نقش ایمان به غیب در زندگی مادی

نقش ایمان به غیب در زندگی مادی


نقش ایمان به غیب در زندگی مادی

  

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: به انسانی می‌توان گفت مؤمن واقعی که ایمان به غیب در معادلات زندگی‌اش وارد شده باشد // امروزه سِحر و جادو، طلسم، چشم‌زخم و امثال اینها به‌عنوان بخشی از تسلیحات متافیزیکی دشمنان بشریت و دشمنان خداپرستان و بهویژه دشمنان پیروان اهل‌بیت(علیهمالسلام) دارد استفاده می‌شود و شیطان نقش جدی را در این زمینه ایفا می‌کند و شیاطین انس و جن برای نابود کردن جبهه حق دارند دست به دست هم می‌دهند، آیا خواهند توانست یا نخواهند توانست؟ // شما مسئولین از رسانه بیش‌تر از خدا می‌ترسید، از فضا‌ی مجاز‌ی بیش‌تر از خدا می‌ترسید. شما اگر نتوانید دین مردم را درست کنید، امور اقتصادی مردم را هم نمی‌توانید اصلاح کنید. شما به اسم اسلام و انقلاب سر کار آمدید، پس عرضه داشته باشید // آقایان مسئول به چه حقی بیت‌المال مسلمین را برای آدم‌های فاسد و هتاک خرج می‌کنید؟ جواب خدا را چه می‌دهید؟  

 

شناسنامه

عنوان: بفرمایید مهمانی خدا 
موضوع: آخرین فراخوان شیطان
زمان: پنجشنبه 3 فروردین 1402، اولین شب از مراسم ویژه رمضان
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد (علیه السلام)

 

ایمان به غیب، غربال مؤمنین واقعی از بدلی

یکی از مشکلات بشر امروز این است که به‌ شدت مادی‌گرا شده؛ به‌خاطر پیشرفت‌های مادی و حاکمیت ماده‌گرایان بر جهان، تعلقات مادی بشر هم افزایش پیداکرده است. محاسبات بشر به‌ شدت مادی شده و حتی این مادی‌گرایی به ایمان مؤمنین هم آسیب وارد کرده، به طوری که محاسبه‌ مؤمنین در بسیاری از امور زندگی بر اساس مادیات است. یعنی به ‌ظاهر مؤمن هستیم، ولی در وقت محاسبات زندگی، اکثراً محاسبات‌مان مادی است، صرفاً قواعد مادی مد نظر است، البته نه اینکه قواعد مادی اصلاً نباید مد نظر باشد. ایمان به خدا و ایمان به غیب یکی از امورات مهمی است که مؤمنین واقعی و محکم و کامل را از مؤمنین بدلی، ضعیف، ناقص، لیبرال، ماده‌گرا و انواع و اقسام مؤمنینی که امروزه در جامعه می‌بینید جدا می‌کند. پس ایمان به غیب، اصل ماجرای ایمان است.

 

ایمان سازنده و تأثیر‌گذار// ایمان کاربردی

ایمان وقتی اثرگذار و سازنده است که شامل ایمان به غیب هم باشد، اگر ایمان واقعی به غیب نباشد، انسان ظاهراً مؤمن است ولی فرقی با غیرموحدین و غیرمؤمنین ندارد. به انسانی می‌توان گفت مؤمن واقعی که ایمان به غیب دارد و ایمان به غیب در معادلات زندگی‌اش هم وارد شده باشد. ابتدای قرآن، بعد از سوره حمد و در شروع سوره بقره حرف از ایمان به غیب است، «اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ»[1]؛ مؤمنین کسانی‌اند که ایمان به غیب دارند. وقتی انسان به ظواهری که دارد می‌بیند ایمان بیاورد، هنری نکرده، ایمان واقعی ایمانی است که انسان ایمان به غیب داشته باشد. یعنی به چیزی که نمی‌بیند ولی به دلایلی محکمی باورش کرده و به آن عمل می‌کند، این ایمان به غیب است. امروز در دنیا مؤمنین خیلی کم بهه غیب ایمان دارند و حتی گاهی اصلاً امورات غیبی و معنوی را در زندگی و معادلات و برنامه‌های زندگی‌شان قرار نمی‌دهند؛ در حل مشکلات زندگی، خانوادگی، حل مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، معادلات غیبی، معاملات معنوی و...

 

امورات غیبی کدام‌اند؟

ممکن است بپرسید این امورات غیبی چه چیزهایی هستند؟ اول: خود خداوند متعال است؛ ایمان به وجود و قدرت خداوند متعال، اینکه همه قدرت‌ها دست خداست، در حقیقت در عالم کس دیگری کاره‌ای نیست. این را در زندگی پیاده کنیم. ایمان به حکمت خدا، اینکه خداوند متعال حکیم است؛ اگر کاری انجام می‌دهد عبث و اشتباه نیست.

اینها ایمان‌های بسیار مهمی است. وقتی تأثیراتش را نشان می‌دهد که شما سر دو راهی عمل به وعده‌های الهی و عمل به وعده‌های شیاطین، نفس اماره و عمل به وعده‌های دیگران که ممکن است آدم‌های بدی هم نباشند ولی وعده‌ و حرفشان با وعده‌های الهی در تعارض است، قرار می‌گیرید... آنوقت معلوم می‌شود شما ایمان به غیب دارید یا ندارید.

