مؤمنین پولادین آخرالزمان

مؤمنین پولادین آخرالزمان


مؤمنین پولادین آخرالزمان

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: برادران رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آخرالزمان چه کسانی هستند؟! // اگر در راه اسلام ضربه نخوردید، به اسلامتان شک کنید!! // سختی‌های دینداری را مردم غزه، لبنان و یمن تحمل میکنند.// جامعه ایران یک جامعه مطهر است. به علف‌های هرز و متعفنی که گاهی سر بر میآورد، نگاه نکنید. // وظایف و حقوق ما در مقابل حکومت اسلامی چیست؟ // نتیجه مجلس امام حسین(علیهالسلام) باید حرکت و تلاش مؤثر باشد. //  بایست شعائر انقلاب را تعظیم کرد. این، انقلاب را زنده نگه می‌دارد.

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: جشن‌های انوار کربلا

موضوع سخنرانی: مؤمنین آخرالزمان

تاریخ: شنبه 13/11/1403 شب اول جشن انوار کربلا

مکان: مدینه‌ العلم کاظمیه

 

تبریک میلاد سیدالشهداء(علیه‌السلام)

ولادت باسعادت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) را خدمت شما دوستداران، عاشقان، خادمان و دلدادگان حضرت تبریک عرض می‌کنم. این شب پر نور و پر برکت که حقیقتاً شب شادی دل شیعیان و بلکه غیرشیعیان و مسلمانان مرید امام حسین(‌علیه‌السلام) است. ان‌شاءالله خود حضرت عنایت کنند و بهترین عیدی‌هایی که به بهترین دوستانشان عنایت می‌کنند به ما هم عنایت کنند. دست ما را بگیرند و مراتب معرفتی و عملی ما را ارتقاء دهند، ما را جزء یاران خودشان منصوب‌‌ کنند و عاقبت ما را هم مثل عاقبت اصحابشان در کربلا قرار دهند. روز پاسدار را به همه برادران و خواهرانی که در این کسوت مقدس، در لباس سربازی امام حسین(علیه‌السلام) خدمت میکنند تبریک عرض می‌کنم. ان‌شاءالله این افتخار برایشان پایدار باشد و هرگز دست از این توفیق برندارند.

 

نعمت بزرگ هم‌عصر بودن با ائمه و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)

در این دورانی که بیش از چهارده قرن از صدر اسلام می‌گذرد، می‌خواهیم ببینیم که آیا رابطه ما با امام حسین(علیه‌السلام) به صورت خاص یا رابطه ما با اهل‌بیت عصمت و طهارت، نبی مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با رابطه اصحاب آن حضرت که با ایشان فاصله زمانی نداشتند فرق می‌کند یا نه؟ آنها بالأخره خوش به حال‌شان بود؛ چراکه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‌دیدند، با ایشان مسافرت می‌رفتند، می‌نشستند، هم‌غذا و هم‌کلام می‌شدند. پای منبرشان می‌نشستند، چشم در چشم پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند. خب اینها نعمت بسیار بزرگی است.

بانوان آن عصر که زانو به زانوی حضرت زهرا مرضیه(سلام‌الله‌علیها) می‌نشستند، به چهره مبارکشان نگاه می‌کردند، از دهان مبارکشان کسب فیض و نور می‌کردند و علم یاد می‌گرفتند، مشمول دعای حضرت می‌شدند، به حضرت زهرا(علیها السلام) التماس دعا می‌گفتند، حضرت هم آنها را دعا می‌کردند. کسانی که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را می‌دیدند، پشت سر ایشان نماز می‌خواندند، همراه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) جهاد می‌کردند، خلاصه با ائمه(علیهم‌السلام) روزگار می‌گذراندند، در هوای حضور آنها و با آنها نفس می‌کشیدند، آیا آنها با ما فرق دارند؟ ما با آنها فرق داریم؟ قاعدتا و ظاهراً خوش به حال آنهاست که این توفیق را داشتند تا در چنین عصر و زمانی وجود حضرات معصومین(علیهم‌السلام) را درک کنند و این نعمت بسیار بزرگی است .

 

آیا دیدار معصومین(علیهم‌السلام) برتری و امتیاز است؟

ما در این دوران دنبال دیدن حجت خدا هستیم، دل‌مان می‌خواهد حجت خدا را ببینیم، اما نمی‌توانیم حجت خدا را ببینیم، بهتر بگویم نمی‌توانیم ایشان را بشناسیم. اما برای آنها این ملاقات خیلی سهل‌الوصول بوده است. بالأخره می‌خواهیم بفهمیم که آیا امتیاز و افتخار و برتری است یا نیست؟ این سؤال چقدر مهم است و دانستن آن چه اهمیتی دارد؟

مسلماً اینکه آدم با حجت خدا نشست و برخاست کند، مأنوس باشد افتخار است و در شرایطی امتیاز هم می‌تواند باشد. اما ظاهراً نبی مکرم اسلام و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نظرشان با آنهایی که فکر می‌کنند که کسانی که در جوار آن حضرات بودند، آنها خیلی خوش به حال‌شان بوده و حتماً خیلی سعادتمند هم بوده‌اند متفاوت بوده است.

