مثل بچه شتر باش!!

مثل بچه شتر باش!!


مثل بچه شتر باش!!

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: شبهه شبیه حق است، مراقب باش ظاهرش تو را به اشتباه نیندازد و در فتنه به باطل سواری بدهی! // فاصله حق و باطل فقط چهار انگشت است، حق آنست که ببینی و به یقین برسی نه آنکه بشنوی... //یکی از اصول و قواعد اصلی شیطان در انحراف انسان‌ها، و جوامع مؤمنین اختلاف‌افکنی و ایجاد عداوت است. اختلاف‌ها را کف جامعه تبدیل به درگیری نکنید، به سراغ ریش سفیدهای جامعه بروید! // دشمنان امام حسین(علیهالسلام) هم بعضی نوحهها را دوست دارند، نوحههای دوپهلو را...!! // آیا هیئت انصار ولایت، چند شهید را برای خود مصادره کرده است؟! // «از آخر مجلس شهدا را چیدند» در واقع یعنی مدعی نباشید. جلوتر از بقیه باشید، اما خودتان را عقب‌تر از بقیه بدانید. بیشتر از همه کار کنید، کمتر از همه ادعا کنید...

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی

موضوع سخنرانی: بررسی شبهات و فتنه‌ها

زمان: 16/01/1404

مکان: مدینه‌العلم کاظمیه

 

اهمیت بررسی و تحلیل شبهات

می‌خواهم نکاتی را در دو بخش بیان کنم؛ یک نکته‌ درباره حوادثی که در این روزها درباره حادثه تعرض به خط لوله انتقال آب یزد اتفاق ‌افتاد. ما موظفیم درک درستی از حوادثی که در جامعه به وجود می‌آید داشته باشیم. البته نمی‌خواهم وارد جزئیات فنی ماجرای آب شوم؛ چراکه نه منبر جای این حرف‌هاست نه مباحث فنی تخصص ما.

گاهی حوادثی پیش می‌آید که متأثر از ابهامات و شبهات است؛ آدم چیزی را به یقین نمی‌داند، شبهه‌ای مطرح می‌شود، ظاهراً هم درست به نظر می‌رسد، انسان در مورد آن مسئله تحقیق نمی‌کند ولی شروع می‌کند به تحلیل کردن، حرف زدن، موضع گرفتن و برخورد کردن.

 

شبهه ایجاد فتنه می‌کند

آدم مؤمن در زندگی باید دقیق باشد و ظاهربین نباشد تا در شبهات نیفتد. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ»[1]؛ شبهه تنها از این ‌جهت شبهه نامیده شده که شباهتی به حق دارد؛ یعنی چیزی است که شبیه حق است، فرد نگاه می‌کند و می‌گوید: راست است. درحالی‌که حوادث روزگار اینقدر لایه‌های مختلفی دارد که انسان اگر آنها را بررسی کند، گاهی به چیزهای دیگری می‌رسد. حضرت می‌فرمایند: شبهه امتزاج حق و باطل است. ریشه فتنه از شبهه است. یعنی شما وقتی چیزی شبیه حق را بدون ‌بررسی قبول می‌کنید وارد یک فتنه شده‌اید. فتنه چیست؟ فتنه امتزاج حق و باطل است. باید حق را از باطل جدا کرد تا معلوم شود که فتنه بوده است.

 

روش اولیای خدا در شرایط شبهه و فتنه

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در چنین شرایطی می‌فرمایند: «فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیَها الْیَقِینُ»[2]؛ اولیای خدا در شرایط شبهه و فتنه که قرار می‌گیرند، چراغ راه‌شان یقین است؛ یعنی تا یقین نکنند حرکت نمی‌کنند، تا به یک پدیده‌ مطمئن نشوند حرف نمی‌زنند اقدام نمی‌کنند، بلکه بررسی می‌کنند. «وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَی» و دلیل‌شان برای اینکه اقدامی را انجام دهند، حرکت به سمت هدایت است؛ یعنی با مبانی توحیدی و مبانی هدایت الهی سراغ پدیده‌ها و شبهات می‌روند و تا دلیل روشن و یقین نداشته باشند دست به اقدام نمی‌زنند.

