تأثیر زمانها و مکانهای شریف و نورانی در کیفیت مرگ و فشار قبر
تأثیر زمانها و مکانهای شریف و نورانی در کیفیت مرگ و فشار قبر
تأثیر زمانها و مکانهای شریف و نورانی در کیفیت مرگ و فشار قبر
حجتالاسلام مهدوینژاد: تأثیر زمان و مکانها جنبه کمکی و تخفیفی دارد. اصل مسئله برداشته شدن عذاب قبر یا کاهش عذاب و فشار قبر مربوط به عمل متوفی است. // بعضی از اوقات خاص است که خدای متعال برای آنها شرافتی قائل شده. خاصیت این زمانها این است که اگر کسی در این زمان از دنیا برود، از فشار قبر در امان است. همینطور برخی مکانهای مقدس که در روایات و اعتقادات ما آمده، اگر کسی در جوار آنها مدفون شود، قطعاً تأثیر دارد. // زمانها و مکانها، در تخفیف عذاب یا برداشته شدن عذاب، هنگامی اثر دارند که شخص نمره اعمالش به حدی که مستحق تخفیف یا عفو عذاب است رسیده باشد. آدم مؤمنی بوده معتقد و اهل عمل هم بوده است. حالا لغزیده و یک جا خطاهایی کرده است، این مکانها، در حالات او حتماً اثر میگذارد.
شناسنامه:
عنوان مراسم: بفرمایید میهمانی خدا
موضوع سخنرانی: ابد در پیش داریم 2
تاریخ:1403/12/15، پنجمین شب از مراسم ویژه ماه مبارک رمضان
مکان: مدینهالعلم کاظمیه
تأثیر زمان و مکان در فشار قبر
آیا زمانها و مکانهای شریف و نورانی که رحمت خدا در آن مکانها وسعت و شدت بیشتری دارد، در فشار قبر و عذاب قبر تأثیری دارند یا نه؟ عرض میکنیم که طبق روایات هم زمان و هم مکانهای شریف تأثیر دارند. روایتی از امام صادق(علیهالسلام) است که حضرت میفرمایند: «مَنْ مَاتَ مَا بَیْنَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ اَلْخَمِیسِ إِلَی زَوَالِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ اَلْجُمُعَةِ أَمِنَ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ»[1]؛ کسی اگر مابین زوال شمس در ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنیا برود، از فشار قبر در امان است.
پنجشنبه و جمعه از اوقات خاص است که خدای متعال برای این زمانها، شرافتی قائل شده است. خاصیت این زمانها این است که امان از فشار قبر است. زمانهای دیگری هم هست مثلاً روزهای مبارک مثل مبعث، روز غدیر، ولادت ائمه(علیهمالسلام) که اگر کسی در این شب و روزها از دنیا برود یا در شب و روزهای خاصی که عظمت دارد مثل عاشورا، شهادت ائمه(علیهمالسلام) قطعاً در حالات موت او و در قبر و عذاب و فشار قبر او تأثیر دارد، البته کسی اگر در چنین شرایطی از دنیا برود، حتما ًبه سبب لیاقتی که داشته، خدا چنین توفیقی را نصیب او کرده است. مثلاً کسی در حرم مطهر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هنگام طواف و زیارت و عبادت یکدفعه از دنیا برود، خیلی عظمت است که در یک موقعیت شفاعت از دنیا رفته است. پس آرزوی انسان مؤمن باید چنین چیزی باشد. حالا خدایناکرده شخصی در اماکن شریف مشغول گناه و معصیت و حرامی است و نستجیر بالله در آن لحظه از دنیا میرود، میگوییم این عذابی بود که دامن او را گرفت. این ربطی به این مکان مقدس ندارد، این مکان مقدس دیگر تأثیر مثبتی در قبض روح یا قبر او نخواهد داشت؛ چون معلوم است که زمینهاش چه بود! اما شخصی مؤمن است و در حال نماز از دنیا میرود، این سعادت است و خیلی مهم است و ما باید برای حالات مرگ خودمان دعا کنیم و برای حالات مرگ خودمان تلاش کنیم، قطعاً اینها تأثیرگذار است.
تأثیر مکانها در کیفیت مرگ و قبر
مکانها هم تأثیر دارند؛ مثل جوار امام رضا(علیهالسلام)، جوار امام حسین(علیهالسلام)، حرمهای شریف همچنین امامزادهها. اگر کسی در جوار آنها هم مدفون شود، قطعاً تأثیر دارد. یکی از آن جاهایی که خیلی هم مهم است و اصلاً در فرهنگ شیعیان قرنهاست این مسئله مورد توجه است، دفن در وادیالسلام نجف است. خدا قسمت کند هم زیارت و هم دفن در وادیالسلام نجف! خیلی باارزش است.
