تمدن غربی، تمدن غفلت از یاد مرگ

تمدن غربی، تمدن غفلت از یاد مرگ


تمدن غربی، تمدن غفلت از یاد مرگ

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: در اسلام، زیست فردی یک انسان از زیست اجتماعی او جدا نیست. مسلمان منزوی و گوشه‌گیر که کاری به مسائل اجتماعی ندارد، اصلاً نمی‌تواند به کمال برسد، چون نقص بزرگ او نداشتن زیست اجتماعی است // یاد مرگ و مسئله معاد تار و پود تمدن اسلامی است و در مسئله تمدن بزرگ اسلامی نقش حیاتی دارد // هر کس آخرت را مطلوب خود قرار دهد، دنیا طالب او می‌شود. تا اینکه تمام و کمال، رزق و روزی و بهره‌های خود را به آن شخص برساند // در تمدن اسلامی، نگاه معنویت‌گرا اصل است و تغافل وجود ندارد؛ این توجه هم در حیات فیزیکی زندگی ما و هم در فیزیک حیات زندگی ما خودش را نشان می‌دهد. در معماری ما عفت، حیا، ادب و توجه به خدا در رأس است // زیرساخت تمدن غرب غفلت از آخرت است و دستاورد آن فحشا و آدم‌خواری، کودک‌کشی، قتل‌عام و نسل‌کشی است. از این تمدن وحشی‌گری و هم‌جنس‌گرایی درمی‌آید. در این تمدن حقوق بشر از حقوق حیوان کم‌ارزش‌تر است. غرب دارد سقوط می‌کند و همین تمدنش هم باعث سقوطش شده است

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: بفرمایید مهمانی خدا

موضوع سخنرانی: ابد در پیش داریم 11

تاریخ: جمعه 3 فروردین‌ماه ۱۴۰3، یازدهمین شب از مراسم ویژه ماه مبارک رمضان

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

تأثیرات مرگ‌اندیشی بر زیست اجتماعی

در بحث چرایی مرگ این سؤال مطرح می‌شود که آیا یاد مرگ، مرگ‌اندیشی و معاد‌باوری تأثیری در زیست اجتماعی انسان و تمدن بشر دارد یا صرفاً یک مقوله اعتقادی، فردی، فرقه‌ای یا گروهی است؟

 در اسلام، زیست فردی یک انسان از زیست اجتماعی او جدا نیست. مسلمان منزوی و گوشه‌گیر که کاری به مسائل اجتماعی ندارد، اصلاً نمی‌تواند به کمال برسد، چون نقص بزرگ او نداشتن زیست اجتماعی است.

ما در اسلام، رهبانیت و انزوا نداریم. جالب است که انفرادی‌ترین و عبادی‌ترین رفتارهای یک انسان مؤمن در زیست اجتماعی او اثر دارد، مثلاً نماز شب، عبادتی انفرادی، شخصی، خصوصی و تنهایی است، در دل شب با خداست، اما همین عبادتِ به شدت انفرادی و خصوصی روی رفتارهای اجتماعی یک انسان مؤمن اثر دارد. امام معصوم می‌فرماید: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ»[1] اگر کسی رابطه خودش با خدا را اصلاح کند، خداوند رابطه او با مردم را اصلاح می‌کند.

 

آثار عبادات فردی بر زیست اجتماعی

یکی از آثار نماز شب، حُسن خلق است، کسی که اهل نماز شب است، اخلاقش خوب می‌شود. حُسن خلق یک مسئله اجتماعی است، شما نماز شب می‌خوانید و با خدا مناجات می‌کنید، اخلاق شما با مردم خوب می‌شود. یکی دیگر از آثار نماز شب، محبوبیت است؛ آدم در دل مردم محبوب می‌شود و مردم او را دوست دارند.

 ببینید، خصوصی‌ترین رابطه انسان مؤمن، عبادی‌ترین و انفرادی‌ترین رفتار دینی، در امور اجتماعی انسان مؤمن تأثیر دارد. اینها از هم جدا نیست. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَا»[2]؛ هر کس امور آخرت خودش را اصلاح کند، خدا امور دنیای او را اصلاح می‌کند. مسئله‌ای مثل نماز شب، چنین آثاری در زیست اجتماعی انسان دارد، پس قطعاً مسئله‌ای مثل مرگ‌اندیشی و مقوله مرگ به عنوان یک پدیده‌ در عالم طبیعت که خیلی عینیت دارد، روی رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تأثیر می‌گذارد.

تأثیرات مرگ‌اندیشی بر زیست اجتماعی، به‌ویژه تمدن اسلامی را بررسی می‌کنیم. یاد مرگ و مسئله معاد تار و پود تمدن اسلامی است و در مسئله تمدن بزرگ اسلامی نقش حیاتی دارد.

