پیوند محرم و مبارزه با صهیونیست

پیوند محرم و مبارزه با صهیونیست


پیوند محرم و مبارزه با صهیونیست

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: باید مواظب باشیم این فرصت قدرت‌نمایی که برای ما در دنیا به وجود آمده را درست استفاده کنیم. // «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؟// اگر جوان‌های انقلابی پیام امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) در پذیرش قطعنامه را نخوانند، یک پای انقلابی‌گری آنها می‌لنگند.// چرا رهبری فرمودند: هزینه چالش کمتر از هزینه سازش است؟// مذاکره فقط از موضع قدرت! // اگر از دست برتر خود فریب بخوریم، می‌شود جنگ اُحُد. در ابتدای جنگ احد مسلمانان پیروز بودند، اما از دیدن تار و مار شدن و فرار کردنِ دشمن، همه به خود غره شدند، چشم‌شان به غنیمنت‌ها افتاد و گردنه را رها کردند. دشمن از این غفلت استفاده کرد و جنگ را به نفع خود تمام کرد.// امروز طرف درست تاریخ فقط به شیعه بودن نیست. یعنی شیعه داریم که طرفدار صهیونیست است. سنی یا مسیحی و یهودی داریم که طرفدار انقلاب اسلامی است. البته که مسیحی و یهودی هم داریم که طرفدار صهیونیست است. الآن مرز حق و باطل دو چیز است؛ یکی اینکه شما در صف مستضعفین عالم یا در صف مستکبرین عالم باشید. دوم اینکه در صف ظالمین عالم یا در صف مظلومین عالم باشید.

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی؛ شنبههای ضد صهیونیستی

موضوع: چاووش عزا

زمان: 1404/03/31

مکان: مدینه‌العلم کاظمیه

 

نگاه دشمن مادی محض است

امشب آخرین جلسه هفتگی قبل از ماه محرم است. در مورد محرم باید نکاتی را عرض کنیم. در مورد حوادثی که اتفاق افتاده است هم نکاتی را بیان می‌کنیم. پیوند و رابطه محرم و اتفاقات اخیر را هم عرض می‌کنیم. اول اینکه شهادت‌هایی که اتفاق افتاد، تعدادی از سرداران بزرگ، شخصیت‌های ممتاز نظامی کشور، دانشمندان برجسته کشور و مردم عزیزمان را از دست دادیم. همیشه اینگونه بوده که دشمنان به ظاهر مسلمان یا غیرمسلمان در طول تاریخ هدفشان زدن نخبگان و ارکان نظام اسلامی بوده است. وقتی ستون‌های ساختمان را تخریب کنید، سقف فرو میریزد. معادله سنگین و خیلی سخت نیست، چیزی شبیه دو دو تا چهار تاست. چون دشمنان خداوند همه مسائل را مادی تحلیل می‌کنند، گمان دارند اگر شخصیت‌ها و نخبگان جامعه توحیدی را حذف کنند، جامعه توحیدی متلاشی می‌شود. گمان می‌کنند مثل یک ساختمان و مثل آجر است. خیلی مکانیکی به همه دنیا نگاه می‌کنند. نگاه دشمن مادی محض است.

 

در نظام توحیدی پیروزی، حتمی و قطعی است

در سال 1360 طی چهار ماه شخصیت‌های مهم کشور را ترور می‌کنند، ولی انقلاب به راه خود ادامه می‌دهد. 46 سال است که دارند ترور می‌کنند و ارکان این نظام را می‌زنند و این انقلاب قوی‌تر شده است. یعنی از روز اول قدرتمندتر شده است. می‌خواستیم شاخص اعلام کنیم که ما رشد داشته‌ایم. الان در این درگیری‌های مستقیم با صهیونیست‌ همه دنیا فهمیدند که ما قدرتمند هستیم. نه فقط قدرت نظامی داریم، بلکه قدرت سیاسی و قدرت فرهنگی هم داریم. معادلات دنیا را داریم تغییر می‌دهیم. رسانه‌های دنیا دست آنهاست؛ آنها شبانه‌روز با میلیون‌ها اطلاعات مسموم جامعه ما را هدف گرفته‌اند! ما هم هیچ حرفی آن طرف دنیا نداریم که بزنیم، به جز این چند شبکه که هر چند وقت یک بار می‌زنند و می‌بندند. یک دفعه می‌بینید دانشجوها در آمریکا، انگلیس و فرانسه شعارهای ما را سر می‌دهند. جمعیت‌های میلیونی برای دفاع از مظلوم به خیابان می‌آیند. بعد رهبری شوخی می‌کنند و می‌گویند: اینها جوانان بسیج لندن هستند! چه کسی این کار را کرده است؟ ما که ابزار نداریم. رسانه دست ما نیست. آنها گمان می‌کنند با زدن شخصیت‌ها، فکر و ایده آنها از بین می‌رود. در نظام توحیدی همه چیز وابسته به ذات اقدس اله است. خداوند باقی است، اگر شما همه چیز را به خدای متعال متصل کنید، دیگر نابود نمی‌شوید، این توحید است. توحید یعنی اینکه شما همه چیز را الهی و خدایی کنید. لذا می‌بینید آدم‌هایی داریم که تمام نمی‌شوند. اگر با خدا باشید خدا همه امکاناتش را در اختیار شما می‌گذارد. «مِن حَیثُ لایَحتَسِب» کمک می‌کند. این معادله‌ای است که دشمنان نمی‌فهمند.

