مقاومت؛ سپر دفاعی در مقابل شیاطین

مقاومت؛ سپر دفاعی در مقابل شیاطین


مقاومت؛ سپر دفاعی در مقابل شیاطین

 

حجتالاسلام مهدوی‌نژاد: از جمله جنگ‌های ناشناخته، جنگ‌های متافیزیکی و درگیری ابلیس با جبهه‌ حق و مؤمنان است. در آخرالزمان درگیری بین مؤمنان و کفار همه‌جانبه و عمیق می‌شود. // شیطان از روز اول آرایش جنگی داشته ولی در دوران آخر‌الزمان درگیری شدید‌تر و جدی‌تر می‌شود. // فصل جداکننده‌ اهل ایمان با مؤمنان بدلی در مسئله ایمان به غیب است/ قدرت شیاطین انس از شیاطین جن بیشتر است. // یکی از درگیری‌های جدی حضرت ولی عصر در زمان ظهور، درگیری با لشکریان جن است که با حضرت می‌جنگند. // شیطان کاری می‌کند از یاد خداوند غافل شویم. از یاد مرگ و قیامت غفلت کنیم. انسان در فضای غفلت به شیطان سواری می‌دهد و به انحراف کشیده می‌شود. // فضای مجازی ابلیس مجسم است که دارد همه را در خود‌ش غرق می‌کند، عواطف و رابطه‌ها را خدشه‌دار می‌کند، فامیل‌ها را از هم دور کرده است. // دوستان عزیز! گناه، زخم جسم و روح انسان است. هر چه انسان بیشتر مبتلا به گناه شود، تسلط شیطان بیشتر می‌شود.

 

شناسنامه:

عنوان مراسم: شنبههای ضدصهیونیستی، گرامیداشت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی

موضوع سخنرانی: جنگ ناشناخته

تاریخ: شنبه 12/8/1403

مکان: مدینه‌ العلم کاظمیه

 

خطر خیلی به شما نزدیک است!

وجود مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در عبارتی فرمودند: «أنا النَّذیرُ العُریانُ»[1]؛ من بیم‌دهنده برهنه‌ام. عرب در جاهلیت قبل از اسلام ـظاهراً این سنت، بعدها هم بوده استـ وقتی دشمن به شهری حمله می‌کرد و اینقدر نزدیک می‌شد که فرصت اطلاع‌رسانی‌های معمول نبود باید به اصطلاح آژیر خطر می‌زدند و فوریت و نزدیک بودن خطر را گوشزد می‌کردند، یک نفر بالای برج و بارو یا قلعه‌ شهر می‌رفت و پیراهنش را بیرون می‌آورد و برهنه می‌شد و آن را تکان می‌داد و فریاد می‌زد که دشمن نزدیک است. این کنایه از آن‌ بود که خطر خیلی نزدیک است. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند؛ من همان بیم‌دهنده‌ برهنه‌ام. حضرت می‌خواهند بفرمایند که خطر خیلی به شما نزدیک است.

در آخرالزمان درگیری بین مؤمنان و کفار همه‌جانبه و عمیق می‌شود. این جنگ‌های ترکیبی که مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) هم اشاره کردند؛ یکی از ویژگی‌های دوران آخر‌الزمان است. یعنی هر چه فتنه‌ها به صورت اختصاصی در دوران مختلف تاریخ اتفاق می‌افتاد، همه این امتحانات سخت به صورت امتحان جامع در آخرالزمان از مؤمنین گرفته می‌شود. امتحانات پیچیده و سخت، جنگ‌های نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی‌، امنیتی، اخلاقی، درگیری‌های جسمی، روحی، فیزیکی، متافیزیکی در برهه‌هایی از تاریخ به صورت اختصاصی خود نشان می‌داده است. اما همه‌ اینها در دوران آخر‌الزمان نزدیک به ظهور با هم اتفاق می‌افتد؛ این کار را سخت می‌کند.

 

آغاز درگیری ابلیس با جبهه حق/ آرایش جنگی شیطان از روز اول

از جمله جنگ‌های ناشناخته، جنگ‌های متافیزیکی و درگیری ابلیس با جبهه‌ حق و مؤمنان است. درگیری شیطان با انسان از همان خلقت حضرت آدم و سجده نکردن بر ایشان شروع شد. درگیری ابلیس با جبهه‌ ایمان با یک آرایش جنگی شروع شد؛ یعنی آرایش عادی نبوده است. ‌از همان اول وقتی رانده شد به خداوند متعال خطاب کرد: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ»[2]؛ تهدید می‌کند می‌گوید؛ من سر راه اینها در مسیر صراط مستقیم خواهم ایستاد، من در کمینشان هستم. «لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا»[3]؛ همه‌ آنها را دهانه می‌زنم همه‌ آنها را رام خودم می‌کنم مگر گروه کمی همه آنها را گمراه می‌کنم. «َأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»[4]؛ همه‌ آنها را اغوا می‌کنم فریب می‌دهم.

شیطان از روز اول آرایش جنگی داشته، ولی در دوران آخر‌الزمان این مسئله شدید‌تر می‌شود تغییر می‌کند درگیری خیلی جدی‌تر می‌شود. مثال واضح: 75 سال است صهیونیست‌ها فلسطین و قدس را اشغال کرده‌اند، انسان‌ها را می‌کشند، ولی آن کشتار 75 سال کجا، این کشتار یک سال و اندی اخیر کجا؟ ملاحظه بفرمایید چگونه می‌کشند؟! قبلاً هم می‌کشتند اما الآن چه کسانی و با چه حجم و چه وضعیتی می‌کشند؟! شیطان در آخرالزمان اینگونه درگیر می‌شود و به مؤمنان رحم نمی‌کند. چون در حدیث شریف هست که با ظهور حضرت حجت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) حضرت گردن ابلیس را خواهند زد. سرسلسله فتنه در عالم نابود خواهد شد. البته نفس اماره سر جایش هست، اما حضرت، ابلیس را گردن می‌زنند، رأس جریان را از بین می‌برند. چون مرگش نزدیک است، همه‌ قوایش را جمع می‌کند که ریشه اهل ایمان را بکند و می‌داند که آخرش نابود می‌شود. فقط می‌خواهد که هر چقدر می‌تواند بیشتر با‌ خود غرق کند، عین صهیونیست‌‌ها.

