عدالت و انصاف در حقوق زن و مرد!
عدالت و انصاف در حقوق زن و مرد!
عدالت و انصاف در حقوق زن و مرد!
حجتالاسلام مهدوینژاد: عدالت و انصاف همیشه به تساوی نیست، گاهی به تفاوت است// اگر به تاریخ ادیان و ملل دقت کنیم، هیچ دین و قومی در تاریخ به اندازه اسلام، حقوق زن را رعایت نکرده است // دیدگاه اسلام درباره فعالیت اجتماعی زن چیست؟ // انقلاب هم شعائر و حوادثی دارد که اگر آنها زنده نماند و فراموش شود، انقلاب تحریف میشود // ایجاد چالش بین مردم، روحانیت و نیروی انتظامی، نقشه دشمن است! // حاج قاسم بزرگترین خدمت را به زنان جهان کرد، وقتی ریشه داعشیها را کَند!
شناسنامه:
عنوان: قرار هفتگی/ گرامیداشت یومالله 9 دی
موضوع: آیا زنان ناقصالعقلاند؟(3)
زمان: 10 دیماه 1401
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
مقدمه// چالش ارث در زنان
«وَاَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْاَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ»[1]. بحث ما درباره جملات امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نهجالبلاغه درباره زنان بود. جلسه گذشته جمله «زنها نقصان ایمان دارند» را توضیح دادیم و در این جلسه عبارت «زنان از نظر حظ و بهره ناقصاند» را توضیح میدهیم.
حضرت بلافاصله توضیح میدهند: «فَمَوَارِیثُهُنَّ»؛ ارث آنها نصف مرد محسوب میشود. این نقصانی برای آنهاست. زن در اسلام نصف مرد ارث میبرد، از این جهت حضرت فرمودند: «زنان ناقص الحظوظ» هستند. حضرت، حظ و حظوظ را در ارث بیان فرمودند. منظور حضرت از حظوظ، ارث است. دیه هم به بحث ارث ملحق میشود.
یک نکته را توضیح دهم؛ به اعتقاد طبیعتگراها: در دنیای امروز، در جهان آزادی و تکنولوژی که دنیای برابریهاست؛ دیگر کسی نمیپذیرد که اگر شوهری بمیرد، زن او یکچهارم یا یکهشتم از او ارث ببرد، ولی اگر زنی بمیرد آن مرد یکدوم یا یکچهارم از او ارث میبرد. آنها میگویند شما زن را ضعیفتر میدانید. چراکه سهم او نصف مرد است و چرا مرد که مثلاً قویتر است از ارث دو سهم میبرد؟! آیا این دور از عدالت و انصاف نیست؟!...
قانون ارث در روم باستان
اگر به تاریخ ادیان و ملل دقت کنیم، هیچ دین و قومی در تاریخ به اندازه اسلام، حقوق زن را رعایت نکرده است. اسلام خیلی دقیق، کامل و جامع حقوق زن را رعایت کرده است. برای مثال روم باستان، تمدن بزرگی داشته و جزء تمدنهای مطرح در جهان بوده، رومیان در تمدن بزرگ خود، زنان را مانند سایر اموال، مِلک مرد میدانستند و زن از ارث محروم بوده. به دخترهایی که ازدواج نکرده بودند، ارث میرسیده، چرا که میگفتند مال و ثروت خانه نباید از خانه بیرون برود و از خانه به خانه فرد دیگری منتقل شود. اگر کسی اهل آن خانه بود به او ارث میرسید.
نگاه تمدنها و مشاهیر باستان به زن
یکی از تمدنهای بزرگ دنیا، تمدن یونان است که افلاطون و ارسطو از مشاهیر بزرگ آن تمدناند. آنها معتقد بودند زن تنها برای خدمت به مرد و دوام نسل مرد به وجود آمده است. کسانی که دانشمند بودند و در مهد تمدن زندگی میکردند، متأسفانه معتقد بودند که زن شخصیتی بین حیوان و انسان دارد و از ارث محروم است. در هند، مصر، چین، ژاپن و... هم همینطور بود یعنی زنان از ارث محروم بودند. در مصر قدیم، ارث به پسر بزرگتر داده میشد، زندگی بقیه خانواده تحت ریاست پسر بزرگتر که همهچیز به او میرسید، اداره میشد.
