دستورالعملهای زیبا برای برکت و نشاط بیشتر در جلسات و دورهمیها
دستورالعملهای زیبا برای برکت و نشاط بیشتر در جلسات و دورهمیها
دستورالعملهای زیبا برای برکت و نشاط بیشتر در جلسات و دورهمیها
حجتالاسلام مهدوینژاد: عوامل مؤثر در ختم به خیر شدن کارها چیست؟// پروازگاه یا فرودگاه، کدام مهمتر است؟!// دفع شرور با یاد خداوند متعال و نام و یاد اهلبیت....// طبیعت، گردش فصلها، پدیدهها و...یک مفهوم محسوس و یک مفهوم معقول دارند که باید به آن پی برد// انسان باید با نعمتهای خداوند به خدا برسد و این نمیشود مگر از همه پدیدهها مفهوم معقول بگیرد. از هر نعمت استفاده کند و از آن درس بگیرد // با مفهوم معقول که از بهار میبینید به یاد رستاخیز باشید
شناسنامه
عنوان: آخرین قرار هفتگی سال
موضوع: بهار در بهار
زمان: 27 اسفندماه 1401
مکان: امامزاده سید جعفر محمد(علیهالسلام)
احوالات مختلف انسانها در شروع و ختم به خیر شدن کارها
بعضی از انسان ها خوب شروع میکنند اما آخر کارشان را خراب میکنند. چه در کارهای روزمره، چه در زندگی معنوی و چه در زندگی ظاهری و مادی؛ عاقبتبهخیر نمیشوند. بعضیها میگویند: ما اینطور هستیم که خیلی از کارهای روزمره را خوب شروع میکنیم، اما در میانه کار، انگیزه خود را از دست میدهیم، یعنی این از خصوصیات اخلاقی ما هست. یک عده هم برعکساند، یعنی خوب شروع نمیکنند، ولی خوب تمام میکنند. لحظه آخر کار زرنگ میشوند و کار را خوب جمع میکنند و به اصطلاح سروسامان میدهند. بعضیها از طول مسیر انگیزه پیدا میکنند، یعنی در آغاز کار خوب نیستند، ولی در طول مسیر انگیزه پیدا میکنند، ولی دوباره انگیزهشان را از دست میدهند. احوال انسان ها مختلف است و یکسان نیست. بعضیها هم خوب شروع میکنند و خوب ادامه میدهند و هم خوب تمام میکنند. این جریان تنها در امور مادی نیست، در امور معنوی و بندگی هم همینطور است. نکته خیلی مهم این است که انسان بتواند کارهایش را ختم به خیر کند؛ یعنی کارهایش را بتواند به خیر و خوبی به پایان برساند.
شروع به خیر و ختم به خیر شدن امور در روایات// پروازگاه یا فرودگاه، کدام مهمتر است؟!
در دستهای از روایات و معارف قرآنی به این مسئله اشاره میکند که شما باید هم آغاز خوبی داشته باشید و هم پایان خوبی داشته باشید؛ آغازگری به خیر و ختم به خیر! این دو مسئله خیلی مهم است. بر این مسئله تأکید شده که شما حواستان باشد هم شروع و هم پایان کارتان خوب باشد. اصطلاح معارفی آن، شروع به خیر و ختم به خیر است.
چرا ما به فرودگاه میگوییم فرودگاه؟ در زبان عرب میگویند «مطار»؛ یعنی محل پرواز، اما در زبان فارسی ما به فرودگاه ترجمه میکنیم! دلیلش این است که فرود مهم است. ممکن است در پرواز، هواپیما بلند شود ولی ختم به خیر نشود و به سلامت فرود نیاید. فرود آن مهم است، لذا میگوییم فرودگاه. پروازگاهش مهم است، اما آنقدر مهم نیست که فرود مهم است! عمر انسان هم همین است.