 

جنگ خوب است یا بد؟

دشمنان گمان می‌کردند با این مذاکرات، جمهوری اسلامی را سرنگون می‌کنند. الان خودشان دارند سرنگون می‌شوند. واقعاً الان به «چه کنم» افتاده‌اند! آنقدر این حماسه و پیروزی برای ما شیرین بود که داغ سرداران‌ لابه‌لای این اقتدار و حماسه گم شد و حقیقت هم این است. تجربه عجیبی است! اگر انسان با خدا باشد و در مسیر خدا حرکت کند سنگین‌ترین داغ هم بر او هموار می‌شود، نمی‌بُرد و خسته نمی‌شود و انگیزه‌ برای حرکت‌های بعدی پیدا می‌کند.

حالا فقط باید مواظب باشیم این فرصت قدرت‌نمایی که برای ما به وجود آمده را درست استفاده کنیم. آیا این جنگ باید به زودی تمام شود و در اولین فرصت ممکن، صلح و آتش‌بس کنیم؟ چگونه باید تمام شود؟ چون بعضی‌ها مرتب می‌گویند جنگ چیز خوبی نیست. جنگ به ذات، یک مقوله و یک امر بد نیست، ممکن است جنگ خوب باشد. اگر جنگ فی‌سبیل‌الله و در راه خدا باشد، خیلی هم خوب است؛ کشته شدن در این جنگ اجر و ثواب دارد. هر قدمی در جهاد برای خدا ثواب و اجر دارد.

 

جنگ یک گنج است

جنگ برای خدا خیلی هم خوب است. بعضی می‌گویند: جنگ خوب نیست، چیز خیلی بدی است. البته کدام جنگ را می‌گویید؟ جنگی که در راه خدا باشد خیلی هم خوب است. یعنی هشت سال ما جنگیدیم بد بود؟! امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) فرمودند: ما در هشت سال جنگ، انقلاب را صادر کردیم. قبول قطعنامه را بخوانید و برکات جنگ را متوجه شوید. امام خامنه‌ای(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند: جنگ یک گنج است.

بله البته جنگی که برای دنیا باشد و با نیت‌های پلید باشد این بد است. ولی این جنگ که ما در آن قرار گرفتیم اگر برای دفاع از حق و حقیقت باشد خوب است، خیلی هم خوب است. چون خوب است داریم انجام می‌دهیم. فی‌سبیل‌الله است. حالا یک عده می‌خواهند این جنگ را، براساس اینکه جنگ چیز بدی است، تمام کنند. البته ما جنگ‌طلب نیستیم بلکه دنبال صلح هستیم. اما عده‌ای می‌خواهند عجولانه و زود این جنگ تمام شود. می‌خواهند یک توافق کنند و کار تمام شود.

 

جنگ از منظر جهان‌بینی توحیدی

جواب دادن به این سؤال مهم است. اگر بگوییم جنگ خیلی خوب است و دستاوردهایی دارد، یک عده ممکن است تعجب کنند. الان دست برتر قدرت را داریم، برویم و کار را تمام کنیم؟ اجازه بدهید کمی در مورد این صحبت کنیم. ما دو جواب به این سؤال داریم. یک جواب ایدئولوژیک براساس جهان‌بینی توحیدی، قرآنی و انقلاب اسلامی می‌توانیم بدهیم. خدا در قرآن چه می‌گوید؟ امام(رحمت‌الله‌علیه) نگاهشان چه بود؟ نظر رهبر چیست؟ اولیای الهی در این‌باره چه می‌گویند؟

قرآن می‌فرماید: «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ...»[1]؛ با اینها بجنگید تا اینکه فتنه را ریشه‌کَن کنید، «...وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ...»؛ و دین الهی بر دنیا حاکم شود. امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) می‌فرمودند؟ جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم. جستجو کنید. امام در رابطه با این مسئله سخنرانی دارند. «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» شعار امام بود. یعنی شعار انقلاب و گفتمان درستِ انقلاب اسلامی در مورد جهاد بود. «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ» این آیه در مورد این شعار است.

