شیطان، فرمانده اصلی مبارزه با توحید در دنیا
شیطان، فرمانده اصلی مبارزه با توحید در دنیا
شیطان، فرمانده اصلی مبارزه با توحید در دنیا
حجتالاسلام مهدوینژاد: «شیطان» یک نام عمومی برای هر موجود شرور، متمرد، فریبکار، طغیانگر و سرکش است // به خودمان مغرور نشویم، در روایت آمده: با داشتن ثواب عبادت جن و انس به خودت مغرور نشو و با داشتن گناه جن و انس از رحمت خدا ناامید نشو! // خداوند از نافرمانی علنی نخواهد گذشت... // یکی از بزرگترین پروژههای شیطان در این عالم، مبارزه با دستگاه امام حسین(علیهالسلام) است // حد تسلط شیطان بر انسان چیست؟ // گفتگوی متکبرانه شیطان با خدا...
شناسنامه
عنوان: بفرمایید مهمانی خدا
موضوع: آخرین فراخوان شیطان
زمان: شنبه 5 فروردین 1402، سومین شب از مراسم ویژه رمضان
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
چرا شیطان؟// اهمیت و لزوم پرداختن به مبحث شیطان
شیطان به عنوان یکی از موجودات غیبی از مهمترین پدیدههای جهان هستی است. مؤمنین به غیب، حتماً به وجود شیطان و آثار او در حیات بشری، ایمان دارند. ما در ماه مبارک رمضان، به بحث به شیطان و شناخت شیطان میپردازیم؛ چراکه عنصر اصلی میدان و فرمانده اصلی مبارزه با توحید در دنیا شیطان است و از این جهت که در عصر ما، نقش شیطان در مبارزه با جریان توحید بسیار پررنگ شده، پرداختن به بحث شیطان و مسائل پیرامون او فوقالعاده حائز اهمیت است. در این ماه مبارک انشاءالله بتوانیم شیطان، ترفندهای او و نقشی که دارد را بیان کنیم تا بتوانیم مراقبه بیشتری داشتته باشیم.
خداوند متعال در قرآن، بیش از 90 بار از لفظ شیطان نام برده است! اگر یک چیز آنقدر مهم نباشد، خداوند متعال تا این اندازه روی آن تأکید نمیکند. ابلیس که پدر شیاطین است، شخص ابلیس یازده بار اسمش در قرآن آمده است. امشب در مورد ماهیت شیطان و شیطانشناسی نکاتی عرض خواهیم کرد.
شیاطین جن و انس
شیطان در ردیف ملائکه بود، بلکه در عبودیت و بندگی خدا استاد ملائکه شده بود. جنسش نیز با ملائکه، فرق میکرد، او از جن بود. قرآن میفرماید: شیطان از جن بود «کَانَ مِنَ الْجِنِّ»[1]. جنس جن از آتش هست. خدا جنیان را آتش و انسان را از خاک خلق کرد. جن در ردیف انسانها شمرده میشود و دارای نفس و عقل است. جن نیز مثل انسان ثواب و عقاب دارد. این یک جن (شیطان)، در اثر عبودیت خدای متعال به یک مقام فوقالعاده رسیده بود و خداوند متعال در قرآن، به طور کامل ویژگیها و مختصات این موجود را بیان میکند. کلمه «شیطان» به عنوان یک موجود شرور، معروف شده است. وقتی میگویند شیطان، ما معمولاً همان موجود خاص مد نظرمان است، ولی شیطان یک اسم جنس است؛ یعنی یک نام عمومی که به هر موجود شرور، متمرد، فریبکار، طغیانگر و سرکش میگویند. پس این اسم، یک اسم جنس است؛ لذا بر همین اساس، کلمه شیطان به جنیها اختصاص ندارد که بگوییم فقط به جنیان شیطان میگویند! ابلیس، پدر همه شیاطین و شیطنتهاست و جنیان پلید، بخشی از شیاطیناند.
انسانهایی هستند که آنها نیز چنین ویژگیهایی دارند و به آنها نیز شیطان گفته شده، میفرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الاِنسِ وَالجِن»[2]؛ و ما همچنین برای هر پیامبری، دشمنی قرار دادیم، از شیطانهای انسان و جن. بله انسانهایی هم هستند که شیطاناند، همان پلیدیها را دارند، سرکش، متمرد و شرورند.