عوامل مؤثر در ختم به خیر شدن کارها
البته عوامل بسیاری در خوب شروع کردن و خوب تمام کردن کارها مؤثر هستند. یک مورد تأثیرگذار بر خوب تمام کردن، آن است که انسان خوب شروع کند. این خوب شروع کردن در خوب تمام کردن هم تأثیر دارد. برای اینکه فرد در حرکت، در مسیر اعمال، رفتار و حرکاتش از اعوجاجات، انحرافات و آلودگیها و... مصون باشد، مراقبت در طول مسیر هم مهم است. شخصی ممکن است خوب شروع کرده باشد، ولی اگر مراقبتهایی که باید در طول مسیر داشته باشد را درست انجام ندهد، کارش ختم به خیر نمیشود. اگر در طول مسیر مراقبت نکند، چه بسا کارش ختم به خیر نشود. دقیقاً مثل رانندگی؛ طرف خودروی خودش را چک میکند، رانندگیاش را خوب شروع میکند، مسیر درستی هم انتخاب میکند، ولی در مسیر اگر مراقبت نکند، معلوم نیست که به مقصد برسد. پس هم شروع خوب مهم است، هم مراقبت در مسیر و هم خوب تمام کردن! خوب تمام کردن هم برنامه میخواهد، گمان نکنید حالا که خوب شروع کردید، در مسیر هم مراقب بودید، حالا حتماً هم ختم به خیر میشود، معلوم نیست! دقیقه نود، میبینید یک اتفاق میافتد لذا شما باید دائماً مراقب باشید. مجموعه اینها که شروع، مسیر و ختم کار را انسان مراقبت و برنامهریزی کند، باعث میشود یک حرکت ختم به خیر شود. بندگی و زندگی انسان هم همین است.
یکی از موارد دیگری که باعث میشود کار انسان ختم به خیر شود، مداومت و مراقبت بر شروع خوب و پایان خوب است! یعنی حواستان باشد که شروع و پایانتان خوب باشد.
نمازت را ختم به خیر کن!
در مورد شروع و ختم به خیر شدن کارها، در آداب اسلامی دستوراتی وجود دارد؛ مثلاً در آداب سفره آمده: در اول غذا «بسم الله» بگویید، آخرش هم دعا دارد. متأسفانه ما فکر میکنیم که اینها ضرورتی ندارد. متوجه نیستیم که ختم به خیر شدن، هرجا یک معنی دارد. اینکه شما غذا خوردنتان را با یاد خداوند متعال شروع و تمام کنید حتماً معنا و مفهومی دارد که در بخش بعدی خواهم گفت. سفره یک شروع خیر دارد، یک ختم خیر دارد، باید به آن مقید باشیم.
در مورد نماز گفتهاند اول اذان و بعد اقامه بگو، در نماز و بعد از آن تعقیباتی وارد شده است؛ همین نماز که معراج مؤمن است، مقدماتی دارد. شما باید این مقدمات خیر را انجام دهید تا کیفیت عملتان بالا برود و بعد هم نماز را به خیر دیگری ختم کنید تا محفوظ بماند. مثلاً یکی از حکمتهای توصیه به انجام نوافل، این است که نوافل جبران کاستیهای نماز است. نماز را ناقص ختم نکنید، تعقیبات بخوانید، چراکه تعقیبات خلل و فرج(منافذ) نمازتان را پُر میکند. حواستان به نماز باشد که یک نماز زیبا به خداوند متعال تحویل دهید. نمازتان را ختم به خیر کنید.
جایگاه و اهمیت سجده بعد از نماز
توصیه علما، بزرگان، اهل عرفان و معرفت این هست که بعد از سلام نماز و قبل از انجام هر عمل دیگری، سجده انجام دهید. در سجده حمد و شکر خداوند متعال و ذکر او را بگویید. البته میتوان بلافاصله تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را خواند، این ختم به خیر کردن نماز است. آن سجده هم ختم به خیر کردن نماز است. منتهی بعضی میفرمایند سجده؛ چراکه افضل اعمال جوارحی که شما انجام میدهید سجده است. بالاترین حالت خاضعانه انسان در مقابل خدای متعال سجده است. شیطان هم سجده نکرد. شاید حاضر بود جلوی انسان به رکوع رود و خم شود و ششهزار سال عبادتش را خراب نکند. ولی حاضر به سجده نشد! سجده خاکساری است. لذا در روایت میفرماید: سجده بینی شیطان را به خاک میمالد. خدا هم دستور داد که باید در مقابل آدم سجده کنی! او هم سجده نکرد و از درگاه خدا رانده شد. سجده خیلی به عبادت بار مثبت میدهد.
آثار شروع و ختم عمل به خیر در روایات// از همان آغاز روز، خود را در جاده خیر بیندازید
نماز را بیمقدمه شروع نکنید. بعد از سلام، نماز را در یک حصن و حصار قرار دهید. اینها آثار شروع و ختم عمل به خیر است. وجود مبارک پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «مَنِ استَفتَحَ اَوّلَ َنهارِه بِخیرِ وَ خَتَمَهُ بِالخیرِ قالَ الله لِلملائکَتِهِ لاتَکتُبوا عَلیهِم ما بَینَ ذلکَ مِن ذُنوب»[1]؛ اگر کسی اول روزش را با یک خیر شروع کند و با یک خیر هم روزش را ختم کند، خداوند متعال به ملائکهاش میفرماید بین این دو خیری که بنده من انجام داده، گناهانش را ننویسید. (حالا ممکن است بگویید نماز خودش خیر است! خب نماز واجب است و باید انجام دهید. ولی مثلاً میخواهید از خانه بیرون بیایید قبل از بیرون آمدن با یک کار خیر روزتان را شروع کنید و در راه برگشت با یک کار خیر تمام کنید. شب که میخواهید بخوابید یک ختم به خیر انجام دهید.)
