جایگاه حکومت در دوران غیبت
جایگاه حکومت در دوران غیبت
جایگاه حکومت در دوران غیبت
حجتالاسلام مهدوینژاد: در جامعهای که ولایت الله و ولایت اهلبیت(علیهمالسلام) حاکم باشد، رابطه مردم با حاکم، رابطه امام و امت است// محور در امامت و ولایت، تبعیت و اطاعت هست، ولی در سایر رابطهها، اطاعت و تبعیت محور نیست// امامزمان(عجل الله تعلی فرجه) وقتی ظهور میکنند که سه حلقه رهبر، خواص و مردم تکمیل شده باشد
عنوان: ویژه برنامه رحلت امام خمینی(رحمتاللهعلیه)
موضوع: چرا مردم با امام خمینی(رحمتاللهعلیه) همراه شدند؟
زمان: 1401/03/14
مکان: امامزاده سیدجعفر محمد
تفاوت انقلابهای دنیا با انقلاب اسلامی ایران
انقلابها و کودتاهای زیادی در دنیا اتفاق افتاده که رهبرانی داشتند و اغلب رهبران هم از افراد نظامی یا سیاسیون بودند. بسیار کم میبینیم که چهره مذهبی و دینی داشته یا قیامی در بین قیامهای چند صد ساله اخیر انجام داده است. در میان انقلابهای بزرگ معمولاً چهرههای مذهبی وجود نداشتند، بلکه بیشتر، چهرههای سیاسی و نظامی بودند. پس چرا در انقلاب اسلامی ایران، مردم از یک مرد روحانی استقبال کردند؟
در جامعهای که ولایت الله و ولایت اهلبیت(علیهمالسلام) حاکم باشد، رابطه مردم با رهبران، رابطه امام و امت است. واژه امام و امت در ادبیات قرآنی و روایی ما هم زیاد است. جمع کلمه امام، ائمه است. لفظ ائمه هدی؛ به معنی امامان هدایتگر و ائمه کفر به معنی پیشوایان کفر و گمراهی است. ائمه نار هم یعنی طاغوت، امامانی که پیشوای اهل کفر و نفاقاند.
سعی دشمن در تبدیل رابطه امام و امت
پس ما امامان حق و هدایت داریم و امامان کفر و ضلالت و طاغوت. از اول خلقت تا دوران پایانی آخرالزمان، تا ظهور حضرت، درگیری بین امامان کفر و باطل با حق همیشه ادامه داشته و همچنین بین امتهای حق و امتهای باطل. پس رابطه ما در جامعه اسلامی با رهبر و ولی خدا، رابطه امام و مأموم و رابطه امام و امت است.
زمانی در نجف اشرف خدمت آیتالله سیستانی مشرف بودیم. ایشان مطلبی را گفتند که خیلی مناسب حال بحث ماست. ایشان فرمودند که دشمنان خیلی تلاش میکنند تا رابطه مأموم و امام امت را به سایر روابط تبدیل کنند. این نکته خیلی ظریفی است. مسلکهای انحرافی را میخواهند ترویج کنند. مثلاً لفظ ارباب و رعیت، لفظ مراد و مرید، محب و محبوب را رواج میدهند. اینها چیز بدی نیست، ولی یک عده تلاش میکنند رابطه شیعه با امامش را رابطه مرید و مراد تعریف کنند. مثلاً شیعیان یک عده مرادهایی هستند که یک مرادی دارند، آن وقت این رابطه چه اشکال دارد که شما اصرار دارید رابطه به صورت امام و مأموم باشد؟ یا مثلاً ولی و موالی که در روایات آمده، باشد؟ حجت خدا ولی خداست، ما هم موالیان او هستیم.
محور ولایت و امامت چیست؟
در لفظ ولایت و امامت چه چیزی وجود دارد که آن کلمه باید محور باشد و کلمه دیگری نباشد؟ این همان نکته ظریف است. محور در ولایت و امامت، تبعیت و اطاعت است. اما اصل و محور در عالم محب و محبوب، اطاعت نیست. ممکن است انسان کسی را خیلی هم دوست داشته باشد، ولی از او اطاعت نکند. مردم کوفه هم امام حسین(علیهالسلام) را دوست داشتند. وقتی حضرت به سمت کوفه میرفتند، از فرزدق سؤال کردند که از کوفه چه خبر؟ عرض کرد: «قُلُوبُ النّاسِ مَعَکَ وَ أَسیافُهُمْ عَلَیْکَ»[1]؛ دلهایشان با توست، ولی شمشیرهایشان علیه تو. یعنی تو را دوست دارند، ولی اگر پای جنگ و سختی و مشکلات پیش بیاید، با تو نیستند.