 

برادران رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه کسانی هستند؟

در روایات متعددی از جمله روایت امام باقر(علیه‌السلام) که از رسول مکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل می‌کنند و می‌فرمایند: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در جمع اصحاب نشسته بودند. دعایی کردند: «اللَّهُمَّ لَقِّنِی اِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ اَصْحَابِهِ»[1]؛ خدایا مرا به ملاقات برادرانم برسان، از اصحاب آنهایی که اطراف پیغمبر نشسته بودند تعجب کردند که برادران ایشان چه کسانی هستند گفتند: «امَا نَحْنُ اِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ»؛ یا رسول الله مگر ما برادران شما نیستیم؟!! فرمودند: «فَقَالَ لَا اِنَّکُمْ اَصْحَابِی وَ اِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ»؛ شما برادران من نیستید، شما اصحاب من هستید. برادران من آنهایی هستند که در آخرالزمان می‌آیند. چهارده قرن بعد می‌آیند.

 

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) برادران آخرالزمانی خود را می‌شناختند!

حضرت امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) ‌فرمودند: چهارده کنگره کاخ (کاخ کسری) که همزمان با ولادت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فروریخت شاید اشاره به این باشد که بعد از چهارده قرن، اسلام دوباره سربلند می‌کند و انقلابی می‌شود. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: برادران من چهارده قرن بعد می‌آیند. «فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی» ایمان می‌آورند، درحالی‌که مرا ندیدند. ولی شما به من ایمان آوردید، درحالی‌که مرا دیده‌اید. «قَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِاَسْمَائِهِمْ وَ اَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ اَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ اَرْحَامِ اُمَّهَاتِهِمْ»، خداوند این برادران مرا به اسم خودشان و اسم پدرانشان به من معرفی کرده است؛ یعنی من می‌شناسم که آقای فلانی پسر فلانی، خانم فلانی دختر فلانی، خداوند اینها را به من معرفی کرده است. «مِنْ قَبْلِ اَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ اَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ اَرْحَامِ اُمَّهَاتِهِمْ» قبل از اینکه از صلب پدر خارج شوند و در رحم مادر قرار بگیرند، قبل از آن خداوند آنها را با اسم به من معرفی کرده است.

 

ویژگی مؤمنین آخرالزمانی

خب حالا ویژگی اینها چیست؟ «حَدُهُمْ اَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاء» در دینداری و پایداری در دینشان محکم‌اند، در شدائد دین‌شان را حفظ می‌کنند. اگر کسی در دل شب تاریک بخواهد چوب و خار درخت خارداری به نام «قتاد» که درخت خاصی است را بکند چطور دستش اذیت و زخم می‌شود، خار‌ها را نمی‌بیند، خار در دستش فرو می‌رود، دستش خونریزی می‌کند. بخواهد این چوب را بشکند در شب و تاریکی چقدر سخت است؛ این‌ مردم در شدائد محکم‌اند اگر در دینداری اذیت شوند، ولی آنها محکم‌ هستند. اگر پاره آتش از چوب درخت «قضا» را در دست خود نگهدارند، یک نوع درخت است که کل چوب آتش گرفته و ذغال می‌شود. ذغال این درخت را در دست نگه داشتن خیلی سخت است، در آخرالزمان دین نگه داشتن همین قدر سخت است، ولی اینها دینشان را نگه می‌دارند. به‌خاطر نماز، دین، حجاب، اخلاق اسلامی و به‌خاطر رعایت‌هایی که می‌کنند و به خاطر صبر و تقوایی که دارند، به آنها تهمت می‌زنند و مورد تمسخر قرار می‌دهند. آبروی اینها را می‌برند، حق‌شان را می‌خورند، در جامعه اینها را پست‌تر می‌شمارند.

گاهی شما انگشت‌تان هم قطع شود، تحمل می‌کنید، اما بعضی حرف‌ها را نمی‌توانید تحمل کنید. گاهی چیزی در چشم‌تان برود، تحمل می‌کنید، اما بعضی نگاه‌ها را نمی‌توانید تحمل کنید، گاهی دهان شما آسیب ببیند آسان‌تر از شنیدن بعضی حرف‌ها و ملامت‌ها و سختی‌هایی است که روزانه تحمل می‌کنند، نه اینکه سالی یکی، دو دفعه مسخره شوند. در دوران آخرالزمان در شرایطی که روایت می‌فرماید: صبح عده‌ای دیندارند، شب بی‌دین‌اند، شب دیندار و صبح بی‌دیناند. شب پای حرفی می‌نشیند، شبهه‌ای به ذهنش اصابت می‌کند، صبح دیگر نماز نمی‌خواند، جامعه، مشکلات معیشتی، سیاسی، فشار می‌آورد و او از دین و ایمان دست می‌کشد.

