دست‌های پنهان ما در قتل امام حسین(علیه‌السلام)!!

دست‌های پنهان ما در قتل امام حسین(علیه‌السلام)!!


دست‌های پنهان ما در قتل امام حسین(علیه‌السلام)!!

 

حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد: دو بار فساد بنی‌اسرائیل در زمین به چه معناست؟// چرا امت اسلام شبیه‌ترین امتها به یهود است؟ // آیا بنی‌اسرائیل در قتل اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نقش داشتند؟ // فرهنگ بنی‌اسرائیلی و یهود در امت اسلام، رفتاری که با انبیای الهی و با نظام توحیدی کردند، متأسفانه در امت اسلام هم نفوذ کرد// مسئولین جریان نفوذ را در محاسبات خود جدی بگیرند! // ما دولت و مجلس انقلابی داریم، ولی نفوذ شدید دشمن همچنان وجود دارد. اگر مسئولین حواسشان را جمع نکنند به قوانین و لایحه‌هایی رأی می‌دهند که دشمن با ده‌ها واسطه آنها را مطرح کرده است!  آیا هیئتی که به مسائل سیاسی کار ندارد، سیاسی نیست؟! این دروغ است! اتفاقاً دشمن از همین هیئت‌هایی که می‌گویند ما سیاسی نیستیم، عکس امام و رهبری نزنید، ما به هیچ جناحی کار نداریم و... سوءاستفاده می‌کند و اینها را مخالف نظام معرفی می‌کند // بعضی از هیئت‌ها که متأسفانه تعدادشان بین هیئت‌های سنتی یزد درحال افزایش است، اشعاری دوپهلو می‌خوانند که مستقیماً شبکه‌های خارجی نوحه‌های آنها را در محرم پخش می‌کنند و می‌گویند: منظور از فرازهای این نوحه، حکومت ایران است. این برای یزد ننگ است و دامن پاک هیئت‌های سنتی را آلوده می‌کند

 

شناسنامه

عنوان: قرار هفتگی

موضوع: دست‌های پنهان ما در شهادت امام حسین(علیه‌السلام)

زمان: شنبه، ۲۴ تیر 1402

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

فساد بنی‌اسرائیل

آیه چهارم سوره إسراء(بنی‌اسرائیل) به موضوعی اشاره می‌کند که ان‌شاءالله به عنوان مقدمه ورود به ماه محرم تقدیم میکنم. خداوند ‌متعال می‌فرماید: «وَ قَضَیْنَا إِلَی بَنِی‌اِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا»[1]؛ و در کتاب (تورات یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی‌اسرائیل دو بار حتماً در زمین فساد و خونریزی می‌کنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می‌یابید. «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا»[2]؛ پس چون وقت انتقام اول فرا رسد، بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانه‌های شما نیز جستجو کنند و این وعده (انتقام خدا) حتمی است. وقتی هنگام نصرت و یاری می‌رسد ما بندگانی که دارای عزم و اراده شدیدند را دنبال بنی‌اسرائیل می‌فرستیم تا آنها را در هر منفذی پیدا کنند و به سزای اعمال خودشان می‌رسانند و این یک وعده انجام شده است.

 فساد بنی‌اسرائیل که دو بار در زمین انجام می‌شود چه فسادی است؟ قوم بنی‌اسرائیل ماجرا زیاد داشتند، قوم بسیار پرحادثه‌ای بودند؛ فساد سامری و قارون. بعد از رحلت حضرت‌ موسی(علیه‌السلام) تا ظهور حضرت عیسی(علیه‌السلام) چه کارهایی که نکردند! «وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ»[3]؛ پیغمبرانشان و انبیای الهی را می‌کشتند. آنها را در دیگ آب‌جوش می‌انداختند و می‌سوزاندند، زنده‌زنده زیر خاک می‌کردند و...

 

مصادیق دو بار فساد بنی‌اسرائیل در زمین

 فسادی که قرآن می‌فرماید: «مرّتین»، چه فسادی است؟ در تفاسیر مطالبی می‌فرمایند که خیلی فشرده و کوتاه بیان می‌کنیم. بعضی از مفسرین اشاره کردند که مربوط به دوران بعد از حضرت ‌موسی(علیه‌السلام) تا حضرت ‌داود(علیه‌السلام) است که سالیان زیادی طول کشید تا بنی‌اسرائیل حاکم شدند و جنایات زیادی از جمله قتل انبیاء الهی مرتکب شده بودند. یک‌ دوره هم از حضرت داود(علیه‌السلام) و حضرت سلیمان(علیه‌السلام) تا حضرت مسیح(علیه‌السلام) که ظهور می‌کنند‌.‌

 مفسرین این معانی را برای «وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا» ذکر کردند. بالاخره هر سلطان کافری که مسلط می‌شد جنایت‌های زیادی می‌کرد؛ مردم سرزمین‌هایی را آواره می‌کرد؛ آنها را اسیر می‌گرفت و می‌کشت، بیت‌المقدس را خراب کردند. در تمام کوچه‌های اورشلیم روی دیوارها بت نصب کردند و کاری کردند که یاد حضرت موسی(علیه‌السلام) و تورات در دورانی فراموش شود‌. در دوران بنی‌اسرائیل فسادها و انحرافات عجیبی اتفاق افتاد که در تاریخ هست، کدام‌یک از اینها «لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ» است؟ بعضی گفته‌اند که در ادوار زندگی تاریخ بنی‌اسرائیل بعد از حضرت موسی(علیه‌السلام) تا حضرت داود(علیه‌السلام) یک دوره فسادهای زیادی اتفاق افتاده و یک دوره هم بعد از حضرت داود(علیه‌السلام) از حضرت سلیمان(علیه‌السلام) تا ظهور حضرت مسیح(علیه‌السلام) فسادهایی مرتکب شدند، معنی «مرتین»؛ (دوبار) یعنی همین. بعضی دیگر در تفاسیر فرموده‌اند که منظور از فساد اول در بنی‌اسرائیل کشتن حضرت ‌زکریا(علیه‌السلام) و فساد دوم کشتن حضرت یحیی(علیه‌السلام) پسر حضرت زکریا(علیه‌السلام) بوده، چراکه این دو خیلی خاص بوده است. در این بحث اختلافاتی هست.