 

با دیدن ظاهر ماجرا قضاوت نکنید

شما در یک فضای مبهم، فقط ظاهر یک چیز را می‌بینید و سریع شروع می‌کنید به انتقاد کردن. سی سال پیش، یک آقای خیلی متدین و خوب با ناراحتی در مورد یکی از اساتید بسیار برجسته شهر بدگویی می‌کرد. این آدم خیلی مؤمن، آن هم استاد بود. می‌گفت: من لحظه اذان مغرب و عشاء فلان استاد را دیدم که همراه زن و فرزند در مغازه مشغول خرید بود. همین استاد پشت تریبون داد می‌زد و مردم را به نماز اول وقت توصیه می‌کرد.

خب! چرا قضاوت می‌کنید؟ شاید مجبور بوده، شاید زن و بچه مجبورش کردند، شاید وقت نداشته، شاید خرید ضروری داشته، شاید به مسافرت می‌رفته و الآن مجبور به خرید بوده است. صدها دلیل می‌شود آورد. چرا نسبت به مؤمن فقط یک ظاهر را می‌بینید؟ چرا می‌گویید: این ظاهر دال بر این است که...؟ نه! قضاوت نکنید. مؤمن باید دقت کند.

 

فاصله حق و باطل، یقین است

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) چهار انگشت را بین گوش و چشم مبارک خود گذاشتند و فرمودند: «أمَا إنّه لیسَ بینَ الحقِّ و الباطلِ إلاّ أربَعُ أصابِعَ... الباطلُ أنْ تقولَ: سَمِعتُ و الحقُّ أنْ تقولَ: رَأیْتُ»[3]؛ باطل، آن است که بگویی: «شنیدم» و حق آن است که بگویی: «دیدم». یعنی شما باید مطمئن شوید. همانطور که وقتی چیزی را به وضوح می‌بینید یقین می‌کنید. در همه امور باید به این مسئله توجه کنیم. «المؤمنُ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ»[4]؛ مؤمن زیرک و هوشیار است. یکی از اوصاف مؤمن این است که فریب ظاهر امور را نمی‌خورد.

 

پرهیز از دشمنی و تخاصم در جامعه مؤمنین

اختلاف و تخاصم ممنوع است. یکی از اصول و قواعد اصلی شیطان در انحراف انسان‌ها، جوامع و مؤمنین اختلاف‌افکنی و ایجاد عداوت است. «أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ»[5]؛ بین شما دشمنی و اختلاف بیندازد. در جامعه مؤمنین اصل دشمنی کار شیطان است. چون ایمان عده‌ای قوی و عده‌ای ضعیف است. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: شما که در پله بالاتر ایمان ایستاده‌ای، آدمی که در پله پایین‌تر ایمان است را نینداز. منظور این است که حس یک مؤمن درجه یک به خود نگیرید، به سایر مؤمنین ضعیف‌تر ضربه نزنید، تحقیرشان نکنید و وارد تخاصم با آنها نشوید. در جامعه مؤمنین «رُحَماءُ بَینَهُم» باید باشید. این نکته بسیار مهمی است.

 

مراجعه به بزرگان و اولیای جامعه

خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا»[6]؛ ای کسانی که ایمان آوردید و اهل اطاعت خدا و رسول و اولی‌الامرید، اگر نزاع بین شما افتاد به خدا و رسول مراجعه کنید. بالاخره هر جامعه اولیا و بزرگانی دارد به آنها مراجعه کنید. اختلاف‌ها را کف جامعه تبدیل به درگیری نکنید، سراغ مسئولین جامعه، ریش‌سفیدها و بزرگترها بروید. لشکرکشی نکنید.

 

اصفهان و یزد، دیار خوبان

مردم اصفهان واقعاً مؤمنند، اصفهان شهر صلحا، عرفا و شهدای بزرگ است. اصفهان استانی ضعیفی نیست، از نظر معنوی، علمی، هنری و فرهنگی شخصیت‌های بزرگی داشته و دارد. همین الآن اولیاء اللهی در آن شهر مشغول زندگی هستند. نمی‌شود شهر و مردم این جامعه را تحقیر کرد.

مردم استان یزد هم دارای علما و صلحای بزرگ، صاحبان مرجعیت و حوزه‌های علمیه و شهدای بزرگ هستند، چرا این دو شهر شاخ به شاخ شوند؟ این خطرناک، بد و زشت است، خواسته شیطان است. هر اختلافی دارید، «فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ» در ساحت مدیریت جامعه و پیش مسئولین بروید، بنشینید آن اختلاف و مسئله را حل کنید، شاخ به شاخ نشوید. زیرا این اختلافات یکپارچگی امت را به هم می‌زند.