 

دنیا و آخرت هم طالب‌اند هم مطلوب/ حدیث طالب و مطلوب

از وجود مقدس نبی مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) حدیثی داریم، تحت عنوان حدیث طالب و مطلوب که هم شیعه و هم سنی نقل کردهاند. این حدیث خیلی زیباست. می‌فرمایند: «الدُّنیا طالِبَةٌ ومَطلوبَةٌ ، وَالآخِرَةُ طالِبَةٌ ومَطلوبَةٌ»[3]؛ دنیا هم طالب است و هم مطلوب، و آخرت هم طالب است و هم مطلوب. یعنی چه؟ آخرت خودش خواهان است و خودش هم خواستنی است، دنیا نیز هم خواهان و هم خواستنی است. این دنیا در نقش طالب می‌تواند کسی را بخواهد و در نقش مطلوب هم کسانی هستند که این دنیا را می‌خواهند. آخرت هم همین است؛ گاهی طالب است و کسی را می‌خواهد، گاهی مطلوب است و کسی آخرت را می‌خواهد.

«وَ مَنْ طَلَبَ اَلْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَسْتَوْفِیَ رِزْقَهُ مِنْهَا»[4]؛ هر کس آخرت را طلب کند، دنیا طالب او می‌شود. من آخرت را طلب می‌کنم، من می‌شوم طالب، آخرت مطلوب می‌شود. یک بُعد آخرت، مطلوبیت آن است. آخرت گاهی مطلوب است، من آخرت را طلب می‌کنم، پس آخرت می‌شود مطلوب و من می‌شوم طالب. «فَمَن طَلَبَ الآخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنیا حَتّی یَستوفِیَ مِنها رِزقَهُ»؛ هر کس آخرت را مطلوب خود قرار دهد، دنیا طالب او می‌شود. تا اینکه تمام و کمال، رزق و روزی و بهره‌های خود را به آن شخص برساند.

 

چرا دنیا از ما فرار می‌کند؟

دنیا یک بُعد طالبیت و یک بُعد مطلوبیت دارد. اگر من دنیا را مطلوب خود قرار ندادم و آخرت را مطلوب خودم قرار دادم، بُعد طالبیت دنیا در مورد من فعال می‌شود؛ من دنیا را رها کردم از اینرو دنیا به دنبال من می‌افتد. روایت می‌فرماید: «َحتّی یَستوفِیَ مِنها رِزقَهُ»؛ این دنیا تمام و کمال و دائم خود را به ما عرضه می‌کند و دائم سر راه ما قرار می‌گیرد، خودش را به پای ما می‌ریزد؛ چراکه دنیا طالب و خواهان ما شده و ما مطلوب دنیا شده‌ایم. هر گاه ما طالب و مشتری آخرت شدیم، دنیا، مشتری و خریدار ما می‌شود. دنیا یا خریدار است یا خریده شده، آخرت هم همین است. شما اگر دنیا را بخرید و طالب دنیا شوید، آخرت را از دست داده‌اید.

«وَ مَنْ طَلَبَ اَلْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَسْتَوْفِیَ رِزْقَهُ مِنْهَا»، چه چیز از دنیا می‌خواهید. پول؟ توجه کنید! اشتباه ما آدم‌ها همین است، می‌رویم دنیا را طلب می‌کنیم، طالب دنیا می‌شویم، دنیا را مطلوب قرار می‌دهیم در نتیجه دنیا از ما فرار می‌کند.

 

اگر طالب آخرت باشیم دنیا طالب ما می‌شود

قانون و سنت خداوند این است، هر که طالب دنیا باشد به دنیا نمی‌رسد، مثلاً وقتی قصد مسافرت به مکانی را داریم اما هزینه سفر را نداریم، اگر مطلوب ما آخرت باشد، خداوند اسباب استفاده از همه امکانات دنیا را برای ما مهیا می‌کند. گاهی خداوند دوست یا فرد مؤمنی را در مسیر ما قرار می‌دهد تا به کمک او بتوانیم از امکانات دنیا و لذت‌های آن بهره‌مند شویم. یکی از علما می‌گفتند: نزدیک به ۶۰ مرتبه به حج رفته‌اند و در هر ۶۰ مرتبه هم هزینه سفر را نداشتند، همیشه دوستانی بودند که ایشان را به سفر حج بردند.