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) فرمودند: «مسئله‌ درگیری امروز صهیونیست‌ها با جبهه‌ مقاومت، مسئله‌ مرگ و زندگی است.» یعنی رژیم صهیونیستی دارد نابود می‌شود که اینطور دست و پا می‌زند. می‌خواهد تا می‌تواند مؤمنین را نابود کند.

 

ایمان به غیب، فصل جداکننده مؤمن واقعی از بدلی

در جبهه‌ ابلیس، در یک جنگ نا‌مرئی با دشمنان نامرئی که نیاز به ایمان به غیب دارد، اتفاقات عجیب و غریبی می‌افتد و باید آمادگی داشت. «الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالغَیبِ»[5]. فصل جداکننده‌ اهل ایمان، ایمان حقیقی با مؤمنان بدلی و لیبرال در همین مسئله ایمان به غیب است؛ اینها ایمان دارند به آنچه که دیده نمی‌شود ولی خدا وعده‌اش را داده است.

تمدن غرب کاری کرده که محاسبات غیبی از دستگاه محاسباتی بشر خارج شود. اینکه رضایت الهی در عملی که من می‌خواهم انجام دهم، مطرح است چقدر محاسبه می‌شود؟ اینکه جبهه شیطان خوشحال نشود، شیطان نتواند در ما تصرفی کند؛ در محاسبات ما چقدر دخیل است؟ اگر من از این راه بروم، چطور می‌شود؟ گاهی ما چرتکه می‌اندازیم و گاهی در محاسباتمان زهرماری(گناه) هم دخیل می‌کنیم، آن زهرماری یعنی همان حذف معادلات غیبی. گناه را در محاسباتمان راه می‌دهیم و همین گناه، راه را برای تسلط شیطان باز می‌کند.

 

برتری قدرت شیاطین انس بر شیاطین جن

شیطان، ابلیس، علت تامه انحرافات و بدبختی‌های بشر نیست، بلکه علت ناقصه است. یعنی بخشی از مصیبت ما شیاطینند. ما نفس امّاره و شیاطین انس داریم که طبق شهادت آیات قرآن، قدرت شیاطین انس از شیاطین جن بیشتر است. برای اینکه شیطان جن، وسوسه می‌کند، «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ»[6] وسوسه و القا می‌کند اما شیطان انس، این القا و وسوسه را به کتاب، لباس و غذا تبدیل می‌کند؛ به یک خروجی عینی تبدیل می‌کند و به خورد من و شما می‌دهد. شیطان فقط وسوسه می‌کند. قدرت شیاطین انس بیشتر است.

 

جادو و نجوم، ابزار کار شیاطین در زمان حضرت سلیمان

طبق روایات در دوران حضرت سلیمان نبی(علیه‌السلام)، شیاطین و جنیان مادی و غلیظ شدند، شکل پیدا کردند، ظاهر شدند و دیده‌ شدند که حضرت سلیمان(‌علیه‌السلام) این شیاطین را تسخیر کرد، به شیاطین و جنیان کافر غل و زنجیر زد و آنها را تسخیر کرد. این‌ جنیان در زمان حضرت سلیمان(علیه‌السلام) دو کار می‌کردند: 1. آموزش علم سحر و جادو و طلسمات به عده‌ای از خواص جامعه که می‌خواستند بر مردم مسلط شوند و اهل هوای نفس بودند. 2. آموزش علم نجوم و کهانت.

حضرت علی‌(علیه‌السلام) می‌فرمایند؛ آن دسته از اطلاعاتی که از علم نجوم برای مسایل عادی زندگی شما و تشخیص‌های علمی شما و پیدا کردن راه و آب‌ و ‌هوا و... است استفاده کنید، اما بیشتر از آن که وارد شرایط زندگی و آینده می‌شود و غیب‌گویی می‌کند به سمتش نروید چراکه شما را به کفر می‌کشاند؛ زیرا اگر شما به سمت این مسائل بروید، بنده و برده کسی می‌شوید که این حرف‌ها را می‌زند، این حرف‌ها برای شما حجیت پیدا می‌کند و بعد ایمانتان نسبت به اینکه خدا قدرت دارد اینها را تغییر دهد، کم می‌شود.

 

مهندسی افکار با علم نجوم

با کمک علم سحر و جادو طلسمات و علم نجوم، یک‌سری پیشگویی‌هایی کنند و در آینده امور تصرف کند که این مهندسی افکار می‌شود. آن‌وقت، ولی فقیه در جامعه مطلبی را بیان می‌کند و تحلیلی را ارائه می‌کند که ما باید سیر طبیعی خودمان را به سمت آینده طی کنیم، شما وقتی یک‌سری چیزها را بدانید، ولو اینکه درست باشد؛ آن‌وقت شما به تکلیف خودتان عمل نمی‌کنید، می‌گویید الحمدلله قرار است ما پیروز شویم، آن‌وقت به تکلیف عمل نمی‌کنید. قرار نیست ما با دانستن غیب، مسیر را طی کنیم، ما باید امتحان بدهیم. ناگهان خداوند عزوجل بساط همه چیز را به هم می‌زند و پیشگویی‌ها را به هم می‌زند. امام زمان(ارواحنافداه) می‌فرمایند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا»[7] نه «إلی المنجمین و الی کَهَنَه»، در آخرالزمان در حوادث واقعه به هیچ‌کس رجوع نکنید الا به ولی فقیه.