دوم: ایمان به ملائکه؛ خداوند متعال فرشتگانی دارد که در این عالم نقش‌هایی دارند. نقش ملائکةالله را در زندگی مادی و معنوی‌مان باید باور کنیم و در معادلات زندگی وارد کنیم. خداوند متعال می‌فرماید که ما رقیب و عتید داریم؛ که ملک روی شانه‌های انسان‌اند، ملائکه را برای امداد شما می‌فرستیم، ما بگوییم هیچ‌وقت ندیدیم ملائکةالله کمک ما بیایند! اصلاً هیچ‌وقت نخواستیم که خدایا، فرشتگانت را بفرست، اصلاً به این چیزها ایمان نداریم همین‌طور، چیزهایی شنیده‌ایم و قبول کرده‌ایم!

ایمان به فرشتگان الهی و اینکه خداوند در تدبیر امور، ملائک خودش را مسئول قرار داده و ما باید از خدای متعال کمک بگیریم و خدا ملائکه‌اش را به کمک ما می‌فرستد.

 

یاری ملائکه در دفاع مقدس

در خاطرات دفاع مقدس هست که شب عملیات بچه‌ها می‌گویند: با اینکه تعداد ما خیلی کم است عراقی‌ها یک‌دفعه عقب‌‌نشینی کردند! اینها از واقعیات است که اتفاق افتاده است. هنوز دو دهه بیشتر از این خاطرات نگذشته، اسرای عراقی را که می‌گرفتند از آنها سؤال شد شما چرا فرار کردید، اینها که به نسبت نفرات و تجهیزات خیلی از شما کمتر بودند؟! می‌گویند: یک‌دفعه‌ دیدیم سوارهایی از هر جهت به ما حمله کردند و نمی‌دانیم از کجا آمدند! اینها اتفاق افتاده و خیالات و توهم نبوده، چقدر ما به اینها اعتقاد داریم؟

 

نمونه‌هایی از موجودات نامرئی// شیاطین مشغول کارند!

غیب یعنی نادیدنی‌هایی هست که ما نمی‌بینیم ولی خداوند متعال می‌فرماید: وجود دارد و در چهارچوب عقل و علم می‌گنجد و گاهی ما اصلاً به آن اعتقادی نداریم یا اعتقاد جدی نداریم. مثل جنیان که سوره‌ای در موردشان در قرآن به نام «جن» داریم، اما بعضی می‌گویند که این موجود خرافه است. در قرآن هست و نمونه‌های عینی‌ آن هم در اطراف ما زیاد است. از تأثیرات این موجوداتِ به ادبیات امروزه، ارگانیک یا فرا‌زمینی بر زندگی انسان‌ها و غیرانسان‌ها خداوند متعال فرموده و کلی روایت در مورد این مسائل داریم. خداوند متعال می‌فرماید: شیطان هست و در زندگی شما خلل ایجاد می‌کند، در این عالم نقش ایفا می‌کند...

چقدر شما شیطان را می‌شناسید؟ چقدر در مورد شیطان خوانده‌اید؟ چقدر شیطان را جدی می‌گیرید. آیا فکر می‌کنید کاری به کار شما ندارد و مسئله‌ جدی نیست، مثل مگسی است که می‌شود از اتاق بیرونش کنند؟! چقدر ما از شیطان و شیاطین (ضربه) خوردیم؟ در عرصه زندگی فردی، عبادی، اجتماعی، مسئولین ما، دولتمردان ما، حاکمان ما چقدر به این مسئله توجه دارند که شیاطین مشغول ‌کارند؟ چقدر به این مسئله باور دارند؟ چرا امام(رحمت‌الله‌علیه) وقتی می‌خواستند با آمریکا شروع به مبارزه‌ کنند به آمریکا لقب شیطان بزرگ دادند؟ چرا این لفظ به‌ اصطلاح ارگانیکِ متافیزیکی را مقابل یک دشمن قابل حس، قابل‌لمس و قابل‌مشاهده آوردند؟ چرا آن باور عرصه معنوی را در میدان مبارزه عینی کشیدند؟

 

ایمان ما به غیب ضعیف است

متأسفانه ایمان ‌ما به غیب ضعیف است. ما با اینکه قرآن و روایات داریم، بزرگانی داریم که حرف‌های آنها برای ما حجت است، باز هم در مورد امور غیبی، خیلی مؤمن نیستیم! اما دشمنان ما، بحث امورات غیبی و معنوی را خیلی جدی گرفته‌اند. حتی بعضی که اصلاً مؤمن به خدا نیستند و کافرند باز‌ هم به این مسائل ایمان دارند که شیعیان، خداوند متعال و امام زمانی دارند، امدادهای غیبی می‌شوند و قواعدی متافیزیکی دارند.

