می‌دهیم. اگر مستمع هستید نگاه می‌کنند که آیا شما واقعاً مستمعید و استفاده میبرید؟ توجه به اینها آدم را رشد می‌دهد. اگر مستمع واقعی نباشیم بهره اندکی به ما می‌دهند که بالأخره دست خالی نرویم ولی اگر حواسمان باشد بهره کامل می‌بریم و رشد می‌کنیم و رشد را در خودمان حس می‌کنیم.

 

ضرورت ارتباط لحظه‌ای و دائمی با خالق هستی

وجود پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، معصوم، گل سرسبد عالم هستی و عقل کل بودند، خدا فرموده همه عوالم را به‌خاطر تو آفریدم. این وجود مبارک روزی ۷۰ بار این دعا را تکرار می‌کردند، دعا را از خدا طلب می‌کردند که: «الهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَهَ عَینٍ أبداً»[4]؛ خدایا، مرا یک چشم بر هم زدنی به خودم وامگذار.

یک دلیل آن این است که بین رب و مربوب، خالق و مخلوق، رازق و مرزوق، بین خداوند متعال و ما ارتباط «آناً فَآناً» یعنی لحظهای وجود دارد. اگر این عنایت یک لحظه منقطع شود ما نابود می‌شویم. اینطور نیست که ما شب‌ها می‌خوابیم، صبح‌ها بیدار می‌شویم، صبح‌ها می‌رویم شب‌ها می‌خوابیم، خودمان داریم زندگی می‌کنیم. نه! این سیستم زندگی را خدا کوک کرده تا‌ چند سال کار می‌کند. روزی هم کوک زندگی تمام می‌شود. هرگز اینطور نیست. خداوند متعال «آناً فَآناً» سیستمی که طراحی کرده با عنایتش اداره می‌کند. فقط یک لحظه بخواهد چیزی نابود شود، یا بخواهد چیزی تغییر کند یک اراده می‌کند و آن چیز تغییر می‌کند.

 

ریشه مشکلات و خطاهای بزرگ

پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: خدایا، چشم برهم‌زدنی مرا به خودم وامگذار. کارهایی که انسان انجام می‌دهد از نفس کشیدن تا عبادت‌های بزرگ به دست خود او نیست، گمان نکند خود او این‌ کارها را انجام می‌دهد. «یک لحظه اگر نازی کند درهم فرو ریزند قالب‌ها» پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) روزی ۷۰ مرتبه به یاد خود می‌آوردند: «الهی‌لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً»[5] چقدر خوب است، حواسمان به این مسئله باشد. بسیاری از مشکلات ما از همین مسئله سرچشمه می‌گیرد. ما گمان می‌کنیم خودمان همه کاره‌ایم. «الهی‌لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً»؛ خدایا چشم برهم‌زدنی ما را به خودمان وامگذار. مگر خودمان که هستیم؟ ما استقلال وجود نداریم و وجودمان وابسته به «الله» است. وجود و حیات ما ذاتی نیست، حیات ما عَرَضی است. حیات به‌خاطر خداوند متعال به ما تفویض و هدیه شده است. اصلاً یک لحظه غفلت از اینکه همه چیز دست خداوند متعال است ممکن است انسان را دچار خطاهای بزرگ کند. «لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً».

 

