عبرت‌های تاریخ

عبرت‌های تاریخ


عبرت‌های تاریخ

 

حجت‌الاسلام مهدوی نژاد: خطری که جامعه‌ توحیدی را در هر عصری تهدید می‌کند خطر ارتجاع است؛ یعنی عقب‌گرد، بازگشت به عقب. عبرتی که از تاریخ باید بگیریم این است که در هر عصری هستیم به سمت جاهلیت عقب‌گرد نکنیم. // عوامل ارتجاع معمولاً کسانی هستند که دست‌شان پر از مفاهیم دینی است. منتها این مفاهیم را تحریف می‌کنند و دروغ می‌گویند. // هر حکمی در مقابل حکم الهی باشد، حکم جاهلی است. // «ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ» (توهمات و محاسبات جاهلی) اگر در جامعه‌ای حاکم شد، آن جامعه در حال ارتجاع است. محاسبات دوران جاهلی یعنی شما توحید داشته باشید، به خداوند معتقد باشید، ولی بگویید کار دست کس دیگری غیر خدا هم هست. // یکی از عناصری که در جامعه اسلامی باعث ارتجاع می‌شود «حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ» یعنی تعصب‌های از سر جهل و تعصب بی‌جاست.

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی

موضوع سخنرانی: درس‌ها و عبرت‌های غدیر

زمان: شنبه 2 تیر 1403

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

درسها و عبرتها

هر پدیده‌ و حادثه‌ای که در عالم به وجود می‌آید، درس‌ها و عبارت‌هایی دارد و خوب است که انسان از تاریخ که در زندگی خودش و گذشتگان و دیگران به وجود آمده درس و عبرت بگیرد و چراغ راه خودش قرار دهد تا در چاهی که دیگران افتادند، نیفتد یا در مسیر درستی که دیگران حرکت کردند حرکت کند و تجربه دیگران را به تجربه خودش اضافه کند. درس همان آموزه‌های مثبت هر حادثه‌ای است که اتفاق می‌افتد و عبرت آن حادثه‌های تلخ و آموزه‌هایی است که روزگار به انسان می‌آموزد.

 

انحراف از جاده ولایت

ماه ذی‌الحجه ماه ولایت است. در دهه اول ذی‌الحجه نمازی را می‌خوانیم که ثواب آن شراکت در ثواب حج حاجیان بیت‌الله‌الحرام است. آیه ویژه این نماز می‌فرماید: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لَاتَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»[1]. ماجرای حضرت موسی(علیه‌السلام) است که قرار شد سی شب به کوه طور برای مناجات بروند.‌ به قومشان فرمودند من به امر خدا سی شب برای مناجات می‌روم. بعد ده شب اضافه شد. قوم حضرت موسی(علیه‌السلام) آن ده شب را نمی‌دانستند. خدا به حضرت موسی(علیه‌السلام) در کوه طور گفت که ده شب دیگر بماند، ولی حضرت موسی(علیه‌السلام) به قومشان سی شب فرموده بودند. حضرت موسی(علیه‌السلام) به برادرشان هارون فرمودند که شما جانشین من در میان بنی اسرائیل شوید، مواظب فتنه‌گران باشید و از آنها پیروی نکنید. اتفاق این بود که حضرت موسی(علیه‌السلام) رفت و ده شب اضافه شد. در این ده شب و ده روز خداوند قوم حضرت موسی(علیه‌السلام) را امتحان کرد.‌ «قَالَ فَإِنَّا قَد فَتَنَّا قَومَکَ مِن بَعدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِیُّ»[2]؛ بعد از اینکه تو رفتی قومت را امتحان کردیم و سامری آنها را گمراه کرد. «فَأَخرَجَ لَهُم عِجلاً جَسَداً لَّه خُوارٌ فَقَالُواْ هذا إِلهُکُم وَ إِلهُ مُوسَی فَنَسِیَ»[3]، «خُوار» یعنی گوساله‌ای که از طلا درست کرده بود و قومش گوساله‌پرست شدند.