دشمنان و شیاطین سعی میکنند که رابطه شیعه با امامش را تنزل بدهند تا از ولایت به رابطه محبت صرف برسد.
کار محب، محبت و کار مأموم، اطاعت است
گاهی میبینید شخص چقدر در راه محبت امام حسین(علیهالسلام) خرج میکند، ولی وقتی به اعمال او نگاه میکنید، میبینید که چقدر اعمالش فرق دارد بلکه حتی ضدیت هم دارد و وقتی به او گفته میشود که کارهایت با امام حسین(علیهالسلام) جور در نمیآید، میگوید امام حسین(علیهالسلام) اشتباهاتم را درست میکند! میگوید ما امام حسین(علیهالسلام) را دوست داریم، ایشان کارهای ما را درست میکند. این نگاه را با جابجا کردن مفهوم رابطه امام و مأموم جا میاندازند. آن وقت شیعیان به دنبال اطاعت از امام نمیروند. خیلیها میگویند یابنرسولالله قربانت بشوم! جان من فدای شما، ولی در راه اطاعت از همین امام، قدمی بر نمیدارند.
شخصی بنام «سهل بنحسن خراسانی» خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد: یابن رسولالله! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمیکنید؟! چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتیکه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین. سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمودند: بلند شو و داخل تنور شو. مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسولالله! آیا میخواهی مرا با آتش بسوزانی؟ و از حضرت خواست که از او درگذرد؛ حضرت فرمودند: تو را بخشیدم. در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) بنام «هارون مکی» وارد شد. در حالیکه یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آنحضرت رسید و سلام کرد. امام(علیهالسلام) جواب سلام او را دادند و فرمودند: نعلین را از دست خود بینداز و داخل تنور شو! هارون مکی، بدون لحظهای مکث، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام(علیهالسلام) شروع کردند با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خراسان از او میپرسیدند. بعد از دقایقی گفتند: ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن. مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» صحیح و سالم چهار زانو داخل تنور داغ نشسته است. امام(علیهالسلام) از مرد خراسانی سؤال کرد: از این دست شیعیان، در خراسان چند نفر پیدا میشود؟ مرد خراسانی عرض کرد: به خدا قسم یک نفر هم نیست.
چگونه دین اقامه میشود؟
در نماز جماعت شخصی که جلو ایستاده، امام است و ما همه مأموم هستیم و حرکات ما باید با امام تنظیم باشد. اگر قرار باشد هر کسی هر مدل که دلش خواست رکوع و سجده برود، دیگر نمازش به جماعت نیست و نماز جماعتش باطل میشود. اگر قرار باشد دین اقامه شود، باید امام در رأس باشد و مردم مأموم باشند تا دین اقامه بشود. در زمان اهلبیت(علیهمالسلام) این اتفاق رخ نداد.
یا مثلاً اگر رابطه ما با امام معصوم به رابطه مریض و طبیب تبدیل شود، امام را یک طبیبی بدانیم که مریض ما را شفا بدهد، بعد در این حد از امام مطالبه داشته باشیم و با امام در ارتباط باشیم. آن وقت اگر امام مریض ما را شفا نداد، از امام زده میشویم که چرا مریض ما را شفا نداد. بالاخره آیا او امام تو است یا تو امام او هستی؟! ما وقتی حجت خدا را به امامت و پیشوایی نپذیرفته باشیم، رابطهمان با امام معصوم به این سطح تنزل پیدا میکند. امام، معصوم هست، حکیم هست، خطا نمیکند، فکر خطا هم نمیکند، هر کاری که انجام بدهد، از روی حکمت هست، امام خلیفهالله روی زمین است. همانطور که خدا حکمت دارد و خطا نمیکند، امام معصوم هم روی زمین، خدا به او حکمت داده و به اذن خدا خطا نمیکند. اگر انسان چنین اعتقادی داشته باشد، امام میشود امام مفترضالطاعه، اطاعت او واجب میشود.
