ثمره اسلام حماسی

ثمره اسلام حماسی


ثمره اسلام حماسی

 

حجت‌الاسلام مهدوینژاد: اسلام، دین حمایت از مظلوم است و در باب مظلومیت خط قرمز ندارد. در حمایت مظلوم بین مسلمان و غیرمسلمان تفاوتی نیست، شما باید عَونِ مظلوم باشید // اینکه شما با یک شخص یا یک جریان ظالم دشمنی کنید، یا فقط علیه ظالم شعار بدهید و حتی اقدام کنید ولی به نفع مظلوم کاری نکنید، در عملیات عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی ناقص هستید // اسلامی که امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) ترویج کرد، اسلام مجاهدت و مبارزه بود، نه اسلام عُزلت، گوشه‌گیری و خفت و خواری... // معادله دنیا دارد تغییر می‌کند‌، به نفع کشورهای اسلامی است که علیه اسرائیل و آمریکا اقدام کنند وگرنه این آتش دامان آنها را نیز خواهد گرفت // دو استراتژی مهم انقلاب اسلامی چیست؟ // وقتی ظلم شدید شد، منتظر طوفان باشید! // امام موسی‌صدر(رحمت‌الله‌علیه) می‌فرماید: من حسینیه را حسینیه نمی‌دانم، مگر اینکه دلاورانی را برای مبارزه با دشمن اسرائیلی، فارغ‌التحصیل کند

 

شناسنامه:

عنوان: قرار هفتگی

موضوع: خون مظلوم تو را می‌خواند (یادبود شهدای غزه)

زمان: شنبه20 آبان 1402

مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)

 

اسلام، دین حمایت از مظلوم

اسلام، دین حمایت از مظلوم است و در باب مظلومیت خط قرمز ندارد. در حمایت مظلوم بین مسلمان و غیرمسلمان تفاوتی نیست، شما باید به داد مظلوم برسید و عون مظلوم باشید.

از اسلام و مسلمانی صحبت می‌کنیم، نه مؤمن بودن؛ چراکه مرتبه مؤمن بالاتر از مسلمان است. در یک معنا، مسلمان کسی‌ است که به ظاهر به اوّلیات ایمان آورده، ولی مؤمن کسی ا‌ست که تمام مراحل ایمانش کامل است. گاهی می‌فرماید؛ مؤمن کسی ا‌ست که به ولایت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) اقرار می‌کند، ولی مسلمان‌ همین که شهادتین را بگوید به اسلام گرویده‌ است. تعابیر مختلفی در مورد مسلمان و مؤمن وجود دارد. به عبارتی در اولین درجه، مسلمان کسی ا‌‌ست که شهادتین گفته باشد؛ یعنی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اسلام را قبول کرده باشد.

 

پیمان حلف الفضول/ حمایت از مظلوم مرز ندارد

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در باب حمایت از مظلوم می‌فرمایند: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»[1]؛ اگر یک منادی مسلمانان را صدا زد و مسلمانان صدای مظلومیت او را شنیدند، ظلم به او را دیدند و سکوت کردند، مسلمان نیستند! چراکه یکی از شروط اولیه اسلام همین است. مسلمان نسبت به ظلم حساس است.

 پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قبل از بعثت، در بیست سالگی با تعدادی از جوانان مکه پیمانی به نام «حِلْفُ الْفُضول» بستند. حلف یعنی پیمان، اما در مورد اینکه چرا فضول نام‌گذاری کردند اختلاف است. احتمالاً عده‌ای جوان بودند که اسم‌هایشان فضل و فضیل بوده و دور هم جمع شده بودند. به هر حال این ‌جمع پیمان بستند که هرکس وارد مکه شود، در حالی که غریب باشد و به او ظلم شود، برای آن غریبه دادخواهی کنند. دلیل این تصمیم این بود که شخصی از یک قبیله‌ با جمعی وارد مکه ‌شدند، مکه مسیر و شهر تجاری بوده است، او با عاص‌بن‌وائل (پدر عمروعاص) معامله‌ای می‌کند و سر او کلاه می‌گذارد. او هم‌ هرچه تلاش می‌کند تا حقش را بگیرد موفق نمی‌شود. وقتی دید کسی جوابش را نداد، بالای کوه ابو‌قبیس رفت، رو به سوی کعبه فریاد ‌زد و دو سه بیت شعر گفت. مضمون اشعارش این است که به داد من برسید. در این جریان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تعدادی از جوانان مکه وارد می‌شوند و مسئله حل می‌شود. این جریان منشاء شکل‌گیری حلف‌الفضول شد.

 پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بعد از اسلام از آن پیمان یاد می‌کنند و می‌فرمایند: این پیمان خیلی برای من شیرین بود، نعمتی بود که حاضر نیستم با نعمت دیگری عوض کنم و اگر الآن هم مرا صدا بزنند، وارد چنین پیمانی می‌شوم! جالب است که این پیمان از قبل از اسلام وجود داشته، پس حمایت از مظلوم مرز و شرایط ندارد و اسلام روی این مسئله تأکید کرده است.

 

سند قرآنی برای حمایت از مظلوم

در قرآن کریم هم آیاتی در این باره هست، می‌فرماید: «و َمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا»[2]؛ چرا مبارزه نمی‌کنید تا این مستضعفین از مرد، زن‌ و کودک را نجات دهید؟ اینها را با ظلم از خانه‌هایشان بیرون کردند که دعا میکنند، صدا می‌زنند و کمک میخواهند. خداوند می‌گوید: چرا کسی از شما به فریاد آنها نمی‌رسد؟!!

 

دشمنی با ظالم و حمایت از مظلوم، هر دو لازم است

یکی از وصایای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در بستر شهادت به فرزندانشان امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) این است: «کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[3]؛ برای ظالم دشمن و برای مظلوم کمک باشید. اینکه شما با یک شخص یا یک جریان ظالم دشمنی کنید، یا فقط علیه ظالم شعار بدهید و حتی اقدام کنید ولی به نفع مظلوم کاری نکنید، در عملیات عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی ناقص هستید. اگر علیه ظالم حرف می‌زنید، اسم مظلوم را هم ببرید، چفیه‌اش را به گردن بیندازید و پرچمش را بلند کنید. فقط بیانیه ندهید. نشان بدهید که حامی مظلوم هستید. نباید مانند افراد بزدل و ترسو بترسیم که نکند از ناحیه ظالم به ما ضربه‌ای برسد!! این مدل حمایت از مظلوم به درد نمی‌خورد. هردو اینها لازم‌اند و نمی‌توان فقط یکی از آنها را انجام داد. این همان فرهنگ و مسئله اصلی‌ است.

در روایت دیگری امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در حکمت ۲۸۷ نهج‌البلاغه در یک طرح‌ریزی برای شناخت دوست و دشمن چه در سطح اجتماعی و چه سطوح وسیع‌تر عنوان کردند.

در سطح معاشرت و زندگی اجتماعی‌ ممکن است دشمنان ما محارب یا دشمنان دینی و مکتبی ما نباشند، بلکه دشمنان اخلاقی و مرامی ما باشند، کسانی باشند که به دلیلی با ما دشمنی می‌کنند، مسلمان و شیعه هم هستند ولی به خون‌مان تشنه‌اند! این یک مدل دشمنی در دایره جامعه مؤمنین وجود دارد که خیلی مذمت شده و بد است. برای مبارزه با این مدل دشمنی اول سعی کنید اینها را هدایت کنید. یک مدل دشمنی هم در سطح ایدئولوژیک، دینی و آرمانی است که دشمنی با دشمنان مکتب و آیین است. به هر حال دشمنی در هر سطحی باشد، این تقسیم‌بندی خیلی کارآمد است.

 

دوستان و دشمنان چند دسته‌اند

حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «أَصْدِقَاؤُکَ ثَلاَثَةٌ وَ أَعْدَاؤُکَ ثَلاَثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُکَ صَدِیقُکَ وَ صَدِیقُ صَدِیقِکَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ...»[4]؛ دوستانِ تو سه دسته‌اند، دشمنان تو هم سه دسته‌اند؛ دوستت، کسی که با تو دوستی می‌کند، این دوستِ توست و دوستِ دوستت هم با تو دوست است. و دشمنِ دشمنت هم با تو دوست است. کسی که با تو دوستی می‌کند و کسی که با دوستِ تو خیلی دوست است و همراهی می‌کند، او هم دوست تو محسوب می‌شود و کسی که با دشمنِ تو، دشمن است هم دوست تو محسوب می‌شو؛ ولو اینکه با او دوستی نمی‌کنی، این فرصت دوستی برای شماست. «وَ أَمَّا أَعْدَاؤُکَ فَعَدُوُّکَ وَ عَدُوُّ صَدِیقِکَ وَ صَدِیقُ عَدُوِّکَ»؛ دشمنان تو سه دسته‌اند: دشمن تو و دشمنِ دوستت و دوستِ دشمنت؛ کسی که با دشمن تو دوستی می‌کند، او هم دشمن توست.

 

دو استراتژی مهم انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یک انقلاب اسلامی شیعی شعار شیعه سر نداد و پرچم تشیع را با تعصب بالا نبرد، بلکه گفت: انقلاب ما اسلامی است، رهبران و طرفداران همه شیعه بودند، کشور هم کشور شیعی، اقلیتی از اهل‌سنت در کشور بودند، امام‌خمینی(رحمه‌الله‌علیه) پرچم اسلام را بلند کردند و همه زیر پرچم آمدند، اصلاً هم شیعه و سنّی را تفکیک نکردند.