مراحل سقوط شیطان
اولین شیطان، اسمش ابلیس بوده است. نام اصلی خودش، در تفاسیر آمده که «حارث» بوده ولی در عرش بین ملائکه، به «عزازییل» معروف بوده، به معنای عزیز خدا! بعد از اینکه عُجب پیدا کرد، ابلیس نامیده شد و بعد از اینکه سجده نکرد، شیطان نامیده شد. (عجب؛ یعنی مغرور شدن به خوبیها. با غرور و تکبر یک تفاوت دارد ولی از جنس هم هستند. عجب نوعی تکبر است که انسان، برای خوبیهایش به او دست میدهد.)
پس ابلیس، آن موجود خاصی است که از رحمت خدا مأیوس است از اینرو به آن ابلیس میگویند. آن حارث که عزازئیل بود و عزیز خدا شده بود، یکدفعه ابلیس و بعد شیطان شد.
حال چطور شد که این اتفاق افتاد؟ بعد از اینکه خدای متعال، حضرت آدم(علیهالسلام) را خلق کرد، به ملائکه دستور داد بر انسان سجده کنند، شیطان سجده نکرد، لذا رانده و رجیم شد.
صاحب منبر سوخته در موزه عبرت عرش // عزیزی که رجیم شد!
وقتی وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به معراج رفته بودند، صبح آن روزی که از معراج برگشتند، شیطان محضر نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) آمد، حضرت فرمودند: چه کار داری؟ گفت: آمدم تا مطلبی را بگویم. فرمودند: بگو. گفت: شما رفتید در آسمان چهارم، سمت چپ آسمان چهارم یک منبر سوخته دیدید که این منبر سوخته، به رو افتاده بود. حضرت فرمودند: بله، من دیدم. گفت: یا رسولالله! این منبر، منبر من بود، من روی این منبر مینشستم و خیل ملائکه پای منبر من مینشستند و من درس طریق عبودیت خدای متعال را به ملائکةالله یاد میدادم. گاهی روی منبر نشسته بودم و تسبیح از دستم میافتاد، چند هزار فرشته هجوم میآوردند، تسبیح مرا از روی زمین برمیداشتند، میبوسیدند و به من میدادند. من بهراستی در آن ایام با خودم فکر میکردم که خدا مخلوقی بهتر از من ندارد. بعد یکدفعه نگاه کردم و دیدم که گویا من بدترین مخلوق خداوند متعال در این عالمم. آمدم که به تو بگویم که یا رسولالله! هرکسی که هستی به خودت مغرور نشو. کارهای خداوند متعال حساب و کتاب ندارد.
البته او اینطور گفت. خدا کارهایش حسابوکتاب دارد، ولی گاهی با حسابوکتاب ما جور درنمیآید. بعد از اینکه من رجیم شدم، این منبر آتش گرفت و خداوند متعال این منبر را آنجا، در موزه عبرت عرش نگهداشته که همه ملائکه ببینند. بله، عزیزِ خداوند متعال، رجیم شد.
کبریائی، مختص خداوند متعال است
به خودمان مغرور نشویم، در روایت آمده: با داشتن ثواب عبادت جن و انس به خودت مغرور نشو و با داشتن گناه جن و انس از رحمت خدا ناامید نشو! بیم و امید هر دو لازم است. یک لحظه مغرور نشویم که من بودم این کار خیر یا این عبادت را انجام دادم! گاهی انسان یک سکوت میکند، این سکوت بوی تکبر میدهد، گاهی حرفی میزند که این حرف بوی تکبر میدهد. میدانید که کبریائی؛ یعنی بزرگی حقیقی و چون فقط برای خداوند متعال است، خداوند متعال اینیک مورد را کوتاه نمیآید. فرمود: کسی که تکبر کند، قیامت مثل مورچه محشورش میکنم. زیر پای اهل محشر، مثل مورچه هر بار لِه میشود و هر بار بلند میشود. مگر تو که بودی که بزرگی میکردی؟! کبریائی فقط برای خداوند متعال است.