در روایت دیگری وجود مبارک پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) رازی را به ابوذر میفرمایند: روز تو، مثل شتر تو است، اگر سوار بر آن شوی و آن را مهار کنی، تا شب در اختیار توست. سپس میفرمایند: اگر روز خود را با خیر شروع کنی، همینطور تا شب خیر برای تو میآید. اینها خرافات نیست، بلکه واقعیات است. وقتی از خانه بیرون میآیید، از این خیابان بروید یا از آن خیابان، فرق میکند. این خیابان جادهاش نو است و خیابان دیگر خراب است، اگر در آن جاده بیفتید، اذیت میشوید، ولی در جاده سالم به راحتی حرکت میکنید. خود را از همان اول روز در جاده خیر بیندازید. خیر برای هرکسی متفاوت است. برای شروع خود را عادت دهید که اول صبح از خیر شروع کنید و شب را هم با یک خیر تمام کنید.
خود را به گفتن «بسماللهالرحمنالرحیم» عادت دهیم// یکی از راههای وادار کردن دل به یاد خدای متعال
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خطاب به کمیل میفرمایند: «سَمِّ کُلَّ یومٍ بِاسمِ اللّه ِ و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ باللّه و تَوَکَّلْ عَلَی اللّه و اذکُرْنا و سَمِّ بِأسمائنا و صَلِّ علَینا و استَعِذْ بِاللّه ِ رَبِّنا و ادرَأْ بذلکَ عن نفسِکَ و ما تَحُوطُهُ عِنایَتُکَ، تُکْفَ شَرَّ ذلکَ الیَومِ إنْ شاءَ اللّه ُ»[2]؛ هر روز را با یاد و نام خداوند متعال شروع کن. عادت کردن به گفتن «بسماللهالرحمنالرحیم» خیلی مهم است. بعضیها به گفتن آن عادت دارند و خیلی خوب است، خداوند متعال را یاد میکنند. مرحله بالاتر و بهتر این است که انسان قلباً به یاد خداوند متعال باشد و نه اینکه فقط به زبان بگوید، ولی دلش جای دیگر باشد!
یکی از راههای وادار کردن دل به یاد خدای متعال، وادار کردن زبان به یاد خداوند متعال است. وقتی انسان چیزی را تکرار میکند، روی قلب او هم اثر میگذارد. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در ادامه میفرمایند: روزت را با یاد خداوند متعال شروع کن و «لا حَولَ و لا قُوةَ اِلّا بِالله» هم بگو و در روز مراقب باش. «وَ تَوَکَّل علَی الله»؛ به خدا توکل کن. بعضی عادت خوبی دارند که وقتی میخواهند کاری را شروع کنند «تَوکَّلتُ عَلَی الله» و «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» میگویند و این عبارات بر سر زبانشان هست.
دفع شرور با نام و یاد خداوند متعال و اهلبیت
سپس حضرت میفرمایند: «وَ اذکُرنا»؛ و ما اهلبیت(علیهمالسلام) را هم یاد کن. وقتی میخواهی بلند شوی بگو یا علی، در زندگی یا زهرا، یا علی، یا حسین، یا اباالفضل... را بگو. این اذکار هر روز بر روی زبان تو باشد. اینها اثر دارد. بعضیها زبانشان نمیچرخد و میگویند بیکلاسی است اگر این الفاظ را به کار ببریم. بعضی از ما گاهی در هیئت حاضریم این کلمات را بگوییم، ولی در محل کار و... حاضر نیستیم از این حرفها بزنیم، چراکه به ما انگ میزنند که آدم خشک و مقدسی است. اتفاقاً مؤمن باید ایمان خود را افشا کند.