شرط اساسی در ولایت و امامت
پس در امامت و ولایت، محور تبعیت و اطاعت است، ولی در سایر انواع رابطه، اطاعت و تبعیت محور نیست. لذا در جامعه اسلامی طرف میتواند اصلاً مسلمان هم نباشد، ولی به امر امام و ولی جامعه عمل کند و اهداف دین و ولی خدا را پیش ببرد. شرط اصلی و اساسی در ولایت و امامت، تبعیت و اطاعت است، نه محبت. یعنی ما محبت نداشته باشیم، او را دوست نداشته باشیم، آنوقت به حرف او گوش بدهیم؟ بله، ممکن است شخص امام معصوم را دوست نداشته باشد، اصلاً مسلمان نباشد، ولی به خاطر اینکه امام و رهبر جامعه هست، به حرف او گوش بدهد. در این صورت کار جامعه پیش میرود. مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانیهایشان فرمودند بعضیها هستند که در جلسات دیدار با رهبری میآیند، اشک هم خیلی میریزند، عواطف آنها خیلی هم جوشان است، ولی بعضیها هم هستند که اینطور نیستند، ولی همین که گوش میدهند و اطاعت میکنند کافی است.
اطاعت، محبت میآورد
در دوران حکومت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بسیاری از کسانی که در پای رکاب حضرت میجنگیدند، شیعه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نبودند. اصل تبعیت و اطاعت است. آن وقت اگر کسی ولیّ خدا را به امامت و ولایت پذیرفت و نزدیک شد و معرفت به او پیدا کرد، کمکم محبت هم میآید. همه آن چیزهایی که هست مثل مریدی و مرادی، محبی و محبوبی، مریض و طبیب، فقیر و غنی، همه این رابطههایی که ما به دنبالش میگردیم بدون آسیب و بدون انحراف، در رابطه درست ما با امام نهفته است. یعنی رابطۀ امت با امام، مأمون با امام، موالیان با ولیّ خدا؛ این خیلی چیز مهمی است.
امام معصوم و امام غیرمعصوم
نکتۀ دیگر هم اینکه ما یک امام معصوم داریم، یک امام غیرمعصوم. دوازده امام معصوم هستند با رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) سیزده نفر، که اطاعت از آنها واجب بوده. هیچ خطایی هم در ساحت آنها نبوده، ولایت آنها مطلقه بوده و اطاعت از آنها هم مطلقه بوده، هر امری میکردند باید اطاعت میشد.
یک امام و پیشوای غیرمعصوم هم داریم. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مالکاشتر را با فرمان خود برای حکومت بر مصر میفرستند. او پیشوای مردم مصر میشود. معصوم نیست، امام به معنای امام معصوم نیست، اما اطاعت از او واجب است، چراکه امام فرموده است از او اطاعت کنید. آیا به این معناست که او هم معصوم است و هیچ خطایی نمیکند؟ نه! ولی امام معصومی که خطا نمیکند، فرموده از این فرد اطاعت کنید و وظیفۀ ما هم اطاعت است.
دو خطر برای جامعه اسلامی در دوران غیبت
در دوران غیبت مسأله مهمی که پیش میآید این است - میخواهیم به این برسیم که چرا مردم آمدند سراغ حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه)- رابطۀ شیعه با ولیّ خدا و امام معصوم نباید قطع شود. در دوران آخرالزمان دو خطر جامعۀ اسلامی را تهدید میکند: 1ـ قطع رابطۀ با امام معصوم و 2ـ انحراف در رابطۀ بین مردم و امام معصوم.
اگر رابطه مردم با امام معصوم نباید قطع شود، پس زمانی که امام غائب هستند، باید چه کار کنیم؟ آیا اسلام، احکام اسلام و دین باید تعطیل شود؟! آیا هر کس هر چه را فهمید عمل کند؟! نه. اینجا هم برای ما تکلیف روشن کردهاند. فرمودهاند در دوران غیبت کسانی را ما معرفی میکنیم که آنها جانشین امام معصوم میشوند. آنها در غیبت امام زمان(ارواحنا فداه) در طول دوران غیبت، شیعه را اداره کردند. هر کدام به روشی، منتها آنها چه کسانی هستند؟ آیا آنها از طبقۀ عرفا هستند؟! طبقۀ حکما و فلاسفه هستند؟! طبقۀ جنگآوران و سرداران و رزمجویان هستند؟! چه کسانی هستند که در دوران غیبت میتوانند جای امام زمان باشند؟!