خودبزرگبینی نداشته باشیم، به کار خیرمان مغرور نشویم. تا کار خوبی میکنیم، تا یکذره میآید به ما بچسبد، برای خودمان تلخ کنیم، بگوییم تو چهکارهای؟ مگر تو بودی آن کار را کردی؟ تو همان کسی هستی که... که... که. سریع خودمان را جمع کنیم و الا کار خیرمان را خراب میکنیم، مغرور میشویم. حفظش کنیم! بگوییم من نبودم. خدایا، تو آن را نگهدار، کار خودت بود، خودت هم آن را نگهدار. اگر دست من باشد خرابش میکنم.
لذا ائمه(علیهمالسلام) نمادهای شر و طغیان، باطلگراها و... را به نام شیطان معرفی میکردند. مثلاً روایت میفرماید: «السّاکِتُ عَنِ الحَقِّ شَیطانٌ اَخرَسٌ»[3]؛ کسی که در جایی که باید حق را بگوید، در مورد حق سکوت میکند، این شیطان لال است. جایی باید حرف حق بزند، نمیزند و سکوت میکند. حالا به هر دلیلی، میترسد، میخواهد استخاره کند، ملاحظه میکند. حرف حق است. «قل الحق و لو علی نفسک»[4]؛ حق را بگو اگرچه به ضررت باشد. «قُلِ الحَقَّ وَ إن کانَ مُرّاً»[5]؛ حق را بگو اگرچه تلخ باشد. خب البته انسان باید در این مسیر بصیرت داشته باشد. پس میبینید که انسان گاهی نسبت به این حالاتش شیطان میشود.
ویژگیهای شیطان در قرآن// مجازات فسق و نافرمانی علنی
خدای متعال میفرماید: شیطان «عَدُوٌّ مُبینُ»[6]؛ دشمن آشکاری برای شماست. خداوند متعال دارد میفرماید: شیطان دشمن آشکاری برای شماست. شیطان مارد(سرکش)، مَرید (بسیار سرکش)، رجیم (راندهشده)، خناس، وسواس(اهل وسوسه و حیلهگری)، کافر، فاسق(یعنی اهل فسق و نافرمانی علنی). علناً سجده نکرد. بعد یکی از کارهای شیطان این است که انسانها را به فسق یعنی به نافرمانیهای علنی تشویق میکند. مقام معظم رهبری(حفظهالله) میفرمودند: یکی در خانهاش برود روسری از سرش بردارد ما کاری به او نداریم، بین خودش و خدای خودش است. با نامحرمی گناه کرده، عذابش را هم میکشد. در جمع، فسق یعنی گناه علنی، این را خدا سخت میبخشد. گناه علنی چون داری آموزش میدهی، تشویق میکنی، زمینه گناه را برای دیگران باز میکنی. خدا برخوردش با کسی که گناه و فسق علنی میکند اینطور است. میفرماید: «فَاخرُج مِنها فَإنَّکَ رَجیمٌ».[7] نافرمانیهای علنی اینچنین است. خداوند متعال با آن تند برخورد میکند. از دیگر خصوصیات شیطان کفور(بسیار کفرورز)، ملعون، مدحور(موجود نکوهش شده)، ساء قرینا(شیطان همنشین بدی) است. «إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ»[8]؛ دشمن گمراهکننده آشکار.
اینها خصوصیاتی است که خداوند متعال یکییکی در مورد شیطان اسم برده و در قرآن ذکر کرده. همه اینها محل حرف و دقت است. مثل این است که به شما بگویند دشمنی که داری مثلاً هجدهتا محور عملیاتی و ویژگی دارد. هرکدام اینها را باید بشناسی و مراقبت کنی و راهش را ببندی. هجدهتا آسیب به شما میزند. اینها ویژگیهای شیطان بود.
شیوه و اطلس عملیاتی شیطان// زیبا نشان دادن زشتیها، شیوه عملیاتی دشمن
شیطان یک شیوه و اطلس عملیاتی دارد، یک نقشه و شیوههایی که با آن عملیات میکند دارد که با آن فرزندان آدم را نابود میکند. آنها چیست؟ بگذارید از قرآن عرض کنم: آیه 39 سوره مبارکه حجر از زبان خود شیطان، میگوید ویژگی شیطان این است. اولین کاری که شیطان برای فریب در این نقشه و اطلس عملیاتیاش میکند (شاید مهمترین و اولین کاری که شیطان انجام میدهد)، زینت دادن زشتیها، زیبا نشان دادن زشتیها، خوب نشان دادن بدیها، حق جلوه دادن باطل است. شیطان میگوید: «لَاُزَیِّنَنَّ لَهُم فِیالاَرضِ».[9] بعد از اینکه شیطان رانده میشود و خداوند متعال میگوید: برو، از آنجا دشمنی شیطان با انسان آغاز میشود.