دنیا خیلی بی‌ارزش‌تر از آن است که وقت خود را برایش تلف کنیم تا به آن برسیم. وقتی خواهان و طالب آخرت باشیم، خداوند متعال همه اسباب را برای ما فراهم کرده و به ما می‌رساند. ناگهان می‌بینید شما که دنبال آخرت بودید، همه نعمت‌ها فراهم شده است؛ مسافرت‌های خوب رفته‌اید، تفریح و لذت از زیبایی‌های دنیا و.... اما فردی که طالب دنیاست و از آخرت غافل است، دنیا و امکانات دنیا از او دور می‌شوند.

 

اولین جلوه مطلوب شدن آخرت/ دنیایت آباد...

البته اینکه می‌گوییم خداوند دنیای ما را آباد می‌کند، به این معنا نیست که ما ثروتمند می‌شویم. آباد کردن دنیا همیشه به داشتن ثروت و جمع کردن مال نیست. اگر خداوند بخواهد دنیا را برای کسی آباد و مهیا کند، خرج و مخارج او را کم می‌کند. پیغمبر گرامی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ، طَلَبَتْهُ الدُّنْیَا، حَتَّی یَسْتَوْفِیَ رِزْقَهُ مِنْهَا»؛ فردی که طالب آخرت شود، دنیا خواهان او می‌شود و به حد کمال و تمام، بهره‌اش را از دنیا می‌برد. خواست انسان از پول و امکانات، داشتن آسایش و آرامش است که خدا آن را فراهم می‌کند. آرامشی به او عطا می‌کند که همه حسرت آن را می‌خورند. «ومَن طَلَبَ الدُّنیا طَلَبَتهُ الآخِرَةُ» و در مقابل هرکس دنیا را طلب کند، آخرت طالبش می‌شود.

ادامه حدیث می‌فرماید: «حَتّی یَأتِیَهُ المَوتُ فَیَأخُذَهُ بَغتَةً»، اگر آخرت طالب کسی شود، اولین جلوه‌اش مرگ است؛ ناگهان مرگ او را در آغوش می‌گیرد و احاطه می‌کند. چون طالب دنیا بوده همه تلاش، توان، جوانی، زمان، مال و آبروی خود را صرف دنیا و رسیدن به خواسته‌های دنیا کرده و اصلاً به فکر آخرت نبوده و حالا با دست خالی مرگ را ملاقات میکند. اگر انسان طالب آخرت باشد هم دنیایش درست و آباد می‌شود و هم آخرتش؛ چون طالب آخرت بوده، دنیا خودش را به پای او ‌انداخته، چون همه تلاش‌های دنیایی را برای آباد کردن آخرت صرف کرده است. طبق روایت «الدنیا مَزرَعةُ الآخِرَةِ»[5]، حساب و کتاب آخرت را درست کرده و آخرتش آباد است.

 

شباهت سگ و سایه با دنیا

در روایتی بیان شده است که مَثل دنیا، مَثل سگ است، به این صورت که اگر فرار کنی به سمت تو می‌دود و اگر به سمتش بدوی او از تو فرار می‌کند. پس اگر به سمت دنیا بدوی از تو فرار می‌کند و این اشتباه همیشگی بعضی آدم‌هاست. طرف چهار شیفت کار می‌کند، تمام وقت خود را صرف رسیدن به خواسته‌های دنیایی می‌کند، نماز، روزه‌ و عباداتش را خرج دنیا می‌کند، ولی به هیچ نحو به خواسته‌هایش نمی‌رسد. رفیق! نمازت را درست بخوان، عباداتت را درست انجام بده، به فکر رسیدن به دنیا نباش. بعد نتیجه را ببین، می‌بینی که خداوند برایت اسباب دنیایی را فراهم می‌کند.

مثَل دیگر در مورد دنیا این است که می‌گویند: دنیا مانند سایه آدم‌هاست؛ آدم نمی‌تواند سایه‌اش را بگیرد. هر چه بدوید او جلوتر از شما می‌دود، اما اگر به سایه پشت کنید و از او فرار کنید، دنبال شما می‌دود. این سخنان را کسانی به ما می‌گویند که خداوند دنیا را به‌خاطر وجود مبارک آنها خلق کرده، یعنی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیهوآله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام). پس مقصود این است که اگر آخرت را به خاطر دنیا بفروشیم و در مورد دنیا، محاسبات غلط داشته باشیم، دنیا مطلوب و آخرت طالب ما شود، ناگهان مرگ به سراغ ما می‌آید درحالی‌که دست خالی هستیم.

 

معامله دوسر سود، یا بُرد بُرد

در صورتی که محاسبه جامع و کامل انجام دهیم دو  معامله داریم: طلب دنیا و طلب آخرت، مطلوبیت دنیا و مطلوبیت آخرت. آدم عاقل سراغ معامله‌ای می‌رود که سودش بیشتر است. اگر مطلوب ما آخرت باشد معامله دوسرسود یا بُرد بُرد این است که مطلوبمان آخرت باشد و دنیا طالب ما شود، این‌طور هم دنیا را داریم و هم آخرت را، ولی اگر برعکس شد نه دنیا داریم نه آخرت!