 جمهوری اسلامی دو استراتژی داشت‌: 1. حمایت از مظلوم؛ هرجا مظلومی هست ما باید از او حمایت کنیم. سند آن قرآن و روایات است. انقلاب ما اسلامی است، اسلام دفاع از مظلوم را بیان می‌کند. دفاع از مظلوم، استراتژی جمهوری اسلامی است. هر کجای عالم که باشد، بتوانیم از مظلوم دفاع می‌کنیم. در داخل و بیرون، سیاست و اصل است که ما با ظلم مبارزه کنیم. بنای اصل، هدف، شعار، طراحی و برنامه‌ریزی این است. ولی اینکه یک‌سری از جاها محقق نمی‌شود و با مشکل مواجه می‌شود را قبول داریم، باید دلایلش برطرف شود.

اخیراً یکی از پزشکان عرب ویدئویی از خود منتشر کرده، چقدر حکیمانه و دقیق تحلیل کرده است، می‌گوید: «بزودی هشتاد درصد اهل‌سنت، شیعه خواهند شد.» خطاب به دولت‌های اسلامی که غالباً اهل تسنن‌اند می‌گوید: «شما تا به حال از هر ظالمی علیه ایران حمایت کردید، شکست خوردید. در جنگ ایران و عراق، وقتی همه شما پشت سر صدام ایستادید، صدام رفت، انقلاب اسلامی هنوز هست. در سوریه همه شما گفتید اسد باید برود، از اسد حمایت نکردید، بعضی‌هایتان هم برای حمایت از داعش پول دادید، داعش رفت و اسد ماند. در لبنان گفتید: حزب‌الله باید نابود شود، سعدحریر را ترور کردید، نتیجه‌اش این شد که حزب‌الله ماند و شما شکست خوردید. در یمن گفتید، باید یمن از بین برود، پول دادید، عربستان پشت قضیه آمد، حوثیها باید از بین بروند، انصارالله ماند، شما هم دست از پا درازتر شکست خوردید. اگر همچنان دولت‌های اسلامی طرف ظالم را بگیرید، بزودی هشتاد درصد اهل‌سنت، شیعه خواهند شد. الآن نگاه همه کشورهای عربی به ایران، یمن، عراق و حزب‌الله است. اینها همه سنی هستند. آخرین اشتباهتان هم در فلسطین است».

 کشور مطلق شیعه به غیر از ایران نداریم. در عراق همه شیعه نیستند، با اینکه جمعیتی زیادی از شیعه دارد، ولی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیرشان را از اهل تسنن هستند. چگونه حکومت تقسیم شده، او می‌گوید: «کشورهای اسلامی که اغلب اهل‌تسنن‌اند، اینها هر فاجعه‌ و مشکلی برایشان اتفاق افتاده، ایران حمایت کرده است. ایران شیعه است. بعد نگاه می‌کنند به شما که اینقدر پول، قدرت و ادعا دارید، می‌گویید کشور ما فلان است، می‌گویید انبارهای تسلیحات دارید، یک پوکه به اینها نمی‌دهید، کمک نمی‌کنید، اینها شیعه خواهند شد. خیلی حرف دقیقی است.

 چندین سال قبل، مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) وقتی ترامپ گفت: عربستان گاو شیرده ماست، در آن جریان تحلیلی فرمودند: اینها تسلیحات زیادی دارند، عربستانی‌ها سلاح زیادی خریدند، آمریکا خیلی سلاح به عربستان می‌فروشد، پول از او می‌گیرد اسلحه‌ها را به او می‌فروشد، ارتش عربستان مسلح است، آقا فرمودند: بزودی همه اینها در دست نیروهای مقاومت می‌افتد. سنت‌ خدا اینگونه است.

2. وحدت میان شیعه و سنی؛ قدرت اسلام را جلوه می‌دهد. شما شیعهاید، ولی شعار شیعه نمیدهید، بزرگان اهل سنت را لعن نمی‌کنید، پرچم اسلام را بلند کردید، دشمن مکرر در تنور آتش نزاع شیعه و سنی می‌دمد، اینکه داخل کشور درگیری باشد، همه همدیگر را بزنند، بکشند، خودمان، خودمان را به دست خودمان نابود کنیم. امام(رحمه‌الله‌علیه) می‌فرمایند: «ما شیعه و سنی نداریم». قدرت به دست تشیع است، آن‌کسی که قدرت دارد هیچ‌وقت از قدرتش سوءاستفاده نمیکند و بر سر آن‌کسی که در اقلیت است، نمی‌زند، بلکه حقوق اقلیت را نیز رعایت می‌کند. خیلی از اغتشاش‌ها و اتفاق‌ها ایجاد نمی‌شود. این کمترین دستاورد است. و بعد از آن باعث تقویت فرهنگ شیعی، تفکر شیعی می‌شود. راهبرد دیگر انقلاب ‌اسلامی، وحدت است.