 

جنگ جنگ تا پیروزی

عده‌ای در دوران جنگ خود را با تابلوی عُقلا در انقلاب اسلامی معرفی می‌کردند. در رأس آنها هاشمی رفسنجانی بود. ایشان و جمع دیگری از دوستانش شعار می‌دادند «جنگ جنگ تا پیروزی». برخلاف امام و فرماندهان دفاع مقدس که می‌گفتند: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم. آنها نگاهشان کمی با هم متفاوت بود ولی شعارشان واحد بود. فرمانده وقت سپاه می‌گفت: ما با آقای هاشمی اختلاف نظر داشتیم، ما می‌گفتیم باید صدام را ساقط کنیم. اما آنها می‌گفتند: ما باید در جنگ پیروز شویم، صدام هم ساقط کردیم یا نکردیم مهم نیست. چون شعار جنگ جنگ تا پیروزی شعار خوشمزه‌ای است، خیلی شیرین به دهان می‌آمد، همه حتی رزمنده‌ها هم می‌گفتند. متوجه نبودند که این شعار، عدول از آن شعار قرآنی است یا اگر عدول هم نباشد، از آن شعاری را که امام(رحمت‌الله‌علیه) می‌گفتند کمی تنزل پیدا کرده. گفتمان‌سازی دست کسانی بود که تریبون‌دار و مشهور بودند؛ همه می‌گفتیم جنگ جنگ تا پیروزی!

در جلسات خصوصی‌تر، همین آقایان عقلا در سطح فرماندهان و مسئولین کشور، این شعار را بازهم تنزل می‌دادند و می‌گفتند: جنگ جنگ تا یک پیروزی. تا قبل از آن می‌گفتند بر عراق پیروز شویم کافی است. یک پیروزی یعنی مثلاً شما یک استان از یک منطقه استراتژیک عراق را بگیرید و جنگ را تمام کنید، دست برتر با شماست. وقتی دست برتر با شما بود، در اوج قدرت با جنگ خداحافظی کنید. در حالی که امام(رحمت‌الله‌علیه) بر اساس مبانی قرآن نظرشان این نبود.

 

اهمیت و علت پذیرش قطعنامه 598

بالاخره در یک شرایطی جنگ را تمام کردیم که شرایط مطلوبی نبود. اگر چه یک وجب از خاک وطن را ندادیم و شکست نخوردیم. اگر مقایسه کنید با امکانات و نیروهایی که دشمن داشت، حمایت جهانی و بین‌المللی را داشت، در حالی‌که ما تنها و بدون امکانات بودیم، در جنگ پیروز شدیم. ما اینگونه جنگ را بردیم. ولیکن نهایتاً آن شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» محقق شد، اما شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» روی زمین ماند.

این مسئله خیلی مهم است. امام(رحمت‌الله‌علیه) می‌گفتند: فتنه از کل عالم برود. اصلاً صدام هم تمام شود، بعد از آن باید آمریکا و اسرائیل را نابود کنیم. رسالت ما رفع فتنه از عالم است. انقلاب اسلامی برای چه به وجود آمده است؟ آن وقت یک عده با نگرش‌های متفاوت چیزهای دیگری می‌گفتند. مثل جنگ جنگ تا پیروزی. همین که پیروز شویم کافی است. الان ما بر اسرائیل پیروز شویم و اسرائیل را شکست بدهیم کافی است.

چرا امام(رحمت‌الله‌علیه) قطعنامه را پذیرفتند، در حالی که تا چند روز پیش می‌فرمودند: تا رفع فتنه از کل عالم بجنگید؟ پیام قطعنامه 598 را بخوانید. بسیار حماسی است. پیام پذیرش قطعنامه و اتمام جنگ است ولی امام(رحمت‌الله‌علیه) در آن می‌گویند: ما جنگ‌مان تازه شروع شده است. حرف‌های عجیب و غریبی در آن می‌زنند. اگر جوان‌های انقلابی پیام پذیرش قطعنامه را نخوانند، یک پای انقلابی‌گری آنها می‌لنگند.

 

جام زهر پذیرش قطعنامه

اینقدر برای امام(رحمت‌الله‌علیه) سنگین بود که حاج احمد آقا، فرزند امام، فرمودند: وقتی قطعنامه را پذیرفتند تا دو سه روز نمی‌توانستند راه بروند، درست و حسابی غذا نمی‌خوردند و بعد از قبول قطعنامه تا آخر عمرشان امام(رحمت‌الله‌علیه) دیگر سخنرانی نکردند و خیلی ملاقات‌ها را هم انجام نمی‌دادند. آیا این جای تأمل ندارد؟ امام جنگ‌طلب نبودند ولی می‌دانستند تغییر شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»، به «جنگ جنگ تا پیروزی» عدول از راهبرد قرآن و الله است؛ همچنین این فرصت تاریخی که خدا به ملت ایران برای نابودی کفر در دنیا داده بود، از دست رفته است. از دست دادن این فرصت چه تبعاتی در آینده دارد و چه موانع بزرگی سر راه انقلاب اسلامی و سر راه تحقق اهداف انقلاب ایجاد می‌کند؟ چاره‌ای نبود. تکلیف شد و امام(رحمت‌الله‌علیه) پذیرفت. حاج احمد آقا می‌گفتند: امام مدام در خانه را می‌رفت و می‌گفت: خدایا تو را شکر، راضی‌ام به رضای تو. فرمودند: پذیرش قطعنامه برای من مثل نوشیدن جام زهر بود و همین جام زهر هم امام را از پا انداخت. کسی غیرت و فهم این مرد را می‌فهمد؟ افق‌هایی را داشت فتح می‌کرد که مجبور شد در یک مرحله‌ای متوقف کند. این یک نگاه تازه و نگاه ایدئولوژیک به قصه جنگ و جهاد بود. یک نگاه هم نگاه ظاهری و نگاه هزینه و فایده است، که می‌گویند: الان می‌صرفد بجنگیم یا نه؟