حضرت موسی(علیه‌السلام) در حال تأسف و عصبانیت برگشتند و به قومشان فرمودند: «وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَی الْأَلْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»[4]؛ بعد از من بد جانشینانی برای من بودید؛ مراقبت نکردید. بعد سراغ حضرت هارون آمد که تو چرا اجازه دادی اینها گوساله‌پرست شوند؟! گفتگوهایی بین آنها شد؛ از جمله اینکه حضرت هارون گفت: «إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی»[5]؛ من ترسیدم اگر الآن اقدامی کنم، بین بنی‌اسرائیل تفرقه بیفتد و اینها به جان هم بیفتند. «قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَ لَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»[6] اینها می‌خواستند مرا بکشند، مرا ضعیف کردند. اینها حرف مرا گوش ندادند.

این ماجرایی بود که در بنی‌اسرائیل گذشت و حضرت موسی(علیه‌السلام)، حضرت هارون را جانشین خودش گذاشت، مردم از ولایت هارون تبعیت نکردند. ماجرای ولایت وصی پیامبر است. چون مردم گوش ندادند.

نماز دهه ذی‌الحجه می‌خواهد بگوید اگر می‌خواهید در ثواب حجاج بیت‌الله شریک باشید، بدانید حج بی‌ولایت و دین بی‌ولایت قبول نیست. ماه ذی‌الحجه، ماه ولایت است؛ عیدالله الاکبر، عید غدیر است؛ مسئله عید غدیر با هیچ عیدی در عالم قابل مقایسه نیست.

 

تشابه ماجرای موسی و هارون با غدیر/ تاریخ تکرار میشود

دقیقاً ماجرای موسی و هارون در صدر اسلام در ماجرای غدیر تکرار شده است؛ «فلما انقضت أیامه أقام ولیه علی بن أبی طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا.... فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»[7]. جماعت مقابل پیامبر(صلیالله‌علیه‌و‌آله) در آن صحرا به نقل تقریباً ۱۲۰ هزار نفر جمعیت، آخرین حج (حجه‌الوداع) پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستان علی را بالا بردند و جانشین را معرفی کردند، دعا و نفرین کردند. خطبه مفصل غدیر که سه ساعت مردم در زیر آفتاب بودند و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطبه خواندند. چقدر دشمنان ولایت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را تهدید و تشویق کردند و در فضایل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند‌. بعد اینجا جمله‌ای فرمودند. در دعای ندبه و روایات مختلف این جمله آمده است: «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی»؛ وجود مبارک پیامبر(صلیالله‌علیه‌وآله) یک کد می‌دهند؛ ‌کد هارون.‌ همه ماجرای هارون و موسی و ماجرای بنی‌اسرائیل را می‌دانند پیامبر(صلیالله‌علیه‌و‌آله) یادآوری می‌کنند. قضیه موسی و هارون چه شد؟ مواظب باشید. مبادا خودتان را به سرنوشت بنی‌اسرائیل دچار کنید! همان‌طور که آنها وقتی موسی غائب شد و رفت، گوش به حرف هارون ندادند و به فتنه سامری و گوساله‌پرستی مبتلا شدند و به دوران جاهلیتشان عقب‌گرد کردند، مبادا وقتی من از دنیا رفتم، شما عقب‌گرد کنید و از هارون من سرپیچی کنید.‌

 

خطر ارتجاع!/ عبرت ماجرای غدیر

خطری که جامعه‌ توحیدی را در هر عصری تهدید می‌کند خطر ارتجاع است؛ یعنی عقب‌گرد، بازگشت به عقب. عبرتی که از ماجرای غدیر باید بگیریم این است که در هر عصری هستیم از غدیر عصر خودمان به سمت جاهلیت عقب‌گرد نکنیم. جامعه‌ صدر اسلام مبتلا شد و خسارت‌های زیادی هم دید و به دوران قبل برگشت. شما وقتی خطبه‌ فدکیه را نگاه می‌کنید حضرت زهرا(علیهاالسلام) بعد از رحلت پدر بزرگوارشان در آنجا مفصل خطاب به مردم و مهاجرین و انصار در مسجد مدینه می‌فرمایند که شما‌ از آبی می‌خوردید که آلوده به بول شتر بود، شما از پوست درخت به عنوان غذا می‌خوردید، آدم‌ربایی در بین شما اینقدر زیاد بود که می‌ترسیدید شما را بدزدند، امنیت نداشتید... موارد را می‌فرمایند، گرفتاری‌های مادی و معنوی که داشتند را می‌فرمایند و بعد می‌فرمایند پدر من آمد شما را نجات داد، شما را از ذلت به عزت آورد، شما عزیز شدید، اهل طهارت و اهل پاکی جسم و روح شدید. بعد از اینکه مفصل اینها را به امت یاد‌آوردی می‌کنند می‌فرمایند هنوز رسول خدا دفن نشده بود که ساز ارتجاع زدید؛ دوباره به عقب برگشتید.