شرافت وادیالسلام
بزرگانی در مورد شرافت وادیالسلام نقل کردهاند؛ مرحوم دیلمی در ارشاد و مرحوم شیخ عباس قمی از اهلبیت(علیهمالسلام) نقل کردهاند که هر کس در ارض نجف دفن شود، عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر ندارد. به احترام حضرت امیرالمؤمنین(سلاماللهعلیه) خدا گرفتاریهای معنوی را از این قطعه زمین برداشته است. در روایاتی هم در بحارالانوار آمده است که از همین زمین نجف هزاران نفر برمیخیزند و بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشوند.
وادیالسلام یعنی چه؟ سلام از اسامی خداست. از سلم و سلامت است، به معنای اینکه این زمینی است که هر کس در آن زمین دفن شود، از بلا و مصیبت و عذاب و... در سلامت است. نام این مکان را چه کسی گذاشته است؟ نقل است جبرئیل(سلاماللهعلیه) یا وجود مبارک نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نام این مکان بزرگ را وادیالسلام گذاشتهاند. در مکاشفاتی که اهل معنا نقل کردهاند آمده است که گاهی مشاهده شده وقتی جنازه شخصی را وارد حرم مطهر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) یا حرم علی بنموسیالرضا(علیهالسلام) میکردند، از آن لحظهای که جنازه میّت از در اصلی حرم یا در اول حرم برای زیارت و طواف یا نماز وارد میشود، نا زمانی که در آن حرم بوده، ملائکه عذاب در بیرون حرم بودند و این بدن در محیط حرم از هر نوع آزار و عذابی در امان بوده است. چون این زمین امن است؛ امام خودش امان اهل ارض است، زمینی هم که در آن مدفون است هم محیط امن است.
بدن مؤمن هرجا بمیرد به وادیالسلام برده میشود
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «...مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یمُوتُ فِی بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْحَقِی بِوَادِی السَّلَامِ...»[2]؛ هر مؤمنی هر کجای عالم بمیرد، روح او به وادیالسلام نجف منتقل میشود، هر کجای عالم که باشد. مؤمن یعنی چه؟ یعنی معتقد به ولایت اهلبیت(علیهمالسلام) باشد. «...وَ إِنَّهَا لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ»؛ یکی از بقاع و حرمهای جنت عدن خدا، همین وادیالسلام است. همچنین در روایت فرمودند: هر کافری بمیرد، روح او را به وادی برهوت که بیابانی است در سرزمین یمن، منتقل میکنند. پس مکانها هم مؤثر هستند.
سفارش بزرگان برای دفن در وادیالسلام
خدا رحمت کند مرحوم حضرت آیتالله شیخ مرتضی تهرانی، اخوی حاج آقا مجتبی تهرانی که بزرگتر از آقا مجتبی هم بودند و چند سال قبل از دنیا رفتند. ایشان هم از اولیای خدا بودند. حاج آقا مرتضی شخصیت کمنظیری بودند. ایشان وصیت کرد من را وادیالسلام دفن کنید و همین چند سال پیش ایشان را بردند آنجا دفن کردند. سنت دوستان اهلبیت(علیهمالسلام) بوده که وصیت میکردند از اقصینقاط بلاد اسلامی آنها را به وادیالسلام ببرند، آن هم در دوران قدیم نه الآن که با پرواز و... منتقل میکنند. با اسب و الاغ و شتر و... با آن مشقّات، اینقدر معتقد به این مسئله بودند و به آخرت خودشان اهمیت میدادند که برای دفن خودشان در وادیالسلام در جوار امیرالمؤمنین(علیهالسلام) وصیتهای اینچنینی میکردند و بازماندگان هم به آن عمل میکردند.
آنجا اگر مشرف شده باشید، چهرههای بزرگی دفن هستند، از جمله رئیسعلی دلواری، مرحوم سیدعلی آقا قاضی(اعلیاللهمقامه)، مرحوم آقای نجابت، قبور انبیا و اولیا و صلحای الهی؛ مرحوم کاشفالغطاء و...
تأثیر زمان و مکان، تنها یک تخفیف است
پس زمان و مکان اهمیت و تأثیر دارند. اما تأثیر زمان و مکانها جنبه کمکی و تخفیفی دارد. اصل مسئله برداشته شدن عذاب قبر یا کاهش عذاب قبر و فشار قبر مربوط به عمل متوفی است. اصل ماجرا برای عمل است که شخص متوفی در چه مرحلهای از ایمان یا شرک یا نفاق یا کفر قرار داشته است؛ به این ربط دارد. اینطور نیست که مثلاً یک آدم کافری را ببرند در وادیالسلام نجف یا ببرند در حرم مطهر دفن کنند یا آدم معلن به فسقی را، یا یک جنایتکاری را ببرند در حرم، کنار امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، کنار امام رضا(علیهالسلام) دفن کنند و بگویند این دیگر عذاب قبر و فشار قبر ندارد! یا مثلاً طرف میلیاردر است، در یک نقطه مقدسی قبر میخرد، حالا اعتقاد هم دارد ولیکن هر عملی خواسته کرده و هر عیاشی خواسته انجام داده و فکر میکند چون پول دارد و قبر را میخرد و آنجا دفنش میکنند، دیگر عذاب و فشار قبر ندارد! در این دنیا که خوش بوده، آن دنیا هم خوش است! بعضی میگویند: خوش به حال پولدارها، این طرف که خوش هستند آن طرف هم پول میدهند و آخرت را هم میخرند. اینطور نیست.