 

هزینه چالش کمتر از هزینه سازش است

آمریکا صدها جنگ تاکنون به دنیا تحمیل کرده! گمان می‌کنم 200 جنگ در دنیا تحمیل کرده. این جنگ‌ها هزینه نداشته؟ مدام کنگره‌ آمریکا باید هزینه تصویب می‌کرد. چرا اینقدر هزینه کردند؟ مردم دنیا را می‌چاپد و پول نفت و معادن کشورهای دیگر را می‌گیرند هزینه جنگ را تأمین می‌کنند. بله جنگ خرج دارد. هزینه ابرقدرت ماندن در دنیا را می‌دهند. آمریکا با منطق خودش این کار را می‌کند. در عین حال چون منطقش غلط و فقط مادی است، محاسباتش هم محاسبات یک طرفه است. الان در حال غرق شدن است، اما هزینه می‌کند. ما اگر بخواهیم ابرقدرت شویم، ما اگر بخواهیم برده نباشیم، نباید برویم کنار آمریکا بایستیم، بلکه باید رو به روی او بایستیم. رو به روی آمریکا بایستیم، یعنی تقابل، یعنی درگیری. اگر بخواهیم برده نباشیم و له نشویم باید هزینه بدهیم و البته امام خامنه‌ای(مدظله) فرمودند: هزینه سازش بیشتر از چالش است. یعنی هزینه جنگ برای شما از این که صلح کنید کمتر است. نمودارها و آمار هم هست که شما می‌توانید ببینید. کشورهایی که با آمریکا و اسرائیل دست دادند باخت آنها بیشتر بود، یعنی ضرر و کشته‌هایشان بعد از صلح بیشتر از زمانی بود که می‌جنگیدند.

 

فایده و ثمرات جهانی طوفان‌الاقصی

طبق همین عقل هزینه و فایده، حماس با طوفان‌الاقصی حماقت کرد. ببینید چه جریانی درست شد، غزه زیر و رو شد، مردم قتل‌عام شدند، این همه آدم کشته شدند. آیا اشتباه کرد؟ در مورد این موضوع خیلی حرف می‌توان زد. یعنی چندین ساعت در مورد اینکه طوفان‌الاقصی طبق همان هزینه و فایده، آورده‌هایی داشت می‌توان حرف زد. بررسی کنید ببینید بزرگ‌ترین دستاورد طوفان‌الاقصی چه بود؟ رسوایی غرب، رسوایی آمریکا و اسرائیل. اینها ادعاهایی می‌کردند و ما می‌گفتیم درست نیست اما کسی باور نمی‌کرد. بعد از طوفان‌الاقصی جوان‌ها و مردم آمدند کف خیابان‌های لندن، پاریس و واشنگتن و همان حرف‌های ما را زدند. قبل از طوفان‌الاقصی اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده بود. ادعاهای علمی می‌کردند، روان‌شناسی غرب، جامعه‌شناسی غرب، علوم انسانی غرب، همه دچار چالش و تمام شد. طوفان‌الاقصی دستاورد بزرگی بود. اینها را باید فهمید.

هر کس که در دلش از آمریکا و اسرائیل می‌ترسید، پشت جمهوری اسلامی درآمد. از عربستان گاو‌تر و شیرده‌تر برای آمریکا نداریم! عربستان هم مجبور شد اسرائیل را محکوم کند. معادلات دنیا در حال بهم ریختن است. نظم نوین جهانی به نفع انقلاب اسلامی و به نفع ایران در حال تغییر است. کسی گمان می‌کرد، پاکستان آمریکا را به جنگ هسته‌ای تهدید کند؟! ببینید چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. ببینید الان چه اتفاقی باید بیفتد: «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؟

 

مذاکره فقط از موضع قدرت

یک عده می‌گویند: جنگ جنگ تا پیروزی. الان که ما پیروز شدیم الان آنها واسطه فرستادند تا حرف بزنیم و کار را تمام کنیم. الان دست برتر با ماست. بگذار کمی التماس کنند و چند کشور دیگر بگویند، بعد قبول کنیم و جنگ را تمام کنیم. بعضی‌ها اینطوری فکر می‌کنند. اینها آن دسته از آدم‌هایی هستند که وقتی مریض می‌شوند، مسکن می‌خورند که دردشان آرام شود. هیچ وقت نمی‌خواهند درد را ریشهکن کنند. قرآن می‌گوید: بروید ریشه فتنه را بزنید.