 بعضی دیگر گفته‌اند فساد اول طغیان جالوت در میان بنی‌اسرائیل بوده که ظلم‌های زیادی کرد و بعد به دست طالوت کشته شد. بعضی دیگر گفتند فساد دوم فساد بُخت‌النصر بر بنی‌اسرائیل است. در مورد مصداق فساد اختلاف است. در کتاب شریف اصول کافی، تفسیر عیاشی و برهان از قول امام صادق‌(علیه‌السلام) یک تفسیر دیگر برای «لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ»؛ (دو فساد بزرگ بنی‌اسرائیل) از زبان حضرت ذکر شده است. در باب هجدهم درباره شهادت امام‌ حسین(علیه‌السلام) و بیان انتقام حضرت حق از قاتلین حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) روایاتی آمده، روایاتی را هم در تفسیر برهان از قول ابن‌قولویه آورده که در کتاب «کامل‌الزیارات» نقل شده که ذیل آیه «لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ» ابن‌قولویه این روایت را نقل می‌کند.

 چند نفر از روات هم از امام‌ صادق(علیه‌السلام) روایت می‌کنند که ذیل آیه «وَقَضَیْنَا إِلَی بَنِی‌إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا» فرمودند: «قالَ قَتْلُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ طَعْنُ الْحَسَنِ»[4]؛ این دو بار فسادی که در زمین می‌شود، فساد اول بنی‌اسرائیل کشتن امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)‌ است،‌ دومین آن طعن امام حسن(علیه‌السلام) که منظور زخم‌هایی که به امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) وارد شد و تیرباران حضرت و تحمیلی که بر ایشان شد، است. و در ادامه آیه می‌فرماید: «وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا» حضرت می‌فرمایند: کار بزرگی که بنی‌اسرائیل کردند و برتری‌جویی خاصی که می‌خواستند داشته باشند «قتل الحسین‌بن‌علی»؛ کشتن امام‌ حسین(علیه‌السلام) است. ادامه آیه که می‌فرماید: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا»؛ این وعده نصر خداوند ‌متعال «اذا جاء نصر‌‌الحسین(علیه‌السلام)» منظور زمانی است که خداوند متعال قرار است انتقام خون امام‌ حسین(علیه‌السلام) را بگیرد.

«بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ»؛ خداوند متعال قومی را مبعوث می‌کند که این قوم جستجو می‌کنند و قاتلین را پیدا می‌کنند و آنها را به سزای اعمالشان می‌رسانند. «...فَإِذَا جَاءَ نَصْرُ دَمِ الْحُسَیْنِ (بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ قَوْمٌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (فَلَا یَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ (إِلَّا قَتَلُوهُ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا خُرُوجُ الْقَائِمِ حرقوه»؛ قومی را قبل از قیام حضرت حجت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌) مبعوث می‌کند، هیچ خونی نیست که از اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) روی زمین ریخته شده باشد، مگر اینکه این قوم قبل از ظهور حضرت انتقام آن خون را خواهند گرفت.

حال آن قوم چه قومی هستند؟ در روایت دیگر اشاره به ایران شده و قومی که انتقام خواهند گرفت. در روایت اینگونه می‌فرماید: «و کان وعدا مفعولا»؛ شک نکنید که این کار انجام‌شدنی است. این روایت امام صادق(علیه‌السلام) است که آنچه خداوند متعال در قرآن فرمود: «لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا»؛ آن کار بزرگ که بنی‌اسرائیل انجام می‌دهند؛ فساد اولشان کشتن حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و فساد دوم طعن امام حسن مجتبی(علیه‌السلام)؛ زخم‌زبان، تحمیل صلح و شهادت ایشان است و «عُلُوًّا کَبِیرًا» کشتن امام حسین(علیه‌السلام) است. و «بَعَثْنا عَلَیْکُمْ...»[5] یعنی قومی مبعوث می‌کنیم که انتقام این خون‌ها را از یهود عنود می‌گیرد.

 

امت اسلام شبیه‌ترین امتها به بنی‌اسرائیل

امام در این روایت می‌فرماید: قاتل امیرالمؤمنین‌، امام‌ حسن و امام حسین(علیهم‌السلام) بنی‌اسرائیل (یهودیان) هستند. چطور ما تابهحال شنیدیم که قاتل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ابن‌ملجم یا نهایتاً خوارج بودند؟! قاتل امام‌ حسن(علیه‌السلام) همسرش بوده، نهایتاً معاویه بوده است. امام حسین(علیه‌السلام) را شمر، عمرسعد، یزید نهایتاً بنی‌امیه کشتند، پس این روایت به چه معنی است؟

 ما گاهی منکر دشمن هستیم. امام‌ صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: قاتل اجداد ما بنی‌اسرائیل یعنی دشمنان بیرونی و خارجی هستند. این روایت عجیب است و دو نکته دارد: یک نکته اینکه حدیثی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده که فرمودند: «امت من شبیه‌ترین امت‌ها به بنی‌اسرائیل است که نعل به نعل پا جای پای بنی‌اسرائیل می‌گذارند؛ حتی اگر بنی‌اسرائیل در سوراخی خزیده باشد، قوم من در آن سوراخ وارد می‌شوند.» ما چند سال پیش به طور مفصل ده شب در مورد آن صحبت کردیم.