 در همین غزه‌ای که سنّی شافعی و محبّ اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هستند، اسامی علی، حسن، حسین، فاطمه و زهرا به شدت در بین اهل سنت زیاد شده‌ است. سخنگوی حماس می‌گوید: «ما فرزندان معنوی حسین‌بن‌علی(علیهالسلام) هستیم.» وقتی خالصانه وارد میدان شدید و از مظلوم حمایت کردید، وقتی حرف علی(علیه‌السلام) را عمل کردید، وقتی به جای اینکه مدام فقط علی‌ علی بگویید، مرام علی را تیغ کردید و زیر گلوی ظالم گذاشتید، آنوقت همین مظلومی که سنّی هم است، اسم فرزند‌ خود را علی می‌گذارد، می‌گوید ما فرزندان حسین‌بن‌علی هستیم، روی سربند خود یاحسین می‌نویسند و به عملیات استشهادی می‌رود.

 

دستاورد اجلاس سران کشورهای اسلامی

 در این ایام اجلاس سران کشور اسلامی، 75 کشور اسلامی و عربی به درخواست رئیس‌جمهور ایران گرد هم جمع شدند. ریاست این اجلاس هر چند سال یک‌بار با یکی از کشورهای اسلامی است، این دوره هم به دست عربستان است؛ یعنی بن‌سلمان رئیس این اجلاس است. کشورهای اسلامی و عربی جمع شدند، اگر متن سخنرانی را نبینید که چه کسی این سخنرانی را ایراد کرده، متوجه نمی‌شوید بن‌سلمان سخنرانی کرده و فکر می‌کنید از بچه‌های حزب‌الله لبنان یا مقاومت یا یکی از مسئولان رده‌بالای ایران است. بن‌سلمان وهابی! میگوید:  برادران ما در غزه؟! از طرفی اردوغان میگوید: اسرائیل باید فلان کار را بکند، آمریکا باید فلان...؟! یک‌دفعه بشار اسد به اجلاس می‌آید. بشار اسدی که همین اردوغان و بن‌سلمان کمر بسته بودند که او را ساقط کنند! همه‌ اینها را جمهوری‌ اسلامی‌ ایران گرد هم جمع کرده ‌است.

 

قدرت استراتژیک ایران در دنیا

چرا این شعارها و حرف‌ها را می‌زنند؟ برای اینکه قدرت منطق و استراتژی‌ جمهوری ‌اسلامی، قله‌های استراتژیک دنیا را فتح کرده‌ و امروز به قدری قدرت پیدا کرده و قدرت بین‌المللی خودش را به اثبات رسانده که کشورهای اسلامی که روزی علیه جمهوری ‌اسلامی در جنگ هشت ساله به دشمن کمک می‌کردند و تا همین چند ماه و چند سال پیش با ترامپ، رقص شمشیر می‌کردند و جام شراب می‌نوشیدند، الآن می‌گویند برادران ما در غزه! این همان قدرت گفتمان و منطق حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) است که آنها را گرد هم جمع کرده‌ و آمریکا را به چالش می‌کشند.

‌یکی‌ دیگر از کشورهای اسلامی که انقلابی‌تر است، خطاب به بعضی از همین سران، به همین اردوغان یا بن‌سلمان و... می‌گوید که فقط به دادن بیانیه‌ها کفایت نکنید و پشت بیانیه‌های ضدصهیونیستی پنهان نشوید، عملاً باید اقدام کنید. آقای اردوغان، شما داری صادرات خود را به اسرائیل انجام می‌دهی، بعد علیه اسرائیل بیانیه می‌دهی؟! صادرات نفت و گاز را به اسرائیل قطع کن. همین حرف‌هایی که سیدحسن‌نصرالله(حفظه‌الله) زد.

خودمان به کجا رسیدیم؟! زمانی که حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) می‌گفتند: اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود! عده‌ای می‌گفتند: این آقا چه می‌گوید؟! ولی امروز ببینید وضعیت اسرائیل چگونه است.

 

معادلات جهانی تغییر کرده است

«فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ...»[5]؛ استقامت کن، پای حق بایست. معادله دنیا دارد تغییر می‌کند‌، به نفع کشورهای اسلامی است که علیه اسرائیل و آمریکا اقدام کنند وگرنه این آتش دامان آنها را نیز خواهد گرفت. یعنی آنقدر آشوب شده که بن‌سلمانی که دستور داد آن خبرنگار بدبخت را با اره قطعه‌قطعه‌ کنند و با چمدان بیرونش بردند، این آدم جنایتکار مجبور شده با سیاست‌های جمهوری ‌اسلامی کنار بیاید. مجبور شده اینجا بیاید و علیه اسرائیل و آمریکا بیانیه بدهد! می‌دانید این یعنی چه؟! اینکه حضرت آقا(حفظه‌الله) فرمودند: ضربه‌ای که اسرائیل در طوفان القصی خورد جبران‌ناپذیر است، خیلی معنا دارد.