اصل مسئله، عمل خود شخص است. زمانها و مکانها، در تخفیف عذاب یا برداشته شدن عذاب، هنگامی اثر دارند که شخص نمره اعمالش به حدی که مستحق تخفیف یا عفو عذاب است رسیده باشد. آدم مؤمنی بوده معتقد و اهل عمل هم بوده است. حالا لغزیده و یک جا خطاهایی کرده است، این مکانها، در حالات او حتماً اثر میگذارد.
آیا اگر شمر را کنار امام حسین(علیهالسلام) دفن کنند، عذاب از او برداشته میشود؟!! شمرها، حرملهها، جانیان عالم را در این زمینهای مقدس دفن کنند، عذاب از اینها برداشته میشود؟! هرگز! قرآن میفرماید: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ»[3]؛ هر کسی در گرو عمل خودش است. ما در گرو عمل خودمان هستیم. در دوران حیات چه چیزهایی گفتیم؟ چه کارهایی انجام دادیم؟ این اعمال، آنجا خودنمایی میکنند و اثر میگذارند.
داستان وصیت سرمایهدار مدینه و درسی که پیامبر دادند
یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) با دست خود به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا دادند، آخرکار یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشتند و به مسلمانان فرمودند: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به گرسنهای میداد، اجر و ثواب آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم. پیغمبر که اغراق نمیکند! ما در گرو عمل خودمان هستیم.
بعد که مُردید، معلوم نیست نمازتان را بچهها بخوانند، روزههایتان را کسی بگیرد. به این امید نباشید که دیگران بعد از اینکه از دنیا رفتید و وصیت میکنید انجام بدهند. خودتان انجام ندادید آن وقت میخواهید دیگران برایتان قضا کنند؟! تا زنده هستید دستتان را سر زانو بگذارید و کار خودتان را جمع کنید.
حرف و عمل تا وقتی انجام نشده اسیر دست توست
قرآن میفرماید: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ»[4]. تا کاری را انجام ندادهاید، تا حرفی را نزدهاید آن کار و آن حرف اسیر شماست. شما باید انتخاب کنید چه حرفی بزنید، کدام کار را بکنید، کارها و حرفها همه اسیر شما و در معرض انتخاب شما هستند. وقتی کار را انجام میدهید و حرف را میزنید، شما اسیر آن کار یا آن حرفی میشوید که مرتکب شدهاید. وقتی کار را انجام دادید و حرف را زدید، باید دنبال این حرف که زدهاید و کاری که انجام دادهاید بروید، اگر بد است، درستش کنید، تبعات عمل خودتان را جمع کنید.
جهاد تبیین به سبک شعر
وقتی به حرم علیبنموسیالرضا(علیهالسلام) مشرف میشوید و از بالای سر، از کنار ضریح میخواهید خارج شوید، خیلیها احترام میکنند، دست به سینه میگذارند، عقب عقب میروند، خیلی هم کار خوبی میکنند. پشتشان را به ضریح امام نمیکنند. از زیر طاق که عبور کردید سرتان را بالا بیاورید، دو بیت شعر نوشته است. این دو بیت شعر سروده دعبل خزایی، شاعر امام رضا(علیهالسلام) است که ایشان ظاهراً قم بوده خبر شهادت امام که به ایشان میرسد، یک شعری میگوید که هفت، هشت بیت است. خیلی این شعر قشنگ است.
شعرا مجاهد بودند، جهاد تبیین میکردند. شعری عجیب گفته است. آن دو بیت چیست و چرا گفته شده است؟ در این دو بیت شما میفهمید،که اینجا دو قبر وجود دارد. فقط قبر امام رضا(علیهالسلام) نیست. بلکه قبر هارونالرشید(لعنتاللهعلیه) هم همانجا، کنار قبر امام رضا(علیهالسلام) است یا بلکه بهتر بخواهم بگویم، قبر امام رضا(علیهالسلام)، کنار قبر هارون است. چون هارون اول از دنیا رفت. مأمون وقتی امام رضا(علیهالسلام) را به شهادت رساند، چون خیلی اهل فریب بود امام رضا(علیهالسلام) را به دلایل مختلف، کنار قبر پدرش دفن کرد تا قبر پدرش در امان باشد، چون شیعیان رفت و آمد خواهند داشت. قبر پدر او را هم زیارت کنند و نام و یاد خودش و پدرش را اینطوری زنده نگه دارد. چون میدانست در ایران علویها قدرتمند هستند.