 

ناکام ماندن ترور متافیزیکی پیامبر(صلیالله‌علیه‌و‌آله)// شأن نزول آیه «وَ اِن یَکاد»

از زمان‌های گذشته شنیده‌اید که می‌گویند: «کهنه» و «سَحَره» یعنی کاهنان و ساحران از علوم غیبی برای مبارزه علیه انبیای الهی استفاده می‌کردند. حتی از قدرت‌های فوق‌العاده و متافیزیکی بشری استفاده می‌کردند. نمونه‌های بارز آن در زمان حضرت موسی و حضرت سلیمان(علیهما‌السلام) است که جادوگران و کاهنان با تسخیر ارواح و تسخیر جنیان دنبال ضربه زدن به انبیای الهی بودند. خداوند متعال یک نمونه قدرت تامش را در زمان حضرت سلیمان(علیه‌السلام) بروز و ظهور داد که همه جنیان را در تسخیر ایشان قرار داد و آن حکومت بی‌بدیل را در کره زمین برپا کرد. آن زمان دشمنان در صدد این بودند که از همه ظرفیت‌های غیبی و معنوی علیه جبهه حق استفاده نمایند، حتی در مورد آیه «وَ اِن یَکاد» که معروف به آیه چشم‌زخم است؛ «وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ»[2]. یکی از تفاسیری که درباره آن بیان می‌کنند و جدی هم هست، همین است که مشرکین مکه از آنجا که هر کاری کردند پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را ترور کنند و نتوانستند، از آن طرف هم داشت روزبه‌روز بر موفقیت‌های پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و طرفداران ایشان اضافه می‌شد، دیگر نمی‌شد پیامبر(صلی‌لله‌علیه‌و‌آله) را ترور فیزیکی کرد و قتلشان را گردن کسی انداخت، به همین جهت دنبال یک نفر رفتند که چشمش شور بود و به هر چیز نگاه می‌انداخت از بین می‌رفت، مثلاً به دیوار نگاه می‌کرد؛ اگر اراده می‌کرد دیوار خراب شود، خراب می‌شد، به شتر نگاه می‌کرد همان لحظه حیوان می‌مرد. به او گفتند: تو بیا پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را چشم بزن تا بمیرد! و مسلمانان نفهمند به چه دلیلی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از دنیا رفته است! به نوعی ترور بیولوژیکی یا ترور متافیزیکی می‌شود! آن شخص آمد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را چشم بزند که این آیه نازل شد و او خودش آسیب دید. یعنی دشمنان در طول تاریخ از این ابزار استقاده می‌کردند.

 

استفاده از امورات غیبی و تسلیحات متافیزیکی در دستگاه‌های اطلاعاتی اسراییل

شما بروید مقالات را مطالعه بفرمایید. امروزه دشمنان ما در حد وسیع دنبال این مسئلهاند؛ ان‌شاءلله شب‌های بعد به این مسئله خواهیم پرداخت که ما در چه زمانه‌ای داریم زندگی می‌کنیم و مسئله شیطان و چنین ابزارهایی چطور در اختیار دشمنان ماست. در موساد، سیا، پنتاگون، مجموعه‌های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل، آمریکا و... امروزه یکی از بخش‌های مهم اطلاعاتی، امنیتی و عملیاتی آنها مربوط به حوزه امورات غیبی و متافیزیکی است که دارند برنامه‌ریزی می‌کنند. اطلاعاتش هست، من حرف مخفی را نمی‌گویم. در سایت‌ها هست بروید اطلاعاتش را مطالعه کنید.

یکی از اعضای رسمی رژیم صیهونیستی، جادوگرها هستند که از تسخیر ارواح و جمع‌آوری اطلاعات از جنیان، برای اهداف خودشان استفاده می‌کنند. آیا می‌شود اینها را انکار کرد؟ الآن در مراکز تحقیقات و پژوهشی‌شان دنبال ترکیب ازدواج انسان و جن هستند؛ برای اینکه یک موجود ابرقدرتی بهوجود بیاورند که قدرت‌های جن را داشته باشد و شباهت‌های انسانی هم داشته باشد تا بعد بتوانند بشریت را تسخیر کنند! این‌ بحث‌ها جدی است.

 

هشدار امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) در برابر نفوذ شیاطین جن و انس

خداوند مرحوم استاد فرج‌نژاد را رحمت کند، اگر به آثار ایشان درباره این موضوعات مراجعه کنید، ایشان مفصل بحث‌هایی ارائه داده‌اند، مخصوصاً در مورد فیلم‌هایی که هالیوود درباره القای مفهوم قدرتی که غرب پیدا کرده یا در آینده دست پیدا خواهد کرد تولید کرده است، در مورد تولید انسان‌های ترکیبی که قدرت آینده جهان را به دست خواهند گرفت. سال‌های گذشته در مورد همین موضوع، افرادی را دیدیم که توسط کارشناسان تأیید شد که مورد تهاجم شیاطین و جنیان قرار گرفتند. بله، لشکر کفر و باطل، هم نیروهای انس و هم نیروهای جن دارد. تعبیری هم مقام معظم رهبری(حفظهالله) دارند، ایشان خطاب به مسئولین می‌فرمایند: باید مواظب باشید، اراده، قدرت و دستگاه مراقبتی خودتان را مراقبت کنید، مراقب باشید که دستگاه محاسباتی ما به وسیله شیطان‌های انس و جن دچار اختلال نشود. مسائل را بد نفهمیم، شیطان که فقط شیطان جنی و ابلیس نیست! «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیّ عَدُوّاً شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی بَعْض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»[3]؛ اینگونه در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و بی‌اساس را به طور سرّی به یکدیگر می‌گویند. شیاطین انس و جن به هم کمک می‌کنند.