شیوه برخورد شیطان// ایستادن شیطان در مقابل خدا و اقراری زشت
یک مثال ساده، محصولات تراریخته است. نعمتهای طیب خداوند را دستکاری میکنند، تراریخته میکنند و باعث ایجاد بیماریهای گوناگون میشوند. ژنها را دستکاری میکنند، با انواع و اقسام واکسن، داروها... از این راه بیماریهای عجیبی تولید میکنند و با تزریق آن به انسانها اخلاق و رفتار آنها را عوض میکنند. ترورهای بیولوژیک و... به معنی دستکاری در خلقت خداست که دامنه بسیار وسیعی دارد. اینها کار شیطان است که برای آن قسم خورده، میفرماید: «لَاَحتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ اِلّا قَلیلاً»[10]. احتناک به معنای دهنه زدن است. احتناک وقتی است که اسب و حیوان را دهنه و لجام میزنند. شیطان مقابل خداوند میایستد و میگوید به فرزندان آدم دهنه میزنم و آنها را رام میکنم. اینگونه مقابل خداوند متعال محکم حرف میزند.
لوکیشن شیطان// کمینگاه شیطان کجاست؟
تا اینجا سرفصلها و اطلس عملیاتی شیطان و شیوههای برخورد شیطان که رسماً مقابل خدا افشا کرده را گفتیم. اما موقعیت یا به قول امروزیها لوکیشن شیطان کجاست؟ خدای متعال فرمود، خودِ شیطان گفته که من کجا هستم. «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ»[11]؛ من سر راه بندگان تو در صراط مستقیم کمین میکنم. صراط مستقیم کجاست؟ «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»[12]. نعمت چیست؟ در روایت میفرمایند: بالاترین نعمت، ولایت اهل بیت(علیهمالسلام) است. شیطان، هر جا ولایت اهل بیت(علیهمالسلام) است حضور دارد؛ مانند مسجد و هیئت. البته شیطان همه جا شیفت دارد، ولی شیفت اصلیاش آنجاست. وقتی مردم را از صراط مستقیم بیرون کرد، دیگر کاری با آنها ندارد. آنهایی که بیرون رفتند خودشان سرازیری جهنم را میروند. در صراط مستقیم، مسجد، هیئت و در خانههای اهل ایمان و دوستداران اهل بیت(علیهمالسلام) کمین میکند.
پس نقشه این است که در صراط مستقیم کمین میکند. هر جا تکلیف باشد و باید وظیفهای را بر حسب تکلیف شرعی، وظایف فردی و اجتماعی انجام دهید، کمینگاه شیطان است. آنجا وسوسه میکند و میایستد تا به روشی انسان را متوقف کند، از مسیر برگرداند، خارج کند، دچار افراط و تندروی کند یا اینقدر از سرعت بکاهد تا آن تکلیف قضا شود.
گفتگوی شیطان با خدا// تکبر شیطان در برابر خداوند
شیطان گفتگویی با خدا دارد که در سوره إسراء آمده است. موضوع سخن این شبها را آخرین «فراخوان شیطان» نامگذاری کردهایم. مسئله فراخوان شیطان چیست؟ خدا در آیات 60 تا 65 سوره مبارکه إسراء بیان میفرماید. «وَ إذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا»[13]؛ ما به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس. گفت: آیا به من امر میکنی بر کسی که او را از خاک آفریدهای، بر خاک و موجودی پست سجده کنم؟!