بعضی گفته‌اند این روایت که از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده، تطبیق حوادثی است که در امت اسلام اتفاق افتاده؛ شهادت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، امام حسن(علیه‌السلام) و امام حسین(علیه‌السلام) و... مطابق همان حوادثی است که در بنی‌اسرائیل اتفاق افتاد همان‌طور که آنها انبیاء خودشان را می‌کشتند. بعد داستان‌هایی را هم ذکر می‌کنند که اقدامات و عمل و مدل کاری که اینجا در امت اسلام انجام شده، کپی‌برداری از مدل بنی‌اسرائیل است که یکی از آن داستان‌ها را عرض می‌کنم.

 

ماجرای شهادت حضرت یحیی و زکریا(علیهما‌السلام)

یکی از آنها شهادت حضرت زکریا و حضرت یحیی(علیهما‌السلام) است که بد نیست اشاره کنم تا ببینیم با چه نگاهی باید به عاشورا و امام حسین(علیه‌السلام) بنگریم. حضرت زکریا(علیه‌السلام) صاحب فرزند نمی‌شد، خیلی به خدا عرض حاجت کرد، در همان میان حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) باردار شد و حضرت عیسی(علیه‌السلام) را به دنیا آورد. ایشان هم وقتی این معجزه را دید، از خدا خواست که خدایا، فرزندی به ما عطا کن.

 

دعای حضرت زکریا(علیه‌السلام) چه بود؟

انتهای داستان دل‌سوختگی حضرت زکریا(علیه‌السلام) از این قرار است که جبرئیل نازل شد و اسماء پنج تن آل عبا را برای حضرت زکریا(علیه‌السلام) آورد؛ «یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن» (و عبارتی که در برخی از روایات است) اسامی پنج تن را آورد اول امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بعد حضرت زهرا(علیها‌السلام) امام حسن(علیه‌السلام) و امام حسین(علیه السلام). ایشان هر وقت این اذکار را می‌گفت به اسم امام حسین(علیه‌السلام) که می‌رسید ناخودآگاه حالش عوض می‌شد، چیزی هم نمی‌دانست. وقتی می‌گفت حسین و ذکر امام حسین(علیه‌السلام) را می‌آورد اصلاً حالش عوض می‌شد، گریه می‌افتاد طوری که در روایت آمده از شدت گریه به نفس‌نفس زدن می‌افتاد.

 روزی به خدا عرض کرد: خدا این چه ماجرایی است که وقتی نام آن چهار بزرگوار را می‌گویم دلم باز می‌شود، ولی تا به این اسم می‌رسم اینطور دلم می‌گیرد؟! جبرئیل نازل شد و ماجرای شهادت امام حسین(علیه‌السلام) را برای او نقل کرد. خیلی گریه کرد و ضجه زد تا جایی که حالش بد شد. سه روز به بیت‌المقدس رفت و از شدت مصائب امام حسین(علیه‌السلام) در را بسته بود، فقط گریه می‌کرد و بیرون نمی‌آمد. و مدام می‌گفت: خدایا، یعنی تو اینطور کاری با پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌کنی؟ تو چنین داغی به دلش می‌گذاری؟ تو چنین مصیبتی بر این خاندان وارد می‌کنی؟... و گریه می‌کرد. نه از باب اعتراض بلکه از باب عظمت این مصیبت! در همان حال دعا عوض شد گفت: خدایا، من از تو می‌خواهم فرزندی به من بدهی و مهر این فرزند را چنان بر دل من قرار دهی و بعد این فرزند را مثل فرزند پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از من بگیری و داغ او را بر دل من بگذاری، تا من در مصائب رسول خاتم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شریک شوم. دنبال مراتب عرفانی و مقامات عالی بود.

خدا دعایش را مستجاب کرد. ابتدای سوره مریم را بخوانید، یکی از مهم‌ترین تفاسیری که برای آن حروف مقطعه: «کهیعص» شده این است که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) اینطور تفسیر کرده‌اند: «کاف» یعنی کربلا همان روضه‌ای که جبرئیل برای حضرت زکریا(علیه‌السلام) خواند. «هاء» به معنی هلاکت است، «یاء» به معنای یزید، «عین» به معنای عطش و «صاد» هم به معنای صبر امام حسین(علیه‌السلام) است. این خلاصه‌ روضه‌ای بود که برای حضرت زکریا(علیه‌السلام) خوانده شده است. «ذِکرُ رَحمَتِ رَبِّکَ عَبدَهُۥ زَکَرِیَّا»، «إِذ نَادَی رَبَّهُۥ نِدَاءً خَفِیّا»[6]؛ مناجاتی با خدا کرد و گفت من دیگر پیر شدم و همسرم هم پیر است و فرزندی به من بده و خدا مستجاب کرد و یحیی را به او داد.