خبر که به دعبل رسید، شعری گفت دو بیت آن، این است. میگوید:[5] «قَبْرَانِ فِی طُوسَ خَیْرُ اَلنَّاسِ کُلِّهِمْ وَ قَبْرُ شَرِّهِمْ»؛ در طوس، دو قبر است، یکی مدفن بهترین انسانها، و دیگری قبر بدترین آنها. خیرالناس امام رضا(علیهالسلام)، «وَ قَبْرُ شَرِّهِمْ هَذَا مِنَ اَلْعِبَرِ»؛ و قبر شر مردم، که از عبرتهاست. مأمون گفته بود علت اینکه من علیبنموسیالرضا(علیهالسلام) را در جوار پدرم دفن کردم، این است که پدر من، از وجود مبارک علیبنموسیالرضا(علیهالسلام)، بهره ببرد. از اعتقاد شیعه، در این زمینه سوءاستفاده کرده بود. اینطوری گفت تا وجهه کار خودش را درست کند. شیعیان را فریب بدهد. دعبل با این یک بیت، او را رسوا کرد.
در ادامه میگوید: «مَا یَنْفَعُ اَلرِّجْسَ مِنْ قُرْبِ اَلزَّکِیِّ»؛ پلید هیچ وقت از نزدیکی با پاک، نفعی نمیبرد. «وَ مَا عَلَی اَلزَّکِیِّ بِقُرْبِ اَلرِّجْسِ مِنْ ضَرَرٍ»؛ و هیچ وقت انسان پاک، از نزدیک بودن و هم جوار بودن با پلید، ضرر نمیکند. ببینید چگونه باطل را رسوا میکند و چطور عقاید شیعه را در دو بیت شعر، تبیین میکند! چطور دستگاه حاکمه را به محاکمه میکشد و رسوا میکند. به اینها شاعر میگویند، به اینها مداح و عالم میگویند. به اینها مجاهد میگویند. در دو بیت، کل عقاید و باورها را گفت و توطئه دستگاه عباسی را خنثی کرد.
بار اعمال بر دوش خودمان است نه دیگران
این حقیقت است. قرآن میفرماید: «لاتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی»[6]؛ هیچ باربرداری، بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. نمیتوانید بار گناهتان، را با دفن کردن کنار امام معصوم، گردن امام معصوم بیندازید! حساب اعمال اینطور نیست که در این دنیا هر کاری خواستیم، انجام دهیم؛ اینجا خوش باشیم، بعد کنار امام رضا(علیهالسلام) یا در امامزاده قبر میخریم و دفن میشویم و حسابمان پاک میشود! نه، بار گناهان خودمان را نمیتوانیم گردن دیگری بگذاریم.
ملائکه نقاله
یک نکته مهم دیگر این است؛ شما وقتی برخی روایات را بررسی میکنید حرف از فرشتگانی زده شده است که به آنها ملائکه نقاله یعنی فرشتههای نقلدهنده میگویند. قضیه چیست؟ امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «إدفنوا موتاکم أنی شئتم فلو کانوا صلحاء أبرارا لنقلهم الملائکة الی جوار بیت الله المحرم و مدینة رسول المعظم و لو کانوا فسقاء أشرارا لنقلهم الملئکة الی حیث یجدونه أهلا»[7]؛ مردههایتان را هر کجا میخواهید، دفن کنید. اگر انسانهای صالح و نیکوکاری باشند، ملائکهای هستند که جنازههایشان را به جوار خانه خدا نقل میدهند و یا به مدینه، جوار پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) منتقل میکنند. «ولو کانوا فسقا اشراراً»؛ اگر فاسق و شر باشند، ملائکه آنها را به هر جایی که، اهل آنجا باشند، منتقل میدهند. اگر جوار امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم باشد جنازهاش را از آن قبر برمیدارند و به جای دیگر میبرند. جنازه یک میت دیگر را به اینجا انتقال میدهند. دستگاه خدا اینطوری است. پس مکان و زمان تأثیر دارد؛ اما طبق معیار و در شرایطی.
واکنش قبر به مؤمن و کافر
درباره قبر، روایت فرمود: «وَ القَبر رَوضَهٌ مِن ریَاضِ الجَنَّه اَو حُفرَهٌ مِن حُفَرِ النّیرَان، اِنَّ العَبدَ المؤمِن اِذَا دُفِنَ قَالَت لَهُ الاَرض: مَرحَباً وَ اَهلاً، قَد کُنتَ مِمَّن اُحِبُّ وَ اَن تَمشی علی ظَهری، فَاِذَا وُلّیتُک فَسَتَعلَم کَیفَ صَنیعِی بِک، فَیُتَّسِعُ لَهُ مَدَّ البَصَر. و اِنَّ الکَافِرَ اِذَا دُفِنَ قَالَت لَهُ الاَرضُ: لَا مَرحَباً بِکَ وَ لَا اَهلاً، لَا بَارِکَ الله لَقَد کُنتَ مِن اَبغَض مَن یَمشی عَلَی ظَهری، فَاِذَا وُلّیتُکِ فَسَتَعلَم کَیفَ صَنیعِی بِک فَتَضُمُّهُ حَتَّی تَلتَقَی اَضلَاعَه»[8]؛ قبر یا باغی است از باغهای بهشت، دری از درهایی که به بهشت باز میشود، یا یک چاله و درگاهی است به سمت آتش. وقتی بنده مؤمن دفن میشود، زمین به او خطاب میکند: خوش آمدی! وقتی زنده بودی روی پشت من راه میرفتی، من افتخار میکردم، من دوست داشتم تو بر روی من راه میرفتی، اکنون که از پشت من به داخل من وارد شدی، من هم اکنون میتوانم از تو پذیرایی کنم. حالا من میدانم با تو چطور رفتار کنم؛ تا آنجایی که چشم کار میکند این زمین برای او باز میشود.