 

کار شیاطین در زمان حضرت سلیمان تلاوت و تعلیم بود

شیاطین در زمان حضرت سلیمان(علیه‌السلام) طبق تفاسیر دو کار انجام می‌دادند: تلاوت؛ یعنی القا و تعلیم؛ یعنی مدام وسوسه می‌کردند و یاد می‌دادند. حضرت سلیمان(علیه‌السلام) با قدرت الهی اینها را تسخیر کرد و بعد از حضرت سلیمان(علیه‌السلام) اینها به عالم رقّت خودشان برگشتند و جنیان رقیق شدند و از حالت غلظت و مادیت خارج شدند و دیگر این اتفاق نیفتاد مگر در زمان‌هایی که خود ابلیس بر انبیا ظاهر می‌شد یا اتفاقات خاصی می‌افتاد. این ادامه دارد تا در زمان ظهور و نزدیکی‌های ظهور این اتفاق دوباره رخ می‌دهد.

 

درگیری با لشکریان جن، از درگیری‌های جدی حضرت در زمان ظهور

از آنجا که برای شیاطین مسئله مرگ و زندگی است، تمام قوای خودشان را جمع می‌کنند و در مراحلی ظهور و بروز پیدا می‌کنند. یکی از درگیری‌های جدی حضرت در زمان ظهور، درگیری با لشکریان جن است که اینها ظاهر می‌شوند و با حضرت می‌جنگند. روایت مفصلی هست که می‌فرماید تعداد اینها زیاد است و لشکرشان تمام نمی‌شود و در روایتی از حضرت آمده که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌آیند و به جنگ اینها می‌روند و در روایتی داریم که حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به جنگ اینها می‌روند و با سلاحی از نور قلع و قمع‌شان می‌کنند. درگیری با جبهه شیاطین، یک درگیری عمیق و جدی است. شیطان تمام قوای خودش را جمع می‌کند و به زندگی و جامعه مؤمنان وارد می‌شود و دخل و تصرف می‌کند و درگیری ایجاد می‌کند. اوایل در مرحله القا، تلاوت و تعلیم است، یعنی همان کاری که در زمان حضرت سلیمان(علیه‌السلام) کردند یعنی یک‌سری افراد را آموزش می‌دهند.

 

تجسم شیاطین برای بعضی افراد

یکی از اساتید بسیار موثق فرمودند بنا به اسناد، گزارشات و بازجویی‌ها، در زمان کنونی افرادی پیدا شده‌اند که شیطان بر اینها مجسم شده و مطالبی را به آنها می‌گوید که منشأ بعضی از فتنه‌هاست که در کشور اتفاق افتاد. از جمله اینکه بعضی از چهره‌ها و شخصیت‌ها دچار یک‌سری خبط و خطاها و لغزش‌هایی شدند که اینها مایه آبروریزی در جامعه ایمانی می‌شود که بعد این باعث می‌شود مردم از جامعه ایمانی و مؤمنین و مساجد و جاهای خوب فاصله بگیرند. اینها نقشه‌های طراحی‌شده ابلیس است که افرادی را برای نفوذ در این شخصیت‌ها می‌گمارد و القا می‌کند و به انحراف می‌کشد. اول در مرحله القا و تعلیم و بعد نزدیک ظهور اینها مجسم می‌شوند. یعنی هرچقدر به ظهور حضرت نزدیک می‌شود اینها تجسم پیدا می‌کنند.

 

کیفیت درگیری جبهه شیاطین با جبهه حق/  جادوگران در صف ارتش صهیونیست‌ها

شیطان وقتی که سجده نکرد و رانده شد، از خدا مهلت خواست: «أَنْظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[8](به من مهلت بده تا قیامت) خدا به او مهلت داد ولی نه تا قیامت. فرمود: «إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»[9]؛ تا وقت معلوم تا وقتی که من می‌دانم و آن وقت معلوم ظهور حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است که می‌آیند و گردنش را می‌زنند. این درگیری‌های شیاطین با جبهه حق ادامه دارد و اینقدر سطح درگیری مماس می‌شود تا آنجا که در روایات دارد که صیحه آسمانی از نشانه‌های حتمی ظهور است، یعنی صبح صدای جبرئیل از آسمان شنیده می‌شود که مژده به ظهور حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می‌دهد، عصر از همان آسمان ندا می‌آید که نه فلانی بر حق است. وعده سفیانی را می‌دهد، مردم گیج می‌شوند. سطح درگیری یعنی پابه‌پای جبهه حق، تردید ایجاد می‌کند و از آنجا نهایتاً صف دو تا می‌شود. آنهایی که طرف قبول صیحه آسمانی صبح می‌روند و آنهایی که طرف قبول صیحه آسمانی عصر می‌روند! قبل از ظهور این ماجراها عمیق‌تر می‌شود.

کتاب‌های استاد فرج نژاد را مطالعه کنید. صهیونیست‌ها امروز جادوگران را به عنوان عضو ارتش خودشان استخدام کرده‌اند، یعنی اینها در ارتش‌شان هستند. بخشی از عملیات‌های اطلاعاتی اینها توسط این قدرت‌های ماورائی اتفاق می‌افتد. اینها شیاطین را وارد زندگی مؤمنان کردند.

