سهمگین‌ترین و هولناک‌ترین مسئله آخرالزمان چیست؟ راه عبور از آن چیست؟

سهمگین‌ترین و هولناک‌ترین مسئله آخرالزمان چیست؟ راه عبور از آن چیست؟


سهمگین‌ترین و هولناک‌ترین مسئله آخرالزمان چیست؟ راه عبور از آن چیست؟

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: وقتی حوادث و اتفاقات و مسایل اجتماعی به وجود می‌‌آید، تأثیر مستقیم روی دینداری مؤمنین می‌‌گذارد./ ما اگر صراط مستقیم را پیدا نکنیم، نمی‌توانیم در دوران غیبت دینمان را نگه داریم و از فتنه‌ها عبور کنیم. گرفتار فتنه‌ها و اختلافات خواهیم شد.

  

هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد مراسم هفتگی یازدهم بهمن‌ماه را با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در مسجد امام حسین(ع) برگزار کرد. سخنران این مراسم، حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد در آستانه دهه فجر ضمن گرامی‌داشت یاد و خاطره حضرت امام عظیم الشأن(ره)، سلسله‌جنبان این نهضت الهی، در آستانه سالروز ورود ایشان به ایران گفت: تحول عظیمی که در عالم بشریت اتفاق افتاد و باب مقدمات ظهور حضرت ولی عصر(عج) فراهم شد را مدیون امام راحل(ره) هستیم. وی سپس درباره موضوع «صراط مستقیم در آخرالزمان (1)» ایراد سخن کرد که در ادامه می‌‌خوانید:

 

آتش کف دست!

دوران آخرالزمان، غیبت و قبل از ظهور، دوران خیلی سختی است. طبق روایات در این دوران، نگهداشتن دین از نگهداشتن آتش در کف دست مشکل‌تر است. چقدر سخت است، گلوله آتش را کف دستتان نگه دارید، بالاخره آن را می‌‌اندازید. در آخرالزمان شرایط به قدری پیچیده و سخت می‌‌شود که دین نگه داشتن، سخت‌تر از نگه داشتن آتش کف دست می‌‌شود. خیلی‌ها به واسطه طول جریان غیبت امام زمان(عج)، در جریان غربالگری، ریزش می‌‌کنند. امیرالمؤمنین(ع) می‌‌فرمایند: «چنان مبتلا می‌‌شوید و چنان غربال می‌‌شوید (چنان فتنه‌ها و بلاها و گرفتاری‌ها شما را غربال می‌کند) تا اینکه پایین‌های شما بالا می‌‌آیند و بالاها پایین می‌‌آیند.»[1]. کسانی که فکر می‌‌کردند دین و ایمانشان محکم است، با مغز بر زمین می‌‌خورند. آنهایی که ادعایی نداشتند، در امتحانات بالا می‌‌آیند. کنایه از اینکه خالص‌ها و ناخالص‌ها جدا می‌‌شوند. قصه به ظاهر ختم نمی‌شود که من با ریش و عمامه اهل بهشتم و دیگری با ظاهری که آراستگی دینی ندارد، اهل جهنم است. البته این بدان معنا نیست که ظواهر دینی، حجیت و ارزش ندارد بلکه می‌خواهد بگوید گاهی در دل ما کفر پنهانی است روی آن روکش زیبای دینی کشیده‌ایم آزمایش‌ها که سخت می‌‌شود، معلوم می‌‌شود درون دل ما کفر بود. امتحانات که سخت می‌‌شود، حتی خیلی از آنهایی که درس خوانده‌اند هم نمره کافی نمی‌آورند!

