نقش فوقالعاده مؤثر زن در عالم تکوین و تشریع
نقش فوقالعاده مؤثر زن در عالم تکوین و تشریع
نقش فوقالعاده مؤثر زن در عالم تکوین و تشریع
حجتالاسلام مهدوینژاد: شب، زن و خانه! این سه، آرامشگران زندگی انساناند// از بین ازواج در عالم طبیعت و حیات بشر، کدام نقش اصلی را دارند؟ مثلاً آیا شب اصالت دارد یا روز؟! // آسیبهایی که بشر از دستکاری و جابجایی نقشها، برای خود ایجاد کرده است... // فاطمه زهرا(علیهاالسلام) سرنوشتساز است؛ مجلس و روضه ایشان هم سرنوشتساز است. بنابراین لحظهای در مجلس روضه زهرای مرضیه(علیهاالسلام) غفلت نکنید! // مادری حضرت زهرا(علیهالسلام) برای مؤمنین...
شناسنامه:
عنوان: مراسم ویژه فاطمیه اول؛ حکایت همچنان باقیست...
موضوع: الگوی سوم زن مسلمان؛ نقش عواطف زن در رهبری جامعه
شعار: دوباره زن، دوباره زندگی
زمان: 17 آذر، شب دوم فاطمیه 1401
مکان: امامزاده سید جعفر محمد(علیهالسلام)
قانون زوجیت در عالم
نظام احسن خدا بر اساس قانون زوجیت بنا نهاده شده است. خداوند متعال برای رسیدن بشر به غایت خلقت، که مقام عبودیت و خلیفة الهی است، برای هر پدیدهای نقش مختص به خود قرار داده. همه عالَم ذیل قانون زوجیت ادامه حیات میدهد، تمام چیزهایی که خدا آفریده، زوج است. چراکه همه اشیا و موجودات زنده، مادیاند و برای بقای خود به همنوع و زوج نیاز دارند تا به تکامل برسند. فقط خداوند متعال بینیاز از کفو و زوج و همتاست؛ لذا هیچ موجودی در عالَم از قانون زوجیت مستثنی نیست.
هر پدیدهای در عالم نقش خودش را ایفا میکند. به عنوان مثال، شب با ویژگیهای مختص به خود و روز با ویژگیهای مختص به خود، هرکدام نقشی در عالم دارند و همدیگر را تکمیل میکنند تا زندگی بشر و حرکت انسان به سمت تعالی خود پیش رود. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در نظام احسن الهی، همه برای این است تا ما به هدف متعالی برسیم.
روز یا شب، کدام اصلاند؟
گاهی سؤال مطرح میشود که از بین ازواج در عالم طبیعت و حیات بشر، کدام نقش اصلی را دارند؟ مثلاً در مورد شب و روز، آیا شب اصالت دارد یا روز؟ روز و شب هر کدام نقشی را ایفا میکنند. اگر کسی میگوید روز اصل است، دلایلی دارد. از جمله اینکه: روز، زمان کار و تلاش است، همه چیز دیده میشود و انسانها چون اسیر محسوساتاند و همهچیز را باید حس کنند تا بفهمند، در روز میفهمند و درک میکنند. دیگر اینکه روز، نماد زنده بودن و حیات، حرکت است. بنابراین بسیاری از افراد گمان میکنند که روز اصالت دارد. عدهای دیگر بر این باورند که شب اصالت دارد، چراکه شب آرامش، تفکر، تأمل و... دارد و انسان در شب به ثبات و آرامش میرسد، بنابراین میگویند شب اصل است. در حالی که شب پدیدهای است که خدا شأن و نقش اختصاصی به آن داده و تابع روز نیست. همانطور که روز شأن مختص خود را دارد و تابع شب نیست. هیچ کدام هم بر دیگری برتری ندارد. هر دو مخلوق خداوندند، هر کدام کار خود را انجام میدهند و در جای خود مهماند، چراکه مکمل یکدیگرند.
پس اگر دو چیز مکمل یکدیگر باشد، یک چیز دیگر اصل است که آن نظام احسن خداوند است. انسان از هر کدام باید استفاده خودش را ببرد تا بتواند در نظامی که خداوند آفریده، درست قدم بردارد تا به مقصد برسد.