زیرساخت بینش و حیات فردی و اجتماعی یک مؤمن این است. زیر‌ساخت تمدنی اسلام و زیر‌ساخت فکری و فرهنگی تمدن نوین اسلامی این است که آخرت مطلوب امت و دنیا طالب امت شود.

 

حدیث مشقّت

وجود نازنین امام کاظم(علیه‌السلام) فرمودند: «یا هِشامُ إنّ العاقِلَ نَظَرَ إلَی الدُّنیا و إلی أهلِها فعَلِمَ أنّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ و نَظَرَ إلَی الآخِرَةِ فعَلِمَ أنّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ فطَلَبَ بِالمَشَقَّةِ أبقاهُما»[6]؛ عاقل به دنیا و اهل دنیا نگاه می‌کند پس می‌فهمد به این دنیا نمی‌تواند برسد مگر با مشقت و به آخرت نگاه می‌کند، می‌بیند اگر بخواهد به آخرت برسد، راهی جز مشقت ندارد. آدم عاقل بین دو کار سخت و پرمشقت، آن کاری که باقی‌تر است را انتخاب می‌کند. قطعاً آخرت باقی‌تر است. در قرآن میفرماید: «وَٱلأخِرَةُ خَیر وَأَبقَی»[7] زحمت دنیا و سختی آن را بکشیم، در آخر هیچ چیز برایمان نماند! لا‌اقل زحمت آخرت را بکشیم که نتیجه داشته ‌باشد. «الدنیا‌ دَارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَةٌ»[8]؛ دنیا در بلاها پیچیده شده ‌است. به سمت آخرت بروید و مشقت آن را برای خود هموار کنید، بعد از مدتی هم نتیجه می‌گیرید و هم راحتی در پی دارد.

 

سختی نتیجه‌بخش

اگر دنبال سود هستید، آخرت‌طلب و مرگ‌اندیش باشید؛ هم دنیا را خواهید داشت و هم آخرت. اگر دنبال نتیجه و راحتی هستید، آخرت‌طلب باشید؛ چراکه بین دو سختی، انسان عاقل سختی‌ای را انتخاب می‌کند که در آخر، هم نتیجه در پی داشته باشد و هم راحتی.

اگر دنبال دنیا بروید، دنیا فانی است، تمام می‌شود، تمام اموالتان را هم به نام دیگران می‌زنند و شما خالی می‌مانید؛ بین دو مشقت، انسان عاقل مشقتی را انتخاب می‌کند که باقی‌تر، نتیجه‌بخش‌تر و راحت‌تر است. اینجا مجبورید سختی بکشید؛ چه برای دنیا، چه برای آخرت.

 

سختی دنیای حلال چیست؟!/ نتیجه نهایی برای بهره بردن از دنیا

پس دنبال سختی و مشقتی بروید که باقی‌تر است. چگونه؟ آیا از دنیا بی‌بهره باشیم؟ خیر، می‌فرماید از دنیای حلال استفاده کنید و از آن حلال هم به اندازه نیازتان استفاده کنید. می‌گویند سخت نگیرید، مثلاً اگر می‌خواهید شیرینی بخورید نوش جانتان! ولی خواهشاً زیاد نخورید. درست است که حلال است، پول هم داده‌اید اما بعد مریض می‌شوید. دنیا هم همین‌طور است از دنیای حلال استفاده کنید اما به اندازه نیازتان؛ سختی دنیا با سختی آخرت یعنی همین سختی. دنیای حلال را به اندازه نیازتان استفاده کنید؛ سختی‌اش همین‌قدر است. اگر بخواهید مال دنیا هم به‌دست بیاورید سختی دارد. همه این دنیای حلال را در راستای آخرت استفاده کنید، خوب نیت کنید برای آخرت، حواس‌تان به آخرت باشد.

 

تجارتی پرسود!

خدا می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَی تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ»[9]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید آیا راهنمایی کنم شما را تا تجارتی کنید که سود داشته باشد و از ضررها نجات پیدا کنید؟! «تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[10]؛ به خدا و رسولش ایمان آورید و با مالتان و جانتان در راه خدا مجاهدت کنید این خیر شماست، اگر بفهمید.

 چه اتفاقی می‌افتد؟ «یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»[11]؛ گناهانتان را می‌بخشد، شما را وارد بهشت‌ها می‌کند که نهرها زیر درخت‌ها جاری است و خانه‌ها پاک و پاکیزه در بهشت، این یک رستگاری بزرگ است. «وَأُخْرَی تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»[12]؛ در همین دنیا خدا کمکتان می‌کند و پیروز می‌شوید بر دشمنان و بشارت بده که بر دشمنان غلبه می‌کنید بر شیاطین غلبه می‌کنید و هم از دنیا و هم از آخرت بهره‌مند هستید.