سپس میفرمایند: «سَمِّ بِاَسمائِنا»؛ اسم ما را ببر. این خیلی مهم است که اسم اهل بیت(علیهمالسلام) را ببرید. بعد میفرماید: «وَ استَعِذ بِاللهِ رَبِّنا اَعوذُ بِاللهِ مِن نَفسی، اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم»؛ به خداوند متعال پناه ببر و بگو به خداوند متعال پناه میبرم. فارسی یا عربی بگو، همین گفتنها در رفتار اثر میگذارد. میفرمایند: «و ادرَأ بِذلکَ عَن نَفسِکَ وَ ما تَحوطُهُ عِنایَتُک»، وقتی این کارها را کردی و نفس خود را عادت دادی، شر آن روز از تو برداشته میشود. هر روز شروری در اطراف ما در حال پرواز کردن است و به ما اصابت میکند. اینها را دفع کنید.
راه برکت کارها و جلوگیری از ناتمام ماندن امور چیست؟
آغاز و پایان مجالسی که میگیریم؛ جلسه خانوادگی، دورهمی، گردهمایی و... با یاد خداوند متعال باشد. اینکه در ابتدای هیئات و همایشها قرآن میخوانند، خیلی خوب است. روایات متعددی قریب به این مضامین داریم، میفرمایند: «کُلُ اَمرٍ ذی بالٍ لَم یُذکَر بِسم اللهِ فیه فَهُو اَبتر»[3]، روایات مشابه دیگری هم داریم که اگر ابتدای هر امر ارزشمندی که میخواهید انجام دهید؛ خداوند متعال را یاد نکنید، آن امر ابتر و ناتمام و بی نتیجه میماند. وقتی وسایل را جمع کردید تا به مسافرت بروید، میگویید «بسم الله الرحمن الرحیم»، خدایا به امید تو، اول راه صدقه میدهید و مدام حواستان به خداست. کار را با خداوند متعال شروع میکنید، این خیلی خوب است. آخر هر مجلسی را با یک صلوات ختم کنید. فرمودند: «کُلُ اَمرٍ ذی بالٍ لا یُبدَأ فیهِ بِحَمداللهِ و الصَّلاةِ علیَّ فَهُو اَقطَعُ اَبتَرُ، مَمحوقُ مِن کُلِّ بَرَکَةٍ»[4]، اگر میخواهید کاری را شروع کنید، در شروع کارتان هم صلوات بفرستید و قبل آن حمد خداوند متعال بگویید وگرنه کارتان قطع میشود، نتیجه نمیدهد و خداوند متعال برکت را از کارتان بر میدارد.
نورانی کردن جلسات خانوادگی با معنویات
بعضیها عادت دارند در جلسات خانوادگی جلسه را با روضه ختم کنند که این هم یاد خداوند متعال و اهلبیت(علیهمالسلام) است. اگر جایی مناسب نبود روضه بخوانیم میشود که جمع را به ذکر اهلبیت(علیهمالسلام) و صلوات بر ایشان یا اذکار دیگری ترغیب کرد.
گاهی در ایام نوروز چند ساعت دور هم نشستهایم، تخمه شکستهایم، حرف زدهایم؛ خوب است ولی یک «بسم الله» در آن جلسه نگفتهایم! نه در اول و نه در آخر یادی از خداوند متعال نبوده. هر چه بوده، غیبت و تهمت و چیزهای ناجور بوده. مثلاً بهانه جور کنیم و بگوییم خدا بیامرزد پدربزرگمان را، بعد یک نکته معرفتی هم بگوییم و بگوییم یک صلوات برای ایشان بفرستید. یک صلوات از جمع برای اموات و گذشتگان بگیریم و جلسه را نورانی کنیم. بگذریم از اینکه بعضیها میتوانند در مهمانیها جلسه قرآنی بگیرند و کارهای زیبا و باسلیقه انجام دهند.
با محاسبه نفس سال را ختم به خیر کنیم!
اکنون، هم در آستانه پایان سال هستیم و هم در آستانه آغاز سال! به همین مناسبت نکاتی عرض کنم.
یکی از چیزهای خوبی که میتواند سال ما را ختم به خیر و سال بعد را شروع به خیر کند، محاسبه نفس است. حساب کنم که یک سال گذشت، من در این یک سال چه کار کردهام؟ مثلاً من برای پدر و مادر و فرزندم و... در این یک سال چه کار کردهام؟ برای برادر یا خواهرم، یک سال از برادری و خواهری را گذراندهام، چه کار کردهام؟ این را بنویسیم. شأن و شخصیتهای دیگر خود را هم در نظر بگیریم، مثلاً من منبری یا واعظم، چه کار کردهام؟ چه حرفهایی زدهام؟ خودم چقدر عمل کردهام؟ شغل خود را ببینیم که در این یک سال چه کار کردهایم، حساب و کتابهای مادی و معنوی خود را بنویسیم. تسویه کنیم، حلالیت بگیریم، سال خود را ختم به خیر کنیم. نگذاریم همانطور که در طول سال گذشت، آخر سال هم با همان منوال و بدون هیچ تغییری بگذرد. تلاش کنیم تا خود را تطهیر کنیم.