زن در تمدن هند
در تمدن هند هم زن از ارث محروم بود. اگر فردی سرمایهدار بود، پسر نداشت و فقط دختر داشت، آن دختر را مجبور میکردند به هر نحو ممکن پسری به دنیا بیاورد و ارث را به او میدادند. در همان هندوستان اینگونه بود که زن جزء مایملک مرد محسوب میشد و وقتی که مرد از دنیا میرفت، بدن زن را زنده میسوزاندند و با مرد دفن میکردند! یا اینکه او را خفه کرده و کنار مرد دفن میکردند! اینها جزء تمدن باستان بوده که هنوز هم در بعضی از قبائل اینگونه است. در برخی از قبائل هند، زن حکم دام داشته و بعد از مرگ همسرش بین ورثه تقسیم میشد!
توهین به جنس زن در اروپا، چین، ژاپن و...
در چین، ژاپن و...، پدر مالک زن و فرزندان بود حتی حق داشت آنها را بکشد! همه زنها آرزوی داشتن پسر را داشتند، برای مثال نوشتهاند اگر کسی در چین، ژاپن و... فرزند پسری نداشت، ارث را به دختر نمیدادند. دختر باید پسری را به فرزندخواندگی قبول میکرد تا ارث را به او بدهند؛ اینقدر به جنس زن توهین میشد! در اروپا به زنها ارث نمیرسیده. تا زمانی که ناپلئون آمد و در قانون مدنی فرانسه، زن صاحب حق شد که ارث ببرد. البته آن هم با شرایطی که تا چند طبقه بعد از او، ورثههای نَسَبی نباشند و...
تمدن و زن در عرب جاهلیت
زن در عرب جاهلیت مانند کالا خرید و فروش میشد و اموال متوفی به پسر بزرگی میرسید. پسر بزرگتر نه؛ پسر بزرگی یعنی رشیدترین پسر! مثلاً اگر پنج پسر داشت، همه اموال طبق قانون به آن پسری میرسید که جنگاورتر و به اصطلاح رشیدتر بود. بقیه سهمی از ارث نمیبرند و همه از ارث محروم بودند!
این وضعیت قرون مختلف قبل از اسلام و حتی بعد از اسلام در اروپا، هند، چین و... بود. خیلی از تمدنها ادعای پیشرفت داشتند، ولی خیلی مترقی نبودند. تا 150 سال پیش یا مثلاً یک یا یک و نیم قرن پیش، وضعیت زن در فرانسه که امروز ادعای تمدن و دموکراسی دارد و مهد آزادی معرفی میشود، اینگونه بوده است. امروز هم به نحو دیگری به زن ظلم میشود.
عدالت همیشه در تساوی نیست// عدالت یا تساوی؟
سؤالی مطرح میشود که زن ضعیفتر است، پس چرا اسلام سهم او را نصف کرده و سهم مرد را دو برابر زن قرار داده است؟ تمدن جدید غرب میگوید زن و مرد دارای حقوق مساویاند. در حالی که عدالت و انصاف همیشه به تساوی نیست، گاهی به تفاوت است. الآن هم همینگونه است؛ یکسری مزایا به کسانی که فرزند بیشتری دارند تعلق میگیرد ولی به کسی که ندارد، تعلق نمیگیرد. اتفاقاً این از عدالت است، باید اینگونه باشد. کسی که قد بلندی دارد اگر بخواهد به آن طرف دیوار نگاه کند به یک چهارپایه 30 سانتیمتری نیاز دارد ولی کسی که قد متوسط دارد، یک چهارپایه 50 سانتیمتری لازم دارد، کسی که قد کوتاهی دارد یک چهارپایه یک متری نیاز دارد... دیوار همان دیوار است، ولی افراد برای دیدن آن طرف دیوار، چهارپایههای متفاوت میخواهند. اگر کسی بگوید به همه اینها چهارپایه 50 سانتیمتری بدهید، اشتباه است. چراکه افراد نسبت به قد خود، چهارپایههای متفاوتی میخواهند.
آیا زن و مرد حقوق برابر هم دارند؟
اسلام در بسیاری از موارد حقوق زن و مرد را برابر میداند؛ در تحصیل، مالکیت، انتخاب همسر، اشتغال، معنویت و مراتب معنوی و... زن و مرد را برابر میداند؛ یعنی در این مسائل، هم زن و هم مرد حق دارند. مثلاً اشتباه است اگر بگوییم زن حق مالکیت ندارد و مرد دارد، اسلام اینها را قبول ندارد. در بعضی مسائل نسبت به شرایط، جسمیت و جنسیت زن و مرد، تفاوتهایی در جسم و روح زن و مرد وجود دارد. چراکه این تفاوتها وجود دارد و شرایط متفاوت میشود، بعضی از حقوق متفاوت میشود. اتفاقاً از عدالت و انصاف است که به هر کسی با در نظر گرفتن شرایط او، حقش را بدهید. این عدالت است نه اینکه تساوی باشد؛ تساوی همیشه عدالت نیست، بلکه بر اساس توان، شرایط و نیاز است.