ویژگی شب و روز در آیات قرآن
بر اساس آیات قرآن نقش شب چیست؟ نقش شب در نظام احسن: «سَکَناً»، «لباساً» و »سُباتا» است. «سکنا» باعث سکون، سکینه و آرامش است. «لباسا» شب لباس و پوشش است. خیلی از عیوب را میپوشاند، حفظ آبرو میکند، به خاطر اینکه میپوشاند، دغدغههای انسان را کاهش میدهد و آرامش ایجاد میکند. «سباتا» وقتی کسی دست از کاری میکشد و به فراغ و راحتی و استراحت میرسد، میگویند: «سُبات». خداوند میفرماید: شب را مایه سبات قرار دادیم؛ یعنی شب برای کار نیست. ذات شب برای فراغت و استراحت و دست از کارهای روز کشیدن است. در مورد روز میفرماید: «وَجَعَلنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشا»[1]؛ روز را برای معاش قرار دادیم؛ برای کار، زندگی، حرکت. «وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی»، «وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّی»[2]؛ شب، موقع پنهان و پوشیده شدن و روز، موقع تجلّی است. خداوند متعال میخواهد بفرماید: شب و روز که دو نقش به آنها دادیم، باعث میشود انسان در مسیر حرکت تکوینی، یعنی خلقت و طبیعت خود به درستی قدم بردارد.
تجلی روز و شب در عالم
زوجهایی در عالم هستند که وجودشان شبیه وجود شب و روز است. خداوند عزّوجل وجوه مشترک و اختصاصی برای زن و مرد قرار داده که هر کدام اختصاصاتی دارد. در آیات و روایات میبینیم گویا به مرد و زن، مثل شب و روز نگاه شده است. گویا مثل روز که نقش اختصاصی «مَعَاشا» و «قواما» دارد، مرد هم تجلی قوام، استواری و محکم بودن دارد. گویا زن تجلی شب است که نقش «سُکنی» (آرامش)، «لباسا» (پوشش)، «سباتا» (فراغ) را دارد.
تقسیمبندی کارهای خانه توسط پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) وقتی میخواهند کارهای خانه را تقسیمبندی کنند، در نقش مرد، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را برای تجلی و مَعاشا انتخاب میکنند؛ یعنی کارهای بیرون از خانه، کارهای روز. گویا به مرد یک نگاه روزانه داده میشود؛ بدین معنا که نقش روز، تجلی، قوام، معاش و حرکت است، آن را پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میدهند. ولی به فاطمه(علیهاالسلام) نقش سکنا، لباسا و سباتا میدهند. میفرمایند: تو در خانه باش و کارهای منزل را انجام بده، علی جان، تو کارهای بیرون منزل را انجام بده.
شباهتهای زن و شب
شب «سَکَن» یعنی مایه آرامش است، «وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنًا»[3]. بعد در مورد زنها میفرماید: «خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا»[4]؛ زنها مایه سکونتاند؛ شب هم مایه سکونت است. فرمود: شب لباس است، از آن طرف میفرماید: زن هم لباس است، «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ»[5]؛ زنها برای شما مردها لباساند، شما هم برای زنها لباس هستید. میفرماید: شب سبات، یعنی مایه فراغت و آسایش است. شب وقتِ کار نیست، وقتِ آسایش است. شب، شما را از کار فارغ میکند. به شما استراحت و فراغت میدهد. میفرماید: زن هم باعث سبات است. جایی که انسان به فراغت میرسد، همانجایی است که زن وجود دارد، زن گویا مرد را به سکونت، آرامش و فراغت دعوت میکند. وجودش چنین شرایطی را برای مرد فراهم میکند. شب انسان را راهی منزل میکند. زن هم مهمترین انگیزه خانه و زندگی انسان است، مرد را به سمت خانه و زندگی خودش جذب میکند. دلیل کشش مرد به خانه است.