می‌گویند: یک نفر ایستاده بود لب رودخانه دید یکی دارد غرق می‌شود. پرید در آب و نجاتش داد. آمد لباس‌هایش را بپوشد دید یکی دیگر دارد غرق می‌شود. دوباره پرید در آب و همینطور سه چهار نفر را پشت سر هم نجات داد. یکی آمد گفت: اینها را رها کن، شخص دیوانه‌ای آنطرف ایستاده و هر کس رد می‌شود او در آب می‌اندازد. برو آن دیوانه را بگیر و ببر کنار.

اگر در راستای نابودی اسرائیل مذاکره می‌کنیم، خیلی خوب است؛ اگر از موضع قدرت مذاکره کنیم و حرف‌هایمان را بزنیم و تمام کنیم. اما به نظر می‌رسد که داریم باخت می‌دهیم. حواس مردم، حواس مسئولین، به این مهلت دادن به اسرائیل باشد. امام فرمود: مهلت دادن به اسرائیل اشتباه است.

 

مکر اسرائیل در طرح آتش‌بس

وسط همین درگیری‌هایی که اتفاق افتاد، حزب‌الله لبنان چند ماه قبل از شهادت سیدحسن، با اسرائیل درگیر شد و نفس آنها را برید. در این درگیری‌ها یمن از یک طرف می‌زند، حزب‌الله از طرف دیگر می‌زند. اسرائیل کم آورد و پیشنهاد آتش‌بس داد. به دولت لبنان فشار آوردند و دولت لبنان پذیرفت. بعد مدام شرایط می‌گذاشتند که حزب‌الله را خلع سلاح کنید. بالاخره دیدند که دارد آبرویشان در دنیا می‌رود و باید یک تجدید قوا کنند. بحث آتش‌بس موقت را مطرح کردند و پذیرفته شد. درست در فضایی که همه داشتند برمی‌گشتند خانه‌هایشان و همه جنگ را تمام شده فرض می‌کردند اسرائیل سیدحسن را به شهادت رساند.

 

چرا مذاکره غیرمستقیم؟ // مذاکره، یک تهدید و فریب

تهدید کرده و می‌گوید مذاکره کنید، وقتی هم مذاکره می‌کنیم، می‌زند و می‌کشد. حالا هم تهدید کرده و واسطه فرستاده است که باید بیایید، بنشینیم و صحبت کنیم. حتماً خود مسئولین محترم حواس‌شان به این مسائل هست. الآن خبرهایش در سایت‌های خودشان نیز پخش شده که صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها از هشت ماه قبل این جنگ را طراحی می‌کردند و این مذاکره هم جزئی از برنامه بود؛ یعنی یا قبول شرایط مذاکره یا جنگ! البته دیگر الآن همه می‌دانند که چرا جمهوری اسلامی‌ مذاکره غیرمستقیم را پذیرفت. مذاکره غیرمستقیم بهترین کاری بود که می‌شد انجام داد و انجام هم دادیم. آنها می‌گفتند که مذاکره یک فرصت است، حضرت آقا، امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) می‌فرمودند: مذاکره یک تهدید و فریب است، یک سم است. یعنی چه که سم است؟ عده‌ای به آن به چشم فرصت نگاه می‌کنند؛ برویم صحبت کنیم تا حل شود، حتماً از این شرایط عبور خواهیم کرد! آقا، از این شرایط عبور نخواهیم کرد! ما وقتی از این شرایط عبور می‌کنیم که ریشه فتنه را خشک کنیم! چرا نمی‌فهمید‌؟ نه تاریخ خواندید، نه قرآن خواندید، نه حرف بزرگتر را قبول دارید، نه فکر می‌کنید و نه حتی از تجربه عبرت می‌گیرید!

 

نه به صلح و جنگ تحمیلی

خودشان گفتند: مذاکره برای این بود تا فضای کشور به فضای جنگی و امنیتی نرسد. یعنی چه؟ یعنی آن لیست سرانی که قصد ترورشان را داشتند در زمان مذاکره احساس خطر نکنند. گفتند مذاکره کنیم، نزدیک شدند و نشستیم بر سر یک میز و حرف می‌زنیم و چای و قهوه میل می‌کنیم. غیرمستقیم است ولی بالاخره این اتاق یا آن اتاق با رابط نشسته‌ایم و صحبت می‌کنیم و این وسط هیچکس توقع سیلی ندارد، دارد؟ خودشان گفتند: مذاکره را برای این پیشنهاد دادیم تا مقامات در لیست ترور در فضای خاص امنیتی قرار نگیرند، حفاظت خاصی برایشان صورت نگیرد و جا‌ به‌ جا نشوند تا راحت آنها را بزنیم. همین کار را هم کردند و همه را کشتند و حالا دوباره چه کار می‌کنند؟ حالا که ده ضربه دیگر از شمشیر مالک اشتر مانده تا خیمه معاویه فرو بریزد، میگویند یک لحظه صبر کنید مذاکره کنیم! نتیجه اینکه هرگونه مذاکره وسط جنگ نادرست است. خدا را شکر که وزیر خارجه ما نیز همین را گفتند که ما وسط جنگ، مذاکره نداریم، اگر بخواهیم مذاکره کنیم بر سر هسته‌ای خواهد بود. حالا باز سؤال است که الآن بابت مسئله هسته‌ای چه مذاکره‌ای می‌توان کرد؟ مگر الآن انرژی هسته‌ای داریم؟ آن را هم که زدند دیگر بر سر چه چیز می‌خواهند مذاکره کنند؟ بگوییم چه کار بدی کردید، خواهش می‌کنیم دیگر نزنید؟ می‌خواهید چه بگویید؟ این اعتراض به سیاست مدیران کشور نیست، این سؤال ماست و لطفاً جواب دهند تا ما روشن شویم.