 

برادران هم‌عصر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)/ استقامت در یاری امام

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آن زمان اصحابی داشتند که مانند برادر بودند، یعنی در مقام معرفت به مقام برادری پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیده بودند، مانند ابوذر. ابوذر کسی است که به ربذه (بیابانی که ابوذر قبل از اسلام در آنجا بت‌پرستی کرده‌ است) تبعید می‌شود، از ربذه هم بدش می‌آید چراکه دوران جهالت آنجا بوده است. وقتی به او می‌گویند دست از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بردار، برنمی‌دارد. بعد از اینکه حقایق را تبیین می‌کرد و ساکت نمی‌ماند، تصمیم گرفتند تبعیدش کنند، از او پرسیدند از کجا خیلی بدت می‌آید؟ گفت: ربذه، به همانجا تبعیدش می‌کنند. بعد از تبعید، در ربذه تحریم شدید اقتصادی می‌شود و بعد از مشکلات معیشتی، خودش، همسر و چهار فرزندش از گرسنگی مُردند. به او می‌گفتند دست از علی بردار و دهانت را ببند و حرف نزن، کاری به تو نداریم، لحظات آخر که سرش در بستر احتضار بود، فقط یک دخترش زنده مانده بود. به دخترش سفارش کرد که دست از علی برندار! این مقاومت است چند نفر از ما چنین استقامتی در دین داریم؟!

 

ویژگی‌های مؤمنین آخرالزمان در روایات/ تفاوت مؤمنین آخرالزمان با مؤمنین صدر اسلام

بعد می‌فرماید: «اُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَة»؛ اینها مثل چراغ‌های روشنی در شب تارند، یعنی دیگران را هدایت می‌کنند، روشنگری می‌کنند، مؤمنان معمولی نیستند، از آنها درس، حکمت، آموزش و تربیت درمی‌آید، کارهای آنها مانند چراغ اطراف را روشن و افراد را هدایت می‌کند، در شب تیره و تاریک مثل چراغ روشن‌اند. در روایت دیگری هم اینگونه اشاره شده‌ است، فرموده‌اند: «فی آخِرِ الزَّمَانِ اَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَاَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ اِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»[2]؛ آدم‌های خیلی عمیقی که اهل فکرند، می‌آیند. خداوند سوره توحید را به‌خاطر این افراد نازل کرده است، افرادی در آخر‌الزمان که می‌فهمند «قل‌ هو ‌الله» به چه معناست. قبل از آنها مؤمنین متوجه معنای «قل‌ هو الله‌ احد»‌ نمی‌شدند. چنین انسان‌هایی در آخرالزمان می‌آیند که دینشان اینقدر عمیق است. یا بعضی سور و آیاتی که در روایت آمده است.

می‌فرمایند که برادران من کسانی هستند که در آخرالزمان از روی سیاهی‌های بر سفیدی (یعنی از روی نوشته کتاب‌ها) به من ایمان میآورند. مرا ندیدند اما از روی کتاب‌ها ایمان آورده‌اند. نمایندگان من را بعد از ۱۴۰۰ سال دیده‌اند و از آنها شنیده‌اند و به من ایمان آورده‌اند، ایمانی که شما ندارید. تفاوت مؤمنین آخرالزمان با مؤمنین صدر اسلام این است. البته در صدر اسلام یکی از مؤمنین درجه یک جناب سلمان است، در آخر‌الزمان کسانی پیدا می‌شوند افضل از سلمان. باید روی اینها فکر و تأمل کنیم که اینها چه کسانی هستند، ما هستیم یا خیر؟

 

سختی‌های دینداری در زندگی مردم غزه و لبنان

ما الآن در فضایی نفس می‌کشیم که این فضا مملو از معنویت است. برای همین سختی‌های دینداری را خیلی حس نمی‌کنیم. شما ممکن است الآن بگویید: در محیط کار یا تحصیل یا خیلی مکان‌های دیگر که می‌رویم، دینداری راحت نیست، بله! درست است ولی این «راحت نیست»، کجا؟ و آن «راحت نیستِ» زیر بمباران صهیونیست‌ها در غزه کجا؟ هر روز خانه، زندگی و عزیزانتان را از دست بدهید، یک سال و اندی بگذرد و یک کلمه‌ کفر از دهانتان بیرون نیاید، قرآن بخوانید و ایمانتان هم محکم‌تر شود. گاهی ما اینطور هستیم، خداوند کمی فتیله را بالا می‌برد و حرارت زیاد می‌شود، زبان به کفر باز می‌کنیم، چیزهایی می‌گوییم که می‌دانیم، بد است. می‌گوییم: خدایا در سختی و فشار بودم، تحت فشار این حرف‌ها را زدم. مؤمن واقعی کسی است که تحت فشار هم این حرف‌ها را نمی‌زند، تحت فشار متوکل و متوسل می‌شود.