 

ارتجاع در صدر اسلام

چگونه در صدر اسلام امتی که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و غدیر داشتند به عقب برگشتند؟ ظاهرشان را که نگاه می‌کنید به عقب برنگشتند و یک‌سری ظواهر درست و سر جایش است. حضرت زهرا(علیها‌السلام) آیاتی از قرآن را می‌خوانند: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ»[8]؛ اگر پیغمبرتان بمیرد یا کشته شود به قبل از اسلام بر می‌گردید؟ «و َمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً»؛ اگر همه‌ شما برگردید به دوران جاهلیت خداوند متعال ضرری نمی‌کند. امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) مشابه‌ همین عبارت را در خطبه‌ 150 نهج‌البلاغه در خصوص‌دوران  بعد از رسول خدا می‌فرمایند: «رَجَعَ قَوْمٌ عَلَی الْأَعْقَابِ»؛ شما امتی شدید که به عقب برگشتید؛ به گذشته‌ جاهلیت خودتان برگشتید. «وَ غالتهُمُ السُبُل»؛ و راه‌های پراکنده را پیش گرفتید «وَ اتَّکَلُوا عَلَی الْوَلَائِجِئ»؛ و سراغ آرای باطل و نظریات امتحان پس داده‌ قبلی رفتید که تجربه کرده بودید. غدیر یعنی ادامه‌ حاکمیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، پس زدن غدیر یعنی پس‌زدن حاکمیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله).

 

خطر ارتجاع در کلام مقام معظم رهبری(حفظه‌الله)

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در مورد ارتجاع می‌فرمایند: انقلاب اسلامی یک صورت و یک سیرت دارد؛ یعنی یک ظاهر و یک باطن دارد. دشمن با صورت انقلاب کاری ندارد با سیرت انقلاب کار دارد، می‌خواهد باطن را خراب کند. گاهی هم ممکن است حتی برای دشمن قابل قبول باشد که یک روحانی معمم در رأس جمهوری‌اسلامی باشد، اما آنطور که آنها می‌خواهند باشد. ظاهر همان است. رهبر، سران قوا، مجلس، دولت، قوه‌ قضاییه و... همین شکل باشد اتفاقاً روحانی‌ها هم مسئولش باشند؛ یک تعداد آخوند، اما آخوند‌هایش از روح دین خالی باشند. دشمن دنبال این است، تعصبی ندارد که حتماً یک کت و شلواری رئیس شود، یک نظامی کودتا کند و حکومت را به دست گیرد. گاهی یک روحانی خائن در رأس یک مملکت قرار می‌گیرد و دشمن هم راضی است.

لذا کسانی که جامعه را به عقب برمی‌گردانند، الزاماً آدم‌های با ظاهر متضاد نیستند. اتفاقاً ظاهرشان خیلی ظاهر الصلاح است. شما صدر اسلام را بررسی کنید آن ارتجاع و انقلاب علی الاعقاب چطور اتفاق افتاد و توسط چه کسانی بروز داده شد؟ توسط کسانی اتفاق افتاد که ظاهرالصلاح و ساده‌زیست بودند، جایی حساب بانکی، ویلا و اموال نداشتند، با ساده‌ترین ابزار تردد آن عصر رفت‌و‌آمد می‌کردند؛ مثل ساده‌ترین مردم آن زمان زندگی می‌کردند. اتفاقاً آنها قرآن می‌خواندند و دم از قرآن هم می‌زدند. عبدالله‌بن‌عمر فرزند خلیفه‌ دوم حافظ کل قرآن و ساده‌زیست بود منتها تحت حمایت اشراف بود، بسیار اهل مستحبات و مقیدات بود ولی کاری به اهل‌بیت(علیه‌السلام) و حقیقت و حاکمیت حق نداشت. خوارج حافظ کل قرآن و قاری قرآن بودند، ولی به جنگ امیر‌المؤمنین‌ علی(علیه‌السلام) رفتند. اتفاقاً آنهایی که مرتجع‌اند از همان دسته‌ای هستند که مردم فریبشان را می‌خورند.