امام زمان(ارواحنا فداه) فرمودهاند: «وَ أما مَن کان مِنَ الفُقَها...»[2] بروید سراغ فقها. «صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ»؛ آنهایی که نفس خود را صیانت میکنند، از خود مراقبت شدید دارند، اهل خطا و معصیت به سادگی و عمدی نیستند، «مُخالِفاً لِهَواهُ»؛ مخالف هواهای نفسانی هستند، «مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ»؛ امر خدا را اطاعت کند. مطیع امام زمان، مطیع امام صادق، مطیع رسول خدا هستند. «فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ»؛ بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند. سند آن هم بسیار محکم است. در کتب معتبر شیعه از جمله اصول کافی و وسائلالشیعه، به فقها ارجاع دادهاند. به متخصصین و تکنسینها و تکنوکراتها ارجاع ندادهاند.
علت ارجاع به فقها در زمان غیبت
فرمودند بروید سراغ فقها.
فرمودند بروید سراغ فقها، چراکه قرار است دین حاکم شود، پس باید دینشناس حاکم شود. در دل دین، سعادت دنیا و آخرت مردم قرار داده شده و یک دینشناس واقعی میتواند از همۀ ظرفیتهای جامعۀ اسلامی استفاده کند و هم دنیا و هم آخرت مردم را آباد کند. ولی باید کارشناس دینی و فقیه حاکم باشد، نه طبقه دیگری.
دین را باید فقیه، یعنی دینشناس به ما ارائه بدهد. حتی ما را به عرفا هم ارجاع ندادند. یکی عارف است شخصیت بسیار والایی هم هست، ولی دینشناس نیست، فقیه نیست، شما باید از فقها تقلید کنید. همان عارف هم باید از فقیه تقلید کند.
شئون فقیه در دوران غیبت
فقیه وقتی در دوران غیبت جای امام معصوم مینشیند، شأن عصمت او را پیدا نمیکند. ما نمیگوییم ولیفقیه در دوران غیبت، معصوم میشود. مگر مالک اشتر معصوم بود؟! خیر، ولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) او را منصوب کردند.
فقیه سه شأن دارد:
1- احکام شرعی؛ در دوران غیبت احکام شرعی و دینی را فقها باید به مردم بدهند. چون امام معصوم غائب هستند.
2- شأن قضاوت؛ شأن اولیه قضاوت برای فقیه و مجتهد است، مجتهد باید قاضی باشد. اینکه گاهی غیرمجتهدین قاضی میشوند، به اذن فقیه حاکم یا قاضیالقضات کسانی که مجتهد نیستند، میتوانند در مسند قضاوت بنشینند ولی اصل شأن برای فقیه مجتهد است.
3- حکومت.
در بیان احکام شرعی اختلاف نظر اشکال ندارد، فقهاء مختلف، مقلدین مختلف دارند. در مسائل مختلف اختلاف نظرهایی وجود دارد هیچ اشکالی به وجود نمیآید و هیچ لطمهای به دین نمیخورد. لذا تعدد مرجع در احکام عملی و شرعی هیچ اشکالی ندارد. در قضاوت هم همین است، طبق احکام شرعی مجتهدی که قاضی است تشخیص میدهد، این هم تعددش اشکالی ندارد.
اما در حکومت، یک فقیه باید حاکم باشد. امام خمینی(رحمتاللهعلیه) فرمودند حکومت، فلسفه عملی تمامی فقه است. اگر حکومت اسلامی تشکیل نشود، اصلاً فقه، عملی نمیشود. بسیاری از احکام و امور سیاسیات و اجتماعیات اسلامی و حدود و دیات، تعطیل میشود.
تعدد در حکومت، ممنوع
در حکومت نمیشود تعداد متعدد باشد، آنجا یک فقیه باید حاکم باشد. طبق آن نامه امام که فرموده بودند شورای رهبری امکان ندارد. ایشان فرموده بودند: فرض بگیرید الان دشمن حمله کرده است، الان که مشکلات سیاسی و اقتصادی است، شورای رهبری بنشینند با هم مشورت کنند و تصمیم بگیرند بجنگیم یا نجنگیم. اگر اینها اختلاف نظر پیدا کردند، تا بیایند نظراتشان را یکی کنند، دشمن کشور را گرفته است. لذا از میان فقها کسی که باتقواتر، تواناتر، شجاعتر، مدیر و مدبرتر است، را انتخاب میکنند که او بیاید زمام امور مسلمین را به دست بگیرد. خیلی هم معقول است و همین اتفاق افتاد. آن وقت فقیه که حاکم است هم میتواند مرجع باشد و احکام شرعی بدهد، هم میتواند رساله ندهد و به حکومت بپردازد. اگر مردم برای تقلید به او مراجعه کردند، موظف میشود که برای آنها احکام شرعی را بیان کند.