 

مقاومت مردم یمن و وادادگی مردم سوریه

شما مردم یمن را ببینید، با دقت بیشتر مردم یمن را ببینید که برگ درخت می‌خوردند، اما از رهبر، راه و مبارزه و ایمان دست نکشیدند. اینها مهم است. چند نفر از ما الآن مثل مردم یمن هستیم؟ گاهی باید این‌چنین فکر و مقایسه‌ کرد. بالأخره پیغمبر(صلی‌‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: در آخرالزمان دینداری سخت است، یعنی چه؟ مردم غزه و لبنان را ببینید، آیا از رهبرشان برگشتند؟ امروز نظرشان در مورد سیدحسن نصرالله چیست؟ تازه رهبرشان هم شهید شد، خیلی مهم است یک‌دفعه رهبر آن جامعه شهید و حذف شود، اما آنها هنوز پای این حرف، در این راه با ایمان ایستاده باشند. این ایمان بسیار قوی می‌خواهد. واقعاً آدم به حال اینها غبطه می‌خورد. واقعاً غبطه می‌خوریم. اما مردم سوریه قافیه را باختند، مردم سوریه با دشمن کنار آمدند، رهبرشان دیگر نتوانست مقاومت کند و فرار کرد. مردم به استقبال تروریست‌ها رفتند. دیدید که خودشان رفتند در فرودگاه موشک‌هایشان را از بین ‌بردند. روی آن می‌نوشتند: مرگ بر فلان. یک زمان در عراق هم چنین اتفاقی افتاد، داعش که به عراق آمد مردم بصره و بعضی جاهای دیگر به استقبال و جشن و پایکوبی رفتند.

 

ارزش ایمان در آخرالزمان

از نظر معرفتی نسبت مردم مؤمن آخرالزمان با رسول خدا، دین و امام حسین(علیه‌السلام) خیلی متفاوت است. در صدر اسلام تعداد آدم‌های مؤمن در این طراز خیلی پایین بود، انسان شرم می‌کند. بعد از رسول مکرم اسلام به تعداد انگشتان دو ‌دست روایت نداریم که آدم مؤمن در این سطح وجود داشته باشد، اما گل سر سبد مؤمنین مجاهد مقاوم در دوران آخرالزمان مردم ایران بوده و هستند. دقت کنید، در روایت می‌فرماید: «مصابیح الدجی»؛ چراغ‌های روشنگر؛ همان مؤمنینی بوده و هستند که اینطور مقاومت می‌کنند، اینطور پای کارند، هیچ فشار و فتنه‌ای اینها را زمین نمی‌زند، خط را گم نمی‌کنند، از ایمان و اعتقادشان برنمی‌گردند. شرایط ما الآن چگونه است؟ شرایط ایران در مشکلات اقتصادی و معیشتی‌ای که وجود دارد، چگونه است؟

خب الآن شما اگر در ایران نبودید، می‌خواستید در کدام کشور باشید؟ در هر کشوری از کشورهای دنیا بودیم چنین فشارهایی می‌دیدیم. در بعضی از کشورها به دلایلی خیلی رفاه بالاست، اما دین وجود ندارند. باز دوباره اینجا شما باید انتخاب کنید که در فضایی که مرفه است زندگی کنید و آیا به این رفاه برسید یا نرسید و دین هم نداشته باشید. هر جا بروید یک مشکل اساسی گریبان شما را می‌گیرد. سلبریتی‌ها و هنرمندان رفتند الآن فیلم‌هایشان بیرون می‌آید که به غلط کردن افتاده‌اند. یکی رفته در تاکسی کار می‌کند، یکی در هتل کار می‌کند، عزت و احترام اینجا را ندارند. الان ما و کشور ما عزیزترین هستیم، خدا کند بفهمیم با همین شرایط و همین شرایط اقتصادی با همین مشکلات اقتصادی فضایی که داریم عزیزیم. مثل خیلی از کشورهای دنیا گرسنه هم نیستیم.