در روایات متعدد آمده که مؤمن از پایین پایش دری باز میشود و بهشت و جایگاه خودش را میبیند.
ولی وقتی کافر دفن میشود زمین به او میگوید: خوش نیامدی! من از اینکه تو بر من حرکت میکردی متنفّر بودم، [زمین هم مخلوق خداست، شعور و واکنش دارد.] از پشت من به داخل من وارد شدی، الآن میدانم با تو چگونه رفتار کنم. اینجا روایت میفرماید: چنان زمین او را فشار میدهد که تمام استخوانهایش خُرد میشود.
فشار قبر و ندای قبرها
أمیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند: «فَاحذَروُا ضیِقَهُ وَ ضنکَهُ وَظُلمَتَهُ وَ غُربَتَه اِنَّ القَبرَ یَقوُلُ کُلِ یَوم اَنَا بَیتُ الغُربَه، اَنَا بَیتُ التُّرَاب، اَنَا بَیتُ الوَحشَه، اَنَا بَیتُ الدودِ و الهَوَام»[9]؛ ای مردم بترسید از تنگی قبر، از تاریکی و غربت قبر، قبرهایتان هر روز اینگونه میگویند: من خانه غربتم، من خانه خاک هستم، من خانه وحشت هستم، من خانه کرمها و گزندهها هستم. اگر به قبرستان که میرفتیم، گوش ما باز میشد و صدای قبرها را میشنیدیم هر روز این صداها بلند بود. طبق روایت این صدای هر روزِ قبر است.
قبر، اگر باغ بهشت باشد، انسان مؤمن باشد، اعمالش به صورتهای زیبا بر او مجسم میشود و همدم او میشود و ترس از قبر و ناراحتیهای قبر را از او میگیرد. اهلبیت(علیهمالسلام) همدم او میشوند و این ترس از او گرفته میشود و نور همدم او خواهد شد [اما خدا نکند انسان کافر باشد.] البته هستند کسانی که عذاب قبر به آنها وارد نشود امّا کم هستند.
انشاءالله در شبهای آینده خواهیم گفت که چه کسانی فشار قبر ندارند و چه کارهایی باعث فشار قبر میشود و چه کارهایی فشار قبر را برمیدارد. امّا اغلب انسانها و مؤمنین فشار قبر را تحمل میکنند. چرا که حتی آنهایی که انسانهای خوبی هم هستند به واسطه برخی گناهان، عذاب برخی از آن گناهان را به صورت فشار قوی و عذابهای قبر خواهند دید. دیشب به داستان سعدبنمعاذ اشاره کردم که این شخصیت بزرگ با این عظمت، بهخاطر یک کار، فشار قبر دید. راههایی برای گشایش و فرار از عذاب قبر وجود دارد که انشاءالله به آن اشاره خواهیم کرد.
حضور نکیر و منکر در قبر
یک فقره از عذاب قبر که هنگام حضور نکیر و منکر در روایت آمده، آن است که امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «یَجئُ المَلَکانِ مُنکَرٌ وَ نَکِیرٌ اِلیَ المَیِّتِ حینَ یُدفَنُ اَصوَاتُهُمَا کَالرَّعدِ القَاصِف وَ اَبصَارُهُمَا کَالبَرقِ الخَاطِف یَخُطَّانِ الاَرض بِاَنیَابِهِمَا وَ یَطَئَانِ شُعورِهِمَا فَیَسألاَنِ المَیِّتَ مَن رَبُّک وَ مَا دینُک»[10]؛ وقتی که میت دفن میشود دو ملک نکیر و منکر به سمت او میآیند. [توجه کنید عبارات، عبارات عجیبی است تا اندازهای که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای این مطالب اشک میریختند. گاهی پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) ناگهان از خواب بیدار میشدند و شروع به ضجهزدن میکردند. میپرسیدند یارسولالله! چه شده؟ میفرمودند: خواب قیامت را دیدم. لذا این روایات، روایات عجیبی است. البته این روایت، یک صحنه از آن صحنههاست. همه صحنههای عالم قبر اینطور نیست؛ از این تلختر، شبیه، کمتر یا از این خیلی بهتر هم هست.]