خانهتکانی دل
فرهنگ خانهتکانی فرهنگ بسیار خوبی است. خانه تکانی ظاهری یک رستاخیز بیرونی است که نشأت گرفته از میل تحول و تغییر و نوگرایی در درون انسان است. انسان به تغییر پیدا کردن و نو شدن علاقهمند است، نمادهای بیرونی پیدا میکند اما از درون خود غافل میشود. درون را هم باید خانهتکانی کرد. خانه دل، چشم و بصیرت خود را هم گردگیری کنیم. خودمان را تمیز کنیم.
شستشویی کن وآنگه به خرابات، خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب، آلوده
خرابی این عالمی که خدا آفریده برای من و توست. خودِ ما هستیم که جای خود را خراب یا خوب میکنیم. ما هستیم که جمع را خراب یا خوب میکنیم، کسی از بیرون نمیآید کار ما را خراب کند. حافظ میفرماید:
آیینه شو جمال پریطلعتان طلب جاروب کن تو خانه پس مهمان طلب
یعنی یک خانهتکانی اساسی انجام بده. میفرماید: «پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز». این آخر سال را اینگونه تمام کنیم و به طهارت اول سال وصل کنیم.
یاد محبوب در لحظات خاص// آدابی ویژه برای تحویل سال نو
مرحوم آیتالله آقا مجتبی تهرانی(رحمتاللهعلیه) برای لحظات تحویل سال خود آدابی داشتند. برنامه ایشان این بود که یک ساعت قبل از سال تحویل شروع به گفتن ذکر «یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَبصار...» میکردند، به عدد روزهای سال؛ یعنی 365 مرتبه این ذکر را میخواندند. بعد از تحویل سال کام خود را با ذرهای از تربت سیدالشهدا(علیهالسلام) باز میکردند. امسال این زبان میخواهد چکار کند؟ گریهای هم برای اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) میکردند.
خیلی مهم است که لحظات ابتدای سال با یاد خداوند متعال باشد. به شما توصیه میکنیم روضه یا گریهای داشته باشید، اما به عموم مردم نمیشود گفت. همان «یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَبصار...» را بخوانید، یادی از خداوند متعال کنید، خیلی خوب است. شما که ادعا دارید، امام حسین(علیهالسلام) نگاه میکند و میگوید این هم مثل بقال سر کوچهشان «یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَبصار...» خواند و رفت. رفت و دارد شیرینیاش را میخورد. نوش جان! ولی باید آدم در آن لحظههای خاص به یاد محبوب باشد. شیرینیات را باید با امام حسین(علیهالسلام) تقسیم کنی و هیچ شیرینیای شیرینتر از محبت امام حسین(علیهالسلام) نیست. اگر یک جایی هستی و نمیتوانی، خلوتی پیدا کن و بگو: «السَّلامُ عَلیکَ یا اباعَبدالله».
تحویل سال نورانی// شروع سال نو امام رضایی
مقام معظم رهبری(حفظهالله) سال ولایتی و حکومتی خود را از امام رضا(علیهالسلام) شروع میکنند. معمولاً مدتی قبل از سال جدید به مشهد میروند و سال تحویل آنجا هستند، سخنرانی میکنند. امت باید در طریق ولایت حرکت کند. ایشان سال را با امام رضا(علیهالسلام) میبندند، مملکت و امور آن را با امام رضا(علیهالسلام) میبندند. راه درست همین است.
یاد خداوند متعال و اهلبیت(علیهمالسلام) در لحظات ابتدایی سال مهم است. بعضیها به مزار شهدا میروند که خیلی خوب است. بعضیها به مسجد یا مکانهای خاصی میروند. اینها همه یاد خداوند متعال است.