 

مردم ایران، گل سرسبد آخرالزمانیها

 در روایات ذکر کرده‌اند که گل سرسبد آخرالزمانی‌ها مردم ایران‌اند؛ تحت عنوان اهل خراسان، اهل قم، اهل ری، اهل فارس و قوم سلمان اسم برده‌اند. ایرانی‌ها اینگونه‌اند، در علم، ایمان، قوت نظامی و جنگی به اینجا می‌رسند! مشکلات هم دارند. آن چیزی که در این میان اذیت می‌کند مسائل اقتصادی است که امتحان مؤمنین عمدتاً همین است. آن‌وقت 1400 سال پیش در روایت اینگونه در مورد مردم می‌گویند که اینها یک رهبر دارند: «یَجْتَمِعُ مَعهُ قَومٌ کَزُبرِ الحدیدِ لا تُزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفُ ولا یَمَلّونَ مِن الحَربِ وَ لا یَجْبُنونَ وَ علی اللّهِ یَتَوکّلونَ، وَ العاقِبَةُ لِلمُتّقِینَ»[3]؛ مثل پاره‌های آهن‌اند، تندبادهای سنگین اینها را نمی‌لرزاند، از جنگ خسته نمی‌شوند، سستی نمی‌کنند؛ اینها قومی هستند که 47 سال (نزدیک به نیم قرن) تحریم‌های اقتصادی، سیاسی، تهاجم‌های فرهنگی و جنگ‌های ترکیبی را تحمل کرده‌اند، «قَوْمٌ تَحَابُّوا بِروحِ اللَّهِ»[4]، در روایت دیگر هست که اینها امیدوار به رحمت الهی هستند (یا رهبرشان روح الله است) که حرف‌های زیادی در مورد این روایت زده شده است.

 

جامعه ایران یک جامعه مطهر است

مردم ایران هستند که انقلاب می‌کنند، پای دین می‌ایستند. در جریان مبارزات انقلاب 60 هزار شهید تقدیم می‌کنند. جنگ هشت ساله به آنها تحمیل می‌شود، بیش از دویست‌هزار شهید تحویل اسلام می‌دهند، بیش از بیست هزار شهید مدافع حرم می‌دهند، جامعه‌شان جامعه مطهر است. جامعه‌ای که شهید می‌دهد یک جامعه مطهر است. «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»[5] به علف‌های هرز و تعفن‌هایی که گاهی به مشام می‌رسد نگاه نکنید؛ از این جهت که فکر کنید این بلد طیب، تغییر ماهیت داده و بلد خبیث شده است. ما در همین جامعه، در دل همین حوادث، در عصر اینترنت و فضای مجازی و ماهواره داریم شهید می‌دهیم، این یعنی جامعه ما، جامعه دیندار، مبارز و مجاهد است. جامعه‌ای که جهاد نکند شهید هم نمی‌دهد.

 

ایران، الگویی برای کشورهای اسلامی

این رابطه معرفتی مؤمنین آخرالزمان، مخصوصاً ایران، برای همه الگو می‌شود. در مرزهای خودش هم متوقف نشده و این انقلاب را صادر کرده است. از همسایه‌های خودش شروع کرده، مقاومت زینبیون، فاطمیون و حشد‌الشعب عراق و همین‌طور در کشورهای اسلامی، انصارالله یمن، سوریه و لبنان که اولین مقاومت حزب‌الله لبنان بود که به‌وجود آمد و همین‌طور ادامه دارد و کم‌کم به دانشگاه‌های آمریکا می‌رود، رهبر انقلاب(حفظه‌الله) هم نامه می‌نویسند و می‌گویند شما در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید؛ یعنی شما مسلمان و شیعه نیستید، ولی جزء جبهه مقاومت هستید.

این جامعه، جامعه پویاست. اینقدر از چپ و راست می‌زنند، در اذهان مردم شبهه می‌اندازند، یک عده‌ هم مسئول می‌شوند که دائم با اهداف و آرمان‌های انقلاب بازی می‌کنند، ولی انقلاب جلو می‌رود. ما منکر سختی‌ها و فشارها نیستیم، بلکه از یک نگاه و یک زاویه دیگری عرض می‌کنیم.

 

مقایسه سختی‌های صدر اسلام با جامعه ما

در تاریخ صدر اسلام می‌بینیم پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از گرسنگی با اصحابشان سنگ به شکم میبستند و خندق می‌کندند تا دشمن درون شهرشان نیاید، یک دانه خرما را چهل نفر در دهان می‌گذاشتند یک ذره می‌مکیدند تا شیرینی‌اش به دهانشان برود و از دهانشان بیرون می‌آوردند و در دهان دیگری می‌گذاشتند؛ چهل نفر! آیا الآن چنین فضایی هست؟! دینداری کردند، مقاومت کردند. سختی‌هایی که ما الآن داریم می‌کشیم، در مقایسه با سختی‌هایی که در صدر اسلام متحمل شدند، چیزی نیست. دوره آخرالزمان است، جنگ‌های ترکیبی است، ولی یک ذره واقع‌بینانه‌تر به مسائل نگاه کنیم، باید قدر نعمت‌هایی را که داریم بدانیم و حواسمان باشد ما در آزمون‌های پیچیده و سنگینی قرار گرفته‌ایم و باید از این آزمون‌ها عبور کنیم.