زن، ریحانه خلقت است
در اسلام، ساختار وجودی زن برای کارهای سخت نیست. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «اَلمَرأَةُ رَیحانَه وَ لَیسَت بِقَهرمانَه»؛ زن مثل گل است، پیشکار و کارپرداز و یک موجود زُمُخت نیست. هم روحیه زن به تبع شرایط جسمانی او اینگونه نیست و هم جسم زن برای کارهای خشن ساخته نشده. روح زن هم برای شرایط خشن آمادگی ندارد؛ لذا باید مراعات جسم و روح او را کرد. حال به زنها بگویید شما عین مردهایید، درحالیکه عین مردها نیستند. اگر بخواهید از زن موجود دیگری بسازید شاید بتوانید، ولی به او آسیب زدهاید. زنانی که ورزشهای خشن انجام میدهند، شغلهای خشن دارند، میشود این کارهای خشن را انجام دهند، ولی به روح و جسم آنها آسیب وارد میشود و از کارکرد خود خارج میشوند؛ لذا اسلام زن را نانآور خانه نمیداند. در وهله اول و در شرایط متعارف، اولویت با مرد است. زن طبق شرایط جسمی و روحیاش، برای کارهای لطیف مثل خانهداری، کارهای فرهنگی، تربیتی و اخلاقی آفریده شده، جسم و روح او این کارها را بسیار عالی انجام میدهد.
دیدگاه اسلام درباره فعالیت اجتماعی زن
بعضی از کارها به زن اختصاص دارد، مثل تربیت فرزند که هیچکس نمیتواند مثل او این کار را انجام دهد. مرد باید امورات او را از نظر مادی تأمین کند تا او به کارهای متناسب با شرایط خودش بپردازد و آن بُعد از زندگی که مربوط به اوست را درست انجام دهد و مدیریت کند. لذا اسلام با فعالیت اجتماعی زنان اصلاً مخالف نیست و اتفاقاً برای آنها دستورالعمل دارد، اما بعضی از کارها مثل حضور در جنگ نظامی را از دوش زن برداشته است. ولی در کشورهای غربی و آمریکا چون اصطلاحاً تساوی حقوق وجود دارد، هم زن و هم مرد به سربازی میروند و در جنگ هم حضور دارند! با این دید خسارات و مفسدههای انسانی و اجتماعی زیادی به زن وارد میشود. نگاه اسلام به زن اینگونه است که در اجتماع حضور داشته باشد و خیلی از کارهای اجتماعی را با رعایت حدود، حجاب و عفاف انجام دهد، ولی کارهای اجتماعی سخت، خشن و مردانه را به او نمیدهد تا روح و جسمش آسیب نبیند.
لزوم رعایت و حفظ شأن زن
اگر زن در خانه پدر باشد و پدرش میلیاردر باشد و کسی به خواستگاری او برود، لازم است شرایط زندگی که در منزل پدری داشته را برایش فراهم کند، این نظر اسلام است. اگر در خانه پدرش امکانات خاصی داشته، مرد باید حداقل عین همان امکانات را برای زن فراهم کند و حق این زن را ادا کند وگرنه نباید برای خواستگاری به چنین جایی برود. نباید به زن فشار بیاورد، مگر اینکه خودش راضی باشد و این مسائل برایش مهم نباشد و با رضایت خودش، زندگی پایینتری را انتخاب کند و اینگونه زندگی را دوست داشته باشد. پس اگر خواستگاری رفتید و خانواده دختر متمکّن بود، شرعاً باید زندگی در شأن آن دختر خانم را فراهم کنید. اگر خانمی درآمد میلیاردی دارد، اسلام مالکیت او را به رسمیت میشناسد. حال یا شاغل است و درآمد دارد و یا ارث به او رسیده؛ مرد حق ندارد آن پول را بگیرد یا حتی برای زندگی مشترک خرج کند. زن مالک ثروت خودش است، اگر خودش خواست آن را برای زندگی مشترک خرج کند و راضی است، اشکال ندارد. رضایت هم باید واقعی باشد نه اینکه مرد آنقدر فشار بیاورد تا راضی شود؛ بلکه باید رضایت قلبی باشد.