مفهوم محسوس و معقول پدیدهها // وجه تمایز انسان با سایر موجودات
طبیعت، گردش فصلها، پدیدهها و...یک مفهوم محسوس و یک مفهوم معقول دارند. مفهوم محسوس یعنی آنچه که انسان از این پدیده با حواس پنجگانه خود فهم میکند. پنج حس داریم: با همین حواس میبینیم، میچشیم، بو میکنیم، لمس میکنیم. آنچه با حواس میفهمیم، میشود مفهوم محسوس. مفهوم معقول یعنی عقل ما آنچه در بطن این حادثه و تغییر و تحول اعم از درسها، عبرتها و پدیدههاست را میفهمد. در دل اینها چیزهایی هست که عقل شما آن را میفهمد، ولی حیوانات و جمادات نمیفهمند. وجه تمایز انسان این است که موجود معقول است. خدا به او عقل داده. رشد انسان هم در عقلانیت اوست و فقط در احساسات و حواس نیست. وجه تمایز انسان با سایر موجودات عقل است. باید معقول ببیند، بشنود و حس کند؛ یعنی باید در دل حوادث و پدیدهها برود و مفهوم معقول آن را بیابد چرا که او قرار است با این عقل به بندگی خداوند متعال برسد، از دل این حوادث و پدیدهها، محسوسات و معقولات را بیرون بکشد و با اینها بندگی خداوند متعال را بکند.
زمستان و مفهوم معقول آن
مفهوم محسوس زمستان سرما است و خواب طبیعت، مرگ زمین و…. از زمستان اولین چیزی که یادت میآید، سرماست. این مفهوم محسوس است.
مفهوم معقول زمستان چیست؟ یاد مرگ! ولی هیچ کدام از ما وقتی زمستان میآید یاد مرگ نمیافتیم، بلکه یاد شالگردن و کلاه میافتیم، چراکه درگیر محسوسات هستیم. هنوز به عنوان یک انسان نرفتهایم روی معقولات کار کنیم، زمستان دارد میآید، زمستان یعنی چه؟ زمستان یعنی مرگ. یعنی مرگ نزدیک است.
آدمهایی که یاد مرگ میکنند، آدمهای خوبی هستند، چراکه اصلاً ظلم نمیکنند، زور نمیگویند، آدمهای با انصاف و با صفا و متواضعی هستند.
اکثر مردم به یاد مرگ نیستند. ما مفهوم معقول زمستان را اگر ببینیم، حواسمان به آن باشد، چه اتفاقی برای زندگی ما میافتد؟ یک عارفی در مفهوم معقول زمستان به خانوادهاش میگوید: زمستان دارد میآید هوا سرد میشود پنجرهها را باید فلان کنیم، بخاری را باید درست کنیم. چون روح طبیعت رخت بسته و رفته است. انگار طبیعت مرده است. یک روزی هم ما میمیریم. حواسمان باشد که آن طرف(عالم برزخ) زمستان نباشد. از قبل باید یک چیزهایی برای عالم قبر و قیامت بفرستیم. شال گردنِ و کلاهِ آن طرف چیست؟ و... آنوقت در چنین خانوادهای افراد چطور رشد میکنند.
معنای معقول پاییز
فصل پاییز که میشود، بگوییم پاییز یعنی پیری، یعنی انحطاط، یعنی برگریزان و خزان. این مفهوم محسوس پاییز است. مفهوم معقول پاییز یعنی دوران زوال نعمتها آغاز شده است. نعمتها همیشه نمیمانند، گمان نکنید اینها میماند، بلکه از دست شما میروند، حواستان باشد.
در دوران از دست دادن نعمتها باید چه کار کنید؟ در دوران برگریزان پاییز چه کار میکنید؟ آدم چه مراقبتهایی میکند؟ بنشینید فکر کنید، برگهای درختان که میریزد وقتی جمع میکنید فکر کنید، پاییز چه رویشها و چه ریزشهایی دارد، اینها را انسان بنشیند و فکر کند که چه مفهومی در زندگیاش دارد، مفهوم معقول از آن بیرون بکشد. آدم دوران پیری و ناتوانی هم دارد.
مفعوم معقول تابستان و بهار
مفهوم محسوس فصل تابستان گرما، پختگی و رسیدگی است. چیزهای خوب دارد، چیزهای منفی هم ممکن است داشته باشد، مفهوم معقول تابستان چیست؟ شما در فضای تابستان که پختگی و رسیدگی نعمتهای خداوند است، باید به یاد نعمتهای خداوند و به یاد خداوند متعال باشید.
چه میوههایی، چه سرسبزی، چه پختگی، رسیدگی و حرارتی است. شما برای فرار از گرما یک کارهایی میکنید، برای فرار از گرمای جهنم چهکار میخواهید انجام دهید؟ یک مفهوم معقول تابستان جهنم است.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «اِذا رَأَیتُم الرَّبیعَ فاکثِروا ذِکرَ النُّشُورَ»[5]؛ بهار را که دیدید زیاد یاد رستاخیز و معاد کنید، اشاره به مفهوم معقول بهار، که یاد معاد است.