 

مردمی که پنج معصوم را دیده بودند پس از رحلت پیامبر با انقلابشان چه کردند؟/ 47 سال مقاومت

این سطح معرفتی ‌مؤمنین آخرالزمان است که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند اینها برادران من هستند، از آن ‌طرف هم ادامه روایات درباره کسانی که در آخرالزمان ریزش می‌کنند و گمراه می‌شوند، حرف‌های خیلی وحشتناکی زده شده که مؤمن باید دقت کند.

 مؤمنین صدر اسلام پنج معصوم را با چشم خودشان دیده بودند و در آغوش گرفته بودند، حرف‌هایشان را شنیده بودند و با آنها زندگی کرده بودند. وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین(علیهم‌السلام) یعنی پنج معصوم را دیدند، با آنها زندگی کردند، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از دنیا رفتند، با انقلاب پیامبر چه کردند؟ دو ماه نشد که خواص جامعه خیانت و عوام جامعه هم تبعیت کردند. مردم ما امام که از دنیا رفت همچنان انقلاب را حمایت می‌کنند و شهید می‌دهند، در دوران دفاع مقدس امام می‌فرمودند: جبهه بروید، بعد مردم می‌رفتند، در دوران حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) جنگی که اتفاق افتاد، جنگ با داعش بود آقا می‌فرمودند ما به کسی نگفتیم بروید بجنگید، خودشان می‌آمدند التماس می‌کردند که اجازه بدهید برویم بجنگیم. سطح تغییر کرده است! 47 سال مقاومت.

 

ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در زمان پیامبر

 خواصی که از همین مردم انقلابی و صبور رأی گرفتند، حرف‌هایی زدند که دشمن‌ترین دشمنان اسلام که صهیونیست‌ها هستند، گفتند اینها آدم‌های ما هستند! اینها روی کار آمدند، حرف زدند، طراحی کردند، جامعه را به آشوب کشیدند، دوقطبی ایجاد کردند. بالأخره یک عده طرفدار پیدا کردند، فرهنگ‌هایی را در جامعه تزریق کردند و انحرافاتی هم ایجاد کردند و بالأخره دوقطبی‌هایی هم در جامعه ایجاد شد، ولی مردم پای انقلاب ایستادند، ولی در صدر اسلام در همان حرکت اول، مردم از دور خارج شدند.

 امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) در مورد مردم ما اینگونه می‌فرمایند: من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر (نه پنج نفر و هفت نفر و نه نفر) بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین‌بن‌علی(علیهما‌السلام) می‌باشند. بعد امام توضیح می‌دهند که مردم از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) تخلف کردند. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود بیایید به جنگ، به جنگ نمی‌رفتند. سوره توبه نازل شد. خدا به اینها وعده عذاب داد و تهدیدشان کرد. آدم‌هایی که زیر عبای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بودند، خدا آیه ‌فرستاد و اینها را تهدید ‌کرد.

 

اگر در راه اسلام ضربه نخوردید، به اسلامتان شک کنید

 وسط این همه فشار و مسئله و شبهه‌افکنی‌ها بالأخره هم زدید، هم خوردید، ولی انقلاب را صادر کردید، کار کردید. خدا در قرآن می فرماید: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ»[6]؛ زدید و خوردید، گاهی پیروزی و گاهی شکست. انتظار نداشته باشید هیچ اتفاقی برای جامعه‌‌تان نیفتد‌. شما انقلاب و اسلام ‌را سکه رایج دنیا کردید، آن هم اسلام انقلابی، نه اسلام عربستان، شما مستکبرین عالم را به خاک مذلت نشاندید، شما آمریکا را از حیثیت انداختید، شما صهیونیست‌ها را در قفس نگه داشتید و آنها را در دنیا بیچاره کردید، به آیات قرآن که تعطیل بود عمل کردید، آنوقت می‌خواستید هیچ ضربه‌ای هم نخورید و خون از دماغ کسی نیاید؟! تحریم‌ می‌کنند؟! اگر تحریم نمی‌کردند و ضربه نمی‌زدند، باید به اسلامتان شک می‌کردید، چون پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هم را زدند، تحریم کردند، امیرمؤمنان(علیه‌السلام) را زدند، تحریم کردند.

 

آدمی که همه بگویند خوب است از خبیث‌ترین آدمهای روزگار است!