کارکرد زن و مرد از نظر خلقت/ آرامشگر زندگی
بین سکنا بودن شب و «لِتَسْکُنُوا» زن و خانه به عنوان مسکن، رابطهای است. «سُکنی»، «تَسْکُنُوا»، «مَسکن»؛ بین این سه ارتباطی است، اینها منطقهُ الفراغ زندگیاند. خدا در عالم تکوین، مخلوقات را مکمل همدیگر قرار داده است. شب، زن و خانه! این سه آرامشگران زندگی انساناند. بعضی از پژوهشگرهای تاریخی به این نتیجه رسیدهاند که در تاریخ هفتهزار ساله بشر، مرد تکویناً یعنی به لحاظ خلقت و طبیعت، منطقه هیجان، حرکت و قدرت است. چراکه شغل، برنامه و زندگی مرد بیشتر کوچ و شکار کردن و انجام کارهای سخت بوده است، همیشه در حرکت و رفتوآمد بوده، اما زنها بر اساس همان ساختار وجودی، مثل شب سکنی هستند. سکونت، ساکن کردن و ساکن شدن از ویژگیهای زن است. لذا مشاغلی در هزارههای گذشته دنبال میکردند که یکی از آنها کشاورزی بوده است. کشاورزی حرکت ندارد، لزومی ندارد به شهر دیگری مسافرت بروید.
گرایش زن به سکونت و آرامش، در آثار تاریخی
در روستاها خانمها گوسفندها را به چرا میبُردند. خانهسازیهایی در هزارههای قدیم و صدها سال پیش توسط زنها انجام میشده، چراکه زن ذاتاً روحیه ساکن شدن، سکونت کردن، ساکن کردن و فراغت ایجاد کردن داشته است. میل و رغبتش به خانه، خانهداری و خانهسازی بیشتر بوده است. در بعضی از مناطق شمال مثل گیلان و موزه سراوان؛ خانههایی است که بعضاً روی درخت یا گوشه و کنارهای جنگل ساخته میشده، اینها ساخته شده دست زنها بوده است! پژوهشگران ثابت کردهاند روحیه زن چنین چیزی است. اگر بخواهد شغل انتخاب کند شغلهایی که سکونت، آرامش و فراغت است، را انتخاب میکند. اگر بخواهد دنبال ایجاد یک محیط باشد، خانه را انتخاب میکند، میل به خانهداری دارد.
مزه شیرین آرامش در روستا
در دنیای امروز، انسان کمتر مزه آرامش همسران، سُکنای شبها و سکون مسکنها را میچشد، چراکه بشر همه اینها را دستکاری و نقشها را جابجا کرده است. اما فردی که در روستا زندگی میکند مزه حقیقی این سه را میچشد. روستا مثل شهر نیست که روز و شبش یکی باشد. سرِشب که هوا تاریک میشود، همه زود به خانههایشان میروند. گویا شب دارد همه را به سمت مسکنهایشان میفرستد. خود شب مایه سکونت است، خانه هم مسکن است، شما که در روستا باشید، با تاریک شدن هوا شب به معنای واقعی پرده خود را بر محیط میافکند، اصلاً همه میخواهند به خانه بروند. شب، سکنه، مسکن، مایه سکونت است، همسر هم که روحیهاش از همین جنس یعنی روحیه «تَسکُنوا» است، مایه آرامش در خانه است؛ لذا وقتی انسان شب به خانه میرود، اسباب سکونت و آرامش یک جا و به نحوه کامل فراهم است. همسر و مسکن مایه سکونت است، شب هم ویژگیاش سکونت است، وقتی دم درِ خانه میرسد، در حالی که بیرون از خانه صدای زوزه حیوانات وحشی، سگ، روباه و... را میشنود، لذت در خانه بودن را حس میکند، برایش مانند بیرون جایی برای تجلی ظهور و بروز نیست، آنوقت کِیف در خانه بودن را میبَرد، مزه در خانه بودن را میچشد.
خارج کردن شب و روز از کارکرد اصلیشان/ چرا خانهها دیگر مَسکن نیست؟!