تصور کنید اگر همه مردم و ما مسلمانان که ادعا داریم با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) محشور هستیم، وقتی بهار میآمد یاد معاد میکردند، چه خبر میشد! بازاریها کلاه سر کسی نمیگذاشتند. کسی کشف حجاب نمیکرد. مردم عبادت خدا را میکردند.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
با مفهوم معقول که از بهار میبینید یاد رستاخیز کنید. طبیعت را خداوند زنده کرد. آن درخت را پارسال به یاد دارید که سبز بود، در زمستان خشک شد. چه کسی آن را سبز کرد؟ چرا یاد خداوند نمیافتید؟ این درخت در قیامت میگوید من صد بار مقابل چشمهای این آدم خشک شدم و دوباره سبز شدم، یک بار نفهمید خداوند دارد اینکار را میکند.
مولوی میگوید:
این بهار نو ز بعد برگ ریز هست برهان بر وجود رستخیز
در بهاران رازها پیدا شود هر چه خوردست این زمین رسوا شود
رازها را میکند حق آشکار چون بخواهد رُست تخم بد مکار
میگوید شما هر چه بکارید در بهار سبز میشود، مواظب باشید بدی انجام ندهید. بهارِ بعضیها، از نظر معنویات و خوبیها، سرسبز و خرم است. اما بهارِ بعضیها خوب نیست و پر از لجن است. هر چه کاشتید، در بهار زندگیتان سبز میشود و برداشت میکنید.
تقارن بهار طبیعت و ماه رمضان // بهار در بهار...
بهار طبیعت با ماه رمضان تقارن پیدا کرده و این دو شباهتهایی با هم دارند. میفرماید: در بهار یاد نشر و معاد کنید. در بهار زیاد خداوند متعال را یاد کنید. در زمستان و در پائیز زیاد خدا را یاد کنید. خداوند فصول را تغییر میدهد که شما آن تغییر را حس کنید و او را یاد کنید. بعد میفرماید: بهار را که دیدید قیامت را یاد کنید. در ماه رمضان هم میگوید قیامت را یاد کنید.
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در خطبه شعبانیه میفرمایند: «اذکُروا بِجوعِکُم وعَطَشِکُم فیهِ جوعَ یَومِ القِیامَةِ وعَطَشَهُ»؛[6] با این گرسنگی و تشنگی که مفهوم محسوس، ماه رمضان است و آن چیزیست که در ماه رمضان آن را حس میکنید، مفهوم معقول آن را یاد کنید، که آن روزی که نه آبی هست و نه غذایی، مردم گرسنه محشور میشوند، برهنه و تشنه محشور میشوند. با این ماه رمضان خود را بسازید. پس چه زمانی میخواهید به یاد قیامت بیفتید؟
در ادامه بقیه مفهوم محسوس روزه را بیان میکنند، که سلامتی هست «صوموا تصحوا». یک مفهوم محسوس دیگر روزه «وتَصَدَّقوا عَلی فُقَرائِکُم ومَساکینِکُم» میفرماید حال که مزه گرسنگی و تشنگی را فهمیدید، بروید دنبال فقرا بگردید و برای آنها کاری کنید.
اگر خطبه شعبانیه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را نخوانده باشید و از اول ماه رمضان تا آخر ماه رمضان فقط روزه بگیرید و سحری و افطاری بخورید. حتی به کسی افطاری هم بدهید ولی ندانید پیامبر در خطبه شعبانیه فرمودهاند در ماه مبارک رمضان چه کارهایی انجام دهید و چه کارهایی انجام ندهید و مفاهیم معقول ماه رمضان و روزه را نفهمید، چه بهرهای از روزه بردهاید؟! خانوادگی دور هم جمع شوید و خطبه شعبانیه را بخوانید.
شیطان، نگاه انسان را عوض میکند!
ثمره این نگاه آن است که انسان وقتی با نعمتها مواجه میشود، دیگر سوء استفاده نمیکند. بلکه حُسن استفاده و بهترین استفاده را از نعمت میکند و آن حقیقت اصلی که آخرت است را درک میکند. وگرنه اگر این نگاه را نداشته باشد، همه نعمتهای خدا را در راستای چریدن خرج میکند. انسان که نیامده در دنیا از نعمات خداوند استفاده کند و بچرد. چریدن را خداوند برای انسان قرار نداده. انسان باید با نعمتهای خداوند به خدا برسد و این نمیشود مگر از همه پدیدهها مفهوم معقول بگیرد. از هر نعمت استفاده کند و از آن درس بگیرد.