به حضرت گفتند فلانی خیلی آدم خوبی است، همه از او تعریف می‌کنند. حضرت فرمودند: اگر همه از او تعریف می‌کنند، معلوم میشود آدم خوبی نیست! چگونه آدمی است که همه از او تعریف می‌کنند؟ چگونه است که من مخالف دارم، ولی او آنقدر خوب است که مخالف ندارد؟! چطور این همه مردم را راضی نگه‌ می‌دارد. بعضی‌ هستند ‌که اسلامشان اینطور است، فقط می‌روند مسجد نماز می‌خوانند و می‌آیند و همه اقشار هم پشت سرشان هستند. همه دوستشان دارند و همه می‌گویند که خوبند. چنین آدم‌هایی خوب نیستند. ابوموسی اشعری هم همین کار را می‌کرد. کاری کرد که سربازان پای رکاب امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به او رأی دادند و لشکر معاویه هم گفتند این خوب است. چنین آدم‌های خوبی از خبیث‌ترین آدم‌های روزگارند. اسلامشان را شما نپذیرید. امام حسین(علیه‌السلام) حرف‌های خطرناک، حرف‌های سیاسی می‌زدند خط پیغمبر و امیرالمؤمنین را دنبال می‌کردند. فرمودند: «و أسِیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ أبی طالِب»[7] خط را نشان داد.

 

چهارچوب انقلاب، اسلامی است

 الآن انقلاب، اسلامی شده و حکومت اسلامی تشکیل شده است. این حکومت چالش‌ها و مشکلاتی دارد، ولی چهارچوب درستی دارد، نظامش اسلامی است، تا دولت و جامعه‌اش اسلامی شود راه داریم، ولی قوانین ما اسلامی است، ارکانش اسلامی است، کارشناسان اسلامی حاکم هستند. البته اشکال هم دارد، خود حضرت آقا(حفظه‌الله) فرمودند: ما در عدالت هنوز عقبیم. ولی این چهارچوب درست است. برای مثال، در حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حضرت تلاش می‌کنند که مدیران لایق بگذارند ولی در نهایت همه مدیران که لایق نیستند و نالایق هم در میان آنها هست و حضرت مجبورند که بعضی را منصوب کنند.

 

جایگاه ولی فقیه در حکومت اسلامی

یک حکومت اسلامی تشکیل شده است وظیفه ما در این حکومت چیست؟ 22 بهمن، انقلاب پیروز شده و حکومت تشکیل شده است 98 درصد مردم به این نظام رأی دادند و حکومت شکل گرفته است؛ فرض کنید حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) تشکیل شده و حضرت، سلمان فارسی را به مدائن و مالک اشتر را به مصر فرستاده‌اند که حاکم آنجا شوند، شما هم در حکومت او هستید، نایب الامام است، شما در آن حکومت باید به حرف این نایب‌الامام گوش دهید یا نه؟ به هر حال از طرف امام منصوب شده است. ما در نظام اعتقادی‌مان معتقدیم که ولیّ فقیه در آخرالزمان، نایب امام زمان(علیه‌السلام) است، با واسطه منصوب از طرف امام معصوم است، این جزء اعتقادات ماست. حال که مالک اشتر و سلمان فارسی حاکم شدند. شما با این حکومت و مشکلاتش می‌خواهید چه کار کنید؟ با ضعف‌هایش چه کار کنید؟

 

وظایف و حقوق ما در مقابل حکومت اسلامی

سخنان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در نهج البلاغه هست، ایشان فرمودند؛ حقی حاکم بر مردم دارد و حقی هم مردم بر حاکم، همین‌ها را عمل کنید. یک جا باید حرف بزنید چرا نمی‌زنید؟ اگر برخی مسئولین جاهایی تخلف می‌کنند و تیشه به ریشه این نظام می‌زنند، من و شما را بدبین می‌کنند، ما فقط وظیفه داریم‌ اعتراض کنیم از باب اینکه مثلاً معیشت مشکل پیدا کرده است، اینکه‌ مردم نظام اسلامی مستحق این وضعیت نیستند و شما چرا اینگونه رفتار می‌کنید؟! نقد باید عالمانه و درست باشد، باید از ولایت فقیه، نظام و حکومت اسلامی دفاع کنیم و باید از کسانی که این حکومت و نظام را تضعیف می‌کنند و به آن لطمه می‌زنند انتقاد کنیم، نباید ساکت باشیم. آنجایی که باید تأیید کنیم، تأیید کنیم و آنجایی هم که باید اعتراض کنیم، اعتراض کنیم.

 

جشن دهه فجر را مثل نیمه شعبان بزرگ بدارید! 

آقا می‌فرمایند که جشن دهه فجر را در حد جشن نیمه شعبان باید بزرگ بدارید. فرض بگیرید ما الآن در حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هستیم، سلمان فارسی یا مالک اشتر آمده، گفته است که روز غدیر را باید مردم جشن بگیرند، اما مردم جشن نگیرند! حضرت آقا می‌فرمایند: «22بهمن در حکم عید غدیر است چون در آن روز بود که نعمت ولایت و تکمیل نعمت الهی برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت».