 

اعتراض باید مؤثر و درست باشد

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در مسئله برجام فرمودند: اگر مردم به موضوعی اعتراض دارند چرا در خیابان لشکرکشی و اعتراض می‌کنند؟! در یک سالن چندهزار نفر جمع شوید و با استدلال سخنرانی کنید و اعتراض را به گوش مسئولین برسانید. تنش هم ایجاد نمی‌شود. اینها آموزش رفتارهای مدنی در جامعه است.

بعضی از مسئولین بلاهایی سر اقشار جامعه می‌آورند که بندگان خدا می‌بینند گوش شنوایی برای حرف‌شان نیست و این خیانت است. مردم ما مردم خوب و نجیبی هستند وقتی کارد به استخوان می‌رسد صدای آنها در می‌آید. هیچ مکانی را برای رسیدگی قرار نمی‌دهید. گر چه باز هم حرکت‌های این‌چنینی خطرناک است، اما گناه این بی‌تفاوتی‌ها گناه کمی نیست و مقصر مسئولینی هستند که کوتاهی می‌کنند.

خداوند متعال می‌فرماید: «وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُۥ وَلَا تَنَزَعُواْ فَتَفشَلُواْ وَتَذهَبَ رِیحُکُم وَٱصبِرُواْ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّـبِرِینَ»[7]؛ و از خدا و پیامبرش فرمان برید، و با یکدیگر نزاع و اختلاف نکنید، که سست و بددل می‌شوید، قدرت و شوکت‌تان از میان می‌رود. شکیبایی ورزید؛ زیرا خدا با شکیبایان است.

 

در شبهه و حوادث، خود را در فتنه نیندازیم

در مسائل گوناگون و حوادث اجتماعی به موضوعی که بوی اختلاف بین مردم و جامعه از آن می‌آید دامن نزنید، مثلاً لشکرکشی کنیم، مردم یزد و اصفهان به خیابان بیایند و یک عده اعلام کنند که جمعیت میلیونی می‌خواهند به خیابان بیایند و از حق مردم دفاع کنند. قرآن، آیه، حدیث و نهج‌البلاغه داریم، قواعد و حاکمیت داریم، جامعه مدیر دارد، شما باید بروید این مسیر را طی کنید تا به تنازع نیفتید.

یک عده یک‌سری شعار دادند، شما هم شعار و فحش بدهید و بعد در فضای مجازی بین‌المللی پخش شود: دو استان ایران تظاهرات کردند. استان‌های دیگر از مردم استان یزد یا اصفهان حمایت کنند. این کارها به چه معنی است. ما نباید خودمان را در فتنه بیندازیم. در کشور ما دشمن اگر یک مو ببیند از آن پلاس می‌بافد. باید حواسمان جمع باشد البته نباید حق مردم ضایع شود.

 پس آیا هر بلایی سر ما آمد در خانه بنشینیم و ساکت باشیم چون نظام در خطر است؟! تشخیص آن با انسان‌های مؤمن، باتقوا و انقلابی است. آدم می‌تواند احقاق حق و دفع ظلم کند، البته بدون هیجانات کاذب و بهانه دست دشمن دادن. متأسفانه ما تمرین نکردیم، چه در بحث حجاب، چه در بحث مفاسد اقتصادی و مسائل مختلف دیگر.

 

راه حل رفع فتنه و روشن شدن شبهه

حلقه‌های مردمی و میانی، مؤمنین مساجد، هیئت امنا و جمع‌هایی که معتمد مردم هستند برای موضوعات اجتماعی جمع شوند و پیش مسئولین استان‌ها بروند. بعضی‌ می‌گویند اینها حرف است و اینجوری نیست. شما چند دفعه این کار را کردید؟ چقدر رفتار اجتماعی ما تنظیم شده و حساب شده و رفتاری درست است که جامعه را به تنش نکشد؟

 اساتید دانشگاه و حوزه اگر مسئله‌ای در جامعه در سطح کشور یا استان به وجود آمد سخنرانی کنند، مجموعه‌های دانشجویی، حوزوی بیانیه بنویسند و امضاء کنند و به دفتر مسئولین بفرستند، نماینده هم داشته باشند تا پیگیری کند. راه حل مسئله این است.