 

غفلت از امور غیبی و معنوی، سبب خطاهای محاسباتی

 یکی از خطاهای محاسباتی این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادی محدود بماند؛ یعنی اگر شما بخواهید در امورات زندگی و بندگی‌تان برنامه‌ریزی کنید فقط محاسبات مادی را در نظر بگیرید اینکه ماشین‌تان بنزین داشته باشد، هوا خوب باشد و... ولی اختلالاتی که امورات معنوی ایجاد می‌کنند را نادیده بگیرید و تدبیرهای لازم را در مقابل این موارد نیندیشید، در این صورت ضرر می‌کنید؛ یعنی اگر عوامل معنوی و سنت‌هایی که خداوند متعال از آن خبر داده و چیزهایی که با چشم دیده نمی‌شود را نادیده بگیرید یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی است؛ خداوند متعال فرموده است: «...إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ»[4]؛ اگر دین خدا را یاری کنید خدا شما را یاری خواهد کرد. این سنت الهی است که غیر قابل تغییر است «...وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا»[5].  از این آیات که وعده‌های الهی است زیاد داریم. بعد انسان در برنامه‌ریزی‌هایش سنت‌ها، برنامه‌ها و قواعد الهی را نادیده می‌گیرد و فقط قواعد مادی را محاسبه می‌کند. به این بیانات مقام معظم رهبری(حفظهالله) مراجعه بفرمایید و مطالعه کنید.

امروزه سِحر و جادو، طلسم، چشم‌زخم و امثال اینها به‌عنوان بخشی از تسلیحات متافیزیکی دشمنان بشریت و دشمنان خداپرستان و بهویژه دشمنان پیروان اهل‌بیت(علیهمالسلام) دارد استفاده می‌شود و شیطان نقش جدی را در این زمینه ایفا می‌کند و شیاطین انس و جن برای نابود کردن جبهه حق دارند دست به دست هم می‌دهند، آیا خواهند توانست یا نخواهند توانست؟

 

توجه به الزامات غیبی در زندگی// مراقبه‌های معنوی و متافیزیکی که تأثیرات منفی غیبی در سفر را رفع میکند

 ما باید خود را به الزامات این مسئله (غیب) ملتزم نماییم؛ یعنی باید به ملزومات غیبی هم در زندگی توجه کنیم، مثلاً شما مسافرت ساده که می‌خواهید بروید، هتل رزرو می‌کنید، محل اسکان‌تان را در مقصد مشخص می‌کنید، بعد از اینجا که می‌خواهید راه بیفتید وسیله نقلیه‌تان -شخصی یا غیر‌شخصی- را چک می‌کنید، ببینید همه چیز مرتب است و مشکلی نیست، آن موقع راه می‌افتید و خیلی از ملزومات غیبی که باید به آن توجه کنید، مدنظر نمی‌گیرید. آدابی که در سفر برای ما ذکر کردند؛ وقتی می‌خواهید مسافرت کنیم چه روزها و چه وقت‌هایی مسافرت کنیم؛ اگر در آن وقت‌هایی که گفتند نمی‌توانیم مسافرت کنیم حتماً صدقه دهیم. استعاذه‌هایی که در سفر فرمودهاند مراقبت نماییم، انجام دهیم، مراقبه‌های معنوی را که گفته‌اند در سفر رعایت کنیم تا اسیر دام‌های شیاطین نشویم. به آن توجه نمی‌کنیم. توجه به قرآن، همراه بودن قرآن، اینکه می‌فرماید: تربت سیدالشهدا(علیهالسلام) با شما همراه باشد، هنگام سفر دعا بخوان و... اینها همان مراقبه‌های معنوی و متافیزیکی است که تأثیرات منفی غیبی را روی سفر و روی زندگی شما مدیریت، رفع و کنترل می‌کند.

 

توجه به آداب و مراقبت‌های معنوی در زمان عقد ازدواج// آداب و قوانین غیبی ازدواج

برای ازدواج چه آداب و قوانین معنوی‌ای گذاشته‌اند که شما وقتی می‌خواهید ازدواج کنید چه توجهات معنوی داشته باشید، چه دعاهایی باید خوانده شود، عقد چگونه باید اتفاق بیفتد، در چه مکان‌هایی باشد بهتر است و چه زمان‌هایی نباید باشد. حتی در روایات داریم فردی ازدواج کرده بود محضر امام معصوم(علیه‌السلام) رفت، گفت: زندگی‌ام اینطور است، حضرت فرمودند: در ساعتی که عقد کردید، مثلاً ساعت حار بوده، این ساعت خوب نبوده باید عقدتان را باطل کنید، مجدد در یک ساعت درستی عقد بخوانید! بعضی از این اختلافات، مشکلات و آسیب‌ها برای این است که ما به امورات غیبی و معنوی توجه نمی‌کنیم و آسیب می‌خوریم. البته اینها کارشناس دارد نباید سراغ هرکسی رفت و بعد گرفتار شد.

 

جایگاه و نقش امور معنوی در انعقاد نطفه

 در فرزندآوری، برای شب زفاف، برای دفع شیاطین آداب و ادعیه گذاشته‌اند، یکی از مواقعی که شیاطین برای نابود کردن انسان هجوم می‌آورند هنگام انعقاد نطفه است. از همان مبدأ می‌خواهند تسلط خودشان را بر انسان اعمال کنند. روایات داریم که چه‌‌کار کنید، چه‌ مواقعی و در چه مکان‌هایی باشد، شرایطش باید چگونه باشد، ‌اینها تأثیر می‌گذارد. انسان که حیوان نیست، در هر شرایطی هر رفتاری کرد درست از آب‌ دربیاید؛ لذا می‌فرماید: اگر شما می‌خواهید صاحب چنین فرزندی‌ شوید باید این آداب را رعایت کنید، اگر بعضی از آداب را رعایت نکنید فرزندت دچار اختلالات متافیزیکی و حتی فیزیکی خواهد شد.