 

وضعیت آخرالزمان

در «ارشاد» شیخ مفید 42 مورد از نشانه‌های دوران آخرالزمان وارد شده است. کتاب‌های زیادی از جمله جلد 13 بحارالانوار مفصل در این باره صحبت کرده است. در کتاب ارشاد آمده: گناهان جدیدی می‌‌آید، بلاهای جدید می‌‌آید، مردم از ‌علما فرار می‌‌کنند، همان‌طور که گوسفند از گرگ فرار می‌‌کند. بعد می‌‌فرمایند: وای به حال فرزندان آخرالزمان از والدین مؤمن آنها که دین بچه‌هایشان را به باد می‌‌دهند! خروج دجال -که فتنه بزرگی است-، مدعیان دروغین امام مهدی(ع) که خودشان را به جای امام یا نائب امام جامی‌‌زنند و مردم را به شک می‌‌اندازند، عزیز شدن دروغگوها و ذلیل شدن راستگوها، هرکس حق بگوید و بخواهد صادق باشد را منزوی می‌‌کنند، کسی که فریب و دغل کند، به عنوان آدم زرنگ مورد احترام قرار می‌‌گیرد، درباره موسیقی چه روایاتی دارد! علنی شدن روابط نامشروع (عادی می‌‌شود)، قرآن‌ها و مساجد را زینت می‌‌کنند، اما از معنویت خالی است؛ مواظب کاشی و فرش و تزیینات دیگر مسجد هستند و بندگی و عبادت و معنویت کم است، اجتماعات دینی درست می‌‌شود، ولی در این اجتماعات هم دل‌های مؤمنین از هم جداست. به همدیگر شک دارند و همدیگر را قبول ندارند، ناخالصی در آن رسوخ می‌کند، مسجدی‌ها و هیئتی‌ها زیراب یکدیگر را می‌‌زنند، به دنبال منافع خودشان هستند، عهد و پیمان‌ها حرمتی ندارد.

 

سم کُشنده!/ امتحانات آخرالزمان

امتحانات آخرالزمان درباره نماز و روزه نیست، نه اینکه مهم نباشند. خیلی‌ها نماز می‌خوانند و روزه می‌‌گیرند ولی در امتحانات رد می‌‌شوند. در صدر اسلام هم بود، آنهایی که با امیرالمؤمنین(ع) جنگیدند، اهل نماز و روزه و حج بودند. وقتی حوادث و اتفاقات و مسایل اجتماعی به وجود می‌‌آید تأثیر مستقیم بر دینداری مؤمنین می‌‌گذارد.

 معمولاً امتحانات سنگین در اختلافات است. سنگین‌ترین فتنه‌ها و ابتلائات در مسئله‌ای به نام «اختلاف» است که منجر به درگیری می‌‌شود، ریشه مابقی دین را می‌‌زند، اختلاف، سهمگین‌ترین و هولناک‌ترین مسئله است. چیزی که لذت زندگی در خانواده را از بین می‌‌برد و صمیمیت و محبت را به کینه و نفرت تبدیل می‌‌کند، دامن زدن به اختلافات است. یعنی به جای گذشت، دائماً در اختلافات بدمند. بین دو رفیق و در جامعه هم همین‌طور است؛ اختلاف سم کشنده است. اختلاف به معنای تفرقه و جدایی نه به معنای گوناگون بودن.

 

صراط مستقیم کجاست؟

اختلافات جدی که مد نظر ماست بین ادیان (مسیحیت، یهودیت و اسلام) و سایر مکاتب بوده است. مخصوصاً آن ادیان الهی که تحریف شدند، اختلافشان با سایر ادیان بیشتر شد. و الا اگر عده‌ای دین الهی را تحریف نمی‌کردند، می‌‌دیدیم هر دینی سیری را طی کرده تا به دین اسلام رسیده است. صاحبان آن ادیان، یعنی کسانی که پیرو انبیا بودند (علما یهود و مسیحیت) دینشان را دستکاری کردند، لذا اختلاقات بالا گرفت.

دسته دیگر اختلافات که عمیق‌تر می‌‌شود، بین مذاهب اتفاق می‌‌افتد، اتفاقات درون دینی مثلاً بین مسلمین که دین واحد دارند (اسلام) مذاهب مختلف درست می‌‌شود. طبق روایات 73 فرقه می‌‌شوند. در خود تشیع و تسنن هم چند فرقه جداگانه داریم. همین اختلافات باعث فتنه‌هایی می‌‌شود، در اختلاف بین ادیان و مذاهب صراط مستقیم کجاست و چه باید کرد؟ در آخرالزمان صراط مستقیم کجاست؟ در چه مسیری حرکت کنیم، درست است؟ آخرالزمان، هرچه به ظهور نزدیک‌تر می‌‌شویم، اختلافات عمیق‌تر می‌‌شود و به لایه‌های پایین نفوذ می‌‌کند. بین شیعیان اثنی‌عشری و معتقدان ولایت ائمه دوازده‌گانه اختلاف و درگیری می‌‌شود. دیگر کار از اختلاف شیعه و سنی می‌‌گذرد، اختلاف بین شیعیان امام حسینی و حضرت زهرایی اتفاق می‌‌افتد.