 اول انقلاب بنی‌صدر آیت‌الله‌زاده بود. حرف می‌زد و آیه‌ قرآن می‌خواند، مسئله بلد بود. منصور دوانیقی(علیه‌العنه) جزء خونخوارترین خلفای بنی‌مروان بود. سلیمان اعمش از شیعیان بود و از فضایل امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) حدیث نقل می‌کرد. آن موقع نقل حدیث را ممنوع کرده بود، سادات را بین دیوار می‌گذاشتند و هر کس نام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را می‌گفت می‌کشتند. نصف شب او را صدا زد، ترسید و رفت غسل شهادت و حنوط کرد و کفن پوشید و روی آن لباس پوشید. بوی حنوطش پیچیده بود. گفت تو مرا می‌کشی. گفت نه کارت ندارم، می‌خواهم بگویم تا حالا چقدر حدیث از فضائل علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) نقل کردی. گفت دست از سر من بردار. گفت نه باید بگویی. گفت: مثلاً ده هزار حدیث، ده هزار حدیث حفظ بودم یا بیشتر از فضائل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نقل کردم. منصور گفت: من روزگاری آواره بودم در میان شهرها و روستاها می‌رفتم و برای مردم از محبت و فضائل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌گفتم و چهل‌ هزار حدیث از فضائل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حفظ هستم!

عوامل ارتجاع معمولاً کسانی هستند که دست‌شان پر از مفاهیم دینی است. منتهی تحریف می‌کنند و دروغ می‌گویند.

چو ‌دزدی با چراغ آید        گزیده‌تر برد کالا

 

پیامدهای ارتجاع

نشانه‌های این ارتجاع چیست؟ اولاً ارتجاع یعنی بازگشت به عقب (اصطلاحاً به معنای عقب‌گرد به دوران جاهلیت). در سوره‌ آل‌عمران می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِین»[9]؛ ای اهل ایمان، اگر کسانی که اهل کفرند را اطاعت کنید، اینها شما را به عقب و دوران جاهلیت برمی‌گردانند. «فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ»؛ بعد تازه وقتی برگشتید به وعده‌هایی که اینها دادند این دفعه می‌بینید که خسران کردید و همه‌ چیزتان را از دست دادید.

«بازگشت به عقب» نکته مهمی است. در غدیر این اتفاق افتاد. بعد از ماجرای غدیر مردم به عقب بازگشت کردند امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و حاکمیت حق را کنار زدند.

 

نشانه‌های ارتجاع یا انواع جاهلیت

1. ظن‌الجاهلیه

نشانه‌های ارتجاع که اگر امت ما هم دچار چنین شرایطی شود دچار ارتجاع می‌شود؛ چهار نوع جاهلیت است که خداوند متعال در قرآن می‌فرمایند: «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّة»[10]؛ دچار ظن جاهلیت می‌شوند. ظن جاهلیت یعنی چه؟ «یَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ»[11] مسلمانان در جنگ احد پیروز شدند، دنبال غنائم رفتند، بعد شکست خوردند. شکست که خوردند دل باختند؛ گفتند یعنی دیگر اوضاع درست می‌شود؟ پیامبر کشته شده، از بین رفتیم. نابود شدیم، مشرکین ما را از بین بردند. اولین شکست در اسلام رقم خورد؟ پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شکست خوردند؟ پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بین ما بود و شکست خوردیم؟ خداوند فرمود: اگر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بمیرد یا کشته شود، به قبل از اسلام برمی‌گردید. «قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ»[12]؛ کار در دست خداوند است.

«ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ» (توهمات و محاسبات جاهلی) اگر در جامعه‌ای حاکم شد، آن جامعه در حال ارتجاع است. محاسبات دوران جاهلی یعنی شما توحید داشته باشید، به خداوند معتقد باشید، بعد بگویید کار دست کس دیگری است.

می‌گوید: بدون کارشناسان غربی اصلاً نمی‌شود. بدون کدخدا امکان ندارد، این «ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ» است. آن شخصی که گمان می‌کند کار دست فلان ابرقدرت است و از حق کوتاه می‌آید و با باطل سازش می‌کند دچار ظن جاهلیت شده است، دچار ارتجاع شده است. کسانی که دم از بازگشت به گذشته سازش با غرب و کفار می‌زنند مرتجع هستند. اینها جامعه را به سمت عقب می‌گردانند.

 

2. حکم الجاهلیه

دومین ویژگی اهل ارتجاع، «حُکم الجاهلیّة»[13] است. یعنی به قوانین جاهلیت پایبندند. «حُکم الجاهلیّة» یعنی حکمی که مقابل حکم خداوند است. هر حکمی در مقابل حکم الهی و نقطه مقابل آن باشد، حکم جاهلی است. در جاهلیت ازدواج شرایطی داشت، خیلی وحشتناک بود‌، ظلم زیادی در حق زن بود، معاشرت‌، معاملات‌، قوانین عجیب و وحشتناک ظالمانه و یک طرفه بود؛ اینها حکم جاهلیت بود.

تطبیق این حکم جاهلیت در زمان ما چیست؟ اگر با دقت نگاه کنیم، امروز دچار یک جاهلیت مدرن در میان بشریم و آن زندگی غربی است؛ ازدواج، تغذیه، تحصیل و سبک زندگی‌ را ببینید؛ با حیوانات ازدواج کردن، ازدواج مرد با مرد، زن با زن، ازدواج با اشیاء، معاملات ربوی، غارت اموال و ثروت دیگران و... اینها زندگی جاهلیت است.

 

قوانین ظالمانه بین‌المللی

قوانین ظالمانه‌ای مانند حق «وتو» که در دنیا حاکم است؛ چند کشور دارای قدرت در سازمان ملل نشسته‌اند هر کس خلاف میل‌ آنها حرف بزند وتو می‌کنند، اینها حکم جامعه بین‌المللی است. ما امروز زیر بیرق حکم جامعه بین‌المللی مثل fatf و سند۲۰۳۰ برویم! اینها قوانین بین‌المللی است که باید تحت بیرق نظام سرمایه‌داری غرب برویم تا با ما معامله کنند. بعد مستعمره و برده آنها می‌شویم هیچ‌وقت به حق خود نمی‌رسیم. آنهایی که رفتند نرسیدند. امروزه دلار همان حکم اقتصادی جاهلیت مدرن است. این پول، محور معاملات جهانی شده است، دست خودشان است. با این واحد پول (دلار) کشورهایی که می‌خواهند را زمین می‌زنند و کشورهایی که می‌خواهند را بالا می‌آوردند. هیچ‌وقت هیچ کشوری آنقدر بالا نمی‌آید که اختیارش دست خودش باشد. حالا اگر از زیر این حکم جاهلیت خارج شوید، بعد بروید در پیمان‌های بریکس یا مثلاً شانگ‌های عضو شوید تا کم‌کم به سمت ایجاد شبکه‌های اقتصادی خارج از نظام سرمایه‌داری حاکم بروید و بخواهید دلار را حذف کنید به شما حمله می‌کنند. آن‌وقت یک عده بیایند حکم جاهلیت را برای ما زمزمه کنند؛ خیلی خوب بود، داشتیم می‌رفتیم و...

 پس یکی از عوامل ارتجاع، حکم و قوانین جاهلیت است.