 

نتیجه عدم توجه به امور غیبی و معنوی

اگر می‌خواهید خانه، مسکن و محل زندگی انتخاب کنید باید به مسائل غیبی هم توجه داشته باشید. اما الان به خاطر مشکلات اقتصادی هر جایی، هر طور شد مجبوریم برویم زندگی کنیم. ولی در مورد محل زندگی و مسکن روایات داریم که کجا زندگی کنید، حتی ارتفاع سقف خانه‌ در اوضاع و احوالات روانی افراد تأثیر دارد. عالم ممزوج در مسائل ظاهری، باطنی، مادی و معنوی است، عالم که فقط مادی نیست، باید به بُعد معنوی، متافیزیکی و غیبی این عالم نیز توجه کنیم.

 

درهای باز جهنم و درهای بسته بهشت// در را به روی شیطان باز نکنیم

در خطبه شعبانیه پیامبر(صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) که در آخرین جمعه ماه مبارک شعبان ایراد کردند، تکلیف ما را در ماه مبارک رمضان روشن می‌کند. حضرت در خطبه فرمودند: درهای بهشت در این ماه باز است. مواظب باشید به روی خود نبندید. درهای جهنم را خدا بسته‌ است کاری نکنید خدا به روی شما باز کند.

بعد می‌فرمایند: «والشّیاطِینُ مَغلولَةٌ، فاسئلوا ربّکم أن لا یسلّطَها عَلیکُم»[6]؛ در ماه مبارک رمضان شیاطین در غل و زنجیرند، شما از خدا بخواهید که شیاطین بر شما مسلط نشوند؛ چراکه گاهی ما تصور می‌کنیم شیاطین در زنجیر و سلول‌های انفرادی‌اند و تا آخر ماه رمضان جرأت بیرون آمدن ندارند، خودمان هستیم و خدای خودمان، در حالی که اصلاً اینطور نیست! حضرت می‌فرمایند: اینها می‌توانند در همین ماه مبارک رمضان بر شما مسلط شوند.

 

چگونه شیاطین در غل و زنجیرند؟

معنای مغلول و در غل و زنجیر بودن چیست؟ سه اتفاق مهم در ماه مبارک رمضان رخ می‌دهد که باعث می‌شود بین انسان و شیطان فاصله بیفتد. اول: بخشش گناهان و عفو عمومی خداوند در ماه مبارک رمضان. چیزی که باعث می‌شود شیاطین بر آدم سوار شوند گناه است. گناه، بین انسان و شیطان سنخیت ایجاد می‌کند، هرچه انسان گناهکارتر می‌شود شیاطین بر او مسلط‌تر و به او نزدیک‌تر می‌شوند، دوره‌اش می‌کنند، مدیریتش می‌کنند، «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَوْلِیَائِهِمْ»[7]؛ در گوش انسان مدام زمزمه می‌کنند. خدا گناهان را در ماه مبارک رمضان می‌بخشد. انسان‌ها طهارتی پیدا می‌کنند، در روایت دارد که هر شبی را خدا هزار هزار نفر می‌آمرزد، تا شب‌های قدر که خداوند متعال به اندازه همه شب‌های ماه رمضان می‌آمرزد و شب آخر به اندازه هرچه در ماه رمضان و شب‌های قدر آمرزیده خدا می‌آمرزد. شیطان دیگر بیچاره است، این یکی از معانی اغلالی است که بر گردن شیطان می‌زنند، یعنی خدا اینطور شیاطین را از انسان‌ها دور می‌کند.

یکی دیگر عطایا، بخشش‌ها، رحمت و نعمت‌های خدا در این ماه و ثواب روزه زیاد است، ولی می‌فرمایند: شما در ماه مبارک رمضان نفس که می‌کشید خداوند ثواب ذکر می‌نویسد، در غیر ماه رمضان اینطور نیست. نمی‌توانید حساب کنید چقدر در یک روز نفس می‌کشید، بعد این نفس‌ها عبادت محسوب می‌شود، غیر از آن نفسی که در آن گناه می‌کنید، برای نفس‌های معمولی خداوند متعال ثواب می‌نویسد. خواب در این ماه ثواب عبادت دارد، انبوه ثواب‌هایی که خدا برای انسان می‌نویسد، باعث بیچاره شدن شیاطین می‌شود؛ چراکه شیطان دشمن خیر است. هر چه شما اهل ثواب بیشتری باشید فاصله شیطان از شما بیشتر و تسلط شیطان بر شما کمتر می‌شود. این هم یکی دیگر از معانی در غل و زنجیر بودن شیطان است.