حال این شرایط را هم تصور کنید که مثلاً فضای مجازی نباشد و اینترنت هم قطع باشد، دسترسی به رسانه هم نباشد تا بخواهد فکر و دل انسان را از فضای خانه بیرون ببرد، خودش هست و همسر و خانوادهاش، کاملاً طعم سکونت همسر، خانه و آرامش شب را میچشد؛ ولی برای ما اینطور نیست. این نقش گرفته شده، زن و شوهر خسته به خانه میآیند، روزها که سر کار و فقط چند ساعت بعدازظهر در خانهاند. بعد شب که میشود میگویند: دلمان گرفته، بیایید برویم بیرون تا دلمان باز شود! یعنی خانه الآن دیگر مَسکن نیست؛ چرا که بشر شب را از شب بودن، روز را از روز بودن و زن را از «لِتَسکُنوا» بودن، خارج کرده است. اینها همان مشکلات اساسی است.
نقش فوقالعاده مؤثر زن در آرامش انسان
خداوند متعال تکویناً یعنی طبیعتاً و خلقتاً، نقش آرامش و سکونت را در عالم طبیعت به شب داده است. در حیات انسانی هم تکویناً و ذاتاً این نقش را به زن داده است. به عبارتی در عالم هستی زن در نقشآفرینیاش، عِدل شب است، همان کاری را که شب به امر خدا انجام میدهد: «لباسا، سُباتا و سَکنا» همان نقش را زن در عالم حیات بشری به عهده گرفته؛ یعنی مایه آرامش، آبرو و پوشش است. زن وجودش پوششی است برای مرد از خطاها و ناملایمات، زن مرد را پوشش میدهد. او را از هیجانات خارج میکند. منطقةالفراغ مرد است، او را آرام میکند و به ثبات میرساند. البته به خانمها برنخورد که زنها را به شب تشبیه کردیم، شب تاریک است و شب فلان. نه، نقشی که به زن داده شده واقعاً یک نقش موثرتری در عالم است و ما نمیگوییم زن برتر از مرد یا مرد برتر از زن است، نقشی که خدا به زن داده نقش فوقالعادهتری است.
شبی که ظرف نزول قرآن شد
در میان شبها، شب قدر(لیلةُالقدر) از همه شبها مهمتر است. بهترین شب سال، لیلةُالقدر است، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»[6]. امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: حضرت زهرا(علیهاالسلام)، عِدل لیلةُالقدرند؛ یعنی حضرت به شب قدر تشبیه شدهاند که فرمودند هر کس معرفت مادر ما را پیدا کند، حقیقت لیلةُالقدر را درک کرده است. این یعنی حضرت زهرا(علیهاالسلام) به شب تشبیه شدهاند، آن هم شب قدر! این فضیلت شب قدر است! علامه حسنزاده آملی(رحمتاللهعلیه) میفرمایند: وقتی فاطمه زهرا(علیهاالسلام) لیلةُالقدر باشند؛ یکی از ویژگیهای اصلی شب قدر، نزول قرآن است. یازده قرآن ناطق از این لیلةالقدر نازل شد. وجود مبارک یازده معصوم از وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) به وجود آمده است. این برکت است، کوثر یعنی همین!
افتخار تمام زنان
وقتی حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) به شب، آن هم لیلةُالقدر تشبیه میشوند، این میشود افتخاری برای همه زنان! اگر زنها عِدل شبها باشند، سید و بزرگ این شبها میشود لیلةُالقدر، که وجود مبارک حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. همانطور که از بیبی به «سَیّدَةُ نِساءِ الْعالَمین» (سرور زنهای عالم) یاد میشود، لیلةالقدر هم سید شبهای عالم است. تشبیه به شب برای خانمها که قله این شبها، فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است باعث افتخار است. یک قدر عظیم دارد و در واقع یک نگاه تکوینی به زن است که در عالم خلقت و طبیعت آنها هم هست. خدا در تشریع هم، ناظر به همان نقش تکوینی زنها، برای آنها تعیین وظیفه کرده است. نقشهای ظریف، لطیف، تسکینی، آرامشگرانه، پایدارکننده، نگهدارنده و ثباتدهنده به زنها داده شده است. ساختن خانه و زندگی، خانهداری، همسرداری، فرزندداری و تربیت، فقط روحیه زن را میخواهد. زن با لطافت، آرامشگری، سکنها و ثباتها میتواند بهترین مردان عالم را تربیت کند، ولی مرد این روحیه را ندارد؛ نقش اصلی که خدا به زن داده همین نقش است. انبیاء عظام(علیهمالسلام) آمدهاند تا مطابق با خلقت تکوینی انسانها، آنها را به مبدأ و نقش الهی خود برگردانند.