در جایی دیگر آمده که شیطان به خدا میگوید: من را از آتش خلق کردهای و او را از خاک. چطور به آتش میگویی بر خاک سجده کند؟! «قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا»[14]؛ (به خدا) گفت: بگو برای چه او را بر من برتری دادهای؟ امان از تکبر. کسی که با تکبر رفتار میکند را دیدهاید؟ میگوید به من بگو چرا این حرف را زدهای، به چه جرأتی با من اینطور حرف زدهای؟ فهمیدی این حرف را به چه کسی زدهای؟... اگر انسان متکبر شود، چه میشود؟ به خدا میگوید ما را چه فرض کردهای که به من گفتی بر خاک سجده کنم؟ اصلاً به من بگو چرا این چنین دستوری دادهای؟ به خدا میگوید: اگر تا قیامت به من مهلت بدهی، بر بندگان تو دهنه میزنم. چه جرأتی! توحید او تقریباً کامل است، میداند خدا قادر است، ولی این را هم میداند که خداوند به او مهلت خواهد داد، میداند خدا عادل است و ششهزار سال عبادت او را هدر نمیدهد؛ خداشناسیاش کامل است، میگوید اگر به من مهلت بدهی دهنه میزنم و در مقابل چشمان تو همه بچههای این آدمی که گفتی به او سجده کنم و باعث این بدبختی برای من شد، را بیچاره میکنم. من همه به جز اندکی از آنها را بیچاره میکنم.
اذن فراخوان خدا به شیطان
«قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُکُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا»[15]. خداوند بیان خود را شروع میکند، خیلی آرام میگوید: تو و هر کسی که قرار است از تو تبعیت کند، بروید، آخرِ کارِ همه شما جهنم است. خداوند به شیطان جواب میدهد؛ چراکه مهلت خواسته که این کارها را انجام دهد. خداوند میفرماید: «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا»[16]؛ برو هر کس را که میخواهی تحریک کن، هر چه میخواهی وسوسه کن، برو فراخوان بده و دعوت عمومی کن، من این اجازه را به تو میدهم. «بِصَوْتِکَ»؛ با صدایت فریاد بزن، فراخوان بده. خداوند اذن فراخوان را اینجا داده است. «وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ»؛ برو سوارهها و پیادههای لشکر خود را جمع کن. ادبیات خداوند، ادبیات جنگی است. شیطان ایستاده و رجز میخواند. خداوند هم در مقابل میفرماید برو همه کسانی که میخواهی مقابل من بیاوری را بیاور، فراخوان بزن و همه را جمع کن.
آغاز نبرد شیطان با انسان
ادبیات جنگی استفاده شده است. جنگ از همانجا شروع شده است. «وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ»؛ اجازه داری در اموال و اولاد بنیآدم هم شریک شوی. شیطان آدمها را وسوسه میکند، به مال حرام میاندازد و آنها را آلوده میکند. «وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَوْلَادِ»، در روایات آمده که شیطان نطفه انسان را آلوده میکند و در انعقاد نطفه مشارکت میکند. البته اموال حرام در انعقاد نطفه ایجاد اختلال میکند، صحنههای حرام، توهمات و تخیلات آلوده در انعقاد نطفه، شراکت شیطان را به دنبال دارد. خداوند متعال دستوراتی داده تا انسان به آن آلودگیهای معنوی و متافیزیکی که شیطان طراحی کرده، مبتلا نشود. خداوند متعال دستورالعمل داده که برای انعقاد نطفه ازدواج کنید و کارهایی را بکنید تا شراکت شیطان در انعقاد نطفه تطهیر شود. «وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ»؛ برو و مکرر به آنها وعده بده. «وَ مَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا»؛ همه وعدههای شیطان فریب است.
در آیه بعد آمده است: «إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَکَفَی بِرَبِّکَ وَکِیلًا»[17]؛ با همه این اجازههایی که پیدا کردی، بر بندگان من سلطه و تسلطی نخواهی داشت و خدای تو برای بندگانش کافی است. این گفتوگوی خداوند با شیطان و اجازهای است که خداوند برای فراخوان به شیطان میدهد.
حد تسلط شیطان بر انسان چیست؟
طبق آیات شریفه قرآن تسلط شیطان در حد فراخوان، وسوسه و تلقین است. شیطان میتواند برای انسان تصمیمسازی کند، ولی نمیتواند برای انسان تصمیمگیری کند. تصمیمگیرنده نهایی انسان است. شیطان فقط تصمیمسازی میکند. در دستگاه محاسباتی ما ورود و آن را آلوده میکند، ما تصمیمات غلط میگیریم؛ چراکه شیطان تصمیمساز ما شده است. ولی تصمیم نهایی را خود انسان میگیرد.