جایگاه حکومت در دروان غیبت/ علت مراجعه مردم به حضرت امام خمینی(رحمتاللهعلیه)
جایگاه حکومت در دوران غیبت، جایگاه فقهاست و به همین دلیل مردم سراغ فقها و حضرت امام(رحمتاللهعلیه) رفتند. چون باید دین حاکم میشد. علت اینکه همه دور یک فقیه جمع شدند این بود که میخواستند دین اقامه شود. اگر دین اقامه شود و حکومت طاغوت کنار برود، زمینه برای تحقق سعادت دنیا و آخرت فراهم میشود.
این نکته بسیار مهمی است و در روایات است که مخالفت با فقیه که جانشین امام معصوم است و ولایت دارد، در حکم مخالفت با امام معصوم است. رابطه ما همانطور که با امام معصوم، رابطه امام و مأموم است، با جانشین او هم رابطه امام و مأموم است. ما نسبت به ولیفقیه هم رابطهمان مأموم است نسبت به امام، هیچ فرقی ندارد.
آیا ولایت ولیفقیه مثل ولایت امام معصوم است؟// معنای ولایت مطلقه فقیه
حضرت امام و فقهای بزرگ فرمودند، ولایت در امور اجتماعی و امور فردی که مربوط به مسائل اجتماع میشود، در ید قدرت ولیفقیه است و ولایتش مطلقه میشود. فقط امام معصوم در مسائل شخصی شما هم میتواند امر کند و شما باید اطاعت کنید. اما ولی فقیه در مسائل شخصی شما که ربطی به اجتماع ندارد، دخالت نمیکند. این معنای ولایت مطلقه فقیه است. یعنی مطلقاً در همه امور اجتماعی میتواند دخالت کند. این همان جایگاه و مسئلهای هست که مغفول واقع شده است. امام(رحمتاللهعلیه) به منزله یک پیامبر و امامی که در دوران غیبت، رسالت هدایت امت را به عهده داشت، وارد میدان شد و عمل کرد، مردم هم تبعیت کردند و توانستند طواغیت را سرنگون کنند.
سه رکن اصلی جامعه
در هر جامعهای سه رکن وجود دارد: 1ـ رهبر 2ـ مسئولان و خواص جامعه 3ـ مردم.
از نظر اسلام امام و امت، حتی مسئولین و نخبگان هم جزء امت محسوب میشوند، آنها هم باید در تبعیت و بیعت با ولیّخدا باشند. منتها شأن آنها این است که در جامعه اسلامی، مسئولیتی گرفتند، ولی باید تحت ولایت ولی معصوم یا ولی غیرمعصوم باشند که حاکم است.
رهبری، خواص جامعه و مردم را در ادوار مختلف تاریخ اسلام مرور کنیم. وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در جزیرهالعرب مبعوث شدند. در بین آن جماعتی که شما میدانید، ندای اسلام سر دادند، یک عده به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) گرویدند و قدرتی ایجاد شد. پیامبر در مدینه حکومت اسلامی تشکیل دادند. حلقه بین امام جامعه -پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)- و امت تکمیل شد. بسیاری از این امت با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) همراهی کردند. خواص قبایل آمدند با پیامبر همراه شدند و پیامبر توانستند مکّه را فتح کنند و یک حکومتی را مستقر کنند. پس حلقه رهبری، نخبگان و خواص و مردم وقتی یکی شد حکومت شکل گرفت و بر قدرتها غلبه کردند و میرفت که روم و ایران و همه عالم را فتح کند که پیامبر از دنیا رفتند.
کامل نشدن حلقهها در زمان امامان معصوم
زمان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) چه اتفاقی افتاد؟! حضرت بیستوپنج سال خانهنشین شدند بعد مردم آمدند، حضرت را آوردند روی کار، ولی دوباره بخاطر نافرمانیهایی که کردند حضرت غریب مانده و به شهادت رسیدند. زمان امام حسن مجتبی(علیهالسلام)، امام جامعه، رهبر جامعه، معصوم، بهترین رهبر، دو حلقه دیگر یعنی نخبگان و مردم همراهی نکردند، امام مجبور شدند با معاویه صلح کنند، نه بیعت. زمان سیدالشهداء(علیهالسلام) رهبر جامعه امام معصوم، مردم همان مردمی که آن بلا را سرِ امام حسن(علیهالسلام) آوردند، اما یک عدّه خواص در یک حدّی پای کار بودند که حجت برای قیام اقامه میشد، امام حسن(علیهالسلام) آن تعداد را هم نداشتند. امام حسین(علیهالسلام) با آن تعداد کم قیام کردند و شد عاشورا و عاشورا همینطور دارد کار میکند، همینطور دارد اسلام را جلو میبرد. دورههای بعد از امام حسین(علیهالسلام) را که باز حاکمیّت بنیامیّه و بنیعباس اجازه نمیدادند رابطه امام و امّت به درستی شکل بگیرد، و امامان ما یا در حبس بودند، یا تبعید یا به شدت تحتِنظر بودند و همینطوری ماند تا دوران غیبت امام عصر(عجّلاللهتعالی) پیش آمد. همیشه طواغیت بین امام و امت، فاصله انداختند و اجازه ندادند این حلقه کامل شود و اسلام اقامه شود.