 

اسلام حماسی، اسلام ناب

اسلام شیعی، اسلام حماسی است. حماسی یعنی چه؟ حماسه خیلی ساده یعنی دلاوری و شجاعت؛ نه اسلام منفعل، خوار و ذلیل و سازش‌کار، نه اسلام و شیعه انگلیسی؛ داشتن شجاعت برای اقامه حق، داشتن روحیه مقاومت و جهاد، روحیه ولایی برای اقامه حق. این مهم است. اگر شما چنین اسلامی را ترویج کردید از دل این اسلام، نیروهای حماس خلق می‌شود. طرف سنّی است اما از درونش چنین مؤمنینی خلق می‌شوند.

اسلامی که امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) ترویج کرد، اسلام مجاهدت و مبارزه بود، نه اسلام عُزلت، گوشه‌گیری و خفت و خواری. اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی را وقتی ترویج کردی، حقیقتِ عریانی است که دل‌های شیفته‌ حقیقت را به ‌سوی خویش جذب می‌کند. این اسلام، همان اسلام ناب است، اسلام حماسی است.

 

کار امام حسین(علیه‌السلام) حماسه بود

شهید مطهری(رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه) دو جلد کتاب راجع به عاشورا دارد، همگی اسمش را بلدید اما چند نفر این کتاب را خوانده‌‌اند؟ چرا اسمش را «حماسه حسینی» می‌گذارد؟ شهید مطهری(رحمت‌الله‌علیه) معتقد است که کار امام‌حسین(علیه‌السلام) نهضت، قیام یا شورش نبود، امام‌ حسین(علیه‌السلام) خروج کرد. ایشان می‌فرماید: کار امام‌حسین(علیه‌السلام) حماسه بود. شجاعتِ ایستادگی و دلاوری بود. این خیلی مهم است.

 

حسینیه‌ باید دشمن اسرائیل تربیت کند

امام موسی‌صدر(رحمت‌الله‌علیه) می‌فرماید: من حسینیه را حسینیه نمی‌دانم، مگر اینکه دلاورانی را برای مبارزه با دشمن اسرائیلی، فارغ‌التحصیل کند. بله اگر امام‌‌ حسین(علیه‌السلام)، امام‌‌ حسین(علیه‌السلام) است چون اهل مجاهدت و حماسه است. فرهنگ عاشورا، حماسه است، چگونه می‌شود هیئت و حسینیه، حماسی نباشد؟! بعد از آن یک حسین‌چی‌نام‌هایی تعریف و تربیت بشوند که کار به غزه ندارند!

 

هیئتی که حماسی نباشد، شیطانی است

یک هیئت به مسجد اعظم قم رفته، سینه می‌زنند و می‌خواهند پرچم غزه را داخل بیاورند، طرف می‌گوید نه پرچم را داخل نیاورید. اینجا این کارها نمی‌شود بکنند! عجب!! پس این حسین‌حسین که می‌گویی «یا حسین» باراک‌ اوباما و صدام است، چون اگر حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) است، مرامش این نبود‌.

حسینیه و مسجد و هیئتی که مخصوصاً در چنین ایامی که چنین جنایاتی اتفاق می‌افتد، موضع ندارند و معلوم نیست طرف چه کسی هستند‌. ساکتاند، فقط می‌آیند نماز می‌خوانند و سینه می‌زنند و می‌روند، نه پرچم اسرائیل را لگدمال می‌کنند‌، نه مرگ بر اسرائیلی می‌گویند، نه سخنران و مداحشان از این حرف‌ها می‌زند نه در هیئتشان از دشمنان اسلام برائت می‌جویند و هیچ موضعی ندارند، در این مسجد، شیطان نماز می‌خواند، در این حسینیه، شیطان سینه می‌زند و می‌گوید سینه بزنید خیلی خوب است، من هم به تو کمک می‌کنم. چون امام‌‌ حسین(علیه‌السلام) از چنین اسلامی دفاع نکرد.‌ خروجی هیئت‌ها و مساجد ما باید انسان‌های انقلابی و حماسی و تربیت‌شده مکتب امام‌ حسین(علیه‌السلام) باشد.