شهر بدون شهرداری و پلیس

اگر یک شبانه‌روز، شهرداری زباله‌های شهر را جمع نکند و شهر را به حال خودش رها کند، این همه زباله‌ بیمارستان‌ها، رستوران‌ها و خانه‌ها، بوی تعفن شهر را پر می‌کند. روزی چند تُن زباله امحا‌ء می‌شود. اینها اگر در شهر بماند چه اتفاقی می‌افتد، چه فاجعه زیست محیطی برای شهر است؟ اگر آنی و لحظه‌ای خداوند متعال ستاریت و غفاریتش را از ما بردارد چه می‌شود؟ پرده‌ها کنار می‌رود. اینکه الآن‌ من و شما راست راست راه می‌رویم، برای این است که خداوند متعال ما را به حال خودمان وا نگذاشته. اگر خداوند یک لحظه ما را در رزق یا در عبادت به حال خودمان واگذارد، دچار عجب شده و خودمان را نابود می‌کنیم. اگر یک روز پلیس -چه پلیس امنیت چه پلیس راهنمایی و رانندگی- شهر را به حال خودش رها کند ببینید چه فجایعی در شهر‌ رخ می‌دهد؛ سرقت‌ها، جنایت‌ها، تصادف‌ها و قتل‌ها. آیا به این مسائل فکر کرده‌اید؟

 

غفلت از وجود و توجه خداوند

اگر یک لحظه خداوند متعال نگاه ایمانی و امن خود را از ما بردارد و ما را از حصن خودش خارج کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ ما در کسری از ثانیه نابود می‌شویم، در آنی چقدر بلاهای مادی و معنوی به سمت یک انسان مؤمن‌ می‌آید، چه کسی اینها را دفع می‌کند؟ خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»[6]، حالا اگر این کار را نکند چه اتفاقی می‌افتد؟ همین‌طور برای خودتان مثال بزنید؛ مثلاً یک روز بلکه یک ساعت سیستم روشنایی شهر (برق) مختل شود، چقدر مریض در اتاق عمل می‌میرند! چقدر کارخانجات خسارت می‌بینند و چقدر مواد خوراکی فاسد می‌شود! وقتی می‌گوییم: «الهی لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً» یک محاسبه‌ سرانگشتی کنید.

 

جهان تحت مدیریت و کنترل خداوند/ دعایی که باید جلوی چشمت باشد!

اگر خداوند متعال ستاریت، غفاریت و سایر فیوضاتش ادامه نداشته باشد، یک لحظه چه اتفاقی برای ما می‌افتد و ما چقدر از این قضیه غافلیم! حداقل باید بدانیم و حواسمان باشد اگر گناهکاریم یا خطایی می‌کنیم باز سرمان پایین باشد. بگوییم: خدایا، می‌دانم که تو حواست به ما هست و تو ما را به حال خودمان وا نگذاشته‌ای. اگر در هر لحظه مرا به حال خودم واگذاشته بودی، من خودم را نابود کرده بودم. همان لحظه‌ای که انسان عبادت یا  خیانت می‌کند یا آن لحظه‌ که حتی استراحت می‌کند، همه اینها تحت مدیریت و کنترل خداوند متعال است. خداوند متعال ما را حفظ می‌کند و اجازه نمی‌دهد ما به سادگی به خودمان آسیب بزنیم و پرونده ما را افشا نمی‌کند.

این جمله «االهی َّلَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً» را خیلی تکرار کنیم، روزانه آن را در مکانی جلوی چشم‌مان بزنیم، حداقل زیاد آن را ببینیم، یک مدت در صفحه تلفن همراه این دعا باشد. این دعا خیلی مهم است.

 

باطن واقعه عاشورا با مدیریت خداوند متعال/ در امانِ امن خدا

روز عاشورا امام حسین(علیه‌السلام) وقتی برای خداحافظی با اهل‌بیت(علیهم‌السلام) آمدند به همین اشاره کردند. بی‌بی زینب(علیها‌السلام) عرض کردند: ما باید بعد از شما چه کنیم؟ حضرت فرمودند: من شما را به خدا سپردم. قدرت می‌خواهد که کسی این حرف را بزند. چراکه لقلقه زبان نیست، باور است. خداوند متعال ما را به خودمان واگذار نکرده است. حرف‌هایی میان این دو بزرگوار رد و بدل شد؛ چون بنی امیه را می‌شناختند. بی‌بی از امام‌حسین(علیه‌السلام) سؤالاتی کردند. گفتند: ما اینها را می‌شناسیم، هر کاری از دست‌شان برمی‌آید انجام می‌دهند. امام فرمودند: نمی‌توانم کاری کنم.