 

جریان شهادت حضرت یحیی(علیه‌السلام)

 حضرت یحیی(علیه‌السلام) در همان زمانی زندگی می‌کرد که طواغیت و پادشاهان ظالم زندگی می‌کردند و یکی از شدیدترین ظلم‌ها هم برای همین دوران است. پادشاه و طاغوت زمانشان کبیره‌ای مرتکب می‌شود؛ با دختر خودش با واسطه‌ فتنه‌گری‌های همسر خودش که پادشاه را تحریک می‌کرد رابطه برقرار می‌کند. اینها حرام است. حضرت یحیی(علیه‌السلام) به صراحت نهی از منکر می‌کنند و بساط را به هم می‌زنند. بین بنی‌اسرائیل اختلاف و بحث می‌شود و قدرتش به خطر می‌افتد. همسر پادشاه می‌آید و اصرار می‌کند که یحیی را بکش وگرنه هر جایی برود علیه ما فتنه درست می‌کند. او هم می‌ترسید که یحیی را بکشد. بالاخره در ماجرایی همسر ملعون، پادشاه را مست می‌کند و در حالت مستی حکم قتل حضرت یحیی(علیه‌السلام) را از او می‌گیرد و حضرت یحیی(علیه‌السلام) را سر می‌برند و سر او را داخل تشتی می‌گذارند و مقابل این ملعون قرار می‌دهند. دارد که وقتی قطره‌ خون حضرت یحیی(علیه‌السلام) روی زمین می‌چکد همین‌طور از زمین می‌جوشید و توقف نمی‌کرد. او ‌ترسید یا پشیمان شده بود ولی فایده‌ای نداشت. بعد خبر به حضرت زکریا(علیه‌السلام) می‌رسد. نقل‌قول‌ها اختلافی است.

 

علت کشته شدن حضرت زکریا(علیه‌السلام) چه بود؟

دوباره پادشاه از ترس اینکه حضرت زکریا(علیه‌السلام) راه حضرت یحیی(علیه‌السلام) را ادامه ندهد تصمیم می‌گیرد که حضرت زکریا(علیه‌السلام) را هم به شهادت برساند. یک نقل دیگر می‌گوید که وقتی حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) به حضرت عیسی(علیه‌السلام) باردار می‌شوند، شیطان فتنه‌هایی می‌کند و سر زبان‌ها می‌اندازد که -نعوذ بالله- و -نستجیر بالله- زکریا مریم را باردار کرده است! که یا در عوض کاری که آنجا در دربار انجام شده بوده می‌خواستند تلافی کنند یا چیزهای دیگری، این تهمت را می‌زنند و بعد همه به سمت حضرت زکریا(علیه‌السلام) هجوم می‌آورند و ایشان فرار می‌کند و به زاویه‌ بیت‌المقدس می‌رود. آنجا درختی بود، درخت نجوایی می‌کند و حضرت را به سمت خودش دعوت می‌کند، حضرت که به سمت درخت می‌رود درخت می‌شکافد و ایشان وارد درخت می‌شوند. ابلیس(لعنت‌الله‌علیه) می‌آید و ماجرا را برای عده‌ای نقل می‌کند که ایشان لای این درخت مخفی شده است. مأمورین به آنجا می‌ریزند و درحالی‌که حضرت زکریا(علیه‌السلام) داخل این درخت بود با اره و تبر این درخت را قطعه‌قطعه می‌کنند و بدن مبارک ایشان قطعه‌قطعه می‌شود که در روایت است تا سه روز این بدن روی زمین بود و ملائکه آمدند و این بدن را جمع کردند و بر او نماز خواندند و بعد او را دفن کردند.

 

آیا بنی‌اسرائیل در قتل اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نقش داشتند؟

 این دو فسادی که بنی‌اسرائیل کردند که فساد اول قتل حضرت یحیی و فساد دوم قتل حضرت زکریا(علیهما‌السلام) بود. این مسئله‌ای است که بعضی از مفسرین اینطور نقل کردند، اما یک تفسیر و تحلیل دیگری هم از این ماجرا هست که ما در شهادت امیرالمؤمنین، امام مجتبی و امام حسین(علیهم‌السلام) اثر ظاهری از یهود نمی‌بینیم، پس چطور بنی‌اسرائیل این بزرگواران را کشتند؟

اولاً اینکه منظور از بنی‌اسرائیل در آن موقع، بنی‌اسرائیل زمان پیامبر و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نبوده است‌؛ چراکه تحت ذمه بودند و حکومتی نداشتند که بخواهند چنین کارهایی انجام دهند. علی‌الظاهر ما جایی اسم یهود را نمی‌بینیم که در قتل ائمه(علیهم‌السلام) دست داشته باشند. ولی تأثیر فرهنگ بنی‌اسرائیلی و یهود در امت اسلام، رفتاری که با انبیای الهی و با نظام توحیدی کردند، متأسفانه در امت اسلام هم نفوذ کرد. منظور تأثیر سبک زندگی یهودی‌ها بر امت اسلام است.

 

تأثیر سبک زندگی یهود بر زندگی مسلمانان

اثرات سبک حکم‌رانی یهود بر حکومت اسلامی در ادوار مختلف، تا به امروز که صهیونیست‌ها نماینده تام‌ و تمام آن یهود عنودند وجود داشته است. مجموعه کتاب‌های «دشمن شدید»؛ نوشته استاد مهدی طائب هست، قبلاً تحت عنوان «تبار انحراف» بود، خیلی خواندنی است؛ جریان‌شناسی انحراف در تاریخ با محوریت یهود است.