 

توصیه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در زمان فتنه

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد رفتار مؤمن در فتنه می‌فرمایند: «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.»[8]؛ به هنگام بروز فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتی استوار دارد که بر آن سوار توان شد و نه پستانی شیرده که از آن شیر توان دوشید.

 یک‌سری رفتارها در داخل شهر خودمان می‌شود که آنها هم اشتباه است از سر دلسوزی یک عده متدینین، مذهبی‌ها و هیئتی‌ها از حق مردم می‌خواهند دفاع کنند؛ فراخوان می‌دهند مردم به خیابان می‌آیند، بدون توجه به نکاتی که عرض کردم. از منبری‌ها، هیئتی‌ها و امام حسینی‌ها انتظار می‌رود در چنین مواردی خیلی دقیق باشند؛ چراکه پای حدیث و معارف بزرگ شده‌اند و اینها را باید بلد باشند. کنش و واکنش‌های اجتماعی مؤمنین باید براساس تقوا باشد. وقتی فراخوان بدهید و مردم به خیابان بیایند، دشمنان داخلی و خارجی سوءاستفاده خواهند کرد.

 

نقد به بعضی از هیئت‌ها و نوحه‌خوان‌ها

اجازه دهید کمی نقد کنم. اول شهادت می‌دهم که به همه هیئات مذهبی، مؤمنین و امام حسینی‌ها ارادت دارم ولی یک نقد درون‌گفتمانی که ما یک‌سری اشتباهات داریم و اشتباهاتمان را باید بپذیریم. نوحه‌هایی که می‌خوانید شبکه‌های خارجی و دشمنان انقلاب سوءاستفاده می‌کنند. چرا نوحه دوپهلو می‌خوانید؟ متأسفانه یزد جزء استان‌هایی است که در محرم شبکه‌های معاند روی عزاداری این استان زوم می‌کنند. بعضی هیئات نوحه‌هایی می‌خوانند که از آن بوی مخالفت با انقلاب می‌آید. دشمن پخش می‌کند و می‌گوید منظورشان این است، چون عبارات کاملاً دوپهلو است. در جامعه‌ای که این همه شهید داده و نظامی که مبتنی بر این همه شهید است، این رفتارها ظلم است.

آیا اگر زمان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بودید همین کار را می‌کردید؟ می‌گوید: در زمان حضرت هم ظلم بوده است. اگر قاعده را یاد نگرفته باشید یعنی ظاهری می‌بینید و سریع حمله می‌کنید. پس ابتدا باید قاعده را یاد بگیرید. می‌خواهید یک ظلم را دفع کنید یک ظلم بزرگتر انجام می‌دهید. برای شهر دارالعباده یزد زشت است. اول یک هیئت بود بعد چند هیئت شده است. بعضی استان‌ها به اسم عزای امام حسین(علیه‌السلام) در محرم و در دسته عزا مخالف‌خوانی علیه نظام می‌کنند.

 

مانع سوء‌استفاده دشمن شویم

چقدر قرآن حساس است، خداوند متعال می‌فرمایند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَ قُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ»[9]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! [هنگام سخن گفتن با پیامبر] نگویید: «راعنا» [یعنی: در ارائه احکام، امیال و هوس‌های ما را رعایت کن] و بگویید: «انظرنا» [یعنی: مصلحت دنیا و آخرت ما را ملاحظه کن] و [فرمان‌های خدا و پیامبرش را] بشنوید. و برای کافران عذابی دردناک است.

«راعنا» یک اصطلاح رایج بین اعراب بود. بعد یهودی‌ها این کلمه را به طعنه، تمسخر و تعریض گرفتند و به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) همین «راعنا» را می‌گفتند. خداوند متعال می‌فرماید: چون کلمه «راعنا» دوپهلو است یعنی به غیر از مفهومی که در آن نهفته است، یهودیان از این کلمه استفاده می‌کنند شما دیگر از آن استفاده نکنید. دشمن یک واژه از شما برداشته و علیه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) استفاده می‌کند. شما به جای کلمه «رَاعِنَا» بگویید: «اُنْظُرْنَا».

 از قبله مسلمین که بالاتر نیست. از مهم‌ترین دلایل تغییر قبله به سمت کعبه تحقیر و سرزنش قوم یهود بود. می‌گفتند: شما چه دینی دارید که به سمت قبله ما نماز می‌خوانید. در وسط نماز جبریئل نازل شد و پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به سمت کعبه چرخاند.