 

ایمان خالص، بعد از امتحانات سخت

حال چرا این دوگانه‌ها و چندگانه‌ها به وجود می‌آید؟ چرا امتحانات سخت می‌شود؟ خداوند متعال برای مؤمنین، سنتی دارد به نام «تمحیص»؛ یعنی غربالگری، خالص‌سازی. در مقابل، سنتی برای کفار است، به نام «تمحیق»؛ یعنی خالص‌سازی که به کفر برسد؛ فرد اینقدر مورد امتحان قرار می‌‌گیرد که کفرش معلوم می‌شود. برای مؤمن بعد از امتحانات سخت و زیاد نهایت ایمان خالص می‌‌ماند. «وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ»[2]، آیه بسیار ترسناکی است. خداوند تأکید کرده که امتحان سخت می‌‌گیرد. سنت خدا خالص‌سازی است، برای خالص کردن، امتحانات سخت می‌‌گیرد تا آنهایی که واقعاً درس خواندند، بمانند. شب امتحان هم جواب نمی‌دهد. زیرا روایت می‌‌فرماید: حضرت که ظهور کنند توبه قبول نمی‌شود. باب توبه مسدود شود، یعنی اگر نتوانستید توبه کنید، دیگر نمی‌توانید. فتنه درون لایه مسجدی‌ها، هیئتی‌ها، ولایتی‌ها و انقلابی‌ها می‌‌آید. شاهد چند دسته شدن انقلابی‌ها و مسجدی‌ها می‌‌شویم. سهمگین‌ترین و خطرناکترین فتنه و امتحان، فتنه بین مسجدی‌ها و امام حسینی‌هاست که در حوزه علمیه و هیئت‌های مذهبی خودش را نشان می‌‌دهد.

 

فتنه‌ای بدتر از دجال...

در روایات فتنه‌ای خطرناک‌تر از دجال ذکر نشده است. وقتی دجال خروج می‌‌کند، مردم زیادی دینشان را از دست می‌‌دهند. امام رضا(ع) می‌‌فرمایند: «برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهل‌بیت را دستاویز ساخته‌اند، زیان و فتنه‌انگیزی‌شان بر شیعیان، از دجال بیشتر است»[3].

فتنه بدتر از دجال داریم، یک عده‌اند که به خودشان نسبت می‌‌دهند، می‌‌گویند: ما اهل مودت اهل‌بیتیم. مودت به معنای ابراز محبت قلبی برای اهل بیت، اهل شعائر مذهبی و دینی بودن است خودشان را به اهل‌بیت(ع) نسبت می‌‌دهند، ظاهرشان هم  اهل‌بیتی است. ممکن است عالم باشد، روحانی معمم یا مجتهد یا مداح و هیئتی یا واعظ یا امام جماعت باشد، خودش هم فکر کند اهل‌بیتی است، اما، گویا حضرت می‌خواهد بفرماید: ما قبول نداریم؛ فتنه‌اش از دجال برای شیعیان ما بدتر است. راوی می‌‌پرسد: چرا؟ فرمودند: به‌خاطر اینکه اینها با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی می‌‌کنند، وقتی اینگونه شد، حق و باطل باهم مخلوط می‌‌شوند و حقیقت مشتبه می‌‌شود؛ وظیفه و تکلیف آمیخته می‌‌شود، در ادامه می‌فرمایند: مؤمن از منافق قابل تشخیص نیست. دینداری در آخرالزمان به این سادگی نیست که نمازی خواندی و روزه‌ای گرفتی، تمام است. ممکن است واعظی روی منبر حرفی بزند که به نفع دشمنان اهل‌ بیت(ع) است. امیرالمؤمنین(ع) می‌‌فرمایند که هرکس پای صحبت هرکس بنشیند خودش را بنده او کرده است. دقت کنیم که به سخنان چه کسی گوش می‌‌کنیم؟‌ پای درس چه کسی می‌‌نشینیم؟