میفرمایند: این دو ملک میآیند، صدای آنها مثل صدای رعد و برقهای سنگین، گوشخراش است و چشمهایشان نور جهنده میزند مثل همان برقی که در آسمان به یکباره میزند و همراه با آن صدا، چشمشان اینطور نور و برق خیرهکننده میزند؛ الله اکبر! دندانهای بلندی دارند در حالی که دارند زمین را با دندانهایشان میکنند، با همین دندانهایشان دارند به سمت میّت میآیند. بدنشان پُر از موهای بلند است و در حالی که دارند این موها را میکنند به سمت این میّت میآیند. از میّت سؤال میکنند: خدایت کیست و دینت چیست؟
ایمانمان را تقویت کنیم!
یک مثالی عرض میکنم؛ مثلاً یکباره مصیبت و بلایی به شما میرسد که خیلی ناراحت میشوید. یکی به شما میگوید به خداوند متعال توکل کن، میگویید برو دنبال کارت آقا! این چه حرفیست که میزنی! تو چه میفهمی! وقتی این فرشتهها اینطور به سمت شما میآیند، چه کسی میتواند بگوید خدایش کیست؟ همانی که وقتی در دنیا مصائبی اینگونه به سمتش میآمد به خداوند متعال پناه میبرد، یعنی خدای متعال را درون خود یافته بود، پناهش خدای درونش بود، او میتواند از این صحنههای ترسناک نترسد و حرفش را بزند و بگوید: «الله جَلّ جَلالُه رَبّی».
اگر در دنیا مصیبتهای سخت به شما رسید برای اینکه آرام شوید، سمت سیگار کشیدن رفتید! یا به سمت استفاده از مواد رفتید! به لهو و لعب پرداختید! چگونه میخواهید به این فرشتهها جواب دهید؟! آدمی که وقتی چهار تا بلا میبیند، قرص میخورد تا بمیرد، چطور میخواهد به این فرشتهها جواب دهد؟! ایمانهایمان را باید تقویت کنیم.
تفاوت جواب مؤمن و کافر به نکیر و منکر
اگر مؤمن باشد جواب میدهد: «الله رَبّی وَ دیِنی اَلإسلاَم». سؤالها را یکییکی جواب میدهد. میفرماید: «فَیَقولَانِ لَهُ نَم، نَومَتاً لَا حُلُمَ فِیهَا وَ یُفسَحُ لَهُ فِی قَبرِهِ تِسعَهَ أذرُعٍ وَ یُفتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی الجَنَّه وَ یَرَی مَقعَدَهُ فِیها وَ إذا کانَ الرَّجلُ کافراً دَخَلَا عَلَیهِ وَ أُقیمَ الشَّیطَانُ بَینَ یَدَیهِ عیناهُ مِن نُحاسٍ فَیَقوُلَانِ لَهُ مَن رَبُّک وَ مَا دینُک وَ ما تَقولُ فی هَذا الرَّجلِ الَّذی قَد خَرَجَ مِن بَینَ ظَهرانَیکُم فَیَقولُ لَا أدرِی، فَیَخُلّیَانِ بَینَهَ و بَینَ الشَّیطَان فَیُسَلِّطُ عَلَیهِ فِی قَبرِهِ تِسعهً وَ تِسعِینَ تِنّیناً لو أنَّ تنّیناً واحداً مِنها نَفخَ فِی الاَرضِ مَا اَنبَتَت شَجراً اَبَداً وَ یُفتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی النَّار وَ یَرَی مَقعَدَهُ فیها»؛ دو فرشته به او میگویند: بخواب، خوابی که رؤیا نیست؛ خواب حقیقی است و هیچ غیرواقعی در این خواب نیست. شما خواب که میبینید خیلی غیرواقعی است امّا این خواب، خوابی حقیقی است درهای بزرگی باز میشود و برایش دری به سمت بهشت باز میشود که جایگاه خودش را در بهشت میبیند.
ما مؤمن هستیم، مؤمن اعتقادی هستیم امّا معلوم نیست مؤمن عملی هم باشیم! چون در عمل ممکن است خیلی از عبادات را انجام ندهیم و در عمل کفر بورزیم گرچه بهطور قلباً و اعتقاداً خیلی از مسائل را قبول داریم. ممکن است منظور از کافری که اینجا بیان کرده همان مؤمنی باشد که منکِر است؛ یعنی چون اعتقاداتش کامل نبوده، یکسری از مسائل را عمل نکرده و انکار میکرده و یا عملیاتش درست نبوده. میفرماید: معاصی او بیشتر از خیراتش باشد، این دو ملک میآیند، شیطانی هم میآید و گوشهای میایستد. اینجاست که او نمیتواند جواب دهد، میگوید: نمیدانم!