نکاتی در باب مهریه در اسلام
مهریه، مِلک زن و عندالمطالبه است؛ یعنی هر وقت زن مطالبه کرد، مرد باید مهریه همسر را بدهد. اهلبیت(علیهمالسلام) میفرمایند: ما قبل از اینکه در همسرانمان تصرف کنیم، مهریه آنها را پرداخت میکنیم؛ واجب نیست، بلکه مستحب است مرد همان ابتدا مهریه را بدهد، واجب آن عندالمطالبه است، وقتی زن آن را میخواهد. مستحب است که مرد قبل از اینکه زنش را به خانه ببرد و زیر یک سقف زندگی را شروع کنند مهریهاش را بدهد، برای زن هم مستحب است که مهریه را ببخشد، ولی واجب نیست. گفتهاند پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از زنانی که مهریه خود را بخشیدهاند، تعریف کردهاند که چه اجر، جایگاه و مقامی دارند. از جهت مثال این موضوع شبیه سلام کردن است که واجب نیست، اما جوابش واجب است. منتهی کسی که سلام میکند با اینکه کار واجبی انجام نمیدهد، ولی برایش هفتاد برابر بیشتر از کسی که جواب میدهد، ثواب در نظر گرفتهاند. چرا که سلام کردن بسیار خوب است. به دلیل مشقت و محذوراتی که ممکن بود وجود داشته باشد و اگر واجب میشد خیلی از انسانها به گناه میافتادند، سلام کردن را واجب قرار ندادند، ولی جوابش واجب است. حتی با اینکه کسی که جواب سلام میدهد عمل واجب را به جا آورده ولی بازهم برایش ثواب در نظر گرفته شده است.
بخشیدن یا دادن مهریه قبل از موعد و قبل از مطالبه زن، مستحب است و آثار و برکات ظاهری و باطنی خوبی در زندگی دارد. ولی واجب آن عندالمطالبه است که در قانون هم ذکر شده.
چرا ارث زن نصف مرد است؟!
در اینکه چرا ارث زن نصف مرد است و مرد دو برابر زن، نکاتی هست که باید دقت کرد. در نظام فکری و تعریفی که اسلام از زن و خانواده ارائه میدهد (جدای از تعریف غرب و غیراسلام)، دقیقاً طبق انسانیت و جنسیت برنامهریزی کرده که جایگاه هر کدام (زن و مرد) کجا و چگونه باشد. در این نظام حقوقی، عاطفی و شخصیتی میفرماید: اگر مردی از دنیا رفت، دو ضربه به خانوادهاش میخورد؛ یک ضربه مالی چراکه او سرپرست خانواده بوده و یک ضربه عاطفی که میتوان آن را جبران کرد و باید صبر کرد. اسلام ضربه مالی را کمی جبران کرده و میگوید: در صورتی که طرف فوت کرده و اموالی دارد، به پسر دو برابر دختر ارث میرسد، ولی همین هم باز به نفع خانمهاست، چراکه اگر پسر متأهل باشد یا بشود، سرپرستی زنی را به عهده دارد و در حقیقت به زن کمک میشود، از طرفی دختر که نصف پسر ارث برده، همسر مردی میشود که باز نفقه او به مرد واجب است و برعهده اوست و اگر ارثی هم به شوهر برسد، چون دو برابر است باز به نفع اوست. در این نظام خانوادگی و حقوقی اصلاً به زن جفا نشده و اتفاقا به نفع خانمها کار شده و انسجام خانوادگی را بیشتر میکند.
مسئله ارث و دیه در نظام توحیدی طبیعی الهی
در مقابل آن، دیدگاهی هست که هرکس در زندگی، خودش را رقیب دیگری میداند؛ زن خود را رقیب مرد و مرد خود را رقیب زن میداند و به چنگ آوردن هر چیزی، منفعتی برای هرکدام محسوب میشود. ولی در این نظام توحیدیِ طبیعیِ الهی که خداوند قرار داده، اتفاقاً این موضوع وابستگی دو موجود به هم را بیشتر میکند و اگر به شکل دیگری بود باعث گسست بین آنها میشد. در دیه هم همینطور است؛ دیه مرد دو برابر زن است. اولاً الزام پرداخت دیه به نفع خانواده متوفی است که ضربه مالی سنگینی خورده، چرا که سرپرست خود را از دست داده و تا مدتها و برای بعضی خانوادهها تا آخر عمر، این آسیب باقی است. دو برابری که به خانواده مرد داده میشود، به این دلیل است که مؤونه زندگی با مرد است.