 

3. تبرج الجاهلیه

 لزوم قوانین بازدارنده

قرآن واژه‌ای به نام «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ»[14] دارد، آیه تبرج مربوط به زنان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) و در مورد جنس زن است. زن‌ها نباید تبرج داشته باشند، زن نباید برج و تابلو شود و زینت و اندام خودش را آشکار کند، نباید خودنمایی، بدن‌نمایی و اندام‌نمایی داشته باشد؛ حال شما ببینید، در جامعه ما به واسطه رفتارهای غلط برخی مسئولین در طول ادوار گذشته تبرج زنان شکل گرفته است. البته تهاجمات سنگین فرهنگی هم موجب این وضعیت شده است. جلوی انحراف، فساد و بی‌عفتی را باید گرفت. بعد یک عده در تلویزیون جمهوری اسلامی می‌آیند و می‌گویند که اینها باید آزاد باشند، بی‌حجابی باید آزاد باشد. حجاب حکم خداوند و ضروری دین است.

می‌گویند: چماق نزنید. چه کسی چماق زده است؟ کسی که چماق بلند نکرده، قانون جمهوری اسلامی بوده است. به قوانین اسلامی عمل نمی‌کردند، حالا می‌خواهند عمل کنند. یک عده می‌گویند: دختران ما کرامت دارند، زنان ما عزیزند، با هم حرف می‌زنیم و مسئله حجاب را درست می‌کنیم. البته که دروغ می‌گویید. ما هم با زدن و بستن مخالفیم، ولی با بی‌بندوباری و هرج‌ و مرج هم مخالفیم. با اِعمال قانون موافقیم. قانون شرع و قانون جمهوری اسلامی باید اجرا شود و جرائم مناسب برای کسانی که کشف حجاب می‌کنند گذاشته شود، برای کسانی که برهنه وارد جامعه می‌شوند، قوانین بازدارنده و محکم وجود داشته باشد. مگر اینجا ترکیه است؟!

 

مثل رئیسی

آن کسی که برای دو رأی می‌گوید: من لایحه حجاب را پس می‌گیرم، این آدم همان عبدالله‌بن‌عمر و از سنخ همان شخصیت‌هایی است که دوران ارتجاع امت اسلام و صدر اسلام را مدیریت کردند. مطمئن باشید، اینها همان‌ها هستند، ولو روحانی باشند! عجب حرف‌هایی آدم باید بشنود. لایحه حجاب و عفاف که خیلی از متدینین به آن ایراد داشتند که مناسب و بازدارنده نیست، این آقایان می‌آیند و می‌گویند: ما پس می‌گیریم. معلوم است که دنبال بی‌بندوباری و هرج‌ و مرج و بی‌حیایی هستند.

هر کسی محکم حرف دین را زد، آن آدم فرد درستی است، مثل آقای رئیسی؛ هم برای اقتصاد، هم برای سیاست، هم برای فرهنگ کار می‌کند، ولی آنهایی که الآن برای رأی گرفتن، دروغ می‌گویند، خیانت می‌کنند، حکم خدا را جابه‌جا می‌کنند، اینها وقتی سر کار بیایند، بدتر از اینها انجام می‌دهند.

«تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ» درست نیست. نگاه به زن در اسلام، نگاه تکریم است. زن نباید در جامعه تبرج کند.

 

4. حمیّه الجاهلیه

«حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ»[15]، چهارمین عنصری است که در امت اسلام و جامعه اسلامی باعث ارتجاع می‌شود؛ «حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ» یعنی تعصب‌های از سر جهل و تعصب بی‌جا.

ماجرای «حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ» مربوط به صلح حدیبیه است. مشرکین و کفار مکه با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) صلح امضا کردند که مسلمانان بروند حج‌ را به‌جا بیاورند و کفار کاری به مسلمانان نداشته باشند. بعد از اینکه صلح‌نامه امضا شد، مشرکین اجازه ندادند مسلمان‌ها برای اعمال حج عمره و قربانی و... بروند چرا‌؟ چون می‌گفتند: مسلمانان بودند که پدران و برادران ما را کشتند، اگر اینجا بیایند و بروند برای ما کسر شأن است، پس ما اجازه نمی‌دهیم. یک عده قلدرمآب اجازه ندادند. با اینکه در قوانین جاهلیت بود، برای اعمال حج حتی کسانی که قاتل بودند اجازه داشتند که راحت بروند اعمال خودشان را انجام دهند. بهخاطر تعصبات بی‌جا حکم خودشان را نقض کردند.