 

«مدبرات امراً» امدادهای غیبی جبهه حق/ بازوهای خدای متعال در عالم غیب‌

 جمهوری اسلامی، دارای نفوس زکیه است که نفوس این علما، صلحا در رأس آنها مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) این قدرت‌ها را دارند که چنین کارهایی را انجام دهند. ما در تفاسیر، روایاتی تحت عنوان «مدبرات امراً» داریم. بخشی از این «مدبرات امراً» ملائکه الله هستند که برای امداد مؤمنان غیبی می‌آیند، بخشی شهدا هستند. ارواح طیبه شهدا. طبق اعتقادات ما آن طرف در صحنه غیب این عالم هم یک درگیری جدی بین شیاطین و ارواح مؤمنین هست؛ لذا ما گمان نمی‌کنیم وقتی سیدحسن نصرالله شهید می‌شود کار او تمام می‌شود. او وارد یک درگیری عمیق‌تری می‌شود، در عالمی که ایمان به غیب لازم دارد. خیلی از امور آنجا تدبیر می‌شود، گاهی از برخی افراد موثق می‌شنویم: من در عالم رؤیا فلان شهید را دیدم به ما گفت شما فکر می‌کنید شما جلو می‌روید ما جلوتر از شما حرکت می‌کنیم ما داریم یک‌سری زمینه‌ها را فراهم می‌کنیم؛ واقیعت امر هم همین است. اینها دست و بازوهای خدای متعال در عالم غیب‌اند! اینها را موساد و سیا و... استفاده می‌کنند ما هم استفاده‌هایی می‌کنیم و خدا ملائکه‌اش را به کمک ما می‌فرستد و شهدا کمک این انقلاب و این مسیرند.

 

حمله به فردیت و جمعیت افراد توسط شیاطین

یکی از کارهایی که دشمنان و صهیونیست‌ها‌ و از طرف آنها این جریانات ماورائی انجام می‌دهند، حمله به فردیت و جمعیت افراد است. حمله به فردیت افراد این است که فرد دچار ترکش می‌شود، به او حمله می‌کنند، مثلاً روی حافظه‌اش تاثیر می‌گذارند، در دستگاه محاسباتی‌اش ورود می‌کنند، دچار فراموشی‌های موقت می‌شود، مثلاً نمازش یادش می‌رود؛ مخصوصاً آنهایی که خیلی باحافظه و بابرنامه‌ و مؤثرند، دچار چنین حملاتی می‌شوند. دائم کارهایشان یادشان می‌رود، فراموشی موقت می‌گیرند. فراموشی‌های طولانی؛ مثل فراموش کردن یاد خدا، گاهی ما در هیئت و مسجدیم، کارهای دینی انجام می‌دهیم ولی از یاد خدا غافلیم، کارهایمان «قربة الی‌الله» نیست. برای همین می‌گویند نیت مهم است. نیت برای این است که شما یاد خدا را فراموش نکنید، نیت یعنی یاد خدا، این یاد خدا مصون می‌کند. شیطان کاری می‌کند شما از یاد خدا و یاد مرگ و قیامت غافل شوید. این غفلت است، در فضای غفلت انسان به شیطان سواری می‌دهد و به انحراف کشیده می‌شود.

 

حمله شیطان به جمعیت

درباره حمله به جمعیت باید گفت: خانواده یک جمعیت است. قرآن می‌فرماید: «یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ»[10]، یکی از کارهای شیاطین این است که بین زن و شوهر تفرقه می‌اندازند. دختر مذهبی، باسواد، انقلابی و... پسر مذهبی، باسواد، انقلابی و... هیچ مشکلی نبوده، بررسی هم کرده‌اند، حرف و حدیثی هم نبوده، وارد زندگی شده‌اند، بیخود و بی‌جهت سر مسائلی که خودشان هم تعجب می‌کنند به جان هم می‌افتند و زندگی مشترک به طلاق کشیده می‌شود. گاهی حتی زمینه تحقیق و بررسی هم برای بعضی بسته می‌شود. می‌داند برای ازدواجش یا فلان معامله یا فلان شغل باید بررسی کند، گاهی خودش به دیگران مشاوره می‌داده، حالا که خودش می‌خواهد کاری انجام دهد چشم و گوشش بسته‌ می‌شود، وارد کار می‌شود بعد زمین‌گیر و ورشکسته می‌شود، پول و مالش را می‌برند، آبرویش می‌رود، ایمانش ضعیف می‌شود و در مدار وساوس شیطانی می‌افتد. می‌رود، می‌رود تا از مدار اعتقادات و از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) خارج می‌شود. خدا نکند برای کسی این‌چنین پیش بیاید. آدم‌های مؤثر و تأثیرگذار در جامعه،‌ آنهایی که وقتی هستند یک نفر نیستند، حتماً شیطان سراغ‌شان می‌آید، حتماً برای زمینگیر کردن و نابود کردن آنها طرح و برنامه دارد، باید جدی بگیرید.ا

 

دست شیطان در اختلافات خانوادگی و ازهم‌پاشیدگی جمع‌ها/ تفرقه و اختلاف کار شیطان است

شیطان اختلافات خانوادگی ایجاد می‌کند، خانواده ‌را از هم می‌پا‌شد. بسیار‌ی از خانواده‌ها و فامیل‌ها دیگر با هم ارتباطی ندارند. همین فضا‌ی مجازی اعضا‌ی خانواده را از هم جدا و تسخیر کرده است. پنج نفر وقتی در خانه‌اند، همگی سر‌شان در گوشی است. هیچ‌کدام با هم ارتباط ندارند. فضای مجازی ابلیس مجسم است که دارد همه را در خود‌ش غرق می‌کند. عواطف و رابطه‌ها را خدشه‌دار می‌کند فامیل‌ها را از هم دور کرده است. گاهی دو برادر یا دو خواهر با هم قهرند، دعوا‌ها‌ی فامیلی درست شده است. گاهی یک نفر ده سال است فامیل را ندیده است. خیلی‌ها درگیر این مسائل‌اند. اینها همه ظرفیت‌ها‌ی ایمانی هستند که شیطان سعی دارد از انسان بگیرد و اختلافات اجتماعی ایجاد کند. قرآن می‌فرماید: «أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ»[11] برای اینکه بین شما دشمنی و بغض ایجاد کند. امام معصوم می‌فرماید: در آخر‌الزمان شیطان کاری می‌کند و اختلاف بین مؤمنین ایجاد می‌کند تا حدی که آب دهان به صورت همدیگر می‌اندازند، همدیگر را تکفیر و لعن می‌کنند. مؤمنینی که همه به خدا و به ولایت امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) معتقدند، اهل عزا‌داری و اهل مسجدند! کار شیطان این است.