فاطمه زهرا(علیهاسلام)، سرنوشتساز است
فاطمه زهرا(علیهاالسلام) لیلةالقدر است. در لیلةالقدر مقدرات همه عالم، تعیین و امضا میشود. بزرگان ما فرمودهاند در لیلةالقدر بیدار باشید. خود حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) هم همین کار را میکردند. در طول روز بچهها را امر میکردند که بخوابند و شب قدر تا صبح بیدار باشند، ظرف آبی میگذاشتند تا اگر بچهها خوابآلود شدند، به صورت آنها بپاشند تا به هر قیمتی است شب قدر را نخوابند. شب قدر، سرنوشتساز است. عزیزان! فاطمه زهرا(علیهاالسلام) هم سرنوشتساز است؛ مجلس ایشان سرنوشتساز است؛ روضه ایشان هم سرنوشتساز است. لحظهای در مجلس روضه زهرای مرضیه(علیهاالسلام) غفلت نکنید، در روضه حضرت باید حواسها جمع باشد چون ایشان لیلةالقدرند.
عظمت شبهای جمعه/ شبهای جمعه عِدل لیلةالقدر
بزرگان ما میفرمایند: نماینده و عِدل لیلةالقدر در طول سال، شبهای جمعه است؛ یعنی شبهای جمعه معادلی از لیلةالقدر درطول هفته است. در شبهای جمعه هم از غروب تا سحر، درهای رحمت خدا باز است و منادی ندا میدهد که اگر کسی با خدا کاری دارد، گناهکار، ورشکسته یا بیچارهای اگر هست بلند شود نالهای بزند و دعایی کند، چراکه خداوند در این شب هم مثل لیلةالقدر میبخشد.
گاه چیزی در لیلةالقدر برای ما نوشتهاند ولی میگویند دست نگه دارید، امسال او به این سرنوشت مبتلا نشود تا به لیلةالقدر بعدی برسد و سرنوشتش تغییر کند. گاهی برایمان سرنوشتی را نوشتهاند و میشود کاری کرد و آن را نگه داشت. در روضه حضرت زهرا(علیهاالسلام) از مادر تمنا کنید که شما سرنوشتم را به دست بگیرید. بیبی، شب جمعه، نماینده لیلةالقدر است. ممکن است عمرمان تمام شده باشد و بگویند به سال دیگر نرسیم، عرض میکنیم بیبیجان! قربان شما برویم، ما بار روی زمین مانده و کارِ نکرده زیاد داریم، قربان عمر کوتاهتان بروم برای ما مهلتی بگیرید.
امشب هم شب جمعه است. اگر بیبی به خدا رو بیندازد، خدا روی فاطمه(علیهاالسلام) را زمین نمیاندازد، بیبی رویی برای علی(علیهالسلام) زده و بلایی سر فاطمه(علیهاالسلام) آوردهاند، خدا دیگر روی فاطمه(علیهاالسلام) را زمین نمیاندازد.
مادری حضرت زهرا(علیهالسلام) برای مؤمنین
شیعیان دو دستهاند: یا از ساداتاند که نَسَبی به بیبی وصلاند؛ خون فاطمه زهرا(علیهاالسلام) در رگهایشان هست و الیالابد از فاطمه زهرا(علیهاالسلام) جدا نمیشوند حتی اگر از نظر معنوی سقوط کنند، فرزند حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند. دسته دیگر شیعیاناند که نسبی با بیبی رابطه ندارند، اما حَسَبی ارتباط دارند؛ یعنی به حسابی. در زیارت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) میخوانیم: «السَّلام علیکِ یا اُمُ المُؤمنین». حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، امالمؤمنین است. مادر همه مؤمنین و مؤمنات است. آنها که سید هم نیستند، همین که مؤمن باشند، مادرشان حضرت زهرایند. مادر حسبی ما حضرت زهرا(علیهاالسلام) هستند؛ مگر اینکه کسی از ایمان خارج شده باشد، نسبت و حسبش با فاطمهزهرا(علیهاالسلام) قطع میشود.