فرصت استثنایی امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام خمینی(رحمتاللهعلیه) قیام کرد و از این فرصت استثنایی تاریخی استفاده کرد، و بین خود و مردم رابطه برقرار کرد. ابتدای کار تنها بود. نخبگان هم با او همراهی نمیکردند، حتی بزرگان حوزه. ولی بعد کمکم نخبگان به امام پیوستند. شاگردانی که ایشان در طول سالهای متوالی تربیت کرده بود، نرمافزار و کتبی که نقشه راه انقلاب بود مثل کتاب حکومت اسلامی، مبحث ولایت فقیه و سایر مباحث را در درسهای خارج فرمودند و به موقع اعلان قیام کردند و 15 خرداد نقطه عطف انقلاب حضرت امام بود. آن سخنرانی تاریخی امام در مدرسه فیضیه و عصر عاشورا و بعد حمله به فیضیه، بعد قیام مردم و بعد تبعید امام و همه حوادثی که پشت سرهم پیش آمد، منجر به پیروزی انقلاب شد.
اینجا رهبر جامعه امام هست، معصوم هم نیست، ولی مردم هم پای کار هستند. خواص جامعه هم یعنی کسانی که مردم به آنها چشم داشتند، روحانیت مبارز و روحانیون جلیلالقدری که پا به صحنه گذاشتند، مثل شهید بهشتیها، مثل مطهریها، مفتحها، مثل خود حضرتآقا و امثال آنها که خیلی از آنها شهید هم شدند... این حلقه کامل شد و انقلاب پیروز شد.
ظهور امامزمان(عجلاللهتعلیفرجه) در موقع تکمیل حلقهها
امامزمان(عجلاللهتعالیفرجه) وقتی ظهور میکنند که این سه حلقه تکمیل شده باشد؛ امام معصوم، نخبگان (سیصد وسیزده نفر از نابترین شخصیتهای مطیع) و مردمی که از ظلم در دنیا به تنگ آمدهاند و دنبال عدالت هستند و حضرت را صدا میزنند. چند وقت پیش فیلمی منتشر شد از یکی از فرماندهان ارتش روسیه صحبت میکند با نیروهای خودش که بعضی از آنها مسیحی هستند، بعضی از آنها لائیک هستند، بعضی از آنها سنی هستند. آنجا حرف از امام مهدی(عجلاللهتعالیفرجه)میزند، میگوید ما سربازان امام مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) هستیم، ما سربازان احمد هستیم، ما برای انسانیت داریم میجنگیم.
این حلقه باید تکمیل شود.
صحنههای تکرار نشدنی!
امروز دشمن همه تلاش خودش را میکند تا بین مردم و امام، امت و امام شکاف ایجاد کند. با نفوذیهایی که در کشور میفرستد، با مسئولین واداده و فریبخورده که در طول دوران گذشته بودند و الان هم وجود دارند و وابسته به غرب هستند، شکاف ایجاد میکنند. روزی که امت علیه امام بچرخد، آن موقع صحنههای مربوط به صدر اسلام تکرار میشود که تکرار نخواهد شد. زیرا حضرتآقا فرمودند دشمن اگر خیلی فشار بیاورد، حادثه عاشورا تکرار خواهد شد، صلح امام حسن(علیهالسلام) تکرار نمیشود. حادثه عاشورا هم اگر تکرار شود، این دفعه در میدان به نفع امام حسین(علیهالسلام) تمام خواهد شد. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به شهادت رساندند تا دویست سال بعد قبر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مخفی بود، اگر میدیدند کجاست قبر را میشکافتند.