اینها عادتشان است که زمان بخرند تا زمین بگیرند. خیلی باید در این زمینه مراقب بود. ما فقط می‌خواهیم که فرامین امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) اجرا شود و خدای‌ ناکرده تخلفی نسبت به سخنان ایشان صورت نگیرد. حرف‌های ایشان خیلی روشن است. فرمودند: نه صلح تحمیلی را می‌پذیریم، نه جنگ تحمیلی. چرا که در جنگ هشت ساله هم جنگ ما تحمیلی بود و صلح هم بر ما تحمیل شد. حرف ایشان معنا ندارد؟ به هر حال سؤالاتی داریم ولی بی‌تفاوت هم نیستیم، نظارت می‌کنیم، سؤال و حمایت هم می‌کنیم، تا پای جان هم می‌ایستیم و همراهی می‌کنیم. ولی اگر دوستان، بزرگواران و مسئولین هم به دنبال صلح هستند، ما نیز همگی به دنبال صلح و پایدار شدن وضعیت هستیم. اصلاً اگر گفتمان انقلاب اسلامی را قبول ندارید، ناپلئون را قبول دارید؟ ناپلئون می‌گوید: صلح با صلح به دست نمی‌آید مگر از طریق جنگ! آنچه که با صلح به دست ما می‌رسد در واقع صلح نیست. حرف درستی است، صلح پایدار و سالم با جنگ به دست می‌آید.

 

جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم // «قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ»

اگر از دست برتر خود فریب بخوریم، می‌شود جنگ اُحُد. در ابتدای جنگ احد مسلمانان پیروز بودند، از دیدن تار و مار شدن و فرار کردنِ دشمن، همه به خود غره شدند، چشم‌شان به غنیمنت‌ها افتاد و گردنه را رها کردند. آمدند پایین که دشمن دور زد و از پشت حمله کرد، پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هم مجروح شدند و چقدر شهید شدند.

الآن داریم اسرائیل را می‌زنیم، همه خوشحال هستند، فیلم می‌گیرند، کف و سوت می‌زنند و... الآن ما وسط کاریم، باید آنقدر زد تا واقعاً از طریق دریا فرار کنند، اصلاً نباید در این سرزمین غصبی بمانند، «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ». اگر وسط کار دست برتر را پایین بیاورید و کار را ناقص بگذارید، تا ده‌ها سال عقب خواهیم ماند. صلح هم صلح خودتحمیلی است! گاهی دشمن صلح را تحمیل می‌کند ولی یک‌وقت خود آدم صلح با دشمن را به خود تحمیل می‌کند. الآن یک عده، به دنبال شیرین صلح کردن هستند! به اصطلاح امروزی‌ها از لحاظ ژئوپولتیکی، استراتژیکی و هم به لحاظ تاریخی، سیاسی و... ما باید بزنیم تا این غده نابود شود. تا الآن موقعیتی از این بهتر پیش نیامده بود و معلوم هم نیست بعداً پیش بیاید.

 

همه گوش به فرمان رهبر // نابودی اسرائیل قبل از ظهور

زوال حکومت صهیونیست از معجلات ظهور است یعنی وقتی روایات را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم گفته شده‌ که ایرانیان پیش از ظهور حضرت وارد قدس می‌شوند، اما اگر از این جاده برویم محقق می‌شود، از آن جاده برویم محقق نمی‌شود. اکنون ما باید حواسمان به این باشد که این حرف را بزنیم، بنویسیم، فریاد بکشیم، چون بعضی می‌گویند: شما که این حرف را می‌گویید دو کلام می‌شود و جامعه الآن نیاز به یک حرف دارد. بله، ما هم می‌گوییم که کشور نیاز به یک حرف واحد دارد ولی حرف رهبر! حرف فرمانده مهم است. فرمانده دارد حرف می‌زند ولی گوش نمی‌دهیم، یک چیز کلی می‌شنویم و تمام. آقا فرمودند: نه جنگ تحمیلی و نه صلح تحمیلی! پس بقیه‌اش را خودمان تحلیل کنیم. سخنرانی کنیم، توییت بزنیم، به مدیران و مسئولین زنگ بزنیم، از آنها بخواهیم که به گوش مسئولین ارشد کشور برسانند. همانطور که حکومت داعش را نابود کردیم و دیگر تشکیلاتی ندارد و به هم ریخته‌ است، به همان ترتیب باید حکومت صهیونیست‌ها را نابود کرد تا در ظهور تعجیل شود.