 

دوست و دشمن را درست بشناسیم

به اینجا که می‌رسید کار سخت می‌شود. چگونه کار سخت می‌شود؟ کسانی فتنه آنها خطرناک است که با دشمنان اهل‌بیت(ع) دوستی می‌کنند و با دوستان اهل‌بیت(ع) دشمنی می‌کنند. آیا منظور از دشمنان اهل‌بیت غاصبان حقّ اهل‌بیت(ع) هستند. اینجا بحث مخلوط می‌شود، امّا عده‌ای می‌گویند منظور از دشمن اهل‌بیت(ع) اهل سنت هستند و در حقیقت دشمن اصلی اهل‌بیت(ع)، اینها هستند. می‌گویند شما ثابت کنید اینجا منظور از دشمن اهل‌بیت(ع)، اهل سنت نیستند. دقّت کنید اختلاف از همین جا شروع می‌شود. یک عدّه دیگر می‌گویند منظور از دشمنان اهل‌بیت(ع)، دشمنانِ دین خدا و دشمنانِ مشی اهل‌بیت(ع) هستند.

سؤال: مگر شما پیرو مکتب امام صادق(ع) نیستید؟! الان هرچه امام صادق(ع) بگویند، گوش می‌دهید؟! هرچه امیرالمؤمنین(ع) بگویند، گوش می‌دهید؟! شیعه خالص هستید؟! ما را ببینند، حاضریم دستمان را بالا کنیم و بگوییم ما شیعه امیرالمؤمنین(ع) هستیم یا خودمان را مخفی می‌کنیم و می‌گوییم محبّیم. از آن طرف هم خیلی از اهل سنت نسب به خلفای خودشان همین‌طور هستند. بعضی‌ها یک نفر سنی را که می‌بینند، فکر می‌کنند خلیفه دوّم است! خیلی از اهل سنت، محبّ اهل‌بیت(ع) هستند. فقط چند فرقه‌اند که ناصبی و دشمن اهل‌بیت‌اند. فقط در مسئله ولایت عقیدهشان با ما فرق می‌کند و به بی‌راهه رفته‌اند. یک نفر میگویدمنظور از دشمنان اهل‌بیت(ع) که اینها نیستند. خیلی از آنها دوست اهل‌بیت(ع) هستند. اختلاف شروع می‌شود و باید بنشینیم و بحث کنیم که منظور از دشمن چیست. هر کسی یک چیز می‌گوید. الان بحث ما این نیست. می‌خواهم بگویم آن فتنه و اختلاف و بلایی که می‌گویم، از همین جاها شروع می‌شود. مثلاً بحث ما این نیست، می‌گذریم.

 

آیا راهی هست؟!

آیا راهی هست که ما از این ابهامات و فتنه‌ها و خطرها عبور کنیم و گرفتار نشویم؟! آیا صراط مستقیمی در دوران آخرالزمان هست که دین به سلامت در ببریم؟ بله، همیشه حجت خداوند وجود دارد همیشه دلیل برای پیمودن راه حقّ و صراط مستقیم هست، وگرنه خداوند نمی‌تواند کسی را عقاب کند که چرا به راه باطل رفتید. همیشه حجت هست فقط گاهی پیدا کردن حجت زحمت دارد مانند دوران غیبت.

آن چیست؟ صراط مستقیم . صراط مستقیم چیست؟ ولایت. از ولایت الله تا ولایت انبیاء، ولایت پیغمبر خاتم(ص) و بعد ولایت ائمه معصومین(ع) و بعد هم امتداد ولایت اولی‌الامر. ولایت! آن صراط مستقیم ولایت است.