مسئله مهم است، شما اگر می‌بینید دشمن از چیزی سوء‌استفاده می‌کند، یهود و صهیونیست فیلم شما را پخش می‌کنند و روی آن تحلیل می‌گذارند شما تجدیدنظر کنید. آبروی «یا حسین» گفتن را در این شهر با این سابقه حسینیه ایران، باید حفظ کنیم. مسائل را خوب بررسی کنیم.

 

نباید از مردم انتقام گرفت

 الآن اگر اتفاقی افتاده، بر فرض که کارشناسی نبوده و اشتباه بوده و تخلف شده، نباید از مردم انتقام گرفت. اینجا مردم به آب نیاز دارند، آب مردم قطع می‌شود. مردم که با مردم نرفتند و آنجا توافق و امضا کنند، مسئولین بودند، خودشان این موضوع را حل کنند. باید سراغ آنهایی که مسئول جامعه‌اند برویم و با آنها مسئله را حل کنیم. این خیلی بد است که انتقامش از مردم گرفته شود. این فرهنگ خوبی نیست.

نکته آخر در این بحث، این است که ما همگی شیعه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هستیم، ایران همه محب امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) هستند، مخصوصاً مردم اصفهان؛ یا علی‌گو هستند. ما هم همین‌طور هستیم. من حتی بعضی از این فیلمهایی که پخش شده بود از همان‌هایی که معترض بودند را دیدم، اسم مبارک امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را می‌برند، یا علی می‌گویند.

 

اخلاق امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در قضیه آب

اخلاق امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)؛ در چنین شرایطی خیلی مهم است که ما چگونه رفتار می‌کنیم. حضرت در واقعه صفین وقتی سپاه معاویه آب را روی سپاه حضرت بست و بعد حضرت فرات را دوباره گرفتند، اشعث بن قیس آدم منافقی بود، به حضرت گفت: آقا اینها آب بر ما بسته بودند الآن ما آب را گرفتیم، ما آب را روی اینها ببندیم و تلافی کنیم. حضرت فرمودند: نه! ما نباید تلافی کنیم آب برای همه موجودات زنده است، به اندازه نیازتان آب بردارید و آزاد بگذارید، بیایند از آب استفاده کنند. حضرت این را به همه یاد دادند.

اصفهان بزرگان و مداحان و علمای بزرگواری دارد، در چنین مواقعی باید به مردم یادآوری کنند. آقا سیره امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) این بود. اینها فرهنگی است که همه ما باید داشته باشیم.

عده‌ای از مؤمنین بالاخره تحت فشار و شرایطی بودند ولی اشعث‌هایی هستند که پشت صحنه چنین فتنه‌هایی را چاق می‌کنند. این اشعث‌ها به شکلی که دارند فکر می‌کنند حقشان ضایع شده است، ممکن است که به پا خیزند. والا مردم، مردم خوبی هستند، به ولایت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) تمسک دارند.

 

معرفی شهدای شاخص هیئت انصار ولایت

 نکته دوم؛ مدتی است دوستان عزیز ما تصاویر چهار شهیدی را که منسوب به هیئت‌اند، هم در فضاسازی هیئت و هم در پوسترهای هیئت به عنوان چهار شهید شاخص استفاده می‌کنند. این چهار شهید عزیزی که دوستان تصاویرشان را زده‌اند، واقعاً می‌خواهیم بگوییم: شهید داده‌ایم و هیئت ما شهیدپرور است؛ نه برای کسب اعتبار اجتماعی و استفاده مادی، در حقیقت فقط بار مسئولیت ما زیاد می‌شود.

اول اینکه این چهار شهید عزیز، در هیئت خادم بودند و بعضی از آنها مسئولیت‌هایی بر عهده داشتند. شهید عزیز حسن‌نژاد در یک مقطع مسئول تبلیغات هیئت بود، در واحد پشتیبانی و تدارکات کار می‌کرد، در اردوهای هیئت فعالیت می‌کرد، فعالیت‌های دیگر هم داشت، در  مجموعه‌های دیگر هم فعالیت می‌کرد، اینجا هم بود و خدمت می‌کرد. همه او را می‌شناسند.