به این آیه توجه کنید. می‌فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا...»[7]؛ شدیدترین دشمنان، از بین مردم برای اهل ایمان یعنی مسلمانان، موحدین، مؤمنین، یهودند. و کسانی که مشرک هستند، دست‌اندرکارها و عوامل‌شان یهود و عواملشان که مشرکند.

 

چگونگی نفوذ یهود در اسلام

نقشی که ما می‌گوییم، این فرهنگ در تاریخ بوده است؟ ابوسفیان در مکه  با همسرش هند یک دارالتجاره خیلی بزرگ داشت. مشاوری داشت به نام اسحاق‌بن‌عون که یهودی بود. نفوذ یهود را در میان بزرگان قومی که هنوز اسلام هم نیامده ببینید. در مکه که شهری با سابقه توحیدی بود، خیمه زدند، به بزرگان آنجا نزدیک شدند. بعد هند می‌شود: «آکله الأکباد»؛ خورنده جگر حمزه سیدالشهداء(علیه‌السلام). الآن فرصت تحلیل این ماجرا نیست که چطور به اینجا رسید و معاویه چطور به ابوسفیان منصوب شد، درحالی‌که پدرش معلوم نبود کیست. چه کسانی این کارها را کردند و چگونه این سلسله در نظام اسلامی ادامه پیدا کرد و آنها جایگاه گرفتند...

 

نقش نفوذ یهود در زندگانی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)

یهودی‌ها قبل از اسلام و بعد از نبوت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مکه و حوالی مدینه، این دو شهری که در کتابشان آمده، خیمه زدند. وعده بزرگانشان بود که اینجا پیامبری ظهور خواهد کرد. آنجا خیمه زدند و زندگی کردند. تا زمانی که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دنیا آمدند. آنها دنبال قتل پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند. شما اگر فیلمی که جناب آقای مجیدی برای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ساخت را ببینید در آن مشهود است که برای شهادت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دوران کودکی نقشه می‌کشیدند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مدت هشت سال تحت سرپرستی عبدالمطلب(علیه‌السلام) بودند. ایشان شب‌ها که می‌خواست بخوابد، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را وسط پسران خودش می‌گذاشت، ده پسر داشت، دور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خوابیدند تا کسی نیاید و ایشان را ترور کند. تا این اندازه ترور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از همان کودکی مسئله بوده. از اینرو ایشان در هنگام وفات، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به ابوطالب(علیه‌السلام) می‌سپارد.

 

تغییر ریل در حرکت امت اسلام

در ادامه نقش نفوذ یهود در خواص اصحاب رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ادامه پیدا می‌کند تا چیزی به نام سقیفه بنی‌ساعده برای تضییع غدیر شکل می‌گیرد. پشت صحنه این ماجرا ارتباط یهود با بزرگانی از صحابه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دیده می‌شود که می‌توانید مستندات آن را کامل در کتاب «تبار انحراف» ببینید. سپس تغییر ریلی در امت اسلام و نحوه حکمرانی بعد از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) طی دو دهه حکومتی شکل گرفت که با حکمرانی حضرت در تعارض بود و به تبع تغییر حکمرانی، سبک زندگی مردم هم تغییر کرد؛ جامعه طبقاتی شد و افرادی مثل طلحه و زبیر طلاهایشان را با تبر می‌شکستند، درحالی‌که زمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این موارد دیده نمی‌شد. اصلاً پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اشرافی‌گری را برانداختند. این‌ بخش مهمی از تأثیرات فرهنگ یهود بود که پنهانی و به‌صورت نفوذ در امت اسلام اتفاق افتاد.

سال‌ها قبل از شهادت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) که ابن‌ملجم با اهل یمن برای بیعت با امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌آید، حضرت به او می‌فرمایند: تو همان کسی هستی که زن یهودی به تو شیر می‌داد، تو روزی مرا می‌کشی؛ این تاثیر شیر مادر، غذا، نطفه، طهارت و خبث باطن روی فرزند است.

 

ماجرای سرجون، مشاور مسیحی‌ معاویه

در دستگاه معاویه شخصی‌ بنام سرجون مشاور و کاتب اوست و نامه‌های سرّی‌ را هم برای او می‌نویسد. در تاریخ نوشته؛ مسیحی بوده و تا معاویه بود با او مشورت می‌کرد و خزانه، امور مالی حکومت و عملاً کار دست او بود؛ نامه‌های سرّی، کتابت‌ و رسیدگی به اموال همه دست سرجونِ به ظاهر مسیحی ا‌ست. همچنین در تاریخ نوشته‌اند به زبان رومی می‌نوشته است؛ چراکه سرجون رومی‌الاصل بود. به‌عبارتی کسی نمی‌توانست کتابت‌های او را  بخواند. در حکومت معاویه یک فرد نفوذی، مورد اعتماد و دست راست او بود و ۵۰ سال تا زمان مروان حکم مسئولیت داشت؛ یعنی معاویه، یزید و حاکمان بعدی.

 بعضی از مورخین می‌گویند: سرجون مسیحی نبوده، بلکه نفوذی یهود بین مسیحی‌ها بوده و به اسم مسیحیت خود را در دربار جا داده و کنار معاویه بوده و برای اثبات آن دلایل مختلفی ‌آورده‌اند. یک دلیلش ادامه‌ آیه‌ای ا‌ست که در مورد یهود است؛ «أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا» ادامه آیه مطلب جالبی دارد؛ می‌فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَی ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ»[8]؛ اما نزدیک‌ترین قوم از نظر مودت و دوستی با مسلمانان کسانی هستند که می‌گویند ما مسیحی هستیم، آنها کشیش‌هایی‌ هستند که از دنیا بریده‌اند و اهل استکبار نیستند؛ یعنی قومی که به اسلام نزدیکتر است، قوم مسیحیت است و قومی که شدیداً دشمن است، قوم یهود است.