پاسخگویی به سؤالات در برزخ و قیامت چگونه است؟
در برزخ سؤالات حفظی نیستند که مثلاً فردی یک میلیون بار گفته باشد: أللهُ رَبّی یا در هر نماز گفته باشد اللهُ أکبر و حفظ شده باشد! نه، حفظی نیست. چگونه انسان در قیامت یا برزخ میتواند جواب دهد؟ نسبت به میزان درستی عقاید و اعمالش. بهطوری که هر چقدر او عقایدش در دنیا درست بوده و عمل درست انجام داده بوده، آنجا هم همانطور میتواند جواب دهد، نه نسبت به حفظیاتش! چون فراموش میکند. آنگاه که دو ملک میروند و او را با شیطانش تنها میگذارند، پس شیطان با او همدم میشود و خداوند متعال در قبر 99 مار بزرگ را بر او مسلط میکند که در روایت آمده اگر یکی از آنها در زمین نفس بکشد، دیگر درختی بر زمین نخواهد رویید! دری به سمت آتش باز میشود و جایگاه خودش را در آتش میبیند!
توصیه به مطالعه کتاب سیاحت غرب
توصیه میکنم کتاب «سیاحت غرب» مرحوم حاجآقا نجفی قوچانی را حتماً تهیه و مطالعه کنید. از همان لحظه مرگ را نوشته و به تصویر کشیده است. البته بعضی میگویند بر اساس روایات و تصوراتش است، بعضی هم میگویند از تصدیقات است؛ یعنی مکاشفه کرده. ظاهراً مقام معظم رهبری(حفظهالله) فرمودهاند ایشان مکاشفه کرده، اینها را دیده و این کتاب را نوشته است. حتماً بخوانید. البته این کتاب را به صورت صوتی هم منتشر کردهاند، اگر بتوانید، حتماً گوش دهید. این مطالب برای بچهها خوب نیست ولی بزرگترها حتماً گوش دهید.
فرمایش امام رضا(علیهالسلام) درباره یاد اموات و گذشتگان
امام رضا(علیهالسلام) فرمودند: سر قبر میت که میروید پشت به قبله روبروی صورت میت بنشینید و 7 مرتبه سوره قدر را بخوانید. بعد فرمودند: «آمَنهُ الله مِنَ العَذابِ»؛ خداوند متعال میت را در هر حالی که باشد از عذاب ایمن میکند. اموات ما محتاج هستند باید به سراغشان برویم. برای اموات فاتحه بخوانیم تا بعد برای ما بخوانند. فراموشمان نمیکنند، خداوند متعال نمیگذارد فراموش کنند. بعضی، آدم خوبی هستند هر شب جمعه یادشان میکنند. آنها آدمهایی بودند که اهل یاد خداوند متعال و اموات بودند. بعضی هم سالی یک بار یادشان میکنند.
عنایت و وساطت امام رضا(علیهالسلام)به میتی که داخل حرم دفن شد
عرض توسل کنیم به وجود مبارک امام رضا(علیهالسلام)؛ یکی از خدام حرم نقل میکند: شیفتم تمام شد رفتم بین شیفت استراحت کنم، یک دفعه خواب دیدم. در عالم خواب یک آقای بزرگی وارد حرم امام رضا(علیهالسلام) شد. هیبتش را میفهمیدم ولی متوجه نشدم چه کسی است. یک عده اطرافشان همه بیل و کلنگ دستشان بود. من آرام پرسیدم این آقا با این جذبه، عظمت و بزرگی چه کسی است؟ گفتند این آقا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هستند. طوری هم ایشان حرکت میکردند، انگار صاحب این حرم هستند. بالای سر یک قبر رسیدند، حضرت دستور دادند این قبر را بکَنید و این خبیث را از این قبر بیرون بکشید. مردم شروع به کلنگزدن کردند. در همین حال وجود مقدس علی بنموسیالرضا(علیهالسلام) از ضریح بیرون آمدند. محضر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) عرض سلام کردند گفتند: آقا جان میشود این میت را به من ببخشید؟! آقا فرمودند: مگر شما نمیدانید این چه گناهانی کرده! شرابخوار بوده و... آقا امام رضا(علیهالسلام) با ادب محضر مولا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) عرض کردند: آقا جان خبر دارم اما این انسان وقت مرگ وصیت کرده که من را حرم علی بنموسیالرضا(علیهالسلام) دفن کنید، این آدم یک اعتقادی به ما داشت. حالا من از شما میخواهم اگر امکان دارد این میت را به خاطر من عفو کنید. حضرت یک نگاهی به صورت علی بنموسیالرضا(علیهالسلام) انداختند و فرمودند: به خاطر شما از او گذشتم و رفتند.