شهید عزیز محمدخانی که افتخار داشتیم در این هیئت رفت‌و‌آمد داشت. در همین جشنواره‌های زیر سایه خورشید، خادم امام رضا(علیه‌السلام) بود، خادم این برنامه‌ها بود و مسئولیت داشت. دوست بودیم می‌آمد و می‌نشستیم حرف می‌زدیم. خودش هیئت داشت، جای دیگر هیئت‌های دیگر می‌رفت اینجا هم توفیق داشتیم در محضر این عزیز بودیم.

شهید عزیز علی اصغر شایق از طلبه‌های خوب و با معنویت، در هیئت رفت و آمد داشت خادمی می‌کرد که بعد در حادثه تروریستی کوفه، انفجاری که اتفاق افتاد مجروح شد و بعد به یزد آمد و شهید شد. طلبه فاضلی بود ما هم افتخار داشتیم در این هیئت رفت‌وآمد داشت.

خانم شهیده محمدی جزء خادمان تدارکات خواهران هیئت بودند و در حادثه کرونا به خاطر آن خدمتی که کردند به شهادت رسیدند.

 

یک هیئت انقلابی، شهیدپرور است

 اولاً که این برای هیئت یک افتخار است که چند خادم شهید داشته باشیم این یعنی این هیئت سکولار نبوده، هیئت انقلابی بوده است. هیئتی که از آن شهید بیرون می‌آید، دغدغه‌اش انقلاب و ولایت بوده، عافیت‌طلب نبوده، فقط حرف نمی‌زده، فقط سینه نمی‌زده است، بلکه بچه‌هایش در میدان مجاهدت بودند، سیاست‌ها و برنامه‌هایش اینگونه بوده است؛ این یعنی هیئت انقلابی است.

ثانیاً انحصاری نیست. این شهدا اینجا رفت‌وآمد می‌کردند. ما خودمان را به آنها منتسب می‌کنیم نه آنها را به خودمان منتسب کنیم. شهدا اینجا رفت‌وآمد داشتند و جاهای دیگر هم رفت‌وآمد داشتند. در اداره، محل کارشان، جاهای دیگر آنها هم از وجود این شهدا، تصاویر، خاطره‌ و زندگی‌شان استفاده کنند و از هر جایی که رفت‌و‌آمدی داشتند فیض ببرند. آنجاها این افتخار را برای خودشان حفظ کنند.

 

تراز نوکر اهل‌بیت بودن/ چرا عکس شهدا را در هیئت می‌زنیم؟

سومین نکته این است: بهره ما از این شهدا استفاده معنوی است. اینکه عکس‌شان را می‌زنیم و منسوب می‌کنیم، فقط بار مسئولیت ما را سنگین می‌کند، هیچ چیز دیگری ندارد. عکس‌شان یعنی اینکه یاد و خاطره شهدا باید زنده بماند، یعنی خط شهادت یادتان نرود، یعنی مسیر حرکت را گم نکنید. برای اینکه به خودمان یادآوری کنیم که در این هیئت عزیزانی بودند که به شهادت رسیدند. نشانه تراز نوکر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بودن اینهاست. یک موقع نوکری اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را در حد انسان‌های ضعیف تنزل ندهیم. الآن باید به این شهدا نگاه کنیم و خودمان را بالا بکشیم.

 

از آخر مجلس شهدا را چیدند

نکته بعدی اینکه شهادت یک امر دست‌نیافتنی نیست؛ آنها دوستان خودمان بودند، کنار هم بودیم، گریه می‌کردیم، سینه می‌زدیم و نوکری می‌کردیم، یک‌دفعه آنها را صدا زدند و بردند ما ماندیم. مهم این است که بدانیم آنها چه چیزی داشتند که رفتند و ما چه چیز نداریم؟ اینکه می‌گویند: «از آخر مجلس شهدا را چیدند» معنایش این نیست که آخر جلسه بنشینید جلو نیایید برای اینکه دیده نشوید، از زیر کار در بروید. بعضی می‌آیند عقب می‌نشینند، می‌گویند از آخر مجلس شهدا را چیدند! این حرف را نزنیم.

«از آخر مجلس شهدا را چیدند» در واقع یعنی مدعی نباشید. جلوتر از بقیه باشید، اما خودتان را عقب‌تر از بقیه بدانید، بیشتر از همه کار کنید، کمتر از همه ادعا کنید خیرتان بیشتر از دیگران به هیئت امام حسین(علیه‌السلام)، دین و انقلاب برسد، کارهای زمین‌مانده هیئت امام حسین(علیه‌السلام) و انقلاب را بردارید ولی باز خودتان را به هیئت، انقلاب، این جامعه، مردم و ولایت بدهکارتر از همه بدانید. این یعنی از آخر مجلس شهدا را چیدند.