به شهادت قرآن و به شهادت تاریخ جایی نیامده که یک مسیحی در قتل اهل‌بیت(علیهم‌السلام) دست داشته باشد، ولی سند قرآنی درباره نقش منفی یهود فراوان است. در روایتی می‌فرماید: کسی ما را نمی‌کشد مگر اولاد زنا یا یهودی. با این حساب می‌فرماید که سرجون نمی‌تواند مسیحی باشد؛ چراکه دستش به خون اما‌م حسین(علیه‌السلام) و ائمه(علیهم‌السلام) آغشته شده ‌است.

 

نقش حرام‌زادگی و یهود در شهادت ائمه(علیهم‌السلام)

بعد از مرگ معاویه سرجون کنار یزید قرار گرفت. مادر یزید زن فاحشه‌ای به نام میسونه بود؛ پدر میسونه مسیحی و مادرش یهودی بود یعنی تربیت یهودی_مسیحی داشت. الآن هم یک عده مسیحی‌های صهیونیست داریم که مسیحی‌اند اما صهیونیست. سرجون در دستگاه یزید هم حضور داشته و این‌ نفوذ یهود در دستگاه حکومتی بوده ‌است. قیام مختار را هم سرجون متلاشی کرد، او به یزید مشورت داد که ابن‌زیاد را بفرستد.

ابن‌ملجم یا بنی‌امیه امثال «وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا» هستند، در حقیقت مشرک و در امت اسلام هستند. این افراد مباشر در شهادت اهل‌بیتند، ولی عقبه آنها جریان یهود و دشمن خارجی‌ است. در حکومت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) و بین اصحاب ایشان بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) -که بعضی به شهادت حضرت اعتقاد دارند- نفوذ کردند که مسموم کردن پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) هم کار یهودی‌ها بود و بعد از آن سلسله شهادت امیرالمؤمنین، امام مجتبی و امام حسین(علیهم‌السلام) با عقبه فتنه یهود انجام شد. درواقع ابن‌ملجم آلت دست شد، البته از گناهش کم نمی‌شود؛ چرا که تا کسی به این حد از خباثت نرسد، نمی‌تواند قاتل امام معصوم باشد. مقصود این است که نقش حرام‌زادگی و یهود، هردو در شهادت ائمه(علیهم‌السلام) و در مسائل امت اسلام از جمله عاشورا کاملاً دیده می‌شود.

 

جریان نفوذ در محاسبات مسئولین  

 تقریباً سال 1392 اوایل دولت آقای روحانی، رهبر معظم انقلاب(حفظه‌الله) چندبار به طور جدی در مورد نفوذ صحبت کردند و فرمودند: دشمن در دستگاه محاسباتی مسئولین اثر می‌گذارد؛ نفوذ سند تاریخی دارد. اگر غفلت کنیم دشمن نفوذ می‌کند و ما عامل تأخیر در ظهور و شهادت این همه شهید می‌شویم. گاهی دست ما هم به شهادت امام حسین(علیه‌السلام) آلوده است و خودمان نمی‌دانیم؛ اعم از مردم و مسئولین! مسئولینی روی کار آمدند که در دوران مسئولیت‌شان، یک کلمه علیه اسرائیل حرف نزدند، به آمریکا می‌گفتند: کدخدا؛ آمریکایی که صدهاهزار شهید از جمهوری اسلامی و امت اسلام گرفت!

 کم‌کم سیاست‌های یهود و استکبار توسط برخی از مسئولین داخل کشور حمایت و پیاده شد، کاملاً ناخودآگاه. از دولت قبل انتظاری نمی‌رفت؛ تکلیفشان روشن بود، چون آمریکا را کدخدا می‌دانستند. دشمن هم در طول سالیان متمادی رخنه می‌کند، چقدر از فرزندان مسئولین دوره‌های گذشته تا الآن، در آمریکا درس خوانده، بزرگ شدند و سبک زندگی برخی از آنها آمریکایی ا‌ست؛ از ساعت مچی تا ماشین و نوع پوشش‌شان آمریکایی ا‌ست و متأسفانه هنوز برخی از این افراد مسئولیت دارند، آنوقت ما از اینها می‌خواهیم علیه استکبار موضع بگیرند؟ خیال نکنید دیگر خطری ما را تهدید نمی‌کند، هنوز خیلی از خطرات وجود دارند. ما دولت و مجلس انقلابی داریم، ولی نفوذ شدید دشمن همچنان وجود دارد. اگر مسئولین حواسشان را جمع نکنند به قوانین و لایحه‌هایی رأی می‌دهند که دشمن با ده‌ها واسطه آنها را مطرح کرده است!

می‌بینید وزیری در همین دولت انقلابی به محل مقدس یکی از اقلیت‌های دینی می‌رود و کلاه آیینی آنها را بر سر می‌گذارد و این حرکت، نمایانگر تسلط فرهنگ غیرمسلمان بر مسلمان است. آیا شما به عنوان یک وزیر در حکومت دینی متوجه این موضوع نمی‌شوید؟! خداوند می‌فرماید: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»[9]. وقتی در فضای فرهنگی آنها قرار می‌گیرید، تا زمانی‌که بین عشایرید و کلاهشان را بر سر می‌گذارید تفاوت دارد؛ چراکه اینها مسلمانند. شما در مسند حاکمیت اسلام هستید و طبق این آیه، نباید کافر بر مسلمان مسلط شود و این حرکت دقیقاً تسلط کفر بر اسلام را نشان داد. اگر شما متوجه این موضوع نبودید، نباید وزیر می‌شدید و اگر هم متوجه بودید، خائن هستید!