 

حمله شیطان به جمع‌های ایمانی/ تلاش‌های پراکنده/ خنثی شدن توان‌ها نتیجه اختلاف و درگیری جمع‌های ایمانی

در روایتی امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «مَا اِجْتَمَعَ مِنْ أَصْحَابِنَا جَمَاعَةٌ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ أَوْ فِی شَیْءٍ مِنْ ذِکْرِنَا»[12]؛ هیچ جمعی از اصحاب ما شکل نمی‌گیرد که در آن «ذکر ‌الله» (یاد خدا) باشد «أَوْ فِی شَیْءٍ مِنْ ذِکْرِنَا» یا ذکر ما اهل‌بیت باشد، مدح و فضائل ما را می‌گویند، از مصائب ما را می‌گویند «إِلاَّ بَعَثَ إِبْلِیسُ شَیْطَاناً فِی عُنُقِهِ شَرِیطٌ لِیُفَرِّقَ جَمَاعَتَهُمْ» مگر اینکه ابلیس، شیطانی را مأمور می‌کند برای اینکه جمع آنها را به هم بریزد. یک دفعه می‌بینید جمع‌ها‌ی ایمانی که حلقه‌ها‌ی میانی برای تحقق تمدن بزرگ اسلامی هستند به هم می‌ریزد.

نائب امام زمان در این عصر جهاد، می‌فرماید: این هیئت‌ها، این کانون‌ها‌ی معنویت و اخلاق، این مساجد، این جلسات، این حرکت‌ها‌ی خود‌جوش مردمی، شأن و جایگاهش چیست؟ می‌گوید: باید شما‌ با تمام قوا جبهه شوید. شیطان وارد میدان شده و دارد قلع و قمع می‌کند. دیده می‌شود که مسجد‌‌ی‌ها با هم اختلاف دارند؛ هیئت ‌امناء با امام جماعت، امام جماعت با هیئت امناء یا بچه‌ها‌ی مسجد با بچه‌های پایگاه درگیرند. هیئت با بسیج درگیر و بسیج با پایگاه درگیر است، همه با هم درگیرند. بعد نتیجه خنثی شدن توان‌ها و تفریق می‌شود. این چنین است که کار‌ی اتفاق نمی‌افتد چون همه دارند برای خود‌شان کار می‌کنند. «إِنَّ سَعیَکُم لَشَتَّی»[13]، تلاش‌ها‌ی پراکنده هیچ نتیجه‌ای نمی‌دهد.

آدم‌ها‌ی خوب، مؤمن و توانا که می‌توانند در جمع‌های ایمانی اثر‌گذار باشند، شیطان به واسطه‌ و دلیلی، مثلا یک بد‌اخلاقی از کسی ایجاد می‌شود یا فرد دچار یک مشکل اقتصادی می‌شود، ته دلش خالی می‌شود و دیگر به آن جمع ایمانی نمی‌آید. شیطان یکی‌یکی سرمایه‌های اجتماعی گروه‌ها‌ی ایمانی را می‌گیرد. «لِیُفَرِّقَ جَمَاعَتَهُمْ» اینها باید دست‌شان در دست یکدیگر باشد. دارند برای هم و برای یک جبهۀ کار می‌کنند، همسنگرند، اما دست‌شان را می‌کِشند، این می‌رود یک مسجد دیگر می‌زند، آن یکی می‌رود یک هیئت دیگر می‌زند، آن یکی اصلاً کار‌ی نمی‌کند، آن یکی می‌رود خانه‌اش می‌خوابد. قرآن می‌فرماید: «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ»[14]؛ شیاطین به دوستان‌شان الهام می‌کنند، دم گوش‌شان چیز‌هایی می‌گویند، برای زدن همدیگر، زیر ‌آب زدن و نابود کردن، چیز‌ها‌یی به ذهن‌شان می‌رسد که به عقل جن هم نمی‌رسد. برای نابود کردن و تخریب وقت می‌گذارند.

 

حق نداریم آبروی مؤمن را ببریم/ کاری که شیطان با مؤمنین می‌کند

 آقایی مذهبی، مؤمن و خیلی هم موجه سخنرانی‌ها‌ی یکی از علما را جمع کرده بود و می‌گفت: این حرف‌هایی که این عالم می‌زند، در راستا‌ی سیاست‌ها‌ی آمریکاست، ایشان دارد مقام معظم رهبر‌ی را تخریب می‌کند، این عالم مخالف انقلاب است. این آقا وظیفۀ خود‌ش می‌داند که این عالم را تخریب کند! می‌گویم آقا اینطور نیست، هر کسی ممکن است چهار تا حرف اشتباه بزند. شیطان همین‌طور‌ی آدم‌ها را از صف جبهۀ حق خارج می‌کند. همدیگر را به بیرون صف هل می‌دهیم. مرز وجود دارد، حساب کتاب وجود دارد، سواد و تحلیل می‌خواهد، می‌ایستد که فلانی را تخریب کند و آبرویش را ببرد. شما به چه حقی آبروی کسی را می‌بر‌ید؟ در هیچ شرایطی کسی حق ندارد، آبرو‌ی هیچ مؤمنی را ببرد. اگر کسی آبرو‌ی مؤمنی را ببرد، حدود شرعی آن کاملاً مشخص است. حجت بر خود‌ش می‌داند که این آدم گمراه است و دارد بقیه را گمراه می‌کند. خیر! اینها قاعده دارد سر خود راه نیفتید، مجتهد نشوید، اگر کسی آبروی مؤمنی را ببرد، خداوند در همین دنیا آبرویش را می‌برد، غیر از اینکه عذاب آخرت هم دارد.