خداوند آنها را حفظ کرد و امام هم نتوانست کاری کند. خداوند خواسته که امام حسین(علیه‌السلام) شهید شود و ادامه داستان هم با اوست. «ان الله شاء ان یراک قتیلا و ان الله شاء ان یراهن سبایا»[7]؛ ای عزیزان! خداوند خواسته شما اسیر باشید. یعنی قضیه دست خداوند است و هر آنچه از سختی‌ها می‌بینید ظواهر کار است و باطن کار چیز دیگری است.

 

تغییر ریل حرکت عالم بعد از عاشورا/ توافق خدا با امام حسین(علیه‌السلام)

خدا خواست امام حسین(علیه‌السلام) کشته شود. مگر خدا بد می‌خواهد؟ خدا با امام حسین(علیه‌السلام) توافق کرده است. من جمله را از باب مسامحه می‌گویم؛ با هم توافق کردند امام حسین(علیه‌السلام) شهید شود و ریل حرکت عالم تغییر کند. این خانواده اسیر شوند و اولین کاروانی که در این ریل حرکت کرد و مسیر را باز کرد و جلو رفت، ایشان باشند. بقیه عالم هم پشت سرشان.

 

بازگشت کاروان توحید

کاروان بعد از اربعین به مدینه رسید. این کاروان توحید محض است؛ رفته و در این مسیر هر کسی را باید تطهیر می‌کرده، تطهیر کرده، هرکسی را باید با خودش برمی‌داشته، برداشته است و هرکسی را باید بیرون می‌ریخته، بیرون ریخته است. حالا این کاروان با این جمعیتی که می‌دانید به مدینه رسیده‌اند و هنگامه ورود این کاروان است. السلام علیک یا ابا عبداالله، السلام علیک یا عقیله بنی هاشم، یا ام المصائب، یا زینب.

کاروان برگشت با جانی که در پیکر نبود                               کاروان برگشت و آن را سایه‌ای بر سر نبود

روزها رفتند و زینب، زینب سابق نشد                                      هرکه خواهر بود بعد از کربلا خواهر نشد

ماذنه از گفتن الله اکبر شرم داشت                      چون نشانی از اذان با لحن پیغمبر نبود

ام لیلا نیمه شب از خواب پاشد، آب خواست                             یک نفر آمد، دریغ اما علی اکبر نبود

همه گریه دو ماه محرم و صفر در این روضه‌های ورود کاروان به مدینه است.

گوییا تا چند سال از شرم زین العابدین                     نعل ساده در دکان هیچ آهنگر نبود

غالباً نزد رباب ام البنین خاموش بود                                   با خودش می‌گفت کاش عباسم آب آور نبود

کودکان شیرخواره شیر را پس می‌زدند                                 در مدینه هیچ‌کس گویی دگر مادر نبود

کودکی را دید روی دامن مادر رباب                                    گفت با زینب کمی شکل علی اصغر نبود؟

 این شنیدم که سکینه گفت با ام‌البنین                              دیدمش در خواب، در انگشتش انگشتر نبود

دو بیت آخر را همه مخصوصاً خانم‌ها گوش کنند و خیلی گریه کنند. این بیت به مصیبت‌های پنهانی اشاره می‌کند.

با روان بانوان این قوم بازی کرده‌اند                                      آنچه از این عده غارت شد فقط معجر نبود

کاروان یک روز با خود دختری دردانه داشت                          کاروان برگشت اما دخترک دیگر نبود


[1]. زیارت عاشورا.

[2].  سوره اعراف، آیه 204.

[3]. بقره، آیه 183.

[4]. بحارالانوار، ج17، ص 53.

[5]. المناقب لابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۵۷.

[6]. سوره یوسف، آیه 64.

[7]. بحار الانوار، ج 44، ص 364.