 

حمیّت قومی و قبیله‌ای

گاهی حق طرف است یا حکم خداوند است، اگر یک حکم و حق عقلی، شرعی و قانونی را از روی تعصبات کور جاهلیت که نه ریشه شرعی دارد، نه ریشه عقلی از کسی سلب کنید، این می‌شود حمیّت.

از روی عصبانیت، برافروخته شده و حرف‌های بدی می‌زند بعد می‌گوید: عصبانی بودم، در عصبانیت هم که حلوا پخش نمی‌کنند! خب، اگر اینطور باشد که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. شما وقتی عصبانی می‌شوید آتش عصبانیت و غضب شما را می‌گیرد، چه در رفتارهای شخصی چه در رفتارهای اجتماعی دچار حمیّت و تعصب می‌شوید و هر کاری می‌خواهید انجام می‌دهید، هر چه می‌خواهید می‌گویید. «حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ» تعصبات قومی و قبیله‌ای را تحریک می‌کند. ترک یا لر هستند، برای اینکه از اهل‌ سنت هم رأی بگیرد، کاسبی می‌کند!

یادمان نمی‌رود، رئیس جمهوری در یک دوره‌ روز عید غدیر آمد گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» منظور از مولا دوست است؛ هر کس‌ پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دوست دارد، باید علی(علیه‌السلام) را دوست بدارد. این تفسیر اهل ‌سنت از کلمه «مولا» است. آخوندی که عمامه پیامبر روی سرش بود، «مولا» را طبق نظریه برادران اهل ‌سنت تفسیر کرد تا رأی آنها را بگیرد. امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) در خطبه قاصعه می‌فرمایند: «خاموش کنید حرارت آتش تعصبات را...». اینها چیزهایی است که باید به آن دقت کنیم.

 

عبرت غدیر

حرف زدیم از اینکه درس‌ها و عبرت‌هایی وجود دارد؛ عبرت غدیر چیست؟ عبرت غدیر مراقبت در مسئله‌ ارتجاع است. امت‌ اسلام بعد از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) دچار ارتجاع شد. غدیر را فراموش کرده و دچار این جاهلیت‌ شدند و به دوران قبل از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و قبل از اسلام برگشتند. صورت جامعه، صورت اسلامی بود یعنی علی‌الظاهر حاکمان جامعه‌ اسلامی را می‌دیدید که دارند طبق سیره پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عمل می‌کنند، اما این ارتجاع کجا خودش را نشان داد؟! بنی‌مروان روی کار آمدند بعد بنی‌امیه، بنی‌عباس، بعد خلافت تبدیل به سلطنت شد. اینها آن فجایعی است که اتفاق می‌افتد اگر امت دچار ارتجاع شود.

 

اهمیت و عظمت غدیر

غدیر را قدر بدانیم. خدا ابلاغ غدیر -ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)- را بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) واجب کرد، آن هم نه واجب معمولی، می‌فرماید: «یَـأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ یَعصِمُکَ مِنَ ٱلنَّاسِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهدِی ٱلقَومَ ٱلکَفِرِینَ»[16]؛ بر تو واجب است آنچه را که به تو ابلاغ کردیم به مردم اعلام کنی اگر هم انجام ندادی تمام 23 سال رسالت و آن ‌همه زحمت و رنج بی‌ارزش می‌شود و انگار کل رسالتت را انجام نداده‌ای!

خداوند می‌خواهد اهمیت غدیر را بفهماند؛ نمی‌خواهد پیغمبرش را تهدید کند. خدا اینگونه بر پیغمبر واجب کرد، پیغمبر هم در خطبه‌ غدیر آن را بر همه ما واجب کرد. بر همه واجب کرد نه بر روحانیت و مراجع عظام، نه بر مبلغین، بر همه. اینطور فرمود: «فَلیُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِبَ»[17]؛ یعنی هر کس اینجا حاضر است باید به غائبین برساند. وقتی به شهر رسیدید به خانه‌ نروید، باید به درِ خانه‌ها بروید و ماجرا را تعریف کنید و برای ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) بیعت بگیرید. «الوالِدُ الوَلَدَ»، یعنی هر پدر و مادری باید برای بچه‌هایش نقل کند. پدرها و مادرها، اساتید، علما، بقال‌ها، عطارها، هر کسی را که اسم ببریم باید نقل کند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) غدیر را واجب کرده که اعلام و ابلاغ کنید. به بچه‌هایتان یاد بدهید به همسایه‌هایتان بگویید غدیر شده و عید غدیر است.