 

ثمره اسلام حماسی

دکتر جوانی که پنج فرزند دارد و اتفاقاً فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران است و در غزه خدمت می‌کند، در حین عملیات خدمت به مجروحان به او خبر می‌دهند که پسرت شهید شد. بالای سر بچه‌اش می‌آید و چه با صلابت با بچه‌اش حرف می‌زند و چه حرف‌هایی می‌زند! می‌گوید من این پسرم را از بقیه بیشتر دوست داشتم، خدا او را از من گرفت. خطاب به بچه‌اش می‌کند و می‌گوید: پسرم! خدا از من به تو مهربان‌تر بوده، این را بدان. می‌گوید: امید داشتم پسرم از نخبگان علمی شود ولی شهادت بالاترین مقامی است که انسان می‌تواند به آن برسد «خدایا شکرت»؛ خدا را شکر می‌کند. بگویید این را از چه کسی یاد گرفته است؟ این فرهنگ، از کجا آمده است؟ سنّی هم است. از حاج قاسم(رحمت‌الله‌علیه) و سیدحسن‌نصرالله(حفظه‌الله) از امام‌خمینی(رضوان‌الله‌علیه) و امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) یاد گرفته است.

کجای تربیت ما می‌لنگد که اینطوری تربیت نشدیم؟! در هیئت‌ها و مساجدمان چه می‌گوییم و چکار می‌کنیم که خروجی و فارغ‌التحصیل آن، مجاهد راه خدا و انسان‌ انقلابی و حماسی نیست؟ چگونه آن بچه‌ یمنی و بچه فلسطینی با اینکه بچه و نوجوان هم است، با آن لحن شیوای عربی می‌گوید: ما را به مرگ تهدید می‌کنید، نمی‌دانید عادت ما شهادت است، کرامت و افتخار ما شهادت است! این بچه کجا فارغ‌التحصیل شده است؟ کف میدان. آدم‌های عافیت‌طلب و گوشه‌گیر، آدم‌هایی که آهسته می‌روند و آهسته می‌آیند تا گربه شاخشان نزند و کار به هیچ مسئله‌ای ندارند، دنبال جیفه پست دنیا هستند، خودشان را اسیر زندگی مادی کرده‌اند، نمی‌توانند حماسه بیافرینند، ولی این بچه‌های پابرهنه مثل حوثی‌ها، انصارالله می‌شوند. نوجوانانشان حماسه خلق می‌کنند.

 

وقتی ظلم خیلی شدید شد، منتظر طوفان باشید!

کار به کجا می‌رسد که دیگر دشمن هم حساب کار به دستش می‌آید؟ مردم خفته دنیا، بشریت در ظلمت غفلت و جهالت و شهوت فرورفته بیدار می‌شود؟ وقتی که ظلم خیلی زیاد شود. حضرت آقا(حفظه‌الله) فرمودند: وقتی که ظلم خیلی شدید شد و از حد گذشت، منتظر طوفان باشید‌.‌

فواره چون بلند شود      سرنگون شود

چه اتفاقی افتاد. چقدر صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها برای نابودی مقاومت و برای حفظ رژیم غاصب صهیونیستی هزینه کردند؟ چقدر سال‌های سال همه دنیا و کشورهای اسلامی را جمع کردند و اجماع جهانی، برای نابودی مقاومت و قدرت گرفتن اسرائیل ایجاد کردند؟ چقدر کار کردند؟ نتیجه آن چه شد؟ یک دفعه‌ وقتی یک قیام حسینی اتفاق بیفتد، وقتی موقع آن بشود، می‌زند.

 

اقدام درست و به موقع نتیجه خواهد داشت

امام‌‌ حسین(علیه‌السلام) به موقع اقدام کرد. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) فرمودند: فرق توابین با حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) این است که امام ‌‌حسین(علیه‌السلام) در لحظه عمل کردند و درست عمل کردند. قتل‌عام شد؟ بله، نسل‌کشی در کربلا اتفاق افتاد؟ بله، اما نتیجه آن چه شد؟ نتیجه را ببین. جمعیت توابین خیلی بیشتر از یاران امام‌ حسین(علیه‌السلام) بود. رفتند و قتل‌عام شدند و به طرز فجیعی کشته شدند ولی اسمی از آنها نیست.

 