قبر امامحسین(علیهالسلام) که معلوم شد، آب بستند به قبر، شخم زدند، خراب کردند، شیار ساختند، دیدید با قبر ایشان هم درگیری داشتند. اما شما میبینید از انقلاب چهل و چند سال گذشته مردم با همه مشکلاتی که هست چون هدفشان از انقلاب چیز دیگری بود. هنوز پای دین و فقه و فقاهت ایستادهاند. مرقد امام آبادتر از قبل هست. من نمیخواهم کارهایی که در مرقد امام کردند را تأیید کنم، اشتباه کردند که این همه خرج کردند، ولی مرقد امام آبادتر از قبل است. روز به روز مردم بیشتر به زیارت میآیند.
نسل چهارم و پنجم انقلاب، پای کار انقلاب هستند
بعد از گذشت چهل و چند سال با این همه توطئه، با این همه فشار اقتصادی و مشکلات، نسل چهارم و پنجم انقلاب یعنی دهه هشتادیها و ده نودیها پای انقلاب هستند، امام را هم ندیدهاند.
از زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پنجاه سال گذشته بود، نسل چهارمیها و نسل پنجمیها همراه با نسل سومیها و دومیها و اولیها در کربلا جمع شدند و سر پسر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را از بدن جدا کردند و به نیزه زدند. این تفاوت انقلاب اسلامی است، این انقلاب خیلی کار میکند، ولی یه عده مثل موریانه به جان آن افتادهاند؛ گاهی ما مردم هم اشتباه میکنیم، گول میخوریم، فکر میکنیم اینها راست میگویند. آنها را سر کار میآوریم. هشت سال مملکت معطل میشود، چون مردم ما، مردم خوب و سادهای هستند اعتماد میکنند. اساس را گذاشتند بر اعتماد، میخواهند مشکلاتشان حل شود. هر جا ما پشت سر امام بودیم و حرفهایی که زد را تبعیت کردیم، بُردیم و هر جا حرفهایی که او زد را تبعیت نکردیم، ضرر کردیم.
مردم با اصل انقلاب هستند
امروز هم الحمدالله مسئولینی سر کار آمدهاند که داعیه انقلابیگری دارند. انقلابی هم هستند، برای درد مردم هم میخواهند کار کنند. چند روز پیش آقایی به من گفت: حاج آقا پس چه شد؟ گفتم: عزیز من شما یک ساختمان بیست طبقه یا مثلاً متروپل یا برجهای دوقلو وقتی زیر آن بمب منفجر کنید در عرض سه دقیقه خراب میشود. اما آواربرداری و ساختن آن چندین ماه طول میکشد. همه ما در فشار هستیم، ولی حداقل میدانیم اینها دارند برای مردم تلاش میکنند. در اتاقهایشان ننشستند و با سیستم رسانهای طرح افتتاح کنند. در میدان هستند دارند و کار میکنند. باید دعا کنیم، بله بین مسئولین آدمهایی هستند که کار نمیکنند. انشاءالله رئیس جمهور محترم آنهایی که کارآمد نیستند را به زودی تغییر دهند. ما داریم میبینیم، امروز حضرت آقا فرمودند که یک حمایتی از مسئولینی که واقعاً دارند کار میکنند، بشود. بعضیها گمان میکنند کسی که مسئول شد، باید از زمین و آسمان بکوبیم؛ ما میدانیم در همین شهر خودمان بعضی از عزیزان، مسئولیت گرفتهاند که شبانهروز دارند برای مردم میدوند و زحمت میکشند. شاید اشتباه داشته باشند، ولی مسیرشان درست است. فرق میکنند با آنهایی که در گذشته میخندیدند و میگفتند ما جمعه خبردار شدیم که چه شده است!!
تفاوت مردم ما با مردم زمان اهلبیت(علیهمالسلام)
واقعیت امر این است، ناشکری هم نباید کرد. انشاءالله با توکل به خدا و با حمایتی که از مسئولین میکنیم و با اظهار نظر و نقدهای به جایی که به مسئولین میکنیم، این دولت بتواند به سرعت خسارتهای گذشته را جبران کند و إنشاءالله مردم روی آرامش و رفاه را ببینند. مردمی که به فرموده امام، از مردم عصر رسولالله و امیرالمؤمنین(علیهماالسلام) قطعاً بهتر و بالاترند. خودشان هجوم آوردند و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را سر کار آوردند، حضرت فرمودند اینقدر جمعیت هجوم آورده بود، مثل یالهای اسب که نزدیک بود حسن و حسین زیر دست و پا له شوند. حضرت حرف زدند و با آنها اتمام حجت کردند. مردم گفتند ما هستیم. حضرت گفتند اگر نیامده بودید و اتمام حجت نشده بود و اگر خدا از ما عهد نگرفته بود که وقتی مردم هستند و رجوع کردند به شما و وقتی مظلوم و ظالم هست، شما وظیفه دارید بیایید در صحنه، من نمیآمدم.