تهاجمی که علیه جریان و جبهه انقلاب اتفاق افتاده، غیر از کشتاری که دارد توسط صهیونیست‌ها اتفاق می‌افتد و غیر از ترور‌ها‌یی که دارد اتفاق می‌افتد، در بستر جامعۀ ایمانی بین مؤمنین و شما خوبان دارد اتفاق می‌افتد. ابلیس می‌خواهد نیرو‌ها‌ی پای کار انقلاب اسلامی را به معاند و دشمن تبدیل کند. بالأخره در این فشار‌ها‌ی اقتصاد‌ی و سیاسی و فرهنگی، یک عده بی‌حجابی‌ها را می‌بینند و گارد می‌گیرند. فهمیدن و تحلیل کردن خیلی سخت است که هم امر به معروف نهی از منکر کنید، هم به آرمان‌ها معتقد باشید، هم به انحراف نروید.

 یکی از اساتید بزرگ فرمودند: شیطان دارد این کار را می‌کند، ولی موفق نمی‌شود خیلی‌ها را به تقابل بکشد. نهایتاً عده‌ای از مؤمنین ساکت می‌شوند یا از کار کنار می‌کشند. البته ساکت بودن هم خیلی بد است. مواظب باشید.

 

راه‌ حل مهم دوام آوردن در آخرالزمان/ مقاومت؛ سپر دفاعی در مقابل شیاطین

راه‌ حل دوام آوردن در آخرالزمان چیست؟ «أنا النَّذیرُ العُریانُ» دارم لباسم را دور سرم می‌چرخانم و داد می‌زنم: این خطر جدی است. رفقا همدیگر را تخریب نکنید. زیر‌آب هم دیگر را نزنید، هم دیگر را از صف خارج نکنید. این جنگ مثل سایر جنگ‌ها مجروح دارد، تلفات دارد، باید مجروحین را درمان کرد، باید آنها را از وسط آتش بیرون کشید، باید به کمک‌شان رفت. همه باید وقت بگذار‌یم و دست‌به‌دست هم بدهیم تا کسی که منحرف شده برگردد. اگر این جمع‌ها از هم بپاشد، چه کسی پیروز می‌شود؟ البته این کمک‌ها تخصصی است. خواهش می‌کنم بعضی دکتر نشوند شروع کنند به نسخه دادن. بله یک نسخه عمومی دارد که خواهم گفت. نسخه‌ها‌ی خاص هم دارد. باید مراقب باشیم. باید به همدیگر کمک کنیم. برای همدیگر دعا کنیم.

دو راه‌حل مهم و اساسی و کلیدی وجود دارد: اولاً در چنین شرایطی باید سپر دفاعی داشته باشیم؛ یک بخش از سپر دفاعی ما امور معنوی و یک بخش آن امور مادی است. مانند میدان جنگ، سپر دفاعی برای خودتان بیاورید چگونه در جنگ کلاه‌خود می‌گذارند تا ترکش نخورند، باید در برابر شیطان استقامت و تهاجم داشته باشید. شما در مقابل جریان ابلیس و شیاطین اگر بریدید کارتان تمام است. یحیی سنوار بزرگ‌ترین درسی که داد این بود که در آن لحظه آخر چوبش را پرت کرد. بریدن ممنوع است. اگر بریدید شیطان شما را تسخیر می‌کند. تحمل خود را بالا ببرید. در برابر فشارها و مشکلات صبوری کنید. آرام باشید. خدا را در نظر بگیرید و تهاجمی باشید. شیطان می‌خواهد شما دیگر هیئت نیایید، دیگر مسجد نروید و دیگر کارهای اجتماعی نکنید، می‌خواهد کارهای سیاسی نکنید. پشت‌ سر هم برای شما مشکل درست می‌کند؛ مشکل خانوادگی، شخصی، جسمی و... مریض می‌شوید، صد مشکل برایتان پیش می‌آید، ترک نکنید‌. ولو «بلغ ما بلغ».

رهبری(مدظله‌العالی) فرمودند: مقاومت کنید، هر چه سخت‌تر شد باز مقاومت کنید، تا آنجایی که احساس می‌کنید دیگر نمی‌شود کاری کرد، آنجا هم باز صبر کنید باز به جایی می‌رسید که می‌بینید دیگر همه راه‌ها بسته‌ شده‌، دیگر کار تمام است باز هم صبر و تلاش کنید، آنجا گشایش انفاق خواهد ‌افتاد. مقاومت کنید و کوتاه نیایید.

 

موانع نفوذ و تسلط شیطان/ چگونه جلو نفوذ شیطان را بگیریم/ گناه، زخم جسم و روح انسان

دوستان عزیز! گناه، زخم جسم و روح انسان است. هر چه انسان بیشتر مبتلا به گناه شود، تسلط شیطان بیشتر می‌شود: «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ»[15]؛ تسلط شیطان بر کسانی است که ولایتش را می‌پذیرند. تقویت ایمان، تقوا، نماز اول وقت خیلی مهم است، سجده‌های طولانی بعد از نماز، بینی شیطان را به خاک می‌مالد. با توجه ذکر گفتن، خیلی از ما اهل ذکر و اهل مسجد نیستیم. حرز امام جواد(علیه‌السلام) را حتماً به ‌عنوان سپر دفاعی داشته ‌باشید. در روایت آمده تربت سید‌الشهدا(علیه‌السلام) امان است. بعضی علما توصیه می‌کردند یک مهر تربت همیشه در جیب‌تان باشد. وقتی می‌خواهید سخنرانی کنید، کمی تربت را سر زبان‌ بگذارید و سخنرانی کنید، چون انسان تحت نفوذهای شیطان است. کام بچه‌ها را با تربت امام‌حسین(علیه‌السلام) بردارید. تربت در زندگی‌تان باشد. وقتی جلسه می‌گیرید، شیاطین جن و انس دست به دست هم می‌دهند که همین یک جلسه هفتگی که می‌آیید، نیایید، وقتی هم می‌آیید اثر نکند. باورتان می‌شود چه طلسم‌ها و سحر و جادوهایی در جلسات مختلف پیدا شده و من سؤال کردم و دیدم؟! شما گمان می‌کنید از خانه راه می‌افتید و اینجا می‌آیید، بچه‌ها پارچه می‌زنند و منبر می‌زنند و ما سخنرانی می‌کنیم؟ ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که این جلسه برگزار نشود. این جلسات ذکر می‌خواهد، سلاح معنوی می‌خواهد، استغفار و اذکار خاص می‌خواهد.