نکته مهمتر اینکه ارزش آدمها به مال نیست که بگوییم چون دیه یا ارث مرد دو برابر زن است، پس خدا زن را جنس دوم یا انسان دست دوم تلقی کرده، اصلاً اینطور نیست؛ اولاً به دلیل همان فلسفهای که بیان کردیم و ثانیاً در خود شریعت و احکام حقوقی اسلام، اگر کسی از دنیا برود و فقط یک دختر داشته باشد، همه اموالش به دخترش میرسد یا اگر چند دختر داشت و پسر نداشت، اموال به طور مساوی بین دخترها تقسیم میشود.
تفاوت آری، تبعیض نه!// عدالت و انصاف اسلام در باب ارث و دیه زنان
به بعضی از تمدنهای گذشته اشاره کردیم که اگر کسی از دنیا میرفت و دختر داشت، حاضر نبودند اموال میت را به دخترش بدهند و برایش پسرخوانده میگرفتند و اموال را به او میدادند یا اینکه تا دختر، فرزند پسر نمیآورد، اصلاً ارث تقسیم نمیشد و وقتی پسر به دنیا میآمد، ارث را به او میدادند. اتفاقاً این دیدگاه است که زن را جنس دوم یا انسان دست دوم میداند. پس اسلام هیچ مشکلی با جنس زن ندارد که خدای نکرده بخواهد به انسانی توهین کند. خداوند متعال، خودش زن را همردیف مرد آفریده است. بنابراین، این تفاوت بوده و تبعیض نیست.
اینکه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «وَاَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْاَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ» ارث زن، حظ و بهره او از ارث نصف است و ما آن را نقصان میدانیم، گفتیم: نقص به معنای عیب نیست، بلکه به معنای کمبودی است که به خاطر حکمت و دلیلی است که وجود دارد و نقیصه و عیب محسوب نمیشود. اتفاقاً وقتی شرایط را تحلیل میکنیم، میبینیم هیچ ضرری متوجه زن نیست. پس اسلام در مسئله حظ، ارث و دیه برای زن، نه تنها خلاف عدالت و انصاف، قانون وضع نکرده، بلکه عین عدالت، انصاف و مبتنی بر توجه به جنسیت، شرایط زن و مرد و جایگاه هرکدام از آنها در زندگی است.
دو برابر بودن دیه مرد به نفع زن است
در نظام توحیدی خانوادگی و نظام حقوقی به زن جفا نشده، اتفاقا به نفع خانمها کار شده است و انسجام خانوادگی را بیشتر کرده است. در نگاه تمدن غرب که هر کس در زندگی، خودش را رقیب دیگری میداند، زن خودش را رقیب مرد و مرد خودش را رقیب زن میداند، به چنگ آوردن هر چیزی، یک منفعت برای او محسوب میشود. ولی در نظام توحیدیِ طبیعیِ الهی که خدا قرار داده، وابستگی این دو موجود به هم بیشتر میشود و اگر طور دیگری بود، باعث گسست آنها میشد. فهم این مسئله خیلی دقت لازم دارد، در دیه هم همینطور است؛ دیه مرد دو برابر زن است. دیه را که با میت دفن نمیکنند، این خانواده الان بیسرپرست شده، تصادف شده و این آقا از دنیا رفته یا بر اثر قتل، باید دیهاش پرداخت شود. خب این به نفع خانواده است که ضربه مالی سنگینی خورده، این خانواده سرپرست خود را از دست داده و تا مدتها و برای بعضی خانوادهها تا آخر عمر، این آسیب باقی است. این دو برابری که به او داده میشود، از این جهت است که مؤونه زندگی با مرد است.
واگذاری تشییع شهدای گمنام به محلات، یک اقدام مبارک!
اتفاقاتی در این ایام و هفتهها در کشور ما افتاد: یکی مسئله تشییع شهدای گمنام بود. تشییع شهدای گمنام در محلات و مناطق مختلف، کار خیلی خوبی بود و به نظر خیلی سال پیش باید این اتفاق میافتاد. درست است که وقتی جمعیت یکپارچهای برای تشییع میآیند، یک عظمت از حضور مردم دیده میشود، ولی این شهدا کسانیاند که از همین محلات اعزام شدند و به جبهه رفتند. پس مردم محلات مختلف باید بهره خود را از برکت حضور شهدا ببرند. وقتی جمعیت زیاد میشود یک فیض عمومی وجود دارد، ولی وقتی در محلات تقسیم میشود، جوانها، دخترها، پسرها، خیلیها که دستشان نمیرسد، خیلیها که شاید آرزویشان باشد که بروند دستشان را به تابوت شهید برسانند، میتوانند از این برکت و فرصت استفاده کنند.