 

برتری غدیر و فضائل آن/ برترین روز

خداوند در روز غدیر در روایاتی فضائل بسیاری برای این روز نام برده است. امام صادق(علیه‌السلام) به شخصی فرمودند که شما گمان کردید که از غدیر نیز بالاتر داریم؟ «لا والله، لا والله، لا والله». سه بار فرمودند نه به خدا قسم! از غدیر بالاتر نیست. یعنی غدیر از مبعث بالاتر است، غدیر از ولادت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(علیهالسلام) بالاتر است، از محرم و اربعین بالاتر است.

 

غدیر را تکریم کنید

غدیر را تکریم کنید. فرمود: هر کس یک نفر را در روز عید غدیر طعام دهد مانند این است که یک میلیون پیغمبر را اطعام کرده باشد، صدیقین را اطعام کرده باشد. می‌دانید یعنی چه؟ یعنی سفره انداخته باشد و انبیای عظام سر این سفره باشند، برای اهل‌بیت عصمت و طهارت سفره انداخته باشد. شوخی نیست، مغلطه نمی‌کنند، امام معصوم این حرف را می‌زند. یعنی نقداً ثوابش را به شما می‌دهند.

 بی‌پول هستید، روز عیدغدیر پول خرج کنید. روایت داریم امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود قرض بگیرید روز غدیر اطعام بدهید، من علی(علیه‌السلام) ضامنم که این پول را برگردانم.

 

پای کار امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

عیدی‌ها را بگذارید روز عید غدیر، لباس نو را بگذارید عید غدیر، حال خوب را بگذارید عید غدیر، هر چه خوبی است را بگذارید عید غدیر. اگر با کسی قهرید، بهخاطر ولایت امیرالمؤمنین سراغش بروید و بگویید بهخاطر امیرالمؤمنین آمدم با شما آشتی کنم. ببین امیرالمؤمنین برایت چکار می‌کند!

فرمود چندین برابر به شما برمی‌گردانم، اگر روز عید غدیر به کسی وام و قرض بدهید، شیعه امیرالمؤمنین عید غدیر احتیاط می‌کند برای این کارها؟ شک می‌کند برای این کارها؟ اگر فقیرید و می‌خواهید پولدار شوید روز عید غدیر قرض کنید برای امیرالمؤمنین خرج کنید. ببینید امیرالمؤمنین برایتان چکار می‌کند!

امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً»[18]؛ خداوند متعال در روز غدیر برای هر مؤمن و زن مؤمنی، مسلمان و زن مسلمانی، گناه شصت ‌سال را می‌بخشد، «یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ»؛ و از آتش آزاد می‌کند، «ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ»؛ و دو برابر آنچه که در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر از آتش جهنم آزاد کرده روز غدیر خدا از آتش جهنم آزاد می‌کند.

پای کار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) باشید هر طور که می‌توانید، هر کاری که می‌توانید برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) انجام دهید، نگویید من فقیرم ندارم، فکر کنیم چه کاری می‌توانیم انجام دهیم، همان کار را انجام دهیم. حتی راه‌های بسته را نیز امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) باز کرده‌اند.

 


[1]. سوره اعراف، آیه 142.

[2]. سوره طه، آیه 85.

[3]. سوره طه، آیه 88.

[4]. سوره اعراف، آیه 150.

[5]. سوره طه، آیه 94.

[6]. سوره اعراف، ایه 150.

[7]. دعای ندبه.

[8]. سوره آل عمران، آیه 144.

[9]. سوره آل عمران، آیه 149.

[10]. سوره آل عمران، آیه 154.

[11]. همان.

[12]. همان.

[13]. سوره مائده، آیه 50.

[14]. سوره احزاب، آیه 33.

[15]. سوره فتح، آیه 26.

[16]. سوره مائده، آیه 67.

[17]. خطبه غدیر، جمله 178.

[18]. بحارالانوار، ج94، ص118.