پایداری و مقاومت باعث معرفت و رشد می‌شود

دشمن در غزه چکار می‌کند؟ 36 روز گذشته است و یازده‌هزار نفر را قتل‌عام کرده است. بزرگترین نسل‌کشی در بوسنی هرزگوین اتفاق افتاده بود که هشت‌هزار نفر در مدت چند سال کشته شدند. چه‌ شد؟ چه زمانی توئیت‌بازها و کسانی که مشغول فضای مجازی و مشغول زندگی عادی مادی خودشان هستند، یک دفعه به پا خواستند؟ شما باورتان می‌شد که روزی پشت دیوارهای کاخ سفید عکس مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) و پرچم جمهوری اسلامی و غزه را بالا بیاورند؟! کاخ سفیدی که مرکز صدور فرمان جنایت علیه غزه و نابودی فلسطین است. قرنها طراحی دشمن به باد رفت. چه کسی باورش می‌شد که این اتفاق بیفتد؟! در لندن و فرانسه و کشورهایی که دولت‌هایشان حامی اسرائیل‌اند، چنین تجمعات عظیمی برپا شود که زنان آنها به حمایت از زنان غزه و زنان مسلمان، حجاب سرشان کنند و پرچم غزه را بالا ببرند؟! مخالفت مدنی، فرهنگی و سیاسی رسمی با دولتشان می‌کنند. چه زمانی چنین اتفاقی می‌افتاد؟ وقتی که آن مرد مسلمان غزه، جنازه‌‌ بچه شیرخواره‌اش را درحالی‌که پاره‌‌پاره بود، از زیر خاک بیرون می‌آورد و می‌گوید: فدای فلسطین. مردم دنیا چنین آدم‌هایی را ندیدند.

 

زندگی غربی با فرهنگ ایثار بیگانه است/ انسان آرمانی در مقابل انسان غربی

در غربی که مادر به خاطر شهوت‌رانی، بچه‌اش را رها می‌کند، مرد هم همسرش را رها می‌کند، در خانه به جای بچه، سگ می‌آورند، در چنین فضایی فرد این صحنه‌های فداکاری در غزه را می‌بیند! با خود میگوید چنین انسان‌های آرمانی کِی و کجا تربیت شدند؟! وقتی بیمارستان را زدند، دنیا به هم ریخت؛ گفتند با بچه‌ها دیگر چرا؟ این دیگر هیچ توجیهی ندارد. بی‌خیال‌ترین آدم‌های دنیا می‌گویند: جنگ سیاسی است. حماس می‌زند، آنها هم می‌زنند. بچه و بیمارستان را برای چه می‌زنید؟ این را نمی‌تواند حل کند، می‌فهمد طرف چکاره‌ است.

 

جایی که در کربلا دل دشمن هم لرزید!

کی‌ کار اباعبدلله‌الحسین(علیه‌السلام) جلوه کرد؟ وقتی در کربلا شروع به کودک‌کشی کردند. همه به میدان رفتند و رجز خواندند. اباالفضل‌العباس(علیه‌السلام) -جان‌های عالم به فدای او- برای آوردن آب، به میدان رفت و رجز خواند. چهارهزار نفر به او تیراندازی کردند. ولی نوشتند تا اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) بچه شیرخواره‌اش را به دست گرفت، در لشکر عمرسعد ولوله افتاد. عده‌ای به عقب رفتند‌، شروع به اعتراض کردند که آقا اینکه دیگر بچه است! او وقتی دستور داد بچه را کشتند، دیگر هیچ توجیهی نداشت. کثیف‌ترین آدم‌های روی زمین کسانی هستند که شیرخواره را می‌کشند.

گفتند: امیر به او آب بدهید، گفت: این بچه را بهانه کرده می‌خواهد خودش آب بخورد، می‌خواهد قوت پیدا کند. حضرت فرمودند: بچه را بگیرید و ببرید او را سیراب کنید. امام حسین(علیه‌السلام) همه راه‌ها را بستند، اما نشد. آنطور که در مقاتل نوشته‌اند، قبل از کربلا، یعنی از ماجرای مسلم‌بن‌عقیل(علیه‌السلام) تا عصر عاشورا حداقل 12 کودک و نوجوان در کربلا شهید شدند؛ از کوفه بچه‌های مسلم تا عصر عاشورا؛ یکی از آن بچه‌هایی که زیر دست و پای اسب‌هایی که به خیمه‌ها حمله می‌کردند به شهادت رسید، عاتکه دختر مسلم‌بن‌عقیل(علیه‌السلام) بود. در حال فرار بود که اسب‌ها بچه را لگدکوب کردند و از دنیا رفت. جایی تحقیق کرده بودند که در ماجرای عاشورا از اول تا زمانی که کاروان به شام رفت و تا روز آخر که اُسرا در شام بودند، قریب به 25 کودک و نوجوان از دنیا رفتند. اینها نسل‌کشی است.

 

روضه کودکان همیشه آتش به پا می‌کند

یکی از آن بچه‌هایی که از دنیا رفت که او را دق دادند و از دنیا رفت، دختر امام حسین(علیه‌السلام) رقیه(سلام‌الله‌علیها) است. اینها هم شهیدند. اینکه می‌بینید روضه‌ علی‌اصغر(علیهم‌السلام) آتش به پا می‌کند، روضه‌ حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) می‌گیرد، برای این است که بچه که گناهی ندارد. عواطف هر انسانی به غلیان می‌آید.

 

خرابه شام...