دارالشفاء آزادگان و دلسوختگان
اینکه شهید را به مدارس میبرند، کار خیلی خوبی است. اصلاً اینکه شهدا در جاهای مختلف دفن میشوند هم کاری خیلی خوبی است. چراکه در زیارت وارث میخوانیم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»، زمین به واسطه شهدا طهارت پیدا میکند. هر جا شهیدی دفن میشود، رفتوآمد مؤمنین و اهل معنا زیاد میشود و خود آن شهید به تعبیر امامخمینی(رضواناللهتعالیعلیه) مدفنش دارالشفاء میشود(دارالشفاء آزادگان و دل سوختگان)، محل عبادت میشود. مثل شمعی که روشن شده و اطرافش را روشن میکند و این خیلی کار خوبی بود. خدا انشاالله از فیض وجودی این شهدا همه ما را بهرهمند کند.
مردم شهدا را دوست دارند، کسانی که برای شهدا کار میکنید، وصیتنامه شهدا را بیرون بیاورید و ببینید شهدا چه گفتند. امام (رضواناللهتعالیعلیه) به علما و بزرگان دین، فرمودند: «پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، یکبار هم وصیتنامه این شهدا را بخوانید!» در هیچ وصیتنامه شهیدی نیست که حرف از ولیفقیه و حجاب نباشد، حرف از عفاف، جنگ، نماز و... نباشد. اینها برای مردم یادآوری است.
9 دی از ایامالله/ اهمیت گرامیداشت شعائر و ایامالله
مسئله دیگر، بزرگداشت حماسه ۹ دی بود. اگر مردم عاشورا را عزاداری نکنند، حادثه عاشورا فراموش میشود. اگر حادثه عاشورا فراموش شود، دین از بین میرود، آرمانها و شعارها از بین میرود. ما برای چه روضه میخوانیم؟ برای اینکه فقط ثواب ببریم؟! خیر؛ برای اینکه فرهنگ عاشورا زنده بماند. این شعائر مذهب و دین ماست. 9 دی یکی از آن شعائر مهم است. انقلاب هم شعائر و حوادثی دارد که اگر آنها زنده نماند و فراموش شود، انقلاب تحریف میشود. یکی از آنها ۲۲ بهمن و دهه فجر است. ۱۳ آبان از ایامالله است، امام فرمودند: «حوادث بزرگ در کشور اتفاق افتاد»، یکی از آنها هم ۹ دی است. اگر 9 دی فراموش شود، انقلاب تحریف میشود. اینکه در 9 دی چه اتفاقی افتاد و مردم آمدند و هشت ماه فتنه را جمع کردند، مسئله بسیار مهمی است. اینکه مردم چرا به صحنه آمدند و چه اتفاقی افتاد، خیلی مهم است. نباید فراموش شود، روی منبرها و در مدارس و همایشها باید گفته شود.
9 دیماه صد سال پیش// عزاداران بیبصیرت
قریب به 110 سال پیش، آن زمان که روسها به ایران حمله کردند، در تبریز عالم و مجتهد بزرگواری به نام ثقهالاسلام تبریزی، علیه روسها حکم جهاد میدهد. روسها او را دستگیر و حکم اعدام ایشان را صادر میکنند. روز اعدام، روز عاشورا بوده، مردم میآمدند و طبق معمول، روز عاشورا عزاداری میکردند. در یکی از میادین بزرگ شهر، قریب به سههزار نفر برای قمهزنی آمده بودند. میخواستند عالم بزرگوار را در میدان بغلی اعدام کنند. یک نفر از مریدان این عالم بزرگوار، خود را سراسیمه به جمع عزاداران عاشورا میرساند و میگوید: دارند شیخ را اعدام میکنند، شما میخواهید قمه بزنید؟! من نمیگویم که با قمه به سر روسها بزنید، شما فقط با همین جمعیت به سمت میدان بیایید، آنها خودشان فرار میکنند. بیایید و جان شیخ را نجات دهید. این عالِم، عاشورا و حلال و حرام را به شما یاد داد، دین خودتان را مدیون این عالمید. ولی اینها نیامدند، به قول امروزیها گفتند عاشورا را سیاسی نکنید. آن عالِم را در میدان شهر دار زدند و سه هزار نفر کمی آن طرفتر قمه میزدند! دقیقاً این اتفاق در ۹ دی 110 سال پیش افتاده است.