دو، سه ماه از حکومت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) گذشته بود که طلحه و زبیر بیعت شکستند. رحمت خدا بر این مَردم! بله، مردم با بعضی از مسئولین مشکل دارند، حق هم دارند. ولی با اصل انقلاب، با اصل ولایت فقیه هستند.
رفراندوم برگزار شده!
آنهایی که میگویند بیایید الان یک رفراندوم برگزار کنیم، تا ببینیم چه کسی چه چیزی میخواهد. تشییع جنازه حاج قاسم، یک رِفراندوم است. این تشییع جنازه در پشت سر یک سردار ایرانی، رفراندوم است. وصیتنامهاش هست. حرفهایش را در زمان حیاتش زد و مردم شنیدند. یا تشییع جنازه علما که امروز حضرت آقا مثال زدند. مثل آقای صافی گلپایگانی که اخیراً تشییع شدند، یا مرحوم آقای بهجت. یا بزرگان دیگر. همین سرود سلام فرمانده که تمام معادلات را به هم ریخته است. دهه نودیها، بچههای هفت - هشت ساله دست والدین را میگیرند و میبرند. کی شما این چیزها را به بچهها یاد داده بودید؟ عشق در دلش افتاده است. دهه چهارم و پنجم انقلاب، پای امام ایستاده است.
انقلاب با امام زنده است
این انقلاب با امام زنده است. این انقلاب با رهبری و ولایت فقیه زنده است. این همه به انقلاب ضربه زدهاند و باز هم دارد جلو میرود. از آسمان و زمین بمباران کردند و هنوز راست قامت به راهش ادامه میدهد. دشمنانش به زانو درآمدهاند. رهبران فاسد کشورهای اسلامی اطراف ما سقوط کردهاند، اما هنوز جمهوری اسلامی پابرجا هست. کشورهای اروپایی یک به یک دارند سقوط میکنند، اما جمهوری اسلامی هنوز هست. نخست وزیر اسرائیل سخنرانی کرد و گفت: اسرائیل در حال فروپاشی است. خودشان دارند میگویند.
یاد امام، یاد شهدا، شهدای پانزده خرداد گرامی باد؛ که اگر ما نفس میکشیم مدیون آن شهدا و امام هستیم.
مقایسه دو تشییع!
امام خمینی خیلی حق بر گردن ما دارد. امام در حلقه «وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ» رفت؛ امام نمیمیرد. اگر زهیر و بریر و ابوالفضلالعباس، میمیرند، امام خمینی هم میمیرد. در تشییع جنازه امام، ده میلیون نفر آدم آمدند و خیلیها در گرمای بیابان آنجا غش کردند. در دفن امام چه خبرها شد. بعضیها جان دادند. بعضیها در تشییع جنازه از دنیا رفتند. بعد از گذشت بیش از ده سال از حضور امام در بین مردم، ده میلیون نفر فقط به تشییع جنازه امام آمدند. بیعت با مقام معظم رهبری، که پیاده مردم از شهرها راه می افتادند و به تهران میرفتند تا با حضرت آقا بیعت کنند.
یک مقایسه کنیم با کربلا که ده نفر، اسبها را نعل تازه زدند و تاختند بر پیکر مطهر ابیعبداللهالحسین. امام را که تشییع میکردند، تابوت امام را در جای بلندی، قرار دادند. عمامه امام را روی تابوت گذاشتند و مردم دور این تابوت میگشتند، به سر و سینه میزدند.
اما کجا بودید کربلا. وقتی که این جماعت هجوم بردند در گودال قتلگاه. راوی میگوید: وقتی که بیرون میآمدند. یکی کلاهخود در دست داشت. یکی پیراهن امام را و گفتند ساربان آخر سر آمد یک چیزی ببرد، دید همه چیز را بردهاند. دست برد کمربند امام را باز کند. مقاتل نوشتهاند: حضرت به اذن خداوند دست مبارک را بر روی کمربند گذاشتند. این نتوانست امام را اینطور عریان کند. همانجا که دست را بر روی کمربند گذاشتند، نگاهش به انگشتری که به دست امام بود، افتاد...
السلام علیک یا اباعبدالله...