می‌گویند: کاخ یزید به خرابه‌ شام چسبیده بود. خرابه‌ شام، ملکی برای پیرزنی بود، همه به یزید می‌گفتند تو امیری، این ملک را بگیر، مشاورش به او می‌گوید این کار را نکن، بگذار مثل انوشیروان ایرانی‌ها که می‌گویند عادل بوده بگویند این هم (یزید) حق این پیرزن را نخورد. بگذار این بماند. یک کار تبلیغاتی است که بعداً این خرابه شد و اسرا را در این خرابه آوردند.؛ لذا هر اتفاقی می‌افتاد، صدایش به کاخ منتقل می‌شد. آن شب که رقیه(سلام‌الله‌علیها) به نقلی در مقاتل خواب اباعبدالله(علیه‌السلام) را دید و شروع کرد به گریه کردن، صدای او به یزید ملعون رسید و از خواب نحسش بیدار شد. ندیم او در اتاق بود نقل می‌کند[6] که یزید بیدار شد، ناراحت شد و گفت چه خبر است؟ ندیمش گفت: یکی از بچه‌های حسین خواب پدر دیده و پدرش را می‌خواهد و دارد گریه می‌کند. بالاخر بقیه هم بیدار شدند و همه دارند گریه می‌کنند. برای جمع زجرکشیده اسیری که کتک خورده، فقط یک تلنگر لازم است، یک حرف بزنی و ناله‌ای بزنی، آتش آن زبانه می‌کشد. (یزید) می‌گوید: خب آرامش کنید. می‌گویند چطور او را آرام کنیم بچه است دیگر. می‌گوید مگر بابایش را نمی‌خواهد؟ خب سر بابایش را بردارید و ببرید...

 

از معجزات سر اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام)

این نقل در کتاب ستاره درخشان شام است که از معجزات سر مبارک اباعبدالله(علیه‌السلام) این است که سر داخل تشتی پشت پنجره‌ای که مشرف به خرابه بود قرار داشت. نقل کردند که خود ندیم یزید ملعون می‌گوید: من می‌دیدم این سر از تشت بالا می‌آمد و به خرابه نگاه می‌کرد، درحالی‌که بچه‌ها مشغول گریه بودند. سر را به خرابه بردند، بی‌بی زینب(سلام‌الله‌علیها) متوجه شدند و رفتند مقابل اینها ایستادند و مقاومت کردند که سر را وارد این خرابه نکنند. میدانستند اگر سر وارد خرابه شود چه اتفاقی می‌افتد...

بالاخره بی‌بی را کنار زدند، سر را داخل یک طبق که روپوش روی آن انداخته بودند، آوردند مقابل این دختر گذاشتند. یک دفعه ساکت شد. چون در طبق معمولاً غذا می‌گذاشتند و می‌بردند. اینکه روضه‌خوان‌ها می‌گویند که شاید زبان‌حال باشد، بی‌بی رقیه(سلام‌الله‌علیها) فرمود: یا عمه من که غذا نخواسته‌ام.

ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آمد                                                   ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم

خدا گواست کتک خوردم، التماس نکردم                               چه غم ز سلسه روبهان که دختر شیرم

الان که دیگر نمی‌شود کاری کرد، روپوش را کنار زد، دید سر مطهر ابی‌عبدالله(علیه‌السلام) است. سر را در آغوش گرفت و...

روضه را برایتان می‌خوانم. ان‌شاءلله برویم حرم بی‌بی سه ساله اینقدر حرمش دلبرباست، یک گوشه‌ بنشین و به ضریحش نگاه کن، ضریح کوچکش، خودش مصیبت است.

السلام علیک ایتها المظلومه ذات احزان طویله فی المدته القلیله. هر کس حاجت دارد یا حرفی دارد این سه ساله خیلی گره باز میکند...

تو را آوردم اینجا که مهمان خودم باشی                                   شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی

بابا من از تاریکی شب‌های این ویرانه می‌ترسم                        تو را آورده‌ام خورشید تابان خودم باشی

فراقت گر چه نابینام کرده باز می‌ارزد                              که یوسف باشی و در راه کنعان خودم باشی

پدر نزدیک بود امشب کنیز خانه‌ای باشم                          به تو حق می‌دهم خار گریبان خودم باشی

از این پنجاه سال تو سه سالش سهم ما شد                     یک امشب را نمی‌خواهی پدر جان خودم باشی؟!

یک‌وقت دیدند این سر را در آغوش گرفت و دائم صدا می‌زند: «من الذی أیتمنی»؟ بابا چه کسی مرا یتیم کرد؟


[1]. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 175.

[2]. سوره نساء، آیه 75.

[3]. نهج البلاغه، نامه 47.

[4]. ارشادالقلوب، ج 1، ص 194.

[5]. سوره هود، آیه 112.

[6]. نقل شده از کتاب «ستاره درخشان شام».