اقدام مردم بصیر و فهیم در 9 دیماه// هر روز روضه بخوانید
۹ دی ما را ببینید! به برکت امام، انقلاب و شهدا هشت ماه فتنهای که کشور را تا لبه پرتگاه سقوط برد، یک دفعه مردم دیدند مثل اینکه اینها بحثشان یک چیز دیگر است، اینها با خود دین مخالفاند، این شد که مردم با چه هیجانی به خیابان آمدند و بساط فتنه را جمع کردند.
نباید این واقعه، فراموش شود. اگر این مسئله گفته نشود، کمکم در میان حوادث، سختیها، فشارها و مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به دست فراموشی سپرده میشود. صدها برنامه باید برگزار میشد. نشستها و همایشهای مختلف باید برگزار میشد. چرا ائمه جمعه در خطبههای نماز جمعه نمیگویند؟ چرا ائمه جماعت مساجد حرفی نمیزنند؟ این همان عاشوراست. همانطور که اگر در مورد عاشورا سکوت کنیم، تحریف میشود. این ادامه عاشوراست در قرن ما، اگر نگویی، تحریف میشود و عاشورا هم از خاصیت میافتد. همه میگویند برویم قمه و سینه بزنیم، روضه بخوانیم، گریه کنیم، در کنارشان هم دارند حق را دار میزنند و اینها نمیفهمند. خیلی بد است که نسبت به شعائر انقلاب بیمِهری میشود. اینها همان خطراتی است که وقتی حساسیتها از کار میافتد باید منتظر این باشید که تحریف اتفاق بیفتد. حافظه تاریخی مردم ضعیف است. حوادث زود از خاطرشان میرود. برای همین گفتهاند: «کل یومٍ عاشورا و کل أرضٍ کربلا»[2]؛ هر روز عاشوراست، هر روز روضه بخوانید. امام(رضواناللهتعالیعلیه) میگفتند: «هر روز روضه بخوانید». مردم یادشان میرود.
واقعه برخورد پلیس با طلبهای در قم
مسئله دیگر، آن طلبه بزرگواری است که چند روز قبل، در قم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. یک طلبه روحانی معمّم که در مسائل عدالتخواهی، مبارزه با فساد و... سابقه داشته است. منتها مثل خیلی از طلبههایی که این کارها را طبق وظیفهشان انجام میدهند، اسم و رسمی نداشته است. در شهر قم در یک ترافیک، خانمی را میبیند که کاملاً کشف حجاب کرده. پایین میآید و تذکر میدهد و آن خانم فحشی به ایشان میدهد و ماشینهایشان به هم میخورد. ماشین عقبی به این ماشین میخورد و او پایین میآید و سر و صدا میکند درحالیکه اتفاقی نیافتاده بوده. این طلبه میگوید اگر ناراحتی به پلیس زنگ میزنیم، پلیس میآید و رو به طلبه میگوید: شما تخلف کردید. آن موقع آن خانم روسری را سرش کرده بوده است و بالاخره جرّ و بحث میشود. طلبه جوان میگوید این خانم کشف حجاب کرده بوده و بنده تذکر دادم. پلیس میگوید که کشف حجاب جرم مشهود نیست. بحث میشود و آن پلیس حرف بیربطی میزند و جلوی مردم به آن طلبه با لباس پیغمبر، دستبند میزنند و ایشان را به جرم اینکه صدا را بالا برده میگیرند. ایشان میگوید شما میخواهید دستبند بزنید و من را بازداشت کنید باید از دادگاه ویژه روحانیت حکم داشته باشید. آن پلیس میگوید: بنده لباسم مانند حکم است و ایشان را میبرند. متأسفانه ایشان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، ولی او را دیر به بیمارستان منتقل میکنند و باعث میشود وضع جسمانیاش بدتر شود.