 

نفوذ در وزارت ارشاد

وزارت ارشاد به برخی از فیلم‌هایی مجوز می‌دهد که رسماً به حجاب توهین و آن را تمسخر می‌کنند. به امر به معروف و نهی از منکر توهین می‌شود. در قالب طنز، خانم‌های محجبه روابط پنهان مبتذل دارند. وقتی خانم چادری بخواهد در خیابان امر به ‌معروف و نهی از منکر کند، مشخصاً مورد تمسخر قرار می‌گیرد. دست پنهان وزارت ارشاد و مسئولین و خیانت‌های غیرعمد در قتل‌های غیرعمد که اتفاق می‌افتد، در قیامت آشکار خواهد شد و الآن هم کاملاً مشهود است.

 

ایرادات ما در جمهوری اسلامی

شبکه «افق» واقعاً برنامه‌های خیلی خوبی دارد و وزارت ارشاد و خیلی از مسئولین دیگر کارهای خوبی انجام می‌دهند، ولی در پخش این شبکه هم به پروتکل‌های یهود عمل کردیم. تحت قالب سرودخوانی و مسابقه، دخترهای بالغ جمع‌خوانی همراه با حرکت کردند که به نوعی رقص است! در شبکه‌های دیگر پخش نشد ولی شبکه افق این برنامه را پخش کرد، این مشکوک نیست؟ این نفوذ نیست؟! به اسم جشن امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) و با پشت صحنه‌ اسم امیرالمؤمنین و غدیر، نوجوانان را با بهانه تک‌خوانی‌ و با حرکت‌های رقص‌گونه نمایش می‌دهید و معلوم نیست آینده این حرکت‌ها به کجا خواهد رسید.

در حوزه‌های مختلف این حرف‌ها مطرح است. تبلیغات تجاری که تلوزیون پخش می‌کند، سبک زندگی و ذائقه مردم را عوض می‌کند. اینها ایرادات ما در جمهوری اسلامی است، این ایرادات خانمان‌سوز است.

 

دست‌های پنهان در قتل امام حسین(علیه‌السلام)

چرا باید هیئت‌های مذهبی سکولار داشته باشیم؟ آیا هیئتی که به مسائل سیاسی کار ندارد، سیاسی نیست؟! این دروغ است. اتفاقاً دشمن از همین هیئت‌هایی که می‌گویند ما سیاسی نیستیم، عکس امام و رهبری نزنید، ما به هیچ جناحی کار نداریم و... سوءاستفاده می‌کند و می‌گوید اینها مخالف نظامند و فیلم‌هایش را هم در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌کنند. بعضی از هیئت‌ها که متأسفانه تعدادشان بین هیئت‌های سنتی یزد درحال افزایش است، اشعاری دوپهلو می‌خوانند که مستقیماً شبکه‌های خارجی نوحه‌های آنها را در محرم پخش می‌کنند و می‌گویند: منظور از فرازهای این نوحه، حکومت ایران است. اینقدر دوپهلو شعر می‌گویند. این برای یزد ننگ می‌شود و یک عده دامن پاک هیئت‌های سنتی را آلوده می‌کنند.  اینها دست‌های پنهان در قتل امام حسین(علیه‌السلام) است.

 

اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی در رسانه و هیئات

امروز مقام معظم رهبری(حفظه‌الله)، مسلم‌بن‌عقیل انقلاب است. حرفی که می‌زند حرف امام(علیه‌السلام) است. وقتی این همه در مورد هیئات صحبت می‌کنند؛ هیئت سکولار نداریم، در مورد اشعار می‌فرمایند که آنگونه نخوانید و اینگونه بخوانید، در مورد سبک‌ها می‌فرمایند: آن‌گونه نباشد و اینگونه باشد، در مورد اختلاف شیعه و سنّی دقت کنید. بعد می‌فرمایند؛ چقدر من دیگر بگویم در مورد اختلاف‌افکنی. بعضاً مداح‌های مشهور کشور برای نوگل‌ها و نوجوانان ما که از این دوران در گوشت، پوست، خون و مغزشان جا می‌گیرد، با هیجان بالا و جذابیت فوق‌العاده اجرا می‌کنند و بعد تولیدات رسانه‌ای فوق‌العاده جذاب همراه با جلوه‌های بصری و سمعی اجرا می‌کنند، وسط این برنامه جذاب می‌بینید که یک بند یا دو بند، طعن به خلفاست. این اختلاف بین شیعه و سنی است. این است دست پنهان ما یا بلکه دیگر پیدای ما در قتل امام‌حسین(علیه‌السلام). صدا و سیمای جمهوری‌اسلامی نیز پخش می‌کند. آیا روی صدا و سیما هیچ نظارتی نیست که وقتی مقام‌معظم رهبری(حفظه‌الله) می‌فرمایند: اختلاف را ترویج نکنید، پخش نکنید و اختلاف‌افکنی نکنید، این‌ کلیپ‌ها را پخش می‌کنند؟

 

خطر بی‌بصیرتی برای امت اسلام// پیام ماه محرم

امام(رحمت‌الله‌علیه) فرمودند: امروز، دعوا بر سر ولایت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، خیانت به اسلام است. یا ما او را نائب امام‌زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می‌دانیم یا فهم خودمان را از او بیشتر می‌دانیم. اینها نگرانی‌های ماست. نکند که ما حسین حسین بگوییم و در هیئت‌هایمان سینه بزنیم، اما خلاف مسلم‌بن‌عقیل زمان که می‌فرماید حسین(علیه‌السلام)، می‌گوید اینها را نگویید و اینها را بگویید عمل کنیم. بعضی‌هایمان برای امام‌حسین(علیه‌السلام) سینه می‌زنیم ولی دستمان در قتل ایشان پیداست.