 

قانون زندگی‌سازِ مرگ

قبلاً عرض شد که مرگ، قانون این دنیاست و از آن گریزی نیست. قانون، همه جا لازم است، قانون خوب جلوی هرج و مرج، سوءاستفاده و ضرر را می‌گیرد. قانون لازم است و باعث خیر و صلاح می‌شود و به عدالت نزدیک‌تر است. اسلام می‌گوید: قانون مرگ را که در دنیا گذاشتیم، زندگی‌ساز است نه زندگی‌سوز! قانون مرگ، کنترل‌کننده رفتار انسان‌هاست. اینکه به آخرت توجه داشته باشید، مطلوب شما آخرت باشد، شما را مرگ‌اندیش می‌کند و وقتی شما را مرگ‌اندیش کرد باعث می‌شود شرّ شما به انسان‌‌ها نرسد و باعث می‌شود خیرتان به انسان‌ها برسد.

نگاه کنید به کجا می‌رویم! می‌خواهیم با این حرف تمدن را بسازیم.

 

دیدگاه آخرتِ مطلوب

 در این نگاه انسان مرگ‌اندیش مؤمن حواسش هست به اینکه آیا هر کاری که انجام می‌دهد چیزی به صندوق آخرتش واریز می‌شود یا نه، آیا سودی برای آخرتش دارد یا ندارد. به همه کارهایش در دنیا اینگونه نگاه می‌کند چراکه مطلوب او آخرت است. جاهایی از سودهای بزرگ دنیایی هم می‌گذرد که همه انگشت به دهان می‌مانند چون برای آخرتش ضرر دارد. اما کسی که مطلوبش دنیاست، می‌گوید خیلی نان و آب دارد.

اگر مطلوب آخرت باشد، راحت سر خیر آن شغل می‌گذرد، می‌گوییم: این شغل حقوق و مزایای خیلی خوبی داشت، می‌گوید: نه! یقین داشتم که برای دین و آخرتم ضرر دارد. می‌گوییم: تو چطور اینقدر راحت می‌گذری؟ می‌گوید: خب مطلوب من آخرت است. دنیا می‌آید خودش را به من می‌چسباند. این دنیای این‌جوری را ول کن!

همه شیفته چنین آدمی می‌شوند. البته همه هم نمی‌شوند، بعضی‌ که مطلوبشان دنیاست، می‌گویند این دیوانه است!

 

ثمرات نگاه آخرتی به مرگ

در این نگاه آدم به یک انسان ایثارگر تبدیل می‌شود، نه معامله‌گر. در این نگاه انسان مهربان می‌شود، به دیگران لطف می‌کند، رفتارش خوب می‌شود، انفاق و گذشت می‌کند. چرا؟ چون آخرتش به اینها بسته است؛ حتی در مسائل حقوقی استیفای حق خود، انصاف را رعایت می‌کند. متکبرانه و خودخواهانه استیفای حق نمی‌کند. مثلاً بعضی می‌خواهند حقشان را از یکی بگیرند پدر طرف را درمی‌آورند، ولی این یکی چون مطلوبش آخرت است می‌گوید: انصاف را باید رعایت کرد. حتی در بعضی از مواقع فرموده‌اند اگر می‌توانید عفو کنید چون عفو بهتر است؛ اگر نمی‌توانید انصاف داشته باشید. در همه معاملاتش آخرت را در نظر می‌گیرد؛ در معاشرت، ازدواج و همه کارها آخرت را در نظر می‌گیرد، دائماً دارد از او خیر می‌رسد و شرش از دیگران محفوظ است. روایت می‌فرماید: «الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ»[13]؛ مردم از شر این آدم در امان‌اند؛ مردم به چنین آدمی که می‌رسند از او نمی‌ترسند. می‌دانند اگر در حقش ظلم هم شود انتقام نمی‌کشد و از حق تعدی نمی‌کند.

چرا به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ظلم می‌کردند؟! چون می‌دانستند امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) انتقام نمی‌کشد. به امام مجتبی(علیهالسلام) بی‌احترامی می‌کردند؛ اینقدر بی‌محابا برخوردهای این‌چنینی با ائمه(علیهالسلام) می‌کردند، چون می‌دانستند اینها قرار نیست نفسانی رفتار نمایند و به اصطلاح پدر طرف را در بیاورند، دماغش را به خاک بمالند و پوستش را بکنند!