 

لبیک یا خامنه‌ای لبیک یا حسین است

نائب امام اینطور می‌فرمایند، ما الآن باید چکار کنیم؟ آقا می‌فرمایند: «همه جلوی خانه‌هایتان پرچم جمهوری اسلامی بزنید» نتیجه‌اش این است؛ ما پای انقلاب هستیم، ما حساسیم، همانطور که محرم می‌شود درِ خانه‌هایتان پرچم امام حسین(علیه‌السلام) می‌زنید. اگر امام حسینی هستید جای پرچم امام حسین(علیه‌السلام) در دهه فجر، پرچم جمهوری اسلامی بزنید. این یعنی من امروز امام حسینی‌ام، چون قرار بود امام حسین(علیه‌السلام) به حکومت برسند نرسیدند، امام حسین(علیه‌السلام) را به شهادت رساندند، ولی ایشان ‌چنین حکومتی را می‌خواستند. چون فرمودند؛ حکومت به آن شکل فاتحه اسلام را خوانده است. یک حکومت با این چارچوب درست شده، مشکلات هم دارد. این گرسنه‌ها و مشکلاتی که در حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بود. حضرت می‌فرمودند که شما بیایید تعظیم شعائر کنید، مثلاً حج بروید می‌گفتند؛ چه کسی با این مشکلات حج می‌تواند برود؟!

 

تعظیم شعائر انقلاب، رمز ماندگاری انقلاب/ انقلاب را در چشم مردم عزیز کنید

 بایست شعائر انقلاب را تعظیم کرد، این، انقلاب را زنده نگه می‌دارد. می‌گویند پرچم چه مشکلی را حل می‌کند؟ اگر مشکل حل نمی‌کرد نائب‌الامام این را نمی‌گفتند، سطح این حرف اینقدر نیست که رهبر جامعه بیایند این حرف‌ها را بزنند. اینها کارهای اجرایی هستند، باید بقیه بگویند. ظاهراً هیچ‌کس انجام نمی‌دهد یا خیلی جدی نمی‌گیرند. مسئولین محترم در جمهوری اسلامی در دهه فجر باید ثمرات تلاش‌های خودشان در طول سال برای مردم را افتتاح کنند. گرامی‌داشت 1۲بهمن سالروز ورود امام به ایران این نیست که شما به فرودگاه بروید و در فرودگاه به امام ادای احترام کنید. امام(رحمت‌الله‌علیه) ۴۷ سال پیش آمده‌اند. حرف‌های امام(رحمت‌الله‌علیه‌) را عمل کنید. کاری کنید که مردم ۲2بهمن درِ خانه‌ها و مغازه‌هایشان پرچم بزنند. انقلاب را در چشم مردم عزیز کنید.

جشن‌های دهه فجر باید گرفته شود درست است، بعضی حرکت‌ها دیگر واقعا درست نیست. وقتتان را برای مصائب و مشکلات مردم بگذارید. بنده نگفتم مراسم و برنامه نباشد، من گفتم پرچم هم در خانه بزنید. همه نهادها و ادارات هم باید کار خودشان را بکنند ولی فقط این چیزها نباشد و مردم در هیچ اداره‌ای راضی نباشند!

 

نتیجه مجلس امام حسین(علیهالسلام) باید حرکت و تلاش مؤثر باشد

 ما الآن در حکومت اسلامی هستیم، وضعیت ما این است که تحت این حکومت و پرچم به عنوان بهترین و هدایت‌گرترین مردم این عالم که خدا دونفر از بالاترین انسان‌هایش را و امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) دوتا از بهترین نوابشان را در این دوران به ما و این جامعه هدیه دادند، بنابراین ما نباید کوتاهی کنیم، نباید انقلاب را تضعیف کنیم، نباید دور رهبرمان را خالی کنیم، نباید تعدادمان کم شود، بلکه باید تلاش کنیم.

 نتیجه این منبر و این جلسات باید حرکت بشود؛ حرکت یعنی هرکدام از شما بزرگواران از منبر امام حسین(علیه‌السلام)، برای خودتان تکلیفی دریافت کرده باشید و از همین حالا و از فردا اقدام آن را عملی کنید، این ثمره می‌شود. اگر این شد منبر فایده‌ای داشته، حضور شما هم فایده‌ای داشته، امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) هم دعایمان می‌کنند، ان‌شاءالله گره‌ها هم باز می‌شود.

خدایا به حق ابا‌عبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) ما را از این مسیر نورانی منحرف نفرما. خدایا به همه مسئولین ما و به همه خدمتگزاران این مملکت و نظام بصیرت و فهم و تبعیت از منویات نائب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) عنایت بفرما.


[1]. بحارالانوار، ج52، ص124-123.

[2]. بحارالانوار، ۳/ ۲۶۱.

[3]. بحار الأنوار؛ ج 60، ص 216.

[4]. بحارالانوار، ج 68، ص 139.

[5]. سوره اعراف، آیه 58.

[6]. سوره آ‌ل‌عمران، آیه 140.

[7]. مناقب آل أبی‌طالب، ج ۴، ص ۳۵.