امام‌حسین(علیه‌السلام) را همین ‌چیزها به مقتل برد. این امت کار امام خود را به اینجا رساند. فتنه یهود با دست علی‌الظاهر مسلمان‌هایی که در جامعه ‌اسلامی مشغول‌ زندگی بودند. با دست خود مسلمان‌ها، فساد و فحشا، شراب و بی‌عفتی را ترویج کرد، حکومت را فاسد کرد و امام‌حسین(علیه‌السلام) را به مقتل برد. امروز نیز اگر ما به تشخیص صحیح عمل نکنیم، مسئولین را از اشتباه بازنداریم و خودمان نیز یکدیگر را از اشتباه بازنداریم، تضمینی ‌نیست که به سرنوشت آنان دچار نشویم. صدر اسلام نیز خیلی شهید داده بودیم، صدر اسلام نیز پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بودند، بزرگان بین مسلمین بودند ولی ببینید جامعه ‌اسلامی به چه بلایی مبتلا شد؟! بی‌بصیرتی این بلا را بر سر امت می‌آورد. پیام ماه محرم، بصیرت است.

 

تعریف استهلال

یکی از اعمال اول هرماه، استهلال است. استهلال در لغت، به معنای بلند کردن صداست. صدا که بلند می‌شود، می‌گویند استهلال کرد. اما در اصطلاح وقتی اول ماه قمری می‌روند به آسمان برای رؤیت ماه نو نگاه می‌کنند را استهلال می‌گویند. شیخ مفید(رحمتالله‌علیه) می‌فرماید: اینکه به دیدن ماه نو، استهلال می‌گویند درحالی‌که در لغت به معنای بلند کردن صداست؛ به این دلیل است که در آداب و احکام استهلال آمده که وقتی ماه نو را می‌بینید تهلیل و تکبیر و ذکر بگویید؛ صدایتان را به «الله‌اکبر» و «لااله‌الا‌الله» بلند کنید؛ چراکه مسلمان‌ها وقتی هلال ماه ‌نو را می‌دیدند تهلیل و تکبیر می‌گفتند و صدای‌شان را بلند می‌کردند؛ از این رو به این دیدن ماه، استهلال می‌گفتند».

 

استهلال در کربلا

 در کربلا نیز حداقل در مقتل که بنده نگاه می‌کردم، دو مرتبه استهلال اتفاق افتاده است: اولین بار نوشته‌اند وقتی که سر مقدس اباعبدالله(علیه‌السلام) را بالای نیزه زدند و بلند کردند. همه به آسمان نگاه می‌کردند و تکبیر گفتند. چه استهلالی کردند! یک‌بار دیگر نیز اینجاست که نوشته‌اند سرها را زودتر از اسرا بردند و دم دروازه کوفه، سرها را به نیزه زده بودند تا اسرا برسند. وقتی آنها را وارد کردند یک‌دفعه دستور دادند سرها را بین اسرا تقسیم کنند تا آنها با سرها حرکت کنند. نوشته‌اند: آنجا در این لحظه نگاه بی‌بی زینب(علیهاالسلام) به سر بالای نیزه افتاد. آنجا زینب(علیهاالسلام) نیز یک استهلال کرد. صدا زد: «یا هِلَالاً لَمَّا استتمَّ کَمالاً، غَالَهُ خَسْفُهُ فَأبدی غروباً»؛ ای ماهی که تمام نشده غروب کردی! ای هلالی که غبارها روی صورت تو را گرفته و صورت تو مانند ماهی می‌درخشد. «ما تُوَهَّمْتُ یا شقیق فُؤادی، کَانَ هذا مُقَدّراً مَکْتُوباً»؛ ای عزیز دل زینب، همه چیز باورم می‌شد جز چیزی را که می‌بینم. شنیده بودم تو را می‌کشند و سر تو را می‌بُرند، اما به من نگفته بودند سرت را بالای نیزه‌ مقابل محمل من چهل منزل می‌برند! «یا أخی فاطِمُ الصغیرةِ کَلِّمها، فَقد کادَ قلبُهَا أنْ یذوباً»؛ این فاطمه کوچک تو، خیره‌خیره تو را نگاه می‌کند. با او حرف بزن، الآن است که قلب او آب شود. «یا أخی لَوْ تَری علّیاً لَدَی الأسرِ، مَعَ الیُتْمِ لا یُطِیقُ وُجُوبا». نگاهی به علی کن که او را بالای شتر بسته‌اند. او را کتک می‌زنند، تو را صدا می‌زند ولی جواب نمی‌دهی...

 


[1]. سوره اسراء، آیه 4.

[2]. سوره اسراء، آیه 5.

[3]. سوره آل‌عمران، آیه 21.

[4]. کافی، جلد‏8 ، صفحه206.  

[5]. سوره إسراء، آیه 5.  

[6]. سوره مریم، آیه 2 و 3.

[7]. سوره مائده، آیه 82.

[8]. سوره مائده، آیه 82.  

[9]. سوره نساء، آیه 141.