 

عبادتی مخصوص خداوند// عبادت اختصاصی خدا

روزه بالاترین عبادت که خدای متعال فرموده: در میان همه عبادت‌ها یک عبادت، مخصوص خودم است. این همه اعمال عبادی فقط روزه مخصوص خداست، فرمود: «الصّوم لی و أنا أُجزی به»[8]؛ روزه مال خودِ خودِ خودم است؛ عبادت اختصاصی «و انا اجزی به»؛ خودم جزای این روزه‌ هستم. نمی‌فر‌ماید جزایش را می‌دهم، می‌فرماید خودم جزای این روزه‌ام. روزه چیست؟ معنای روزه گرسنگی، تشنگی که نیست! روزه معنایش مبارزه با نفس است؛ عبادت سلبی، خدا در میان همه عبادت‌ها، عبادت‌هایی را دوست دارد که در آن مخالفت با نفس باشد. عبادت‌هایی که موافق میل خودت باشد خوب است و ثواب دارد ولی به پای آن عبادتی که با هوای نفس مخالفت می‌کنید نمی‌رسد. روزه اینگونه است. چون کسی عاشق روزه نیست، اگه عاشق روزه بودیم در طول سال روزه می‌گرفتیم. چون روزه سخت است، غالب مردم با آن حال نمی‌کنند، بیشتر با افطار و سحر حال می‌کنند.

 

خطبه شعبانیه، دستورالعمل ورود به ماه رمضان

ماه مبارک رمضان و روزه چون مخالفت با هوای نفس است، شیطان فریاد می‌زند، در مقابل عبادتی که مخالفت کردن با هوای نفس در آن باشد، کمند شیطان پاره می‌شود. این سه معنایی است که فرمودند و امکان دارد معانی عمیق‌تری نیز داشته باشد. این معنای شیاطین در غل و زنجیرند. فرمودند غل‌ آنان را باز نکنید.

برادرها و خواهرها، ما باید وارد ماه مبارک رمضان بشویم؛ ماه مبارک رمضان بر ما وارد شد و ما نیز باید وارد ماه مبارک شویم؛ یعنی روزه بگیریم، شیاطین را از خود دور کنیم، مبارزه با نفس کنیم، عبادت‌هایمان را افزایش دهیم، گناهانمان را کاهش دهیم که در خطبه شعبانیه حضرت در مورد زبان، نگاه، قدم، افطار و سحر توضیح دادند. یک روزه این‌چنینی بگیریم یعنی وارد ماه مبارک رمضان شده‌ایم و شیطان را در غل و زنجیر کرده‌ایم. اما اگر اینگونه نباشد همچنان شیطان بر ما مسلط است. لذا بعضی‌ها می‌گویند ما در ماه رمضان هیچ فرقی نکردیم، روزه می‌گیریم ولی همان کار‌های قبل را انجام می‌دهیم، برای اینکه شما وارد ماه رمضان نشده‌اید، یعنی قوانینی که پیامبر در ورود ماه رمضان فرمود انجام ندادید و شیاطین بر شما مسلط‌اند.

 

کم‌توجهی مسئولین در پاسداشت بهار جان‌ها در سطح شهر

از شهر، کوچه و خیابان‌های ما، مشخص نیست که وارد ماه رمضان شده‌ایم. در پارک‌ها و بازار‌ها، آیا اثری از اینکه شهر دارالعباده یزد وارد ماه مبارک رمضان شده، می‌بینید؟ مشخص است که شهر وارد نوروز شده، اما آیا احساس می‌کنید شهر وارد ماه مبارک رمضان هم شده است؟ یعنی برای نوروز بیشتر از ماه مبارک رمضان ارزش قائلیم. نمی‌گوییم برای نوروز ارزش قائل نباشید، نوروز بهار طبیعت و خیلی خوب است، اما قرار نیست بهار اصلی، بهار جان‌ها را کنار بگذاریم، ولی کنار گذاشته‌ایم.

الان در شهر ما چه نوایی طنین‌انداز است؟ چه تصاویر و صحنه‌هایی می‌بینید؟ مدت‌هاست در مورد مسئله کشف حجاب به مسئولین این شهر تذکر می‌دهیم. گفتیم وقتی بهار و نوروز برسد حجم گناه‌ و فساد‌ بالا می‌رود. این شهر، شهر مؤمنین و شهداست، هرکس هم بگوید پیشنهاد و مطلبی نداشته‌ایم، دروغ می‌گوید. چراکه ما جلسه گرفتیم، پیشنهاد دادیم، سخنرانی کردیم، صوتش را برای مسئولین فرستادیم، در فضای مجازی با آنها صحبت کردیم، ولی وقتی نگاه می‌کنیم انگار نه انگار، همان مسائل اتفاق افتاد؛ همان‌هایی که دلسوزین دغدغه‌مند تذکر دادند دقیقاً همان‌ها اتفاق افتاد!

 

شیاطین بر ما مسلط شدند

ما وارد ماه مبارک رمضان نشدیم. شیاطین بر ما مسلط شدند. یعنی چه؟ یعنی خداوند متعال را در معادلات و برنامه‌ریزی‌ها در اولویت قرار ندادیم، ماه رمضان و دین را در اولویت قرار ندادیم و کشف حجاب همچنان اتفاق می‌افتد.

افرادی که کشف حجاب کردند زیاد نیستند، اما این اقلیّت کشف حجاب، به راحتی در میان افراد بدحجاب قدم می‌زنند و همین عُرف می‌شود و کسی هم با اینها کار ندارد. گفتند: تذکر می‌دهیم، جریمه می‌کنیم اما هیچ‌کدام اتفاق نمی‌افتد.