شافع و ناجی بودن ولایت اهلبیت(علیهمالسلام)
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: وقتی شیعه و محب ما را دفن میکنند، پنج سؤال از صلات، روزه، زکات، حج و ولایت از او میپرسند. «و عن وَلایَتِهِ إیّانا أهلَالبَیتِ»؛ از ولایت ما اهلبیت(علیهمالسلام) از او میپرسند. حضرت میفرمایند: چهار عمل نماز، روزه، زکات و حج صورت پیدا میکنند به صورت زیبایی یا به صورتی که عمل او بوده است؛ داخل قبر او مجسم میشوند. بعد اعمال خودشان را عرضه میکنند و شروع به سؤال کردن میکنند. امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «و وَلایَتِهِ إیّانا أهلَالبَیتِ فَتَقولُ الوِلایة مِن جانبِ القبرِ لِلاربعِ ما دَخَلَ فِیکُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَیَّ تَمامُهُ»[11]؛ ولایت ما از گوشه قبر به چهار تا عمل خطاب میکند ناراحت نباشید! هر نقصی شما داشته باشید من جبران میکنم.
مگر اینکه علی بنموسیالرضا(علیهالسلام) به داد ما برسد! نمازهای ناقص، نمازهای بیحال، نمازهای بیحضور قلب، نمازهای غیر اول وقت، نمازهایی که ضایع و قضا کردیم و ستون دینمان بود! روزههایی که حق آن را ادا نمیکنیم. حجی که رفتیم یا نرفتیم زکات و خمسی که دادیم یا ندادیم. حقوق الهی و حقوق ناس که گردنمان هست و... مگر اینکه اهلبیت(علیهالسلام) و امام ضا(علیهالسلام) به داد ما برسند! ما را با اعمالمان دفن میکنند.
یابنرسولالله! ما دستمان خالی است. امیدی به اعمال خودمان نداریم. زیارت که میآییم، ضجه که میزنیم، زیارتی که میخوانیم و قلبمان برای شما میتپد. اسم شما که میآید چشمانمان پر از اشک میشوند. همین که شما محبت کردید و به ما کمک کردید. ما تا زندهایم بار روی گردن شما هستیم. وقتی هم میمیریم بار ما را شما باید بردارید. به گونهای هم نیستیم که شما به ما افتخار کنید و سرتان را بالا بگیرید! مثل شیخ مفید(رحمتاللهعلیه) که امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) برای او نوشتند: دوست عزیز ما! افتخار امام زمان(عجلاللهتعالی فرجه) بود. ما اینطوری نیستیم.
تشییع جنازه با شکوه غریب خراسان
یا امام رضا(علیهالسلام) دست همه ما را بگیرید!
ما گرهگشا داریم، دافعالبلا داریم، هر کسی کسی دارد، ما امام رضا(علیهالسلام) داریم.
تو دست عطا داری، این همه گدا داری، ما دست تهی داریم، ما فقط تو را داریم، ما امام رضا(علیهالسلام) داریم.
زنان نوغان مشهد فهمیدند امام رضا(علیهالسلام) از دنیا رفتند. در تاریخ نوشتهاند رفتند به شوهرانشان گفتند: ما میخواهیم به تشییع جنازه پسر فاطمه(علیهاالسلام) برویم. این آقا در مرو غریب است کسی را ندارد. خواهرشان، پسرشان، همه عزیزانشان مدینه هستند. اجازه دهید ما برویم، اگر بهای این اجازه بخشیدن مهریهمان باشد، حاضر هستیم مهریه خود را ببخشیم تا شما اجازه دهید ما برویم. خیلی از زنها آمدند پشت این جنازه، به تبع آنها همه مردها هم آمدند، چه تشییع جنازهای شد!
گرچه حضرت غریب بودند، گرچه قاتلشان پشت سر جنازهشان عزاداری میکرد و مردم را فریب میداد، اما دست قاتلشان بسته بود، نمیتوانست به امام رضا(علیهالسلام) توهین کند. حتی نمیتوانست به تابوت هم جسارت کند. اینقدر امام رضا(علیهالسلام) عزیز بود که مجبور شد امام رضا(علیهالسلام) را کنار بدن پدر خود دفن کند تا به خاطر امام رضا(علیهالسلام) پدرش عزیز شود! اما دل بسوزد برای آقایی که اینقدر غریب بود که کسی نبود تا بدن مطهر را بردارد، نه اینکه کسی نبود بدنشان را تشییع و دفن کند، عوضش ده نفر اسب را نعل تازه زدند و بر این بدن چنان تاختند...
[1]. من لایحضرهالفقیه، ج1، ص138.
[2]. الکافی، ۱۳۶۵ق، ج۳، ص۲۴۳.
[3]. سوره مدثر، آیه 38.
[4]. سوره مدثر، آیه 38.
[5]. کتاب نگاهی بر زندگی چهارده معصوم(علیهمالسلام): ترجمه أنوار البهیة- قصیدۀ رائیّه دعبل در سوگ امام رضا علیه السّلام.
[6]. سوره فاطر، آیه 18.
[7] . جامع الدرر، ج 2، ص 21.
[8]. بحارالانوار، ج 74، ص 388.
[9]. بحارالانوار، ج 6، ص 218.
[10]. اصول کافی، ج 3، ص 236، ح 11.
[11]. الکافی، ج 3، ص 241.