 

محرمی متفاوت و عاشورایی‌تر

محرم در پیش است، یک محرم واقعاً متفاوت از محرمهای دیگر که مشابه این مدل محرم را فقط در دوران دفاع مقدس تجربه کردیم. این‌بار یک محرم عاشورایی‌تر در پیش است چون الآن مستقیماً داریم با اشقی‌الاشقیاء عالم رو در رو می‌جنگیم. آن زمان یک صدام بود، تازه اسمش هم حسین بود و از پشت سر او با ما می‌جنگیدند، الآن دیگر خود نتانیاهو، شمر زمانه و فرد اصلی به میدان آمده و قرار است با او بجنگیم. محرم امسال ما از هر زمان دیگری عاشورایی‌تر است. این سخنم برای اهل مجلس است، بیرون نمی‌توان گفت: این محرم، محرمی است که امام(رحمت‌الله‌علیه) با آن انقلاب کردند، دیگران با آن انقلاب نکردند، بقیه نهایتاً توانستند گناهان‌شان را با گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) پاک کنند! گناهان اجتماعی و حاکمیتی را برطرف نکردند، مثل امام حسین(علیه‌السلام) حکومت طاغوت و سلاطین جور را کنار نزدند. ولی امام(رحمت‌الله‌علیه) مثل امام حسین(علیه‌السلام) با محرم و عاشورا طاغوت را ساقط کردند! اگر از عاشورا استفاده حداقلی کنیم در حق عاشورا و امام حسین(علیه‌السلام) جفا کرده‌ایم. آنگاه اگر ما در همین هیئت‌ها و روضه‌ها امام حسینی را به مردم معرفی کنیم که با آن نتوان به جنگ طاغوت رفت و در آن با طاغوت کنار آمد، خیانت بزرگی کرده‌ایم.

 

با نام هیئت در زمین دشمن بازی نکنیم

(یک گله کنم چون بعضی از اوقات حرف‌هایی می‌زنم که بزرگترها گاهاً به من تذکر می‌دهند و می‌گویند که این حرف‌ها را نگو. من هم پاسخ می‌دهم که احساس می‌کنم این حرف درست است و باید بگویم که حالا قضاوتش با مستمعین بزرگوار.)

یزد ما حسینیه ایران است. در طول محرم چقدر روضه برپا می‌شود؟ در سال به غیر از محرم چقدر روضه برپا می‌شود؟! ما در یزد شب و روزی را بدون روضه نداریم. پس چرا ما با داشتن امام حسین(علیه‌السلام) که در طول سال با ایشان مأنوس هستیم، این همه مجلس داریم، باز حداقلی رفتار می‌کنیم؟ چرا خیلی جهادی و اهل قیام نیستیم؟ جریان‌های سیاسی که عقبه آنها به امام حسین(علیه‌السلام) نمی‌رسد و از ولایت فقیه عبور کرده‌اند، در همین شهر دارند زیست می‌کنند. در همین حوزه‌ها منبر دارند، حرف میزنند، مداحی می‌کنند. از همین شهر دارالعباده یزد، هیئت‌هایی که مخالف‌خوانی می‌کنند، دوپهلو می‌خوانند، فیلم آنها را شبکه‌های معاند منتشر می‌کنند. هیئت‌داران عزیز، مداحان عزیز، مردم عزیز حواس‌مان نیست. آقای مداح عزیز! این چه شعری است که شما می‌خوانید و در شبکه‌های صهیونیستی پخش می‌کنند؟! موساد به عنوان الگوی آموزش به نیروهایش یاد میدهد از نوحههای بعضی از هیئات یزد برداشتند دارند پخش میکنند! دارند به نیروهایشان آموزش میدهند که اینها مفاهیم‌شان این است. این چه امام حسینی است که صهیونیست‌های کودک‌کش جانی دارند از شما تعریف می‌کنند و نوحه شما را می‌خوانند؟! تجدیدنظر و دقت کنید. آبروی هیئت‌های یزد و عزاداران یزد، بالا بودن پرچم عزاداری مردم یزد فقط به سینه زدن زیبا و هماهنگ نیست. باید نوحه‌هایی که دارند می‌خوانند طاغوت زمان را بزند، نه اینکه لبه شعر آنها به شهدا، جمهوری اسلامی و انقلاب بگیرد و این محرم، محرم مهمی است. دارند رصد می‌کنند. ما اصلاً قصد نداریم با کسی بد حرف بزنیم. اغلب این بزرگواران، گاهی توجه ندارند، باید توجه پیدا کنند. ما هم اگر حرفی می‌زنیم از سر صمیمیت و رفاقت باشد. برویم این مسائل را حل کنیم. با این بزرگواران بنشینیم و سند نشان دهیم که دارند از شما و شعر و هیئت شما سوءاستفاده می‌کنند.