 

توصیه‌هایی برای غلبه بر شیاطین/ فیلم‌های مستهجن، راه ورود شیاطین به خانه و زندگی

هر روز صبح پنج مرتبه آیت‌الکرسی بخوانید. دعای شریف «أللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ»[16] که توصیه امام معصوم است و آیت‌الله بهجت(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) تأکید کردند که صبح‌ها سه مرتبه و قبل از غروب خورشید هم سه مرتبه بخوانید. آیه «وَإِن یَکَادُ»[17] را در خانه‌هایتان بزنید. ذکر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را بنویسید و در خانه‌هایتان داشته‌ باشید. توجه کنید ماهواره و فیلم‌های مستهجن یا فیلم‌های پورن که با تلفن همراه می‌بینید، راه ورود و تسلط شیاطین بر خانه و زندگی شماست.

اگر می‌توانید در خانه روضه امام حسین(علیه‌السلام) برگزار کنید، چون بلا را دفع می‌کند. این‌ حرف بنده نیست، خاتم‌العرفا، سیدالعرفا، مرحوم سیدعلی‌آقای قاضی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌گفت: روضه‌خوانی کنید، ولو با دو سه نفر از اهل خانه. روضه و مدح را از طریق موبایل پخش کنید و گریه کنید. بنده در دوران همه‌گیری کرونا به دوستان می‌گفتم: حالا که نمی‌توانیم به خانه همدیگر برویم زنگ بزنید و تلفنی روضه بخوانید. بلند اذان گفتن در خانه، شیاطین و بلاها را دفع می‌کند. ما اینها را انجام نمی‌دهیم و گرفتار می‌شویم. همچنین کارهای حق و برنامه‌های معنوی را ترک نکنید و روی آنها استقامت داشته باشید. اکنون درگیری ما با جبهه ابلیس و صهیونیست‌هاست و جنگ‌های مختلف با هم ترکیب شده است.

فاطمیه نزدیک است، در خانه‌هایتان روضه‌خوانی داشته باشید، در سال یک بار هم روضه خوانی داشته باشید کافی است.

 

راه‌اندازی خانه‌های مقاومت/ مقاومت، تنها را نجات

کاری که به تازگی اعضای هیئت راه انداخته‌اند «خانه‌های مقاومت» است. خانه‌هایتان را به محل مبارزه با صهیونیست‌ها تبدیل کنید. برای برادر و خواهر مبارز و مؤمن پول جمع کنید و لباس گرم تهیه کنید.

دیروز اخبار رقت‌باری از شرایط در سوریه، عراق، لبنان و غزه به گوشمان رسید. چه بلایی بر سر برادران و خواهران دینی ما می‌آید! بنده بعضی از موارد را نمی‌توانم عنوان کنم. درحالی‌که ما راحت غذا می‌خوریم، می‌خوابیم و غر می‌زنیم. در این برهه از آخرالزمان، نباید از این آزمون رفوزه شویم. تا ‌جایی که می‌توانید همسایه‌ها و دوستان را همراه و فعال کنید. خانه‌تان را پاتوق رفت‌ و‌ آمد و جمع‌آوری کمک‌های مردمی کنید. با هم در ارتباط باشید و دیگران را از حالت منفعل بیرون بیاورید. اگر راه افتادید و فعال شدید، شیاطین از شما دفع می‌شوند و خانه و فرزندان‌تان از دایره تسلط آنها خارج می‌شوند. اینها اعمالی است که به ما توصیه کردند.

 

ام ‌المقاومه

یکی از کارهایی که حضرت صدیقه(علیهاالسلام) در روزهای پایانی عمر مبارک‌شان کردند مقاومت بود. به ایشان باید بگوییم: «ام ‌المقاومه». کارها که سخت می‌شود و پیش نمی‌رود، باید بگویید: «یا زهرا». شهید سلیمانی گریه می‌کرد و می‌گفت: رود اروند داشت همه را می‌بُرد، ذکر «یا‌زهرا» کار ما را راه انداخت. باید به مادرمان حضرت زهرا(علیها‌السلام) پناه ببریم. یکی از معانی‌ کلمه «اُمّ» پناهگاه است. در خانه‌هایتان یا‌زهرا بگویید، سر زبانتان «یا ‌زهرا» باشد. عملیات‌هایی که سخت می‌شد رمزش «یا‌ فاطمة‌الزهرا» بود، کار که گره می‌خورد، این ذکر مشکل را حل می‌کرد. این روزها کار گره خورده است، از مادرمان کمک می‌خواهیم.

 

عمری سراسر مبارزه و مقاومت

ما باید مانند حضرت زهرا(علیهاالسلام) مقاومت کنیم. حضرت هجده سال بیشتر از خدا عمر نگرفتند، اما در تمام این سال‌ها مقاومت می‌کردند. هشت روز بعد از به دنیا آوردن امام حسن(علیه‌السلام)، همسایه‌ها و زنان مدینه را همراه کردند و به میدان جنگ رفتند تا برای رزمندگان امدادگری کنند. بی‌بی اکثر عمرشان در مقاومت و جهاد بودند. این روزهای آخر هم حضرت صدیقه(علیهاالسلام) یک مقاومت جانانه کردند. هم حمله کردند، هم مقاومت، هم دفاع کردند.