حفظ اقتدار پلیس در کنار حفظ شأن روحانیت
در این واقعه دو رفتار اتفاق افتاده است: یک عده میگویند پلیس ممکن است اشتباه کند و ممکن است در این همه حوادث اشتباه پیش بیاید، پس خیلی سخت نگیرید و نیروی انتظامی را تخریب نکنید. یک عده هم به جان نیروی انتظامی میافتند و علیه پلیس حرفها میزنند؛ هر دو رفتار هم اشتباه است! اولاً که نیروی انتظامی، نیروی امنیتی کشور است و نباید به جایگاه نیروی انتظامی خدشه وارد شود، این قطعی است. اقتدار نیروی انتظامی باید حفظ شود، ولی دلیل نمیشود هر ظلمی که اتفاق افتاد چشمپوشی کنیم و بگوییم به نیروی انتظامی ضربه میخورد! اتفاقا این برخوردها به نیروی انتظامی ضربه میزند و خود نیروی انتظامی باید به اینها رسیدگی کند. ما در همین مکان از عزیزان نیروی انتظامی تجلیل کردیم و دستشان را نیز میبوسیم. ولی نیروی انتظامی هم اگر یک جا اشتباه کرد، با اشد مجازات باید با او برخورد شود. به چه حقی خلاف قانون و شرع میآیند و چنین رفتاری میکنند. بعد امید دانا به خاطر این قضیه خوشحالی میکند و میگوید: «ما او را شناسایی کردیم، او سابقهدار بوده و باید کشته شود» این طلبه در بیمارستان بدون هیچ محافظ و مراقبی بستری است، اگر در بیمارستان ایشان را کشتند خونش گردن شماست! نیروی انتظامی عزیز و مقتدر است حتماً باید حمایت شود و حمایت میکنیم. این را هم به حساب نیروی انتظامی نمیگذاریم، ولی اگر بیتفاوت بودند حتماً اشتباه است. از یک طرف دشمن دارد کد میدهد از این طرف غیر عادلانه با یک طلبه رفتار میکنند و کتک میزنند.
خطاکار باید مجازات شود// دشمن و ایجاد چالش بین مردم، طلاب و نیروی انتظامی
اینها خراب کردن نیروی انتظامی است. در قضیه آن خانم که اتفاق افتاد، به گردن نیروی انتظامی انداختند تا نیروی انتظامی خراب شود، از این طرف هم روحانی را میزنند تا بگویند داخل نیروی انتظامی هم علیه روحانی جو و فضاست و فقط مردم نیستند که مخالفند! بعد این را ضریب بدهند و بگویند نیروی امنیتی این کشور با روحانیت هم بد است. از طرف دیگر نیروی انتظامی را منفور کنند در چشم مردم و محبوب کنند پیش دشمن که امید دانا بگوید دم آنهایی گرم که این کار را کردند! بعد بین نظام، نیروی انتظامی، مردم، حوزه علمیه و متدینین چالش ایجاد کنند.
راه حل آن فقط این است که با متخلفین برخورد شدید شود. از شخصی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است دلجویی شود و امنیت او تأمین گردد. نیروی انتظامی هم عزیز است. اینها طراحی دشمن است که میخواهد اقشار مختلف مردم را در مقابل هم قرار دهد.
بزرگترین خدمت به زنان جهان!
ایام شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. واقعاً اگر حاج قاسم نبود، بزرگترین ظلم در تاریخ به زنان شده بود. داعش چه بلایی بر سر زنها آورد! داعش زنان شیعه و زنان مسیحی و هر کسی که در مقابل آنها میایستاد، به عنوان برده و بعد هم به عنوان کنیز میفروخت. بسیاری از نوامیس شیعه را به ثروتمندان و خلیجنشینها فروختند. دختر را از پدر و مادرش، زن را از شوهرش جدا کردند و به آنها تعدی میکردند، آنها را میفروختند. حاج قاسم بزرگترین خدمت را به زنان جهان کرد، وقتی ریشه داعشیها را کَند.
شباهتهای سردار دلها با علمدار کربلا
واقعاً حاج قاسم سرداری بود که باید روضه حضرت اباالفضل(علیهالسلام) را برایشان بخوانیم. چراکه صاحبلوا و پرچم بود. از آن طرف همیشه حرف از حرم و حریم میزد و میگفت این حرم هست و اگر این حرم ماند، حرمهای دیگر میماند. از نوامیس شیعه دفاع کرد، از نوامیس اهل سنت دفاع کرد، تا او بود دل همه قرص بود. امروز شنیدم دختر خانمی برای حاج قاسم نامه نوشته بود: «شما که با نیروهایتان بودید من وقتی میخواستم شبها بخوابم، آرام میخوابیدم.»
یادم افتاد به آن جملهای که دختران حرم ابیعبدالله(علیهالسلام) گفتند: تا وقتی عمو عباس بود، ما آرام میخوابیدیم. به هر حال، «غیرتالله» بود. نگهبان حرم عباس بود، و تا نگهبان حرم بود کسی جرأت نمیکرد نزدیک حرم شود. نوشتهاند اباالفضلالعباس(علیهالسلام) آخرین کسی بود که به شهادت رسید. تا آخرین لحظه کنار اباعبدالله بود. آخرین صحنههای عاشورا که امام حسین(علیهالسلام) مانده بود وحضرت به او میفرمودند که تو آخرین لشکر منی عباس، تو سپاه من هستی. حضرت به او میفرمود: همین اطراف خیمهها باش. تا عباس بود، کسی جرأت نمیکرد به طرف حرم برود....