 

موضوع محرم امسال // معرفی جریان فتنه

موضوع محرم امسال ادامه موضوع سال گذشته است. «طرف درست تاریخ» را در محرم سال گذشته بیان کردیم. جریان حق و باطل را توضیح دادیم. امروز طرف درست تاریخ فقط به شیعه بودن نیست. یعنی شیعه داریم که طرفدار صهیونیست است. سنی یا مسیحی و یهودی داریم که طرفدار انقلاب اسلامی است. البته که مسیحی و یهودی هم داریم که طرفدار صهیونیست است. الآن مرز حق و باطل دو چیز است؛ یکی اینکه شما در صف مستضعفین عالم یا در صف مستکبرین عالم باشید. دوم اینکه در صف ظالمین عالم یا در صف مظلومین عالم باشید. امسال دقیق‌تر یک خط تاریخی حق و باطل وجود دارد که در هر برهه‌ای از تاریخ نمایندگانی داشته. در زمان حضرت موسی(علیه‌السلام) فرعون بوده. در زمان حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) نمرود بوده تا زمان پیامبر اسلام که ابوسفیان بوده، زمان امیرالمؤمنین و امام حسن (علیهما‌السلام) معاویه بود. زمان امام حسین(علیه‌السلام) یزید بود و ... همینطور تا امروز ادامه دارد. این خط تاریخی و اصل و ریشه فتنه را می‌خواهیم معرفی کنیم.

از تاریخ صدر اسلام نمایندگان آن خط فتنه یک جریانی را راه انداختند که با پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) مبارزه کرد. آن جریان با امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(علیهم‌السلام) هم مبارزه کرد. آن جریان باطل تا الآن هم هست. آن جریان از دل تاریخ اسلام نام روشنی دارد، با یهود دست داده و الآن دقیقاً دوباره دارد احیا می‌شود. این دو جریان دارند احیا می‌شوند و صف‌بندی را روشن می‌کنند. ما اگر نمونه‌هایش را در تاریخ اسلام و در زمان خودمان ندانیم، قطعاً در تحلیل‌ها دچار اشتباه می‌شویم. دو جریان بنی‌امیه و یهود که فوق‌العاده پیوندهای وحشتناکی باهم دارند. امروز با سند می‌توانیم حرف بزنیم و بگوییم اینها نمونههایش است و یک صف‌بندی آخرالزمانی دارد رقم می‌خورد.

 

چاووش عزای محرم // اولین چاووش خوان عزای امام حسین(علیه‌السلام)

این جلسه را با نام «چاووش» نامگذاری کردند. چاووش آن منادی است که ندا می‌دهد. با صوت و شعر برای زیارت، برای برپایی مجالس امام حسین(علیه‌السلام) یا برای مناجات‌ها دعوت و مقدمه‌سازی می‌کرده است. با آمدن تکنولوژی، نوا و موسیقیهای حزین نقش چاووش را ایفا می‌کند. حالا مجلس ما مجلس چاووش است، یعنی یک مقدمه‌ای، یک ناله‌ای، یک آهی برای امام حسین(علیه‌السلام).

اولین چاووش خوان محرم امام حسین(علیه‌السلام) در ایران، امام رضا(علیه‌السلام) بودند. حدیث ریان‌ابن‌شبیب از حضرت است. «یَابنَ شبیب إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بن‌ِعلیِّ بنِ اَبی‌طالبٍ»؛ اینقدر این حدیث را شنیده‌اید نیاز به ترجمه ندارد. علت را هم حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمودند: «فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ»؛ مثل یک قوچ امام حسین(علیه‌السلام) را سر بریدند. همراه ایشان هجده نفر از مردانی را کشتند که مانند آنها روی زمین نبود. امام رضا(علیه‌السلام) دستور دادند: «فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»؛ گریه کنید بر امام حسین(علیه‌السلام). رزق گریه ماه محرم را از امام رضاجان بگیرید. امر کردند، این امر کردن مثل این است که به یک نفر نابینا بگویند و امر کنند بلند شو راه برو. می‌گوید: من کور هستم. اول من را شفا بدهید، بعد به من امر کنید راه بروم. آقا جان یا امام رضا(علیهالسلام) من با کدام چشم، گریه کنم؟ با کدام دست سینه بزنیم؟ با کدام قدم در راه امام حسین(علیهالسلام) قدم بردارم؟ خود امام حسین(علیهالسلام) در عرفه جواب ما را دادند: «عَلیکَ نِعمکَ و کُلها عَصیتک»؛ با چشم و پا و دست گناه کردیم. حالا محرم شده یا امام رضا(علیهالسلام)! شما که به ما امر کردید اسبابش را هم به ما بدهید. یک نگاه کنید چشم و دل ما پاک شود. یک ثبات قدم به ما بدهید. یک حالی به ما بدهید. یک ذره ما را جمع و جور کنید. بر امام حسین سلام می‌دهیم. این سلام چند روز مانده به محرم از این راه دور به امام حسین(علیه‌السلام) برسد. بگوییم آقاجان! این همه آدم منتظرند. یا امام رضا(علیه‌السلام)! نفس ما را یک طهارتی بدهید این صدا به گوش امام حسین(علیه‌السلام) برسد:

«السلام علیک یا ابا عبدالله»


[1]. سوره انفال، آیه 39