انسان میتواند با شیطان مخالفت کند، اگر اهل مبارزه و مجاهده در راه خداوند باشد و میتواند تصمیمات شیطان را عمل کند، اگر اهل هوس باشد. گاهی فیلمهایی را میسازند که مثلاً شیطان میآید دست طرف را میگیرد و میبرد. اینگونه نیست، به بحث وسوسه فرم دادهاند، اشتباه است، وسوسه، وسوسه است، میگوید: بیا، نیا، برو... اینگونه است. در روایت است که در ماجرایی مثل سقیفه شیطان مجسم شد و طرح داد؛ در گوش این، در گوش آن، همه را وسوسه کرد، دستگاه محاسباتی اینها را در اختیار گرفت تا یک تصمیم و کار دیگری کنند. در آینده خواهیم گفت چه کسانی گوش به حرف شیطان میدهند و چرا انسان گوش به حرف شیطان میدهد.
برملا شدن مکر و فریب شیطان
خداوند در قرآن کریم میفرماید شیطان در قیامت همه چیز را انکار میکند. «وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ»[18]؛ وقتی کار از کار گذشت و قیامت برپا شد، حساب و کتاب آغاز شد و دیگر کسی نمیتواند چیزی را جبران کند، شیطان به زبان میآید در مقابل همه کسانی که در طول تاریخ به حرفش گوش دادهاند، همه جمع شدهاند، همه آنها میگویند: خدایا، شیطان ما را فریب داد. اگر او نبود، ما گمراه نمیشدیم. خداوند آنجا صحنه را برملا میکند، شیطان در محکمه الهی از خودش دفاع میکند، میگوید: خداوند به شما وعده داد، وعدهاش هم حق بود، خداوند بود، همه هم میدانستید حق با خداوند است، من هم وعده دادم و زیر وعدهام زدم. مکرر به شما گفتم آن کار را بکنید، این کار را بکنید، اینگونه میشود، آنگونه میشود، بعد این کار را کردی، آن کار را کردی، هیچ چیز نشد و به خواستههایت نرسیدی یا اگر به خواستههایت رسیدی برای این بود که بیچارهات کنم، یک جا به خواستههایت نمیرسیدی، برای اینکه بیچاره شوی و به گناهان وابستهتر شوی، یک جا هم آن خانه آخر پرداخت میکردم، تو را در معرض آن چیزی را که میخواستی قرار میدادم تا کاملاً بیچاره شوی.
عاقبت شیطان و پیروانش
«وَ مَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ»[19] شیطان میگوید: من سلطهای بر شما نداشتم، من یقهتان را نگرفته بودم، «إِلَّا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی»؛ من فقط دعوت کردم، شما خودتان اجابت کردید، شما دنبال من آمدید. گردن هم نمیگیرد. میگوید بیا با هم به جهنم برویم، این آخرین بلایی است که شیطان سر انسانهایی که از او پیروی کردند میآورد، آخرین بلا...
بعد میگوید: «فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنفُسَکُم»؛ من را سرزنش نکنید، خودتان را سرزنش کنید، خودتان احمق بودید، «مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُم بِمُصْرِخِیَّ» امروز نه دیگر شما میتوانید به داد من برسید، نه من میتوانم به داد شما برسم، کار تمام است! «إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ»؛ شما من را شریک خداوند قرار دادید. غلط کردید، «إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ» من رد میکنم، من تکذیب میکنم، خودتان من را شریک خداوند قرار دادید. خداوند شریک نداشت. «إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» خداوند میفرماید که دیگر آن روز، روز عذاب الیم است برای اهل ظلم. این مختصری در مورد شیطان، رفتار و عملکرد شیطان بود.
دشمنتر از شیطان
یک سؤال مهم که ممکن است به ذهن شما بیاید. میگویند: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک»[20] پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: دشمنترین دشمنان، نفس شماست. حال شما چرا اینقدر در مورد شیطان میخواهید صحبت کنید، نفس که مهمتر است! البته که ما در سالهای گذشته در جلساتی در مورد نفس صحبت کردیم، اما جواب این سوال را انشاءالله در جلسه بعد عرض خواهیم کرد. بله آن چقدر اهمیت دارد و نسبت بین نفس و شیطان چیست؟ و چرا ما داریم به شیطان میپردازیم.