 

شهدا راه رسیدن به سیدالشهدا(علیه‌السلام)

توسل ما به همین شهداست. ما با همین شهدا باید به سیدالشهداء(علیه‌السلام) و به شهدای کربلا برسیم، راه نزدیکش همین‌ها هستند.

بیا دل به دریا بزن شک نکن                     سرانجام این رود مرداب نیست

 هرکس پشت سر این شهدا راه بیفتد، وصل به دریا می‌شود. به قول شهید آوینی «بیا ای شهید، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون بکش».

 

نگران غزهایم...

چپ و راست شما را می‌زنند، در غزه اینطور می‌کشند، شما را تحریم می‌کنند. چنگ انداخته‌اند و شما را رها نمی‌کنند، شما هم باید استقامت کنید سر این راه بایستید. نمی‌شود امام حسینی باشید برای آب مردم ناراحت باشید، البته که باید باشید دغدغه هم داشته باشید، ولی برای تکه و پاره شدن بچه‌های غزه و مردم غزه یک بار هم یک بیانیه ندهید یا یک حرف نزنید، نمی‌شود.

به این شهدا وصل شویم و سلام بدهیم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ» شهدا! نگاهی هم به عقب افتاده‌های این کاروان بکنید! قربان صفا اخلاص و معرفت شما.

 

شهدا قدر هیئت امام حسین(علیه‌السلام) را بیشتر از ما می‌دانند!

همنشینی و کنار هم بودن حق ایجاد می‌کند، ما که روزگاری کنار همدیگر بودیم حقش این است که حالا شما ما را پیش اربابتان امام حسین(علیه‌السلام) یاد کنید، هوای ما را داشته باشید. یکی از رفقا می‌گفت: از گلزار شهدا به خانه آمدم، آنجا حالی و مناجاتی داشتم. شب خوابیدم خواب دیدم رفتم گلزار شهدای خلدبرین، دیدم همه این شهدا از قبرهایشان بیرون آمدند، یکی از آنها که آشنا بودیم هیئت رفت‌وآمد می‌کرد رو به من کرد و گفت: یادت نرود روضه امام حسین(علیه‌السلام) و هیئت را رها نکن. گفت: خوابش را دیدم، دیدم دارد وضو می‌گیرد به سرعت دارد می‌رود. گفتم: کجا داری می‌روی؟ گفت: هیئت شروع شده دیر نرسیم. به خدا آنها بیشتر قدر هیئت، روضه، گریه و نوکری امام حسین(علیه‌السلام) را می‌دانند.

 

توسل به جوان امام حسین، حضرت علی اکبر(علیه‌السلام)

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: هیچ داغی بدتر از داغ جوان نیست. فرمودند بالاترین داغ این است که پسری بزرگ شود جوان و رعنا شود بعد جلوی پدرش دست و پا بزند، جان بدهد و بمیرد. فرمودند: بالاترین لذت‌ها این است که این بچه بزرگ شود و بالاترین مصیبت‌ها این است که جان دادن جوان را پدرش ببیند. بیاید با هم برویم کنار آقایی که وقتی به جوانش اجازه داد به میدان برود دائم پشت سرش راه می‌رفت.

او می‌رود دامن‌کشان من زهر تنهایی چشان     من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

 محاسنش را زیر دست گرفت: خدایا، شاهد باش «اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولک» را سمت میدان فرستادم. نوشته‌اند: ابی‌عبدالله بعد از شهادت امام مجتبی(علیه‌السلام) دیگر محاسنش را خضاب نکرد، کنار بدن پاره پاره علی رسید، صورت که برداشت دیدند از خون علی خضاب شده است...


[1]. نهج‌البلاغه، خطبه 38.

[2]. نهج‌البلاغه خطبه 38.

[3]. نهج‌البلاغة: خطبة 141.

[4]. کنز العمّال: 689.

[5]. سوره مائده، آیه 91.

[6]. سوره نساء، آیه 59.

[7]. سوره انفال، آیه 26.

[8]. نهج‌البلاغة،  حکمت 1.

[9]. سوره بقره، آیه 104.