در جامعه ما زمان نوروز گناه بیشتر میشود، چراکه اسیر محسوسات هستند. هنوز به انسانیت خود فکر نکردند، به معقولات نرسیدند، یاد معاد انسان را اهل حساب و کتاب میکند. اول بهار تا آخر بهار یک دفعه نگفت خدایا شکر، خدایا چه هوای خوبی، چه نعمتهایی. این شکر، کمترین شکر است. اگر آدم اهل حساب کتاب شود، ظلم نمیکند. مراقبت میکند. به سراغ انجام واجبات و ترک محرمات میرود. این وضع که همه میگویند: خدایا نکند در نوروز همه کشف حجاب کنند. مگر چه خبر است؟ هیچ کدام از پدیدههای نوروز و بهار که نعمت هستند، ما را به سمت گناه سوق نمیدهند. پس چرا به سمت گناه میروید؟ این خیلی غیر طبیعی است؟ تمام طبیعت ما را به سمت خدا دعوت میکند، آن وقت آدمها با دیدن این طبیعت به سمت گناه میروند. این خیلی غیر طبیعی است. خیلی مشکوک است! مثل اینکه سیستم انسان دستکاری شده، شیطان این مسیر طبیعی را دستکاری کرده است. شیطان نگاه انسان را عوض میکند. «لَأَحْتَنِکَنَّ»[7]، « لَأُزَیِّنَنَّ»، «لَأُغْوِیَنَّهُمْ»[8]؛ گناه را زینت میدهد، فریب میدهد. این کار شیطان هست. نگاه را تغییر میدهد. قرار بود نگاه ما به بهار چیز دیگری باشد. خدا امسال لطفی کرده است که ماه رمضان در فصل بهار افتاده است. بهار در بهار شده است. یعنی مؤمنین میتوانند بر قلههای معرفت سوار شوند.
نگاه اگر معنوی و معرفتی باشد، کار هم معنوی میشود
گاهی نگاه یک انسان، فرهنگی، معنوی و معرفتی است. وقتی جمعیتی را میبیند، میگوید چه جمعیتی! کاش میشد یک کار فرهنگی کرد تا جمعیت متوجه خداوند متعال و متوجه امام زمان شود. به این فکر است که اگر همه این جمعیت دست بالا ببرند و بگویند «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» چه اتفاقی میافتد؟... مؤمن اینطور نگاهی دارد.
نگاهتان را درست کنید، تا اعمالتان درست شود. رفتار ما به نگاه ما بستگی دارد. چه چیزی بهتر از معنویت و هدایت است. باید نگاهمان را درست کنیم. حتی کسانی که کار مادی دارند، اگر نگاهشان معنوی باشد، متفاوت کار میکنند. در کار خلاف نمیکنند. در تجارت مادی، تجارت معنوی هم دارند. باید نگاهمان را درست کنیم.
تشابه بهار و حضرت زهرا(علیهاالسلام)
همه روضهها خیر است ولی روضهای که مناسب آخر سال و شرایط ما هست و کلالخیر است، روضه حضرت زهرا(علیهاالسلام) است. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «ما وقتی گرفتار میشویم، به سراغ مادرمان حضرت زهرا میرویم». «هُم فاطمه و ابوها و بعلُها و بنوها»: فاطمه محور است. حضرت زهرا خیر کل و خیر کثیر هستند. «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ»[9]. اگر میخواهید سراغ خیر بروید، سراغ حضرت زهرا بروید.
آخر سال دلها و جلسه را زهرایی کنیم. همه در آخر سال و ابتدای سال جدید به دیدار و دستبوسی مادر میروند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «اگر مادرت از دنیا رفته است، به زیارت قبر مادرت برو.» ولی مادرِ ما که قبر هم ندارد، که بر سر قبر او برویم. نمیدانیم قبرشان کجاست. «و قبره فی قلوب من والاه»؛ در دل همه عاشقانش یک قبر و یک مزار دارد.
بی بی بهار و طراوت دنیا است. طراوت خانه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است. به خدا اسم حضرت زهرا(علیهاالسلام) که میآید، بوی بهار به مشام میرسد. بوی بهشت به مشام میرسد. وقتی بیبی وارد میشد، پیامبر(صلیاللهوعلیهوآله) به سمت فاطمه میدوید، بعد سینه فاطمه را میبوسید و میفرمود: بوی بهشت میدهد. چراکه جبرئیل از بهشت یک سیب بهشتی آورد، پیغمبر آن سیب را به خانه آورد و نصف کرد. نصف آن را خودش خورد و نصف دیگر را به حضرت خدیجه داد، بعد نطفه فاطمه منعقد شد.
عمر بیبی نیز همچون عمر گلهای بهاری کوتاه بود.
السلام علیک ایتها المظلومه.