وقتی که وجود مبارک اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) به شهادت رسیدند و سر مطهرشان بالای نیزه رفت، شیطان همه فرزندانش را جمع کرد و در روایت دارد که قهقهه میزد که موفق شد، کار بزرگی کند. در روایت دارد که پرواز میکرد، قهقهه میزد که این امت را بیچاره کردم؛ امت را امامکش کردم. شیطان میداند که اگر کسی مرتکب «ذنب لایُغفَر» مانند قتل امام شود، در خود و نسل و در جامعه بشری چه اثراتی خواهد گذاشت، شیطان اینها را میداند، برای همین خیلی خوشحال است.
یکی از بزرگترین پروژههای شیطان در این عالم چیست؟/ خونهای کربلا، چراغ هدایت
خدای متعال در روایت درباره آثار و برکات شهادت امام حسین(علیهالسلام) فرموده: با گریهکنندگان بر امام حسین(علیهالسلام) چکار میکنم، حالا اگر کسی توانست گریه کند، چگونه گناهان او را میبخشم، با کسانی که به امام حسین(علیهالسلام) و دستگاه ایشان خدمت کنند، چطور برخورد میکنم. تا آن جا خداوند ثواب برای این مطلب در نظر گرفت که در روایت هست، شیطان نعره و فریاد زد، دوباره فراخوان به تمام فرزندانش و اولیایش داد که همّ و غم خود را برای این بگذارند که مؤمنین نتوانند بر اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) گریه کنند و با حسین(علیهالسلام) ارتباط برقرار کنند و با حسین(علیهالسلام) عاقبتبهخیر شوند.
یکی از بزرگترین پروژههای شیطان در این عالم، مبارزه با دستگاه امام حسین(علیهالسلام) است، ولی اراده خدا بر این است: «یرِیدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ الله بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ»[21]؛ خواستند نور خدا را با دهانهای کثیفشان خاموش کنند و خدا نورش را کامل میکند. در کربلا سر بریدند، دست قطع کردند، خاک کردند، زیر سم اسبها لگدمال کنند، خواستند اثری از سیدالشهداء(علیهالسلام) نباشد، تن زیر خاک و زیر سم اسب، سر بالای نیزه؛ اما امروز اسم و پرچم چه کسی بالاست؟
مبارزه با شیطان از طریق امام حسین(علیهالسلام)
یکی از کسانی را که بردند و او را گوشه خرابه دفن کردند که اثری از وی نباشد، نازدانه امام حسین بیبیرقیه(علیهاالسلام) بود. امروز این سه ساله بیشتر از اصحاب امام اسمش سر زبانهاست، در اروپا، آمریکا و در دیگر کشورها برای حضرت رقیه(علیهاالسلام) روضه میگیرند. نام این نازدانه را خداوند بلند کرده است. خدا در این عالم از طریق امام حسین(علیهالسلام) با شیطان و کفر مبارزه میکند.
خداوند شهید عزیز حاج عمار را رحمت کند که به روضه حضرت رقیه خیلی علاقه داشت، همیشه هم وقتی میخواست آن روضه را بخواند، میگفت «السلام علیک یا یتیمه الحسین»؛ ای یتیم امام حسین(علیهالسلام) سلام بر تو باد.
[1]. سوره کهف، آیه 50.
[2]. سوره انعام، آیه112.
[3]. تهذیب شرح نهجالبلاغه،ج1، ص376.
[4]. بحارالانوار، ج 71، ص 157.
[5]. الخصال، ج2، ص526.
[6]. سوره زخرف، آیه 62.
[7]. سوره حجر، آیه34.
[8]. سوره قصص، آیه 15.
[9]. سوره حجر، آیه39.
[10]. سوره إسراء، آیه 62.
[11]. سوره أعراف، ایه 16.
[12]. سوره حمد، آیه7.
[13]. سوره إسراء، آیه 61.
[14] . همان، آیه 61.
[15]. سوره إسراء، آیه 63.
[16]. همان، آیه 64.
[17]. سوره إسرا، آیه 65.
[18]. سوره ابراهیم، آیه 22.
[19]. سوره ابراهیم، آیه 22.
[20]. تنبیهالخواطر، 259/1.
[21] . سوره صف آیه ۸.