 

با کشف حجاب‌ها برخورد قانونی شود

شنیدید که همسر شهید را در باغ دولت آباد یزد ضرب و شتم می‌کنند، به‌خاطر تذکری که به فرد کشف حجاب کرده می‌دهد و همچنین یک خواهر بزرگوار دیگر که ایشان نیز دختر شهید بودند، رفتند تذکر بدهند که ایشان را نیز مورد ضرب و شتم قرار دادند و مرد‌های نامرد به صورت این خانم محجبه که امربه‌معروف کردند، مشت می‌زنند و اینها راحت کار خودشان را می‌کنند. آنوقت مسئولین ما خوشحالند که عواملش را بازداشت کرده‌اند. این خوشحالی ندارد، اصلاً چرا اینها راحت می‌توانند در شهر قدم بزنند و راحت کشف حجاب کنند که بعد هم معلوم نیست حکمش به کجا ختم می‌شود و بیایند رضایت هم بگیرند.

جالب اینکه امروز عصر داشتم پیگیری می‌کردم، گفتند تولیت محترم آن مکان که اتفاقاً موقوفه هم هست! فرمودند: لازم نیست گروه امر به معروف اینجا بیایند و همان نیرو‌های خودمان کافی است! حتی حضور چهار نفر خواهری که شجاعانه برای بحث دین وارد میدان می‌شوند را تعطیل کردند که شما بروید و مزاحمید. شما که اینجا می‌آیید عیش مردم را عزا می‌کنید! خاک بر سر شما، خاک بر سر ما که بعد از این همه گفتن، صحبت کردن، تذکر دادن در ایام ماه رمضان اینگونه شاهد روزه‌خواری‌ها و کشف حجاب‌ها آن هم در دولت، مجلس، قوه قضاییه و شورای شهر انقلابی باشیم.

 

از نظر شما مسئولین آسیب چیست؟!

شما چه کار می‌کنید؟ آقایان منتظرند کسی راهکاری دهد که آسیب نداشته باشد. به مسئولین می‌گوییم آسیب از نظر شما چیست؟ آیا کشف حجاب و فساد از نظر شما آسیب نیست؟! ما جمهوری اسلامی را به پا کردیم تا احکام اسلام را اجرا کنیم نه اینکه شما به خاطر مهمان‌های نوروزی که البته اینها مهمان نیستند؛ آدمی که ناموس من و شما را در شهر ما به‌خاطر اینکه گفته، فسق مرتکب نشو کتک زده، آیا مهمان است؟ غلط می‌کند مهمان است. شما هم که به او خدمات می‌دهید، غلط می‌کنید خدمات می‌دهید! به چه حقی بیت‌المال مسلمین را برای آدم‌های فاسد و هتاک خرج می‌کنید؟ جواب خدا را چه می‌دهید؟ در مال موقوفه و غیرموقوفه که همه برای مردم است.

 

مسئولین چرا پیگیری نمی‌کنید؟// مسئولین، حرمت دارالعباده را حفظ کنید

یک عده حزب‌اللهی، بسیجی و هیئتی مظلوم غرفه می‌زنند و کاری می‌کنند که خون شهدا پایمال نشود. حاضرند ده بار کتک بخورند، باز هم در صحنه می‌روند، آن‌وقت شما مسئول بزرگوار، مردم را جلو می‌اندازید و خود را کنار می‌کشید!

به نیروی انتظامی می‌گوییم چرا برخورد نمی‌کنید؟ می‌گویند برای ما دستوری نیامده، گفته‌اند دخالت نکنیم! مسئولین دخالت نکنند و این بچه مذهبی‌ها که از اول انقلاب تا حالا همیشه سپر بلا بوده‌اند، اینها جلو بروند، کتک بخورند، چاقو بخورند بعد شما پیگیری می‌فرمایید؟! بالاخره چه وقت جلسه‌های شما باید جواب دهد؟ به چه جرأتی در شهر دارالعباده یزد این همه زن کشف حجاب کرده، قدم می‌زنند؟ شما چه کار می‌کنید؟ چقدر جلسه می‌گیرید؟ چرا این جلسه‌ها تمام نمی‌شود؟ چرا این جلسه‌ها نتیجه نمی‌دهد؟

برادر‌ان، مسؤلین محترم، آقایان، کجایید؟ آیا خواب هستید؟ از این همه مراعاتی که نیرو‌ها‌ی مذهبی و انقلابی دارند می‌کنند، سوءاستفاده نکنید. به احترام شما، به احترام انقلاب، به احترام آرامش این شهر، نا‌موس من و شما می‌رود با احترام به آن خانم بی‌حجاب تذکر می‌دهد بعد مورد ضرب‌و‌‌شتم واقع می‌شود، ولی شما تکان نمی‌خورید!

 

از فضای مجازی بیشتر از خدا می‌ترسید!// از همه چیز می‌ترسید الا خدا!

در رسانه ملی برنامه جُنگ و.... که البته اگر حلال باشد خوب است ما حرفی نداریم، ولی یکی از این خبر‌ها را چرا نمی‌گویید؟ می‌ترسید کام مردم تلخ شود؟ وقتی کام این مؤمنین تلخ شد اشکالی ندارد؟ این یعنی چه؟ این یعنی این که ما خدا و ایمان به غیب را، ایمان به قیامت، ایمان به دین و ایمان به وعده‌های الهی را، در محاسبات زند‌گی‌مان وارد نکرده‌ایم؛ در سیاست‌، در اقتصاد‌، در فرهنگ‌، و در مدیریت‌ وارد نکردیم.