امام صادق(ع) ذیل تفسیر آیه «اهدنا الصراط المستقیم» می‌فرمایند می‌دانید صراط مستقیم چیست؟ صراط مستقیم، امیرالمؤمنین(ع) است. در روایت دیگری است که امام صادق(ع) می‌فرمایند: «والله نحن الصراط المستقیم»[4]؛ به خدا قسم، ما صراط مستقیم هستیم. در جامعه کبیره می‌خوانیم: «انتم الصراط الاقوم» راه، ائمه معصومین(ع) و ولایت است که از خداوند شروع می‌شود. و از آن لحظه‌ای که ولایت شروع می‌شود، اطاعت هم شروع می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ»[5]. تکلیف اطاعت است. صراط مستقیم ولایت است؛ ولایت‌الله، ولایت رسول و ولایت اولی‌الامر، خط مستقیم این است.

 

اهمیت اتصال به صراط مستقیم

آیا ولایت در دوران ائمه معصومین(ع) بوده؟ یازده امام را شیعیان دیده‌اند افراد از اقصی نقاط به مدینه می‌رفتند، امام وقت را می‌دیدند و سؤال می‌پرسیدند، الان که دوران غیبت است و راهی به سمت حضرت نیست، ما نمی‌توانیم امام را ببینیم و سؤال بپرسیم، باید چکار کنیم؟ آیا آن سلسله ولایت در این دوران منقطع می‌شود؟! آیا صراط مستقیم در دوران غیبت دیگر محو می‌شود؟! چه باید کرد؟ ما اگر صراط مستقیم را پیدا نکنیم، نمی‌توانیم در دوران غیبت دینمان را نگه داریم و از فتنه‌ها عبور کنیم. گرفتار فتنه‌ها و اختلافات خواهیم شد.

 

چگونه در صراط مستقیم باشیم

یک عده گفته‌اند در دوران غیبت؛ اگر امام در دسترس نیستند، قرآن و کتب روایت که هست، برویم بخوانیم و تکلیفمان را بفهمیم که دین چیست، حق و باطل چیست. آیا واقعاً همه می‌توانند تکلیف دین خودشان را از آیات و روایت بفهمند؟! نانواها، دست‌فروش‌ها، کارخانه‌داران، ورزشکاران، هنرمندان، کارگران، کارمندان و... می‌توانند؟! مردم از صبح تا شب همه درگیر کارند. آیا با باز کردن قرآن و با خواندن حدیث و روایت می‌شود فهمید تکلیف دین چیست؟ هرکسی یک چیز از حدیث و روایت نمی‌فهمد؟ بالاخره دین یک حرف زده یا هزار حرف؟! صراط مستقیم یکی است یا صد تا؟ این‌طور نمی‌شود که هرکسی هر فهمی از دین و امام حسین(ع) و محراب و منبر و معنویات دارد بریزد وسط و بگوید دین همین است. زمانی هم عده‌ای می‌گفتند هرچه از دین فهمیدید، بروید همان را عمل کنید و معتقد به پلورالیسم دینی بودند. همه نمی‌توانند این کار را انجام دهند. مگر می‌شود که در داروخانه هر دارویی را خودمان برداریم و بخوریم؟ بحث تخصصی است. پس یک عده باید بروند دین‌شناس و کارشناس دین شوند، دین را بفهمند و بقیه از آنها تقلید کنند از کسانی که مجتهد در دین شده‌اند تقلید کنند. تقلید یعنی پیروی کردن. عقل سالم همین را می‌گوید در همه کارهای اجتماعی همین کار را می‌کنیم در هر مسئله‌ای به متخصص فن مراجعه می‌کنیم. این می‌شود تقلید از مرجع تقلید. نقل و روایت هم. درباره مراجعه به فقها داریم، که فقها حصون اسلام هستند و دینتان را از فقها بگیرید، به فقیه مراجعه کنید. امام زمان(عج) می‌فرمایند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِم»[6]؛ مراجعه کنید به سمت کسانی که از قرآن و سنت استباط دینی می‌کنند و فقیه هستند.

 

شرایط فقیه

آیا سراغ هر فقیهی برویم؟ امام حسن عسکری(ع) در روایت می‌فرمایند: «فأما مَن کانَ مِن الفقهاء صائناًَ لِنفسهِ، حافظاًَ لِدینهِ، مخالفاَ لِهَواه، مطیعاًَ لِأمر مولاه فَلِلعوام أن یَقلدوه»[7]؛ بروید سراغ فقیه که صیانت نفس کند، مراقب خودش باشد، مطیع امر امام زمانش باشد مردم باید به سراغ چنین کسی بروند.

 آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید: «صائنا لنفسه» منظور از نفس، هم خودش است و هم هرکسی که اهل‌ اوست را صیانت کند، وگرنه در جایگاهی که او هست، اطرافیانش هم اگر خراب باشند کشتی او را غرق می‌کنند. خودش را حفظ و صیانت کند با هوای نفس مخالفت کند به‌خاطر دنیای خود و دیگران جوگیر نشود. حقّ را بگوید و پای حقّ بایستد...

 تا حدی هم روشن شد اگر ما در آخرالزمان قرار شد برویم دنبال صراط مستقیم بگردیم، صراط مستقیم ولایت است و این ولایت به دوران غیبت که می‌رسد قطع نمی‌شود، بلکه به سمت فقها می‌رود و ما را به فقهای زمان ارجاع داده‌اند، چون ادامه صراط مستقیم آنها هستند. بعد گفته‌اند مواظب باشید این جاده‌ای که دارید حرکت می‌کنید، شرایط دارد حواست باشد: «صائنا لنفسه، حافظه لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه».

 

دلایل مراجعه به فقیه

ما باید سراغ فقها برویم، چون صراط مستقیم در آخرالزمان هستند. مراجعه ما به فقها در سه مسئله است: 1. احکام عبادی شرعی 2- احکام قضایی شرعی(امور حقوقی اسلام) 3-حکومت؛ وقتی حاکمیت اسلامی برقرار شد باید به فقیه مراجعه کنید حکومت اسلامی برای کارشناس دینی است نمی‌شود در رأس حکومت اسلامی مثلاً یک مهندس بگذاریم. در رأس باید یک اسلام‌شناس باشد نمی‌شود یک فیلسوف یا پزشک را در رأس حکومت اسلام بگذاریم.

البته من فقه را اینجا تقسیم کردم، تفکیک نکردم. تقسیم کردم تا تشریح شود. در جلسه بعد خواهیم گفت صراط مستقیم در این توضیحی که داده شد تکلیفش چیست و ما باید چکار کنیم؟

 

شبیه‌ترین فرد به رسول خدا(ص)

علی اکبر(ع) از نظر چهره و خلق و خو و سخن گفتن شبیه‌ترین مردم به پیغمبر(ص) بود. تا جایی که نوشته‌اند اگر کسی پیامبر(ص) را دیده بود و صدای ایشان را شنیده بود و جایی علی اکبر(ع) سخن می‌گفت آن فرد همان لحظه یاد پیامبر(ص) می‌افتاد. صدای علی اکبر(ع) شبیه پیامبر(ص) بود. مردم مدینه که پیامبر(ص) را دیده بودند، دسته‌دسته می‌آمدند و در خانه علی اکبر(ع) می‌نشستند تا ایشان بیایند و یاد رسول‌الله(ص) کنند. علی اکبر(ع) در منزلش مجلس زیارت داشت. سفره می‌داخت همه دور سفره به چهره علی اکبر(ع) نگاه می‌کردند و بر رسول خدا صلوات می‌فرستادند.

ابی‌عبدالله(ع) از علی اکبر(ع) می‌خواستند قرآن بخواند صوت قرآن علی اکبر(ع) را می‌شنیدند به یاد صدای رسول‌الله(ص) گریه می‌کردند.

 یک روز علی اکبر(ع) در طقولیت میوه‌هایی درخواست کرد که فصلش نبود، امام حسین(ع) دست در حرم رسول‌الله برد و میوه‌هایی که علی اکبر خواسته بود مقابل گذاشت. ولی نمی‌دانم در کربلا وقتی آمد در مقابل پدر و گفت: «العطش قد قتلنی»؛ بابا تشنگی دارد مرا می‌کشد... .

 


[1]. نهج‌البلاغه، خطبه 16.

[2]. سوره آل‌عمران، آیه 141.

[3]. وسائل الشیعه، ج 16، ص 179.

[4]. نورالثقلین، ج 1، ص 17.

[5]. سوره نساء، آیه 59.

[6]. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 484.

[7]. وسائل الشیعه، ج 27، ص 131.