 

اربعین، مثالی از تحقق تمدن دینی

اگر همه مؤمنین اینگونه شوند، اخلاقشان اینقدر خوب شود و شرّشان به کسی نرسد، خیّر، باگذشت و مهربان شوند، مردم کم‌کم شیفته این دین می‌شوند؛ دین کم‌کم تبدیل به تمدن دنیا می‌شود. مثالش هم پیاده‌روی اربعین است. بینید مردم در اربعین چقدر مهربان و باگذشت‌اند! چقدر اربعین را دوست دارید! در اربعین به اندازه‌ای که در مسیر نجف به کربلا حال خوش دارید در حرم ندارید! باور کنید خیلی‌ها اینگونه‌اند، چون در آنجا موالات می‌بینید، در حرم امام حسین(علیه‌السلام) ولایت خودت نسبت به امام باید درست باشد، یک موقع بگیر و نگیر دارد، اما در مسیر، موالات دوطرفه است و مؤمنین دارند ولایت خودشان نسبت به هم اعمال می‌کنند. محبتشان را ببینید، به فکر سلامت هم هستند، آسیب‌های اجتماعی را مراعات می‌کنند که مبادا مشکلی درست شود. همه‌ اینهایی که الان گفتیم یعنی به فکر فقرا هستند، کسی گرسنه نخوابد، کسی بدون لباس نباشد، کسی بدون جای خواب نباشد، اینها یعنی چه؟ یعنی از حال همدیگر غفلت و تغافل نمی‌کنند، خودشان را هم به نفهمیدن و ندیدن نمی‌زنند دنبال کسی می‌گردند تا به او غذا بدهد؛ نه اینکه اینجا بنشینند و اگر کسی آمد به او غذا بدهند! این تمدن‌ساز است، ریشه تمدن اسلامی این توجه به دیگران است.

 

درآمدهای یاد مرگ و آخرت‌باوری

این غفلت و توجه از کجا به دست می‌آید؟ بحثمان خیلی حساس شد، توجه کنید؛ از یاد مرگ و آخرت‌باوری چه چیز حاصل می‌شود؟ معنویت و اخلاق از درآمدهای این تفکر است.

حضرت آقا(حفظه‌الله) در بیانیه گام دوم فرمودند: اگر ما به همه‌ قله‌های پیشرفت از نظر مادی هم برسیم، اما معنویت و اخلاق نداشته‌ باشیم، جهنمی بیش نیست. این خیلی مهم است و باعث می‌شود کشوری مثل عراق که امکانات مالی ناچیزی دارد در اربعین تبدیل به بهشت ‌شود.

در تمدن اسلامی، نگاه معنویت‌گرا اصل است و تغافل وجود ندارد؛ این توجه هم در حیات فیزیکی زندگی ما و هم در فیزیک حیات زندگی ما خودش را نشان می‌دهد. در معماری ما عفت، حیا، ادب و توجه به خدا در رأس است.

 

جایگاه قبرستان در یاد مرگ/ قبرستان در نگاه تمدن اسلامی

نگاهی به کتاب «مفاتیح‌الحیات» بیندازید. یکی از مباحث در بحث یاد مرگ، قبرستان‌هاست. در تمدن اسلامی باید یاد مرگ جریان داشته ‌باشد؛ باید در دسترس باشد؛ قبرستان‌ها را نباید بیرون شهر بسازید. قبرستان در نگاه تمدن اسلامی باید در متن شهر باشد؛ جایی باشد که دسترسی به آن آسان باشد. توصیه کرده‌اند که مرتب به قبرستان بروید و یاد مرگ کنید، این قبرستان باید در نزدیکی شما باشد نه اینکه شما یک ساعت راه بروید تا به قبرستان برسید؛ طوری باید ساخته شود که در دسترس باشد. قبرستان نباید از شکل خودش (شکل قبرستانی) خارج شود؛ باید طوری باشد که شخصی که به قبرستان می‌رود یاد خدا و قیامت بیفتد. قبرستان‌ها را صاف می‌کنند انگار که می‌خواهند یک سالن بسازند! چرا سنگ‌ها را صاف می‌کنید؟ چرا گلزار شهدا را یک‌دست می‌کنید؟ مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) اعتراض کردند که چرا این طور کاری انجام داده‌اید؟ قبلاً طاقچه‌ها بود، مادران شهدا می‌آمدند؛ عطری، گلابی... وقتی به قبرستان‌های قدیمی می‌رفتیم همین که وارد می‌شدیم یاد آخرت می‌افتادیم، حال عوض می‌شد، اما حالا انگار می‌خواهند سالن همایش بزنند، فرهنگ‌سرا شود! ما همین طور یاد مرگ نیستیم فقط همین یک قبرستان مانده بود که یاد مرگ کنیم؛ نهادهای دنیایی! اینها اشتباه است.