شما مسئولین از همه چیز می‌ترسید الا خدا، از رسانه بیش‌تر از خدا می‌ترسید، از فضا‌ی مجاز‌ی بیش‌تر از خدا می‌ترسید. شما اگر نتوانید دین مردم را درست کنید، امور اقتصادی مردم را هم نمی‌توانید اصلاح کنید. شما به اسم اسلام و انقلاب سر کار آمدید، عرضه داشته باشید.

ان‌شا‌الله به حق خون مطهر شهداء خدا‌ی متعال مسؤلین ما را از خواب غفلت بیدار کند. ان‌شا‌الله مردم ما را هم خدا از خواب غفلت بیدار کند، و همۀ ما را خدا‌ی متعال انشا‌الله از خواب غفلت بیدار کند.

 

استهلال یعنی چه؟

استهلال یعنی به اصطلاح قدیمی‌ها «ماه نو کردن»، طلب دیدن ماه نو. می‌فرمایند: برای اینکه اول ماه را بشناسند مخصوصاً اول ماه رمضان، البته برای همۀ ماه‌های قمری همین است، می‌روند پشت بام‌ یا مکان مرتفع تا ماه را ببینند. ماه شب اول یا دیده نمی‌شود یا اینکه برای مدت کوتاهی دیده می‌شود، یک هلال بسیار باریک است، گاهی هم با چشم غیرمسلّح نمی‌شود دید، با چشم مسلح با دوربین‌ها‌ی مجهز باید دید؛ لذا برای دیدن ماه مبارک که مهم هم هست، مراجع تقلید گروه‌ها‌ی استهلال دارند مقام معظم رهبر‌ی گروه‌ها‌ی استهلال دارند. ماه را ببینید و آغاز ماه مبارک رمضان را اعلام می‌کنند، اگر دو نفر مؤمن عادل شهادت دادند که ماه را دیده‌ایم باید بپذیرید.

 

امام حسین(علیه‌السلام) هلال زینب است

بی‌بی زینب(‌علیهاالسلام) سوار بر محمل یا شتر، مشغول سخن بودند، داشتند حرف می‌زدند و بیا‌نات حضرت گویا داشت مردم را منقلب می‌کرد، گویا داشت اوضاع را به هم می‌زد. دشمنان می‌دانستند که زینب به برادرش ابا عبد‌الله فوق‌العاده حساس است، گفتند آن سر بریدۀ بالا‌ی نیزه را مقابل دیدگان خانم ببرید، ایشان داشتند سخنرانی می‌کردند یک دفعه حرف‌شان را قطع کردند به این سر بریده رو کردند «یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا غَالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدَا غُرُوبَا»[9]، ای هلال یک شبۀ زینب...؛ زینب استهلال کرد.

اینکه می‌فرماید هلال، نکته دارد. چون وقتی ماه کامل شود نمی‌گویند هلال، می‌گویند قمر، اما وقتی ماه به صورت باریکی دیده می‌شود می‌گویند هلال. شاید یک دلیلش این است که این سر مبارک این قدر زیر خاک و خاکستر بود که بی‌بی وقتی نگاه‌شان افتاد از تعبیر هلال استفاده کردند. «مَا تَوَهَّمْتُ یَا شَقِیقَ فُؤَادِی کَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَکْتُوبَا» راوی می‌گوید: بی‌بی منظور دیگری هم داشتند، می‌گوید: مانند هلال شب اول ماه چقدر زود غروب کرد‌ی؟! هلال شب اول مدت بسیار کم در آسمان دیده می‌شود.

 

سر بریده حسین بر نیزه را باور نمی‌کند

حسین جان، همۀ مصیبت‌ها باور‌م می‌شد این چیز‌هایی که شنیده بودم از دوران بچگی، اما این را گمان نمی‌کردم «کان هذا مقدراً مکتوبا» اینکه مقدر شده باشد سر‌ت رو‌ی نیز‌ه مقابل من قرار بگیرد. سر من سالم باشد، سر تو بریده بالا‌ی نیزه این را کسی به من نگفته بود.

«یا اخی؛ فاطمة الصغیرة، کلمّها، فقد کاد قلبها ان یذوبا»[10]؛ اگر با من حرف نمی‌زنی نزن، اما با دختر‌ت یک کلمه حرف بزن. ببین قلب بچه دارد آب می‌شود. «یَا أَخِی لَوْ تَرَی عَلِیّاً لَدَی الْأَسْرِ مَعَ الْیُتْمِ لَا یُطِیقُ وُجُوبَا» اگر با‌با‌ی ما می‌دید ما امروز اسیر شدیم، اگر یتیما‌نش را در این حال می‌دید، طاقت نمی‌آورد. یک نگاه کرد به این سر بریدۀ بالا‌ی نیزه، یک نگاه به این جماعت کرد، صدا زد: حسین جان، دیدن این سر بالا‌ی نیزه برای زینب سخت است، اما سخت‌تر این است که این جماعت به ناموس تو نگاه کنند...

 

 

 


[1]. سوره بقره، آیه 3.

[2]. سوره قلم، آیه 51 و 52.

[3]. سوره انعام، آیه 112.

[4]. سوره محمد، آیه7.

[5]. سوره فتح، آیه23.

[6] . عیون اخبار الرضا(علیه‌السلام)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۷.

[7]. سوره انعام، آیه 121.

[8] . من لایحضره الفقیه، ج2، ص: 75‌.

[9] . بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۱۵.

[10] . همان.