 بی‌بی در بستر افتاده بودند و نمی‌توانستند جایی برودند، اما خانه‌ را پایگاه دفاع از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) کرده بودند. همسایه‌ها دسته‌دسته به خانه حضرت می‌آمدند، دور بستر ایشان جمع می‌شدند. ایشان هم شروع به حرف زدن و تبیین می‌کردند. می‌پرسیدند: «کَیْفَ اَصْبَحْتِ عَنْ لَیْلَتِکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله؟»[18]؛ حالت چطور است؟ به جای اینکه از دردهای جسمی بگویند، می‌فرمودند: «اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَبَدٍ وَ کَرْبٍ، فُقِدَ الْنَبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصیُّ» من به دو بلا گرفتار شدم...؛ اصلاً حرف خودشان را نمی‌زدند. حال و احوال عاشقان و با معرفت‌ها اینگونه است، در اوج سختی و درد، سلامتی مولا را می‌خواهند.

 در بستر افتاده بودند عدهای به عیادتشان آمدند. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: بگویم بروند؟ بی‌بی عرضه داشتند: هر چه شما بگویید. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) إذن دادند تا بیایند. بی‌بی همان‌ جلسه عیادت را به جلسه محاکمه تبدیل کردند. زمانی که خودشان می‌توانستند به اُحد یا مسجد می‌رفتند و حرف می‌زدند، ولی وقتی نمی‌توانستند در خانه ماندند و همه را به خانه‌شان کشاندند و حرف‌هایشان را زدند.

 جهاد بی‌بی را ببینید! ایشان فکر بعد از شهادت را هم کرده بودند؛ مبارزه تمام نمی‌شود. وصیت کردند مرا طوری دفن کنید که احدی باخبر نشود. ایشان می‌خواستند برای همه سؤال شود که چرا دختر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) وصیت کردند کسی به تشییع جنازه‌ ایشان نیاید؟ باید طوری زندگی کنیم که برای دشمن خار چشم باشیم.

 

متوسل به حضرت زهرا(علیها‌السلام)

عزیزی می‌گفت: در عملیات 33 روزه بی‌بی را در عالم رؤیا دیدم، گفتم بی‌بی اگر شما کمک نکنید نمی‌شود. فرمودند: من دعایتان می‌کنم. گفتم: بیشتر از دعا... فرمودند: دعایتان می‌کنم. اصرار کردم و گفتم: بی‌بی جان! کاری غیر از دعا بکنید. فرمودند: باشد. به حضرت زهرا(علیها‌السلام) اصرار کنید. کار خیلی سخت شده است. سیدحسن نصرالله، یعنی سومین شخصیت عالم تشیع را از دست داده‌ا‌یم. ایشان نایبِ نایبِ امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و در بیعت رهبر بودند. سومین شخصیت عالم تشیع، یعنی دو شخصیت دیگر باقی مانده، صهیونیست‌ها می‌خواهند رهبری را هم بزنند که بعد به خیال واهی خود امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) را پیدا کنند. آن‌وقت ما نشسته‌ایم و کاری نمی‌کنیم. چرا خانه‌ها و کوچه‌ها ساکت و راکد است؟ در قیامت صورت سیلی‌خورده بی‌بی شاهد است. کسانی که ایستادند و تماشا کردند تا فاطمه زهرا(علیهاالسلام) سیلی بخورد، تعدادشان بیشتر از آنهایی بود که سیلی زدند. حواسمان باشد ما هم از آن دسته نباشیم و تمام تلاش‌مان را انجام دهیم. ما برای امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) سیلی نخوردیم، ما دستمان زخم نشده، حتی یک سوزن به دستمان فرو نرفته، ولی در غزه هفده‌هزار طفل کشته شدند و بیست‌هزار نفر مفقودند، این قتل ‌عام بشریت است. همه‌ ندای «یا علی» و «یا حسین» سرمی‌دهند ما هم باید کاری کنیم، باید همچون حضرت زهرا(علیهاالسلام) در میدان باشیم.

من گرچه گنهکار و بد هستم زهرا           مسکین درت بوده و هستم زهرا

ریشه چادرت مرا دست‌آویز               دامن مکش از کرم ز دستم زهرا

روضه من همین دوبیت است؛ گفت:

دردا که فراق ناتوان ساخت مرا       در بستر ناتوانی انداخت مرا

از غصه چنان شدم که بر بالینم       زینب من آمد و نشناخت‌ مرا

سلمان آمد و گفت: یا فضه! فاطمه زهرا کجاست؟ فضه گفت: مگر نمی‌بینی زیر این چادر است. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: مادر ما مثل شبحی شده بود.

 


[1]. میزان الحکمه، ج 10.

[2]. سوره اعراف، آیه 16.

[3]. سوره اسراء، آیه 62.

[4]. سوره ص، آیه 82.

[5]. سوره بقره، آیه 3.

[6]. سوره ناس، ایه 5.

[7]. کمال الدین، شیخ صدوق؛ ج 2، ص 483.

[8]. سوره حجر، آیه 36.  

[9]. همان، آیه 38.

[10]. سوره بقره، آیه 102.

[11]. سوره مائده، آیه 91.

[12]. شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج ۳، ص ۴۵۹.

[13]. سوره لیل، ایه 4.

[14]. سوره انعام، آیه 121.

[15]. سوره نحل، آیه 16.

[16]. الکافی، ج‏۲، ص ۵۳۴.

[17]. سوره قلم، آیه 51.

[18]. بحارالأنوار، ج 43، ص 156.