 

تمدن غربی، تمدن غفلت از یاد مرگ

زیرساخت تمدن غرب غفلت از آخرت است، چرا؟ چون آخرتش به اینها بسته است؛ لذا تمدن غرب این است که می‌گوید: قبرستان‌ها باید خارج از شهر بروند، یکی دیگر از کارهایی که می‌کنند این است که به شدت زیباسازی و فضاسازی می‌کنند. قبرستان را مثل باغ درست می‌کنند، سنگ‌فرش‌های آن‌چنانی می‌زنند، پیاده‌راه‌های مشجّر (پر از درخت) می‌زنند. در فیلم‌هایشان هم طرح سنگ قبرهای عجیب و غریب نشان می‌دهند، سنگ قبری که بوی عطر می‌دهد، نور می‌دهد، مبالغ زیادی خرج می‌کنند، رقص نور میگذارد، این برای چیست؟ برای غفلت از مرگ و آخرت است. این تمدن غرب است که روی ما سوار شده‌ و برای ما طراحی شده‌ است.

بعضی افراد که مطلوبشان دنیاست، به شدت شیفته اینها می‌شوند. می‌بینیم پیشرفته شده‌اند؛ آقای مداح می‌آورند و با نی می‌خوانند تا مردم گریه کنند! پیشرفته‌تر از آن این است که گروه ارکست می‌آورند؛ غمگین می‌زنند تا مردم گریه کنند! خواننده دعوت می‌کنند اجرا می‌کنند آواز بخواند، همه هم روی صندلی نشسته‌اند، داغدار ترانه می‌خواند! یک مدل دیگرش این است که سر مزار دف می‌زنند و اشعاری می‌خوانند که این چه حرفی است این شخص که نمرده‌، الآن زنده است...

یعنی تا لب گور شیطان برای ما طراحی کرده است! این تمدن غرب است. تمدن غفلت از یاد مرگ است.

 

دستاورد تمدن غافل غربی چیست؟

از تمدن غرب فحشا و آدم‌خواری، کودک‌کشی، قتل‌عام و نسل‌کشی درمی‌آید. از این تمدن وحشی‌گری و هم‌جنس‌گرایی درمی‌آید. در این تمدن حقوق بشر از حقوق حیوان کم‌ارزش‌تر می‌شود. غرب دارد سقوط می‌کند و همین تمدنش هم باعث سقوطش شده است.

 

طراحی دقیق در تمدن اسلامی

امروزه در گوشه و کنار دنیا مردم دارند به تمدن اسلامی روی می‌آورند‌؛ دارند حقیقت را می‌فهمند. اینقدر ما در اسلام همه طراحی‌هایمان دقیق است که حتی در مورد حمام کردن امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «نِعمَ البَیتُ الحَمّامُ تُذکَرُ فیهِ النّارُ و یَذهَبُ بِالدَّرَنِ»[14]؛ حمام چه جای خوبی است، آدم را به یاد دوزخ می‌اندازد و چرک و آلودگی آدم را می‌برد. وقتی حمام داغ می‌شود، به فکر میافتیم روزی می‌رسد که ما را با آب جوش می‌سوزانند. توجه کنید در حمام چه طور چرک‌های آدم می‌رود، به فکر آخرت باشیم، به فکر زدودن این چرک‌های گناه از خودمان باشیم. همه اینها باعث چه چیز ‌می‌شود؟ باعث می‌شود که یک عده انسان‌های سبک‌بار با اخلاق لطیف، پرمحبت، مراقب، حواس‌جمع و دلسوز با یاد مرگ درست شوند.

 

حرمت روزه ماه رمضان و تأثیر روزه در یاد مرگ

ماه رمضان است. این را هم عرض کنم. مسافرت رفتن در ماه رمضان اشکال حکمی ندارد، اگر می‌خواهید به مسافرت بروید، ولی وهن ماه رمضان نشود، از سر بی‌توجهی به این ماه نباشد. گاهی مجبورید این یک دلیل موجه است، اما یک‌وقت مجبور نیستید و بدون دلیل ماه رمضانتان را خراب می‌کنید و برای فرار از روزه مسافرت می‌روید. بنده برای کسی حکم صادر نمی‌کنم ولی مقام معظم رهبری(حفظه‌الله‌) امسال به خاطر تقارن ماه رمضان و نوروز مشهد نرفتند. هر سال مشهد تشریف می‌بردند اما امسال نرفتند. این درس است. می‌توانستند تشریف ببرند و ده روز هم مشهد بمانند. ولی درس دادند گفتند: چون تقارن دارد چه ضرورتی دارد! مشهد چه جمعیتی هست! من این جمعیت به این عظمت در حرم امام رضا(علیه السلام) را به‌خاطر ماه مبارک رمضان و روزه نرفتم. به این سادگی نمی‌شود حجت درست کرد و روز ماه مبارک رمضان را رها کرد. دارند درس می‌دهند! آن‌وقت امسال تا چند روز قبل مردم ما برای مسافرت رفتن به شمال و اطراف کشور بالای ۵۲ میلیون لیتر بنزین مصرف کردند! من حرفم را کامل زدم. گاهی شخصی مجبور است؛ ولی آیا واقعاً ما مجبوریم در ماه رمضان آن هم در زمستان و بهار به شمال برویم؟ اینها یعنی وهن ماه رمضان و روزه!! این‌ کارها یک عقب‌افتادگی‌هایی برای ما می‌آورد [عقب‌افتادگی در] یاد مرگ و یاد آخرت که یکی از ثمراتش این است.

پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: «...وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ...»[15]؛ در این ماه با گرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به‌یاد آورید. خدا ان‌شاءالله چشمانمان را باز کند.

 

مرگ‌اندیشی قمر بنی‌هاشم(علیه‌السلام)

ما جمعه شب‌ها در ماه مبارک رمضان روضه قمر منیر بنی‌هاشم(علیه‌السلام) می‌خوانیم. ببینید که حضرت در دل میدان جنگ هم دارند همین حرف‌ها را می‌زنند. آدم اگر تمرین نکند در شرایط سخت نمی‌تواند خودش را تنظیم کند و رفتار درست نشان دهد. وقتی حضرت رفته بودند مشک آب را بیاورند رجزی از ایشان هست. ایشان رجزهای متعددی خواندند یکی از رجزها این است که مرگ‌اندیشی حضرت را نشان می‌دهد. میفرمایند: «لا أرهَب الموتَ إذ الموتُ زقا/ حتی أُواری فی المصالیت لقا»؛ من از مرگ فرار نمی‌کنم وقتی به سمت من می‌آید؛ من آن را ملاقات می‌کنم و مثل لباسی آن را بر تن می‌پوشم. نگاهشان نسبت به مرگ این است.

درست هم می‌گویند و آقا همین کار را هم کردند، این مرگ را مثل لباسی پوشیدند که راوی می‌گوید: وقتی نگاهش کردم دیدم «فصارکالقنفذ». چهارهزار تیرانداز تیر زده بودند، خارپشت را دیده‌اید وقتی جمع می‌شود چطور می‌شود! چقدر بدنش پر از خار است نمی‌توانید به او دست بزنید. می‌گوید: مثل خارپشتی که انگار تیر تنش را پوشیده. لباس پوشیده است.

می‌فرمایند: «نفسی لنفس المصطفی الطُّهر وَقا»؛ من با جانم نگهبان جان حسینم و فدا می‌کنم جانم را برای حسین «انی أنا العباس أغدو بالسِّقا»؛ من عباسی هستم که با حسین عهد سقایی بستم. نگذاشتند عباس(علیه‌السلام) عهد سقایی‌اش را به جا بیاورد. «فذکر عطش الحسین و اهل بیته» یاد لب‌های تشنه افتاد آب‌ها را ریخت. آورده‌اند سه تیر به عباس(علیه‌السلام) زدند. تیر اول به مشک خورد. بعد از اینکه دست‌هایش را زدند، روایت می‌گوید که تیر دوم را به سینه عباس(علیه‌السلام) زدند، تیر سوم را به چشم عباس(علیه‌السلام) زدند. اینجا بود که مقتل نوشته که «فوقف العباس متحیرا» حیرت سرتا پای وجود عباس(علیه‌السلام) را گرفت. کاری کردند با عباس(علیه‌السلام) سر عهد سقایی‌اش که گفت:

کاش از اول نام من سقا نبود             یا در این دشت بلا دریا نبود

آب‌آب کودکان زد آتشم      خجلت از سقایی خود می‌کشم


[1]. کنز العمّال: 43166.

[2]. نهج‌البلاغة، حکمت 89.

[3]. کنز العمّال: ج 3، ص 225 ح 6266.

[4]. کنزالعمّال، ج3 ص225 ح6266.

[5]. عوالی اللآلی: 1/267/ 66.

[6]. الکافی، 1/18/12.

[7]. سوره اعلی، آیه 17.

[8]. نهج‌البلاغة، ج۱، ص۳۴۸.

[9]. سوره صف، آیه 10.

[10]. همان، آیه 11.

[11]. همان، آیه 12.

[12]. همان، آیه 13.

[13]. تحف‌العقول، ج 1، ص 443.

[14]. کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 1 ، ص 115.

[15]. عیون اخبارالرضا، ج 1، ص295.